Hyperbole: A Million Ways to Improve Your English! 😲

Hi everyone. Are you ready for a new English lesson?

سلام به همه. آیا برای یک درس جدید انگلیسی آماده هستید؟

Many of my videos are responses to your requests, or they're inspired by your questions and comments.

بسیاری از ویدیوهای من پاسخی به درخواست های شما هستند یا از سوالات و نظرات شما الهام گرفته شده اند.

So be sure to watch, comment, and subscribe.

پس حتما تماشا کنید، نظر بدهید و مشترک شوید.

Learning together is more effective than studying all alone. I hope you agree.

یادگیری با هم موثرتر از مطالعه به تنهایی است. امیدوارم موافق باشید

I have, like, a gazillion videos because I've been on YouTube forever,

من مثلاً ویدیوهای gazillion دارم زیرا برای همیشه در YouTube بوده ام،

so be sure to use my playlists to find the skills and topics you need most.

بنابراین حتماً از لیست های پخش من برای پیدا کردن مهارت ها و موضوعاتی که بیشتر به آن نیاز دارید استفاده کنید.

Did you hear what I just did?

شنیدی چیکار کردم؟

I exaggerated. I said I have a gazillion videos, and I've been on YouTube forever.

اغراق کردم گفتم من یک ویدیوی gazillion دارم و برای همیشه در یوتیوب بودم.

Well, forever is a long time, and I certainly wasn't on YouTube as a little girl or as a teenager.

خوب، همیشه زمان زیادی است، و من مطمئناً به عنوان یک دختر کوچک یا نوجوان در یوتیوب نبودم.

That was a bit of an exaggeration. I was stretching the truth.

این کمی اغراق آمیز بود. داشتم حقیقت را می گفتم.

Also, "gazillion" is an informal word that means "a lot."

همچنین، "gazillion" یک کلمه غیر رسمی است که به معنای "زیاد" است.

"Gazillion" sounds like a "million," and I certainly don't have that many videos!

"Gazillion" شبیه "میلیون" به نظر می رسد و من مطمئناً آنقدر ویدیو ندارم!

We use words like "gazillion" to make an impression. Hyperbole is a colorful way of speaking or writing.

ما از کلماتی مانند "gazillion" برای تأثیرگذاری استفاده می کنیم. Hyperbole یک روش رنگارنگ برای صحبت کردن یا نوشتن است.

Hyperbole is the use of exaggeration for emphasis.

هایپربولی استفاده از اغراق برای تاکید است.

Our exaggeration isn't meant to be taken seriously.

اغراق ما قرار نیست جدی گرفته شود.

It's not going to take a hundred years to watch all my videos on YouTube,

صد سال طول نمی کشد تا همه ویدیوهایم را در یوتیوب تماشا کنم،

but if I want to suggest it will take a long time,

اما اگر بخواهم پیشنهاد کنم زمان زیادی طول می کشد،

I can use hyperbole and say things like: It will take a hundred years. It will take ages.

می توانم از هذل گویی استفاده کنم و جملاتی مانند: صد سال طول می کشد. طول خواهد کشید. برای

It will take forever.

همیشه طول خواهد کشید.

It will take eons.

چندین سال طول خواهد کشید.

Let me offer you some practice with hyperbole -- the kind you're likely to hear in conversation.

اجازه دهید تمرینی با هذل انگاری را به شما پیشنهاد کنم -- نوعی که احتمالاً در مکالمه خواهید شنید.

I'll share a statement, and you identify the exaggeration. Okay?

من بیانیه ای را به اشتراک می گذارم و شما اغراق را تشخیص می دهید. باشه؟

Pauline has a million pairs of shoes in her closet. I think she buys a new pair every month. if not every week.

پائولین یک میلیون جفت کفش در کمد خود دارد. فکر می کنم هر ماه یک جفت جدید می خرد. اگر نه هر هفته

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

amount. I'm exaggerating the number of shoes that Pauline owns.

