Visual Guide To English Perfect Tenses - Past, Present And Future Perfect

Hello, and welcome to this month’s Grammar Focus lesson!

سلام، و به درس گرامر تمرکز این ماه خوش آمدید !

In this lesson, we go into depth about perfect tenses, such as the present perfect, past

در این درس به عمق زمان های کامل می پردازیم ، مانند زمان حال کامل، گذشته

perfect and the future perfect.

کامل و آینده کامل.

Anyone learning English will come across perfect tenses pretty soon in their studies, because

هرکسی که زبان انگلیسی را یاد می‌گیرد، خیلی زود در مطالعه‌اش با زمان‌های کامل مواجه می‌شود، زیرا

they are some of the most commonly used forms in English grammar.

آنها از رایج‌ترین فرم‌های مورد استفاده در دستور زبان انگلیسی هستند.

But even after years of study, many students still have trouble with how and when to use

اما حتی پس از سال ها مطالعه، بسیاری از دانش آموزان هنوز با نحوه و زمان استفاده از

perfect tenses.

زمان های کامل مشکل دارند.

Examples of perfect tenses are sentences like, “How have you been?” or “We’ve lived

نمونه هایی از زمان های کامل جملاتی مانند "چطور بودی؟" یا «ما

here for years,” or “She hadn’t heard that song before.”

سال‌هاست اینجا زندگی می‌کنیم» یا «او قبلاً آن آهنگ را نشنیده بود».

You should watch through this lesson a couple of times to get a good idea of how perfect

شما باید این درس را چند بار تماشا کنید تا ایده خوبی از نحوه عملکرد زمان‌های کامل داشته باشید

tenses work, even if you’re already familiar with them.

، حتی اگر قبلاً با آنها آشنایی داشته باشید.

Pay particular attention to the examples, and the patterns of the sentences, rather

به جای قوانین، به مثال ها و الگوهای جملات توجه ویژه ای داشته باشید

than to the rules.

.

Have you got all that?

آیا همه اینها را دارید؟

Great!

عالی!

Let’s begin!

شروع کنیم!

To start with, let’s clear up a potential source of confusion.

برای شروع، بیایید یک منبع بالقوه سردرگمی را روشن کنیم.

Why do we call these kinds of sentence a perfect tense?

چرا به این نوع جملات زمان کامل می گوییم؟

What does it have to do with something being perfect, like in these situations?

چه ربطی به کامل بودن چیزی دارد ، مثل این مواقع؟

It’s perfect weather to go for a swim.

آب و هوای مناسبی برای شنا کردن است.

Darling, tonight was the perfect night.

عزیزم امشب بهترین شب بود

In bowling, a perfect game means a score of 300.

در بولینگ، یک بازی عالی به معنای امتیاز 300 است.

In normal, everyday English, perfect means “the best possible” or “really, really

در زبان انگلیسی معمولی و روزمره، perfect به معنای «بهترین ممکن» یا «واقعا، واقعاً

good” or “very suitable.”

خوب» یا «بسیار مناسب» است.

When we’re talking about perfect tenses, though, such as a present perfect or future

هنگامی که ما در مورد زمان های کامل صحبت می کنیم ، مانند زمان حال کامل یا آینده

perfect, we mean something quite different.

کامل، منظور ما چیزی کاملا متفاوت است.

You see, back in the old days, people studying the rules of grammar would use words from

ببینید، در زمان‌های قدیم، افرادی که قوانین دستور زبان را مطالعه می‌کردند، از کلمات

the Latin language to name different parts of grammar.

لاتین برای نام‌گذاری بخش‌های مختلف گرامر استفاده می‌کردند.

So, the word perfect comes from the Latin word meaning completed.

بنابراین، کلمه کامل از کلمه لاتین به معنای تکمیل شده است.

So, in a way, perfect tenses are for talking about things that we see as completed by a

بنابراین، به نوعی، زمان های کامل برای صحبت در مورد چیزهایی هستند که ما آنها را در یک

certain point in time.

نقطه زمانی مشخص تکمیل می کنیم.

Okay,, so what do we mean by that?

خوب، پس منظور ما از آن چیست؟

Here, Tom is doing some homework.

اینجا، تام در حال انجام تکالیف است.

His mother could say: “Tom, can you walk the dog when you’ve

مادرش می‌توانست بگوید: «تام، وقتی

done your homework?”

تکالیف خود را انجام دادی می‌توانی سگ را راه بیاندازی؟»

When he completes his homework, then he’ll take the dog out.

وقتی تکالیفش را تمام کرد، سگ را بیرون می‌آورد.

We can see this chef has cooked a couple of nice meals.

می بینیم که این سرآشپز چند غذای خوب پخته است.

That is, the cooking is complete, so now the meals are ready to serve.

یعنی پخت و پز کامل شده است، بنابراین اکنون غذاها آماده سرو هستند.

And here, we see that this plane has just taken off.

و در اینجا، می بینیم که این هواپیما به تازگی بلند شده است.

That is to say, its takeoff is complete, and now the plane is in the air.

یعنی تیک آفش کامل شده و الان هواپیما در هواست.

