Live from Much Wenlock town square - on Boxing Day 2022 - English Addict with Mr Duncan + Mr Steve

We are now live from the beautiful English

ما اکنون از شهر زیبای انگلیسی

town of Much Wenlock on Boxing Day 2022.

Much Wenlock در Boxing Day 2022 زندگی می کنیم

The first thing I want to do, of course you know what I'm going to do?

. اولین کاری که می خواهم انجام دهم ، البته می دانید که قرار است چه کار کنم؟

I'm going to ask if you can hear us.

من می خواهم بپرسم آیا می توانید صدای ما را بشنوید.

First of all, can you hear us?

اول از همه، صدای ما را می شنوید؟

Can you hear us?

صدای ما را می شنوید؟

Can you hear us?

صدای ما را می شنوید؟

If you can hear as clearly.

اگر می توانید به وضوح بشنوید.

Can you please say, Mr.

لطفاً بگویید آقای

Duncan, we can hear you very clearly and then we can

دانکن، ما می توانیم شما را خیلی واضح بشنویم و سپس می توانیم

reveal ourselves.

خودمان را آشکار کنیم.

So what we're saying. Hello?

بنابراین آنچه ما می گوییم. سلام؟

Can you hear us?

صدای ما را می شنوید؟

Please let us know if you can hear.

لطفا اگر می شنوید به ما اطلاع دهید.

Oh, Olga says yes. Hello? Hello, Olga.

اوه، اولگا می گوید بله. سلام؟ سلام، اولگا.

Thank you very much, Christina.

خیلی ممنون کریستینا

Now, as long as we are not, sir, as long as we are not too loud

حالا تا زمانی که ما نباشیم آقا، تا زمانی که صدایمان زیاد

and we are not too quiet, so we will see what her thing says.

نباشد و خیلی ساکت نباشیم، ببینیم حرف او چیست.

Beatrice. Oh, perfect.

بئاتریس اوه، کامل.

So if the level is low, if the sound is low,

بنابراین اگر سطح پایین است، اگر صدا کم است،

please let us know on the live chat.

لطفاً در چت زنده به ما اطلاع دهید.

So I suppose we should reveal ourselves.

بنابراین من فکر می کنم ما باید خودمان را آشکار کنیم.

We are now live as promised.

ما اکنون طبق وعده زندگی می کنیم.

We are having a very busy Christmas period

ما یک دوره کریسمس بسیار شلوغی را سپری می کنیم

because this is now our third live stream.

زیرا این سومین پخش زنده ما است.

We were with you on Christmas Eve.

شب کریسمس با شما بودیم

We were here on Christmas Day, which was yesterday.

روز کریسمس که دیروز بود اینجا بودیم.

And here we are now

و ما اکنون

with you live again.

با شما زندگی می کنیم.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

Here we are.

اینجا هستیم.

We are now life as life can be.

ما اکنون زندگی همانگونه هستیم که زندگی می تواند باشد.

Hi, everybody. This is Mr. Duncan and Mr.

سلام به همه. این آقای دانکن و آقای

Steve in much Wenlock life on Boxing Day.

استیو در زندگی ونلاک در روز باکسینگ هستند.

And it's oh, yes, it's very busy here

و اوه، بله، اینجا بسیار شلوغ است،

in much around town centre is much busier than we thought it would be.

در اطراف مرکز شهر بسیار شلوغ تر از آن چیزی است که ما فکر می کردیم.

Lots of people milling about, lots of people out walking.

افراد زیادی در حال چرخیدن هستند، افراد زیادی در حال پیاده روی هستند.

But we are quite cold because it's quite a cold day today on Boxing Day.

اما ما کاملاً سرد هستیم زیرا امروز در روز باکسینگ روز بسیار سردی است.

I wasn't expecting it to be, but it is.

انتظار نداشتم اینطور باشد، اما هست.

It is and it's cold.

هست و سرد است.

It wasn't. Drink is very cold today.

این نبود. نوشیدنی امروز بسیار سرد است.

So we brought some drinks.

پس مقداری نوشیدنی آوردیم.

You want to hold that, Mr. Duncan?

شما می خواهید آن را نگه دارید، آقای دانکن؟

We have. We have coffee already.

ما داریم. ما قبلا قهوه میخوریم

We've only just arrived.

تازه اومدیم

We've only just arrived and already we are freezing cold.

ما تازه وارد شده ایم و در حال حاضر سرما خورده ایم.

Although I'm not wearing my coat, I might regret not wearing my coat.

اگرچه کتم را نمی پوشم، اما ممکن است از پوشیدن کتم پشیمان شوم.

So before we

بنابراین قبل از

do anything else, we're going to have some coffee.

انجام هر کار دیگری، می خواهیم قهوه بخوریم.

Which one's mine?

کدوم مال منه؟

Oh, I see.

اوه می فهمم.

I get the big one. Mr. Don't.

من بزرگ را دریافت می کنم. آقای نکن.

Why do I have to have the small one?

چرا باید آن کوچک را داشته باشم؟

That's not very nice.

این خیلی خوب نیست.

So cheers.

پس به سلامتی

This is mostly whisky.

این بیشتر ویسکی است.

Come back slightly, Steve.

کمی برگرد، استیو.

So here we are then.

پس ما اینجا هستیم.

It is now.

اکنون است.

I don't know what time it is.

نمیدونم ساعت چنده

2:20, Mr. Drink.

2:20 آقای نوشیدنی.

It is now 2:20 o'clock.

الان ساعت 2:20 است.

It's still looking Christmas.

هنوز هم به نظر کریسمس است.

It's very difficult for us to see the live chat,

اتفاقاً دیدن چت زنده برای ما بسیار سخت

by the way, because I can see it.

است، زیرا من می توانم آن را ببینم.

I know, but we haven't got a big screen so we only seeing them flash past.

من می دانم، اما ما یک صفحه نمایش بزرگ نداریم، بنابراین ما فقط آنها را می بینیم که از پشت می گذرند.

Yes. Well, very quickly.

آره. خب خیلی سریع

So it's very difficult for us to actually see what comments people are making.

بنابراین برای ما بسیار دشوار است که ببینیم مردم چه نظراتی را ارائه می دهند.

But it's not freezing cold, Christine.

اما هوا سرد نیست، کریستین.

But it is quite cold. Yeah. So

اما هوا کاملا سرد است. آره پس

we brought some coffee with us because we didn't have time.

چون وقت نداشتیم با خودمان قهوه آوردیم.

Cheers, Mr. Duncan. Cheers, mate.

به سلامتی آقای دانکن به سلامتی رفیق

We didn't have time to have a cup of coffee before we went out.

قبل از بیرون رفتن وقت نداشتیم یک فنجان قهوه بخوریم.

Now, somebody said, Can you just stop doing that?

حالا، یکی گفت، آیا می‌توانی این کار را متوقف کنی؟

Well, how am I supposed to check the live chat, Mr. Duncan?

خوب، چطور باید چت زنده را بررسی کنم، آقای دانکن؟

That's.

یعنی.

That's. I put my finger on the screen.

یعنی. انگشتم را روی صفحه نمایش گذاشتم.

Make it. Use your other hand. Could I?

درستش کن. از دست دیگرت استفاده کن آیا می توانم؟

Let's try that.

بیایید آن را امتحان کنیم.

All right.

So you mean. Yes.

خیلی خوب.

پس منظورت اینه آره.

Now, some of them are saying that there were some lovely messages on the live chat earlier,

اکنون، برخی از آنها می گویند که قبلاً چند پیام دوست داشتنی در چت زنده وجود داشته است،

so I'm going to go back.

بنابراین من می خواهم برگردم.

Blimey, I can't go back that far.

بلیمی، من نمی توانم به آن دور برگردم.

No. Well, it was first on today.

نه. خب، اولین بار امروز بود.

Well, don't forget the live chat starts before we come on,

خوب، فراموش نکنید که چت زنده قبل از آمدن ما شروع می شود،

because the live chat is already open, so don't worry too much about that.

زیرا چت زنده از قبل باز شده است، پس زیاد نگران این موضوع نباشید.

Let's see what people are saying.

ببینیم مردم چه می گویند.

Hello, classmates. Um.

سلام همکلاسی ها ام

Oh, yeah, that's very interesting here.

اوه، بله، اینجا خیلی جالب است.

Also, Christine is here. Lewis is here.

همچنین کریستین اینجاست. لوئیس اینجاست

So we don't know who was first on today.

بنابراین ما نمی دانیم چه کسی اولین بار امروز بود.

The Mr.

don't know because the live chat is running all the time.

آقای

نمی داند زیرا چت زنده همیشه در حال اجرا است.

Been doing it like this so we haven't got on.

اینجوری انجامش میدادیم پس نرفتیم

Does anyone want to hear the technical details we haven't got on normal view.

آیا کسی می‌خواهد جزئیات فنی را بشنود که ما در دید معمولی نداریم.

So it's very difficult for us to follow the live chat.

بنابراین پیگیری چت زنده برای ما بسیار سخت است.

But anyway, just letting people know in case people are putting things

اما به هر حال، فقط به مردم اطلاع دهید که در صورتی که مردم چیزهایی

on, you see, and don't think why we haven't replied to that.

را به نمایش بگذارند، می بینید، و فکر نکنید که چرا ما به آن پاسخ نداده ایم.

Okay, let's go back.

باشه برگردیم

So we can't read the old ones because they're too, too far.

بنابراین ما نمی‌توانیم قدیمی‌ها را بخوانیم ، زیرا آنها خیلی دور هستند.

Oh, look, Paloma is giving you a donation.

اوه، ببین، پالوما به شما کمک مالی می کند.

Thank you very much, Palmira, for your.

خیلی ممنون، پالمیرا، از شما.

Thank you very much indeed.

واقعا از شما ممنونم.

Thank you for your super sticker.

ممنون از استیکر فوق العاده شما

Much appreciated.

بسیار قدردانی می شود.

I must make.

باید درست کنم

Must use my other finger, Mr. Duncan.

باید از انگشت دیگرم استفاده کنم، آقای دانکن.

Hello, everybody.

سلام به همه.

But don't worry about it, Mr. Duncan.

اما نگران نباشید، آقای دانکن.

She is giant finger.

او انگشت غول پیکر است.

Yes. It's because I was using the wrong thing.

آره. به این دلیل است که من از چیز اشتباه استفاده می کردم.

Mr. Duncan is chastising me. I'm not telling Mr.

آقای دانکن در حال تنبیه من است. من به آقای استیو نمی گویم

Steve off.

I'm just saying that no one is going to watch that.

.

من فقط می گویم که هیچ کس قرار نیست آن را تماشا کند.

You say that.

شما این را بگویید.

I didn't do that.

من این کار را نکردم.

No one's watching that.

هیچ کس آن را تماشا نمی کند

I didn't do that.

من این کار را نکردم.

I'm not a technical expert, Mr. Duncan.

من کارشناس فنی نیستم آقای دانکن.

You're the technical expert.

شما کارشناس فنی هستید

It is true. I am the technical expert.

درست است. من کارشناس فنی هستم

So for those wondering where we are, can you can you just leave that for a second, Steve?

بنابراین برای کسانی که نمی‌دانند ما کجا هستیم، می‌توانی آن را برای یک ثانیه رها کنی، استیو؟

Okay, fine. Please.

باشه، خوبه. لطفا.

It's okay,

اشکالی ندارد،

because I've only just started the live stream.

زیرا من تازه پخش زنده را شروع کرده ام.

I have to make sure it's a working.

من باید مطمئن شوم که کار می کند.

So for those wondering where we are,

بنابراین برای کسانی که نمی‌دانند ما کجا هستیم،

we are now we're going to establish our location.

اکنون می‌خواهیم مکان خود را تعیین کنیم.

We are in much Wenlock because I have a feeling a lot of people are going to ask, Where are you?

ما در ونلاک زیادی هستیم زیرا احساس می کنم بسیاری از مردم می پرسند، کجایی؟

Mr. Duncan?

آقای دانکن؟

So we are in much Wenlock, I hope you can hear, is clearly one of the problems with doing this

بنابراین ما در بسیاری از Wenlock هستیم، امیدوارم بتوانید بشنوید، یکی از مشکلات انجام این کار این

is you never know how how well the sound is coming over because we can't hear it.

است که شما هرگز نمی دانید چقدر خوب صدا می آید زیرا ما نمی توانیم آن را بشنویم.

Well, we've asked and people have said, I can hear is perfectly yes, but all we like to loud.

خوب، ما پرسیده ایم و مردم گفته اند، من می شنوم کاملاً بله، اما تمام چیزی که ما دوست داریم با صدای بلند باشد.

Well, I don't think.

Or are we very quiet because if it's too quiet, people can't as well.

خوب، فکر نمی کنم.

یا خیلی ساکتیم چون اگر خیلی ساکت باشد مردم هم نمی توانند.

So can you hear us okay? Somebody said yes, perfectly.

پس می توانی صدای ما را بشنوی؟ یکی گفت بله، کاملاً.

Okay. Good.

باشه. خوب

I will trust you by Christmas. Connell Yes.

تا کریسمس به شما اعتماد خواهم کرد. کانل بله.

Well, it's the day after Christmas Day.

خوب، روز بعد از کریسمس است.

