MISS or LOSE or MISSING? - Differences and Collocations | English Grammar Lesson

(slow music)

(موسیقی آهسته)

- Hello everyone and welcome back to English With Lucy.

- سلام به همه و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

Today, I've got another grammar, slash,

امروز، یک درس گرامر، اسلش،

vocabulary lesson for you.

واژگان دیگر برای شما دارم.

It's all about the difference between to miss and to lose

همه چیز در مورد تفاوت بین از دست دادن و از دست دادن

and also, to be missing, which can be very confusing.

و همچنین، از دست دادن است، که می تواند بسیار گیج کننده باشد.

Before we get started, I would just like to thank

قبل از شروع، من فقط می خواهم

the sponsor of today's video.

از اسپانسر ویدیوی امروز تشکر کنم.

It is italki, italki is an online

italki است، italki یک

language learning platform.

پلت فرم آموزش آنلاین زبان است.

They have this huge database of all of the teachers

آنها این پایگاه داده عظیم از همه معلمانی

you can imagine for almost every single language

که تقریباً برای هر زبان

under the sun.

زیر آفتاب می توانید تصور کنید، دارند.

I tried it out myself to learn a little bit of Indonesian.

من خودم آن را امتحان کردم تا کمی اندونزیایی یاد بگیرم.

That video will be coming up.

آن ویدیو منتشر خواهد شد.

That will be exciting.

این هیجان انگیز خواهد بود.

I was blown away by the quality

من از کیفیت

and I was blown away by the prices.

و قیمت ها شگفت زده شدم.

You can learn it anywhere, anytime, any day of the week.

شما می توانید آن را در هر مکان، هر زمان و هر روز هفته یاد بگیرید.

They've given me a special offer to pass on to you guys.

آنها به من پیشنهاد ویژه ای داده اند تا به شما بچه ها منتقل کنم. هنگام ثبت نام و اولین خرید 10 دلاری خود،

You can get $10 worth of italki credits for free

می توانید اعتبار 10 دلاری italki را به صورت رایگان دریافت

when you sign up and make your first $10 purchase.

کنید.

So, it's like a buy one get one free on lessons.

بنابراین، آن را مانند یک خرید یک دریافت رایگان در درس است.

All you have to do to claim this offer

تنها کاری که برای درخواست این پیشنهاد باید انجام دهید این

is click on the link in the description box.

است که روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

Right, let's get started with the lesson.

درست است، بیایید با درس شروع کنیم.

Now, on your language, you might have separate words

اکنون، در زبان خود، ممکن است کلمات جداگانه ای

for to miss and to lose.

برای از دست دادن و از دست دادن داشته باشید.

However, in lots of languages across the globe,

با این حال، در بسیاری از زبان ها در سراسر جهان،

to miss and to lose are the same word,

از دست دادن و از دست دادن یک کلمه است،

which makes it incredibly confusing

که آن را

for those who are trying to learn english.

برای کسانی که سعی در یادگیری زبان انگلیسی دارند بسیار گیج کننده می کند.

There are so many words in the english language

کلمات زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد

that are like this, there are make and do,

که به این صورت هستند، ساخت و انجام، از

miss and lose, earn and win.

دست دادن و باخت، کسب درآمد و برنده شدن وجود دارد.

So many words where we have two or three

خیلی از کلمات که در آن ما دو یا سه

or four words for this but in other languages,

یا چهار کلمه برای آن داریم، اما در زبان های دیگر

there's just one word.

، فقط یک کلمه وجود دارد.

But I'm going to clarify exactly

اما من دقیقاً توضیح

when you should use miss, when you should use lose

خواهم داد که چه زمانی باید از miss استفاده کنید، چه زمانی باید از miss استفاده کنید

and when you can use to be missing as well.

و چه زمانی می توانید از missing استفاده کنید.

So, I'm going to start by going through

بنابراین، من قصد دارم با مرور

all of the situations in which you should use miss,

تمام موقعیت‌هایی که در آن‌ها باید از miss استفاده کنید،

and then I'm going to give you

شروع می‌کنم، و سپس می‌خواهم

some extra little collocations

چند ترکیب کوچک اضافی

and miscellaneous phrases as well.