So, the action we describe with a perfect tense is an action that’s completed, and

بنابراین، عملی که با زمان کامل توصیف می کنیم، عملی است که کامل شده است، و

now we’re looking at the result of that action.

اکنون ما به نتیجه آن عمل نگاه می کنیم.

We can also look at using perfect tenses another way.

همچنین می‌توانیم به روشی دیگر به استفاده از زمان‌های کامل نگاه کنیم.

We can think of them as looking back at something.

ما می توانیم آنها را به عنوان نگاه کردن به چیزی در نظر بگیریم.

Check out the following examples:

نمونه های زیر را بررسی کنید:

Hannah is hiking somewhere.

هانا در حال پیاده روی در جایی است.

She stops to look back.

او می ایستد تا به عقب نگاه کند.

She has walked several miles.

او چندین مایل راه رفته است.

She has seen birds and wild animals

او پرندگان و حیوانات وحشی را

She has crossed rivers and she has climbed up and down hills.

دیده است، از رودخانه ها عبور کرده و از تپه ها بالا و پایین رفته است.

She has been on the trail for hours.

او ساعت ها در مسیر بوده است.

There are two things to think about here.

در اینجا باید به دو چیز فکر کرد.

One thing is that Hannah is looking back at what she has done, but the other important

یک چیز این است که هانا به کارهایی که انجام داده نگاه می کند، اما نکته مهم دیگر

thing is that Hannah is still walking.

این است که هانا هنوز راه می رود.

That is, Hannah’s still on the trail when we say she has walked so far or has climbed

یعنی وقتی می گوییم هانا تا این حد راه رفته یا

some hills.

از تپه هایی بالا رفته است، هنوز در مسیر است.

So we use perfect tenses when we feel like there is a connection between two times, or

بنابراین زمانی که احساس می کنیم بین دو زمان یا دو عمل ارتباط وجود دارد از زمان های کامل استفاده می کنیم

two actions.

.

How this works will be clearer when we look at some different perfect tenses, so let’s

وقتی به زمان‌های کامل مختلف نگاه می‌کنیم، نحوه عملکرد آن واضح‌تر خواهد بود ، بنابراین اجازه دهید

first visit the present perfect.

ابتدا از زمان حال کامل دیدن کنیم.

It looks like this:

به نظر می رسد:

Let’s go.

بیا برویم.

Our train has arrived.

قطار ما رسیده است.

This is the third gallery we’ve been to this month.

این سومین گالری است که در این ماه رفتیم.

It’s already 11 a.m. and they haven’t finished breakfast yet.

ساعت 11 صبح است و آنها هنوز صبحانه را تمام نکرده اند.

How many countries has Holly been to?

هالی در چند کشور بوده است؟

Has she visited Egypt?

آیا او به مصر سفر کرده است؟

We use have or has, often shortened to ‘ve or ‘s, and a past participle verb, like

ما از have یا has که اغلب به "ve" یا "s" کوتاه می شود و از فعل ماضی مانند

eaten, drawn or done.

eaten، drawn یا done استفاده می کنیم.

As you should probably be able to guess by the name, present perfect is a perfect tense,

همانطور که احتمالاً باید بتوانید با نام آن را حدس بزنید، زمان حال کامل یک زمان کامل است،

so it talks about a connection between two times: a time in the past and now.

بنابراین در مورد ارتباط بین دو زمان صحبت می کند: زمانی در گذشته و حال.

There are some different ways, however, to look at this connection.

با این حال، راه‌های مختلفی برای بررسی این ارتباط وجود دارد.

One way is to talk about how some action is completed, but the effect of that action is

یک راه این است که در مورد چگونگی انجام برخی اقدامات صحبت کنیم ، اما تأثیر آن عمل

still important now:

هنوز مهم است:

Ah, I’ve run out of food.

آه، غذای من تمام شده است.

(I’ll need to go shopping now.)

(الان باید به خرید بروم.)

Henry’s injured his knee running.

هنری از دویدن زانوی خود آسیب دیده است.

(It still hurts a lot now.)

(الان هنوز خیلی درد دارد.)

They’ve made it to the end of the course.

آنها به پایان دوره رسیده اند.

(They can take a rest now.)

(آنها اکنون می توانند استراحت کنند.)

Because we’re actually describing an effect in the present, if we wanted, we could use

از آنجا که ما در واقع در حال توصیف یک اثر در زمان حال هستیم، اگر بخواهیم، ​​می توانیم از

a present simple sentence to talk about the same situation.

یک جمله ساده فعلی برای صحبت در مورد همان موقعیت استفاده کنیم.

This means that how we talk about a situation depends on what we think is more important:

این بدان معناست که نحوه صحبت ما در مورد یک موقعیت بستگی به این دارد که چه چیزی مهمتر است:

Ben has opened the roller gate.

بن دروازه غلتکی را باز کرده است.

(Focusing on the action) The roller gate is open now.

(تمرکز روی عمل) دروازه غلتکی اکنون باز است.

(Focusing on the result)

(با تمرکز بر نتیجه)

Barcelona’s famous Sagrada Familia church hasn’t been completely built yet.

کلیسای معروف ساگرادا فامیلیا بارسلون هنوز به طور کامل ساخته نشده است.

