Learn Vocabulary about Glasses & Vision with JenniferESL 👓

Hi everyone. It's Jennifer.

سلام به همه. جنیفر است.

I'd like to share some useful vocabulary with you, and I'm dedicating this lesson to those who wear glasses.

من می خواهم چند واژگان مفید را با شما به اشتراک بگذارم و این درس را به کسانی که عینک می زنند تقدیم می کنم.

Do you?

آیا تو؟

Well, my daughter was recently told that she'll have to get a pair of glasses, and to show my support

خوب، اخیراً به دخترم گفته شد که باید یک جفت عینک تهیه کند و برای نشان دادن حمایتم،

I'm going to wear my glasses for this whole lesson.

من برای تمام این درس عینکم را می زنم. بیا

Let's get started.

شروع کنیم. من

My children and I go to the eye doctor once a year for an eye exam. In everyday conversation, people

و فرزندانم سالی یک بار برای معاینه چشم به چشم پزشک می رویم. در مکالمات روزمره مردم

say "eye doctor."

می گویند "چشم پزشک".

Technically, we see an optometrist or perhaps an

از نظر فنی، ما به یک اپتومتریست یا شاید یک

Ophthalmologist, but truthfully, I think a lot of people get confused between the two.

چشم پزشک مراجعه می کنیم، اما حقیقتاً، من فکر می کنم بسیاری از مردم بین این دو اشتباه گرفته می شوند.

If I'm not mistaken, an optometrist has a license in optometry.

اگر اشتباه نکنم اپتومتریست مجوز اپتومتری دارد.

An ophthalmologist is a physician, and this person has gone to medical school and can do eye surgery.

چشم پزشک یک پزشک است و این فرد به دانشکده پزشکی رفته و می تواند جراحی چشم انجام دهد.

"Ophthalmologist" is a tricky word to spell and say. There are at least two different ways to say it.

«چشم‌پزشک» واژه‌ای دشوار برای املا و گفتن است. حداقل دو راه متفاوت برای بیان آن وجود دارد.

With an F sound: ophthalmologist. Or with a P sound: ophthalmologist

با صدای F: چشم پزشک. یا با صدای P: چشم پزشک

Well, this year I told my eye doctor that I'm not fully comfortable driving at night.

خوب، امسال به چشم پزشکم گفتم که در شب رانندگی کاملاً راحت نیستم.

I can still read the signs very well, but the glare coming from the oncoming cars bothers me a bit.

هنوز هم می توانم علائم را به خوبی بخوانم، اما تابش خیره کننده ای که از ماشین های روبرو می آید کمی مرا آزار می دهد.

So that's why I got fitted for a pair of glasses for nighttime driving.

به همین دلیل است که من یک جفت عینک برای رانندگی در شب نصب کردم.

When my daughter read the chart at her exam, she had some trouble with the small letters.

وقتی دخترم در امتحانش نمودار را خواند، با حروف کوچک مشکل داشت.

It turns out that she no longer has 20/20 vision.

معلوم شد که او دیگر بینایی 20/20 ندارد.

That means that she no longer has perfect vision.

این بدان معناست که او دیگر بینایی کاملی ندارد.

20/20 vision refers to the standard way people see. The numbers refer to the distance between

دید 20/20 به شیوه استانداردی که مردم می بینند اشاره دارد. اعداد به فاصله بین

you and the objects you see.

شما و اشیایی که می بینید اشاره دارد.

We don't use the metric system here in the U.S., so "20" refers to 20 feet.

ما در اینجا در ایالات متحده از سیستم متریک استفاده نمی کنیم، بنابراین "20" به 20 فوت اشاره دارد.

Some people have problems with their vision, and they need to be closer or farther from the objects in order to see them well.

برخی از افراد در بینایی خود مشکل دارند و باید از اشیا نزدیک یا دورتر باشند تا آنها را به خوبی ببینند.

They use glasses or contact lenses to correct their vision. If you don't have 20/20 vision,

برای اصلاح دید خود از عینک یا لنز استفاده می کنند. اگر دید 20/20 ندارید،

then each year an eye doctor should check to see if your vision has changed. If it has, then you'll need a new prescription.

هر سال یک چشم پزشک باید بررسی کند که آیا بینایی شما تغییر کرده است یا خیر. اگر چنین است، به یک نسخه جدید نیاز خواهید داشت.

Prescription eyeglasses are specific to each person.

عینک طبی مخصوص هر فردی است.

