10 ENGLISH IDIOMS which MOVIES created!

- Did you know that a huge reason

- آیا می‌دانستید که دلیل بزرگی که

English changes so often is just movies and TV?

انگلیسی اغلب تغییر می‌کند فقط فیلم‌ها و تلویزیون است؟

It has such a huge impact on the daily English

این تاثیر بسیار زیادی بر زبان انگلیسی روزانه دارد

that we use...daily.

که ما روزانه از آن استفاده می کنیم.

If a movie or TV show is that popular,

اگر یک فیلم یا برنامه تلویزیونی آنقدر محبوب باشد

and then one of the characters just invents a new word?

و یکی از شخصیت ها فقط کلمه جدیدی اختراع کند؟

- Derp. - MILF!

- درپ - میلف!

- The Dark Side

- The Dark Side

- We repeat it in real conversation.

- ما آن را در مکالمه واقعی تکرار می کنیم.

And then it just becomes part of language.

و سپس فقط بخشی از زبان می شود.

And if the movie's so famous

و اگر فیلم آنقدر معروف است

that people know what the story is,

که مردم می دانند داستان چیست،

we just use the movie title as a verb

ما فقط از عنوان فیلم به عنوان فعل استفاده می کنیم

to quickly explain a situation like...

تا سریع موقعیتی را توضیح دهیم مانند...

- You're gonna Can't Buy Me Love me.

- You're gonna Can't Buy Me Love me.

You know, transforming me from zero to hero, geek to chic.

می دانید، من را از صفر به قهرمان، گیک به شیک تبدیل می کند.

- Oh, he wants us to Love Don't Cost a Thing him.

- اوه، او می خواهد که ما به او عشق بورزیم.

- Please, She's All That me.

- خواهش می کنم، او تمام آن من است.

- So today you'll learn 10 new English idioms

- بنابراین امروز 10 اصطلاحات و اصطلاحات جدید انگلیسی را

and expressions that came from movies and TV shows.

که از فیلم ها و برنامه های تلویزیونی آمده اند یاد خواهید گرفت.

(relaxed music)

(موسیقی آرام)

To catfish.

به گربه ماهی.

We all know this one, right?

همه ما این یکی را می دانیم، درست است؟

You meet someone online. You think, wow, you're pretty.

شما با شخصی آنلاین ملاقات می کنید. فکر میکنی، وای، تو خوشگلی.

You start talking. You think, wow, we're soulmates.

شما شروع به صحبت می کنید. شما فکر می کنید، وای، ما هم روح هستیم.

But then you meet and in real life,

اما بعداً ملاقات می کنید و در زندگی واقعی،

they aren't who they say they are.

آنها آن چیزی که می گویند نیستند.

This situation came from the original documentary Catfish

این وضعیت برگرفته از مستند اصلی گربه ماهی بود

which later spawned the amazing MTV show Catfish.

که بعداً نمایش شگفت انگیز MTV گربه ماهی را ایجاد کرد.

And now everyone understands the term catfish

و اکنون همه اصطلاح گربه ماهی را

to mean someone who pretends to be

به معنای کسی می دانند که معمولاً آنلاین وانمود می کند که

someone else, usually online.

شخص دیگری است.

I don't think I've ever been catfished, but honestly,

فکر نمی‌کنم تا به حال گربه‌ماهی شده باشم ، اما صادقانه

when you're talking to people online,

بگویم، وقتی با مردم آنلاین صحبت

you're never really sure who that person is.

می‌کنید، هرگز مطمئن نیستید که آن شخص کیست.

Please be careful out there.

لطفا مراقب باشید.

So to use catfish, you could use it like a noun.

بنابراین برای استفاده از گربه ماهی، می توانید از آن مانند یک اسم استفاده کنید.

"That girl you're talking to. I think she's a catfish.

"اون دختری که باهاش حرف میزنی. فکر کنم گربه ماهی باشه.

Or as a verb.

یا به صورت فعل.

"I think she's catfishing you."

"من فکر میکنم داره تو رو

The origin of the term catfish came from that documentary.

گربه ماهی میگیره." منشأ اصطلاح گربه ماهی از اون مستند نشات گرفت.

