20 Weird things ONLY British people do! (+ Free PDF & Quiz)

Hello everyone. And welcome back to English with Lucy. Today, I'm going to talk to you

سلام به همه. و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید . امروز، من قصد دارم با شما

about 20 British quirks, lovely word, meaning peculiar aspects in someone's behaviour or

در مورد 20 عجیب و غریب انگلیسی صحبت کنم، کلمه ای دوست داشتنی، به معنای جنبه های عجیب و غریب در رفتار یا

character. Essentially, I'm going to talk to you about some weird things that British

شخصیت یک فرد. در اصل، من قصد دارم با شما در مورد برخی از کارهای عجیب و غریبی که

people tend to do. Huge generalisations are going to be made here. I would love for you

مردم بریتانیا تمایل دارند انجام دهند صحبت کنم. در اینجا قرار است تعمیم های بزرگی انجام شود. خوشحال می

to let me know in the comments section where you are from, and if you relate to any of

شوم در قسمت نظرات به من اطلاع دهید که اهل کجا هستید و اگر به هر یک از

these, or if it is the exact opposite where you are from. Before we get started, I would

این موارد مربوط هستید یا دقیقا برعکس این است که اهل کجا هستید. قبل از شروع، من

like to thank the sponsor of today's video, myself. I have sponsored my own video. It's

می خواهم از اسپانسر ویدیوی امروز، خودم تشکر کنم. من از ویدیوی خودم حمایت مالی کرده ام.

not really a sponsor. I just want to let you know that I have launched my new website.

واقعاً اسپانسر نیست. فقط می خواهم به شما اطلاع دهم که وب سایت جدیدم را راه اندازی کردم.

It is englishwithlucy.co.uk. I don't know how I came up with that domain. I am extremely

انگلیسیwithlucy.co.uk است. من نمی دانم چگونه به آن دامنه رسیدم. من

excited about this.

در این مورد بسیار هیجان زده هستم.

It's something that I've been working on for a long time. I've been a busy girl and I have

این چیزی است که من برای مدت طولانی روی آن کار کرده ام . من یک دختر شلوغ بودم و

created an interactive pronunciation chart for you using my own voice. So you can go

با استفاده از صدای خودم یک نمودار تلفظ تعاملی برای شما ایجاد کردم. بنابراین می‌توانید

on the website, englishwithlucy.co.uk, click on any phoneme and hear me pronounce it, and

به وب‌سایت englishwithlucy.co.uk بروید، روی هر واجی کلیک کنید و تلفظ آن را بشنوید، و

also I pronounce a word containing that phoneme. You can have lots of fun making me repeatedly

همچنین من کلمه‌ای حاوی آن واج را تلفظ می‌کنم. شما می توانید خیلی از من لذت ببرید و من بارها

say funny, sounding phonemes over and over again. Like, ah, ah, ah, ah, or you could

و بارها واج های خنده دار و با صدای بلند را بگویم . مثلاً آه، آه، آه، آه، یا می‌توانید

get a rhythm going with cha, cha, cha, cha. Okay. I'm going to stop, but I'm really proud

با چا، چا، چا، چا، ریتمی داشته باشید. باشه. من می خواهم متوقف شوم، اما واقعاً به آن افتخار می

of it. You can also find the PDF which contains the transcript of this lesson with important

کنم. همچنین می توانید PDF را که حاوی متن این درس با واژگان مهم است، بیابید

vocabulary. This is a great listening practise. I've also added subtitles to this video that

. این یک تمرین گوش دادن عالی است. زیرنویس هایی هم به این ویدیو اضافه کرده ام که

you can use. That's all there on the website as well. So click on the link or just go to

می توانید از آنها استفاده کنید. این همه در وب سایت نیز وجود دارد. بنابراین روی پیوند کلیک کنید یا فقط به

englishwithlucy.co.uk.

englishwithlucy.co.uk بروید.

Okay. Now I've launched my website to all of you. Let's get started with the 20 weird

باشه. اکنون وب سایت خود را برای همه شما راه اندازی کردم . بیایید با 20 کار عجیب و

things that British people tend to do. Okay. So the first one is that we put carpet in

غریبی که مردم بریتانیا تمایل دارند انجام دهند، شروع کنیم. باشه. بنابراین اولین مورد این است که ما در حمام خود فرش می گذاریم

our bathrooms. Not everyone does this, but I am currently living in a house that has

. همه این کار را نمی کنند، اما من در حال حاضر در خانه ای زندگی می کنم که

a carpeted bathroom. And I will let you know that yes, we have had an overflow situation

حمام فرش شده است. و من به شما اطلاع خواهم داد که بله، ما با آن توالت یک وضعیت سرریز داشته ایم

with that toilet and in a carpeted bathroom, it wasn't pretty. So this is quite an old

و در حمام فرش شده، زیبا نبود. بنابراین این یک کار کاملاً

fashioned thing to do. We don't tend to do this anymore, but if you go to a house that

قدیمی است. ما دیگر تمایلی به انجام این کار نداریم ، اما اگر به خانه‌ای بروید

hasn't been renovated or updated in a long while, or you go to the home of somebody who

که مدت‌هاست بازسازی یا به‌روزرسانی نشده است، یا به خانه کسی بروید

is very traditional then yes, you might find carpet in your bathroom. We've got it here.