When people have problems with their vision, we can talk about being nearsighted or farsighted.

زمانی که افراد در بینایی خود مشکل دارند، می توانیم در مورد نزدیک بینی یا دوربین بودن صحبت کنیم.

If you're nearsighted, you see well when things are close, but not far away.

اگر نزدیک بین باشید، وقتی همه چیز نزدیک است خوب می بینید، اما دور نیست.

And if you're farsighted, you see things well when they're far, but not close.

و اگر دور اندیش باشید، وقتی چیزها دور هستند به خوبی می بینید، اما نزدیک نیستند.

I had to wear glasses as a child I was nearsighted and I had astigmatism, which means things got blurry.

از بچگی مجبور بودم عینک بزنم، نزدیک بین بودم و آستیگمات داشتم، یعنی همه چیز تار شد.

I decided to have LASIK eye surgery to correct my vision in 2008.

من تصمیم گرفتم در سال 2008 برای اصلاح بینایی خود عمل لیزیک چشم را انجام دهم.

In the past, I wore contact lenses, or as we say for short, contacts.

در گذشته از لنزهای تماسی یا به طور خلاصه می گوییم تماسی استفاده می کردم.

But I don't mind that now I'll have to put on glasses for a nighttime driving.

اما بدم نمی آید که الان مجبور شوم برای رانندگی شبانه عینک بزنم.

That's a small part of my life. For the most part, I still enjoy 20/20 vision.

این بخش کوچکی از زندگی من است. در بیشتر موارد، من هنوز از دید 20/20 لذت می برم.

My daughter will also enjoy not having to wear glasses all the time,

دختر من نیز از عدم نیاز به عینک زدن همیشه لذت خواهد برد،

just when she reads. We took the time to choose a stylish pair of glasses for her.

درست زمانی که می خواند. ما وقت گذاشتیم و یک عینک شیک برای او انتخاب کردیم.

There are different types of glasses. Some people wear glasses all the time.

عینک انواع مختلفی دارد. برخی افراد مدام عینک می زنند.

Others use reading glasses.

برخی دیگر از عینک مطالعه استفاده می کنند.

There are also bifocals, which perform two jobs. They allow you to see far and near.

دو کانونی نیز وجود دارد که دو کار را انجام می دهد. آنها به شما اجازه می دهند دور و نزدیک را ببینید.

If you ever wore glasses as a kid, you'll know that it's not always easy.

اگر در کودکی از عینک استفاده کرده باشید، می‌دانید که همیشه آسان نیست.

Classmates aren't always so kind. I remember back in the fifth grade how one boy teased me about wearing braces and glasses.

همکلاسی ها همیشه آنقدر مهربان نیستند. یادم می آید که در کلاس پنجم ابتدایی چگونه یک پسر مرا در مورد استفاده از بریس و عینک مسخره کرد.

There's a part of me that wishes I could go back in time and say something nasty in return.

بخشی از من وجود دارد که آرزو می کند کاش می توانستم به گذشته برگردم و در ازای آن چیز بدی بگویم.

I was too embarrassed to say anything at that time.

آن موقع خجالت می‌کشیدم چیزی بگویم.

But you know, when people start criticizing your appearance, it's probably because they can't think of anything else to say.

اما می دانید، وقتی مردم شروع به انتقاد از ظاهر شما می کنند، احتمالاً به این دلیل است که نمی توانند چیز دیگری برای گفتن به ذهنشان بیاید.

Back in 2016, our former first lady Michelle Obama delivered this famous line:

در سال 2016، بانوی اول سابق ما، میشل اوباما، این جمله معروف را بیان کرد:

"When they go low, we go high." You can find a copy of that speech online and hear those words for yourself.

"وقتی آنها پایین می آیند، ما بالا می رویم." می‌توانید نسخه‌ای از آن سخنرانی را در اینترنت پیدا کنید و آن کلمات را خودتان بشنوید.

I hope the kids at school won't whisper behind my daughter's back or say anything to her to make her feel bad

امیدوارم بچه های مدرسه پشت سر دخترم زمزمه نکنند یا چیزی به او نگویند که او را

about having to wear glasses.

از عینک زدن ناراحت کند.

There's a mean, offensive word for people who wear glasses.

برای افرادی که عینک می زنند یک کلمه توهین آمیز وجود دارد.

Kids can tease and call you four-eyes.

بچه ها می توانند شما را مسخره کنند و چهارچشمی خطاب کنند.

