Free English Class! Homophones: Same Pronunciation, Different Meaning and Spelling! ⏸️🐾(Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about

سلام و به این درس انگلیسی در مورد

homophones. Homophones if you weren't aware are words that

همفون خوش آمدید. اگر نمی دانستید هموفون ها کلماتی هستند که

have different spellings but they sound the same. If you

املای متفاوتی دارند اما صدایشان یکسان است. اگر

look at the word homophones it has the word phone at the end.

به کلمه homophones نگاه کنید، کلمه phone در انتهای آن وجود دارد.

Which is probably I'd I'm just going to guess here. It's

که احتمالاً من فقط می خواهم اینجا حدس بزنم.

probably related to a word in another language that means

احتمالاً مربوط به کلمه ای در زبان دیگری است که به معنای

sound. So a homophones then is a set of words that are spelled

صدا است. بنابراین یک همفون مجموعه ای از کلمات است که املای

differently but they sound the same. You'll probably be able

متفاوتی دارند اما صدای آنها یکسان است. به محض شروع درس، احتمالاً می

to guess maybe what the first set will be once I get the lesson

توانید حدس بزنید که شاید اولین مجموعه چه خواهد بود، اما امیدوارم از این

started but I hope you enjoy this lesson. It can be a little

درس لذت ببرید .

bit tricky sometimes. In English sometimes we spell

گاهی اوقات ممکن است کمی مشکل باشد. در زبان انگلیسی گاهی اوقات

words the same and then say them differently. Sometimes we

کلمات را یکسان می نویسیم و سپس آنها را متفاوت بیان می کنیم.

spell them differently and then we say them with the same

گاهی آنها را جور دیگری می گوییم و سپس با همان تلفظ می گوییم

pronunciation. So this lesson will focus on that second set.

. بنابراین این درس بر روی مجموعه دوم تمرکز خواهد کرد.

Homophones again words that are spelled differently. But they

هموفون دوباره کلماتی که املای متفاوتی دارند. اما آنها

sound the same but they also have different meanings. So I

یکسان هستند اما معانی متفاوتی نیز دارند. بنابراین من

will try to explain them as best as I possibly can in this

سعی خواهم کرد تا آنجا که ممکن است در این

English lesson. So hair and hare. Again homophones are

درس انگلیسی آنها را توضیح دهم. پس مو و خرگوش. باز هم همفون ها

pronounced the same way but spelled differently. You can

به یک شکل تلفظ می شوند اما املای متفاوتی دارند.

see that I have hair on my head. In fact I think it's time

میبینی که روی سرم مو دارم . در واقع فکر می کنم وقت

for me to get a haircut. Uh and I should probably trim my beard

آن رسیده است که موهایم را کوتاه کنم. احتمالاً باید ریش

and mustache a bit too. I noticed that this morning. Um

و سبیلم را هم کمی کوتاه کنم. امروز صبح متوجه شدم اوم

but yes this is hair. This little animal here is also a

اما بله این مو است. این حیوان کوچک اینجا نیز یک

hare. Rabbits and hares are slightly different but they

خرگوش است. خرگوش ها و خرگوش ها کمی متفاوت هستند، اما

look the same. They're an animal that jumps and hops and

ظاهر یکسانی دارند. آنها حیوانی هستند که می پرند و می پرند و

has really big ears. But you can tell that both words are

گوش های واقعا بزرگی دارند. اما می توان گفت که هر دو کلمه

pronounced the same. I have hair on my head. Sometimes when

یکسان تلفظ می شوند. من روی سرم مو دارم. گاهی

I'm out for a hike I might see a hare. So again same

اوقات وقتی برای پیاده روی بیرون می روم ممکن است یک خرگوش را ببینم. بنابراین دوباره همان

pronunciation but of course very different meanings. Plane

تلفظ اما البته معانی بسیار متفاوت. هواپیما

and plain. So if you go on a trip you go on a plane you get

و دشت. بنابراین اگر به مسافرت می روید، با هواپیما می

a ticket to go on a plane. Uh when you're on the plane the

روید، بلیط هواپیما را می گیرید. وقتی در هواپیما هستید،

pilot might say prepare for take off. Is that what they

خلبان ممکن است بگوید برای برخاستن آماده شوید . این چیزی است که آنها

say? Uh please fasten your seatbelt. I haven't been on a

می گویند؟ اوه لطفا کمربند ایمنی خود را ببندید من چند سالی است که

plane for a number of years. So I don't actually know how it

سوار هواپیما نشده ام. بنابراین من در واقع نمی دانم چگونه

works. In fact the last time I went on a plane I think I still

کار می کند. در واقع آخرین باری که با هواپیما رفتم فکر می کنم

had a paper ticket. I think now everything's digital. This

هنوز یک بلیط کاغذی داشتم. فکر می کنم الان همه چیز دیجیتال است.

bagel this it's kind of something made out of flour and

این شیرینی شبیه چیزی است که از آرد و

water. This bagel is a plain bagel. So again I'm trying to

آب درست شده است. این شیرینی یک شیرینی ساده است . بنابراین دوباره سعی می کنم به

point here. Uh there we go. Uh different spellings. Different

اینجا اشاره کنم. اوه ما می رویم اوه املای متفاوت

meanings. Same pronunciation. When I buy bagels I like to buy

معانی مختلف. همان تلفظ. وقتی نان شیرینی می خرم، دوست دارم چیزی بخرم

what's called an everything bagel. I find a plain bagel to

که به آن شیرینی همه چیز می گویند . به نظر من یک نان شیرینی ساده

be a little bit boring. I also like cinnamon raisin bagels.

کمی کسل کننده است. من شیرینی کشمشی دارچینی هم دوست دارم.

Those are yummy. But plain is a very popular choice in our

اینها خوشمزه هستند اما مطمئناً ساده یک انتخاب بسیار محبوب در

house for sure. Sometimes your car breaks down and then you need a

خانه ما است. گاهی اوقات ماشین شما خراب می شود و بعد نیاز به

tow. You need to call a tow truck. Because you can't drive

یدک کش دارید. باید با کامیون یدک کش تماس بگیرید . چون شما نمی توانید

your car. Sometimes maybe you have a flat tire. Maybe the

ماشین خود را برانید. گاهی ممکن است لاستیک شما پنچر شده باشد. شاید

engine won't turn over. And so you need a tow. And so you

موتور برنگردد. و بنابراین شما به یک یدک کش نیاز دارید. و بنابراین شما

would call a tow truck. On your feet though you have on each

می توانید یک کامیون یدک کش را صدا کنید. هر چند روی

foot toes. You have five toes on each foot. Um and your toes

پاهایتان انگشتان پا دارید. شما پنج انگشت روی هر پا دارید. ام و انگشتان پا

are what help you walk and keep your balance. I think I'm not sure

به شما کمک می کنند راه بروید و تعادل خود را حفظ کنید. فکر می‌کنم مطمئن نیستم که

how this works but the toes are what make the foot stable when

چگونه این کار می‌کند، اما انگشتان پا چیزی هستند که باعث می‌شود پا در

it contacts the ground I think when you walk with bare feet you can

تماس با زمین ثابت بماند

kind of grip the ground with your toes a little bit. This is

. این

my action for toe. It's a little strange looking. But yes

اقدام من برای انگشت پا است. ظاهر کمی عجیب است. اما بله

sometimes your car will break down and you need a tow.

گاهی اوقات ماشین شما خراب می شود و شما نیاز به یدک کش دارید.

Sometimes you might hit your foot against the wall and stub

گاهی اوقات ممکن است پای خود را به دیوار بکوبید و

your toe. That's what we say when you hurt your toe in that

انگشت پا را از بین ببرید. این همان چیزی است که وقتی به انگشت پای خود آسیب می زنید، می

way. Bear and bare. So I made sure I found a picture of

گوییم. خرس و لخت. بنابراین مطمئن شدم که عکس

someone who wasn't bare naked. This man is at least wearing

کسی را پیدا کردم که برهنه نبود. این مرد حداقل

something but his back is bare. You'll notice earlier I said

چیزی پوشیده است اما پشتش برهنه است. متوجه خواهید شد که قبلاً

that when you have bare feet you can use your toes to grip

گفتم وقتی پای برهنه دارید می توانید از انگشتان پا برای

the carpet. But on the other side of this slide there is a

گرفتن فرش استفاده کنید. اما در طرف دیگر این سرسره یک خرس وجود دارد

bear. A bear is a type of animal. There are bears in

. خرس نوعی حیوان است. در کانادا خرس وجود دارد

Canada. When you go to Northern Ontario or when you go out west

. وقتی به شمال انتاریو می روید یا وقتی به غرب می روید

there are bears. There are black bears Out west there are

خرس ها وجود دارند. خرس سیاه در غرب وجود دارد

grizzly bears. Bears are ferocious dangerous animals. If

خرس گریزلی. خرس ها حیوانات خطرناک وحشی هستند. اگر

you see a bear I'm not sure what you're supposed to do.

