GROUP JOB INTERVIEW: What to say and do to succeed

Hi everyone!

سلام به همه!

In today's lesson, we're going to talk about group job interviews, and I'm also going to

در درس امروز در مورد مصاحبه های شغلی گروهی صحبت می کنیم و همچنین

teach you phrases you can use if you get in a group job interview situation.

عباراتی را به شما آموزش می دهم که در صورت قرار گرفتن در موقعیت مصاحبه شغلی می توانید از آنها استفاده کنید .

Group job interviews are common if you've just graduated and you're looking to get into

اگر به تازگی فارغ التحصیل شده اید و به دنبال وارد شدن به

certain kinds of work, you go and you're interviewed all together with lots of people at the same

انواع خاصی از کار هستید، می روید و همزمان با افراد زیادی با هم مصاحبه می کنید، مصاحبه های شغلی گروهی رایج است

time.

.

They're also common in trendy kind of work places or in particular areas of work.

آنها همچنین در مکان های کاری مرسوم یا در مناطق کاری خاص رایج هستند.

Like, if you're going to work in a call center.

مثلاً اگر قرار است در مرکز تماس کار کنید.

So, let's have a look at an example exercise at the group job interview situation, because

بنابراین، بیایید به یک تمرین مثال در موقعیت مصاحبه شغلی گروهی نگاهی بیندازیم،

it's very different to go into your interview in your suit and answering questions - question,

زیرا بسیار متفاوت است که با لباس خود وارد مصاحبه شوید و به سؤالات پاسخ دهید - سؤال،

answer, question, answer, all just for you.

پاسخ، سؤال، پاسخ، همه فقط برای شما.

In the group job interview situation, you have to do tasks and activities with other

در موقعیت مصاحبه شغلی گروهی، باید کارها و فعالیت هایی را با سایر

people in a group.

افراد یک گروه انجام دهید.

And while that's happening, your interviewers watch you and they observe what you're doing.

و در حالی که این اتفاق می افتد، مصاحبه کنندگان شما را تماشا می کنند و آنچه را که انجام می دهید مشاهده می کنند.

So, depends on what they're looking for.

بنابراین، بستگی به چیزی دارد که آنها به دنبال آن هستند.

Sometimes, they'll be looking for people who are leaders, people who are assertive, people

گاهی اوقات، آنها به دنبال افرادی هستند که رهبر هستند، افرادی که قاطعیت دارند، افرادی

who can put themselves forward in a group.

که می توانند خود را در یک گروه مطرح کنند.

And sometimes, they'll be looking for people who are good team players, people who work

و گاهی اوقات، آنها به دنبال افرادی هستند که بازیکنان تیم خوبی هستند، افرادی که

well in a group with other people.

در یک گروه با افراد دیگر به خوبی کار می کنند.

And they'll also be looking for people who are confident, people who have got good people

و همچنین به دنبال افرادی خواهند بود که اعتماد به نفس دارند، افرادی که

skills in general.

به طور کلی مهارت های مردمی خوبی دارند.

So, depending on the job and what they're looking for, they'll watch you interacting

بنابراین، بسته به شغل و آنچه که به دنبال آن هستند، تعامل شما

with other people in the group.

با سایر افراد گروه را مشاهده می کنند.

An example exercise - I had this exercise at a group job interview that I once did,

یک تمرین مثال - من این تمرین را در یک مصاحبه شغلی گروهی انجام دادم که یک بار انجام دادم،

and although I can write all the things to say now and tell you about it, because I'm

و اگرچه می توانم همه چیزهایی را که اکنون می توانم بگویم بنویسم و ​​در مورد آن به شما بگویم، زیرا من

a good teacher, this kind of interview situation is not my forte.

معلم خوبی هستم، این نوع موقعیت مصاحبه مناسب نیست. قدرت من

It's not what I'm best at.

این چیزی نیست که من در آن بهترین هستم.

And anyway, so the task was a story, like, "You've been shipwrecked on a desert island,

و به هر حال، بنابراین، کار یک داستان بود، مانند، "شما در جزیره ای بیابانی غرق شده اید،

and you're not going to be rescued for three days.

و قرار نیست تا سه روز نجات یابید .

Here is a list of survival equipment, or a list of equipment", but actually there's more

اینجا لیستی از تجهیزات بقا یا لیستی از تجهیزات است." ، اما در واقع چیزهای بیشتری

things on the list.

در لیست وجود دارد.