و عبارات متفرقه را نیز به شما ارائه دهم.

And then I'll go through all of the situations

و سپس تمام موقعیت‌هایی را

in which you would use to lose, and of course,

که در آن‌ها برای از دست دادن استفاده می‌کنید، و البته،

some extra collocations and phrases using lose.

برخی ترکیب‌بندی‌ها و عبارات اضافی با استفاده از lost را مرور می‌کنم.

Finally, we'll go through to be missing

در نهایت، گم شدن را بررسی می‌کنیم

and compare it to lose, because sometimes,

و آن را با از دست دادن مقایسه می‌کنیم، زیرا گاهی اوقات

it can be used in a really, really similar way.

، می‌توان از آن به روشی واقعاً بسیار مشابه استفاده کرد.

So, yes, this lesson should be very clear,

بنابراین، بله، این درس باید بسیار واضح باشد

it should help you.

، باید به شما کمک کند.

If you do have any questions, put it down

اگر سؤالی دارید، آن را

in the comments below and I would love

در نظرات زیر بنویسید و من دوست

to hear about what you use for miss and lose

دارم در مورد آنچه برای از دست دادن و از دست دادن

in your languages as well.

در زبان خود استفاده می کنید نیز بدانم.

So please put that in the comments section.

پس لطفا آن را در قسمت نظرات قرار دهید.

Do you have just one word or do you have separate words?

آیا شما فقط یک کلمه دارید یا کلمات جداگانه دارید؟

Let's get started with the lesson.

بیایید با درس شروع کنیم.

So there are three situations in which you would use miss.

بنابراین سه موقعیت وجود دارد که در آن از miss استفاده می کنید.

The first one is to miss an event or an opportunity.

اولین مورد از دست دادن یک رویداد یا فرصت است.

This means you might arrive too late

این به این معنی است که ممکن است

to attend an event or opportunity

برای شرکت در یک رویداد یا فرصت خیلی دیر

or you might just not attend the event or opportunity.

برسید یا ممکن است در آن رویداد یا فرصت شرکت نکنید.

So, it can mean to arrive too late

بنابراین، ممکن است به معنای دیر رسیدن

or to just totally not attend.

یا عدم حضور کامل باشد.

So, you could miss a class or a lesson.

بنابراین، شما می توانید یک کلاس یا یک درس را از دست بدهید.

You could miss a deadline.

شما می توانید یک ضرب الاجل را از دست بدهید.

You could miss an appointment or a meeting.

ممکن است یک قرار یا جلسه را از دست بدهید.

You could miss a party or you could miss a sports match

می توانید یک مهمانی را از دست بدهید یا می توانید یک مسابقه ورزشی

or a show or concert.

یا یک نمایش یا کنسرت را از دست بدهید.

You could arrive too late to watch that sports match

ممکن است برای تماشای آن مسابقه ورزشی

or you could just totally not attend the sports match.

خیلی دیر برسید یا اصلاً در مسابقه ورزشی شرکت نکنید.

So, if someone asks me, "Did you watch

بنابراین، اگر کسی از من بپرسد

"the football last night?"

«دیشب فوتبال را تماشا کردی؟»

I could say, no, I missed it.

می‌توانم بگویم، نه، آن را از دست دادم.

So, it could mean that I got home too late to watch it on TV

or I just didn't watch it, or I didn't watch it

آن را تماشا کنید یا من آن را تماشا

but I had intended to watch it.

نکردم اما قصد داشتم آن را تماشا کنم.

Now, bear that sports match one in your mind

حالا آن مسابقه ورزشی را در ذهن خود نگه دارید

because we're going to talk about it a little bit later on.

زیرا کمی بعد در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

It can also refer to not hearing

همچنین می تواند به نشنیدن اشاره داشته باشد.

or not seeing something as well.

