Weekly English Words with Alisha - Discrete Insults

Hi! Welcome back to weekly words. My name is Alisha and this week we are going to look

سلام! به کلمات هفتگی خوش آمدید. اسم من عالیشاه است و این هفته قصد داریم به

at discreet insults. I like this already.

توهین های محتاطانه نگاه کنیم. من قبلا این را دوست دارم.

The first phrase is “the lights are on but nobody is home”.

اولین عبارت این است که "چراغ ها روشن هستند اما هیچ کس در خانه نیست".

This phrase means that somebody seems to look aware of whatever is going on around them

این عبارت به این معنی است که به نظر می رسد شخصی از آنچه در اطرافش می گذرد آگاه به نظر می رسد

but in their head, they don’t really understand. In a house where you can see in the windows

اما در ذهن او واقعاً نمی فهمد. در خانه ای که می توانید در پنجره

of the house that the lights are on in the house but there is no one actually inside.

های خانه ببینید که چراغ های خانه روشن است اما در واقع هیچ کس داخل خانه نیست.

If the same meaning inside someone’s head, it means that they are not very smart.

اگر همین معنی در سر کسی باشد، به این معنی است که او خیلی باهوش نیست.

In a sentence, my co-worker isn’t very smart. Well, he is the kind of guy who makes you

در یک جمله، همکار من خیلی باهوش نیست. خب، او از آن آدم هایی است که باعث می شود

think the lights are on, but nobody is home.

فکر کنید چراغ ها روشن است، اما هیچ کس خانه نیست.

Next, “space-cadet”. I love this phrase. I use this from time to

در مرحله بعد، "کادت فضایی". من عاشق این عبارت هستم. من هر از گاهی از این استفاده می کنم

time. Again, doesn’t seem to be very aware or very smart or very conscious of what’s

. باز هم، به نظر می رسد که خیلی آگاه یا بسیار باهوش یا بسیار آگاه از آنچه

going on around them. Their head has a lot of space in it, perhaps. So maybe this phrase

در اطرافشان می گذرد، نیستند. شاید سرشان فضای زیادی دارد. بنابراین شاید این

comes from the expression to space out. I am a bit of a space cadet sometimes. I just

عبارت از عبارت to space out آمده باشد. من گاهی اوقات کمی کادت فضایی هستم.

stop thinking about all the things that are happening around me and go somewhere else

من فقط به همه چیزهایی که در اطرافم اتفاق می افتد فکر نمی

in my mind for a while. That’s true.

کنم و برای مدتی به جای دیگری در ذهنم می روم. درست است.

Onward, “even a stopped clock is right twice a day”. So this phrase is used to explain

به بعد، "حتی یک ساعت متوقف شده دو بار در روز درست است". بنابراین از این عبارت برای توضیح استفاده می شود که

maybe someone or something who is not traditionally good at something or someone, who is broken

شاید کسی یا چیزی که به طور سنتی در چیزی خوب نیست یا کسی که شکسته است

or does not do things well, is capable of, you know, doing something correctly sometimes.

یا کارها را به خوبی انجام نمی دهد، می تواند گاهی اوقات کاری را به درستی انجام دهد.

A clock that’s broken and doesn’t move will at two points in the day show the correct

ساعتی که خراب است و حرکت نمی کند در دو نقطه از روز زمان صحیح

time on a traditional clock. So a person who, for example, isn’t good at playing sports,

را در ساعت سنتی نشان می دهد. بنابراین فردی که مثلاً در ورزش کردن خوب نیست،

maybe one day, they have a really, really lucky day and they played sports really, really

شاید یک روز، یک روز واقعاً بسیار خوش شانس داشته باشد و واقعاً خیلی خوب ورزش کرده است

well, you might say, even a stopped clock is right twice a day. He did a great job this

، ممکن است بگویید حتی یک ساعت متوقف شده دو بار در روز درست است. . او امروز بعدازظهر کار بزرگی انجام داد

afternoon.

This is a fun one, “not the brightest bulb in the box”.

.

این یک لامپ سرگرم کننده است، "روشن ترین لامپ در جعبه نیست".

There are a lot of variations on this phrase, “not the sharpest tool in the shed”; we

تغییرات زیادی در این عبارت وجود دارد، "نه تیزترین ابزار در سوله".

changed this one up a little bit, too, like “not the longest fry in the happy meal”.

