English Topics - Free Time Before Facebook

17,895 views ・ 2016-05-27

Learn English with EnglishClass101.com


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Alisha: Hi, everybody! My name is Alisha and today I'm joined in the studio by…
0
429
3471
علیشاه: سلام به همه! نام من آلیشا است و امروز با…
00:03
Michael: Michael. Hello!
1
3900
1600
مایکل: مایکل به استودیو پیوستم. سلام!
00:05
Alisha: And, today's topic for discussion is “Free Time before Facebook.”
2
5500
3700
علیشاه: و موضوع امروز بحث «زمان آزاد قبل از فیس بوک» است.
00:09
So, these are the things that we did before Facebook, maybe before we even had the Internet
3
9200
4480
بنابراین، اینها کارهایی است که ما قبل از فیس بوک انجام می دادیم، شاید حتی قبل از اینکه اینترنت
00:13
in our household.
4
13680
1000
در خانه خود داشته باشیم.
00:14
I'm very interested to compare our life experiences.
5
14680
3460
من بسیار علاقه مند هستم که تجربیات زندگی خود را با هم مقایسه کنم.
00:18
You always have stories about the evil things that you do when you were a kid.
6
18140
4140
شما همیشه داستان هایی در مورد کارهای بدی که در دوران کودکی انجام می دهید دارید.
00:22
So, I remember a true...
7
22280
2070
بنابراین، من یک حقیقت را به یاد می آورم ...
00:24
well, maybe not evil.
8
24350
1599
خوب، شاید بد نباشد.
00:25
Anyway, let's get into it.
9
25949
2531
به هر حال بیایید وارد آن شویم.
00:28
Would you like to go first?
10
28480
1410
دوست داری اول بری؟
00:29
What is your first thing you did before Facebook?
11
29890
3360
اولین کاری که قبل از فیس بوک انجام دادید چیست؟
00:33
Michael: Alright, speaking of evil.
12
33250
3410
مایکل: باشه، از شر صحبت می کنم.
00:36
You read my mind, I got into trouble.
13
36660
2520
تو ذهنم را خواندی، به مشکل خوردم.
00:39
So, for me, the internet got really big in my life around junior year in high school,
14
39180
6990
بنابراین، برای من، اینترنت در زندگی من در حدود سال اول دبیرستان بسیار بزرگ شد،
00:46
so maybe I was 17.
15
46170
1080
بنابراین شاید 17 ساله بودم
00:47
Before that, we didn't go to parties, we didn't drink a lot and there was no internet.
16
47250
4260
.
00:51
So, what we did, there’s no huge social media presence on the internet, so we would
17
51510
4022
بنابراین، کاری که ما انجام دادیم، هیچ رسانه اجتماعی عظیمی در اینترنت وجود ندارد، بنابراین ما
00:55
just wander around and climb buildings and stuff.
18
55532
2768
فقط در اطراف پرسه می‌زنیم و از ساختمان‌ها و چیزهای دیگر بالا می‌رویم.
00:58
Young adolescent males.
19
58300
2169
پسران نوجوان جوان.
01:00
You have all this energy, you're like a little puppy and we would just kind of break things
20
60469
3201
تو این همه انرژی داری، تو مثل یک توله سگ کوچولو هستی و ما فقط چیزهایی را می شکنیم
01:03
and nothing too bad.
21
63670
1169
و هیچ چیز بدی هم نیست.
01:04
It’ll be like sticks and beat trash, just like go behind a building and like, you know…
22
64839
4221
مثل چوب و ضرب و شتم زباله است، درست مثل رفتن به پشت ساختمان و دوست داشتن، می‌دانی...
01:09
Like “Lord of the Flies,” pretty much.
23
69060
2460
مثل «ارباب مگس‌ها»، تقریباً.
01:11
For me, that's what I did without Facebook.
24
71520
2730
برای من، این کاری است که بدون فیس بوک انجام دادم.
01:14
Alisha: See, I've never understood that appeal.
