Free English Class! Topic: Kitchen Action Verbs! 🍳🔪🥘 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about kitchen

سلام و به این درس انگلیسی در مورد

action verbs. Now I did do an English lesson about the

افعال عمل آشپزخانه خوش آمدید. حالا چند وقت پیش یک درس انگلیسی در مورد

kitchen a while ago it was a popular lesson. Uh in this

آشپزخانه انجام دادم که یک درس محبوب بود. اما در این

lesson though I'll look at specifically the verbs we use

درس من به طور خاص به افعالی که برای

to talk about the things you do in the kitchen. Now if you're

صحبت در مورد کارهایی که در آشپزخانه انجام می دهید استفاده می کنیم نگاه می کنم. حالا اگر

someone who doesn't cook or bake you should still watch

کسی هستید که آشپزی یا نان نمی پزد، باز هم باید

this lesson. I will be using a lot of very common English

این درس را تماشا کنید. من از افعال بسیار رایج انگلیسی استفاده خواهم کرد

verbs. A lot of common English words that we use when we're

. بسیاری از کلمات رایج انگلیسی که وقتی در

talking about things we do in the kitchen. This isn't just a

مورد کارهایی که در آشپزخانه انجام می دهیم صحبت می کنیم استفاده می کنیم . این فقط یک

lesson for cooks and bakers and people who love preparing food.

درس برای آشپزها و نانواها و افرادی که عاشق تهیه غذا هستند نیست.

This is a lesson for everyone who who has ever gone to the

این درسی است برای همه کسانی که تا به حال

kitchen to get a snack. Uh who has ever looked in the fridge

برای خوردن میان وعده به آشپزخانه رفته اند. اوه که تا به حال در یخچال

for something to eat late at night. So once again welcome to

دنبال چیزی برای خوردن آخر شب گشته است. بنابراین یک بار دیگر به

this English lesson about kitchen action verbs. I think

این درس انگلیسی در مورد افعال عمل آشپزخانه خوش آمدید. فکر می کنم از

you'll enjoy it. Slice. So when you slice something you need a

آن لذت خواهید برد. تکه. بنابراین وقتی چیزی را برش می دهید به چاقو نیاز دارید

knife and you use the knife to make relatively equal size

و از چاقو برای ساختن قطعات نسبتاً مساوی استفاده می کنید

pieces. So this person is slicing a watermelon. They

. بنابراین این شخص در حال بریدن هندوانه است. آنها به این

decided they needed a knife because they were going to

نتیجه رسیدند که به یک چاقو نیاز دارند زیرا می خواهند

slice a watermelon. They would use it to make those things

هندوانه را قاچ کنند. آنها از آن برای ساختن چیزهایی استفاده می کردند

which are called slices by the way. So you could eat a slice

که اتفاقاً برش نامیده می شود . بنابراین می توانید یک تکه

of watermelon. The most common use of this verb is probably

هندوانه بخورید. رایج ترین استفاده از این فعل احتمالاً

when you talk about bread. You buy bread and then you slice

زمانی است که در مورد نان صحبت می کنید. نان می خرید و بعد

bread with a knife. And then the piece that comes off is

با چاقو نان را تکه تکه می کنید. و سپس قطعه ای که جدا می شود را

called a slice. So another one of those English words that

برش می گویند. بنابراین یکی دیگر از آن کلمات انگلیسی که

works as a verb to slice and as a noun. Um that was last week's

به عنوان فعل برش و به عنوان اسم کار می کند . امم این درس هفته پیش بود

lesson. Not all of these work this way. Dice. So when you

همه اینها به این شکل کار نمی کنند. تاس. بنابراین وقتی

dice something it's usually a vegetable. And when you dice it

چیزی را به صورت مکعبی خرد می کنید، معمولاً یک سبزی است. و وقتی آن را تاس می‌کنید،

if you look closely the person is making tiny little cubes out

اگر از نزدیک نگاه کنید، آن شخص مکعب‌های کوچکی از آن درست می‌کند

of it. Or I was going to say squares but they're technically

. یا می خواستم بگویم مربع ها اما از نظر فنی

they are cubes. So when you dice it's usually something

مکعب هستند. بنابراین وقتی تاس می‌کنید، معمولاً چیزی

like carrots. It might be something like celery. You're

شبیه هویج است. ممکن است چیزی شبیه کرفس باشد. شما

trying to make really small uniform size pieces or cubes.

سعی می کنید قطعات یا مکعب هایی با اندازه یکنواخت واقعا کوچک بسازید.

Um usually you dice carrots before you put them into

اوم معمولاً هویج ها را قبل از اینکه در

boiling water to make soup. Um but yes often you will dice

آب جوش بریزید تا سوپ درست کنید خرد می کنید. اوم، اما بله اغلب شما چیزی را تاس می کنید

something. Sometimes we dice our potatoes into really small

. گاهی اوقات سیب زمینی های خود را

cubes before we put them into soup or something like that.

قبل از قرار دادن آنها در سوپ یا چیزی شبیه به آن به مکعب های بسیار کوچک خرد می کنیم.

And then there's just the general verb cut. When you cut

و سپس فقط فعل کلی برش وجود دارد. وقتی چیزی را می برید،

something you get a knife and you put it you make it into

چاقویی به دست می آید و آن را می گذارید، آن را به

smaller pieces. There's no other real way to describe it.

قطعات کوچکتر تبدیل می کنید. هیچ راه واقعی دیگری برای توصیف آن وجود ندارد.

Again cut is the general term for anything you do with a

Again cut اصطلاح کلی برای هر کاری است که با

knife. So slice and dice and I'll talk about chop in a

چاقو انجام می دهید. بنابراین برش و تاس و من در یک دقیقه در مورد خرد کردن صحبت خواهم کرد،

minute are all a little more specific. But you can use the

همه کمی دقیق تر هستند. اما

word cut for almost anything you do with food with a knife.

