Let's Learn Some English Idioms and Phrases in Beautiful Places

Hi, Bob the Canadian here.

سلام، باب کانادایی اینجاست.

I was wondering if you wanted to see

میخواستم بدونم میخوای

some of the beautiful places that are close to my house

چند تا از جاهای قشنگی که نزدیک خونه منه رو ببینی

and if you wanted to learn

some cool English phrases at the same time.

و همزمان عبارات

جالب انگلیسی یاد بگیری؟

This is The Comfort Maple.

این The Comfort Maple است.

It is one of the biggest maple trees in Canada,

این یکی از بزرگترین درختان افرا در کانادا است

and it's actually close to my house.

و در واقع نزدیک خانه من است.

So it's kinda cool that I can take you here

بنابراین خیلی خوب است که می توانم شما را به اینجا ببرم

to have a look at it.

تا نگاهی به آن بیندازید.

We'll start here

از اینجا شروع

and we'll go to a number of beautiful places

می کنیم و به تعدادی مکان زیبا

and I'll teach you some English phrases along the way.

می رویم و در طول مسیر چند عبارت انگلیسی را به شما آموزش می دهم .

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

Well, hey, welcome to this English lesson

خوب، هی، به این درس انگلیسی خوش آمدید،

where I am going to help you learn

جایی که من قصد دارم به شما کمک کنم تا

some new English words and phrases,

برخی از کلمات و عبارات جدید انگلیسی را یاد بگیرید،

while we visit some beautiful places.

در حالی که از مکان های زیبا بازدید می کنیم.

So stick around because we're gonna go to quite a few.

پس بمانید زیرا ما به چند مورد می رویم.

By the way, if you are new here,

ضمناً، اگر اینجا تازه کار

you should click that red subscribe button.

هستید، باید روی دکمه قرمز رنگ اشتراک کلیک کنید.

And if this video helps you learn

و اگر این ویدیو به شما کمک می کند تا

just a little bit more English,

کمی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید

you should give me a thumbs up.

، باید به من کمک کنید.

Did you notice I was hugging the tree?

متوجه شدید که درخت را در آغوش گرفته ام؟

I was giving the tree a big hug.

داشتم درخت را در آغوش می گرفتم.

That is the very first word

این اولین کلمه ای است

that I'm going to teach you today,

که امروز به شما آموزش می دهم

the word treehugger.

، کلمه درخت خوار.

So a treehugger is someone who loves trees,

بنابراین یک درختخوار کسی است که عاشق درختان است،

but they also love the environment.

اما آنها عاشق محیط زیست نیز هستند.

They are someone who would recycle all the time.

آنها کسی هستند که همیشه بازیافت می کنند.

They are someone who would live as simply as possible

آنها کسانی هستند که

in order to protect the earth

برای محافظت از زمین

and to protect the environment.

و حفاظت از محیط زیست به ساده ترین شکل ممکن زندگی می کنند.

So, a treehugger might actually hug trees

بنابراین، یک درختخوار ممکن است در واقع درختان را در آغوش

but it's a term we use in English

بگیرد، اما این اصطلاحی است که ما در انگلیسی

to describe someone who just loves the planet.

برای توصیف کسی که فقط سیاره را دوست دارد استفاده می کنیم.

The next phrase I wanted to teach you,

عبارت بعدی که می خواستم به شما یاد بدهم

with the word tree in it, is the phrase

که کلمه درخت در آن وجود دارد،

the apple doesn't fall far from the tree.

عبارت سیب از درخت دور نمی افتد.

This is a phrase that we use when we talk about children

این عبارتی است که وقتی در مورد کودکانی

who are a lot like their parents.

که شباهت زیادی به والدین خود دارند صحبت می کنیم.

So my one son is a lot like me.

پس یک پسرم خیلی شبیه من است.

Someone could say to me,

یکی می تواند به من بگوید:

"Wow, the apple doesn't fall far from the tree."

"وای، سیب از درخت دور نمی افتد."

And what that means is that my son

و این بدان معناست که پسر من

has a lot of the same personality traits

دارای بسیاری از ویژگی های شخصیتی

and a lot of the same characteristics as I do.

و بسیاری از ویژگی های مشابه با من است.

And this last phrase with the word tree in it

و این آخرین عبارت با کلمه درخت در

is one of my favorites, and that's the phrase

آن یکی از موارد مورد علاقه من است و این عبارت است که

money doesn't grow on trees.

