Full English - #41- What does 'burn your bridges' mean? Listen and learn (With Captions)

Oh hello there welcome to another full English  lesson with me Mr Duncan. I hope you are feeling  

اوه سلام، به یک درس کامل انگلیسی دیگر با من خوش آمدید آقای دانکن. امیدوارم امروز احساس

good today. What is full English?, I hear you  ask. Full English can be about anything connected  

خوبی داشته باشید. انگلیسی کامل چیست؟، می‌شنوم که می‌پرسید. انگلیسی کامل می‌تواند درباره هر چیزی که

to the English language. New words, new  expressions, new ways of using familiar words.  

به زبان انگلیسی مرتبط است باشد. کلمات جدید ، عبارات جدید، روش‌های جدید استفاده از کلمات آشنا.

Perhaps that is the reason why we are here.  Before I begin, I have a little brainteaser  

شاید به همین دلیل است که ما اینجا هستیم. قبل از شروع، من یک بازی فکری کوچک

for you. What common word can be used alongside  these five words? Down, wet, super, place,  

برای شما دارم. چه کلمه رایجی را می توان در کنار این پنج کلمه استفاده کرد؟ پایین، خیس، فوق العاده، مکان،

and stall. I will give you the answer at the end  of today’s episode, so get your thinking caps on!

و توقف. من پاسخ شما را در پایان اپیزود امروز می‌دهم، پس به فکر خود باشید!

Here is an interesting phrase. Have you ever been  in a situation where you’ve reached ‘the point of  

در اینجا یک عبارت جالب است. آیا تا به حال در موقعیتی بوده اید که به «نقطه

no return’? To be in a position where you find  yourself unable to go back on something you have  

بی بازگشت» رسیده باشید؟ قرار گرفتن در موقعیتی که می‌بینید نمی‌توانید به چیزی که گفته‌اید یا انجام داده‌اید برگردید،

said or done is to be at the point of no return.  A moment of anger or frustration might cause you  

در نقطه‌ای بدون بازگشت است. یک لحظه عصبانیت یا ناامیدی ممکن است باعث شود شما کاری

to say or do something which you cannot go back  on. It cannot be undone. There is no way back.  

را بگویید یا انجام دهید که نمی توانید به آن بازگردید. نمی توان آن را واگرد کرد. راه برگشتی نیست.

“I told my boss he can stick his  job where the sun doesn’t shine.”  

«به رئیسم گفتم که می‌تواند کارش را در جایی که خورشید نمی‌تابد، نگه دارد.»

“I got so angry at my neighbour and said  some very hurtful things to her.” We can  

"من خیلی از دست همسایه ام عصبانی شدم و چیزهای بسیار آزاردهنده ای به او گفتم."

also say that you have ‘burnt your bridges’.  An action that causes irreversible consequences  

همچنین می‌توانیم بگوییم که شما «پل‌هایتان را سوزانده‌اید». اقدامی که باعث عواقب غیرقابل برگشت می‌شود

might be described as ‘burning your bridges’.  Those actions are irrevocable, irreversible,  

ممکن است به عنوان «سوزاندن پل‌های شما» توصیف شود. این اقدامات غیرقابل برگشت، برگشت ناپذیر، نهایی، غیرقابل برگشت

final, irretrievable, and permanent. They can’t  be undone. Sometimes it is best to choose your  

و دائمی هستند. آنها را نمی توان لغو کرد. گاهی اوقات بهترین کار این است که

words and actions carefully, or else you might  find yourself stuck with the consequences of  

کلمات و اعمال خود را با دقت انتخاب کنید، در غیر این صورت ممکن است خود را در عواقب وضعیتی گیر بیاورید

a situation where there is no going back.  You have reached the point of no return.

که در آن راه برگشتی وجود ندارد. به نقطه بی بازگشتی رسیده اید.