تقریباً برای هر کاری که با غذا با چاقو انجام می دهید می توانید از کلمه cut استفاده کنید.

You're going to cut up some vegetables. You're going to cut

شما قصد دارید مقداری سبزیجات را برش دهید. میخوای

up some fruit. Notice I put a there I'm turning it to a

یه مقدار میوه بریزی توجه داشته باشید که من آن را به یک

phrasal verb you're going to phrasal verb but cut is just

فعل عبارتی تبدیل می‌کنم، شما به فعل عبارتی می‌روید، اما cut

yeah the generic or most used version of it and then we have

تنها نسخه عمومی یا پرکاربرد آن است و سپس ما

chop so when you chop something it just means to cut it into

chop را داریم، بنابراین وقتی چیزی را خرد می‌کنید، فقط به معنای برش دادن آن است. به

pieces and it's not like slice where when you slice you get a

تکه‌های تکه‌ای نمی‌ماند که وقتی برش می‌زنید یک

slice or dice when you dice you get cubes when you chop you're

ورقه می‌گیرید یا وقتی تکه می‌کنید، وقتی خرد می‌کنید مکعب می‌شود،

just cutting it up into smaller pieces so you can chop some

فقط آن را به قطعات کوچک‌تر می‌کنید تا بتوانید مقداری

carrots you can up some celery. I think we do often add the

هویج را خرد کنید و می‌توانید مقداری کرفس را خرد کنید. من فکر می کنم ما اغلب این

word up to it. I'm going to chop up some carrots, chop up

کلمه را به آن اضافه می کنیم. من می خواهم هویج را خرد کنم،

some celery and start to make soup. If you make pancakes or

کمی کرفس خرد کنم و شروع به درست کردن سوپ کنم. اگر

anything else in a frying pan at some point you will need to

در یک ماهیتابه پنکیک یا هر چیز دیگری درست می کنید، باید

flip the pancake. You cook one side and when that side is done

پنکیک را برگردانید. یک طرف آن را می پزید و وقتی آن طرف تمام شد،

when it has turned brown a little bit you flip what's in

وقتی کمی قهوه ای شد، آنچه را که در

the frying pan or on the griddle. These are pancakes a

ماهیتابه یا روی تابه است برمی گردانید. اینها پنکیک یک

fairly common breakfast food. I shouldn't say that. It's more

غذای نسبتاً رایج صبحانه هستند. من نباید این را بگویم. بیشتر

like a weekend breakfast food. Oh let's make pancakes. But you

شبیه صبحانه آخر هفته است. بیا پنکیک درست کنیم اما شما به

need a spatula with what I also call an egg flipper. But the

یک کاردک با چیزی که من آن را باله‌گر تخم‌مرغ نیز می‌گویم نیاز دارید . اما

real word is spatula and you would use the spatula to flip

کلمه واقعی کاردک است و شما از اسپاتول برای برگرداندن

whatever you have. If you fry an egg at some point you need

هر چیزی که دارید استفاده می کنید. اگر زمانی تخم مرغ را سرخ کردید، باید

to flip the egg so the other side will cook as well. And

تخم مرغ را برگردانید تا طرف دیگر هم بپزد. و

then if you have ever made bread part of the bread making

سپس اگر تا به حال نان را بخشی از فرآیند تهیه نان کرده اید،

process is that you need to need the dough. I just used two

نیاز به خمیر دارید. من فقط

different English words there. You need N E E D like you have

در آنجا از دو کلمه مختلف انگلیسی استفاده کردم. همانطور که باید به N E E D نیاز دارید

to. Need the dough. So this is when you work the dough with

. به خمیر نیاز دارد. بنابراین این زمانی است که خمیر را با

your hands. In order to kind of stretch out the flour in the

دستان خود کار می کنید. برای اینکه آرد در خمیر به نوعی کش بیاید

dough. It's important to knead the dough because it creates a

. ورز دادن خمیر بسیار مهم است زیرا

better bread at the end. So if you've ever made bread or any

در انتها نان بهتری ایجاد می شود. بنابراین اگر تا به حال نان یا هر

kind of pizza dough or cinnamon rolls at a certain point you

نوع خمیر پیتزا یا رول دارچینی در یک نقطه خاص درست کرده اید،

need to knead the dough. There I am using both words again. Um

باید خمیر را ورز دهید. در آنجا من دوباره از هر دو کلمه استفاده می کنم. اوم

Definitely when you are making bread you would need the dough.

قطعاً وقتی در حال درست کردن نان هستید به خمیر نیاز دارید.

And if you've ever eaten cheese you probably have used a grater

و اگر تا به حال پنیر خورده اید، احتمالا از رنده

to grate the cheese. So the tool is called a grater a

برای رنده کردن پنیر استفاده کرده اید. بنابراین به این ابزار رنده و

cheese grater and you use it to grate the cheese. That's to you

رنده پنیر می گویند و از آن برای رنده پنیر استفاده می کنید. یعنی

run the cheese over the grater and it makes little tiny pieces

پنیر را روی رنده بریزید و تکه های کوچک پنیر درست شود

of cheese. You can see them falling out the bottom. It's

. می توانید ببینید که از ته می افتند.

very common when we make pizza we will grate the cheese and

بسیار رایج است که وقتی پیتزا درست می کنیم، پنیر را رنده می کنیم و

then we'll put grated cheese on the pizza. Notice I'm using the

سپس پنیر رنده شده را روی پیتزا می گذاریم . توجه داشته باشید که من از

verb great and I'm using it to describe the cheese as well as

فعل great استفاده می کنم و از آن برای توصیف پنیر و همچنین

the tool. So you grate the cheese with a grater and then

ابزار استفاده می کنم. بنابراین پنیر را با رنده رنده می کنید و سپس

you put the grated cheese on the pizza. Uh and it does

پنیر رنده شده را روی پیتزا می گذارید . اوه و

soften to a D sound. Did you hear that grated cheese? Grated

به صدای D نرم می شود. آن پنیر رنده شده را شنیدی؟ پنیر رنده شده

cheese. It's a little bit of a T sound. As well as a D sound.

