Expressing Comparatives in English - English language grammar lesson

Hi everybody, this is Misterduncan in England.

سلام به همه، این Misterduncan در انگلستان است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so!

امیدوارم!

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟

I hope so!

امیدوارم!

In today's lesson I will be showing you some example of words and sentences that can be

در درس امروز چند نمونه از کلمات و جملاتی را

used to show the difference between things.

به شما نشان خواهم داد که می توان از آنها برای نشان دادن تفاوت بین چیزها استفاده کرد.

We will be taking a look at how we compare things using certain words and sentences.

ما نگاهی خواهیم داشت به اینکه چگونه چیزها را با استفاده از کلمات و جملات خاص مقایسه می کنیم.

Things that we see, things we experience and the things we do.

چیزهایی که می بینیم، چیزهایی که تجربه می کنیم و کارهایی که انجام می دهیم.

In this lesson we will take a look at...comparatives.

در این درس نگاهی به ... مقایسه ها خواهیم داشت.

A comparative is a form of word usage that allows us to look at more than one thing and

مقایسه ای شکلی از کاربرد کلمه است که به ما امکان می دهد به بیش از یک چیز نگاه کنیم و

express both the similarities and the differences.

هم شباهت ها و هم تفاوت ها را بیان کنیم.

You compare one thing to another.

شما یک چیز را با چیز دیگر مقایسه می کنید.

You compare something with another thing.

شما چیزی را با چیز دیگری مقایسه می کنید.

In this sense you are making a comparison.

از این نظر شما در حال مقایسه هستید.

You are comparing one thing with another.

شما یک چیز را با چیز دیگر مقایسه می کنید.

Comparatives can be a single word or a whole sentence.

مقایسه ها می توانند یک کلمه یا یک جمله کامل باشند .

You can compare one thing to another, or many things with each other.

شما می توانید یک چیز را با چیز دیگر یا خیلی چیزها را با یکدیگر مقایسه کنید.

The structure of a comparative can vary depending on what is being compared.

ساختار یک مقایسه می تواند بسته به آنچه مقایسه می شود متفاوت باشد .

You can compare the size or colour of similar things, or compare the differences between

می توانید اندازه یا رنگ چیزهای مشابه را با هم مقایسه کنید، یا تفاوت بین

things that have little or nothing in common.

چیزهایی را که مشترک اندک یا هیچ چیز مشترکی ندارند مقایسه کنید.

We compare things so as to work out what the positive and negative things are.

ما چیزها را با هم مقایسه می کنیم تا بفهمیم که چه چیزهای مثبت و منفی هستند.

The action of a making a comparison can allow us to make a decision about something.

عمل مقایسه می تواند به ما اجازه دهد در مورد چیزی تصمیم بگیریم.

If you have to make a choice from a selection of things, then you will more than likely

اگر مجبور باشید از میان مجموعه ای از چیزها انتخاب کنید، به احتمال زیاد

make a comparison.

مقایسه خواهید کرد.

You will decide which thing suits you best.

شما تصمیم خواهید گرفت که کدام چیز برای شما مناسب تر است.

You will select the thing that is best for you.

شما چیزی را انتخاب خواهید کرد که برای شما بهترین است .

We can use 'compare to' or 'compare with' when making a comparison.

هنگام مقایسه می توانیم از «مقایسه با» یا «مقایسه با» استفاده کنیم.

However there are differences between these forms of sentence.

با این حال تفاوت هایی بین این اشکال جمله وجود دارد.

'Compare to' means that you highlight the things in common, while 'compare with' means

"مقایسه با" به این معنی است که شما چیزهای مشترک را برجسته می کنید، در حالی که "مقایسه با" به این معنی است

that you examine the similarities and the differences.

که شباهت ها و تفاوت ها را بررسی می کنید.

You look at what is similar and what is different.

شما به آنچه شبیه است و آنچه متفاوت است نگاه می کنید.

The Shakespeare line - ''Shall I compare thee to a summer's day'' is expressing the desire

خط شکسپیر - "آیا تو را با یک روز تابستانی مقایسه کنم" بیانگر تمایل

to compare the similar things and some might say, the positive things in common between

به مقایسه موارد مشابه است و برخی ممکن است بگویند، چیزهای مثبت مشترک بین

a summer's day and a beautiful girl.

