AVOID Repeating These Words in Daily English Conversation - Use These Alternative Words

- Hello everyone and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

Today I'm going to talk to you about five very boring,

امروز قصد دارم در مورد پنج کلمه بسیار خسته کننده و

overused words, yes, no, sorry, thank you, and okay.

بیش از حد استفاده شده با شما صحبت کنم، بله، نه، متاسفم، متشکرم و باشه.

These are words that we use all the time

اینها کلماتی هستند که ما همیشه در مکالمه روزانه انگلیسی از آنها استفاده می کنیم

in daily English conversation,

and I'm going to give you some more advanced,

و من قصد دارم

more specialised alternatives

جایگزین های پیشرفته تر و تخصصی تری را به شما ارائه دهم

that you can use on a daily basis.

که می توانید به صورت روزانه از آنها استفاده کنید.

This is perfect for you,

if you don't want to repeat yourself over and over again.

اگر نمی خواهید بارها و بارها خودتان را تکرار کنید، این برای شما عالی است.

There's nothing worse than feeling

هیچ چیز بدتر از

that you're repeating yourself.

این نیست که احساس کنی خودت را تکرار می کنی.

Well, actually, there might be some worse things in life.

خب، در واقع، ممکن است چیزهای بدتری در زندگی وجود داشته باشد.

Before we get started,

قبل از شروع،

I would just like to thank the sponsor of today's video,

من فقط می خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم،

it is Skillshare.

Skillshare است.

Skillshare offers creative classes designed for real life

Skillshare کلاس های خلاقانه ای را ارائه می دهد که برای زندگی واقعی

and all of the circumstances that come with it.

و همه شرایط ناشی از آن طراحی شده اند.

These lessons can help you stay inspired,

این درس‌ها می‌توانند به شما کمک کنند الهام‌بخش بمانید،

continue with your learning journey

به سفر یادگیری خود ادامه دهید

and introduce you to a community of millions.

و شما را با جامعه میلیون‌ها نفری آشنا کنید.

There are so many classes you can take, languages,

کلاس های زیادی وجود دارد که می توانید در آن شرکت کنید، زبان ها،

web development, graphic design, creative writing,

توسعه وب، طراحی گرافیک، نوشتن خلاق

you don't have to just focus on languages.

، لازم نیست فقط روی زبان ها تمرکز کنید.

Spontaneous acts of creativity may help break up the routine

خلاقیت های خود به خودی ممکن است به شکستن

of a day spent indoors.

روال یک روز در داخل خانه کمک کند.

I have been taking a class on calligraphy essentials

من در یک کلاس در مورد ملزومات خوشنویسی

with world-renowned calligraphy expert, Seb Lester,

با متخصص خوشنویسی مشهور جهان، سب لستر، شرکت کرده ام،

firstly because I find it so relaxing,

اولاً به این دلیل که آن را بسیار آرامش بخش

and also because I want to use it to write thank you letters

می دانم، و همچنین به این دلیل که می خواهم از آن برای نوشتن نامه های تشکر

after our wedding.

پس از عروسی خود استفاده کنم.

Skillshare is curated specifically for learning,

Skillshare به طور خاص برای یادگیری تنظیم شده است،

meaning there are no ads,

به این معنی که هیچ تبلیغاتی وجود ندارد،

and they are always launching new premium classes

و آنها همیشه کلاس‌های ممتاز جدیدی راه‌اندازی می‌کنند

so you can stay focused,

تا بتوانید متمرکز بمانید

and follow wherever your creativity takes you.

و هر جا که خلاقیت شما را می‌برد دنبال کنید.

Plus, it's less than $10 per month

به علاوه، کمتر از 10 دلار در ماه

with an annual subscription.

با اشتراک سالانه است.

The first 1000 of my subscribers to click on the link

اولین 1000 مشترک من که روی پیوند

in the description box will get a two-month free trial

در کادر توضیحات کلیک می کنند، یک دوره آزمایشی رایگان دو ماهه

of premium membership, so you can explore your creativity.