One guy said if you put catfish in with cod

یکی از پسرها گفت اگه گربه ماهی رو با ماهی کاد

it makes the cod last longer,

بذاری. باعث می شود کاد بیشتر دوام بیاورد،

because it keeps them on their toes,

زیرا آنها را روی انگشتان خود

keeps them guessing, they can't relax.

نگه می دارد، آنها را در حدس زدن نگه می دارد، آنها نمی توانند آرامش داشته باشند.

And he compared that to people,

saying it's good that people act like catfish

because it keeps us on our toes,

keeps us guessing and keeps life interesting.

و زندگی را جذاب نگه می‌دارد.

I don't know if I agree with that, but I dunno.

نمی‌دانم با آن موافقم یا نه ، اما نمی‌دانم.

What do you think?

شما چه فکر می‌کنید؟

"As if."

"انگار."

This next one comes from an amazingly

این فیلم بعدی از یک

90s movie called Clueless.

فیلم شگفت‌انگیز دهه 90 به نام Clueless است.

If you haven't seen it, Paul Rudd's in it,

اگر آن را ندیده‌اید، پل راد در آن حضور دارد،

and yeah he just doesn't age.

و بله او پیر نمی‌شود.

Anyway, when a guy wants to ask

the main character, Cher, out, her response is this.

- Ugh, as if!

- Everyone understands that she's saying definitely not.

That would never happen.

این هرگز اتفاق نمی‌افتد.

For example, if your boss wants you to work on your day off,

برای مثال، اگر رئیس‌تان می‌خواهد که شما در روز تعطیل خود کار کنید

you might want to say "as if."

، ممکن است بخواهید بگویید "انگار."

Be careful though.

اما مراقب باشید.

Don't actually use it in a business situation.

در واقع از آن در یک روز استفاده نکنید. وضعیت کسب و کار

It's not formal, and it's very direct.

رسمی نیست و خیلی مستقیم است.

You're saying "Yeah, absolutely no, no."

شما می گویید "بله، نه، نه."

And like I said, it's also from the 90s.

و همانطور که گفتم، آن نیز مربوط به دهه 90 است.

So maybe it's cool to say in like a retro way,

بنابراین شاید خوب باشد که به روشی قدیمی بگوییم،

but it is already old fashioned.

اما از قبل مد شده است.

I'm sorry, millennials, it's true.

متاسفم، هزاره ها، این حقیقت دارد.

"To gaslight someone."

"برای گاز دادن کسی."

When someone tries to convince you

وقتی کسی سعی می کند شما را متقاعد کند

that what you see with your own eyes,

که آنچه با چشمان خود می بینید و

hear with your own ears isn't actually happening,

با گوش خود می شنوید در واقع اتفاق نمی افتد

they might make you question your sanity.

، ممکن است باعث شود که عقل خود را زیر سوال ببرید.

And it's usually just for their own benefit,

و معمولاً فقط به نفع خودشان است،

Like they're lying and they want you to think you are crazy.

مثل اینکه دروغ می گویند و می خواهند شما فکر کنید دیوانه هستید.

They are gaslighting you.

دارند به شما گاز می دهند.

- [Announcer] Puts up a three for the win, no good!

- [گوینده] برای برد سه تا می گذارد، خوب نیست!

- For example, if a girl sees with her own eyes

- به عنوان مثال، اگر دختری با چشمان خود ببیند

her boyfriend kissing another girl,

که دوست پسرش دختر دیگری را می بوسد،

but when she asks him about it,

اما وقتی از او در این مورد می پرسد،

his reply is "No, no, you imagined it.

پاسخ او این است: "نه، نه، تو تصورش را کردی

It's all in your head. You're crazy."

. همه چیز در ذهن توست. تو دیوانه ای."

Then that person is gaslighting you.

سپس آن شخص به شما گاز می دهد.

I thought this expression came about in like 2016

فکر می‌کردم این عبارت مانند سال 2016 به وجود آمد،

when all the Trump stuff happened.

زمانی که همه چیزهای ترامپ اتفاق افتاد.

But actually no, this expression comes

اما در واقع نه، این عبارت

from 1944 in a movie of the same name, Gaslight.

از سال 1944 در فیلمی به همین نام، Gaslight آمده است.

The story is the same, husband tries to convince his wife

داستان همین است، شوهر سعی می کند همسرش را متقاعد کند

that she's going crazy.

که او دیوانه می شود.

- Rick, are you trying to tell me I'm insane?