. کمی صدای T است. و همچنین صدای D.

If you have ever eaten potatoes or carrots or a banana one of

اگر تا به حال سیب زمینی یا هویج یا موز خورده اید یکی از

the things you will need to do is you will need to peel it. So

کارهایی که باید انجام دهید این است که باید پوست آن را بکنید. بنابراین

you get a potato peeler or a knife and you use it to peel

یک دستگاه پوست کن سیب زمینی یا یک چاقو تهیه می کنید و از آن برای پوست گرفتن

your potatoes. Um the skin of the potato is not yummy. In

سیب زمینی های خود استفاده می کنید. اوم، پوست سیب زمینی خوشمزه نیست. در

fact I don't really like potato skins. Some places people do

واقع من پوست سیب زمینی را دوست ندارم . بعضی جاها مردم

eat the skin. If you have a baked potato often the skin

پوست را می خورند. اگر اغلب سیب زمینی پخته دارید، پوست

will still be on it. But sometimes the potato peel or

همچنان روی آن باقی می ماند. اما گاهی اوقات پوست یا پوست سیب زمینی

the skin. We use both words by the way. I think we call it a

. اتفاقا ما از هر دو کلمه استفاده می کنیم . فکر می کنم به آن می گوییم

potato peel before it's cooked. But if you cook it it's a

پوست سیب زمینی قبل از پخته شدن. اما اگر آن را بپزید،

potato skin. Interesting. Um but yes you need to peel

پوست سیب زمینی است. جالب هست. اوم، اما بله، باید چیزها را پوست کند

things. Um sometimes the outer part of a vegetable is not as

. اوهوم گاهی اوقات قسمت بیرونی سبزی آنقدرها

yummy and so you peel it and you eat the inside. And of

خوش طعم نیست و به همین دلیل پوست آن را می گیرید و داخل آن را می خورید. و

course the basic verb wash. Sometimes you need to wash

البته فعل اساسی شستشو. گاهی اوقات لازم است

things before you eat them. Especially fresh vegetables. If

چیزها را قبل از خوردن بشویید. مخصوصا سبزیجات تازه. اگر

you're going to eat something that's fresh or uncooked. You

قرار است چیزی بخورید که تازه یا نپخته است. شما

will often wash it before you eat it. We wash our lettuce. We

اغلب آن را قبل از خوردن می شویید . کاهوهایمان را می شوییم.

wash our celery. We even wash our carrots before we eat them.

کرفس را می شوییم. ما حتی هویج خود را قبل از خوردن می شوییم.

It's just sometimes a good idea. There might be a little

فقط گاهی اوقات ایده خوبی است. ممکن است

bit of dirt on the vegetable. We definitely wash our

کمی کثیفی روی سبزیجات باشد. حتما قارچ هایمان را می شوییم

mushrooms. I don't have a picture of a mushroom.

. من عکس قارچ ندارم

Mushrooms will often have some dirt on them. So it's always a

قارچ ها اغلب مقداری خاک روی خود دارند. بنابراین

good idea to wash them. And you know rinse is very similar to

شستن آنها همیشه ایده خوبی است. و می دانید که شستشو بسیار شبیه به

wash. When you rinse something though you definitely are not

شستشو است. وقتی چیزی را آبکشی می‌کنید، اگرچه قطعاً از

using soap. When you wash vegetables you don't use soap

صابون استفاده نمی‌کنید. هنگام شستن سبزیجات از صابون هم استفاده نمی کنید

either. But the word wash in English can mean that you're

. اما کلمه شستشو در انگلیسی می تواند به این معنی باشد که شما

using just water or water and soap. In this case it's just

فقط از آب یا آب و صابون استفاده می کنید. در این مورد فقط

water. But if you use the word rinse it means just water. If I

آب است. اما اگر از کلمه rinse استفاده کنید به معنای فقط آب است. اگر

rinse something off if I rinse the tomatoes I'm not using any

گوجه‌فرنگی‌ها را آبکشی کنم، از هیچ صابونی استفاده نمی‌کنم

kind of soap. I'm just using water to make them cleaner to

. من فقط از آب استفاده می کنم تا آنها را تمیزتر کنم تا

maybe remove a little bit of dirt or other things that are

شاید کمی کثیفی یا چیزهای دیگری که

on it. Now here we've jumped all the way to the end of

روی آن است پاک شود. حالا اینجا ما تمام راه را تا پایان

making a meal and we now have to scrub something. So scrub is

درست کردن یک غذا پریده ایم و اکنون باید چیزی را بشوییم. بنابراین اسکراب

when you wash something but you use a sponge or a brush and it

زمانی است که چیزی را می شویید اما از اسفنج یا برس استفاده می کنید و

has an element of being difficult. Like you really have

یک عنصر سخت بودن را دارد . مثل اینکه

to push hard when you scrub something. When you have a

وقتی چیزی را می‌شویید باید به شدت فشار بیاورید . هنگامی که یک

brand new frying pan it when you clean it or wash it.

ماهیتابه کاملاً نو دارید، آن را هنگام تمیز کردن یا شستن آن.

Everything it just goes really but when you have an old pan

همه چیز واقعاً خوب است، اما وقتی یک ماهیتابه قدیمی دارید،

sometimes you have to scrub it to get it clean. When you scrub

گاهی اوقات باید آن را بشویید تا تمیز شود. وقتی

something you use a brush or a sponge to vigorously wash it.

