British Humour Explained (with examples)

(rousing music)

(موسیقی هیجان انگیز)

- Hello everyone, and welcome back to "English with Lucy."

- سلام به همه، و به "انگلیسی با لوسی" خوش آمدید.

Today, I've got a very different video,

امروز، من یک ویدیوی بسیار متفاوت دارم،

but it's been extremely highly requested.

اما بسیار درخواست شده است.

A lot of you have been telling me

بسیاری از شما به من می‌گفتید

that you don't understand British humour

که طنز بریتانیایی را نمی‌فهمید

or that you would like to understand British humour.

یا دوست دارید طنز بریتانیایی را بفهمید.

So today, I'm going to talk you through British humour,

بنابراین امروز، من قصد دارم از طریق طنز بریتانیایی با شما صحبت کنم،

help you to understand it a little bit more

به شما کمک کنم تا کمی بیشتر آن را درک کنید

and give you some phrases that you can also use

و عباراتی را به شما ارائه کنم که می توانید از آنها

to participate in British humour.

برای شرکت در طنز بریتانیایی نیز استفاده کنید.

So, our sense of humour can do two things.

بنابراین، شوخ طبعی ما می تواند دو کار را انجام دهد.

It can make people feel excluded

این می‌تواند باعث شود مردم احساس طرد شدن کنند

because they don't understand what's going on,

زیرا نمی‌دانند چه اتفاقی دارد می‌افتد،

and it can also make people feel offended

و همچنین می‌تواند باعث شود مردم احساس آزار و اذیت کنند

because it can be, or it can appear to be quite offensive.

زیرا ممکن است باشد، یا می‌تواند کاملاً توهین‌آمیز به نظر برسد.

But don't worry, we're going to cover all of that today.

اما نگران نباشید، ما امروز همه اینها را پوشش خواهیم داد.

This video might be one of the most important

این ویدیو ممکن است یکی از مهم ترین

videos I've ever done on my channel.

ویدیوهایی باشد که من تا به حال در کانال خود انجام داده ام.

Humour, the British sense of humour, is very important to me.

طنز، حس شوخ طبعی بریتانیایی، برای من بسیار مهم است.

Quickly before we get started,

به سرعت قبل از شروع،

and no, this isn't sarcasm but we will cover that later,

و نه، این طعنه نیست، اما بعداً به آن خواهیم پرداخت،

I would like to thank the sponsor of today's video.

می‌خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم.

It is Lingoda.

لینگودا است.

Lingoda is an online language school

لینگودا یک آموزشگاه زبان آنلاین است

where you can study French, Spanish,

که در آن می توانید به صورت

German, English and business English

24 hours a day, seven days a week

24 ساعته و هفت روز هفته

from anywhere in the world,

از هر نقطه ای در جهان، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، انگلیسی و انگلیسی تجاری را مطالعه کنید، البته

as long as you have a stable internet connection.

تا زمانی که اتصال اینترنتی پایداری داشته باشید.

You learn with native, qualified teachers

شما با معلمان بومی و واجد شرایط

in both group and private classes.

در کلاس های گروهی و خصوصی یاد می گیرید.

When you complete enough courses,

زمانی که دوره های کافی را تکمیل کردید،

you receive a CEFR certificate.

گواهینامه CEFR دریافت می کنید.

Ranging from A1 which is beginner to C2 which is advanced.

از A1 که مبتدی است تا C2 که پیشرفته است.

You follow a structured curriculum

شما یک برنامه درسی ساختار یافته را دنبال

and can choose from over 1,000 classes,

می کنید و می توانید از بین بیش از 1000 کلاس انتخاب کنید، به

which means you can tailor what you learn

این معنی که می توانید آنچه را که یاد

to your profession and interests.

می گیرید با حرفه و علایق خود تنظیم کنید.

Lingoda has given me a special offer to pass on to you.

لینگودا به من پیشنهاد ویژه ای داده است تا به شما منتقل کنم.

If you click on the link in the description box

اگر روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید

and sign up using my code, lucy11,

و با استفاده از کد من، lucy11 ثبت نام کنید،

you will get a 20% discount

20 درصد تخفیف

on all Lingoda packages for your first month.

برای تمام بسته های Linguda برای ماه اول خود دریافت خواهید کرد.

