10 Years of Learning English with JenniferESL on YouTube!

Hello. I'm Jennifer.

سلام. من جنیفر هستم

I'm standing in the woods behind my home here in Massachusetts

من در جنگل پشت خانه ام اینجا در ماساچوست ایستاده ام

because I'd like to share a few expressions that have to do with the outdoors.

زیرا می خواهم چند عبارتی را که مربوط به فضای باز است به اشتراک بگذارم.

What better place, right?

چه جای بهتری، درست است؟

Back in July of 2007, I decided to post a few videos for English language learners.

در جولای 2007، تصمیم گرفتم چند ویدیو برای زبان آموزان انگلیسی ارسال کنم.

Very quickly I started to get positive comments from students and other teachers.

خیلی سریع شروع به دریافت نظرات مثبت از دانش آموزان و سایر معلمان کردم.

I was so excited to reach people in different countries around the world.

من بسیار هیجان زده بودم که با مردم کشورهای مختلف در سراسر جهان ارتباط برقرار کنم.

Within the first couple of months, I knew that YouTube was something very special

در چند ماه اول، می دانستم که یوتیوب چیز بسیار خاصی است

and I wanted to continue.

و می خواستم ادامه دهم.

Let's start with the first expression: to be out of the woods.

بیایید با عبارت اول شروع کنیم: بیرون از جنگل بودن.

If you're out of the woods, you've just come out of a difficult situation.

اگر خارج از جنگل هستید، به تازگی از یک موقعیت دشوار بیرون آمده اید.

You're problems have ended.

مشکلات شما تمام شده است

And if someone says to you, "You're not out of the woods yet."

و اگر کسی به شما بگوید: "تو هنوز از جنگل بیرون نیامده ای."

It means that difficulties will continue.

این بدان معناست که مشکلات ادامه خواهد یافت.

Or you have more challenges that lie ahead.

یا چالش های بیشتری پیش رو دارید.

Over here I have a frying pan and fire.

اینجا من یک ماهیتابه و آتش دارم.

The expression "out of the frying pan and into the fire"

تعبیر "از ماهیتابه و داخل آتش" به این

means you just went from one bad situation to another, perhaps even worse.

معنی است که شما فقط از یک وضعیت بد به موقعیت دیگر، شاید حتی بدتر، رفته اید.

I knew so little about producing and editing videos.

من اطلاعات کمی در مورد تولید و ویرایش فیلم داشتم.

My early lessons had bad lighting,

دروس اولیه من نور بدی داشت

and the audio quality wasn't that great either.

و کیفیت صدا هم چندان عالی نبود.

but viewers continued to support my efforts.

اما بینندگان به حمایت از تلاش های من ادامه دادند.

I promised that as long as there were people to teach

من قول دادم که تا زمانی که افرادی برای تدریس وجود داشته باشند،

I would continue to improve my skills as an online teacher.

به بهبود مهارت های خود به عنوان یک معلم آنلاین ادامه خواهم داد.

Those of you who have been with me for several years

کسانی از شما که چندین سال با من بوده اید

know that I've been working hard to produce better quality videos.

می دانید که من سخت تلاش کرده ام تا ویدیوهای با کیفیت بهتر تولید کنم.

I thank you for your patience as I learn how to use all the technology.

از شکیبایی شما تشکر می کنم زیرا یاد می گیرم چگونه از تمام فناوری استفاده کنم.

Jennifer, 10 years ago YouTube was a crazy place.

جنیفر، 10 سال پیش یوتیوب یک مکان دیوانه کننده بود.

But you had vision and saw how much it could help English learners.

اما شما دید داشتید و دیدید که چقدر می تواند به زبان آموزان انگلیسی کمک کند.

You're an inspiration to us all, and I love you!

شما الهام بخش همه ما هستید و من شما را دوست دارم!

Happy anniversary!

سالگرد مبارک!

"Remember" + a gerund means you have the memory of an event or action.

"Remember" + a Gerund به این معنی است که شما خاطره یک رویداد یا عمل را دارید.

At one point, my friend Natasha asked for English lessons.

در یک نقطه، دوست من ناتاشا برای درس انگلیسی درخواست کرد.

I was too busy to take on another private student,

من آنقدر درگیر بودم که نتوانم شاگرد خصوصی دیگری را قبول کنم،

so I suggested that we study together and film our lessons

بنابراین پیشنهاد کردم که با هم درس بخوانیم و دروسمان را فیلمبرداری کنیم

so that I could share videos with other beginners.