که بسیار سنتی است، بله، ممکن است فرش در آن پیدا کنید. حمام شما ما اینجا داریم.

It wasn't my choice, but it's here. My grandparents have got carpeted bathrooms as well.

این انتخاب من نبود، اما اینجاست. پدربزرگ و مادربزرگ من حمام فرش شده نیز دارند.

Number two is, "Waaay"? Okay. And this is something that we shout in a very, very specific

شماره دو "وای" است؟ باشه. و این چیزی است که ما در یک موقعیت بسیار بسیار خاص فریاد می زنیم

situation, which is this. When somebody smashes a glass in a pub, the whole pub should shout,

که این است. وقتی کسی شیشه ای را در میخانه می کوبد، تمام میخانه باید فریاد بزند:

"Waaay." Sorry. I had to rerecord that. That was so loud. Now I worked as a waitress for

"وای." متاسف. مجبور شدم دوباره ضبط کنم خیلی بلند بود الان سه سال به عنوان پیشخدمت کار کردم

three years. I dropped a fair few glasses. We had to carry these drinks on tiny round

. چند تا لیوان از دستم انداختم ما مجبور بودیم این نوشیدنی ها را روی

trays that you had to balance. I couldn't do that. So I've had my fair share of, "Waaays"

سینی های گرد کوچکی که باید متعادل می کردید حمل کنیم. من نمی توانستم این کار را انجام دهم. بنابراین من در طول زندگی ام سهم خود را از "واآیس"

in my lifetime. Now my mother's best friend forgot where she was once. And she did the,

داشته ام. حالا دوست صمیمی مادرم یادش رفته بود که کجا بود. و او

"Waaay" in Portugal. A restaurant in Portugal, some poor, poor waiter dropped a load of glasses.

"وای" را در پرتغال انجام داد. در رستورانی در پرتغال، یک پیشخدمت فقیر و فقیر باری از لیوان ها را انداخت.

They smashed everywhere and there was just my mom's best friend there on her own shouting,

همه جا را شکستند و فقط بهترین دوست مامانم آنجا بود که خودش فریاد می زد:

"Waaay." The next one is number three, which is excitement over fireworks on Bonfire Night.

"وای." نفر بعدی شماره سه است که هیجان بیش از آتش بازی در شب آتش بازی است.

So on the 5th of November, all around the UK, we have bonfires. We let off fireworks

بنابراین در 5 نوامبر، در سراسر بریتانیا، ما آتش‌سوزی داریم. ما آتش بازی را راه انداختیم

and we do this because it's the anniversary, the 5th of November of a failed attempt to

و این کار را انجام می دهیم زیرا سالگرد ، پنجم نوامبر یک تلاش نافرجام

blow up to explode the Houses of Parliament. On this event we burn guys. And these are

برای منفجر کردن خانه های پارلمان است. در این رویداد ما بچه ها را می سوزانیم. و اینها

dummy men used to represent the man who was going to blow up the Houses of Parliament.

آدمهای ساختگی هستند که به نمایندگی از مردی که قرار بود مجلس را منفجر کند، استفاده می شد.

He was called Guy Fawkes. So sometimes we call it Guy Fawkes Night as well. Now on this

او گای فاکس نام داشت. بنابراین گاهی اوقات ما آن را شب گای فاکس نیز می نامیم. حالا در این

night or on the evenings surrounding this night, depending when it falls, if it falls

شب یا در شب های اطراف این شب، بسته به اینکه چه زمانی می آید، اگر

on a Monday, then you might have it on the Saturday before, for example, people who have,

دوشنبه باشد، ممکن است شنبه قبل از آن داشته باشید، برای مثال، افرادی که

no experience or business dealing with explosives, get incredibly excited. They go to firework

هیچ تجربه یا تجارتی در کار با مواد منفجره ندارند، دریافت می کنند. فوق العاده هیجان زده آنها به مغازه های آتش بازی می روند

shops, they do them in their garden, and it's just really dangerous. My dad always really

، آنها را در باغ خود انجام می دهند و این واقعاً خطرناک است. پدرم همیشه

enjoyed setting up the fireworks and setting them off in a neighbor's garden.

از برپایی آتش بازی و گذاشتن آنها در باغ همسایه لذت می برد.

And my mother was always absolutely petrified. She was so scared he was going to get hurt

و مادرم همیشه کاملا متحجر بود. او خیلی ترسیده بود که او صدمه

and rightly so. And one day they played this terrible prank on my mother and all of the

ببیند و به درستی چنین بود. و یک روز آنها این شوخی وحشتناک را با مادرم و همه

other worried wives, they let off a load of fireworks and then they came screaming covered

همسران نگران دیگر انجام دادند، آنها یک بار آتش بازی پرتاب کردند و سپس با فریاد پوشیده

with soot, with black ashes all over their face as if they had had the explosion in their

از دوده آمدند، با خاکستر سیاه سراسر صورتشان، گویی انفجار در آنها رخ داده است.

face. And the women went crazy and they were not best pleased to find out it was all a

صورت آنها و زن ها دیوانه شدند و از اینکه فهمیدند همه اینها یک شوخی بود، خوشحال نشدند

joke. Number four, we think that a cup of tea will cure or help at least any bad situation.