- ریک، می خواهی به من بگویی که من دیوانه هستم؟

- That all the things that she's seeing

- اینکه همه چیزهایی که او می بیند

and hearing aren't actually real

و می شنود در واقع واقعی نیستند

- What?

- چی؟

- You have nothing in your hand.

-چیزی تو دستت نیست.

- So like, yeah, don't Gaslight people.

- پس مثل اینکه، آره، مردم گاز لایت نزنین.

It's not cool.

باحال نیست

"Your bucket list."

"لیست سطل شما."

Now, apparently according to the internet

در حال حاضر، ظاهراً طبق اینترنت،

this expression didn't exist before the movie

این عبارت قبل از

the Bucket List in 2007.

فیلم Bucket List در سال 2007

However, I definitely remember using it

وجود نداشته است. با این حال، من قطعاً به یاد دارم که از آن استفاده کردم

and seeing it before that movie,

و قبل از آن فیلم آن را دیدم،

unless the internet is gaslighting me on this.

مگر اینکه اینترنت من را در مورد این موضوع داغ کرده باشد.

Anyway, it comes from the expression to kick the bucket,

به هر حال از تعبیر لگد زدن به سطل می آید

which is like a jokey way to say die.

که مانند جوک گفتن مرگ است.

And your "bucket list" is everything that you want to do

و "فهرست سطل" شما همه چیزهایی است که می خواهید

before you die, before you kick the bucket.

قبل از مرگ انجام دهید، قبل از اینکه به سطل لگد بزنید.

So what's on your bucket list? Let me know in the comments.

پس در لیست سطل شما چه چیزی وجود دارد؟ در نظرات به من اطلاع دهید.

For me, I don't know, what's on my bucket list?

برای من، من نمی دانم، چه چیزی در لیست سطل من وجود دارد؟

I haven't gone skydiving yet.

من هنوز چتربازی نرفته ام.

That would be on there.

که در آنجا خواهد بود.

However, that's probably the way that I would die.

با این حال، احتمالاً این راهی است که من می‌میرم.

So maybe, I don't know.

پس شاید، من نمی دانم.

Do you remember the year 2020 when every day felt the same?

آیا سال 2020 را به یاد می آورید که هر روز یکسان بود؟

You wake up, brush your teeth, go not go to work,

شما از خواب بیدار می شوید، مسواک می زنید، سر کار نمی

eat more food, go to sleep, repeat for the whole year.

روید، غذای بیشتری می خورید، می خوابید، برای تمام سال تکرار می کنید.

Everyone described that situation

همه آن وضعیت

as being in Groundhog Day.

را در روز گراندهاگ توصیف کردند.

In the movie the guy Phil gets stuck in a 24 hour loop.

در فیلم، مرد فیل در یک حلقه 24 ساعته گیر می کند.

Every day he has to repeat the exact same day,

او باید هر روز دقیقاً همان روز

over and over again, so if you have that sort of situation

را تکرار کند، دوست من، اگر چنین موقعیتی دارید

where your every day doesn't change,

که هر روزتان تغییر نمی کند،

feels like you are in a loop,

احساس می کنید در یک حلقه

you're in Groundhog Day, my friend.

هستید، در روز گراندهاگ هستید، دوست من. .

"A glitch in the Matrix."

"یک نقص در ماتریکس."

When something happens in real life

وقتی چیزی در زندگی واقعی اتفاق می افتد

that shouldn't exist because it looks physically impossible,

که نباید وجود داشته باشد زیرا از نظر فیزیکی غیرممکن به نظر می رسد،

like all the other clouds are moving,

مانند همه ابرهای دیگر در حال حرکت هستند،

but there's one cloud, which is perfectly still

اما یک ابر وجود دارد که کاملاً ساکن است

and doesn't move, that shouldn't exist, right?

و حرکت نمی کند، نباید وجود داشته باشد، درست است؟

You might say, "It's like a glitch in the Matrix."

ممکن است بگویید: "این مانند یک نقص در ماتریکس است."

Of course, this comes from the movie the Matrix,

البته این از فیلم ماتریکس می آید،

where he sees two identical cats walk past each other.

جایی که او دو گربه یکسان را می بیند که از کنار هم عبور می کنند.

He just says, "Oh, it's deja vu."

او فقط می گوید: "اوه، این دژاوو است."

