Lesson 120 👩‍🏫 Basic English with Jennifer - Coordinating Conjunctions (FANBOYS)

Hi everyone! I’m Jennifer from English with Jennifer. This is a very special lesson. It’s the last lesson with my dear students from Brazil, Flavia and Andreia.

سلام به همه! من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. این یک درس بسیار خاص است. این آخرین درس با دانش آموزان عزیزم از برزیل، فلاویا و آندریا است.

We had to stop our lessons in 2020 because of COVID, but in early 2021, we were able to meet on Zoom. I wanted to teach the ladies a few more things before we said goodbye.

ما مجبور شدیم در سال 2020 به دلیل کووید، درس هایمان را متوقف کنیم، اما در اوایل سال 2021، توانستیم در Zoom ملاقات کنیم. می خواستم قبل از خداحافظی چند نکته دیگر را به خانم ها یاد بدهم.

Would you like to learn how to join ideas together? Let’s practice coordinating conjunctions.

آیا می خواهید یاد بگیرید که چگونه ایده ها را به هم بپیوندید؟ بیایید هماهنگ کردن حروف ربط را تمرین کنیم.

Okay, ladies. I'm going to show you a picture.

باشه خانم ها من یک عکس به شما نشان می دهم.

Do you see?

میبینی؟

Mmm. Aw.

ممم اوه

Yeah. What do you see?

آره چی میبینی؟

Baby elephant. Yeah. A baby elephant and?

بچه فیل. آره بچه فیل و؟

Her mom?

مادرش؟

Maybe the mom. It could be he or she. The baby elephant and its mother because we don't know if the baby elephant is a boy or girl.

شاید مامان ممکن است او باشد. بچه فیل و مادرش چون نمی دانیم بچه فیل پسر است یا دختر.

The baby elephant and its mother. And what's the baby elephant doing?

بچه فیل و مادرش. و بچه فیل چه می کند؟

Or where is it?

یا کجاست؟

Close. Close. Why do you think the baby elephant is close to the mother?

نزدیک. نزدیک. به نظر شما چرا بچه فیل به مادر نزدیک است؟

Because it's love...

چون عشق است...

Yeah. It loves its mom. How does it feel? How do you think the baby elephant feels?

آره. مادرش را دوست دارد. چه حسی دارد؟ به نظر شما بچه فیل چه احساسی دارد؟

Say it. Protect. Protected. Safe. Protected. The mother is protecting the baby. Yeah. Good things.

بگو. محافظت. حفاظت شده. بی خطر. حفاظت شده. مادر از کودک محافظت می کند. آره چیزهای خوب.

Something I heard that was good is "because." There are different ways to join our ideas. "Because" is one of them.

چیزی که شنیدم خوب بود "به خاطر" است. راه های مختلفی برای پیوستن به ایده های ما وجود دارد. «زیرا» یکی از آنهاست.

The baby is with its mother because it loves its mother. The mother is with its baby because it's protecting the baby. Right?

نوزاد با مادرش است زیرا مادرش را دوست دارد. مادر با کودک خود است زیرا از کودک محافظت می کند. درست؟

There are other ways we join ideas together, and this for speaking and for writing.

راه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌توانیم ایده‌ها را به هم بپیوندیم، و این برای گفتن و نوشتن. آیا

Have you ever heard about FANBOYS? Has any teacher taught you that?

تا به حال در مورد FANBOYS شنیده اید؟ آیا معلمی به شما یاد داده است؟

It's just a way to remember some joining words that we call conjunctions, coordinating conjunctions.

این فقط راهی است برای به خاطر سپردن برخی از کلمات پیوسته که ما آنها را ربط، ربط هماهنگ می نامیم.

So, FANBOYS are...stands for FOR, AND, NOR, BUT, OR, YET, and SO. Those are coordinating conjunctions. Okay?

بنابراین، FANBOYS مخفف FOR، AND، NOR، BUT، OR، YET و SO هستند. اینها ربط های هماهنگ کننده هستند. باشه؟

So, I'm going to go over here, and put them there for you to see.

بنابراین، من می خواهم به اینجا بروم و آنها را آنجا بگذارم تا شما ببینید.

These are words that we use to join whole ideas together, or whole clauses. I know you use "and" and "but." Maybe you also use "or" as well. "So" is very common.

