Learn English Through Story: One Truth, One Lie!

47,748 views ・ 2021-08-10

Learn English with Bob the Canadian


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
In this English lesson, I'm going to tell you a lie.
0
540
3720
در این درس انگلیسی، من به شما یک دروغ می گویم.
00:04
I'm going to tell you two stories.
1
4260
1990
من دو داستان را برای شما تعریف می کنم.
00:06
One of the stories that I tell you,
2
6250
1860
یکی از داستان هایی که به شما می گویم،
00:08
one of the stories will be true,
3
8110
1950
یکی از داستان ها حقیقت
00:10
and the other story will be a lie.
4
10060
2080
خواهد بود و داستان دیگر دروغ.
00:12
But I'm not going to tell you which one is which.
5
12140
2710
اما قصد ندارم به شما بگویم که کدام کدام است.
00:14
You will need to guess.
6
14850
1810
شما باید حدس بزنید.
00:16
So listen to both stories and maybe in the comments below,
7
16660
3780
پس به هر دو داستان گوش دهید و شاید در نظرات زیر
00:20
let me know which story you think is true,
8
20440
2500
به من بگویید کدام داستان به نظر شما درست
00:22
and which story you think is a lie.
9
22940
1916
است و کدام داستان دروغ است.
00:24
And then tomorrow, I will publish another video,
10
24856
3564
و فردا یک ویدیوی دیگر منتشر خواهم کرد،
00:28
just a short video, where I tell you which story was true,
11
28420
3200
فقط یک ویدیوی کوتاه، که در آن به شما می گویم کدام داستان درست
00:31
and which story was a lie.
12
31620
1420
و کدام داستان دروغ بود.
00:33
Let's get started.
13
33040
1085
بیا شروع کنیم.
00:34
(upbeat music continues)
14
34125
3500
(موسیقی شاد ادامه دارد)
00:38
Story number one, "The Pet Puppy."
15
38880
2860
داستان شماره یک، "توله سگ خانگی".
00:41
One day when I was about 10 years old,
16
41740
2100
یک روز وقتی حدود 10 ساله
00:43
my parents told me that we would be getting
17
43840
2310
بودم، والدینم به من گفتند که
00:46
a new puppy soon.
18
46150
1480
به زودی یک توله سگ جدید خواهیم داشت.
00:47
Our dog Prince, was getting old
19
47630
2100
سگ ما پرینس، داشت پیر می‌شد
00:49
and they thought it would be good to get a new dog
20
49730
2580
و آنها فکر می‌کردند که خوب است
00:52
while Prince was still around,
21
52310
1610
در حالی که پرینس هنوز آنجا بود،
00:53
so that the new puppy could learn how to behave from him.
22
53920
4180
یک سگ جدید تهیه کنند تا توله سگ جدید بتواند از او یاد بگیرد که چگونه رفتار کند.
00:58
My sister begged them to get a poodle,
23
58100
1980
خواهرم از آنها التماس کرد که یک سگ پشمالو تهیه کنند،
01:00
but my parents said that wouldn't be a good breed of dog
24
60080
3040
اما والدینم گفتند که این سگ نژاد خوبی
01:03
for a farm.
25
63120
1080
برای مزرعه نیست.
01:04
And that we'd be getting a dog from the neighbors,
26
64200
2170
و اینکه ما از همسایه ها سگ می گیریم،
01:06
because it was free and both its parents
27
66370
2860
چون رایگان بود و هر دو والدینش
01:09
were good farm dogs.
28
69230
2000
سگ های مزرعه خوبی بودند.
01:11
My sister and I were really excited.
29
71230
2030
من و خواهرم واقعا هیجان زده بودیم.
01:13
And we got a special place ready in the barn
30
73260
2350
و ما یک مکان ویژه در انبار
01:15
for the new puppy.
31
75610
1470
برای توله سگ جدید آماده کردیم.
01:17
We put some straw in a big cardboard box
32
77080
2290
مقداری نی را در یک جعبه مقوایی بزرگ گذاشتیم
01:19
and got a couple old bowls from the kitchen
33
79370
2230
و چند کاسه قدیمی
01:21
for water and food.
34
81600
1640
برای آب و غذا از آشپزخانه گرفتیم.
