STOP FREEZING in English when you CAN'T REMEMBER a word! Improve English Conversation

- Hello, everyone.

- سلام به همه

And welcome back to English With Lucy.

و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

It's so annoying when it happens,

وقتی اتفاق می افتد خیلی آزاردهنده است،

you are talking freely and happily in English,

شما آزادانه و با خوشحالی به انگلیسی صحبت می کنید

and then (dramatic music) everything stops.

و سپس ( موسیقی دراماتیک) همه چیز متوقف می شود.

The world stops, your mind stops,

دنیا متوقف می شود، ذهن شما متوقف می شود،

and most frustratingly,

و از همه ناامیدکننده تر،

your conversation stops.

مکالمه شما متوقف می شود.

You've blocked.

شما بلاک کرده اید.

You can't find that perfect word.

شما نمی توانید آن کلمه کامل را پیدا کنید.

You may even feel that you do actually know that word

حتی ممکن است احساس کنید که واقعاً آن کلمه را

deep in your head,

عمیقاً در ذهن خود می

you just can't remember it.

دانید، فقط نمی توانید آن را به خاطر بسپارید.

Perhaps, you don't even know it at all.

شاید، شما حتی آن را اصلا نمی دانید.

You're reaching for it,

شما به آن دست می یابید،

but it's just too far away.

اما خیلی دور است.

What can you do?

چه کاری می توانی انجام بدهی؟

When I was actively learning Spanish,

زمانی که من به طور فعال اسپانیایی یاد می گرفتم، همیشه

this happened to me all of the time.

این اتفاق برای من می افتاد.

I can still feel the anxiety in here.

من هنوز می توانم اضطراب را در اینجا احساس کنم.

I'm now fluent in Spanish.

من الان به زبان اسپانیایی مسلط هستم.

And although it happens with much less frequency,

و اگرچه با فرکانس بسیار کمتری

it does still happen,

اتفاق می‌افتد، هنوز هم اتفاق می‌افتد،

especially if I'm feeling a bit rusty.

مخصوصاً اگر من کمی زنگ زده باشم.

If you feel rusty in a language,

اگر در زبانی احساس زنگ زدگی می کنید به

it means that you haven't practised enough

این معناست که به اندازه کافی تمرین نکرده

and you've regressed slightly.

اید و اندکی پسرفت کرده اید.

I mean,

منظورم این است که

I still get word block in English

من هنوز در انگلیسی بلوک کلمات را دریافت می کنم

and that's my mother tongue.

و این زبان مادری من است.

It happens to almost everyone.

تقریبا برای همه اتفاق می افتد.

Today,

امروز

I am going to help you with your blockages (laughs)

قصد دارم به شما در رفع گرفتگی‌هایتان کمک کنم (می‌خندد)

and give you five things that you can use to fight

و پنج چیز را به شما می‌دهم که می‌توانید برای مبارزه

against this.

با آن استفاده کنید.

five things that you can do when you can't remember a word.

پنج کاری که وقتی یک کلمه را به خاطر نمی آورید می توانید انجام دهید.

Number one,

شماره یک،

this is potentially the most exciting segment for me.

این به طور بالقوه هیجان انگیزترین بخش برای من است.

And I can't believe I haven't taught this to you before,

و من نمی توانم باور کنم که قبلاً این را به شما آموزش نداده ام،

because although these aren't real words,

زیرا اگرچه این کلمات واقعی نیستند،

they are very commonly used.

اما بسیار رایج هستند.

They are called placeholder names.

به آنها اسامی محل نگهدارنده می گویند.

So you can use placeholder names or unknown name terms

بنابراین می‌توانید

in place of the word or phrase or name

به جای کلمه یا عبارت یا نامی

that you're searching for.

که جستجو می‌کنید، از نام‌های مکان‌نما یا اصطلاحات نام ناشناخته استفاده کنید.

Now in English,

اکنون در انگلیسی،

we have loads of these and we use them all the time.

ما تعداد زیادی از اینها را داریم و همیشه از آنها استفاده می کنیم.

My mum is constantly forgetting words and she comes up

مادر من دائماً کلمات را فراموش می کند

with the most amazing placeholder names to replace

و شگفت انگیزترین نام های جانشین را برای

the words that she is lacking.

