Fix these 3 common pronunciation mistakes in English!

Hi. I'm Gill at www.engvid.com,

سلام. من گیل در www.engvid.com هستم،

and today we're having a lesson on confusing pronunciations and spellings.

و امروز درسی داریم در مورد تلفظ و املای گیج کننده.

Okay? I've got three main examples for you of confusion, because sometimes they...

باشه؟ من سه مثال اصلی در مورد سردرگمی برای شما آورده ام ، زیرا گاهی اوقات

They're spelt in the same way, but they are pronounced differently. Okay. So, let's start.

آنها ... املای آنها یکسان است، اما آنها متفاوت تلفظ می شوند. باشه. بنابراین، بیایید شروع کنیم.

So, the first one is this word "bow", which can be pronounced in two different ways. Okay?

بنابراین، اولین مورد این کلمه "کمان" است که می تواند به دو صورت مختلف تلفظ شود. باشه؟

If it's this, it's a bow. Either a bowtie or a bow,

اگر این باشد، کمان است. یا پاپیون یا پاپیون

a ribbon with a bow in your hair.

، روبان با پاپیون در موهای شما.

Or if you tie your shoelaces in a bow. Okay? So that's a bow.

یا اگر بند کفش خود را در پاپیون ببندید. باشه؟ پس این یک کمان است.

So, for example, you can say: "She has a bow in her hair."

بنابراین، برای مثال، می توانید بگویید: "او در موهایش کمان دارد."

And it's this... This sort of shape. Maybe a ribbon

و این ... این نوع شکل. شاید یک روبان

tied into a bow. Or:

که به یک پاپیون گره خورده است. یا:

"He is wearing a bowtie." So, instead of a long tie, a bowtie like that.

«پاپیون پوشیده است». بنابراین، به جای یک کراوات بلند، یک پاپیون مانند آن.

Okay? So that's "bow". So that's pronounced like "oh", "bow".

باشه؟ پس این "تعظیم" است. بنابراین مانند "اوه"، "تعظیم" تلفظ می شود.

Okay? But then there's another

باشه؟ اما نوع دیگری از کلمه وجود دارد که

kind of word spelt the same but pronounced differently: "bow". Okay? So, it's like this

املای یکسانی دارد اما متفاوت تلفظ می شود : "تعظیم". باشه؟ بنابراین

here, if you do this. Usually men bow. Women curtsy. If this is when you meet the Queen,

، اگر این کار را انجام دهید، اینجا مانند این است. معمولا مردان تعظیم می کنند. زنان هولناک اگر این زمانی است که ملکه را ملاقات می کنید،

men bow, women curtsy. So, men do this, bending.

مردان تعظیم می کنند، زنان خشن. بنابراین، مردان این کار را انجام می دهند، خم می شوند.

"Men often bow when they meet the Queen."

"مردان اغلب هنگام ملاقات با ملکه تعظیم می کنند."

So, this one is like "ow", if that helps. "Ow".

بنابراین، این یکی مانند "اوو" است، اگر کمک کند. "اوه".

So: "bow", "bow", and they're spelt

بنابراین: "تعظیم"، "تعظیم"، و آنها

exactly the same. So, you can only tell... If you're reading it, you can only tell from

دقیقا به همین شکل نوشته می شوند. بنابراین، شما فقط می توانید بگویید... اگر در حال خواندن آن هستید، فقط می توانید از

the context which one it is. If someone is speaking, you can tell from the pronunciation.

روی زمینه تشخیص دهید که کدام است. اگر کسی صحبت می کند، می توانید از تلفظ آن متوجه شوید.

Okay. Bow, bow.

باشه. تعظیم، تعظیم

Right, so moving on to the second example, completely different, but there's one little

درست است، بنابراین به سراغ مثال دوم می رویم، کاملا متفاوت است، اما یک

confusion with this one. Words that end "atch". Okay? So, usually it's just one letter in

سردرگمی کوچک با این یکی وجود دارد. کلماتی که به "Atch" ختم می شوند. باشه؟ بنابراین، معمولاً فقط یک حرف

front of "atch". So, we'll have words like: "batch", "catch", "hatch", "latch", "match",

جلوی "atch" است. بنابراین، کلماتی مانند: "بچ"، "گرفتن"، "هچ"، "چفت"، "مطابقت"،

"patch". You may not know the meaning of those; I'll tell you in a second. But they all have

"پچ" خواهیم داشت. ممکن است معنی آن ها را ندانید. یه ثانیه دیگه بهت میگم اما همه آنها

this short "ah" sound, like with "apple". Okay?

این صدای کوتاه "آه" را دارند، مانند "سیب". باشه؟

When you say: "Apple", "ah" like that.

وقتی می گویید: «سیب»، «آه» اینطور.

"Batch", "catch", "hatch", "latch", "match", "patch".

«بچ»، «گرفتن»، «هچ»، «چفت»، «مطابقت»، «پچ».

But this with the time on it is a

اما این با زمان روی آن یک

"watch". So it's not a watch; it's a watch, so it's short "o" sound, "aw", as in "orange".