چیزی را می‌شویید، از یک برس یا اسفنج برای شستن شدید آن استفاده می‌کنید.

And then of course we have cook. Let me go over these for

و البته ما آشپزی داریم. بگذارید

a sec. We have cook. We have bake. We have fry and we have

یک ثانیه به اینها بپردازم. آشپزی داریم پخت داریم. سرخ می کنیم و می

boil. And I will go back to those. When you cook something

جوشانیم. و من به آنها باز خواهم گشت . وقتی چیزی می پزید،

this is just the general word for making food. Usually also

این فقط کلمه کلی برای درست کردن غذا است. معمولاً همچنین

when you're using a stove or oven. Like I'm going to

زمانی که از اجاق گاز یا فر استفاده می کنید . مثل اینکه دارم به چیزی می روم که

something I'm going to cook some supper tonight. Um what

امشب شام درست کنم. اوم

are you having for lunch? Just sandwiches or are you going to

ناهار چی میخوری؟ فقط ساندویچ یا میخوای

cook something? When you bake something though it usually

چیزی بپزی؟ وقتی چیزی می پزید، اگرچه معمولاً

goes in the oven. You bake bread. You bake a pie. Um not

در فر می رود. تو نان می پزی شما یک پای میپزید.

meat though. Generally when you put meat in the oven you are

اما گوشت نیست. معمولاً وقتی گوشت را در فر قرار می دهید در حال

roasting it. Or we might even say just cooking it. I'm

تفت دادن آن هستید. یا حتی ممکن است بگوییم فقط پختن آن.

going to cook a chicken. But when you make a pie or cookies

میخام جوجه بپزم اما وقتی پای یا کلوچه

or bread and you put it in the oven we use the verb to bake.

یا نان درست می کنید و در فر می گذارید از فعل پخت استفاده می کنیم.

And then fry is when you use a frying pan which is a shallow

و سپس سرخ کردن زمانی است که از ماهیتابه ای استفاده می کنید که یک ماهیتابه کم عمق است

pan. So you fry an egg you can fry bacon. You can fry some

. بنابراین اگر یک تخم مرغ را سرخ کنید، می توانید بیکن را سرخ کنید. می توانید مقداری

sausages. Whatever you use a frying pan we use fry. And then

سوسیس سرخ کنید. هر چه از ماهیتابه استفاده می کنید ما از سرخ کردن استفاده می کنیم. و سپس

boil is simply to bring water to a high temperature so that

جوشاندن فقط برای رساندن آب به دمای بالا است تا

it starts to bubble. It starts to boil. So when you have water

شروع به حباب زدن کند. شروع به جوشیدن می کند. بنابراین وقتی آب در

boiling there are little bubbles coming out of it. When

حال جوشیدن است، حباب های کوچکی از آن خارج می شود. وقتی

you have something like soup or stew where it's it's on the

چیزی مانند سوپ یا خورش در جایی که روی

stove and there's just little bubbles coming out you've just

اجاق است می‌خورید و فقط حباب‌های کوچکی بیرون می‌آید،

brought it to a boil and when you let it sit at that

آن را به جوش آورده‌اید و وقتی اجازه می‌دهید کمی در آن

temperature for a while we say that you are simmering the

دما بماند، می‌گوییم که

soup. So often it will say bring the water to a boil add

سوپ را می‌جوشانید. . بنابراین اغلب می گویند آب را به جوش بیاورید،

all the ingredients and then let simmer for 25 minutes or

همه مواد را اضافه کنید و سپس بگذارید 25 دقیقه بجوشد یا

let simmer for 30 minutes. Simmer is just boiling very

30 دقیقه بجوشد. دم کردن فقط خیلی خیلی

very gently for a period of time. And you you will often

ملایم برای مدتی در حال جوشیدن است. و شما اغلب

simmer things like soup. Like I can see this big pan at the far

چیزهایی مانند سوپ را می جوشانید. مثل من می توانم این تابه بزرگ را در انتهای آن ببینم

end. He's probably decided to let the soup simmer for a

. احتمالاً تصمیم گرفته است که اجازه دهد سوپ برای

while. So just a light light boil. Some of you might steam

مدتی دم بکشد. بنابراین فقط یک جوش سبک. برخی از شما ممکن است

your food. Jen and I have a device called a steamer. And we

غذای خود را بخارپز کنید. من و جن دستگاهی داریم به نام بخار. و ما

will often use our food steamer to steam broccoli. We'll steam

اغلب از بخارپز غذای خود برای بخارپز کردن کلم بروکلی استفاده می کنیم.

different kinds of vegetables with it. Sometimes we'll use it

انواع سبزیجات را با آن بخارپز می کنیم. گاهی از آن

to steam rice. Sometimes we'll use it to steam corn like in

برای بخارپز کردن برنج استفاده می کنیم. گاهی اوقات مانند این تصویر از آن برای بخارپز کردن ذرت استفاده می کنیم

