20 Family Idioms And Expressions | Talking About Family In English

It turns out we use a lot of idioms in our everyday speech in the UK. An idiom is a phrase

به نظر می رسد که ما در سخنرانی روزمره خود در بریتانیا از اصطلاحات زیادی استفاده می کنیم . اصطلاح اصطلاحی

which has an established meaning. So when we use the idiom we know what it means but

است که معنای ثابتی دارد. بنابراین وقتی از اصطلاح استفاده می کنیم می دانیم معنی آن چیست

the words themselves actually don't make

اما خود کلمات در واقع

sense in that context. So learning to understand and use idioms can give you a huge advantage

در آن زمینه معنی ندارند. بنابراین یادگیری درک و استفاده از اصطلاحات می تواند به شما مزیت بزرگی

when interacting with Native English speakers and if you want to sound like a Native English

در تعامل با انگلیسی زبانان بومی بدهد و اگر می خواهید خودتان مانند یک انگلیسی زبان بومی به نظر برسید،

speaker yourself then learning idioms will help. We’ve learned alot about animal idioms

یادگیری اصطلاحات به شما کمک خواهد کرد. ما در مورد اصطلاحات حیوانات چیزهای زیادی

and we've learned about weather idioms

یاد گرفتیم و در مورد اصطلاحات آب و هوا یاد گرفتیم

and in today’s lesson, we’re going to learn

و در درس امروز،

20 idioms that relate to childhood and family.

20 اصطلاح مربوط به دوران کودکی و خانواده را یاد خواهیم گرفت.

Let’s get started. The 1st idiom is: To take after someone. 
If

بیایید شروع کنیم. اصطلاح اول این است: دنبال کسی گرفتن. اگر

you ‘take after’ an older member of your family, that means you resemble them. This

یکی از اعضای مسن‌تر خانواده‌تان را « تعقیب» می‌کنید، به این معنی است که شما شبیه آنها هستید. این

phrase is also sometimes used when talking about personality, interests, or traits as

عبارت همچنین گاهی اوقات هنگام صحبت در مورد شخصیت، علایق یا ویژگی ها

well as your physical appearance. 
“She’s got the most beautiful big, blue eyes. She

و همچنین ظاهر فیزیکی شما استفاده می شود. او زیباترین چشمان درشت و آبی را دارد. او

definitely takes after her grandmother.” The 2nd idiom is: To sleep like a baby.
To

قطعاً دنبال مادربزرگش می‌رود.» اصطلاح دوم این است: مثل بچه خوابیدن.

‘sleep like a baby’ means to sleep very well, if your baby sleeps well, if you're

«مثل یک نوزاد بخوابید» یعنی خیلی خوب بخوابید، اگر کودک شما خوب بخوابد، اگر شما به

lucky enough, or peacefully.


اندازه کافی خوش شانس باشید یا با آرامش.

“I slept like a baby last night. That bed was so comfortable.”

دیشب مثل بچه خوابیدم. آن تخت خیلی راحت بود.»

The 3rd idiom is: A chip off the old block.
‘ A chip off the old block’ is someone who resembles

اصطلاح سوم این است: یک تراشه از بلوک قدیمی. " چیپ از بلوک قدیمی" کسی است که از نظر

their parent in character or appearance. So similar to ‘take after’, but referring

شخصیت یا ظاهر شبیه والدین خود است. بسیار شبیه به «پس گرفتن» است، اما

only to a parent and their child.
“Henry has just started playing football like his

فقط به والدین و فرزندشان اشاره دارد. هانری به تازگی فوتبال را مانند

dad, and he’s very talented. He’s a chip off the old block.”

پدرش شروع کرده است و او بسیار با استعداد است. او یک تراشه از بلوک قدیمی است."

The 4th idiom is: To follow in someone’s footsteps.
To ‘follow in someone’s footsteps’

اصطلاح چهارم این است: دنبال کردن جای پای کسی. «پیروی از رد پای کسی»

means to do as another person has done before. It’s particularly used when referring to

به معنای انجام کاری است که شخص دیگری قبلاً انجام داده است. این به ویژه هنگام اشاره به

career choices or making journeys but can be used in lots of different contexts.
“Well I

انتخاب شغل یا انجام سفر استفاده می شود، اما می تواند در زمینه های مختلف زیادی مورد استفاده قرار گیرد. "خب من

think I’m going to follow in my grandfather’s footsteps and become a teacher.”