اینها کلماتی هستند که ما از آنها برای به هم پیوستن کل ایده ها یا کل بندها استفاده می کنیم. می دانم که از «و» و «اما» استفاده می کنید. شاید شما نیز از "یا" استفاده کنید. "پس" بسیار رایج است.

The baby is with its mother. The mother can protect it.

بچه با مادرش است. مادر می تواند از آن محافظت کند.

Which of those words, which of those conjunctions shows the reason? The result? What would you put in there?

کدام یک از آن کلمات، کدام یک از آن حرف های ربط دلیل را نشان می دهد؟ نتیجه؟ چه چیزی را در آنجا قرار می دهید؟

Say it again. So. "So" makes a lot of sense. "So" is like saying, um, "and as a result" or "for that reason."

دوباره بگو. بنابراین. "پس" بسیار منطقی است. «پس» مثل این است که بگوییم «و در نتیجه» یا «به همین دلیل».

So, "so" is good for introducing reasons. Right? Results.

بنابراین، «پس» برای معرفی دلایل خوب است. درست؟ نتایج.

Why is the baby with its mother? So the mother can protect it. The baby is with its mother, so the mother can protect it now.

چرا بچه با مادرش است؟ بنابراین مادر می تواند از آن محافظت کند. نوزاد با مادرش است، بنابراین مادر می تواند از او محافظت کند.

Mm-hmm. What if I say, um, "The baby elephant is large." It's not like a cute little rabbit. Right? So, the baby elephant is large.

مممم چه می شود اگر بگویم اوم، "بچه فیل بزرگ است." شبیه خرگوش کوچولوی ناز نیست. درست؟ بنابراین، بچه فیل بزرگ است.

"It's still small enough to need protection."

هنوز آنقدر کوچک است که نیاز به محافظت داشته باشد.»

So, yes, it's large. But... It's a contrast. "But it's still small enough to need protection." It's not like its mom. Yes, a baby elephant is big, but it's a baby.

بنابراین، بله، بزرگ است. اما... این یک تضاد است. اما هنوز آنقدر کوچک است که نیاز به محافظت داشته باشد.» مثل مامانش نیست بله، بچه فیل بزرگ است، اما بچه است.

It's still small enough to need protection. We're joining with "but." Mm-hmm. Um, this is what I know about elephants.

هنوز آنقدر کوچک است که نیاز به محافظت داشته باشد. ما با «اما» می‌پیوندیم. مممم اوم، این چیزی است که من در مورد فیل ها می دانم.

Elephants are smart. Elephants are loyal. Right? They have family. They stick with their family. They protect each other.

فیل ها باهوش هستند. فیل ها وفادار هستند. درست؟ خانواده دارند. آنها به خانواده خود می چسبند. آنها از یکدیگر محافظت می کنند.

How can we join them?

چگونه می توانیم به آنها بپیوندیم؟ و

And? Yes. So, what could we say? Elephants are... You have a couple choices. Elephants are smart...

آره. بنابراین، چه می توانیم بگوییم؟ فیل ها هستند... شما چند انتخاب دارید. فیل ها باهوش هستند...

And here you don't want to keep repeating words. You could say, "And they are loyal." But again, you could even shorten that more if we have two similar words

و در اینجا شما نمی خواهید مدام کلمات را تکرار کنید. می توانید بگویید: "و آنها وفادار هستند." اما باز هم، اگر دو کلمه مشابه داشته باشیم

and they have similar grammar. "Smart" and "loyal" are adjectives, so you don't even have to write that long sentence. You could say, "Elephants are smart..."

و گرامر مشابهی داشته باشند، حتی می‌توانید آن را بیشتر کوتاه کنید. "باهوش" و "وفادار" صفت هستند، بنابراین شما حتی نیازی به نوشتن آن جمله طولانی ندارید. می توانید بگویید: "فیل ها باهوش هستند..."

What's the shortest sentence I can make? Loyal. Yeah. Elephants are smart and loyal. Right?

کوتاه ترین جمله ای که می توانم بگویم چیست؟ وفادار آره فیل ها باهوش و وفادار هستند. درست؟

If it's a short sentence and I just have two adjectives (Elephants are smart and loyal), and I use "and." If it's a longer sentence with two ideas, what do I use? What's that punctuation mark?

