Learn English Vocabulary Daily #11.4 - British English Podcast

Hello, welcome to The English Like a Native Podcast.

سلام، به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.

My name's Anna and you're listening to Week 11, Day 4 of Your English

اسم من آنا است و شما هفته یازدهم، روز چهارم سریال Your English

Five a Day, a series that aims to increase your vocabulary by five

Five a Day را گوش می‌دهید، مجموعه‌ای که قصد دارد دایره لغات شما را

pieces every day from Monday to Friday.

هر روز از دوشنبه تا جمعه پنج قطعه افزایش دهد.

So, let's kick off today's list.

بنابراین، بیایید لیست امروز را شروع کنیم.

As we've done every day this week, we're starting with a noun and it is niche.

همانطور که این هفته هر روز انجام داده‌ایم، با یک اسم شروع می‌کنیم و آن جایگاه است.

Niche is spelled N I C H E.

طاقچه به صورت N I C H E نوشته می شود.

In American English, this is sometimes pronounced niche, niche, but in

در انگلیسی آمریکایی، گاهی اوقات به صورت niche، niche تلفظ می شود، اما در

British English, this is niche.

انگلیسی بریتانیایی، این niche است.

A niche refers to a job or a position that's very suitable for someone,

طاقچه به شغل یا موقعیتی اطلاق می شود که برای شخصی بسیار مناسب است،

especially one that they like.

به خصوص موقعیتی که او دوست دارد.

So, for example, my niche is content creation that's educational.

بنابراین، برای مثال، جایگاه من تولید محتوای آموزشی است.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"You've really found a niche for yourself with your jewellery making, when is your

"شما واقعاً با ساخت جواهرات خود جایگاه مناسبی برای خود پیدا کرده اید،

new shop opening on the high street?"

فروشگاه جدید شما کی در خیابان بزرگ افتتاح می شود؟"

Next on the list is another noun and it is novelty, novelty.

بعدی در لیست یک اسم دیگر است و آن تازگی، تازگی است.

Novelty is spelled N O V E L T Y.

تازگی نوشته شده است N O V E L T Y.

Novelty.

تازگی.

Novelty.

تازگی.

Novelty is the quality of being new and unusual, something that has not been

تازگی، کیفیت جدید و غیرعادی بودن است ، چیزی که

experienced before and is so interesting.

قبلا تجربه نشده و بسیار جالب است.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"Tourists are still a novelty on the remote island of Fogo in Canada."

گردشگران هنوز در جزیره دورافتاده فوگو در کانادا تازگی دارند.

Personally, I would say that getting a lie-in these days, or even a good

من شخصاً می گویم که این روزها یک دروغ گفتن، یا حتی یک

night's sleep — an undisturbed eight hours of sleep, that would be a

خواب خوب شبانه - هشت ساعت خواب بدون مزاحمت،

novelty to me in my current situation.

برای من در وضعیت فعلی من تازگی دارد. در

Moving on, we have a verb now and it is overshadow.

ادامه، اکنون یک فعل داریم و تحت الشعاع قرار گرفته است. تحت

To overshadow.

الشعاع قرار دادن.

This is spelled O V E R S H A D O W.

این به صورت O V E R S H A D O W نوشته می شود

Overshadow.

. تحت

To overshadow something is to cause someone or something to

الشعاع قرار دادن چیزی است که باعث می شود کسی یا چیزی

seem less important or less happy.

کمتر مهم یا کمتر خوشحال به نظر برسد.

So, some bad news might overshadow a joyous event.

بنابراین، برخی اخبار بد ممکن است یک رویداد شاد را تحت الشعاع قرار دهد.

For example, if someone close to you dies the day before your wedding day, that

به عنوان مثال، اگر یکی از نزدیکان شما یک روز قبل از روز عروسی شما بمیرد، این

death is going to overshadow your wedding.

مرگ عروسی شما را تحت الشعاع قرار می دهد.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"Karen has always felt overshadowed by her famous elder sister."

"کارن همیشه تحت الشعاع خواهر بزرگتر مشهورش بوده است."

Next on the list, we have an idiom and it is compare notes, Compare notes.

