Learn 10 English Expressions with NOSE!

Hi there.

سلام.

Oh, I'm sorry, I'm picking my nose.

اوه، متاسفم، من دماغم را می چینم.

This thing here is called a "nose", and we have many expressions or idioms using the

به این چیز در اینجا "دماغ" می گویند و ما عبارات یا اصطلاحات زیادی داریم که از

word "nose".

کلمه "بینی" استفاده می کنند.

So, first of all, again, pronunciation, it's not: "nose-see-e".

پس اولاً باز هم تلفظ، این نیست: «بینی-ببین-ه».

It's "nose".

"بینی" است.

It's a homophone, and it sounds like this word in English.

این یک هموافون است و در انگلیسی شبیه این کلمه است.

A "homophone" is a word that sounds exactly the same as another word, but the meaning

"هموفون" کلمه ای است که دقیقاً شبیه کلمه دیگری است، اما معنی

is different.

آن متفاوت است.

So, "nose" and "knows" is a homophone.

بنابراین، "بینی" و "می داند" هموفون است.

I have a beautiful rhyme for you: Nobody knows what Rosy knows when she blows her nose in

یک قافیه زیبا برای شما دارم: هیچ کس نمی داند رزی وقتی دماغش را در لباس زیر می زند چه می داند

her underclothes.

.

That's your homework: Figure out that.

این تکلیف شماست: آن را بفهمید.

Rosy, don't blow your nose in your underclothes.

رزی دماغت را در لباس زیرت باد نکن.

So: "Expressions with 'Nose'".

بنابراین: "عبارات با "بینی".

For some reason in English we have many idioms and expressions using parts of the body, and

بنا به دلایلی در زبان انگلیسی اصطلاحات و عبارات زیادی با استفاده از قسمت‌های بدن داریم

the nose has many expressions.

و بینی عبارات زیادی دارد.

I've narrowed it down to ten that I think are the most useful.

من آن را به ده کاهش داده ام که فکر می کنم مفیدترین هستند.

I've told you guys before that I find idioms to be a little bit, I don't know, old-fashioned,

من قبلاً به شما بچه ها گفته بودم که اصطلاحات را کمی، نمی دانم، قدیمی و قدیمی می دانم

old-school.

.

I don't think we use them a lot, but these ones we do, so that's why I'm teaching them

فکر نمی‌کنم زیاد از آن‌ها استفاده کنیم، اما از این‌ها استفاده می‌کنیم، به همین دلیل است که آنها را

to you.

به شما آموزش می‌دهم.

Ha-ha.

ها-ها.

So, "nose" idioms.

بنابراین، اصطلاحات "بینی".

The first one is: "Keep your nose clean".

اولین مورد این است: "بینی خود را تمیز نگه دارید".

So that doesn't mean you pick your nose; it just means that you don't do anything bad.

بنابراین این بدان معنا نیست که شما بینی خود را بردارید. این فقط به این معنی است که شما هیچ کار بدی انجام نمی دهید.

Now, when I was researching this, I thought: "What could you possibly do bad with your

حالا که داشتم در مورد این موضوع تحقیق می کردم، فکر می کردم: "چه کار بدی می توانید با بینی خود انجام دهید،

nose other than pick it?"

جز اینکه آن را بردارید؟"

I think this might have to do with drugs, specifically drugs that you inhale; cocaine.

من فکر می کنم این ممکن است به مواد مخدر مربوط باشد، به ویژه داروهایی که شما استنشاق می کنید. کوکائین

So, maybe this came from not doing cocaine.

بنابراین، شاید این ناشی از عدم مصرف کوکائین باشد.

So: "Keep your nose clean" means don't do cocaine.

بنابراین: «بینی خود را تمیز نگه دارید» یعنی کوکائین مصرف نکنید.

Rule number one: Don't die.

قانون شماره یک: نمرد.

Rule number two: Don't do cocaine.

قانون شماره دو: کوکائین مصرف نکنید.

So: "Keep your nose clean" means don't do anything bad.

پس: «بینی خود را تمیز نگه دار» یعنی کار بدی انجام نده.

