Advanced Conversation on Immigration 🗽 Current Issues with Jennifer

Hi. I'm Jennifer from English with Jennifer. In this video,

سلام. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. در این ویدیو،

I'd like to help build your understanding of immigration in the US. today.

می‌خواهم به درک شما از مهاجرت به ایالات متحده کمک کنم. امروز.

I'll be sharing some personal background information, but my main goal is to provide

من برخی از اطلاعات پیشینه شخصی را به اشتراک خواهم گذاشت، اما هدف اصلی من ارائه

vocabulary for English language learners who would like to talk about this important issue.

واژگان برای زبان آموزان انگلیسی است که مایلند در مورد این موضوع مهم صحبت کنند.

I'm not going to promote a political agenda, and I'm not going to state which political party I belong to.

من قصد ندارم یک دستور کار سیاسی را ترویج کنم، و نمی خواهم بگویم که به کدام حزب سیاسی تعلق دارم.

You're welcome to express your views in the comments, but please write with respect and sensitivity. Okay?

شما می توانید نظرات خود را در نظرات بیان کنید، اما لطفا با احترام و حساسیت بنویسید. باشه؟

And hey, don't forget to subscribe. You don't want to miss new current issues on my channel.

و سلام، فراموش نکنید که مشترک شوید. شما نمی خواهید موضوعات جدید فعلی را در کانال من از دست بدهید.

If you had to guess my ethnic background, what would you say?

اگر بخواهید پیشینه قومی من را حدس بزنید، چه می گویید؟

Some of you know my family history, but I bet the majority of you don't.

برخی از شما تاریخچه خانوادگی من را می‌دانید، اما شرط می‌بندم که اکثر شما نمی‌دانید.

Ethnicity has to do with a person's cultural background. If I'm asked about my ethnic background,

قومیت با پیشینه فرهنگی یک فرد ارتباط دارد. اگر از من در مورد پیشینه قومی من سؤال شود، می

I know someone is interested in my ancestry. They want to know where my parents are from.

دانم که شخصی به اصل و نسب من علاقه مند است. آنها می خواهند بدانند پدر و مادر من اهل کجا هستند.

"Nationality" is a similar word.

"ملیت" کلمه مشابهی است.

But I often associate it with a legal or official context. On my passport,

اما من اغلب آن را با زمینه قانونی یا رسمی مرتبط می دانم. در پاسپورت من،

my nationality is listed as the United States of America.

ملیت من به عنوان ایالات متحده آمریکا ذکر شده است.

In my mind, I consider my nationality to be American.

در ذهنم ملیتم را آمریکایی می دانم.

The two words "ethnicity" and "nationality" are sometimes used interchangeably, but there are arguments about the differences.

دو کلمه "قومیت" و "ملیت" گاهی اوقات به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما در مورد تفاوت ها بحث هایی وجود دارد.

The truth is someone can ask me one of the following questions, and my answer will be the same.

حقیقت این است که کسی می تواند یکی از سوالات زیر را از من بپرسد و پاسخ من همان خواهد بود.

What's your ethnic background?

پیشینه قومی شما چیست؟

What nationality are you?

شما چه ملیتی هستید؟

I explain that I'm American by birth.

توضیح می دهم که من متولد آمریکا هستم.

I was born and raised in the U.S.

من در ایالات متحده به دنیا آمدم و بزرگ شدم،

But by blood, I'm half Filipino, and then I'm a mix of Polish, Serbian, and Hungarian.

اما از نظر خونی، نیمی فیلیپینی هستم، و سپس ترکیبی از لهستانی، صربستانی و مجارستانی هستم.

I have the values and the mindset of an American, but I was raised with awareness of family's ancestry.

من ارزش ها و طرز فکر یک آمریکایی را دارم، اما با آگاهی از اصل و نسب خانواده بزرگ شدم. با

Looking at me, most people assume I'm white.

نگاه کردن به من، اکثر مردم تصور می کنند من سفید پوست هستم.

I actually got a little upset at a doctor's office when they listed my race as "white"

من در واقع در مطب دکتر کمی ناراحت شدم وقتی آنها نژاد من را به عنوان "سفیدپوست" نام بردند

without giving me the chance to identify myself. I usually check off "other" because that's how I feel.

