30 SUPER COMMON English Phrases - You can use them every day! (+ PDF & quiz)

(gentle lively music)

(موسیقی زنده ملایم)

- Hello, lovely students.

- سلام دانش آموزان عزیز.

And welcome back to English with Lucy.

و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today, I am going to teach you 30 advanced idioms.

امروز قصد دارم 30 اصطلاح پیشرفته را به شما آموزش دهم.

These are advanced phrases that you can use

اینها عبارات پیشرفته ای هستند که می توانید

in everyday conversations.

در مکالمات روزمره از آنها استفاده کنید.

This lesson is really going to help you

این درس واقعاً به شما کمک می‌کند

sound more natural when you speak,

هنگام صحبت کردن، طبیعی‌تر به نظر برسید،

and it's going to help you understand native speakers.

و به شما در درک زبان مادری کمک می‌کند.

As always, I have a free PDF that goes with today's lesson.

مثل همیشه، من یک PDF رایگان دارم که با درس امروز همخوانی دارد.

It's got everything you're going to learn today,

این شامل همه چیزهایی است که امروز می خواهید یاد بگیرید،

all 30 idioms, and it contains some exercise questions.

تمام 30 اصطلاح، و حاوی چند سؤال تمرینی است.

So you can test your understanding

بنابراین می توانید درک خود را آزمایش کنید

and put what you've learned into practise.

و آنچه را که یاد گرفته اید در عمل به کار ببرید.

If you would like to download that free PDF,

اگر می‌خواهید آن PDF رایگان را دانلود کنید،

just click on the link in the description box,

فقط روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید،

you enter your name and your email address,

نام و آدرس ایمیل خود را وارد می‌کنید،

you sign up to my mailing list,

در لیست پستی من ثبت‌نام می‌کنید

and the PDF comes directly to your inbox straight away.

و PDF بلافاصله به صندوق ورودی شما می‌آید.

After that, you will automatically receive

پس از آن، شما به طور خودکار

all of my free lesson PDFs

تمام PDF های درس رایگان من را به

along with all of my news, updates, and course offers.

همراه همه اخبار، به روز رسانی ها و پیشنهادات دوره دریافت خواهید کرد.

It's a free service and you can unsubscribe at any time.

این یک سرویس رایگان است و می توانید هر زمان که بخواهید اشتراک خود را لغو کنید.

Another thing I will mention is that I now offer

نکته دیگری که به آن اشاره می کنم این است که من اکنون

a 30 day idioms course.

یک دوره 30 روزه اصطلاحات را ارائه می دهم.

In 30 days, you will learn over 230 idioms

در 30 روز، بیش از 230 اصطلاح را یاد خواهید گرفت

and take over 600 exercises.

و بیش از 600 تمرین را انجام خواهید داد.

You can take this at your own pace,

شما می توانید این را با سرعت خود انجام دهید،

but you receive 30 video lessons,

اما 30 درس ویدیویی،

along with 30 written lessons,

همراه با 30 درس نوشتاری

and 20 daily exercise questions.

و 20 سوال تمرین روزانه دریافت می کنید.

So many students have taken the idioms challenge,

بسیاری از دانش آموزان چالش اصطلاحات را

and had amazing results.

انتخاب کرده اند و نتایج شگفت انگیزی داشته اند.

It's been wonderful to hear all their feedback.

شنیدن تمام نظرات آنها فوق العاده بود.

If you'd like to sign up, you have lifetime access,

اگر می‌خواهید ثبت‌نام کنید، دسترسی مادام‌العمر دارید،

so you can take it at any time,

بنابراین می‌توانید در هر زمانی آن را امتحان کنید،

and go back the next year and review the lessons,

و سال بعد به عقب برگردید و درس‌ها را مرور کنید،

and retake the quizzes.

و آزمون‌ها را دوباره شرکت کنید.

If you'd like to sign up,

اگر مایل به ثبت نام هستید،

click on the link in the description box, and you will see

روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید ، خواهید

that there is a special discount code for you.

دید که یک کد تخفیف ویژه برای شما وجود دارد.