I've tried Lingoda myself and I think it's a fantastic way

من خودم Lingoda را امتحان کرده‌ام و فکر می‌کنم این روشی فوق‌العاده

to improve your language skills

برای بهبود مهارت‌های زبانی

and practise with native, qualified teachers.

و تمرین با معلمان بومی و واجد شرایط است.

Right, let's get on with this very humorous lesson.

درست است، بیایید به این درس بسیار طنز ادامه دهیم.

So, what is British humour?

بنابراین، طنز بریتانیایی چیست؟

Well, I'm gonna break it down into eight categories.

خوب، من آن را به هشت دسته تقسیم می کنم.

But in general, we just love to ridicule and make fun of

اما به طور کلی، ما فقط عاشق مسخره کردن و مسخره کردن

every day life, the absurdity of every day life.

هر روزه، پوچ بودن زندگی روزمره هستیم.

One of our most popular comedians is Michael McIntyre.

یکی از محبوب ترین کمدین های ما مایکل مک اینتایر است.

And literally all he does is make witty remarks

و به معنای واقعی کلمه تمام کاری که او انجام می دهد این است که

about every day life.

در مورد زندگی روزمره سخنان زیرکانه ای بیان می کند.

He makes us laugh about ourselves.

او ما را به خودمان می خنداند.

And the things that we do that we don't even think of,

و کارهایی که ما انجام می‌دهیم و حتی فکرش را هم نمی‌کنیم

he makes us analyse them and think,

، باعث می‌شود آنها را تحلیل کنیم و فکر کنیم،

wow, that's ridiculous.

وای، این مسخره است.

I'll leave a link to some of his videos

لینک برخی از ویدیوهای

and his work in the description box below.

او و کارهایش را در کادر توضیحات زیر می گذارم.

So first, let's talk about irony.

بنابراین ابتدا اجازه دهید در مورد کنایه صحبت کنیم.

Irony.

کنایه.

This is when we highlight when something is different from

این زمانی است که ما زمانی را برجسته می کنیم که چیزی با

or the opposite of what is expected.

آنچه انتظار می رود متفاوت یا برعکس باشد.

This is incredibly important in British humour.

این در طنز بریتانیایی بسیار مهم است.

An example of irony could be,

یک مثال طنز می تواند این باشد

our local fire station burnt down last night. (laughs)

که ایستگاه آتش نشانی محلی ما دیشب سوخت. (می خندد)

Obviously, you would not expect a fire station to burn down.

بدیهی است که انتظار ندارید یک ایستگاه آتش نشانی بسوزد.

You would expect that they would take care of their building

شما انتظار دارید که آنها

just as they take care of other buildings.

همانطور که از ساختمان های دیگر مراقبت می کنند از ساختمان خود نیز مراقبت کنند.

That would be very ironic.

این خیلی طعنه آمیز خواهد بود.

We love highlighting these ironic situations,

ما عاشق برجسته کردن این موقعیت‌های طعنه‌آمیز هستیم،

we love highlighting irony,

ما عاشق برجسته کردن کنایه هستیم

the irony of every day life.

، طنز زندگی روزمره.

Another example could be,

مثال دیگر می تواند این باشد،

"You know our friend Pat, the marriage counsellor?

"دوست ما پت را می شناسید ، مشاور ازدواج؟

"Unfortunately her and her husband are getting a divorce."

We would find that very very funny.

Obviously, we'd be sad for Pat and her husband

but, the irony would not be lost on us.

کنایه از دست ما نمی رود.

(laughs)

(می خندد)

Phrases we can use.

عباراتی که می توانیم استفاده کنیم.

So, if somebody says something to you

بنابراین، اگر کسی چیزی به شما می

that you think might be ironic,

گوید که فکر می کنید ممکن است طعنه آمیز باشد،

you can say, ugh, the irony,

می توانید بگویید، اوه، کنایه،

oh, the irony.

آه، طنز.

Or, you could also say, oh, how ironic.

یا می توانید همچنین بگویید، اوه، چقدر کنایه آمیز.

Or better yet, say nothing at all, just smile.

یا بهتر است، اصلاً چیزی نگویید ، فقط لبخند بزنید.

Just a coy smile would be fine.

فقط یک لبخند آرام خوب است.

Now, one step on from irony is sarcasm.

حالا یک قدم از کنایه دورتر از کنایه است.

This is something that we are famous for.

این چیزی است که ما به آن مشهور هستیم.

Sarcasm uses irony to mock or ridicule.