But his besties are like, "Yeah, no mate.

اما بهترین های او مانند "آره، نه رفیق.

That's a... - Glitch in the matrix."

این یک... - اشکال در ماتریکس است."

- And if English isn't your first language,

- و اگر انگلیسی زبان اول شما نیست

a glitch is something where your laptop,

، مشکل چیزی است که در آن لپ‌تاپ،

your phone, some machine does something it shouldn't do.

تلفن شما، برخی از ماشین‌ها کاری را انجام می‌دهند که نباید انجام دهد.

For example, if you tap the volume button on your phone

به عنوان مثال، اگر روی دکمه صدا روی گوشی خود ضربه بزنید

and it takes a photo, that's a glitch.

و عکس بگیرید، این یک مشکل است.

It's like saying if we lived in the Matrix,

مثل این است که بگوییم اگر ما در ماتریکس زندگی می‌کردیم،

someone messed up the programming,

کسی برنامه‌نویسی را به هم ریخته است،

because that's a glitch, that shouldn't exist.

زیرا این یک اشکال است، که نباید وجود داشته باشد.

"A mind-meld."

"یک ذهن آمیخته."

I've used this so many times

من بارها از این استفاده

and I never realized it came from Star Trek.

کردم و هرگز متوجه نشدم که از Star Trek آمده است.

In the show, it's a technique to share thoughts,

در نمایش، این تکنیکی است برای به اشتراک گذاشتن افکار،

experiences, memories and knowledge with someone else.

تجربیات، خاطرات و دانش با شخص دیگری.

It's like telepathy.

مثل تله پاتی است.

However, in real life, we use this

با این حال، در زندگی واقعی، ما از این

before a meeting where we are gonna

قبل از جلسه ای استفاده می کنیم که در آن می خواهیم

share thoughts or make a plan

افکار خود را به اشتراک بگذاریم یا با شخص دیگری برنامه ریزی کنیم

or brainstorm with another person.

یا طوفان فکری کنیم.

Not telepathy, but we still call

تله پاتی نیست، اما ما همچنان

this idea session a "mind-meld."

این جلسه ایده را "مجموعه ذهن" می نامیم.

Ah, we need a plan for this project.

آه، ما برای این پروژه نیاز به یک برنامه داریم.

Okay. Let's meet at 2:00 PM, we can mind-meld,

باشه. بیایید ساعت 2 بعدازظهر همدیگر را ملاقات کنیم، می توانیم فکر کنیم،

think of some ideas about how to do this.

ایده هایی در مورد چگونگی انجام این کار بیندیشیم.

(bell dings)

(زنگ به صدا در می آید)

"Spam."

"هرزنامه."

When I was researching this video,

وقتی داشتم روی این ویدیو تحقیق می‌کردم،

this was the expression that hit me most like,

این عبارتی بود که بیشتر به ذهنم

"Whoa, that's where this comes from?"

خطور کرد، "وای، این از کجا می‌آید؟"

So those emails that you get,

بنابراین ایمیل‌هایی که دریافت می‌کنید،

which are like rubbish asking for money,

مانند درخواست پول

or trying to sell you something that doesn't exist.

یا تلاش برای فروش چیزی است که وجود ندارد.

we call them spam emails or just spam.

ما آنها را ایمیل های اسپم یا فقط اسپم می نامیم.

And the reason we call it spam is from Monty Python.

و دلیل اینکه ما آن را هرزنامه می نامیم از مونتی پایتون است.

In this one, sketch, they go to a cafe

در این طرح، آنها به یک کافه می روند

and they try to order something,

و سعی می کنند چیزی سفارش دهند،

but everything on the menu is just spam, spam, spam.

اما همه چیز در منو فقط اسپم، هرزنامه، اسپم است.

They can't escape the spam everywhere.

آنها نمی توانند از هرزنامه در همه جا فرار کنند.

See the connection? So now you know.

اتصال را می بینید؟ پس حالا می دانید.

"To jump the shark."

"برای پریدن از کوسه."

This one is more uniquely to describe movies or TV shows.

این یکی برای توصیف فیلم‌ها یا نمایش‌های تلویزیونی منحصربه‌فردتر است.

Think of a really popular TV show.

به یک برنامه تلویزیونی واقعاً محبوب فکر کنید.