از عضویت ممتاز دریافت می کنند، بنابراین می توانید خلاقیت خود را کشف کنید.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

Okay, let's start with the word yes.

خوب، بیایید با کلمه بله شروع کنیم.

I'm pretty confident that most of you know this word,

من کاملاً مطمئن هستم که اکثر شما این کلمه را می دانید،

I bet you can't even remember when you learnt this word.

شرط می بندم که حتی نمی توانید به یاد بیاورید که چه زمانی این کلمه را یاد گرفتید.

In English, we have lots of alternatives for this word,

در زبان انگلیسی، ما گزینه‌های جایگزین زیادی برای این کلمه داریم،

but learners of English will often find themselves

اما زبان‌آموزان انگلیسی اغلب متوجه می‌شوند

just using the word yes, instead of the alternatives.

که به جای جایگزین‌ها، فقط از کلمه بله استفاده می‌کنند.

I have got seven for you today,

من امروز هفت مورد را برای شما دارم

the first one is this one, yep, yep.

، اولین مورد این یکی است، بله، بله.

Now this is usually used in spoken English,

در حال حاضر این معمولا در گفتار انگلیسی استفاده می شود،

and it's quite informal.

و کاملا غیر رسمی است.

It's a non-standard spelling of yes,

این املای غیراستاندارد بله است

and it represents the pronunciation, yep, yep.

و بیانگر تلفظ، بله، بله است.

"Have you done your homework?"

" آیا تکالیف خود را انجام داده اید؟"

"Yep, yep, I have."

"بله، بله، من دارم."

We use it all the time, especially in casual conversations,

ما همیشه از آن استفاده می‌کنیم، مخصوصاً در صحبت‌های معمولی،

but when I was teaching students in person, I would use it

اما وقتی حضوری به دانش‌آموزان آموزش می‌دادم، از آن استفاده می‌کردم

and they would look at me with a face of confusion.

و آنها با گیجی به من نگاه می‌کردند .

It's not a word that you often find in textbooks,

این کلمه ای نیست که اغلب در کتاب های درسی پیدا کنید

an alternative for this which is used more in America,

، جایگزینی برای آن که بیشتر در آمریکا استفاده می شود

you'll still find it in Britain,

، هنوز هم آن را در بریتانیا پیدا خواهید کرد،

but because it's a spoken word rather than a written word,

اما از آنجا که این یک کلمه گفتاری است تا یک کلمه نوشتاری،

this next alternative represents

این جایگزین بعدی

the American pronunciation more, its, yap, yap.

بیانگر تلفظ آمریکایی است. بیشتر، آن، یاپ، یاپ.

We also have number three, which is yeah, yeah.

ما شماره سه را هم داریم که بله، بله.

This can be spelled in a variety of ways,

این را می‌توان به روش‌های مختلفی

but it's normally used in spoken English,

نوشت، اما معمولاً در گفتار انگلیسی استفاده می‌شود،

and it is just a casual way of saying yes,

و این فقط یک روش معمولی برای بله گفتن است،

and I imagine if we did a study

و تصور می‌کنم اگر ما یک

of every single sentence uttered

مطالعه بر روی تک تک جمله‌های گفته

by English speakers across the world,

شده توسط انگلیسی‌زبان در سراسر جهان انجام دهیم

I feel that yeah, would be more common than yes.

، احساس می کنید که بله، شایع تر از بله خواهد بود.

I feel that I hear it more than yes.

احساس می کنم بیشتر از بله می شنوم.

Yes has lots of emphasis, it's more formal.

بله تاکید زیادی دارد، رسمی تر است.

Yeah, is more casual,

بله، معمولی تر است،

and it's easier to say in my opinion.

و به نظر من گفتن آن راحت تر است.

Now, number four, is slightly more formal,

در حال حاضر، شماره چهار، کمی رسمی تر است،

and it is used to respond usually to a request.

و معمولا برای پاسخ به یک درخواست استفاده می شود.

It's certainly, certainly.

مطمئناً همینطور است.

We also have the more American version which is sure, sure.