طعنه از کنایه استفاده می کند. برای تمسخر یا تمسخر.

A great example of British sarcasm in it's purest form

یک نمونه عالی از طعنه انگلیسی در خالص ترین شکل

was actually performed by my father

آن در واقع توسط پدرم

at his father's, my grandfather's funeral.

در مراسم خاکسپاری پدرش، پدربزرگم اجرا شد.

We like to make light of any situation here in the U.K.

ما دوست داریم هر موقعیتی را اینجا در بریتانیا روشن

Before we start, my grandfather had a great sense of humour.

کنیم. قبل از شروع کار، پدربزرگم حال خوبی داشت. حس شوخ طبعی.

He was always laughing

او همیشه می خندید

and he would've absolutely loved this.

و کاملاً این را دوست داشت.

So, my dad was put in charge

بنابراین، پدرم

of writing the eulogy for the funeral,

مسئول نوشتن آن شد. مداحی برای مراسم تشییع جنازه،

and he also had to read that eulogy out in the...

و او همچنین باید آن مداحی را در... می

I was gonna say cockpit.

خواستم بگویم کابین خلبان.

(plane whooshing and beeping) It is not a cockpit.

(هواپیما به صدا در می آید و بیپ می کند ) کابین خلبان نیست.

What is it?

چیست؟

(door opening)

(باز شدن در)

Will.

اراده.

- [William] Yeah.

What's that place where you do a reading in a church?

- [ویلیام] آره.

آن مکانی که در یک کلیسا در آن مطالعه می کنید چیست؟

(crickets chirping)

(جیرجیرک چهچهه می زند)

(idea light pinging on) Pulpit!

(نور ایده روشن) منبر!

Thank you, I got it. (door closing)

ممنون، متوجه شدم. (بسته شدن در)

Okay.

باشه.

So, he had to give this reading of the eulogy in the pulpit,

بنابراین، او مجبور شد این قرائت مداحی را در منبر،

at the front of the church,

جلوی کلیسا،

to everyone who was attending the funeral.

برای همه کسانی که در مراسم تشییع جنازه شرکت می کردند، ارائه دهد.

Now, because this eulogy was so long

حالا چون این مداحی طولانی بود

they divided it into two parts.

آن را به دو قسمت تقسیم کردند.

They were gonna have a little break, and his sister,

آنها قرار بود کمی استراحت کنند و خواهرش،

my aunt, Marie, was going to choose three songs

عمه من، ماری، سه آهنگی را انتخاب می کرد

that Yeti really liked, that reminded her of Yeti.

که یتی واقعاً دوستش داشت و او را به یاد یتی می انداخت.

And she was going to put them in this interval.

و او قرار بود آنها را در این فاصله بیندازد.

So, all was going well, she turned on the songs very well.

بنابراین، همه چیز خوب پیش می رفت، او آهنگ ها را خیلی خوب روشن کرد.

But when it came to turning the music off,

اما وقتی نوبت به خاموش کردن موسیقی رسید،

it was quite abrupt. (laughs)

کاملا ناگهانی بود. (می خندد

It was literally like.

) به معنای واقعی کلمه شبیه بود.

(classical music)

(موسیقی کلاسیک)

(music abruptly stopping) (record scratching)

(موسیقی ناگهان قطع می‌شود) (صدای ضبط)

And my father, still using his funeral voice,

و پدرم که هنوز از صدای تشییع جنازه‌اش استفاده می‌کند

with not a smile on his face, just said,

، بدون لبخندی بر لب، فقط گفت:

"Beautifully faded out, Mary."

"به زیبایی محو شد، مریم."

And then just continued delivering this eulogy,

و سپس به ارائه این مداحی ادامه داد

and it was hilarious.

و خنده دار بود.

But I did think, had my students been at this funeral

اما فکر می‌کردم، اگر دانش‌آموزانم در این مراسم تشییع جنازه

they would have been so shocked and offended

بودند، آنقدر شوکه و آزرده می‌شدند

that my dad would make a joke at this funeral. (laughs)

که پدرم در این مراسم خاکسپاری شوخی می‌کرد. (می خندد)

My granddad would have loved it,

پدربزرگ من آن را دوست داشت

and the whole family found it hilarious.

و تمام خانواده آن را خنده دار می دانستند.

And actually, that's a really good example

و در واقع، این یک نمونه واقعا خوب

of deadpan or dry humour, which we'll talk about next.