25
74250
2200
علیشاه: ببینید، من هرگز این درخواست را درک نکرده ام.
01:16
There were boys in my school as well who also like to break and kick things and I can understand
26
76450
6330
در مدرسه من هم پسرانی بودند که دوست داشتند اشیاء را بشکنند و لگد بزنند و من می
01:22
the appeal of sword fighting with a fluorescent light bulb because I sword fought with my
27
82780
4879
توانم جذابیت شمشیر زدن با لامپ فلورسنت را درک کنم زیرا من با شمشیر با
01:27
brother with a vacuum cleaner extension.
28
87659
1881
برادرم با پسوند جاروبرقی جنگیدم.
01:29
One day, my uncle yelled at me loudly and I haven't forgotten that.
29
89540
4500
یک روز عمویم با صدای بلند سرم فریاد زد و من آن را فراموش نکرده ام.
01:34
But I've always wondered what the appeal was like kicking bushes and things.
30
94040
4920
اما همیشه به این فکر می کردم که چه جذابیتی مانند لگد زدن به بوته ها و چیزها است.
01:38
Michael: Testosterone, I don't know.
31
98960
2750
مایکل: تستوسترون، من نمی دانم.
01:41
That’s my answer.
32
101710
1049
این پاسخ من است.
01:42
Alisha: That’s my answer?
33
102759
1000
علیشاه: این پاسخ من است؟
01:43
Okay.
34
103759
1000
باشه.
01:44
Good answer.
35
104759
1000
جواب خوبی بود.
01:45
Michael: Yeah, what did you do?
36
105759
1000
مایکل: آره، چیکار کردی؟
01:46
Alisha: Gosh, mine seemed very tame now I'm going to go with the absolute antithesis,
37
106759
4360
عالیشاه: خداییش، مال من خیلی رام به نظر می رسید، حالا من می خواهم با ضد مطلق
01:51
the absolute opposite of what you've just said.
38
111119
3131
، برعکس مطلق چیزی که شما گفتید، صحبت کنم.
01:54
“Barbie fashion shows.”
39
114250
3990
"نمایش مد باربی."
01:58
Did you do this?
40
118240
1000
آیا تو این کار را انجام دادی؟
01:59
Michael: No, no.
41
119240
1000
مایکل: نه، نه.
02:00
Alisha: I assume not.
42
120240
1250
علیشاه: فکر می کنم نه.
02:01
Okay.
43
121490
1000
باشه.
02:02
I put Barbie in parentheses here because Barbie is a very, very popular toy.
44
122490
4740
من باربی را در داخل پرانتز قرار دادم زیرا باربی یک اسباب بازی بسیار بسیار محبوب است.
02:07
Maybe it still is, at least when I was little it was a popular toy.
45
127230
3519
شاید هنوز هم همینطور باشد، حداقل زمانی که من کوچک بودم، یک اسباب بازی محبوب بود.
02:10
It's just a doll.
46
130749
1201
این فقط یک عروسک است.
02:11
It's a doll and there's tons of clothes and shoes and you can do things with their hair,
47
131950
4569
این یک عروسک است و تعداد زیادی لباس و کفش وجود دارد و شما می توانید با موهای آنها کارهایی انجام دهید،
02:16
you can cut off their heads if you're one of those types of kids, whatever.
48
136519
3901
اگر از آن دسته از بچه ها هستید، می توانید سر آنها را ببرید ، هر چه باشد.
02:20
But anyway, I would make my brother play this with me.
49
140420
5159
اما به هر حال من برادرم را مجبور می کنم این را با من بازی کند.
02:25
We'd get Barbie and there were some Ken.
50
145579
2940
ما باربی را می گرفتیم و چند کن وجود داشت.
02:28
I had some Ken dolls, too.
51
148519
1190
چند تا عروسک کن هم داشتم.
02:29
Barbie's boyfriend is named Ken.
52
149709
1420
نام دوست پسر باربی کن است.
02:31
No Skipper in my household though, just a series of Barbies.