"You can pick three items from the list.

"شما می توانید سه مورد را از لیست انتخاب کنید.

Which ones do you choose?"

کدام یک را انتخاب می کنید؟"

So, in your group, you have to go into the roleplay and talk about the things from the

بنابراین، در گروه خود، باید وارد نقش آفرینی شوید و در مورد چیزهایی از

list that you need to survive until you're rescued.

فهرست صحبت کنید که برای زنده ماندن تا زمانی که نجات یابید، نیاز دارید .

So, there might be reasons that you say, "We need the matches, because we want to make

بنابراین، ممکن است دلایلی وجود داشته باشد که بگویید، "ما به کبریت نیاز داریم، زیرا می

a fire.

خواهیم آتش درست

We need the lighter also, because we want to make a fire", but you might have a reason

کنیم. ما به فندک هم نیاز داریم، زیرا می خواهیم آتش درست کنیم"، اما ممکن است دلیلی داشته باشید که

why matches are better than a lighter.

چرا کبریت بهتر از آن است. فندک.

Somebody else might say, "We need tinned meat, because we have to eat something here while

یکی دیگر ممکن است بگوید، "ما به گوشت کنسرو شده نیاز داریم، زیرا باید در اینجا چیزی بخوریم، در حالی

we're waiting to be rescued", and you could say, "Well, if we have the meat, we need to

که منتظر نجات هستیم"، و شما می توانید بگویید، "خب، اگر گوشت داریم، باید

open the meat with a tin opener."

گوشت را با یک غذا باز کنیم." قلع بازکن."

Or, you could say, "Well, we need a mobile phone so we can call our families or call

یا می توانید بگویید: "خب، ما به یک تلفن همراه نیاز داریم تا بتوانیم با خانواده خود تماس بگیریم یا با

the rescue services."

خدمات امداد و نجات تماس بگیریم."

So, there is - in these group job interview situations, there isn't always a right answer.

بنابراین، وجود دارد - در این موقعیت های مصاحبه شغلی گروهی، همیشه پاسخ درستی وجود ندارد.

It's more about how do you interact with the other people in that situation.

بیشتر به نحوه تعامل شما با افراد دیگر در آن موقعیت بستگی دارد.

So, of course, you need something to say.

بنابراین، البته، شما نیاز به چیزی برای گفتن دارید.

You don't want to just be watching everyone talk and you're not saying anything.

شما نمی خواهید فقط نظاره گر صحبت های همه باشید و چیزی نگویید.

But also, we have to deal with other people and display our ability to interact in those

اما همچنین، ما باید با افراد دیگر برخورد کنیم و توانایی خود را برای تعامل در آن

kind of group situations.

نوع موقعیت‌های گروهی نشان دهیم.

So, let's look at the first phrases.

بنابراین، بیایید به اولین عبارات نگاه کنیم.

These are indirect suggestions.

اینها پیشنهادات غیر مستقیم است.

So, when you want to give an idea but you don't want to be like, "Hey", really forceful,

بنابراین، وقتی می‌خواهید ایده‌ای بدهید، اما نمی‌خواهید مانند «هی»، واقعاً زورگو باشید،

"this is what we're going to go.

«این چیزی است که ما قرار است برویم.

I'm the leader, I'm the boss of the group, this is what we're going to do."

من رهبر هستم، من رئیس سازمان هستم. گروه، این کاری است که ما می خواهیم انجام دهیم."

You can phrase what you're saying more gently and with more tact.

شما می توانید آنچه را که می گویید با ملایمت تر و با درایت بیشتری بیان کنید.

So, if you wanted to choose the matches, you could say, "Does anyone else think we should

بنابراین، اگر می‌خواهید مسابقات را انتخاب کنید، می‌توانید بگویید: "آیا کسی فکر می‌کند ما باید

choose the matches?"

مسابقات را انتخاب کنیم؟"

It's like, I think we should choose the matches, does anyone else think we should?

مثل این است که من فکر می‌کنم ما باید مسابقات را انتخاب کنیم، آیا کسی فکر می‌کند ما باید انتخاب کنیم؟

If you agree, then it's a good idea.

اگر موافق هستید، پس ایده خوبی است.

How about we choose the matches?

ما چطور مسابقات را انتخاب کنیم؟

What if we choose the matches?

اگر مسابقات را انتخاب کنیم چه؟

Yeah, I think the matches are a good idea.