If someone says anything mean to my daughter, I hope she remembers that while others can sink low in their behavior,

اگر کسی چیز بدی به دخترم بگوید، امیدوارم به یاد بیاورد که در حالی که دیگران می توانند در رفتار خود فرو بروند، اما

she can remain on high ground and ignore them.

او می تواند در سطح بالایی بماند و آنها را نادیده بگیرد.

So we've studied some basic vocabulary related to glasses and vision.

بنابراین ما برخی از واژگان اولیه مرتبط با عینک و بینایی را مطالعه کرده ایم.

Let me give you some more colorful expressions you can use.

اجازه دهید عبارات رنگارنگ بیشتری به شما بدهم که می توانید استفاده کنید. می

You know that 20/20 vision refers to perfect vision. We say that hindsight is 20/20.

دانید که دید 20/20 به دید کامل اشاره دارد. می گوییم عقب نشینی 20/20 است.

This means that when we're in a situation, things may not be easy to understand at that time.

این به این معنی است که وقتی در موقعیتی قرار می گیریم، درک چیزها در آن زمان ممکن است آسان نباشد.

Later we can look back and think about the situation and see things a lot more clearly.

بعداً می‌توانیم به گذشته نگاه کنیم و به موقعیت فکر کنیم و چیزها را خیلی واضح‌تر ببینیم.

So when you arrive at an understanding that you didn't have before you can say well hindsight is 20/20.

بنابراین، وقتی به درکی رسیدید که قبلاً نداشتید، می‌توانید بگویید که آینده نگری 20/20 است.

You learned about reading glasses,

شما در مورد عینک خواندن،

driving glasses, and bifocals.

عینک رانندگی و دو کانونی یاد گرفتید.

There's another type of glasses.

نوع دیگری از عینک وجود دارد.

Though they're not real. If someone sees through rose-colored glasses,

اگرچه آنها واقعی نیستند. اگر کسی با عینک رز رنگی ببیند،

then they look at the world with optimism.

پس با خوش بینی به دنیا نگاه می کند.

Others may criticize this view and say it's not realistic.

ممکن است دیگران از این دیدگاه انتقاد کنند و بگویند که این دیدگاه واقع بینانه نیست.

If you think someone considers a situation to be better than what it actually is,

اگر فکر می‌کنید کسی موقعیتی را بهتر از آنچه که هست می‌داند،

you might say, "You're looking at the world through rose-colored glasses."

ممکن است بگویید: "شما با عینک رز به دنیا نگاه می‌کنید."

They say that seeing is believing, and that refers to how much we trust our own judgment.

آنها می گویند که دیدن، باور کردن است، و این به این اشاره دارد که چقدر به قضاوت خود اعتماد داریم.

We have to see things with our own eyes in order to believe them.

ما باید چیزها را به چشم خود ببینیم تا باور کنیم.

For that reason, it's usually not wise to make a major purchase without checking out the product, right?

به همین دلیل، معمولاً عاقلانه نیست که بدون بررسی محصول، یک خرید عمده انجام دهید، درست است؟

Why would you buy a house or a car sight unseen?

چرا خانه یا خودرویی را می خرید که دیده نمی شود؟

If you buy something or do something sight unseen,

اگر چیزی را بخرید یا کاری را انجام دهید که دیده نشده باشد،

then you don't see it before action is taken.

قبل از اقدام آن را نمی بینید.

Imagine if someone bought a car sight unseen

تصور کنید اگر شخصی یک خودروی غیرقابل مشاهده خودرو بخرد

only to find out when they got it, it didn't work!

تا بفهمد چه زمانی آن را دریافت کرده است، کار نمی کند!

The person would be furious, and the resulting conversation between the seller and the buyer

شخص عصبانی می شود و مکالمه حاصله بین فروشنده و خریدار

wouldn't be a pretty sight.

منظره زیبایی نخواهد بود.

Not a pretty sight refers to a situation that's very unpleasant.

یک منظره زیبا به موقعیتی اشاره دارد که بسیار ناخوشایند است.

Buying a house that hadn't been taken care of would also be very unpleasant.

خرید خانه ای که به آن رسیدگی نشده بود نیز بسیار ناخوشایند خواهد بود.

I imagine that a kitchen or a bathroom that hasn't been cleaned in weeks is

تصور می‌کنم آشپزخانه یا حمامی که چند هفته است تمیز نشده است،

definitely not a pretty sight.

قطعاً منظره زیبایی نیست.