مقدار است. من در مورد تعداد کفش هایی که پائولین دارد اغراق می کنم.

We use "a million" to mean a lot. A million what? A million pairs of shoes.

ما از "یک میلیون" به معنای زیاد استفاده می کنیم. یک میلیون چی؟ یک میلیون جفت کفش

A million things. A million times.

یک میلیون چیز یک میلیون بار

We also exaggerate with "a thousand" and "a hundred."

با «هزار» و «صد» هم اغراق می کنیم.

They're always flying somewhere. They've been to Europe a thousand times.

آنها همیشه در حال پرواز به جایی هستند. آنها هزار بار به اروپا رفته اند.

I feel like I'm carrying around a hundred books in my backpack.

احساس می کنم صدها کتاب را در کوله پشتی ام حمل می کنم.

For the umpteenth time, please clean up this mess!

برای چندمین بار لطفا این آشفتگی را پاک کنید!

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد...

the number of times. When I say I'm doing something for the umpteenth time,

تعداد دفعات است. وقتی می‌گویم برای چندمین بار کاری را انجام می‌دهم، بر

I'm emphasizing the number of times, for example, the number of times

تعداد دفعاتی تأکید می‌کنم، مثلاً تعداد دفعاتی که مجبور شده‌ام

I've had to make this request -- the 15th, the 16th, the 17th --

این درخواست را مطرح کنم - پانزدهمین، شانزدهمین، هفدهمین -

too many times to count.

هم چندین بار برای شمارش

We also use these following expressions before a statement of opinion.

ما همچنین از این عبارات زیر قبل از اظهار نظر استفاده می کنیم.

If I've said it once, I've said it a thousand times --

اگر یک بار گفته باشم، هزار بار گفته ام -

honesty is the best policy.

صداقت بهترین سیاست است.

If I've told you once, I've told you a thousand times -- cheating isn't the answer.

اگر یک بار به شما گفته ام، هزار بار به شما گفته ام - تقلب راه حل نیست.

Joe complained that he had tons of homework this weekend.

جو شکایت کرد که این آخر هفته تکالیف زیادی داشته است.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

volume. Joe was complaining about the amount or volume of work he had to do.

حجم است. جو از مقدار یا حجم کاری که باید انجام می داد شاکی بود.

"Ton" is a word we use a lot in exaggeration.

«تن» کلمه ای است که ما در اغراق زیاد از آن استفاده می کنیم.

We can use the singular count noun "a ton" to refer to heavy weight.

برای اشاره به وزن سنگین می توانیم از اسم شمارش مفرد "a ton" استفاده کنیم.

For example, my suitcase weighs a ton. I hope I don't have to pay an extra fee at the airport.

برای مثال وزن چمدان من یک تن است. امیدوارم مجبور نباشم هزینه اضافی در فرودگاه بپردازم.

My grandmother always carried a big heavy purse. This is true. I could say her purse weighed a ton.

مادربزرگ من همیشه یک کیف بزرگ و سنگین به همراه داشت. درست است. می توانم بگویم کیف او یک تن وزن داشت.

I could also say she always had tons of little things in her purse.

همچنین می توانم بگویم او همیشه هزاران چیز کوچک در کیفش داشت.

There's a third option.

گزینه سومی هم هست می‌توانستم از

I could use a colorful expression, an idiom, and say that my grandmother had everything but the kitchen sink in her purse.

یک عبارت رنگارنگ، یک اصطلاح استفاده کنم و بگویم که مادربزرگم همه چیز به جز سینک آشپزخانه در کیفش دارد.

"Everything but the kitchen sink" refers to lots of different stuff.

"همه چیز به جز سینک آشپزخانه" به چیزهای مختلف زیادی اشاره دارد.

It's an idiom and it has exaggeration, so idioms and hyperbole can overlap sometimes.