53
151129
2620
هر چند در خانه من کاپیتانی وجود ندارد، فقط یک سری باربی.
02:33
Skipper was Barbie’s friend.
54
153749
1580
اسکایپر دوست باربی بود.
02:35
Why I still have this information in my head?
55
155329
1940
چرا من هنوز این اطلاعات را در سر دارم؟
02:37
I don't know.
56
157269
1381
من نمی دانم.
02:38
But you just dress them up and then they would--I had like a dollhouse as well and we'd play
57
158650
5199
اما تو فقط لباسشان را بپوشی و بعد آن‌ها بپوشند - من هم مثل یک خانه عروسک داشتم و
02:43
games in the dollhouse or we'd make them walk down—what was it?
58
163849
6470
در خانه عروسک بازی می‌کردیم یا آنها را وادار می‌کردیم پایین بروند - چی بود؟
02:50
We had a piano bench in my house and so I would use that as the catwalk.
59
170319
3280
ما در خانه من یک نیمکت پیانو داشتیم و از آن به عنوان راهپیمایی استفاده می کردم.
02:53
They would have to go down and display whatever bizarre fashion I'd put on them.
60
173599
4400
آنها باید پایین می رفتند و هر مد عجیب و غریبی را که من روی آنها می گذاشتم نشان می دادند.
02:57
But I put Barbie in parentheses here because we would also do--I thought about putting
61
177999
4240
اما من باربی را در داخل پرانتز اینجا قرار دادم زیرا ما نیز این کار را انجام می‌دهیم - به این فکر کردم که
03:02
it on my card “fashion shows,” but more commonly I think we say dress up.
62
182239
5470
آن را روی کارتم «نمایش‌های مد» بگذارم، اما معمولاً فکر می‌کنم می‌گوییم لباس بپوش.
03:07
My mom just gave me a box of her old dresses and things or my dad's old clothes or whatever
63
187709
5051
مامانم فقط یک جعبه از لباس‌ها و چیزهای قدیمی‌اش یا لباس‌های قدیمی پدرم یا هر چیز دیگری را به من داد
03:12
and then we'd put that on and act out some kind of weird game or some weird make-believe
64
192760
5670
و سپس آن‌ها را می‌پوشیدیم و نوعی بازی عجیب و غریب یا برخی ساختگی‌های عجیب و غریب انجام می‌دادیم
03:18
or pretend to roleplay things.
65
198430
2259
یا وانمود می‌کردیم که نقش‌آفرینی می‌کنیم.
03:20
Did you ever do like role-playing, sort of things as a kid?
66
200689
2371
آیا تا به حال در دوران کودکی به نقش آفرینی علاقه داشته اید؟
03:23
Michael: Oh, yeah.
67
203060
1000
مایکل: اوه، آره.
03:24
Yeah, I love role-playing.
68
204060
1269
بله، من عاشق نقش آفرینی هستم.
03:25
I think the main difference--because I have a lot of friends that would actually do that
69
205329
2650
من فکر می‌کنم تفاوت اصلی - چون من دوستان زیادی دارم که واقعاً این کار را انجام می‌دهند،
03:27
stuff as well but it's because they had a sister.
70
207979
2501
اما به این دلیل است که آنها یک خواهر داشتند.
03:30
For me, I have four brothers.
71
210480
1989
برای من چهار برادر دارم.
03:32
So, it's all just--it gets this vicious cycle of just like eerrr.
72
212469
5030
بنابراین، همه چیز فقط - این چرخه معیوب مانند eerrr را می گیرد.
03:37
So, we played a lot of video games, we did all that stuff, which, that's my next card.
73
217499
5621
بنابراین، ما بازی‌های ویدیویی زیادی بازی کردیم، همه آن کارها را انجام دادیم، که این کارت بعدی من است.
03:43
Oh, twinsies.
74
223120
1990
اوه دوقلوها
03:45
Alisha: Ready?
75
225110
1989
علیشاه: آماده ای؟
03:47
Samesies.