We had a super time, didn't we?

ما فوق العاده ای داشتیم، نه؟

Eat a lot of stuff yesterday?

دیروز چیزهای زیادی خوردی؟

We did. We had.

ما انجام دادیم. داشتیم.

We rushed our meal down just before the live stream.

درست قبل از پخش زنده با عجله غذا را پایین آوردیم.

We were later on because we

ما بعداً به این دلیل

were eating late and then we had a long gap while we were on the live stream.

بودیم که دیر غذا می خوردیم و بعد از آن در جریان پخش زنده یک فاصله طولانی داشتیم.

Then we fell asleep.

بعد خوابمان برد.

Perfect people are saying.

افراد کامل می گویند.

And then we just ate lots of junk food all evening.

و بعد ما فقط کل عصر غذای ناسالم زیادی خوردیم.

Probably like a lot of you who are celebrating Christmas at the moment,

احتمالاً مانند بسیاری از شما که در حال حاضر کریسمس را جشن

you probably handle your sugary snacks, your salty snacks.

می گیرید، احتمالاً تنقلات شیرین خود را مدیریت می کنید، میان وعده های نمکی خود را.

We did eat a lot of rubbish last night.

دیشب خیلی آشغال خوردیم

I have to be honest with you.

من باید با شما صادق باشم.

We had so much rubbish last night,

ما دیشب خیلی آشغال

very little alcohol, I got to say, for Christmas

داشتیم، الکل خیلی کم داشتیم، باید بگویم، برای کریسمس

we had half a glass of beer each,

هر کدام نصف لیوان آبجو خوردیم،

which is probably you would call as a light weight. Yes.

که احتمالاً آن را وزن سبک می نامید. آره.

Not. Not, not much.

نه. نه، نه زیاد.

We didn't have much alcohol.

الکل زیاد نداشتیم.

We had lots of sticky, gooey, unhealthy, sugary food.

ما مقدار زیادی غذای چسبناک، لکه دار، ناسالم و شیرین داشتیم.

Mr. Steve had his twee glitz as usual.

آقای استیو طبق معمول تیغه‌هایش را داشت.

And actually, I've got something I brought something to eat with us, Mr.

و در واقع، من چیزی دارم که برای خوردن با خودمان آوردم، آقای

Duncan, because in case we get cold

دانکن، چون اگر سرما بخوریم

and lacking in

و کمبود داشته باشیم

and you want some more, I'll have some more, but not yet.

و شما مقدار بیشتری بخواهید، من مقدار بیشتری خواهم داشت، اما هنوز نه.

In a little bit.

در یک کمی.

It's all down here and I've got a big flask of coffee to keep us warm

همه چیز اینجا پایین است و من یک فلاسک بزرگ قهوه دارم تا ما را

throughout this live stream, so we're not sure how long we were going to be here.

در طول این پخش زنده گرم نگه دارد، بنابراین مطمئن نیستیم که چه مدت قرار است اینجا باشیم.

Charles says.

چارلز می گوید.

Louis, hello to you, too.

لویی، به شما هم سلام.

We don't know who was first on today.

ما نمی دانیم چه کسی اولین بار امروز بود.

We have no way of knowing because we can't check.

ما راهی برای دانستن نداریم زیرا نمی توانیم بررسی کنیم.

All we can see is a very small amount of the live

تنها چیزی که می‌توانیم ببینیم مقدار بسیار کمی از چت زنده است

chat and it's flashing past very quickly.

و خیلی سریع از بین می‌رود.

So apologies if we don't

پس اگر

respond to everybody's will.

به خواست همه پاسخ ندهیم عذرخواهی می کنیم.

We have food.

ما غذا داریم.

By the way, for those wondering we are eating some food inside this little bag, there is one of Mr.

در ضمن، برای آنهایی که نمی‌دانند داخل این کیسه کوچک غذا می‌خوریم، یکی از

Steve's dates. There is a mince pie.

خرماهای آقای استیو وجود دارد. یک پای چرخ کرده وجود دارد. سرفه های

There is Mr.

Steve's

آقای استیو وجود دارد

coughing.

.

I've got a date.

من یک قرار دارم

And also inside you can see there is a little marshmallow.

و همچنین در داخل می توانید ببینید که گل ختمی کوچک وجود دارد.

The things we were eating the other day that a lot of people

چیزهایی که روز قبل می خوردیم و

seem to like actually they are having.

به نظر می رسد بسیاری از مردم دوست دارند در واقع دارند.

Yes. Look at that.

آره. به آن نگاه کنید.

Christina is having salmon today.

کریستینا امروز ماهی سالمون می خورد.

How posh? Yes, very nice.

چقدر شیک بله خیلی خوبه

Yes, we had salmon on when we have it.

بله، زمانی که ماهی قزل آلا مصرف می کردیم، آن را می خوردیم.

Was it couple of days ago?

یکی دو روز پیش بود؟

Three days ago, Something like that. How lovely. Yes.

سه روز پیش یه همچین چیزی چقدر دوست داشتنی. آره.

How did you cook it?

چطوری پختش؟

Christina, tell us how you cooked it.

کریستینا، به ما بگو چگونه آن را پختی.

We had we had the salmon on Thursday night.

پنج شنبه شب ماهی سالمون را خوردیم.

How do you feel now, Mr. Duncan?

الان چه احساسی دارید آقای دانکن؟

I'm just sharing what we've got.

من فقط آنچه را که داریم به اشتراک می گذارم.

It's very stiff. So.

خیلی سفت است بنابراین.

So say no. We ate these the other day, didn't we?

پس بگو نه. ما این روزها را خوردیم، نه؟

We did.

We ate them life.

ما انجام دادیم.

ما زندگی آنها را خوردیم.

Yes, We had these the other day, and they were very delicious.

بله، ما این روزها را داشتیم و بسیار خوشمزه بودند.

Mr. Steve is got his mince pie.

آقای استیو پای چرخ کرده اش را گرفته است.

Traditional Christmas. Mince pie. Yes.

کریسمس سنتی پای چرخ کرده. آره.

Which is one of those love or hate foods.

که یکی از آن غذاهای دوست داشتنی یا متنفر است.

Some people love them. Some people hate them.

برخی از مردم آنها را دوست دارند. بعضی ها از آنها متنفرند.

Did you know that mince pies used to be made with real meat?

آیا می دانستید که پای چرخ کرده با گوشت واقعی درست می شد؟

Not anymore.

دیگر نه.

Not anymore.

دیگر نه.

You're a vegetarian now? Yeah, well, I'm not sure I was.

شما الان گیاهخوار هستید؟ بله، مطمئن نیستم که بودم.

He didn't share the date.

او تاریخ را به اشتراک نمی گذارد.

I was going to say the dates. Mr..

قرار بود تاریخ ها را بگویم. آقای..

And the date is the 26th of December.

و تاریخ آن 26 دسامبر است.

Oh, yes. You see, values.

آه بله. می بینید، ارزش ها.

Are we teaching English already?

آیا در حال حاضر انگلیسی تدریس می کنیم؟

This is a date.

این یک تاریخ است.

It's a medjool date.

این یک تاریخ medjool است.

It's a from America.

از آمریکاست

An American. An American date.

یک امریکایی. یک تاریخ آمریکایی

Oh, yeah.

اوه، آره

Is it from Las Vegas or Hollywood?

اهل لاس وگاس است یا هالیوود؟

Oh, sure.

Maybe it's a Hollywood date.

آه البته.

شاید یک قرار هالیوود باشد.

Actually, I eat it. It's.

راستش من میخورمش این است.

Yes, I think I'm feeling a bit peckish.

بله، فکر می‌کنم کمی بداخلاق هستم.

I might eat it, Mr. Duncan. Okay.

من ممکن است آن را بخورم، آقای دانکن. باشه.

Because it's healthy. It's good for you.

چون سالم است برای شما خوب است.

Sort of sugar, of course, but

البته یک نوع شکر،

you've got to remember,

اما باید به خاطر داشته باشید،

it's a big stone in the middle.

این یک سنگ بزرگ در وسط است.

I mean, you don't want to

منظورم این است که شما نمی خواهید

lose a joint date.

یک قرار مشترک را از دست بدهید.

Did you eat all this chocolate?

این همه شکلات خوردی؟

No, we didn't.

نه، نداشتیم.

We didn't eat all the chocolate because there are too many.

ما همه شکلات ها را نخوردیم چون خیلی زیاد است.

And if we had eaten all the chocolates, Christine

و اگر همه شکلات ها را خورده بودیم،

would have ended up in hospital.

کریستین در بیمارستان بستری می شد.

So we know we didn't eat all the chocolates.

بنابراین می دانیم که همه شکلات ها را نخوردیم.

Was that nice?

خوب بود؟

Mr. Steve had a date.

آقای استیو قرار بود.

Oh, by the way, Mr. Steve also bought something for me.

اوه، اتفاقاً آقای استیو هم برای من چیزی خرید.

An extra present last night that I opened late.

یک هدیه اضافی دیشب که دیر باز کردم.

If I can just do that.

اگر بتوانم این کار را انجام دهم.

If I can, Mr.

اگر بتوانم، آقای

Steve put an extra present for me last night, and it was a lovely Christmas

استیو دیشب یک هدیه اضافی برای من گذاشت و آن یک چراغ کریسمس دوست داشتنی

light in the shape of a star.

به شکل یک ستاره بود.

And I have to say it is lovely.

و باید بگم که دوست داشتنی است.

We might show it to you next week.

ممکن است هفته آینده آن را به شما نشان دهیم.

Salman Balls says Palmira.

سلمان بالز می گوید پالمیرا.

I didn't know they had bowl with some mushroom sauce.

من نمی دانستم آنها کاسه ای با مقداری سس قارچ دارند.

I didn't know Simon. Simon had little balls.

من سیمون را نمی شناختم. سیمون توپ های کوچکی داشت.

Why not mushrooms?

چرا قارچ نه؟

But Mr. Duncan doesn't.

اما آقای دانکن این کار را نمی کند.

So I would have eaten all of that delicious meal.

بنابراین من همه آن غذای خوشمزه را می خوردم.

Yes, I'm standing too close. Mr..

بله، من خیلی نزدیک ایستاده ام. آقای.

No, it's okay, Steve.

نه، اشکالی ندارد، استیو.

We've got our tinsel on.

ما قلع و قمع خود را به تن کرده ایم.

So the locals, the local people

بنابراین، مردم محلی، مردم محلی که از کنار آنها

walking past probably think this looks very strange. Yes.

عبور می کنند، احتمالاً فکر می کنند که این بسیار عجیب به نظر می رسد. آره.

I mean, they're wearing tinsel at Christmas.

منظورم این است که آنها در کریسمس جلای رنگ می پوشند.

How we. As I know.

چگونه ما. که من می دانم.

But you don't wear tinsel out in public normally.

اما شما معمولاً در ملاء عام جلیقه نمی پوشید.

Well, it's festive.

خوب، جشن است.

Yeah, but I'm just saying, you're just explaining that this isn't normal.

بله، اما من فقط می گویم، شما فقط توضیح می دهید که این طبیعی نیست.

You know, this this isn't north. This is.

میدونی اینجا شمال نیست این هست.

This isn't normally how we dress in England, by the way.

اتفاقاً ما در انگلیس معمولاً اینگونه لباس نمی‌پوشیم.

This isn't.

این نیست

This isn't our extravagant English clothing. But

این لباس انگلیسی ما نیست. اما

I think you look lovely today, Steve.

من فکر می کنم تو امروز زیبا به نظر می رسی، استیو.

It's not nice here.

اینجا خوب نیست

You can see lots of people are walking by walking their dogs.

شما می توانید ببینید که افراد زیادی با راه رفتن سگ های خود راه می روند.

Of course.

البته.

No doubt they dogs need a good walk because probably they didn't go out yesterday.

بدون شک آنها به یک پیاده روی خوب نیاز دارند زیرا احتمالاً دیروز بیرون نرفته اند.

Well, the dogs now, because the owners would have been too

خب حالا سگ ها، چون صاحبانشان

tired and drunk after the Christmas meal.

بعد از غذای کریسمس خیلی خسته و مست شده بودند.

Probably the dogs need some exercise today.

احتمالاً سگها امروز نیاز به ورزش دارند.

You know, there are people who buy their dogs Christmas presents.

می دانید، افرادی هستند که برای سگ های خود هدایای کریسمس می خرند.

I mean, how do they open them?

یعنی چطوری بازشون میکنن؟

That's what I want to know.

این چیزی است که من می خواهم بدانم.

So when they wrap the present up for a dog,

بنابراین وقتی آنها هدیه را برای یک سگ می پیچند

how does the dog know that that gift is for them?

، سگ از کجا می داند که آن هدیه برای آنهاست؟

Pedro's here.

پدرو اینجاست

We can't show Flags of the World again, okay, Because we haven't got that technical facility.

ما نمی توانیم پرچم های جهان را دوباره نشان دهیم، بسیار خوب، زیرا ما آن امکانات فنی را نداریم.

May have noticed when we're outdoors in the middle of nowhere.

ممکن است متوجه شده باشید که چه زمانی در فضای باز در میانه مکان هستیم.