اگر یک جمله کوتاه باشد و من فقط دو صفت داشته باشم (فیل ها باهوش و وفادار هستند) و از "و" استفاده می کنم. اگر جمله طولانی تر با دو ایده باشد، از چه چیزی استفاده کنم؟ اون علامت نگارشی چیه؟

Comma. Comma. So, when you're joining ideas together, and there are two complete ideas. This has a subject and a verb. This has a subject and a verb.

کاما کاما بنابراین، وقتی ایده‌ها را به هم می‌پیوندید، دو ایده کامل وجود دارد. این یک فاعل و یک فعل دارد. این یک فاعل و یک فعل دارد.

That's when we use ",and" / ", but"/ ", so." When you're writing and you join these longer ideas together, that's when you need a comma.

این زمانی است که ما از ",and" / "، اما"/ "، بنابراین." وقتی در حال نوشتن هستید و این ایده‌های طولانی‌تر را به هم می‌پیوندید، آن وقت است که به کاما نیاز دارید.

When we're speaking, um, it's more just a pause. Elephants are smart, and they are loyal.

وقتی داریم صحبت می کنیم، اوم، بیشتر فقط یک مکث است. فیل ها باهوش هستند و وفادار هستند.

Okay? So, "and" is for additions. "But" is for contrast. "So" is like introducing the reason or the result. What about "or"?

باشه؟ پس «و» برای اضافات است. "اما" برای تضاد است. «پس» مانند معرفی دلیل یا نتیجه است. در مورد "یا" چطور؟

There's two possibilities for food, and we're sorry if we're incorrect. We aren't experts on elephants. The elephants eat leaves. People might feed them nuts.

دو حالت برای غذا وجود دارد و اگر اشتباه می کنیم متاسفیم. ما در مورد فیل ها متخصص نیستیم. فیل ها برگ می خورند. مردم ممکن است به آنها آجیل بخورند. با

Putting these ideas together, what's the long sentence? What if I want to show this is possible; this is possible?

کنار هم قرار دادن این ایده ها، جمله طولانی چیست؟ اگر بخواهم نشان دهم که این امکان پذیر است چه؟ امکانش وجود دارد؟

Or. Or. The contrast. The alternative. "Or people might feed them nuts."

یا. یا. کنتراست. جایگزین. "یا ممکن است مردم به آنها آجیل بخورند."

The most common coordinating conjunctions are AND, OR, BUT, SO.

رایج ترین حروف ربط هماهنگ کننده عبارتند از AND، OR، BUT، SO.

Practice some more. Use each conjunction once in the following sentences.

کمی بیشتر تمرین کن از هر حرف ربط یک بار در جملات زیر استفاده کنید.

How do you want to study? We can meet in person, or we can meet on Zoom.

چطوری میخوای درس بخونی؟ می توانیم شخصاً ملاقات کنیم یا می توانیم در زوم ملاقات کنیم.

Notice, by the way, we're joining complete ideas, each with a subject and a verb. But we can use coordinating conjunctions with shorter ideas.

توجه داشته باشید، اتفاقاً، ما در حال پیوستن به ایده های کامل هستیم که هر کدام یک فاعل و یک فعل دارند. اما می توانیم از ربط های هماهنگ کننده با ایده های کوتاه تر استفاده کنیم.

How would you like to study? We can meet in person or on Zoom.

دوست داری چطوری درس بخونی؟ ما می توانیم حضوری یا در زوم ملاقات کنیم.

Flavia and Andreia live close to the city, but I live farther away in the suburbs.

فلاویا و آندریا نزدیک شهر زندگی می کنند، اما من دورتر در حومه شهر زندگی می کنم.

Andreia has pets, and she works in at an animal shelter, so it’s clear that she loves animals.

آندریا حیوانات خانگی دارد و در یک پناهگاه حیوانات کار می کند، بنابراین واضح است که او عاشق حیوانات است.

What about "yet"? It's like "but." It shows a contrast. You can use "yet" alone. Some people use "and yet" together because you're adding information, but it's a contrast.

در مورد "هنوز" چطور؟ مثل "اما" است. کنتراست را نشان می دهد. شما می توانید از "هنوز" به تنهایی استفاده کنید. برخی افراد از "و هنوز" با هم استفاده می کنند زیرا شما اطلاعاتی را اضافه می کنید، اما این یک تضاد است.

