Animal Idioms - Common English Idioms With Meaning

In today’s video, we’re going to  be learning 30 British idioms.  

در ویدیوی امروز، 30 اصطلاح انگلیسی را یاد می گیریم.

An idiom is a common phrase  which is used colloquially  

اصطلاح یک عبارت رایج است که به صورت عامیانه استفاده می شود،

but the meaning is not immediately obvious.  

اما معنی آن بلافاصله مشخص نیست.

We use so many idioms in our day to day life and  many of them are animal-related, so we’re going  

ما در زندگی روزمره خود از اصطلاحات زیادی استفاده می کنیم و بسیاری از آنها مربوط به حیوانات هستند، بنابراین می خواهیم

to focus on idioms which are animal-based today. The first idiom is: Fly on the wall. 
To be a fly  

روی اصطلاحاتی تمرکز کنیم که امروزه مبتنی بر حیوانات هستند. اصطلاح اول این است: روی دیوار پرواز کن. مگس

on the wall means to be unnoticed while watching  or listening to something.
“They’re discussing  

روی دیوار بودن به این معنی است که هنگام تماشا کردن یا گوش دادن به چیزی مورد توجه قرار نگیرید. «آنها اکنون در حال بحث درباره

the argument now. I’d love to be a fly on the  wall so I could hear what they were saying.” 

بحث هستند. دوست دارم یک مگس روی دیوار باشم تا بتوانم حرف آنها را بشنوم.»

The second idiom is: Bee’s knees.
If something is  the bee’s knees, that means it is excellent and of  

اصطلاح دوم: Bee’s knees. اگر چیزی زانوهای زنبور باشد، به این معنی است که عالی

the highest quality. You could also say someone is  the bee’s knees.
“This chocolate cake is the bee’s  

و با بالاترین کیفیت است. همچنین می‌توانید بگویید کسی زانوهای زنبور است. «این کیک شکلاتی زانوهای زنبور است

knees. You have to try it!” The third idiom is: To make a  

. شما باید آن را امتحان کنید!" اصطلاح سوم این است: برای ساختن خط

beeline.
To make a beeline for something means to  move towards it quickly and with purpose.
“I’ve  

خطی. ایجاد خط خطی برای چیزی به معنای حرکت سریع و هدفمند به سمت آن است. "من سال‌ها بود

wanted to meet Harry for ages so as soon  as I saw him, I made a beeline for him.” 

که می‌خواستم هری را ملاقات کنم، بنابراین به محض اینکه او را دیدم، برایش بیل لاین درست کردم."

The fourth idiom is: To kill two birds with one  stone.
To kill two birds with one stone means  

اصطلاح چهارم این است: کشتن دو پرنده با یک سنگ. کشتن دو پرنده با یک سنگ به معنای

to accomplish to tasks or objectives at once.
“I  wanted to try out the new restaurant and I haven’t  

انجام یکباره کارها یا اهداف است. «من می‌خواستم رستوران جدید را امتحان کنم و

seen Justine in ages so I’ve booked a table for  us both and it’ll kill two birds with one stone.” 

جاستین را چند سالی ندیدم، بنابراین برای هر دومان میز رزرو کردم و با یک سنگ دو پرنده را می‌کشد.»

The fifth idiom is: Sitting duck.
A sitting  duck is an easy target, something or someone  

اصطلاح پنجم این است: اردک نشسته. اردک نشسته یک هدف آسان، چیزی یا شخصی است

which is vulnerable to attack.
“If we leave the  shop doors unlocked it’ll be a sitting duck.” 

که در برابر حمله آسیب‌پذیر است. "اگر درهای مغازه را باز بگذاریم، اردک نشسته خواهد بود."

The sixth idiom is: To chicken out.
To  chicken out of something means to back  

اصطلاح ششم این است: مرغ کردن. بیرون آوردن چیزی به معنای عقب

out of it because of feeling scared or worried.  
“James was going to go on the rollercoaster  

نشینی از آن به دلیل احساس ترس یا نگرانی است. «جیمز قرار

but he chickened out at the last minute.” The seventh idiom is: A wild goose chase.
A wild  

بود سوار ترن هوایی شود، اما در آخرین لحظه از کار بیرون آمد.» اصطلاح هفتم این است: تعقیب غاز وحشی.

goose chase is a pointless task, particularly  one that involves travel. 
“She sent me  

تعقیب و گریز غازهای وحشی یک کار بیهوده است، مخصوصاً کاری که شامل سفر می شود. "او مرا

to the supermarket to buy socks but they don’t  even sell socks so it was a wild goose chase.” 