(Focusing on the action) The church is still unfinished now.

(تمرکز روی عمل ) کلیسا هنوز ناتمام است.

(Focusing on the result)

(تمرکز روی نتیجه)

Have you washed the clothes?

آیا لباس ها را شسته اید؟

(Focusing on the action) Are the clothes clean now?

(تمرکز روی اکشن) آیا لباس الان تمیز است؟

(Focusing on the result)

(تمرکز روی نتیجه)

When we talk about news of recent events, whether it’s public news or personal news,

وقتی در مورد اخبار رویدادهای اخیر صحبت می کنیم، خواه اخبار عمومی باشد یا اخبار شخصی

we feel that it’s important to us now.

، احساس می کنیم که اکنون برای ما مهم است.

So this connection between a past event and the present means we like to use present perfect

بنابراین این ارتباط بین یک رویداد گذشته و حال به این معنی است که ما دوست داریم از زمان حال عالی

for news, too:

برای اخبار نیز استفاده کنیم: امروز

A concert stage has collapsed in the center of the city today.

یک صحنه کنسرت در مرکز شهر فرو ریخته است.

There has been a major accident on the corner of Rochester Street and May Avenue.

تصادف بزرگی در نبش خیابان روچستر و خیابان می رخ داده است.

Stock prices haven’t recovered yet.

قیمت سهام هنوز بهبود نیافته است.

Did you hear the news?

اخبار را شنیدی؟

Betty and John have just got married!

بتی و جان به تازگی ازدواج کرده اند!

(“Got” is used here, rather than “gotten,” because it sounds more conversational.)

("Got" در اینجا استفاده می شود، به جای "Gotten"، زیرا بیشتر محاوره ای به نظر می رسد.)

When we do something a few times, but there’s a chance we could still do it again, then

وقتی کاری را چند بار انجام می دهیم، اما این احتمال وجود دارد که بتوانیم آن را دوباره انجام دهیم، سپس با استفاده از

we also talk about those repeated actions by using the present perfect:

آن در مورد آن اقدامات تکراری نیز صحبت می کنیم. زمان حال کامل:

Leah brought some books to read on her trip, and now she’s finished three of them already.

لیا در سفرش چند کتاب برای خواندن آورد و اکنون سه تا از آنها را تمام کرده است.

I’ve managed to answer 12 of the emails I received this morning.

من موفق شدم به 12 ایمیلی که امروز صبح دریافت کردم پاسخ دهم.

How often have you eaten at this café?

چند بار در این کافه غذا خورده اید؟

In this case, we’ll often use words like sometimes, occasionally or often as well:

در این مورد، ما اغلب از کلماتی مانند گاهی اوقات، گاهی اوقات یا اغلب استفاده می کنیم:

Cameron’s hiked in rough conditions pretty often, so he’s used to it.

کامرون اغلب در شرایط سخت پیاده روی می کند، بنابراین او به آن عادت کرده است.

I’ve sometimes thought it’d be nice to live in Greece.

گاهی اوقات فکر می کردم زندگی در یونان خوب است.

Everyone’s occasionally had trouble with their computer, but hopefully not this bad!

همه گاهی اوقات با رایانه خود مشکل دارند، اما امیدواریم که این بد نباشد!

Similarly, thinking about things that you’ve done in your life but you could possibly do

به همین ترتیب، فکر کردن به کارهایی که در زندگی‌تان انجام داده‌اید، اما احتمالاً می‌توانید دوباره انجام دهید

again – that is, because you’re still alive! – we’ll use present perfect because

- یعنی به این دلیل که هنوز زنده هستید! – ما از حال بی نقص استفاده

we can connect those experiences in the past with you being here in the present:

خواهیم کرد زیرا می توانیم آن تجربیات گذشته را با حضور شما در زمان حال مرتبط کنیم:

I’ve tried sushi, but I didn’t really like it.

من سوشی را امتحان کردم، اما واقعاً آن را دوست نداشتم.

I haven’t actually met the Pope, but I’ve been to one of his speeches.

من در واقع با پاپ ملاقات نکرده ام، اما در یکی از سخنرانی های او شرکت کرده ام.

How many countries has Grace been to, do you think?

به نظر شما گریس در چند کشور بوده است؟

Actually, she’s travelled to more than 30!

در واقع، او به بیش از 30 سال سفر کرده است!

And for experience, it’s common to use words like ever, never or before:

و برای تجربه، استفاده از کلماتی مثل همیشه، هرگز یا قبلاً رایج است:

Jayden’s never flown in a plane before, so he’s quite excited.

جیدن قبلاً هرگز با هواپیما پرواز نکرده است، بنابراین او کاملاً هیجان زده است.

They’ve seen this kind of problem before, so they know how to operate on it.

آنها قبلاً چنین مشکلی را دیده‌اند، بنابراین می‌دانند چگونه آن را عمل کنند.

Have you ever been riding up here?

تا حالا اینجا سوار شدی؟

It’s beautiful– you should go.

زیباست - باید بری

Also, we talk about experiences by saying things like the first, the best, the longest

همچنین، با گفتن چیزهایی مانند اولین، بهترین، طولانی ترین

or the worst:

یا بدترین، درباره تجربیات صحبت می کنیم:

Have you ever been there?