. شماره چهار، ما فکر می کنیم که یک فنجان چای حداقل هر موقعیت بدی را درمان یا کمک می کند.

And a lot of us genuinely believe this. When something bad happens, our first response

و بسیاری از ما واقعاً این را باور داریم. وقتی اتفاق بدی می افتد، اولین پاسخ ما

is, "Okay, I'll put the kettle on." If somebody told you some devastating news and you don't

این است: "باشه، من کتری را می گذارم." اگر کسی اخبار ویرانگر را به شما گفت و شما نمی

know what to say, you can just say, "That's awful. Do you want a cup of tea?"

دانید چه بگویید، می توانید فقط بگویید: "این افتضاح است. آیا یک فنجان چای می خواهید؟"

Number five is the phrase, Oh, go on then. Okay. Said like this, "Oh go on then." This

شماره پنج عبارت است، اوه، پس ادامه بده. باشه. اینجوری گفت: اوه ادامه بده.

is something that we say when we are offered something that we know we shouldn't have,

این چیزی است که وقتی چیزی به ما پیشنهاد می شود که می دانیم نباید بخوریم، می گوییم

for example, a very unhealthy food or maybe a cigarette or a drink of alcohol. When somebody

، مثلاً یک غذای بسیار ناسالم یا شاید یک سیگار یا نوشیدنی الکلی. وقتی کسی به

offers you something naughty or considered to be naughty, "Go on then, go on then." I

شما پیشنهاد بدی می دهد یا به نظر شما شیطان است، "پس ادامه بده، پس ادامه بده." تعجب می

wonder if you have a similar phrase in your own language, I would love to hear it. Because

کنم اگر شما هم چنین عبارتی در زبان خودتان دارید، دوست دارم آن را بشنوم. چون

I think that's just such a key phrase in our vocabulary. Number six, Colin, the Caterpillar

فکر می کنم این یک عبارت کلیدی در واژگان ماست. شماره شش، کالین،

Cake. Need I say more. Yes, I need to say more so that my viewers understand. Any British

کیک کاترپیلار. لازم است بیشتر بگویم بله، باید بیشتر بگویم تا بینندگانم متوجه شوند. هر انگلیسی

person watching this will understand Colin, the Caterpillar Cake. They will probably feel

که این را تماشا کند، کالین، کیک کاترپیلار را درک خواهد کرد . آنها احتمالاً احساس

excitement running through their veins. Okay? A Collin, the Caterpillar Cake is a long chocolate

هیجان در رگهایشان خواهند داشت. باشه؟ کیک کولین، کاترپیلار یک رول شکلاتی بلند است

roll. I think that's what you call it.

. فکر کنم اسمش همینه

It's a roll of cake, covered in chocolate with the face of a caterpillar on the end.

این یک رول کیک است که با شکلات پوشانده شده است و در انتهای آن صورت کاترپیلار قرار دارد.

And if it was your birthday at school, your mum would buy you a Colin the Caterpillar

و اگر تولدت در مدرسه بود، مادرت برایت کیک کالین کاترپیلار می‌خرید

Cake. It was very easy to slice and lots of slices for all of the children. And if it

. برش آن بسیار آسان بود و برش های زیادی برای همه بچه ها داشت. و اگر

was your birthday, you got to eat the face. I remember my first Colin, the Caterpillar

روز تولدت بود، باید صورتت را بخوری. اولین کالینم را به یاد دارم،

Cake. I remember being served the face of this cake, and I remember it being disgusting,

کیک کاترپیلار. یادم می‌آید که با این کیک سرو شده بودم، و یادم می‌آید که منزجر کننده بود،

but I ate it anyway because it was my birthday and because I'd earned it and I'd spent the

اما به هر حال آن را خوردم چون روز تولدم بود و به خاطر اینکه آن را به دست آورده بودم و

whole year watching everyone else eat their caterpillar faces. These are typically sold

تمام سال را صرف تماشای دیگران در حال خوردن چهره‌های کاترپیلار خود کرده بودم . اینها معمولاً

in Marks & Spencers, a shop here, food shop here, quite a posh food shop here as far as

در Marks & Spencers فروخته می شوند، یک مغازه در اینجا، یک فروشگاه مواد غذایی اینجا، یک فروشگاه مواد غذایی بسیار شیک در اینجا تا آنجا که

I'm aware. And if you ever go to a British person's birthday party, I really think you

من می دانم. و اگر روزی به جشن تولد یک فرد بریتانیایی رفتید، واقعاً فکر می کنم

should bring one.

باید یکی از آنها را بیاورید.

