I'm IN a MOVIE! - Talk about MOVIES in English!

- Hi, everyone.

- سلام به همه.

I haven't posted much on this channel

من در چند ماه گذشته چیز زیادی در این کانال پست نکرده ام

for the last few months,

،

but finally I can tell you why that is.

اما در نهایت می توانم به شما بگویم که چرا اینطور است.

Hollywood put me in a movie.

هالیوود مرا در یک فیلم قرار داد.

(celebratory music) I know! Finally!

(موسیقی جشن) می دانم! سرانجام!

It finally happened.

بالاخره اتفاق افتاد.

I'm an actor now.

من الان بازیگرم

It's called "Smells Like Justice."

اسمش «بوی عدالت» است.

It's an action/romance movie.

این یک فیلم اکشن/عاشقانه است.

It's the best thing on Earth.

این بهترین چیز روی زمین است.

I'm so excited,

من خیلی هیجان زده هستم،

and exclusively for my channel,

و فقط برای کانال من،

for you guys,

برای شما بچه ها،

I can show you the trailer.

می توانم تریلر را به شما نشان دهم.

So,

بنابراین،

enjoy.

لذت ببرید.

(dramatic music)

(موسیقی دراماتیک)

- Great job again, Justice.

- باز هم کار عالی، عدالت.

You're the best detective I've ever seen.

تو بهترین کارآگاهی هستی که تا حالا دیدم

Sure, that toxic spill left you blind,

مطمئناً، آن نشت سمی شما را نابینا کرد،

but it also gave you super-smelling ability,

اما همچنین به شما توانایی فوق العاده بویایی داد،

so you always find the guy who did it.

بنابراین همیشه فردی را که این کار را انجام داده است، پیدا می کنید.

- Justice, you're the best detective we've ever had.

- عدالت، تو بهترین کارآگاهی هستی که تا به حال داشته ایم.

Do your thing.

به کارت برس.

- (sniffs) The killer is male.

- (بو می کشد) قاتل مرد است.

(sniffs) 6'2".

(بو می کشد) 6'2".

(sniffs) He's been eating chocolate, no...

(بو می کشد) او در حال خوردن شکلات است، نه...

Chocolate-covered nuts.

آجیل های با روکش شکلاتی

(package crinkling) (nuts crunching)

(police sirens wailing)

- Oh, what?

- We got him.

You're under arrest.

. دستگیر شده

- Aw, man.

- اوه، مرد

- She always gets her guy. (bullpen cheering, applauding)

- او همیشه پسرش را می گیرد (تشویق می کند، تشویق می کند)

- From the taste of the blood,

- از مزه خون

I know that the killer was female.

می دانم که قاتل زن بود

Red hair.

موهای قرمز

And she drinks Coke, no...

و او کوکاکولا می نوشد، نه...

Pepsi, no...

پپسی، نه...

Raspberry Pepsi.

پپسی تمشک.

(suspenseful music)

(موسیقی پرتعلیق)

(police sirens wailing)

(آژیر پلیس در حال زاری)

- You're under arrest for murder.

- تو به جرم قتل دستگیر شدی

- How did you know it was me? (belches)

- از کجا فهمیدی که من هستم؟ (آوخ می زند)

- Again!

- دوباره!

- You're my hero, Justice.

I want to be just like you when I grow up.

من می خواهم وقتی بزرگ شدم دقیقاً مثل تو باشم

- Justice, you're the best cop I've ever seen.

- عدالت، تو بهترین پلیسی هستی که من تا به حال دیده ام.

You're so talented, I just...

تو خیلی با استعدادی، من فقط... خیلی

I admire you so much.

تو را تحسین می کنم

- Oh, Jake.

- اوه جیک.

You're so sweet to me.

تو برای من خیلی شیرین هستی

(gunshot pops)

- God damn it, Justice.

(تیراندازی می زند)

- خدا لعنتش کند، عدالت.

You were in the bank at the same time as the robber?

همزمان با دزد در بانک

Did you at least get a good sniff?

بودی؟ لااقل بوی خوبی گرفتی؟

- He was right in front of me in the bank.

- او دقیقاً روبروی من بود در

I could smell him.

بانک.بوی او را حس

But he dropped his scarf.