این یک اصطلاح است و دارای اغراق است، بنابراین اصطلاحات و هذل ممکن است گاهی اوقات همپوشانی داشته باشند.

You have to come to the party. Everyone is going to be there.

شما باید به مهمانی بیایید. همه قرار است آنجا باشند.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد

the number of people.

تعداد افراد است.

Sometimes we emphasize

گاهی اوقات تأکید می کنیم که

"everyone" to mean a lot of people.

«همه» به معنای افراد زیادی است.

Certainly, not everyone in the world is going to be at a party, but we can make it sound that way.

مطمئناً قرار نیست همه افراد در جهان در یک مهمانی شرکت کنند، اما ما می توانیم آن را به این شکل به نظر برسانیم.

You'll hear statements like, "Everyone is talking about the party. Were you there?"

جملاتی مانند "همه در مورد حزب صحبت می کنند. شما آنجا بودید؟"

"Everyone who's anyone is going to the party. You can't miss it!"

"هر کسی که هر کسی است به مهمانی می رود. شما نمی توانید آن را از دست بدهید!"

We use "everyone who's anyone" to refer to all people of importance.

برای اشاره به همه افراد مهم از "همه که هر کسی هستند" استفاده می کنیم.

Hyperbole allows us to make comparisons. These are colorful comparisons, but not very accurate ones.

Hyperbole به ما امکان مقایسه می دهد. اینها مقایسه های رنگارنگی هستند، اما خیلی دقیق نیستند.

Consider these idiomatic expressions with the word "like."

این عبارات اصطلاحی را با کلمه "مانند" در نظر بگیرید.

His girlfriend's decision to break up with him hit him like a ton of bricks.

تصمیم دوست دخترش برای جدایی از او مانند یک تن آجر به او برخورد کرد.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

surprise.

تعجب است.

We're emphasizing the man's feeling of surprise. He was completely shocked.

ما بر احساس تعجب مرد تأکید می کنیم. او کاملا شوکه شده بود.

A ton of bricks would likely kill somebody, so this idiom has hyperbole.

یک تن آجر احتمالاً کسی را می کشد، بنابراین این اصطلاح دارای هذل گویی است.

What a mess! It looks like a tornado came through here.

چه آشفتگی! به نظر می رسد یک گردباد از اینجا وارد شده است.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد...

tidiness. Tornadoes can actually cause total destruction, so this idiom definitely stretches the truth.

آراستگی است. گردبادها در واقع می توانند باعث نابودی کامل شوند، بنابراین این اصطلاح قطعا حقیقت را آشکار می کند.

Colorful comparisons can also be made with the word "as." Listen.

مقایسه های رنگارنگی را نیز می توان با کلمه «as» انجام داد. گوش کنید.

I worry about Erin. She's as thin as a rail. She looks unhealthy.

من نگران ارین هستم او به اندازه ریل نازک است. او ناسالم به نظر می رسد.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

weight.

وزن است. می

I could say "as thin as a rail" or "as thin as a toothpick." You may hear both, and both are exaggerations.

توانم بگویم "به نازکی یک ریل" یا "به نازکی یک خلال دندان". ممکن است هر دو را بشنوید و هر دو اغراق آمیز هستند.

My Uncle Bill is six feet tall and tough as nails. He was in the army for 15 years.

عموی من بیل شش فوت قد و به اندازه میخ سخت است. 15 سال در ارتش بود.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد

his strength. Certainly, nobody is as strong as metal like nails.

قدرت اوست. مطمئناً هیچ کس به اندازه میخ ها به اندازه فلز قوی نیست.

Goodness! There's enough food here to feed an army.

خوبی! اینجا غذای کافی برای تغذیه یک ارتش وجود دارد.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

the amount.

مقدار است.

The army has a lot of soldiers, a lot of mouths to feed,

ارتش سربازان زیادی دارد، دهان های زیادی برای تغذیه دارد،

so when I say "enough to feed an army," I'm referring to a lot of food --

بنابراین وقتی می گویم "برای تغذیه یک ارتش کافی است"، منظورم غذای زیادی است --

probably not enough to feed a hundred, but a lot.