76
227099
1000
سامسیس ها
03:48
Video Games!
77
228099
1990
بازی های ویدیویی!
03:50
Okay, what kind of games did you play?
78
230089
2480
خوب، چه نوع بازی هایی انجام دادید؟
03:52
Michael: I was a Nintendo kid but we had everything.
79
232569
2510
مایکل: من بچه نینتندو بودم اما همه چیز داشتیم.
03:55
That was my life.
80
235079
1000
این زندگی من بود.
03:56
It was video games.
81
236079
1000
بازی های ویدیویی بود.
03:57
We had every single system but, again, Nintendo's for sure my favorite, Super Nintendo, N64.
82
237079
6061
ما همه سیستم‌ها را داشتیم، اما باز هم، نینتندو مطمئناً مورد علاقه من است، Super Nintendo، N64.
04:03
Alisha: We skipped Super Nintendo for some reason in my house.
83
243140
3310
علیشا: ما به دلایلی در خانه من از سوپر نینتندو صرف نظر کردیم .
04:06
We have Nintendo, Nintendo 64, we had PlayStation.
84
246450
2950
ما نینتندو، نینتندو 64، پلی استیشن داریم.
04:09
We rented PlayStation for a while and then we ended up buying it.
85
249400
2949
مدتی پلی استیشن را اجاره کردیم و در نهایت آن را خریدیم.
04:12
We had GameCube, too.
86
252349
1810
GameCube هم داشتیم.
04:14
PlayStation 2 as well.
87
254159
1700
پلی استیشن 2 هم همینطور.
04:15
Michael: A couple of nerds, man.
88
255859
2041
مایکل: چند تا آدم قلدر، مرد.
04:17
Alisha: Yeah.
89
257900
1000
علیشا: آره.
04:18
Michael: That qualifies.
90
258900
1000
مایکل: این واجد شرایط است.
04:19
If you have that many, you can list them.
91
259900
1700
اگر این تعداد را دارید، می توانید آنها را فهرست کنید.
04:21
Alisha: Yeah.
92
261600
1020
علیشا: آره.
04:22
What did you play on a regular Nintendo?
93
262620
3109
در یک نینتندو معمولی چه بازی می کردید؟
04:25
Michael: Just anything that's kind of retro, old-fashioned I guess.
94
265729
5291
مایکل: حدس می‌زنم فقط هر چیزی که به نوعی یکپارچهسازی با سیستمعامل و قدیمی باشد.
04:31
Just “Mario,” all the platformers, those are my favorite.
95
271020
2470
فقط "ماریو"، همه پلتفرمرها، آنها مورد علاقه من هستند.
04:33
For me, because I was the fourth brother, so I was pretty bad at video games.
96
273490
3959
برای من، چون برادر چهارم بودم، در بازی های ویدیویی خیلی بد بودم.
04:37
I remember playing Mario and I wouldn't run.
97
277449
2301
یادم می آید که ماریو بازی می کردم و نمی دویدم.
04:39
If I ran and you hold down the B or whatever, it was too fast and I’d always die.
98
279750
5110
اگر من می دویدم و شما B یا هر چیز دیگری را نگه می داشتید، خیلی سریع بود و من همیشه می مردم.
04:44
I would just kind of hold over and slowly walk and my brothers are so painful.
99
284860
3459
من فقط به نوعی خود را نگه می دارم و به آرامی راه می روم و برادرانم بسیار دردناک هستند.
04:48
They're like, “Michael, like go, come on!”
100
288319
1551
آنها می گویند، "مایکل، مانند برو، بیا!"
04:49
So, they just wouldn’t let me play and I just watch and say, “Wow, this is so cool.”
101
289870
4039
بنابراین، آنها به من اجازه بازی نمی دهند و من فقط تماشا می کنم و می گویم: "وای، این خیلی باحال است."
04:53
Alisha: That’s the same experience with my dad because I'm the oldest I have one younger
102
293909
3540
علیشا: این همان تجربه با پدرم است زیرا من بزرگ‌ترین
04:57
brother and I wanted to play because my dad would play.