از شوخ طبعی یا خشک است که در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

But first, a couple of phrases you can use

اما ابتدا، چند عبارتی را که

when you are attempting to use sarcasm.

می‌توانید هنگام تلاش برای استفاده از کنایه به کار ببرید.

If somebody misunderstands you and gets offended,

اگر کسی از شما سوء تفاهم کرد و آزرده شد،

you can say, I'm being sarcastic.

می توانید بگویید، من دارم طعنه می زنم.

Also say that with no smile, 'cause that's quite funny.

همچنین بگویید که بدون لبخند ، زیرا این بسیار خنده دار است.

Or, that was sarcasm.

یا، این طعنه بود.

So, if you're worried that they might not understand,

بنابراین، اگر نگران هستید که آنها متوجه نشوند،

as soon as you say something sarcastic you can say,

به محض اینکه چیزی طعنه آمیز می گویید، می توانید بگویید،

I absolutely loved your dancing.

من کاملاً رقص شما را دوست داشتم.

That was sarcasm.

این طعنه بود

So yes, as mentioned before, deadpan or dry humour.

بنابراین بله، همانطور که قبلا ذکر شد، طنز مرده یا خشک.

This is when you say something amusing or funny

این زمانی است که شما

with a very straight face and a very serious tone.

با چهره ای بسیار صاف و لحنی بسیار جدی چیزی خنده دار یا خنده دار می گویید.

The best jokes are delivered dryly.

بهترین جوک ها به صورت خشک تحویل داده می شوند.

This is more of a tactic,

این بیشتر یک تاکتیک است،

because you know that your joke is funny,

زیرا شما می دانید که شوخی شما خنده دار است،

you have the confidence and intelligence

شما اعتماد به نفس و هوش

to know that what you've said is funny,

را دارید که بدانید آنچه را که گفته اید خنده دار است،

because you've said it with a straight face

زیرا شما آن را با چهره ای مستقیم گفته اید

but people have still laughed.

اما مردم هنوز می خندند.

It can add that extra shock factor.

می تواند آن فاکتور شوک اضافی را اضافه کند.

This is why it's so easy

به همین دلیل است که به راحتی

to offend people with British humour.

می توان مردم را با طنز بریتانیایی توهین کرد.

We often confuse Americans because they,

ما اغلب آمریکایی ها را گیج می کنیم، زیرا آنها،

their humour. I love American humour.

شوخ طبعشان هستند. من عاشق طنز آمریکایی هستم.

But their humour is more obvious and in your face.

اما شوخ طبعی آنها در چهره شما آشکارتر است.

So sometimes, if we say something

بنابراین گاهی اوقات اگر چیزی

that appears insulting with a straight face.

بگوییم که با قیافه مستقیم توهین آمیز به نظر می رسد .

Well, they would normally make a joke like that

خب، آنها معمولاً

with a smile on their face,

با لبخندی بر لب

or making it obvious that they're joking.

یا نشان دادن شوخی‌شان به این شکل، شوخی می‌کنند.

So there can be some confusion.

بنابراین ممکن است کمی سردرگمی وجود داشته باشد.

Next we have my favourite one, which is wit,

بعد ما یکی از مورد علاقه‌ام را داریم ، که شوخ طبعی است

making witty comments.

و نظرات شوخ‌آمیزی می‌دهد.

This is making quick and intelligent remarks and comments,

این اظهار نظرها و نظرات سریع و هوشمندانه است،

preferably with a straight face.

ترجیحاً با چهره مستقیم.

This is all about being quick thinking and clever.

همه اینها در مورد سریع فکر کردن و باهوش بودن است.

We love feeling in awe of someone

ما عاشق این هستیم که

when they make a completely unplanned or off-the-cuff joke

وقتی کسی یک شوخی کاملاً بدون برنامه یا بدون سر و صدا می کند

that fits in perfectly with the conversation.

که کاملاً با مکالمه مطابقت دارد احساس ترس کنیم .

This can be really really hard for non-native speakers.

این می تواند برای افراد غیر بومی واقعاً سخت باشد.

I experienced exactly what you're experiencing in Spanish.

من دقیقاً همان چیزی را که شما در اسپانیایی تجربه می کنید تجربه کردم.

Because I'd want to make a quick comment,

از آنجایی که می‌خواهم سریع نظر بدهم،

it would come into my head,

به ذهنم خطور می‌کرد،

but by the time it actually came out of my mouth

اما زمانی که واقعاً از دهانم خارج شد

the conversation had moved on.

