Extended Family vs. Immediate Family 👪 English Vocabulary with Jennifer

Hi. I'm Jennifer from English with Jennifer, and I'd like to share a lesson

سلام. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم، و می‌خواهم درسی به

to help you learn English vocabulary and understand American culture a little better.

شما کمک کنم تا واژگان انگلیسی را یاد بگیرید و فرهنگ آمریکایی را کمی بهتر درک کنید.

Thanksgiving is a time when we gather with family.

شکرگزاری زمانی است که با خانواده دور هم جمع می شویم.

Sadly, my family is so spread out that we can't easily gather for holidays.

متأسفانه خانواده من آنقدر پراکنده شده اند که نمی توانیم به راحتی برای تعطیلات دور هم جمع شویم.

My relatives don't just live in different towns or even different states; they live

بستگان من فقط در شهرهای مختلف یا حتی ایالت های مختلف زندگی نمی کنند. آنها

in different countries. Thankfully, I have some things in my home that make me feel

در کشورهای مختلف زندگی می کنند. خوشبختانه، من چیزهایی در خانه دارم که باعث می شود احساس

closer to family. For example, I have serving dishes from my grandmother.

نزدیکی به خانواده کنم. مثلا من از مادربزرگم ظروف سرو دارم.

Like this one and this one. When I see them and use them, I think of all the

مثل این یکی و این یکی. وقتی آنها را می بینم و از آنها استفاده می کنم، به تمام

Thanksgiving dinners we had with family around the table. My extended family is quite large.

شام های شکرگزاری که با خانواده دور میز می خوردیم فکر می کنم. خانواده بزرگ من بسیار بزرگ هستند.

Do you know what I mean by extended family? In this lesson, we'll go

آیا می دانید منظور من از خانواده بزرگ چیست؟ در این درس، از

beyond basic family vocabulary and we'll talk about different branches on your

واژگان اولیه خانواده فراتر می رویم و در مورد شاخه های مختلف

family tree.

شجره نامه شما صحبت خواهیم کرد.

When you're a kid, your immediate family is your parents and your siblings.

وقتی بچه هستید، خانواده نزدیک شما والدین و خواهر و برادر شما هستند.

Some call this the nuclear family. I think sometimes the words are interchangeable.

برخی به این خانواده هسته ای می گویند. من فکر می کنم گاهی اوقات کلمات قابل تعویض هستند.

Nuclear family. Immediate family. But what I understand is that the nuclear family

خانواده هسته ای. خانواده. اما چیزی که من می فهمم این است که خانواده هسته ای

is under one roof. The household of a nuclear family consists of the parents

زیر یک سقف است. خانواده یک خانواده هسته ای متشکل از والدین

and the children. My concept of immediate family is a bit bigger.

و فرزندان است. مفهوم من از خانواده نزدیک کمی بزرگتر است.

As adults many of us

در بزرگسالی بسیاری از ما

get married and have children. You could say that my nuclear family now is

ازدواج کرده و صاحب فرزند می شویم. می توان گفت خانواده هسته ای من در حال حاضر

my husband and our children. But when I think of immediate family,

شوهر و فرزندان ما هستند. اما وقتی به خانواده نزدیک فکر می کنم،

I still include my parents and my brothers. Does that make sense?

هنوز هم شامل پدر و مادر و برادرانم می شوم. فرقی میکنه؟

But those relatives are not necessarily considered immediate family for my children.

اما آن اقوام برای فرزندان من لزوماً خانواده بلافصل محسوب نمی شوند.

For them, their immediate family is me, my husband, their father, and each other. Get it?

