Learn English Words with the Same Spelling, but Different Meanings and Pronunciations - Heteronyms

Hi! Bob the Canadian here

سلام! باب کانادایی اینجا

Sometimes I feel like I should apologize because the English language can be weird.

گاهی اوقات احساس می کنم باید عذرخواهی کنم زیرا زبان انگلیسی می تواند عجیب باشد.

Sometimes the English language is really strange.

گاهی اوقات زبان انگلیسی واقعاً عجیب است.

Here’s a great example.

در اینجا یک مثال عالی است.

We have something called heteronyms.

ما چیزی به نام هترونیم داریم.

These are words that are spelled exactly the same but they have a different pronunciation

اینها کلماتی هستند که املای آنها دقیقاً یکسان است اما تلفظ

and a different meaning.

و معنای متفاوتی دارند.

So for instance, if you look here you can see that I close the door to my van.

بنابراین، برای مثال، اگر به اینجا نگاه کنید، می‌بینید که در وانت را می‌بندم.

I use the word close.

من از کلمه نزدیک استفاده می کنم.

But if you look here you can see that I am standing close to the camera.

اما اگر به اینجا نگاه کنید می بینید که من نزدیک دوربین ایستاده ام.

I use the word close.

من از کلمه نزدیک استفاده می کنم.

So close and close are heteronyms.

بنابراین نزدیک و نزدیک، نام های غیر هم معنی هستند.

They are spelled the same, but they are pronounced differently and they have a different meaning.

املای آنها یکسان است، اما متفاوت تلفظ می شوند و معنای متفاوتی دارند.

Let’s look at a few more.

بیایید به چند مورد دیگر نگاه کنیم.

Hey!

سلام!

Bob the Canadian here.

باب کانادایی اینجا

Welcome to this video about heteronyms, words that are spelled the same but have a different

به این ویدیو در مورد نام های غیر هم معنی خوش آمدید، کلماتی که املای یکسانی دارند اما

meaning and a different pronunciation.

معنی متفاوتی دارند و تلفظ متفاوتی دارند.

Let’s look at a few more, but before we do if you are new here don’t forget to click

بیایید به چند مورد دیگر نگاه کنیم، اما قبل از اینکه این کار را انجام دهیم، اگر در اینجا تازه کار هستید، فراموش نکنید که روی

the subscribe button below and give me a thumbs up at some point during this video.

دکمه اشتراک در زیر کلیک کنید و در طول این ویدیو در برخی موارد از من حمایت کنید.

We also have the words wind and wind.

واژه باد و باد را هم داریم.

You can see here that the leaves and branches on the tree are moving because we have a little

در اینجا می بینید که برگ ها و شاخه های درخت در حال حرکت هستند زیرا

bit of wind today.

امروز کمی باد داریم.

The wind is blowing the leaves and branches.

باد برگ ها و شاخه ها را می وزد.

But here you can see that I wind up my measuring tape.

اما در اینجا می توانید ببینید که من نوار اندازه گیری خود را بسته ام.

I wind up my measuring tape because I am done using it and I wanna put it away.

من نوار اندازه گیری خود را بسته می کنم زیرا استفاده از آن تمام شده است و می خواهم آن را کنار بگذارم.

So here we have wind, and here we have wind.

پس اینجا باد داریم و اینجا باد.

Spelt the same way, but different pronunciations and different meanings.

املای یکسان، اما تلفظ های مختلف و معانی متفاوت.

We also have the words sow and sow.

ما همچنین کلمات بذر و بذر را داریم.

They both have to do with farming.

هر دوی آنها با کشاورزی ارتباط دارند.

When you sow seeds it means that you are planting them in the ground.

وقتی بذر می کارید به این معنی است که آنها را در زمین می کارید.

So here you can see that I am taking some time to sow some seeds.

بنابراین در اینجا می توانید ببینید که من برای کاشت بذر کمی وقت می گذارم.

But a sow is a female pig.

اما خروس یک خوک ماده است.

So here you see a picture of a female pig.

بنابراین در اینجا تصویر یک خوک ماده را مشاهده می کنید.

So here I’m taking the time to sow some seeds and here you see a sow which is a female

بنابراین در اینجا من برای کاشت مقداری بذر وقت می گذارم و در اینجا شما یک خروس را می بینید که یک خوک ماده است

pig.

.

Let’s look at bow and bow.

بیایید به تعظیم و تعظیم نگاه کنیم.

Here you can see that because I respect someone I am going to take a bow, or maybe it’s

در اینجا می توانید ببینید که چون به کسی احترام می گذارم که قرار است تعظیم کنم، یا

the end of a performance and I did a really good job, I would bow to the audience.