01:23
We even got to go to the pet store with our mom,
35
83240
2770
حتی مجبور شدیم با مادرمان به فروشگاه حیوانات خانگی برویم
01:26
to buy a bag of puppy chow.
36
86010
2430
تا یک کیسه غذای توله سگ بخریم.
01:28
A couple of days later,
37
88440
880
چند روز بعد
01:29
we went to the neighbor's farm to pick out our puppy.
38
89320
3260
برای انتخاب توله سگ به مزرعه همسایه رفتیم.
01:32
Their dog had, had a litter of seven pups
39
92580
2940
سگ آنها 7 توله داشت
01:35
and we would have first choice.
40
95520
2150
و ما انتخاب اول را داشتیم.
01:37
We were excited.
41
97670
1570
ما هیجان زده بودیم.
01:39
The puppies were about 10 weeks old and they were so cute.
42
99240
4250
توله ها حدود 10 هفته سن داشتند و خیلی بامزه بودند.
01:43
They were play fighting with each other
43
103490
1630
داشتند با هم دعوا می کردند
01:45
and yipping and barking.
44
105120
2280
و جیغ و پارس می کردند.
01:47
Some were black and white,
45
107400
1420
برخی سیاه و سفید،
01:48
some were brown and white,
46
108820
1510
برخی قهوه ای و سفید
01:50
and one was completely black.
47
110330
2240
و یکی کاملا سیاه بودند.
01:52
My sister wanted the smallest one,
48
112570
2380
خواهرم کوچکترین را می‌خواست،
01:54
a small brown and white puppy who was sitting in the corner,
49
114950
2750
یک توله سگ قهوه‌ای و سفید کوچک که در گوشه‌ای،
01:57
far from the rest of the litter.
50
117700
2420
دور از بقیه زباله‌ها نشسته بود.
02:00
He looked scared and lonely.
51
120120
1970
ترسیده و تنها به نظر می رسید.
02:02
I wanted the black puppy,
52
122090
1160
من توله سگ سیاه را می خواستم
02:03
who was the biggest and most aggressive,
53
123250
2130
که بزرگ ترین و تهاجمی ترین بود و
02:05
just fighting with all of its brothers and sisters.
54
125380
3450
فقط با همه برادران و خواهرانش دعوا می کرد.
02:08
For some reason, my mom and dad agreed with my sister
55
128830
3110
مامان و بابام بنا به دلایلی با خواهرم موافقت کردند
02:11
and a few moments later,
56
131940
1290
و چند لحظه بعد
02:13
we were riding home in the car
57
133230
1890
02:15
with the small brown and white scared little puppy,
58
135120
2670
با توله سگ کوچولوی ترسناک قهوه‌ای و سفید
02:17
sitting on my sister's lap.
59
137790
1673
روی بغل خواهرم سوار ماشین شدیم.
02:20
When we got home, we put the dog in the box
60
140640
2230
وقتی به خانه رسیدیم ، سگ را داخل جعبه گذاشتیم
02:22
and my sister played with it for the next few hours.
61
142870
2740
و خواهرم تا چند ساعت بعد با آن بازی کرد.
02:25
She loved the dog from the moment she saw it.
62
145610
2550
او از همان لحظه ای که سگ را دید دوست داشت.
02:28
And it was clear that the dog liked her a lot too.
63
148160
3700
و معلوم بود که سگ هم خیلی او را دوست دارد.
02:31
At the dinner table that night,
64
151860
1140
آن شب سر میز شام،
02:33
we talked about names for the dog.
65
153000
1610
در مورد اسم سگ صحبت کردیم.
02:34
I suggested Brutus, as I thought it sounded like a cool,
66
154610
3250
من بروتوس را پیشنهاد دادم، چون فکر می‌کردم اسم باحال و
02:37
tough name.
67
157860
1210
سختی است.
02:39
My sister liked the name King,
68
159070
1920
خواهرم اسم پادشاه را دوست داشت،
02:40
because our older dog was named Prince.
69
160990
2250
زیرا سگ بزرگتر ما شاهزاده نام داشت.
02:43
My parents said that we could decide.
70
163240
1760
پدر و مادرم گفتند ما می توانیم تصمیم بگیریم.
02:45
I liked her idea.
71
165000
1080
از ایده او خوشم آمد.