تا بتوانم ویدیوها را با مبتدیان دیگر به اشتراک بگذارم.

Luckily my friend had enough courage to agree.

خوشبختانه دوست من جرات کافی برای موافقت داشت.

All right. Let's try again.

خیلی خوب. بیایید دوباره تلاش کنیم.

Wonderful.

فوق العاده است.

Thank you.

متشکرم.

We had to end our lessons when Natasha's family moved away,

وقتی خانواده ناتاشا رفتند، مجبور شدیم درس‌هایمان را تمام کنیم،

but the 65 lessons that we filmed have been watched by thousands around the world.

اما 65 درسی که ما فیلمبرداری کردیم هزاران نفر در سراسر جهان تماشا کرده‌اند.

I'm so proud of Natasha for modeling a good attitude for other students.

من به ناتاشا افتخار می کنم که نگرش خوبی را برای سایر دانش آموزان الگوبرداری می کند.

I was lucky have have other friends, neighbors, and family who agreed to go on camera.

من خوش شانس بودم که دوستان، همسایه ها و خانواده دیگری داشتم که موافقت کردند جلوی دوربین بروند.

What kinds of jobs involve getting paid under the table?

چه نوع مشاغلی شامل دریافت دستمزد زیر میز می شود؟

Well, getting paid under the table would be jobs like

خوب، گرفتن دستمزد زیر میز می تواند کارهایی مانند

um...mowing the lawn, babysitting.

اوم ... چمن زنی، نگهداری از کودکان باشد.

Um, sometimes it could be construction work.

اوم، گاهی اوقات ممکن است کار ساختمانی باشد.

You know, something in your house.

میدونی یه چیزی تو خونه ات

Don't you think there are some dangers when you get paid under the table?

فکر نمی کنید وقتی زیر میز پول می گیرید خطراتی وجود دارد؟

Absolutely. If you're injured when you're paid under the table,

کاملا. اگر وقتی زیر میز به شما دستمزد می دهند آسیب دیدید،

there's no recourse. There's no insurance to pay for your injury.

چاره ای نیست. هیچ بیمه ای برای پرداخت هزینه آسیب شما وجود ندارد.

Um, there's no build-up of social security, so you miss that income.

اوم، امنیت اجتماعی ایجاد نشده است، بنابراین شما آن درآمد را از دست می دهید.

You heard the expression "pay someone under the table."

این جمله را شنیده اید که «به کسی زیر میز پول بدهید».

What does this expression mean?

این عبارت به چه معناست؟

The answer is A.

پاسخ این است A.

To pay someone under the table is to pay the person secretly or unofficially.

پرداخت به کسی زیر میز به معنای پرداخت مخفیانه یا غیر رسمی به شخص است.

Sometimes people get paid under the table because the work is illegal.

گاهی به دلیل غیرقانونی بودن کار، افراد زیر میزی حقوق می گیرند.

Claudia, I know you've been here for 11 years.

کلودیا، من می دانم که شما 11 سال است که اینجا هستید.

Yes. That's a long time.

آره. زمان زیادی است.

Surely there's a few things that you miss about your home country.

مطمئناً چیزهایی وجود دارد که دلتان برای کشور خود تنگ شده است.

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

I'm fortunate to have very supportive colleagues.

من خوش شانس هستم که همکاران بسیار حامی دارم.

Some are a wonderful source of support off-camera.

برخی از آنها منبع فوق العاده ای برای پشتیبانی خارج از دوربین هستند.

And several have appeared on camera with me to help create new lessons for you.

و چندین نفر با من جلوی دوربین ظاهر شده اند تا در ایجاد درس های جدید برای شما کمک کنند.

My name is Holly, and I work part-time from home

اسم من هالی است و به صورت پاره وقت در خانه کار می کنم و

teaching English online via video. And I'm also an independent video producer.

انگلیسی را بصورت آنلاین از طریق ویدئو آموزش می دهم. و من همچنین یک تهیه کننده مستقل ویدیو هستم.

My name is Alfredo, and for my full-time job I teach English at a university.

اسم من آلفردو است و برای شغل تمام وقتم در دانشگاه انگلیسی تدریس می کنم.

I also teach English language learners through our website and through our YouTube channel.