آیا تا به حال آنجا بوده اید؟

They’ve got the best ribs I’ve ever had.

آنها بهترین دنده هایی را که تا به حال داشته ام دارند.

This was one of the worst storms the city’s had in years.

این یکی از بدترین طوفان هایی بود که این شهر در سال های اخیر داشته است.

Is this the first time Jessica’s gone skiing?

آیا این اولین باری است که جسیکا به اسکی می رود؟

Additionally, we use present perfect if we want to say how long a situation has gone

علاوه بر این، اگر بخواهیم بگوییم که یک موقعیت برای چه مدت

on for, from some time in the past up to now:

از زمان گذشته تا کنون ادامه داشته است، از حال کامل استفاده می‌کنیم:

Nobody has used this building for years, so now they want to knock it down.

هیچ‌کس سال‌ها از این ساختمان استفاده نکرده است، بنابراین اکنون می‌خواهند آن را خراب کنند.

The Parthenon has stood on this hill near Athens for centuries.

پارتنون برای قرن ها بر روی این تپه در نزدیکی آتن ایستاده است.

How long have you lived here for, Granddad?

چقدر اینجا زندگی می کنی، پدربزرگ؟

Now, because we use present perfect for the news, for something just finished that has

اکنون، از آنجایی که ما از حال کامل برای اخبار استفاده می کنیم، برای چیزی که به تازگی تمام شده است که

some visible effect or for a situation still going now, one thing that you might be asking

اثر قابل مشاهده ای دارد یا برای موقعیتی که هنوز ادامه دارد، چیزی که ممکن است

yourself now is, “Can we only use present perfect when something is recently finished?

اکنون از خود بپرسید این است: «آیا می توانیم فقط زمانی از حال کامل استفاده کنیم که چیزی اخیراً باشد. تمام شده؟

Or for something still happening now?”

یا برای چیزی که هنوز در حال وقوع است؟»

Actually, even if the event happened a long time ago, we use present perfect if we think

در واقع، حتی اگر این رویداد مدت‌ها پیش اتفاق افتاده باشد، اگر فکر می‌کنیم ارتباط یا ارتباطی با اکنون وجود دارد، از حال کامل استفاده می‌کنیم

there’s some relevance or connection to now.

.

Again, a connection between two times is important:

باز هم، ارتباط بین دو زمان مهم است:

Millions of years of erosion have shaped the Grand Canyon into its present form.

میلیون‌ها سال فرسایش گراند کانیون را به شکل کنونی خود درآورده است.

In cities around the world, Chinatowns have appeared where 19th century Chinese workers

در شهرهای سرتاسر جهان، محله‌های چینی‌ها ظاهر شده‌اند که کارگران چینی قرن نوزدهم

migrated to.

به آنجا مهاجرت کردند.

Man landing on the Moon in 1969 has changed our view of our place in the universe.

فرود انسان روی ماه در سال 1969 دیدگاه ما را نسبت به مکان ما در جهان تغییر داده است.

Now that you have a solid understanding of the present perfect, let’s transfer these

اکنون که درک کاملی از زمان حال کامل دارید، بیایید

same ideas to the past perfect and future perfect tenses.

همین ایده ها را به زمان های گذشته کامل و آینده کامل منتقل کنیم.

They all basically work the same, but just with different points in time.

همه آنها اساساً یکسان کار می کنند، اما فقط با نقاط زمانی متفاوت.

So, where we saw that present perfect is for looking at something connecting the past with

بنابراین، در جایی که دیدیم حال عالی برای نگاه کردن به چیزی است که گذشته را

the present, we’ll use past perfect to talk about two points of time in the past:

به حال متصل می کند، از گذشته کامل برای صحبت در مورد دو نقطه از زمان گذشته استفاده می کنیم:

The others had already started dinner by the time we got to the party.

تا زمانی که ما به زمان رسیدیم بقیه از قبل شام را شروع کرده بودند. مهمانی - جشن.

The robbers had escaped long before the police arrived.

سارقان مدت ها قبل از رسیدن پلیس فرار کرده بودند .

Before her café latte arrived, she hadn’t waited long.

قبل از اینکه کافه لاته اش برسد، مدت زیادی منتظر نمانده بود.

Did you see how we connected the past simple with the past perfect?

دیدی چطور گذشته ساده را با گذشته کامل مرتبط کردیم؟

And the great thing, is that the order in which you describe the two events doesn’t

و نکته مهم این است که ترتیب توصیف این دو رویداد

matter.

مهم نیست.

The order of the events doesn’t change even though the orders of the parts of the sentence

ترتیب وقایع تغییر نمی کند حتی اگر ترتیب قسمت های جمله تغییر

do.

کند.

These different orders are used to control the way you reveal the information:

از این دستورات مختلف برای کنترل نحوه افشای اطلاعات استفاده می شود

By the time we got to the party, the others had already started dinner.

: زمانی که ما به مهمانی رسیدیم، بقیه از قبل شام را شروع کرده بودند.

The others started dinner first… …then we got to the party after that.