02:46
And so we named the dog King.
72
166080
2680
و بنابراین ما سگ را پادشاه نامیدیم.
02:48
King grew quickly and soon learned to do all the same things
73
168760
3380
کینگ به سرعت رشد کرد و به زودی یاد گرفت که همان کارهایی را
02:52
that Prince did.
74
172140
1070
که پرنس انجام می داد انجام دهد.
02:53
He helped to bring in the cows at night.
75
173210
1510
او در آوردن گاوها در شب کمک کرد.
02:54
He barked when strangers came to the farm.
76
174720
2410
وقتی غریبه ها به مزرعه آمدند پارس کرد.
02:57
He chased cats a lot.
77
177130
1210
او گربه ها را زیاد تعقیب می کرد.
02:58
Although, that wasn't really one of his jobs,
78
178340
2400
اگرچه، این واقعاً یکی از مشاغل
03:00
but he sure seemed to like it.
79
180740
2260
او نبود، اما به نظر می رسید که او آن را دوست دارد.
03:03
King lived a long and happy life on the farm.
80
183000
2560
کینگ در مزرعه زندگی طولانی و شادی داشت.
03:05
And it became clear over the years,
81
185560
1430
و در طول سالها مشخص شد
03:06
that King was my sister's dog.
82
186990
2390
که کینگ سگ خواهر من است.
03:09
As you probably know, dogs usually only have one real owner,
83
189380
3870
همانطور که احتمالا می دانید، سگ ها معمولا فقط یک صاحب واقعی دارند،
03:13
even if they live with a whole family of humans.
84
193250
2750
حتی اگر با یک خانواده کامل از انسان ها زندگی کنند.
03:16
And he seemed to have chosen my sister.
85
196000
2500
و انگار خواهرم را انتخاب کرده بود.
03:18
I was good with that.
86
198500
1190
من با آن خوب بودم.
03:19
I'm not really a dog person anyways.
87
199690
1934
من واقعاً یک سگ نیستم.
03:21
(upbeat music continues)
88
201624
3500
(موسیقی شاد ادامه دارد)
03:26
Story number two, "The Pet Spider."
89
206390
2870
داستان شماره دو، «عنکبوت حیوان خانگی».
03:29
Once when I was a kid, I found a spider in my bedroom.
90
209260
2990
یک بار وقتی بچه بودم، یک عنکبوت در اتاق خوابم پیدا کردم.
03:32
It was a small brown spider, and I thought it was cute.
91
212250
3210
این یک عنکبوت قهوه ای کوچک بود و به نظر من زیبا بود.
03:35
It had spun a web up in the corner of the ceiling
92
215460
3150
گوشه سقف تار
03:38
and was sitting in the middle of it.
93
218610
1870
کرده بود و وسطش نشسته بود.
03:40
I got a small jar with a lid from my mom
94
220480
2180
من یک شیشه کوچک با درب از مادرم
03:42
and I used the lid to flick the spider off its web
95
222660
3020
گرفتم و از درب آن استفاده کردم تا عنکبوت را از تار خود
03:45
into the jar and then quickly screwed on the lid.
96
225680
3810
به داخل شیشه برگردانم و سپس به سرعت درب آن را پیچ کردم.
03:49
When my dad came in for lunch,
97
229490
1380
وقتی پدرم برای ناهار وارد شد،
03:50
I showed him the spider in the jar and he told me
98
230870
2510
عنکبوت داخل شیشه را به او نشان دادم و او به من
03:53
I should find a bigger jar and put some small holes
99
233380
3040
گفت که باید یک شیشه بزرگتر پیدا کنم و چند سوراخ کوچک
03:56
in the lid so the spider would have fresh air.
100
236420
3150
در درب آن بگذارم تا عنکبوت هوای تازه داشته باشد.
03:59
My mom told me that I should catch flies in the kitchen
101
239570
2670
مامانم بهم گفت باید تو آشپزخونه مگس بگیرم
04:02
and put them in the jar for the spider to eat.
102
242240
2420
و بذارم تو شیشه تا عنکبوت بخوره.
04:04
I'm not sure if she was excited that I had a pet spider,
103
244660
3050
مطمئن نیستم که او از اینکه من یک عنکبوت حیوان خانگی دارم هیجان زده بود یا نه،
04:07
but she was certainly excited
104
247710
1360
اما مطمئناً هیجان زده بود
04:09
that I would be ridding the kitchen of flies each day.