یا اینکه چیزی را نمی بینم

So, if I miss the game, I didn't see the game.

پس اگر بازی را از دست دادم بازی را ندیدم

Or if I missed what you were saying,

یا اگر چیزی را که می گویید از دست دادم نشنیدم چه می

I didn't hear what you were saying.

The next situation in which we use miss

گویید موقعیت بعدی که در آن از miss استفاده می کنیم

is for transport and this means

برای حمل و نقل است و این به معنای

to arrive too late for transport.

دیر رسیدن برای حمل و نقل است.

I used to work a lot with Spanish students

من با دانش آموزان اسپانیایی

who were learning english in London

که در لندن انگلیسی یاد می گرفتند زیاد کار می کردم

and they would arrive late to my lessons and say,

و آنها دیر به درس های من می رسیدند و می گفتند:

"Sorry, I lost the bus."

"ببخشید، اتوبوس را گم کردم.

And it should be miss because miss is used

" باید از دست داده شود زیرا از دست دادن زمانی استفاده می شود

when you arrive too late for transport.

که برای حمل و نقل خیلی دیر می رسید.

So, you could miss a bus, a flight,

بنابراین، می توانید یک اتوبوس، یک پرواز،

a plane, you could miss a train, for example.

یک هواپیما را از دست بدهید ، مثلاً می توانید قطار را از دست بدهید.

The final situation is to miss somebody or something

وضعیت نهایی این است که از دست دادن یک یا چند نفر چیز

and this means to feel sad when someone

و این به این معنی است که وقتی کسی

or something isn't near you anymore,

یا چیزی دیگر در نزدیکی شما نیست

or you don't do something anymore.

یا کاری را انجام نمی دهید احساس غمگینی کنید.

So you could miss your friends, you could miss your family,

بنابراین ممکن است دلت برای دوستانت تنگ شود، ممکن است دلت برای خانواده ات تنگ شود،

you could miss the way things used to be.

ممکن است دلت برای حالت سابق تنگ شود.

You could miss a dress that you don't have anymore.

ممکن است لباسی را که دیگر ندارید از دست بدهید.

You could miss going to the cinema

مثلاً می‌توانید با مادربزرگتان سینما رفتن را از دست بدهید

with your grandma, for example.

.

Now, a couple more collocations with miss.

در حال حاضر، یک زن و شوهر از همکاری های دیگر با خانم.

You could miss the point.

شما می توانید موضوع را از دست بدهید.

If I say to you, you've totally missed the point.

اگر به شما بگویم، شما کاملاً موضوع را از دست داده اید.

It means you haven't understood

این بدان معناست که شما

the point of this conversation

هدف این گفتگو

or the reason why we're doing this.

یا دلیل انجام این کار را متوجه نشده اید.

You can miss a target, which means,

شما می توانید یک هدف را از دست بدهید، که به

well literally, a bullseye target.

معنای واقعی کلمه، یک هدف bullseye است.

You could either hit the target or you can miss it.

شما هم می توانید به هدف ضربه بزنید یا می توانید آن را از دست بدهید.

If you miss a target or an objective,

اگر هدف یا هدفی را از دست دادید، به

it means you don't achieve what you were hoping to achieve.

این معنی است که به چیزی که امیدوار بودید دست یابید، نرسیدید.

You can miss your chance and this means

شما می توانید شانس خود را از دست بدهید و این به این معنی است

that you lose out on, you don't take the opportunity

که از دست می دهید، از فرصت

for something and to miss your chance,

برای چیزی استفاده نمی کنید و برای از دست دادن شانس خود،

it relates to what we were saying

این به آنچه در

about opportunities and events.

مورد فرصت ها و رویدادها می گفتیم مربوط می شود.

If you miss your chance to enter a competition, for example,

مثلاً اگر شانس شرکت در یک مسابقه

you have missed the opportunity to enter that competition.

را از دست بدهید، فرصت شرکت در آن مسابقه را از دست داده اید.

Right, let's move to lose.

درست است، برای باخت حرکت کنیم.