یک روز تابستانی و یک دختر زیبا.

You can compare almost anything.

تقریباً هر چیزی را می توانید مقایسه کنید.

If you want to take a holiday, then you will need to decide where to go, where to stay,

اگر می خواهید به تعطیلات بروید، باید تصمیم بگیرید که کجا بروید، کجا بمانید،

what type of accommodation you want or more importantly, what you can afford.

چه نوع اقامتی می خواهید یا مهمتر از آن، چه چیزی می توانید بپردازید.

You will compare destinations and locations, you will compare hotel costs.

شما مقاصد و مکان ها را مقایسه خواهید کرد، هزینه های هتل را مقایسه خواهید کرد.

Can you afford a three star hotel or a four star one?

آیا می توانید هزینه یک هتل سه ستاره یا یک هتل چهار ستاره را بپردازید؟

You will compare the prices of the hotels.

قیمت هتل ها را با هم مقایسه خواهید کرد.

Before spending money, we normally make a comparison of some sort.

قبل از خرج کردن پول، معمولاً به نوعی مقایسه می کنیم.

Which television should I buy, the expensive one or the slightly cheaper one?

کدام تلویزیون را بخرم، گران یا کمی ارزانتر؟

Which car insurance should I purchase?

کدام بیمه خودرو را بخرم؟

What are the differences between the low priced one and the much pricier one?

تفاوت بین قیمت پایین و بسیار گرانتر چیست؟

If you cannot afford the expensive thing then there is a good chance that you will have

اگر نمی توانید هزینه های گران قیمت را بپردازید، این احتمال وجود دارد که مجبور

to make a compromise.

به مصالحه شوید.

This means that you settle for something slightly less than you originally intended.

این بدان معنی است که شما به چیزی کمتر از آنچه در ابتدا در نظر داشتید رضایت می دهید.

A good example of comparing and compromising is buying a house.

یک مثال خوب از مقایسه و سازش خرید خانه است.

Most people cannot afford the house they want, so they compare the ones they can afford and

اکثر مردم نمی توانند خانه ای را که می خواهند بخرند، بنابراین خانه هایی را که می توانند بخرند مقایسه می کنند و

decide which gives them the most.

تصمیم می گیرند که کدام خانه بیشتر به آنها می دهد.

You really want a large house with a big garden, but all you can afford is a large house with

شما واقعاً یک خانه بزرگ با یک باغ بزرگ می خواهید، اما تنها چیزی که می توانید هزینه کنید یک خانه بزرگ با

a small garden, or a small house with a large garden.

یک باغ کوچک یا یک خانه کوچک با یک باغ بزرگ است.

So you have to compare the two and make a compromise.

پس باید این دو را با هم مقایسه کنید و مصالحه کنید.

Comparisons will include the benefits of a large garden over a small one and the advantages

مقایسه ها شامل مزایای یک باغ بزرگ نسبت به یک باغ کوچک و

of having a large house, compared to a one.

مزایای داشتن یک خانه بزرگ در مقایسه با یک خانه است.

It is not unusual for people to make compromises and quite often, the bigger the decision,

مصالحه کردن برای مردم غیرعادی نیست و اغلب، هر چه تصمیم بزرگتر باشد

the more compromises there are to be make.

، مصالحه بیشتری وجود دارد.

Unless you win millions on the lottery, there will always be compromises to be made.

تا زمانی که در قرعه کشی میلیون ها برنده نشوید، همیشه مصالحه هایی وجود خواهد داشت.

Let's look at some examples of comparatives...here are two

بیایید به چند نمونه از مقایسه ها نگاه کنیم ... در اینجا دو مورد

I am taller than him.

من از او بلندتر هستم.

I am shorter than him.

من از او کوتاهتر هستم.

He is happier.

او شادتر است.

He is sadder Here we are comparing size and mood.

او غمگین تر است در اینجا ما اندازه و خلق و خو را با هم مقایسه می کنیم.

Comparatives when looking at something or when making an observation.

مقایسه ها هنگام نگاه کردن به چیزی یا هنگام انجام مشاهده.

