The Truth Revealed! Learn English Through Story & Wednesdays with Bob #64

Well, hello,

خوب، سلام،

and welcome to "Wednesdays With Bob" number 64.

و به "چهارشنبه ها با باب" شماره 64 خوش آمدید. به

Remember, even though this isn't

یاد داشته باشید، اگرچه این

a traditional English lesson,

یک درس انگلیسی سنتی نیست،

there are word-for-word English subtitles if you need them,

در صورت نیاز زیرنویس های کلمه به کلمه انگلیسی

and a complete transcript in the description below.

و یک متن کامل در توضیحات زیر وجود دارد. .

Well, in today's "Wednesdays With Bob" video,

خب، در ویدیوی امروز چهارشنبه ها با باب،

I want to tell you the answer to yesterday's question.

می خواهم پاسخ سوال دیروز را به شما بگویم.

Yesterday, I put out a video where I told two stories,

دیروز یه ویدیو گذاشتم که دو تا داستان تعریف کردم که

and one of those stories was a lie

یکی از اون داستان ها دروغ بود

and one of those stories was true,

و یکی از اون داستان ها درست بود

and today in this video, I'll tell you which one.

و امروز تو این ویدیو کدوم رو براتون میگم.

For those of you that aren't members,

برای آن دسته از شما که عضو نیستید،

this is what a "Wednesdays With Bob" video is.

این همان ویدیوی "چهارشنبه ها با باب" است.

Every Wednesday, I make an extra video

هر چهارشنبه، من یک ویدیوی اضافی

where I talk for a few minutes about a certain topic,

می سازم که در آن چند دقیقه در مورد یک موضوع خاص

usually about something about my life.

صحبت می کنم، معمولاً در مورد چیزی در مورد زندگی ام.

It's a good way to learn a little bit of English,

این یک راه خوب برای یادگیری کمی زبان انگلیسی است،

but it's also a good way

اما همچنین یک راه خوب

just to get to know me a little bit better.

فقط برای شناختن من کمی بهتر است.

But let's get back to the subject at hand.

اما بیایید به موضوع مورد نظر برگردیم.

Yesterday, I told a story about a new puppy,

دیروز داستانی در مورد یک توله سگ جدید تعریف

and I told a story about a spider,

کردم و داستانی در مورد یک عنکبوت گفتم

and you are probably wondering

و احتمالاً از خود می پرسید

which of those stories was true.

که کدام یک از آن داستان ها درست بود.

Well, I'll just tell you.

خب من فقط بهت میگم

I don't want to make you wait till the end of this video.

من نمی خواهم شما را تا پایان این ویدیو مجبور کنم.

The story about the puppy was the lie.

داستان توله سگ دروغ بود.

The story about the spider was actually true.

داستان در مورد عنکبوت در واقع واقعی بود.

So let me talk about both of those stories for a moment.

بنابراین اجازه دهید برای لحظه ای در مورد هر دوی این داستان ها صحبت کنم.

As with most lies,

مانند بسیاری از دروغ ها،

there was an element of truth to the puppy story.

در داستان توله سگ نیز عنصری از حقیقت وجود داشت.

Even though the puppy story was a lie,

با وجود اینکه داستان توله سگ دروغ بود

there were a few things about it that I borrowed,

، چند چیز در مورد آن وجود داشت که من قرض گرفتم

some things that actually were true.

، چیزهایی که واقعاً درست بودند.

First thing that was true.

اولین چیزی که درست بود

My sister was always the person who our dogs loved the most.

خواهر من همیشه کسی بود که سگ های ما بیشتر از همه دوستش داشتند.

As a child, we had a few dogs over the years,

در دوران کودکی ما در این سال ها چند سگ داشتیم

and for some reason,

و به

my younger sister always took care of the dogs,

دلایلی خواهر کوچکترم همیشه از سگ ها مراقبت می کرد

and the dogs always liked her the most.

و سگ ها همیشه او را بیشتر دوست داشتند.

So that was true.

پس این درست بود.

Even though the story about the puppy was a lie,

با وجود اینکه داستان توله سگ دروغ بود،

that part of the story was true.

آن قسمت از داستان حقیقت داشت.

Every dog we had,

هر سگی که داشتیم،

they would just like my sister more than the rest of us.

فقط خواهرم را بیشتر از بقیه دوست داشتند.