ما همچنین نسخه آمریکایی تر را داریم که مطمئناً مطمئن است.

"Can you drive me home today?"

"می‌توانی امروز مرا به خانه برسانی؟"

"Sure, certainly."

"حتما، قطعا."

Now, because in the UK,

اکنون، از آنجایی که در بریتانیا،

we watch a lot of American TV programmes and American films,

ما تعداد زیادی برنامه تلویزیونی آمریکایی و فیلم‌های آمریکایی را تماشا

we are becoming more used to using Americanisms like sure,

می‌کنیم، بیشتر به استفاده از آمریکایی‌گرایی

so it's definitely something that we will understand

عادت کرده‌ایم، بنابراین قطعاً چیزی است که ما آن را درک خواهیم کرد

and potentially use.

و به طور بالقوه از آن استفاده خواهیم کرد.

An additional alternative number six is,

یک جایگزین اضافی شماره شش

of course, of course.

، البته، البته.

Now the last one, or should I say the last three,

حالا آخرین، یا بهتر است بگویم سه مورد آخر،

but I've grouped them into one,

اما من آنها را در یک گروه قرار داده ام،

they're not necessarily a direct translation of yes,

آنها لزوماً ترجمه مستقیم بله

but they're used in place of yes.

نیستند، اما به جای بله استفاده می شوند.

They are I do, I will, and I have,

آنها هستند، من انجام می دهم، خواهم کرد، و دارم،

and there are many others as well.

و بسیاری دیگر نیز وجود دارند.

I'm talking about echoing a question.

من در مورد تکرار یک سوال صحبت می کنم.

For example, "Do you like kittens?"

به عنوان مثال، "آیا شما بچه گربه ها را دوست دارید؟"

Instead of saying, yes, you could say I do.

به جای اینکه بگویید بله، می توانید بگویید من انجام می دهم.

"Will you have a kitten soon?"

"به زودی بچه گربه خواهی داشت؟"

"Yes, I will."

"بله، خواهم کرد."

"Have you bought an excessive amount of cute kitten toys?"

"آیا مقدار زیادی اسباب بازی بچه گربه بامزه خریده اید؟"

Yes or I have.

بله یا دارم.

I just thought I'd mention that one there,

من فقط فکر کردم که آن یکی را در آنجا ذکر کنم،

so if you find yourself saying yes, a lot,

بنابراین اگر متوجه شدید که بله، زیاد

you can switch it up and say something different.

می گویید، می توانید آن را تغییر دهید و چیز دیگری بگویید.

Now, what comes next?

حالا بعدش چی میشه؟

I'll give you a few seconds to guess, it's no.

من به شما چند ثانیه فرصت می دهم تا حدس بزنید، نه.

So in the yes section I mentioned yep and yap,

بنابراین در بخش بله که بله و یاپ را ذکر کردم،

we have that informal variant of no as well,

آن نوع غیررسمی نه را نیز داریم،

it is nope, nope.

نه، نه.

"Did you do your homework?"

"شما تکالیف خود را انجام دادید؟"

"Nope, nope."

"نه نه."

Again, as with yep, I think that we use nope, more than no.

باز هم، مانند بله، من فکر می کنم که ما از nope، بیشتر از نه استفاده می کنیم.

I would like a scientist to do a study into this,

من دوست دارم یک دانشمند در این مورد مطالعه کند،

it's something I want to know about,

این چیزی است که من می خواهم در مورد آن بدانم،

but I don't care enough to do it myself.

اما به اندازه کافی اهمیت نمی دهم که خودم آن را انجام دهم.

Another alternative, which is potentially used more

جایگزین دیگری که به طور بالقوه در آمریکا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد

in America, and it's definitely not formal,

، و قطعاً رسمی نیست،

you would not want to say this to your boss, nah, nah.

شما نمی خواهید این را به رئیس خود بگویید، نه، نه.

I use this a lot actually, I'd use it with my friends,

من در واقع از این خیلی استفاده می کنم، با دوستانم از آن استفاده می کنم،

I use it to express a bit of disgust.