بقیه اول شام را شروع کردند... ...سپس بعد از آن به مهمانی رسیدیم.

Long before the police arrived, the robbers had escaped.

مدت ها قبل از رسیدن پلیس، سارقان فرار کرده بودند.

The robbers escaped first… …then the police arrived later.

دزدان ابتدا فرار کردند... ...سپس پلیس بعدا وارد شد.

Jasmine hadn’t waited long before her café latte arrived.

یاسمین خیلی منتظر نشده بود تا کافه لاته اش برسد.

Jasmine waited first, but not for long… …then her coffee came out next.

یاسمن اول منتظر ماند، اما نه برای مدت طولانی ... بعد قهوه اش بیرون آمد.

So, just like with the present perfect, we can use the past perfect to talk about things

بنابراین، درست مانند زمان حال کامل، می‌توانیم از گذشته کامل برای صحبت در مورد چیزهایی

like the effects of things, something that had repeated a number of times, experiences

مانند اثرات چیزها، چیزی که چندین بار تکرار شده است، تجربیات

or ongoing situations.

یا موقعیت‌های جاری استفاده کنیم.

Let’s look at a few more quick examples to see these different meanings:

بیایید به چند مثال سریع دیگر نگاه کنیم تا این معانی مختلف را ببینیم:

Candice was really hungry at lunch because she hadn’t had time to eat breakfast.

کندیس هنگام ناهار واقعا گرسنه بود، زیرا زمانی برای خوردن صبحانه نداشت.

Cause: She had no time for breakfast earlier.

علت: او زودتر برای صبحانه وقت نداشت.

Effect: She was hungry at lunch later.

اثر: بعداً هنگام ناهار گرسنه بود.

Before he started working here, William had applied to four other companies.

ویلیام قبل از شروع به کار در اینجا، برای چهار شرکت دیگر درخواست داده بود.

Repeated action: William applied to a number of companies.

اقدام مکرر: ویلیام برای تعدادی از شرکت ها درخواست داد.

Later event: He started work at this one.

رویداد بعدی: او کار را در این یکی شروع کرد.

I’d only seen giraffes on TV until I came to South Africa.

من تا زمانی که به آفریقای جنوبی آمدم فقط زرافه ها را در تلویزیون دیده بودم .

Earlier experience: I saw giraffes on TV.

تجربه قبلی: من زرافه ها را در تلویزیون دیدم.

Later event: I came to South Africa, and saw real giraffes.

رویداد بعدی: من به آفریقای جنوبی آمدم و زرافه های واقعی را دیدم.

Olivia finally saw the doctor, but she’d been a bit unwell for weeks beforehand.

اولیویا بالاخره دکتر را دید، اما چند هفته قبل از آن کمی ناخوش بود.

Earlier ongoing situation: Olivia was a bit sick.

وضعیت قبلی ادامه داشت: اولیویا کمی بیمار بود.

Later event: She saw the doctor.

رویداد بعدی: او دکتر را دید.

However, there are a couple of things we can do that are special for the past perfect.

با این حال، چند کار وجود دارد که می‌توانیم انجام دهیم که برای گذشته عالی هستند.

One special thing is to imagine things about the past that actually didn’t happen, by

یک چیز خاص این است که چیزهایی را در مورد گذشته تصور کنید که واقعاً اتفاق نیفتاده اند، با

using words like if, wish or suppose:

استفاده از کلماتی مانند اگر، آرزو یا فرض کنید:

Jan might’ve been a professional artist if she’d gone to art school.

جان اگر به مدرسه هنر می رفت ممکن بود یک هنرمند حرفه ای باشد.

Ben wishes he hadn’t put all his savings in a bad investment.

بن آرزو می کند که ای کاش تمام پس انداز خود را در یک سرمایه گذاری بد قرار نمی داد.

Suppose you had gone to university like you planned.

فرض کنید طبق برنامه ریزی خود به دانشگاه رفته اید .

Where would you be now?

الان کجا بودی؟

Or, maybe we want to say that we were hoping something would happen, but it didn’t.

یا شاید بخواهیم بگوییم که امیدوار بودیم اتفاقی بیفتد، اما نشد.

And listen to how we put some extra stress on the word had when we do this:

و به این گوش دهید که وقتی این کار را انجام می‌دهیم، چگونه روی کلمه‌ای که داشتیم استرس بیشتری وارد می‌کنیم:

We had wanted to see the Renoir exhibit on our trip, but we ran out of time.

می‌خواستیم نمایشگاه رنوار را در سفرمان ببینیم، اما وقتمان تمام شد.

(We didn’t see it.)

(ما آن را ندیدیم.)

Ethan had meant to save his work earlier, but he lost everything when his laptop crashed.

اتان قبلاً قصد داشت کارش را ذخیره کند، اما وقتی لپ‌تاپش خراب شد همه چیز را از دست داد.

(He didn’t save it.)

(او آن را ذخیره نکرد.)

We had hoped to say goodbye to Phil before he left.

امیدوار بودیم قبل از رفتن فیل با او خداحافظی کنیم .

(We didn’t say goodbye.)

(ما خداحافظی نکردیم.)