It’s time to take a look at another buzzword.  A buzzword is a word or phrase that is popular  

وقت آن رسیده است که نگاهی به یک کلمه کلیدی دیگر بیندازیم. کلیدواژه کلمه یا عبارتی است که

during a certain period or is often used. Today’s  buzzword is… litigate. The word ‘litigate’ is a  

در یک دوره خاص محبوب است یا اغلب استفاده می شود. شعار امروزی... دعوی قضایی است. کلمه "دعوا" یک

verb that means to go ahead or proceed with legal  action against someone. The action of litigation  

فعل است که به معنای ادامه دادن یا اقدام قانونی علیه شخصی است. اقدام دعوی قضایی

is the process of taking a person to  court, due to a perceived wrongdoing,  

فرآیندی است که فرد را به دلیل اشتباهی که تصور می‌شود به دادگاه می‌کشد،

or in an attempt to receive payment for damages or  some other form of recompense. The word lawsuit is  

یا در تلاش برای دریافت غرامت برای خسارات یا هر نوع غرامت دیگری. کلمه suit

often used when naming this action. You issue a  lawsuit and you begin the process of litigation.  

اغلب هنگام نامگذاری این اقدام استفاده می شود. شما یک دعوای حقوقی صادر می کنید و روند دادخواهی را شروع می کنید.

We might also use the word ‘sue’, when legal  action is carried out against someone. Normally  

هنگامی که اقدام قانونی علیه شخصی انجام می‌شود، ممکن است از کلمه «دادخواهی» نیز استفاده کنیم. معمولاً

this involves the claiming of money for damages  caused to a person’s reputation or good name. 

این شامل مطالبه پول برای خساراتی است که به شهرت یا نام نیک یک شخص وارد شده است.

Here are two words that begin with the same letter  but have very different meanings. The words are  

در اینجا دو کلمه وجود دارد که با یک حرف شروع می شوند اما معانی بسیار متفاوتی دارند. کلمات

‘help’ and ‘hinder’. To help or offer help is  to give assistance or offer to aid someone with  

"کمک" و "مانع" هستند. کمک کردن یا ارائه کمک به معنای کمک کردن یا پیشنهاد کمک به کسی است که به

a task of some sort. An action that is useful to  someone can be described as help. You give help.  

نوعی انجام وظیفه کند. اقدامی که برای شخصی مفید است را می‌توان به عنوان کمک توصیف کرد. شما کمک کنید

You offer help. You are helping someone. Then  there is the word ‘hinder’, which means to prevent  

شما کمک می کنید. داری به کسی کمک میکنی سپس کلمه «موانع» وجود دارد که به معنای جلوگیری از

or obstruct someone. To distract or interfere  with the smooth flow of something is ‘hinder’.  

یا مانع کردن کسی است. منحرف کردن یا مداخله در جریان روان چیزی «مانع» است.

You hold something back by getting in the way.  A hindrance might occur when two actions clash.  

شما با قرار گرفتن در راه چیزی را عقب نگه می دارید. هنگامی که دو عمل با هم برخورد کنند ممکن است مانعی رخ دهد.

Two different languages being used at the  same time might hinder a conversation.  

استفاده همزمان از دو زبان مختلف ممکن است مانع مکالمه شود.

So help and hinder can be used as opposites.  One is useful, whilst the other is not.

بنابراین کمک و مانع می تواند به عنوان متضاد استفاده شود. یکی مفید است، در حالی که دیگری مفید نیست.

Can you see where I am standing? I am  behind bars. The bars on these railings  

می توانی ببینی کجا ایستاده ام؟ من پشت میله‌های زندان هستم. میله‌های این

are in the way. They are partially blocking my  view and are preventing me from moving forward.  

نرده‌ها سر راه هستند. آنها تا حدی دید من را مسدود می‌کنند و مانع حرکت من می‌شوند.

Bars are often used as a safety measure.  Gates and fences might have bars on them.  

میله ها اغلب به عنوان یک اقدام ایمنی استفاده می شوند. دروازه‌ها و نرده‌ها ممکن است میله‌هایی روی آنها داشته باشند.