ما این یکی را نیز کمی تغییر دادیم، مانند "طولانی ترین سرخ کردن در غذای شاد".

Basically it just means that the person that you are talking about is not the smartest

اساساً فقط به این معنی است که شخصی که شما در مورد او صحبت می کنید باهوش ترین

person that you know. It’s used to insult their intelligence primarily. If you think

فردی که می شناسید نیست. در درجه اول برای توهین به هوش آنها استفاده می شود. اگر

about this expression quite literally, to be the brightest bulb in the box of light

به این عبارت کاملاً تحت اللفظی فکر کنید ، روشن‌ترین لامپ بودن در جعبه

bulbs it would mean to shine brightly, to be very good at what you are doing. But to

لامپ‌ها به این معناست که به شدت بدرخشید، در کاری که انجام می‌دهید بسیار خوب باشید. اما

not be the brightest bulb, maybe it means you don’t do such a good job at what you

برای اینکه روشن‌ترین لامپ نباشید، شاید به این معنی باشد که شما در کاری که قرار است انجام دهید آنقدر خوب عمل نمی‌کنید

are supposed to be doing. In a sentence, let’s see… one of my friends,

. در یک جمله، بیایید ببینیم… یکی از دوستان من،

she is not the brightest bulb in the box. She makes some really strange decisions sometimes.

او روشن ترین لامپ در جعبه نیست. او گاهی اوقات تصمیمات واقعا عجیبی می گیرد.

Next, a very similar phrase, “a few peas short of a casserole”.

بعد، یک عبارت بسیار مشابه، "چند نخود کمتر از یک قابلمه".

This is very similar. I’ve never heard this one actually. This phrase is again to insult

این خیلی شبیه است. من واقعاً این یکی را نشنیده ام این عبارت باز هم برای توهین

someone’s intelligence. If you are making food, if you are making a casserole, you need

به شعور کسی است. اگر در حال درست کردن غذا هستید، اگر در حال تهیه کاسرول هستید،

to use peas maybe depending on your recipe and if there aren’t enough peas, the casserole

ممکن است بسته به دستور غذایتان از نخود فرنگی استفاده کنید و اگر به اندازه کافی نخود فرنگی نباشد،

will not be very good maybe. So this means maybe somebody is missing the things that

کاسرول خیلی خوب نباشد. بنابراین این بدان معناست که شاید کسی چیزهایی را که

they need in their mind in order to do something correctly.

در ذهن خود برای انجام درست کاری به آنها نیاز دارد از دست داده است .

My friend, my other friend Stevens, that guy is a few peas short of a casserole. He should

دوست من، دوست دیگر من استیونز، آن مرد چند نخود کمتر از یک قابلمه است. او باید

have done some things and he didn’t do.

برخی کارها را انجام می داد و انجام نداد.

Oh well, look at all of these. About as sharp as a marble. Well, that’s a good one. Only

اوه، به همه اینها نگاه کنید. تقریباً به اندازه یک سنگ مرمر تیز است. خوب، این یکی خوب است. فقط

one oar in the water, ah my grandfather used to use that. I love that one. These are great.

یک پارو در آب، آه پدربزرگ من از آن استفاده می کرد. من آن یکی را دوست دارم. اینها عالی هستند

I got to remember some of these. Dumber than a bag of hammers, yeah. What do you mean?

باید بعضی از اینها را به خاطر بسپارم. احمق تر از یک کیسه چکش، آره. منظورت چیه؟

We are clever. Donated his brain to science before he was done with it. When do I stop,

ما باهوشیم قبل از اینکه کارش تمام شود، مغزش را به علم اهدا کرد. چه زمانی می ایستم،

as quick as a snail crossing superglue. His cornbread isn’t down on the middle. Thanks,

به سرعت عبور حلزون از ابرچسب. نان ذرت او وسط نیست. با تشکر،

I mentioned The End 2012. End. If you use these, be very careful because

من به پایان 2012 اشاره کردم. پایان. اگر از این ها استفاده می کنید، بسیار مراقب باشید زیرا

if the other person can hear you, they will likely be very offended. Thanks very much

اگر طرف مقابل شما را بشنود، احتمالاً بسیار آزرده می شود. از

for joining us this week and we’ll see you again next time, bye.

اینکه این هفته به ما پیوستید بسیار متشکریم و دفعه بعد شما را دوباره می بینیم ، خداحافظ.