بعدی در لیست، ما یک اصطلاح داریم و آن مقایسه یادداشت ها، مقایسه یادداشت ها است.

So, this is spelled C O M P A R E, compare.

بنابراین، این را C O M P A R E می نویسند، مقایسه کنید.

Notes, N O T E S.

یادداشت‌ها، N O T E S.

So, if two people are comparing notes, then they tell each other

بنابراین، اگر دو نفر یادداشت‌ها را با هم مقایسه می‌کنند، به یکدیگر می‌گویند

what they think about something that they've both done or experienced.

درباره کاری که هر دو انجام داده‌اند یا تجربه کرده‌اند، چه فکر می‌کنند.

So, for example, if I go for an audition to be in a West End show, and

بنابراین، به عنوان مثال، اگر من برای حضور در یک برنامه وست اند برای تست بازیگری بروم و

I hear that you have also auditioned with the same casting director for

بشنوم که شما با همان مدیر بازیگران برای

the same show, then I might say,

همان برنامه تست بازیگری داده اید، ممکن است بگویم:

"Oh, let's go for a coffee and compare notes."

"اوه، بیا بریم قهوه بخوریم. و یادداشت ها را مقایسه کنید."

We haven't literally written anything down.

ما به معنای واقعی کلمه چیزی ننوشته ایم.

There are no notes to look at, but we will discuss our experience and, you

هیچ یادداشتی برای نگاه کردن وجود ندارد، اما ما در مورد تجربه خود بحث خواهیم کرد و، می

know, try to gain greater knowledge and insight by learning about the other

دانید، سعی می کنیم با یادگیری در مورد

person's experience of the same thing.

تجربه فرد مقابل از همان چیز، دانش و بینش بیشتری به دست آوریم.

Or, if you also get a Ninja, so I've got an air fryer called a Ninja.

یا اگر شما هم یک نینجا دارید، من یک سرخ کن هوا به نام نینجا دارم.

If you get a Ninja air fryer too, then I might say,

اگر شما هم یک سرخ کن بادی نینجا تهیه کنید ، ممکن است بگویم:

"Oh, let's compare notes.

"اوه، بیایید یادداشت ها را با هم مقایسه کنیم.

What do you think?

What have you been able to make with it?

نظر شما چیست؟

چه چیزی توانسته اید با آن بسازید؟

Was it a good purchase?

خرید خوبی بود؟

Are you enjoying it?"

آیا از آن لذت می برید؟"

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

"We had both been out with the same man at different points in our lives, so

هر دوی ما در مقاطع مختلف زندگی با یک مرد بیرون رفته بودیم ، بنابراین

it was interesting to compare notes."

مقایسه یادداشت ها جالب بود.

Last on our list is an adjective and it is tailored, tailored.

آخرین در لیست ما یک صفت است و آن را تطبیق داده شده است، تطبیق داده شده است.

We spell this T A I L O R E D.

ما این را T A I L O R E D.

Tailored.

Tailored می نویسیم.

Tailored.

دوخته شده.

If something is tailored, particularly clothing, or a course perhaps,

اگر چیزی سفارشی شده باشد، مخصوصاً لباس، یا شاید یک دوره آموزشی،

then it's made or changed to suit a particular situation or purpose.

آنگاه ساخته یا تغییر داده شده است تا با موقعیت یا هدف خاصی مطابقت داشته باشد.

So, a tailored suit is a suit that has been adjusted to fit a specific body.

بنابراین، کت و شلوار دوخت، کت و شلواری است که متناسب با اندام خاصی تنظیم شده است.

So, you wouldn't buy a tailored suit off the peg, you wouldn't walk into a shop

بنابراین، شما نمی توانید یک کت و شلوار دوخته شده را از روی گیره بخرید، وارد یک مغازه نمی شوید

and just buy one, you'd have to be fitted, and you'd have to see a tailor who would

و فقط یکی را می خریدید، باید تناسب دارید، و باید خیاطی را ببینید که

measure you and make the alterations and then try it on you and see if it

شما را اندازه بگیرد و بسازد. تغییرات را انجام دهید و سپس آن را روی خود امتحان کنید و ببینید که آیا

works and make additional alterations if needed, so that your tailored suit

کار می کند یا خیر و در صورت نیاز تغییرات اضافی را انجام دهید تا کت و شلوار دوخت شما

is perfectly tailored to your body.