So if you're expecting Flags of the World,

بنابراین اگر منتظر پرچم‌های جهان

we're going to disappoint you.

هستید، ما شما را ناامید خواهیم کرد.

If it was five of us, if it was Flags of the World, maybe we we could have helped you.

اگر ما پنج نفر بودیم، اگر پرچم های جهان بود، شاید می توانستیم به شما کمک کنیم.

There isn't cooking, by the way.

اتفاقاً آشپزی وجود ندارد.

There isn't a theme to today.

موضوعی برای امروز وجود ندارد.

Is there some reason that there's a theme? Hello, Claudia?

آیا دلیلی وجود دارد که موضوعی وجود دارد؟ سلام، کلودیا؟

No, there isn't a theme.

نه، موضوعی وجود ندارد.

The theme today is two people standing outside freezing cold.

موضوع امروز دو نفر است که بیرون از سرما ایستاده اند .

And Claudia is here. What are you cooking, Claudia?

و کلودیا اینجاست. داری چی میپزی کلودیا؟

I wonder what Claudia had yesterday for Christmas.

من تعجب می کنم که کلودیا دیروز برای کریسمس چه خورد.

What did you eat yesterday, Claudia?

کلودیا دیروز چی خوردی؟

Anything.

هر چیزی.

Anything nice?

چیز خوبی؟

Christina asks, What are these buildings behind as well?

کریستینا می پرسد ، این ساختمان ها هم پشت سر چیست؟

Their shops,

مغازه هایشان،

their shops.

مغازه هایشان.

Which is quite a common in a British high street. Yes.

که در یکی از خیابان های بریتانیا بسیار رایج است. آره.

You see shops.

مغازه ها را می بینید.

You see shops, shops and above the shops.

مغازه ها، مغازه ها و بالای مغازه ها را می بینید.

The shops are on the ground floor.

مغازه ها در طبقه همکف هستند.

And then above the shops are flats where people see the Rolls-Royce.

و سپس بالای مغازه ها آپارتمان هایی هستند که مردم رولزرویس را می بینند.

Then now there's a Rolls-Royce.

حالا یک رولزرویس وجود دارد.

Look at the Rolls-Royce.

به رولزرویس نگاه کنید.

Very nice.

بسیار خوب.

That that was a Rolls-Royce.

که رولزرویس بود.

That's probably a classic, a classic car.

این احتمالاً یک ماشین کلاسیک و کلاسیک است.

I'd probably say that's probably 30 years old, that car.

احتمالاً می توانم بگویم که احتمالاً 30 ساله است، آن ماشین.

So yes, these these are shops with flats above them where people

بنابراین بله، اینها مغازه‌هایی هستند که در بالای آنها آپارتمان‌هایی دارند که احتمالاً مردم در آنجا

are living probably. And

زندگی می‌کنند. و

yes, we

بله، ما

Claudia was we know that you weren't with this for long yesterday.

کلودیا بودیم، می دانیم که دیروز مدت زیادی با این کار نبودی.

You were cooking, but not today.

تو داشتی آشپزی میکردی ولی امروز نه

I'm cooking and Olga's cooking today.

من دارم آشپزی می کنم و اولگا هم امروز آشپزی می کند.

So yes, you can probably see that that shop there

بنابراین بله، احتمالاً می توانید آن مغازه را ببینید

that is.

.

Oh that's tea on the square sir.

آه این چای در میدان آقا.

That is a tea shop.

اونم یه چای فروشی

A little cafe, A little cafe which is shut today.

یک کافه کوچک، یک کافه کوچک که امروز تعطیل است.

And then these are the flats above where people are living everywhere is today.

و سپس اینها آپارتمانهای بالای سر هستند که امروزه مردم در همه جا زندگی می کنند.

That's like a gift shop

این مانند یک مغازه هدیه فروشی است

flats above where people are living.

که در بالای محل زندگی مردم قرار دارد.

And there is the the museum that white building is the museum.

و موزه ای وجود دارد که ساختمان سفید موزه است.

It's closed.

این بسته است.

Everything is closed today.

امروز همه چیز تعطیل است.

The only place that's open today is the local spa shop.

تنها جایی که امروز باز است، فروشگاه آبگرم محلی است.

The convenience store that is open today.

فروشگاهی که امروز باز است.

But everywhere else is closed because it's Boxing Day Shop store.

اما همه جا بسته است زیرا فروشگاه Boxing Day Shop است.

That's right.

درست است.

Yes. They're all shut today, Rosa, apart from, as Mr.

آره. امروز همه آنها تعطیل هستند، رزا، به غیر از، همانطور که آقای

Duncan said, the Spar shop, which is like a

دانکن گفت، فروشگاه اسپار، که مانند یک فروشگاه رفاهی است که در

convenience store where you can buy bread and milk

آن می توان نان و شیر

and just sort of anything that'll be open probably until about five.

و هر چیزی را که احتمالاً تا ساعت پنج باز است، خریداری کرد.

And it could be open all day, couldn't it?

و ممکن است تمام روز باز باشد، اینطور نیست؟

Well, be open till about seven or 8:00 tonight.

خوب، تا حدود ساعت هفت یا 8:00 امشب باز باشید.

Maybe. Yes.

شاید. آره.

Christine, it is medieval, You are correct.

کریستین، قرون وسطایی است، شما درست می گویید.

Yes, it is a very old town.

بله، شهر بسیار قدیمی است.

I think.

من فکر می کنم.

I think almost a thousand years. Yes.

من فکر می کنم تقریبا هزار سال است. آره.

And there's a ruined abbey,

و یک صومعه ویران شده وجود دارد،

which was one of the one of the apples that

که یکی از سیب هایی بود

that famous king would have dissolved

که آن پادشاه معروف

in whenever it was 150 years ago.

هر زمان که 150 سال پیش بود در آن منحل می شد.

Welcome to history with Mr.

با آقای استیو کینگ به تاریخ خوش آمدید

Steve King, of course, Of Henry V a Henry the eighth. Yes.

، البته از هنری پنجم و هنری هشتم. آره.

And Henry the fire.

و هنری آتش.

My aim with the fire.

هدف من با آتش

So he destroyed all the monasteries and there's a ruined one here.

بنابراین او تمام صومعه ها را ویران کرد و یک صومعه ویران در اینجا وجود دارد.

But the abbey the abbey was built about 900 years ago,

اما صومعه ابی حدود 900 سال پیش ساخته شد

and the original abbey was actually the only building here.

و صومعه اصلی در واقع تنها ساختمان اینجا بود.

Yeah, So originally it was just the abbey.

بله، بنابراین در ابتدا فقط صومعه بود.

And then people started coming and bringing their.

و سپس مردم شروع به آمدن و آوردن خود کردند.

Their wares and vegetables to sell outside the abbey for the people that were there.

اجناس و سبزیجاتشان را بیرون از صومعه برای مردمی که آنجا بودند بفروشند.

Yeah.

And that's how much Wenlock was born around 900 years ago.

آره

و ونلاک حدود 900 سال پیش به همین میزان متولد شد.

That's a long time.

زمان زیادی است.

I've Delicata wants to know about the history of Boxing Day.

I've Delicata می خواهد درباره تاریخچه Boxing Day بداند.

We have, of course, covered this before, but the reason, the reason why we have Boxing Day.

البته قبلاً به این موضوع پرداخته‌ایم، اما دلیل، دلیل اینکه Boxing Day را داریم.

Traditionally people who were working over the Christmas period would receive

به طور سنتی افرادی که در طول دوره کریسمس کار می

their gift or their payment the day after Christmas.

کردند، هدیه یا پرداخت خود را روز بعد از کریسمس دریافت می کردند.

So when the rich people were having their feasts and their dinners,

بنابراین، هنگامی که ثروتمندان جشن و شام خود را می گرفتند،

all of the servants would receive their payment

همه خادمان

the day after Christmas.

روز بعد از کریسمس حقوق خود را دریافت می کردند.

And normally it was given in a box.

و معمولا در جعبه داده می شد.

Hence Boxing Day Mum Christina says she can see a tower.

از این رو مامان کریستینا در روز باکس می گوید که می تواند یک برج را ببیند.

There is probably the church tower.

احتمالاً برج کلیسا وجود دارد.

There is the church behind us. And look.

کلیسا پشت سر ماست. و نگاه کن

Oh, Pedro.

اوه پدرو

Pedro, there is a flag.

پدرو، یک پرچم وجود دارد.

So there is one of our flags of the world.

بنابراین یکی از پرچم های ما در جهان وجود دارد.

There is the English flag.

پرچم انگلیس هست.

It is basically a red cross on a white background.

این اساساً یک صلیب قرمز در زمینه سفید است.

So we do have one of the flags of the world.

بنابراین ما یکی از پرچم های جهان را داریم.

Look at that just for you.

فقط برای خودت بهش نگاه کن

So there it is, the church.

پس آنجاست، کلیسا.

So that part of that church is very old.

بنابراین آن قسمت از آن کلیسا بسیار قدیمی است.

And the other part of the church is quite recent.

و قسمت دیگر کلیسا کاملاً جدید است.

A few hundred years. Yeah.

چند صد سال. آره

So that's that tower.

بنابراین آن برج است.

Christina The one in the foreground is this one.

کریستینا یکی در پیش زمینه این یکی است.

Here is a clock tower. Hmm.

اینجا یک برج ساعت است. هوم

That's a you can't see the clock face because it's round the other side. Yes.

این به این معنی است که شما نمی توانید صفحه ساعت را ببینید زیرا طرف دیگر آن گرد است. آره.

So there's only three clocks. Yes.

بنابراین فقط سه ساعت وجود دارد. آره.

And we happen to be on the side where there isn't one.

و ما اتفاقاً طرفی هستیم که یکی نیست.

So that is the area where you get inside the clock.

بنابراین این ناحیه ای است که در آن وارد ساعت می شوید.

If you want to repair the clock, there is a little door there and there is the thing

اگر می خواهید ساعت را تعمیر کنید ، یک در کوچک در آنجا وجود دارد و چیزی

at the top you can open to repair the clock if it goes wrong.

در بالا وجود دارد که می توانید آن را برای تعمیر ساعت در صورت خرابی باز کنید.

Yes. No, no.

آره. نه نه.

Actual boxing involved.

بوکس واقعی درگیر است.

It just refers to the box, isn't it in the box that the gift would be given in. Yes.

این فقط به جعبه اشاره دارد، آیا در جعبه ای که هدیه داده می شود نیست. بله.

For the employer if the employee in fact, I remember before before or

برای کارفرما اگر کارمند در واقع، من قبلا به یاد داشته باشید یا

there's a sentence there somewhere.

یک جمله وجود دارد در جایی وجود دارد.

I remember my father used to get paid just before Christmas

به یاد دارم که پدرم درست قبل از کریسمس حقوق

and he would always call it his Christmas box.

می گرفت و همیشه آن را جعبه کریسمس خود می نامید.

So it was quite a quite a well-known phrase.

بنابراین این یک عبارت کاملاً شناخته شده بود.

Even in the 1970s, people would say they were receiving their Christmas box.

حتی در دهه 1970، مردم می گفتند که جعبه کریسمس خود را دریافت می کنند.

So that was the payment before Christmas.

بنابراین این پرداخت قبل از کریسمس بود.

Like a bonus, people often get paid a bonus before Christmas.

مانند یک جایزه، مردم اغلب قبل از کریسمس پاداش دریافت می کنند.

Used to be done on today, the 26th,

قبلاً در امروز، 26 ام انجام می شد،

but these in modern times, it's usually done before Christmas so that people

اما در دوران مدرن، این کار معمولاً قبل از کریسمس انجام می

then have the money to go out and buy presents and things like that.

شود تا مردم پولی برای بیرون رفتن و خرید هدایا و چیزهایی از این قبیل داشته باشند.

So it is a commercial thing, you see.

پس می بینید که یک چیز تجاری است.

It's Yes.

بله.

So a Christmas bonus is quite it's very I think it's even more popular in America isn't it, the Yes.

بنابراین، جایزه کریسمس بسیار زیاد است، من فکر می‌کنم در آمریکا محبوب‌تر است، بله.

Christmas bonus.

پاداش کریسمس.

But yeah, people normally wait for something from their employers.

اما بله، مردم معمولاً منتظر چیزی از کارفرمای خود هستند.

Well of course that extra money in the United States, everything

خوب البته که پول اضافی در ایالات متحده، همه چیز

surrounds or revolves around Thanksgiving.

حول و حوش روز شکرگزاری می چرخد.

So they're big payment is before the end of November,

بنابراین پرداخت بزرگ آنها قبل از پایان نوامبر است،

which is why we have Black Friday.

به همین دلیل است که جمعه سیاه داریم.

So Black Friday is the last

بنابراین جمعه سیاه آخرین

trading day before Thanksgiving.

روز معاملاتی قبل از روز شکرگزاری است.

And now we do it here, even though here we don't celebrate Thanksgiving, to be honest.

و حالا ما این کار را اینجا انجام می‌دهیم، هرچند صادقانه بگویم، در اینجا روز شکرگزاری را جشن نمی‌گیریم.

So the flag on top of the church tower probably looks white to you

بنابراین احتمالاً پرچم بالای برج کلیسا برای شما سفید به نظر می رسد

because probably it's too far away and you can't see the Red Cross.