خرس می بینید، مطمئن نیستم که باید چه کار کنید.

Don't go where there are bears. That's what you should do.

جایی که خرس هست نرو این کاری است که باید انجام دهید.

Bears are dangerous. Um but sometimes in the summer you

خرس ها خطرناک هستند امم، اما گاهی اوقات در تابستان

might want to enjoy the sun a little bit. So you might have

ممکن است بخواهید کمی از آفتاب لذت ببرید . بنابراین ممکن است

your arms bare in the summer. You might wear a short sleeved

در تابستان بازوهای خود را خالی کنید. ممکن است یک پیراهن آستین کوتاه بپوشید

shirt. Or like I said before you might walk around in bare

. یا همانطور که قبلاً گفتم ممکن است با پاهای برهنه راه بروید

feet. And of course the phrase we use when someone has no

. و البته عبارتی که وقتی کسی لباس ندارد استفاده

clothes on is we say they are naked or we might say they're

می کنیم این است که می گوییم برهنه است یا ممکن است بگوییم

bare naked. We might add the word bare to that as well.

برهنه است. ممکن است کلمه عریان را نیز به آن اضافه کنیم.

There's a pizza over there. There's a whole pizza. Uh noone

اونجا یه پیتزا هست یک پیتزا کامل هست اوه

has eaten a slice yet. There's a whole pizza on the far side

هنوز کسی یک تکه نخورده است. یک پیتزا کامل در سمت دور

there. It looks yummy. Although I think it might have olives on

آنجا وجود دارد. به نظر خوشمزه میاد اگرچه فکر می کنم ممکن است روی

it. I'm not I do like olives but I like black olives a

آن زیتون باشد. من عاشق زیتون نیستم اما زیتون سیاه را

little better than green olives. But there is a whole

کمی بهتر از زیتون سبز دوست دارم. اما یک

pizza over there. The person who ordered it said they wanted

پیتزای کامل آنجاست. شخصی که آن را سفارش داد گفت که

pepperoni on the whole pizza. Cheese on the whole pizza. And

روی کل پیتزا پپرونی می خواهد. پنیر روی کل پیتزا. و

I think it's either hot peppers or olives on the whole pizza.

فکر کنم روی کل پیتزا یا فلفل تند باشه یا زیتون.

This person though closer to me has used a drill to drill a

این شخص هر چند به من نزدیکتر است از مته برای

hole. The piece of wood has a hole in it now. Again same

سوراخ کردن سوراخ استفاده کرده است. تکه چوب الان سوراخ دارد. باز هم همان

pronunciation. You can eat a whole pizza. I don't recommend

تلفظ. می توانید یک پیتزا کامل بخورید. من آن را توصیه نمی

it. Uh you can use a drill to drill a hole. If you need a

کنم. اوه شما می توانید از یک مته برای سوراخ کردن یک سوراخ استفاده کنید. اگر در چیزی نیاز به

hole in something. Beat and beet. Now beat has a number of

سوراخ دارید. بکوب و چغندر. اکنون بیت

different meanings. You can use it to talk about beating a

معانی مختلفی دارد. می توانید از آن برای صحبت در مورد زدن

drum. You can also use it to talk about when someone beats

طبل استفاده کنید. شما همچنین می توانید از آن برای صحبت در مورد زمانی که شخصی شخص دیگری را کتک می زند استفاده

someone else. Not a very nice thing to happen. But when you

کنید. اتفاق خیلی خوبی نیست. اما وقتی

use the word beat with the A in it. You could say oh he's he's

از کلمه beat با A در آن استفاده می کنید. می توانید بگویید اوه او

beating the drums You can also say he's playing a beat on the

درام را می

drums. But closer to me here you'll see a vegetable a root

زند. اما در اینجا به من نزدیک تر ، سبزی یک سبزی ریشه ای را خواهید دید

vegetable that we call a beet. Uh beets are usually very very

که ما آن را چغندر می نامیم. چغندر معمولاً

dark red purple. Kind of a mixture of the two. Um and when

بنفش قرمز بسیار تیره است. نوعی مخلوطی از این دو. اوم و

you cook beets it has a very unique smell. So you play a

وقتی چغندر میپزید بوی بسیار منحصربفردی دارد. بنابراین شما یک

beat on a drum. And you can eat beets if you if you like them.

ضرب بر روی طبل می نوازید. و اگر چغندر را دوست دارید می توانید بخورید.

Not everyone likes beets. Sometimes if you look at the

همه چغندر دوست ندارند. گاهی اوقات اگر به سمت دور نگاه کنید،

far side you'll see that there's a small insect called a

می بینید که حشره کوچکی به نام

flea. Sometimes dogs and cats will have fleas on them. Fleas

کک وجود دارد. گاهی اوقات سگ ها و گربه ها روی خود کک دارند. کک

are not very nice. The fleas bite the dog or bite the cat.

ها خیلی خوب نیستند. کک ها سگ را گاز می گیرند یا گربه را گاز می گیرند.

Uh but sometimes you're in a situation where you need to run

اوه اما گاهی اوقات در موقعیتی قرار می گیرید که باید

away. You need to flee. So this is another verb we use to mean

فرار کنید. باید فرار کنی بنابراین این فعل دیگری است که ما به معنای فرار از آن استفاده می کنیم

to run away. Usually we use this to talk about a dangerous

. معمولاً از این برای صحبت در مورد یک

situation. The building was on fire. They needed to flee the

موقعیت خطرناک استفاده می کنیم. ساختمان در آتش سوخت. آنها باید از ساختمان فرار می کردند

building. Or there was a concern in the area that there

. یا این نگرانی در منطقه وجود

was someone doing something bad. So people needed to flee

داشت که کسی کار بدی انجام می دهد . بنابراین مردم باید از

the area. So it simply means that you need to run away. You

منطقه فرار می کردند. بنابراین به سادگی به این معنی است که شما باید فرار کنید.

need to flee. And usually when there's an emergency of some

باید فرار کنی و معمولاً زمانی که یک نوع اضطراری وجود دارد

kind. When you need to stop your car you will use the

. زمانی که نیاز دارید ماشین خود را متوقف کنید، از

brakes to brake. It's a verb and a noun. So your car has

ترمز برای ترمز استفاده خواهید کرد. این یک فعل و یک اسم است. بنابراین ماشین شما

brakes. B R A K E brakes. Your car has brakes. It has a brake

ترمز دارد. ترمز B R A K E. ماشین شما ترمز دارد پدال ترمز دارد

pedal. When you want to brake you push the brake pedal and

. وقتی می خواهید ترمز کنید، پدال ترمز را فشار می دهید و

then the brakes will slow your car down. Notice it's a verb

سپس ترمزها سرعت ماشین شما را کاهش می دهند. توجه کنید که یک فعل

and a noun. I think I mentioned that already. Um but sometimes

و یک اسم است. فکر می کنم قبلاً به آن اشاره کردم . امم، اما گاهی اوقات

people will break something. This person is trying to break

مردم چیزی را می شکنند. این شخص سعی می کند در

the door. And he's trying to Break into the house. So I use

را بشکند. و او سعی می کند به خانه نفوذ کند. بنابراین من از

that as a verb as well. Um so he's trying to break the door

آن به عنوان یک فعل نیز استفاده می کنم. اوم، پس او سعی می کند در را بشکند

and when he has broken the door he will be inside. Hopefully he

و وقتی در را شکست، داخل خواهد بود. انشالله که

doesn't steal anything. Steal and steel. Those are homophones

چیزی ندزدیده باشه دزدی و فولاد. اینها هم همفون هستند

too. I think I have a slide for those coming up. We'll see if I

. فکر می کنم برای کسانی که می آیند یک اسلاید دارم. ببینیم

remember. So this was on the thumbnail pause and paws. When

یادم میاد بنابراین این در مکث و پنجه های تصویر کوچک بود. هنگامی

you're listening to music or when you're watching something

که در حال گوش دادن به موسیقی هستید یا هنگامی که در حال تماشای چیزی

on your computer or on your TV if you need to get a drink or

در رایانه یا تلویزیون خود هستید، اگر نیاز به نوشیدن نوشیدنی یا

go to the washroom or bathroom as they say in America you

رفتن به دستشویی یا حمام دارید، همانطور که در آمریکا می گویند،

might hit the pause button. The pause button stops. You could

ممکن است دکمه مکث را فشار دهید. دکمه مکث متوقف می شود.