کردم.ولی روسری اش را انداخت پایین.

(sniffs) It smells like coffee.

(بو می کشد) بوی قهوه می

But everyone drinks coffee.

دهد.اما همه قهوه می

How are we gonna find him?

نوشند.هو آیا او را پیدا خواهیم کرد؟

This is impossible.

این غیر ممکن است.

- Hey. Hey.

- سلام. سلام.

We'll find him.

ما او را پیدا خواهیم کرد.

Together.

با یکدیگر.

- Together.

- با یکدیگر.

- So, it's really easy to talk about movies.

- بنابراین، صحبت کردن در مورد فیلم ها واقعاً آسان است.

All you need are a few expressions

تنها چیزی که نیاز دارید چند عبارت

and a few pieces of vocabulary.

و چند تکه واژگان است.

So today,

I'll give you those expressions and bits of vocabulary,

بنابراین امروز،

من آن عبارات و تکه‌های واژگان را در اختیار شما قرار

and tell you about some of my favorite movies along the way.

می‌دهم و در مورد برخی از فیلم‌های مورد علاقه‌ام در این مسیر به شما می‌گویم.

For example...

مثلا...

This is a book.

این یک کتاب است.

But there's a movie of this, too.

اما یک فیلم از این هم وجود دارد.

Basically, the guy pretends to be an airline pilot

در اصل، آن مرد وانمود می کند که یک خلبان هواپیمایی است

and steals loads of money from the airline.

و مقدار زیادی پول از شرکت هواپیمایی می دزدد.

Then... What does he do?

بعد... چیکار میکنه؟

He pretends to be a doctor.

او تظاهر می کند که دکتر است.

He pretends to be a lawyer.

وانمود می کند که وکیل است.

It's so fascinating,

خیلی جذاب است

and they made this story into a movie.

و آنها این داستان را به فیلم تبدیل کردند.

When that happens,

وقتی این اتفاق می‌افتد،

we can say the movie is based on a book,

می‌توانیم بگوییم فیلم بر اساس یک کتاب است

or, in this case, it's based on a true story.

، یا در این مورد، بر اساس یک داستان واقعی است.

And I'm just realizing that, like, half the books I own...

و تازه می فهمم که مثلاً نیمی از کتاب هایی که دارم...

I bought them because I saw the movie

آنها را خریدم چون فیلم را دیدم

and heard the book was good.

و شنیدم کتاب خوب است.

Like...

مثل...

I like knowing what the actors look like and sound like,

دوست دارم بدانم بازیگران چه شکلی هستند و چه صدایی دارند،

because when I read the book, and...

چون وقتی کتاب را می خوانم و...

Do you do this too?

آیا شما هم این کار را می کنید؟

I'm reading what the character says,

من آنچه را که شخصیت می گوید می خوانم

and in my head, it's the actor's voice,

و در ذهنم صدای بازیگر است

and what I'm imagining is that actor playing that role.

و چیزی که تصور می کنم این است که آن بازیگر آن نقش را بازی می کند.

Anyway, let's talk about the time and place

به هر حال بیایید در مورد زمان و

of a story in a movie.

مکان یک داستان در یک فیلم صحبت کنیم.

For example, "Lord of the Rings."

مثلا «ارباب حلقه ها».

The movie place is called Middle Earth, right?

مکان فیلم زمین میانه نام دارد، درست است؟

But they made the movie in...

اما آنها فیلم را در ...

New Zealand?

نیوزلند ساختند؟

So when we talk about the place or the time

بنابراین وقتی در مورد مکان یا

of the story in the movie or the book,

زمان داستان در فیلم یا کتاب

we say,

صحبت می کنیم، می گوییم:

"It was set in Middle Earth."

«در سرزمین میانه اتفاق افتاده است».

Now, I have a question for you Tolkien-heads,

حالا من یک سوال از شما تالکین سران

because I know, the, like...

دارم، چون می‌دانم، مانند...

If you're a fan of "Lord of the Rings,"

اگر از طرفداران «ارباب حلقه‌ها» هستید

then you get, like, super, super into the story, so...

، پس به داستان فوق العاده و فوق‌العاده وارد می‌شوید. ...

A question for you.

یک سوال از شما.