The ladies learned a lot, and yet there is much more for them to study!

خانم ها چیزهای زیادی یاد گرفتند، اما هنوز چیزهای بیشتری برای مطالعه برای آنها وجود دارد!

How about NOR and FOR? Those are more formal conjunctions. Watch and learn.

NOR و FOR چطور؟ اینها ربط های رسمی تر هستند. ببین و یاد بگیر.

You might have learned "yet" as a time word. Like, "Are you done?" "Not yet." Like, "I need more time."

ممکن است "هنوز" را به عنوان یک کلمه زمانی یاد گرفته باشید. مثل "تموم شدی؟" "نه هنوز." مانند "من به زمان بیشتری نیاز دارم."

But we can also use "yet" to join ideas together, and there's a contrast. It's a little more formal. It's not very common, so right now, I would say I want you to understand it.

اما ما همچنین می‌توانیم از «هنوز» برای پیوستن ایده‌ها به یکدیگر استفاده کنیم، و تضاد وجود دارد. کمی رسمی تر است. این خیلی رایج نیست، بنابراین در حال حاضر، می‌خواهم بگویم می‌خواهم آن را درک کنید.

You don't really have to use it right now, but I want you do understand if you see it or hear it. "Yet" can be a contrast word.

در حال حاضر واقعاً لازم نیست از آن استفاده کنید، اما می‌خواهم اگر آن را دیدید یا شنیدید متوجه شوید. "با این حال" می تواند یک کلمه متضاد باشد.

Sometimes people put it together with "and." Not just "yet," but "and yet." So, you'll hear that. And yet. Elephants are gentle, yet they can protect themselves.

گاهی اوقات مردم آن را با "و" کنار هم می گذارند. نه فقط «هنوز»، بلکه «و هنوز». بنابراین، شما آن را خواهید شنید. و هنوز. فیل ها مهربان هستند، اما می توانند از خود محافظت کنند.

Elephants are gentle, and yet they can fight to protect themselves. It's another way to express a contrast. It's a little bit more formal.

فیل ها مهربان هستند، اما می توانند برای محافظت از خود بجنگند. این روش دیگری برای بیان تضاد است. کمی رسمی تر است.

Especially if we're going to use it in speaking, I hear people join it together with "and." And yet...

مخصوصاً اگر بخواهیم از آن در صحبت کردن استفاده کنیم، می‌شنوم که مردم با «و» به آن می‌پیوندند. و با این حال...

And you hear my voice. But. And yet.

و صدای من را می شنوی. ولی. و هنوز.

They definitely can fight to protect themselves. So, we've done "and." Oh! There's two in there that we haven't talked about.

آنها قطعا می توانند برای محافظت از خود مبارزه کنند. بنابراین، ما "و" را انجام دادیم. اوه! دو مورد در آنجا وجود دارد که ما در مورد آنها صحبت نکرده ایم.

F for "for" and N for "nor." Mm-hmm. Let's do "nor." Does that sound like affirmative or negative?

F برای "برای" و N برای "نه". مممم بیایید "نه" را انجام دهیم. آیا به نظر مثبت یا منفی است؟

Negative. Negative. This is very...It's much more formal. Remember how we practiced "Neither do I"?

منفی. منفی. این خیلی... خیلی رسمی تر است. یادتان هست چگونه «نه من» را تمرین می‌کردیم؟

You may hear people say, "Nor do I." There's number four.

شما ممکن است بشنوید که مردم می گویند: "و نه من". شماره چهار هست

Nor am I. Nor do I. You will not likely say this. It sounds...It's not just for agreement. It could be for other statements, like, um, "Her husband doesn't smoke, nor does mine." Nor does he. Yes.

نه من. نه من. شما به احتمال زیاد این را نمی گویند. به نظر می رسد...این فقط برای توافق نیست. این می تواند برای جملات دیگری باشد، مانند، اوم، "شوهرش نه شوهرش سیگار می کشد، نه شوهر من". او هم همینطور. آره.

It's just a negative word to add on, but the difference is we should continue the sentence. Elephants don't sing, nor do they dance.

این فقط یک کلمه منفی برای اضافه کردن است، اما تفاوت این است که باید جمله را ادامه دهیم. فیل ها نه آواز می خوانند و نه می رقصند.