It will make them so excited, probably. Number seven, something else we find ridiculously

احتمالاً آنها را بسیار هیجان زده خواهد کرد. شماره هفت، چیز دیگری که به نظر ما به

exciting, way more exciting than it should be, J2O's. I don't know if you have these

طرز مضحکی هیجان انگیز است، بسیار هیجان انگیزتر از آنچه باید باشد، J2O. نمی دانم اینها را

in other countries, but they are a non alcoholic juice drink. Not juice, juice drink. That

در کشورهای دیگر دارید یا نه، اما آنها یک نوشیدنی آبمیوه غیر الکلی هستند . نه آبمیوه، نوشیدنی آبمیوه.

means it's not 100% juice. The most famous flavour is orange and passion fruit. But the

یعنی 100% آبمیوه نیست. معروف ترین طعم پرتقال و میوه شور است. اما

thing is they came in glass bottles that were the same size as beer bottles. So when you're

نکته اینجاست که آنها در بطری های شیشه ای به اندازه بطری های آبجو عرضه شدند. بنابراین وقتی

a child and you were at a party, an adult party, you could feel like an adult with a

کودک هستید و در یک مهمانی، یک مهمانی بزرگسالان بودید، می‌توانید با یک بطری آبجو شبیه یک بزرگسال احساس کنید

similar beer bottle. Very exciting. I remember taking it a step too far when I was younger

. خیلی هیجان انگیز. یادم می‌آید وقتی کوچکتر بودم، یک قدم خیلی دور

and taking my parents beers bottles that were green, Stella Artois always and refilling

برداشتم و برای پدر و مادرم بطری‌های آبجو سبز رنگ، Stella Artois همیشه برداشتم و دوباره

them with Apple juice and carrying that around with me and completely confused when my parents

آنها را با آب سیب پر می‌کردم و آن را با خودم حمل می‌کردم و کاملاً گیج می‌شدم وقتی پدر و

were so angry with me and saying, "No, Lucy you don't do that. Don't do that."

مادرم خیلی از دست من عصبانی بودند و می‌گفتند. "نه، لوسی تو این کار را نکن. این کار را نکن."

We also had another drink called Schloer, which was alcohol free, like a sweet grape

ما همچنین نوشیدنی دیگری به نام Schloer داشتیم که بدون الکل بود، مانند

juice, fizzy as well. And I felt like such an adult when I had a glass of Schloer at

آب انگور شیرین، همچنین گازدار. و وقتی در کریسمس یک لیوان Schloer خوردم احساس می‌کردم که بزرگ‌تر هستم

Christmas. Do you have any drinks that you used to have as a child that made you feel

. آیا نوشیدنی هایی دارید که در دوران کودکی می خوردید و باعث می شد احساس کنید

grown up? I bet there are. Number eight is the phrase to pop. Okay? Sounds a bit random.

بزرگ شده اید؟ شرط می بندم وجود دارد. شماره هشت عبارت به پاپ است. باشه؟ کمی تصادفی به نظر می رسد.

But we use pop in many phrasal verbs and it's a very warm way of asking somebody to come

اما ما از pop در بسیاری از افعال عباراتی استفاده می کنیم و این یک راه بسیار گرم برای درخواست از کسی است که به

or go somewhere. Do you want me to pop over? Do you want me to come over? It implies a

جایی بیاید یا برود. میخوای سر بزنم؟ میخوای من بیام؟ دلالت

short amount of time. Why don't we pop down the road for a coffee? Why don't we just quickly

بر زمان کوتاهی دارد. چرا ما برای یک قهوه به جاده نمی آییم؟ چرا ما

go down the road for a coffee? I remember one of my Spanish students in London, they

به سرعت برای یک قهوه به جاده نمی رویم؟ به یاد دارم یکی از دانشجویان اسپانیایی من در لندن، آنها

were appearing for a British family and they were so confused by the word pop because you

برای یک خانواده بریتانیایی ظاهر می شدند و آنها با کلمه پاپ خیلی گیج شده بودند، زیرا می

can pop around, pop up, pop down, pop over, just treat it as come and go.

توانید به اطراف بپرید، پاپ آپ کنید، پایین بیایید، پاپ بزنید، فقط با آن مانند آمدن و رفتن رفتار کنید.

Number nine, British people like to base the entire country's economic state on the price

شماره نه، مردم بریتانیا دوست دارند وضعیت اقتصادی کل کشور را بر اساس

inflation of a frog shaped chocolate bar called a Freddo. Yes, you heard that correctly. We

تورم قیمت یک شکلات قورباغه ای شکل به نام فردو قرار دهند. بله درست شنیدید

base our economics on a frog shaped chocolate bar called a Freddo. When we were young, Freddos

ما اقتصاد خود را بر پایه شکلات قورباغه ای شکل بنام فردو قرار می دهیم. زمانی که ما جوان بودیم،

were known to be the most affordable chocolate bar. They were a little frog and they were

Freddos به عنوان مقرون به صرفه ترین شکلات تخته ای شناخته می شد . آنها یک قورباغه کوچک بودند و

typically, I think 10 P when I was young, I remember being given a pound to spend on

معمولاً، فکر می کنم 10 P بودند، زمانی که من جوان بودم، یادم می آید که یک پوند به من می دادند تا

sweets at a party. I could have one big packet of sweets or I could have 10 Freddos. The

در یک مهمانی برای خرید شیرینی خرج کنم. من می توانم یک بسته بزرگ شیرینی یا 10 عدد فردو داشته باشم.

logical answer is to go for all of the Freddos. However, every time I see the price of a Freddo

پاسخ منطقی این است که به سراغ همه فردوها بروید. با این حال، هر بار که می بینم قیمت یک فردو

rise, I am outraged and the rest of the nation is too. I'm going to search now, current price

افزایش می یابد، خشمگین می شوم و بقیه ملت هم هستند. من می خواهم اکنون جستجو کنم، قیمت

of Freddos. 25 P, 25 P. So what... That means I could have bought 10 and now I can only

فعلی Freddos. 25 P، 25 P. پس چی... یعنی میتونستم 10 بخرم و الان فقط میتونم

buy four. That is outrageous.