105
249070
2993
که من هر روز آشپزخانه را از شر مگس ها خلاص کنم.
04:13
I rummaged around in the cupboard below the sink
106
253000
2120
کمد زیر سینک را زیر
04:15
and found a large glass jar with a lid.
107
255120
2280
و رو کردم و یک ظرف شیشه ای بزرگ با درب پیدا کردم.
04:17
I went outside and found some stones,
108
257400
2080
بیرون رفتم و چند سنگ،
04:19
some small sticks and some blades of grass,
109
259480
2320
چند چوب کوچک و چند تیغه علف پیدا
04:21
and put them in the jar.
110
261800
1450
کردم و در کوزه گذاشتم.
04:23
I wanted the jar to be nice and cozy for my spider,
111
263250
2810
من می خواستم شیشه برای عنکبوت من خوب و راحت باشد،
04:26
so it would be happy.
112
266060
1340
بنابراین خوشحال می شود.
04:27
And I thought it would like the stones, sticks and grass.
113
267400
3590
و من فکر کردم که سنگ، چوب و علف را دوست دارد.
04:30
I asked to borrow my dad's hammer and a nail
114
270990
1980
من خواستم چکش و میخ پدرم را قرض بگیرم
04:32
and punched some holes in the lid.
115
272970
1970
و چند سوراخ در درب آن ایجاد کردم.
04:34
I also filled an old bottle cap with water
116
274940
2590
یک درب بطری قدیمی را نیز پر از آب کردم
04:37
and slowly lowered it to the bottom of the jar,
117
277530
2700
و به آرامی آن را به ته شیشه پایین
04:40
without spilling any of the water.
118
280230
2150
آوردم، بدون اینکه آب آن بریزد.
04:42
I then carefully transferred the spider from the smaller jar
119
282380
2990
سپس عنکبوت را با دقت از شیشه کوچکتر
04:45
to the bigger jar and screwed the lid on.
120
285370
2313
به شیشه بزرگتر منتقل کردم و درب آن را پیچ کردم.
04:48
I wasn't sure where to put the jar in my room.
121
288720
2320
مطمئن نبودم کوزه را در اتاقم کجا بگذارم.
04:51
I didn't know if spiders liked light or dark,
122
291040
2570
نمی‌دانستم عنکبوت‌ها نور را دوست دارند یا تاریک،
04:53
but seeing the web up in the dark corner,
123
293610
2830
اما با دیدن تار در گوشه تاریک،
04:56
I assumed they liked the dark.
124
296440
2160
تصور کردم که آنها تاریکی را دوست دارند.
04:58
So I put the jar on my bookshelf, far from the window.
125
298600
3870
بنابراین شیشه را روی قفسه کتابم، دور از پنجره گذاشتم.
05:02
I named my spider Rick.
126
302470
1550
من اسم عنکبوتم را ریک گذاشتم.
05:04
And every day I would check to see if he had spun a web.
127
304020
2530
و هر روز بررسی می‌کردم که ببینم آیا او تار کرده است یا نه.
05:06
I would catch flies and put them in the jar for Rick to eat.
128
306550
3100
مگس‌ها را می‌گرفتم و در شیشه می‌گذاشتم تا ریک بخورد.
05:09
Unfortunately, Rick never made a spiderweb,
129
309650
3210
متأسفانه، ریک هرگز تار عنکبوت درست نکرد،
05:12
so he never caught and ate any of the flies.
130
312860
2770
بنابراین هرگز هیچ یک از مگس ها را نگرفت و نخورد.
05:15
When I watched him, he would just sit in one spot.
131
315630
2810
وقتی او را تماشا می کردم، او فقط در یک نقطه می نشست.
05:18
I would never see him move.
132
318440
1420
من هرگز حرکت او را نمی بینم.
05:19
But he was always in a different place when I looked,
133
319860
3400
اما وقتی من نگاه می کردم او همیشه در جای دیگری بود،
05:23
so I knew he was still alive.
134
323260
1773
بنابراین می دانستم که او هنوز زنده است.
05:26
A couple of days after catching Rick,
135
326030
1580
چند روز بعد از اینکه ریک را
05:27
I went to the library and borrowed a book about spiders.