It's a limited time offer,

این یک پیشنهاد زمانی محدود است،

so don't miss out.

پس از دست ندهید.

I really hope you enjoy it.

من واقعا امیدوارم که از آن لذت ببرید.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

The first idiom is, to eat one's words,

اصطالح اول این است که حرف خود را خوردن، حرف خود

to eat one's words.

را بخورد.

This means that you take back what you've said.

این به این معنی است که شما آنچه را که گفته اید پس می گیرید.

If you eat your words, you take back what you've said.

اگر حرف هایت را بخوری، حرف هایت را پس می گیری.

An example, she ate her words

به عنوان مثال،

when she realised she'd been talking badly about the boss

وقتی متوجه شد که در مورد رئیس

right to his face.

دقیقاً در چهره او بد صحبت می کند، کلمات خود را خورد.

Number two is, to make a splash, to make a splash.

شماره دو این است که یک چلپ چلوپ ایجاد کند.

And this is to attract a lot of attention.

و این برای جلب توجه بسیاری است.

You can imagine in a swimming pool, you make a big splash,

می توانید تصور کنید که در یک استخر شنا، غوغا می کنید،

you attract a lot of attention.

توجه زیادی را به خود جلب می کنید.

An example, Fred made a splash in the meeting today

به عنوان مثال، فرد در جلسه امروز

when his phone started ringing.

وقتی تلفنش شروع به زنگ زدن کرد، سروصدا به پا کرد.

Number three is, to be on the safe side,

شماره سه، در سمت امن بودن

to be on the safe side.

، در سمت امن بودن است.

And this is to minimise any possible risk

و این برای به حداقل رساندن هرگونه خطر احتمالی

and to create a feeling of security.

و ایجاد احساس امنیت است.

An example, we recorded a video of the incident

به عنوان مثال، ما فیلمی از این حادثه ضبط

just to be on the safe side.

کردیم تا در امنیت باشیم.

It's like saying, just in case, just to be sure,

این مثل این است که بگوییم، فقط در مورد، فقط برای اطمینان،

just to make sure that we're safe in the future.

فقط برای اطمینان از اینکه در آینده ایمن هستیم.

Number four is, as far as one can tell,

شماره چهار، تا آنجا که می توان گفت،

as far as one can tell.

تا آنجا که می توان گفت.

And this is according to all of the available information,

و این با توجه به تمام اطلاعات موجود است،

you make a conclusion

شما

based on the information that's available.

بر اساس اطلاعات موجود نتیجه گیری می کنید.

As far as I could tell, the shop was closed today.

تا جایی که من متوجه شدم امروز مغازه تعطیل بود.

Based on what I could see, based on the information online,

بر اساس اطلاعاتی که من در اینترنت مشاهده کردم

the shop was closed today.

، امروز فروشگاه تعطیل بود.

Number five is, to go down the drain,

شماره پنج، پایین رفتن از زهکش،

to go down the drain.

پایین رفتن از زهکش است.

And this means to be completely wasted, lost.

و این به معنای هدر رفتن، گم شدن است.

All of his efforts on the new product went down the drain

تمام تلاش های او برای محصول جدید

when the office caught fire.

زمانی که دفتر آتش گرفت به باد رفت.

His efforts were wasted, they were lost.

زحماتش هدر رفت، از دست رفت.

It's like you can imagine dropping a coffee over a drain,

مثل این است که می‌توانید تصور کنید قهوه‌ای را روی آب‌کشی می‌ریزید

it's all wasted, it's all lost.

، همه چیز هدر می‌رود، همه چیز از بین می‌رود.

Number six is, to go down in history,

شماره شش، رفتن به تاریخ،

to go down in history.

ماندن در تاریخ است.

And this means to be remembered forever.

و این به این معنی است که برای همیشه به یاد می ماند.

His speech will go down in history as one of the greatest.

سخنرانی او به عنوان یکی از بزرگترین سخنرانی ها در تاریخ ثبت خواهد شد.

It will be remembered forever.

برای همیشه به یادگار خواهد ماند.

We can also use it with friends.