، گفتگو ادامه پیدا کرد.

So to make witty comments and to be witty,

بنابراین برای اظهارنظرهای شوخ‌آمیز و شوخ‌آمیز بودن

you have to be really clever and really quick,

، باید واقعاً باهوش و سریع باشید

and good with your language skills.

و در مهارت‌های زبانی خود خوب باشید.

To be described as witty in the U.K.

اینکه در بریتانیا به عنوان شوخ توصیف شود،

is the mother of all compliments, it really really is.

مادر همه تعارفات است، واقعاً چنین است.

So if anyone ever says, that was very witty

بنابراین، اگر کسی می‌گوید که خیلی شوخ بود

or, you're very witty,

یا شما بسیار شوخ هستید،

you should take that as a really really big one.

باید آن را به عنوان یک مورد واقعاً بزرگ در نظر بگیرید.

Next we have self-deprecation, self-deprecating humour.

در مرحله بعد، ما خود تحقیر آمیز، طنز خود تحقیر کننده.

This is one that you may have seen

این یکی از مواردی است که ممکن است

in a lot of my videos actually,

در بسیاری از ویدیوهای من دیده باشید، انجام

it's quite an easy one to do.

آن بسیار آسان است.

But it's hard to not overdo it actually,

اما در واقع زیاده روی نکردن کار سختی است،

it can just get depressing after a while.

ممکن است بعد از مدتی افسرده شود.

This is simply making fun of oneself,

این فقط مسخره کردن خود است،

like me making fun of myself or you making fun of yourself.

مثل اینکه من خودم را مسخره می کنم یا شما خودتان را مسخره می کنید.

We don't like to show off too much in the U.K.

ما دوست نداریم در بریتانیا زیاد خودنمایی کنیم،

This is a very important component of British humour,

این یکی از مؤلفه‌های بسیار مهم طنز

and culture actually.

و فرهنگ بریتانیا است.

Americans might say, America is the greatest.

ممکن است آمریکایی ها بگویند، آمریکا بزرگترین است.

And Brits might say, Britain is a great place to visit

و بریتانیایی ها ممکن است بگویند،

if you don't mind poor weather and questionable food.

اگر آب و هوای بد و غذای مشکوک برایتان مهم نیست، بریتانیا مکانی عالی برای بازدید است.

We love making fun of ourselves,

ما دوست داریم خودمان را مسخره کنیم،

whether that's ourselves as a person

چه خودمان به عنوان یک فرد

or ourselves as a nation.

یا خودمان به عنوان یک ملت.

Other examples.

نمونه های دیگر.

Going into work and saying, ugh,

میرم سر کار و میگم، اوه،

I look like I got dressed in the dark this morning.

انگار امروز صبح تو تاریکی لباس پوشیدم.

Or, talking about how bad you are at cooking,

یا، در مورد اینکه چقدر در آشپزی بد هستید صحبت می

I'm so bad at cooking I could burn water.

کنم، من آنقدر در آشپزی بد هستم که می توانم آب بسوزانم.

They're just little comments that are quite amusing

آنها فقط نظرات کوچکی هستند که کاملاً خنده دار هستند

that we throw out, and they are making fun of ourselves.

که ما آنها را بیرون می اندازیم و آنها خودمان را مسخره می کنند.

Then we have innuendos or double entendres.

سپس ما استعاره ها یا مفاهیم دوگانه داریم.

These are amazing. (laughs)

اینها شگفت انگیز هستند. (می خندد)

This is when we intentionally say things

این زمانی است که ما عمداً چیزهایی می گوییم

that could be interpreted as taboo or sexual in meaning.

که می تواند به معنای تابو یا جنسی تعبیر شود.

These are a huge part of British culture and British humour,

اینها بخش بزرگی از فرهنگ بریتانیایی و شوخ طبعی بریتانیایی هستند،

because they're so easy to slip in anywhere,

زیرا به راحتی می توان آنها را در هر جایی وارد کرد،

because they're not directly offensive or rude.

زیرا مستقیماً توهین آمیز یا بی ادب نیستند.

But once you know the meaning of them,

اما هنگامی که معنی آنها را بدانید،

it can be quite shocking to see

دیدن

that they are in the newspaper

اینکه آنها در روزنامه

or in a children's TV programme.