actually do that with a live stream. You could pause right

در واقع می توانید این کار را با یک پخش زنده انجام دهید . می تونی همین الان مکث

now and go get a drink and come back and hit play when you come

کنی و بری یه نوشیدنی بخوری و برگردی و وقتی برگشتی بازی رو بزن

back. But paws these little footprints here. Paws are what

. اما این رد پاهای کوچک را اینجا پا می‌گذارد. پنجه ها همان چیزی است که

dogs and cat and other animals like that have. So my dogs have

سگ ها و گربه ها و سایر حیوانات مانند آن دارند. بنابراین سگ های من

four paws. When they walk in the mud they leave paw prints.

چهار پنجه دارند. وقتی آنها در گل راه می روند، اثر پنجه خود را از خود به جای می گذارند.

But they definitely have paws. Walter likes to jump and put

اما آنها قطعا پنجه دارند. والتر دوست دارد بپرد و

his paws on you. It's not very nice right now if I'm leaving

پنجه هایش را روی شما بگذارد. الان خیلی خوب نیست اگر

for work wearing clean clothes. Sometimes Walter will try to

با لباس تمیز بروم سر کار. گاهی والتر سعی می

put his paws on me and then once I did get muddy and I had

کند پنجه هایش را روی من بگذارد و یک بار من گل آلود شدم و مجبور

to change my shirt. But the pause button will stop something

شدم پیراهنم را عوض کنم. اما دکمه مکث چیزی را

that's playing like music or a video. And dogs and cats and

که در حال پخش است مانند موسیقی یا ویدیو متوقف می کند. و سگ و گربه و

other animals like that have paws. Night and knight. So last

حیوانات دیگر مانند آن پنجه دارند. شب و شوالیه. پس

night it rained. Last night I woke up and I heard the sound

دیشب باران بارید. دیشب از خواب بیدار شدم و

of rain outside. So when it's night time at night it's very

صدای باران را از بیرون شنیدم. بنابراین وقتی شب است،

dark outside. Sometimes you'll see the moon and stars at

بیرون بسیار تاریک است. گاهی در شب ماه و ستارگان را خواهید دید

night. I'm trying to use the phrase at night a bit because I

. من سعی می کنم از این عبارت در شب استفاده کنم زیرا می

know people have trouble with prepositions. I did the same

دانم که مردم با حروف اضافه مشکل دارند. من همین کار را

with on a plane and I'll try to do that as much as I can. But

با هواپیما انجام دادم و تا جایی که بتوانم سعی می کنم این کار را انجام دهم.

at night it's very peaceful outside but it can also be a

اما شب ها بیرون بسیار آرام است اما می تواند

little bit scary. Not everyone enjoys being outside at night.

کمی ترسناک نیز باشد. همه از بیرون بودن در شب لذت نمی برند.

And then a knight is a person who in history who wore lots of

و سپس شوالیه شخصی است که در تاریخ زره های زیادی بر تن

armour and had a sword and a shield and they fought in

داشت و شمشیر و سپر داشت و در

different battles. So at night it's dark outside. If you watch

نبردهای مختلف جنگید. بنابراین شب بیرون تاریک است. اگر واقعاً تماشا کنید،

really if you watch movies about a long time ago you might

اگر فیلم‌های مربوط به مدت‌ها قبل را تماشا کنید، ممکن است

see a knight. Scent and cent. Do you know what lavender is?

یک شوالیه ببینید. بو و سنت. آیا می دانید اسطوخودوس چیست؟

If you look in the far on the far picture you'll see what's

اگر به تصویر دوردست نگاه کنید، چیزی را خواهید دید که

called lavender. Lavender has an amazing scent. If you ever

اسطوخودوس نامیده می شود. اسطوخودوس رایحه شگفت انگیزی دارد. اگر تا به حال

go to a lavender farm or walk through a lavender field. It

به مزرعه اسطوخودوس بروید یا در مزرعه اسطوخودوس قدم بزنید.

just smells amazing. The scent of lavender is beautiful. It's

فقط بوی شگفت انگیزی دارد. رایحه اسطوخودوس بسیار زیباست.

a it's a nice nice smell. This on the close picture though is

این یک بوی خوب است. این در تصویر نزدیک

a penny or a couple of pennies. So we would call this one

یک پنی یا چند پنی است. بنابراین ما این یک

cent. 2 cents actually. But scent which refers to smell and

سنت را می نامیم. در واقع 2 سنت اما رایحه ای که به بو و

cent which refers to one penny have the same pronunciation. Knot

cent که به یک پنی اشاره می کند تلفظ یکسانی دارند. گره

and not when you pull your boat up to the dock. You need

و نه زمانی که قایق خود را تا اسکله می کشید. باید

to tie it up with a good knot. Hopefully you at some point in

آن را با یک گره خوب ببندید. امیدوارم در مقطعی از

your life learned to tie knots. You at the least should know

زندگی تان گره زدن را یاد گرفته باشید. شما حداقل باید بدانید که

how to tie a knot on your shoe. Um but learning how to tie a

چگونه یک گره روی کفش خود ببندید. امم، اما یادگیری نحوه

knot in a rope or string is just a good skill to have.

گره زدن در یک طناب یا ریسمان فقط یک مهارت خوب است.

Sometimes you go somewhere and you're not allowed to do

گاهی جایی می روید و اجازه انجام

something. This red circle with the line through is kind of a

کاری را ندارید. این دایره قرمز با خط از میان به نوعی

symbol for things you're not allowed to do. It might have a

نمادی برای کارهایی است که شما مجاز به انجام آنها نیستید. ممکنه یه

cigarette in the middle. It might have a cell phone, a

سیگار وسطش باشه ممکن است یک تلفن همراه داشته باشد، یک

phone in the middle, which means no smoking or you're not

تلفن در وسط، به این معنی که سیگار نکشید یا

allowed to use your cellphone. Knot and not. Heal

اجازه استفاده از تلفن همراه خود را ندارید . گره و نه. شفا

and heel. If you hurt yourself it looks like this person hurt

و پاشنه. اگر به خودت صدمه بزنی به نظر می رسد این شخص

their hand. Maybe even broke a finger and now they have to

دستش را صدمه دیده است. شاید حتی انگشتی شکسته باشد و حالا باید

wait for their finger to heal. They have to wait weeks. They

منتظر بمانند تا انگشتشان خوب شود. آنها باید هفته ها صبر کنند. آنها

can't bend their finger because it needs to heal. Um I don't

نمی توانند انگشت خود را خم کنند زیرا باید بهبود یابد.

know if you've ever broken a bone or hurt yourself but it's

نمی‌دانم تا به حال استخوانی شکسته‌اید یا به خود آسیب رسانده‌اید، اما

not a lot of fun when you're waiting to heal. Um sometimes

وقتی منتظر بهبودی هستید، خیلی جالب نیست . امم گاهی اوقات

it can be quite boring. What I recommend is that you watch

ممکن است کاملا خسته کننده باشد. آنچه من توصیه می کنم این است که

lots of English lessons on YouTube. If you've broken a

تعداد زیادی درس انگلیسی را در YouTube تماشا کنید. اگر استخوانی شکسته اید

bone or if you've been sick and you're waiting to heal do that and then

یا اگر مریض بوده اید و منتظر بهبودی هستید این کار را انجام دهید

of course the back part of your foot is called the heel. Um I

و البته به قسمت پشت پای شما پاشنه می گویند. اوم من

actually hurt my heel a couple weeks ago actually a couple

واقعاً چند هفته پیش پاشنه پایم صدمه دید، در واقع چند

months ago now because I jumped on and off the tractor a lot

ماه پیش، زیرا یک روز زیاد از تراکتور سوار و پایین می‌پریدم

one day and I kept landing and then the next day my heel was

و به فرود می‌رفتم و روز بعد پاشنه پایم

sore. So I had to wait for my heel to heal. In the far

درد می‌کرد. پس باید منتظر می ماندم تا پاشنه پایم خوب شود . در تصویر دور

picture you'll see people under the ground digging out ore and

افرادی را خواهید دید که در زیر زمین در حال حفاری سنگ و

minerals. We would say that that person is a miner. A miner

مواد معدنی هستند. ما می گوییم که آن شخص معدنچی است.