4 تا بخرم. این ظالمانه است.

Okay. Number 10, pigs in blankets, we get so excited about this particular food called

باشه. شماره 10، خوک در پتو، ما در مورد این غذای خاص به نام خوک در پتو بسیار هیجان زده می شویم

a pig in blankets. It is a little cocktail sausage wrapped in bacon. And typically we

. این یک سوسیس کوکتل کوچک است که در بیکن پیچیده شده است. و معمولا

only have them at Christmas. There's no reason for this. We could have them every Sunday,

ما آنها را فقط در کریسمس داریم. هیچ دلیلی برای این وجود ندارد ما می‌توانیم آن‌ها را هر یکشنبه بخوریم،

but if you go to a pub and your Sunday roast comes with a pig in blanket or some pigs in

اما اگر به میخانه بروید و کباب یکشنبه‌تان با یک خوک در پتو یا چند خوک در

blankets, it's the best roast ever. We absolutely love them. "Oh, you already have them at Christmas,

پتو همراه باشد، این بهترین کباب است. ما کاملا آنها را دوست داریم. "اوه، شما آنها را در کریسمس دارید،

why is that?" Number 11 one of our most popular TV shows is a TV show of people watching TV

چرا اینطور است؟" شماره 11 یکی از محبوب ترین برنامه های تلویزیونی ما، یک برنامه تلویزیونی از افرادی است که برنامه های تلویزیونی را

shows. It's called Gogglebox. I imagine this concept has arrived in other countries now.

تماشا می کنند. اسمش Gogglebox است. من تصور می کنم این مفهوم اکنون به کشورهای دیگر رسیده است.

They basically film families, watching the TV highlights, and then they compile their

آنها اساساً از خانواده ها فیلم می گیرند، فیلم های برجسته تلویزیون

witty remarks and then we watched them. It's a very good programme. It's very metta. Number

را تماشا می کنند و سپس سخنان شوخ طبعانه خود را جمع آوری می کنند و ما آنها را تماشا می کنیم. خیلی برنامه خوبیه خیلی متا است. شماره

12 dog poop in Facebook groups.

12 مدفوع سگ در گروه های فیس بوک.

Okay. In the UK. And I imagine in lots of places in the world, we have Facebook Groups

باشه. در بریتانیا. و من تصور می کنم در بسیاری از نقاط جهان، ما گروه های فیس بوک را

for our local community. So I'm in quite a few of the surrounding villages and towns.

برای جامعه محلی خود داریم. بنابراین من در تعداد کمی از روستاها و شهرهای اطراف هستم.

And there is a new phenomenon and it is the people that are getting so frustrated with

و یک پدیده جدید وجود دارد و این مردم هستند که از اینکه

people not picking up their dog poop, especially if it's on someone's property or on their

مردم مدفوع سگ خود را جمع نمی کنند بسیار ناامید می شوند، به خصوص اگر در ملک شخصی یا در

front lawn. People are taking to taking pictures of the dog poop and posting it in these community

چمن جلویی آنها باشد. مردم از مدفوع سگ عکس می گیرند و آن را در این گروه های اجتماعی پست می

groups. I don't know about you, but I normally check my phone for the first time in the morning

کنند. شما را نمی‌دانم، اما من معمولاً برای اولین بار صبح

when I'm about to take my first bite of breakfast, normally porridge, and to have porridge approaching

که می‌خواهم اولین لقمه صبحانه‌ام را بخورم، معمولاً فرنی، تلفنم را چک می‌کنم و فرنی به دهانم نزدیک می‌شود

my mouth, opening my phone and seeing a massive dog poop, it's just not ideal. So now people

، تلفنم را باز می‌کنم و می‌بینم. مدفوع عظیم سگ، ایده آل نیست. بنابراین اکنون

are rebelling against the dog poop posters and there is just, Oh, there's just huge civil

مردم علیه پوسترهای مدفوع سگ‌ها شورش می‌کنند و فقط، اوه،

unrest online at the moment.

در حال حاضر ناآرامی‌های مدنی عظیمی در فضای مجازی وجود دارد.

Those who want to shame the dog poop leavers and those who want to shame the dog poop posters.

کسانی که می‌خواهند شرمنده افرادی که مدفوع سگ را ترک می‌کنند و کسانی که می‌خواهند پوسترهای مدفوع سگ را شرمنده کنند.