Answer me in the comments.

در نظرات به من پاسخ دهید.

We're gonna learn about prepositions with this,

ما با این حرف اضافه را یاد خواهیم گرفت،

because Middle Earth...

زیرا Middle Earth...

I don't know.

Is that a planet,

من نمی دانم.

آیا آن یک سیاره است،

or is it a place,

یا مکانی است،

like an area,

مانند یک منطقه،

on a planet?

در یک سیاره؟

Like a country or something.

مثل یک کشور یا چیزی.

So there's a reason I'm asking.

بنابراین دلیلی وجود دارد که می پرسم.

For example,

به عنوان مثال،

if Middle Earth is a planet,

اگر زمین میانه یک سیاره است،

then it's set on Middle Earth.

پس در زمین میانه قرار دارد.

But if Middle Earth is, like, a country

اما اگر سرزمین میانه، مانند یک کشور

or a continent or whatever,

یا یک قاره یا هر چیز دیگری باشد،

then it's set in Middle Earth.

آنگاه در سرزمین میانه قرار دارد.

I think it's in.

فکر می کنم داخل است.

I don't know.

نمی دانم.

And it's the same verb when you talk

و وقتی در مورد زمان داستان صحبت می کنید همین فعل

about the time of the story.

است.

So "Lord of the Rings"...

پس "ارباب حلقه ها"

When was "Lord of the Rings" set?

... "ارباب حلقه ها" چه زمانی تنظیم شد؟

Is it set in the past,

آیا در گذشته اتفاق می افتد،

but, like, a fantasy past?

اما، مانند یک گذشته فانتزی؟

I don't know.

من نمی دانم.

Is it set today, but on another planet?

آیا امروز تنظیم شده است، اما در سیاره دیگری؟

I don't know!

من نمی دانم!

Please educate me.

لطفا به من آموزش بدید

And again, the preposition will change,

و باز هم بسته به زمان حرف اضافه تغییر می کند

depending on the time.

.

So, is it set today?

بنابراین، آیا امروز تنظیم شده است؟

No preposition.

بدون حرف اضافه

Is it set in the future?

آیا در آینده تنظیم شده است؟

In the past?

در گذشته؟

On a Tuesday?

در روز سه شنبه؟

But the location where they made the movie,

اما مکانی که آنها فیلم را ساخته اند،

we can just say

فقط می توان گفت در

it was made, shot, or filmed

این مورد در نیوزیلند ساخته، فیلمبرداری یا فیلمبرداری شده

in New Zealand, in this case.

است.

Again, that preposition will change.

باز هم آن حرف اضافه تغییر خواهد کرد.

New Zealand is a country, so "in."

نیوزلند یک کشور است، بنابراین "در."

In New Zealand.

در نیوزلند.

It was shot in England.

در انگلستان فیلمبرداری شده است.

Now, all three of these verbs are equally correct,

اکنون هر سه این فعل به یک اندازه صحیح هستند،

but "made" is the most common.

اما "ساخت" رایج ترین آنهاست.

It's the most frequently used to talk about this.

اغلب برای صحبت در این مورد استفاده می شود.

So let's practice this.

پس بیایید این را تمرین کنیم.

Mm, you tell me.

مام تو به من بگو

Which famous movie was made in your country?

کدام فیلم معروف در کشور شما ساخته شده است؟

To talk about the story of a movie, you just say,

برای صحبت در مورد داستان یک فیلم، فقط می گویید:

"Mm. It's about... Story."

"Mm. It's about... Story."

For example, "Lord of the Rings" is about...

مثلاً « ارباب حلقه ها» درباره...

Uh, what?

اوه، چی؟

Three dudes that want to throw a ring...

سه نفر که می خواهند یک حلقه پرتاب کنند...

Something?

چیزی؟

"Lord of the Rings" is about three guys

«ارباب حلقه‌ها» درباره سه مرد است

walking for nine hours,

که نه ساعت راه می‌روند

and not much happens.

و اتفاق خاصی نمی‌افتد.

"Lord of the Rings" is about three short guys

«ارباب حلقه‌ها» درباره سه پسر کوتاه قد است

who want to fight a mountain with an eye on it.

که می‌خواهند با یک کوه بجنگند.