زیرا احتمالاً خیلی دور است و نمی توانید صلیب سرخ را ببینید.

There we go.

ما میرویم آنجا.

You should be able to see that.

شما باید بتوانید آن را ببینید.

Hopefully there should be the Red Cross. Can you see it?

امیدوارم صلیب سرخ وجود داشته باشد. میتونی ببینیش؟

It's a Red Cross.

این صلیب سرخ است.

It is blowing in the wind on a white background.

در حال وزش باد در زمینه سفید است.

Yeah. Look, Mr.

آره نگاه کن، آقای

Duncan, There we go.

دانکن، ما برویم.

That's it.

خودشه.

It is.

این است.

I'm doing your your famous pointing. Oh,

من اشاره معروف شما را انجام می دهم. اوه

so yes, Francesca said they can see it.

، بله، فرانچسکا گفت که می توانند آن را ببینند.

Now, I know one thing. I'm starting to get cold.

حالا من یک چیز را می دانم. کم کم دارم سرد میشم

All right, You want to put your coat on?

باشه، میخوای کتت رو بپوشی؟

Fortunately, I've bought my coat, so my coat is over there,

خوشبختانه من کتم را خریده ام، پس کت من همانجاست

and I put it on in the moment because I'm getting a little bit cold.

و همین الان آن را پوشیدم چون کمی سرد می شوم.

Yes, it is. Oh, sorry. I was going to read the live chat.

بله همینطور است. اوه ببخشید. قرار بود چت زنده را بخوانم.

Go on.

That's very kind of you explaining the surroundings and features of much Wenlock.

ادامه دادن.

این بسیار مهربان است که شما محیط اطراف و ویژگی های بسیاری از Wenlock را توضیح می دهید.

Where does much Wenlock name come from?

نام بسیاری از Wenlock از کجا آمده است؟

It comes from the Abbey.

از ابی می آید.

The White Abbey?

صومعه سفید؟

No, I would imagine that originally

نه، من تصور می کنم که در

the Abbey was painted or had some some white features.

اصل ابی نقاشی شده بود یا برخی از ویژگی های سفید داشت.

So that's what much Wenlock is.

پس ونلاک همین است.

Wenlock I think it's the white church or white chapel.

Wenlock فکر می کنم این کلیسای سفید یا کلیسای سفید است.

All right.

And I didn't know that Mr. Dingle to watch you and something.

خیلی خوب.

و من آن آقای دینگل را نمی‌شناختم که شما و چیزی را تماشا کند.

Thank you very much. Fancy pen.

بسیار از شما متشکرم. خودکار فانتزی.

You were not just standing here for nothing.

شما فقط بیهوده اینجا ایستاده اید.

We're going to actually teach you something as well.

ما واقعاً به شما چیزی یاد خواهیم داد.

I think it actually derives from Welsh as well, because at one point

من فکر می کنم که در واقع از ولز نیز گرفته شده است، زیرا در یک نقطه

this area was was a contested area of land between the English and the Welsh.

این منطقه یک منطقه مورد مناقشه بین انگلیسی ها و ولزی ها بود.

There were there were a lot of battles and fights that took place in this area.

در این منطقه جنگ ها و دعواهای زیادی رخ داد.

So we are sort of on the border of Wales.

بنابراین ما به نوعی در مرز ولز هستیم.

Yes, we're probably about 20 miles from Wales

بله، ما احتمالاً حدود 20 مایل از ولز فاصله داریم

and you can tell that

و می‌توانید بگویید که

there's a lot of Welsh influence here in much Wenlock

نفوذ ولز در اینجا در بسیاری از Wenlock وجود دارد،

because the the local ATM at the bank where you get your money out

زیرا دستگاه خودپرداز محلی در بانکی که پول خود را از آن خارج

asks you whether you want to read

می‌کنید از شما می‌پرسد که آیا می‌خواهید

the instructions in Welsh or in English.

دستورالعمل‌ها را بخوانید. ولزی یا به زبان انگلیسی.

So that just shows you how much influence

بنابراین این فقط به شما نشان می دهد که چقدر

there is from from Wales in this area.

از ولز در این زمینه تأثیر دارد.

Not that we are you feeling a bit warmer now?

نه اینکه الان کمی گرمتر می شوید؟

Mr. Duncan?

آقای دانکن؟

Then I've got long johns on.

سپس من مدت طولانی جان در.

So long johns are sort of cotton

جون های بلند به نوعی نخی هستند

and the trousers in underneath my jeans.

و شلوار زیر شلوار جین من.

I have some long johns, they call them.

من چند جان بلند دارم، آنها را صدا می زنند.

They're just

فقط

insulating

trousers underneath. Yes, aren't they?

زیر شلوار عایق هستند. بله، اینطور نیست؟

They're long underwear.

آنها لباس زیر بلند هستند.

Underwear.

That's it. Yes.

زیر شلواری.

خودشه. آره.

So think of underwear. That's very long.

پس به فکر لباس زیر باشید. این خیلی طولانی است.

And you can wear it under your clothing.

و می توانید آن را زیر لباس خود بپوشید.

Thermal underwear fits tight to the skin.

لباس زیر حرارتی به پوست چسبیده است.

When you were in China, when it was in very cold countries.

زمانی که در چین بودید، زمانی که در کشورهای بسیار سرد بود.

They wear these all the time, don't they do.

آنها همیشه اینها را می پوشند، نمی کنند.

And then they just take the chances off

و سپس وقتی به داخل خانه می‌روند فرصت‌ها را از بین

when they go indoors and then keep those on and then put the trousers back on when they go out.

می‌برند و آن‌ها را می‌پوشند و بعد از بیرون رفتن شلوار را دوباره می‌پوشند.

Yes. It's not unusual to go round to someone's house in China

آره. رفتن به خانه کسی در چین غیرعادی نیست

and they're all sitting around in their underwear.

و همه آنها با لباس زیر نشسته اند.

It's very common. Hello, Mr.

بسیار رایج است. سلام آقای

Duncan and Mr.

دانکن و آقای

Steve Giovanni.

استیو جیووانی.

How are you? We are in the main square again.

چطور هستید؟ ما دوباره در میدان اصلی هستیم.

Yes, we are back here again, but it's a little quieter than the last time we were here.

بله، ما دوباره به اینجا برگشتیم، اما کمی ساکت تر از آخرین باری است که اینجا بودیم.

It was full of people the last time we were here.

آخرین باری که اینجا بودیم پر از جمعیت بود.

It's starting to

شروع به

fascinate me a lot and I am very curious.

جذب من کرده است و من بسیار کنجکاو هستم.

Happy Boxing Day.

روز باکس مبارک.

Oh, by the way, we didn't get any any Boxing

اوه، اتفاقا، ما هیچ

Day bonuses from anyone, did we know?

جایزه Boxing Day از کسی دریافت نکردیم، آیا می دانستیم؟

We did not know.

ما نمی دانستیم.

YouTube didn't give you a Boxing Day bonus, didn't they?

یوتیوب به شما جایزه Boxing Day نداد، اینطور نیست؟

They just about pay me a basic wage, never mind anything else.

آنها فقط دستمزد اولیه را به من می دهند، به هیچ چیز دیگری اهمیت نمی دهند.

Of course I'm not working at the moment, so

البته من در حال حاضر کار نمی کنم، بنابراین

my company used to sometimes

شرکت من گاهی اوقات

give us something, but very only if you'd sold enough.

چیزی به ما می داد، اما به شرطی که شما به اندازه کافی فروخته باشید.

So it wasn't just a you know, you just didn't get money for nothing.

بنابراین این فقط یک چیزی نبود که می‌دانید، فقط برای هیچ پولی دریافت نکردید.

Well, no.

Well, that's why I would imagine most people, if they get

خب نه.

خب، به همین دلیل است که تصور می‌کنم اکثر مردم، اگر

some sort of bonus in their salary,

نوعی پاداش در حقوق خود دریافت می‌کنند،

normally it's because of their performance.

معمولاً به خاطر عملکردشان است.

But the Boxing Day bonus was normally just a

اما پاداش Boxing Day معمولاً فقط یک

thank you really for the employer to the employees to say, well,

تشکر از کارفرما به کارمندان بود که می‌گفتند، خوب،

thank you for all your hard work this year, whatever that job is.

از شما برای تمام زحمات امسال شما، هر شغلی که باشد، تشکر می‌کنم.

And they would give you and depending on how the company had

و آنها به شما می دادند و بسته به نحوه عملکرد شرکت

performed, you might get more money or less money.

، ممکن است پول بیشتری یا پول کمتری دریافت کنید.

I am freezing.

دارم یخ میزنم.

Are you freezing?

یخ میزنی؟

Do you want some more coffee?

آیا یک قهوه دیگر می خواهید؟

So I give you another flask of coffee.

بنابراین من یک فلاسک دیگر قهوه به شما می دهم.

We'll have another cup of coffee.

یه فنجان دیگه قهوه میخوریم

Yes, Yes.

بله بله.

For those who have just joined us, don't worry.

برای کسانی که به تازگی به ما پیوسته اند، نگران نباشند.

There is nothing wrong with your computer.

کامپیوتر شما هیچ مشکلی ندارد.

We are outside in.

ما بیرون هستیم.

In a beautiful setting.

در یک محیط زیبا.

And also we have the sun today.

و همچنین ما امروز خورشید را داریم.

It's very sunny.

آفتاب خیلی شدید است.

Mr. Steve has brought some coffee.

آقای استیو مقداری قهوه آورده است.

Thank you for bringing this with you.

ممنون که این را با خود آوردی

You can see the steam coming off it.

می توانید بخار خروجی از آن را ببینید.

Look at that. A nice hot

به آن نگاه کنید. یک

cup of coffee.

فنجان قهوه داغ خوب

Oh, that's what you need.

اوه، این چیزی است که شما نیاز دارید.

On a day like today, you need something to warm

در روزی مثل امروز، به چیزی نیاز دارید که

you up inside.

درونتان را گرم کند.

Oh, if only Christine says at Christmas we receive the so-called 13th.

آه، اگر فقط کریستین بگوید در کریسمس ما به اصطلاح سیزدهمین را دریافت می کنیم.

Oh double salary.

اوه حقوق دوبرابر

Double salary.

حقوق دو برابر

Christina, I'm going to go and work there.

کریستینا، من می روم و آنجا کار می کنم.

So you get, like, instead of 12 months pay, you get an extra month.

بنابراین، به جای 12 ماه حقوق، یک ماه اضافی دریافت می کنید.

So is it a month's pay that you get?

پس آیا این حقوق یک ماهه است که می گیرید؟

Uh, yes. This is Mr.

اوه، بله این آقای

Duncan. Bought me that.

دانکن است. آن را برای من خرید.

Yes. Let's show the.

آره. بیایید نشان دهیم.

Yes, we have a hot coffee in the flask.

بله، ما یک قهوه داغ در فلاسک داریم.

This is something I bought for Mr.

این چیزی است که

Steve many years ago.

سال ها پیش برای آقای استیو خریدم.

You can move back slightly to show it.

برای نشان دادن آن می توانید کمی به عقب برگردید.

You can?

تو می توانی؟

It's a

thermos.

قمقمه است.

Yes, probably the original.

بله احتمالا اصله

The company that made these kind of

شرکت سازنده این نوع

vacuum insulating devices.

دستگاه های عایق خلاء.

It's.

Yeah, it's a thermos. Flexible vacuum flask. Yes.

این است.

آره قمقمه است. فلاسک خلاء انعطاف پذیر. آره.

So but this is this is a special one because you can drop it.

بنابراین، اما این یک مورد خاص است زیرا می توانید آن را رها کنید.

Apparently, you can drop this from the top of a building and it won't break.

ظاهراً می توانید این را از بالای ساختمان بیندازید و خراب نمی شود.

So we try that, Mr. Duncan.

بنابراین ما آن را امتحان می کنیم، آقای دانکن.

We won't try it today. We won't try it today.

ما امروز آن را امتحان نمی کنیم. ما امروز آن را امتحان نمی کنیم.

No, Mr.

نه، آقای

Duncan bought that for me for work when I was going out in my car,

دانکن آن را برای کار برای من خرید، وقتی با ماشینم بیرون می رفتم،

in my sales job, he would make me a flask of coffee.

در کار فروشم، او برای من یک فلاسک قهوه درست می کرد.

Well, he did for for a few days. And then he gave up.

خوب، او برای چند روز انجام داد. و بعد منصرف شد.

And the idea was that I would take it with me when I felt like a cup of coffee

و ایده این بود که من آن را با خودم ببرم وقتی که احساس می کنم یک فنجان قهوه

instead of having to pay £3 for one, it's virtually free.

به جای اینکه مجبور باشم برای یک فنجان 3 پوند بپردازم، آن را تقریباً رایگان می کنم.

Yes, Free coffee for me.

بله، قهوه رایگان برای من.

Did you hear yesterday the King Charles message?

آیا دیروز پیام پادشاه چارلز را شنیدید؟

We did not.

ما انجام ندادیم.

Thank you, Rhubarb, for asking.

مرسی ریواس که پرسیدی

We did not see the message, but I would imagine it went something like this.

ما پیام را ندیدیم، اما تصور می‌کنم چیزی شبیه به این باشد.

