How to Express Disbelief in English

Do you ever have it where someone tells you something

آیا برایتان پیش آمده که کسی چیزی

and you're not quite sure they're telling you the truth,

به شما بگوید و کاملا مطمئن نباشید که حقیقت را به شما می‌گوید، حرف‌های

you don't believe what they're saying?

او را باور نمی‌کنید؟

Well, in this English lesson,

خوب، در این درس انگلیسی،

I'll teach you eight different ways to express that feeling

من هشت راه مختلف برای بیان این احساس را به شما آموزش می دهم که به

and it's called disbelief.

آن ناباوری می گویند.

So you'll learn eight different ways

بنابراین شما هشت راه مختلف

to express disbelief in English.

برای ابراز ناباوری به زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

For each of the phrases I'm going to teach you,

برای هر یک از عباراتی که قرار است به شما یاد

I'll start by describing a situation.

بدهم، با توصیف یک موقعیت شروع می کنم.

So for the first phrase you can use to express disbelief,

بنابراین برای اولین عبارتی که می توانید برای ابراز ناباوری استفاده

imagine that Jen says to me, "The van is out of gas."

کنید، تصور کنید که جن به من می گوید: "بنزین ون تمام شده است."

If I doubt what Jen is saying,

اگر من به آنچه جن می‌گوید شک دارم، اگر حرف‌های

if I don't believe what she's saying,

او را باور نمی‌کنم،

I could respond by saying, "You sure?"

می‌توانم با گفتن این جمله، "مطمئنی؟"

A simple two word question, "You sure?"

یک سوال ساده دو کلمه ای، "مطمئنی؟"

This means that even though Jen has just told me

این به این معنی است که با وجود اینکه جن به تازگی به من گفته

that the van is out of gas,

است که بنزین ون تمام شده است،

for some reason I don't think it's true

به دلایلی فکر نمی‌کنم این درست باشد

and so I respond by saying, "You sure?"

و بنابراین با گفتن "مطمئنی؟"

Jen will probably then respond and say,

احتمالاً جن پس از آن پاسخ خواهد داد و می گوید:

"Yes, I just drove the van. It's definitely out of gas."

"بله، من همین الان ون را رانندگی کردم . قطعاً بنزینش تمام شده است."

And then of course I'll believe her,

و مطمئناً او را باور خواهم کرد

and then I'll go and buy some gas.

و سپس می روم و مقداری بنزین می خرم.

For this next phrase that I'm going to teach you,

برای این عبارت بعدی که قرار است به شما یاد بدهم،

imagine a friend of yours says,

تصور کنید یکی از دوستانتان می گوید:

"I went to the World Cup and I saw the finals live.

"من به جام جهانی رفتم و فینال را زنده دیدم.

I was in the stadium."

من در استادیوم بودم."

The best way to respond if you want to express disbelief

بهترین راه برای پاسخ دادن اگر می خواهید ابراز ناباوری

would be to use the English phrase, "No way!"

کنید، استفاده از عبارت انگلیسی "هیچ راهی!"

If a friend of mine said,

اگر یکی از دوستانم می

"I went to the World Cup and I saw the finals live,"

گفت من به جام جهانی رفتم و فینال را زنده دیدم

I would say, "No way!"

، می گویم هیچ راهی!

I would not believe them.

من آنها را باور نمی کنم.

If I told you that I went skydiving last weekend,

اگر به شما بگویم که آخر هفته گذشته به چتربازی رفتم،

many of you know that I'm afraid of heights

بسیاری از شما می دانید که من از ارتفاع

and I would never go skydiving,

می ترسم و هرگز به چتربازی نمی روم

you would probably not believe me.

، احتمالا باور نمی کنید.

And a good phrase to use would be to say, "No way!

و یک عبارت خوب برای استفاده این است که بگوییم: "به هیچ وجه!

No way, Bob. There's no way that you went skydiving."

So another little two word phrase you can use

بنابراین یک عبارت کوچک دو کلمه ای دیگر که می توانید

to express disbelief in English is to simply say, "No way."

برای بیان ناباوری در انگلیسی استفاده کنید این است که به سادگی بگویید: "به هیچ وجه".

A very formal way to express disbelief in English

یک راه بسیار رسمی برای ابراز ناباوری به زبان انگلیسی

is to say, "I find that hard to believe."

این است که بگوییم: «باورش برای من سخت است».

I'm even saying it in kind of a formal way,

من حتی به نوعی رسمی می

"I find that hard to believe."

گویم: "باورش برایم سخت است."

Maybe you're in a meeting at work and someone says,

شاید در محل کارتان در جلسه ای هستید و شخصی می گوید:

"Sales will be down in 2023.

"فروش در سال 2023 کاهش می یابد.

The year coming up

سال

is not going to be a good year for sales."

پیش رو سال خوبی برای فروش نخواهد بود."

