Do You Think English is the Worst Language to Learn? Here Are Some Tips to Help with That!

The more I teach English on YouTube,

هر چه بیشتر در یوتیوب انگلیسی تدریس می کنم

the more I realize how difficult it must be for you

، بیشتر متوجه می شوم که

to learn this language.

یادگیری این زبان برای شما چقدر سخت است.

There are so many strange and weird things about English

چیزهای عجیب و غریب زیادی در مورد زبان انگلیسی وجود دارد

that must be really hard to understand.

که درک آنها واقعاً سخت است.

So in this English lesson,

بنابراین در این درس انگلیسی،

I'll talk about some of those things.

در مورد برخی از آن چیزها صحبت خواهم کرد.

And at the end, I'll give you a piece of advice.

و در پایان یک توصیه به شما می کنم.

I'll let you know one or two things that you can do

من به شما یک یا دو چیز را می‌دانم که می‌توانید انجام دهید

that will help you learn this fun, crazy, weird language

که به شما کمک می‌کند این زبان سرگرم‌کننده، دیوانه‌کننده و عجیب را

we call English.

که انگلیسی می‌نامیم، یاد بگیرید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

So, is English the worst language in the world to learn?

بنابراین، آیا انگلیسی بدترین زبان دنیا برای یادگیری است؟

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

I know if I was learning English,

می‌دانم که اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی بودم

the number one thing that I would be annoyed with

، اولین چیزی که از آن اذیت می‌شدم

would be phrasal verbs.

افعال عبارتی بود.

Phrasal verbs are these weird verbs

افعال عبارتی این افعال عجیب هستند

where we add a preposition or an adverb

که در آن یک حرف اضافه یا یک قید

or a preposition and an adverb,

یا یک حرف اضافه و یک قید اضافه می کنیم

and then the verb means something completely different.

و سپس فعل به معنای چیزی کاملا متفاوت است.

You can't even look at a phrasal verb

شما حتی نمی توانید همیشه به یک فعل عبارتی نگاه کنید

and know exactly what it means all the time.

و دقیقاً معنی آن را بدانید.

Sometimes it's a mystery and you have to look it up.

گاهی اوقات این یک راز است و شما باید آن را جستجو کنید.

It's when we have verbs like to give up,

زمانی است که افعال like to give up داریم

which mean to quit doing something

که به معنای دست کشیدن از انجام کاری

or verbs like to run out of,

یا افعال like to run out of هستند،

which means that you have no more of something.

به این معنی که دیگر چیزی ندارید.

They're just weird.

آنها فقط عجیب هستند.

They're difficult.

آنها دشوار هستند.

English speakers use them all the time.

انگلیسی زبانان همیشه از آنها استفاده می کنند.

Sometimes people learning English

گاهی اوقات افرادی که انگلیسی

think they don't need to learn them, but you definitely do.

را یاد می گیرند فکر می کنند که نیازی به یادگیری آنها ندارند، اما شما قطعا این کار را انجام می دهید.

I use phrasal verbs all day long.

من در تمام طول روز از افعال عبارتی استفاده می کنم.

And if I was learning English,

و اگر من در حال یادگیری زبان انگلیسی

I think it would drive me crazy

بودم، فکر می‌کنم که

learning all these phrasal verbs.

یادگیری همه این افعال عبارتی مرا دیوانه می‌کرد.

And then of course there are contractions and reductions.

و البته پس از آن انقباضات و کاهش وجود دارد.

Contractions are when we take a phrase like I do not

انقباضات زمانی اتفاق می‌افتد که عبارتی مثل من

and we shorten it to I don't.

نمی‌گیرم و کوتاه می‌کنیم به من نمی‌کنم.

A reduction is when we take a phrase like I want to,

کاهش زمانی است که عبارتی مانند I want to را

and we shorten it to say I wanna.

می گیریم و آن را کوتاه می کنیم تا بگوییم I wantna.

It's when we take a phrase like I am going to

زمانی است که عبارتی مانند I'm going to را می

and we shorten it to I'm gonna.

گیریم و آن را به I'm gonna کوتاه می کنیم.

For some reason, English speakers always seem

به دلایلی به نظر می رسد انگلیسی زبانان همیشه

to be in a hurry.

عجله دارند.

That's why a sentence like how is it going

به همین دلیل است که وقتی یک گوینده آن را با سرعت کامل می گوید، جمله ای مانند how is it going

actually sounds like this when a speaker says it

در واقع اینگونه به نظر می رسد

at full speed, how's it goin'?

، چطور است؟

It doesn't really resemble hardly at all

واقعاً اصلاً شبیه

the original sentence, how is it going?