شاید پایان یک اجرا باشد و من واقعاً کار خوبی انجام دادم، به تماشاگران تعظیم می کنم.

But here you can see that I’m getting ready to use my bow.

اما در اینجا می توانید ببینید که من برای استفاده از کمان خود آماده می شوم.

I’m going to put an arrow in it and I’m going to pull the string back and shoot the

من یک تیر را در آن قرار می دهم و می خواهم رشته را عقب بکشم و تیر را پرتاب کنم

arrow.

.

So here we have bow, take a bow, and here we have bow.

بنابراین اینجا تعظیم داریم، کمان بگیریم، و اینجا تعظیم داریم.

We can also look at bow as the part of a ship.

ما همچنین می توانیم به کمان به عنوان بخشی از یک کشتی نگاه کنیم.

And we can look a bow as something made out of ribbon.

و ما می‌توانیم پاپیون را مانند چیزی که از روبان ساخته شده است نگاه کنیم .

So bow and bow.

پس تعظیم و تعظیم کن.

So for this next one we’re going to talk about a type of fish and a type of musical

بنابراین در مورد بعدی ما در مورد یک نوع ماهی و یک نوع آلات موسیقی صحبت

instrument.

خواهیم کرد.

This is a bass.

این یک باس است.

It is a type of fish that’s actually found in the river by my house.

این یک نوع ماهی است که در واقع در رودخانه کنار خانه من یافت می شود.

But this is a bass guitar.

اما این یک گیتار باس است.

That means that it’s a guitar that plays lower notes than a normal guitar.

این بدان معناست که گیتاری است که نت های کمتری نسبت به گیتار معمولی می نوازد.

So this is a fish and it’s called a bass.

بنابراین این یک ماهی است و به آن باس می گویند.

This is a guitar and it’s called a bass guitar.

این یک گیتار است و به آن گیتار باس می گویند .

Bass and bass.

باس و بیس.

So here’s two more words.

پس اینم دو کلمه دیگه

There’s a slight difference though because the one has a capital letter and the one doesn’t.

اگرچه تفاوت جزئی وجود دارد زیرا یکی دارای حرف بزرگ است و یکی ندارد.

Because if you are Polish it means that you are from the country of Poland.

زیرا اگر لهستانی هستید به این معنی است که اهل کشور لهستان هستید.

That’s why I’ve put a map of Poland here.

به همین دلیل من نقشه لهستان را در اینجا قرار داده ام.

If you are from Poland you are Polish.

اگر اهل لهستان هستید، لهستانی هستید.

But here you can see that I am taking some time to polish my van.

اما در اینجا می بینید که من کمی وقت می گذارم تا ون خود را براق کنم.

I want to polish my van so that it is nice and shiny.

من می خواهم وانتم را پولیش کنم تا زیبا و براق باشد.

So if you’re from Poland you are Polish, but if you want something to be nice and shiny

بنابراین اگر اهل لهستان هستید، لهستانی هستید، اما اگر می‌خواهید چیزی زیبا و براق

you take some time to polish it.

باشد، کمی وقت بگذارید تا آن را جلا دهید.

Polish and polish.

پولیش و جلا دادن.

So when you cry the little drop of water that comes out of your eye is called a tear.

بنابراین وقتی گریه می کنید به قطره کمی آبی که از چشم شما خارج می شود اشک می گویند.

You can see here, I’m pretty upset and so I’m crying and there are a lot of tears

می توانید اینجا را ببینید، من خیلی ناراحت هستم و به همین دلیل گریه می کنم و اشک های زیادی از چشمانم جاری می

coming out of my eye.

شود.

But here I wrote a test and I didn’t do very well on the test and so I decided I’m

اما اینجا یک تست نوشتم و در آزمون خیلی خوب عمل نکردم و بنابراین تصمیم گرفتم

just going to tear up this test because I’m not happy with it.

فقط این تست را پاره کنم زیرا از آن راضی نیستم.

So tear and tear.

پس اشک و اشک.

You can see here that I am very happy.

اینجا می بینید که خیلی خوشحالم.

I am very content.

من خیلی راضی هستم.

When we say someone is content it means that their life is going really, really well and

وقتی می گوییم کسی راضی است به این معنی است که زندگی او واقعاً خوب پیش می رود و

they are generally happy all the time.

به طور کلی همیشه خوشحال است.

So here I am content.

بنابراین من راضی هستم.

But here you see one of my Youtube videos.

اما در اینجا یکی از ویدیوهای یوتیوب من را می بینید.

When I talk about my Youtube videos I say that I am creating content.