جایگزینی کلماتی که کمبود دارد می آورد.

So just to be clear,

بنابراین برای روشن بودن،

these are words that replace a word that we can't think of,

اینها کلماتی هستند که جایگزین کلمه ای می شوند که نمی توانیم به آن فکر

we can't remember, or we don't know.

کنیم، نمی توانیم به خاطر بسپاریم یا نمی دانیم.

So firstly,

بنابراین در مرحله اول،

we use lots of extensions of thing.

ما از بسیاری از پسوندهای چیز استفاده می کنیم.

We can say thingy, for example.

مثلاً می‌توانیم چیزی بگوییم.

And we typically use this to refer to a thing

و ما معمولاً از این برای اشاره به چیزی استفاده

that we don't know the name of.

می کنیم که نام آن را نمی دانیم.

"The doctor gave me a thingy

دکتر یک چیز به من داد

to help me deal with my stress."

تا به من کمک کند استرسم را کنترل کنم.

I might be referring to a stress ball or some fidget toy

من ممکن است به یک توپ استرس یا اسباب بازی های فیجت

or something.

یا چیز دیگری اشاره کنم.

I don't know the word.

من کلمه را نمی دانم.

So I use thingy.

بنابراین من از چیز استفاده می کنم.

I just think it's worth noting,

فقط فکر می کنم شایان ذکر است،

this is all an informal speech.

این همه یک سخنرانی غیر رسمی است.

We wouldn't use this in academic text or in exams

ما از این در متن آکادمیک یا در امتحانات

or in a business meeting.

یا در یک جلسه کاری استفاده نمی کنیم.

Well, you might, it depends on the corporate vibe.

خوب، ممکن است، این به فضای شرکت بستگی دارد.

Another very popular one is thingamajig,

یکی دیگر از موارد بسیار محبوب، چیزماجیگ،

thingamajig.

چیزماجیگ است.

This can also refer to people.

این می تواند به افراد نیز اشاره داشته باشد.

So if you can't remember someone's name,

بنابراین اگر نمی توانید نام کسی را به خاطر بسپارید،

"Did you talk to thingamajig last night?"

"دیشب با چیزماجیگ صحبت کردی؟"

Did you talk to unknown person last night?

دیشب با شخص ناشناس صحبت کردی؟

Thingamabob.

Thingamabob.

Thingamabob is almost exactly the same.

Thingamabob تقریباً مشابه است.

It can refer to objects or to people.

می تواند به اشیا یا افراد اشاره کند.

"Have you spoken to thingamabob recently?"

"آیا اخیرا با Thingamabob صحبت کرده اید؟"

I can't remember their name,

من نمی توانم نام آنها را به خاطر بسپارم،

I'm hoping you know who I'm talking about

امیدوارم شما بدانید که در مورد چه کسی صحبت می کنم

and can say their name for me.

و بتوانید نام آنها را به جای من بگویید.

Or, "My hairdresser gave me a thingamabob

یا، "آرایشگرم به من یک چیز ماباب

to help hold my hair in place."

داد تا موهایم را در جای خود نگه دارم."

He gave me some hairspray,

حدس می زنم کمی اسپری مو به من داد

I'm guessing.

.

We also use some extensions of what as well,

ما همچنین از برخی پسوندهای what نیز استفاده می کنیم،

watchermacallit.

watchermacallit.

A watchermacallit is very popular.

Watchermacallit بسیار محبوب است.

"Did you pick up a watchermacallit at the shop?"

"آیا شما یک ساعت نگهبانی از مغازه برداشتید؟"

This could be anything, can of tomatoes,

این می تواند هر چیزی باشد، قوطی گوجه فرنگی

a watermelon.

، هندوانه.

Who knows?

Depends on the context.

چه کسی می داند؟

بستگی به زمینه دارد.

We also use whatsitsname.

ما همچنین از whatsitsname استفاده می کنیم.

Whatitsname.

اسمش چیه به

Watchermacallit seems to be more for things

نظر می رسد Watchermacallit بیشتر برای چیزها

rather than people.

باشد تا افراد.

Whatsitsname can be people or things.

Whatsitsname می تواند افراد یا چیزهایی باشد.

"Did you see any whatsitsnames at the shop?"

"آیا اسم های whatsits را در مغازه دیدی؟"

Now we do have a few specifically for people.