Again, I don't know "Lord of the Rings."

باز هم "ارباب حلقه ها" را نمی شناسم.

Please educate me.

لطفا به من آموزش بدید

You know one of my favorite movies?

یکی از فیلم های مورد علاقه من را می شناسید؟

Um...

اوم...

I'll give you clues.

من به شما سرنخ می دهم.

You guess my favorite movie.

شما حدس می زنید فیلم مورد علاقه من

One of my favorite movies.

یکی از فیلم های مورد علاقه من.

Um, it's set in America.

اوم، در آمریکا می گذرد.

I don't know where.

نمی دانم کجاست.

I think it's set, like, in the 90s.

فکر می کنم در دهه 90 تنظیم شده است.

It's about a group of toys who lose their new friend,

این در مورد گروهی از اسباب بازی است که دوست جدید خود را از دست می دهند

and they have to go and rescue him.

و آنها باید بروند و او را نجات دهند.

And it's got Tom Hanks in it.

و تام هنکس در آن حضور دارد.

He plays Woody, the main character.

او نقش وودی، شخصیت اصلی را بازی می کند.

Of course, everyone knows.

البته همه می دانند.

It's "Toy Story."

این "داستان اسباب بازی" است.

It's, like, one of the best movies ever.

این یکی از بهترین فیلم های تاریخ است.

But how do we talk about the actors in the movie

اما چگونه در مورد بازیگران فیلم

and the characters they play?

و شخصیت هایی که بازی می کنند صحبت کنیم؟

So a lot of my students ask,

بنابراین بسیاری از دانش آموزان من می پرسند،

"Can I say

"می توانم بگویم

it stars Tom Hanks?"

تام هنکس در آن نقش آفرینی می کند؟"

You can, but honestly, in conversation, you won't say this.

شما می توانید، اما صادقانه، در گفتگو، شما این را نمی گویید.

We would just say,

ما فقط می‌گوییم:

"Oh? 'Toy Story,' yeah.

"اوه؟ "داستان اسباب‌بازی"، بله

It's got Tom Hanks."

. تام هنکس را دارد.

As an option, you could say,

به عنوان یک گزینه، می‌توانید بگویید:

"It's got Tom Hanks in it."

«تام هنکس در آن حضور دارد».

The "in it" is an option.

"در آن" یک گزینه است.

You don't have to use it,

لازم نیست از آن استفاده کنید،

but it's common to put them in the sentence.

اما قرار دادن آنها در جمله معمول است.

So just remember,

بنابراین فقط به یاد داشته باشید،

for conversation,

برای مکالمه،

which is 90% of our communication,

که 90 درصد ارتباطات ما است،

use that one.

از آن استفاده کنید.

But if you are a movie critic,

اما اگر منتقد سینما

if you're reviewing a movie, for example,

هستید، مثلاً در حال نقد فیلمی

you're writing an article about this movie,

هستید، درباره این فیلم مقاله می‌نویسید

or... I don't know.

یا... نمی‌دانم.

An announcement for a movie.

اطلاعیه برای یک فیلم

You know? Something official.

میدونی؟ یه چیز رسمی

Then you would use "it stars."

سپس از "این ستاره" استفاده می کنید.

So, in "Toy Story," Tom Hanks,

بنابراین، در «داستان اسباب بازی»، تام هنکس،

his character is Woody.

شخصیت او وودی است.

And the verb we use is

و فعل ما

"play."

"بازی" است.

But, he/she/it.

اما، او/او.

Remember that "S."

به یاد داشته باشید که "S."

He plays Woody.

او نقش وودی را بازی می کند.

Okay, I just thought of something.

باشه فقط به یه چیزی فکر کردم

I did a lesson on this the other day,

من یک روز در این مورد درس خواندم

and one of my students asked this question.

و یکی از شاگردانم این سوال را پرسید.

"Can I say Tom Hanks appears

"آیا می توانم بگویم تام هنکس ظاهر می شود

or that Tom Hanks appears in it?"

یا تام هنکس در آن ظاهر می شود؟"

Grammatically, yes,

از نظر دستور زبان، بله،

but in conversation, it doesn't sound natural.

اما در مکالمه، طبیعی به نظر نمی رسد.