من همچنین از طریق وب سایت و کانال یوتیوب خود به زبان آموزان انگلیسی آموزش می دهم.

Both Holly and Alfredo teach through video,

هالی و آلفردو هر دو از طریق ویدئو تدریس می کنند،

but Alfredo says that his full-time job is teaching at a university.

اما آلفردو می گوید که شغل تمام وقت او تدریس در یک دانشگاه است.

It's likely Holly. She explains that she works part-time,

احتمالا هالی است. او توضیح می دهد که به صورت پاره وقت کار می کند،

whereas Alfredo teaches full-time.

در حالی که آلفردو به طور تمام وقت تدریس می کند.

In this lesson, I have a special surprise for you.

در این درس یک سورپرایز ویژه برای شما دارم.

I'm teaming up with another YouTuber,

من با یک یوتیوبر دیگر،

a very popular and talented English teacher.

یک معلم انگلیسی بسیار محبوب و با استعداد، همکاری می کنم.

Rachel of Rachel's English

Rachel of Rachel's English

Together Rachel and I will be teaching some work-related idioms.

Together من و راشل برخی اصطلاحات مربوط به کار را آموزش خواهیم داد.

We'll use some old and new footage.

ما از چند فیلم قدیمی و جدید استفاده خواهیم کرد.

I'll also be offering some useful study tips.

من همچنین نکات مفیدی برای مطالعه ارائه خواهم کرد.

Rachel is going to teach the first idiom. Are you ready?

راشل قرار است اولین اصطلاح را آموزش دهد. اماده ای؟

Have you ever heard anyone say, "Keep me in the loop" or "I want to stay in the loop."

آیا تا به حال شنیده اید که کسی بگوید "من را در جریان نگه دار" یا "من می خواهم در جریان بمانم".

This idiom means to be informed or connected.

این اصطلاح به معنای مطلع یا مرتبط بودن است.

For example, if you're working on a project at work and you've just been talking about it.

به عنوان مثال، اگر در محل کار روی پروژه ای کار می کنید و به تازگی در مورد آن صحبت کرده اید.

To let your co-workers know that you're interested in staying involved or informed,

برای اینکه به همکاران خود بفهمانید که شما علاقه مند به درگیر ماندن یا مطلع شدن هستید،

you could say, "Great. Keep me in the loop."

می توانید بگویید: "عالی. من را در جریان نگه دارید."

So keeping you in the loop means keeping you informed.

بنابراین در جریان نگه داشتن شما به معنای آگاه نگه داشتن شماست.

Making sure you get information as it becomes known or shared.

اطمینان حاصل کنید که اطلاعات را به محض شناخته شدن یا به اشتراک گذاشتن به دست می آورید.

Keeping you in that circle.

نگه داشتن تو در آن دایره

Rachel explained that this idiom can be used at work.

راشل توضیح داد که این اصطلاح را می توان در محل کار استفاده کرد.

This is important. Here's our first tip.

این مهم است. در اینجا اولین نکته ما است.

Not all idioms belong in the workplace or within a professional exchange.

همه اصطلاحات متعلق به محل کار یا یک تبادل حرفه ای نیستند.

But "keep me in the loop" is a great work-related idiom.

اما "مرا در جریان نگه دار" یک اصطلاح عالی مرتبط با کار است.

My second tip is learn how to use an idiom.

نکته دوم این است که یاد بگیرید چگونه از یک اصطلاح استفاده کنید.

The basic idiom here is "in the loop."

اصطلاح اصلی در اینجا "در حلقه" است.

Rachel gave us two ways to use it.

راشل دو راه برای استفاده از آن به ما داد.

It's a good thing to be familiar with variations of an idiom.

آشنایی با انواع یک اصطلاح چیز خوبی است.

When you're creating your outgoing voicemail message,

هنگامی که پیام پست صوتی خروجی خود را ایجاد می کنید،

begin by saying "Hello." Then either state your name or your phone number.

با گفتن "سلام" شروع کنید. سپس نام یا شماره تلفن خود را ذکر کنید.

For example: Hello. You've reached Gabby. OR Hello. You've reached 555-1234.

به عنوان مثال: سلام. به گبی رسیدی یا سلام. شما به 555-1234 رسیده اید.

Then you can leave instructions for the caller, say thank you and goodbye.

سپس می توانید دستورالعمل هایی را برای تماس گیرنده بگذارید، تشکر کنید و خداحافظی کنید.