فکر می کنم می خواهم راه پدربزرگم را دنبال کنم و معلم شوم."

The 5th idiom is: Child’s play.
 This is a phrase the we use to describe something

اصطلاح پنجم این است: بازی کودک. این عبارتی است که ما برای توصیف چیزی

that is very easy.
 “Making a lasagne may seem complicated but actually, it’s child’s

که بسیار آسان است استفاده می کنیم. "ساخت لازانیا ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما در واقع، این یک بازی کودکانه است

play.” The 6th idiom is: To run in the family. 


." اصطلاح ششم این است: دویدن در خانواده.

If something ‘runs in the family’, it’s something that a lot of the family have. It’s

اگر چیزی «در خانواده اجرا می‌شود»، این چیزی است که بسیاری از اعضای خانواده دارند.

often used when discussing abilities, traits and diseases too. 
“They’re all so ambitious

اغلب هنگام بحث در مورد توانایی ها، ویژگی ها و بیماری ها نیز استفاده می شود. "همه آنها بسیار جاه طلب هستند

- it just seems to run in the family.” The 7th idiom is: In one’s blood. 
If something

- به نظر می رسد که در خانواده اجرا می شود." اصطلاح هفتم این است: در خون. اگر

is ‘in someone’s blood’, that means it is a fundamental part of their character,

چیزی "در خون کسی" باشد، به این معنی است که این بخش اساسی از شخصیت اوست

of who you are as a person. This phrase is often used to suggest that your family has

، یعنی شما به عنوان یک شخص. این عبارت اغلب برای نشان دادن اینکه خانواده شما

a history of similar traits or interests. 
“Music is in my blood. My dad played the guitar and

دارای سابقه صفات یا علایق مشابه هستند استفاده می شود. " موسیقی در خون من است. پدرم گیتار می زد و

I want to follow in his footsteps.” The 8th idiom is: New kid on the block.


من می خواهم راه او را ادامه دهم.» اصطلاح هشتم این است: بچه جدید در بلوک.

If someone is a ‘new kid on the block’, that means they are new to a job, city, or club.

اگر فردی «بچه جدید در بلوک» باشد، به این معنی است که او تازه وارد یک کار، شهر یا باشگاه شده است.

It is usually used to refer to children and young people. The new kid on the block. 
“Everybody, this is Tara.

معمولاً برای اشاره به کودکان و جوانان استفاده می شود. بچه جدید روی بلوک. همه، این تارا است.

She’s the new kid on the block so could someone show her around please?”

او بچه جدید در بلوک است، پس لطفاً کسی می تواند او را به او نشان دهد؟»

The 9th idiom is: Bun in the oven. 
If a woman has a ‘bun in the oven’, that means

اصطلاح نهم این است: نان در فر. اگر زنی "نان در فر" داشته باشد، به این معنی است که

she is pregnant. 
“Have you heard that Kelly’s got a bun in the oven? Isn’t that

او باردار است. آیا شنیده اید که کلی یک نان در فر دارد؟ این

exciting?” The 10th idiom is: Baby steps. 
This is a

هیجان انگیز نیست؟» اصطلاح دهم این است: قدم های کودک. این

phrase we use to describe small actions which work towards a larger process.
“Moving

عبارتی است که ما برای توصیف اقدامات کوچکی که به سمت یک فرآیند بزرگتر کار می کنند استفاده می کنیم.

house is such a huge job! I’m going to start with baby steps and sort through my wardrobe

خانه تکانی کار بسیار بزرگی است! من می خواهم با قدم های کودک شروع کنم و امروز کمد لباسم را مرتب کنم

today. One thing at a time.” The 11th idiom is: To throw the baby out with

. یک چیز در یک زمان." اصطلاح یازدهم این است: بچه را

the bathwater.
 This is one that’s not used too often any more but I thought it was

با آب حمام بیرون انداختن. این یکی از مواردی است که دیگر زیاد استفاده نمی‌شود، اما فکر می‌کردم

the perfect example of just how silly idioms can be. To ‘throw the baby out with the