پول روی درختان رشد نمی کند.

This is something that parents

این چیزی است که والدین

often say to their children

معمولاً

when they think their parents

وقتی فکر می کنند والدین

should buy something that's really expensive,

باید چیزی بخرند که واقعاً گران است

because children don't always understand money.

به فرزندان خود می گویند، زیرا بچه ها همیشه پول را درک نمی کنند.

So you say something like,

بنابراین شما چیزی شبیه این می گویید:

"What do you think, money grows on trees?"

"فکر می کنی، پول روی درختان رشد می کند؟"

Or you say, "Hey, we can't afford that.

یا می گویید، "هی، ما نمی توانیم آن را بپردازیم.

"Money doesn't grow on trees."

" "پول روی درختان رشد نمی کند."

Because if money grew on trees,

زیرا اگر پول روی درختان رشد می کرد،

you could just go grab money from the tree.

می توانید از درخت پول بگیرید.

That would make life a lot easier, wouldn't it?

این کار زندگی را بسیار آسان تر می کند. اینطور نیست؟

(water swooshing)

(آب می ریزد)

So I'm at a place called Ball's Falls

بنابراین من در مکانی به نام آبشار توپ

and I wanted to teach you a few English phrases,

هستم و می خواستم چند عبارت انگلیسی را به شما یاد

while I'm standing here in front of the falls.

بدهم، در حالی که اینجا مقابل آبشار ایستاده ام

The first phrase I wanted to teach you

. اولین عبارتی که می خواستم به شما یاد بدهم

is the English phrase cry me a river.

این است عبارت انگلیسی cry me a river

This is not a nice thing to say to someone,

این چیز خوبی نیست که به کسی بگویید،

but if you say to someone, "Cry me a river"

اما اگر به کسی بگویید "Cry me a river" به

it means that they are telling you something

این معنی است که او چیزی به شما می

that they find kind of stressful

گوید که به نظر او استرس زا است

and you don't actually care that they're telling you.

و شما نمی کنید. واقعاً اهمیتی نمی دهم که آنها به شما می گویند.

So it's a really mean thing to say.

بنابراین گفتن این حرف واقعاً بد است.

But maybe one of my children is constantly telling me

اما شاید یکی از فرزندانم دائماً به من می گوید

that they're not having fun

که آنها سرگرمی ندارند

and they can't have fun unless they buy a new video game.

و نمی توانند سرگرم شوند مگر اینکه یک بازی ویدیویی جدید بخرند.

I could say, "Aw, cry me a river."

می‌توانم بگویم، "اوه، رودخانه‌ای برای من گریه کن."

Basically what I'm saying is,

اساساً چیزی که می‌گویم این است:

"I understand you're upset, but I really don't care."

"می‌فهمم که ناراحتی، اما واقعاً اهمیتی نمی‌دهم."

It's not very nice, is it?

این خیلی خوب نیست، درست است؟

The other phrase I wanted to teach you here,

عبارت دیگر میخواستم تدریس کنم شما اینجا،

while we're by some water, has to do with fish.

در حالی که ما در کنار آب هستیم ، با ماهی ربطی دارد.

And it's the English phrase

و این عبارت انگلیسی

to feel like a fish out of water.

است که احساس می کنید مانند ماهی بیرون از آب است.

If you feel like a fish out of water,

اگر احساس می‌کنید مثل ماهی بیرون از آب هستید، به

it means you're not comfortable

این معنی است که

in the situation that you are in.

در موقعیتی که در آن قرار دارید، راحت نیستید.

If I went somewhere to learn how to ballroom dance,

اگر من جایی می‌رفتم که چگونه رقص سالنی را یاد بگیرم،

I would feel like a fish out of water.

احساس می‌کردم مثل یک ماهی بیرون از آب.

I don't mind dancing, but I have never in my life

من از رقصیدن مهم نیستم، اما هرگز در زندگی ام

gone and taken dance lessons.

نرفته ام و درس رقص نخوانده ام.

So if I went to take dance lessons,

بنابراین اگر برای شرکت در کلاس های رقص

I would feel like a fish out of water.

می رفتم، احساس می کردم مثل ماهی بیرون از آب هستم.

(water swooshing)

(آب swooshing

The last phrase I wanted to teach you while we were here

) آخرین عبارتی که می خواستم به شما یاد بدهم در حالی که اینجا بودیم

is the English phrase dead in the water.

، عبارت انگلیسی dead in the water است.