بدون اینکه به من فرصتی برای شناسایی خودم بدهند. من معمولاً "دیگر" را علامت می زنم زیرا این احساسی است که دارم.

I don't want to put myself in one category.

من نمی خواهم خودم را در یک دسته قرار دهم.

Race is about skin color and other physical qualities.

نژاد در مورد رنگ پوست و سایر ویژگی های فیزیکی است.

I'm half Asian, and the Eastern European part of me makes me half white. In the end, I feel like a true American.

من نیمه آسیایی هستم و قسمت اروپای شرقی من را نیمه سفید می کند. در نهایت، من احساس می کنم یک آمریکایی واقعی هستم.

We call the U.S. a melting pot because people come from all over the world, and that's how it's been in my family.

ما ایالات متحده را یک دیگ ذوب می نامیم زیرا مردم از سرتاسر جهان می آیند و در خانواده من هم همین بوده است.

I'm the result of mixing of mixing nationalities and ethnicities.

من نتیجه اختلاط ملیت ها و قومیت ها هستم.

So what's all the talk about immigration today? Why is it such a big issue if the U.S. has always been a melting pot?

پس امروز همه بحث در مورد مهاجرت چیست؟ اگر ایالات متحده همیشه یک دیگ ذوب بوده است، چرا این یک مسئله بزرگ است؟

Well, one factor is that election season is upon us.

خوب، یک عامل این است که فصل انتخابات در راه است.

Every presidential election is a chance for us to think as a nation.

هر انتخابات ریاست جمهوری فرصتی است تا ما به عنوان یک ملت فکر کنیم.

Should we continue certain practices or should we change them?

آیا باید رویه های خاصی را ادامه دهیم یا باید آنها را تغییر دهیم؟

Should we improve the current situation by reforming our laws? If so, how?

آیا باید با اصلاح قوانین خود وضعیت کنونی را بهبود بخشیم؟ اگر چنین است، چگونه؟

Who will those changes benefit?

این تغییرات به نفع چه کسی خواهد بود؟

We argue over this.

ما بر سر این بحث می کنیم.

There have been arguments over land,

resources, and identity since the beginning of our country's history.

از ابتدای تاریخ کشور ما بر سر زمین، منابع و هویت بحث هایی وجود داشته است.

I'm an American, but I'm not a Native American.

من یک آمریکایی هستم، اما یک بومی آمریکایی نیستم.

Every U.S. citizen needs to remember that unless you're a descendant of a Native American,

هر شهروند ایالات متحده باید به خاطر داشته باشد که مگر اینکه شما از نوادگان یک بومی آمریکایی باشید،

all of our ancestors came from another country.

همه اجداد ما از کشور دیگری آمده اند.

Native Americans were the original people who lived here before the European settlers came.

بومیان آمریکا مردم اصلی بودند که قبل از آمدن مهاجران اروپایی در اینجا زندگی می کردند.

A descendent is one whose ancestors came from a certain group.

اولاد کسی است که اجدادش از گروه خاصی آمده اند.

The early waves of immigration came from Europe.

موج های اولیه مهاجرت از اروپا آمد.

Later, we had immigrants from Asian countries, like China, then Japan, the Philippines...

بعدها از کشورهای آسیایی مهاجر داشتیم، مثل چین، بعد ژاپن، فیلیپین...

More recently, immigrants have come from South and Central America.

اخیراً از آمریکای جنوبی و مرکزی مهاجر آمده اند. ما

We've been a nation of immigrants for over two centuries.

بیش از دو قرن است که ملتی از مهاجران بوده ایم.

Americans also argue over who should be able to come to the U.S. and who should get citizenship.

آمریکایی ها همچنین در مورد اینکه چه کسی باید بتواند به ایالات متحده بیاید و چه کسی باید تابعیت بگیرد، بحث می کنند.

You can be a citizen by birth or a naturalized citizen.

شما می توانید از طریق تولد یک شهروند یا یک شهروند تابعیت شده باشید.

A naturalized citizen receives citizenship after

شهروند تابعیت پس از

applying and going through the process of naturalization.

درخواست و گذراندن مراحل تابعیت تابعیت دریافت می کند.

My husband and my father are naturalized citizens.

شوهرم و پدرم شهروند تابعیت هستند.