Hello?

سلام؟

It's Prince Charles here.

اینجا شاهزاده چارلز است.

But soon I will be your king and you will obey me.

اما به زودی من پادشاه شما خواهم شد و شما از من اطاعت خواهید کرد.

And don't forget to keep that bloody ink away from me.

و فراموش نکن که آن جوهر خون آلود را از من دور کنی.

I don't like ink. Abdelkader.

من جوهر دوست ندارم عبدالقادر.

Yes, that is thermos.

بله، قمقمه است.

That is correct.

این صحیح است.

Which is the brand name of a vacuum flask

نام تجاری فلاسک خلاء

which keeps you your drinks hot or cold?

که نوشیدنی های شما را گرم یا سرد نگه می دارد کدام است؟

Well, thermos. Thermos.

خوب قمقمه قمقمه.

Make all of the different insulation.

تمام عایق های مختلف را بسازید.

I think it's quite a very big company.

من فکر می کنم این یک شرکت بسیار بزرگ است.

I think thermos flasks are just one of the things they make.

من فکر می کنم قمقمه فقط یکی از چیزهایی است که آنها می سازند.

Yeah, they're still made from glass or glass

بله، آنها هنوز از شیشه یا شیشه ساخته می شوند

because there's a vacuum in there.

زیرا یک خلاء در آن وجود دارد.

So that that helps to, they say, stays hot for hours in one of these, isn't it?

به طوری که آنها می گویند کمک می کند تا ساعت ها در یکی از این ها گرم بماند، اینطور نیست؟

What do you think about his accent? What? It's very nice.

نظر شما در مورد لهجه او چیست؟ چی؟ خیلی خوبه.

I would like an accent, not Prince Charles. Thank you very much.

من لهجه می خواهم، نه شاهزاده چارلز. بسیار از شما متشکرم.

Everybody wants to speak like me.

همه دوست دارند مثل من حرف بزنند.

Giovanni has a thermos flask or vacuum flask?

جیووانی قمقمه دارد یا فلاسک خلاء؟

I think it's still made from glass.

من فکر می کنم هنوز از شیشه ساخته شده است.

Actually, I don't think there's any other way you can make them.

در واقع، من فکر نمی کنم راه دیگری وجود داشته باشد که بتوانید آنها را بسازید.

No, They are made of glass.

نه، آنها از شیشه ساخته شده اند.

So if you drop them. Yeah, they.

بنابراین اگر آنها را رها کنید. آره اونا

They make a Well, that one, that one's quite safe because it's, it's tough.

آنها یک خوب می سازند، آن یکی، آن یکی کاملاً ایمن است زیرا سخت است.

Mr. Doom.

Yes, it's tough and strong like a solo.

آقای دووم.

بله، مثل یک انفرادی سخت و قوی است.

Christina used to have a thermos when she was a skiing.

کریستینا زمانی که اسکی می کرد قمقمه داشت.

Very useful. Yes, because you can make it.

بسیار مفید. بله، زیرا شما می توانید آن را بسازید.

And the drink will stay warm for hours or, of course, cold.

و نوشیدنی برای ساعت ها گرم یا البته سرد می ماند.

If you put a cold drink in there, the drink will stay cold.

اگر یک نوشیدنی سرد در آن بریزید ، نوشیدنی سرد می ماند.

So it's quite magic, really, when you think about it.

بنابراین وقتی به آن فکر می کنید واقعاً جادویی است.

It's like witchcraft. All You ready to eat anything?

این مثل جادوگری است. همه شما برای خوردن هر چیزی آماده اید؟

I, I wonder if Steve wants to eat something.

من، نمی دانم که آیا استیو می خواهد چیزی بخورد؟

I know I do.

You don't mind is eating, but

من می دانم که انجام می دهم.

برای شما مهم نیست که غذا بخورید، اما این را

you know that. And also the flying.

می دانید. و همچنین پرواز.

Yeah. Thank you. Yes.

آره متشکرم. آره.

We just keep talking and hopefully you are learning

ما فقط به صحبت کردن ادامه می دهیم و امیدواریم که شما

just from us, talking how to pronounce certain words.

فقط از ما یاد می گیرید که چگونه کلمات خاصی را تلفظ کنید.

Well, it's just listening is one of the main parts of

خوب، فقط گوش دادن یکی از بخش های اصلی

speaking English.

صحبت کردن به زبان انگلیسی است.

As your wife, you're learning English.

شما به عنوان همسرتان در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید.

Listening is probably 70% of learning the language

گوش دادن احتمالاً 70 درصد یادگیری زبان

or any language or anything you can learn by listening.

یا هر زبان یا هر چیزی است که می توانید با گوش دادن یاد بگیرید.

Maybe you are listening to the way your words are pronounced,

شاید شما به نحوه تلفظ کلمات خود گوش می دهید،

but also you are listening to the information

اما همچنین به اطلاعاتی

that is also being given.

که داده می شود گوش می دهید.

So it is not just the language itself,

بنابراین فقط خود زبان نیست،

but what is contained within the language.

بلکه آن چیزی است که در درون زبان وجود دارد.

Yes, Christina, we did see the news about the very heavy snowfall

بله، کریستینا، ما اخبار مربوط به بارش برف بسیار سنگین

and cold weather that they're having in America at the moment.

و هوای سردی را که آنها در حال حاضر در آمریکا دارند، دیدیم.

We're hoping not to have it here.

ما امیدواریم که آن را در اینجا نداشته باشیم.

I think it went down. We discussed that the other day.

فکر کنم پایین اومد ما در آن روز بحث کردیم.

I think it's gone down to about -40 or something like that.

من فکر می کنم به 40- یا چیزی شبیه به آن رسیده است.

Hi, this is Aria.

سلام این آریا هستش

40 degrees below zero is very cold.

40 درجه زیر صفر بسیار سرد است.

Sami asks, Do we have any alcohol in the coffee now? Yes.

سامی می پرسد، آیا الکلی در قهوه داریم؟ آره.

My father would always put whisky in

پدرم همیشه ویسکی را

the coffee, but

در قهوه می ریخت، اما

we haven't put any alcohol in the coffee.

ما هیچ الکلی در قهوه نگذاشتیم.

This is mine. This would be.

این مال منه. این می شود.

I don't know.

We should have done. Probably.

من نمی دانم.

باید انجام می دادیم. شاید.

That's my mince pie. Hmm.

این پای چرخ کرده من است. هوم

I said get your mouth around it.

گفتم دهانت را دور بزن.

Pastry and

شیرینی و

inside dried fruit.

داخل میوه خشک.

I'm sure people know about mince pies, but

من مطمئن هستم که مردم در مورد کیک های چرخ کرده می دانند، اما

this will keep me.

این من را حفظ خواهد کرد.

Will you still hold me?

آیا هنوز مرا نگه می‌داری؟

Sit and no.

بشین و نه

Hmm. Hmm.

هوم هوم

So this is a marshmallow.

پس این مارشمالو است.

Very soft with chocolate and biscuit.

با شکلات و بیسکویت بسیار نرم.

The biscuit is on the bottom.

بیسکویت در پایین است.

It's very nice.

خیلی خوبه.

We've got biscuit on your bottom.

ته شما بیسکویت داریم

Oh, the bottom of that.

اوه، ته آن.

Oh, well, they are delicious.

اوه اونا خوشمزه هستن

All that's missing from this

تنها چیزی که از این کم

is some hot custard.

است مقداری کاسترد داغ است.

So last night I had one of these

پس دیشب یکی از اینها

and I put custard over it and I hated it in the microwave.

را داشتم و روی آن کاستارد ریختم و از آن در مایکروویو متنفر بودم.

But this one's cold.

ولی این یکی سرده

But nevertheless, it's going to keep me warm with the coffee.

اما با این وجود، با قهوه من را گرم نگه می دارد .

I'm hoping that I didn't make that coffee too strong, Mr.

امیدوارم آن قهوه را خیلی مقوی درست نکرده باشم ، آقای

Dunkin, because too much caffeine and I get heart palpitations.

دانکین، چون کافئین زیاد است و من تپش قلب می گیرم.

Great.

عالی.

So we don't want to have to call an ambulance, of course, because there aren't any.

بنابراین ما نمی خواهیم مجبور به تماس با آمبولانس باشیم ، البته، زیرا هیچ آمبولانسی وجود ندارد.

They're all on strike. No, that doesn't strike today.

همشون اعتصابن نه، امروز این اتفاق نمی افتد.

But they have been.

اما آنها بوده اند.

They have been on strike.

اعتصاب کرده اند.

So maybe that they're going to be too busy.

بنابراین ممکن است که آنها بیش از حد مشغول باشند.

Mm hmm.

مم هوم

Yes. Christina, we do risk a hypo

آره. کریستینا، ما در خطر یک

hypoglycaemic crisis.

بحران هیپوگلیسمی هستیم.

You are correct.

شما درست می گویید.

I've raised blood sugar, so we've got to hope that our pancreas

من قند خون را بالا برده ام، بنابراین باید امیدوار باشیم که لوزالمعده ما

can cope with producing enough insulin

بتواند با تولید انسولین

to to cope with this sugar rush

کافی برای مقابله با این هجوم قند

from all these sweet snacks and drinks that were eating.

ناشی از این همه تنقلات و نوشیدنی های شیرین که در حال خوردن بود، کنار بیاید.

I'm immune to it, to be honest. I'm immune to sugar.

صادقانه بگویم از آن مصون هستم. من نسبت به قند مصون هستم.

Sugar has no effect on me anymore.

شکر دیگر تاثیری روی من ندارد.

He's got the pancreas is bigger than his liver.

او لوزالمعده بزرگتر از کبدش دارد.

My pancreas, I have to carry it.

پانکراس من، باید آن را حمل کنم.

And a small bag that I put over my back,

و یک کیسه کوچک که روی پشتم می

my pancreas goes, goes round the back.

گذارم، پانکراسم می رود، دور پشت می چرخد.

It's so large.

خیلی بزرگه

You're a medical curiosity when it comes to sugar.

وقتی صحبت از شکر به میان می آید شما یک کنجکاوی پزشکی هستید.

I know.

میدانم.

And that's why that's why when I'm done, when I'm dead, I'm going to be put in

و به همین دلیل است که وقتی کارم تمام می‌شود، وقتی می‌میرم، من را در

lots of little jars for people to look at.

کوزه‌های کوچک زیادی می‌گذارند تا مردم ببینند.

Semi Semi says I am hungry,

نیمه نیمه می گوید من گرسنه هستم،

my mouth is starting to water.

دهانم شروع به آب شدن می کند.

Do we know?

آیا می دانیم؟

Inspector Barnaby says from Inspector Barnaby.

بازرس بارنابی از بازرس بارنابی می گوید.

Well, well here in which when can look at a television programme.

خوب، خوب اینجاست که در آن چه زمانی می توان به یک برنامه تلویزیونی نگاه کرد.

It is he is, he is a detective

او هست، او کارآگاه است

and he solves murders in a particular place.

و قتل‌ها را در یک مکان خاص حل می‌کند.

I'm not, I'm, I'm trying to remember the name of the programme.

من نیستم، دارم، سعی می کنم نام برنامه را به خاطر بسپارم.

I think it's Midsomer Murders.

من فکر می کنم این قتل های Midsomer است.

Is that the name of the TV show Midsomer Murders?

آیا این نام برنامه تلویزیونی Midsomer Murders است؟

And I think then the name of the.

و من فکر می کنم پس از آن نام.

The name of the character is Inspector

نام شخصیت بازرس

Barnaby.

بارنابی است.

Like, what are you doing?

مثلا داری چیکار میکنی؟

You've got. It's like a baby you got look after him. Come.

شما دارید. مثل بچه ای است که باید از او مراقبت کنی. بیا.

There's a microphone there.

اونجا یه میکروفون هست

I was worrying about the microphone, Mr. Duncan.

من نگران میکروفون بودم، آقای دانکن.

Okay, well, when it sounds, it sounds like rubbish.

خوب، خوب، وقتی به صدا در می‌آید، مثل آشغال به نظر می‌رسد.

Later.

بعد.

Of course, in England you don't have to worry about putting the rubbish in a bin.

البته در انگلستان لازم نیست نگران ریختن زباله ها در سطل زباله باشید.

You can just throw it away like that.

شما فقط می توانید آن را همینطور دور بریزید.

Did you throw it away?

دور انداختی؟

Oh. Oh,

اوه اوه،

yeah.

I'm joking. I'm fine. Okay.

آره

من شوخی میکنم. من خوبم. باشه.

I'm right.

من درست می گویم.

Apparently it is Midsomer Murders.

ظاهراً قتل‌های Midsomer است.

I don't know how I knew that because I've never,

نمی‌دانم چگونه این را می‌دانستم، زیرا هرگز،

ever watched that programme.

هرگز آن برنامه را تماشا نکرده‌ام.

I don't even know how I know that information.

من حتی نمی دانم چگونه این اطلاعات را می دانم.

But do you ever find that sometimes you know things, but you don't know how you know them,

اما آیا تا به حال متوجه شده اید که گاهی اوقات چیزهایی را می دانید، اما نمی دانید چگونه آنها را می شناسید

that the information somehow

، اطلاعات به نحوی به ذهن

has got into your head, but you don't know how it got there?