احتمالاً برای غذا دادن به صد نفر کافی نیست، اما مقدار زیادی غذا.

Leah's smile was a mile wide. You should have seen her face when she opened her birthday present.

لبخند لیا یک مایل عرض داشت. وقتی کادوی تولدش را باز کرد باید صورتش را می دیدی.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

the size, the size of her smile.

اندازه، اندازه لبخند او است.

We talk about a smile being a mile wide when it's really big and it reflects genuine happiness.

ما در مورد عرض یک مایل لبخند صحبت می کنیم در حالی که واقعا بزرگ است و نشان دهنده شادی واقعی است.

To exaggerate, you can use set expressions or use your own wording with "so" or "so..that."

برای اغراق، می توانید از عبارات مجموعه استفاده کنید یا از عبارت خود با "so" یا "so..that" استفاده کنید.

Her apartment is so small. It's like a shoebox.

آپارتمان او بسیار کوچک است. مثل جعبه کفش است.

I'm so tired that I could probably sleep standing up.

من آنقدر خسته هستم که احتمالاً می توانم ایستاده بخوابم.

I filled out so many of these forms (that) I could probably do them in my sleep.

من آنقدر از این فرم ها را پر کردم (که) احتمالاً می توانستم آنها را در خواب انجام دهم.

Sometimes our strong emotions make us talk about death or dying when we really just want to emphasize that were

گاهی اوقات احساسات قوی ما را وادار می کند در مورد مرگ یا مردن صحبت کنیم در حالی که واقعاً می خواهیم تأکید کنیم که

tired, anxious, or worried.

خسته، مضطرب یا نگران هستیم.

Consider these examples.

این نمونه ها را در نظر بگیرید.

I just about died! I was so embarrassed.

من به تازگی مرده ام! خیلی خجالت کشیدم

I nearly died! I couldn't believe it.

نزدیک بود بمیرم! باورم نمی شد.

I'll die if I don't get tickets to that concert!

اگر بلیت آن کنسرت را نگیرم میمیرم! دارم

I'm dying to meet him. I've waited my whole life for this.

میمیرم از ملاقاتش من تمام عمرم منتظر این بودم

I'm dead tired. I can't move a muscle.

من خسته ام من نمی توانم یک عضله را حرکت دهم.

When I sleep on weekends, I'm dead to the world. An earthquake couldn't wake me.

وقتی آخر هفته ها می خوابم، برای دنیا مرده ام. زلزله نتوانست مرا بیدار کند.

Similarly, we exaggerate with the verb "kill."

به همین ترتیب، با فعل «کشتن» اغراق می کنیم.

What emotion am I feeling when I say something like,

چه احساسی دارم وقتی چیزی شبیه این می گویم:

"I was ready to kill somebody if I had to wait another half hour."

«اگر مجبور بودم نیم ساعت دیگر صبر کنم، حاضر بودم کسی را بکشم».

That's easy. Right? Anger. I'm emphasizing and exaggerating how angry I was.

آسان است. درست؟ خشم. دارم تاکید می کنم و اغراق می کنم که چقدر عصبانی بودم.

You may also hear things like this.

شما نیز ممکن است چنین چیزهایی را بشنوید.

A sister to a little brother: I'll kill you if you break my new sunglasses!

خواهر به برادر کوچک: اگر عینک آفتابی جدیدم را بشکنی می کشمت!

A worried teenager: My parents will kill me if I come home late. Or they're going to kill me if I come home late again.

نوجوانی نگران: اگر دیر به خانه بروم پدر و مادرم مرا خواهند کشت. یا اگر دوباره دیر به خانه بیایم مرا می کشند.

A related expression people can say when they know they're in trouble is "I'm dead. I am so dead."