این نمونه عالی از این است که اصطلاحات چقدر می‌توانند احمقانه باشند. «بیرون انداختن نوزاد با آب

bathwater’ means to eliminate something good by accident when trying to eliminate

حمام» به معنای از بین بردن یک چیز خوب به طور تصادفی هنگام تلاش برای از بین بردن

something bad or useless. 
“I wanted to clear some space on my computer and I accidentally

چیز بد یا بی فایده است. می‌خواستم فضایی را روی رایانه‌ام خالی کنم و تصادفاً

deleted everything! I’ve thrown the baby out with the bathwater.” 
This one can

همه چیز را پاک کردم! من بچه را با آب حمام بیرون انداختم.» اگر

sometimes be used as a warning too if you think someone is in danger of getting rid

فکر می کنید کسی در خطر خلاص شدن

of something important or valuable.
 “Be careful. Don’t throw the baby out with the

از شر چیزی مهم یا ارزشمند است، گاهی اوقات می تواند به عنوان یک هشدار نیز استفاده شود. "مراقب باش . بچه را با آب

bathwater.” The 12th idiom is: To fall out. 
To fall out

حمام بیرون نیندازید.» اصطلاح دوازدهم این است: بیرون افتادن. درگیری

with someone means to argue with them. 
“She’s fallen out with her sister over nothing. It’s

با کسی یعنی بحث کردن با او. او به خاطر هیچ چیز با خواهرش درگیر شده است.

so silly.” The 13th idiom is: Bad blood. 
If there is

خیلی احمقانه است.» اصطلاح سیزدهم این است: خون بد. اگر

‘bad blood’ between two people or two groups, that means there is an ill feeling

بین دو نفر یا دو گروه "خون بد" وجود داشته باشد، به این معنی است که بین آنها احساس بدی وجود دارد

between them. They do not like each other, usually because of something that happened

. آنها معمولاً به دلیل اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است، یکدیگر را دوست ندارند

in the past. 
“In Romeo and Juliet, the Capulets and the Montagues have bad blood.”

. "در رومئو و ژولیت، کاپولت ها و مونتاگ ها خون بدی دارند."

The 14th idiom is: To wear the trousers.
To ‘wear the trousers’ is an informal phrase

اصطلاح چهاردهم این است: پوشیدن شلوار. «پوشیدن شلوار» یک عبارت غیررسمی است

which means to be the dominant partner in a relationship.

که به معنای شریک غالب در یک رابطه است.

Who's the dominant partner in your relationship? Is it you? Or is it your other half?

شریک غالب در رابطه شما کیست؟ آیا این تو هستی؟ یا نیمه دیگر شماست؟


“Right, OK, I’ll check the plan with my partner. He's the one that wears the trousers.”

"درسته، باشه، من طرح را با شریکم بررسی می کنم. او همان کسی است که شلوار می پوشد.»

The 15th idiom is: To rule the roost.
 To ‘rule the roost’ means to be the person

اصطلاح پانزدهم عبارت است از: فرمانروایی بر خروس. "حکومت بر خانواده" به معنای شخصی بودن

in a group that makes all of the decisions.
“I may be the parent, but at the moment, Jacob

در یک گروه است که همه تصمیمات را می گیرد. " شاید من پدر و مادر باشم، اما در حال حاضر، یعقوب

rules the roost.” The 16th idiom is: Like taking candy from

حکمرانی می کند." اصطلاح شانزدهم این است: مانند گرفتن آب نبات

a baby. Because of the word ‘candy’ (which is American) rather than ‘sweets’ (which is British), we can tell that

از نوزاد. به دلیل کلمه «آب نبات» (که آمریکایی است) به جای «شیرینی» (که انگلیسی است)، می توانیم بگوییم که

this is more of an American phrase but it has definitely been adopted here in British culture

این بیشتر یک عبارت آمریکایی است اما قطعاً در اینجا در فرهنگ بریتانیا پذیرفته شده است،

So if something is ‘like taking candy from a baby’, it means it's very easy. 
“Finding

بنابراین اگر چیزی «مثل» باشد. گرفتن آب نبات از کودک، به این معنی است که بسیار آسان است. «پیدا کردن

a nice coffee shop in London is like taking candy from a baby. There are so many to choose

یک کافی شاپ خوب در لندن مانند گرفتن آب نبات از یک نوزاد است. موارد زیادی برای انتخاب وجود

from!” The 17th idiom is: One’s own flesh and blood.