My great-grandparents on my mother's side were also naturalized.

پدربزرگ و مادربزرگ من از طرف مادرم نیز تابعیت شدند. به

That's why my grandparents and my mother were citizens by birth.

همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگم و مادرم شهروند بودند.

In the U.S., there are different paths to citizenship. One path, for example, is through marriage.

در ایالات متحده، راه های مختلفی برای شهروندی وجود دارد. برای مثال یک راه از طریق ازدواج است.

We talk about these different paths today. What are they? What should they be?

ما امروز در مورد این مسیرهای مختلف صحبت می کنیم. آنها چه هستند؟ آنها باید چه باشند؟

Who should have them?

چه کسی باید آنها را داشته باشد؟

There's a group of immigrants today known as the Dreamers. They fall into the category of illegal immigrants.

امروزه گروهی از مهاجران به نام رویاپردازان وجود دارند. آنها در دسته مهاجران غیرقانونی قرار می گیرند.

The term "illegal immigrants" is not preferred by everyone.

اصطلاح "مهاجران غیرقانونی" توسط همه ترجیح داده نمی شود.

Some feel that "undocumented immigrants" is a kinder, more sensitive term.

برخی احساس می کنند که "مهاجران بدون مدرک" اصطلاحی مهربان تر و حساس تر است.

Dreamers don't have the documents to be here legally. They were brought to the United States as children.

رویاپردازان مدارک لازم برای حضور قانونی در اینجا را ندارند. آنها را در کودکی به ایالات متحده آوردند.

Their parents brought them into the country, so the decision was not theirs.

والدین آنها آنها را به کشور آوردند، بنابراین تصمیم با آنها نبود.

Dreamers have grown up in the U.S. They've become a part of American society, but they don't have citizenship.

رویاپردازان در ایالات متحده بزرگ شده اند، آنها بخشی از جامعه آمریکا شده اند، اما شهروندی ندارند. آیا

Should a path to some kind of legal status be given to the Dreamers?

باید راهی برای رسیدن به نوعی موقعیت قانونی به رویاپردازان داده شود؟

Some say yes, and some politicians have supported a bill called the DREAM Act.

برخی می گویند بله، و برخی از سیاستمداران از لایحه ای به نام قانون DREAM حمایت کرده اند.

The DREAM Act would help the Dreamers become legal.

قانون DREAM به رویاپردازان کمک می کند تا قانونی شوند.

DREAM is a long acronym that's kind of hard to remember, but I will tell you that A.M.

DREAM مخفف طولانی است که به خاطر سپردن آن سخت است، اما من به شما خواهم گفت که A.M.

stands for "alien minors."

مخفف "کوچکال بیگانه" است.

It can be confusing to hear different words that basically refer to the same thing.

شنیدن کلمات مختلف که اساساً به یک چیز اشاره دارند می تواند گیج کننده باشد.

Illegal immigrants, undocumented immigrants, illegal aliens.

مهاجران غیرقانونی، مهاجران غیرقانونی، بیگانگان غیرقانونی.

"Illegal alien" is probably still used in official documents, but it's not something you hear in conversation.

احتمالاً هنوز هم در اسناد رسمی از "بیگانه غیرقانونی" استفاده می شود، اما چیزی نیست که در مکالمه بشنوید.

Your use of "illegal" or "undocumented"

استفاده شما از «غیرقانونی» یا «بدون سند»

can reflect your political position, so choose your words carefully.

می تواند نشان دهنده موضع سیاسی شما باشد، بنابراین کلمات خود را با دقت انتخاب کنید.

In official contexts, you might also come across the terms "foreign nationals" and "noncitizens."

در زمینه های رسمی، ممکن است با اصطلاحات "اتباع خارجی" و "غیرشهروندان" نیز برخورد کنید.

They refer to the same thing: people in the U.S. who don't have citizenship.

آنها به همین موضوع اشاره می کنند: افرادی در ایالات متحده که تابعیت ندارند.

A lot of immigrants are here in the U.S. legally. Some received the right to live and work in the country permanently.

بسیاری از مهاجران به صورت قانونی اینجا در ایالات متحده هستند. برخی از آنها حق زندگی و کار دائمی در کشور را دریافت کردند.

They receive green cards. They are green card holders.

