I'm falling for you! 'FALL' words and phrases / English Addict eXtra / LIVE chat / TUES 6th DEC 2022

It is 2:03 o'clock on a Tuesday.

ساعت 2:03 روز سه شنبه است.

I can't believe that I'm here on Tuesday

من نمی توانم باور کنم که سه شنبه اینجا هستم،

because it's a very strange day for me to be here, to be honest.

زیرا صادقانه بگویم، اینجا بودن برای من روز بسیار عجیبی است.

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

It's another live stream.

این یک پخش زنده دیگر است.

Yes. 2:03 o'clock.

آره. ساعت 2:03

And we are here together again.

و ما دوباره اینجا با هم هستیم.

It's myself and also somebody else in a few moments.

من خودم و همچنین شخص دیگری در چند لحظه.

Can you guess who it is?

میتونی حدس بزنی این کیه؟

I wonder if you can.

تعجب می کنم که آیا می توانید.

We are coming to you live and direct from the birthplace

ما به صورت زنده و مستقیم از

of the English language, which just happens to be, oh my goodness,

زادگاه زبان انگلیسی که اتفاقاً، خدای من، انگلستان است، به سراغ شما می آییم

it's England.

.

I am.

من هستم.

I am.

من هستم.

Tuesday, baby.

سه شنبه عزیزم

Hello.

سلام.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

You haven't shaved today.

امروز اصلاح نکردی

I have a little bit of stubble because tomorrow

من کمی ته ریش دارم چون فردا

I want to have a nice shave because we are doing something special.

میخواهم اصلاح خوبی داشته باشم چون کار خاصی انجام میدهیم.

Tomorrow, only stubble.

فردا فقط کلش

A private thing happening tomorrow.

فردا یه اتفاق خصوصی میفته

That's one of the reasons why I'm not here tomorrow.

این یکی از دلایلی است که من فردا اینجا نیستم.

We have another thing going on that we are doing.

کار دیگری هم داریم که انجام می دهیم.

We're not going to talk about it.

ما قرار نیست در مورد آن صحبت کنیم.

It's our private life.

زندگی خصوصی ماست

We are. Not. You can mention it.

ما هستیم. نه. می توانید به آن اشاره کنید.

We are not about to make a Netflix documentary about it.

ما قرار نیست در مورد آن مستند نتفلیکس بسازیم .

We are not about to show you our private lives

قرار نیست زندگی خصوصی خود را به شما نشان دهیم

and pretend to have a miserable life even though we are.

و وانمود کنیم که زندگی فلاکت باری داریم، با وجود اینکه هستیم.

Well, we're not.

خوب، ما نیستیم.

But some other people are multi-millionaires,

اما برخی افراد دیگر مولتی میلیونر

and they still seem really, really miserable.

هستند و هنوز واقعاً بسیار بدبخت به نظر می رسند.

If there's one thing I'm learning, by the way, from the Meghan Markle

اتفاقاً، اگر چیزی است که من از مگان مارکل

and Prince Harry thing, is that money does not buy happiness.

و شاهزاده هری یاد می‌گیرم، این است که پول خوشبختی را نمی‌خرد.

It really doesn't.

واقعا اینطور نیست.

In fact, quite often it buys nothing but misery and disappointment and heartache.

در واقع، اغلب اوقات چیزی جز بدبختی و ناامیدی و درد دل نمی‌خرد.

But it does make you lots of money.

اما پول زیادی برای شما به ارمغان می آورد.

What money?

چه پولی؟

Well, I think they're making a considerable amount of money by pretending to be miserable.

خوب، من فکر می کنم آنها با تظاهر به بدبختی، درآمد قابل توجهی به دست می آورند.

Yes, I suppose. To the rest of the world.

بله، من فکر می کنم. به بقیه دنیا.

If you can get away. Look, if you can get away with it.

اگه میتونی فرار کنی نگاه کن، اگر بتوانی از پسش بر بیای.

If you can do it, if you can find a thing in your life to grift from.

اگر بتوانید این کار را انجام دهید، اگر بتوانید چیزی در زندگی خود پیدا کنید که از آن رنج ببرید.

That's a great word, by the way.

اتفاقاً این یک کلمه عالی است.

GRift a person who uses a certain thing,

تحقیر کسی که از یک چیز خاص

a subject or an emotional response

، موضوع یا واکنش عاطفی

to to make money is grifting.

برای پول درآوردن استفاده می کند، آزاردهنده است.

You hold on to a certain issue and then you make money from it.

شما به موضوع خاصی پایبند هستید و سپس از آن پول در می آورید.

You make a career from it.

شما از آن شغل ایجاد می کنید.

Maybe you are a certain I don't know.

شاید شما مطمئن هستید که من نمی دانم.

You have a certain political view and you can make money from that.

شما دیدگاه سیاسی خاصی دارید و می توانید از آن درآمد کسب کنید.

Or maybe you are feeling as if you are a victim of something.

یا شاید احساس می کنید که قربانی چیزی هستید.

Maybe hatred.

شاید نفرت

Maybe human beings don't like you when you feel really unhappy.

شاید وقتی واقعاً احساس ناراحتی می کنید، انسان ها شما را دوست نداشته باشند.

So you try to make money from it.

پس سعی کنید از آن پول در بیاورید.

Well, when are we going to start making money, Mr.

خوب آقای

Duncan, from your ability to teach English on the Internet?

دانکن از توانایی شما در آموزش زبان انگلیسی در اینترنت از کی شروع به کسب درآمد کنیم؟

Well, that's not really a victim, you see.

خوب، این واقعاً یک قربانی نیست، می بینید.

Oh, yes, you're not a victim.

اوه، بله، شما قربانی نیستید.

We have to. We have to be victims, first of all.

ما باید. اول از همه باید قربانی باشیم.

So we have to have something that we can say that we are victims of.

پس باید چیزی داشته باشیم که بتوانیم بگوییم قربانی آن هستیم.

We think.

It's some sort of hatred or some sort.

ما فکر می کنیم.

این نوعی نفرت یا نوعی نفرت است.

Of prejudice. Some sort of prejudice.

از تعصب نوعی تعصب

It is something that is is a thing that we

چیزی که هست چیزی است که

maybe we exhibit part of our characteristic and other people don't like.

شاید ما بخشی از خصوصیات خود را به نمایش می گذاریم و دیگران آن را دوست ندارند.

And we can say, oh, oh, please feel sorry for us.

و ما می توانیم بگوییم، اوه، اوه، لطفا برای ما متاسف باشید.

Please, please give us things because we are victims.

لطفاً لطفاً چیزهایی به ما بدهید زیرا ما قربانی هستیم.

Yes, we could do we could claim that we are living in poverty or that we've had some kind of abuse.

بله، ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم و ادعا کنیم که در فقر زندگی می‌کنیم یا اینکه نوعی سوءاستفاده داشته‌ایم.

We are some kind of abuse from from

ما نوعی سوء استفاده از

some part of society.

بخشی از جامعه هستیم.

Yes, maybe.

بله شاید.

Or yeah.

یا آره

That we are perceived in some way of being the underdog.

این که ما را به نحوی ضعیف تلقی می کنند.

There are a lot of people at the moment making a lot of money out

در حال حاضر افراد زیادی هستند که از قربانی شدن پول زیادی به دست

of being victims of something, even if they are not.

می آورند، حتی اگر نباشند.

Now, I'm not saying that there is not real

اکنون، من نمی گویم که تحریم واقعی قربانیان وجود ندارد

victims sanction, but a lot of people are saying

، اما بسیاری از مردم می گویند

I am the target of of abuse and all sorts of horrible things.

که من هدف سوء استفاده و انواع چیزهای وحشتناک هستم.

I want to make money from it.

من می خواهم از آن پول در بیاورم.

How can I make money from that?

چگونه می توانم از آن درآمد کسب کنم؟

Well, I suppose that, yes.

خوب، من فکر می کنم که، بله.

It is a thing that's happening a lot, though.

هر چند این چیزی است که زیاد اتفاق می افتد.

You have to be a victim of something.

باید قربانی چیزی باشی.

You have to be in a corner.

باید یه گوشه باشی

And that is the best way these days to make a living.

و این بهترین راه این روزها برای امرار معاش است.

And you can make a lot of money from that.

و شما می توانید از این طریق درآمد زیادی کسب کنید.

Can I shall I show how upset I am over something in a way

آیا می توانم نشان دهم که از چیزی به گونه ای

that a certain royal member has been doing?

که یکی از اعضای سلطنتی انجام داده است چقدر ناراحت هستم؟

I don't know.

من نمی دانم.

I'm loving the photographs, by the way.

اتفاقا من عاشق عکس ها هستم.

Have you seen the photograph?

عکسشو دیدی؟

The photograph of Prince Harry and Meghan Markle?

عکس شاهزاده هری و مگان مارکل؟

And she's doing this.

و او این کار را می کند.

Nobody ever does that in real life.

هیچ کس هرگز در زندگی واقعی این کار را انجام نمی دهد.

That is the most.

این بیشترین است.

I've never seen such a poorly posed photograph.

من هرگز عکسی به این بدی ندیده بودم.

I mean, don't get don't get taken in by this nonsense.

منظورم این است که درگیر این مزخرفات نشو.

Okay, Steve.

باشه، استیو.

We're not editorialising.

ما سرمقاله نمی کنیم.

They're multimillionaires.

آنها مولتی میلیونر هستند.

Okay.

Multi, multi multimillionaires. Yes.

باشه.

چند، چند میلیونر. آره.

Trying to make money out of the royal family.

تلاش برای کسب درآمد از خانواده سلطنتی.

Look, but whether you whether you

ببین، اما چه

support the royal family or not, a lot of people are and some people are okay.

از خانواده سلطنتی حمایت کنی چه نه، خیلی ها خوب هستند و بعضی ها خوب هستند.

You know, there's no to apologise.

میدونی جای عذرخواهی نیست

Yes, it is.

It is what it is.

بله همینطور است.

همینه که هست.

And forget she was an actress. Steve.

و فراموش کن که او بازیگر بود. استیو

All right. To be able to take a photo.

خیلی خوب. تا بتونی عکس بگیری.

Yes. Everyone's laughing here in the UK, by the way.

آره. اتفاقاً اینجا در بریتانیا همه می خندند.

Nobody's taking it seriously now.

الان کسی جدی نمیگیره

And I think it is more for the American market.

و من فکر می کنم بیشتر برای بازار آمریکا است.

I will be honest with you, and this is no disrespect to the Yanks, but

من با شما صادق خواهم بود، و این بی احترامی به یانک ها نیست، اما

American people

مردم آمریکا

in the USA I'm talking about, they go absolutely crazy

در ایالات متحده آمریکا که من در مورد آنها صحبت می کنم، آنها کاملاً دیوانه خانواده

about English royalty or British royalty.

سلطنتی انگلیسی یا سلطنتی بریتانیا هستند.

The royal family in this country, USA,

خانواده سلطنتی در این کشور، ایالات متحده آمریکا،

people there go absolutely crazy over anything connected to the royal family.

مردم آنجا نسبت به هر چیزی که به خانواده سلطنتی مرتبط باشد کاملا دیوانه می شوند.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

That's all I'm saying for now.

فعلا فقط همین را می گویم.

But sometimes people do exaggerate

اما گاهی اوقات افراد

their problems or their troubles to try and get sympathy.

برای جلب همدردی، مشکلات یا مشکلات خود را بزرگنمایی می کنند.

And it is it is a thing that happens a lot these days.

و این چیزی است که این روزها زیاد اتفاق می افتد.

See here today.

امروز اینجا را ببینید.

Guess who hasn't been here for a long time? I know.

حدس بزنید چه کسی برای مدت طولانی اینجا نبوده است؟ میدانم.

And whose birthday it is today? It is. It's late.

و امروز تولد کیست؟ این است. دیره.

Oh, I'm.

اوه، من هستم.

I've been I've been had again.

من بوده ام دوباره بوده ام.

Have I done.

آیا انجام داده ام

Can you sell silly sausage?

آیا می توانید سوسیس احمقانه را بفروشید؟

I shall I just leave now?

من الان برم؟

It is all picked

همه اش برداشته

up. It always comes on here.

شده است. همیشه اینجا میاد

And he always says that it's his birthday.