اکنون ما چند مورد خاص برای مردم داریم.

Whatshername or whatshisname?

Whatshername یا Whatshisname؟

There is another one, or two actually,

در واقع یکی، دو مورد دیگر وجود دارد،

'cause it's masculine and feminine

زیرا مردانه و زنانه است

that my mother uses a lot and therefore I have always

که مادرم زیاد استفاده می کند و بنابراین من همیشه زیاد

used a lot.

استفاده کرده ام.

But when I started using it with my fiance,

اما وقتی با نامزدم شروع به استفاده از آن کردم،

he was quite surprised.

او کاملاً شگفت زده شد.

He thought it was quite rude.

او فکر می کرد که بسیار بی ادبانه است.

It is whatsherface and whatshisface.

صورت whatsherface و whatshisface است.

If we can't remember the name of someone

اگر ما نمی توانیم نام کسی را به یاد بیاوریم

"Oh, did you see whatsherface?

"اوه،

Whatsherface?"

دیدی whatsherface؟ Whatsherface؟"

Or, "Oh, whatshisface was there last night."

یا، "اوه، whatshisface دیشب آنجا بود."

And I remember Will being really shocked

و یادم می‌آید که ویل واقعاً شوکه شده

like, "Where did you learn these strange words?"

بود، " این کلمات عجیب را از کجا یاد گرفتی؟"

But my mum uses them all the time.

اما مادرم همیشه از آنها استفاده می کند.

So maybe note these ones down,

بنابراین شاید این موارد را یادداشت کنید،

but be careful who

اما مراقب باشید که با چه

you use them with. (laughing)

کسانی از آنها استفاده می کنید. (با خنده)

Finally,

we use a lot placeholders with doo,

در نهایت،

ما از متغیرهای مکان‌دار زیادی با doo,

doo.

doo استفاده می‌کنیم.

And it just goes to show that it depends on the family

و این فقط نشان می دهد که بستگی به خانواده دارد

because in my family, we never use placeholders with doo,

زیرا در خانواده من، ما هرگز از متغیرهایی با doo استفاده نمی کنیم،

but in Will's family, they do use doo all the time.

اما در خانواده ویل، آنها همیشه از doo استفاده می کنند.

The one that they use a lot is doodah,

یکی که زیاد استفاده می کنند دوده است،

doodah.

دوده.

And this refers mainly to people, but also to things.

و این عمدتاً به افراد، بلکه به اشیا نیز اشاره دارد.

So I think Will's mom told me once, "Oh doodah got engaged."

بنابراین فکر می کنم مامان ویل یک بار به من گفت: "اوه دوده نامزد کرد."

I was thinking, "Doodah?

داشتم فکر می کردم دوده کیه؟

Who's doodah?"

But no, doodah is a name used when you can't remember

اما نه، دوده نامی است که زمانی استفاده می شود که شما

the person's name and you expect the other person to know

نام آن شخص را به خاطر نمی آورید و انتظار دارید که طرف مقابل بداند

who you're talking about.

در مورد چه کسی صحبت می کنید.

Doodad is the same thing,

دوداد هم همین است،

normally referring more to things.

معمولاً بیشتر به چیزهایی اشاره می کند.

"Can you go into the garage

"آیا می توانید به گاراژ بروید

and see if there are any doodads?"

و ببینید آیا دوادها وجود دارد؟"

And hopefully your speaking partner will understand

و امیدواریم که شریک صحبت شما متوجه شود

what you're talking about.

که در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Now, number two is more of a general recommendation

اکنون، شماره دو بیشتر یک توصیه کلی است

and this segment is sponsored by Lingoda.

و این بخش توسط لینگودا حمایت می شود.

It is study every day to try and avoid becoming rusty

تلاش برای جلوگیری از زنگ زدگی

as I did with Spanish.

مانند زبان اسپانیایی، هر روز مطالعه است.

Taking a class every day is a great way to avoid

شرکت در کلاس هر روز راهی عالی برای جلوگیری از

that rustiness problem.

این مشکل زنگ زدگی است.

Lingoda are running their language sprint.

لینگودا در حال اجرای سرعت زبان خود است.