"ساعت" است. پس ساعت نیست. این یک ساعت است، بنابراین صدای کوتاه "o"، "aw" مانند "نارنجی" است.

So it's apples and oranges, really.

بنابراین واقعاً سیب و پرتقال است.

So, "ah" and "aw", so a watch. I realized this when

بنابراین، "آه" و "او"، بنابراین یک ساعت. این را وقتی فهمیدم که

a student of mine who is in Russia said: "Catch", and I thought: "Catch and..." When she typed it,

یکی از دانش‌آموزانم که در روسیه است گفت: بگیر و فکر کردم: بگیر و... وقتی آن را تایپ کرد و

wrote it via Skype, I saw it was "catch", so I realized then: Ah, she was thinking of

از طریق اسکایپ نوشت، دیدم «گرفت» است، بنابراین متوجه شدم: «بگیر و...» سپس: آه، او به

"watch", and saying "catch". But it's wrong.

«تماشا» فکر می کرد و می گفت «بگیر». اما اشتباه است.

It's "catch". So "watch" is the only one I can think of that has the short "o" sound.

"گرفتن" است. بنابراین "تماشا" تنها چیزی است که می توانم به آن فکر کنم که صدای کوتاه "o" را دارد.

Okay, so we know what a "watch" is.

خوب، پس ما بدانیم "ساعت" چیست.

A "batch", if you don't know what a batch is, it's like a set of things, like bread...

یک «بچ»، اگر ندانی بچ چیست ، مثل یک سری چیزهاست، مثل نان...

Bread rolls in a batch, a batch of six or a batch of 12 rolls of bread. A batch that

نان در یک دسته، یک دسته شش یا یک دسته نان ۱۲ تایی. دسته ای

go into the oven to be baked all together. That's a batch. "To catch", if someone throws

که داخل فر می روند تا همه با هم بپزند. این یک دسته است. "برای گرفتن"، اگر کسی

a ball to you, you try to catch it. Oh.

توپی را به سمت شما پرتاب کند، شما سعی می کنید آن را بگیرید. اوه

"Hatch", if there's an egg and the bird is sitting

"هچ"، اگر تخمی هست و پرنده

on the egg, keeping it nice and warm, and then one day the shell starts to break and

روی تخم نشسته، آن را خوب و گرم نگه می دارد و یک روز پوسته شروع به شکستن می کند و

a little beak comes out, and the little bird... Little baby bird is hatching. That's "to hatch",

منقاری کوچک بیرون می آید و پرنده کوچک... جوجه کشی

when the egg breaks and the little baby bird comes out. That's "to hatch".

زمانی که تخم می شکند و بچه پرنده کوچک بیرون می آید، "به بیرون آمدن" است. این "هچ کردن" است.

A "latch" is on a door to close the door.

یک "چفت" روی یک در قرار دارد تا در را ببندد.

And sometimes it's just something that goes over, and it

و گاهی اوقات فقط چیزی است که می گذرد و در را

closes the door. That's the latch. Okay?

می بندد. این چفت است. باشه؟

A "match" is something you... If you're...

"کبریت" چیزی است که شما... اگر هستید...

Oh, hope you don't smoke cigarettes, but to light a cigarette,

آه، امیدوارم سیگار نکشید، اما برای روشن کردن سیگار،

people often use a match, a little wooden... It's got a red or brown

مردم اغلب از کبریت استفاده می کنند، کمی چوبی... قرمز یا نوک قهوه ای

tip on it, and a piece of wood, and you go like that with it, and you get a flame, and

روی آن و یک تکه چوب و همینطور با آن می روید و شعله

you light the cigarette. Or you may be lighting a fire, you strike a match and you light the

می گیرید و سیگار را روشن می کنید. یا ممکن است آتشی روشن کنید، کبریت را بزنید و

fire with it. Okay? "Match". "Match" can also mean putting two things together that are

با آن آتش روشن کنید. باشه؟ "همخوانی داشتن". «مطابقت» همچنین می‌تواند به معنای کنار هم قرار دادن دو

the same, or colours that match. The purple and blue, maybe, you think:

چیز مشابه یا رنگ‌هایی باشد که مطابقت دارند. بنفش و آبی، شاید، شما فکر می کنید:

"Oh, yes, purple and blue, they go together well. They match."

"اوه، بله، بنفش و آبی، آنها به خوبی با هم هماهنگ می شوند. مطابقت دارند."

So, two totally different meanings of "match".

بنابراین، دو معنی کاملاً متفاوت از "مطابقت".

And "patch", if you have a hole in your elbow or your trousers, you put an extra piece of

و "پچ"، اگر در آرنج یا شلوارت سوراخ داشته باشی، یک تکه

material on there to... To cover the whole, and that's a patch. Okay. Right, so that's

مواد اضافی روی آن قرار می دهی تا کل را بپوشاند، و این یک وصله است. باشه. درست است،

the meaning of all of those. So they're all "ah", short "a", as in "apple"; and the "watch",

بنابراین معنای همه آنها همین است. بنابراین همه آنها "ah"، "a" کوتاه هستند، مانند "apple". و "ساعت"،

short "o" as in "orange".