is someone who works in a mine. A miner is someone who mines

معدنچی کسی است که در معدن کار می کند. معدنچی کسی است که

ore like or something like coal. There are a lot of

سنگ معدن یا چیزی شبیه زغال سنگ استخراج می کند.

different things that we dig out of the earth. A lot of

چیزهای مختلفی وجود دارد که ما از زمین بیرون می آوریم. بسیاری از

things that we mine. And the people who do it are called

چیزهایی که ما استخراج می کنیم. و افرادی که این کار را انجام می دهند ماینر نامیده می شوند

miners. In this close picture you see some children playing

. در این تصویر نزدیک چند کودک را در حال بازی هاکی می بینید

hockey. And we would say that they are minors. In Ontario

. و ما می گوییم که آنها خردسال هستند. در انتاریو

Canada if you are under age of 18 you are a minor. It means

کانادا اگر زیر 18 سال سن دارید، خردسال هستید.

that you are not an adult yet. There are things you're not

یعنی شما هنوز بالغ نشده اید. کارهایی وجود دارد

allowed to do because you're a minor. And then we also use it

که به دلیل خردسالی مجاز به انجام آنها نیستید . و سپس از آن

to talk about things like these kids are playing in minor

برای صحبت در مورد چیزهایی مانند این که این بچه ها در

hockey. So we have minor hockey leagues which mean their

هاکی کوچک بازی می کنند استفاده می کنیم. بنابراین ما لیگ های هاکی کوچک داریم که به معنای

league's hockey leagues for kids who are under the age of

لیگ های هاکی لیگ آنها برای بچه های زیر

eighteen. When you bake bread you use flour. Flour is made

هجده سال است. هنگام پختن نان از آرد استفاده می کنید. آرد

from wheat. We harvest wheat. We dry the wheat kernel. We

از گندم تهیه می شود. گندم برداشت می کنیم. مغز گندم را خشک می کنیم.

grind the wheat up and then well we don't do that. Someone

گندم را آسیاب می کنیم و خوب این کار را نمی کنیم. شخص

else does that. We just go to the store and buy a bag of

دیگری این کار را می کند. ما فقط به فروشگاه می رویم و یک کیسه

flour. Then we come home and we bake things like bread or cakes

آرد می خریم. سپس به خانه می‌آییم و با آرد چیزهایی مانند نان یا

using the flour. Jen and I grow flowers. A flower is a nice

کیک می‌پزیم. من و جن گل پرورش می دهیم . گل

beautiful plant with a a stem and petals and it just looks

گیاهی است زیبا و با ساقه و گلبرگ و فقط زیبا به نظر می رسد

beautiful and sometimes it has a nice scent like lavender. So

و گاهی اوقات بوی خوشی مانند اسطوخودوس دارد.

you bake bread with flour. You make a bouquet with flowers as

پس نان را با آرد می پزی. شما یک دسته گل هم با گل

well. I should rephrase this. You don't use flour like when

درست می کنید. من باید این را دوباره بیان کنم. شما از آرد استفاده نمی کنید مثل زمانی که

you bake with flour there's no plural to flour. I guess you

با آرد می پزید، آرد جمع نیست. حدس می‌زنم

could say there's different kinds of flours at the store

می‌توان گفت انواع مختلفی از آرد در فروشگاه وجود دارد،

but normally you bake with flour. A cup of flour. You

اما معمولاً شما با آرد پخت می‌کنید . یک فنجان آرد.

make a bouquet though with many many different flowers. When I

شما یک دسته گل درست می کنید با تعداد زیادی گل های مختلف. وقتی

go to work I wear a shoe. My shoe actually looks a lot like

سر کار می روم کفش می پوشم. کفش من در واقع خیلی

the shoe way over there. I have a pair of brown shoes. I have a

شبیه کفش های آن طرف است. من یک جفت کفش قهوه ای دارم. من یک

pair of black shoes. It's nice to have good shoes. I'm on my

جفت کفش مشکی دارم. داشتن کفش خوب خوب است.

feet all day. I need to be comfortable when I wear my

تمام روز روی پاهایم هستم. وقتی کفش هایم را می پوشم باید راحت باشم

shoes. I need to be I need to be able to come home and not

. من باید باشم باید بتوانم به خانه بیایم و

have sore feet. Sometimes though a fly will buzz around

پاهایم درد نکند. گاهی اوقات

while I'm doing my lesson. Or maybe one of my dogs will come

وقتی در حال انجام درس هستم، مگس به اطراف وزوز می کند. یا شاید یکی از سگ های من بیاید

and try to interrupt me when I'm making a video and then I

و سعی کند حرف من را هنگام ساختن یک ویدیو قطع کند و سپس

shoo them away. I'll even say that word. I'll be like shoo

آنها را دور بزنم. من حتی آن کلمه را خواهم گفت . من مثل

get out of here or shoo. Get out of here if it was a fly. I

شو از اینجا برو یا شو. اگر مگس بود از اینجا برو من

wouldn't do this for a dog. Whine and wine. Someone who

این کار را برای سگ انجام نمی دهم. ناله و شراب.

whines a lot when you whine when you look like this man over

کسی که وقتی شما با این قیافه اخم آمیز شبیه این مرد به نظر می رسید، خیلی ناله می کند

here with the kind of the grouchy look. It means you

. یعنی

complain a lot. Ah why do I have to work an extra hour? Why

خیلی شکایت میکنی آخه چرا باید یک ساعت بیشتر کار کنم؟ چرا

do I have to sometimes my kids whine if they don't like what we

باید گاهی اوقات بچه هایم ناله کنند اگر از چیزی که

made for supper. They'll whine and say I don't want to eat

ما برای شام درست کردیم خوششان نمی آید. آنها ناله می کنند و می گویند من نمی خواهم

this. This isn't very yummy. So when you whine it means you are

این را بخورم. این خیلی خوشمزه نیست بنابراین وقتی ناله می کنید به این معنی است که

complaining. We do however make something from grapes. Which is

شکایت می کنید. اما ما چیزی از انگور درست می کنیم. که به

called wine. Grapes grow in a vineyard. They're harvested.

آن شراب می گویند. انگور در تاکستان رشد می کند . آنها برداشت می شوند.

They're for their juice. The juice is fermented and

آنها برای آب خود هستند. شیره تخمیر می شود و

eventually we have what's called wine which is a beverage

در نهایت چیزی به نام شراب داریم که نوشیدنی

or drink with alcohol in it made from grapes. So this is

یا نوشیدنی حاوی الکل در آن است که از انگور تهیه می شود. بنابراین این

kind of a funny one. Uh last night for supper we had peas.

یک نوع خنده دار است. دیشب برای شام نخود فرنگی خوردیم.

We cook different vegetables all the time. Last night we had

ما همیشه سبزیجات مختلف می پزمیم. دیشب

peas. Peas are small green spheres I guess. A sphere is

نخود فرنگی خوردیم. حدس می زنم نخودها کره های سبز کوچکی هستند. یک کره

like a well a sphere is a try to explain what a sphere is.

مانند یک چاه است، یک کره تلاشی است برای توضیح اینکه یک کره چیست.