و همیشه می گوید تولدش است.

The problem is when it is your birthday and you come on here, we won't believe you.

مشکل اینه که وقتی تولدت باشه و بیای اینجا، باور نمیکنیم.

We will. We will think you're joking. See?

ما خواهیم کرد. ما فکر می کنیم که شما شوخی می کنید. دیدن؟

And that nearly fooled me again.

و این تقریباً دوباره من را فریب داد.

See that?

Take you.

See if it hasn't been around for a while

می بینیم که؟

تو را ببر.

ببینید آیا مدتی است که وجود ندارد

and forgotten the tricks that they used to play on.

و ترفندهایی را که قبلاً در آن بازی می کردند فراموش کرده است.

As if it's not armpit by the way, for those wondering, not armpit, I'm sure I'm

انگار که اتفاقاً زیر بغل نیست، برای کسانی که تعجب می‌کنند، نه زیر بغل

getting to, you know, ladies, women of a certain age,

، مطمئنم که می‌دانم، خانم‌ها، خانم‌های یک سن خاص

they get they get the skin under their arm.

، پوست زیر بغلشان را می‌گیرند.

It starts to hang down.

شروع به آویزان شدن می کند.

And I think I might be getting bingo wings.

و من فکر می کنم ممکن است بال های یکنوع بازی شبیه لوتو به دست بیاورم.

Well, you ought to do some press ups, Mr.

خب، آقای دانکن، شما باید چند پرس آپ انجام دهید

Duncan, because those are your try set muscles under there.

، زیرا اینها عضلات شما هستند که در زیر آن قرار دارند.

Look at that. Oh, my goodness. I'm getting bingo wings.

به آن نگاه کنید. اوه خدای من. من دارم بال های بینگو می گیرم.

And the reason why they call them bingo wings is because I love this.

و دلیل اینکه آنها را بال های بینگو می نامند این است که من این را دوست دارم.

I think this is a great expression, by the way, you might never have heard of this expression.

من فکر می کنم این یک عبارت عالی است، اتفاقاً ممکن است هرگز در مورد این عبارت نشنیده باشید.

Bingo wings.

بال های یکنوع بازی شبیه لوتو.

When women of particularly women.

هنگامی که زنان از زنان به ویژه.

Well, yes, that's what I'm just. About to say.

خوب، بله، من فقط همین هستم. در حال گفتن

It can be men, but it's usually women.

ممکن است مردان باشند، اما معمولاً زنان هستند.

Is the point I'm making. Yeah.

نکته ای است که می گویم آره

What was I saying?

چی داشتم می گفتم؟

When women of a particular win win.

هنگامی که زنان یک برنده خاص برنده می شوند.

When women of a particular age normally over 60,

وقتی زنان در یک سن خاص معمولاً بالای 60 سال دارند،

they often like to do things as a pastime.

اغلب دوست دارند کارهایی را به عنوان سرگرمی انجام دهند.

And one of the popular pastimes is playing bingo.

و یکی از تفریحات محبوب بازی یکنوع بازی شبیه لوتو است.

Bingo.

بینگو.

And during a bingo game, quite often someone will win.

و در طول یک بازی یکنوع بازی شبیه لوتو، اغلب شخصی برنده می شود.

And when they win, they will hold up their arm like this.

و وقتی پیروز شوند، بازوی خود را اینگونه بالا می گیرند.

I've won.

برنده شدم.

I've won. Bingo, I've won.

برنده شدم. یکنوع بازی شبیه لوتو، من برنده شدم.

I'm the winner.

من برنده هستم

But underneath their arms,

اما در زیر بازوهای آنها

there is normally some loose skin hanging down.

معمولاً مقداری پوست شل به سمت پایین آویزان است.

And it will move around like this flap.

و مانند این فلپ به اطراف حرکت خواهد کرد.

Flap around.

بال زدن به اطراف.

And that's the reason why we call them bingo wings.

و به همین دلیل است که ما آنها را بال های بینگو می نامیم.

Because of elderly ladies in the UK.

به خاطر خانم های مسن در بریتانیا.

I don't know if bingo is played throughout the world.

من نمی دانم که آیا بینگو در سراسر جهان بازی می شود یا خیر.

I think probably. Is played everywhere.

فکر میکنم احتمالا همه جا پخش میشه

And when you're right.

و وقتی حق با شماست

Yes, that's it.

So, Mr.

آره همینه.

خب، آقای

Duncan, have you been playing bingo?

دانکن، آیا شما در حال بازی یکنوع بازی شبیه لوتو بودید؟

Bingo is very big in South America.

یکنوع بازی شبیه لوتو در آمریکای جنوبی بسیار بزرگ است.

And of course,

و البته،

it's not so common in men because men's

در مردان چندان رایج نیست، زیرا

physique tends to stay with the muscles.

فیزیک مردان تمایل دارد با عضلات باقی بماند.

We won't go into it.

ما وارد آن نمی شویم.

But you know, what Mr.

اما می دانید، کاری که آقای

Duncan needs to do is those are the tricep muscles. Yeah.

دانکن باید انجام دهد این است که عضلات سه سر بازو هستند. آره

So you need to just do some press ups.

بنابراین شما باید فقط چند پرس آپ انجام دهید.

Try to your fry up the skin.

سعی کنید پوست خود را سرخ کنید.

Your triceps are here, but the skin also goes very soft as well.

عضله سه سر شما اینجاست، اما پوست نیز بسیار نرم می شود.

That's not too bad, Mr. Jones. No, it's not too bad. I've got.

این خیلی بد نیست، آقای جونز. نه خیلی هم بد نیست من دارم.

I've got muscles. Look, look at that. God knows how.

من ماهیچه دارم ببین، به آن نگاه کن خدا می داند چگونه.

Okay, loose I will.

باشه، ول می کنم.

You see, I'm exercising all the time to my arms are like little skinny.

می بینید، من همیشه ورزش می کنم تا آغوشم مثل لاغری کوچک باشد.

I'm going to bear that in mind today.

من امروز این را در ذهن دارم.

Uh, when Mr.

اوه، وقتی آقای

Steve says that I'm cruel to him, doesn't it?

استیو می گوید که من با او ظالم هستم، اینطور نیست؟

You know you when you see some people with amazing physiques and they,

شما را وقتی می‌بینید که افرادی با هیکل شگفت‌انگیز و آن‌ها را

and then you ask them and they say they don't really do anything.

می‌بینید، و بعد از آن‌ها می‌پرسید و می‌گویند واقعاً کاری انجام نمی‌دهند.

Yeah.

آره

Some people are born with naturally very big muscles and they don't actually do anything.

برخی از افراد به طور طبیعی با عضلات بسیار بزرگ متولد می شوند و در واقع هیچ کاری انجام نمی دهند.

Yes, there is also another type of person who is overweight,

بله، افراد دیگری هم هستند که اضافه وزن دارند،

but they think that they are muscly, they think they have muscles and they wear tight t.

اما فکر می کنند عضلانی هستند، فکر می کنند ماهیچه دارند و تی تنگ می پوشند.

Lycra.

لیکرا

But not like for a. No, just just T-shirt.

اما نه مانند یک. نه فقط تی شرت

I'm just saying.

من فقط می گویم.

They sometimes do. Yes. Okay. As well.

آنها گاهی اوقات انجام می دهند. آره. باشه. همچنین.

I'm on about men who just think that they're macho and anyway.

من در مورد مردانی هستم که فکر می کنند ماچو هستند و به هر حال.

Yes. Wearing t shirts. That's it to me.

آره. پوشیدن تی شرت. برای من همین است.

Well, everyone's attracted to different things, but one of my one of my pet hates

خوب، همه به چیزهای مختلفی جذب می شوند، اما یکی از حیوان خانگی من از

one of my big objections and something that I would ban immediately

یکی از مخالفت های بزرگ من متنفر است و از چیزی که

if I was ever put into power as How is middle aged men wearing lycra?

اگر به قدرت برسم فوراً آن را ممنوع می کنم .

Yes, tight fitting clothes.

بله لباس های تنگ

Just should be banned.

فقط باید تحریم بشه

I'm sorry. Anyway, no one wants to look at that.

متاسفم. به هر حال، هیچ کس نمی خواهد به آن نگاه کند.

Okay. Again.

باشه. از نو.

Anyway, we have a lot to talk about.

به هر حال ما حرف های زیادی برای گفتن داریم.

And already we're 15 minutes into today's live stream.

و در حال حاضر 15 دقیقه به پخش زنده امروزی رسیده ایم.

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan, by the way, in England.

دانکن است، اتفاقاً در انگلیس.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

So, you happy all the way there? Steve.

بنابراین، شما در تمام راه راضی هستید؟ استیو

Steve, you have to wait. What?

استیو، باید صبر کنی چی؟

I'm doing a little bit. You have to wait.

من دارم کمی انجام می دهم. شما باید منتظر بمانی.

Steve's

host guest.

مهمان میزبان استیو. در استاد پخش

There are certain things, certain rules in broadcasting master.

موارد خاصی وجود دارد، قوانین خاصی.

Anyway, I hope you are feeling good today.

به هر حال امیدوارم امروز حالتون خوب باشه.

I tell you who isn't feeling good, Prince Charles.

من به شما می گویم که چه کسی احساس خوبی ندارد، شاهزاده چارلز.

Or should I say King Charles?

یا باید بگویم شاه چارلز؟

Hello.

سلام.

Hello, everyone.

سلام به همه

It's King Charles here.

اینجا شاه چارلز است.

I'm not feeling very happy today

من امروز خیلی احساس خوشحالی

because my bloody son is trying to stir up

نمی کنم زیرا پسر خون آلود من سعی می

trouble for my family and I won't have it.

کند برای خانواده ام دردسر ایجاد کند و من آن را نخواهم داشت.

And another thing I don't like is ink.

و چیز دیگری که دوست ندارم جوهر است.

Keep that bloody ink.

اون جوهر خونی رو نگه دار

Away from me.

دور از من.

Did you?

آیا تو؟

Well done, Mr.

آفرین، آقای

Duncan, but I think you deserve a clap for that, Personation.

دانکن، اما من فکر می کنم شما شایسته یک کف زدن هستید، پرسوناژ.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I'm sure that Charles is watching now and may give you some kind of award for.

من مطمئن هستم که چارلز اکنون دارد تماشا می کند و ممکن است به شما جایزه ای بدهد.

Or you might send me to the tower and have my head chopped off.

یا ممکن است مرا به برج بفرستید و سرم را ببرید.

You were saying, Steve.

داشتی میگفتی استیو

What was I saying?

چی داشتم می گفتم؟

I don't know. I don't remember what I was saying, Mr. Doyle.

من نمی دانم. یادم نمیاد چی میگفتم آقای دویل.

Well, that brain rest in peace, the brain cell that just died in Mr.

خوب، آن مغز در آرامش باشد ، سلول مغزی که در آقای

Steve Brain.

استیو برین مرد.

Do you die?

میمیری؟

Do you guys do any type of exercise?

بچه ها شما هر نوع ورزشی انجام میدید؟

It says Giovanni Olivetti. Not much.

جووانی اولیوتی می گوید. زیاد نیست.

I don't do as much as Steve.

من به اندازه استیو کار نمی کنم.

Steve was exercising. Okay. Yes, yes, that's fine.

استیو در حال ورزش بود. باشه. بله، بله، خوب است.

You're always talking about the fact you exercise and I'm I'm a little less fit than Mr.

شما همیشه در مورد این موضوع صحبت می کنید که ورزش می کنید و من نسبت به آقای استیو تناسب اندام کمتری دارم

Steve.

.

Say you are really on dangerous ground today.

بگویید که امروز واقعاً در زمین خطرناکی هستید.

You were laughing.

داشتی میخندیدی

There was a lovely message from from Giovanni earlier.

قبلاً یک پیام دوست داشتنی از طرف جیوانی وجود داشت.

Hello, Mr. Juncker.

سلام آقای یونکر.

Mr. Steve, how are you today, Hope?

آقای استیو، امروز چطوری، امید؟

Well, yes, I've just come back from my little walk

خب، بله، من تازه از پیاده روی کوچکم برگشتم

and now here with my friends to cheer me up.