Windows sometimes have bars so as to prevent  break-ins, or in the case of prisons,  

گاهی اوقات ویندوز میله‌هایی دارد که از نفوذ به داخل خانه یا در مورد زندان‌ها جلوگیری می‌کند

break-outs. You can ‘bar’ someone as an action.  To ban or list someone as not welcome can be  

. شما می توانید کسی را به عنوان یک اقدام "نقطه" کنید. ممنوع کردن یا فهرست کردن شخصی به عنوان ناموفق می تواند

described as barring. You might be barred from  your local pub for bad behaviour. To be added to  

به عنوان ممنوعیت توصیف شود. ممکن است به دلیل رفتار بد از میخانه محلی خود محروم شوید. برای افزودن

a list of people who are not allowed to enter  a place or join a group is described as being  

به   فهرست افرادی که اجازه ورود به یک مکان یا پیوستن به یک گروه را ندارند، به عنوان

‘barred’. “I have been barred from the local pub  for fighting with the manager.” Then there is the  

«ممنوع» توصیف می‌شود. "من به دلیل دعوا با مدیر از میخانه محلی محروم شده ام ." سپس

expression ‘raise the bar’, which refers to the  standard or level of something being increased.  

عبارت «بالا بردن نوار» وجود دارد که به استاندارد یا سطح چیزی در حال افزایش اشاره دارد.

The ‘bar’ is used figuratively to show  the expected standard of something.  

«نوار» به صورت مجازی برای نشان دادن استاندارد مورد انتظار چیزی استفاده می‌شود.

So by raising the bar, you are increasing the  standard or difficulty of something. Of course  

بنابراین با بالا بردن سطح، استاندارد یا سختی چیزی را افزایش می دهید.

the opposite can also be true. It is possible  to ‘lower the bar’ when standards are being  

البته برعکس هم می تواند صادق باشد. زمانی که استانداردها پایین می‌آیند، می‌توان «نوار را

lowered. The quality of something is not as  high as it used to be. The bar has been lowered.  

پایین آورد». کیفیت چیزی مثل گذشته نیست. نوار پایین آمده است.

The phrase ‘behind bars’ is often used to describe  a person who is serving a prison sentence.  

عبارت «پشت میله‌ها» اغلب برای توصیف فردی که در حال گذراندن حکم زندان است استفاده می‌شود.

They are literally behind bars.

آنها به معنای واقعی کلمه پشت میله های زندان هستند.

Well sadly we have come to the end  of another Full English lesson. 

خوب متأسفانه به پایان  یک درس کامل انگلیسی دیگر رسیدیم.

At the start of this video I asked  you to work out what common words  

در ابتدای این ویدیو از شما خواستم که بفهمید چه کلمات رایج   را

can be used with each of the following words. Down, wet, super, place, and stall. The answer  

می توان با هر یک از کلمات زیر استفاده کرد. پایین، خیس، فوق العاده، مکان و غرفه.

is…market! You can have down market,  

پاسخ … بازار است! می‌توانید بازار پایین‌تری داشته باشید،

which means cheap with no frills. 

که به معنای ارزان و بدون زواید است.

You can have wet market, which  is a place where fish is sold. 

می‌توانید بازار مرطوب داشته باشید، که مکانی است که در آن ماهی می‌فروشند.

You can have supermarket, which  is a large food retail store. 

می‌توانید سوپرمارکت داشته باشید، که یک فروشگاه بزرگ خرده‌فروشی مواد غذایی است.

You can have market place which is and area  where traders gather to sell their goods. 

می‌توانید بازار و منطقه‌ای داشته باشید که تاجران برای فروش کالاهایشان جمع می‌شوند.

And you can have market stall, which is a position  where a trader will sell their goods from. 

و می‌توانید غرفه بازار داشته باشید، که موقعیتی است که یک تاجر کالاهای خود را از آنجا می‌فروشد.

I hope you have enjoyed  today's Full English lesson  

امیدوارم از درس انگلیسی کامل امروز لذت برده باشید

and I hope also that you will  join me very soon for another one. 

و همچنین امیدوارم که خیلی زود برای درس دیگری به من بپیوندید.

This is Mr Duncan in the birthplace of  English, that is of course England saying, 

این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است، که البته انگلیس می‌گوید،

thanks for watching, see you  again soon and of course... 

متشکرم که تماشا کردید، به زودی دوباره شما را می‌بینم و البته...

ta ta for now

تا تا به حال