به سوپرمارکت فرستاد تا جوراب بخرم، اما آنها حتی جوراب نمی فروشند، بنابراین این یک تعقیب غاز وحشی بود."

The eighth idiom is: To take a bull by its  horns.
This means to face a problem directly.  

اصطلاح هشتم این است: گرفتن گاو نر از شاخ هایش. این به معنای مواجهه مستقیم با مشکل است.

Sometimes you might hear someone say to ‘grab’  a bull by its horns, which means the same  

گاهی اوقات ممکن است بشنوید که کسی می‌گوید از شاخ‌های یک گاو نر «بگیر»، که به همین معنی

thing.
“I hate confrontation but I’m so  

است. "من از رویارویی متنفرم، اما

angry that I’m going to have to take  the bull by its horns and tell her.” 

آنقدر عصبانی هستم که مجبور می شوم گاو را از شاخ هایش بگیرم و به او بگویم."

The ninth idiom is: To horse around.
To horse  around means to act in a way that is silly  

اصطلاح نهم این است: اسب سواری کردن. اسب سواری به معنای رفتار احمقانه

and playful and sometimes noisy. 
“Will you please  stop horsing around? I’m trying to concentrate.” 

و بازیگوش و گاهی پر سر و صدا است. «لطفاً از اسب سواری دست بردارید؟ من سعی می کنم تمرکز کنم."

The tenth idiom is: Until the cows come  home.
Until the cows come home means for a long,  

اصطلاح دهم این است: تا زمانی که گاوها به خانه بیایند. تا زمانی که گاوها به خانه بازگردند، مدت زمان طولانی و

possibly even never-ending length of time. It’s  usually used when talking about something that you  

احتمالاً بی پایانی خواهد بود. معمولاً وقتی درباره چیزی صحبت می‌کنید که

‘could do’ for a long time because you enjoy  it.
“I could sit here and read until the cows  

برای مدت طولانی «می‌توانید انجام دهید» زیرا از آن لذت می‌برید . «می‌توانستم اینجا بنشینم و بخوانم تا گاوها

come home but unfortunately, I’ve got work to do.” The eleventh idiom is: Dark horse.
A dark horse is  

به خانه بیایند، اما متأسفانه، کار دارم.» اصطلاح یازدهم این است: اسب تیره. اسب تیره به

somebody who is surprisingly good at something you  might not expect them to be. This could be used to  

کسی گفته می‌شود که به طرز شگفت‌انگیزی در چیزی مهارت دارد که شاید انتظارش را نداشته باشید. این را می‌توان برای

describe someone in a competition who places much  higher than expected or someone who surprises you  

توصیف فردی در یک مسابقه که بسیار بالاتر از حد انتظار قرار می‌گیرد یا کسی که شما را با مهارتش شگفت زده می‌کند، استفاده شود

with their skill.
“Wow, Beth, you’re a dark  horse- I didn’t know you could bake so well!” 

. «وای، بث، تو یک اسب تیره‌ای هستی - نمی‌دانستم می‌توانی به این خوبی نان بپزی!»

The twelfth idiom is: Hold your horses.
To  

اصطلاح دوازدهم این است: اسب های خود را نگه دارید.

hold your horses means to wait.  
Person 1: (walks through the door)  

نگه داشتن اسب های خود به معنای صبر کردن است. شخص 1: (از در می گذرد)

Hello.
Person 2: Brilliant, you’re  home. I’ve been wanting to talk to you  

سلام. شخص 2: عالی، شما در خانه هستید. من می خواستم با شما

about-
Person 1: Hold your horses,  I’ve only been here two seconds. 

درباره شخص 1 صحبت کنم: اسب های خود را نگه دارید، من فقط دو ثانیه اینجا هستم.