this picture. But it basically the bottom has water in it. And

. اما اساساً ته آن آب دارد. و

the water boils and then steam goes through the food. It's a

آب می جوشد و سپس بخار از غذا عبور می کند. این یک

yummy and easy way to cook food. I I think this is an

روش خوشمزه و آسان برای طبخ غذا است. من فکر می کنم این یک

interesting one. So listen closely. You use a toaster to

مورد جالب است. پس با دقت گوش کن برای تهیه نان تست از توستر استفاده می کنید

make toast. When you have bread and you want toast. You need to

. وقتی نان دارید و نان تست می خواهید. باید

toast the bread. So there's the verb. So in the kitchen I will

نان را برشته کنید. پس فعل وجود دارد. بنابراین در آشپزخانه

often grab two slices of bread and then I will toast them. I

اغلب دو تکه نان می گیرم و سپس آنها را برشته می کنم. من

will put them in the toaster. Push the toaster down. When it

آنها را در توستر می گذارم. توستر را به سمت پایین فشار دهید. وقتی

pops up I will have toast. So the action of converting bread

ظاهر شد من نان تست خواهم داشت. پس عمل تبدیل نان

into toast is the verb to toast. I'm going to toast bread

به نان تست فعل نان تست است. من

later today and I'll probably have an egg sandwich. Now with

امروز بعداً نان برشته می کنم و احتمالاً یک ساندویچ تخم مرغ می خورم. حالا با

this one you might think to yourself Bob this is a lesson

این یکی ممکن است با خود فکر کنید باب این یک درسی

about verbs. Why do you have the word microwave with the

در مورد افعال است. چرا کلمه مایکروویو را با

picture of a microwave? Well this is also a verb. In English

تصویر مایکروویو دارید؟ خوب این هم یک فعل است. به زبان انگلیسی

you can microwave your food. You can say I'm going to

می توانید غذای خود را در مایکروویو قرار دهید. می توانید بگویید من

microwave this slice of pizza because it's cold. I'm going to

این تکه پیتزا را در مایکروویو می گذارم چون سرد است. من

microwave this plate of food. Sometimes when I I'm home from

این بشقاب غذا را در مایکروویو می گذارم. گاهی که از سر کار به خانه می آیم

work. It's late. And Jen and the kids have already eaten.

. دیره. و جن و بچه ها قبلاً غذا خورده اند.

And then I will microwave the plate of food that Jen has made

و سپس بشقاب غذایی را که جن برای من درست کرده است، در مایکروویو می گذارم

for me. I will put it in the microwave and go beep beep beep

. میذارمش تو مایکروفر و میرم بیپ بیپ بیپ

beep. There's your sound effects for today and hit

بیپ. جلوه های صوتی شما برای امروز وجود دارد و

start. So microwave can be used to talk about the thing as well

شروع کنید. بنابراین می توان از مایکروویو برای صحبت در مورد یک چیز استفاده کرد،

as it is it is also a verb. You can microwave something. So a

همانطور که این یک فعل نیز هست. می توانید چیزی را در مایکروویو بپزید. بنابراین یک

very simple verb mix. Sometimes you need to mix the

ترکیب فعل بسیار ساده. گاهی لازم است مواد را مخلوط کنید

ingredients. If I was to make cookies or muffins or pancakes

. اگر می خواستم کلوچه یا کلوچه یا پنکیک درست کنم،

I would put the ingredients in a bowl and then I would mix

مواد را در ظرفی می ریختم و سپس آنها را مخلوط می کردم

them. You might need to mix by hand. This person is mixing by

. ممکن است لازم باشد با دست مخلوط کنید . این شخص با دست در حال مخلوط کردن است

hand. But you can also mix using an appliance called a

. اما می توانید با استفاده از وسیله ای به نام

mixer. Which has two beaters that spin really fast and it

میکسر هم مخلوط کنید. که دارای دو همزن است که خیلی سریع می چرخند و

goes so when you put ingredients together in a bowl.

وقتی مواد را با هم در یک کاسه قرار می دهید اینطور می شود.

Sometimes you Need to mix them. And the difference between mix

گاهی اوقات لازم است آنها را مخلوط کنید. و تفاوت بین مخلوط کردن

and stir. Stir is usually something you do quickly

و هم زدن. هم زدن معمولاً کاری است که

sometimes while you're cooking. So they're kind of

گاهی در حین آشپزی سریع انجام می دهید. بنابراین آنها به نوعی

interchangeable but here's some good examples. If I was making

قابل تعویض هستند اما در اینجا چند نمونه خوب وجود دارد. اگر چیزی درست می کردم،

something I would mix the ingredients together. If I was

مواد را با هم مخلوط می کردم. اگر

frying something I would stir this things in the pan. Another

چیزی را سرخ می کردم، این چیزها را در تابه هم می زدم.

good example when I put sugar in my coffee I stir my coffee.

مثال خوب دیگر وقتی در قهوه ام شکر می گذارم، قهوه ام را هم می زنم.

So there is a slight difference between the two. They do

بنابراین یک تفاوت جزئی بین این دو وجود دارد. آنها

slightly different usages but both of them mean to combine

کاربردهای کمی متفاوت دارند اما هر دوی آنها به معنای ترکیب

ingredients together. Add. So I added this one. I just used the

مواد با هم هستند. اضافه کردن. بنابراین من این یکی را اضافه کردم. من فقط از

verb add to talk about add. I added this one because it is a

فعل add برای صحبت در مورد add استفاده کردم. من این یکی را اضافه کردم زیرا یک

common instruction on a recipe. It will say add all the dry

دستورالعمل رایج در یک دستور غذا است. می گوید همه

ingredients together. Or add one cup of water and stir. Add

مواد خشک را با هم اضافه کنید. یا یک لیوان آب اضافه کنید و هم بزنید.

one cup of milk and mix together thoroughly. So add

یک فنجان شیر را اضافه کنید و کاملا با هم مخلوط کنید. بنابراین افزودن به

simply means to take something that's not in the mix that's

سادگی به معنای برداشتن چیزی است که در مخلوط نیست و

not in the bowl and add it in. Put it in.

در کاسه نیست و آن را اضافه می‌کند. آن را در آن قرار دهید

To blend. So you can blend things together as well.

. بنابراین می توانید چیزها را با هم ترکیب کنید.