So for example: Hello. You've reached Gabby. Please leave me a message,

به عنوان مثال: سلام. به گبی رسیدی لطفا برای من پیام بگذارید

and I'll call you back as soon as possible. Thank you. Bye.

و در اسرع وقت با شما تماس خواهم گرفت. متشکرم. خدا حافظ.

Hello. This is Jennifer.

سلام. این جنیفر است.

I'm sorry I'm not able to take your call.

متاسفم که نمی توانم تماس شما را قبول کنم.

Please leave your name and number and I'll get back to you as soon as I can.

لطفا نام و شماره خود را بگذارید و در اسرع وقت با شما تماس خواهم گرفت.

Thank you.

متشکرم.

Hi Jennifer. It's Vicki returning your call.

سلام جنیفر این ویکی است که تماس شما را پاسخ می دهد.

I guess we're playing phone tag.

حدس میزنم داریم تگ گوشی بازی میکنیم

But I got your email, and I love your idea.

اما من ایمیل شما را دریافت کردم و ایده شما را دوست دارم.

And I'll be happy to contact the others.

و خوشحال میشم با بقیه تماس بگیرم.

I'll see who I can reach today.

ببینم امروز میتونم به کی برسم

Talk later. Bye.

بعدا صحبت میکنیم. خدا حافظ.

Check this out.

اینو ببین.

I used to work at a fish market. True or false?

من قبلاً در بازار ماهی کار می کردم. درست یا غلط؟

True! Actually, I worked at a fish market for six summers when I was a teenager.

درست است، واقعی! در واقع من در نوجوانی شش تابستان در بازار ماهی کار می کردم.

Did you notice the rhythm while I was speaking? Did you?

آیا در حین صحبت کردن من متوجه ریتم آن شدید؟ آیا تو؟

When we speak, we stress the words that are most important for people to understand.

هنگامی که صحبت می کنیم، بر کلماتی که برای مردم مهم است تاکید می کنیم.

Those words are on the beat in English.

این کلمات در زبان انگلیسی در حال اجرا هستند.

The others words, usually little grammar words,

بقیه کلمات، معمولاً کلمات دستوری کوچک،

they shrink, they get smaller or link together.

کوچک می شوند، کوچکتر می شوند یا به هم مرتبط می شوند.

That's the shrinking and linking.

این کوچک شدن و پیوند دادن است.

Hey Jennifer! It's Gabby from Go Natural English.

هی جنیفر! این Gabby از Go Natural English است.

And Scrappy.

و اسکرپی.

And we want to wish you an awesome 10-year anniversary of your YouTube channel.

و ما می خواهیم 10 سالگی کانال YouTube خود را به شما تبریک بگوییم.

I'm such a big fan of yours, and you've been a big mentor

من خیلی از طرفداران شما هستم، و شما

and inspiration for me as an English teacher online, too.

به عنوان یک معلم انگلیسی آنلاین نیز یک مربی و الهام بخش بزرگ برای من بوده اید.

So congratulations to one of the most awesome world famous online English teachers.

بنابراین به یکی از عالی ترین معلمان انگلیسی آنلاین مشهور جهان تبریک می گویم.

We love you!

ما شما رو دوست داریم!

One of the toughest challenges for me over the past ten years

یکی از سخت ترین چالش ها برای من در ده سال گذشته

has been balancing work and family.

ایجاد تعادل بین کار و خانواده بوده است.

I have two great loves: my family and teaching.

من دو عشق بزرگ دارم: خانواده ام و معلمی.

I looked so tired in many of those early videos

من در بسیاری از آن ویدیوهای اولیه بسیار خسته به نظر می رسیدم

because I was working on so little sleep.

زیرا روی خواب بسیار کم کار می کردم.

I published my first video on July 25, 2007.

من اولین ویدیوی خود را در 25 جولای 2007 منتشر کردم.

My son was two, and my daughter was two months old.

پسرم دو ساله و دخترم دو ماهه بود.

Often I filmed when they were taking naps.

اغلب از زمانی که آنها چرت می زدند فیلم می گرفتم.

Little by little, you started to see my children in my videos.

کم کم بچه های من را در ویدیوهای من دیدید.

I'm out. Okay.

من بیرونم. باشه.

You're out. This is the winner. Yay!

شما بیرون هستید. این برنده است. آری

These are your toys, not mine, right? - Yes.