برای ابراز کمی انزجار از آن استفاده می کنم.

"Do you want this for dinner?"

"اینو برای شام میخوای؟"

"Urgh, nah, nah"

"اور، نه، نه" اگر کمی ناباورانه ابراز

I might also use it if I'm expressing a bit of disbelief.

کنم، ممکن است از آن استفاده کنم .

"Nah, no I don't believe that, nah"

"نه، نه من این را باور نمی کنم، نه"

Another one which is very forceful, no way, no way.

یکی دیگر که بسیار قوی است، به هیچ وجه، به هیچ وجه.

There is no way in hell that I'm going to do that, no way.

هیچ راهی در جهنم وجود ندارد که من این کار را انجام دهم، هیچ راهی وجود ندارد.

Now, I'm not sure if you know this,

اکنون، مطمئن نیستم که این را می‌دانید یا

but British people love to say please, thank you, and sorry,

نه، اما مردم بریتانیا دوست دارند بگویند لطفاً، متشکرم، و متاسفم،

sorry, especially all the time,

متاسفم، مخصوصاً همیشه،

so it should come as no surprise,

بنابراین جای تعجب نیست

that sorry, is a perfectly fine alternative for no.

که ببخشید، جایگزینی کاملاً مناسب برای نه

This is global, but especially in Britain.

این جهانی است، اما به ویژه در بریتانیا.

"Are you coming tonight?"

"آیا امشب می آیی؟"

"Sorry."

"متاسف."

I don't even have to say no, just a sorry, we'll do.

حتی لازم نیست نه بگویم ، فقط متاسفم، این کار را می کنیم.

Something that's slightly less strong is not likely,

چیزی که کمی کمتر قوی است، محتمل نیست،

not likely, rather than saying it's not likely,

محتمل نیست، به جای اینکه بگوییم محتمل نیست،

just not likely, will do.

فقط محتمل نیست، انجام خواهد شد.

"Do you think you'll get a promotion this year?"

"فکر می کنی امسال ترفیع بگیری؟"

"Not likely, no, I don't think

"به احتمال زیاد، نه، من فکر نمی

"that I will get a promotion this year."

کنم "امسال ترفیع بگیرم."

Now another really forceful one, we can say absolutely not,

حالا یک کلمه واقعاً قوی دیگر، می توانیم بگوییم مطلقاً نه،

or certainly not.

یا قطعاً نه.

I love that word,

من این کلمه را دوست

and I'm noticing it growing in popularity at the moment.

دارم و متوجه رشد آن هستم. در حال حاضر محبوبیت دارد.

Everyone seems to be saying absolutely,

به نظر می رسد همه به طور مطلق می گویند،

so get on board the absolutely train, absolutely not.

بنابراین کاملاً سوار قطار شوید، کاملاً نه.

"Will you go out with him again?"

"آیا دوباره با او بیرون می روی؟"

"Absolutely not, certainly not."

"مطمئناً نه، قطعاً نه."

If you want to express no in another apologetic way we have,

اگر می خواهید به دیگری نه بگویید. راه معذرت خواهی که داریم،

unfortunately not, unfortunately not.

متأسفانه نه، متأسفانه نه،

Or we also have, I'm afraid not, I'm afraid not,

یا داریم، می ترسم نه، می ترسم نه،

and don't get this confused,

و این گیج

because to be afraid of something

نشو، زیرا ترس از چیزی

is to be scared of something, but if I say I'm afraid not,

، ترسیدن از چیزی است، اما اگر بگویم می ترسم نه

it means I'm sorry.

، یعنی متاسفم.

You know, I'm scared to tell you this

می دانید، می ترسم این را به شما

because I'm so sorry about it, but no.

بگویم چون خیلی بابت آن متاسفم، اما نه.

We also have, if only, if only, short for if only I could.

"Can you come tonight?"

"آیا می‌توانی امشب بیایی؟"

"If only, if only I could but I can't."

"اگر فقط، اگر می‌توانم، اما نمی‌توانم."