گرین کارت دریافت می کنند. دارندگان گرین کارت هستند.

I'm not mistaken, they're also called permanent residents,

اشتباه نمی کنم به آنها مقیم دائم،

permanent resident aliens, and lawful permanent residents.

بیگانگان مقیم دائم و اقامت دائم قانونی نیز می گویند.

With all the different terminology, you can see how it's often simpler to talk about "legal and illegal immigrants."

با تمام اصطلاحات مختلف، می توانید ببینید که چگونه صحبت کردن در مورد "مهاجران قانونی و غیرقانونی" ساده تر است.

I also think it's easier to remember "green card holder" and "undocumented immigrants."

همچنین فکر می کنم به خاطر سپردن «دارنده گرین کارت» و «مهاجران بدون مدرک» راحت تر است.

"Alien" by the way, always makes me think of an extraterrestrial, a person from another planet.

اتفاقاً «بیگانه» همیشه مرا به فکر یک موجود فرازمینی می‌اندازد، فردی از سیاره‌ای دیگر.

I don't think I'm the only one without association.

فکر نمی کنم تنها کسی باشم که هیچ ارتباطی ندارد.

Immigration is a hot topic right now because of the numbers. You'll hear the word "influx."

مهاجرت به دلیل اعداد و ارقام در حال حاضر موضوع داغی است. کلمه "هجوم" را خواهید شنید.

"An influx of migrant families." That's a large number of arrivals at our border.

"هجوم خانواده های مهاجر." این تعداد زیادی از ورود به مرز ما است.

We have a high number of people seeking entry. Note the uses of the word "entry."

ما تعداد زیادی از افراد به دنبال ورود داریم. به کاربردهای کلمه "ورود" توجه کنید.

Seeking entry -- meaning they want to come in.

به دنبال ورود -- به این معنی که آنها می خواهند وارد شوند.

Gaining entry -- they're allowed to come in.

کسب ورود -- آنها اجازه ورود دارند.

Being denied entry -- they're not allowed to come in.

ممنوعیت ورود -- آنها اجازه ورود ندارند.

The southern border with Mexico is where much of the present trouble is.

مرز جنوبی با مکزیک جایی است که بسیاری از مشکلات کنونی در آن وجود دارد. .

A port of entry is the place where people arrive and enter the country.

بندر ورودی محلی است که افراد وارد آن کشور می شوند و وارد آن می شوند.

Back in the late 1800s when my ancestors came from Eastern Europe,

در اواخر دهه 1800، زمانی که اجداد من از اروپای شرقی آمدند،

the main port of entry was New York. They arrived by ship.

بندر اصلی ورودی نیویورک بود. با کشتی رسیدند.

History has shown us that large waves of immigration, whether they're from Eastern Europe,

تاریخ به ما نشان داده است که امواج بزرگ مهاجرت، خواه از اروپای شرقی،

China, Mexico,

چین و مکزیک باشد،

usually lead to worry.

معمولاً منجر به نگرانی می شود.

Concerns about resources and public safety are understandable,

نگرانی در مورد منابع و امنیت عمومی قابل درک است،

But extreme fear can take the form of xenophobia.

اما ترس شدید می تواند به شکل بیگانه هراسی باشد.

That's the fear of people from other countries,

این ترس از مردم کشورهای دیگر است،

fear of foreigners.

ترس از خارجی ها.

It's one thing to be cautious or even uncomfortable, but xenophobes feel hatred towards foreigners.

محتاط بودن یا حتی ناراحتی یک چیز است، اما بیگانه هراسان نسبت به خارجی ها احساس تنفر دارند.

It's not rational, and it's not fair, but it's also not fair to say that xenophobia is unique to the United States.

منطقی نیست، و منصفانه نیست، اما همچنین منصفانه نیست که بگوییم بیگانه هراسی منحصر به ایالات متحده است.

Prejudice exists in many places.

تعصب در خیلی جاها وجود دارد.

Prejudice is an unfair feeling. It's an unfair dislike one person has for another.

تعصب یک احساس ناعادلانه است. این یک نفرت ناعادلانه است که یک نفر نسبت به دیگری دارد.

"Prejudice" has only one pronunciation. "Xenophobia" has two. Listen.