این ها اسباب بازی های شما هستند، مال من نیستند، درست است؟ - آره.

What do we have?

ما چه داریم؟

A spider and an insect. Or a cockroach.

یک عنکبوت و یک حشره. یا سوسک.

You think it's a cockroach? It's a big one. Okay.

فکر می کنی سوسک است؟ این یک بزرگ است. باشه.

Are you afraid of spiders?

از عنکبوت می ترسی؟

A little bit. If it was this big?

کمی. اگر اینقدر بزرگ بود؟

Yes, I'd be afraid. I'd be afraid of it, too.

بله، من می ترسم. من هم از آن می ترسم.

What about cockroaches? Are you afraid of cockroaches?

سوسک ها چطور؟ آیا از سوسک می ترسید؟

If it landed on me, I'd be scared.

اگر روی من فرود آمد، می ترسیدم.

I would be scared, too.

من هم می ترسم

Natasha, I have a question for you.

ناتاشا، من یک سوال از شما دارم.

When we sing "Jingle Bells," what word do we say at the end?

وقتی «جنگل بلز» را می خوانیم، در پایان چه کلمه ای می گوییم؟

When we say: "Jingle Bells! Jingle Bells! Jingle all the way."

وقتی می گوییم: "جنگل بلز!

"Oh what fun it is to ride in a one-horse open sleigh..."

"اوه چه لذتی دارد سوار شدن در یک سورتمه باز یک اسبی..."

Yeah.

آره.

And how is that spelled? H-a-y or h-e-y?

و چگونه املا می شود؟ H-a-y یا h-e-y؟

H-e-y.

سلام.

Of course. Because if we say h-a-y,

البته. چون اگر بگوییم h-a-y، در

what are we talking about?

مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟

They hay that um horses eat.

آنها یونجه که ام اسب ها می خورند.

Yeah. Hay for horses.

آره یونجه برای اسب.

I help, too.

من هم کمک می کنم

Well, I try.

خب سعی میکنم در

Here's how you make a snow angel.

اینجا نحوه ساخت یک فرشته برفی آمده است.

First of all, you need to wait for it to snow.

اول از همه، باید منتظر بمانید تا برف ببارد.

Then when it does, be sure to dress warmly.

پس از آن، مطمئن شوید که لباس گرم بپوشید.

Find a good spot.

یه جای خوب پیدا کن

Then lie down with your arms out.

سپس با بازوهای بیرون دراز بکشید.

Next, move your arms and legs up and down.

در مرحله بعد، دست ها و پاهای خود را به سمت بالا و پایین حرکت دهید.

The tricky part is getting up and not messing up your angel.

بخش دشوار این است که بلند شوید و فرشته خود را به هم نریزید.

See?

دیدن؟

By the way, if you have a dog, they may want to help a little bit.

در ضمن، اگر سگ دارید، ممکن است بخواهند کمی کمک کنند.

Thank you for supporting my children's efforts in front of the camera.

از اینکه جلوی دوربین از زحمات فرزندانم حمایت می کنید سپاسگزارم.

I think it's been good for Alex and Natasha to be a part of my work.

فکر می کنم برای الکس و ناتاشا خوب بود که بخشی از کار من باشند.

And I think you know that for me teaching is very personal.

و فکر می کنم می دانید که برای من تدریس بسیار شخصی است.

I put myself and a bit of my life in my lessons.

من خودم و مقداری از زندگی ام را در درس هایم گذاشتم.

This is my little angel. I've had her since I was a child.

این فرشته کوچولوی منه من او را از کودکی داشتم.

My name is written on it along with my birthday.

اسم من همراه با تولدم روی آن نوشته شده است.

March 9.

9 مارس.

So the angel is little. The angel is sweet.

پس فرشته کوچک است. فرشته شیرین است

She's my sweet little angel.

اون فرشته کوچولوی شیرین منه

opinion - size - head noun

نظر - اندازه - اسم سر

(Speaking Russian: Hello. In this video, I'll be speaking Russian.

(Speaking Russian: Hello. در این ویدیو من روسی صحبت می کنم.

But first let me say a few words in English.)

اما اول اجازه دهید چند کلمه به انگلیسی بگویم.)

In this video, I'll be speaking Russian,

در این ویدیو من روسی صحبت می کنم

and if you want to hear more English, you can jump ahead to the end.