If you knew that sales were probably gonna be good,

اگر می‌دانستید که فروش احتمالاً خوب خواهد بود،

you might say, "I find that hard to believe,

می‌توانید بگویید: "باور کردن آن برای من سخت است

and here's why."

و دلیل آن این است."

And then you would explain why.

و سپس توضیح می دهید که چرا.

So in a formal situation,

بنابراین در یک موقعیت رسمی،

if you have trouble believing what someone's saying,

اگر در باور حرف‌های کسی مشکل دارید ،

you can use the phrase, "I find that hard to believe."

می‌توانید از عبارت « باور کردن آن برای من سخت است» استفاده کنید.

For this next phrase, imagine a friend calls you and says,

برای این عبارت بعدی، تصور کنید دوستی با شما تماس می گیرد و می گوید:

"I won the lottery. I won a million dollars."

"من در لاتاری برنده شدم. من یک میلیون دلار برنده شدم."

You would probably respond with one of these two phrases.

احتمالاً با یکی از این دو عبارت پاسخ می دهید.

You might say, "Get out,

ممکن است بگویید: "برو بیرون،

which doesn't mean you want them to leave

به این معنی نیست که می‌خواهی آنها را ترک کنند،

because they're not even in the same place as you,

زیرا آنها حتی در همان مکان شما نیستند،

you're on the phone with them.

شما با آنها تلفنی صحبت می‌کنید.

Or you could say, "Get outta here."

یا می‌توانید بگویید: "از اینجا برو بیرون. "

Both of these phrases are used to express disbelief

هر دوی این عبارات برای بیان ناباوری استفاده می شود

when someone tells you something like that.

که کسی چنین چیزی را به شما می گوید.

If a friend of mine phoned and said,

اگر یکی از دوستانم زنگ زد و گفت:

"I won the lottery. I won a million dollars,"

"من در قرعه کشی برنده شدم. من یک میلیون دلار برنده

I would definitely say, "Get out,"

شدم، قطعاً می‌گویم: «برو بیرون»

or, "Get outta here" to express my disbelief.

یا «از اینجا برو بیرون» تا ناباوری خود را بیان کنم.

This next way of expressing disbelief

این روش بعدی ابراز ناباوری

is actually three different ways.

در واقع سه راه مختلف است.

Let's say someone said,

فرض کنید کسی گفته است:

"They aren't going to make any more Marvel movies.

«آنها نیستند». قرار نیست دیگر فیلم های مارول بسازم.

No more Captain America, no more Ironman.

دیگر خبری از کاپیتان آمریکا و مرد آهنی نیست.

They are going to stop making those movies,"

آنها از ساختن آن فیلم‌ها دست می‌کشند

I would probably ask one of these three questions.

، احتمالاً یکی از این سه سوال را می‌پرسم.

I would say, "Who told you that?"

می‌گویم: «چه کسی این را به تو گفته؟»

or, "Where did you read that?" or "Where did you hear that?"

یا «از کجا خواندی؟» یا «از کجا شنیدی؟»

I'm not believing what the person's saying,

من آنچه را که آن شخص می‌گوید باور نمی‌کنم

and so I'm asking to find out

، بنابراین می‌پرسم تا بدانم آنها اطلاعات را

where they got the information from.

از کجا به دست آورده‌اند.

And so those are the most common questions.

بنابراین اینها رایج‌ترین سؤالات هستند.

Either they were talking to someone,

یا آنها با کسی صحبت می‌کردند،

so, "Who told you that?"

بنابراین، "چه کسی این را به شما گفته است؟

Or they read it online or in a newspaper,

یا آن را به صورت آنلاین یا در روزنامه

"Where did you read that?"

می‌خواندند، «از کجا خواندی؟»

Or maybe they heard it on the radio

یا شاید آن را از رادیو

or when they were watching the news,

یا زمانی که اخبار را تماشا می‌کردند شنیدند،

"Where did you hear that?"

«از کجا شنیدی؟»

So a way to express disbelief

بنابراین راهی برای ابراز ناباوری

when someone tells you something like that

وقتی یک نفر به شما چیزی شبیه به این می گوید که

is to ask one of those three questions.

یکی از آن سه سوال را بپرسید.

Another way to express disbelief in English

راه دیگر برای ابراز ناباوری در انگلیسی

is to simply use the one word question, "Really?"

این است که به سادگی از یک سوال یک کلمه ای استفاده کنید، "واقعا؟"

For this, let's imagine you have an aunt.

برای این، بیایید تصور کنیم خاله دارید.

Her name is Sally, and she's really nice.

نام او سالی است. و او واقعاً خوب است.

When you go to visit, you have tea and cookies.

وقتی برای ملاقات می روید، چای و کلوچه می خورید.

She never does anything wrong. She is a really nice person.

او هرگز کار اشتباهی انجام نمی دهد. او واقعاً فرد خوبی است. اگر یکی از اعضای خانواده شما باشد.