With the language sprint,

با اسپرینت زبان،

you can learn to speak a language confidently

می توانید در عرض سه ماه یاد بگیرید که با اطمینان به یک زبان صحبت کنید

in three months,

،

gain 100% of your money back and get free access

100٪ پول خود را پس بگیرید و

to the Cambridge Online Speaking Test.

به آزمون سخنرانی آنلاین کمبریج دسترسی رایگان داشته باشید.

You just need to take one of their 24-7 classes

شما فقط باید

every day for three months and get your course fees

هر روز به مدت سه ماه یکی از 24-7 کلاس آنها را شرکت کنید و هزینه دوره خود را به

completely refunded.

طور کامل بازپرداخت کنید. برای بررسی تاریخ های این اسپرینت

Click on the link in the description box

روی پیوند در کادر توضیحات کلیک کنید

to check the dates for this sprint.

.

Be quick.

سریع باش.

If you miss the deadline or the spaces are filled,

اگر مهلت را از دست بدهید یا جاهای خالی پر شود،

you will miss out.

فرصت را از دست خواهید داد.

The Super Sprint offers a 100% refund

Super Sprint بازپرداخت 100٪ ارائه می دهد

and there is also the lighter Regular Sprint option

و همچنین گزینه سبک تر Regular Sprint

with a 50% refund.

با 50٪ بازپرداخت وجود دارد.

You can join the sprint in English, French, German, Spanish,

شما می توانید به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی

and business English from beginner to advanced level.

و انگلیسی تجاری از سطح مبتدی تا پیشرفته به مسابقه سرعت بپیوندید.

I'm really happy to share this opportunity with you

من واقعاً خوشحالم که این فرصت را با شما به اشتراک

because I've had first hand experience of how effective

می‌گذارم زیرا تجربه دست اولی از تأثیرگذاری

the Lingoda language challenges can be.

چالش‌های زبان لینگودا داشته‌ام.

They've transformed many of my students' lives.

آنها زندگی بسیاری از دانش آموزان من را متحول کرده اند.

They love Lingoda because they can interact with amazing

آنها Linguda را دوست دارند زیرا می توانند در

qualified teachers anytime, anywhere, any day.

هر زمان، هر مکان و هر روز با معلمان واجد شرایط شگفت انگیز تعامل داشته باشند.

Group sizes are really small and intimate

اندازه گروه واقعا کوچک و صمیمی است

with an average of just three students per class.

و به طور متوسط ​​فقط سه دانش آموز در هر کلاس دارند.

Over 30,000 people have participated in previous

بیش از 30000 نفر در

Lingoda language challenges with many of them being able

چالش های قبلی زبان لینگودا شرکت کرده اند که بسیاری از آنها

to get in new jobs and overcome their fear of speaking.

می توانند مشاغل جدیدی پیدا کنند و بر ترس خود از صحبت کردن غلبه کنند.

So how can you participate?

پس چگونه می توانید شرکت کنید؟

Sign up for the sprint before the deadline

قبل از پایان مهلت در مسابقه اسپرینت ثبت نام کنید

and pay the deposit to secure your spot.

و برای تضمین جایگاه خود مبلغی را بپردازید.

You can use my code SCHOOL15 for €10 off.

شما می توانید از کد SCHOOL15 من با 10 یورو تخفیف استفاده کنید.

Lingoda will refund your tuition fee in full,

لینگودا در

along with your deposit if you attend the agreed

صورت شرکت در تعداد کلاس های توافق شده

number of classes within each sprint month,

در هر ماه،

by following the contest rules.

با رعایت قوانین مسابقه، هزینه تحصیل شما را به طور کامل به همراه سپرده شما بازپرداخت می کند.

Remember places in the sprint are limited.

به یاد داشته باشید که مکان های مسابقه سرعت محدود است.

This is a language school, places fill up.

این یک آموزشگاه زبان است، مکان ها پر می شوند.

So you have the link in the description box.

بنابراین شما لینک را در جعبه توضیحات دارید.

You have my discount code SCHOOL15, €10 off.

شما کد تخفیف من School15 را دارید، 10 یورو تخفیف.

What are you waiting for?

منتظر چی هستی؟

Number three is try to describe the word using simple terms

شماره سه سعی کنید کلمه را با استفاده از اصطلاحات ساده

or generic terms.

یا اصطلاحات عمومی توصیف کنید.