ما همچنین می توانیم آن را با دوستان استفاده کنیم.

If somebody did something that was so crazy

اگر کسی کاری انجام داد که آنقدر دیوانه کننده

or so ridiculous or so amazing

یا مسخره یا آنقدر شگفت انگیز بود

that your friendship group will never forget about it.

که گروه دوستی شما هرگز آن را فراموش نخواهند کرد.

Your behaviour at that party will go down in history,

رفتار شما در آن مهمانی در تاریخ خواهد ماند،

we'll never forget it.

ما هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد.

Number seven is, to go down a storm,

شماره هفت، فرود آمدن از طوفان،

to go down a storm.

فرود آمدن از طوفان است.

If something goes down a storm,

اگر چیزی طوفانی شود، به

it means it's well received by an audience.

این معنی است که مخاطبان از آن استقبال خوبی کرده اند.

The opening band went down a storm,

گروه افتتاحیه طوفانی شد،

it was their first concert.

این اولین کنسرت آنها بود.

The audience loved them.

تماشاگران آنها را دوست داشتند.

They went down a storm.

طوفانی فرود آمدند.

We do often use this sarcastically.

ما اغلب از این به طعنه استفاده می کنیم.

We say, well, that went down a storm,

ما می گوییم، خوب، اگر چیزی واقعاً بد استقبال شده باشد، طوفان

if something actually was really badly received.

شد.

Number eight is, to take a rain check,

شماره هشت، گرفتن چک باران

to take a rain check.

، گرفتن چک باران است.

And this is to politely decline an offer or an invitation,

و این برای رد کردن مودبانه یک پیشنهاد یا یک دعوت است،

but with kind of the possibility to do it another time

اما به نوعی امکان انجام آن در زمان دیگری

at a later date.

در تاریخ بعدی.

I can't go to the museum today,

امروز نمی توانم به موزه بروم،

but I'm happy to take a rain check.

اما خوشحالم که چک باران می گیرم.

How about next week?

هفته بعد چطور؟

It comes from postponing outdoor events because of rain.

این ناشی از به تعویق انداختن رویدادهای فضای باز به دلیل باران است.

We just postpone it, move it to a week later.

ما فقط آن را به تعویق می اندازیم ، آن را به یک هفته بعد منتقل می کنیم.

Number nine is, to take the biscuit,

شماره نه، گرفتن بیسکویت

to take the biscuit.

، گرفتن بیسکویت است.

I wonder if in American English they say,

تعجب می کنم که آیا به انگلیسی آمریکایی می گویند،

to take the cookie.

برای گرفتن کوکی.

This is to be the most foolish

این احمقانه ترین

or remarkable part of something.

یا قابل توجه ترین بخش چیزی است.

Tara has done some pretty terrible things,

تارا کارهای بسیار وحشتناکی انجام داده است،

but stealing Joe's cat took the biscuit.

اما دزدیدن گربه جو بیسکویت را گرفت.

That was the most incredible

این باورنکردنی ترین

or terrible thing she's done out of everything.

یا وحشتناک ترین کاری بود که او از همه چیز انجام داده است.

Number 10 is, to take advantage of,

شماره 10، بهره بردن،

to take advantage of.

بهره بردن از آن است.

And this means to make unfair use of someone or something

و این به معنای استفاده ناعادلانه از کسی یا چیزی

for your own gain or your own benefit.

به نفع خود یا منافع خود است.

He took advantage of the boss

او

by showing up late to work each day.

هر روز تا دیر وقت سر کار حاضر می شد، از رئیس سوء استفاده می کرد.

We can use to take advantage of

ما می‌توانیم از مزایای آن

in a more positive or neutral way.

به روشی مثبت یا خنثی‌تر استفاده کنیم.

I took advantage of the good weather

من از هوای خوب

by going on a walk in the sunshine.

با قدم زدن در زیر نور آفتاب استفاده کردم.

To make use of it, it doesn't necessarily mean it's unfair

برای استفاده از آن، لزوماً به این معنا نیست که از این نظر

in that sense, but in certain contexts,

ناعادلانه است، اما در زمینه های خاص،

it means to make unfair use of something

به معنای استفاده ناعادلانه از چیزی

at someone's expense.