دارد!" اصطلاح هفدهم این است: گوشت و خون خود فرد.

If someone is ‘your own flesh and blood’, it means they are a part of your close family.

اگر کسی "گوشت و خون شما" است، به این معنی است که او عضوی از خانواده نزدیک شما است.


“I know he’s wrong, but he’s my own flesh and blood so I don’t want to argue

می‌دانم که او اشتباه می‌کند، اما او از گوشت و خون من است، بنابراین نمی‌خواهم

with him.” The 18th idiom is: Black sheep. 
If someone

با او بحث کنم.» اصطلاح هجدهم این است: گوسفند سیاه. اگر

is the ‘black sheep’ of the family, that means they are a regarded as a strange or

کسی "گوسفند سیاه" خانواده است، به این معنی است که او به عنوان یک

disreputable family member. Someone who deviates from the family’s rules or expectations.

عضو خانواده غریب یا بدنام شناخته می شود. کسی که از قوانین یا انتظارات خانواده منحرف می شود.


“She was very rebellious in high school and it only got worse. Now she has moved away

او در دبیرستان بسیار سرکش بود و فقط بدتر شد. حالا او از آنجا دور شده است

and we have not heard from her in years. She's definitely the black sheep of the family.”

و سال ها است که از او خبری نداریم. او قطعاً گوسفند سیاه خانواده است.»

The 19th idiom is: To throw one’s toys out of the pram.
 This is a phrase which means

اصطلاح نوزدهم این است: اسباب بازی ها را از کالسکه بیرون انداختن. این عبارتی است که به معنای

to get irrationally angry or upset if you don’t get exactly what you want. It’s

عصبانی شدن یا ناراحتی غیرمنطقی است اگر دقیقاً به آنچه می خواهید نرسید.

a phrase we can use to describe adults and because you are comparing them to a child,

این عبارتی است که می‌توانیم برای توصیف بزرگسالان از آن استفاده کنیم و از آنجایی که شما آنها را با یک کودک مقایسه می‌کنید، به

it implies that you think they are being childish. 
“Ignore him. He’s just throwing his

این معنی است که فکر می‌کنید آنها کودکانه هستند. "او را نادیده بگیرید. او فقط

toys out of the pram. He’ll calm down eventually.” The 20th and final idiom is: Born with a silver

اسباب بازی هایش را از کالسکه بیرون می اندازد. او در نهایت آرام خواهد شد.» بیستمین و آخرین اصطلاح این است: متولد شده با قاشق نقره ای

spoon in their mouth. 
If someone is ‘born with a silver spoon in their mouth’, that

در دهان. اگر کسی " با قاشق نقره ای در دهانش به دنیا بیاید"، به این

means they are from a very rich family and were born into wealth.
 “Prince William

معنی است که از خانواده ای بسیار ثروتمند است و در ثروت به دنیا آمده است. شاهزاده

was born with a silver spoon in his mouth.” So there we have 20 family and childhood related

ویلیام با یک قاشق نقره ای در دهان به دنیا آمد. بنابراین ما 20 اصطلاح مربوط به خانواده و دوران کودکی داریم

idioms, but there are plenty more. If you can think of any, please do share them in

، اما تعداد بیشتری وجود دارد. اگر می توانید به هر موردی فکر کنید، لطفاً آنها را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

the comments below. And for your homework for today is to choose any 3 of the idioms we’ve discussed

. و برای تکلیف امروز شما این است که هر 3 اصطلاحی را که در این ویدیو مورد بحث قرار دادیم انتخاب کنید

in this video and think about a situation where you could use them in real life. Don’t

و در مورد موقعیتی فکر کنید که می توانید از آنها در زندگی واقعی استفاده کنید.

forget to leave your answers in the comments because...well...I love reading them.

فراموش نکنید که پاسخ های خود را در نظرات بگذارید زیرا ... خوب ... من عاشق خواندن آنها هستم.