برای آنها خانواده نزدیکشان من، شوهرم، پدرشان و یکدیگر هستیم. آن را دریافت کنید؟

You'll hear the term "immediate family" in the context of rules

شما اصطلاح "خانواده نزدیک" را در چارچوب قوانین

and policies. For example, at a hospital, a very sick patient would be allowed to

و سیاست ها خواهید شنید. به عنوان مثال، در یک بیمارستان، یک بیمار بسیار بیمار

receive visits only from immediate family. And at work, you would be allowed

فقط از خانواده نزدیک خود اجازه ملاقات دارد . و در محل کار، به شما اجازه داده می شود

to take off a certain number of days for a family emergency. That's a kind of

تا تعداد معینی از روزها را برای یک اورژانس خانوادگی پیاده کنید. این یک نوع

emergency that concerns immediate family, not some distant cousin.

وضعیت اضطراری است که مربوط به خانواده نزدیک است، نه پسر عموی دور.

Extended family refers to relatives outside the nuclear family: grandparents, aunts, uncles, cousins.

خانواده گسترده به اقوام خارج از خانواده هسته ای اطلاق می شود: پدربزرگ و مادربزرگ، خاله، دایی، عموزاده.

All those more distant branches on your family tree are part of your extended family.

همه آن شاخه های دورتر در شجره خانواده شما بخشی از خانواده گسترده شما هستند.

Did you know your great-grandparents? Maybe you're fortunate enough

پدربزرگ و مادربزرگت را می شناختی؟ شاید شما به اندازه کافی خوش شانس باشید

to still have them around today.

که هنوز آنها را در اطراف خود دارید.

I knew my great-grandmother. She was my grandfather's mother, and she came to the U.S.

من مادربزرگم را می شناختم. او مادر پدربزرگ من بود و از مجارستان به ایالات متحده آمد

from Hungary. She married my great-grandfather who came from Serbia.

. او با پدربزرگ من که از صربستان آمده بود ازدواج کرد.

My great-grandparents on my grandmother's side were from Poland, and they didn't

پدربزرگ و مادربزرگ من از طرف مادربزرگم اهل لهستان بودند و

live long for me to meet them. Obviously, I didn't

عمر زیادی نداشتند تا من با آنها ملاقات کنم. بدیهی است که من

have the chance to meet my great-great-grandparents.

فرصتی برای ملاقات با پدربزرگ و مادربزرگم نداشتم.

I met my paternal grandparents, my father's parents, because they visited us

من با پدربزرگ و مادربزرگ پدری ام، والدین پدرم آشنا شدم، زیرا آنها

from the Philippines when I was a child.

در کودکی از فیلیپین به دیدن ما آمدند.

Note how we can use these phrases to clarify which part of the family tree

توجه داشته باشید که چگونه می‌توانیم از این عبارات برای روشن کردن اینکه منظور از کدام قسمت از شجره خانواده است استفاده کنیم

were referring to: on my mother's side, on my father's side, my maternal grandparents,

: از طرف مادرم، از طرف پدرم، پدربزرگ و مادربزرگ مادری من، پدربزرگ و

my paternal grandparents.

مادربزرگ پدری من.

Now this is where it gets a little confusing. Who is the sister of your grandmother or grandfather?

حالا اینجاست که کمی گیج کننده می شود. خواهر مادربزرگ یا پدربزرگ شما کیست؟

That's your great-aunt. Some say grandaunt,

اون عمه بزرگته بعضی ها می گویند بزرگ،

but I don't hear that too much. I knew at least two of my great-aunts on

اما من این را زیاد نمی شنوم. من حداقل دو تا از خاله های بزرگم را از

my mother's side. My grandmother's brother needed regular care, so he lived

طرف مادرم می شناختم. برادر مادربزرگم به مراقبت منظم نیاز داشت، بنابراین

with my grandparents. Who was he to me? He was my great-uncle, and I was his grandniece.

با پدربزرگ و مادربزرگ من زندگی می کرد. او برای من کی بود؟ او عموی بزرگ من بود و من نوه او بودم.

My brothers were his grandnephews. You'll also hear "great-niece" and "great-nephew."