بله، من فکر می کنم مسابقات ایده خوبی است.

Let's choose the matches.

بیایید مسابقات را انتخاب کنیم.

Or, we could say, "What are your thoughts if we choose the matches?"

یا می‌توانیم بگوییم، " اگر مسابقات را انتخاب کنیم، نظر شما چیست؟"

What are your thoughts if we choose the matches?

اگر مسابقات را انتخاب کنیم، نظر شما چیست؟

Instead of saying directly, "I want to choose the matches", we can use all of these example

به جای اینکه مستقیماً بگوییم «من می‌خواهم مسابقات را انتخاب کنم»، می‌توانیم از همه این

phrases to more gently give our opinion about the thing we want to choose.

عبارات مثال استفاده کنیم تا با ملایمت‌تر نظر خود را در مورد چیزی که می‌خواهیم انتخاب کنیم بیان کنیم.

And when we say that, other people might start talking about it.

و وقتی ما این را می گوییم، افراد دیگر ممکن است شروع به صحبت در مورد آن کنند.

Let's look now, if we want to be more assertive.

اگر می‌خواهیم قاطعانه‌تر باشیم، حالا نگاه کنیم.

This is going to be the language chosen by people who are more natural in leadership

این زبانی است که توسط افرادی انتخاب می شود که در نقش های رهبری طبیعی

kind of roles.

تر هستند.

People who want to be in charge of the project, perhaps we'd see this in graduate recruitment.

افرادی که می خواهند مسئولیت پروژه را بر عهده بگیرند، شاید در جذب فارغ التحصیلان شاهد این موضوع باشیم.

They'd be looking for, you know, people who can just go in the situation and take charge

می دانید، آنها به دنبال افرادی می گردند که بتوانند در این موقعیت قرار بگیرند و مسئولیت گروه را بر عهده بگیرند

in the group.

.

"I'm absolutely convinced that we should select the tin opener.

"من کاملا متقاعد شده ام که باید قلع بازکن را انتخاب کنیم.

If we don't have the tin opener, we can't open the meat."

اگر قلع بازکن نداشته باشیم، نمی توانیم گوشت را باز کنیم."

Absolutely, I'm certain, I'm absolutely convinced.

کاملاً، من مطمئن هستم، من کاملاً متقاعد شده ام.

Trust me, I know that we should choose the tin opener.

به من اعتماد کنید، من می دانم که ما باید قلع بازکن را انتخاب کنیم .

I go camping, and you can't open tins unless you've got a tin opener.

من به کمپینگ می روم و شما نمی توانید قوطی ها را باز کنید مگر اینکه قلع بازکن داشته باشید.

Clearly, we should choose the tin opener.

واضح است که ما باید قلع بازکن را انتخاب کنیم.

Otherwise, we won't have any supper.

وگرنه ما شام نمیخوریم

There's no question, there's no question, there's no question.

سوالی نیست، سوالی نیست، سوالی نیست.

There's no question - you don't need that here.

هیچ سوالی وجود ندارد - شما در اینجا به آن نیاز ندارید.

There's no question, there's no question we should choose - there's no question, we should

جای سوالی نیست، جای سوالی نیست که باید انتخاب کنیم - جای سوالی نیست، ما باید

choose the tin opener, because we need it to open the meat.

قلع بازکن را انتخاب کنیم، زیرا برای باز کردن گوشت به آن نیاز داریم.

There's no doubt in my mind, it has to be the tin opener.

شکی در ذهن من نیست، باید قلع‌بازکن باشد.

So, these are ways that you can show that you know what you're talking about, be noticed

بنابراین، اینها راه هایی هستند که می توانید نشان دهید که می دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید، در گروه مورد توجه قرار

in the group.

بگیرید.

What if you disagree?

اگر مخالف باشید چه؟

What if you think the guy and his tin opener, he's on - you can't choose a tin opener, it's

اگر فکر می‌کنید آن مرد و قلع‌بازکنش فعال است چه می‌شود - نمی‌توانید قلع‌بازکن انتخاب کنید، این

not the most important thing.

مهم‌ترین چیز نیست.

How do you go about disagreeing with him?

چگونه با او مخالفت می کنید؟

And it is okay to disagree in the group job interview situation; you might have a better

و اشکالی ندارد که در موقعیت مصاحبه شغلی گروهی اختلاف نظر داشته باشید. شاید ایده بهتری داشته باشید

idea.

So, what - let's use mobile phone.