And this has to do with an idea

و این به ایده ای مربوط

that isn't a good idea anymore.

می شود که دیگر ایده خوبی نیست.

So let's say at work, you came up with this incredible idea

بنابراین بیایید بگوییم در محل کار، شما به این ایده باورنکردنی

and you told your boss

رسیدید و به رئیس

and your boss said, "It sounds great

خود گفتید و رئیستان گفت: "به نظر عالی به نظر می رسد

"but there's not enough money to implement your idea."

"اما پول کافی برای اجرای ایده شما وجود ندارد."

We would then say that that idea is dead in the water.

سپس می گوییم که این ایده در جهان مرده است.

Another beautiful place is, of course, the forest.

آب.یک جای زیبای دیگه البته

Let me get out of the way so you can see this one.

جنگله.بذار از راه

I came to this forest

برم تا این یکی رو ببینی.من اومدم این جنگل

to teach you a few English phrases, of course.

تا چندتا عبارت انگلیسی بهت یاد

The first one being,

بدم البته.اولش

when someone can't see the forest for the trees.

وقتی کسی نمی تواند جنگل را برای درختان ببیند

If we say that someone can't see the forest for the trees,

اگر بگوییم کسی نمی تواند جنگل را برای درختان ببیند به

it means that they can see all the little details

این معنی است که می تواند تمام جزئیات

in a job they are doing,

کوچک کاری را که انجام می دهد ببیند

but they have trouble seeing the big picture.

اما در دیدن تصویر بزرگ مشکل دارد.

So, let's imagine someone is teaching, like me.

بنابراین، بیایید تصور کنیم کسی مثل من در حال تدریس است.

And instead of planning my whole day and my whole week,

و به جای برنامه ریزی کل روز و کل هفته ام،

I only plan one small part of the lesson.

فقط یک بخش کوچک از درس را برنامه ریزی می کنم.

You would say that I'm having trouble

شما می گویید که من برای

seeing the forest for the trees,

دیدن جنگل برای درختان مشکل دارم.

especially if I spend way too much time

به خصوص اگر زمان زیادی را

just planning that one part of my week.

صرف برنامه ریزی برای بخشی از هفته خود کنم

It's always important to see the big picture.

. دیدن تصویر بزرگ همیشه مهم است.

If I went that way, I would be going into the woods.

در این صورت، من به جنگل خواهم رفت.

And if I went that way, I would be going out of the woods,

و اگر من به آن سمت می رفتم، از جنگل بیرون

which reminds me of the next English phrase

می رفتم، که من را به یاد عبارت انگلیسی بعدی می اندازد

that I wanted to teach you

که می خواستم

while we're out here in the woods or the forest,

در حالی که اینجا در جنگل یا جنگل هستیم به شما یاد بدهم،

and that's the phrase, we're not out of the woods yet.

و این عبارت، ما است. هنوز از جنگل بیرون نیامده ای

When you are solving a problem

وقتی مشکلی را حل

and you are working on it with someone else,

می‌کنید و با شخص دیگری روی آن کار می‌کنید،

and if they say, "Yes, we're done"

و اگر آنها می‌گویند: "بله، کار ما تمام شد"

but you're not quite done, you could say,

اما شما کاملاً تمام نشده‌اید، می‌توانید بگویید:

"Whoa, just a minute, we're not out of the woods yet."

"اوه، فقط یک دقیقه، ما" هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ای».

And what that means

و معنی

is that even though the problem is almost solved,

آن این است که با وجود اینکه مشکل تقریباً حل شده است،

or whatever you're working on is almost done,

یا هر کاری که روی آن کار می کنید تقریباً انجام شده است،

there are still some things that you have to finish.

هنوز چیزهایی وجود دارد که باید آنها را تمام کنید.

So when a job is almost done,

بنابراین هنگامی که یک کار تقریباً تمام شده است،

especially when someone you're working with

به خصوص زمانی که شخصی که با او کار

thinks it's done but it's not,

می کنید فکر می کند انجام شده است اما اینطور نیست،

you could say, "Whoa, we're not out of the woods yet."

می توانید بگویید: "اوه، ما هنوز از جنگل بیرون نیامده ایم."

So this next English phrase is a little weird.

بنابراین این عبارت انگلیسی بعدی کمی عجیب است.

It's actually a superstitious phrase.

در واقع یک عبارت خرافی است.

It's something people say

این چیزی است که مردم

after they talk about something

پس از صحبت در مورد چیزی

that they want in the future.