تعبیر مرتبطی که مردم وقتی می‌دانند در مشکل هستند می‌توانند بگویند: «من مرده‌ام. من خیلی مرده‌ام».

Now here's a different use of the verb "kill." Listen. I'd kill to have tickets to the championship game.

حالا در اینجا یک کاربرد متفاوت از فعل "کشتن" وجود دارد. گوش کنید. من می کشم تا بلیط بازی قهرمانی را داشته باشم.

This is an exaggeration about...

این یک اغراق در مورد ...

desire.

میل است.

If you'd kill to do something or you'd kill to have something, you desperately want it.

اگر برای انجام کاری بکشید یا برای داشتن چیزی بکشید، به شدت آن را می خواهید.

Finally, "ever" and "never" can be used in exaggeration, as in, "Oh my gosh! You're the best ever."

در نهایت، "هیچ وقت" و "هرگز" را می توان در اغراق استفاده کرد، مانند "اوه خدای من! تو بهترین هستی."

This has been the worst day ever. I can't wait for it to end.

این بدترین روز تاریخ بوده است. من نمی توانم صبر کنم تا تمام شود.

This flight is never going to end. I just want off this plane.

این پرواز هرگز تمام نمی شود. من فقط می خواهم از این هواپیما پیاده شوم.

Remember that we can use superlative forms with or without "ever."

به یاد داشته باشید که ما می توانیم از فرم های فوق العاده با یا بدون "هرگز" استفاده کنیم.

This is the best ice cream in the world. This is the best ever!

این بهترین بستنی دنیاست. این بهترین است!

Listen out for hyperbole and experiment a little. We'll end with a short exercise in exaggeration.

به هذل گویی گوش دهید و کمی آزمایش کنید. ما با یک تمرین کوتاه در مورد اغراق پایان می دهیم.

When people are hungry, they may say, "I'm starving. I'm so hungry I could eat a horse."

وقتی مردم گرسنه هستند، ممکن است بگویند: "من از گرسنگی می میرم. آنقدر گرسنه هستم که می توانم یک اسب بخورم." آیا

Can you come up with your own exaggeration?

می توانید به اغراق خود بپردازید؟

Someone might complain, "The neighbors upstairs are so noisy. They walk around like a herd of elephants."

ممکن است کسی شکایت کند، "همسایه های طبقه بالا خیلی سر و صدا هستند. آنها مانند یک گله فیل در اطراف راه می روند." آیا

Can you come up with your own exaggeration?

می توانید به اغراق خود بپردازید؟

Well, that's all for now.

خوب، فعلاً همین است.

Please like and share this video. And consider becoming a member of my channel if you'd like live practice once a month.

لطفا این ویدیو را لایک و به اشتراک بگذارید. و اگر مایلید ماهی یک بار تمرین زنده داشته باشید، عضو کانال من شوید.

Member-only live streams are 30-minute interactive lessons. Click the JOIN button to learn more.

پخش‌های زنده فقط برای اعضا، درس‌های تعاملی 30 دقیقه‌ای هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر روی دکمه JOIN کلیک کنید.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

I'd like to say a very special thank you to the current members of my channel.

من می خواهم از اعضای فعلی کانالم تشکر ویژه ای داشته باشم.

Hopefully, more of you will join us for the next live stream.

امیدواریم تعداد بیشتری از شما برای پخش زنده بعدی به ما بپیوندید.

Follow me and gain more practice on Facebook and Twitter. I also have new videos on Instagram.

من را دنبال کنید و در فیس بوک و توییتر تمرین بیشتری کسب کنید. ویدیوهای جدید هم در اینستاگرام دارم.

If you haven't already,

اگر قبلاً این کار را نکرده اید،

subscribe to my channel so you get

در کانال من مشترک شوید تا

notification of every new video I upload to YouTube.

از هر ویدیوی جدیدی که در YouTube آپلود می کنم مطلع شوید.

You

شما