Don't do bad things.

کار بد نکن

Another expression we have is: "Keep your nose to the grindstone."

تعبیر دیگری که داریم این است: « دماغت را به سنگ آسیاب نگه دار».

So, this is a very, very old expression.

بنابراین، این یک عبارت بسیار بسیار قدیمی است.

A "grindstone" is a stone that you would use to grind something.

"سنگ سنگ" سنگی است که برای خرد کردن چیزی از آن استفاده می کنید .

So, "grind" means take something from a solid into a powder.

پس «خرد کردن» به معنای تبدیل چیزی از جامد به پودر است.

So, you can grind grain.

بنابراین، می توانید غلات را آسیاب کنید.

You can take corn and make it corn powder, or wheat.

می توانید ذرت بگیرید و آن را پودر ذرت یا گندم درست کنید.

So, a grindstone, if you're a worker, you want to make sure that you... you're not looking

بنابراین، سنگ تراش، اگر شما یک کارگر هستید، می خواهید مطمئن شوید که ... شما به

up and you're actually focusing on your work.

بالا نگاه نمی کنید و در واقع روی کار خود تمرکز می کنید.

So: "Keep your nose to the grindstone" means: "Do your job.

بنابراین: "دماغ خود را به سنگ خرد کن" یعنی: "کار خود را انجام دهید.

Don't mess around on Facebook."

در فیس بوک به هم نخورید."

They didn't have Facebook back then.

آن زمان فیسبوک نداشتند.

If they did, it would be treacherous.

اگر این کار را می کردند، خائنانه بود.

But: "Keep your nose to the grindstone" means just: "Hey.

اما: "بینی خود را به سنگ خرد کن" یعنی فقط: "هی.

Hey.

هی.

Hey.

هی.

Hey.

هی.

Concentrate.

تمرکز کن. کارت

Do your work.

را انجام بده

Don't be distracted."

. حواس پرت نشو."

This is a great word: "He or she is nosey".

این یک کلمه عالی است: "او یا او نوسی است".

"Nosey" is an adjective.

«نوسی» یک صفت است.

"Nosey" means that the person is asking you too many personal questions.

"Nosey" به این معنی است که آن شخص از شما سوالات شخصی زیادی می پرسد.

So, this is where we can get confused.

بنابراین، اینجاست که ما می توانیم گیج شویم.

There's a difference between making conversation with someone and being nosey.

فرق است بین مکالمه کردن با کسی و فضول بودن.

Some people think that when other people are talking to them, they're being nosey, but

برخی از مردم فکر می‌کنند که وقتی دیگران با آنها صحبت می‌کنند، در حال بی‌قراری هستند، اما

actually they're making conversation.

در واقع دارند گفتگو می‌کنند.

So, if somebody is nosey, they ask too many personal questions.

بنابراین، اگر کسی فضول باشد، سوالات شخصی زیادی می پرسد.

For example: "Oh, hi.

به عنوان مثال: "اوه، سلام.

Nice to meet you.

از آشنایی با شما خوشحالم.

What's your job?

شغل شما چیست

Oh.

؟ اوه

Well, how much money do you make?

، چقدر پول در می آورید؟

Oh.

اوه.

What kind of car do you have?"

چه نوع ماشینی دارید؟"

This is being a little nosey.

این یک خرافات کوچک است.

Some might... people might say it's rude, but you're asking too many personal questions.

برخی ممکن است... مردم بگویند که این بی ادبی است، اما شما سوالات شخصی زیادی می پرسید.

-"What did you do yesterday?"

-"دیروز چه کار کردی؟"

-"Oh, I went out."

-اوه من رفتم بیرون.

-"Where did you go?

-"

Who did you go with?

کجا رفتی با کی

What did you do?"

رفتی چیکار کردی؟"

Again, someone might be trying to help you learn English and practice your conversation,

مجدداً، ممکن است کسی سعی کند به شما کمک کند انگلیسی را یاد بگیرید و مکالمه خود را تمرین کنید،

or they might be being nosey.