به هزینه شخصی است.

Number 11 is, to call something off,

شماره 11 این است که چیزی را لغو کنید،

to call something off.

چیزی را لغو کنید.

And if you call something off, it means you cancel it.

و اگر چیزی را لغو کردید، به این معنی است که آن را لغو می کنید.

Focus on the pronunciation.

روی تلفظ تمرکز کنید.

To cool off is to make something colder,

خنک کردن به معنای سرد کردن چیزی است

to call off is to cancel it.

، خاموش کردن به معنای لغو آن است.

It's very similar in the RP accent.

در لهجه RP بسیار شبیه است.

Cool,

باحال،

call,

زنگ

cool,

بزن، باحال،

call.

تماس بگیر.

It's all about my tongue placement with all,

همه چیز در مورد قرار دادن زبان من با همه است،

it's further back in my throat.

آن را بیشتر پشت در گلوی من است.

Sorry about that face, I just pulled off.

بابت این چهره متاسفم، من همین الان کنار رفتم.

We had to cool the festival off

when we found out it was going to rain.

وقتی متوجه شدیم که قرار است باران ببارد، مجبور شدیم جشنواره را خنک کنیم.

That idiom is also a phrasal verb

آن اصطلاح نیز یک فعل عبارتی است

and it is separable,

و قابل تفکیک است،

to call something off or to cool off something.

چیزی را فراخواندن یا چیزی را سرد کردن.

Number 12 is, to come to a head,

شماره 12، به سر آمدن،

to come to a head.

به سر آمدن است.

And this means to reach a critical point.

و این یعنی رسیدن به نقطه بحرانی.

The situation came to her head

این وضعیت زمانی به ذهنش خطور

when she showed up to a family party drunk.

کرد که در یک مهمانی خانوادگی در حالت مستی حاضر شد.

Obviously there's lots of history to this story,

بدیهی است که این داستان تاریخچه

lots of bad behaviour, but it reached a critical point.

زیادی دارد، رفتارهای بد زیادی دارد، اما به نقطه بحرانی رسید.

It came to her head when she turned up to a party drunk.

وقتی مست به یک مهمانی آمد، به سرش آمد.

Number 13, this one's incredibly common,

شماره 13، این یکی فوق‌العاده متداول

it is, to make a bee-line for,

است، ساختن خط

to make a bee-line for something.

زنبور عسل برای چیزی، ساختن خط زنبور عسل برای چیزی.

And this means to go directly towards someone or something.

و این به معنای رفتن مستقیم به سمت کسی یا چیزی است.

Tommy made a bee-line for his mom

تامی

when he saw her after school.

وقتی بعد از مدرسه مادرش را دید، برای مادرش یک خط زنبور درست کرد.

Or I always make a bee-line for the canopies

یا من همیشه هر زمان که در مهمانی هستم برای سایبان ها خط زنبوری

whenever I'm at a party, I just love canopies.

درست می کنم، من فقط سایبان را دوست دارم.

Canopies are little individual appetisers,

سایبان ها اشتها آورهای کوچک فردی هستند،

those small things that you can eat.

آن چیزهای کوچکی که می توانید بخورید.

I just love them.

من فقط آنها را دوست دارم.

At our wedding, we had eight types of canopies.

در عروسی ما هشت نوع سایبان داشتیم.

I wanted to have the whole wedding based on canopies,

من می خواستم کل عروسی را بر اساس سایبان برگزار کنم

but it was denied, I wasn't allowed to do that.

، اما رد شد، اجازه انجام این کار را نداشتم.

Number 14 is, to draw a blank,

شماره 14 برای رسم یک جای خالی

to draw a blank.

، کشیدن یک جای خالی است.

And this means to fail to remember,

و این به معنای شکست در به خاطر آوردن،

to not be able to remember something.

ناتوانی در به خاطر سپردن چیزی است.

I'm sorry, I'm drawing a blank,

متاسفم، من یک جای خالی

I can't remember her address.