بنابراین، چه - بیایید از تلفن همراه استفاده کنیم.

"I'm not sure about the tin opener.

"در مورد قلع‌بازکن مطمئن نیستم.

I think it would be better to choose the mobile phone.

فکر می‌کنم بهتر است تلفن همراه را انتخاب کنیم .

If we've got the phone, we can call our relatives at home."

اگر تلفن را داریم می‌توانیم با اقوام خود در خانه تماس بگیریم."

Now, this - this example can be disingenuous, as in you say it but you don't mean it.

حالا، این - این مثال می تواند ناصادقانه باشد، همانطور که شما آن را می گویید، اما منظور شما از آن نیست.

"That's a good idea", you don't really mean it.

"این ایده خوبی است"، شما واقعاً آن را نمی‌خواهید.

"That's a good idea, but how about we choose a mobile phone?

"این ایده خوبی است، اما چطور می‌توانیم تلفن همراه را انتخاب کنیم؟

Once we've got a phone, we can tell the emergency services where exactly we are."

هنگامی که یک تلفن دریافت کردیم، می‌توانیم به خدمات اورژانس بگوییم دقیقا کجا هستیم."

You could also say, "Yes", about the tin opener, "but have you considered the mobile phone?

در مورد قلع‌بازکن هم می‌توانید بگویید «بله، اما آیا به تلفن همراه فکر کرده‌اید

It's really important.

؟ واقعاً مهم است.

Otherwise, we won't be rescued.

وگرنه ما نجات نمی‌یابیم.

We'll be here forever and we'll starve."

ما برای همیشه اینجا خواهیم بود و از گرسنگی می‌میریم».

You could also say, "Hm, I see where you're coming from about that tin opener, but I'm

همچنین می‌توانید بگویید: "هوم، من می‌بینم که از کجا می‌آیید، اما من

a vegetarian, so I'm not going to eat the meat.

یک گیاه‌خوار هستم، بنابراین گوشت را نمی‌خورم.

That's why we can't choose that."

به همین دلیل است که نمی‌توانیم آن را انتخاب کنیم."

And the last example here - he's already been talking about the tin opener - "But what if

و آخرین مثال در اینجا - او قبلاً در مورد قلع بازکن صحبت کرده است - "اما اگر

we choose the mobile phone?

تلفن همراه را انتخاب کنیم چه می شود؟

Wouldn't that be a good idea?"

آیا این ایده خوبی نیست؟"

Next, we've got more things to say in your group job interview.

در مرحله بعد، ما چیزهای بیشتری برای گفتن در مصاحبه شغلی گروهی شما داریم.

Now, let's look at responding to a bad idea.

حالا بیایید به پاسخ به یک ایده بد نگاه کنیم.

Have you been in that situation, working in a group where someone just starts talking

آیا در چنین موقعیتی بوده‌اید که در گروهی کار کرده‌اید که در آن شخصی

for ages with a really stupid idea, or they're not making sense?

با یک ایده واقعا احمقانه شروع به صحبت برای چندین سال می‌کند، یا اینکه آنها منطقی نیستند؟

How do you respond to that in the group job interview situation?

در موقعیت مصاحبه شغلی گروهی چگونه به آن پاسخ می دهید ؟

Well, there's the silence.

خوب، سکوت وجود دارد.

Sometimes, they stop talking.

گاهی اوقات از حرف زدن دست می کشند.

Sometimes, they don't.

گاهی اوقات، آنها نمی کنند.

You could say, "Hmm.

می توانید بگویید: "هوم.

I'm not so sure - not so sure about that.

من چندان مطمئن نیستم - در مورد آن خیلی مطمئن نیستم.

I don't know", and then say what you're going to talk about.

نمی دانم" و سپس بگویید در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

Of course, you could be more direct as well and say, "No, that's not really going to work."

البته، می‌توانید مستقیم‌تر هم باشید و بگویید: «نه، این واقعاً کارساز نیست».

Just depends how you want to appear in that job interview situation.

فقط بستگی دارد که چگونه می خواهید در آن موقعیت مصاحبه شغلی ظاهر شوید.

Next is showing agreement.

بعدی نشان دادن موافقت است.

When someone has an idea, you really like it, here's what you can say.

وقتی کسی ایده ای دارد، واقعاً آن را دوست دارید، این چیزی است که می توانید بگویید.