شما رسیده است، اما نمی دانید چگونه به آنجا رسیده اند؟

I know that Inspector Barnaby

من می دانم که بازرس

is from Midsomer Murders, but I've never watched it ever.

بارنابی از Midsomer Murders است، اما من هرگز آن را تماشا نکرده ام.

Giovanni asks about.

جیووانی در مورد

I'm a tea man, says Beatrice.

بئاتریس می گوید: من یک مرد چای هستم.

No, Giovanni says. I'm a tea man.

نه، جیوانی می گوید. من یک مرد چای هستم.

I'd like to find an online shop which delivers big boxes of tea.

من می خواهم یک فروشگاه آنلاین پیدا کنم که جعبه های بزرگ چای را تحویل دهد.

Well,

خوب،

try Amazon. Yes.

آمازون را امتحان کنید. آره.

Clipper.

کلیپر. چای های

Clipper c i PR Clipper

Clipper c i PR Clipper

teas are brilliant, but a whole range of them.

درخشان هستند، اما طیف وسیعی از آنها.

They're the ones. Or what's the what's that of the make.

آنها هستند. یا اینکه چه چیزی ساخته شده است.

I have Mr.

من آقای

Duncan but Clipper teas look that up

دانکن را دارم، اما چای های کلیپر به نظر می رسد

and you will they have a whole range of lovely English teas.

و شما طیف وسیعی از چای های انگلیسی دوست داشتنی را خواهید داشت.

Oh great he's all sorts of different things.

اوه عالی او همه چیز متفاوت است.

Organic. Non-organic.

ارگانیک. آلی. غیر آلی.

Yes. Well, I think, I think maybe maybe he's on about the actual property.

آره. خوب، من فکر می کنم، من فکر می کنم شاید او در مورد اموال واقعی است.

Different teas like Lady Grey.

چای های مختلف مانند لیدی گری.

Yeah. That, that's what they do.

آره این همان کاری است که آنها انجام می دهند.

Clipper do all those Earl Grey Darjeeling.

کلیپر تمام آن ارل گری دارجلینگ را انجام می دهد.

Yes. I've picked it up.

آره. من آن را برداشته ام.

Jessica I like Earl Grey and also Assam tea.

جسیکا من ارل گری و همچنین چای آسام را دوست دارم.

Indian tea.

چای هندی.

Yes. Try Amazon obviously.

آره. واضح است که آمازون را امتحان کنید.

But Clipper is good for teas.

اما کلیپر برای چای خوب است.

And what's that are the make of pukka pukka teas.

و چه چیزی از چای پوکا پوکا ساخته شده است.

P p you k k a I think.

P p you k k a من فکر می کنم.

But to be honest that's not that's not property though is that's herbal it.

اما صادقانه بگویم که این خاصیت نیست، هر چند گیاهی است.

They do but they do do properties as well.

آنها انجام می دهند اما دارایی ها را نیز انجام می دهند.

Herbal tea is horrible but you can get anything on Amazon can't you.

چای گیاهی وحشتناک است، اما شما می توانید هر چیزی را در آمازون دریافت کنید.

If you are.

اگر شما.

I mean who needs the high street anymore

منظورم این است که چه کسی وقتی می‌توانی دیگر به خیابان بزرگ نیاز دارد

when you can, when you can get everything in the name of the pigeons are going crazy.

، وقتی می‌توانی همه چیز را به نام کبوترها به دست بیاوری، دارند دیوانه می‌شوند.

Oh no, it's the crows.

اوه نه، این کلاغ ها هستند.

The crows are flying over the rafters.

کلاغ ها بر فراز خروارها پرواز می کنند.

Mr. Duncan, I have to be there after Mr.

آقای دانکن، من باید بعد از

Steve's mince pie. Probably.

کیک چرخ کرده آقای استیو آنجا باشم. شاید.

They're probably seen as eating they're probably are lurking around, hoping that will throw in some crumbs.

آنها احتمالاً به عنوان غذا خوردنی که احتمالاً در کمین هستند دیده می شوند، به این امید که مقداری خرده نان بریزند.

There are pigeons flying everywhere.

همه جا کبوترهایی در حال پرواز هستند.

I would picture a football and a dog.

من یک فوتبال و یک سگ را تصویر می کنم.

I've never seen that before.

من قبلاً آن را ندیده بودم.

Yes, that's exciting. Steve.

بله، این هیجان انگیز است. استیو

Yeah, yeah.

آره آره.

Dogs.

سگ ها.

Yes, it's everyone's everyone's got, everyone's got dogs.

بله، همه چیز دارند، همه سگ دارند.

Everyone has dogs nowadays.

این روزها همه سگ دارند.

Rosie Yes.

Clipper is a, is a, is a brand of tea

رزی بله.

کلیپر یک مارک چای است

and pukka is a brand of tea. Yes.

و پوکا یک مارک چای است. آره.

But I don't know whether you can get Clipper in other countries.

اما من نمی دانم که آیا شما می توانید Clipper را در کشورهای دیگر تهیه کنید یا خیر.

Well I think I think a lot of these teas are sold all around the world. Yes.

خوب من فکر می کنم که بسیاری از این چای ها در سراسر جهان فروخته می شوند. آره.

As tea often is.

همانطور که چای اغلب است.

That's right.

درست است.

There's a as a tea emporium in Ironbridge. Hmm.

یک فروشگاه چای در آیرونبریج وجود دارد. هوم

A tea emporium.

یک فروشگاه چای

And they sell so many types of tea.

و انواع مختلفی از چای را می فروشند.

Some of them I've never heard of. Yes.

برخی از آنها را من هرگز نشنیده ام. آره.

So you go into this tea emporium and there are just

بنابراین شما به این فروشگاه چای می روید و فقط

shout rack after rack of different types of teas. Hmm.

قفسه پس از قفسه انواع مختلف چای وجود دارد. هوم

So? So.

So an emporium is an old fashioned word for shop.

بنابراین؟ بنابراین.

بنابراین امپریوم یک کلمه قدیمی برای فروشگاه است.

A place where things are gathered and sold.

مکانی که در آن چیزها جمع آوری و فروخته می شود.

Please ask us any questions you like and we will attempt to

لطفاً هر سؤالی را که دوست دارید از ما بپرسید و

to answer them if we can see the live chat.

اگر بتوانیم چت زنده را ببینیم سعی خواهیم کرد به آنها پاسخ دهیم.

There we go. I've got to be careful what I stab at. Swipe.

ما میرویم آنجا. من باید مراقب باشم که به چه چیزی چاقو می زنم. انگشت خود را بکشید.

Don't tap, swipe, Don't tap, swipe, don't tap.

ضربه نزن، سوایپ، ضربه نزن، تند بکش، ضربه نزن.

So semi.

پس نیمه

Yes tea.

بله چای

I prefer tea with milk.

من چای با شیر را ترجیح می دهم.

Most people in the UK would have tea with milk.

اکثر مردم در بریتانیا چای را با شیر میل می کنند.

Of course there is controversy as to whether you put the milk in first or whether you put the tea in.

البته در این مورد بحث وجود دارد که آیا ابتدا شیر را داخل چای می‌ریزید یا چای را داخل چای می‌ریزید

You put the milk into the tea after you've poured the tea

. شیر را بعد از ریختن چای در چای می‌ریزید

or you put the milk in before no one puts the milk in before.

یا قبل از اینکه هیچ‌کس شیر را قبل از آن نگذارد شیر را داخل چای می‌ریزید. .

It's disgusting.

آن نفرت انگیز است.

I always do, but

من همیشه این کار را می کنم،

there's always controversy about that in the UK.

اما همیشه در بریتانیا بحث و جدل در مورد آن وجود دارد.

It's supposed to be posher, I think if you put the milk in afterwards.

قراره خیلی شیک باشه، فکر کنم بعدش شیر رو بذاری.

Okay. I think is the general consensus.

باشه. من فکر می کنم اجماع عمومی است.

If you put the milk in first, people say, Oh, I'm common,

اگر ابتدا شیر را داخل آن بریزید، مردم می گویند: اوه، من معمولی هستم،

but if you put the milk in afterwards, then you're seen as sophisticated

اما اگر بعد از آن شیر را داخل آن بریزید، آن وقت شما را پیچیده

and aristocratic and upper class.

و اشرافی و طبقه بالا می بینند.

Very nice.

بسیار خوب.

So for those who've just joined us. Hello, welcome.

بنابراین برای کسانی که به تازگی به ما ملحق شده اند. سلام خوش آمدید.

It's Boxing Day, everyone, and it doesn't mean I'm going to box Mr.

روز باکسینگ است، همه، و این بدان معنا نیست که من

Duncan's face.

صورت آقای دانکن را بوکس کنم.

Boxing Day has arrived the day after Christmas and we are here

Boxing Day یک روز پس از کریسمس فرا رسیده است و ما در

live in much Wenlock, the place where we live.

اینجا در بسیاری از Wenlock، مکانی که در آن زندگی می کنیم، زندگی می کنیم.

Tea with men's. What's that?

چای با مردانه آن چیست؟

Tea with men's.

چای با مردانه

Please tell us what that means.

لطفاً به ما بگویید که چه معنایی دارد.

Never heard of that before.

قبلا همچین چیزی نشنیده بودم.

The Christmas lights are here, as you can see.

همانطور که می بینید چراغ های کریسمس اینجا هستند.

But they're not armed.

اما آنها مسلح نیستند.

No, not even the Not even the Christmas tree.

نه، نه حتی درخت کریسمس.

So the Christmas tree is just over there and they haven't even put the lights on.

بنابراین درخت کریسمس همانجاست و حتی چراغ ها را روشن نکرده اند.

They haven't You would have thought

that they would have because they knew we were coming.

آنها فکر نمی کردند.

So you would have thought.

بنابراین شما فکر می کنید.

I would have thought that the people in much Wenlock

فکر می‌کردم

would have put the lights on for us because they knew we were coming.

که مردم ونلوک چراغ‌ها را برای ما روشن می‌کردند، زیرا می‌دانستند که ما داریم می‌آییم.

Abdulkadir is watching chess

عبدالقادر در حال تماشای شطرنج است

and also got one eye on the chess from one eye on us.

و از یک چشم ما نیز یک چشم به شطرنج گرفت.

Chess?

شطرنج؟

Uh, what chess championship?

چه قهرمانی شطرنج؟

You've you a you're obviously very clever.

شما دارید و معلوم است که بسیار باهوش هستید.

Um, what TV Watching.

اوم، چه تلویزیون تماشا می کند.

Watching chess makes you clever.

تماشای شطرنج شما را باهوش می کند.

Mario says tea is very expensive in Poland.

ماریو می گوید چای در لهستان بسیار گران است.

So if I watch open heart surgery, does that make me a surgeon?

بنابراین اگر من جراحی قلب باز را تماشا کنم، آیا این باعث می شود که من جراح شوم؟

I'm leaving the English and Esperanto

من انگلیسی و اسپرانتو را

using video and Duolingo.

با استفاده از ویدئو و Duolingo ترک می کنم.

Duolingo is a very good company.

Duolingo یک شرکت بسیار خوب است.

They do a lot of very good software and a lot of good programs for learning English.

آنها نرم افزارهای بسیار خوب و بسیاری از برنامه های خوب برای یادگیری زبان انگلیسی انجام می دهند.

Yes. Good one.

آره. یکی خوبه

I would say that if you want some British tea,

من می گویم که اگر کمی چای بریتانیایی می خواهید

then come over from Poland and visitors.

، از لهستان و بازدیدکنندگان بیایید.

You can bring tonic with you as well as he's over there at the moment.

شما می توانید تونیک را با خود همراه داشته باشید و همچنین او در حال حاضر آنجاست.

And then you can buy all the cheap tea you like and take it all back with you.

و سپس می توانید تمام چای ارزانی را که دوست دارید بخرید و همه آن را با خود پس بگیرید.

I don't know if there's any customs restrictions on bringing tea back into Poland,

نمی‌دانم محدودیت‌های گمرکی برای بازگرداندن چای به لهستان وجود دارد یا خیر،

but maybe it's treated like cigarettes.

اما شاید مانند سیگار با آن رفتار شود.

Maybe there's a limit.

شاید محدودیتی وجود داشته باشد.

We could send you some, of course.

البته می توانیم برای شما بفرستیم.

Cigarettes and tea. Hmm.

سیگار و چای. هوم

There must be companies in the UK that you can buy tea off and they will send it to you.

باید در بریتانیا شرکت هایی وجود داشته باشند که بتوانید چای را بخرید و آنها آن را برای شما ارسال کنند.

I would have a look on Amazon or somewhere like that. Yes.

من نگاهی به آمازون یا جایی شبیه آن خواهم انداخت. آره.

So the place to go is Amazon.

بنابراین جایی که باید رفت آمازون است.

Look up booker t p u k k a clipper or

به دنبال بوکر t p u k k a clipper یا

clipper tea?

clipper tea بگردید؟

See what happens.

ببین چه اتفاقی افتاده.

Tea with Amber.

چای با عنبر.

I don't know what Amber is.

من نمی دانم کهربا چیست.

Tea with Amber.

چای با عنبر.