می کشم، آدرس او را به خاطر نمی آورم.

Number 15 is, to put it mildly, to put something mildly.

شماره 15، به بیان ملایم، چیزی است.

This is to express that something is worse

این برای بیان این است که چیزی بدتر

than what is being said about it.

از آن چیزی است که در مورد آن گفته می شود.

To put it mildly, I don't really like Mary.

به بیان ساده، من واقعاً از مریم خوشم نمی آید.

That means that I hate Mary,

یعنی من از مریم متنفرم،

I am just not exaggerating.

فقط اغراق نمی کنم.

Or the boss said, he was unhappy with her behaviour.

یا رئیس گفت، از رفتار او ناراضی است.

I think he was putting it mildly.

من فکر می کنم او آن را ملایم بیان کرد.

I think he was furious with her behaviour.

فکر می کنم از رفتار او عصبانی بود.

Number 16 is, to have the upper hand,

شماره 16، دست بالا

to have the upper hand.

داشتن، دست بالا بودن است.

This is to have a superior or more powerful position.

این برای داشتن موقعیت برتر یا قدرتمندتر است.

Patrick has the upper hand in receiving the promotion

پاتریک در دریافت ترفیع دست بالا را دارد

as he has been with the company for over 10 years.

زیرا بیش از 10 سال است که در این شرکت بوده است.

He's in the more superior position.

او در موقعیت برتر قرار دارد.

Number 17 is, to have one's work cut out,

شماره 17 این است که کار خود را قطع کنید،

to have one's work cut out for them.

کار خود را برای آنها قطع کنید.

This means to be faced with a difficult or lengthy task.

این به معنای مواجه شدن با یک کار دشوار یا طولانی است.

We have to paint the entire house this weekend.

این آخر هفته باید کل خانه را رنگ کنیم.

We've got our work cut out for us.

ما کارمان را برایمان قطع کرده ایم.

We have got a difficult and lengthy task ahead.

کار سخت و طولانی در پیش داریم.

Number 18 is, to hit the ground running,

شماره 18، ضربه زدن به زمین

to hit the ground running.

، ضربه زدن به زمین است.

And this is to start something successfully or quickly.

و این برای شروع کاری با موفقیت یا سریع است.

Miguel hit the ground running

when he was promoted to manager.

زمانی که میگل به سمت مربیگری ارتقا یافت، به زمین زد.

He made lots of amazing changes.

او تغییرات شگفت انگیز زیادی ایجاد کرد.

He was immediately successful.

او بلافاصله موفق شد.

Number 19 is, to keep your nose clean,

شماره 19 این است که بینی خود را تمیز نگه دارید، بینی خود را

to keep one's nose clean.

تمیز نگه دارید.

And this is to stay out of trouble.

و این برای دور ماندن از مشکل است.

It can also be used to stay out of gossip.

همچنین می توان از آن برای دور ماندن از شایعات استفاده کرد. وقتی امشب بیرون می روید

Keep your nose clean when you go out tonight.

بینی خود را تمیز نگه دارید .

I don't want a phone call from the police

من نمی خواهم یک تماس تلفنی از پلیس

in the middle of the night.

در نیمه شب.

Keep out of trouble.

از دردسر دوری کنید

Number 20 is, to look alive, to look alive.

شماره 20، زنده به نظر رسیدن، زنده به نظر رسیدن است.

And this means to move more quickly

و این بدان معنی است که سریعتر حرکت کنید

or to engage in a more active way.

یا به روشی فعال تر درگیر شوید.

For example, it's the final half of the game,

به عنوان مثال، نیمه پایانی بازی است،

look alive out there.

آنجا را زنده نگاه کنید.

Come on, let's get moving.

بیا حرکت کنیم

Number 21 is incredibly common,

شماره 21 فوق العاده رایج

it is, to go out on a limb,

است، بیرون رفتن با اندام،

to go out on a limb.

بیرون رفتن با اندام است.

And this means to put yourself

و این بدان معناست که به طور معمول خود را

in a vulnerable position normally to benefit others.

در موقعیتی آسیب پذیر قرار دهید تا به نفع دیگران باشد.