We use 'than' when making a direct comparison between two things or groups.X

ما هنگام مقایسه مستقیم بین دو چیز یا گروه از «از» استفاده می‌کنیم. X

Height - taller than - shorter than Weight - heavier than - lighter than

ارتفاع - بلندتر از - کوتاه‌تر از وزن - سنگین‌تر از - سبک‌تر از

Length - longer than - shorter than Width - wider than - narrower than

طول - طولانی‌تر از - کوتاه‌تر از عرض - پهن‌تر از - باریک‌تر از

Heat - hotter than - colder than Heat - warmer than - cooler than

گرما - داغ‌تر از - سردتر از گرما - گرمتر از - سردتر از

Fit - looser than - tighter than Light - brighter than - darker

Fit - شلتر از - سفت تر از نور - روشن تر از - تاریک تر

Light - lighter than - duller than Emotion - happier than - sadder than

نور - روشن تر از - کسل کننده تر از احساس - شادتر از - غم انگیزتر از

Price - costlier - cheaper Moisture - wetter than - drier than

قیمت - گران تر - ارزان تر رطوبت - مرطوب تر از - خشک تر از

Density - harder than - softer than Size - bigger than - smaller than

چگالی - سخت‌تر از - نرم‌تر از اندازه - بزرگ‌تر از - کوچک‌تر از

Sound - louder than - quieter than Depth - deeper than - shallower than

صدا - بلندتر از - ساکت‌تر از عمق - عمیق‌تر از - کم‌عمق‌تر از

Activity - busier - quieter

فعالیت - شلوغ‌تر - ساکت‌تر

If you notice a change in something, then it is possible to use a comparative to show

اگر متوجه تغییری در چیزی شدید، می‌توانید از یک مقایسه برای نشان دادن

that this has been observed.

آن استفاده کنید. این مشاهده شده است.

''You look taller.''

«بلندتر

''You seem happier.''

به نظر می‌رسی.» «شادتر به نظر می‌رسی.

''You look healthier.''

» «سالم‌تر به‌نظر می‌آیی»

''You look thinner.''

We can compare how something is now to how it was.

.

''You don't seem as happy as you did last week.''

''به نظر نمی رسد به اندازه هفته گذشته خوشحال باشید .''

''You seemed happier last week.''

''شما هفته گذشته شادتر به نظر می رسید.''

We can use 'more' or 'less' to show a comparison and in some cases 'much'.

می توانیم از "بیشتر" یا "کمتر" برای نشان دادن مقایسه و در برخی موارد از "بسیار" استفاده کنیم.

''You seem more happy today.''

"امروز خوشحال تر به نظر می رسید.

''You seemed less happy last week.''

" "هفته گذشته کمتر خوشحال به نظر می رسید.

''This coat is much cheaper than that one.

" "این کت بسیار ارزان تر از آن یکی است.

''We use more or less to show that something has become 'better' or 'worse'.

ما از کم و بیش استفاده می کنیم تا نشان دهیم چیزی «بهتر» یا «بدتر» شده است.

Of course this depends on whether it is used with a negative word or not.

البته این بستگی به این دارد که با یک کلمه منفی استفاده شود یا خیر.

For example - 'more happy' is the same as 'less sad' and 'less happy' is the same as

به عنوان مثال - "خوشحال تر" همان "کمتر غمگین" و "کمتر خوشحال" همان

'more sad'.

"غمگین تر" است.

It is always easier and more acceptable to use the simple form...'happier' and 'sadder'

همیشه استفاده از شکل ساده... «شادتر» و «غمگین‌تر»

or 'more happy'...or simply 'better' and 'worse'.

یا «شادتر»... یا به سادگی «بهتر» و «بدتر» آسان‌تر و قابل قبول‌تر است.

When making comparisons we can say that one thing is not as...followed by the adjective.

هنگام مقایسه می‌توانیم بگوییم که یک چیز به‌عنوان... پس از صفت نیست.

''It's not as cold as yesterday.''

''به سردی دیروز نیست.''

''You don't seem as happy as (you did) last week.''

''به نظر می رسد که شما به اندازه هفته گذشته خوشحال نیستید

''It is not as hot as it was yesterday.''

.'' ''به اندازه دیروز گرم نیست''.

I'm not as old as you.''

In these sentences we are comparing something as it is now with how it was in

در این جملات ما چیزی را که اکنون هست

the past.