Oftentimes, we over-complicate things by wanting to find

اغلب، ما با پیدا کردن

a very, very specific word.

یک کلمه بسیار بسیار خاص، مسائل را بیش از حد پیچیده می کنیم.

And as a result,

و در نتیجه

we put a stop to our conversation flow and in the end

، جریان مکالمه خود را متوقف می کنیم و در نهایت

make everything really awkward whilst we're trying

همه چیز را واقعاً ناخوشایند می کنیم در حالی که ناامیدانه سعی می کنیم

to desperately think of something.

به چیزی فکر کنیم.

That can wait.

که می تواند صبر کند.

You can make a mental note and search for that word later.

می توانید یک یادداشت ذهنی بنویسید و بعداً آن کلمه را جستجو کنید.

I think it's better to just search for a simple word

به نظر من بهتر است فقط یک کلمه ساده را جستجو کنید

that is good enough in the moment.

که در لحظه به اندازه کافی خوب باشد.

For example, imagine you can't remember the word puppy.

برای مثال تصور کنید کلمه توله سگ را به خاطر نمی آورید.

You could just say baby dog.

شما فقط می توانید بگویید سگ بچه.

It's not overly correct,

بیش از حد درست نیست،

but it will do.

اما انجام خواهد شد.

Or if you can't remember the word paediatrician,

یا اگر کلمه پزشک اطفال را به خاطر نمی

you could just say a doctor for children.

آورید، می توانید فقط یک پزشک برای کودکان بگویید.

That leads me on to number four.

این من را به شماره چهار می رساند.

If it's a little more complex,

اگر کمی پیچیده‌تر است،

you could try to describe the purpose or the use

می‌توانید هدف یا استفاده

for something or someone.

از چیزی یا شخصی را توصیف کنید.

For example,

برای مثال،

if you wanted someone to pass you a pencil sharpener,

اگر می‌خواهید کسی مداد تراش را به شما بدهد،

but you can't think of the word,

اما نمی‌توانید به کلمه‌ی آن فکر کنید،

you could say, "Oh, can you pass me that thing

می‌توانید بگویید: "اوه، می‌توانی آن چیزی

that's used for making pencils pointed?"

را که برای نوک تیز کردن مداد استفاده می‌شود از من بگذرانی؟"

I've just said the use.

من فقط استفاده را گفتم.

And it's very clear what I would like.

و خیلی واضح است که من چه چیزی را می خواهم.

Another example, say,

مثال دیگر، مثلاً بگویید،

I've met someone and they are really nice

من با کسی آشنا شده ام و او واقعاً خوب است

and they are a librarian and I'm trying to describe them

و کتابدار است و من سعی می کنم آنها را

to someone but I've forgotten the word librarian,

برای کسی توصیف کنم، اما کلمه کتابدار را فراموش کرده ام،

I could say, "They work in the place where

می توانم بگویم: "آنها در جایی کار می کنند که در آن جا کار می کنند.

you can borrow books."

شما می توانید کتاب امانت بگیرید."

Librarian, very clear, very obvious.

کتابدار، بسیار واضح، بسیار واضح.

The final recommendation, number five,

توصیه نهایی، شماره پنج

is to use approximations.

، استفاده از تقریب است.

This is when you use phrases such as,

این زمانی است که شما از عباراتی مانند،

it's like, it's sort of, it's kind of,

مانند، آن را به نوعی، آن را به نوعی،

it's kind of like, it's sort of like.

آن را به نوعی مانند، آن را به نوعی مانند استفاده می کنید.

An example is the word jumpsuit or romper

به عنوان مثال کلمه jumpsuit یا romper

in American English.

در انگلیسی آمریکایی است.

If I don't know the exact word for that,

اگر کلمه دقیق آن را ندانم،

I would say, "It's kind of like a dress,

می‌گفتم، "مثل لباس است،

but with trousers as well.

اما با شلوار هم.

So hopefully even if you didn't know what a jumpsuit

پس امیدوارم حتی اگر نمی‌دانستید لباس سرهمی

or a romper is,

یا رومپر چیست

you might now understand it because I've described it

، ممکن است حالا آن را درک کنید زیرا من آن را

as a dress but with trousers or shorts.