103
297449
3210
برادرم هستم و می‌خواستم بازی کنم چون پدرم بازی می‌کرد.
05:00
And, there's a picture somewhere in my household, I don't know where, of my dad sitting on the
104
300659
5211
و، جایی در خانه من، نمی دانم کجا، عکسی از پدرم است که روی زمین نشسته و مشغول
05:05
floor intently playing a game.
105
305870
1990
بازی کردن است.
05:07
But I wanted to play too and so he just gave me a controller but it's not hooked up to
106
307860
4529
اما من هم می خواستم بازی کنم و به همین دلیل او فقط یک کنترلر به من داد اما به
05:12
anything.
107
312389
1000
هیچ چیز متصل نیست.
05:13
It's just me, playing with my dad.
108
313389
2060
فقط من هستم که با پدرم بازی می کنم.
05:15
Michael: That's a memory.
109
315449
1000
مایکل: این یک خاطره است.
05:16
I think every kid can relate to.
110
316449
1691
فکر می کنم هر بچه ای می تواند با آن ارتباط برقرار کند.
05:18
I have that too.
111
318140
1040
منم همینو دارم
05:19
They left it unplugged and I didn't get why it didn't match what I was doing but still,
112
319180
2561
آن‌ها آن را بدون برق گذاشتند و من متوجه نشدم که چرا با کاری که انجام می‌دهم مطابقت ندارد، اما هنوز،
05:21
I loved it!
113
321741
1000
من آن را دوست داشتم!
05:22
Alisha: Yeah.
114
322741
1000
علیشا: آره.
05:23
Michael: I'd go to the arcade and there's the demo and it’s “Cruisi’n USA” racing
115
323741
4189
مایکل: من به آرکید می روم و دمو آن وجود دارد و این بازی مسابقه ای "Cruisi'n USA"
05:27
game and there's just the trailer for it and you just sit there, you hold the steering
116
327930
3350
است و فقط تریلر آن وجود دارد و شما فقط آنجا می نشینید،
05:31
wheel and you have a blast.
117
331280
1220
فرمان را می گیرید و یک انفجار دارید.
05:32
If you're under nine or something, you don’t need to spend your money.
118
332500
4720
اگر زیر 9 سال سن دارید، نیازی نیست پول خود را خرج کنید.
05:37
Alisha: Right, it's true.
119
337220
1000
علیشا: درسته، درسته.
05:38
Alright.
120
338220
1000
بسیار خوب.
05:39
Great.
121
339220
1000
عالی.
05:40
So, we both had video games, we could talk for a long time about that.
122
340220
2860
بنابراین، هر دوی ما بازی های ویدیویی داشتیم، می توانستیم برای مدت طولانی در مورد آن صحبت کنیم.
05:43
But, let's be adults.
123
343080
2280
اما، بیایید بزرگسال باشیم.
05:45
Okay.
124
345360
1000
باشه.
05:46
I guess I'll go to my next one which is quite boring, maybe you have the same one.
125
346360
3520
حدس می‌زنم به سراغ بعدی‌ام می‌روم که کاملاً کسل‌کننده است، شاید شما هم همین را داشته باشید.
05:49
I'm sorry for just like staring at your crotch.
126
349880
4710
متاسفم به خاطر همین که به فاق تو خیره شدم.
05:54
Michael: That’s okay.
127
354590
3930
مایکل: اشکالی نداره.
05:58
Alisha: The next thing that I picked was pretty tame, I think most kids everywhere still do
128
358520
6739
آلیشا: چیز بعدی که انتخاب کردم بسیار رام بود، فکر می کنم اکثر بچه ها در همه جا هنوز این کار را انجام می
06:05
this.
129
365259
1000
دهند.
06:06
“Playing sports or playing music.”
130
366259
2370
"ورزش یا نواختن موسیقی."