It's like it's a round 3D object. Never mind. A pea is a

انگار یک شی 3 بعدی گرد است. بیخیال. نخود

kind of vegetable. This person though is by the toilet and he

نوعی سبزی است. این شخص در کنار توالت است و

is taking a pee. This is an informal way to talk about I

در حال ادرار کردن است. این یک روش غیررسمی برای صحبت در مورد آن است که

guess the scientific word would be urination. Um but in English

حدس می‌زنم کلمه علمی آن ادرار باشد. اوم اما به انگلیسی

we'll say I need to go to the bathroom. If you're talking to

می گوییم باید به دستشویی بروم. اگر با کسی صحبت

someone you know well like a family member or a friend. You

می کنید که خوب می شناسید مانند یکی از اعضای خانواده یا یک دوست.

might use the informal phrase oh I just need to go pee or I

ممکن است از عبارت غیررسمی oh I just need to go pee or I

need to take a pee. I'll see you in a minute. I just need to

need to take a pee استفاده کنید. یه دقیقه دیگه میبینمت فقط باید

go pee. So this guy is at the toilet he's taking a pee.

برم ادرار کنم بنابراین این مرد در توالت است و دارد ادرار می کند.

Remember this is kind of informal. Normally you would

به یاد داشته باشید که این یک نوع غیر رسمی است. معمولاً

just say that you need to go to the bathroom. Oh I just need to

فقط می گویید که باید به دستشویی بروید. اوه من فقط باید

go to the bathroom before we leave. I love it when I go to a

قبل از رفتن به دستشویی بروم. وقتی به یک فروشگاه می روم

store and things are on sale. When a store has a sale it

و چیزهایی فروخته می شوند، دوست دارم. وقتی یک فروشگاه فروش دارد به این

means that things are cheaper than normal. Maybe they're 10%

معنی است که چیزها ارزان تر از حد معمول هستند. شاید 10

off or 20% off. You can see I'm getting excited already.

درصد یا 20 درصد تخفیف داشته باشند. می بینید که من در حال حاضر هیجان زده شده ام.

Whenever something is on sale I can buy more and use less

هر زمان که چیزی فروخته می شود، می توانم بیشتر بخرم و

money. A ship like this though this boat has a sail on it. It

پول کمتری مصرف کنم. کشتی مانند این اگرچه این قایق یک بادبان روی آن است.

uses a sail in order to catch the wind and to have propulsion

از بادبان استفاده می کند تا باد را بگیرد و نیروی محرکه

I guess would be the word for it. So when you go to a store

ای داشته باشد، حدس می زنم این کلمه برای آن باشد. بنابراین وقتی به یک فروشگاه می روید،

sometimes things are on sale. When you go in a sailboat it

گاهی اوقات چیزهایی در معرض فروش هستند. وقتی با قایق بادبانی می روید

has a sail. So when you build something out of wood you're

بادبان دارد. بنابراین وقتی چیزی از چوب می

going to need boards. A board is a piece of wood that has

سازید به تخته نیاز خواهید داشت. تخته چوبی است که به

been made square. So they chopped down the tree. They

شکل مربع در آمده است. بنابراین آنها درخت را قطع کردند.

they cut the lumber into boards and you're you're going to need

آنها الوار را به تخته می برند و شما

to buy a board. We saw a board earlier when we the picture of

باید یک تخته بخرید. زمانی که تصویر

someone that drilled a hole through the board. This kid though is

شخصی را دیدیم که تخته را سوراخ کرده بود. این بچه هر چند

bored. He is not enjoying what's happening in his class

حوصله اش سر رفته است. او از اتفاقاتی که در کلاسش می افتد

or wherever he is. This kid is bored. When you're bored you're

یا هر کجا که باشد لذت نمی برد. این بچه حوصله اش سر رفته وقتی حوصله ات سر می

not excited. You're not happy. You're not enjoying what's

رود هیجان زده نیستی. تو خوشحال نیستی شما از اتفاقی که می افتد لذت نمی برید

happening. Um but usually if I go and buy a lot of boards to

. اوم اما معمولاً اگر بروم و تخته های زیادی بخرم تا

build something I'm not bored. Okay because I like building

چیزی بسازم حوصله ام سر نمی رود. خوب چون من دوست دارم

things. If you look way over there these two guys are in a

چیزهایی بسازم. اگر به آنجا نگاه کنید ، این دو نفر در یک

band. They've decided that they're going to play music

گروه هستند. آنها تصمیم گرفته اند که با هم موسیقی

together and so they formed a band and they are now playing

بنوازند و به همین دلیل یک گروه تشکیل دادند و اکنون

in a band. One guy is playing the guitar. The other guy is

در یک گروه می نوازند. یکی داره گیتار میزنه مرد دیگر در

playing the saxophone. A band is just a group of people who

حال نواختن ساکسیفون است. یک گروه فقط گروهی از مردم است که

play different instruments to make music. It's fun to go to a

برای ساخت موسیقی سازهای مختلف می نوازند . رفتن به

concert and see a popular band. Um but sometimes something

کنسرت و دیدن یک گروه محبوب لذت بخش است. امم اما گاهی

might be banned. When something is banned it means it's not

ممکن است چیزی ممنوع شود. وقتی چیزی ممنوع است به این معنی است که

allowed anymore. At our school certain kinds of video games are

دیگر مجاز نیست. در مدرسه ما انواع خاصی از بازی های ویدیویی

banned. You're not allowed to play games on your phone. It's

ممنوع است. شما مجاز به انجام بازی در تلفن خود نیستید.

banned. On the property of public buildings in Ontario

ممنوع است. در املاک ساختمان های عمومی در انتاریو

smoking is banned. You're not allowed to smoke. So if you

سیگار کشیدن ممنوع است. شما اجازه سیگار کشیدن ندارید بنابراین

play music in with a group of people you would probably call

اگر با گروهی از افراد موسیقی می‌نوازید، احتمالاً

it a band and if you go somewhere and you're not

آن را گروه موسیقی می‌نامید و اگر به جایی بروید و

allowed to do something it we would say that it is banned.

اجازه انجام کاری را ندارید ، می‌گوییم ممنوع است.

Same pronunciation. Hey the ocean has tides. The tide comes

همان تلفظ. هی اقیانوس جزر و مد دارد جزر و مد می

in. The tide goes out. The water is different levels. It's

آید. جزر و مد می رود. آب در سطوح مختلف است.

different heights at different times of the day. Um so when

ارتفاع آن در ساعات مختلف روز متفاوت است. اوم، پس وقتی

you see the tide coming in you probably want to move back. Uh

می بینید که جزر و مد در حال آمدن است، احتمالاً می خواهید به عقب برگردید. آه

if you're sitting close to the edge of the of the ocean and

اگر نزدیک لبه اقیانوس نشسته

you don't want to get wet you would move back because the

باشید و نخواهید خیس شوید ، به عقب برگردید زیرا

tide is coming in. But like the word knot when you have ropes

جزر و مد در حال آمدن است.

you sometimes they need to be tied. Um so here you can see that

گره خورده است. در اینجا می توانید ببینید که

these ropes are tied to what looks like a sail. So you make

این طناب ها به چیزی شبیه بادبان بسته شده اند. پس

a knot in order to tie a rope to something and then you say

برای اینکه طناب را به چیزی ببندید گره می زنید و بعد می

it is tied. This is definitely tied up. One of my favourite

گویید گره خورده است. این قطعا گره خورده است. یکی از چیزهای مورد علاقه من

things to eat is something called a sundae. Um when I have

برای خوردن چیزی به نام سوند است. اوم وقتی

ice cream I like to have it in a bowl. Sometimes with some

بستنی دارم دوست دارم آن را در یک کاسه بنوشم. گاهی اوقات با مقداری

nuts or pieces of chocolate and some chocolate sauce we would

آجیل یا تکه‌های شکلات و مقداری سس شکلات به

call that a sundae. It's different than an ice cream

آن می‌گوییم سوند. با بستنی

cone where you have something that's kind of like a cookie I

قیفی فرق می کند که در آن چیزی شبیه به یک کلوچه دارید که

guess with ice cream on top. A sundae is in a bowl. Um and

حدس می زنم بستنی روی آن باشد. سوند در یک کاسه است. اوم و

when you go to a restaurant you can say oh I'll have a

وقتی به یک رستوران می روید می توانید بگویید اوه من یک

chocolate fudge sundae. Uh or I'll have a strawberry sundae. So

ساندای فاج شکلاتی می خورم. اوه یا من یک دمنوش توت فرنگی می خورم. پس

that would be ice cream with whatever you wanted on top of

این می شود بستنی با هر چیزی که می خواهید روی

it. So definitely it's ice cream with toppings. Which is

آن. پس مطمئناً بستنی با تاپینگ است.

pronounced the same way as the day of the week. In a couple

که همانند روز هفته تلفظ می شود. یکی دو

days it will be Sunday. Sunday is a really nice day. It's a

روز دیگه یکشنبه میشه یکشنبه واقعا روز خوبی است.

day where at least in this part of the world you don't need to

روزی است که حداقل در این قسمت از دنیا نیازی به

work. So Sunday is kind of fun. It's part of the weekend.