It's very complex. I hate dog poop, it's absolutely horrendous, but I also don't want to see it

خیلی پیچیده است. من از مدفوع سگ متنفرم، کاملاً وحشتناک است، اما همچنین نمی‌خواهم آن

all over my Facebook Timeline. I've seen enough. We know it's a problem. Number 13, drinking

را در تایم لاین فیسبوکم ببینم. من به اندازه کافی دیده ام. ما می دانیم که این یک مشکل است. شماره 13، نوشیدن

in rounds. When we go on a night out with a group of friends, we drink in rounds, which

در دور. وقتی با جمعی از دوستان به یک شب بیرون می رویم، به صورت دوره ای مشروب می خوریم،

means if there are five of us, instead of everyone buying their individual drinks, one

یعنی اگر ما پنج نفر باشیم، به جای اینکه همه نوشیدنی های فردی خود را بخرند، یک

person will buy five drinks and the next person will buy five drinks. I'm sure many of you

نفر پنج نوشیدنی و نفر بعدی پنج نوشیدنی می خرد. من مطمئن هستم که بسیاری از شما

are aware of this concept. I'm sure it has a different name where you're from, but the

از این مفهوم آگاه هستید. مطمئنم نام دیگری دارد که شما اهل آن هستید، اما کار

very British thing to do is to shout, "Whose round is it?" When you know exactly whose

بسیار بریتانیایی این است که فریاد بزنید، " دور کیست؟" وقتی دقیقاً می‌دانید

round it is, and you just are trying to make them actually by their round. Because there

دور چه کسی است، و فقط سعی می‌کنید آنها را در واقع با دور خود بسازید. از آنجا

are a lots of people who will participate in rounds, wait till last and hope that they

که افراد زیادی در راندها شرکت خواهند کرد، تا آخر صبر کنید و امیدوار باشید که

won't actually have to buy that round.

در واقع مجبور به خرید آن دور نباشند.

Thus escaping with a lot of free drinks and a very full wallet. And it's very annoying.

بنابراین با نوشیدنی های رایگان زیاد و کیف پول بسیار پر فرار می کنید. و بسیار آزاردهنده است.

Now we can be considered quite passive aggressive. So instead of saying, "It's your round, go

اکنون می توان ما را کاملاً منفعل تهاجمی در نظر گرفت. بنابراین به جای اینکه بگویید "این دور خودت است، برو

and buy your round," just shouting, "Whose round is it?" Is a much easier way to avoid

دورت را بخر" فقط فریاد بزنی " دور کیست؟" راه بسیار ساده تری برای جلوگیری از

confrontation. However, my fiance, he said at university, there was one guy who was so

رویارویی است. با این حال، نامزد من، او در دانشگاه گفت، مردی بود که آنقدر بد بود که

bad at buying or paying for his fair share of drinks that they actually grabbed him,

مشروبات الکلی خود را خرید یا پرداخت کرد که او را گرفتند،

marched him to an ATM, a bank, took his card out and forced him to take out the money.

به یک دستگاه خودپرداز، بانک بردند، کارتش را بیرون آوردند و او را مجبور کردند. برای بیرون آوردن پول

Some people are adjust what we would call here, tight. If somebody's tight, they don't

برخی از مردم آنچه را که ما در اینجا می نامیم ، سخت تنظیم می کنند. اگر کسی تنگ است، دوست ندارد

like spending a lot of money. Number 14 is we can't always be bothered to use an umbrella.

پول زیادی خرج کند. شماره 14 این است که ما همیشه نمی توانیم از چتر استفاده کنیم.

It rains so often, and not unless it is absolutely pummeling it down, I didn't mind getting a

خیلی وقت ها باران می بارد، و نه مگر اینکه کاملاً آن را فرو می ریزد، من بدم نمی آمد که

bit wet.

کمی خیس شوم.

I remember when I was in Spain, the minute the first drop hit anyone's hair, they would

یادم می‌آید وقتی در اسپانیا بودم، لحظه‌ای که اولین قطره به موهای هر کسی می‌خورد،

whip out their umbrella. Everyone had it. Everyone knew the weather. I just never knew

چترشان را بیرون می‌زدند. همه آن را داشتند. همه هوا را می دانستند. من هرگز نمی‌دانستم

how people kept track of whether it was going to rain that day or not, but it was more of

که مردم چگونه می‌دانند که آیا آن روز باران می‌بارد یا نه، اما این

a rare occasion there. And it's very, very common here. So I did use to walk into my

یک موقعیت نادر در آنجا بود. و در اینجا بسیار بسیار رایج است. بنابراین من عادت داشتم وارد

classrooms, soaking wet sometimes just normal. Number 15, we don't put fridges in the eggs,

کلاس های درس خود شوم و گاهی اوقات عادی خیس می شدم. شماره 15، ما یخچال را داخل تخم مرغ نمی گذاریم،

wrong. Number 15, we don't always put our eggs in the fridge. I don't know if this is

اشتباه است. شماره 15، ما همیشه تخم مرغ هایمان را در یخچال نمی گذاریم. نمی دانم

weird for you. I remember going abroad and seeing fridges in the eggs, fridges in the

برای شما عجیب است یا نه. یادم می‌آید که به خارج از کشور رفتم و یخچال‌هایی را در تخم‌مرغ‌ها دیدم، یخچال‌هایی در

eggs. I remember going abroad and seeing eggs in the fridges. I remember some fridges arriving

تخم‌مرغ. یادم می آید که به خارج از کشور رفتم و تخم مرغ را در یخچال دیدم. یادم می‌آید که چند یخچال

with egg holders. I thought that was so weird. Now, I like a nice room temperature, egg.

با جا تخم‌مرغی از راه رسیدند. فکر کردم خیلی عجیب بود حالا، من یک دمای اتاق خوب، تخم مرغ را دوست دارم.

Oh, yes.

آه بله.