The thirteenth idiom is: Straight from  the horse’s mouth.
If you hear something  

اصطلاح سیزدهم این است: مستقیم از دهان اسب. اگر چیزی را

straight from the horse’s mouth, that means  you are hearing it straight from the source;  

مستقیماً از دهان اسب می شنوید، به این معنی است که آن را مستقیماً از منبع می شنوید.

from somebody who has direct  and personal experience.  

از کسی که تجربه مستقیم و شخصی دارد.


“I don’t usually pay attention to gossip but  I heard this straight from the horse’s mouth.” 

"من معمولاً به شایعات توجه نمی کنم، اما این را مستقیماً از دهان اسب شنیدم."

The fourteenth idiom is: In two shakes of a lamb’s  tail.
In two shakes of a lamb’s tail means in a  

اصطلاح چهاردهم این است: در دو تکان دادن دم بره . در دو تکان دم بره یعنی در

very short amount of time.
“I’ll be back with  a cup of tea in two shakes of a lamb’s tail.” 

مدت زمان بسیار کوتاهی. "من با یک فنجان چای در دو تکان دم بره برمی گردم."

The fifteenth idiom is: To go the whole hog.
To  go the whole hog means to really commit to  

اصطلاح پانزدهم این است: رفتن کل گراز. کل گراز رفتن به معنای متعهد شدن واقعاً به

something and to take it as far as possible.
“Most  people in the office don’t celebrate Halloween,  

چیزی و بردن آن تا آنجا که ممکن است است. «بیشتر افراد در اداره هالووین را جشن نمی‌گیرند،

but Anna goes the whole hog every year.” The sixteenth idiom is: The cat’s  

اما آنا هر سال به کل گراز می‌رود.» اصطلاح شانزدهم این است:

pyjamas.
Similar to the bee’s knees, if something  or someone is the cat’s pyjamas, that means they  

پیژامه گربه. مانند زانوهای زنبور، اگر چیزی یا شخصی لباس خواب گربه باشد، به این معنی است که آنها

are the best. 
“My last teacher wasn’t very good  but my new one is great- she’s the cat’s pyjamas.” 

بهترین هستند. "آخرین معلم من خیلی خوب نبود، اما معلم جدیدم عالی است - او پیژامه گربه است."

The seventeenth idiom is: To let the cat  out of the bag.
To let the cat out of the  

اصطلاح هفدهم این است: اجازه دادن به گربه از کیف. رها کردن گربه از

bag means to reveal a secret. This could be  accidentally or it could be on purpose.
“I  

کیف به معنای فاش کردن یک راز است. این ممکن است تصادفی یا عمدی باشد. «

think it’s time I let the cat  out of the bag… I’m pregnant!” 

فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که گربه را از کیف بیرون بیاورم... باردارم!»

The eighteenth idiom is: Cat got your  tongue?
This is a question you might  

اصطلاح هجدهم این است: گربه زبانت را گرفت؟ این سؤالی است که ممکن است

ask somebody who is being unusually quiet.  
“What’s the matter? Cat got your tongue?” 

از کسی بپرسید که به طور غیرعادی ساکت است. "موضوع چیه؟ گربه زبونتو خورده؟"

The nineteenth idiom is: Raining  cats and dogs.
If someone says it is  

اصطلاح نوزدهم این است: باران گربه و سگ. اگر کسی بگوید که

raining cats and dogs, that means it  is raining very heavily outside.
“I  

باران گربه‌ها و سگ‌ها می‌بارد، به این معنی است که بیرون باران بسیار شدیدی می‌بارد. «من

wanted to go for a run but it’s raining cats and  dogs outside so I think I’ll go tomorrow instead.” 

می‌خواستم برای دویدن بروم، اما بیرون باران گربه‌ها و سگ‌ها می‌بارد، بنابراین فکر می‌کنم فردا به جای آن بروم.»

