Learn 9 English Phrases to Express Pet Peeves and Annoying Things

- This really bothers me.

- این واقعا من را اذیت می کند.

It really bothers me when people throw garbage

وقتی مردم

out the window of their car

while they're driving along my road.

در حال رانندگی در جاده من هستند، واقعاً من را آزار می دهد.

The ditch behind me often has lots of garbage in it

گودال پشت سر من اغلب زباله های زیادی در خود دارد

and it really bothers me, it's one of my pet peeves.

و واقعاً مرا آزار می دهد، این یکی از ناراحتی های حیوان خانگی من است.

A pet peeve is how we describe something in English

یک حیوان خانگی به این معنی است که چگونه چیزی را به زبان انگلیسی توصیف می کنیم

that really, really bothers us.

که واقعاً ما را آزار می دهد.

And in this video,

و در این ویدیو،

I'm gonna talk a little bit about my pet peeves

من کمی در مورد پیوهای حیوان خانگی ام صحبت می کنم،

but at the same time,

اما در عین حال، عباراتی

I'm going to teach you some phrases that you can use

را به شما آموزش می دهم که می توانید

when you talk about the things that bother you.

هنگام صحبت در مورد چیزهایی که شما را آزار می دهند، از آنها استفاده کنید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

This really bothers me.

این واقعاً مرا آزار می دهد.

It really bothers me when people throw garbage

وقتی مردم زباله‌ها

out the windows of their cars.

را از شیشه‌های ماشین‌شان بیرون می‌اندازند، واقعاً آزارم می‌دهد.

You'll notice when I started this video, I used two phrases.

متوجه خواهید شد که وقتی این ویدیو را شروع کردم، از دو عبارت استفاده کردم.

The first thing I said was, "This really bothers me."

اولین چیزی که گفتم این بود: "این واقعا من را آزار می دهد."

And the second phrase I used was, "It really bothers me

و دومین عبارتی که به کار بردم این بود: "

when people throw garbage out of the window

وقتی مردم در حالی که در جاده من رانندگی می کنند، زباله ها را از پنجره ماشینشان به بیرون پرتاب می کنند، واقعا مرا آزار می دهد

of their car while they're driving along my road."

."

So those are just two ways to use the first phrase

بنابراین اینها فقط دو راه برای استفاده از اولین عبارتی است

that I'm teaching you to talk about something

که به شما یاد می دهم در مورد چیزی صحبت کنید

that bothers you.

که شما را آزار می دهد.

In English, when you say that something bothers you,

در زبان انگلیسی، وقتی می گویید چیزی شما را آزار می دهد، به

it means it aggravates you

این معنی است که شما را تشدید می کند

and maybe makes you just a little bit angry.

و شاید فقط کمی شما را عصبانی کند.

So I'm not the only person that drives this vehicle.

بنابراین من تنها کسی نیستم که این وسیله نقلیه را رانندگی می کند.

Jen also drives this vehicle

جن نیز این وسیله نقلیه را می‌راند

and my son also drives this vehicle

و پسرم نیز این وسیله را می‌راند

and I'm noticing that the gas tank is empty.

و من متوجه خالی بودن باک بنزین هستم.

This drives me crazy.

این مرا دیوانه می کند.

It drives me crazy when someone drives a vehicle

دیوانه ام می کند وقتی کسی وسیله ای را می راند

and then they forget to put gas in it.

و بعد فراموش می کند که در آن بنزین بگذارد.

So those are your next two phrases.

بنابراین این دو عبارت بعدی شما هستند.

You can say, "This drives me crazy,"

when you see something that bothers you,

وقتی چیزی را می‌بینید که شما را آزار می‌دهد، می‌توانید بگویید: «این مرا دیوانه می‌کند»

and then you can describe it further by saying,

و سپس می‌توانید آن را با گفتن

"It drives me crazy when," and then give the reason why

«وقتی دیوانه‌ام می‌کند» بیشتر توصیف کنید و سپس دلیل اینکه چرا

that thing really, really bothers you.

آن چیز واقعاً شما را آزار می‌دهد را بیان کنید. .

But this drives me crazy.

اما این مرا دیوانه می کند.

It drives me crazy when the gas tank is empty

وقتی باک بنزین خالی است

and I need to go somewhere.