برادرانم برادرزاده های او بودند. شما همچنین می‌شنوید «بزرگ خواهرزاده» و «برادرزاده».

Same thing. Just remember that we use "great" to indicate that we're one

همین مورد فقط به یاد داشته باشید که ما از "عالی" استفاده می کنیم تا نشان دهیم که یک

generation removed from that person. We add on another "great" for each generation.

نسل از آن شخص حذف شده ایم. ما برای هر نسل یک "بزرگ" دیگر اضافه می کنیم.

Can you name your great-great grandparents? Do you know how I called my relatives

آیا می توانید نام پدربزرگ و مادربزرگ خود را نام ببرید؟ آیا می دانید در کودکی چگونه با اقوامم تماس می گرفتم

in childhood? Forms of address vary from family to family, especially in

؟ اشکال خطاب از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است، به ویژه در

intercultural marriages. I called my grandparents on my mother's side Grandma

ازدواج های بین فرهنگی. من پدربزرگ و مادربزرگم را از طرف مادرم به مادربزرگ

and Grandpap. I called my grandparents on my father's side Lola and Lolo.

و پدربزرگ صدا زدم. من پدربزرگ و مادربزرگم را از طرف پدرم به لولا و لولو صدا زدم.

My -uncle was Uncle Jim. My great-aunt was Aunt Kazia. And note how I said "aunt."

عموی من عمو جیم بود. عمه بزرگم خاله کازیا بود. و توجه کنید که چگونه گفتم «خاله».

In American English. you can say /ænt/ or /ɑnt/. I just happened to say /ænt/. My Aunt Kazia.

به انگلیسی آمریکایی. می توانید بگویید /ænt/ یا /ɑnt/. اتفاقاً گفتم /ænt/. خاله من کازیا.

My children call my husband's mother Babushka.

بچه هایم مادر شوهرم را بابوشا صدا می کنند.

Their grandmother is in Russia. What do you call your grandparents?

مادربزرگ آنها در روسیه است. پدربزرگ و مادربزرگت را چی صدا میکنی؟ با

How do you address aunts and uncles?

عمه ها و عمه ها چطور صحبت می کنید؟

My father immigrated from the Philippines, so I

پدرم از فیلیپین مهاجرت کرد، بنابراین من با

didn't get to know his side of the family too well. I did get the chance to

طرف خانواده او به خوبی آشنا نشدم. من این شانس را پیدا کردم که

meet most of his sisters. They were and are my aunts. On my mother's side, I

بیشتر خواهران او را ملاقات کنم. خاله من بودند و هستند. از طرف مادرم

didn't have any aunts or uncles because she was an only child. But my grandmother

چون تک فرزند بود خاله و دایی نداشتم . اما مادربزرگ من

came from a very large family, and her siblings had children, so my mother and I

از یک خانواده بسیار پرجمعیت بود و خواهر و برادرهایش بچه داشتند، بنابراین من و مادرم

had lots of cousins growing up.

پسرعموهای زیادی داشتیم. پسر

A first cousin is the child of an aunt or an uncle.

عموی اول فرزند خاله یا دایی است.

Second cousins share great-grandparents. Think about that for a moment.

پسرعموهای دوم پدربزرگ و مادربزرگ مشترک هستند. درباره اش لحظه ای فکر کن.

My grandmother had one child, my mother. My grandmother's sister, my Aunt Kazia

مادربزرگم یک فرزند داشت، مادرم. خواهر مادربزرگم، خاله کازیای من

also had children. Those children were first cousins to my mother.

هم بچه داشتند. آن بچه ها پسر عموی اول مادرم بودند.

Their children and I share a set of great-grandparents, so we're second cousins.

من و فرزندان آنها در مجموعه ای از پدربزرگ و مادربزرگ شریک هستیم، بنابراین ما پسرعموی دوم هستیم.