So, let's say somebody said the matches - we should take the matches and not the lighter,

بنابراین، فرض کنید کسی گفته کبریت را گفته است - ما باید کبریت را بگیریم نه فندک،

because when the lighter breaks, if the lighter breaks, that's it, it's finished.

زیرا وقتی فندک می شکند، اگر فندک می شکند، همین است، تمام شده است.

But matches, you've got plenty - plenty more matches to use.

اما منطبق، شما مقدار زیادی دارید - تعداد زیادی کبریت بیشتر برای استفاده.

So, it's more likely to mean we can have fire for longer.

بنابراین، به احتمال زیاد به این معنی است که ما می توانیم برای مدت طولانی تری آتش داشته باشیم.

If you agree with that, you can say, "That's a good idea."

اگر با آن موافق هستید، می توانید بگویید: "این ایده خوبی است."

You can say, "I wholeheartedly agree."

می توانید بگویید: "من از صمیم قلب موافقم."

Now, that is a bit formal there.

حالا آنجا کمی رسمی است.

I don't - depends on the situation, depends on what kind of person you are.

من نه - بستگی به موقعیت دارد، بستگی به نوع آدمی دارد.

But it is a bit formal, and you probably wouldn't say that at a graduate recruitment situation.

اما کمی رسمی است و احتمالاً در شرایط استخدام فارغ التحصیل چنین چیزی را نخواهید گفت.

Or, you could say, "I think you're right about that."

یا می‌توانید بگویید: «فکر می‌کنم در این مورد حق با شماست ».

Now, let's look at including others.

حال، بیایید به درج دیگران نگاه کنیم.

We've got to be very kind when we're working in a group, and we can't dominate and talk

وقتی در گروه کار می کنیم باید خیلی مهربان باشیم و نمی توانیم زیاد مسلط باشیم و زیاد حرف بزنیم

too much.

.

Well, maybe we can, maybe we can't.

خب، شاید بتوانیم، شاید هم نتوانیم.

Depends on what they're looking for, so to show that you're a good team player, include

بستگی به چیزی دارد که آنها به دنبال آن هستند، بنابراین برای نشان دادن اینکه شما یک بازیکن تیم خوبی هستید،

others.

دیگران را نیز در نظر بگیرید.

So, you've said something about the - what is it - tin opener, or the tin, the can of

بنابراین، شما چیزی در مورد قلع بازکن، یا قلع، قوطی

meat.

گوشت گفته اید.

You've said something - you want to choose the can of meat.

شما چیزی گفته اید - می خواهید قوطی گوشت را انتخاب کنید.

You've said the reason why and at the end, you look around and you say, "What does everyone

دلیلش را گفته اید و در آخر به اطراف نگاه می کنید و می گویید

else think?"

بقیه چه فکری می کنند؟

And you let them speak.

و به آنها اجازه می دهید صحبت کنند.

Or, if you're really good, if you're really, really, really, really good now, you'll have

یا، اگر واقعاً خوب هستید، اگر واقعاً، واقعاً، واقعاً، واقعاً خوب هستید،

already remembered the random people's names in your group that you met two minutes ago.

قبلاً نام افراد تصادفی گروه خود را که دو دقیقه پیش ملاقات کردید، به خاطر خواهید آورد.

And you'll start to use their names, because your people skills are so good.

و شما شروع به استفاده از نام آنها خواهید کرد، زیرا مهارت های افراد شما بسیار خوب است.

So then, you can say, "Tom, what's your opinion?

بنابراین، می توانید بگویید: "تام، نظرت چیست؟

What would you do?"

چه کار می کنی؟"

Or perhaps you want to be including everyone and to make the decision based on everybody's

یا شاید می‌خواهید همه را شامل شوید و بر اساس نظرات همه

input in the group, you could say, "Let's take a vote."

افراد در گروه تصمیم بگیرید، می‌توانید بگویید: « بیایید رأی بدهیم».

Or you say, "Let's take a show of hands".

یا می گویید "بیا دست بلند کنیم".

People will put their hands up if they agree with an idea or not.

اگر مردم با یک ایده موافق باشند یا نه، دست خود را بالا می‌برند.

And again, a similar one, "Sarah, what would you suggest?"

و باز هم مشابه "سارا، چه پیشنهادی داری؟"

Perhaps Sarah's been quiet, not saying anything.

شاید سارا ساکت بوده و چیزی نگفت.

Because your people skills are so good, you include her.

از آنجایی که مهارت های مردمی شما بسیار خوب است ، او را نیز در نظر می گیرید.