یا در یک برنامه تلویزیونی کودک هستند می تواند کاملاً تکان دهنده باشد.

An example could be, there's a plate of sausages over there,

یک مثال می تواند این باشد که یک بشقاب سوسیس وجود دارد،

would you like to give her one?

آیا می خواهید یکی را به او بدهید؟

Well, to give him or her one means to

خوب، من حدس می‌زنم که به او یکی

give them sexual intercourse, I guess.

بدهی به معنای برقراری رابطه جنسی است.

And obviously, the fact that sausage is involved

و بدیهی است که این واقعیت که سوسیس و کالباس در آن دخیل

make this more emphasised.

است، این موضوع را بیشتر مورد تاکید قرار می دهد.

But actually, sexual innuendos and double entendres

اما در واقع، کنایه های جنسی و تمایلات دوگانه را

can be found anywhere, especially in headlines of newspapers

می توان در همه جا یافت، به ویژه در سرفصل روزنامه ها

and in general conversation.

و در گفتگوهای عمومی.

I remember being around six years old.

یادم می آید حدود شش ساله بودم.

My childhood home was very near to my lower school.

خانه دوران کودکی من خیلی نزدیک به دبیرستانم بود.

And I was sitting underneath a hedge,

و من زیر پرچینی نشسته بودم،

so I was hidden from the path that led to my school,

بنابراین از مسیری که به مدرسه من منتهی می‌شد، پنهان بودم،

and I was watching my dad do work in his vegetable patch.

و مشغول تماشای کار پدرم در تکه سبزی‌اش بودم.

So I couldn't be seen,

بنابراین من دیده نمی شدم،

but people could see in and see my dad.

اما مردم می توانستند پدرم را ببینند و ببینند.

And I heard one of my teachers

و شنیدم که یکی از معلمانم

walking along with another teacher, say to her. (laughs)

با معلم دیگری راه می رفت و به او گفت. (می خندد)

Say to her companion, "I'd rather see his meat and two veg."

به همراهش بگویید: "ترجیح می دهم گوشت و دو سبزی او را ببینم."

And I remember going, "Daddy, why did Mrs. (mumbles)

و یادم می‌آید که رفتم، "بابا، چرا خانم (زمزمه می‌کند)

"want to see your meat and two veg?"

"می‌خواهد گوشت و دو سبزی شما را ببیند؟"

And he obviously went very red.

و معلوم بود که خیلی قرمز شده بود.

They had gone by then, but I remember him telling

my mom about it over dinner and her being shocked

و شوکه شدن

and also laughing loads.

و همچنین خنده اش زیاد است.

And it took me a couple of years

و من چند سال طول کشید

to understand what they meant.

تا منظور آنها را بفهمم.

Obviously, meat and two veg means a man's private area,

بدیهی است که گوشت و دو سبزی به دلیل شکل ظاهری یک مرد به معنای منطقه خصوصی مرد است

I guess, because of the shape of.

.

Anyway, let's not go too far into it.

But it took me a while to understand.

اما مدتی طول کشید تا متوجه شوم.

But yeah, that's a good example of sexual innuendo.

اما بله، این نمونه خوبی از کنایه جنسی است.

And obviously, it was my teacher saying it,

و بدیهی است که معلم من آن را می گفت،

she shouldn't have said that.

او نباید این را می گفت.

Next we have banter.

بعد ما شوخی داریم.

Ugh, banter is rife in the U.K.

اوه، شوخی در بریتانیا متداول است.

This is playful teasing, that can actually be quite harsh.

این طعنه بازیگوشی است، که در واقع می تواند بسیار خشن باشد

It's normally used with our friends and family,

. معمولاً با دوستان و خانواده ما،

people that we are close to,

افرادی که به آنها نزدیک هستیم،

that we know we have that rapport with.

که می دانیم این رابطه با آنها

But we can also use it against other cultures,

داریم استفاده می شود. اما می توانیم از آن علیه دیگران نیز استفاده کنیم. فرهنگ ها،

especially Americans, Germans and French.

به خصوص آمریکایی ها، آلمانی ها و فرانسوی ها

There seems to be some good banter going on between us.

. به نظر می رسد که شوخی های خوبی بین ما در جریان است.

It's very common in pub culture and lad culture.