و باید جایی بروم دیوانه ام می کند.

I hate this.

از این متنفرم.

I hate it when my kids leave their bikes and other things

من از آن متنفرم که بچه‌هایم دوچرخه‌ها و چیزهای دیگر را

in places where I need to walk.

در مکان‌هایی که باید پیاده‌روی کنم، رها می‌کنند.

It happens with more than just bikes, sometimes it's toys,

این اتفاق با چیزی فراتر از دوچرخه‌ها می‌افتد، گاهی اسباب‌بازی‌ها،

sometimes it's bikes, sometimes it's just stuff

گاهی دوچرخه‌ها، گاهی اوقات فقط چیزهایی هستند

that has no business being where they left it.

که کاری ندارند جایی که آن‌ها را رها کرده‌اند.

And then I use these two phrases, I say, "I hate this."

و بعد از این دو عبارت استفاده می کنم، می گویم: «از این متنفرم».

I know it's a very strong word

می دانم که این کلمه بسیار قوی است

but we do say this in English.

اما ما این را به انگلیسی می گوییم.

And I say, "I hate it when my kids leave stuff in my path

و من می گویم: "از این متنفرم که بچه هایم چیزهایی را در سر راه من بگذارند

and then I trip on it."

و بعد من روی آنها زمین بخورم."

This is a small chalkboard.

این یک تخته سیاه کوچک است.

At school, we have larger chalkboards in every classroom

در مدرسه، ما در هر کلاسی تخته‌های گچی بزرگ‌تری داریم

and sometimes people do this,

و گاهی اوقات مردم این کار را می‌کنند،

they scratch the chalkboard with their nails.

تخته سیاه را با ناخن‌هایشان می‌خراشند.

This is so aggravating.

این خیلی تشدید کننده است

It's so aggravating when people scratch a chalkboard

وقتی مردم تخته سیاه را

with their nails.

با ناخن هایشان می خراشند خیلی آزاردهنده است.

So those are your next two phrases.

بنابراین این دو عبارت بعدی شما هستند.

When you are describing something

وقتی چیزی را توصیف می‌کنید

that is one of your pet peeves, you can say,

که یکی از خراش‌های حیوان خانگی شماست، می‌توانید بگویید:

"This is so aggravating.

"این خیلی آزاردهنده است.

It's so aggravating when people scratch something

وقتی مردم چیزی

like a chalkboard with their nails."

مانند تخته سیاه را با ناخن‌هایشان می‌خراشند، بسیار تشدیدکننده است."

It really bothers me quite a bit.

واقعا خیلی اذیتم میکنه

I'm glad that in my classroom,

خوشحالم که

I mostly have whiteboards now and very, very few chalkboards

الان در کلاسم بیشتر تخته سفید دارم و تخته سیاه خیلی خیلی کم دارم

because this sound is so aggravating.

چون این صدا خیلی آزاردهنده است.

So the other day I was at the grocery store buying

بنابراین یک روز دیگر در خواربارفروشی بودم و در حال

some groceries and there were people there

خرید مواد غذایی بودم و افرادی

that weren't wearing their masks and I said to myself,

بودند که ماسک نداشتند و به خودم گفتم:

"This drives me up the wall.

"این مرا از دیوار بالا می برد. وقتی مردم ماسک نمی زنند من را از دیوار بالا می برد.

It drives me up the wall

when people don't wear their masks

when they're in a public place."

وقتی در یک مکان عمومی هستند ماسک های خود را بپوشند."

In Ontario, Canada, in the province where I live right now,

در انتاریو، کانادا، در استانی که من در حال حاضر زندگی می کنم،

it is the law if you are inside a building,

اگر در داخل ساختمان

you need to wear a mask.

هستید، باید ماسک بزنید.

So it drives me up the wall

بنابراین

when people don't wear their masks

when they're out in public.

وقتی مردم هنگام بیرون رفتن در انظار عمومی ماسک نمی زنند، من را از دیوار بالا می برد.

I mean, after all, you wear a mask not just

منظورم این است که بالاخره شما ماسک میزنید نه فقط

to protect yourself, but more importantly,

برای محافظت از خود، بلکه مهمتر از آن،

you wear a mask to protect all of the other people

برای محافظت از سایر افرادی

who you are around.