و اکنون با دوستانم اینجا هستم تا به من روحیه بدهم.

It's quite cold today.

امروز خیلی سرده

Hello to the chat.

سلام به چت.

Hello. Hello to you. Hello.

سلام. درود بر تو. سلام.

Lovely message.

پیام دوست داشتنی

And there was a similar one from Lewis early on as well, expressing his his delight

و یک مورد مشابه از لوئیس نیز در اوایل وجود

at being here with this company, offering.

داشت که از حضور در اینجا با این شرکت ابراز خوشحالی کرد.

A thank. You.

یک تشکر شما.

It's like every day we get to meet with our friends.

مثل هر روزی است که با دوستانمان ملاقات می کنیم.

Today on the live chat in first place.

امروز در چت زنده در وهله اول.

This is very interesting.

خیلی جالبه.

Alexander Neman of course what you are

الکساندر نمان البته اولین چیزی که

first on today's live chat I'm.

در چت زنده امروز هستید من هستم.

I've got my heart rate racing.

ضربان قلبم تند شده است

Just clapping. Yes.

فقط کف زدن آره.

And you say I'm on.

و شما می گویید من ادامه دارم.

Beatrice is here.

بئاتریس اینجاست

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

Also, Mohsen, also Palmira.

همچنین محسن، همچنین پالمیرا.

Paolo is here as well.

پائولو هم اینجاست.

We haven't heard your guitar for a long time.

مدتهاست که گیتار شما را نشنیده ایم.

Are you still playing your guitar?

هنوز گیتار میزنی؟

Vladimir is here.

ولادیمیر اینجاست.

Hello?

سلام؟

Vladimir is here.

ولادیمیر اینجاست.

Hello, Vladimir.

سلام، ولادیمیر.

Nice to see you here, Vladimir.

ولادیمیر از دیدنت خوشحالم.

Let's see that. Okay.

بیایید آن را ببینیم. باشه.

Well, it's it's all down there on the screen.

خوب، همه چیز همان پایین روی صفحه است.

Hello. Hello.

سلام. سلام.

Also to Luis Mendez is here today.

همچنین به لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Luis. It's a very busy one so far.

سلام، لوئیس. تا الان خیلی شلوغه

And we are here today to talk about lots of things.

و ما امروز اینجا هستیم تا در مورد خیلی چیزها صحبت کنیم.

By the way, Steve, there is some very worrying news at the moment

به هر حال، استیو، در حال حاضر اخبار بسیار نگران کننده ای وجود دارد

that lots of people have got really upset about. Yes.

که بسیاری از مردم واقعاً از آن ناراحت شده اند. آره.

What's that? Mr. Duncan will talk about that in a moment.

آن چیست؟ آقای دانکن در یک لحظه در مورد آن صحبت خواهد کرد.

And also, we have announced yesterday

و همچنین دیروز

the Oxford Language Press,

انتشارات زبان آکسفورد را

who are, of course, the publishers of the Oxford English Dictionary,

که البته ناشر دیکشنری انگلیسی آکسفورد هستند، اعلام

they have named that word or should I say

کرده ایم که آن کلمه یا بهتر است بگویم عبارت سال را نامگذاری کرده اند

phrase of the year.

.

Do you want to know what it is this year?

آیا می خواهید بدانید که امسال چیست؟

The phrase of 2022,

عبارت سال 2022،

judged not by the Oxford

نه توسط

University Press, but actually by the general public.

انتشارات دانشگاه آکسفورد، بلکه توسط عموم مردم مورد قضاوت قرار گرفت.

So they've taken the the risk, the dangerous risk,

بنابراین آنها این ریسک را پذیرفته‌اند، ریسک

a very dangerous risk, in fact, of asking people

خطرناکی را که در واقع یک ریسک بسیار خطرناک است که از مردم

to vote for their word or phrase of the year.

بخواهند به کلمه یا عبارت سال خود رای دهند.

I think I know what it is.

فکر کنم میدونم چیه

Mr. Duncan, do you? Yes. Is it tatter for now?

آقای دانکن، شما؟ آره. فعلا پاره شده؟

It is not.

این نیست.

No, it. Should. Be. I would be good, though.

نه، آن باید. بودن. با این حال من خوب خواهم بود.

It's not that at all for now. It's not that often.

فعلا اصلاً اینطور نیست. آنقدرها هم نیست.

The phrase that you have championed.

عبارتی که شما از آن دفاع کرده اید.

For how many years?

برای چند سال؟

14 years?

14 سال؟

16, 16 years on YouTube. Thanks for remembered.

16، 16 سال در یوتیوب. ممنون که به یاد آوردی

Be phrase of the year.

عبارت سال باشید

Thank you for remembering that.

ممنون که به یاد آوردی

I wasn't I was only two years.

من نبودم فقط دو سال داشتم

Here we gather so the Oxford

در اینجا ما

languages or the Oxford University Press

زبان‌های آکسفورد یا انتشارات دانشگاه آکسفورد را جمع‌آوری می‌کنیم

and they are the people who who produce every year

و آن‌ها افرادی هستند که

the Oxford English Dictionary this year.

امسال فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد را تولید می‌کنند.

And I was surprised to find out this word or phrase.

و من از فهمیدن این کلمه یا عبارت شگفت زده شدم.

I was very surprised because to be honest with you, I'm going to be honest.

من خیلی تعجب کردم زیرا برای صادق بودن با شما، من صادقانه خواهم گفت.

I've never heard of it.

هرگز راجع به آن چیزی نشنیده ام.

So I was surprised to find

بنابراین از اینکه متوجه

that the 2022 word of the year,

شدم کلمه سال 2022،

or should I say phrase of the year because it is

یا باید عبارت سال را بگویم، تعجب کردم

a phrase is wait for.

زیرا عبارتی است که منتظر آن هستید.

It, drum roll,

آن، درام رول،

little title.

عنوان کوچک.

Goblin mode.

حالت گابلین.

Really

واقعا

not goblin mode.

حالت گابلین نیست.

Goblin goblin mode apparently is the word of the year or.

گوبلین حالت گوبلین ظاهرا کلمه سال یا.

Well, it's actually a phrase, I suppose, and I have never heard of it.

خب، این در واقع یک عبارت است، فکر می کنم، و من هرگز در مورد آن نشنیده ام.

And apparently a lot of people are using it.

و ظاهراً افراد زیادی از آن استفاده می کنند.

Now, I'm wondering if someone has been playing a trick here,

حالا من تعجب می کنم که آیا کسی اینجا حقه بازی می کند،

but apparently it is a real phrase that people do use,

اما ظاهراً این یک عبارت واقعی است که مردم استفاده می کنند

and the meaning of the phrase is to do something based on a selfish need

و معنای عبارت انجام کاری بر اساس نیاز

or an act of self-indulgence

خودخواهانه یا یک عمل خودپسندی است

without worrying about the consequences for other people.

بدون اینکه نگران عواقب آن برای دیگران

We know now this is very interesting because this is something we have talked about in the past,

اکنون می دانیم که این بسیار جالب است زیرا این چیزی است که در گذشته در مورد آن صحبت کرده ایم،

how people seem to just do whatever they want,

به نظر می رسد که مردم هر کاری را که می خواهند انجام می دهند،

if they are creating a disturbance or a noise

اگر مزاحمتی ایجاد می کنند یا سر و صدایی ایجاد می کنند

that is affecting other people, they just don't seem to care.

که بر دیگران تأثیر می گذارد، به نظر نمی رسد. اهميت دادن.

So I think maybe that would be a good use of oh goblin mode.

بنابراین من فکر می کنم شاید استفاده خوبی از حالت oh goblin باشد.

They are just doing whatever they want

آنها فقط برای نیاز خودخواهانه خود هر کاری می خواهند انجام می

for their own selfish need or they're self-indulgent and.

دهند یا به خود می خورند و.

Of course you could apply this to neighbours, couldn't you, Mr.

البته شما می توانید این را برای همسایه ها اعمال کنید، نمی توانید، آقای

Duncan?

Especially, especially neighbours who do things

دانکن؟

به خصوص، به خصوص همسایه هایی که کارهایی را

based on selfish need,

بر اساس نیاز خودخواهانه انجام می دهند،

and it annoys other people that live around them and they don't seem to care less about it.

و این امر باعث آزار دیگرانی می شود که در اطرافشان زندگی می کنند و به نظر می رسد آنها کمتر به این موضوع اهمیت نمی دهند.

No, we don't have any of that around here.

نه، ما هیچ کدام از اینها را در اینجا نداریم.

They do. We do. Not.

انجام می دهند. ما انجام می دهیم. نه.

Absolutely none.

مطلقا هیچ.

But yes.

اما بله.

So when your neighbours or somebody at work is doing something selfish. Hmm.

بنابراین زمانی که همسایگان شما یا شخصی در محل کار در حال انجام کاری خودخواهانه است. هوم

You can say.

می توانی بگویی.

But I suppose like a goblin, goblins are seen as sort of evil little creatures.

اما من فکر می کنم مانند یک اجنه، اجنه به عنوان موجودات کوچک شیطانی دیده می شوند.

Yes, it's a bit like Warwick Davis, but imagine Warwick Davis

بله، کمی شبیه وارویک دیویس است، اما وارویک دیویس را تصور کنید

if he was a really evil person and that would then be a goblin.

اگر او واقعاً یک شخص شیطانی بود و آنوقت یک اجنه می شد.

You see.

می بینید.

Is that is that okay?

آیا این اشکالی ندارد؟

Yeah, I think that's a pretty good.

بله، من فکر می کنم که خیلی خوب است.

Goblins are such a nasty set of creatures from the underworld.

گابلین ها مجموعه ای از موجودات بدی از عالم اموات هستند.

I think goblins are little. They're little.

من فکر می کنم اجنه کوچک هستند. آنها کوچک هستند.

They're like mischievous, like dwarves or little imps that.

آنها شبیه شیطنت ها هستند، مثل کوتوله ها یا بدجنس های کوچک .

Might do things to hurt you and like to do

ممکن است کارهایی انجام دهد که به شما صدمه بزند و دوست داشته باشید که

selfish acts that cause harm to others.

کارهای خودخواهانه انجام دهید که به دیگران آسیب برساند.

Yes, there are goblins.

بله، اجنه وجود دارند.

Goblins, of course there are.

گابلین ها، البته وجود دارند.

There are goblins in Harry Potter

گابلین هایی در هری پاتر وجود دارند

and the little goblin that used to get into bed with Harry Potter.

و گابلین کوچکی که با هری پاتر به رختخواب می رفت.

You know, talking to Harry, you can say that Harry and Meghan are currently

می دانید، با صحبت کردن با هری، می توانید بگویید که هری و مگان در حال حاضر

in a very long term goblin mode

در یک حالت بسیار طولانی مدت گابلین

because they are doing something quite selfish,

هستند زیرا آنها یک کار کاملا خودخواهانه انجام می دهند

which is going to cause harm to other people, namely the rest of their family.

که باعث آسیب به افراد دیگر، یعنی بقیه اعضای خانواده آنها می شود.

I think in the in the in the dictionary, they should have a photograph of Harry and Meghan

من فکر می کنم در فرهنگ لغت، آنها باید عکس هری و مگان را در

next to the word selfish, because I don't think

کنار کلمه خودخواه داشته باشند، زیرا فکر نمی

I've come across any individual

کنم با فردی برخورد کرده باشم

or heard about any individual who is as selfish as those two people.

یا در مورد فردی به اندازه آن دو نفر خودخواه نشنیده باشم. مردم.

Unfortunately, as a goblin, it's not a, I suppose it is a character, but it is.

متأسفانه، به عنوان یک گابلین، این یک شخصیت نیست، فکر می کنم یک شخصیت است، اما اینطور است.

So I don't know whether that transfers across to different cultures.

بنابراین من نمی دانم که آیا این به فرهنگ های مختلف منتقل می شود یا خیر.

Well, first of all, they're not real.

خوب، اول از همه، آنها واقعی نیستند.

They're not real.

آنها واقعی نیستند.

No, it's it's something from sort of so.

نه، این چیزی شبیه به این است.

They are a character, a fictitious thing.

آنها یک شخصیت هستند، یک چیز ساختگی.

But yeah. The very same reporter or something.