«تعصب» تنها یک تلفظ دارد. «بیگانه هراسی» دو تا دارد. گوش کنید.

Xenophobia.

بیگانه هراسی

Xenophobe.

بیگانه هراسی

Xenophobic.

بیگانه هراسی

A xenophobe would be in favor of deportation.

یک بیگانه هراس به نفع اخراج خواهد بود.

That's the act of removing a noncitizen from the country because they're not here legally.

این عمل حذف یک غیر شهروند از کشور است زیرا آنها به طور قانونی اینجا نیستند.

"Deportation" is the noun, for example: Some immigrants live in fear of deportation.

«اخراج» اسم است، مثلاً: برخی از مهاجران در ترس اخراج زندگی می کنند.

"Deport" is the verb: A country can deport an immigrant who has committed a crime.

"اخراج" این فعل است: یک کشور می تواند مهاجری را که مرتکب جرم شده است اخراج کند.

Immigrants are deported under every administration.

مهاجران تحت هر مدیریتی اخراج می شوند.

Deportations can be complicated issues, especially when families are involved.

اخراج می تواند مسائل پیچیده ای باشد، به ویژه زمانی که خانواده ها درگیر آن هستند.

Those who support major immigration reform want families to be protected.

کسانی که از اصلاحات اساسی مهاجرت حمایت می کنند می خواهند خانواده ها محافظت شوند.

Families have been broken up upon entry at the border, and families have been broken up when one member is deported.

خانواده ها هنگام ورود به مرز متلاشی شده اند و خانواده ها با اخراج یکی از اعضا از هم می پاشند.

One agency name you'll hear in connection with deportations is ICE.

یکی از نام های آژانسی که در ارتباط با اخراج ها خواهید شنید ICE است.

That's an acronym. It stands for Immigration and Customs Enforcement.

این مخفف است. مخفف عبارت Immigration and Customs Enforcement است.

ICE is a federal agency, and they're basically in charge of maintaining border security and

ICE یک آژانس فدرال است و اساساً مسئول حفظ امنیت مرزها و

preventing illegal immigration. If an immigrant is deported, it's done by ICE agents.

جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی است. اگر یک مهاجر اخراج شود، این کار توسط ماموران ICE انجام می شود.

On any current issue, there are extreme positions. Some want the U.S. to be a place of refuge for all.

در مورد هر موضوع فعلی، مواضع افراطی وجود دارد. برخی می خواهند که ایالات متحده پناهگاهی برای همه باشد.

"Refuge" is a place of safety; its protection from danger.

«پناهگاه» مکان امنی است. محافظت از آن در برابر خطر

Others say border control should be strengthened. There should be no illegal entry or forgiveness for illegal entry.

برخی دیگر می گویند کنترل مرزها باید تقویت شود. ورود غیرقانونی یا بخشش برای ورود غیرقانونی نباید وجود داشته باشد.

The main problem is that we have immigration laws, but the laws aren't working.

مشکل اصلی این است که ما قوانین مهاجرت داریم، اما قوانین کار نمی کنند.

So what's the problem? Is the problem with the laws themselves?

پس مشکل چیست؟ آیا مشکل از خود قوانین است؟

Or is the problem with enforcement? Again Americans argue.

یا مشکل از اجراست؟ باز هم آمریکایی ها بحث می کنند.

We argue about the solutions, too. Does border control mean that we need a border wall? Is the cost worth it?

ما در مورد راه حل ها نیز بحث می کنیم. آیا کنترل مرز به این معنی است که ما به دیوار مرزی نیاز داریم؟ آیا هزینه آن ارزش دارد؟

If we reform our immigration laws, how should they be rewritten?

اگر قوانین مهاجرت خود را اصلاح کنیم، چگونه باید بازنویسی شوند؟

Note that we can reform our laws, rewrite our laws, we can change our laws.

توجه داشته باشید که ما می توانیم قوانینمان را اصلاح کنیم، قوانینمان را بازنویسی کنیم، می توانیم قوانینمان را تغییر دهیم.

We can also keep our laws, enforce our laws, and uphold our laws.

ما همچنین می توانیم قوانین خود را حفظ کنیم، قوانین خود را اجرا کنیم و از قوانین خود حمایت کنیم.

Okay. Let's move from a set of verbs to a set of nouns.