So, I don't start a new sentence. I can continue a sentence. Again, these are words that join ideas.

بنابراین، من جمله جدیدی را شروع نمی کنم. می توانم یک جمله را ادامه دهم. باز هم اینها کلماتی هستند که به ایده ها می پیوندند.

So, just like ", and"/ ", but"/ ", so"/ ", nor."

بنابراین، درست مانند "، و"/ "، اما"/ "، بنابراین"/ "، نه."

And what follows with "nor" is an addition, but a negative addition. They don't sing, nor do they dance. Nor do they dance. Mm-hmm.

و آنچه با «نه» می آید اضافه است، بلکه اضافه منفی است. نه آواز می خوانند و نه می رقصند. و نه می رقصند. مممم

And look at the grammar there. I have to use the verb before the subject. Nor do they dance. Right?

و به دستور زبان آنجا نگاه کنید. باید از فعل قبل از فاعل استفاده کنم. و نه می رقصند. درست؟

I'm going to show you one more because it's part of the FANBOYS collection here. The conjunctions. All these words that join ideas together.

من یکی دیگر را به شما نشان خواهم داد زیرا بخشی از مجموعه FANBOYS در اینجا است. حروف ربط همه این کلمات که ایده ها را به هم می پیوندند.

"For" is another one, and it's very similar to "because." It's more formal, so again, I want you do understand it. You may not necessarily want to use it yet in writing or speaking

«برای» یکی دیگر است، و بسیار شبیه به «چون» است. این رسمی تر است، بنابراین دوباره، می خواهم آن را درک کنید. ممکن است لزوماً نخواهید از آن در نوشتن یا صحبت کردن استفاده کنید

because it's kind of formal, but it's another way to say "because." The mother will protect her baby, for that is what a mother does. (Repeats.) Because that is what a mother does.

زیرا به نوعی رسمی است، اما روش دیگری برای گفتن "زیرا" است. مادر از کودک خود محافظت خواهد کرد، زیرا این کاری است که مادر انجام می دهد. (تکرار می کند.) زیرا این کاری است که یک مادر انجام می دهد.

Okay? So again, these are all words that join ideas together, and they're complete ideas: subject + verb, subject + verb. And the joining word is called "conjunction." So, FANBOYS is a way to remember them.

باشه؟ پس باز هم، اینها همه کلماتی هستند که ایده ها را به هم می پیوندند، و ایده های کاملی هستند: فاعل + فعل، فاعل + فعل. و لفظ ملحق را «رابطه» می گویند. بنابراین، FANBOYS راهی برای به خاطر سپردن آنهاست.

F for "for." N for "nor." Y for "yet." Those three are a little more formal. You won't use them as much as BUT, OR, AND, SO. Right? But they're there.

F برای "برای." N برای "نه." Y برای "هنوز." این سه کمی رسمی تر هستند. شما از آنها به اندازه BUT، OR، AND، SO استفاده نخواهید کرد. درست؟ اما آنها آنجا هستند. آیا

Can you change this sentence and use "for"?

می توانید این جمله را تغییر دهید و از "برای" استفاده کنید؟

Never fear mistakes in your language studies, for mistakes are part of the process.

هرگز از اشتباهات در مطالعات زبان خود نترسید، زیرا اشتباهات بخشی از فرآیند هستند. آیا

Can you correct the mistake in this sentence?

می توانید اشتباه این جمله را اصلاح کنید؟

First, let me tell you about the word "contributions." That's a noun. A plural noun. It comes from the verb "contribute," which means to add something useful, something of value.

ابتدا اجازه دهید در مورد کلمه "مشارکت" به شما بگویم. این یک اسم است. یک اسم جمع این از فعل "مشارکت" می آید، که به معنای افزودن چیزی مفید، چیزی با ارزش است.

Flavia and Andreia contributed to my videos. They made special contributions.

فلاویا و آندریا در ویدیوهای من مشارکت داشتند. آنها کمک های ویژه ای کردند.

Remember with "nor" we need to switch the position of the subject and verb.

به یاد داشته باشید که با "nor" باید موقعیت فاعل و فعل را تغییر دهیم.

So the correct sentence is: I will never forget Flavia and Andreia, nor will I stop being thankful for their contributions.

بنابراین جمله صحیح این است: من هرگز فلاویا و آندریا را فراموش نخواهم کرد و از کمک های آنها تشکر نمی کنم.