جمله اصلی نیست، چطور پیش می رود؟

But contractions and reductions,

اما انقباضات و کاهش ها،

another interesting part of the English language.

بخش جالب دیگری از زبان انگلیسی است.

Another slightly frustrating thing

یکی دیگر از چیزهای ناامید کننده

about the English language

در مورد زبان انگلیسی

is that spelling does not always equal pronunciation.

این است که املا همیشه با تلفظ برابر نیست.

I have an extension cord here

من اینجا یک سیم کشی

and I'm going to wind up this extension cord.

دارم و می خواهم این سیم کشی را جمع کنم.

If you look behind me,

اگر به پشت سر من نگاه کنید،

you can see that there is a bit of wind today.

می بینید که امروز کمی باد می وزد.

Wind and wind are spelled exactly the same way,

باد و باد دقیقاً به یک شکل نوشته می شوند،

but they have two different pronunciations.

اما دو تلفظ متفاوت دارند.

Every Friday, I do a live English lesson

هر جمعه، من یک درس انگلیسی

and I live on a farm.

زنده برگزار می کنم و در یک مزرعه زندگی می کنم.

Live and live are spelled exactly the same way

املای Live و Live دقیقاً یکسان است

and they have different pronunciations.

و تلفظ های متفاوتی دارند.

So again, I'm probably apologizing too much in this video,

بنابراین باز هم احتمالاً در این ویدیو خیلی

but I apologize for that weirdness of the English language.

عذرخواهی می کنم، اما بابت آن عجیب و غریب بودن زبان انگلیسی عذرخواهی می کنم.

Sometimes, the way a word is spelled

گاهی اوقات، نحوه املای یک کلمه

doesn't let you know exactly how you should pronounce it.

به شما اجازه نمی دهد که بدانید دقیقا چگونه باید آن را تلفظ کنید.

And then of course there's idioms.

و البته پس از آن اصطلاحات وجود دارد.

Idioms are like little word stories that we use

اصطلاحات مانند داستان های کوچکی هستند که

to describe certain situations.

برای توصیف موقعیت های خاص از آنها استفاده می کنیم.

When we do something that's really easy,

وقتی کاری را انجام می دهیم که واقعاً آسان است

we might say that it's a piece of cake.

، ممکن است بگوییم که یک تکه کیک است.

And as an English learner,

و به عنوان یک زبان آموز انگلیسی

you must wonder how does that phrase mean

، باید تعجب کنید که چگونه این عبارت به این معنی است

that something's easy

که

when I say something's a piece of cake?

وقتی من می گویم چیزی یک تکه کیک است، چیزی آسان است؟

But it does.

اما این کار را می کند.

When we're feeling sick,

وقتی احساس بیماری می

we might say that we're feeling under the weather.

کنیم، ممکن است بگوییم که در شرایط آب و هوایی احساس می کنیم.

And as an English learner,

و به عنوان یک زبان آموز انگلیسی،

once again, you must think,

یک بار دیگر، باید فکر کنید،

"What? How did that phrase ever mean

"چی؟ این عبارت تا به حال به این معنی است

that someone is feeling a little bit sick?"

که کسی کمی احساس بیماری می کند؟"

So idioms, another crazy part of this language,

بنابراین اصطلاحات، بخش دیوانه کننده دیگری از این زبان هستند،

but we do use them.

اما ما از آنها استفاده می کنیم.

In fact, we use them a lot.

در واقع ما از آنها بسیار استفاده می کنیم.

So you do need to learn them.

بنابراین شما باید آنها را یاد بگیرید.

One of the other joys of the English language

یکی از لذت‌های دیگر زبان انگلیسی

is that we make rules and then we make a whole bunch

این است که ما قوانینی را می‌سازیم و سپس

of exceptions to the rules.

کلی استثنا در قوانین ایجاد می‌کنیم.

We make rules about how the language should work.

ما قوانینی را در مورد نحوه عملکرد زبان وضع می کنیم.

And then we make other little adjustments to the rule.

و سپس تنظیمات کوچک دیگری را در قاعده انجام می دهیم.

We say things like this.

ما از این قبیل چیزها می گوییم.

There was one house and there were two houses.

یک خانه بود و دو خانه بود.

There was one mouse.

یک موش بود.

There were two mice.

دو موش بود.

Why is the plural of house, houses

چرا جمع خانه، خانه

and the plural of mouse, mice?

و جمع موش، موش است؟

It doesn't seem to make sense.

به نظر می رسد منطقی نیست.

So one of the other joys,

بنابراین یکی از شادی های دیگر،

I use air quotes because it means I'm being sarcastic.