کاملاً متناسب با بدن شما باشد.

A course that is tailored to you would be a course that's adjusted and changed

دوره ای که برای شما طراحی شده باشد، دوره ای خواهد بود که

in order to suit your learning needs.

به منظور مطابقت با نیازهای آموزشی شما تنظیم و تغییر می کند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

"This project clearly requires a tailored computer programme, we're going to have

"این پروژه به وضوح نیاز به یک برنامه کامپیوتری مناسب دارد، ما باید

to hire someone to write it for us."

کسی را استخدام کنیم تا آن را برای ما بنویسد."

Okay, so that's our five for today.

خوب، پس این پنج مورد امروز ماست.

Let's recap.

بیایید خلاصه کنیم.

We had the noun niche, which is a job or a position that's

ما اسم طاقچه را داشتیم، که شغل یا موقعیتی است که

suitable, very suitable for someone, especially one that they like.

مناسب است، برای کسی بسیار مناسب است، به خصوص موقعیتی که او دوست دارد.

Then we had the noun novelty where something is quite new and unusual or

سپس اسم جدید را داشتیم که در آن چیزی کاملاً جدید و غیرعادی است یا

something that's not being experienced before, something very interesting.

چیزی که قبلاً تجربه نشده بود ، چیزی بسیار جالب.

"Ooh, novelty!"

"اوه، تازگی!"

Then we had the verb overshadow to cause someone or something to be

سپس فعل shadow را داشتیم تا باعث شود کسی یا چیزی

less happy or to seem less important.

کمتر خوشحال شود یا مهمتر به نظر برسد.

Then we had the idiom compare notes, when two people who've experienced

سپس اصطلاح مقایسه یادداشت‌ها را داشتیم، زمانی که دو نفر که تجربه‌های مشابهی را تجربه کرده‌اند، درباره

the same thing discuss their experiences and their thoughts.

تجربیات و افکارشان بحث می‌کنند.

And we finished with the adjective tailored, where something is

و ما با صفت tailored به پایان رسیدیم ، جایی که چیزی

changed or made especially to suit a particular situation or purpose.

تغییر می‌کند یا ساخته می‌شود مخصوصاً برای یک موقعیت یا هدف خاص.

Let's now do this for pronunciation purposes.

حالا بیایید این کار را برای اهداف تلفظ انجام دهیم.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Niche.

موقعیت مناسب، جایگاه.

Niche.

موقعیت مناسب، جایگاه.

Novelty.

تازگی.

Novelty.

تازگی.

Overshadow.

تحت الشعاع قرار دادن

Overshadow.

تحت الشعاع قرار دادن

Compare notes.

یادداشت ها را مقایسه کنید

Compare notes.

یادداشت ها را مقایسه کنید

Tailored.

دوخته شده.

Tailored.

دوخته شده.

Fantastic.

خارق العاده.

How would you describe a suit that has been made specifically to fit your body?

کت و شلواری را که به طور خاص برای تناسب اندام شما ساخته شده است، چگونه توصیف می کنید؟

A tailored suit.

یک کت و شلوار دوخت از

What verb would you use to describe something that makes

چه فعل برای توصیف چیزی استفاده می کنید که باعث می شود

something else seem less important?

چیز دیگری کمتر مهم به نظر برسد؟

Overshadow.

تحت الشعاع قرار دادن

How about something that's quite new and unusual and really interesting?

در مورد چیزی که کاملا جدید و غیرمعمول و واقعا جالب است چطور؟ از

What noun would you use for that?

چه اسمی برای آن استفاده می کنید؟

A novelty, a novelty.

یک تازگی، یک تازگی.

And what about if you find a position that's very suitable for you?

و اگر موقعیتی را پیدا کنید که برای شما بسیار مناسب است، چطور؟ از

What noun would you use to describe that?

چه اسمی برای توصیف آن استفاده می کنید؟

A niche, a niche.

یک طاقچه، یک طاقچه.

Now we've both done the same thing in the same place.