که در آینده می خواهند می گویند.

They will say, "Knock on wood."

خواهند گفت: چوب بزن.

And then they'll actually find something

و سپس آنها در واقع چیزی را پیدا می کنند

that's wood and knock on it.

که چوب است و به آن ضربه می زنند.

So, maybe, someone says, "Oh, I really hope everyone

بنابراین، شاید کسی بگوید، "اوه، من واقعاً امیدوارم همه

"comes to my birthday party next week, knock on wood."

"هفته آینده به جشن تولد من بیایند ، چوب بزنند."

Basically what they're saying is,

اساساً آنچه آنها می گویند

because they've expressed their want or desire out loud,

این است که آنها خواسته یا خواسته خود را با صدای بلند بیان کرده

they're a little bit superstitious,

اند. کمی خرافاتی است،

so in order for it to come true, they say, "Knock on wood."

بنابراین برای تحقق آن، می گویند: «در چوب بزن.»

I don't say it very often,

من زیاد این را نمی گویم،

but you will hear English speakers say this phrase.

اما شما می شنوید که انگلیسی زبان ها این عبارت را می گویند.

So I noticed when I was driving here that my van needs gas,

بنابراین وقتی در حال رانندگی بودم متوجه شدم. اینجا که ون من به بنزین نیاز دارد،

so I hope there's a gas station in this neck of the woods.

پس امیدوارم یک پمپ بنزین در این گردنه جنگل وجود داشته باشد.

This is an English phrase that we use

این یک عبارت انگلیسی است که ما از آن

to talk about the neighborhood or area that we're in.

برای صحبت در مورد محله یا منطقه ای که در آن هستیم استفاده می کنیم.

We'll say things like, "I hope there's a gas station

ما چیزهایی مانند این را خواهیم گفت: امیدوارم یک پمپ بنزین

"in this neck of the woods."

"در این گردنه جنگل" وجود داشته باشد.

Or if I saw someone, I could say,

یا اگر کسی را دیدم، می‌توانم بگویم:

"Do you know if there's a gas station

«آیا می‌دانید

"in this neck of the woods?"

«در این گردنه جنگل» پمپ بنزینی وجود

So basically, the English phrase, in this neck of the woods,

means in this area or in this neighborhood.

دارد یا خیر؟

(birds chirping)

(چیکچه‌های پرندگان)

So this walking bridge is part of the Bruce Trail.

پس این پل پیاده‌روی بخشی از مسیر بروس است.

The Bruce Trail is a place near me where you can go hiking

مسیر بروس مکانی است در نزدیکی من که می‌توانید در آن پیاده‌روی کنید

and it reminded me of the English phrase, go take a hike.

و من را به یاد عبارت انگلیسی بروید، بروید پیاده‌روی کنید.

If you tell someone to go take a hike,

پیاده روی،

it doesn't mean that they should go out

به این معنی نیست که آنها باید

in the forest or woods and go for a brisk walk for exercise.

در جنگل یا جنگل بروند و برای ورزش پیاده روی سریع بروند، به

It means that you want them to leave.

این معنی است که شما می خواهید آنها را ترک کنند، به

It means that you want them to get lost.

این معنی است که می خواهید آنها گم شوند.

So, if I am working on something

بنابراین، اگر من من روی چیزی کار می کنم

and someone is bothering me, I might just say,

و کسی مرا آزار می دهد، ممکن است فقط بگویم

"Hey, leave me alone, go take a hike."

"هی، مرا تنها بگذار، برو کوهنوردی کن."

And that just means that I want them to leave.

و این فقط به این معنی است که من می خواهم آنها بروند.

It's kind of informal and it's not very polite,

این یک جور غیر رسمی است و خیلی مودبانه نیست،

but you will hear it.

اما شما آن را خواهید شنید.

So I'm up here on this hill

بنابراین من اینجا بالای این تپه

and I wanted to teach you two English phrases

هستم و می‌خواستم تا زمانی که اینجا هستم دو عبارت انگلیسی را به شما یاد

while I'm up here.

بدهم

The first is a bird's eye view.

. اولی نمای چشم پرنده است.

When you have a bird's eye view of something,

از چیزی، به

it means that you are somewhere really high

این معنی است که شما در جایی واقعاً بالا

and you are looking down.

هستید و به پایین نگاه می کنید.