وقتی در مورد ویدیوهای یوتیوب خود صحبت می کنم می گویم که در حال ایجاد محتوا هستم.

So when you create videos for a Youtube channel it is called content.

بنابراین وقتی برای یک کانال یوتیوب ویدیو ایجاد می کنید به آن محتوا می گویند.

If you write an article for a blog, it is called content.

اگر مقاله ای برای وبلاگ بنویسید به آن محتوا می گویند.

So here I am content, and here you can see some of my content.

بنابراین در اینجا من راضی هستم و در اینجا می توانید برخی از مطالب من را ببینید.

So when my clothes are clean I usually put them in a drawer.

بنابراین وقتی لباس‌هایم تمیز هستند معمولاً آنها را در کشو می‌گذارم.

I have a dresser in my room, this is a dresser, and you can see that it has drawers.

من در اتاقم یک کمد دارم، این یک کمد است و می بینید که کشو دارد.

But if I knew someone who liked to draw a lot, I would say that they are a good drawer.

اما اگر کسی را می‌شناختم که خیلی دوست دارد نقاشی بکشد، می‌گفتم کشوی خوبی است.

So here we have drawers, but here we have someone who is a good drawer.

بنابراین اینجا ما کشو داریم، اما اینجا کسی داریم که کشو خوبی است.

We usually call them an artist instead of a drawer because drawer is a hard word to

ما معمولاً به جای کشو، آنها را هنرمند خطاب می کنیم زیرا کشو واژه ای سخت برای

say, but drawer and drawer.

گفتن است، اما کشو و کشو.

So when I make videos for my Youtube channel I say that I produce them videos.

بنابراین وقتی برای کانال یوتیوب خود ویدیو می‌سازم، می‌گویم که برای آنها ویدیو تولید می‌کنم.

To make and to produce mean about the same thing.

معنی ساختن و تولید کردن در مورد یک چیز.

So I produce videos for my Youtube channel.

بنابراین من برای کانال یوتیوب خود ویدیو تولید می کنم.

But if I go to the grocery store, sometimes I buy produce.

اما اگر به خواربارفروشی می روم، گاهی اوقات محصول می خرم.

Produce includes things like fruits and vegetables.

تولید شامل مواردی مانند میوه ها و سبزیجات است.

Things that are grown and sold in the produce section.

چیزهایی که در بخش تولید رشد می کنند و به فروش می رسند .

So I produce videos for my Youtube channel, but I buy and eat a lot of produce.

بنابراین من برای کانال یوتیوب خود ویدیو تولید می کنم، اما محصولات زیادی می خرم و می خورم.

I should probably eat more produce.

احتمالاً باید بیشتر محصول بخورم.

I think I eat enough, but a few more every day would probably make me healthier.

فکر می‌کنم به اندازه کافی غذا می‌خورم، اما چند عدد بیشتر در روز احتمالاً باعث سلامتی من می‌شود.

So when we talk about time we know that there are sixty seconds in one minute, but when

بنابراین وقتی در مورد زمان صحبت می کنیم می دانیم که در یک دقیقه شصت ثانیه وجود دارد، اما

we talk about things that are really, really small, like these grass seeds, we can describe

وقتی در مورد چیزهایی که واقعاً بسیار کوچک هستند، مانند این دانه های علف صحبت می کنیم، می توانیم

them as being minute.

آنها را به عنوان یک دقیقه توصیف کنیم.

So minute means really, really small.

بنابراین دقیقه به معنای واقعاً بسیار کوچک است.

So there are sixty seconds in a minute, but these grass seeds are very minute.

بنابراین شصت ثانیه در یک دقیقه وجود دارد، اما این دانه های علف بسیار دقیقه هستند.

Minute and minute.

دقیقه و دقیقه.

Well hey, I am sorry that the English language is a little bit weird, that it can be a little

خوب هی، متاسفم که زبان انگلیسی کمی عجیب است، که ممکن است

bit strange and difficult to learn sometimes, but that was just a few heteronyms, words

گاهی اوقات یادگیری آن کمی عجیب و دشوار باشد، اما این فقط چند نام دگرنام بود، کلماتی

that have the same spelling, but different pronunciations, and different meanings.

که املای یکسانی دارند، اما تلفظ های متفاوتی دارند ، و معانی مختلف

I hope it helped you learn just a little bit more English today.

امیدوارم امروز به شما کمک کرده باشد تا کمی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید.

It was fun doing this video and I’ll see you in the next video.

انجام این ویدیو جالب بود و شما را در ویدیوی بعدی می بینم.

Have a great day!

روز خوبی داشته باشی!