ولی آره. همان خبرنگار یا چیزی

Well before that.

خوب قبل از آن

Before that as well.

قبل از آن نیز.

Yeah. It's mythical, it's a mythical creature.

آره این افسانه ای است، این یک موجود افسانه ای است.

Yeah. Very similar to gremlins.

آره بسیار شبیه به گرملین است.

So when you think of gremlins, they are also things that are supposed to cause chaos.

بنابراین وقتی به گرملین ها فکر می کنید، آنها نیز چیزهایی هستند که قرار است باعث هرج و مرج شوند.

Normally, with devices or machinery.

به طور معمول، با دستگاه ها یا ماشین آلات.

So that's it.

You say goblin goblin to do something

پس همین است.

شما می گویید گابلین برای انجام کاری

based on a selfish need or an act of self-indulgence.

بر اساس نیاز خودخواهانه یا عمل خودپسندی.

Quite often politicians do this. Okay.

اغلب سیاستمداران این کار را انجام می دهند. باشه.

Oh, I've got to finish now. After this.

اوه الان باید تمومش کنم بعد از این.

I'll try to time it. You say it sometimes. Get it. Right.

من سعی می کنم آن را زمان بندی کنم. تو گاهی میگی آن را دریافت کنید. درست.

Oh, can I just do it again, Steve? Yes.

اوه، می توانم دوباره این کار را انجام دهم، استیو؟ آره.

To do something based on a selfish need or an act of self-indulgence is the word of the year.

انجام کاری بر اساس نیاز خودخواهانه یا اقدامی از روی ارضای خود، کلمه سال است.

The phrase of 2022 goblin mode.

عبارت حالت گابلین 2022.

So now we know, although to be honest with you, I haven't really heard of it.

بنابراین اکنون می دانیم، اگرچه صادقانه بگویم، من واقعاً در مورد آن چیزی نشنیده ام.

I've never heard of it.

هرگز راجع به آن چیزی نشنیده ام.

No, I hadn't heard of it at all.

نه من اصلا در موردش نشنیده بودم

In answer to our pets question, whose just shows you if you ask something enough

در پاسخ به سؤال حیوانات خانگی ما، که فقط به شما نشان می دهد اگر بارها چیزی بپرسید

times, eventually someone will take notice.

، در نهایت کسی متوجه می شود.

Not very well is the answer

پاسخ

to our pets question.

به سوال حیوانات خانگی ما خیلی خوب نیست.

Not very well.

خیلی خوب نیست

Oh, backing down.

اوه، عقب نشینی

Is this a question about our new prime minister?

آیا این سوال در مورد نخست وزیر جدید ماست؟

Yes. Rishi Sunak.

آره. ریشی سوناک.

He's not doing particularly well because he's he's coming across as a bit of a wimp

او خیلی خوب عمل نمی‌کند، زیرا او را به عنوان یک دمدمی مزاج

because he seems to be

به نظر می‌رسد، زیرا به نظر می‌رسد در حال

caving in and giving way to pressure from other parts of his party.

تسلیم شدن است و جای خود را به فشارهای دیگر بخش‌های حزبش می‌دهد.

Okay. Anyway, we weren't going. Oh, yeah, but just.

باشه. به هر حال ما نمی رفتیم. اوه، بله، اما فقط.

Although he was able he was two days ago, he was saying how wonderful,

اگرچه او دو روز پیش توانسته بود، اما می‌گفت

how wonderful the World Cup is so far

جام جهانی تا اینجا چقدر فوق‌العاده است، چقدر شگفت‌انگیز بوده

and how how amazing Qatar have done.

و چقدر قطر شگفت‌انگیز بوده است.

He praised and congratulated Qatar for for being such a great.

او از قطر به خاطر این چنین بزرگ تمجید و تبریک گفت.

Place.

محل.

And a wonderful host of the 2022 World Cup.

و میزبان فوق العاده جام جهانی 2022.

Oh oh.

اوه اوه

So no doubt we've got some, some some trade that we want to do with him or something.

بنابراین بدون شک ما برخی تجارت داریم که می خواهیم با او انجام دهیم یا چیز دیگری.

Okay, Steve, you stuff.

باشه، استیو.

Otherwise, why would you. Let's not do that?

در غیر این صورت، چرا شما. این کار را نکنیم؟

Well, you started it.

خب تو شروع کردی

Oh, I didn't.

I didn't start out.

اوه، من این کار را نکردم.

من شروع نکردم

A rant about what you know.

ناسزا در مورد آنچه شما می دانید.

Yeah, I'm not saying that.

آره من اینو نمیگم

I'm not saying there's a conspiracy.

من نمی گویم توطئه ای در کار است.

I'm not doing an Alex Jones or a Kanye West.

من الکس جونز یا کانیه وست را انجام نمی دهم.

Then do a Kanye West, please.

پس لطفا یک کانیه وست انجام دهید.

But in. Fact, that was you really will get struck. Out.

اما در واقع، این بود که شما واقعاً ضربه خواهید خورد. بیرون.

I think that will be I think that's going to be a new word for next year.

من فکر می کنم که این خواهد بود. فکر می کنم این یک کلمه جدید برای سال آینده خواهد بود.

If you do a Kenya, it means you say something

اگر در کنیا انجام می‌دهید، به این معنی است که چیزی

really offensive and get yourself cancelled completely.

واقعا توهین‌آمیز می‌گویید و کاملاً خود را لغو می‌کنید.

So if you do a akong year, it means you

بنابراین، اگر یک سال آکونگ انجام دهید، به این معنی است

you say something that gets you completely out.

که چیزی می گویید که شما را کاملاً بیرون می کند.

Diaz Did anybody see I don't know whether they saw one.

دیاز آیا کسی دیده است من نمی دانم که آیا آنها یکی را دیده اند یا خیر.

They're not going to say what it is.

قرار نیست بگویند این چیست.

Don't worry, I'm not going to get you banned.

نگران نباش، من تو را تحریم نمی کنم.

But if you look at what he said recently, you will understand what we mean.

اما اگر به صحبت های اخیر او نگاه کنید، متوجه منظور ما خواهید شد.

I don't know if that came across as important

نمی‌دانم

in other countries for news, but we certainly saw it here in the UK.

در کشورهای دیگر برای اخبار مهم بود یا نه، اما ما مطمئناً آن را اینجا در بریتانیا دیدیم.

Well, it's the internet, so it affects everyone.

خوب، این اینترنت است، بنابراین همه را تحت تأثیر قرار می دهد.

I know.

But you know, you know, not everybody gets these stories.

میدانم.

اما می دانید، می دانید ، همه این داستان ها را دریافت نمی کنند.

You know, but the changes caused by it will affect everyone

می دانید، اما تغییرات ناشی از آن بر همه تأثیر خواهد گذاشت

because we're talking about social media and everyone around the world uses it.

زیرا ما در مورد رسانه های اجتماعی صحبت می کنیم و همه در سراسر جهان از آن استفاده می کنند.

Everyone's crazy about social media.

همه دیوانه شبکه های اجتماعی هستند.

We will refrain from mentioning leaders

ما از ذکر

of a countries that went to war.

رهبران کشورهایی که وارد جنگ شده اند خودداری می کنیم.

They went to. War.

آنها رفتند به. جنگ.

Yes. But I think we you know, we won't mention that.

آره. اما من فکر می کنم که شما می دانید، ما به آن اشاره نمی کنیم.

You mean at war or went to war.

منظور شما در جنگ یا جنگ است.

Went to war in the past.

در گذشته به جنگ رفت.

You mean Germany?

منظورت آلمانه؟

Yes, that's what I'm talking about.

بله، این چیزی است که من در مورد آن صحبت می کنم.

That many past as well.

که بسیاری از گذشته نیز.

No, I'm referring to the person.

نه، من به آن شخص اشاره می کنم.

They was a cryptic clue, Mr.

آنها یک سرنخ مرموز بودند، آقای

Duncan, about the person that Kanye West was talking about.

دانکن، در مورد شخصی که کانیه وست در مورد او صحبت می کرد.

Yeah. Oh, Hitler. Yeah.

آره اوه، هیتلر. آره

Well, see, I didn't think I didn't think you'd want me to actually say the word.

خوب، ببینید، فکر نمی کردم فکر نمی کردم شما بخواهید واقعاً این کلمه را بگویم.

You can say it.

می توانید آن را بگویید.

It's not ban the word. The word Hitler.

این کلمه ممنوعیت نیست. کلمه هیتلر

Yeah, but I have to be careful what I say when I'm around you because you didn't miss it.

آره، اما من باید مراقب حرف هایی باشم که وقتی کنارت هستم، چون تو آن را از دست ندادی.

Now that Mr. C.

حالا که آقای C.

Surely your own brain will tell you it's.

مطمئناً مغز شما به شما خواهد گفت که اینطور است.

Censored by Mr..

سانسور شده توسط آقای.

Mr. Duncan. Is my name?

آقای دانکن. نام من است؟

Yes, to give you your full title.

بله، تا عنوان کامل خود را به شما بدهم.

But that's it, you see.

اما همین است، می بینید.

So I've, I've always been fascinated by people's fascination

بنابراین، من همیشه مجذوب شیفتگی مردم

for certain people in the past who've done really horrible things.

برای افراد خاصی در گذشته بودم که کارهای واقعاً وحشتناکی انجام داده بودند.

I mean, when you put the History Channel,

منظورم این است که وقتی کانال History را گذاشتید،

which is one of those satellite

که یکی از آن

television stations and they put that on, were always talking about Hitler.

ایستگاه های تلویزیونی ماهواره ای است و آنها آن را نصب کردند، همیشه در مورد هیتلر صحبت می کردند.

Yeah, it's always a special documentary, The Life of Hitler.

بله، همیشه یک مستند خاص ، زندگی هیتلر است.

Why was Hitler such a nasty person?

چرا هیتلر آدم بدی بود؟

And every night this is a new show.

و هر شب این یک نمایش جدید است.

And then in between there are adverts

و سپس در این بین تبلیغاتی وجود دارد

that people are paying to put on

که مردم برای نمایش آنها در

during the documentaries about Hitler.

طول مستندهای مربوط به هیتلر هزینه می کنند.

So technically, technically, the TV station is making money

بنابراین از نظر فنی، فنی ، تلویزیون در حال کسب درآمد است

and also the advertisers are making money

و همچنین تبلیغ کنندگان

from this horrible person, this historical tyrant.

از این شخص وحشتناک، این ظالم تاریخی پول در می آورند.

He people love to watch programmes about evil, nasty people, don't they?

او مردم عاشق تماشای برنامه هایی در مورد افراد شرور و زننده هستند، اینطور نیست؟

That's just there's programmes about killers that are there's a series.

فقط برنامه هایی در مورد قاتلان وجود دارد که یک سریال وجود دارد.

Aren't that about killers. Killers.

آیا این در مورد قاتلان نیست قاتلان

Yeah.

People who kill other people and do it in a you know, do it in a horrible way.

آره

افرادی که دیگران را می کشند و این کار را به شکلی که می دانید انجام می دهند، این کار را به شیوه ای وحشتناک انجام می دهند.

There's always some programme about some famous killer.

همیشه برنامه ای در مورد یک قاتل معروف وجود دارد.

So how do you kill someone? In a nice way. Do you? Just.

پس چگونه کسی را می کشی؟ به روشی زیبا آیا تو؟ فقط

So I'm just. I'm just saying, you know, famous people like,

پس من فقط هستم. من فقط می گویم، می دانید، افراد مشهور

you know, serial killers, for example.

مثلاً قاتلان زنجیره ای را دوست دارند.

Yeah.

Who kill lots of people.

آره

که افراد زیادی را می کشند.

Some of them eat their victims.

برخی از آنها قربانیان خود را می خورند.

There's always a programme about this.

همیشه یک برنامه در این مورد وجود دارد.

And so, you know, people love to watch programmes about evil people

و بنابراین، می دانید، مردم عاشق تماشای برنامه هایی در مورد افراد شرور هستند،

because they are aspects of of human behaviour that the average person doesn't do.

زیرا آنها جنبه هایی از رفتار انسانی هستند که افراد عادی انجام نمی دهند.

So when we see that in somebody else, we're fascinated.