It's implying that you can't,

این به معنای این است که شما نمی‌توانید،

and finally one to use if you're offered something

و در نهایت یکی برای استفاده اگر چیزی به شما پیشنهاد شد

or you're offered an experience and you want to decline it,

یا به شما پیشنهاد شد. دوباره یک تجربه ارائه شده است و شما می خواهید برای رد کردن آن،

I'll pass, short for I'll pass on that, no, thank you.

من می گذرم، مختصر عبارت I'll pass on that، نه، متشکرم.

Right, let's move on to Britain's favourite word, sorry.

درست است، بیایید به کلمه مورد علاقه بریتانیا برویم، متاسفم.

I've got five alternatives for you.

من پنج گزینه برای شما دارم.

The first one is I didn't mean it or I didn't mean to.

اولین مورد این است که من قصد نداشتم یا قصد نداشتم.

Most of these can be used in conjunction with sorry,

بیشتر این موارد را می توان همراه با متاسفم استفاده کرد،

so don't worry, Brits watching,

بنابراین نگران نباشید، بریتانیایی ها در حال تماشا هستند،

you can still use your favourite word.

شما همچنان می توانید از کلمه مورد علاقه خود استفاده کنید.

"I didn't mean to run over your toe."

"من قصد نداشتم از روی انگشت پایت بگذرم."

To run over something implies that you have gone over it

زیر گرفتن چیزی به این معنی است که شما با چرخ ماشین خود از روی آن عبور کرده

with your car wheel.

اید.

Another one, it was wrong of me.

یکی دیگه از من اشتباه بود

"It was wrong of me to put your white work shirts

"این اشتباه بود که پیراهن های سفید کاری شما را

"in with my red knickers."

"با لباس های قرمزم" قرار دادم

You've got pink work shirts now.

. شما اکنون پیراهن های کاری صورتی دارید.

Alternatively, you could say I was wrong to.

یا می توانید بگویید اشتباه کردم.

"I was wrong to go to the concert without you,

"من اشتباه کردم که بدون تو به کنسرت رفتم. ،

"to go and see your favourite band without you."

"بروم و گروه مورد علاقه خود را بدون تو ببینم."

Also we have I should never have.

همچنین ما هرگز نباید داشته باشم.

"I should never have worn white on your wedding day."

"من هرگز نباید در روز عروسی شما سفید می پوشیدم."

True story, I didn't wear white, but I went to a wedding

داستان واقعی من سفید نپوشیدم اما به عروسی رفتم

and a girl was wearing a white bridal-style dress,

و دختری لباس عروس سفید پوشیده بود

is this okay in your culture?

، آیا این در فرهنگ شما اشکالی ندارد؟

Let me know because it's not okay in ours,

به من بگو چون در ما اشکالی ندارد،

didn't say anything just judged silently.

چیزی نگفتیم فقط در سکوت قضاوت کردم.

Now the last one, this is definitely an Americanism,

حالا آخرین مورد، این قطعاً یک آمریکایی‌گرایی است،

it's come over to the UK, and it's very, very casual

به بریتانیا آمده است، و بسیار بسیار معمولی است

and can sometimes be considered obnoxious

و گاهی اوقات می‌توان آن را ناپسند تلقی کرد

if used in an incorrect situation so be careful with it,

اگر در موقعیتی نادرست استفاده شود، پس مراقب آن باشید،

but it is my bad, my bad.

اما این بد من است، بد من است. .

Now I remember being a young child

حالا یادم می‌آید که بچه بودم

and hearing this on programmes like Friends,

و این را در برنامه‌هایی مثل Friends

and I didn't really understand what it meant.

شنیدم و واقعاً معنی آن را متوجه نشدم.

I was always taught to say sorry, of course,

همیشه به من یاد داده بودند که ببخشم، البته،

because I grew up in Britain and it's our favourite word,

چون من در بریتانیا بزرگ شده‌ام و این کلمه مورد علاقه ماست،

but I remember hearing my bad and thinking your bad,

اما یادم می‌آید بدم را شنیدم و به بدی فکر کردم،

like you are bad?