One thing I just want to remind you

یک چیزی که من فقط می خواهم قبل از شروع باخت به شما یادآوری کنم

before we get started on lose is spelling.

املا است.

When I used to mark students exam papers,

زمانی که برگه‌های امتحانی دانش‌آموزان را علامت‌گذاری می‌کردم،

they would lose out on marks 'cause they would spell

آنها نمره‌شان را از دست می‌دادند ، زیرا

to lose with two o's.

با دو o املا می‌کردند.

Now, listen to this.

حالا اینو گوش کن

Lose, loose.

از دست دادن، شل.

Loose means something is not tight.

شل یعنی چیزی سفت نیست.

It's an adjective.

این یک صفت است.

Lose is the verb that we're going to be talking about today.

Lose فعلي است كه امروز قرار است درباره آن صحبت كنيم.

So, be wary of the pronunciation

پس مراقب تلفظ باشید

and be very wary of the spelling.

و خیلی مراقب املا باشید.

Lose, not loose (laughs).

باخت، نه شل (می خندد).

Okay, we've got slightly more situations with lose.

بسیار خوب، ما شرایط کمی بیشتر با باخت داریم.

We've got five and the first one is, to lose something,

ما پنج تا داریم و اولین مورد این است که چیزی را از دست بدهیم،

which means to not be able to find something.

یعنی نتوانیم چیزی را پیدا کنیم.

You could lose your keys, you could lose your credit card,

ممکن است کلیدهای خود را گم کنید، ممکن است کارت اعتباری خود را گم کنید،

you could lose your wallet.

ممکن است کیف پول خود را گم کنید.

I really hope that doesn't happen to me.

واقعا امیدوارم این اتفاق برای من نیفتد.

The next meaning for lose is to have less of something.

معنی بعدی برای باخت داشتن چیزی کمتر است.

It doesn't mean you can't find it,

این بدان معنا نیست که نمی توانید آن را پیدا کنید

it just means you have less of it.

، بلکه به این معنی است که شما کمتر از آن دارید.

So, you could lose weight, you are carrying less weight.

بنابراین، شما می توانید وزن کم کنید، وزن کمتری حمل می کنید.

If I am losing weight, I am reducing the amount of weight

اگر در حال کاهش وزن هستم ، مقدار وزنی

that I have.

که دارم را کاهش می دهم.

We talked about this in the video I did on appearances.

ما در این مورد در ویدیویی که در ظاهر انجام دادم صحبت کردیم.

And we spoke about losing your hair and going bald

و در مورد ریزش مو و کچل شدن صحبت کردیم

and this means that gradually you have less and less hair.

و این یعنی کم کم موهای شما کم می شود.

You could also lose interest in something or somebody.

همچنین ممکن است علاقه خود را به چیزی یا کسی از دست بدهید.

There are lots of examples for this one.

مثال های زیادی برای این مورد وجود دارد.

Now the third situation in which you can use to lose

حال سومین موقعیتی که می توانید از آن برای باخت استفاده کنید

is when you don't have something that you did have before.

زمانی است که چیزی ندارید که قبلاً داشته اید.

Actually, I guess you can lose a person as well.

در واقع، من حدس می زنم که شما می توانید یک نفر را نیز از دست بدهید.

So, when you don't have something or someone

بنابراین، وقتی چیزی یا کسی را

that you did have before.

ندارید که قبلاً داشته اید.

So, this means to not have something or someone

بنابراین، این به معنای نداشتن چیزی یا کسی است

that you did have before.

که قبلاً داشتید.

So, you can lose money, you can lose a job,

بنابراین، شما می توانید پول را از دست بدهید،

you can lose a partner, you can lose hope.

می توانید شغل خود را از دست بدهید، می توانید شریک زندگی خود را از دست بدهید، می توانید امید خود را از دست بدهید.

Before you didn't have these things, you did have them.

قبل از اینکه این چیزها را نداشتید، آنها را داشتید.

So you have lost them.

بنابراین شما آنها را از دست داده اید.

Now, the fourth meaning of to lose is to not win.