یا ممکن است گیج کننده باشد.

So: "Nose around" has to do with being nosey.

بنابراین: «دور بینی» با دماغ بودن ارتباط دارد.

Or: "Put your nose in other people's lives."

یا: «بینی خود را در زندگی دیگران قرار دهید».

So, this, again, comes from the expression of being nosey.

بنابراین، این، باز هم از بیان نوسی بودن می آید.

If you "nose around" or if you "put your nose in other people's lives" or other people's

اگر شما "دماغ خود را در اطراف" یا اگر "دما خود را در زندگی دیگران قرار دهید" یا

business, it means you interfere with their personal life.

کار دیگران، به این معنی است که شما در زندگی شخصی آنها دخالت می کنید.

So, again, you're just asking too many questions.

بنابراین، دوباره، شما فقط سوالات زیادی می‌پرسید.

You're getting too personal.

داری خیلی شخصی میشی

If it's between friends, it's okay; but if it's someone you do not know very well, you're

اگر بین دوستان باشد، اشکالی ندارد. اما اگر کسی است که شما به خوبی نمی شناسید، شما در

being nosey; you're nosing around.

حال بدبینی هستید. تو داری دماغ میزنی

Get your nose out of there.

بینی خود را از آنجا بیرون بیاورید.

This is a cool expression; we use this a lot: "Have a nose for something."

این یک عبارت جالب است. ما از این بسیار استفاده می کنیم: "برای چیزی بینی داشته باشید."

I have a nose for smelling, but: "To have a nose for something" means that you are good

من برای بوییدن بینی دارم، اما: « برای چیزی بینی داشتن» یعنی شما

at detecting or good at doing something.

در تشخیص یا انجام کاری خوب هستید.

For example, I can say: "I have a nose for wine."

مثلاً می توانم بگویم: «من برای شراب بینی دارم ».

This means I'm good at distinguishing different kinds of wine.

این بدان معناست که من در تشخیص انواع شراب خوب هستم .

Or: "I have a nose for colour."

یا: "من دماغی برای رنگ دارم."

My nose has eyes.

بینی من چشم دارد

If you have a nose for something, you're good at using it; you're good at doing it.

اگر برای چیزی بینی دارید، در استفاده از آن خوب هستید. شما در انجام آن خوب هستید

Maybe you have a nose for English.

شاید شما برای انگلیسی بینی دارید.

I have a nose for English, a nose for Spanish, a nose for Po-... no.

من یک بینی برای انگلیسی، یک بینی برای اسپانیایی، یک بینی برای Po-... نه.

You only have one nose, but it means you're good at doing something.

شما فقط یک بینی دارید، اما به این معنی است که در انجام کاری خوب هستید.

What do you have a nose for?

برای چی بینی داری؟

The next one is if you "turn up your nose".

مورد بعدی این است که "بینی خود را بالا ببرید".

So, if you "turn up your nose", it means you do this.

بنابراین، اگر "بینی خود را بالا ببرید"، به این معنی است که این کار را انجام می دهید.

If you turn up your nose at something, it means you show the person you do not like

اگر بینی خود را به سمت چیزی برگردانید، به این معنی است که به شخص نشان می دهید که چیزی را دوست ندارید

something.

.

So, you show... uh-oh.

بنابراین، شما نشان می دهید ... اوه اوه.

You show you don't like.

تو نشون میدی که دوست نداری

So, a really easy example of this is with children.

بنابراین، یک مثال واقعا آسان از این موضوع در مورد کودکان است.

If you give a child food they don't like, they go: "Eww", and their little noses turn

اگر به بچه غذايي بدهي كه دوست ندارد ، مي‌رود: «اووو» و دماغ‌هاي كوچكشان بالا مي‌رود

up.

.

You can do this as an adult.

شما می توانید این کار را در بزرگسالی انجام دهید.

It's kind of rude.

یه جورایی بی ادبه

Depends on who you are.

بستگی داره کی هستی

But if I give you food and you don't like it, you shouldn't go: "Eww".

اما اگر به تو غذا دادم و دوست نداشتی، نباید بروی: «اِوو».