If someone in your family said, "Aunt Sally got arrested,"

گفت: «خاله سالی دستگیر شد

you would probably ask that question

»، احتمالاً این سؤال را

because you wouldn't believe that.

می‌پرسید چون باور نمی‌کردی.

You would say, "Really, what happened?

شما می گفتید: "واقعاً، چه اتفاقی افتاده؟

Really, I don't believe it?"

واقعاً، من آن را باور نمی کنم؟"

So a simple way to express disbelief in English

بنابراین یک راه ساده برای ابراز ناباوری در انگلیسی

is to simply ask the one word question, "Really?"

این است که به سادگی یک سوال یک کلمه ای بپرسید: "واقعا؟"

So if you look behind me,

بنابراین اگر به پشت سر من نگاه کنید،

you'll notice that the front tire of my van

متوجه می‌شوید که لاستیک جلوی وانت من

has a silver hubcap,

کلاهک نقره‌ای دارد،

but the back tire doesn't have a hubcap.

اما لاستیک عقب کلاهک ندارد.

We lost the hubcap.

کلاهک را گم کردیم.

When I told Jen, "The red van is missing a hubcap,"

وقتی به جن گفتم: " ون قرمز یک کلاهک را از دست داده است"،

she did not believe me.

او حرف من را باور نکرد.

Her response was to say, "You gotta be kidding me."

پاسخ او این بود که گفت: "باید با من شوخی کنی."

When you say, "You gotta be kidding me," in English,

وقتی به انگلیسی می گویید " باید با من شوخی کنی"،

what you're saying is, "Are you telling me a joke?

چیزی که می گویی این است: "داری به من جوک می گویی؟

Are you just saying this because you think it's funny?

آیا این را فقط به این دلیل می گویی که فکر می کنی خنده دار است؟

Because I don't believe what you're saying."

چون من حرف شما را باور نمی کنم." می گویم."

But I wasn't joking.

اما شوخی نکردم

There's definitely a hubcap missing from that wheel,

قطعاً یک کلاهک از آن چرخ گم شده است،

and we'll have to see if we can find it or buy a new one.

و باید ببینیم که آیا می توانیم آن را پیدا کنیم یا یک چرخ جدید بخریم.

But when Jen expressed disbelief,

اما هنگامی که جن ابراز ناباوری کرد،

she simply used the English phrase,

او به سادگی از عبارت انگلیسی استفاده کرد:

"You gotta be kidding me."

«باید با من شوخی کنی».

This last way of expressing disbelief is to simply say,

این آخرین راه برای ابراز ناباوری این است که به سادگی بگویید:

"I don't believe you."

"من شما را باور نمی کنم."

Now, adults normally don't say this to each other

در حال حاضر، بزرگسالان معمولاً این را به یکدیگر نمی گویند

because it's very direct

زیرا بسیار مستقیم است

and it can also seem a little bit rude,

و همچنین می تواند کمی بی ادبانه به نظر برسد،

but it's definitely used by parents

اما قطعاً توسط والدین

when talking to their children.

هنگام صحبت با فرزندانشان استفاده می شود.

If one of my kids came up to me and told me something

اگر یکی از بچه هایم پیش من می آمد و چیزی را به من می گفت

that I didn't think was true,

که فکر نمی کردم درست باشد،

I would probably just say, "I don't believe you."

احتمالاً فقط می گفتم: "باور نمی کنم."

I wouldn't try to say it in any other way

من سعی نمی کنم آن را به روش دیگری

because I want to be clear

بگویم زیرا می خواهم واضح

and I want to be direct as a parent so that they know

باشم و به عنوان یک والدین می خواهم مستقیم صحبت کنم تا آنها بدانند

that I don't believe what they're telling me.

که من آنچه را که به من می گویند باور نمی کنم.

So one last way to express disbelief in English

بنابراین آخرین راه برای ابراز ناباوری در زبان انگلیسی

is to simply use the phrase, "I don't believe you."

این است که به سادگی از عبارت "من تو را باور ندارم" استفاده کنیم.

Well, thank you so much for watching this lesson

خوب، بسیار متشکرم که این درس را

about how to express disbelief in English.

در مورد نحوه ابراز ناباوری به زبان انگلیسی تماشا کردید.

I hope one, or two, or all of the phrases

امیدوارم یکی، دو یا همه عبارات

are useful for you in a future English conversation.

در مکالمه انگلیسی آینده برای شما مفید باشد .

Hey, if this is your first time here,

سلام، اگر اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید.

Give me a thumbs up if this video

اگر این ویدیو

helped you learn a bit more English.

به شما کمک کرد تا کمی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید، به من کمک کنید.

And again, if you have the time,

و دوباره، اگر وقت دارید،

why don't you stick around and watch another English lesson.

چرا نمی مانید و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)