The twentieth idiom is: To let sleeping dogs  lie.
To let sleeping dogs lie means to leave  

اصطلاح بیستم این است: اجازه دادن به سگ های خواب دروغ بگویند. اجازه دادن به سگ های خوابیده به این معناست که یک موقعیت را به حال خود رها کنید

a situation alone, to not interfere so you  don’t cause trouble.
Person 1: “I’m so angry,  

، مداخله نکنید تا مشکلی ایجاد نکنید. شخص 1: "من خیلی عصبانی هستم،

I’m going to call her right now and argue with  her.”
Person 2: “Wait a minute. Don’t you think  

همین الان به او زنگ می زنم و با او بحث می کنم." شخص 2: «یک دقیقه صبر کنید. آیا فکر نمی‌کنید

it might be better just to let sleeping dogs lie?” The twenty-first idiom is: In the doghouse.
To  

شاید بهتر باشد که سگ‌های خوابیده دروغ بگویند؟» اصطلاح بیست و یکم این است: در خانه سگ.

be in the doghouse means to be  in trouble or disgrace. Usually,  

در خانه سگ بودن به معنای در مشکل یا ننگ بودن است. معمولاً،

because you’ve upset or angered somebody with  something you’ve done or not done.
“He forgot his  

چون با کاری که انجام داده‌اید یا انجام نداده‌اید، کسی را ناراحت یا عصبانی کرده‌اید. "او تولد دوست دخترش را فراموش کرده است

girlfriend’s birthday so he’s in the doghouse.” The twenty-second idiom is: Dog eat dog.
‘Dog  

، بنابراین در خانه سگ است." اصطلاح بیست و دوم این است: سگ خوردن سگ. «سگ

eat dog’ is a phrase we use to describe  an environment which is very competitive,  

سگ بخور» عبارتی است که ما برای توصیف محیطی بسیار رقابتی

to an extent where people are prepared  to harm one another to win.
“I  

به کار می‌بریم،   تا حدی که مردم آماده هستند به یکدیگر آسیب برسانند. «من

hate working in that office because it’s dog  eat dog in there. Everybody tries to make each  

از کار کردن در آن دفتر متنفرم، زیرا آنجا سگ‌ها سگ‌ها را می‌خورند. همه سعی می کنند

other look bad to make themselves look better.” The twenty-third idiom is: Ants in your pants.
If  

یکدیگر را بد جلوه دهند تا خود را بهتر نشان دهند.» اصطلاح بیست و سوم این است: Ants in your pants. اگر

you have ants in your pants, that means you are  

در شلوارتان مورچه دارید، به این معنی است که

restless and moving around a lot, usually  because you are nervous or excited.
Person 1:  

بیقرار هستید و زیاد در حال حرکت هستید، معمولاً به این دلیل که عصبی یا هیجان زده هستید. شخص 1:

“You’ve got ants in your pants  today.”
Person 2: (pacing) “I’m so nervous  

"امروز مورچه ای در شلوارت داری ." شخص 2: (با قدم زدن) "من خیلی عصبی هستم

about this job interview- I can’t sit still!” The twenty-fourth idiom is: To smell a rat.
To  

درباره این مصاحبه شغلی - نمی توانم یک جا بنشینم!" اصطلاح بیست و چهارم این است: بوییدن موش.

smell a rat means to be suspicious of a lie.  
“She said she couldn’t come to my birthday party  

بوییدن موش به معنای مشکوک بودن به دروغ است. "او گفت که نمی تواند به جشن تولد من بیاید،

because she had other plans but I smell a rat.” The twenty-fifth idiom is: Fishy.
If something is  

زیرا او برنامه های دیگری دارد اما من بوی موش را حس می کنم." اصطلاح بیست و پنجم این است: ماهی. اگر چیزی

fishy, that means it is suspicious.
“There’s  

ماهیتی است، به این معنی است که مشکوک است. «یک

something fishy going on in that office.  Something’s not quite right with their numbers.” 

چیز عجیبی در آن دفتر در حال وقوع است. چیزی با تعداد آنها درست نیست."

The twenty-sixth idiom is: To have bigger  fish to fry.
If you have bigger fish to fry,  

اصطلاح بیست و ششم این است: ماهی بزرگتر برای سرخ کردن داشته باشیم. اگر ماهی بزرگتری برای سرخ کردن دارید،

that means you have more  important or better things to  

این بدان معناست که کارهای مهمتر یا بهتری برای

do.
“Don’t worry about the invitations, you have  bigger fish to fry. You need to find a venue.” 