Why does that sound like a nuendo? 16, this one goes without saying we are obsessed with

چرا به نظر می رسد یک نوئندو؟ 16، این یکی ناگفته نماند که ما شیفته

the weather, even if it's so boring, "Oh, it's slightly grand windy today." We will

آب و هوا هستیم، حتی اگر خیلی خسته کننده باشد، "اوه، امروز کمی باد می وزد." ما

tell you that, "Oh it's a bit grand windy. Isn't it?" It does change so much that it

به شما خواهیم گفت که "اوه، باد کمی می وزد. اینطور نیست؟" آنقدر تغییر می کند

is quite entertaining. We've got, sometimes we don't have that much in our lives to talk

که بسیار سرگرم کننده است. ما داریم، گاهی اوقات در زندگی مان چیز زیادی برای صحبت کردن نداریم

about. So the weather is just a really good one to go for. Number 17 scone or scone. Okay.

. بنابراین آب و هوا واقعاً خوب است. اسکون یا اسکون شماره 17. باشه.

This is the conundrum. And actually there's a part two to this conundrum as well. That

این معماست. و در واقع قسمت دوم این معما نیز وجود دارد.

is a baked good, which I call a scone, but other people call it a scone. And there's

این یک کالای پخته است که من آن را دمنوش می نامم، اما دیگران آن را دمنوش می نامند. و

a big fight, a big divide in the UK about whether it is a scone or a scone. I don't

یک دعوای بزرگ وجود دارد، یک شکاف بزرگ در بریتانیا در مورد اینکه آیا این یک سرزنش است یا یک سرزنش. من نمی

want to get involved in that.

خواهم در آن دخالت کنم.

I'm not going to say scone is wrong, but I do prefer scone. Scone [inaudible 00:17:01].

من قصد ندارم بگویم اسکون اشتباه است، اما من اسکون را ترجیح می دهم. Scone [نامفهوم 00:17:01].

The other part of this conundrum is the order in which you put toppings. Typically we serve

بخش دیگر این معمای ترتیب قرار دادن تاپینگ ها است. به طور معمول ما

scones or scones with jam and clotted cream. They are absolutely to die for. If you come

اسکون یا اسکون را با مربا و کرم لخته سرو می کنیم. آنها کاملاً باید برای آنها بمیرند. اگر

to the UK, make sure you have an afternoon tea with scones or scones. Now I always put

به انگلستان می آیید، مطمئن شوید که یک چای بعد از ظهر با اسکون یا اسکون میل کنید. الان همیشه

clotted cream first, then jam. But some people will swear you have to put the jam first,

اول کرم لخته شده بعد مربا میزنم. اما برخی افراد قسم می‌خورند که ابتدا باید مربا

then the clotted cream. I'm not going to tell you, which is right.

را بریزید، سپس کرم لخته شده را. من به شما نمی گویم که درست است.

You're just going to have to try it out for yourself. But I think logistically cream first,

شما فقط باید خودتان آن را امتحان کنید. اما فکر کنم از نظر لجستیکی اول خامه

then jam. Number 18. We are terrible at ending conversations. Honestly, this is the most

بعد مربا. شماره 18. ما در پایان دادن به مکالمات وحشتناک هستیم . راستش را بخواهید، این

annoying thing ever. There is a huge culprit of this, and this is my fiance, Will. Typically,

آزاردهنده ترین چیز است. مقصر بزرگی در این مورد وجود دارد و این نامزد من، ویل است. معمولاً

when we want to end a conversation, we will say, "Right," and kind of, "I need to be heading

وقتی می‌خواهیم مکالمه‌ای را به پایان برسانیم ، می‌گوییم «درسته» و به نوعی «باید

off." Or, "I must get a move on." Or, "I need to get going." But for some reason, some people

بروم». یا، "من باید حرکت کنم." یا "من باید راه بیفتم." اما به دلایلی، برخی افراد

really struggle with this. And when you have two people that struggle with ending conversations

واقعاً با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. و وقتی دو نفر دارید که با همدیگر پایان دادن به مکالمات مشکل

coming together, you could just go on for eternity. It's really, really troubling.

دارند، می توانید تا ابد ادامه دهید. واقعاً واقعاً ناراحت کننده است.

You all right?

شما خوبی؟

Yeah. Could you hear that?

آره آیا می توانید آن را بشنوید؟

Yes.

آره.

Come and say, hello. Admit to your problem. This is Will, don't worry about his face.

بیا و بگو سلام. به مشکل خود اعتراف کنید این ویل است، نگران چهره او نباش.

You know your problem. You're almost perfect.

مشکلت رو میدونی شما تقریباً کامل هستید.

Is it on ending conversations?

آیا در پایان مکالمات است؟

It was ending conversations.

داشت مکالمات را تمام می کرد.

Yeah, it's a tricky one.

بله، این یک مشکل است.

It's fine if you were talking to someone who can end the conversation, but it's when you

اگر با کسی صحبت می‌کنید که می‌تواند مکالمه را تمام کند، خوب است، اما زمانی

are with another person that also finds ending conversations difficult.

که با شخص دیگری هستید، پایان دادن به مکالمات نیز برایتان دشوار است.

Well, it's nice to get out. Isn't it? [crosstalk 00:18:51]. It's really tough here for everyone.

خوب بیرون رفتن خوبه اینطور نیست؟ [crosstalk 00:18:51]. اینجا واقعا برای همه سخت است.