Well, do you think this is a recent photo or a very old photo? Recent. Recent. Yeah.

خوب، به نظر شما این یک عکس اخیر است یا یک عکس بسیار قدیمی؟ اخیر. اخیر. آره

Why do you think it's recent, Flavia? Because of the mask. Uh-huh. The mother is wearing a mask...

چرا فکر می‌کنی جدید است، فلاویا؟ به خاطر ماسک. آهان. مادر نقاب زده است...

Must be...I think that the case. I'm using "must" because I'm certain. I'm pretty certain I'm right. Right? Which conjunction fits in here? For.

حتما...به نظرم همینطور است. من از "باید" استفاده می کنم زیرا مطمئن هستم. من کاملا مطمئن هستم که حق با من است. درست؟ کدام ربط در اینجا جای می گیرد؟ برای.

Oh. No? I'll show you. If you did for, I would switch it around. The photo must be recent, for the mother is wearing a mask. Because the mother is wearing a mask.

اوه نه؟ بهت نشون میدم. اگر این کار را می کردید، آن را عوض می کردم. عکس باید جدید باشد، زیرا مادر ماسک زده است. چون مادر نقاب زده است.

You could do that. Right? It's not possible in the first? No. No. These conjunctions...they join in the middle. They join idea #1 and idea #2 together.

شما می توانید این کار را انجام دهید. درست؟ در اول امکان پذیر نیست؟ نه. نه. آنها ایده شماره 1 و ایده شماره 2 را به هم می پیوندند.

I think "so." Again, yes. Yes. I think "so" again.

من هم اینچنین فکر میکنم." باز هم بله. آره. باز هم فکر می کنم "چنین" است.

What can we say about the child?

در مورد کودک چه بگوییم؟

Watch this. The child...too. The child is too. Now you could write that as a separate sentence, or I could join these together. And how would they be joined?

این را نگاه کن. بچه هم... بچه هم همینطور. حالا شما می توانید آن را به عنوان یک جمله جداگانه بنویسید، یا من می توانم اینها را به هم بپیوندم. و چگونه به آنها ملحق می شوند؟ و

And? And. Mm-hmm. And the child is too. The mother is dressed warmly, and the child is too. Okay Again, when we're writing, you're going to see that comma + conjunction.

و. مممم و بچه هم همینطور. مادر لباس گرمی به تن دارد و کودک نیز لباس گرمی به تن دارد. خوب دوباره، وقتی در حال نوشتن هستیم، کاما + ربط را خواهید دید.

Right? When we're speaking, you're going to hear it. Right? The mother is wearing a mask, so the photo must be recent.

درست؟ وقتی صحبت می کنیم، شما آن را خواهید شنید. درست؟ مادر ماسک زده است، بنابراین عکس باید جدید باشد.

The photo must be recent, for the mother is wearing a mask. The mother is dressed warmly, and the child is too. There's that little pause.

عکس باید جدید باشد، زیرا مادر ماسک زده است. مادر لباس گرمی به تن دارد و کودک نیز لباس گرمی به تن دارد. این مکث کوچک وجود دارد.

Aha! And do you also hear my voice? The mother is dressed warmly, and the child is too. Right? You'll hear my voice pause, and you'll also hear me go down at the very end. This is the end of my sentence. This is just the middle.

آها! و آیا صدای من را هم می شنوی؟ مادر لباس گرمی به تن دارد و کودک نیز لباس گرمی به تن دارد. درست؟ صدای مکث من را می‌شنوید و در آخر پایین رفتنم را نیز خواهید شنید. این پایان جمله من است. این فقط وسط است.

I chose this photo for you. What can you tell me about that photo?

من این عکس را برای شما انتخاب کردم. در مورد آن عکس چه چیزی می توانید به من بگویید؟

Oh, how about this? Let me change this. He is... I'm going to change this to..."at." What word logically fits?

اوه، این چطور؟ اجازه دهید این را تغییر دهم. او است... من می خواهم این را به..."در" تغییر دهم. چه کلمه ای از نظر منطقی مناسب است؟

But. Mm-hmm. It's a contrast. Right? And if he's not a player, what do we call the people in the stadium? "Yay! Go team!"