حال، چهارمین معنی از باخت، برنده نشدن است.

So, you can lose a game, you can lose a sports match,

بنابراین، شما می توانید یک بازی را ببازید، می توانید یک مسابقه ورزشی را ببازید،

you can lose a competition.

می توانید یک مسابقه را ببازید.

It means you haven't won them.

یعنی شما آنها را برنده نشده اید.

But do you remember I said keep sports match

اما یادت هست گفتم مسابقه ورزشی را

in your head, because it's very important

در ذهنت نگه دار، زیرا

to use the correct verb.

استفاده از فعل صحیح بسیار مهم است.

If I say, I missed the game and I lost the game,

اگر بگویم من بازی را از دست دادم و بازی را باختم،

they mean two very different things.

معنی آنها دو چیز بسیار متفاوت است.

I missed the game means I didn't arrive on time

من بازی را از دست دادم یعنی به موقع نرسیدم

to see the game or I just completely did not see the game.

تا بازی را ببینم یا کاملاً بازی را ندیدم.

If I say I lost the game, it means I did not win the game.

اگر بگویم بازی را باختم یعنی بازی را نبردم.

So, it's important to distinguish between miss and lose

بنابراین، مهم است که بین از دست دادن و باخت

especially in that context.

به ویژه در آن زمینه تمایز قائل شویم.

The final situation in which we can use to lose

آخرین وضعیتی که می‌توانیم از آن برای باخت استفاده کنیم

is when a family member or somebody close to you

، زمانی است که یکی از اعضای خانواده یا یکی از نزدیکان شما

passes away or dies.

فوت کند یا بمیرد.

To lose somebody is a nice and respectful way

از دست دادن کسی روشی خوب و محترمانه برای

of saying that somebody near to you has died.

گفتن این است که یکی از نزدیکان شما مرده است.

So, if i say, Jenny lost her mum last year,

بنابراین، اگر بگویم، جنی سال گذشته مادرش را از دست داد، به

it means Jenny's mum passed away last year.

این معنی است که مادر جنی سال گذشته درگذشت.

Now, let's look at a couple more collocations using lose.

اکنون، بیایید به چند ترکیب دیگر با استفاده از lose نگاه کنیم.

You can lose track of time, which means

شما می توانید زمان را از دست بدهید، به

that you don't realise how much time

این معنی که متوجه نمی شوید چقدر زمان

has passed or is passing.

گذشته یا در حال سپری شدن است.

I failed my exam because I lost track of time

امتحانم را رد کردم چون زمان را از دست

and I didn't realise that I didn't have enough time left

دادم و متوجه نشدم که وقت کافی

to answer the final question.

برای پاسخ به سوال نهایی ندارم.

You can also lose consciousness,

شما همچنین می توانید هوشیاری خود را از دست بدهید،

which means you become unconscious.

یعنی بیهوش می شوید.

You can lose your head or lose your temper,

ممکن است سرتان را از دست بدهید یا عصبانی شوید،

which means that you get very, very angry.

یعنی خیلی خیلی عصبانی می شوید.

If you'd like to see more ways

اگر می‌خواهید روش‌های بیشتری

on how to say that you are angry or annoyed in english,

در مورد نحوه بیان عصبانیت یا عصبانیت خود به زبان انگلیسی ببینید،

you can check out the video up here.

می‌توانید ویدیو را در اینجا ببینید.

You can also lose the plot or lose your mind as well,

شما همچنین می توانید طرح را از دست بدهید یا ذهن خود را نیز از دست بدهید،

which means that you've gone crazy.

به این معنی که شما دیوانه شده اید.

Have you lost your mind?

حافظه ات را از دست دادی؟

Are you crazy?

دیوانه ای؟

Uh, I've completely lost the plot.

اوه، من داستان را کاملا از دست داده ام.

I'm just being so silly.

فقط دارم خیلی احمق میشم

You can lose sleep over something,

ممکن است به خاطر چیزی خوابتان را از دست بدهید، به

which means you worry about something.