So we are looking down on this road

بنابراین ما به این جاده

and we are looking down on a small town in the distance,

از پایین نگاه می کنیم و به یک شهر کوچک در دوردست نگاه می کنیم،

so we have a bird's eye view right now.

بنابراین ما در حال حاضر یک منظره پرنده داریم.

The second phrase I wanted to teach you

دومین عبارتی که می خواستم به شما یاد بدهم

is the English phrase, as far as the eye can see.

عبارت انگلیسی است تا چشم کار می کند.

There is fog as far as the eye can see right now,

در حال حاضر تا جایی که چشم کار می کند مه وجود دارد

and I wasn't expecting that today.

و من امروز انتظار چنین چیزی را نداشتم.

So when you use the English phrase,

بنابراین وقتی از عبارت انگلیسی استفاده می کنید،

as far as the eye can see,

تا جایی که چشم می تواند ببیند، به

it means that you are describing something

این معنی است که شما چیزی را توصیف می کنید

that you can see in the distance

که می توانید در دوردست

and pretty much as far as you can see.

و تقریباً تا آنجا که می توانید ببینید.

So sorry, I'll come back another day

پس متاسفم، روزی دیگر

when there's less fog and I'll show you the view

که مه کمتری وجود داشته باشد برمی گردم و منظره را به شما نشان خواهم داد

because sometimes you can actually see Toronto from here.

زیرا گاهی اوقات می توانید تورنتو را از اینجا ببینید.

So I'm gonna have to teach you the rest

پس من باید

of the English phrases sitting here, hiding behind my van,

بقیه عبارات انگلیسی را که اینجا نشسته‌ام، پشت ون پنهان شده‌ام را به شما یاد بدهم،

because I came out to the lake

زیرا به دریاچه

and it's a little windier than I expected.

آمدم و باد کمی بیشتر از آنچه انتظار داشتم می‌وزید.

So, I'll teach you the English phrases while I sit here,

بنابراین، در حالی که اینجا نشسته ام، عبارات انگلیسی را به شما آموزش می دهم،

and then what I'll do is, I'll show you some pictures

و سپس کاری که انجام می دهم

of the lake while I'm talking.

این است که در حین صحبت کردن، چند عکس از دریاچه را به شما نشان خواهم داد.

The first English phrase I wanted to teach you

اولین عبارت انگلیسی که می خواستم به شما یاد بدهم

is the English phrase go jump in the lake.

عبارت انگلیسی go jump in the lake است.

When we tell someone to go jump in the lake,

وقتی به کسی می گوییم برو تو دریاچه بپر

it means we want them to get lost.

، یعنی می خواهیم گم شود.

And you could say, "Take a hike.

و می توانید بگویید، "یک پیاده روی کنید.

"Go jump in the lake.

" برو داخل دریاچه بپر.

"Go fly a kite.

"برو بادبادک بزن.

"Get lost."

"گم شو."

All of these things mean

همه اینها به این معنی است

that you want the person to leave you alone.

که شما می خواهید آن شخص شما را تنها بگذارد.

So if I say, "Go jump in the lake"

بنابراین اگر من بگویم "برو در دریاچه بپر"

which I would never say to you,

که هرگز به شما نمی گویم به

it means that I want you to stop bothering me

این معنی است که من می خواهم دیگر مزاحم من نشوید

and to go somewhere else.

و به جای دیگری بروید

The second English phrase I wanted to teach you

. دومین عبارت انگلیسی که می خواستم اینجا کنار دریاچه به شما یاد بدهم

out here by the lake is the phrase, that doesn't hold water.

عبارت است که آب را نگه نمی دارد.

If someone presents an idea to you

and it doesn't make a whole lot of sense,

به طور کلی،

you would say, "Your idea doesn't hold water."

شما می گویید، " ایده شما آب را نگه نمی دارد."

or, "That doesn't hold water."

یا، "این آب را نگه نمی دارد."

So when you say, "That doesn't hold water.",

پس وقتی می گویید، "این آب را نگه نمی دارد."،

you're telling someone that what they told you

دارید می گویید یک نفر که چیزی که به شما گفته

isn't very logical and doesn't make a lot of sense to you.

اند خیلی منطقی نیست و برای شما چندان منطقی نیست .

The other phrase I wanted to teach you out here

عبارت دیگری که می خواستم اینجا به شما یاد بدهم

is the English phrase, there's plenty of fish in the sea.