Generally we use this word when we're talking about this

معمولاً وقتی در مورد این

appliance. This is a blender. That's when you put a whole

دستگاه صحبت می کنیم از این کلمه استفاده می کنیم. این یک مخلوط کن است. این زمانی است که شما یک

bunch of things together and then you push a button and it

دسته کامل از چیزها را کنار هم می‌گذارید و سپس یک دکمه را فشار می‌دهید و می‌رود

goes and it uses sharp blades in the bottom that spin really

و از تیغه‌های تیز در پایین استفاده می‌کند که واقعاً

really quickly to make it all uniform. If you like drinking

خیلی سریع می‌چرخند تا همه چیز یکنواخت شود. اگر دوست دارید

smoothies that's when you put some some frozen veg or frozen

اسموتی بنوشید، این زمانی است که مقداری سبزی یا میوه یخ زده را

fruit together with maybe some yogurt and a little bit of

با شاید مقداری ماست و کمی

water or ice and then you blend it together and it makes a

آب یا یخ کنار هم قرار دهید و سپس آن را با هم مخلوط کنید و یک

really really nice cold drink. Scramble. When you eat eggs

نوشیدنی خنک واقعاً عالی درست کنید. تقلا کنید. گاهی اوقات وقتی تخم مرغ می خورید آنها را هم

sometimes you will scramble them. We generally only use

می زنید . ما معمولاً از

this verb to talk about eggs. You put eggs in a pan and you

این فعل فقط برای صحبت در مورد تخم مرغ استفاده می کنیم. تخم مرغ ها را در تابه می ریزیم و

keep stirring them as you are frying them. And we actually

در حین سرخ کردن آن ها را مدام هم می زنیم. و ما در واقع می

say you are scrambling the eggs. I'm going to scramble

گوییم که شما در حال هم زدن تخم مرغ ها هستید.

some eggs this morning. Does anyone want some? What kind of

امروز صبح میخام تخم مرغ هم بزنم آیا کسی مقداری می خواهد؟ چه نوع

egg do you want? I'll have a scrambled egg. Okay I will

تخم مرغی می خواهید؟ من یک تخم مرغ همزده می خورم. خوب من برای ما

scramble some eggs in the pan for us and I will fry them. So

تخم مرغ ها را در تابه هم می زنم و سرخ می کنم. بنابراین

notice I'm using scramble and fry together. And strain. When

توجه داشته باشید که من از اسکرامبل و سرخ کردن با هم استفاده می کنم. و فشار دهید. وقتی

you strain something it means that there's probably a liquid

چیزی را صاف می کنید به این معنی است که احتمالاً مایعی وجود دارد

that has some bigger pieces in it. And you don't want the

که قطعات بزرگتری در آن وجود دارد . و شما

bigger pieces. So you pour the liquid through a strainer so

قطعات بزرگتر را نمی خواهید. بنابراین مایع را در یک صافی بریزید

that you can strain it. Um I'm trying to think when we make

تا بتوانید آن را صاف کنید. اوم، سعی می کنم فکر کنم وقتی آب مرغ درست می کنیم،

chicken broth we pour the chicken broth through a

آب مرغ را در یک

strainer. Because we only want the liquid part of it. So when

صافی بریزیم. زیرا ما فقط قسمت مایع آن را می خواهیم. بنابراین وقتی

you make broth or chicken stock you cook all of chicken that's

آب گوشت یا آب مرغ درست می‌کنید، تمام مرغ‌های

left over in a big pan for a number of hours and then you

باقیمانده را در یک تابه بزرگ برای چند ساعت می‌پزید و سپس

will strain it because you just want the liquid part of it. So

آن را صاف می‌کنید زیرا فقط قسمت مایع آن را می‌خواهید. بنابراین

again the device they're using here is called a strainer and

دوباره دستگاهی که در اینجا از آن استفاده می کنند صافی نامیده می شود و

they are pouring it through because they want to strain the

آن را می ریزند زیرا می خواهند مایع را صاف کنند

liquid. To drain. So this is similar to strain. Um by the

. برای تخلیه. بنابراین این شبیه به کرنش است. اوم

way this is called a colander. And I think when you drain

اتفاقا به این میگن آبکش. و من فکر می کنم وقتی

something it usually means you're cooking it in water and

چیزی را آب می کنید معمولاً به این معنی است که آن را در آب می پزید و می

you want to get rid of the water. So when I'm done boiling

خواهید از شر آب خلاص شوید . پس وقتی پختن

potatoes I will drain it using a colander. If I'm cooking

سیب زمینی ها تمام شد با آبکش آبکش می کنم . اگر در حال پختن

pasta I will drain the pasta. I want to only have the food and

ماکارونی هستم، ماکارونی را آبکش می کنم. من می خواهم فقط غذا بخورم

not the water. So I will drain it. If you ever have had a cup

نه آب. پس آبکش میکنم اگر تا به حال یک فنجان

of tea you know that someone had to pour that cup of tea.

چای نوشیده اید، می دانید که کسی باید آن فنجان چای را بریزد.