حالا هر دوی ما همان کار را در یک مکان انجام داده ایم. از

What idiom should we use to describe talking about our experiences?

چه اصطلاحی برای توصیف صحبت در مورد تجربیات خود استفاده کنیم؟

Compare notes.

یادداشت ها را مقایسه کنید

Compare notes.

یادداشت ها را مقایسه کنید

Fantastic.

خارق العاده.

Let's bring all of those together in a little story.

بیایید همه آنها را در یک داستان کوچک گرد هم بیاوریم.

In the world of Wall Street, there are two brothers, Ryan and Kyle.

در دنیای وال استریت، دو برادر به نام‌های رایان و کایل زندگی می‌کنند.

They are both successful traders, but they have very different styles and strategies.

آنها هر دو معامله گر موفقی هستند، اما سبک ها و استراتژی های بسیار متفاوتی دارند.

Ryan is a risk-taker, so trading is really his niche.

رایان فردی ریسک پذیر است، بنابراین تجارت واقعاً جایگاه اوست.

He likes to explore new and exciting markets.

او دوست دارد بازارهای جدید و هیجان انگیز را کشف کند.

He's always looking for the next big thing, the novelty

او همیشه به دنبال چیز بزرگ بعدی است، چیز جدیدی

that will make him a fortune.

که او را ثروتمند کند.

Kyle is a conservative who likes to stick to the established and proven sectors.

کایل محافظه‌کاری است که دوست دارد به بخش‌های تثبیت‌شده و اثبات‌شده پایبند باشد.

He tailors each investment to suit his client's exact needs and he's

او هر سرمایه گذاری را متناسب با نیازهای دقیق مشتری خود تنظیم می کند و

always looking for the safe and steady returns, the reliability

همیشه به دنبال بازدهی مطمئن و ثابت است، قابلیت اطمینانی

that will secure his wealth.

که ثروت او را تضمین کند.

The brothers are constantly trying to outdo each other, to prove who

برادران دائماً در تلاش هستند تا از یکدیگر سبقت بگیرند تا ثابت کنند چه کسی

is the smarter and better trader.

تاجر باهوش تر و بهتر است.

They compare notes, they compare portfolios, they compare profits.

آنها یادداشت ها را مقایسه می کنند، سبدها را مقایسه می کنند، سود را مقایسه می کنند.

They also compare lifestyles, cars, houses, and girlfriends.

آنها همچنین سبک زندگی، اتومبیل، خانه و دوست دختر را مقایسه می کنند.

They are obsessed with each other, and are never satisfied.

آنها نسبت به یکدیگر وسواس دارند و هرگز راضی نیستند.

The rivalry between Ryan and Kyle is so intense that it often overshadows their

رقابت بین رایان و کایل به قدری شدید است که اغلب

other relationships and responsibilities.

روابط و مسئولیت های دیگر آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.

They have neglected their family, their friends, and their colleagues.

آنها از خانواده، دوستان و همکاران خود غافل شده اند.

They have also neglected their own health and happiness.

آنها همچنین از سلامتی و خوشبختی خود غافل شده اند.

They have become slaves to their egos and their ambitions.

آنها برده ی منیت ها و جاه طلبی هایشان شده اند.

What will happen to Ryan and Kyle?

چه اتفاقی برای رایان و کایل خواهد افتاد؟

Will they ever reconcile their differences and respect each other?

آیا آنها هرگز اختلافات خود را آشتی خواهند داد و به یکدیگر احترام خواهند گذاشت؟

Or will they continue to fight to be the better twin and trader?

یا به مبارزه ادامه خواهند داد تا دوقلو و معامله گر بهتر باشند؟

Will they ever find peace and balance in their lives?

آیا آنها هرگز در زندگی خود به آرامش و تعادل خواهند رسید؟

Or will they lose everything that actually matters?"

یا همه چیزهایی را که واقعاً مهم است از دست خواهند داد ؟"

And that brings us to the end of today's episode.

و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.

As always, I hope you found it useful.

مثل همیشه، امیدوارم که برای شما مفید بوده باشد.

Have a lovely day.

روز خوبی داشته باشید.

Until next time, take care and goodbye.

تا دفعه بعد، مراقب باشید و خداحافظ.