It's not that kind of.

اینجوری نیست

What is Amber, Please tell us what Amber is.

کهربا چیست، لطفا به ما بگویید کهربا چیست.

Xavier says I prefer coffee to tea.

خاویر می گوید من قهوه را به چای ترجیح می دهم.

Yes, some people do.

بله، بعضی ها این کار را می کنند.

Coffee is becoming very popular in the UK, I think.

فکر می کنم قهوه در بریتانیا بسیار محبوب شده است.

I think that might be a fan of ours.

من فکر می کنم که ممکن است از طرفداران ما باشد.

If you went if you were to go back to when we grew up in the sort of seventies,

اگر می‌رفتید، اگر قرار بود به زمانی برگردید که ما در دهه هفتاد بزرگ شدیم، در آن زمان

not many people drink coffee then, but I think the latest statistics

افراد زیادی قهوه نمی‌نوشند، اما فکر می‌کنم آخرین

are showing that more people drink coffee now in the UK than tea. Hmm.

آمار نشان می‌دهد که در حال حاضر مردم در بریتانیا قهوه می‌نوشند تا چای. هوم

So yes, it's probably only because it's seen as

بنابراین بله، احتمالا فقط به این دلیل است که

coffee in the UK is seen as sort of

قهوه در بریتانیا به عنوان قهوه

is seen as more modern than sort of with it.

مدرن‌تر از قهوه با آن دیده می‌شود.

If you drink coffee, if you drink tea.

اگر قهوه می نوشید، اگر چای می نوشید.

Now people think you're very old fashioned.

حالا مردم فکر می کنند شما خیلی قدیمی هستید.

So if you want to seem sort of up to date and with it in modern, you drink coffee.

بنابراین، اگر می‌خواهید به‌روز به‌نظر بیایید و با آن در سبک مدرن به نظر برسید، قهوه می‌نوشید.

And I think I think genuinely speaking tea is seen as slightly more sophisticated coffee.

و من فکر می‌کنم که واقعاً چای به‌عنوان قهوه کمی پیچیده‌تر دیده می‌شود.

You, me, No tea. Take.

تو، من، چای نیست. بگیر.

You have high tea in the afternoon with a cake, a cream cake and a cup tea around here

شما بعد از ظهرها با یک کیک، یک کیک خامه ای و یک چای فنجانی چای می خورید،

they always serve tea and cakes in the afternoon so I think it's.

آنها همیشه بعد از ظهر چای و کیک سرو می کنند، بنابراین فکر می کنم اینطور باشد.

But coffee has become a place to be seen.

اما قهوه به مکانی برای دیدن تبدیل شده است.

So the coffee shop.

پس کافی شاپ.

So people go to the coffee shops, young people, because they like to be seen, young people

بنابراین مردم به قهوه خانه ها می روند، جوانان، چون دوست دارند دیده شوند، جوانان

and people that want to seem like they're still young and youthful or I guess like us.

و افرادی که می خواهند به نظر برسند که هنوز جوان و جوان هستند یا فکر می کنم مثل ما.

Of course I like one.

البته من یکی را دوست دارم.

I like coffee.

من قهوه دوست دارم.

I like one cup of coffee a day and one cup of tea and everything in moderation

من یک فنجان قهوه در روز و یک فنجان چای و همه چیز را در حد اعتدال

and I have to say we are getting a lot of mileage out of tea and coffee.

دوست دارم و باید بگویم که ما از چای و قهوه مسافت زیادی می گذرانیم.

Yes, Indian tea?

بله چای هندی؟

Yes. Indian tea is

آره. چای هندی

is different.

It's slightly different to British tea in that it tends to be

متفاوت است.

این چای با چای بریتانیایی کمی متفاوت است

have more sort of aromatic spices in it,

زیرا ادویه های معطر بیشتری در آن وجود دارد

sort of like cardamom and things like that.

، مانند هل و چیزهایی از این قبیل.

So you've got the tea leaves and then they add things like

بنابراین برگ های چای را می گیرید و سپس چیزهایی مانند

cardamom and warm spices and lots of milk and sugar.

هل و ادویه های گرم و مقدار زیادی شیر و شکر اضافه می کنند.

So it's quite different to British tea,

بنابراین کاملاً متفاوت از چای بریتانیایی

which tends to be taken without sugar and just with a little bit of milk.

است که معمولاً بدون شکر و فقط با کمی شیر مصرف می شود.

Yes. Well, we often think of the traditional place where.

آره. خوب، ما اغلب به مکان سنتی فکر می کنیم.

Tea was grown originally. Is India, of course.

چای در ابتدا رشد می کرد. البته هند است.

Oh, I think that's is that the explanation there with the amber?

اوه، من فکر می کنم این است که توضیح وجود دارد با کهربا؟

Amber is a hard, clear yellow brown substance

کهربا ماده ای سخت و قهوه ای زرد شفاف است

used for making jewellery or ornament.

که برای ساخت جواهرات یا زیور آلات استفاده می شود.

Oh, okay.

اوه، باشه

Does does it come from maybe it refers to the colour, maybe it's the colour.

آیا از آن می آید که شاید به رنگ اشاره دارد، شاید به رنگ.

Yes. Yes.

آره. آره.

Amber tea might actually be the colour.

چای کهربا در واقع ممکن است رنگ آن باشد.

So certain types of herbal tea do

بنابراین انواع خاصی از چای گیاهی

have an amber shade or the colour is very similar to amber.

دارای سایه کهربایی هستند یا رنگ آن بسیار شبیه کهربا است.

So maybe it means that maybe the colour. Yes.

بنابراین شاید به این معنی است که شاید رنگ. آره.

Tea is often described as the colour of amber, so it's a sort of brownish orange colour.

چای اغلب به رنگ کهربایی توصیف می شود، بنابراین نوعی رنگ نارنجی مایل به قهوه ای است.

I think amber comes from the lights.

من فکر می کنم کهربا از نورها می آید.

Just came on though.

هرچند تازه وارد شد

The Christmas lights have just come on.

چراغ های کریسمس به تازگی روشن شده اند.

They're listening to us.

آنها به ما گوش می دهند.

I think Amber comes from, um.

من فکر می کنم کهربا از آنجا می آید.

Isn't it the sap from a tree or a plant?

شیره درخت یا گیاه نیست؟

The lights are on.

چراغ ها روشن است.

The Christmas lights have just come on. Wow. It's.

چراغ های کریسمس به تازگی روشن شده اند. وای. این است.

It's almost as if they. They knew.

تقریباً انگار آنها هستند. آنها می دانستند.

I wonder what time it is, Mr.

من تعجب می کنم که ساعت چند است، آقای

Duncan. Yes, sir.

دانکن. بله قربان.

Maybe the tea with Amber.

شاید چای با عنبر.

I don't know whether you could, but I think Amber comes from

نمی‌دانم می‌توانی، اما فکر می‌کنم کهربا از

a tree.

یک درخت می‌آید.

I think it's the sap from a tree that sort of sets into

فکر می‌کنم این شیره درختی است که

into this sort of golden brown, a yellowy colour, I think.

به این قهوه‌ای طلایی تبدیل می‌شود، رنگی زرد، فکر می‌کنم.

Well, that's what animals and insects from thousands of years

خب، این همان چیزی است که حیوانات و حشرات هزاران سال

ago, millions of years ago, have been trapped in.

پیش، میلیون ها سال پیش، در آن گیر افتاده اند.

Haven't you ever seen Jurassic Park or comes from the sea?

آیا تا به حال پارک ژوراسیک را ندیده اید یا از دریا آمده است؟

It's not the colour. It comes from the sea.

رنگش نیست از دریا می آید.

Well, I like to try that.

خوب، من دوست دارم آن را امتحان کنم.

Uh, still don't quite know what it is, though.

با این حال، هنوز کاملاً نمی دانم چیست.

Still not quite there.

هنوز کاملاً وجود ندارد.

Have we got any Italian products which you'd like to buys

آیا ما محصولات ایتالیایی داریم که بخواهید به

as Giovani consume in your daily life?

عنوان مصرف جیوانی در زندگی روزمره خود بخرید؟

Um, well, Italian coffee.

خوب، قهوه ایتالیایی.

We would buy certain biscuits.

بیسکویت های خاصی می خریدیم.

He comes from Italy.

او از ایتالیا می آید.

I don't think we have Italian coffee. They do.

فکر نکنم قهوه ایتالیایی بخوریم. انجام می دهند.

I thought ours comes from Colombia.

فکر می کردم مال ما از کلمبیا می آید.

Probably the ones we the one we like is Colombian coffee.

احتمالا آنهایی که ما دوست داریم قهوه کلمبیایی است.

We don't really, do we?

ما واقعا اینطور نیستیم؟

Italian products, Italy, Italian products are known

محصولات ایتالیایی، ایتالیا، محصولات ایتالیایی به

for sort of their fashion in the UK, not so much for food or drink.

دلیل مد خود در بریتانیا شناخته شده اند، نه برای غذا یا نوشیدنی.

Italian coffee is quite popular, but normally people think Italy.

قهوه ایتالیایی بسیار محبوب است، اما به طور معمول مردم ایتالیا فکر می کنند.

In the UK they think of high fashion clothes don't they?

در بریتانیا به لباس های مد روز فکر می کنند، اینطور نیست؟

Well, as Italian food there is just Italian cheese, Italian cuisine, pizza,

خوب، به عنوان غذای ایتالیایی فقط پنیر ایتالیایی، غذاهای ایتالیایی، پیتزا،

Italian restaurants.

رستوران های ایتالیایی وجود دارد.

Yes, lots of Italians.

We often think of the style of food. So.

بله، بسیاری از ایتالیایی ها.

ما اغلب به سبک غذا فکر می کنیم. بنابراین.

So when we talk about food here, we often talk about the style of food, don't we,

بنابراین وقتی اینجا در مورد غذا صحبت می کنیم، اغلب در مورد سبک غذا صحبت می کنیم، نه،

rather than the produce itself.

نه خود محصول.

Yeah.

So Italian food we often see as the style, the type of cooking

آره

بنابراین غذاهای ایتالیایی که ما اغلب به عنوان سبک، نوع پخت

or the type of ingredients used French cooking,

و پز یا نوع مواد مورد استفاده در آشپزی فرانسوی

things like that are of course, is very popular here.

می بینیم، چیزهایی از این دست البته در اینجا بسیار محبوب هستند.

And pasta, uh, people will buy pasta linguine.

و ماکارونی، اوه، مردم ماکارونی لینگوین می خرند.

Yeah, people will buy pasta and make

بله، مردم ماکارونی می خرند و ماکارونی

normally dried pasta and boil it in water and make a nice pasta.

معمولی خشک شده درست می کنند و در آب می جوشانند و ماکارونی خوبی درست می کنند.

We use we quite often have that.

ما استفاده می کنیم اغلب آن را داریم.

So, yes, we do have Italian food

بنابراین، بله، ما در

here for in terms of pasta, pizza, that sort of thing.

اینجا غذای ایتالیایی از نظر پاستا، پیتزا، و این جور چیزها داریم.

That's nice.

The sun is is not behind me, but it's actually in front of us.

خوبه.

خورشید پشت من نیست، اما در واقع در مقابل ماست.

But it's reflecting from the window behind us.

اما از پنجره پشت سر ما منعکس می شود.

So it looks as if I'm in the sunlight, but I'm not.

بنابراین به نظر می رسد که در زیر نور خورشید هستم، اما اینطور نیست.

It's actually being reflected from the windows behind us. Yes.

در واقع از پنجره های پشت سر ما منعکس می شود. آره.

Francesca, Italian coffee is very strong,

فرانچسکا، قهوه ایتالیایی بسیار مقوی است

and I think you have small,

و فکر می کنم

small amounts of it, almost like an espresso.

مقدار کمی از آن را دارید، تقریباً مانند یک اسپرسو.

And it's very, very strong. Yes.

و بسیار بسیار قوی است. آره.

Um, probably wouldn't be to our taste,

اوم، احتمالاً به سلیقه ما نخواهد بود،

but it's just what you're used to, isn't it?

اما این همان چیزی است که شما به آن عادت دارید، اینطور نیست؟

That's a that's a lot of information.

این اطلاعات زیادی است.

You get a bit coldness.

کمی سردت می شود.

I can I can tell you now, if you watch this again later, you will get so much information,

اکنون می توانم به شما بگویم، اگر بعداً دوباره این را تماشا کنید، اطلاعات بسیار زیادی به دست خواهید آورد،

more information than your brain can hold.

اطلاعاتی بیشتر از آن که مغزتان بتواند نگه دارد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So I think we will be going in a few moments.

بنابراین فکر می‌کنم تا چند لحظه دیگر می‌رویم.

Okay. Mr.

باشه. آقای

Drink, two reasons.

نوشیدنی دو دلیل.

The sun is going down.

خورشید در حال غروب است.

As you can see, it is now reflecting from the window behind us.

همانطور که می بینید ، اکنون از پنجره پشت سر ما منعکس می شود.

Also, I'm a little bit cold.

در ضمن من یه کم سردم

Latté espresso. Cappuccino. Yes.

اسپرسو لاته. کاپوچینو. آره.

Are all Italian phrases that are associated with coffee?