Anytime you have a liquid well you can pour well let's keep it

هر زمان که یک چاه مایع دارید، می توانید خوب بریزید، بیایید آن را مایع نگه داریم

liquid. Have a liquid like milk or tea or coffee and if you

. مایعی مانند شیر یا چای یا قهوه میل کنید و اگر

want to put it in a cup or mug you will pour it. So you will

می خواهید در فنجان یا لیوان بریزید آن را می ریزید. بنابراین شما

take the big thing and you will do this and then you will pour

چیز بزرگ را می گیرید و این کار را می کنید و سپس

it out. This is the slide that made me make the poll last

آن را بیرون می ریزید. این اسلایدی است که باعث شد من در نظرسنجی دیشب شرکت کنم

night. I don't know if you saw the poll on my channel. I was

. نمی دانم نظرسنجی را در کانال من دیدید یا نه.

curious to see what hot drinks you guys like the best. Coffee

کنجکاو بودم ببینم شما بچه ها چه نوشیدنی های گرمی را بیشتر دوست دارید. قهوه

one by the way I think by a long shot. To beat. So

یکی از راه من فکر می کنم با یک شات طولانی. ضرب و شتم کردن. به اندازه

interestingly enough this is also a word to use when people

کافی جالب است که این کلمه ای نیز برای استفاده در هنگام

fight. Like someone can beat someone up. But it's also a

دعوا است. مثل اینکه کسی می تواند کسی را کتک بزند . اما این

word we use in the kitchen. When you put egg whites in a

کلمه ای است که ما در آشپزخانه استفاده می کنیم. وقتی سفیده تخم مرغ را در یک

bowl you might beat them. That means to mix them very very

کاسه می ریزید ممکن است آنها را هم بزنید. این بدان معنی است که آنها را خیلی

rapidly. Okay. Um we do this usually with eggs. But you beat

سریع مخلوط کنید. باشه. اوم ما این کار را معمولا با تخم مرغ انجام می دهیم. اما تو آنها را شکست دادی

them. Uh you can do it with a fork. You can do it with what's

. اوه شما می توانید این کار را با یک چنگال انجام دهید . می توانید این کار را با چیزی که به آن

called a mixer. But when you beat something it means to Mix

میکسر می گویند انجام دهید. اما وقتی چیزی را شکست می دهید به این معنی است که

them rapidly. If you beat egg whites eventually you get this

آنها را به سرعت مخلوط کنید. اگر سفیده تخم مرغ را بکوبید، در نهایت به این

really really nice texture which with when you cook we

بافت بسیار خوب می رسید که در هنگام پخت به آن

call meringue. Very yummy. Before you bake something

مرنگ می گوییم. خیلی خوشمزه. قبل از اینکه چیزی بپزید،

sometimes you will grease the pan. When you grease a pan it

گاهی تابه را چرب می کنید . وقتی یک ماهیتابه را چرب می‌کنید به این

means you put butter or some other type of oil or grease or

معنی است که کره یا نوع دیگری از روغن یا روغن یا

lard in the pan. You might grease the pan with butter. You

گوشت خوک را در تابه می‌ریزید. ممکن است تابه را با کره چرب کنید.

might grease the pan with margarine. You might spray the

می توانید تابه را با مارگارین چرب کنید . ممکن است

pan with cooking spray. So this a similar thing to do. But

تابه را با اسپری پخت و پز اسپری کنید. بنابراین این یک کار مشابه است. اما

often a recipe will say grease the pan and then you pour the

اغلب یک دستور العمل می گوید تابه را چرب کنید و سپس

mixture into the pan before you bake it. This is so that the

مخلوط را قبل از پختن در تابه بریزید . این کار برای این است که

food doesn't stick to the pan. Okay you don't want the cake to

غذا به تابه نچسبد. خوب شما نمی خواهید کیک

stick to the pan. You don't want what you're making to

به تابه بچسبد. شما نمی خواهید چیزی که درست می کنید

stick to the pan. So you grease it so it's slippery. And then

به تابه بچسبد. بنابراین آن را چرب می کنید تا لیز شود. و بعد راحت تر

it will come out of the pan easier. When you're frying

از ماهیتابه خارج می شود . هنگامی که

something you will often spray the pan cooking spray. So the

چیزی را سرخ می کنید، اغلب اسپری پخت و پز تابه را اسپری می کنید. بنابراین

thing this person is holding is called cooking spray. You spray

چیزی که این شخص در دست دارد اسپری پخت و پز نامیده می شود.

the pan for the same reason that you would grease a pan.

به همان دلیلی که ماهیتابه را چرب می کنید، ماهیتابه را اسپری می کنید.

You don't want whatever you're making to stick to the pan. If

شما نمی خواهید هر چیزی که درست می کنید به تابه بچسبد. اگر از

you use an old frying pan. And you put an egg in that frying

ماهیتابه قدیمی استفاده می کنید. و یک تخم مرغ در آن ماهیتابه می ریزیم

pan. It will stick to the pan. You won't you won't be able to

. به تابه می چسبد. شما نمی توانید

get the egg out. So you spray the pan so that it's slippery

تخم مرغ را بیرون بیاورید. بنابراین شما تابه را اسپری کنید تا

inside I guess. So that's food doesn't stick to it. Now of

حدس می زنم داخل آن لیز شود. بنابراین غذا به آن نمی چسبد. حالا

whenever you make something in the kitchen you need to measure

وقتی چیزی در آشپزخانه درست می‌کنید، باید

your ingredients so you'll have little measuring spoons on the

موادتان را اندازه بگیرید تا قاشق‌های اندازه‌گیری کوچکی در

far side or measuring cups I wish I could point better the

طرف دیگر یا فنجان‌های اندازه‌گیری داشته باشید، کاش می‌توانستم بهتر به

big things are measuring cups. The small things are measuring

چیزهای بزرگ اشاره کنم، پیمانه‌ها. چیزهای کوچک قاشق های اندازه گیری هستند

spoons and you will measure things out. In Canada our

و شما چیزها را اندازه خواهید گرفت . در کانادا

recipes call for things like half a half a teaspoon of salt.

دستور العمل های ما به چیزهایی مانند نصف قاشق چای خوری نمک نیاز دارند.