کار نیست. بنابراین یکشنبه به نوعی سرگرم کننده است. بخشی از آخر هفته است.

Saturday and Sunday are the two days that I use as my weekend.

شنبه و یکشنبه دو روزی هستند که من از آنها به عنوان آخر هفته استفاده می کنم.

I work from Monday to Friday and I have Saturday and Sunday

من از دوشنبه تا جمعه کار می کنم و شنبه و یکشنبه تعطیل هستم

off. So that's very very nice. Bolder and boulder. So when you

. پس خیلی خیلی خوبه جسورتر و سنگدل تر. بنابراین وقتی

type in a certain font you can type it in the normal way or

فونت خاصی را تایپ می‌کنید، می‌توانید آن را به روش معمولی تایپ کنید یا

you can make it bolder. Okay. So you you might type something

می‌توانید آن را پررنگ‌تر کنید. باشه. بنابراین ممکن است چیزی را

on a document and your boss might say make the title

در یک سند تایپ کنید و رئیستان بگوید عنوان را

bolder. It means to make it thicker. If I am afraid to do

پررنگ‌تر کنید. یعنی ضخیم تر کردن. اگر از انجام

things I might want to be bolder. B O L D E R. The same

کارها می ترسم، شاید بخواهم جسورتر باشم. B O L D E R.

as making a font bolder. But a boulder B O U L D E R. Boulder is

همان که فونت را پررنگ تر کنید. اما یک تخته سنگ B O U L D E R. بولدر

a large rock. This would be a boulder. A boulder would be like a

یک سنگ بزرگ است. این یک تخته سنگ خواهد بود. یک تخته سنگ مانند

rock that's almost the same height as I am. When you climb

سنگی است که تقریباً به همان ارتفاع من است. وقتی

a mountain you try to get to the peak. If you look at the

از کوهی بالا می روید سعی می کنید به قله برسید. اگر به تصویر دور نگاه کنید،

far picture there looks like there it looks like there is a

به نظر می رسد که در آنجا

restaurant at the peak of this mountain. Um so when you climb

رستورانی در قله این کوه وجود دارد. اوم پس وقتی از یک کوه بالا می روید

a mountain your goal is to get to the peak. This girl though

هدف شما رسیدن به قله است. اگرچه این دختر

is taking a peak around the corner. She is peaking around

در گوشه و کنار اوج می گیرد . او در

the corner. The verb to peak means to like I used to did I

گوشه ای اوج می گیرد. فعل to peak به معنای دوست داشتن من استفاده می کردم

used to do this? I used to start my lesson right? With the

آیا این کار را انجام می دادم؟ من قبلا درسمو شروع میکردم درسته؟ با

piece of paper and then I would well I would peek from behind

تکه کاغذ و بعد خوب از پشت کاغذ نگاه می کردم

the piece of paper. So steel and steal last week we did a

. بنابراین هفته گذشته فولاد و دزدی

lesson on building materials. I think that was last week. We

درسی در مورد مصالح ساختمانی انجام دادیم. فکر کنم هفته پیش بود

talked about rebar. Rebar is made out of steel. In the far

در مورد میلگرد صحبت کردیم. میلگرد از فولاد ساخته شده است. در تصویر دور

picture you see some steel that's probably going to be

مقداری فولاد را می بینید که احتمالاً

used with concrete in order to make a building. This guy

قرار است با بتن برای ساختن ساختمان استفاده شود. اما این مرد

though is trying to steal something. Okay? S T E A L is

سعی می کند چیزی را بدزدد. باشه؟ S T E A

the verb we use when someone is taking something that isn't

L فعلی است که وقتی کسی چیزی را می گیرد که مال او نیست استفاده

theirs. Um the truck in the far picture is dumping waste. Waste

می کنیم. اوم کامیون در تصویر دور در حال ریختن زباله است.

is a general term we use for garbage or trash. Anything that

زباله یک اصطلاح کلی است که ما برای زباله یا زباله استفاده می کنیم. هر چیزی که

we as humans don't need anymore and can't use we say it is

ما به عنوان انسان دیگر به آن نیاز نداریم و نمی توانیم استفاده کنیم، می گوییم

waste. Um we actually produce too much waste. Humans need to

ضایع است. اوم ما در واقع زباله زیادی تولید می کنیم. انسان‌ها باید

learn to recycle more stuff because we produce too much

یاد بگیرند که چیزهای بیشتری بازیافت کنند، زیرا زباله‌های زیادی تولید

waste and it ends up getting dumped in the dump. Um but this

می‌کنیم و در نهایت در زباله‌دان ریخته می‌شوند. اوم اما این

guy has a belt around his waist. So you put a belt around

مرد کمربند دور کمرش دارد. بنابراین برای اینکه شلوار خود

your waist in order to hold your pants up. It's good to

را بالا نگه دارید، کمربند را دور کمر خود قرار دهید .

wear a belt. If your pants are too loose, wearing a belt will

بستن کمربند خوب است. اگر شلوار شما خیلی گشاد است، بستن کمربند

help you a lot. Um this mouse in the far picture has a tail.

به شما کمک زیادی می کند. امم، این موش در تصویر دور یک دم دارد.

Um a lot of animals have tails. My dog has a tail. All of our

اوم خیلی از حیوانات دم دارند. سگ من دم دارد. همه

cats have tails. My other dog has a tail. Humans do not have

گربه های ما دم دارند. سگ دیگرم دم دارد. اگرچه انسان ها

tails though. This little boy though is telling a tale. T A L

دم ندارند. هرچند این پسر کوچولو داره قصه میگه. داستان T A L

E tale is another word for a story. It's really nice.

E کلمه دیگری برای داستان است. واقعا خوب است.

Children really like it when their parents or grandparents

بچه ها خیلی دوست دارند که والدین یا پدربزرگ و مادربزرگشان

read them a story or tell them a tale. So we can use the word

برایشان داستان بخوانند یا برایشان قصه تعریف کنند. بنابراین می توانیم از کلمه

tale T A L E to talk about a story. I mentioned I liked it

tale T A L E برای صحبت در مورد یک داستان استفاده کنیم. من اشاره کردم که

when things are on sale because I like it when things are

وقتی چیزهایی در فروش هستند آن را دوست دارم زیرا وقتی چیزها ارزان هستند دوست دارم

cheap. In the far photo you can say that see that things are

. در عکس دور می‌توانید بگویید ببینید که چیزها

twenty, 30, or 50% off at that store. If you were to buy

در آن فروشگاه بیست، 30 یا 50 درصد تخفیف دارند . اگر بخواهید

something there it would be cheap. It's nice to buy things

چیزی از آنجا بخرید ارزان خواهد بود . خرید چیزهایی

when they are cheap. Now cheap has another meaning. When

که ارزان هستند خوب است. حالا ارزانی معنای دیگری دارد. وقتی

something isn't made well you can also say it's cheap. Ah

چیزی خوب ساخته نمی شود، می توانید بگویید ارزان است. آه

that the toy broke well it was just a cheap toy anyways. But

که اسباب بازی خوب شکست، به هر حال فقط یک اسباب بازی ارزان بود. اما

this bird is cheeping. A bird can cheep. When you hear a bird

این پرنده در حال غر زدن است. یک پرنده می تواند چنگ بزند. وقتی صدای یک پرنده را می شنوید

I'm using the word cheep to make a bird sound. But in the

من از کلمه cheep برای ایجاد صدای پرنده استفاده می کنم. اما

morning sometimes we can hear the birds cheep outside of our

صبح گاهی اوقات صدای پرنده ها را از بیرون

window. You also use chirp cheep chirp or sing but

پنجره می شنویم. شما همچنین از صدای جیر جیر یا آواز خواندن استفاده می کنید، اما

sometimes you will hear a bird cheep. Mail and male. This one

گاهی اوقات صدای جیغ پرنده را می شنوید. پست و مرد. این

was mentioned in the chat. Sometimes you get email which

مورد در چت ذکر شد. گاهی اوقات ایمیلی دریافت می کنید که

is a kind of communication. Sometimes you get a letter in

نوعی ارتباط است. گاهی اوقات نامه ای

the mail. Like an actual envelope with a letter inside

از طریق پست دریافت می کنید. مانند یک پاکت واقعی که یک نامه

of it and a stamp. We go and get our mail everyday. M A I L.