در میخانه ها بسیار رایج است. فرهنگ و فرهنگ پسر

So for example, if a male friend

بنابراین، برای مثال، اگر یک دوست مرد

is starting to lose his hair,

شروع به ریزش موهای خود کند،

well, he will probably be picked on

خوب، احتمالاً او را در گروه

and teased about that in his group of friends.

دوستانش در مورد آن مسخره می‌کنند .

But don't worry, it's just banter.

اما نگران نباشید، این فقط یک شوخی است.

It can be quite offensive sometimes

گاهی اوقات می تواند کاملا توهین آمیز باشد

and covered up as banter.

و به عنوان شوخی پوشیده شود.

But, in general, it's a really funny thing.

اما، به طور کلی، این یک چیز واقعا خنده دار است.

There is a difference between banter and witty banter.

بین شوخی و شوخی تفاوت وجود دارد.

Witty banter is much more intelligent and clever.

شوخ طبعی بسیار باهوش تر و هوشمندانه تر است.

Banter can just be teasing sometimes with an excuse.

شوخی می تواند گاهی اوقات با بهانه ای متلک باشد.

I love it though, I think it's hilarious.

با این حال من آن را دوست دارم، به نظر من خنده دار است.

A common form of nationwide banter is

یک شکل متداول شوخی در سراسر کشور

the rule that if anyone in a pub anywhere

این قانون است که اگر کسی در یک میخانه در هر جایی

drops a glass and it makes a noise,

یک لیوان بیندازد و آن صدا ایجاد کند،

everyone has to go, way!

همه باید بروند، راه!

And it's so embarrassing for that person.

و این برای آن شخص بسیار شرم آور است.

It's happened to me, it's happened to most people.

برای من اتفاق افتاده، برای اکثر مردم این اتفاق افتاده است.

But yes, make sure you join in with the, way!

اما بله، مطمئن شوید که با این راه همراه شوید!

But don't start the way,

اما راه را شروع نکنید،

if you're in a pub in the U.K. (laughs)

اگر در یک میخانه در بریتانیا هستید (می خندد) در

Lastly, we have puns or play on words.

نهایت، ما جناس یا بازی با کلمات داریم.

This is just wordplay.

این فقط بازی با کلمات است.

It's making funny comments

by bending and using the language.

با خم شدن و استفاده از زبان، نظرات خنده‌داری می‌دهد.

This is something that we love to hate.

این چیزی است که ما دوست داریم از آن متنفر باشیم.

We all go ugh, and groan when we hear a bad pun.

همه ما با شنیدن یک جناس بد ناله می کنیم.

But we might go, ooh, very good,

اما ممکن است برویم، اوه، خیلی خوب است،

if we hear a really clever one.

اگر صدای واقعاً هوشمندانه ای را بشنویم.

It's very common to see puns on shopfronts, shop names.

دیدن جناس در ویترین مغازه ها، نام مغازه ها بسیار رایج است.

For example, there's a fish and chips shop

به عنوان مثال، یک فروشگاه ماهی و چیپس

called The Codfather.

به نام The Codfather وجود دارد.

Play on words with the Godfather.

بازی با کلمات با پدرخوانده

We have a hairdressers called A Cut Above the Rest,

ما یک آرایشگاه به نام A Cut Above the Rest داریم

which is hilarious, kind of.

که خنده دار است.

There's a kebab shop called Abrakebabra,

یه کباب فروشی هست به اسم ابراکبابرا که به نظرم عالیه

which I think is brilliant.

.

A bakery called Bread Pitt. (laughs)

نانوایی به نام نان پیت. (می خندد)

And a greengrocers called Planet of the Grapes.

و یک سبزی فروش به نام سیاره انگور.

Hilarious, love it.

خنده دار است، آن را دوست دارم.

They are terrible but brilliant

آنها وحشتناک اما درخشان

and they are very very British.

هستند و بسیار بسیار بریتانیایی هستند.

In fact, if you search shop-name puns on Google

در واقع، اگر جناس‌های نام مغازه‌ای را در گوگل جستجو

you can spend a good couple of hours

کنید، می‌توانید چند ساعت

laughing at the creativity of these shop owners.

به خلاقیت این صاحبان مغازه بخندید.

Right, I think we've covered

درست است، من فکر می کنم که ما

most of the bases of British humour.

بیشتر مبانی طنز بریتانیایی را پوشش داده ایم.

If you have any other doubts, please comment them down below

اگر شک دیگری دارید، لطفاً آنها را در زیر نظر دهید

and will try and help you out.