ولی. مممم این یک تضاد است. درست؟ و اگر او بازیکن نیست، به مردم حاضر در استادیوم چه می گوییم؟ "ای! برو تیم!"

Fan? Fan. He's a fan. He's a fan. Okay? We'll do one or two more. How about this guy?

پنکه؟ پنکه. او یک طرفدار است. او یک طرفدار است. باشه؟ یکی دو تا دیگه انجام میدیم این مرد چطور؟

And yet. You may see this. "Yet" is...because I don't want to use "but" twice. But I need another contrast word. The man is good-looking, but the car is not, and yet the photo is very nice.

و هنوز. شما ممکن است این را ببینید. "با این حال" است... زیرا من نمی خواهم از "اما" دو بار استفاده کنم. اما من به یک کلمه متضاد دیگر نیاز دارم. مرد خوش قیافه است، اما ماشین نه، و با این حال عکس بسیار خوبی است.

It's like "and still." You know. "And yet." So these are contrast words. Not everyone will say that's right. You just might use the one.

مثل "و هنوز" است. میدونی. "و هنوز." بنابراین این کلمات متضاد هستند. همه نمی گویند این درست است. شما فقط ممکن است از یکی استفاده کنید.

But often, especially in less formal English, I hear this used together. And yet the photo is very nice. Okay?

اما اغلب، به خصوص در زبان انگلیسی کمتر رسمی، می‌شنوم که این را با هم استفاده می‌کنند. و با این حال عکس بسیار زیبایی است. باشه؟

One last one. Here's our last photo.

یکی آخری اینم آخرین عکس ما

What do you see, Flavia?

فلاویا چی میبینی؟

They are laugh...laughing.

آنها می خندند ... می خندند.

Nor are they... Yes. Nor are they arguing. Because "nor" is already negative. They are not angry, nor are they arguing.

آنها هم نیستند... بله. آنها هم دعوا نمی کنند. زیرا «نه» قبلاً منفی است. نه عصبانی هستند و نه بحث می کنند.

And this means they are not arguing. So that's what it means. "And they are not arguing either" is what you're saying. And they are not arguing either. Okay?

و این بدان معنی است که آنها بحث نمی کنند. پس معنیش همینه این چیزی است که شما می گویید: «و آنها هم مجادله نمی کنند». و آنها هم دعوا نمی کنند. باشه؟

So, this might be the first time you're seeing NOR, YET, FOR. This is the time just to understand and start looking and listening, and you'll see more examples.

بنابراین، ممکن است این اولین باری باشد که NOR، YET، FOR را می‌بینید. این زمان فقط برای درک و شروع به نگاه کردن و گوش دادن است و نمونه های بیشتری خواهید دید.

The ones I want you to feel confident about: BUT, AND, SO, OR. Those ones are more common. Okay? So, those are our FANBOYS. Right?

مواردی که می خواهم در مورد آنها احساس اطمینان کنید: BUT، AND، SO، OR. آن ها رایج ترند. باشه؟ بنابراین، آن ها FANBOY های ما هستند. درست؟

If you want to practice, you could always create your own sentences, and send them to me. I would check them for you and let you know. Okay?

اگر می خواهید تمرین کنید، همیشه می توانید جملات خود را بسازید و برای من ارسال کنید. من آنها را برای شما بررسی می کنم و به شما اطلاع می دهم. باشه؟

All right, ladies. Um, we're going to be finishing up, but I personally want to thank you so, so very much for not just this lesson, but all the lessons that you made with me.

باشه خانم ها اوم، قرار است کار را تمام کنیم، اما من شخصاً می‌خواهم از شما تشکر کنم، نه فقط برای این درس، بلکه برای تمام درس‌هایی که با من ساختید.

And for showing people how you can learn English, and it's okay to make mistakes, and it's okay to laugh. It's okay to get angry, and I think you guys have been wonderful students

و برای اینکه به مردم نشان دهید چگونه می توانید انگلیسی یاد بگیرید، و اشتباه کردن اشکالی ندارد، و اشکالی ندارد که بخندید. عصبانی شدن اشکالی ندارد و من فکر می کنم شما دانش آموزان فوق العاده ای بوده اید که به

showing people how to learn English with a good attitude. We are so grateful for you to listen, to teach us a lot of things that we don't know. And now we are more confident.