مثل اینکه تو بدی؟

No, my bad, it's a very casual,

نه، بد، این یک روش بسیار معمولی و

fairly impolite way of saying sorry,

نسبتاً بی ادبانه برای گفتن متاسفم است،

it's okay to use it with your friends

اشکالی ندارد که با دوستان خود از آن استفاده کنید

and if it's not a serious mistake.

و اگر اشتباه جدی نیست.

Okay, let's move on to thank you, thank you.

خوب، بیایید به تشکر از شما ادامه دهیم، متشکرم.

I have got eight alternatives for thank you,

من هشت گزینه برای تشکر دارم،

lots to do here.

کارهای زیادی برای انجام دادن در اینجا.

The first one is you're a star, you're a star,

اولین مورد این است که شما یک ستاره هستید، شما یک ستاره هستید،

or you're an absolute star, we're using the absolute word.

یا شما یک ستاره مطلق هستید، ما از کلمه مطلق استفاده می کنیم.

Instead of saying thank you,

به جای تشکر از

we're just telling someone that they're so wonderful,

شما، فقط به کسی می گوییم که بسیار فوق العاده است

and we appreciate them so much.

و از او بسیار قدردانی می کنیم.

Very similar is you're a life-saver, you're a life-saver.

بسیار شبیه این است که شما یک نجات دهنده زندگی هستید، شما یک نجات دهنده زندگی هستید.

So that means that somebody has done something

بنابراین این بدان معنی است که شخصی کاری انجام داده است

that has saved you a lot of trouble.

که شما را از مشکلات زیادی نجات داده است.

Maybe you left your phone on a train,

شاید شما تلفن خود را در قطار رها کرده اید،

and somebody managed to get in contact with you

و کسی موفق شده است با شما تماس بگیرد

and give it back to you,

و آن را به شما پس دهد،

"Ah, you're a lifesaver, you've saved my life."

"آه، تو نجات دهنده ای، تو زندگی من را نجات دادی."

"You've brought me my smartphone back and that is my life."

"تو گوشی هوشمندم را به من برگرداندی و این زندگی من است."

Another way of showing that you really appreciate someone,

راه دیگری برای نشان دادن اینکه واقعاً قدر کسی

I don't know what I'd do without you.

را می‌دانی، نمی‌دانم بدون تو چه کار می‌کردم.

I don't know what I'd do without you,

نمی دانم بدون تو چه کار می کردم،

very similar to life-saver.

بسیار شبیه به نجات جان.

Another one which is a good way to respond to a compliment

یکی دیگر از روش‌های خوب برای پاسخ دادن به یک تعریف،

because if you're lucky enough

زیرا اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که تعریف‌های

to receive lots of compliments,

زیادی دریافت کنید،

you might find yourself saying thank you, thanks, thank you,

ممکن است متوجه شوید که همیشه متشکرم، متشکرم، متشکرم،

thanks all the time, and that's a wonderful problem to have.

متشکرم، و این مشکل فوق‌العاده‌ای است. .

But another phrase that we can use is, I appreciate that,

اما عبارت دیگری که می‌توانیم استفاده کنیم این است

I appreciate it, I appreciate that.

، من قدردان آن هستم، من آن را قدر می‌دانم، من آن را قدر می‌دانم.

Yeah, it's a nice one,

بله، خیلی خوب است،

so next time you receive lots and lots of compliments,

بنابراین دفعه بعد که تعارف های زیادی دریافت کردید،

you can switch between,

می توانید بین آنها

thank you, I appreciate that, thanks, I appreciate it.

جابجا شوید، متشکرم، من از آن تشکر می کنم، متشکرم، قدردان آن هستم.

Ah, you're just so lucky to have me aren't you?

آه، تو خیلی خوش شانسی که من را داری، نه؟

I have equipped you for your next influx of compliments.

من شما را برای هجوم تعارفات بعدی شما آماده کرده ام.

You're welcome.

خواهش میکنم.