داخل آن و یک مهر است. ما هر روز می رویم و نامه هایمان را می گیریم. M A I L.

From the mailbox. The mailbox is along the road. I am a male.

از صندوق پست. صندوق پستی در کنار جاده است. من یک مرد هستم.

When you go somewhere and when you fill out a form it might

وقتی به جایی می روید و وقتی فرمی را پر می کنید ممکن است

ask if you are male or female. And so you would check off

بپرسد که آیا شما مرد هستید یا زن. و بنابراین شما باید بررسی کنید

Whether you are male which I'm not going to describe any

که آیا شما مرد هستید یا نه که من قصد ندارم

further. Um or if you are female. But definitely mail and

بیشتر توضیح دهم. ام یا اگر شما زن هستید. اما قطعا mail و

male are pronounced the same way. If you are in a play it's

male به یک شکل تلفظ می شوند. اگر در یک نمایشنامه هستید،

a little hard to see this in the far picture. If you are in

دیدن آن در تصویر دور کمی سخت است . اگر در

a play we say that you are playing a role. If I was in a

یک نمایشنامه حضور دارید می گوییم که در حال ایفای نقش هستید. اگر من در یک

play and I was Hamlet I would someone might say oh what's

نمایشنامه بودم و هملت بودم، ممکن بود یکی بگوید اوه

your role? Oh I'm playing the role of Hamlet. So role refers

نقش تو چیست؟ اوه من نقش هملت را بازی می کنم . بنابراین نقش

to your function. Someone can even ask you this about work.

به عملکرد شما اشاره دارد. حتی یک نفر می تواند این را در مورد کار از شما بپرسد.

They can say what's your role at work? Oh I'm the director of

آنها می توانند بگویند نقش شما در کار چیست؟ اوه من مدیر

education. I I'm not by the way. But that would be my role.

آموزش و پرورش هستم. من اتفاقا نیستم اما این نقش من خواهد بود.

This here is a small what we call a bun or a roll. Sometimes

این یک چیز کوچک است که ما آن را نان یا رول می نامیم. گاهی اوقات

when you have dinner you'll have a roll with dinner. You

وقتی شام می خورید یک رول با شام می خورید. همچنین

can also use roll to talk about here. I can roll this along my

می توانید از رول برای صحبت در اینجا استفاده کنید. من می توانم این را در امتداد رول

hand R O L L roll. I can roll that along my hand. Read and

R O L L دستم بچرخانم. می توانم آن را روی دستم بغلتانم. بخوان و

reed. So this child is reading. I think it's a child. Hard to

نی بزن. پس این بچه در حال خواندن است. فکر کنم بچه باشه گفتنش

tell. The picture's very small for me. This person is reading.

سخته عکس برای من خیلی کوچک است این شخص در حال خواندن است.

They have decided to read the dictionary. It's probably hard

آنها تصمیم گرفته اند فرهنگ لغت را بخوانند . احتمالا

to read the dictionary. But in the far picture this person is

خواندن فرهنگ لغت سخت است. اما در تصویر دور این شخص در

reading. Things that grow along waterways. Um there's a certain

حال خواندن است. چیزهایی که در کنار آبراه ها رشد می کنند . امم نوع خاصی

kind of plant that grows along rivers and lakes and we call

از گیاه وجود دارد که در کنار رودخانه ها و دریاچه ها رشد می کند و ما

them reeds. A reed is kind of like a grass that likes to grow

آنها را نی می نامیم. نی به نوعی مانند علف است که دوست دارد

in a place where it's very very wet. So here you have a person

در مکانی که خیلی مرطوب است رشد کند. بنابراین در اینجا شخصی دارید

who has decided to read and along this lake you have a reed

که تصمیم گرفته است بخواند و در امتداد این دریاچه

some reeds if I use the plural This came up a little bit. Uh

یک نی دارید اگر از جمع استفاده کنم این کمی بالا آمد. Uh

ate is the past participle of to eat. So yesterday I ate

ate فعل ماضی to eat است. پس دیروز

three meals. Yesterday I ate too much. If I'm talking about

سه وعده غذا خوردم. دیروز زیاد خوردم اگر در مورد

eating in the past I would use ate. But it's also a number.

غذا خوردن در گذشته صحبت می کنم، از آن استفاده می کنم . اما این هم یک عدد است.

Eight right? One, two, three, four, five, six, 7, eight,

هشت درسته؟ یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت،

nine, ten. How fast can I say that? One, two, three, and

نه، ده. چقدر سریع می توانم این را بگویم؟ یک، دو، سه، و

five, six, 7, eight, nine, ten. When I was a kid we used to

پنج، شش، 7، هشت، نه، ده. وقتی بچه بودم

have races at school to see who could count to ten the fastest.

در مدرسه مسابقه می‌دادیم تا ببینیم چه کسی سریع‌تر تا ده بشمارد.

If you listen I do say every number but I don't pronounce it

اگر گوش کنید من هر عدد را می گویم اما آن را خیلی خوب تلفظ نمی کنم

very well. One 2 three four 5 6 7 8 9 ten. One 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9 10. One,

. یک 2 سه چهار 5 6 7 8 9 ده. یک 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9 10. یک،

two, three, four, five, six, 7, eight, nine, ten. One, 2, three,

دو، سه، چهار، پنج، شش، 7، هشت، نه، ده. یک، 2، سه،

four, five, 6 7, eight, nine, ten. There you go. You'll

چهار، پنج، 6، 7، هشت، نه، ده. شما بروید. به

that's not a good way to pronounce the numbers one

هر حال، این روش خوبی برای تلفظ اعداد یک

through ten by the way. Buy and bye. So, when you go to the

تا ده نیست. بخر و خداحافظ بنابراین، وقتی به

store, you go there because you need to buy something. You need

فروشگاه می روید، به آنجا می روید زیرا باید چیزی بخرید. شما باید

to give someone money because you need whatever they are

به کسی پول بدهید زیرا به هر چیزی که او می فروشد نیاز دارید که

selling in the far picture you can see the person is going to

در تصویر دور می بینید که شخص قصد دارد

buy an apple. I think it's an apple. Yes could be

یک سیب بخرد. فکر کنم سیب باشه بله می تواند

pomegranates. No apples. I think past the apples are

انار باشد. بدون سیب من فکر می کنم گذشته از سیب

tomatoes maybe. This person though in the closer picture is

شاید گوجه فرنگی باشد. این شخص اگرچه در تصویر نزدیکتر

waving bye. When you say bye to someone it means they are

دست تکان می دهد خداحافظ. وقتی با کسی خداحافظی می کنید به این معنی است که او در حال

leaving and you just want to say bye to them. You want to

رفتن است و شما فقط می خواهید با او خداحافظی کنید. شما می خواهید به

kind of it's the opposite of hi. Right? Hi is what you say

نوعی آن را برعکس سلام است. درست؟ سلام چیزی است که

when you see someone. Bye is what you say when they leave.

وقتی کسی را می بینید می گویید. خداحافظ چیزی است که وقتی آنها می روند می گویید.

Sell and cell. So when you have something you don't want

فروش و سلول. بنابراین وقتی چیزی دارید که

anymore you might decide to sell it. That means if someone

دیگر نمی خواهید، ممکن است تصمیم بگیرید آن را بفروشید. یعنی اگر کسی

gives you money they can have it. I had a computer once and I

به شما پول بدهد می تواند آن را داشته باشد. من یک بار کامپیوتر داشتم و دیگر

didn't want it anymore. So I decided to sell the computer.

آن را نمی خواستم. بنابراین تصمیم گرفتم کامپیوتر را بفروشم.