Two teaspoons of sugar. One cup of flour. Half a cup of brown

دو قاشق چایخوری شکر. یک لیوان آرد. نصف پیمانه شکر قهوه ای

sugar. So when you make something you follow a recipe

. بنابراین وقتی چیزی درست می‌کنید، از یک دستور پیروی می‌کنید

and you need to measure your ingredients. So we do use it as

و باید مواد خود را اندازه بگیرید . بنابراین ما آن را به عنوان

a verb. You need to measure your ingredients. If you put

یک فعل استفاده می کنیم. شما باید مواد خود را اندازه بگیرید. اگر

something like sugar in water it will dissolve. So if you

چیزی مثل شکر را در آب بریزید حل می شود. بنابراین اگر

have a cup of water and you put sugar in and you stir it

یک فنجان آب داشته باشید و شکر را در آن بریزید و آن را هم بزنید،

eventually you can't see the sugar it disappears. But not

در نهایت نمی توانید شکر را ببینید که از بین می رود. اما

really. It's simply in the water and you can't see it. So

واقعا نه. به سادگی در آب است و شما نمی توانید آن را ببینید. بنابراین

when it says dissolve a teaspoon of sugar in a cup of

وقتی می گوید یک قاشق چایخوری شکر را در یک فنجان

water it means to add it to water and stir until it looks

آب حل کنید به این معنی است که آن را به آب اضافه کنید و هم بزنید تا به نظر برسد

like it has disappeared. Crush. So this person has decided to

که از بین رفته است. خرد کردن. بنابراین این شخص تصمیم گرفته است

crush some garlic. Whenever you crush something it's similar to

مقداری سیر را خرد کند. هر وقت چیزی را خرد می کنید، شبیه به

squishing it. So when you have garlic sometimes you will slice

له کردن آن است. بنابراین وقتی سیر دارید گاهی سیر را ورقه می‌کنید

the garlic. But sometimes you'll just crush the garlic

. اما گاهی اوقات فقط سیر را

under the flat side of a knife. Uh and then you'll remove the

زیر قسمت صاف چاقو خرد می کنید. اوه و سپس

skin and put the crushed garlic in. Sometimes you will crush

پوست را جدا کرده و سیر له شده را

ice before you put it into a drink. There are there aren't

داخل آن بریزید . در

actually very many things you crush but if you crush

واقع چیزهای زیادی وجود ندارد که شما آنها را خرد کنید، اما اگر چیزی را خرد کنید،

something this is what the action looks like. And then

عمل به نظر می رسد. و سپس هم

whisk. So when you whisk something you use a whisk so

بزنید. بنابراین وقتی چیزی را هم می زنید از همزن استفاده می کنید تا به

that kitchen tool is called a whisk and you go like this with

آن ابزار آشپزخانه ویسک می گویند و با دستانتان به این شکل پیش می روید

your hands. So sometimes you will whisk ingredients

. بنابراین گاهی اوقات مواد را

together. When you whisk it adds a little bit of air I

با هم مخلوط می کنید. وقتی هم می زنید، فکر می کنم کمی هوا اضافه می کند

think as you're doing it. It's simply just another way to mix

. این فقط راه دیگری برای مخلوط کردن

something. You will whisk it. And sometimes you need to weigh

چیزی است. شما آن را هم بزنید. و گاهی لازم است چیزها را وزن کنید

things. Jen and I don't cook this way. We generally measure

. من و جن به این روش آشپزی نمی کنیم. ما به طور کلی چیزها را اندازه می گیریم

things. We use cups and teaspoons and tablespoons. But

. ما از فنجان و قاشق چایخوری و قاشق غذاخوری استفاده می کنیم. اما

some people weigh their ingredients because this is

برخی از افراد مواد تشکیل دهنده خود را وزن می کنند زیرا این روش

more accurate. So you might weigh the amount of flour or

دقیق تر است. بنابراین ممکن است مقدار آرد را وزن کنید یا

you might weigh the amount of sugar. Um when you are making

ممکن است مقدار شکر را وزن کنید. اوم وقتی داری

something. And then we have spread when you spread

یه چیزی درست میکنی و بعد وقتی

something like butter. So when you have a knife and you put

چیزی مثل کره بمالید ما پخش کردیم. بنابراین وقتی یک چاقو دارید و

some butter on it you will spread it over your slice of

مقداری کره روی آن می‌ریزید، آن را روی تکه

bread or over your slice of toast. Um so that people yeah

نان یا برش نان تست بمالید. اوم تا مردم آره

it is to have fresh bread and spread some butter on it and

نان تازه داشته باشند و کمی کره روی آن بمالند و

then the butter melts and then a little bit of jam. It's one

بعد کره آب شود و بعد کمی مربا. این یکی

of my favorite things to eat. Oh and then preheat. I forgot

از غذاهای مورد علاقه من برای خوردن است. اوه و سپس از قبل گرم کنید.

about this slide. Whenever you make something sometimes you

این اسلاید را فراموش کردم. هر وقت چیزی درست می‌کنید، گاهی

need to preheat the oven. You don't make something stick it

باید فر را از قبل گرم کنید. کاری نمی کنید که چیزی

in the oven and then turn the oven on. When you look at the

در فر بچسبد و سپس فر را روشن کنید. وقتی به

recipe one of the first things it will say is preheat the oven

دستور غذا نگاه می کنید یکی از اولین چیزهایی که می گوید این است که فر را

to 200 degrees Celsius or preheat the oven to 450 degrees

با دمای 200 درجه سانتیگراد گرم کنید یا فر را با دمای 450 درجه

Fahrenheit. Depending on where you are in the world. When you

فارنهایت گرم کنید. بسته به اینکه کجای دنیا هستید. وقتی از

preheat it means you turn the oven on so that the oven is at

قبل گرم می‌کنید به این معنی است که فر را روشن می‌کنید تا

the right temperature when you are ready to bake or cook your

زمانی که آماده پختن یا پختن

food. So you will Preheat the oven.

غذا هستید، فر در دمای مناسبی باشد. بنابراین فر را از قبل گرم می کنید .