Now something you can say

حالا چیزی که می توانید بگویید

if someone has made an extra effort for you,

اگر کسی برای شما تلاش بیشتری کرده است،

if they've gone above and beyond

اگر از آن فراتر

that means to make an extra effort,

رفته است به معنای تلاش اضافی است،

you can say you shouldn't have, you shouldn't have

می توانید بگویید نباید داشته باشید، شما نباید داشته باشید

and this doesn't literally mean,

و این نیست به معنای واقعی کلمه،

you shouldn't have done something,

شما نباید کاری را انجام می

it's obviously done with a smile.

دادید، واضح است که با لبخند انجام می شود.

It means you shouldn't have gone to so much effort,

یعنی نباید اینقدر زحمت می کشیدی،

thank you so much.

خیلی ممنون.

Finally, we have three informal ones.

در نهایت، ما سه مورد غیررسمی داریم.

One is extremely British, and there was actually a study,

یکی بسیار بریتانیایی است، و در واقع یک مطالعه انجام شد

the other day, the other day, I mean a couple of years ago

، روز دیگر، روز دیگر، منظورم چند سال پیش

in a very unreliable newspaper, but I enjoyed reading it,

در یک روزنامه بسیار نامعتبر است، اما از خواندن آن لذت بردم و

saying that this word has now replaced thank you.

گفتم که این کلمه اکنون جایگزین شما شده است.

It is cheers, cheers, and this is typically something we say

این چیزی است که به سلامتی، تشویق، و این چیزی است که معمولاً

when we bash our drinks together before drinking them,

وقتی نوشیدنی‌هایمان را قبل از نوشیدن با هم می‌خوریم، می‌گوییم،

but now it's something we use instead of thank you.

اما اکنون به جای تشکر از شما استفاده می‌کنیم.

"Cheers, cheers, mate, thank you for that."

"به سلامتی، به سلامتی، رفیق، از شما متشکرم."

Another one, which I don't like,

یکی دیگه که دوستش

and I've said this before in a video, I don't like it.

ندارم و قبلا تو یه ویدیو گفته بودم دوستش ندارم.

At nurseries and at schools,

در مهدکودک ها و مدارس،

they encourage the children to say ta instead of thank you,

بچه ها را تشویق می کنند که به جای تشکر،

because it's easier to say,

«تا» بگویند، زیرا گفتن آن راحت تر است،

but when someone says, "Ah, tah, tah very much."

اما وقتی کسی می گوید: «آه، تا، خیلی زیاد».

I just think it sounds

فقط فکر می‌کنم به نظر

like they're not putting in enough effort,

می‌رسد که آنها تلاش کافی نمی‌کنند،

but maybe I just need to get over myself,

اما شاید من فقط باید از پس خودم بربیایم،

and then the last one is fab, short for fabulous.

و سپس آخرین مورد فوق‌العاده است ، مخفف fabulous.

It's just a way of saying, great,

این فقط راهی برای گفتن است، عالی است،

thank you so much fab, that's fab.

خیلی ممنون، عالی است.

Okay, lastly, on to overused word number five,

خوب، در نهایت، در مورد کلمه شماره پنج که بیش از حد استفاده شده است، اشکالی

it's okay, okay.

ندارد، اشکالی ندارد.

I have got five here for you.

من پنج تا اینجا برای شما دارم.

The first one is okey-dokey, okey-dokey,

اولی okey-dokey، okey-dokey،

or is it Ned Flanders from the Simpsons

یا ند فلندرز از سیمپسون ها است

that says okely-dokely, maybe don't say that, well, you can.

که می گوید okely-dokely، شاید این را نگویید، خوب، می توانید.

Okey-dokey is very common.

Okey-dokey بسیار رایج است.

It's definitely something that's informal.

این قطعا چیزی است که غیر رسمی است.

Use it amongst friends.

از آن در بین دوستان استفاده کنید.

Potentially don't write it in formal academic writing.

به طور بالقوه آن را در نوشته رسمی دانشگاهی ننویسید.

Definitely don't use it in formal academic writing.