مردم نشان می دهید چگونه انگلیسی را با نگرش خوب یاد بگیرند. از اینکه گوش دادید و چیزهای زیادی را که نمی دانیم به ما یاد دادید بسیار سپاسگزاریم. و اکنون ما اعتماد به نفس بیشتری داریم.

Yay! And I hope we will stay in touch. We'll definitely stay in touch. When we can take off the masks. After the vaccines. Then we can see each other, and we can give real hugs. Right? Okay?

آری و امیدوارم در ارتباط باشیم. ما قطعا در تماس خواهیم بود. وقتی بتوانیم نقاب ها را برداریم. بعد از واکسن ها سپس می توانیم یکدیگر را ببینیم و می توانیم واقعی را در آغوش بگیریم. درست؟ باشه؟

Thank you so much, Jennifer. You are very special in our lives. And you are too. I'm very happy we were able to do this, so thank you. Thank you very much.

خیلی ممنون جنیفر شما در زندگی ما بسیار خاص هستید. و تو هم هستی. من بسیار خوشحالم که توانستیم این کار را انجام دهیم، بنابراین از شما متشکرم. بسیار از شما متشکرم.

Yesterday I talked with my husband, and I remembered the first class when Flavia and I don't say nothing. You didn't say anything. You were shy. Because we are so nervous.

دیروز با شوهرم صحبت کردم و یاد اولین کلاس افتادم که من و فلاویا چیزی نگفتیم. هیچی نگفتی تو خجالتی بودی چون خیلی عصبی هستیم

And we can...we couldn't talk with you because we were afraid. And now we are more confident. I don't speak very well yet, but now I have confidence. And that's good. Confidence is important. It's very important,

و ما می توانیم... ما نتوانستیم با شما صحبت کنیم زیرا می ترسیدیم. و اکنون ما اعتماد به نفس بیشتری داریم. من هنوز خیلی خوب صحبت نمی کنم، اما اکنون اعتماد به نفس دارم. و این خوب است. اعتماد به نفس مهم است. این بسیار مهم است،

and you've modeled that very, very well for everyone. Just try. So try. All right.

و شما آن را بسیار بسیار خوب برای همه الگوبرداری کرده اید. فقط امتحان کن. بنابراین سعی کنید. خیلی خوب.

Like Flavia and Andreia, you're probably ready now for my other videos. Before we say goodbye, why don't you take a quiz to test your knowledge.

مانند فلاویا و آندریا، احتمالاً اکنون برای ویدیوهای دیگر من آماده هستید. قبل از خداحافظی، چرا برای تست دانش خود در مسابقه شرکت نمی کنید.

How did you do? Well, it’s time to end. Remember I have many other playlists.

چطور انجامش دادی؟ خب وقت تموم شدنه به یاد داشته باشید که من لیست های پخش زیادی دارم.

You can study grammar, vocabulary, pronunciation, writing skills, and U.S. culture with me. I’m also on Instagram.

می توانید گرامر، واژگان، تلفظ، مهارت های نوشتاری و فرهنگ ایالات متحده را با من مطالعه کنید. من هم در اینستاگرام هستم.

And if you want regular practice, become a YouTube member for only $1/month. I share tasks on the community tab twice a week for intermediate and advanced students. Join me!

و اگر می خواهید تمرین منظم داشته باشید، فقط با 1 دلار در ماه عضو YouTube شوید. من وظایفی را در برگه انجمن دو بار در هفته برای دانش آموزان متوسط ​​و پیشرفته به اشتراک می گذارم. به من ملحق شو!

Please remember to like this video and share the series with others who are learning English.

لطفاً به یاد داشته باشید که این ویدیو را لایک کنید و سریال را با دیگرانی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند به اشتراک بگذارید.

I thank you for being a part of this special journey with Flavia and Andreia. As always, I wish you happy studies!

من از شما برای اینکه بخشی از این سفر ویژه با فلاویا و آندریا بودید سپاسگزارم. مثل همیشه برای شما آرزوی تحصیلات خوب دارم!

Follow me on Facebook, Twitter, and Instagram. And don't forget to subscribe here on YouTube. Click on that JOIN button to learn more about YouTube memberships.

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید. و فراموش نکنید که در اینجا در یوتیوب مشترک شوید. روی آن دکمه JOIN کلیک کنید تا درباره عضویت های YouTube بیشتر بدانید.