بنابراین وقتی آن را در شخص دیگری می بینیم، مجذوب می شویم.

Well, you know what makes them do it?

خوب، می دانید چه چیزی آنها را وادار به انجام این کار می کند؟

You know, we've all thought about doing it, face it well, thought about doing

می دانید، همه ما به انجام آن فکر کرده ایم، خوب با آن روبرو شوید ، به انجام کارهای شیطانی فکر کرده ایم

evil things.

.

We all thought about killing somebody or doing something, but we don't actually do it.

همه ما به کشتن یک نفر یا انجام کاری فکر می کردیم، اما در واقع این کار را نمی کنیم.

So we're fascinated by programmes that actually

بنابراین ما مجذوب برنامه‌هایی هستیم که در

where people actually have actually crossed that line

واقع مردم واقعاً از آن خط عبور کرده‌اند

and actually gone ahead and done it because you know, let's face it,

و در واقع جلو رفته‌اند و این کار را انجام داده‌اند، زیرا می‌دانید، اجازه دهید با آن روبرو شویم،

if it wasn't for laws, a lot of us would be

اگر قوانین نبود، بسیاری از ما

know, just doing all sorts of evil things probably.

می‌دانستیم، فقط انجام می‌دهیم. همه انواع چیزهای شیطانی احتمالا

I don't know.

But we are fascinating.

من نمی دانم.

اما ما جذابیم.

It's like watching programmes about plane crashes.

مثل تماشای برنامه هایی درباره سقوط هواپیماست.

You know, you somehow you, you know, you're drawn into this.

می دانید، شما به نوعی شما، می دانید، شما به این موضوع کشیده شده اید.

But you had this is an hour programme about how why this plane crashed and killed 300 people.

اما شما این برنامه یک ساعته در مورد اینکه چرا این هواپیما سقوط کرد و 300 نفر را کشت.

And it's all real time.

و این همه زمان واقعی است.

You've got the actors playing the pilots and then they recreate it in all this detail.

شما بازیگرانی را دارید که نقش خلبان‌ها را بازی می‌کنند و سپس آن‌ها آن را با تمام جزئیات بازسازی می‌کنند.

And it's, you know, it's fascinating, isn't it?

و می دانید، جذاب است، اینطور نیست؟

Obviously, you don't

watch one before you get in on a going on holiday.

بدیهی است که

قبل از اینکه به تعطیلات بروید، آن را تماشا نمی کنید.

But there are these people are fascinated with things like this.

اما این افراد مجذوب این چیزها هستند.

How do we get to this point?

چگونه به این نقطه برسیم؟

I don't know. I don't know either.

من نمی دانم. من هم نمی دانم.

But but it really is people saying things

اما واقعاً مردم چیزهایی می گویند

that a lot of people would object to.

که بسیاری از مردم به آن اعتراض دارند.

So you do have to be careful.

پس باید مراقب باشید

You do have to be careful sometimes what you say.

گاهی اوقات باید مراقب حرف های خود باشید.

Here's another thing that a lot of people are talking about, Steve, something that they're saying

اینجا یک چیز دیگری است که بسیاری از مردم در مورد آن صحبت می کنند، استیو، چیزی که آنها می گویند

will not exist in the future.

در آینده وجود نخواهد داشت.

Do you know what it is? Won't exist in humanity?

میدونی این چیه؟ آیا در بشریت وجود نخواهد داشت؟

Well, of course, this time of year we often think of nice things.

خوب، البته، در این زمان از سال ما اغلب به چیزهای خوب فکر می کنیم.

We think of Christmas time, don't we?

ما به زمان کریسمس فکر می کنیم، اینطور نیست؟

Christmas is a wonderful time.

کریسمس زمان فوق العاده ای است.

A time for sharing, a time for caring,

زمانی برای به اشتراک گذاشتن، زمانی برای مراقبت

a time for getting together with all of your family,

، زمانی برای دور هم جمع شدن با همه خانواده،

all of your loved ones, all of the people who matter in your life,

همه عزیزانتان، همه افرادی که در زندگی شما اهمیت دارند،

and you join together to wish each other a merry Christmas.

و شما به هم می پیوندید تا کریسمس را به یکدیگر تبریک بگویید .

Well, guess what?

خوب حدس بزن چی؟

It might not be happening for much longer.

ممکن است این اتفاق برای مدت طولانی تری رخ ندهد.

They are talking about banning Christmas.

آنها در مورد ممنوعیت کریسمس صحبت می کنند.

Oh, Mr. Dunk. But

اوه، آقای دانک.

but it's not true.

اما این درست نیست.

They're not.

آنها نیستند.

But this week, a certain news outlet,

اما این هفته یک رسانه خاص،

a news channel, started talking about this and they were saying that

یک کانال خبری، شروع به صحبت در این مورد کردند و گفتند که

Christmas is going to be banned.

کریسمس ممنوع است.

But we can assure you now

اما ما می‌توانیم به شما اطمینان دهیم

for those worried, for those who've heard this,

برای کسانی که نگران هستند، برای کسانی که این را شنیده‌اند،

no one and I mean no one is going to ban Christmas.

هیچ‌کس و منظورم این است که هیچ‌کس قرار نیست کریسمس را ممنوع کند.

Why would you?

چرا تو میخواهی؟

Christmas is the only highlight that most people have during the year.

کریسمس تنها ویژگی برجسته ای است که بیشتر مردم در طول سال دارند.

It sounds to me like a certain a certain presenter

به نظر من اینطور به نظر می رسد که یک مجری

of a certain news channel is trying to get some attention.

خاص در یک کانال خبری خاص سعی دارد کمی توجه را به خود جلب کند.

And then they put this like a newspaper.

و بعد این را مثل روزنامه گذاشتند.

They they print these ridiculous headlines just to get you to buy it.

آنها این تیترهای مسخره را چاپ می کنند تا شما را به خرید آن وادار کنند.

There's no real substance to it.

هیچ ماده واقعی در آن وجود ندارد.

No, it's just they're just jerking your chain as they sign down.

نه، فقط وقتی امضا می کنند، زنجیره شما را تکان می دهند.

What?

چی؟

I've never heard.

I've never heard of that.

تا حالا نشنیدم.

من هرگز در مورد آن نشنیده ام.

Yeah, that should be an expression of the.

بله، این باید بیانی از این باشد.

Air jerking your. Chain. Yes.

هوا شما را تکان می دهد زنجیر. آره.

Yeah. Jackie much.

آره جکی خیلی

You mean pulling your chain?

یعنی زنجیرتو کشیدن؟

Yeah, but they say jerking a chain.

بله، اما می گویند زنجیر تکان دادن.

No one says that.

هیچ کس این را نمی گوید.

That's a that's like a euphemism.

این مانند یک تعبیر است.

It just just means that they're,

این فقط به این معنی است که

you know, trying to get you to react. Yes.

می دانید، آنها در تلاش هستند تا شما را وادار به واکنش کنند. آره.

Well, we we call it dog whistling nowadays.

خوب، ما امروزه به آن سوت سگ می گوییم.

Never heard of it.

هرگز در مورد آن نشنیده اید.

You haven't heard of that? They don't know.

شما در مورد آن نشنیده اید؟ آنها نمی دانند.

People who dog whistle are people who say things to attract

افرادی که سگ سوت می زنند افرادی هستند که چیزهایی می گویند تا

certain types of people to them.

نوع خاصی از افراد را به سمت خود جذب کنند.

So they will say things that are outrageous or maybe something that might offend a group of people.

بنابراین آنها چیزهایی می گویند که ظالمانه است یا شاید چیزی که ممکن است گروهی از مردم را آزار دهد.

Dog whistles.

سگ سوت می زند.

It's often used in American politics when they're talking about people

اغلب در سیاست آمریکا زمانی استفاده می شود که در مورد افرادی صحبت می کنند

who lean towards the right and they say things

که به سمت راست گرایش دارند و چیزهایی می گویند

because they want to get attention.

زیرا می خواهند توجه را جلب کنند.

And quite often they will say things that are controversial.

و اغلب آنها چیزهایی می گویند که بحث برانگیز است.

But fake news.

اما اخبار جعلی

There is absolutely no no truth.

مطلقا هیچ حقیقتی وجود ندارد.

And the reason why this happened, Steve, is because

و دلیل اینکه این اتفاق افتاد، استیو، این است که

the recent census

سرشماری

of finding out all about the population of this country,

اخیر برای یافتن همه چیز در مورد جمعیت این کشور،

they realise that very few people now go to church

آنها متوجه می شوند که اکنون تعداد کمی از مردم به کلیسا می روند

or would call themselves religious.

یا خود را مذهبی می نامند.

So this particular news channel decided to start saying, oh, they're going to ban Christmas.

بنابراین این کانال خبری خاص تصمیم گرفت شروع به گفتن کند، اوه، آنها کریسمس را ممنوع می کنند.

I can tell you now it's not going to happen because Christmas is good for everyone.

اکنون می توانم به شما بگویم که این اتفاق نمی افتد زیرا کریسمس برای همه خوب است.

It gives you a chance to celebrate something.

این به شما فرصتی می دهد تا چیزی را جشن بگیرید.

It's also very good for the economy.

برای اقتصاد هم خیلی خوبه

Let's face it.

بیا با آن روبرو شویم.

This is the thing.

این موضوع است.

Christmas is, you know, in theory supposed to be a religious festival.

می دانید، کریسمس در تئوری قرار است یک جشن مذهبی باشد.

But in practise for a lot of people, it's just a

اما در عمل برای بسیاری از مردم، این فقط

time to have to get family together.

زمانی است که باید خانواده را دور هم جمع کنند.

And just because a lot of pagan rituals involved in Christmas.

و فقط به این دلیل که بسیاری از مراسم بت پرستی در کریسمس دخیل هستند.

And so it doesn't because just because

و این به این دلیل نیست که فقط به

the number of people going to church Christians is going down in the UK does mean Christmas

این دلیل که تعداد افرادی که به کلیسا می روند در بریتانیا کاهش می یابد به این معنی

is because I mean, we don't you know, lots of people don't believe in a religion and still celebrate.

است که کریسمس به این دلیل است که ما نمی دانیم، بسیاری از مردم به یک دین اعتقاد ندارند و هنوز هم جشن گرفتن.

That's it, you know.

Well, it's not about it's not about going to church.

همین است، می دانید.

خوب، این در مورد رفتن به کلیسا نیست.

It's about whether you feel religious at all about any religion. Yes.

این در مورد این است که آیا شما اصلاً نسبت به هر دینی احساس مذهبی دارید یا خیر . آره.

But the point I'm making is you don't have to feel religious to celebrate Christmas.

اما نکته ای که به آن اشاره می کنم این است که برای جشن گرفتن کریسمس لازم نیست احساس مذهبی داشته باشید.

And my point is that even if only half the country follow religion,

و منظور من این است که حتی اگر فقط نیمی از کشور از دین پیروی کنند، به

it doesn't mean Christmas is going to go, because it's it's commercial.

این معنی نیست که کریسمس می رود، زیرا این کریسمس تجاری است.

It's a commercial thing. Can't get away from it.

این یک چیز تجاری است. نمی توان از آن دور شد.

Thank you. The test makes. It makes lots of money.

متشکرم. آزمون می سازد. پول زیادی به همراه دارد.

The tattooing is is fabulous due to there is a moderator

خالکوبی فوق‌العاده است زیرا مدیری وجود دارد

who didn't see even see what was deleted.

که حتی چیزی را که حذف شده ندیده است.

But thank you for doing it.

اما از شما برای انجام آن متشکرم.

So Christmas is not being banned for those worrying

بنابراین کریسمس برای کسانی که نگران آن هستند ممنوع

about it, it will continue forever and ever.

نیست، برای همیشه و همیشه ادامه خواهد داشت.

I wouldn't be surprised if there are some new festivals.

اگر جشنواره های جدیدی برگزار شود تعجب نمی کنم.

They might invent some new ones.

آنها ممکن است موارد جدیدی را اختراع کنند.

So we can we can spend even more money during the year on gifts for people we don't really like.

بنابراین می‌توانیم حتی در طول سال پول بیشتری را صرف هدیه‌هایی برای افرادی کنیم که واقعاً دوستشان نداریم.