At least, that's how I understand it. When it gets really confusing, we just

حداقل من اینطوری می فهمم . وقتی واقعاً گیج کننده می شود، ما فقط

call people cousins. I have a lot of cousins back in Pennsylvania, my home state.

مردم را پسر عمو می خوانیم. من پسرعموهای زیادی در پنسیلوانیا، ایالت زادگاهم دارم.

You can get into third cousins when you start talking about children of

وقتی شروع به صحبت در مورد فرزندان

second cousins, but if it gets too confusing, then just call people cousins

پسرعموهای دوم می کنید، می توانید وارد پسرعموهای سوم شوید، اما اگر خیلی گیج کننده شد، فقط افراد را پسر عمو

or simply family. You can call relatives family. You're related. They're part of

یا به سادگی خانواده صدا کنید. می توانید با اقوام خانواده تماس بگیرید . شما نسبتی دارید آنها بخشی از

your extended family. When we can't remember exactly how we're related, we

خانواده بزرگ شما هستند. زمانی که نمی‌توانیم دقیقاً به یاد بیاوریم که چگونه با هم ارتباط داریم،

sometimes refer to someone as a distant cousin. You know that you're related by blood.

گاهی اوقات از کسی به عنوان پسر عموی دور یاد می‌کنیم. شما می دانید که از نظر خونی نسبت فامیلی دارید.

Sometimes you'll hear once removed or twice removed. This refers to how far

گاهی اوقات می شنوید که یک بار حذف شده یا دو بار حذف شده است. این به این اشاره دارد که

apart you are in generations. My mother's first cousin and I became quite close.

شما در نسل ها چقدر از هم فاصله دارید. من و پسر عموی اول مادرم خیلی صمیمی شدیم.

She is my first cousin once removed. For my children, she is

او اولین پسر عموی من است که یک بار حذف شده است. برای بچه های من، او

their first cousin twice removed. They simply think of her as a cousin.

اولین پسر عموی آنهاست که دو بار حذف شده اند. آنها به سادگی او را پسر عموی خود می دانند.

It's simpler that way. Let's not forget about in-laws. When you get married, you marry into another family.

اینجوری ساده تره بیایید پدر و مادر را فراموش نکنیم. وقتی ازدواج کردی با خانواده دیگری ازدواج می کنی.

My husband's parents are my in-laws. My mother-in-law and

پدر و مادر شوهرم شوهر شوهرم هستند. مادرشوهر و

father-in-law were able to attend our wedding because we got married in Russia.

پدرشوهرم به دلیل ازدواج ما در روسیه توانستند در عروسی ما شرکت کنند.

My husband has a sister. She is my sister-in-law, and my brothers became my

شوهر من یک خواهر دارد. او خواهر شوهر من است و برادرانم

husband's brothers-in-law.

برادر شوهرم شدند. به

Note these plural forms: mothers-in-law,

این صورت های جمع توجه کنید: مادرشوهر،

fathers-in-law, sisters-in-law, brothers-in-law.

پدرشوهر، خواهر شوهر، برادر شوهر.

But to talk about the mother and father of your spouse, you can simply say "in-laws." For example,

اما برای صحبت در مورد مادر و پدر همسرتان، می توانید به سادگی بگویید «زن و شوهر». به عنوان مثال،

"We're spending Thanksgiving with my in-laws." Or "My in-laws are visiting this weekend."

"ما در حال سپری کردن روز شکرگزاری با همسرم هستیم." یا «پسر شوهرم این آخر هفته به دیدن می‌آیند».

In modern society, we have different kinds of families. Second and third marriages

در جامعه مدرن ما خانواده های مختلفی داریم . ازدواج دوم و سوم

are fairly common, so we have blended families. That's when two families become one.

نسبتاً رایج است، بنابراین ما خانواده های ترکیبی داریم. آن وقت است که دو خانواده یکی می شوند.

A couple gets married, and they bring with them children from a previous marriage.