این معنی که نگران چیزی هستید.

If I say, don't lose sleep over it,

اگر بگویم به خاطر آن خوابتان را از دست ندهید

it means don't worry about it.

، یعنی نگران نباشید.

You can lose heart, which means you lose enthusiasm

می توانی دلت را از دست بدهی، یعنی اشتیاقت

and you can lose your voice,

را از دست می دهی و می توانی صدایت را از دست بدهی،

which means when you get a cold,

یعنی وقتی سرما

and you can't speak anymore, you speaking like this.

می خوری و دیگر نمی توانی حرف بزنی، این طوری حرف می زنی.

You've lost your voice.

صدایت را گم کردی

So, we've covered to lose and to miss,

بنابراین، ما برای از دست دادن و از دست دادن پوشش داده ایم،

but what about to be missing because this one can be used

اما در مورد از دست دادن چه چیزی وجود دارد، زیرا این یکی می تواند

in a similar way as to lose.

به روشی مشابه با از دست دادن استفاده شود.

To be missing is all about expectation

غیبت تماماً مربوط به انتظارات

and what you expect or what is expected.

و انتظارات شما و یا انتظارات است.

There are three ways in which we can use it.

سه راه وجود دارد که می توانیم از آن استفاده کنیم.

The first one, they're all very similar.

اولی، همه آنها بسیار شبیه هستند.

The first one, if something is missing,

اولی، اگر چیزی گم شده باشد

for example, my keys are missing.

، مثلاً کلیدهای من گم شده است.

It doesn't mean that I've lost my keys,

این به این معنی نیست که کلیدهایم را گم کرده ام، به

it means that my keys are not where I expected to find them.

این معناست که کلیدهایم در جایی که انتظار داشتم پیداشان کنم نیست.

So, I look in my handbag where I expect to find my keys,

بنابراین، من در کیف دستی خود جایی را که انتظار دارم کلیدهایم را پیدا کنم، جستجو می کنم،

they're missing, they're not there

آنها گم شده اند،

but there are many possibilities.

آنجا نیستند اما احتمالات زیادی وجود دارد.

They might be lost, they might be stolen,

ممکن است گم شوند، ممکن است دزدیده شوند،

somebody might have moved them.

ممکن است کسی آنها را جابجا کرده باشد.

All I know is that they're not where I expected them to be.

تنها چیزی که می دانم این است که آنها در جایی که انتظار داشتم نیستند.

So, to be missing is all about expectation.

بنابراین، غیبت تماماً مربوط به انتظار است.

The next situation refers to people.

وضعیت بعدی مربوط به افراد است.

If somebody is missing from a meeting or a dinner party

اگر کسی در یک جلسه یا یک مهمانی شام

or a get together, or some sort of event.

یا یک دور هم جمع شدن یا نوعی رویداد غایب است.

It means that they are not present

یعنی

when they are expected to be present.

زمانی که از آنها انتظار می رود حضور ندارند.

We expected them to be at the meeting

ما انتظار داشتیم که آنها در جلسه حضور داشته باشند،

but they're not there, they are missing.

اما آنها آنجا نیستند، آنها غایب هستند.

The third meaning, however, is a bit more serious.

معنای سوم اما کمی جدی تر است.

If somebody is missing, not from an event or meeting,

اگر شخصی مفقود شده باشد، نه در یک رویداد یا جلسه

it just missing full stop, their whereabouts,

، فقط نقطه او را از دست داده است ، مکان او

their location is unknown and people

، مکان او ناشناخته است و مردم

are trying to find them.

در تلاش برای پیدا کردن او هستند.

This could also be called to be reported as missing

این همچنین می تواند به عنوان ناپدید شدن یا مفقود شدن گزارش

or to go missing as well.

شود.

So that's more serious.

پس این جدی تر است.

So on the news, you might see a 12-year-old girl

بنابراین در اخبار، ممکن است ببینید یک دختر 12 ساله

has been missing for four days, for example.

مثلاً چهار روز است که ناپدید شده است .