Finally, let’s move on to describing the future.

در نهایت اجازه دهید به توصیف آینده بپردازیم.

How do you think we make sentences in future perfect?

به نظر شما چگونه جملات را در آینده کامل می سازیم ؟

The transportation department says they’ll have built the overpass by next year.

اداره حمل و نقل می گوید که آنها این پل روگذر را تا سال آینده خواهند ساخت.

We’d better hurry!

بهتر است عجله کنیم!

We won’t have finished by the time the guests arrive.

تا زمانی که مهمان ها بیایند کارمان را تمام نکرده ایم .

Will anyone have read the whole textbook before the test?

آیا کسی قبل از آزمون کتاب درسی را کامل خوانده است ؟

That’s right– future perfect uses words like will have finished or won’t have seen.

درست است – future perfect از کلماتی مانند تمام شده یا دیده نشده استفاده می کند.

You can probably try to think of ways to change the different present perfect examples we

احتمالاً می‌توانید سعی کنید راه‌هایی برای تغییر نمونه‌های مختلف فعلی کاملی

saw before into future situations.

که قبلاً دیدیم به موقعیت‌های آینده فکر کنید.

But generally, we just use the future perfect for one kind of situation.

اما به طور کلی، ما فقط از آینده عالی برای یک نوع موقعیت استفاده می کنیم.

Watch two more examples, and see if you can guess when we usually use it:

دو نمونه دیگر را تماشا کنید و ببینید آیا می‌توانید حدس بزنید که معمولاً چه زمانی از آن استفاده می‌کنیم

The team is working late, so they will have finished the project by Wednesday’s deadline.

: تیم تا دیروقت کار می‌کند، بنابراین پروژه را تا آخرین مهلت چهارشنبه به پایان خواهند رساند.

At this rate, we will have completely destroyed all of the world’s rainforests by the end

با این سرعت، ما تا پایان قرن تمام جنگل های بارانی جهان را به طور کامل نابود خواهیم کرد

of the century.

.

Here again, we go back to the basic meaning of a perfect situation, where we mean something

در اینجا دوباره به معنای اصلی یک موقعیت کامل باز می گردیم، جایی که منظورمان

is finished or completed.

تمام شده یا کامل شدن چیزی است.

That means we’ll mainly use future perfect to talk about when we want something finished

این بدان معناست که ما عمدتاً برای صحبت در مورد زمانی که می‌خواهیم چیزی

in the future, or when we think something might be completed:

در آینده تمام شود، یا زمانی که فکر می‌کنیم ممکن است چیزی تکمیل شود، استفاده می‌کنیم:

By the end of their anatomy course, these students will have learned all about the human

در پایان دوره آناتومی، این دانش‌آموزان همه چیز را در مورد اسکلت انسان یاد

skeleton.

خواهند گرفت.

We need to wait until two hours before checking in.

قبل از ورود باید تا دو ساعت صبر کنیم

The staff won’t have cleaned the room until then.

. کارکنان اتاق را تا آن زمان تمیز نکرده اند .

When will they have received more stocks of the new iPhone, do you know?

آیا می دانید چه زمانی سهام بیشتری از آیفون جدید دریافت خواهند کرد؟

You might want to use future perfect sentences to tell your boss or your teacher when you’ll

ممکن است بخواهید از جملات کامل آینده استفاده کنید تا به رئیس یا معلم خود بگویید که چه زمانی

have some work finished:

کار شما تمام شده است:

Sure thing boss, I’ll have written the report before you go on your trip.

مطمئناً رئیس، من گزارش را قبل از رفتن به سفر خواهم نوشت.

Don’t worry mom, I’ll have tidied up my room before Aunt Joan gets here.

نگران نباش مادر، قبل از اینکه عمه جوآن به اینجا بیاید، اتاقم را مرتب می کنم.

Excuse me, miss?

ببخشید خانم؟

Can I get an extension?

آیا می توانم پسوند دریافت کنم؟

I won’t have finished by tomorrow.

تا فردا تمام نمی کنم

And, there you have it.

و، شما آن را دارید.

In a nutshell, that’s how perfect tenses work.

به طور خلاصه، زمان‌های کامل به این ترتیب کار می‌کنند.

We’ve looked at present perfect, past perfect and future perfect.

ما به زمان حال کامل، گذشته کامل و آینده کامل نگاه کرده ایم.

If there’s anything you think you haven’t picked up on, you can play this video through

اگر موردی وجود دارد که فکر می‌کنید متوجه نشده‌اید، می‌توانید این ویدیو را

again and recheck it.

دوباره پخش کنید و دوباره آن را بررسی کنید.

When you’ve done that, you will have taken another step towards complete English grammar

وقتی این کار را انجام دادید، گام دیگری به سوی تسلط کامل بر دستور زبان انگلیسی برداشته اید

mastery!

!

To end, let’s listen to this retiree talk about his life and home.

برای پایان، بیایید به صحبت های این بازنشسته در مورد زندگی و خانه اش گوش دهیم.

Pay attention to which perfect tenses he uses and think about what they’re connecting

توجه کنید که او از کدام زمان‌های کامل استفاده می‌کند و به این فکر کنید که هر بار چه چیزی را به هم وصل

each time:

می‌کنند:

This is Ed.