که در اطرافتان هستید ماسک میزنید.

So if you are someone who doesn't wear a mask,

بنابراین، اگر شما فردی هستید که ماسک نمی‌زنید،

please wear a mask because it drives me up the wall

لطفاً ماسک بزنید زیرا وقتی مردم وقتی در مکان‌های عمومی هستند ماسک نمی‌زنند، من را از دیوار بالا می‌برد

when people don't wear their masks

when they're out in public.

.

A lot of my pet peeves are about things my children do.

بسیاری از ناراحتی های حیوان خانگی من در مورد کارهایی است که فرزندانم انجام می دهند.

Please know that I do love my children dearly

لطفاً بدانید که من فرزندانم را صمیمانه دوست دارم،

but sometimes they do things that drive me nuts.

اما گاهی اوقات آنها کارهایی انجام می دهند که من را دیوانه می کند.

This drives me nuts.

این مرا دیوانه می کند

Sometimes they eat some chips and they leave the bag open

گاهی اوقات مقداری چیپس می خورند و کیسه را باز

and maybe they used some bowls and when they're done,

می گذارند و شاید از چند کاسه استفاده می کنند و وقتی کارشان تمام می شود

they just leave it outside.

فقط آن را بیرون می گذارند.

This drives me nuts.

این مرا دیوانه می کند

It drives me nuts when my children

وقتی فرزندانم

don't clean up after themselves.

خودشان را تمیز نمی کنند، من را دیوانه می کند.

So those are your next two phrases.

بنابراین این دو عبارت بعدی شما هستند.

You could say something drives you nuts.

می توانید بگویید چیزی شما را دیوانه می کند.

If you think about something in life that really,

اگر به چیزی در زندگی فکر می کنید که

really bothers you, you could say, "This drives me nuts."

واقعاً شما را آزار می دهد، می توانید بگویید: "این مرا دیوانه می کند."

And then you could say, "It drives me nuts when,"

و سپس می‌توانید بگویید: «چه زمانی دیوانه‌ام می‌کند»

and then you could explain what exactly is driving you nuts.

و سپس می‌توانید توضیح دهید که دقیقاً چه چیزی شما را دیوانه می‌کند.

So if you look up here,

بنابراین اگر به اینجا نگاه کنید،

you can see that there used to be a hole

می بینید که قبلاً سوراخی وجود داشت

that went into the roof of our house and squirrels would go

که به پشت بام خانه ما می رفت و سنجاب ها

in that hole and run around in the ceiling.

در آن سوراخ می رفتند و در سقف می چرخیدند.

When that was happening, I would say,

وقتی این اتفاق می‌افتاد، می‌گفتم:

"This drives me bananas.

"این باعث می‌شود من موز شوم.

It drives me bananas when animals come and try

وقتی حیوانات می‌آیند و سعی

to live in your house."

می‌کنند در خانه شما زندگی کنند، من را موز می‌رانند."

We did eventually get them out but for a while,

در نهایت آنها را بیرون آوردیم اما برای

there were squirrels in our ceiling.

مدتی سنجاب هایی در سقف ما بودند.

By the way, squirrel is a very challenging word

به هر حال، سنجاب یک کلمه بسیار چالش برانگیز

for all of you probably to say

برای همه شما است که احتمالاً بگویید،

so let me say it a few more times.

بنابراین اجازه دهید چند بار دیگر آن را بگویم.

There were squirrels living in the ceiling

سنجاب‌هایی

and in the roof of our house

در سقف و پشت بام خانه ما زندگی

and they would run around really early in the morning

می‌کردند و صبح‌ها خیلی زود

and it was driving me bananas.

می‌دویدند و مرا موز می‌برد.

I really like park benches, but some,

من واقعاً نیمکت‌های پارک را دوست دارم، اما برخی،

oh, this is so annoying.

آه، این خیلی آزاردهنده است.

It's so annoying when people put their gum underneath

وقتی افراد آدامس خود را

a bench or a chair.

زیر نیمکت یا صندلی می گذارند بسیار آزاردهنده است.

It's so annoying, this is so annoying.

خیلی آزاردهنده است، این خیلی آزاردهنده است.