So someone gave me money and then they took it. So that was

بنابراین یک نفر به من پول داد و سپس آن را گرفتند. پس

really nice. However on earth almost every living thing is

واقعا خوب بود با این حال روی زمین تقریباً هر موجود زنده

made up of cells. Almost. I think every living thing is

ای از سلول تشکیل شده است. تقریبا. من فکر می کنم هر موجود زنده

made up of cells. Cells are very very very tiny parts of

ای از سلول تشکیل شده است. سلول ها بخش های بسیار بسیار بسیار ریزی از

all living things. Our bodies are made up of cells. Also if

همه موجودات زنده هستند. بدن ما از سلول ها تشکیل شده است. همچنین اگر

you commit a crime they put you in a prison cell. So that's

جرمی مرتکب شوید شما را در سلول زندان می گذارند. بنابراین این

another use of the word cell. Marry and Merry. So when you

استفاده دیگری از کلمه سلول است. ازدواج کنید و شاد باشید. بنابراین وقتی

decide that you like someone you might decide to marry. You

تصمیم می گیرید که کسی را دوست دارید، ممکن است تصمیم بگیرید که با او ازدواج کنید.

might decide to get married. So in the far picture they have

ممکن است تصمیم به ازدواج بگیرید. بنابراین در تصویر دور آنها

decided to marry. Around Christmas time though we say

تصمیم به ازدواج گرفته اند. تقریباً در زمان کریسمس می گوییم

merry Christmas. Or if you talk about a bunch of people who are

کریسمس مبارک. یا اگر در مورد افراد زیادی صحبت می کنید که در

having fun and laughing you might say they're very merry.

حال تفریح ​​و خندیدن هستند، ممکن است بگویید آنها بسیار خوشحال هستند.

Now it's kind of an older word we don't use the word merry in

حالا این یک کلمه قدیمی است که ما دیگر کلمه شاد را به

the happiness sense very much anymore. But definitely Marry

معنای شادی زیاد به کار نمی بریم. اما قطعا Marry

and merry are pronounced the same. Meet and meat. When you

و Merry یکسان تلفظ می شوند . ملاقات و گوشت.

start a new job you're going to meet a lot of new people. In

وقتی کار جدیدی را شروع می کنید با افراد جدید زیادی آشنا خواهید شد. در

the far picture you can see that the person is shaking

تصویر دور می بینید که فرد در حال دست دادن است

hands. They're probably saying hi. Because as they start their

. احتمالاً دارند سلام می کنند. زیرا با شروع

job they meet their colleagues. When you meet someone it means

کار خود با همکاران خود ملاقات می کنند. وقتی کسی را ملاقات می کنید به این معنی است

that you see them for the first time maybe someone introduces

که او را برای اولین بار می بینید شاید کسی او

them to you. Today when I go to school in the one class there's

را به شما معرفی کند. امروز وقتی در کلاس یک

going to be a guest speaker. And it will be fun to meet that

به مدرسه می روم، یک سخنران مهمان حضور خواهد داشت. و ملاقات با آن شخص لذت بخش خواهد بود

person. Also if you are someone who likes chicken or pork or

. همچنین اگر کسی هستید که مرغ یا گوشت خوک یا

beef it means you like to eat meat. Meat is a source of

گاو را دوست دارید به این معنی است که دوست دارید گوشت بخورید. گوشت منبع

protein that comes from animals that people cook and eat. So in

پروتئینی است که از حیواناتی که مردم می پزند و می خورند به دست می آید. بنابراین در

the far picture the person is definitely going to meet this

تصویر دور، شخص قطعاً قرار است با این

person or is meeting this person. And here we have some

شخص ملاقات کند یا در حال ملاقات با این شخص است. و اینجا مقداری

meat. I think it's chicken. This person in the far picture

گوشت داریم. فکر کنم مرغ باشه این شخص در تصویر دور

ran a race and they won. They came in first place. They won

یک مسابقه دوید و آنها برنده شدند. آنها در رتبه اول قرار گرفتند. آنها

the race. Hopefully whatever sport you watch hopefully your

برنده مسابقه شدند. امیدوارم هر ورزشی که تماشا می کنید، امیدوارم

team has a lot of wins this year. It's really cool when you

امسال تیم شما برنده های زیادی داشته باشد. وقتی

can say my team won a lot of games this past year. Um and

می‌توان گفت تیم من بازی‌های زیادی را در سال گذشته برد، واقعاً جالب است. اوم و

also when you count you start with the number one. Completely

همچنین وقتی می شمارید با شماره یک شروع می کنید.

different spellings. Won and one. Totally the same

املای کاملا متفاوت برد و یکی. کلا همین

pronunciation. This is my right hand. So I wear my Fitbit and

تلفظ این دست راست من است . بنابراین من فیت بیت و

my wedding ring on my left hand. This is my right hand. I

حلقه ازدواجم را روی دست چپم می پوشم . این دست راست من است.

use my right hand to write. This is my dominant hand. I am

از دست راستم برای نوشتن استفاده می کنم. این دست غالب من است. من

right handed. When I write W R I T E I write with my right

راست دستم وقتی W R I T E می نویسم با دست راستم می نویسم

hand. Is that confusing? I write with my right hand.

. آیا این گیج کننده است؟ با دست راستم می نویسم

Should I put that in the chat? Maybe I'll do that for a second

آیا باید آن را در چت قرار دهم؟ شاید این کار را برای لحظه ای اینجا انجام دهم

here. I write with my right hand. There we go. Hopefully I

. با دست راستم می نویسم ما میرویم آنجا. امیدوارم این

did that right. Yes I did. Um I write with my right hand. Um

کار را درست انجام داده باشم. بله انجام دادم. من با دست راستم می نویسم امم

some people write with their left hand because they are left

بعضی ها با دست چپ می نویسند چون چپ

handed. When you go out on the sea you need a really big boat.

دست هستند. وقتی به دریا می روید به یک قایق واقعا بزرگ نیاز دارید.

You might want to even go on a large ship if you go out on the

اگر در دریا بیرون می روید، حتی ممکن است بخواهید با یک کشتی بزرگ بروید

sea. There's the Mediterranean Sea. There are many huge seas

. دریای مدیترانه وجود دارد . دریاهای عظیم زیادی

around the world. Um and it's definitely just a large body of

در سراسر جهان وجود دارد. اوم و قطعاً فقط حجم بزرگی از

water. But we also have the verb to see. Right now I can

آب است. اما فعل دیدن را هم داریم. در حال حاضر می

see Jen outside. I can see Oscar. I can see a cat. I'm

توانم جن را بیرون ببینم. من می توانم اسکار را ببینم. من می توانم یک گربه را ببینم.

sorry I don't have another camera. But I can see Walter

متاسفم که دوربین دیگری ندارم . اما من می توانم والتر را

running. A lot of times Oscar walks our older dog and Walter

در حال دویدن ببینم. خیلی وقت ها اسکار سگ بزرگتر ما را راه

runs around him. So I can see them right now. So in the far

می اندازد و والتر دور او می دود. بنابراین من می توانم آنها را در حال حاضر ببینم. بنابراین در تصویر دور

picture you can see the person doesn't have a lot of muscle.

می بینید که فرد عضله زیادی ندارد.

Their arm looks not very muscly. That would be the word

بازوی آنها چندان عضلانی به نظر نمی رسد. این همان کلمه

I would say. So I think this person might be kind of weak.

ای است که من می گویم. بنابراین من فکر می کنم این شخص ممکن است به نوعی ضعیف باشد.

Weak is the opposite of strong. So in the far picture I have a

ضعیف نقطه مقابل قوی است. بنابراین در تصویر دور من یک

picture of someone who is weak. They are not strong. In this

عکس از کسی دارم که ضعیف است. آنها قوی نیستند. در این

picture though you see on the wall this person has written

تصویر هر چند روی دیوار می بینید که این شخص

down everything they have to do during the week. So during the week

هر کاری را که در طول هفته باید انجام دهد را یادداشت کرده است. بنابراین در طول هفته

they have a bunch of things they need to do. So they have

آنها یکسری کارهایی دارند که باید انجام دهند. بنابراین

written all of those things on the wall. So if you're not

همه آن چیزها را روی دیوار نوشته اند. بنابراین اگر

strong you're weak in the far picture. And if you think about

قوی نیستید در تصویر دور ضعیف هستید . و اگر

the next seven days you can think about what you're going

به هفت روز آینده فکر می کنید، می توانید

to do this week. What you're going to do the rest of the

به کارهایی که قرار است این هفته انجام دهید فکر کنید. کاری که قرار است بقیه

week.

هفته انجام دهید.