باشه. بیایید از مجموعه ای از افعال به مجموعه ای از اسم ها برویم.

There are some words that shouldn't be confused in the discussion about immigration.

کلماتی هستند که نباید در بحث مهاجرت اشتباه گرفته شوند.

Migrants are people who move from one place to another like the U.S., hoping to find work.

مهاجران افرادی هستند که به امید یافتن کار از جایی به جای دیگر مانند ایالات متحده نقل مکان می کنند. به همین

That's why you'll hear the phrases "migrant workers" or "economic migrants."

دلیل است که عبارات «کارگر مهاجر» یا «مهاجر اقتصادی» را خواهید شنید.

Migrants might not necessarily want citizenship. They want a better life.

مهاجران ممکن است لزوماً شهروندی نخواهند. آنها زندگی بهتری می خواهند.

Migrants might have plans to go back to their home countries.

مهاجران ممکن است برنامه هایی برای بازگشت به کشورهای خود داشته باشند.

Immigrants come to a new country with the intention of resettling.

مهاجران به قصد اسکان مجدد به کشور جدیدی می آیند.

Refugees and asylum seekers are similar, but they are different. Here's what I understand.

پناهجویان و پناهجویان شبیه هم هستند، اما با هم تفاوت دارند. این چیزی است که من می فهمم. به

Refugees are given refugee status. They were forced to leave their homes, so they come to a new country and receive protection.

پناهندگان وضعیت پناهندگی داده می شود. آنها مجبور شدند خانه های خود را ترک کنند، بنابراین به کشور جدیدی می آیند و از حمایت برخوردار می شوند.

Asylum seekers want protection,

پناهجویان خواهان حمایت هستند،

but they're still waiting for it, and they may not get it if it's

اما همچنان منتظر آن هستند، و اگر

determined that their lives were not in danger back in their home countries.

مشخص شود که جانشان در کشورشان در خطر نبوده، ممکن است آن را دریافت نکنند. به

Note these collocations with the word "asylum": asylum seekers,

این ترکیبات با کلمه "پناهندگی" توجه کنید: پناهجویان،

seek asylum,

درخواست پناهندگی،

apply for asylum, claim asylum,

درخواست پناهندگی، درخواست پناهندگی،

curb asylum seekers,

مهار پناهجویان،

curb asylum claims.

محدود کردن درخواست های پناهندگی.

The verb "curb" means to reduce or limit.

فعل «محدود کردن» به معنای کاهش یا محدود کردن است.

When it comes to asylum claims,

وقتی صحبت از درخواست پناهندگی به میان می‌آید،

it's the government's difficult job to decide who is truly a refugee and who might be trying to take advantage of

کار دشوار دولت است که تصمیم بگیرد چه کسی واقعاً پناهنده است و چه کسی ممکن است سعی کند از

humanitarian programs.

برنامه‌های بشردوستانه استفاده کند.

Then for all those who receive refugee status, how should they be helped?

سپس برای همه کسانی که وضعیت پناهندگی دریافت می کنند، چگونه باید به آنها کمک کرد؟

The dangerous place for a migrant to be is in limbo. That's the state of being nowhere.

مکان خطرناک برای یک مهاجر در بلاتکلیفی است. این حالت هیچ جا نبودن است.

Some migrants are in limbo as they wait for their fate to be decided.

برخی از مهاجران در بلاتکلیفی به سر می برند و منتظر هستند تا سرنوشت خود مشخص شود.

One problem is that everything takes time.

یک مشکل این است که همه چیز زمان می برد.

How can we speed up processing at the border? How can asylum seekers get hearings more quickly?

چگونه می توانیم سرعت پردازش در مرز را افزایش دهیم؟ پناهجویان چگونه می توانند سریعتر رسیدگی کنند؟

There are numerous pending cases of asylum claims.

پرونده های معلق متعددی برای درخواست پناهندگی وجود دارد.

Perhaps many of these claims are credible and legitimate,

شاید بسیاری از این ادعاها معتبر و مشروع باشد،

meaning believable and real, but it takes time for claims to go through our immigration court system.

به معنای قابل باور و واقعی، اما طول می کشد تا ادعاها از سیستم دادگاه مهاجرت ما عبور کند.