06:08
Let's see, when I was in junior high school, my dad forced my brother and I to play golf
131
368629
6481
بیایید ببینیم، وقتی در دبیرستان بودم، پدرم من و برادرم را مجبور کرد
06:15
in the summertime.
132
375110
1000
در تابستان گلف بازی کنیم.
06:16
We had to get up early all during the summer and go play golf.
133
376110
3239
تمام تابستان باید زود بیدار می شدیم و می رفتیم گلف بازی کنیم.
06:19
Played volleyball, played basketball, I was in a band.
134
379349
4051
والیبال بازی کردم، بسکتبال بازی کردم، در یک گروه بودم.
06:23
I played saxophone, I played piano.
135
383400
2700
ساکسیفون می زدم، پیانو می زدم.
06:26
My parents were very activity-centric, it was good.
136
386100
2649
پدر و مادرم خیلی فعالیت محور بودند، خوب بود.
06:28
In “retrospect,” looking back on things, I’m glad.
137
388749
5200
با نگاهی به گذشته، خوشحالم.
06:33
But, at that time, I did not want to do it.
138
393949
3391
اما، در آن زمان، من نمی خواستم این کار را انجام دهم.
06:37
Did your parents make you do sports?
139
397340
2460
پدر و مادرت تو را وادار به ورزش کردند؟
06:39
Michael: Um, kind of.
140
399800
1750
مایکل: اوم، یه جورایی.
06:41
No, not really.
141
401550
1000
نه، نه واقعا.
06:42
I can't lie.
142
402550
1709
من نمی توانم دروغ بگویم.
06:44
I think the grass is always greener on the other side which is a proverb I know is in
143
404259
4421
فکر می‌کنم علف‌ها همیشه سبزتر از طرف دیگر هستند، ضرب‌المثلی است که می‌دانم در
06:48
other languages, too.
144
408680
1190
زبان‌های دیگر نیز وجود دارد.
06:49
But it basically means no matter which side of the situation you're on, you're envious
145
409870
5379
اما اساساً به این معنی است که مهم نیست در کدام سمت موقعیت قرار دارید، به
06:55
of what other people have.
146
415249
1021
آنچه دیگران دارند حسادت می‌کنید.
06:56
So, for me, because I never had piano lessons or was forced into band or extracurricular
147
416270
4899
بنابراین، برای من، چون هرگز کلاس پیانو نداشتم یا مجبور به انجام فعالیت‌های گروهی یا غیردرسی نشدم
07:01
activities, my parents were supportive, but it's kind of hard to handle five boys man.
148
421169
4470
، والدینم از من حمایت کردند، اما به نوعی سخت است که با پنج پسر بچه کنار بیایم.
07:05
So, if we didn't really want to do it, we didn't have to. and now looking back I regret
149
425639
4161
بنابراین، اگر واقعاً نمی‌خواستیم این کار را انجام دهیم، مجبور نبودیم. و اکنون که به گذشته نگاه می کنم، از
07:09
not doing it because I wish I could play an instrument or do that kind of stuff.
150
429800
3419
انجام ندادن آن پشیمانم، زیرا ای کاش می توانستم ساز بزنم یا این کارها را انجام دهم.
07:13
But, a lot of my friends who did piano and they had a really full schedule.
151
433219
4950
اما، بسیاری از دوستان من که پیانو کار می کردند و برنامه واقعاً کاملی داشتند.
07:18
Me and the bad kids would say, “Hey, let's go break sticks behind a building.”
152
438169
4821
من و بچه‌های بد می‌گفتیم: «هی، بیا بریم چوب‌های پشت یک ساختمان بشکنیم.»
07:22
There'd be those other kids who would say, “I'm sorry, I got to go to soccer practice.”
153
442990
3609
بچه‌های دیگری هم بودند که می‌گفتند: «متاسفم، باید به تمرین فوتبال بروم.»
07:26
This or that.
154
446599
1000
این یا آن.