Well,

خب،

I mean,

منظورم این است که

again, it just sort of has that feeling.

باز هم، این احساس را دارد.

You know?

It feels too technical, too official, too formal

میدونی؟

خیلی فنی ، رسمی و رسمی

for conversation.

برای گفتگو به نظر می رسد.

So if you're talking about the actor,

بنابراین اگر در مورد بازیگر صحبت می کنید،

just say this.

فقط این را بگویید.

"It's got Tom Hanks in it."

تام هنکس در آن حضور دارد.

When we can't remember

وقتی نمی‌توانیم به یاد بیاوریم

which other movies or TV shows

که آن بازیگر در کدام فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی دیگر حضور

that actor has been in,

داشته است،

or we're trying to remind someone,

یا سعی می‌کنیم به کسی یادآوری کنیم که

"Oh, you know this actor.

"اوه، تو این بازیگر را

You know, from this other movie?"

می‌شناسی. می‌دانی از این فیلم دیگر؟"

That kind of thing.

همچین چیزی

"Who's Tom Hanks?"

"تام هنکس کیست؟"

"You don't know Tom Hanks?

"تو تام هنکس را نمی شناسی؟

Tom Hanks,

تام هنکس،

he's the one from..."

او یکی از..."

Which other movie?

کدام فیلم دیگر است؟

Ooh!

He's in this one.

اوه

او در این یکی است.

So we'll usually say,

بنابراین ما معمولاً می گوییم:

"He or she is the one

"او یا او یکی

from blah, blah, blah."

از بلا، بلا، بلا است."

The one... It doesn't matter.

یکی... مهم نیست.

Male, female, whatever.

مرد، زن، هر چه باشد.

One.

یکی

It's easy.

آسان است.

Or, really simply, you could just say,

یا، واقعاً ساده، فقط می‌توانید بگویید:

"You know...

«می‌دانی

You know, the guy from..."

... می‌دانی، پسر اهل...

What's another Tom Hanks movie?

» دیگر فیلم تام هنکس چیست؟

"Toy Story 2"!

"داستان اسباب بازی 2"!

(laughing) I don't know.

(با خنده) نمی دانم.

You can use that as well.

می توانید از آن نیز استفاده کنید.

"The one from," "the guy from," "the girl from"...

"یکی از"، "پسر از"، "دختر از"...

Whatever you want.

هر چه شما بخواهید.

And yeah, again, you could say,

و بله، باز هم می توانید بگویید،

"Oh, he appeared in this other movie."

"اوه، او در این فیلم دیگر ظاهر شد."

But again, in conversation, it's less common.

اما باز هم در مکالمه کمتر رایج است.

Not wrong, just less common.

اشتباه نیست، فقط کمتر رایج است.

Hmm. Also.

هوم همچنین.

When you are trying to remember

وقتی می‌خواهید

the name of a TV show or a movie,

نام یک برنامه تلویزیونی یا فیلمی را به خاطر بسپارید،

or if you're trying to remind someone

یا اگر می‌خواهید

about a certain movie or a TV show,

فیلم یا برنامه تلویزیونی خاصی را به کسی یادآوری کنید،

you can use these expressions.

می‌توانید از این عبارات استفاده کنید.

If you want to explain the story in a very general way,

اگر بخواهید داستان را خیلی کلی توضیح دهید،

"It's the one where..."

«این همان جایی است که...»

In this case, "the one" is the movie.

در این مورد «یک» همان فیلم است.

So, "It's the movie where blah, blah, blah happened."

بنابراین، "این فیلمی است که در آن بلا، بلا، بلا اتفاق افتاد."

For example,

see if you can guess which movie I'm talking about.

به عنوان مثال،

ببینید آیا می توانید حدس بزنید که در مورد کدام فیلم صحبت می کنم.

So, you know this movie.

بنابراین، شما این فیلم را می شناسید.

It's the one where

جایی است

they go to space and something bad happens.

که به فضا می روند و اتفاق بدی می افتد.

You don't know the movie?

شما فیلم را نمی شناسید؟

Okay, so...

خوب، پس...

You know the one...

شما یکی را می شناسید...

Again, the movie.

باز هم فیلم.

The one with the guy

اونی که با اون مردی

who makes potatoes out of his own poo?