عبارت انگلیسی است، در دریا به مقدار زیادی ماهی

And even though this is a lake, it's not actually a sea,

وجود دارد. دریاچه است، در واقع دریا نیست،

it kind of applies because what this phrase is used for

به نوعی صدق می کند زیرا این عبارت برای آن استفاده می

is when someone breaks up with someone.

شود که وقتی کسی از کسی جدا می شود.

So let's say you have a boyfriend or girlfriend

بنابراین فرض کنید دوست پسر یا دوست دختر

and you break up and you're quite sad about it,

دارید و جدا می شوید و کاملاً غمگین هستید. با این کار،

someone might say to you,

ممکن است کسی به شما بگوید:

"Hey, it's not the end of the world.

«هی، این آخر دنیا نیست.

"There's plenty of fish in the sea."

"در دریا ماهی زیادی وجود دارد."

So this means there is a boy or girl out there

بنابراین این بدان معنی است که پسر یا دختری وجود دارد

that you will probably meet some day,

که شما احتمالاً روزی با او ملاقات خواهید کرد،

even though you're sad because you just broke up

حتی اگر از اینکه به تازگی از

with your current boyfriend or girlfriend.

دوست پسر یا دوست دختر فعلی خود جدا شده اید ناراحت هستید.

So, there's plenty of fish in the sea.

بنابراین، ماهی زیادی در دریا وجود دارد.

The last phrase I wanted to teach you out here by the lake

آخرین عبارتی که می‌خواستم اینجا در کنار دریاچه به شما یاد بدهم

is the phrase, fishing for compliments.

عبارت ماهیگیری برای تعارف است.

If someone gets a new haircut,

اگر کسی یک مدل موی جدید،

maybe new glasses or a new shirt,

شاید عینک یا پیراهن جدید می‌کند

and they keep saying things to you like,

و مدام به شما جملاتی

"What do you think of my new haircut?"

می‌گوید: "نظرت در مورد مدل موی جدید من چیست؟"

or "What do you think of my new glasses?"

یا "نظرت در مورد عینک جدید من چیه؟"

or "What do you think of my new shirt?"

یا "نظرت در مورد پیراهن جدید من چیست؟"

We would say that they are fishing for compliments.

ما می گوییم که آنها به دنبال تعارف هستند.

So, because you're not giving them a compliment,

بنابراین، از آنجایی که شما به آنها تعارف نمی کنید،

they are saying things about themselves,

آنها چیزهایی در مورد خودشان می گویند،

that they would love it if you were to complement on.

که اگر شما بخواهید آنها را تکمیل کنید، دوست خواهند داشت.

So that is called fishing for compliments.

بنابراین به آن ماهیگیری برای تعارف می گویند.

There's also the English phrase, don't rock the boat.

همچنین عبارت انگلیسی، قایق را تکان ندهند، وجود دارد.

If you are someone who rocks the boat,

اگر شما فردی هستید که قایق را تکان می دهد، به

it means that you like to ask questions

این معنی است که دوست دارید سوال بپرسید

and it means that you complain a lot.

و به این معنی است که خیلی شکایت می کنید.

If you are someone who has a job

اگر شما فردی هستید که شغلی

where you are constantly questioning

دارید که در آن دائماً از

how things are done, or constantly complaining,

نحوه انجام کارها سؤال می کنید یا دائماً شکایت می کنید،

you are someone who rocks the boat.

شما فردی هستید که قایق را تکان می دهید.

Well, hey, thanks for coming with me

خوب، هی، ممنون که با من

to a few beautiful places.

به چند مکان زیبا آمدید.

Sorry that we had some bad weather, there, towards the end.

متاسفم که آب و هوای بدی داشتیم، آنجا، تا آخر.

But, it was fun that you could come along

اما، جالب بود که شما می توانید همراه باشید

and I hope you were able

و امیدوارم بتوانید

to learn a few more English phrases.

چند عبارت انگلیسی دیگر را یاد بگیرید.

I'm Bob the Canadian.

من باب کانادایی هستم.

If you're new here, don't forget

اگر در اینجا تازه کار هستید، فراموش نکنید

to click that red subscribe button

که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید

and give me a thumbs up if this video

و اگر این ویدیو

helped you learn just a little but more English.

به شما کمک کرد تا کمی زبان انگلیسی را بیاموزید اما بیشتر به من کمک کند.

And, if you have the time,

و اگر وقت دارید،

why don't you stick around and watch another video.

چرا نمی مانید و ویدیوی دیگری را تماشا نمی کنید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)