این Ed است.

He quit his job and he’s been retired for exactly one year.

او کار خود را رها کرد و دقیقا یک سال است که بازنشسته شده است .

We asked him what life’s been like in the past year.

از او پرسیدیم که زندگی در سال گذشته چگونه بوده است؟

Has he felt happy or bored?

آیا او احساس خوشحالی یا بی حوصلگی کرده است؟

Ed told us, “No, I haven’t been bored at all.

اد به ما گفت: «نه، من اصلا حوصله نداشتم.

In fact, I’ve hardly had any time to be bored!”

در واقع، من به سختی فرصتی برای حوصله نداشتم!»

That’s interesting.

جالبه.

What has Ed done to keep busy then?

آن وقت اد برای مشغول ماندن چه کرده است؟

He said, “Well, first off, I’ve read at least two books a month, and I’ve watched

او گفت: «خب، اولاً، من حداقل دو کتاب در ماه خوانده‌ام و

all the films I’d wanted to see but never had the time.”

تمام فیلم‌هایی را که می‌خواستم ببینم، اما هرگز وقت نداشتم، تماشا کرده‌ام.»

“My grandson has visited occasionally.

"نوه من گهگاه به ملاقاتش رفته است.

That’s Jason, and he’s just started high school.

این جیسون است و تازه دبیرستان را شروع کرده است.

He’s shown me how to use a smartphone and a tablet, which I hadn’t figured out before.”

او به من نشان داد که چگونه از تلفن هوشمند و تبلت استفاده کنم، چیزی که قبلاً متوجه نشده بودم.»

“I’ve also started rebuilding the porch.

«من همچنین شروع به بازسازی ایوان کرده ام.

I had planned to finish it by last month, but we’ve had some heavy storms recently,

برنامه ریزی کرده بودم تا ماه گذشته آن را تمام کنم، اما اخیراً طوفان های شدیدی داشتیم،

so I haven’t been able to get it painted.”

بنابراین نتوانستم آن را نقاشی کنم.

Ed continued, “And I’ve just taken up a new hobby– pottery!

اد ادامه داد: «و من به تازگی به یک سرگرمی جدید پرداختم - سفالگری!

I’ve made over a dozen pieces so far.”

من تا کنون بیش از دوازده قطعه ساخته ام."

It seems Ed is keeping busy!

به نظر می رسد که اد مشغول کار است!

What else does he want to do?

دیگه میخواد چیکار کنه؟

He replied, “Well, apart from reading, I love travel.

او پاسخ داد: «خب، من جدای از مطالعه، عاشق سفر هستم.

Before I retired, I’d been to over 20 countries in Asia, Europe, Africa and the Americas.”

قبل از بازنشستگی، به بیش از 20 کشور در آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکا رفته بودم.

“So, I’ve often thought about visiting Australia.

بنابراین، من اغلب به بازدید از استرالیا فکر کرده ام .

I’ve never been there.”

من هیچوقت اونجا نبودم."

Ed said, “I’ve also bought a ticket for an Antarctic cruise.

اد گفت: «من برای سفر دریایی در قطب جنوب هم بلیت خریدم.

I’ve heard that it’s very exciting!”

شنیده ام که خیلی هیجان انگیز است!»

“So, by the time I get back, I’ll have walked on all seven continents.

بنابراین، تا زمانی که برگردم، در هر هفت قاره قدم خواهم زد.

Not too many people can say they’ve done that!”

افراد زیادی نمی توانند بگویند که این کار را کرده اند!»

Does Ed have any regrets then?

اونوقت اد پشیمون میشه؟

He answered, “Yes, maybe just one.

او پاسخ داد: «بله، شاید فقط یکی.

I wish I’d retired earlier!

کاش زودتر بازنشسته می شدم!

I probably would have if I’d known it was this enjoyable.”

اگر می‌دانستم اینقدر لذت‌بخش است، احتمالاً می‌دانستم.»

Interesting idea, Ed.

ایده جالب، اد.

We hadn’t thought about that before.

قبلاً به آن فکر نکرده بودیم.

Thanks for your time!

ممنون بابت وقتی که گذاشتید!

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

Could you guess why a perfect tense was used each time?

آیا می توانید حدس بزنید که چرا هر بار یک زمان کامل استفاده شده است ؟

We’ll watch the interview again, and this time we’ve added a few extra words to explain

ما دوباره مصاحبه را تماشا خواهیم کرد و این بار چند کلمه اضافی اضافه کرده ایم تا توضیح دهیم

what kind of connection there is between different times or events for each perfect tense.

که چه نوع ارتباطی بین زمان ها یا رویدادهای مختلف برای هر زمان کامل وجود دارد.

This is Ed.

این اد است.

He quit his job and he’s been in an ongoing state of retirement for exactly one year.

او کار خود را رها کرد و دقیقاً یک سال است که در حالت بازنشستگی مداوم است.

We asked him what the state of his life’s been like in the past year.

از او پرسیدیم که وضعیت زندگی اش در سال گذشته چگونه بوده است؟

Has he felt happy or bored?