و اگر می خواهید برای شنیدن بیشتر انگلیسی، می توانید تا انتها جلو بروید.

But even if you don't speak Russian,

اما حتی اگر روسی صحبت نمی کنید،

maybe you can listen just a little.

شاید بتوانید فقط کمی گوش کنید.

And you'll come to see that I'm a language learner, too.

و خواهید دید که من هم زبان آموز هستم.

And I understand that it takes determination to learn another language.

و من درک می کنم که برای یادگیری یک زبان دیگر عزم راسخ می طلبد.

And it takes courage to speak it.

و گفتن آن جسارت می خواهد.

(Speaking Russian: For a long time now, many of you have asked me to make a video in Russian.)

(به زبان روسی صحبت می کند: مدت زیادی است که بسیاری از شما از من خواسته اید که یک ویدیو به زبان روسی بسازم.)

So when I was 16, I joined a Filipino dance group.

بنابراین وقتی 16 ساله بودم، به یک گروه رقص فیلیپینی پیوستم.

I had to catch up to other kids who had been dancing for several years.

مجبور شدم به بچه های دیگری برسم که چندین سال می رقصند.

One day a parent walked in with a box of glasses.

یک روز یکی از والدین با یک جعبه عینک وارد خانه شد.

And I was like, "What are those for?"

و من می گفتم "اینها برای چیست؟"

They said we were going to learn to dance with candles on our heads.

گفتند قرار است یاد بگیریم با شمع روی سرمان برقصیم.

I said, "Really? No tape or anything?"

گفتم واقعا؟ نه نواری نه چیزی؟

Remember what may seem impossible at first really isn't.

به یاد داشته باشید آنچه در ابتدا ممکن است غیرممکن به نظر برسد واقعاً اینطور نیست.

With patience and practice, along with some helpful tips,

با صبر و تمرین، همراه با چند نکته مفید،

you can accomplish almost anything.

می توانید تقریباً هر کاری را انجام دهید.

You all likely know that the highlight of Thanksgiving is the holiday meal.

همه شما احتمالاً می‌دانید که نقطه برجسته روز شکرگزاری، وعده غذایی تعطیلات است.

But what happens the day before Thanksgiving?

اما روز قبل از شکرگزاری چه اتفاقی می افتد؟

In this video, I'll give you a look into the preparations for the big feast.

در این ویدیو، من به شما نگاهی به تدارکات برای جشن بزرگ خواهم داشت.

Natasha, do you want to help me crimp the pies...the pie crusts? - Okay.

ناتاشا، می‌خواهی به من کمک کنی تا کیک‌ها را پر کنم... پوسته‌های پای؟ - باشه.

Okay. So we have the pie crusts in the pie tins.

باشه. بنابراین ما پوسته پای را در قالب های پای داریم.

And, well, we can't bake a pie like that because it won't look very pretty,

و خوب، ما نمی توانیم یک پای را به این شکل بپزیم زیرا خیلی زیبا به نظر نمی رسد،

so we have to crimp the pie crust.

بنابراین باید پوسته پای را چین کنیم.

Do you remember...? Here you do this one.

یادت میاد...؟ در اینجا شما این یکی را انجام دهید.

Do you remember...like that one? Okay. You do that one, and I'll do this one.

یادت هست...مثل اون یکی؟ باشه. شما آن یکی را انجام دهید و من این یکی را انجام خواهم داد.

In short, I'm very thankful for the opportunity to teach online.

به طور خلاصه، از فرصتی که برای تدریس آنلاین به دست آمد بسیار سپاسگزارم. از

Thank you, each an every one of you, for allowing me to share my knowledge

هر یک از شما سپاسگزارم که به من اجازه دادید تا دانش خود را به اشتراک بگذارم

and for giving me the chance to guide your studies even just a little bit.

و به من این فرصت را دادید که حتی اندکی مطالعات خود را راهنمایی کنم.

I've learned so much from teaching you,

من از آموزش به شما چیزهای زیادی یاد گرفته ام

and I've grown a lot as a person because of my experience online.

و به دلیل تجربه آنلاینم به عنوان یک فرد بسیار رشد کرده ام. از

Thank you, everyone, for the past ten years.

همه شما برای ده سال گذشته متشکرم.

I hope to continue my work for many more years to come.

امیدوارم سالهای زیادی به کارم ادامه دهم.

That's all for now.

فعلاً همین است.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!