من از نقل قول های هوایی استفاده می کنم زیرا به این معنی است که من دارم طعنه می زنم.

I don't think it's actually a joy.

من فکر نمی کنم در واقع این یک شادی باشد.

One of the joys of the English language,

یکی از لذت های زبان انگلیسی این است که

we make rules and then we make exceptions.

ما قوانینی را وضع می کنیم و بعد استثنا قائل می شویم.

And native speakers also do something else.

و سخنرانان بومی نیز کار دیگری انجام می دهند.

Sometimes they break the rules and you don't even know why.

گاهی اوقات آنها قوانین را زیر پا می گذارند و شما حتی نمی دانید چرا.

So what is the solution?

پس راه حل چیست؟

What advice can I give you

چه توصیه ای می توانم به شما کنم

to help you learn this crazy, weird language

تا به شما کمک کنم این زبان دیوانه و عجیب و غریب را

we call English?

که انگلیسی می نامیم یاد بگیرید؟

Well, there's two pieces of advice that I would give.

خوب، من دو نصیحت دارم.

The first thing that I recommend you do

اولین کاری که من به شما توصیه می کنم این

is that you spend lots of time getting input.

است که زمان زیادی را برای دریافت ورودی صرف کنید.

I do highly recommend that people read and write

من به شدت توصیه می کنم که مردم بخوانند و بنویسند

and listen and speak.

و گوش کنند و صحبت کنند.

I feel like you should be doing lots of all four,

من احساس می‌کنم شما باید هر چهار مورد زیادی را انجام دهید،

but when you want to learn about the strange idiosyncrasies

اما وقتی می‌خواهید در مورد ویژگی‌های عجیب و غریب

about the language,

زبان،

the strange little things about the language

چیزهای کوچک عجیب و غریب در مورد زبان

that you can't figure out from a textbook or a book,

که نمی‌توانید از یک کتاب درسی یا کتاب بفهمید، یاد

you should do lots of listening

بگیرید، باید انجام دهید. زیاد گوش کنید

and you should do lots of reading.

و باید زیاد بخوانید.

Listen to music, watch TV shows, read books.

به موسیقی گوش دهید، برنامه های تلویزیونی تماشا کنید، کتاب بخوانید.

The more input you get,

هرچه اطلاعات بیشتری دریافت کنید

the more you expose yourself to these weird, little parts

، بیشتر خود را در معرض این بخش های عجیب و غریب و

of the English language,

کوچک زبان انگلیسی قرار دهید،

the more your brain will remember them.

مغز شما بیشتر آنها را به خاطر می آورد.

The second piece of advice I will give you is this.

دومین توصیه ای که به شما می کنم این است.

You should have an English tutor.

شما باید معلم زبان انگلیسی داشته باشید.

I know that seems obvious,

می دانم که این امر بدیهی به نظر می رسد،

but you should have a person who speaks the English language

اما شما باید فردی داشته باشید که به زبان انگلیسی صحبت

that you can go to when you have a question

می کند که وقتی در

about some of these weird and strange things.

مورد برخی از این چیزهای عجیب و غریب سؤال دارید، می توانید به سراغ او بروید.

So those are the two pieces of advice I would give you

بنابراین این دو توصیه ای است که من به

in order to become really good at learning

شما می کنم تا در یادگیری

the weird and strange aspects of the English language.

جنبه های عجیب و غریب و عجیب زبان انگلیسی واقعاً خوب شوید.

Immerse yourself in it as much as you can.

تا جایی که می توانید در آن غوطه ور شوید.

Get lots of input.

ورودی های زیادی دریافت کنید.

And find someone who can actually answer your questions

و زمانی که با یکی از این موقعیت های کوچک عجیب روبرو می شوید، کسی را پیدا کنید که واقعاً بتواند به سؤالات شما پاسخ

when you run into one of these strange little situations.

دهد.

Well, thanks for taking the time

خوب، ممنون از اینکه

to watch this little English lesson.

برای تماشای این درس کوچک انگلیسی وقت گذاشتید.

I hope the two pieces of advice that I gave you

امیدوارم دو توصیه ای که به شما کردم در ادامه یادگیری این زبان به

will help you a lot as you continue to learn this language.

شما کمک زیادی کند .

And remember, if this is your first time here,

و به یاد داشته باشید، اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید.

And if this video helped you learn a bit of English,

و اگر این ویدیو به شما کمک کرد تا کمی زبان انگلیسی

please give me a thumbs up.

را یاد بگیرید، لطفاً به من کمک کنید.

And if you have some extra time,

و اگر کمی وقت اضافی دارید،

why don't you stick around and watch another English lesson?

چرا نمی مانید و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)