So there are two more sentences that you can use

بنابراین دو جمله دیگر وجود دارد که می توانید

to describe something that is your pet peeve

برای توصیف چیزی که حیوان خانگی شما است

or something that you find annoying or even disgusting.

یا چیزی که به نظر شما آزاردهنده یا حتی منزجر کننده است، استفاده کنید.

This is so annoying.

این خیلی آزار دهنده است.

It is so annoying when people who chew gum take the gum out

وقتی افرادی که آدامس می جوند آدامس را

of their mouth and then they stick it underneath

از دهان خود بیرون می آورند و سپس آن را

a park bench or a chair.

زیر نیمکت پارک یا صندلی می چسبانند بسیار آزاردهنده است.

And I just hate that feeling when you go like this

و من فقط از این احساس متنفرم وقتی اینطوری

and you touch somebody's used chewing gum.

می روی و آدامس مصرف شده کسی را لمس می کنی.

It's not just annoying, it's a little bit disgusting.

این نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه کمی منزجر کننده است.

So this next one isn't specifically

بنابراین این مورد بعدی به طور خاص

about things my children do.

در مورد کارهایی نیست که فرزندان من انجام می دهند.

And again, I do love my children, but somehow mysteriously,

و باز هم، من فرزندانم را دوست دارم، اما به شکلی مرموز

the milk is sometimes left out on the counter

، شیر گاهی روی پیشخوان رها می شود

and sometimes the milk goes bad.

و گاهی اوقات شیر ​​بد می شود.

It's really frustrating for me when food

وقتی غذا یا نوشیدنی بد می شود واقعا برای من ناامید کننده است

or when drinks go bad, that means the milk is sour.

، یعنی شیر ترش است.

This milk isn't quite sour

این شیر کاملاً ترش

but it would be if I left it out here for a long time.

نیست، اما اگر آن را برای مدت طولانی اینجا بگذارم، چنین می شود.

By the way, did you know in Canada, milk comes in bags

راستی، آیا می‌دانستید در کانادا، شیر در کیسه‌هایی می‌آید

and we all own these fun little plastic pitchers?

و همه ما صاحب این پارچ‌های پلاستیکی کوچک و سرگرم‌کننده هستیم؟

So anyways, one of my pet peeves is when food goes bad.

بنابراین به هر حال، یکی از ناراحتی های حیوان خانگی من زمانی است که غذا بد می شود.

So here are two ways to describe that.

بنابراین در اینجا دو راه برای توصیف آن وجود دارد.

I could say, "It's so frustrating when people leave milk

می‌توانم بگویم، " وقتی مردم شیر را

on the counter and it goes bad."

روی پیشخوان می‌گذارند و بد می‌شود، خیلی خسته‌کننده است."

And again, if I just wanted to express my frustration,

و دوباره، اگر فقط بخواهم ناراحتی خود را بیان کنم،

I could say, "This is so frustrating."

می توانم بگویم: "این خیلی ناامید کننده است."

I think maybe this milk is going bad.

من فکر می کنم شاید این شیر بد است.

Oh, I'm not sure.

اوه، مطمئن نیستم.

We'll see. I'll give it the sniff test.

خواهیم دید. من بهش تست بو میدم.

Nope, I think it's okay.

نه، فکر می کنم اشکالی ندارد.

Well hey, thank you so much for watching

خوب هی، خیلی ممنون از تماشای

this little English lesson

این درس کوچک انگلیسی

where you learn to express your feelings

که در آن یاد می گیرید احساسات خود را

when talking about your pet peeves.

هنگام صحبت در مورد ناراحتی های حیوان خانگی خود بیان کنید.

I hope you were able to learn just a little bit more English

امیدوارم در این ویدیو توانسته باشید کمی زبان انگلیسی را بیشتر یاد بگیرید

in this video, and if this is your first time here,

، و اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red subscribe button below

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز رنگ اشتراک زیر کلیک کنید

and give me a thumbs up if this video helped you learn

و اگر این ویدیو به شما کمک کرد که فقط یاد بگیرید به من کمک کنید

just a little bit more English.

کمی انگلیسی بیشتر

And if you have the time, why don't you stick around

و اگر وقت دارید، چرا نمی مانید

and watch another video?

و ویدیوی دیگری را تماشا نمی کنید؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)