Our last two expressions have to do with forgetting. Have you ever forgotten to do something,

دو عبارت آخر ما مربوط به فراموشی است. آیا تا به حال فراموش کرده اید که کاری را انجام دهید،

although you meant to do it from the moment you woke up?

اگرچه از همان لحظه ای که از خواب بیدار شدید قصد انجام آن را داشتید؟

Well, you likely forgot because there were no reminders.

خوب، احتمالاً فراموش کرده اید زیرا هیچ یادآوری وجود ندارد.

We say "out of sight out of mind" when we tend to forget about people or things because we don't see them.

زمانی که تمایل داریم افراد یا چیزهایی را فراموش کنیم، زیرا آنها را نمی بینیم، می گوییم "خارج از چشم".

The expression explains why we become forgetful.

این عبارت توضیح می دهد که چرا ما فراموشکار می شویم.

Of course, sometimes we want to forget, so we may, for example, put a parking ticket or a bill under a stack of

البته گاهی اوقات ما می خواهیم فراموش کنیم، بنابراین ممکن است مثلاً یک بلیط پارکینگ یا یک صورتحساب را زیر یک دسته

papers because we want to deal with it later.

کاغذ بگذاریم زیرا می خواهیم بعداً با آن برخورد کنیم.

But if something is out of sight out of mind for too long,

اما اگر چیزی برای مدت طولانی دور از ذهن باشد،

we could face bigger problems. Later

ممکن است با مشکلات بزرگتری روبرو شویم. بعداً

Our last expression is also related to forgetting, but for a different reason. If you lose sight of something

آخرین بیان ما نیز مربوط به فراموشی است، اما به دلیل دیگری. اگر چیزی را

literally, it means you can't see it anymore.

به معنای واقعی کلمه از دست بدهید، به این معنی است که دیگر نمی توانید آن را ببینید.

But sometimes people get busy with other things in life, and then they can lose sight of their goals,

اما گاهی اوقات افراد در زندگی با چیزهای دیگری مشغول می شوند و سپس می توانند اهداف خود را از دست بدهند،

lose sight of their objectives, or lose sight of what matters most.

اهداف خود را از دست بدهند یا آنچه را که مهمتر است از دست بدهند.

We can use this expression "lose sight of" with a noun, a noun phrase, or "the fact that."

ما می توانیم این عبارت "از دست دادن دید" را با یک اسم، یک عبارت اسمی یا "این واقعیت که" استفاده کنیم.

For example: When he got really famous, he lost sight of the fact that his old friends were the ones he needed most.

به عنوان مثال: وقتی او واقعاً مشهور شد، از این واقعیت غافل شد که دوستان قدیمی‌اش کسانی بودند که بیشتر به آنها نیاز داشت.

For practice, why don't you choose one or two expressions and create your own examples? I'll offer corrections as time allows.

برای تمرین، چرا یک یا دو عبارت را انتخاب نمی کنید و نمونه های خود را ایجاد نمی کنید؟ من اصلاحات را تا زمانی که زمان اجازه دهد ارائه خواهم کرد.

Well, we'll end here. If you found this lesson useful, please remember to like this video.

خب همینجا به پایان می رسیم اگر این درس برای شما مفید بود، لطفاً این ویدیو را لایک کنید.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Become a member of my learning community. Click the "Join" button to become a member of my YouTube channel English with Jennifer.

عضو انجمن یادگیری من شوید. روی دکمه "پیوستن" کلیک کنید تا با جنیفر در کانال یوتیوب من به زبان انگلیسی عضو شوید.

You'll get a special badge, bonus posts, on-screen credit, and a monthly live stream.

نشان ویژه، پست‌های جایزه، اعتبار روی صفحه و پخش مستقیم ماهانه دریافت خواهید کرد.

Note that YouTube channel memberships are not available in every country at this time.

توجه داشته باشید که عضویت کانال YouTube در حال حاضر در هر کشوری در دسترس نیست.

I'd like to say a very special thank you to the current members of my channel.

من می خواهم از اعضای فعلی کانالم تشکر ویژه ای داشته باشم.

Hopefully, more of you will join us for the next live stream.

امیدواریم تعداد بیشتری از شما برای پخش زنده بعدی به ما بپیوندید.

If you haven't already, please subscribe to my channel. That way you'll get notification of every new video

اگر قبلا این کار را نکرده اید لطفا در کانال من عضو شوید. به این ترتیب در مورد هر ویدیوی جدیدی که

I upload to YouTube.

من در YouTube آپلود می کنم اعلان دریافت خواهید کرد.