به عنوان یک لباس توصیف کرده ام اما با شلوار یا شلوارک.

Now using three, four and five instigates

اکنون استفاده از سه، چهار و پنج

a great learning opportunity.

فرصت یادگیری عالی را ایجاد می کند.

The chances are that your speaking partner

این احتمال وجود دارد که شریک صحبت

will know the words that you are searching for

شما کلماتی را که جستجو می کنید بداند

and they can help you as well.

و می تواند به شما کمک کند.

You can set this off by saying at the beginning

شما می توانید این کار را با گفتن این جمله در

of a conversation, "By the way, if I use the wrong word,

ابتدای مکالمه تنظیم کنید: «به هر حال، اگر از کلمه اشتباهی استفاده می کنم، با خیال

feel free to correct me.

راحت مرا تصحیح کنید.

Don't feel rude to interrupt me."

احساس بی ادبی نکن که حرفم را قطع کنی."

I always said this in Spanish and it was amazing

من همیشه این را به زبان اسپانیایی می گفتم و شگفت انگیز بود

how much people genuinely wanted to help me.

که چقدر مردم واقعاً می خواهند به من کمک کنند.

And it was really nice when we could laugh

و واقعاً خوب بود وقتی می توانستیم

at my mistakes together,

با هم به اشتباهاتم بخندیم،

'cause let's face it, when you're learning a new language,

"بپذیریم، وقتی که شما در حال یادگیری یک زبان جدید هستید،

it isn't easy to make jokes in that language.

شوخی کردن به آن زبان آسان نیست.

So a really nice way to have a laugh is to laugh at yourself

بنابراین یک راه واقعا خوب برای خندیدن این است که به خودتان

and your language mistakes.

و اشتباهات زبانی خود بخندید.

I think it also makes the other person feel more comfortable

من فکر می کنم این باعث می شود طرف مقابل احساس راحتی بیشتری کند.

as well.

همینطور.

Right.

درست است.

That's it for today's lesson.

این برای درس امروز است.

I hope you enjoyed it

امیدوارم از آن لذت برده باشید

and I hope you learned something.

و امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید.

If you have any more ideas or recommendations for overcoming

اگر ایده یا توصیه دیگری برای غلبه بر

language block,

انسداد زبان

please leave them down below in the description box.

دارید، لطفاً آنها را در زیر در کادر توضیحات

No, don't put them in the description box,

بگذارید. آنها را در جعبه توضیحات

put them in the comments section.

قرار دهید، آنها را در بخش نظرات قرار دهید.

The description box is mine.

جعبه توضیحات مال من است.

The comments section is yours.

بخش نظرات متعلق به شماست.

Also feel free to share any funny language block moments

همچنین با خیال راحت هر لحظه بلاک زبان بامزه ای را

you've had,

که داشته اید، در

times where there is just a word that is

مواقعی که فقط یک کلمه وجود دارد به اشتراک بگذارید

impossible to describe.

توصیف آن غیرممکن است.

Don't forget to check out the Lingoda Language Sprint.

فراموش نکنید که زبان لینگودا را بررسی کنید اسپرینت

The link is in the description box,

لینک در جعبه توضیحات به

along with all the dates and you can use my code, SCHOOL15

همراه تمام تاریخ ها موجود است و می توانید از کد من، SCHOOL15

for a €10 discount on your deposit.

برای تخفیف 10 یورویی در سپرده خود استفاده کنید.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, my Instagram, and my Twitter.

من فیسبوک ، اینستاگرام و توییتر خود را دارم.

You can now sign up to receive emails from me.

اکنون می توانید برای دریافت ایمیل از من ثبت نام کنید.

The link is down in the description box as well,

لینک در جعبه توضیحات نیز موجود است،

Very exciting.

بسیار هیجان انگیز است.

And I have my new vlogging channel.

و من کانال جدید وبلاگ نویسی خود را دارم.

It's not so new anymore.

دیگه زیاد جدید نیست

My vlogging channel,

کانال وبلاگ نویسی

I'll be uploading a vlog very, very soon

من، خیلی خیلی زود یک وبلاگ آپلود خواهم کرد،

If not already, who knows?

اگر قبلا نه، چه کسی می داند؟

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(blows a kiss)

(بوسه می زند)

(upbeat music)

(موسیقی شاد)