آیا او احساس خوشحالی یا بی حوصلگی کرده است؟

Ed told us, “No, I haven’t been bored at all.

اد به ما گفت: «نه، من اصلا حوصله نداشتم.

In fact, I’ve hardly had any time to be bored!”

در واقع، من به سختی فرصتی برای حوصله نداشتم!»

That’s interesting.

جالبه.

What repeated action has Ed done to keep busy then?

اد چه اقدام مکرری انجام داده است تا در آن زمان مشغول بماند؟

He said, “Well, first off, I’ve repeatedly read at least two books a month, and I’ve

او گفت: «خب، اولاً، من بارها و بارها حداقل دو کتاب در ماه خوانده‌ام و

repeatedly watched all the films I’d always wanted to see but been unable to because I

همه فیلم‌هایی را که همیشه دوست داشتم ببینم، اما نتوانسته‌ام ببینم، بارها و بارها تماشا کرده‌ام، زیرا

had never had the time before I retired.”

قبلاً هیچ وقت وقت نداشتم. بازنشسته.»

“My grandson has repeatedly visited occasionally.

"نوه من بارها و بارها گهگاه به ملاقاتش رفته است.

That’s Jason, and his news is he’s just started high school.

این جیسون است و خبرش این است که او به تازگی دبیرستان را شروع کرده است.

He’s shown me how to use a smartphone and a tablet, with the result that now I know,

او به من نشان داد که چگونه از تلفن هوشمند و تبلت استفاده کنم، نتیجه ای که اکنون می دانم،

which I hadn’t figured out before he showed me.”

چیزی که قبل از اینکه او به من نشان دهد متوجه نشده بودم.

“Also, I’ve started rebuilding the porch, with the result that it’s partly rebuilt.

«همچنین بازسازی ایوان را شروع کرده‌ام که در نتیجه بخشی از آن بازسازی شده است.

I had planned to finish it last month but didn’t complete my plan, but we’ve repeatedly

من قصد داشتم ماه گذشته آن را به پایان برسانم، اما برنامه‌ام را کامل نکردم، اما

had some heavy storms recently, so I haven’t been able to get it painted so now it’s

اخیراً بارها طوفان‌های شدید داشته‌ایم، بنابراین نتوانستم آن را نقاشی کنم، بنابراین اکنون

unpainted.”

رنگ نشده است.»

Ed continued, “And my personal news is I’ve just taken up a new hobby– pottery!

اد ادامه داد: «و خبر شخصی من این است که من به تازگی سرگرمی جدیدی را شروع کرده ام - سفالگری!

I’ve repeatedly made over a dozen pieces so far.”

من بارها و بارها بیش از دوجین قطعه را تاکنون ساخته ام.»

It seems Ed is keeping busy!

به نظر می رسد که اد مشغول کار است!

What else does he want to do?

دیگه میخواد چیکار کنه؟

He replied, “Well, apart from reading, I love travel.

او پاسخ داد: «خب، من جدای از مطالعه، عاشق سفر هستم.

Before I retired, I’d had the experience of being to over 20 countries in Asia, Europe,

قبل از بازنشستگی، تجربه حضور در بیش از 20 کشور در آسیا، اروپا،

Africa and the Americas.”

آفریقا و آمریکا را داشتم.

“So, I’ve often repeatedly thought about visiting Australia.

بنابراین، من بارها و بارها به بازدید از استرالیا فکر کرده ام.

I’ve never had the experience of being there.”

من هرگز تجربه حضور در آنجا را نداشتم.»

Ed said, “I’ve also bought a ticket, which is my news, for an Antarctic cruise.

اد گفت: «من برای سفر دریایی قطب جنوب بلیطی هم خریدم که خبر من است.

I’ve heard, so now I believe, that it’s very exciting!”

من شنیده ام، بنابراین اکنون باور دارم که بسیار هیجان انگیز است!»

“So, by the time I get back, I’ll have had the experience of walking on all seven

بنابراین، تا زمانی که برگردم، تجربه پیاده روی در هر هفت

continents.

قاره را خواهم داشت.

Not too many people can say they’ve had the experience of doing that!”

افراد زیادی نمی توانند بگویند که تجربه انجام این کار را داشته اند!»

Does Ed have any regrets then?

اونوقت اد پشیمون میشه؟

He answered, “Yes, maybe just one.

او پاسخ داد: «بله، شاید فقط یکی.

I wish I’d retired earlier, which didn’t happen!

ای کاش زودتر بازنشسته می شدم، که نشد!

I probably would have if I’d known it was this enjoyable, which I didn’t know before.”

اگر می‌دانستم این لذت‌بخش است، احتمالاً می‌دانستم که قبلاً نمی‌دانستم.»

Interesting idea, Ed.

ایده جالب، اد.

We hadn’t thought about that before you told us.

قبل از اینکه شما به ما بگویید به این موضوع فکر نکرده بودیم.

Thanks for your time!

ممنون بابت وقتی که گذاشتید!

Listen for these words in your daily life, keep practicing and have a great day!

به این کلمات در زندگی روزمره خود گوش دهید، به تمرین ادامه دهید و روز خوبی داشته باشید!