کوتاه "o" مانند "نارنجی".

Okay, so moving on finally to our third example, which is words ending "ough". So, here, unfortunately

بسیار خوب، پس در نهایت به مثال سوم خود می رویم، که کلماتی است که به "ough" ختم می شوند. بنابراین، در اینجا، متأسفانه

we have three different pronunciations for this. Okay? But once you've learnt them,

ما سه تلفظ مختلف برای این داریم. باشه؟ اما وقتی آنها را یاد گرفتید،

you should be fine. So: "cough" and "trough",

باید خوب باشید. بنابراین: "سرفه" و "تغار"،

that's like the "off", "off" sound. So, "cough",

که مانند صدای "خاموش"، "خاموش" است. پس «سرفه»،

[coughs]

[سرفه]

"cough", and a "trough" is something that a pig eats out of... A wooden, usually,

«سرفه» و «تغار» چیزی است که خوک از آن می خورد... ظرف چوبی، معمولاً

or metal container that the food is put into for the pig, and the pig eats from the trough.

یا فلزی که غذا برای خوک و خوک در آن می گذارند. از خار می خورد

Okay, so: "cough", "trough", "off".

خوب، بنابراین: "سرفه"، "تغییر"، "خاموش".

Then we have: "enough", "rough", and "tough", with the "uff" sound. Okay? So: "enough".

سپس داریم: "به اندازه کافی"، "زمخت"، و "سخت"، با صدای "uff". باشه؟ بنابراین: "به اندازه کافی".

Have you had enough? I hope you haven't had enough yet, because I've still got a little

آیا به اندازه کافی خورده اید؟ امیدوارم هنوز کافی نبوده باشید، زیرا من هنوز

bit more to do. Okay? "Enough". "Rough", "rough" is the opposite of smooth. If... Oh, this

کمی بیشتر برای انجام دادن دارم. باشه؟ "کافی". «خشن»، «زمخت » متضاد صاف است. اگر... اوه، این

material is rough, but some other... Silk is very smooth. Other material can be rough.

مواد خشن است، اما برخی دیگر... ابریشم بسیار صاف است. مواد دیگر می تواند خشن باشد.

Okay? And "tough", that's someone who's very strong and tough, resilient. Tough person.

باشه؟ و "سرسخت"، آن کسی است که بسیار قوی و سرسخت، انعطاف پذیر است. آدم سرسخت

Okay. "Enough", "rough", "tough", "uff".

باشه. "به اندازه کافی"، "زمخت"، "سخت"، "افف".

And finally: "bough" and "plough" is the "ow" kind of sound, "ow".

و بالاخره: «بوغ» و «شخم » صدای «او» است، «او».

A "bough" is part of a tree. So,

"شاخه" بخشی از درخت است. بنابراین،

here's the tree,

این درخت است،

and these things that stick out are the boughs, boughs of the tree,

و این چیزهایی که بیرون می‌آیند، شاخه‌ها، شاخه‌های درخت،

these things here. Okay, so that's "bough". A "plough" is used in farming in a field,

این چیزهای اینجا هستند. خوب، پس این "شاخه" است. از "گاوآهن" در کشاورزی در یک مزرعه استفاده می شود،

to break up the ground for putting in seeds to grow crops. A "plough". So: "bough", "plough", "ow".

تا زمین را برای قرار دادن دانه برای رشد محصولات در هم بشکند . یک "گاوآهن". پس: «شاخه»، «شخم»، «او».

And funnily enough, "bough", you probably noticed, is the same pronunciation but different

و به طرز خنده‌داری، احتمالاً متوجه شدید "شاخه" تلفظ مشابهی دارد اما

spelling as this one, this type of "bow", that sort of bow. So, we have come full circle

املای متفاوتی با این یکی دارد، این نوع "تعظیم"، آن نوع کمان. بنابراین، ما به دایره کامل

to "bough", that kind of "bow".

"شاخه" رسیده ایم، آن نوع "تعظیم".

So, there we are. I hope that's been a helpful lesson for you.

بنابراین، ما اینجا هستیم. امیدوارم این درس مفیدی برای شما بوده باشد.

And if you'd like to go to the website, www.engvid.com,

و اگر می‌خواهید به وب‌سایت www.engvid.com بروید

there is a quiz there which you can do to test yourself on

، یک مسابقه امتحانی در آنجا وجود دارد که می‌توانید خودتان را در این مورد آزمایش کنید

this. And if you'd like to subscribe to my YouTube channel, I hope you will do that.

. و اگر می خواهید در کانال یوتیوب من مشترک شوید ، امیدوارم این کار را انجام دهید.

And look forward to seeing you again soon. Okay.

و مشتاقانه منتظر دیدار دوباره شما هستم. باشه.

Thanks for listening. Bye.

ممنون که گوش دادید. خدا حافظ.