قطعاً از آن در نوشتن رسمی آکادمیک استفاده نکنید.

Another very plain and simple alternative is all right,

یک جایگزین بسیار ساده و ساده دیگر این است

all right, okay, all right,

که خیلی خوب است، بسیار خوب، بسیار خوب،

they are almost exactly the same.

آنها تقریباً دقیقاً یکسان هستند.

We also have very well, very well

ما همچنین بسیار خوب، بسیار خوب داریم

which almost implies a little bit of displeasure.

که تقریباً به معنای کمی نارضایتی است.

"Very well if that's what you want."

"خیلی خوب اگر این چیزی است که شما می خواهید."

Next, we have right-oh, right-oh,

بعد، ما حق-اوه، راست-اوه داریم،

and this is one that has come from my fiance,

و این یکی از نامزد من است،

I asked him just before writing this script,

درست قبل از نوشتن این فیلمنامه از

if he can think of any other alternatives for okay,

او پرسیدم که آیا می تواند جایگزین دیگری برای خوب فکر کند،

and he said right-oh

و او گفت: درست است

and this is definitely one that is used

و این قطعاً یکی از مواردی است که

by the older generation, I think,

توسط نسل قدیمی‌تر استفاده می‌شود، من فکر می‌کنم،

but I think it's a lovely one,

اما فکر می‌کنم دوست‌داشتنی است،

and these older kind of more old fashioned words

و این نوع قدیمی‌تر واژه‌های قدیمی‌تر

do come back in fashion. If I were to say to him,

به مد بازمی‌گردند. اگر بخواهم به او بگویم،

"Oh, by the way,

"اوه، اتفاقا،

"my mom's coming over for lunch."

"مامانم برای ناهار می آید."

"Right-oh, good, okay."

And the last one, one that is very commonly used in Britain

when we don't want to express,

می خواهم

positive or negative emotions about something, fair enough,

احساسات مثبت یا منفی را در مورد چیزی بیان کنم، به اندازه کافی منصفانه، به اندازه

fair enough, okay, I have no feelings about this.

کافی منصفانه، خوب، من هیچ احساسی در این مورد ندارم.

Right, that was it for today's lesson.

درست است، برای درس امروز همین بود.

I hope you enjoyed it, and I hope you learned something.

امیدوارم از آن لذت برده باشید، و امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید.

Please feel free to share any other alternatives

لطفاً هر جایگزین دیگری را

that you can think of,

که فکر می کنید به اشتراک بگذارید،

or any alternatives that you use in your own language

یا هر جایگزینی را که به زبان خودتان استفاده می کنید

that might not necessarily translate into English,

که ممکن است لزوماً به انگلیسی ترجمه نشود،

but might be interesting.

اما ممکن است جالب باشد.

I'm always interested in where you're from

من همیشه به این علاقه دارم که اهل کجا هستید

and what kind of words you use.

و چیست از نوع کلماتی که استفاده می کنید.

Don't forget to check out Skillshare,

فراموش نکنید که Skillshare را بررسی کنید

the first 1000 of my students to click on the link

، 1000 دانش آموز اول من که روی پیوند

in the description box will get a two-month free trial

در کادر توضیحات کلیک می کنند، یک دوره آزمایشی رایگان دو ماهه

of premium membership,

از عضویت ممتاز دریافت خواهند کرد،

and don't forget to connect with me

و فراموش نکنید که با آن ارتباط برقرار کنید. من

on all of my social media,

در تمام رسانه های اجتماعی

you've got my Facebook, my Instagram, my Twitter,

من، فیسبوک ، اینستاگرام، توییتر من

and you can now receive emails from me,

را دارید و اکنون می توانید ایمیل هایی از من دریافت کنید،

that link is in the description box.

که لینک در کادر توضیحات موجود است.

I also have my personal vlogging channel,

من هم کانال ولاگ شخصی خودم را دارم

there will be a new vlog there very soon,

، به زودی یک وبلاگ جدید وجود دارد،

I will see you soon for another lesson, mwah.

به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم، mwah.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)