Some are in favor of having migrants apply for asylum outside the U.S., not upon arrival. Would that help?

برخی طرفدار این هستند که مهاجران در خارج از ایالات متحده درخواست پناهندگی دهند، نه پس از ورود. آیا این کمک خواهد کرد؟

Would that be difficult?

آیا این مشکل خواهد بود؟

Immigration is a sensitive topic. It's a topic that should be discussed with maturity and absence of hatred.

مهاجرت موضوع حساسی است. این موضوعی است که باید با پختگی و عدم تنفر مورد بحث قرار گیرد.

I invite you to share your views in the comments, but please be respectful.

من از شما دعوت می کنم نظرات خود را در نظرات به اشتراک بگذارید، اما لطفاً احترام بگذارید.

I also believe that all sides should have a voice of this discussion.

من همچنین معتقدم که همه طرف ها باید صدای این بحث را داشته باشند.

No one is necessarily right or wrong because of their ethnicity,

هیچ کس به دلیل قومیت،

nationality, race, or political affiliation.

ملیت، نژاد یا وابستگی سیاسی لزوماً درست یا نادرست نیست.

Let's be open to different points of view. Some people are liberal and open to major reforms.

بیایید با دیدگاه های مختلف باز باشیم. برخی از مردم لیبرال هستند و برای اصلاحات اساسی آماده هستند.

Some people are conservative and prefer to preserve established practices.

برخی از افراد محافظه کار هستند و ترجیح می دهند رویه های ثابت را حفظ کنند.

And some people take a middle position and have a moderate view on this topic.

و برخی از افراد موضع میانه ای می گیرند و نگاه معتدلی به این موضوع دارند.

Where do you stand? You're welcome to state your position in the comments.

کجا ایستاده ای؟ می توانید موضع خود را در نظرات اعلام کنید.

Immigration is truly an important issue right now, and I encourage you to read about it and to listen to news articles.

مهاجرت واقعاً یک موضوع مهم در حال حاضر است، و من شما را تشویق می کنم که در مورد آن بخوانید و به مقالات خبری گوش دهید.

There'll be a lot more discussion as we get closer to the U.S 2020 presidential election.

با نزدیک‌تر شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 ایالات متحده، بحث‌های بیشتری وجود خواهد داشت.

That's all for now. If you enjoy current issues and learning related vocabulary,

فعلاً همین است. اگر از مسائل جاری و یادگیری واژگان مرتبط لذت می برید،

please subscribe for more of my lessons, and don't forget to like this video!

لطفاً برای بیشتر درس های من مشترک شوید، و فراموش نکنید که این ویدیو را لایک کنید!

If you'd like to discuss this topic or another topic with me, there are a few different options.

اگر می خواهید در مورد این موضوع یا موضوع دیگری با من بحث کنید، چند گزینه مختلف وجود دارد.

First, you can visit my website and book a 30-minute private lesson.

ابتدا می توانید به وب سایت من سر بزنید و یک درس خصوصی 30 دقیقه ای رزرو کنید.

Second, as a Truly Marvelous member of my channel, you can have a 15-minute Skype call each and every month.

دوم، به عنوان یک عضو واقعا شگفت انگیز کانال من، می توانید هر ماه یک تماس 15 دقیقه ای با اسکایپ داشته باشید.

Lastly, sometimes I'm able to pair up students who want to share the cost of a private lesson.

در نهایت، گاهی اوقات می توانم دانش آموزانی را که می خواهند هزینه یک درس خصوصی را به اشتراک بگذارند، جفت کنم.

So if you'd like conversation practice in a small group,

بنابراین اگر می خواهید تمرین مکالمه در یک گروه کوچک را انجام دهید،

contact me through my website. I'll put all the links in the video description.

از طریق وب سایت من با من تماس بگیرید. همه لینک ها را در توضیحات ویدیو قرار می دهم.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

I invite everyone to follow me on Facebook, Twitter, Instagram, and the app Kiki Time. All the links are in the video description.

من از همه دعوت می کنم که من را در فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و برنامه Kiki Time دنبال کنند. همه لینک ها در توضیحات ویدیو هستند.

Be sure to subscribe to my YouTube channel and turn on notifications.

حتما در کانال یوتیوب من مشترک شوید و اعلان ها را روشن کنید.