He went out on a limb

when he proposed to his girlfriend at the Beyonce concert.

او زمانی که در کنسرت بیانسه از دوست دخترش خواستگاری کرد، با دست و پا بیرون رفت.

I'm relieved she said, yes.

خیالم راحت شد گفت: بله.

He put himself in a vulnerable position.

او خود را در موقعیتی آسیب پذیر قرار داد.

Number 22 is, to go to the dogs, to go to the dogs.

شماره 22 این است که به سراغ سگ ها برویم، به سراغ سگ ها برویم.

This is to be ruined or to become worse.

این برای خراب شدن یا بدتر شدن است.

This TV show has really gone to the dogs.

این برنامه تلویزیونی واقعاً به سراغ سگ ها رفته است.

What were the writers thinking?

نویسندگان چه فکری می کردند؟

Number 23 is, to run the gauntlet,

شماره 23، برای اجرای دستکش،

to run the gauntlet.

برای اجرای دستکش است.

And this is to experience criticism

و این برای تجربه انتقاد

or harsh treatment from others.

یا برخورد تند دیگران است.

Celebrities have to run the gauntlet of journalists

سلبریتی ها باید

every single day.

هر روز دست به دست روزنامه نگاران بزنند.

They have to experience that harsh treatment and criticism.

آنها باید آن برخورد و انتقاد شدید را تجربه کنند.

Number 24 is, to lie low, to lie low.

شماره 24 عبارت است از: دراز کشیدن پایین، دراز کشیدن پایین.

And this means to avoid attention or to hide.

و این به معنای اجتناب از توجه یا پنهان شدن است.

We are lying low for now

ما فعلاً دراز می کشیم

until our neighbours forget about the big party we had.

تا همسایه هایمان جشن بزرگی را که داشتیم فراموش کنند.

We are not attracting any attention to ourselves.

ما هیچ توجهی به خودمان جلب نمی کنیم.

Number 25 is, to bury the hatchet,

شماره 25، دفن دریچه

to bury the hatchet.

، دفن دریچه است.

And this means to end an ongoing conflict.

و این به معنای پایان دادن به یک درگیری مداوم است.

Tom and Greg buried the hatchet

تام و گرگ

by drinking a few beers together

با نوشیدن چند آبجو با هم

and discussing their problems.

و بحث در مورد مشکلاتشان هچ را دفن کردند.

Number 26 is, to go to town, to go to town.

شماره 26، رفتن به شهر، رفتن به شهر است.

And this means to do something with great enthusiasm

و این به این معنی است که کاری را با اشتیاق زیاد

and sometimes with great expense as well.

و گاهی با هزینه زیاد انجام دهید.

The production team really went to town on the set design.

تیم تولید واقعاً در طراحی صحنه به شهر رفتند.

It looks like we're actually in Rome.

به نظر می رسد ما در واقع در رم هستیم.

They've put in a lot of effort and probably a lot of money.

آنها تلاش زیادی کرده اند و احتمالاً پول زیادی.

Number 27, this is one that my husband,

شماره 27، این یکی از مواردی است که شوهرم،

Will uses all the time, to come in handy,

ویل، همیشه از آن استفاده می‌کند

to come in handy.

تا به درد بخورد.

And this means to be useful.

و این یعنی مفید بودن.

That book about phrasal verbs came in handy

آن کتاب در مورد افعال عبارتی

when I started my English course.

زمانی که من دوره انگلیسی خود را شروع کردم به کار آمد.

It was useful.

مفید بود.

Number 28 is, to buy time,

شماره 28 برای خرید زمان

to buy time.

، خرید زمان است.

This is to temporarily delay something from happening,

این برای به تأخیر انداختن موقت چیزی است که

usually so that you can have more time

معمولاً اتفاق می افتد تا بتوانید زمان

to come up with a solution.

بیشتری برای ارائه راه حل داشته باشید.

He hadn't finished his project,

او پروژه خود را تمام نکرده بود،

so he tried to buy time

بنابراین سعی کرد

by saying that he'd been under the weather.