Maybe to it.

شاید به آن.

All right. I'm almost done.

خیلی خوب. من تقریباً تمام شده ام.

Cool.

سرد.

Number 19, we really overuse the word, sorry. This was further solidified in my mind last

شماره 19، ما واقعاً بیش از حد از کلمه استفاده می کنیم، متاسفم. این دیشب بیشتر در ذهنم تثبیت شد

night. We watched Bridget Jones and there was the scene where Mark Darcy or Colin Firth

. ما بریجت جونز را تماشا کردیم و صحنه‌ای بود که مارک دارسی یا کالین فرث

and Hugh Grant were fighting and they were knocking over things on people's tables, in

و هیو گرانت با هم دعوا می‌کردند و آن‌ها در یک رستوران روی میزهای مردم می‌کوبیدند

a restaurant and they were still apologising. We just can't help it. I find myself apologising

و هنوز عذرخواهی می‌کردند. ما فقط نمی توانیم به آن کمک کنیم. می بینم که

for apologising too much.

بخاطر عذرخواهی زیاد عذرخواهی می کنم.

Number 20. The final weird thing that British people do is consume a lot of pre-made sandwiches.

شماره 20. آخرین کار عجیب و غریبی که مردم بریتانیا انجام می دهند، مصرف مقدار زیادی ساندویچ از پیش ساخته شده است.

It's a bit of a random one, but there is something very exciting about going on a short car journey

این کمی تصادفی است، اما چیزی بسیار هیجان انگیز در مورد رفتن به یک سفر کوتاه با ماشین

and stopping off for lunch. And lunch will be a pre-made sandwich in a box. You can get

و توقف برای ناهار وجود دارد. و ناهار یک ساندویچ از پیش ساخته شده در یک جعبه خواهد بود.

them from petrol stations or you can get them from supermarkets. I know Tesco does something

می توانید آنها را از پمپ بنزین ها یا از سوپرمارکت ها تهیه کنید. می‌دانم که تسکو کاری

called a meal deal, where for a certain amount of money, you get a sandwich, a snack and

به نام معامله غذا انجام می‌دهد، جایی که در ازای مقداری پول، ساندویچ، میان‌وعده

a drink, and people absolutely love it. And they try to get the most value from that meal

و نوشیدنی دریافت می‌کنید و مردم کاملاً آن را دوست دارند. و سعی می کنند بیشترین ارزش را از آن وعده غذایی بگیرند

deal. They say, you can tell a lot about a person from what they choose for their meal

. آنها می گویند، شما می توانید چیزهای زیادی در مورد یک شخص از آنچه برای وعده غذایی خود انتخاب می

deal, but I've travelled to a couple of countries and I've never seen the sheer amount of options

کند بگویید، اما من به چند کشور سفر کرده ام و هرگز گزینه های زیادی را

for pre-made sandwiches that we have in the UK.

برای ساندویچ های از پیش ساخته ندیده ام. انگلستان.

It's crazy. Every flavour, every feeling so creative as well. Prawn is my favourite, Prawn

این دیوانه است. هر طعمی، هر احساسی نیز بسیار خلاقانه است. میگو مورد علاقه من است،

Mayonnaise. I absolutely love it. The Christmas range is in full swing at the moment. We have

سس مایونز میگو. من کاملا آن را دوست دارم. محدوده کریسمس در حال حاضر در نوسان کامل است.

turkey and stuffing sandwiches. Awesome. I saw a [reduct 00:20:34] La Roche sandwich

ساندویچ بوقلمون و قیمه داریم. عالی. من یک روز دیگر یک ساندویچ لاروش [کاهش 00:20:34] دیدم

the other day. I wouldn't say it's something I recommend. Actually, if you want to have

. من نمی گویم این چیزی است که من توصیه می کنم. در واقع، اگر می خواهید

a British experience, when you come over to the UK, go to a petrol station, buy a sandwich,

یک تجربه بریتانیایی داشته باشید، وقتی به بریتانیا آمدید، به پمپ بنزین بروید، یک ساندویچ بخرید،

then you will feel like a Brit, right? On that note, that's the end of today's lesson.

آن وقت احساس بریتانیایی خواهید کرد، درست است؟ با توجه به این نکته، این پایان درس امروز است.

I have got the full transcript of this video with important vocabulary on my new website,

من متن کامل این ویدیو را با واژگان مهم در وب سایت جدید خود،

englishwithlucy.co.uk. I'll link it down below. Don't forget to check out the interactive

englishwithlucy.co.uk دریافت کرده ام. من آن را در زیر لینک خواهم کرد. فراموش نکنید که نمودار واجی تعاملی را بررسی کنید

phonemic chart. Very, very excited about that. I can't wait for you to make me sound like

. بسیار، بسیار هیجان زده در مورد آن. من نمی توانم منتظر بمانم تا صدایم را شبیه

a robot. Don't forget to connect with me on all of my social media. I've got my Facebook,

یک ربات کنی. فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید . من فیس بوک

my Instagram and my website and my email list as well. I will see you soon for another lesson,

، اینستاگرام و وب سایت و لیست ایمیلم را نیز دارم. من به زودی شما را برای یک درس دیگر می

mwah!

بینم، mwah!