که از آبش سیب زمینی درست میکنه؟

Do you know the movie yet?

آیا هنوز فیلم را می شناسید؟

I think it came out a few years ago.

فکر کنم چند سال پیش اومد.

The movie, not the poo.

فیلم، نه پو.

So two things.

پس دو چیز

One, the movie was "The Martian."

یکی، فیلم «مریخی» بود.

Congratulations if you guessed correctly.

اگه درست حدس زدی بهت تبریک میگم

And number two,

و شماره دو،

when we talk about the release date of the movie,

وقتی در مورد تاریخ اکران فیلم صحبت می

we use the phrasal verb "come out."

کنیم، از فعل عبارتی «بیا بیرون» استفاده می کنیم.

So in the case of "The Martian,"

بنابراین در مورد «مریخی»

that came out in 2015.

که در سال 2015 منتشر شد.

Really that long ago?

واقعاً این مدت پیش؟

Wow.

وای.

And if there's a new movie coming in the future,

و اگر فیلم جدیدی در آینده در راه است،

you can say, "It's coming out in a few months."

می توانید بگویید " چند ماه دیگر اکران می شود."

"It's coming out next year."

"سال آینده منتشر می شود."

"It's coming out in summer."

"در تابستان منتشر می شود."

Whatever.

هر چه.

So I'm really excited about "Black Widow."

بنابراین من واقعاً در مورد "بیوه سیاه" هیجان زده هستم.

When's that coming out?

کی بیرون میاد؟

I think it's coming out in summer.

فکر کنم تابستون بیاد

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

Some common questions that we might ask.

چند سوال متداول که ممکن است بپرسیم.

Um... Okay.

اوم... باشه.

Think of your favorite movie.

به فیلم مورد علاقه خود فکر کنید.

I want you to write this question and then write the answer.

از شما می خواهم این سوال را بنویسید و سپس پاسخ را بنویسید.

So, in your favorite movie, who are the actors?

بنابراین، در فیلم مورد علاقه شما ، بازیگران چه کسانی هستند؟

Who has it got in it?

چه کسی در آن است؟

Who's in it?

چه کسی در آن است؟

So, who's in it?

بنابراین، چه کسی در آن است؟

Who's in your favorite movie?

چه کسی در فیلم مورد علاقه شما حضور دارد؟

Um...

اوم

The story!

What's it about?

... داستان!

این درباره چیست؟

Oh, it's the one where blah, blah, blah happened.

اوه، این همان جایی است که بلا، بل، بلا اتفاق افتاده است.

And finally,

و بالاخره

when did it come out?

کی منتشر شد؟

Or, maybe it's not out yet.

یا، شاید هنوز منتشر نشده است.

When is it coming out?

چه وقت آن بیرون میاید؟

So,

write those questions so you don't forget,

بنابراین

، آن سوالات را بنویسید تا فراموش نکنید،

then write the answers.

سپس پاسخ ها را بنویسید.

You'll need those in a moment.

شما در یک لحظه به آنها نیاز خواهید داشت.

The final bit of vocabulary I want to show you is,

آخرین بیت لغاتی که می‌خواهم به شما نشان دهم این است،

you know in a movie when you think you know the story,

شما در یک فیلم می‌دانید که وقتی فکر می‌کنید داستان را می‌دانید،

you think you know who is good and who is bad,

فکر می‌کنید می‌دانید چه کسی خوب است و چه کسی بد،

but then, at the end... Phew!

اما بعد، در پایان... فیو!

There's some shocking information,

اطلاعات تکان دهنده ای وجود دارد،

or something happens to completely change the story?

یا اتفاقی می افتد که داستان را کاملاً تغییر می دهد؟

Like, (gasps) "Oh, my God!

مثل، (نفس می‌کشد) "اوه، خدای من!

I thought this was the situation,

فکر می‌کردم این وضعیت است،

but actually, this was the situation the whole time."

اما در واقع، این وضعیت تمام مدت بود."

That situation is called a twist.

به آن وضعیت می گویند پیچ ​​و تاب.

Actually, you know that movie I was in?

راستی میدونی اون فیلمی که من توش بودم؟

"Smells Like Justice"?