و سعی می کنم به شما کمک کنم.

And also, let me know about any similarities

و همچنین ، هرگونه شباهت

or differences with your culture and language.

یا تفاوت با فرهنگ و زبان خود را به من اطلاع دهید.

I'd also love to know if you have any good puns or jokes.

همچنین دوست دارم بدانم که آیا جناس یا جوک خوبی دارید یا خیر.

Always up for a laugh when I'm checking my comments section.

وقتی بخش نظراتم را بررسی می کنم همیشه برای خنده حاضر می شوم .

It divides up the hate quite nicely.

این نفرت را به خوبی تقسیم می کند.

Right, that's it for today's lesson.

درست است، برای درس امروز همین است.

I hope you enjoyed it and I hope you learned something,

امیدوارم از آن لذت برده باشید و امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید،

and I hope it cleared up

و امیدوارم که

a couple of your doubts about British humour.

چند شک و تردید شما را در مورد طنز بریتانیایی برطرف کرده باشد.

Don't forget to check out Lingoda,

فراموش نکنید که Linguda را بررسی کنید

the link is in the description box.

، پیوند در جعبه توضیحات موجود است.

And you can use my code, lucy11 to get 20% off

و می توانید از کد من، lucy11 استفاده کنید تا 20٪ تخفیف برای

all Lingoda packages for your first month.

تمام بسته های Linguda برای ماه اول خود دریافت کنید.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, I've got my Instagram

من فیسبوک، اینستاگرام

and I've got my Twitter.

و توییتر خود را دارم.

And I shall see you soon for another lesson, mwa.

و من به زودی شما را برای یک درس دیگر خواهم دید، mwa.

(outtake reel beeping) Today,

(صدای بوق حلقه خروجی) امروز،

a little bit of a different video, but a highly (mumbles).

یک ویدیوی کمی متفاوت ، اما به شدت (غرغم می کند).

Lingoda is an online language e-school.

لینگودا یک آموزشگاه الکترونیکی زبان آنلاین است.

Language e-school. (laughs)

آموزشگاه الکترونیک زبان. (می خندد)

I am e-Spanish. (laughs)

من یک اسپانیایی الکترونیکی هستم. (می خندد)

My e-launuage e-school.

مدرسه الکترونیکی من.

Okay.

باشه.

Lingoda is an online language.

لینگودا یک زبان آنلاین است.

Something is echoing.

چیزی در حال پژواک است.

Eh!

آه!

Eh!

آه!

Oh, it's 'cause I cleared this room.

اوه، به این دلیل است که من این اتاق را پاک کردم.

There used to be loads of stuff on the floor.

قبلاً چیزهای زیادی روی زمین وجود داشت.

And now it's clean, so it's echoing.

و اکنون تمیز است، بنابراین در حال تکرار است.

(outtake reel beeping)

(صدای بوق حلقه خروجی)

William.

ویلیام.

(door opening)

(باز شدن در)

Hello.

سلام.

Ooh, with mango.

اوه، با انبه.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Do you want to say hello?

میخوای سلام کنی؟

He's been on the farm.

او در مزرعه بوده است.

- [William] Sponsored by Adidas.

- [ویلیام] با حمایت آدیداس.

- No, you can't do that.

- نه، شما نمی توانید این کار را انجام دهید.

Now I have to take it off. - Sorry.

حالا باید بردارمش - متاسف.

- (laughs) No, it's fine.

- (می خندد) نه، خوب است.

Just disclaimer, he's not sponsored by Adidas.

فقط سلب مسئولیت، او توسط آدیداس حمایت مالی نمی شود.

But, if they're interested, he would be well up for that.

اما، اگر آنها علاقه مند باشند، او برای این کار خوب است.

- [William] I wish.

- [ویلیام] ای کاش.

- See you in a bit.

- به زودی می بینمت.

(door closing)

(بستن درب)

Mm.

Mm.

Fantastic.

خارق العاده.

Another example could be.

مثال دیگر می تواند باشد.

You know your friend Pat, the marriage counsellor?

دوستت پت مشاور ازدواج رو میشناسی؟

(laughs) God, why I speak today?

(می خندد) خدایا چرا امروز صحبت می کنم؟

Why can't I speak today?

چرا امروز نمی توانم صحبت کنم؟

(rousing music)

(موسیقی هیجان انگیز)