You shouldn't turn up your nose.

شما نباید بینی خود را بالا ببرید.

Sometimes it happens naturally if you really hate something, you go... but this is a facial

گاهی اوقات به طور طبیعی اتفاق می افتد اگر واقعا از چیزی متنفر باشید، می روید... اما این حالت چهره ای

expression that can be rude, so be careful.

است که می تواند بی ادب باشد، پس مراقب باشید.

If you don't like something, just politely say: "Ah, you know, I don't really like that",

اگر چیزی را دوست ندارید، فقط مؤدبانه بگویید: "آه، می دانید، من واقعاً آن را دوست ندارم"،

but don't go: "Eww.

اما نرو: "اووو.

That's disgusting."

این منزجر کننده است."

Okay?

باشه؟

Be careful.

مراقب باش.

Be nice to people.

با مردم خوب رفتار کن.

To show you don't like something means to turn up your nose.

نشان دادن اینکه چیزی را دوست ندارید به این معنی است که بینی خود را بالا ببرید.

This one: "brownnose".

این یکی: "براونوز".

This is one of my favourites.

این یکی از علاقه مندی هایم است.

So, "to brownnose someone" means that you try... let me tell you another... let me do

بنابراین، "پوزه قهوه ای کردن یک نفر" به این معنی است که شما سعی می کنید ... بگذارید من به شما بگویم ... اجازه دهید

this another way.

این کار را به روش دیگری انجام دهم.

If you brownnose someone, we have another expression: "You suck up to someone."

اگر کسی را قهوه‌ای می‌کنید، تعبیر دیگری داریم : "شما کسی را می مکید."

So, if you "suck up to someone" or you "brownnose someone", it means you try to please them,

بنابراین، اگر شما "کسی را بمکید" یا "کسی را قهوه ای" کردید ، به این معنی است که سعی می کنید او را راضی کنید،

but it's way too much.

اما این خیلی زیاد است.

So, you will hear someone say: "Oh my god, Susie's sucking up to the boss again."

بنابراین، می‌شنوید که یکی می‌گوید: "اوه خدای من، سوزی دوباره رئیس را می مکد."

Or: "Susie is such a brownnoser.

یا: "سوزی اینقدر قهوه‌ای است.

Susie brownnoses."

سوزی قهوه‌ای است."

Why do you think the nose is brown?

به نظر شما چرا بینی قهوه ای است؟

Okay.

باشه.

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

So, this comes from the expression: "to kiss ass".

بنابراین، این از عبارت: "بوسیدن الاغ" می آید.

So: "kiss ass", "suck up to someone", and "brownnose" is the same.

پس: «الاغ را ببوس»، «کسی را بمکد» و «برون پوزه» یکی است.

This means you literally put your face in someone's ass.

این بدان معنی است که شما به معنای واقعی کلمه صورت خود را در الاغ کسی قرار می دهید.

Why are you doing that?

چرا این کارو میکنی؟

That's strange.

این عجیبه.

Maybe you're a dog.

شاید تو سگ باشی

But it means that you try too hard to please people; usually a boss.

اما این بدان معناست که شما بیش از حد تلاش می کنید تا مردم را راضی کنید . معمولا یک رئیس

So, if you want a promotion, you're going to brownnose the boss.

بنابراین، اگر می خواهید یک ترفیع کسب کنید، رئیس را نازک می کنید.

So the boss is going to bend over and you're going to put your face right in their bum,

بنابراین رئیس خم می‌شود و شما صورتتان را درست در ناهمواری آن‌ها قرار

and your nose is going to get brown.

می‌دهید و بینی‌تان قهوه‌ای می‌شود.

English is weird.

انگلیسی عجیب است.

Why do you...?

چرا شما...؟

I don't think this is cool.

من فکر نمی کنم این جالب باشد.

I don't think I would like to do this to my boss.

فکر نمی کنم دوست داشته باشم این کار را با رئیسم انجام دهم.

I don't think my boss would like this.

من فکر نمی کنم رئیس من این را دوست داشته باشد.