با گذشته مقایسه می کنیم.

Whenever I look at an old photograph of myself, I cannot help but make comparisons.

هر وقت به عکسی قدیمی از خودم نگاه می‌کنم، نمی‌توانم مقایسه‌ای انجام دهم.

I looked so much younger then.

آن موقع خیلی جوان تر به نظر می رسیدم.

I had so much more hair then.

اون موقع موهایم خیلی بیشتر بود

I seemed more relaxed back then.

آن موقع آرام تر به نظر می رسیدم.

These are all comparative observations.

اینها همه مشاهدات مقایسه ای است.

I'm comparing the Duncan of long ago, with the one of today.

من دانکن قدیم الایام را با امروز مقایسه می کنم .

These comparisons are relevant in some ways and irrelevant in others.

این مقایسه ها از جهاتی مرتبط و از جهاتی بی ربط هستند.

It is much easier to compare the appearance of a person then and now, than it is to compare

مقایسه ظاهر یک شخص در آن زمان و اکنون بسیار ساده تر از

their character or manner, as these things can change back and forth over time.

مقایسه شخصیت یا رفتار آنهاست، زیرا این موارد می توانند در طول زمان تغییر کنند.

There are some comparatives that do not exist but are sometimes wrongly used.

مقایسه هایی وجود دارد که وجود ندارد اما گاهی به اشتباه استفاده می شود.

For example - gooder betterer worser dangerouser These are not real words.

به عنوان مثال - بهتر بهتر بدتر خطرناک تر اینها کلمات واقعی نیستند.

We can use 'more than' and 'less than' to show a comparison of cost, height, weight,

برای نشان دادن مقایسه هزینه، قد، وزن،

length, width and general appearance.

طول، عرض و ظاهر کلی می‌توان از «بیشتر» و «کمتر از» استفاده کرد.

Comparing things allows us to highlight the exact differences between two or more things.

مقایسه چیزها به ما امکان می دهد تفاوت های دقیق بین دو یا چند چیز را برجسته کنیم.

If you were judging a singing contest, then you would be comparing the ability of each

اگر در یک مسابقه خوانندگی قضاوت می کردید، توانایی هر

contestant with the other who were performing.

شرکت کننده را با دیگری که در حال اجرا بود مقایسه می کردید.

It is hard to judge something without making some sort of comparison.

قضاوت در مورد چیزی بدون انجام نوعی مقایسه سخت است.

''She is a better singer than the previous contestant, but she looks more nervous than

"او خواننده بهتری نسبت به شرکت کننده قبلی است، اما عصبی تر از

last week's winner.''

برنده هفته گذشته به نظر می رسد."

We can compare one thing with many other things.

ما می توانیم یک چیز را با بسیاری چیزهای دیگر مقایسه کنیم.

As I said earlier, making a comparison normally means that at some point, a choice has to

همانطور که قبلاً گفتم، انجام یک مقایسه معمولاً به این معنی است که در نقطه‌ای باید انتخاب

be made.

کرد.

Be it the winner of a talent show, or which brand of washing powder

چه برنده یک شوی استعدادیابی باشد، چه از کدام مارک پودر لباسشویی

to use.

استفاده کنید.

I hope you have enjoyed today's lesson.

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید.

How does it compare to the others I have made.

چگونه با بقیه ای که من ساخته ام مقایسه می شود.

It is better?

بهتر است؟

Is it worse?

بدتره؟

Is it about the same?

آیا در مورد همین است؟

I'm sure you will let me know.

مطمئنم به من خبر می دهید.

It is time for me to go now.

الان وقتشه که برم

I have to decide what to have for dinner.

باید تصمیم بگیرم شام چی بخورم.

What will it be.

چه خواهد بود.

A fast quick ready meal, or a slow cooked healthy one?

یک غذای آماده سریع سریع، یا یک غذای سالم آرام پخته شده؟

I will compare the two and make a decision.

من این دو را با هم مقایسه می کنم و تصمیم می گیرم.

This is Misterduncan in England saying thanks for choosing to watch me teach you...and of

این میستردونکن در انگلیس است که می گوید از اینکه تماشای من به شما یاد می دهم تشکر می کنم...و

course...ta-ta for now.

البته...تا-تا فعلا.