136
327610
3450
گرفتم، به کتابخانه رفتم و کتابی در مورد عنکبوت ها امانت گرفتم.
05:31
In the book it said that spiders didn't make great pets.
137
331060
3740
در کتاب آمده است که عنکبوت ها حیوانات خانگی بزرگی نمی سازند.
05:34
And that the best thing for them is to be in the wild.
138
334800
3670
و بهترین چیز برای آنها این است که در طبیعت باشند.
05:38
I was sad, but I knew I had to let Rick go.
139
338470
2500
غمگین بودم، اما می دانستم که باید ریک را رها کنم.
05:40
I carefully took the lid off the jar and set it on the floor
140
340970
3120
با احتیاط درب شیشه را برداشتم و روی
05:44
in the corner of my room.
141
344090
1630
زمین گوشه اتاقم گذاشتم.
05:45
A few flies flew out,
142
345720
1290
چند مگس به بیرون پرواز کردند،
05:47
but Rick just sat on his favorite stick.
143
347010
2310
اما ریک روی چوب مورد علاقه اش نشست.
05:49
I decided to let him be.
144
349320
1410
تصمیم گرفتم به او اجازه دهم.
05:50
After all, he usually only moved
145
350730
2020
از این گذشته، او معمولا فقط زمانی حرکت می کرد
05:52
when no one was watching him.
146
352750
2050
که کسی او را تماشا نمی کرد.
05:54
The next day, Rick was gone.
147
354800
1470
روز بعد، ریک رفته بود.
05:56
He never came back.
148
356270
1390
او هرگز برنگشت.
05:57
I thought maybe he would return in a day or two
149
357660
2310
فکر می کردم شاید یکی دو روز دیگر
05:59
to his web in the ceiling, but he never did.
150
359970
2650
به وب خود در سقف بازگردد، اما هرگز این کار را نکرد.
06:02
And although I was sad that he was gone,
151
362620
1850
و با اینکه از رفتن او ناراحت
06:04
I was also happy because he was free.
152
364470
3140
بودم، اما از آزادی او نیز خوشحال بودم.
06:07
Well, do you think you know the answer?
153
367610
1630
خوب، فکر می کنید جواب را می دانید؟
06:09
Do you know which story was a lie and which story was true?
154
369240
3210
آیا می دانید کدام داستان دروغ بود و کدام داستان درست؟
06:12
Please let me know in the comments below.
155
372450
2180
لطفا در نظرات زیر به من اطلاع دهید.
06:14
And remember, in about 24 hours, in about a day or so,
156
374630
3390
و به یاد داشته باشید، در حدود 24 ساعت، حدود یک روز
06:18
I'll put out another video,
157
378020
1350
دیگر، ویدیوی دیگری را منتشر خواهم کرد،
06:19
where I tell you which story was true
158
379370
1740
که در آن به شما می گویم کدام داستان درست
06:21
and which one was a lie.
159
381110
1610
و کدام یک دروغ بود.
06:22
I hope you enjoyed learning English through story,
160
382720
2180
امیدوارم با این ویدیو از یادگیری زبان انگلیسی از طریق داستان لذت برده باشید
06:24
with this video.
161
384900
833
.
06:25
Remember, if this is your first time here,
162
385733
1867
به یاد داشته باشید، اگر اولین بار است که اینجا
06:27
please click that red Subscribe button over there.
163
387600
1980
هستید، روی دکمه قرمز اشتراک در آنجا کلیک کنید.
06:29
And give me a Thumbs Up,
164
389580
970
و
06:30
if this video helped you learn
165
390550
1390
اگر این ویدیو به شما کمک کرد
06:31
just a little bit more English.
166
391940
1490
تا کمی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید، به من یک Thumbs Up بدهید.
06:33
And if you wanna learn a bit more
167
393430
1650
و اگر می خواهید کمی بیشتر
06:35
about secrets, lies and the truth,
168
395080
2120
در مورد رازها، دروغ ها و حقیقت بیاموزید،
06:37
I do have a couple more lessons you could watch.
169
397200
2406
من چند درس دیگر دارم که می توانید تماشا کنید.
06:39
(upbeat music ending)
170
399606
3167
(پایان موسیقی شاد)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7