Right, who's been watching English With Lucy

درست است، چه کسی از همان ابتدا English With Lucy را تماشا

since the very beginning?

کرده است؟

When I started my channel, I used to make videos

وقتی کانالم را راه‌اندازی کردم،

with little quizzes at the end.

در آخر با آزمون‌های کوچک ویدیو می‌سازم.

And I though it would be really nice to do one today.

و من فکر می کنم واقعا خوب است که امروز یکی را انجام دهم.

So, I set up a quiz.

بنابراین، من یک مسابقه راه اندازی کردم.

There are 10 questions.

10 سوال وجود دارد.

You can put your answers in the comments if you like.

در صورت تمایل می توانید پاسخ های خود را در نظرات قرار دهید.

One, could you repeat that?

یکی، آیا می توانید آن را تکرار کنید؟

I, what you said.

من، آنچه شما گفتید.

Could you repeat that?

می تونی دوباره اون رو تکرار کنی؟

I, what you said.

من، آنچه شما گفتید.

Number two, he got, in Soho, London.

شماره دو را در سوهو لندن بدست آورد.

He got, in Soho, London.

او در سوهو، لندن.

Three, my friend lives in Australia and I, her a lot.

سه، دوست من در استرالیا زندگی می کند و من، او بسیار.

My friend lives in Australia and I, her a lot.

دوست من در استرالیا زندگی می کند و من، او بسیار.

Four, he, the bus to work.

چهار، او، اتوبوس به محل کار.

He, the bus to work.

او، اتوبوس به محل کار.

Number five, she, all her money on Bitcoin.

شماره پنج، او، تمام پولش در بیت کوین.

She, all her money on Bitcoin.

او تمام پولش را روی بیت کوین گذاشت.

Number six, she's been reported as, in the news.

شماره شش، او در اخبار گزارش شده است.

She's been reported as, in the news.

او به عنوان، در اخبار گزارش شده است.

Number seven, I dropped my computer and, all my data.

شماره هفت، کامپیوتر و تمام اطلاعاتم را رها کردم.

I dropped my computer and, all my data.

کامپیوتر و تمام داده هایم را رها کردم.

Eight, my credit card is, from my wallet.

هشت، کارت اعتباری من از کیف پول من است.

My credit card is, from my wallet.

کارت اعتباری من از کیف پول من است.

Number nine, why were you, from the meeting?

شماره نه، چرا از جلسه بودید؟

Why were you, from the meeting?

چرا اهل جلسه بودی؟

Number 10, I, my temper when she said she wasn't coming.

شماره 10، من، عصبانیت من وقتی او گفت که نمی آید.

I, my temper when she said she wasn't coming.

من، عصبانیت من وقتی که او گفت که او نمی آید.

Right guys, put your answers in the comments below.

خوب بچه ها، پاسخ های خود را در نظرات زیر قرار دهید.

I'll see if I can correct some of you

ببینم می‌توانم برخی از شما را اصلاح کنم یا خیر

and feel free to correct each other as well.

و همدیگر را اصلاح کنید.

That's it for today's lesson.

برای درس امروز همین است.

I hope you found it useful and I hope you enjoyed it.

امیدوارم براتون مفید بوده باشه و ازش لذت برده باشید.

You guys have requested more grammar lessons,

شما بچه ها دروس گرامر بیشتری درخواست کرده اید،

so that's what I've been focusing on making this week.

بنابراین این چیزی است که من این هفته روی ساختن آن تمرکز کرده ام.

But remember, you can put any recommendations

اما به یاد داشته باشید، می توانید هر توصیه ای را

in the comments.

I read as many comments as I can.

در نظرات قرار دهید.

من تا جایی که بتوانم نظرات را خواندم.

So, hopefully I'll see those.

بنابراین، امیدوارم آنها را ببینم.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, my Instagram and my Twitter

من فیس بوک، اینستاگرام و توییتر خود

and I will see you soon for another lesson.

را دارم و به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم.

(lips smacking)

(لپ زدن)

(slow music)

(موسیقی آهسته)