آیا همه عبارات ایتالیایی مرتبط با قهوه هستند؟

Yes. Turkish coffee. Palmira.

آره. قهوه ترک. پالمیرا.

That's very strong as well.

این هم خیلی قویه

I have tried.

من تلاش کرده ام.

Yes, we did try Turkish coffee semi when we were in Turkey.

بله، زمانی که در ترکیه بودیم، قهوه نیمه ترکی را امتحان کردیم.

That is. It's almost like like oil.

به این معنا که. تقریباً شبیه روغن است.

It's very, very strong. It's very thick. Very strong.

خیلی خیلی قویه خیلی غلیظه بسیار قوی.

But we had that.

اما ما آن را داشتیم.

We were invited by quite a few people.

ما را چند نفر دعوت کرده بودند.

We were walking around a beautiful place called Fisher in Turkey,

داشتیم در یک مکان زیبا به نام فیشر در ترکیه قدم می زدیم

and two or three of the shop

و دو سه نفر از صاحبان مغازه

owners actually invited us in

ما را دعوت

to take coffee and also some tea as well.

کردند تا قهوه و همچنین چای بخوریم.

Very nice, very hospitable.

بسیار زیبا، بسیار مهمان نواز.

That's one of the things always remember about Turkey is the people are very hospitable.

این یکی از چیزهایی است که همیشه در مورد ترکیه به یاد داشته باشید این است که مردم بسیار مهمان نواز هستند.

Giovanni says that there was a sign

جیووانی می‌گوید که

behind the Christmas tree

پشت درخت کریسمس تابلویی بود

and they'd like to know what that is.

و آن‌ها دوست دارند بدانند آن چیست.

Restrictor in Italy, strong coffee.

محدود کننده در ایتالیا، قهوه قوی.

I think it was that maybe that.

فکر کنم شاید همین بود

So when you were standing over here, the living room,

بنابراین وقتی اینجا، اتاق نشیمن ایستاده بودید،

I think that there was no no, because you can't see it.

فکر می کنم هیچ خبری نبود، زیرا شما نمی توانید آن را ببینید.

The only sign you can see is the telephone box.

تنها علامتی که می توانید ببینید جعبه تلفن است.

So there is a telephone box there.

بنابراین یک جعبه تلفن در آنجا وجود دارد.

Is it the telephone box?

جعبه تلفن است؟

Because that's the only writing that exists.

زیرا این تنها نوشته ای است که وجود دارد.

That sign didn't know it.

آن علامت آن را نمی دانست.

No, it's not there.

نه، آنجا نیست.

You can't see it.

شما نمی توانید آن را ببینید.

It's too far over there.

آنجا خیلی دور است.

Oh, okay.

اوه، باشه

I think it was actually the telephone box.

فکر کنم در واقع جعبه تلفن بود.

Oh, right.

درسته.

Yes, telephone box rather than a sign.

بله، جعبه تلفن به جای علامت.

Not that anyone uses them anymore.

نه اینکه کسی دیگر از آنها استفاده کند.

So are we going to stay on for the full hour?

پس آیا قرار است یک ساعت کامل روشن بمانیم؟

I think we will go in a moment.

فکر کنم یه لحظه دیگه بریم

And yes, that is the one

و بله، این همان چیزی است که

Steve was pointing, but that's impossible because I didn't turn it that far round.

استیو به آن اشاره می‌کرد، اما این غیرممکن است، زیرا من آن را آنقدر دور نزدم.

Let's have another go

بیایید یک نفر دیگر

do it.

آن را انجام دهد.

Was it that one?

اون یکی بود؟

Yes. Well, it's it's just talking about the weather.

آره. خوب، این فقط در مورد آب و هوا صحبت می کند.

We can't show it because it's too far away. Unfortunately.

ما نمی توانیم آن را نشان دهیم زیرا خیلی دور است. متاسفانه

It just says it's just talking about the place where we are.

فقط می گوید که فقط در مورد مکانی که در آن هستیم صحبت می کند.

The the the town square,

در میدان شهر

the history of the square

، تاریخ میدان

unfortunately, we can't move the camera around that far.

متأسفانه، ما نمی‌توانیم دوربین را تا این اندازه جابه‌جا کنیم.

I'm sorry.

متاسفم.

Yes. It's just giving you information

آره. این فقط به شما اطلاعاتی

about telling you that you're standing in much Wenlock Town Square.

می دهد که به شما می گوید در میدان شهر Wenlock زیادی ایستاده اید.

It's worth mentioning that we get loads of tourists here

شایان ذکر است که در طول تابستان گردشگران زیادی در اینجا

during the summer, so there are lots of things around, lots of signs

وجود دارد، بنابراین چیزهای زیادی در اطراف وجود دارد، تابلوهای زیادی

giving information about this local area, including the

که اطلاعات مربوط به این منطقه محلی را ارائه می دهد، از

the museum over there that I showed you earlier.

جمله موزه آنجا که قبلاً به شما نشان دادم.

Uh, yes.

اوه، بله

The White House says, Christina, that is the museum.

کاخ سفید می گوید، کریستینا، آن موزه است.

That's the museum.

آن موزه است.

And yes, sir. Yes.

و بله قربان آره.

It's telling you about the fact that this town goes back hundreds of years.

این به شما می گوید که این شهر به صدها سال پیش برمی گردد.

So, yes, there are lots of information points,

بنابراین، بله، نکات اطلاعاتی زیادی وجود دارد

a lot of them concerned with the with the Olympic Games, of course.

که البته بسیاری از آنها به بازی های المپیک مربوط می شوند.

Yes. The place where the inspiration

آره. جایی که لوئیس الهام بخش

for the modern Olympic Games began by Louis.

بازی های المپیک مدرن بود.

Lovely to have you here.

خوشحالم که شما اینجا هستید

Thank you, Louis, for joining us.

از شما، لوئیس، برای پیوستن به ما متشکرم.

Enjoy the rest of your Boxing Day, I suppose.

فکر می کنم از بقیه روز باکسینگ خود لذت ببرید.

Before you go, Louis, can we just say this is the last

قبل از رفتن، لوئیس، می‌توانیم بگوییم این آخرین

live stream

پخش زنده

of 2022?

سال 2022 است؟

It's the last one.

این آخرین مورد است.

The next time you will see is.

دفعه بعد که خواهید دید این است.

Is in 2023.

در سال 2023 است

We are back with you next Sunday.

. یکشنبه آینده با شما برمی گردیم.

Of course, it is the 1st of January.

البته اول دی ماه است.

A brand new year is beginning next Sunday.

یک سال جدید از یکشنبه آینده آغاز می شود.

So this is the last final

بنابراین این آخرین

live stream for a few days.

پخش زنده نهایی برای چند روز است.

We are taking a well-deserved rest

ما در

over the next two or three days.

دو سه روز آینده استراحت شایسته ای خواهیم داشت.

And we will be back with you on Sunday, next Sunday,

و ما در یکشنبه، یکشنبه آینده

the 1st of January, New Year's Day,

، اول ژانویه، روز سال

New he his day next Sunday.

نو، روز یکشنبه آینده، با شما خواهیم بود.

Did you Francesca says, did you have to pay a tax for standing there?

فرانچسکا گفتی برای ایستادن اونجا باید مالیات بدی؟

Well, no, no, I think you don't have to do that because it's a public space.

خوب، نه، نه، من فکر می کنم شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید زیرا این یک فضای عمومی است.

A public space.

یک فضای عمومی

So, no, you don't have to actually pay any money to stand here.

بنابراین، نه ، در واقع نیازی به پرداخت هیچ پولی برای ایستادن در اینجا ندارید.

No, this is a free place.

نه، اینجا یک مکان رایگان است.

As long as you don't upset anybody and cause cause a commotion

تا زمانی که کسی را ناراحت نکنید و باعث ایجاد غوغا

or then you don't sort of trip people up.

نشوید و یا به نوعی مردم را سرگردان نکنید.

Can I just say how lovely the light is?

فقط می توانم بگویم چقدر نور دوست داشتنی است؟

Can you see? Isn't it? This

می توانی ببینی؟ اینطور نیست؟ این

light is reflecting behind us.

نور در پشت سر ما منعکس می شود.

It looks like the sun is next to is, but it isn't.

به نظر می رسد خورشید در کنار است، اما اینطور نیست.

It's actually the light look coming from that window that.

در واقع این نگاه نوری است که از آن پنجره می آید.

Can I just point out it is So there there is

آیا می توانم فقط به این نکته اشاره کنم

the sunlight reflecting back.

که نور خورشید به عقب منعکس می شود.

It's not amazing.

این شگفت انگیز نیست.

It almost looks like we're in the sunlight.

تقریباً به نظر می رسد که در زیر نور خورشید هستیم.

The sun is shining wherever we go. Mr. Duncan.

هر کجا که برویم خورشید می درخشد. آقای دانکن

It is. It is. It is true. Certainly.

این است. این است. درست است. قطعا.

That is not beautiful.

که زیبا نیست.

It's not beautiful. Beautiful setting.

زیبا نیست. تنظیم زیبا.

Thank you for your very pleasant company as well, Christina.

از همراهی بسیار دلپذیر شما نیز متشکرم کریستینا.

Everybody here on the live stream, we are going

همه اینجا در جریان زنده، ما می رویم

we've had three days, three very busy days over the Christmas period.

ما سه روز، سه روز بسیار شلوغ در طول دوره کریسمس داشته ایم.

And we will see you on the 1st of January.

و ما شما را در اول ژانویه خواهیم دید.

So there are no more live streams this week

بنابراین در این هفته

and no more live streams this year.

دیگر پخش زنده وجود ندارد و امسال دیگر پخش زنده وجود ندارد.

This is the last one.

این آخری هست.

So all I can say is thank you very much for joining us.

بنابراین تنها چیزی که می توانم بگویم این است که از اینکه به ما پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Over the past three days, it's been a very good fun.

در طول سه روز گذشته، این یک سرگرمی بسیار خوب بوده است.

It's been rather interesting and a little exhausting.

نسبتاً جالب و کمی خسته کننده بود.

But may

اما آیا می

I take this opportunity to wish you a happy New Year?

توانم از این فرصت استفاده کنم و سال نو را به شما تبریک بگویم؟

I hope you enjoy the rest of your Christmas celebrations

امیدوارم

if you are celebrating and anything you want to say. Mr.

اگر جشن می گیرید و هر چیزی که می خواهید بگویید از بقیه جشن های کریسمس لذت ببرید. آقای

Steve No, I just want to say it's been it's been lovely to share

استیو نه، فقط می‌خواهم بگویم که خیلی دوست‌داشتنی بود

the last three days with you all and to read your lovely comments

که سه روز گذشته را با همه شما به اشتراک بگذارم و نظرات دوست‌داشتنی شما

and to to know that you appreciate what Mr.

را بخوانم و بدانم که از کاری که آقای

Duncan does in terms of teaching English.

دانکن در زمینه آموزش انگلیسی انجام می‌دهد قدردانی می‌کنید.

And I suppose the only thing left to say

و من فکر می کنم تنها چیزی که برای گفتن باقی مانده است این

is to wish people a happy New Year.

است که سال نو را به مردم تبریک بگویم.

Yes, I hope the beginning of the New Year is a nice one

بله، امیدوارم آغاز سال نو سال خوبی باشد

and I hope it's a little better than this one

و امیدوارم از

has been for all of us, onwards and upwards.

این سال برای همه ما، به بعد و بعد، کمی بهتر باشد.

So, yes, happy New Year to everybody.

بنابراین، بله، سال نو بر همه مبارک.

And some of you will by the time we come on board,

و برخی از شما تا زمانی که ما وارد کشتی

it probably won't be New Year in some countries when we go live on Sunday.

شویم، احتمالاً در برخی از کشورها سال نو نخواهد بود که یکشنبه به طور زنده پخش می شود.

Yes, it's name of the year. That's it. Yeah.

بله، اسم سال است. خودشه. آره

But for those of you who will join us after

اما برای کسانی از شما که بعد از نیمه شب به ما ملحق می شوند

midnight, your own time, then Happy New Year.

، زمان خودتان است، سپس سال نو مبارک.

But we can wish Happy New Year on Sunday. Okay.

اما می توانیم روز یکشنبه سال نو را تبریک بگوییم. باشه.

We will be we will be here on Sunday,

ما خواهیم بود و یکشنبه اینجا خواهیم بود،

not here in the town square, but in the studio.

نه اینجا در میدان شهر، بلکه در استودیو.

So on Sunday, that's the next live stream.

بنابراین یکشنبه، این پخش زنده بعدی است.

Sunday, the 1st of January 2023.

یکشنبه، 1 ژانویه

See you then. This is Mr. Duncan and Mr.

2023. پس شما را می بینیم. این آقای دانکن و آقای

Steve saying thank you for joining us today and also for the past two days as well.

استیو هستند که می‌گویند از اینکه امروز و همچنین در دو روز گذشته به ما پیوستید متشکرم.

Have a super duper time. See you next Sunday.

زمان فوق العاده ای داشته باشید. یکشنبه آینده می بینمت.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

You you

شما

enjoy the rest of your Christmas and of course...

از بقیه کریسمس خود لذت می برید و البته...

ta ta for now.

فعلاً.