"Get to the point" and other common expressions in English ☝️

Hi everyone. It's Jennifer here with some useful expressions for everyday English.

سلام به همه. جنیفر اینجاست با عبارات مفید برای انگلیسی روزمره. آیا

Have you ever heard someone talk and talk, and you wished they would just get the point?

تا به حال شنیده اید که کسی صحبت کند و صحبت کند و آرزو داشته باشید که ای کاش فقط موضوع را متوجه می شد؟

I’m guilty of not coming to the point right away when I talk and when I write.

من مقصر هستم که وقتی صحبت می کنم و وقتی می نویسم، فوراً به اصل مطلب نمی رسم.

I like to provide background information, so I don’t always state the main things first.

من دوست دارم اطلاعات پس زمینه را ارائه دهم، بنابراین همیشه موارد اصلی را ابتدا بیان نمی کنم.

To GET to the point or to COME to the point means you say or write your most important idea immediately.

رسیدن به نقطه یا رسیدن به نقطه به این معنی است که مهم ترین ایده خود را فوراً می گویید یا می نویسید.

We can use these variations for emphasis:

ما می‌توانیم از این تغییرات برای تأکید استفاده کنیم:

get right to the point, come straight to the point.

مستقیماً به اصل مطلب بروید، مستقیماً به سر اصل مطلب بروید.

When we write email or text someone, we usually get right to the point and we don’t waste words.

وقتی برای کسی ایمیل می نویسیم یا پیام می نویسیم، معمولاً به اصل مطلب می رسیم و کلمات را هدر نمی دهیم. آیا

Can you think of another situation when it’s important to come straight to the point?

می توانید به موقعیت دیگری فکر کنید که مهم است مستقیماً به اصل مطلب بروید؟

A similar expression is to get to the heart of the matter.

تعبیر مشابهی برای پرداختن به اصل موضوع است.

However, telling someone, "Get to the point" OR "I wish you’d get to the point" …sounds impatient. So be careful not to be rude.

با این حال، گفتن به کسی، "برو سر اصل مطلب" یا "کاش به اصل مطلب می رسید" ... بی حوصله به نظر می رسد. پس مواظب باشید بی ادب نباشید.

In contrast, if I suggest, “Let’s get to the heart of the matter,” I’m showing more sensitivity.

در مقابل، اگر پیشنهاد کنم «بیایید به اصل موضوع برویم»، حساسیت بیشتری نشان می‌دهم.

At least, that's how I hear it.

حداقل من اینطوری میشنوم

"To get to the heart of the matter" is to identify the central issue, the main problem.

«برای رسیدن به اصل موضوع» شناسایی موضوع اصلی، مشکل اصلی است.

If your friend is terribly upset and trying to explain why,

اگر دوست شما به شدت ناراحت است و سعی می کند دلیل آن را توضیح دهد،

it may take some tears and a good amount of talking before you get to the heart of the matter.

ممکن است قبل از اینکه به اصل موضوع بپردازید کمی اشک و مقدار زیادی صحبت کنید.

In a work situation, you might choose a different expression: to get to the bottom of something. This is similar to our previous expression.

در یک موقعیت کاری، ممکن است یک عبارت متفاوت را انتخاب کنید: رسیدن به ته چیزی. این شبیه به عبارت قبلی ما است.

When you get to the bottom of a matter, you work to discover the reason or cause of a problem because you want to fix it.

وقتی به اصل موضوع می رسید، برای کشف دلیل یا علت یک مشکل تلاش می کنید زیرا می خواهید آن را برطرف کنید.

If a problem appears at work, you can lead your colleagues into action and say:

اگر مشکلی در محل کار ظاهر شد، می‌توانید همکاران خود را وارد عمل کنید و بگویید:

Let’s get to the bottom of this. Let’s figure out what went wrong.

بیایید به ته این موضوع برسیم. بیایید بفهمیم چه اشتباهی رخ داده است.

An equivalent expression is get to the root of the problem or to get to the root of a matter.

یک عبارت معادل آن است که به ریشه مشکل یا برای رسیدن به ریشه یک موضوع است.

If production is going down or if sales are dropping, a company needs to get to the root of the problem and take corrective action.

اگر تولید در حال کاهش است یا اگر فروش کاهش می یابد، یک شرکت باید ریشه مشکل را پیدا کند و اقدامات اصلاحی انجام دهد.

It’s time for you to put these expressions into use. Choose one and write an example in the comments.

وقت آن است که از این عبارات استفاده کنید. یکی را انتخاب کنید و یک مثال در نظرات بنویسید.

I’ll offer corrections as time allows. Please help one another by reading and commenting on other examples.

من اصلاحات را تا زمانی که زمان اجازه دهد ارائه خواهم کرد. لطفا با مطالعه و اظهار نظر در مورد نمونه های دیگر به یکدیگر کمک کنید.

If you enjoy learning common expressions that you can use in everyday English, please let me know and like this video.

اگر از یادگیری عبارات رایجی که می توانید در زبان انگلیسی روزمره استفاده کنید لذت می برید، لطفاً به من اطلاع دهید و این ویدیو را لایک کنید.

And by the way, do you know about sponsorhips?

و در ضمن آیا از اسپانسرینگ اطلاعی دارید؟

Well, I’ll get right to the point and tell you that by sponsoring my channel, you’re helping me continue my work on YouTube.

خوب، من دقیقاً به موضوع می پردازم و به شما می گویم که با حمایت مالی از کانال من، به من کمک می کنید کارم را در YouTube ادامه دهم.

Watch my video about the sponsorship feature to learn about the special perks you get once you become a sponsor of English with Jennifer.

ویدیوی من را در مورد ویژگی حمایت مالی تماشا کنید تا در مورد مزایای ویژه ای که پس از تبدیل شدن به حامی مالی زبان انگلیسی با جنیفر دریافت می کنید مطلع شوید.

That’s all for now. As always, thanks for watching and happy studies!

فعلاً همین است. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Please join me on Twitter for vocabulary practice. I'm there Monday through Friday.

لطفاً برای تمرین واژگان به من در توییتر بپیوندید. من از دوشنبه تا جمعه آنجا هستم.

You can also follow me on Facebook for language practice throughout the week.

همچنین می توانید برای تمرین زبان در طول هفته من را در فیس بوک دنبال کنید.

If you haven't already, please subscribe to my channel.

اگر قبلا این کار را نکرده اید لطفا در کانال من عضو شوید.

That way you'll get notification of every new video I upload to YouTube.

به این ترتیب در مورد هر ویدیوی جدیدی که من در YouTube آپلود می کنم اعلان دریافت خواهید کرد.