If that TV show lasts a long time,

اگر آن برنامه تلویزیونی طولانی باشد،

eventually people get bored and people stop watching.

در نهایت مردم خسته می شوند و مردم دیگر تماشا نمی کنند.

But then the TV show does something crazy

اما بعداً این برنامه تلویزیونی دست به کار دیوانه‌واری می‌زند

to try to get people watching again.

تا مردم را دوباره تماشا کنند.

They're like, "Whoa, see, we're still interesting."

آنها می گویند، "اوو، ببینید، ما هنوز هم جالب هستیم."

This comes from a TV show called Happy Days.

این برگرفته از یک برنامه تلویزیونی به نام روزهای شاد است.

Literally the main character

به معنای واقعی کلمه شخصیت اصلی

jumped over a shark on water skis.

از روی یک کوسه روی اسکی روی آب پرید.

Apparently this seemed too obvious as a stunt

ظاهراً این به‌عنوان یک شیرین‌کاری بسیار بدیهی

to just try and win people back and it was unnecessary,

به نظر می‌رسید که فقط سعی کنیم مردم را به عقب برگردانیم و غیرضروری بود،

because now this expression lives on

زیرا اکنون این عبارت

to describe a TV show that does something large

برای توصیف یک برنامه تلویزیونی که کاری بزرگ

and unnecessary to try to win back viewers.

و غیرضروری برای بازگرداندن بینندگان انجام می‌دهد ادامه دارد.

"Wait, walking dead has pirates and ninjas now?

"صبر کنید، مردگان متحرک اکنون دزدان دریایی و نینجاها دارند؟

This show has really jumped the shark."

این نمایش واقعاً کوسه را پریده است."

And finally, "my bad."

و در نهایت "بد من".

There is some confusion over when

در

the first time this expression appeared.

مورد اولین باری که این عبارت ظاهر شد، سردرگمی وجود دارد.

Some say it was Clueless.

برخی می گویند بدون سرنخ بود.

- [Cyclist] Watch out for the bike lane!

- [دوچرخه سوار] مراقب خط دوچرخه باشید!

- Oops, my bad.

- اوه، بد من.

- Some say it was Louis Armstrong in the 50s.

- برخی می گویند لویی آرمسترانگ در دهه 50 بود.

And some say that Shakespeare invented it.

و برخی می گویند که شکسپیر آن را اختراع کرده است.

This is a very quick, casual "Sorry, my bad."

این یک "ببخشید، بد من" بسیار سریع و معمولی است.

So don't use this with serious things.

پس از این با چیزهای جدی استفاده نکنید.

For example, if you run over someone's cat,

به عنوان مثال، اگر گربه شخصی را زیر پا گذاشتید

don't say, "Oops, my bad," because it sounds very casual,

، نگویید: "اوه، بد من"، زیرا بسیار معمولی

and it doesn't sound sincere.

به نظر می رسد و صادقانه به نظر نمی رسد.

If you need a sincere apology, I made a whole video

اگر نیاز به عذرخواهی صمیمانه دارید ، من یک ویدیو کامل

about different ways to say sorry.

در مورد روش های مختلف برای عذرخواهی ساختم.

You can find it here.

میتوانید اینجا پیدایش کنید.

So have you ever been gaslit by someone?

پس آیا تا به حال توسط کسی گاز گرفته شده اید؟

Have you ever been catfished?

آیا تا به حال گربه ماهی گرفته اید؟

Ever had a Groundhog day situation,

آیا تا به حال موقعیت روز Groundhog داشته اید،

or seen a glitch in the matrix that shouldn't be there?

یا مشکلی در ماتریس دیده اید که نباید وجود داشته باشد؟

Let me know in the comments,

در نظرات به من اطلاع دهید،

and to my favorite comments, I'll give little tiny hearts.

و به نظرات مورد علاقه من، قلب های کوچک کوچک می دهم.

Don't forget, you can study more English with my ebook.

فراموش نکنید، می توانید با کتاب الکترونیکی من بیشتر انگلیسی بخوانید.

It's available on patriot.com/papateachme,

آن را در patriot.com/papateachme،

or my website, PapaTeachMe.com,

یا وب سایت من، PapaTeachMe.com در دسترس است،

and I'll see you in the next class, bye.

و من شما را در کلاس بعدی می بینم، خداحافظ.

(relaxed music)

(موسیقی آرام)