07:27
And at the time those kids hated it but I look back and I think they have really good
155
447599
2432
و در آن زمان آن بچه ها از آن متنفر بودند، اما من به گذشته نگاه می کنم و فکر می کنم آنها
07:30
skills and stuff.
156
450031
1000
مهارت ها و چیزهای بسیار خوبی دارند.
07:31
Alisha: Yeah.
157
451031
1000
علیشا: آره.
07:32
Michael: You know, there's a balance.
158
452031
1000
مایکل: میدونی، تعادلی هست.
07:33
Alisha: Yeah, I think you're right.
159
453031
1038
علیشا: آره، فکر کنم حق با شماست.
07:34
I think it's a “trade-off.”
160
454069
1081
من فکر می کنم این یک "معادل" است.
07:35
There are good aspects of both sides.
161
455150
2629
جنبه های خوبی از هر دو طرف وجود دارد.
07:37
This brings to mind, I don't remember who said this, someone said, it was about college.
162
457779
7040
این به ذهنم می‌رسد، یادم نمی‌آید چه کسی این را گفته، یکی گفته، درباره دانشگاه است.
07:44
it wasn't so much about elementary school or junior high school, but that you remember
163
464819
3750
آنقدر در مورد دبستان یا دبیرستان نبود، بلکه به یاد می
07:48
the times that you spend out with your friends.
164
468569
1900
آورید که اوقاتی را که با دوستان خود می گذرانید.
07:50
It's not the times that you remember studying for a test that stick in your head, it's all
165
470469
3970
این مواقعی نیست که یادت می‌آید برای امتحان درس می‌خوانی که به سرت می‌چسبد، همه
07:54
those times breaking sticks with friends or whatever it is, or breaking lights.
166
474439
3301
آن مواقع شکستن چوب با دوستان یا هر چیز دیگری، یا شکستن چراغ‌هاست.
07:57
That's the stuff that you remember.
167
477740
1699
این چیزهایی است که شما به یاد دارید.
07:59
That's actually fun spending time with people.
168
479439
2260
در واقع گذراندن وقت با مردم لذت بخش است.
08:01
Okay, that was my last one.
169
481699
2210
خوب، این آخرین مورد من بود.
08:03
What's your last one?
170
483909
2000
آخرین مورد شما چیست؟
08:05
Michael: “Wandered around the mall.”
171
485909
4690
مایکل: "در مرکز خرید پرسه زد."
08:10
So, this was the closest thing to social media at that time.
172
490599
4850
بنابراین، این نزدیک‌ترین چیز به رسانه‌های اجتماعی در آن زمان بود.
08:15
You would go there and that's where you would bump into random people, acquaintances, meet
173
495449
4571
شما به آنجا می رفتید و آنجا بود که با افراد تصادفی، آشنایان برخورد می کردید،
08:20
new people and we would never spend any money.
174
500020
3200
افراد جدیدی را ملاقات می کردید و ما هرگز پولی خرج نمی کردیم.
08:23
We were the mall rats. we would go and maybe a dollar we'd buy incense sticks or get a
175
503220
5680
ما موش های مرکز خرید بودیم. می رفتیم و شاید یک دلار عود می خریدیم یا یک
08:28
soda or something like that.
176
508900
1079
نوشابه یا چیزی شبیه آن می گرفتیم.
08:29
But, generally, it was just to kill three hours and meet people.
177
509979
2620
اما، به طور کلی، فقط برای سه ساعت کشتن و ملاقات با مردم بود.
08:32
Just be out of the house.
178
512599
1740
فقط بیرون از خانه باش
08:34
Alisha: Yeah, that's true.
179
514339
1151
علیشا: آره، درسته.
08:35
Were you able to walk to your local mall?
180
515490
2710
آیا توانستید به مرکز خرید محلی خود بروید؟
08:38
Michael: Yeah, I mean it was a long walk.
181
518200
1959
مایکل: آره، منظورم این است که پیاده روی طولانی بود.
08:40
It’s like 20 minutes or something but it was pretty much.
182
520159
2371
20 دقیقه یا چیزی شبیه به این است ، اما تقریباً زیاد بود.