The other thing that was kind of true about that story

چیز دیگری که در مورد آن داستان به نوعی درست بود این

is we did have a dog named King and a dog named Prince,

است که ما یک سگ به نام کینگ و یک سگ به نام پرنس داشتیم،

but not separately.

اما نه جداگانه.

We got two little puppies at the same time

ما همزمان دو توله سگ کوچک

named King and Prince.

به نام های شاه و پرنس گرفتیم.

I think we named them King and Prince, but they didn't...

فکر می‌کنم ما آنها را پادشاه و شاهزاده نامیدیم، اما آنها این کار را نکردند...

I think we ended up having another family adopt them,

فکر می‌کنم در نهایت خانواده دیگری آنها را به فرزندی پذیرفتند،

because they were part poodle.

زیرا آنها بخشی از سگ‌های سگ بودند.

That's another part of the story that's a little bit true,

این قسمت دیگری از داستان است که کمی درست است

and they just didn't work very well as farm dogs.

و آنها به عنوان سگ های مزرعه خیلی خوب کار نمی کردند.

They were too excitable, too high-strung,

آنها بیش از حد هیجان‌انگیز، بیش از حد بلند بودند،

so eventually they went to live with some other people.

بنابراین در نهایت با چند نفر دیگر زندگی کردند.

And then the story about the spider.

و سپس داستان در مورد عنکبوت.

Yes, I did find a spider in my room when I was a kid.

بله، وقتی بچه بودم عنکبوت را در اتاقم پیدا کردم.

I did put it in a small jar

من آن را در یک شیشه کوچک

and then I put it in a bigger jar

گذاشتم و سپس آن را در یک شیشه بزرگتر

and I really thought it would be a great pet,

گذاشتم و واقعاً فکر می کردم که حیوان خانگی خوبی است،

until I realized when I read a little bit about spiders,

تا اینکه وقتی کمی در مورد عنکبوت ها خواندم متوجه شدم

that spiders don't make great pets,

که عنکبوت ها حیوانات خانگی بزرگی نمی سازند،

and so I let him go,

و بنابراین من او را رها کردم،

and I did name him Rick,

و نامش را ریک

and I did put sticks and stones in the jar and flies,

گذاشتم، و چوب و سنگ را در کوزه گذاشتم و مگس ها را گذاشتم،

and it was kind of a funny little thing

و این یک کار کوچک خنده دار

that I did when I was younger.

بود که من در جوانی انجام دادم.

Well, there you go.

خوب، شما بروید.

Now you know which story was true and which story was a lie

حالا می دانید که کدام داستان درست و کدام داستان دروغ

from the previous English lesson.

از درس قبلی انگلیسی بود.

I hope you enjoyed both of those stories,

امیدوارم از هر دوی آن داستان ها لذت برده باشید،

regardless of the fact that one was true and one was a lie,

صرف نظر از اینکه یکی درست بود و یکی دروغ،

and I hope you appreciated the true story,

و امیدوارم از داستان واقعی قدردانی کرده باشید،

and I hope that you were able to learn

و امیدوارم که تونسته

a little bit more about me

باشید کمی بیشتر در مورد من

and what I was like when I was a kid.

و آنچه من یاد بگیرید. مثل زمانی بود که من بچه بودم

I want to say a big thank you to all of you

من می خواهم از همه شما

for watching this English lesson,

برای تماشای این درس انگلیسی

but an extra big thank you to those of you who are members.

تشکر بزرگی داشته باشم، اما یک تشکر بزرگ دیگر از شما که عضو هستید.

Thank you to everyone who has clicked that join button

از همه کسانی که روی دکمه پیوستن کلیک

and who supports me

کرده اند و از

in the work I do teaching English here on YouTube.

من در کار آموزش زبان انگلیسی در اینجا در YouTube حمایت می کنند، تشکر می کنم.

I do really, really appreciate it.

من واقعاً از آن قدردانی می کنم.

Thanks for watching once again.

ممنون که یک بار دیگر تماشا کردید.

Have a great day, and for those of you that are members,

روز خوبی داشته باشید، و برای شما که عضو هستید،

I'll see you next Wednesday

چهارشنبه آینده شما را

with another "Wednesdays With Bob" video.

با یک ویدیوی دیگر "چهارشنبه ها با باب" می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

(cheerful music)

(موسیقی شاد)