"Sarah, what would you suggest?"

"سارا، چه پیشنهادی داری؟"

Okay, speeding things up.

خوب، سرعت دادن به کارها

Sometimes, in a group, you're talking, you're talking, you're talking, it's going nowhere.

بعضی وقتا تو دسته جمعی حرف میزنی ، حرف میزنی، حرف میزنی، به جایی نمیرسه.

Nothing's happening.

هیچ چیزی رخ نمیدهد.

Come on, we've only got four more minutes and we haven't finished talking about the

بیا، ما فقط چهار دقیقه دیگر فرصت داریم و هنوز صحبت در مورد

matches yet.

مسابقات را تمام نکرده ایم.

We've got ten more things on this list.

ما ده چیز دیگر در این لیست داریم.

How are we ever going to make a decision?

چگونه قرار است تصمیمی بگیریم؟

So, you want to speed things up.

بنابراین، شما می خواهید کارها را تسریع کنید.

You could say, "We don't have long left, are we all agreed on the matches?"

شما می توانید بگویید، "ما زمان زیادی نمانده، آیا همه ما در مورد مسابقات توافق داریم؟"

The matches are the only thing we've spoken about.

مسابقات تنها چیزی است که در مورد آن صحبت کرده ایم.

You could say, "Guys, we really need to make a decision on this."

می توانید بگویید: "بچه ها، ما واقعاً باید در این مورد تصمیم بگیریم."

Or, you can say, if things - if you've been taking about that tin opener for too long,

یا، می‌توانید بگویید، اگر چیزهایی وجود دارد - اگر مدت زیادی است که از آن قلع‌بازکن استفاده می‌کنید،

you have to move on and say, "Let's leave this for now.

باید ادامه دهید و بگویید: "بیایید این را فعلاً رها

We'll come back to it later."

کنیم. بعداً به آن باز خواهیم گشت."

Sometimes, you have to move away from where you're stuck to speed things up.

گاهی اوقات، برای سرعت بخشیدن به همه چیز باید از جایی که گیر کرده اید دور شوید.

And finally, confirmation.

و در نهایت تایید.

When you want - when you get to the end part and you want to finalize what you've decided

وقتی می خواهید - وقتی به قسمت پایانی رسیدید و می خواهید تصمیم خود را

in the group, you can say, "Does everyone else agree?

در گروه نهایی کنید، می توانید بگویید: "آیا بقیه موافق هستند؟

We're going to choose the matches, the tin opener and the tin of meat?

ما مسابقات، قلع بازکن و قلع را انتخاب می کنیم.

Does everyone agree?"

آیا همه موافقند؟"

We could also say right at the end, "Is it all settled, then?

همچنین می‌توانیم در پایان بگوییم، "پس همه چیز حل شده است

It's all settled?"

؟ همه چیز حل شده است؟"

Settled means decided in this - in the context of this sentence.

حل و فصل به معنای تصمیم گرفته شده در این - در چارچوب این جمله.

Is it all settled, then?

پس آیا همه چیز حل شده است؟

Yes.

آره.

Or you could also say, "Just to confirm, we're going to choose the lighter, the tin opener,

یا می‌توانید بگویید: "فقط برای تایید، ما می‌خواهیم فندک، قلع‌بازکن

and the mobile phone?

و تلفن همراه را انتخاب کنیم؟

Just to confirm."

فقط برای تایید."

So, that's when you finish your group job interview task.

بنابراین، آن زمانی است که کار مصاحبه شغلی گروهی خود را تمام می کنید .

You've been observed and if you are the winner, you'll find out a few days later after your

شما تحت نظر بوده اید و اگر برنده هستید، چند روز بعد پس از مصاحبه شغلی گروهی خود متوجه خواهید شد

group job interview.

.

What I'd like to do now is suggest to you to watch my other video on going to job interviews

کاری که اکنون می‌خواهم انجام دهم این است که به شما پیشنهاد می‌کنم ویدیوی دیگر من در مورد رفتن به مصاحبه‌های شغلی را تماشا

to get more sentences that you can use in a job interview situation.

کنید تا جملات بیشتری را دریافت کنید که می‌توانید در موقعیت مصاحبه شغلی استفاده کنید.

Thanks for watching, and I'll see you again soon.

از تماشای شما متشکرم و به زودی دوباره شما را خواهم دید .

Bye!

خدا حافظ!