08:42
Alisha: Alright.
183
522530
1000
علیشا: باشه.
08:43
So, those are some things that we used to do before we had the internet, before we had
184
523530
3609
بنابراین، اینها کارهایی هستند که قبل از اینکه اینترنت داشته باشیم، قبل از اینکه فیس بوک داشته باشیم، انجام می دادیم
08:47
Facebook.
185
527139
1771
.
08:48
Maybe you feel the same way now, too, like I want to go not do Facebook things right
186
528910
4070
شاید شما هم الان همین احساس را داشته باشید، مثل اینکه من می خواهم فعلاً کارهای فیس بوک انجام ندهم
08:52
now.
187
532980
1000
.
08:53
I want to go do something.
188
533980
1720
میخوام برم یه کاری کنم
08:55
I want to go make something.
189
535700
1310
میخوام برم یه چیزی درست کنم
08:57
Do you?
190
537010
1000
آیا تو؟
08:58
Michael: Yeah, but listening to your stories, I feel like it’s a little bit safer post-Facebook
191
538010
4550
مایکل: بله، اما با گوش دادن به داستان‌های شما، احساس می‌کنم دنیای پس از فیس‌بوک کمی امن‌تر
09:02
world.
192
542560
1000
است.
09:03
You just sit in your basement, you don't do anything.
193
543560
1120
فقط تو زیرزمینت بشین هیچ کاری نمیکنی
09:04
But at least you're not starting fires and breaking things.
194
544680
3040
اما حداقل شما آتش روشن نمی کنید و چیزها را می شکنید.
09:07
Alisha: But are we gaining weight?
195
547720
6480
علیشاه: اما آیا ما اضافه وزن داریم؟
09:14
We have to find the right balance between sitting on Facebook and starting fires maybe.
196
554200
6620
ما باید تعادل مناسبی بین نشستن در فیس بوک و ایجاد آتش سوزی پیدا کنیم.
09:20
Let's be in-between there.
197
560820
1440
بیایید در این بین باشیم.
09:22
This show!
198
562260
1180
این برنامه!
09:23
Michael: Yeah.
199
563440
1180
مایکل: آره.
09:24
Subscribe.
200
564620
1000
اشتراک در.
09:25
Click this video right here.
201
565620
2540
این ویدیو را همینجا کلیک کنید.
09:28
Alisha: Click something.
202
568160
1770
علیشا: روی چیزی کلیک کن.
09:29
Okay, so I think that will end the video there that seems like a good place to stop.
203
569930
4130
بسیار خوب، بنابراین فکر می‌کنم که این ویدیو را در آنجا به پایان می‌رساند که مکان خوبی برای توقف به نظر می‌رسد.
09:34
Thanks very much for watching.
204
574060
1610
خیلی ممنون که تماشا کردید
09:35
Please share what you did before the internet, before you had Facebook and social media.
205
575670
5590
لطفاً کارهایی را که قبل از اینترنت، قبل از داشتن فیس بوک و رسانه های اجتماعی انجام می دادید، به اشتراک بگذارید.
09:41
Maybe you had a few stories similar to ours.
206
581260
3180
شاید شما هم چند داستان شبیه داستان ما داشتید.
09:44
Thanks very much for watching.
207
584440
1330
خیلی ممنون که تماشا کردید
09:45
As Michael said, please subscribe so that you don't miss anything else fun that we have
208
585770
4270
همانطور که مایکل گفت، لطفا مشترک شوید تا هیچ چیز سرگرم کننده دیگری را که باید
09:50
to talk about or anything embarrassing we have to share.
209
590040
2790
در مورد آن صحبت کنیم یا هر چیز شرم آور دیگری را که باید به اشتراک بگذاریم از دست ندهید.
09:52
Thanks very much for watching and we will see you again, soon. Bye.
210
592830
3270
از تماشای شما بسیار متشکرم و به زودی دوباره شما را خواهیم دید. خدا حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7