Well, it you see, they are always well, they invented Mother's Day and Father's Day, didn't they.

خوب، می بینید، آنها همیشه خوب هستند، روز مادر و روز پدر را اختراع کردند، نه.

As ways of

به عنوان راه های

generating revenue for cards,

درآمدزایی برای کارت،

presents, flowers, chocolates, etc..

هدیه، گل، شکلات و غیره.

Mother's Day. And Mother's Day is. Father's. Day.

روز مادر. و روز مادر است. مال پدر روز

I just said.

That grandparent's day and there is even a grandparent's day.

من فقط گفتم.

آن روز پدربزرگ و مادربزرگ و حتی روز پدربزرگ و مادربزرگ وجود دارد.

Yeah.

Although most people don't have to worry about that one for various reasons. Yes.

آره

اگرچه اکثر مردم به دلایل مختلف نیازی به نگرانی در مورد آن ندارند . آره.

So yeah, there are all sorts of things that they invent to try and

بنابراین بله، انواع چیزهایی وجود دارد که آنها برای امتحان کردن و فروش چیزها اختراع می کنند

sell things. Yeah.

. آره

But well that's what it all comes down to.

اما خب همه چیز به همین موضوع مربوط می شود.

Birthdays, it's the biggest card ever.

تولدها، این بزرگترین کارت تاریخ است.

It really is having a birthday when you think about it.

واقعاً وقتی به آن فکر می کنید تولد است.

So for children, adults, we don't really what you said yourself last week.

بنابراین برای کودکان، بزرگسالان، ما واقعاً آنچه را که هفته گذشته خودتان گفتید، نداریم.

You don't buy birthday presents for your sister.

برای خواهرت هدیه تولد نمیخری.

No, no, no.

نه نه نه.

I do buy birthday presents.

من هدیه تولد میخرم

It's not Christmas present. Okay?

این هدیه کریسمس نیست باشه؟

But generally speaking, these

اما به طور کلی، این

things are designed to make

چیزها برای کسب درآمد طراحی شده

money.

اند.

And that's it, really.

و واقعاً همین است.

I mean, next year we have the coronation.

یعنی سال آینده تاج گذاری داریم.

We have the crowning of Prince Charles.

ما تاجگذاری شاهزاده چارلز را داریم.

Are you looking forward to your coronation next year?

آیا منتظر تاجگذاری خود در سال آینده هستید؟

Yes, I am very, very, very excited about my coronation.

بله، من در مورد تاجگذاری خود بسیار، بسیار، بسیار هیجان زده هستم.

Apparently, my crown is very, very big.

ظاهراً تاج من خیلی خیلی بزرگ است.

It's a big crown.

این یک تاج بزرگ است.

As long as there's no ink.

تا زمانی که جوهر وجود نداشته باشد.

Because I bloody hate ink.

چون من از جوهر متنفرم

He doesn't he doesn't. You swear, Mr. Duncan?

او نمی کند او نمی کند. قسم میخوری آقای دانکن؟

Well, that's Prince Charles. Prince Charles always swears.

خب، این شاهزاده چارلز است. شاهزاده چارلز همیشه قسم می خورد.

Apparently, he's got a really bad. Temper, dirty mouth.

ظاهراً حالش خیلی بد است. مزاج، دهان کثیف.

He's got a dirty mouth.

اون دهن کثیف داره

And apparently he wants and I'm not joking here.

و ظاهراً او می خواهد و من اینجا شوخی نمی کنم.

Apparently, he once ripped a washbasin from the wall

ظاهراً او یک بار یک تشت دستشویی را از

of a washroom.

دیوار یک دستشویی کنده است.

I place it.

من آن را قرار می دهم.

You've never done that.

شما هرگز این کار را نکرده اید.

You have never ripped a wash basin.

شما هرگز سینک ظرفشویی را پاره نکرده اید.

So a sink, a wash basin, a thing where you wash your face or your hands.

بنابراین یک سینک، یک ظرفشویی، چیزی که در آن صورت یا دست های خود را می شویید.

Apparently, Prince Charles or King Charles,

ظاهراً شاهزاده چارلز یا شاه چارلز

he once ripped one of those like like the Incredible Hulk.

، یک بار یکی از کسانی مانند هالک شگفت انگیز را پاره کرده است.

Do we know what?

میدونیم چیه؟

He must be quite macho then to do that.

او برای انجام این کار باید کاملاً ماچو باشد.

Well, I'm not saying he isn't.

خوب، من نمی گویم که او نیست.

We've got somebody new.

ما یک نفر جدید داریم

I think, Mr.

فکر می کنم آقای

Zizou, I don't know if I pronounce that correctly or Zizou.

زیزو، نمی دانم درست تلفظ می کنم یا زیزو.

Zizou from Egypt. Hello, Mr..

زیزو از مصر سلام

Little Red Heart.

آقای.قلب قرمز کوچولو.

Hello, Mr. Zizou.

سلام جناب زیزو.

And a big hello to Egypt. Hello there.

و یک سلام بزرگ به مصر. سلام.

Welcome.

خوش آمدی.

Whereabouts are you in Egypt?

شما در مصر کجا هستید؟

Please tell us. We'd like to know.

لطفا به ما بگویید. ما دوست داریم بدانیم.

Are you.

Can you see the pyramids from where you are?

شما هستید.

آیا می توانید اهرام را از جایی که هستید ببینید؟

Uh, we'd like to know. That would be.

اوه، ما می خواهیم بدانیم. که می شود.

That would be wonderful.

Would you? Yeah. Yeah. Please tell us

این فوق العاده خواهد بود.

آیا شما؟ آره آره لطفا به ما بگویید

about says

that when we when you putting up the Christmas lights around the house.

که وقتی ما چراغ های کریسمس را در اطراف خانه می گذاریم می گوید.

Well the ones in that in the house we're going to do probably next week.

خوب آنهایی که در آن خانه هستند که احتمالاً هفته آینده انجام خواهیم داد.

But outside there are some lights outside the house.

اما بیرون از خانه چند چراغ وجود دارد.

But the inside of the house

اما داخل خانه

we don't have any decorations at the moment inside.

در حال حاضر هیچ تزئینی در داخل خانه نداریم.

But I'm going to put some lights up.

اما من می خواهم چند چراغ روشن کنم.

I'm going to have the tree in the living room.

من می خواهم درخت را در اتاق نشیمن داشته باشم.

And we might even have something here in the studio.

و حتی ممکن است چیزی اینجا در استودیو داشته باشیم.

We might do something slightly festive

ممکن است

to to welcome Christmas as it arrived.

برای استقبال از کریسمس به محض ورود، کاری کمی جشن انجام دهیم.

I think rhubarb is referring to your outside lights and the fact he like to see.

من فکر می کنم ریواس به نورهای بیرونی شما و این واقعیت که دوست دارد ببیند اشاره دارد.

They like to see. Sorry, I don't know with that.

دوست دارند ببینند. با عرض پوزش، من در مورد آن نمی دانم.

Yeah, I'd like to see you around with the light bulbs on your roof

بله، می‌خواهم شما را با لامپ‌های روی پشت بامتان ببینم

and you've got

و

maybe you could show that you probably show past videos when you've done that.

شاید بتوانید نشان دهید که احتمالاً ویدیوهای گذشته را وقتی این کار را انجام داده‌اید نشان می‌دهید.

I have done a video clip where I'm talking about it.

من یک کلیپ ویدیویی تهیه کرده ام که در مورد آن صحبت می کنم.

So I might show that might show that on Sunday or on Thursday.

بنابراین من ممکن است نشان دهم که ممکن است آن را در روز یکشنبه یا پنجشنبه نشان دهد.

So I think that's a good opportunity, Steve, to mention that I'm here on Thursday as well.

بنابراین فکر می‌کنم این فرصت خوبی است، استیو، تا اشاره کنم که پنجشنبه نیز اینجا هستم.

2 p.m.

UK time with lots of extra live streams

ساعت 2 بعد از ظهر

به وقت بریتانیا با تعداد زیادی پخش زنده اضافی

during December and then of course we're back next Sunday as well.

در ماه دسامبر و البته ما یکشنبه آینده نیز برمی گردیم.

So this week, Tuesday, today,

بنابراین این هفته، سه شنبه، امروز،

Thursday and Sunday.

پنجشنبه و یکشنبه.

Wow extra live stream.

عجب پخش زنده اضافی.

That rhubarb, if you watch on Thursday, you will see a video of Mr.

اون ریواس رو اگه پنج شنبه ببینی یه ویدیو میبینی از آقای

Duncan putting out the lights, which, of course,

دانکن که داره چراغا رو خاموش میکنه که

makes you feel all happy, which is what Beatrice says.

البته همه شما رو خوشحال میکنه که بئاتریس میگه.

I celebrate Christmas because of its special feeling, not necessarily

من کریسمس را به دلیل احساس خاص آن جشن می‌گیرم، نه لزوماً

for religious reasons, which is why it's the Christmas spirit.

به دلایل مذهبی، به همین دلیل است که این روحیه کریسمس است.

It's that feeling everyone's happy.

این احساسی است که همه خوشحال هستند.

Just gives you a break from work and all the troubles of life.

فقط به شما استراحت می دهد از کار و تمام مشکلات زندگی.

This is the thing I found interesting is

این چیزی است که به نظر من جالب بود این است که

of course not everyone is celebrating the same religion.

البته همه یک مذهب را جشن نمی گیرند.

So in this country, of course, we have other religions as well

بنابراین در این کشور ، البته، ما ادیان دیگری نیز داریم

who who all have their special time of year.

که همگی زمان خاص خود را در سال دارند.

So we have Hindus, we have we have people who follow Islam.

بنابراین ما هندو داریم، افرادی داریم که پیرو اسلام هستند.

We have people who are Jews.

ما افرادی داریم که یهودی هستند.

They follow Judaism.

آنها از یهودیت پیروی می کنند.

So they all have their special time of year.

بنابراین همه آنها زمان خاص خود را از سال دارند.

We have Sikhs as well.

ما سیک ها هم داریم.

So lots of different people from different backgrounds and also different religions as well.

بنابراین بسیاری از افراد مختلف از پیشینه های مختلف و همچنین ادیان مختلف.

So probably that's one of the other reasons why a lot of people aren't following Christmas

بنابراین احتمالاً این یکی از دلایل دیگری است که چرا بسیاری از مردم کریسمس را دنبال نمی کنند

or as you said, going to church because they have their own

یا همانطور که شما گفتید به کلیسا نمی روند زیرا آنها جشن های مذهبی خاص خود را دارند

religious festivals.

.

Interesting. Nothing to do with Christmas.

جالب هست. هیچ ربطی به کریسمس نداره

Interesting question from from Claudia of Belarus as she appears on here.

سوال جالبی از کلودیا از بلاروس که در اینجا ظاهر می شود.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

By the way, she's she's multitasking today.

به هر حال، او امروز چند کاره است.

I notice she's cooking.

متوجه شدم داره آشپزی میکنه

She was talking to somebody and answering the door all at the same time.

او همزمان با کسی صحبت می کرد و در را باز می کرد.

It's amazing. Busy day for Claudia.

این شگفت انگیز است. روز شلوغ برای کلودیا.

Why do people fall in love?

چرا مردم عاشق می شوند؟

Why do we use a phrase fall in love? Oh.

چرا از عبارت عاشق شدن استفاده می کنیم؟ اوه

Well, it's interesting because I will be looking at that in a few moments.

خوب، جالب است زیرا من تا چند لحظه دیگر به آن نگاه خواهم کرد.

Really?

واقعا؟

So after Mr. Steve leaves, which. Is a hint.

پس بعد از رفتن آقای استیو که. یک اشاره است.

No, it's not a hint.

نه، این یک اشاره نیست.

We've been here for 41 minutes and I do have.

ما 41 دقیقه اینجا بودیم و من دارم.

Things to. Do.

I do have to talk about a certain subject today, and that is words

چیزهایی که به. انجام دادن.

امروز باید در مورد یک موضوع خاص صحبت کنم، و آن کلمات

and phrases connected to full. Oh.

و عبارات مرتبط با کامل است. اوه

And that's the reason why you see, I think.

و این دلیلی است که شما می بینید، فکر می کنم.