انجام   دارید. «نگران دعوتنامه ها نباشید، شما ماهی های بزرگتری برای سرخ کردن دارید. شما باید یک مکان پیدا کنید.»

The twenty-seventh idiom is: Another kettle of  fish.
If something is another kettle of fish,  

اصطلاح بیست و هفتم این است: کتری ماهی دیگر. اگر چیزی یک کتری ماهی دیگر،

or a whole other kettle of fish, that means  it is entirely different.
Person 1: “I’m just  

یا یک کتری ماهی دیگر باشد، به این معنی است که کاملاً متفاوت است. شخص 1: "من

so stressed because we’re moving house and  it’s all changing so quickly.”
Person 2: “And  

خیلی استرس دارم زیرا ما خانه را عوض می کنیم و همه چیز به سرعت در حال تغییر است." شخص 2: "و

how’s your mum?”
Person 1: “That’s  a whole other kettle of fish.” 

حال مادرت چطور است؟" شخص 1: "این یک کتری ماهی دیگر است."

The twenty-eighth idiom is: Crocodile  tears.
Crocodile tears are fake tears,  

اصطلاح بیست و هشتم این است: اشک تمساح. اشک تمساح اشک های ساختگی هستند

for example, if somebody is pretending to cry or  has forced themselves to cry to gain something.  

، مثلاً اگر کسی تظاهر به گریه کند یا برای به دست آوردن چیزی خود را مجبور کرده است که گریه کند.


“I know they’re crocodile tears.  She doesn’t actually care about me.” 

"من می دانم که آنها اشک تمساح هستند. او در واقع به من اهمیت نمی دهد.»

The twenty-ninth idiom is: Elephant in the  room.
An elephant in the room is something obvious  

اصطلاح بیست و نهم این است: فیل در اتاق. فیل در اتاق چیزی آشکار

and uncomfortable which has not been  discussed.
“Obviously I know that  

و ناراحت کننده است که درباره آن صحبتی نشده است . "بدیهی است که می دانم که

he’s said horrible things about me but I didn’t  mention it so there’s an elephant in the room.” 

او چیزهای وحشتناکی درباره من گفته است، اما من به آن اشاره نکردم، بنابراین یک فیل در اتاق وجود دارد."

And finally, the thirtieth idiom is: To have the  lion’s share.
To have or get the lion’s share  

و در نهایت، اصطلاح سی ام این است: داشتن سهم شیر. داشتن یا بدست آوردن سهم شیر

of something means to have the largest amount of  something.
“As the main character in Harry Potter,  

از چیزی به معنای داشتن بیشترین مقدار از چیزی است. دانیل رادکلیف به عنوان شخصیت اصلی هری پاتر،

Daniel Radcliffe gets the lion’s  share of the praise but I think  

سهم بزرگی از ستایش را به خود اختصاص می‌دهد، اما من فکر می‌کنم

all of the other actors are just as good.” So there we have 30 British animal idioms.  

همه بازیگران دیگر به همان اندازه خوب هستند.» بنابراین ما 30 اصطلاح انگلیسی حیوانات داریم.

How many of them did you know already? And can  you think of any more which are not on this list?  

چند تا از آنها را قبلا می شناختید؟ و آیا می‌توانید به موارد دیگری فکر کنید که در این فهرست نیستند؟

If you can, leave them in the comments and you get  bonus points if you can explain what it means too.

اگر می‌توانید، آن‌ها را در نظرات بگذارید و اگر بتوانید معنی آن را هم توضیح دهید، امتیاز جایزه دریافت می‌کنید.

Don't forget to follow me on my  Instagram page where I regularly post  

فراموش نکنید که من را در صفحه اینستاگرام من دنبال کنید، جایی که من به طور منظم

idioms pretty much every other  day, so if you enjoy learning them  

اصطلاحات را تقریباً یک روز در میان پست می‌کنم، بنابراین اگر از یادگیری آنها لذت می‌برید

then that's the place to be, otherwise,  I will see you in the next lesson.

، آن جا همان جایی است که باید باشید، در غیر این صورت، شما را در درس بعدی می‌بینم.