با گفتن اینکه زیر آب و هوا بوده، زمان بخرد.

Number 29 is, to be there for someone,

شماره 29، بودن برای کسی،

to be there for someone.

بودن برای کسی.

This means to be available to provide support

این به این معنی است که برای ارائه پشتیبانی

or comfort for somebody

یا راحتی برای کسی

when they're having a difficult time.

در زمان سختی در دسترس باشید.

You are my best friend.

تو بهترین دوست من هستی.

I'm always going to be there for you no matter what happens.

من همیشه در کنار شما خواهم بود بدون توجه به آنچه اتفاق می افتد.

And number 30,

و شماره 30

the final one is, to put a dampener on something.

، آخرین آن، گذاشتن دمپر روی چیزی است.

Also, it could be, to put a damper on something.

همچنین، این می تواند، قرار دادن دمپر روی چیزی باشد.

In British English, I hear dampener more frequently.

در انگلیسی بریتانیایی، دمپنر را بیشتر می‌شنوم.

And in American English, I hear damper, but both are fine.

و در انگلیسی آمریکایی، دمپر را می‌شنوم، اما هر دو خوب هستند.

This means to make something less exciting

این به این معنی است که چیزی را کمتر هیجان انگیز

or less enjoyable.

یا کمتر لذت بخش کنید.

Sandy's bad attitude

نگرش بد سندی

really put a dampener on her surprise birthday party.

واقعاً در جشن تولد غافلگیرکننده او تأثیر منفی گذاشت.

Right, that is it for today's lesson.

درست است، این برای درس امروز است.

You have learned your 30 idioms.

شما 30 اصطلاح خود را یاد گرفته اید.

Now it's time to download that PDF

اکنون زمان دانلود آن پی دی اف

and complete the exercise questions.

و تکمیل سوالات تمرین است.

Again, the link is in the description box.

باز هم لینک در کادر توضیحات موجود است.

You just have to sign up to the mailing list

شما فقط باید در لیست پستی ثبت نام کنید

and it comes straight to you.

و مستقیماً به شما می رسد.

Also, don't forget to check out the idioms challenge

همچنین، فراموش نکنید که چالش اصطلاحات را بررسی کنید که در

where you can learn over 230 idioms in 30 days,

آن می توانید بیش از 230 اصطلاح را در 30 روز یاد بگیرید

you gain lifetime access.

، تا مادام العمر دسترسی پیدا کنید.

Click on that link for a special code.

برای دریافت کد ویژه روی آن لینک کلیک کنید.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook,

من فیس بوک

I've got my Instagram, my personal one, Lucy,

خود را دارم، اینستاگرام خود را دارم، اینستاگرام شخصی ام، لوسی،

my English page, EnglishwithLucy.

صفحه انگلیسی من، EnglishwithLucy.

I've also got my website englishwithlucy.co.uk.

من همچنین وب سایت خود را به انگلیسیwithlucy.co.uk دارم.

And on there,

و در آنجا،

I have got an awesome interactive pronunciation tool.

من یک ابزار عالی تلفظ تعاملی دارم.

So you can click on the phonics

بنابراین می‌توانید روی آوازها کلیک کنید

and hear me say those phonics

و از من بشنوید که آن صداها

and say words that contain those phonics, it's awesome.

را می‌گویم و کلماتی را که حاوی آن صداها هستند، می‌گویم، عالی است.

Finally, you can check out my personal channel,

در نهایت، می‌توانید از کانال شخصی من،

Lucy Bella, where we've vlogged our lives here

لوسی بلا، که در آن زندگی‌مان را در حومه‌های انگلیسی ولوگ کرده‌ایم، دیدن کنید

in the English countryside.

.

And all of the vlogs are fully subtitled,

و همه وبلاگ‌ها کاملاً زیرنویس هستند،

so you can use them for vocabulary practise

بنابراین می‌توانید از آنها برای تمرین واژگان

and to improve your listening skills.

و بهبود مهارت‌های شنیداری خود استفاده کنید.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

Bye.

خدا حافظ.

(gentle lively music)

(موسیقی آرام آرام)

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاد و ملایم)