زن و شوهری ازدواج می کنند و فرزندان ازدواج قبلی را با خود می آورند.

The ex-husband or ex-wife are no longer

شوهر یا همسر سابق دیگر

immediate family to the person who got remarried. In a blended family or in a

برای فردی که مجددا ازدواج کرده است، خانواده اصلی نیستند . در یک خانواده ترکیبی یا در

second marriage, we can talk about stepparents and stepchildren, stepmother

ازدواج دوم، می توان در مورد پدر و مادر ناتنی و ناتنی، نامادری،

stepfather, stepsister, stepbrother. When you think about parents and siblings and

ناپدری، خواهر خوانده، برادر ناتنی صحبت کرد. وقتی به والدین و خواهر و

cousins of a stepmother or stepfather, it gets a little confusing. You can explain

برادرها و پسرعموهای یک نامادری یا ناپدری فکر می کنید، کمی گیج کننده می شود. می توانید توضیح دهید

that someone isn't a blood relation. They're not a blood relative, but they're

که یک نفر از خویشاوندان خونی نیست. آنها از بستگان خونی نیستند، اما

still family. You can be related by birth or by marriage. The funny thing is that

هنوز هم خانواده هستند. شما می توانید از طریق تولد یا ازدواج با هم نسبت فامیلی داشته باشید. نکته خنده دار این است که

we can be very close to someone who isn't a blood relative,

ما می توانیم با کسی که از اقوام خونی نیست،

but they're like family. We say, "She's like a sister to me." "I consider him family."

اما آنها مانند خانواده هستند، بسیار صمیمی باشیم. ما می گوییم: "او برای من مثل یک خواهر است." من او را خانواده می دانم. در

Here are a couple more words you need to know. What do we call two

اینجا چند کلمه دیگر وجود دارد که باید بدانید. به دو

children who share only one parent?

فرزندی که فقط یک والدین دارند چه می گوییم؟

They're half-brothers and half-sisters.

آنها برادر ناتنی و خواهر ناتنی هستند.

For fun and for practice, talk about your family. See how many people you can name

برای تفریح ​​و تمرین، در مورد خانواده خود صحبت کنید . ببینید چند نفر را می توانید

on your family tree. Use vocabulary from this lesson.

در شجره نامه خود نام ببرید. از واژگان این درس استفاده کنید. در

Here's a quick quiz you can answer in the comments.

اینجا یک مسابقه سریع وجود دارد که می توانید در نظرات به آن پاسخ دهید.

Who is your mother's new husband?

شوهر جدید مادرت کیست؟

Who is your grandmother's brother?

برادر مادربزرگت کیست؟

Who is your aunt's son?

پسر خاله شما کیه؟

Who is your wife's sister?

خواهر همسرت کیه؟

Who is the son of your father and stepmother?

پسر پدر و نامادری شما کیست؟ نوه

Who is your great uncle's granddaughter?

دایی بزرگت کیه؟

What's a blended family?

خانواده ترکیبی چیست؟

Name two different ways people can be related.

دو روش مختلف برای ارتباط افراد را نام ببرید.

That's all for now. I hope you found this lesson useful and interesting.

فعلاً همین است. امیدوارم این درس برای شما مفید و جالب بوده باشد.

Please like and share the video with others learning English.

لطفا ویدیو را لایک کنید و با دیگرانی که انگلیسی یاد می گیرند به اشتراک بگذارید.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me and gain more practice on Facebook and Twitter. I also have new

من را دنبال کنید و در فیس بوک و توییتر تمرین بیشتری کسب کنید. ویدیوهای جدید هم

videos on Instagram. If you haven't already, subscribe to my channel so you

در اینستاگرام دارم. اگر قبلاً این کار را نکرده اید ، در کانال من مشترک شوید تا

get notification of every new video I upload to YouTube.

از هر ویدیوی جدیدی که در YouTube آپلود می کنم مطلع شوید.