Are you going to talk about Fall in Love?

آیا قرار است در مورد Fall in Love صحبت کنید؟

Well, yes, that's.

خوب، بله، همین است.

Specifically a friend that. Is in there.

به طور خاص دوستی که اونجا هست

Oh, right.

Okay.

درسته.

باشه.

Well, I think it's because you can't do anything about it, can you?

خوب، من فکر می کنم به این دلیل است که شما نمی توانید کاری در مورد آن انجام دهید، می توانید؟

If you if you fall off a cliff.

اگر شما اگر از صخره سقوط کنید.

Okay. There's nothing you can do about it.

باشه. هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید.

When you fall in love, you there's nothing you can do

وقتی عاشق می شوید، هیچ کاری نمی توانید انجام دهید

to stop yourself from becoming in love.

تا جلوی عاشق شدن خود را بگیرید.

So it's like falling off a cliff.

بنابراین مانند سقوط از یک صخره است.

I think that's where it comes from.

فکر می کنم از همین جا می آید.

I think thing you can do, you can't stop it, right?

من فکر می کنم کاری که می توانید انجام دهید، نمی توانید آن را متوقف کنید، درست است؟

So on that, who do you fall in love with?

پس در این مورد، شما عاشق چه کسی می شوید؟

Which is what we'd like to know. Yeah, I think we know

چیزی که ما دوست داریم بدانیم. بله، من فکر می کنم ما می دانیم

that anyway.

به هر حال.

Right, Mr. Duncan?

درست است، آقای دانکن؟

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

Nice to be here.

خوشحالم که اینجا هستم

I shall let you carry on with your lesson.

من به شما اجازه می دهم به درس خود ادامه دهید.

I got things to do.

من کارهایی برای انجام دادن دارم.

I'm so busy, I haven't got time to spend it.

من خیلی سرم شلوغ است، وقت ندارم آن را صرف کنم.

All right, Steve, are you joining us on Thursday?

باشه، استیو، پنج شنبه به ما ملحق میشی؟

Yes. Yeah.

آره. آره

I can't see why I wouldn't join you on first.

نمی دانم چرا اول به شما ملحق نمی شوم.

Academically, I've got nothing to do.

از نظر آکادمیک کاری ندارم.

So, yes, I've got plenty of time on my hands.

بنابراین، بله، من زمان زیادی در اختیار دارم.

So lovely to see you all and see you all again on Thursday and enjoy the rest of Mr.

خیلی دوست دارم همه شما را ببینم و دوباره همه شما را در روز پنجشنبه ببینم و از بقیه

Duncan's lesson.

درس آقای دانکن لذت ببرم.

Thank you, Mr Steve.

ممنون آقای استیو

We are back.

ما برگشتیم.

Yes, we are back.

بله، ما برگشتیم.

Thank you very much to Mr.

از آقای استیو بسیار سپاسگزاریم که

Steve for spending a little bit of time with us today,

امروز کمی وقت خود را با ما سپری کرد

and he will be back with us for a short while on Thursday as well.

و او نیز برای مدت کوتاهی در روز پنجشنبه با ما بازخواهد گشت.

So look out for Mr.

پس پنج‌شنبه منتظر آقای

Steve on Thursday and that is when I'm with you next after

استیو باشید و بعد از پخش زنده امروز من با شما هستم

today is live stream and then of course next Sunday as well.

و البته یکشنبه آینده نیز.

We are looking at words and phrases connected to fall.

ما به کلمات و عبارات مرتبط با سقوط نگاه می کنیم.

The word fool.

کلمه احمق.

It's an interesting word.

کلمه جالبی است

It often describes in action a certain type of action.

اغلب در عمل نوع خاصی از عمل را توصیف می کند.

So the word fool is an action

بنابراین کلمه احمق عملی است

quite often with something or with an object

اغلب با چیزی یا با یک شی

or without an object as well.

یا بدون شیء نیز.

We can use it figuratively to mean

ما می توانیم آن را به صورت مجازی به معنای

a certain type of thing that is occurring.

نوع خاصی از چیزهایی که در حال وقوع هستند استفاده کنیم.

So fool is an action

بنابراین احمق یک عمل است

and its most basic form fool

و ابتدایی ترین شکل آن فریب

an uncontrollable descent.

یک فرود غیرقابل کنترل است.

If you are falling from the sky.

اگر از آسمان در حال سقوط هستید.

If you are falling from a cliff.

اگر از صخره در حال سقوط هستید.

Oh, fall

اوه،

an uncontrollable descent.

سقوط غیر قابل کنترل.

I suppose you can also use the word crash as well,

فکر می‌کنم می‌توانید از کلمه سقوط نیز استفاده کنید،

but Fool actually describes the movement as you drop.

اما Fool در واقع حرکت را در حین سقوط توصیف می‌کند.

Crash normally refers to the impact,

Crash معمولاً به ضربه اشاره دارد،

so that is the slight difference between those two words

بنابراین تفاوت جزئی بین این دو کلمه

Fool and

Fool و

Crash.

Crash است.

Fool and crash.

احمق و تصادف.

Also we can say the collapse of a structure,

همچنین می توان گفت فروپاشی یک سازه،

something that is built, something appears to be solid,

چیزی که ساخته شده است، چیزی که جامد به نظر می رسد،

something that is there.

چیزی که وجود دارد.

It is a solid thing, but

این یک چیز محکم است،

it does not stay up, right?

اما نمی ماند، درست است؟

Something happens to cause it to fall.

اتفاقی می افتد که باعث سقوط آن می شود.

The collapse of a structure,

فروریختن یک سازه

the building falls down.

، ساختمان سقوط می کند.

We can also say fall.

همچنین می توان گفت پاییز.

It just falls.

فقط می افتد.

So we don't have to say fall down.

پس لازم نیست بگوییم زمین بخور.

We can just say fall cause the building falls

فقط می توانیم بگوییم سقوط باعث سقوط ساختمان می شود

or if we are using the past tense fell.

یا اگر از زمان گذشته fell استفاده می کنیم.

The building falls.

ساختمان سقوط می کند.

The building fell in the past tense,

ساختمان در زمان گذشته سقوط کرد،

a sudden or sharp drop in something

افت ناگهانی یا شدید در چیزی

if suddenly a thing drops,

اگر ناگهان چیزی بیفتد،

it becomes lower or decreases.

پایین یا کاهش می یابد.

We can say that it falls for.

می توانیم بگوییم که به آن می افتد.

Example, we can say a fall in the rate of crime.

به عنوان مثال، می توان گفت کاهش نرخ جرم و جنایت.

So maybe the number or the amount of crime

بنابراین ممکن است تعداد یا میزان جرمی

taking place is less than it was before

که در حال وقوع است کمتر از قبل

a fall in the rate of crime,

از کاهش نرخ جرم و

or maybe a full of inflation or a fall in inflation.

یا شاید تورم کامل یا کاهش تورم باشد.

So you can see that the cost of living,

بنابراین می توانید ببینید که هزینه زندگی

the cost of buying things, although at the moment

، هزینه خرید چیزها، اگر چه در حال

it is doing the opposite, if we were honest.

حاضر برعکس عمل می کند، اگر ما صادق باشیم.

So if something falls, it means it

بنابراین اگر چیزی سقوط کند، یعنی

decreases, it becomes less

کاهش پیدا می کند،

a fall in the rate of crime, of fall of inflation.

کاهش نرخ جرم، کاهش تورم کمتر می شود.

So things will be more affordable.

بنابراین همه چیز مقرون به صرفه تر خواهد بود.

Things will be not as expensive as they were before,

همه چیز مانند قبل گران نخواهد شد،

hopefully very soon.

امیدوارم خیلی زود.

For all of us, there will be a fall in inflation

برای همه ما، تورم کاهش می یابد

to lose your emotional control.

تا کنترل عاطفی خود را از دست بدهید.

And this is the one that Claudia mentioned to lose

و این همان چیزی است که کلودیا برای از دست دادن

control of your emotions quite often in day to day life,

کنترل احساسات شما اغلب در زندگی روزمره ذکر کرده است،

we we like to think that we have control of our emotions.

ما دوست داریم فکر کنیم که کنترل احساسات خود را داریم.

We like to think that we have control of ourselves

ما دوست داریم فکر کنیم که وقتی زندگی روزمره خود را انجام می دهیم، کنترل خود را در دست

when we are living our day to day lives.

داریم.

However, it is quite often the case

با این حال، اغلب

that a person loses control

اتفاق می افتد که یک فرد کنترل خود را از دست می دهد

or they lose control of their emotions,

یا کنترل احساسات خود را از دست می دهد

for example, fall in love.

، مثلاً عاشق می شود.

You fall in love.

تو عاشق شدی.

You become

شما دچار

besotted, you become

سردرگمی می شوید، به شدت

attracted towards someone very much

جذب کسی

and you can't control your emotions.

می شوید و نمی توانید احساسات خود را کنترل کنید.

That person lives inside your head and also in your heart.

آن شخص در ذهن شما و همچنین در قلب شما زندگی می کند.

You can't stop thinking about them.

شما نمی توانید از فکر کردن به آنها دست بردارید.

You might fall for someone if you fall for someone,

اگر عاشق کسی شوید ممکن است عاشق کسی شوید، به

it means you suddenly feel

این معنی است که ناگهان

a great attraction towards them.

یک جاذبه بزرگ نسبت به او احساس می کنید.

You feel drawn towards that person.

شما احساس می کنید به سمت آن شخص کشیده شده اید.

You fall for something.

گرفتار یه چیزی میشی

Or of course you might fall for something.

یا البته ممکن است به چیزی دچار شوید.

You fall for something, you fall for an object

شما عاشق چیزی می شوید، برای یک شی

or maybe something that you want to buy, or maybe a thing

یا شاید چیزی که می خواهید بخرید، یا شاید چیزی

that you really feel that you want to own.

که واقعاً احساس می کنید می خواهید مالک آن باشید، می افتید.

You fall for something.

گرفتار یه چیزی میشی

Of course we can use that negatively as well.

البته ما می توانیم از آن به صورت منفی نیز استفاده کنیم.

If a person is fooled into believing something, you can say that they fall for it.

اگر فردی فریب چیزی را باور کند، می‌توان گفت که به آن دچار شده است.

So to fall for something can also mean to be cheated as well.

بنابراین دل بستن به چیزی می تواند به معنای فریب خوردن نیز باشد.

Maybe you are misled or tricked into believing something

شاید شما گمراه شوید یا فریب خورده اید تا چیزی را باور کنید

that is not true.

که درست نیست.

The process of falling and the result.

روند سقوط و نتیجه.

We often use those two things

ما اغلب از آن دو چیز

in a phrase, for example fall

در یک عبارت استفاده می کنیم، برای مثال سقوط

to one's death, fall to one's death.

به مرگ، سقوط به مرگ.

So you are talking about the action and the result

پس شما در مورد عمل صحبت می کنید و نتیجه

fall into the sea.

به دریا می افتد.

So a person falls and where do they go?

پس آدم می افتد و کجا می رود؟

Into the sea?

به دریا؟

They fall into the sea.

به دریا می افتند.

So quite often we use fall to represent the process of something happening.

بنابراین اغلب ما از سقوط برای نشان دادن روند اتفاقی استفاده می کنیم.

One thing happens is and then we talk about

یک اتفاق می افتد و سپس ما در

what the result is of that action.

مورد نتیجه آن عمل صحبت می کنیم.

You fall,

می افتی،

maybe you fall

شاید

off a ladder, you fall out of a window,

از نردبان سقوط می کنی، از پنجره

you fall onto the ground.

می افتی، روی زمین می افتی.

The season of autumn is often referred to as fall.

فصل پاییز اغلب پاییز نامیده می شود.

The term is used in the US, say, for autumn.

این اصطلاح در ایالات متحده، مثلاً، برای پاییز استفاده می شود.

So here we say autumn.

پس اینجا می گوییم پاییز.

We don't say say fall, we don't say fall here.

ما نمی گوییم سقوط کنید، نمی گوییم سقوط کنید.

However, in the United States they will often talk about fall

با این حال، در ایالات متحده اغلب در مورد پاییز

as autumn.

به عنوان پاییز صحبت می کنند.