"بوی عدالت می آید"؟

Yeah, that had a huge twist at the end.

بله، این در پایان یک پیچ بزرگ داشت.

I think I can show it.

فکر می کنم بتوانم آن را نشان دهم.

I... I can... I can show it to you, yeah.

من... من می توانم... می توانم آن را به شما نشان دهم، آره.

You... You won't tell anyone.

تو... تو به کسی نخواهی گفت.

It's fine.

خوبه.

(gentle music) - Morning, sleepyhead.

(موسیقی ملایم) - صبح، خواب آلود.

I got you some coffee.

برات قهوه گرفتم

- Thank you.

- متشکرم.

(sniffs) Oh.

(بوی می کشد) اوه.

You know what this smells like?

میدونی این چه بویی داره؟

- What's that?

- آن چیست؟

- (sighs) Justice.

- (آه می کشد) عدالت.

(police sirens wailing) You're under arrest

(آژیرهای پلیس ناله می کنند) شما به

for that bank robbery you did.

خاطر سرقت بانکی که انجام دادید بازداشت شده اید.

- How did you know?

- چگونه می دانستید؟

- How did I know?

- از کجا فهمیدم؟

Because Justice

چون

isn't blind.

عدالت کور نیست

- What?

- چی؟

- Phew!

- هوو!

That is a twist.

این یک پیچ و تاب است.

That is a twist!

این یک پیچ و تاب است!

Okay.

باشه.

Now we're gonna play a game,

حالا ما یک بازی بازی می کنیم

and I love this game.

و من عاشق این بازی هستم.

I always play it in my classes,

من همیشه آن را در کلاس‌هایم

and we can play it still here on YouTube.

بازی می‌کنم و هنوز هم می‌توانیم آن را در اینجا در YouTube پخش کنیم.

Down there, in the comments.

در پایین، در نظرات.

I will describe a movie

من یک فیلم را

using the vocabulary from today's lesson.

با استفاده از واژگان درس امروز شرح خواهم داد.

You guess that movie,

شما آن فیلم را حدس می

and then you describe a different movie,

زنید، و سپس یک فیلم متفاوت را توصیف می کنید،

and someone else will guess that movie,

و شخص دیگری آن فیلم را حدس می زند،

and so on, and so on.

و غیره، و غیره.

So, my idea is,

بنابراین، ایده من این

the comments is gonna be full

است که نظرات

of descriptions of movies,

using the vocabulary from today's lesson.

با استفاده از واژگان درس امروز پر از توصیف فیلم ها باشد.

Mm, okay.

مم، باشه

I'm thinking of a movie.

دارم به فیلم فکر میکنم

Um...

اوم...

You know the one where they go to sleep a lot?

میدونی اونی که زیاد میرن کجا میخوابن؟

It's also set on a plane, on a bus, in a van.

همچنین در هواپیما ، اتوبوس، ون تنظیم شده است.

Um, it's got Tom Hardy in it.

اوم، تام هاردی را در آن دارد.

It's also...

همچنین...

It's the movie with the guy from "Titanic."

این فیلم با پسر «تایتانیک» است.

And, at the end of the movie...

و در پایان فیلم ...

I'm still not sure if there was a twist or not.

من هنوز مطمئن نیستم که آیا پیچشی وجود داشته است یا نه.

Someone else who understood that movie better than me,

یکی دیگه که بهتر از من اون فیلم رو فهمیده

maybe you can explain.

شاید توضیح بدی

Was that a twist, or no?

آیا این یک پیچ و تاب بود یا نه؟

I don't know.

من نمی دانم.

Anyway, if you know the movie I'm talking about,

به هر حال، اگر فیلمی را که در مورد آن صحبت می کنم می

please let me know in the comments,

شناسید، لطفاً در نظرات به من اطلاع دهید

and also,

و همچنین

please feel free to describe your own favorite movie

لطفاً فیلم مورد علاقه خود را

for other people to guess.

برای دیگران حدس بزنند توضیح دهید.

So have fun with that.

پس با آن لذت ببرید.

I'll see you in the comments,

من شما را در نظرات

and I'll see you in the next class.

می بینم و شما را در کلاس بعدی می بینم.

(relaxed music)

(موسیقی آرام)