Some bosses like this, though, I'm sure.

با این حال، من مطمئن هستم که برخی از رئیس‌ها این را دوست دارند.

So, if you want a promotion, feel free to brownnose, or suck up to your boss, or kiss

بنابراین، اگر می‌خواهید ترفیع کسب کنید، با خیال راحت سرتان را قهوه‌ای کنید، یا رئیستان را بمکید، یا الاغتان را ببوسید

ass.

.

Hopefully the person's washed.

امیدوارم فرد شسته شده باشد.

So, "brownnose" means you try to please your boss a lot.

بنابراین، "برون پوزه" به این معنی است که شما سعی می کنید رئیس خود را بسیار راضی کنید .

This is cool: "Follow your nose".

این جالب است: "دنبال خود را دنبال کنید".

Obviously every day you're going to follow your nose because it's in front of you, but

بدیهی است که هر روز به دنبال بینی خود می روید، زیرا بینی خود را در مقابل شما قرار می دهد، اما

I literally do this every day when I smell Indian food.

من این کار را به معنای واقعی کلمه هر روز با بوی غذاهای هندی انجام می دهم .

So, the way that I know if a restaurant, an Indian restaurant is delicious is I smell

بنابراین، روشی که می‌دانم یک رستوران، یک رستوران هندی خوشمزه است یا نه،

the air, and I go: "Oh... oh, no.

این است که هوا را بو می‌کنم و می‌گویم: "اوه... اوه، نه.

Hold on.

دست نگه دار

I smell some good food."

. بوی غذای خوبی می‌دهم."

I follow my nose-doo-doo-doo-doo-doo-to the restaurant.

من به دنبال دماغم-دو-دو-دو-دو-دو-دو-به سمت رستوران می روم.

If you "follow your nose" it means you let the smell guide you to some place that you

اگر "دنبال بینی خود را دنبال کنید" به این معنی است که اجازه می دهید بو شما را به جایی هدایت کند که

think is good.

فکر می کنید خوب است.

It doesn't have to be with restaurants; it means you follow your instincts.

لازم نیست با رستوران ها باشد. این بدان معنی است که شما از غرایز خود پیروی می کنید.

My instinct is to eat Indian food.

غریزه من خوردن غذاهای هندی است.

Good instinct.

غریزه خوب

So, "follow your nose" means follow your instinct.

پس «دنبال بینی» یعنی از غریزه خود پیروی کنید.

The last one: "Have your nose in a book".

آخرین مورد: "دماغ خود را در یک کتاب قرار دهید".

You're famous.

تو معروفی

Just your nose.

فقط بینی تو

Your nose is a model.

بینی شما یک مدل است.

"To have your nose in a book" means you are reading the book so intensely that you do

«دماغت در کتاب باشد» یعنی آنقدر کتاب را با شدت می خوانی که به

not look at anything else.

چیز دیگری نگاه نمی کنی.

Oh, hi.

اوه، سلام.

So, "to have your nose in a book"... you can have your nose in a magazine, have your nose

پس «دماغت در کتاب باشد»... می توانی بینی خود را در مجله داشته باشی، بینی ات را

in a book.

در کتاب داشته باشی.

I think people would say: "I have my nose in my phone", because I don't see a lot of

فکر می کنم مردم می گویند: "من دماغم را در گوشی خود دارم"، زیرا دیگر نمی بینم که

people reading books or magazines anymore.

افراد زیادی کتاب یا مجله می خوانند.

So, he has his nose in his phone; he's actually ignoring other people and only looking at

بنابراین، او بینی خود را در گوشی خود دارد. او در واقع دیگران را نادیده می گیرد و فقط به

the book or only looking at the phone.

کتاب نگاه می کند یا فقط به تلفن نگاه می کند.

Do you have a nose?

آیا شما بینی دارید؟

Do you have a nose for something?

آیا شما برای چیزی بینی دارید؟

What do you have a nose for?

برای چی بینی داری؟

I have a nose for smelling.

من برای بو کردن بینی دارم.

Smell ya later.

بعدا تو را بو کن