The word trip can mean fall you trip,

کلمه سفر می تواند به معنای سقوط شما باشد،

maybe you trip over something, maybe there is an object in front of you.

شاید بر روی چیزی زمین بخورید، شاید یک شی در مقابل شما باشد.

So this is normally expressed with an object.

بنابراین این معمولاً با یک شی بیان می شود.

You trip over something, something that is in your way,

شما روی چیزی، چیزی که سر راهتان است،

or maybe something that you catch your foot on.

یا شاید چیزی که پایتان را به آن می‌گیرید، می‌چرخید.

It causes you to fall.

باعث زمین خوردنت میشه

I tripped on the step and hit my head.

روی پله زمین خوردم و ضربه ای به سرم زدم.

I tripped on the step and hit my head.

روی پله زمین خوردم و ضربه ای به سرم زدم.

I hit my head because I fell.

چون افتادم به سرم زدم.

I tripped. I fell over

من زمین خوردم. افتادم

the word tumble.

روی کلمه غلت.

Now I like this word tumble.

حالا من این کلمه غلتیدن را دوست دارم.

It sounds like a fun word.

به نظر یک کلمه سرگرم کننده است.

It sounds like a word that maybe

به نظر می رسد کلمه ای است که شاید

expresses fun or enjoyment

بیانگر سرگرمی یا

tumble children when they roll around on the ground, they are playing there.

لذت بچه هایی باشد که وقتی روی زمین می چرخند و در آنجا مشغول بازی هستند.

They are having fun.

آنها سرگرم هستند.

They tumble, they roll around.

غلت می زنند، دور می چرخند.

He took a tumble during the match.

او در حین مسابقه دست به چرخش زد.

So maybe a person during a football match, maybe he falls,

بنابراین ممکن است شخصی در حین یک مسابقه فوتبال، ممکن است سقوط کند،

maybe he is tripped up by another player.

شاید توسط بازیکن دیگری زمین بخورد.

He took a tumble.

او یک غلت گرفت.

So to tumble means to fall

بنابراین غلتیدن به معنای افتادن

and quite often roll as well.

و اغلب غلتیدن است.

So the word tumble quite often

بنابراین کلمه غلت اغلب

means more than one thing.

به معنای بیش از یک چیز است.

He took a tumble during the match.

او در حین مسابقه دست به چرخش زد.

A price of oil is

قیمت نفت در

tumbling, it is slowly coming down in price.

حال کاهش است، قیمت آن آرام آرام پایین می آید.

The value is slowly dropping.

ارزش به آرامی در حال کاهش است.

It is tumbling.

در حال غلتیدن است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We have the word stumble.

ما کلمه تلو تلو خوردن را داریم.

I like this word stumble.

من این کلمه تلو تلو خوردن را دوست دارم.

If you stumble, it means you fall.

اگر زمین خوردی یعنی زمین خوردی.

But you don't fall down.

اما شما زمین نمی خورید.

You lose your balance.

تعادلت رو از دست میدی

You stumble, but you don't fall over.

می لنگید، اما نمی افتید.

So you don't fall to the ground But you stumble.

پس به زمین نمی افتی، بلکه می لنگی.

You lose your balance.

تعادلت رو از دست میدی

For example, he stumbled up the road, clearly drunk.

به عنوان مثال، او به طور تصادفی در جاده، به وضوح مست بود.

Maybe a person who has drunk too much alcohol. Oh,

شاید فردی که الکل زیاد مصرف کرده باشد. اوه،

they stumble, they stagger.

آنها تلو تلو خوردن، آنها تلو تلو خوردن.

So there is another word we can use so the person does

بنابراین کلمه دیگری وجود دارد که ما می توانیم از آن استفاده کنیم تا شخص

not actually fall or they stumble.

واقعاً زمین نخورد یا لغزش نکند.

They have difficulty keeping their balance.

آنها در حفظ تعادل خود مشکل دارند.

He stumbled up the road, clearly drunk.

او به طور تصادفی از جاده، به وضوح مست بود.

I've never done that.

من هرگز این کار را نکرده ام.

Honestly, the word verbal.

راستش کلمه شفاهی.

Now, this is another interesting word.

حالا این یک کلمه جالب دیگر است.

I do like certain English words, especially when they have a certain sound.

من برخی از کلمات انگلیسی را دوست دارم، به خصوص زمانی که صدای خاصی داشته باشند.

And I think the word wobble is an interesting sound.

و من فکر می کنم کلمه wobble صدای جالبی است.

Wobble. Wobble,

تلو تلو خوردن. تلو تلو خوردن،

something that means an item or an object or a person

چیزی که به معنی یک شیء یا یک شخص

is moving from side to side, but they are not falling over.

است که از این طرف به طرف دیگر حرکت می کند، اما نمی افتد.

They are just wobbling.

آنها فقط می لرزند.

They are not secure, not stable.

آنها امن نیستند، پایدار نیستند.

They are wobbling.

آنها در حال تکان خوردن هستند.

The furniture wobbled during the earthquake.

اثاثیه منزل در اثر زلزله تکان خورد.

So maybe if a building is shaking, the furniture inside will will wobble.

بنابراین ممکن است اگر یک ساختمان تکان بخورد ، مبلمان داخل آن تکان بخورد.

And of course, we can use the word shake as well.

و البته می توانیم از کلمه لرزش نیز استفاده کنیم.

The furniture shook or it was shaking, it was shaking.

مبلمان می لرزید یا می لرزید، می لرزید.

It wobbled to move from side to side in

حرکت از این طرف به سمت دیگر

an unstable way is wobble.

به شکلی ناپایدار تاب خورده است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

To collapse suddenly is full.

سقوط ناگهانی پر است.

If you collapse or a thing collapses.

اگر سقوط کردید یا چیزی فرو ریخت.

Maybe I

maybe during one of my livestreams when it

شاید در جریان یکی از پخش زنده‌ام

when it gets hot in the studio, maybe I will fall suddenly I will

وقتی هوا در استودیو گرم می‌شود، شاید ناگهان زمین بخورم و سقوط کنم

collapse.

.

Collapse to collapse suddenly is fall.

سقوط ناگهانی سقوط است.

You fall to the ground you fall over

به زمین می افتی روی زمین

You fall down to collapse.

می افتی پایین می افتی تا فرو بریزی.

Suddenly

ناگهان

there is also the word teeter.

کلمه تتر نیز وجود دارد.

And I like this word again, just like wobble.

و من دوباره این کلمه را دوست دارم، درست مثل تلو تلو خوردن.

It's an interesting word.

کلمه جالبی است

The word teeter.

کلمه تتر.

So something that is not stable,

بنابراین چیزی که پایدار نیست،

maybe if you are very near the edge of something

شاید اگر خیلی نزدیک به لبه چیزی

or close to the edge, you might teeter.

یا نزدیک به لبه باشید، ممکن است دچار تزلزل شوید.

You are not quite going over the edge,

شما کاملاً از لبه عبور نمی کنید،

but you are very close to going over the edge.

اما به فراتر رفتن از لبه بسیار نزدیک هستید.

You teeter to be very close to the edge of something.

به لبه چیزی نزدیک می شوید.

You teeter so you don't fall.

شما خم می شوید تا زمین نخورید.

You just teeter.

تو فقط خجالت می کشی

It's a great word.

این یک کلمه عالی است.

The car teetered on the edge of the cliff. Teeter

ماشین روی لبه صخره پرید.

So maybe that's a word you've never heard of before, but it is used

بنابراین شاید این کلمه ای باشد که قبلاً هرگز درباره آن نشنیده اید،

quite often in the English language.

اما اغلب در زبان انگلیسی استفاده می شود.

Finally, we have some

در نهایت، چند

words that we can use instead of for.

کلمه داریم که می توانیم به جای برای استفاده کنیم.

For example, we can say Drop something, drops

مثلاً می‌توانیم بگوییم Drop something, drops

something, collapses,

something, collapses,

collapse to make something fall.

collapse تا چیزی بیفتد.

Suddenly it collapses, it slowly collapses.

ناگهان فرو می ریزد، آرام آرام فرو می ریزد.

Or maybe it slowly falls,

یا شاید به آرامی می افتد، فرو می رود

plunge to drop from one height to another.

تا از یک ارتفاع به ارتفاع دیگر بیفتد.

Plunge to go down very fast, very abruptly.

برای پایین رفتن خیلی سریع، خیلی ناگهانی فرو بروید.

Plunge a diver might plunge

غواصی ممکن است غواص

into the water.

در آب فرو برود.

They jump from the diving board

آنها از تخته غواصی می پرند

putting in between between

و بین

Josh into the water

جاش به ریزش آب می

plummet is another one plummet.

پرند که یک ریزش دیگر است.

If something drops very fast

اگر چیزی خیلی سریع

or at a very fast rate, we can say that it plummets.

یا با سرعت خیلی سریع افت کند، می‌توان گفت که سقوط می‌کند.

To fall sharply or suddenly is plummet.

سقوط شدید یا ناگهانی به شدت کاهش می یابد.

If something is going down, we can see decrease.

اگر چیزی در حال کاهش باشد، می توانیم شاهد کاهش باشیم.

So maybe the value of something will decrease.

پس شاید ارزش چیزی کم شود.

It will slowly go down, it will start to drop,

کم کم پایین می آید، شروع به ریزش می کند،

it will decrease.

کم می شود.

And then finally we have go down.

و سپس در نهایت ما باید به پایین بروید.

Something drops, something falls,

چیزی می افتد، چیزی می افتد،

something goes down.

چیزی پایین می آید.

Quite often when we're talking about the value of things, maybe the value of food

معمولاً وقتی در مورد ارزش چیزها صحبت می کنیم، شاید ارزش غذا

or gold or cryptocurrency,

یا طلا یا ارز دیجیتال

for example, it can go down, the value

، مثلاً ممکن است پایین بیاید، ارزش

drops, the value falls.

کاهش یابد، ارزش کاهش یابد.

So there you can see a few uses of the word full

بنابراین در آنجا می توانید چند کاربرد کلمه کامل

and also lots of words and phrases connected to it as well.

و همچنین تعداد زیادی کلمات و عبارات مرتبط با آن را مشاهده کنید.

I hope that was useful.

امیدوارم مفید بوده باشه

We are coming up to the end of today's live stream.

به پایان پخش زنده امروز نزدیک می شویم.

I hope you've enjoyed today's one, the full live stream with Mr.

امیدوارم از پخش امروز ، پخش زنده کامل با آقای

Steve as well.

استیو نیز لذت برده باشید.

And yes, he will be with us on Thursday.

و بله، او پنجشنبه با ما خواهد بود.

Hopefully Steve will be back with us on Thursday and I will be here.

امیدوارم استیو روز پنجشنبه با ما برگردد و من اینجا باشم.

I suppose the big question is, will you be here?

فکر می کنم سوال بزرگ این است که آیا شما اینجا خواهید بود؟

We will have to wait and see and find out if you are or not.

ما باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا شما هستید یا خیر.

Thank you for your company today.

از شرکت امروز شما متشکرم.

I am going now.

الان دارم میرم

I will see you on Thursday to p

من شما را در روز پنجشنبه تا

m UK time is when I'm back with you.

ساعت بعد از ظهر می بینم، زمان بریتانیا زمانی است که با شما برگردم.

Take care of yourself.

مراقب خودت باش.

Stay well, stay healthy.

خوب بمون، سلامت باش

Enjoy the rest of your Tuesday.

از بقیه روز سه شنبه خود لذت ببرید.

And I suppose I should wish you a happy Wednesday as well because I'm not here tomorrow,

و من فکر می کنم باید چهارشنبه خوبی را برای شما آرزو کنم زیرا من فردا اینجا نیستم،

but I am back on Thursday 2 p.m.

اما پنجشنبه ساعت 2 بعد از ظهر برمی گردم.

UK time.

به وقت انگلستان

This is Mr.

Duncan on behalf of Mr.

این آقای

دانکن از طرف آقای

Steve saying thanks for watching.

استیو است که از تماشا کردن تشکر می کند.

See you soon and of course until the next time we meet, you know what's coming next.

به زودی شما را می بینیم و البته تا دفعه بعدی که می بینیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do...

بله، شما

ta ta for now.

در حال حاضر ... تا تا تا.