Learn ENGLISH (almost) EVERY DAY #9 - L I V E - from England / Wednesday 27th APRIL 2022

We have made it to another

ما آن را به یک

live stream It is very nice to be with you today.

پخش زنده دیگر رساندیم. خیلی خوشحالم که امروز با شما هستم.

And yes, I am here.

و بله، من اینجا هستم.

This is day 17

این روز

of my recovery from Corona virus.

هفدهم بهبودی من از ویروس کرونا است.

And I have to admit, I am feeling rather good today.

و باید اعتراف کنم که امروز احساس خوبی دارم.

I think I am almost over it.

فکر می کنم تقریباً از آن گذشته ام.

I don't know how close to a full recovery

نمی دانم در حال حاضر چقدر به بهبودی کامل نزدیک شده

I actually am at the moment, but I am very close to it.

ام، اما به آن بسیار نزدیک هستم.

As you can see outside, the weather is looking lovely,

همانطور که در بیرون می بینید، هوا زیبا به نظر می رسد،

lots of blossom, lots of beautiful green leaves

شکوفه های فراوان، برگ های سبز زیبا

and also in the distance you can see some of the crop growing in the fields.

و همچنین در دوردست می توانید برخی از محصولات در حال رشد در مزارع را مشاهده کنید.

Yes. We are back once again live through April

آره. تقریباً تا ماه آوریل یک بار دیگر به صورت زنده برگشتیم

almost.

.

It is English addict, almost live every day

این معتاد انگلیسی است، تقریباً هر روز

coming to you from the birthplace of English,

از زادگاه انگلیسی به سراغ شما می آیند،

which just happens to be, oh my goodness, it's England.

که اتفاقاً خدای من، انگلیس است.

Does it?

Ah, here we go again. Hi, everybody. This is Mr.

آیا آن را انجام می دهد؟

آه، دوباره می رویم. سلام به همه. این آقای

Duncan in England. How are you today? Are you OK?

دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟ خوبی؟

I hope so. Are you feeling good today?

امیدوارم. آیا امروز احساس خوبی دارید؟

I'm not feeling too bad.

حالم خیلی بد نیست

My recovery from COVID is continuing

بهبودی من از COVID ادامه دارد،

so this is day 18 of my recovery from the dreaded look.

بنابراین این روز هجدهم از بهبودی من از ظاهر مخوف است.

I'm feeling much better today.

امروز حالم خیلی بهتر است.

All of the all of the pain that I had in my chest has almost gone.

تمام دردی که در سینه ام داشتم تقریباً از بین رفته است.

I can breathe

من می توانم

almost completely free

تقریباً کاملاً

of having to lean against a wall.

بدون نیاز به تکیه دادن به دیوار نفس بکشم.

And it's very nice, to be honest.

و راستش خیلی خوبه

I'm really enjoying being back in the pink.

من واقعا از بودن دوباره در صورتی لذت می برم.

And here we are today.

و ما امروز اینجا هستیم.

Yes, I thought I would do a livestream midweek

بله، فکر کردم در اواسط هفته یک پخش زنده انجام دهم

because it is midweek right now and I hope you're feeling good.

زیرا در حال حاضر وسط هفته است و امیدوارم حال شما خوب باشد.

How has your week been?

هفته ات چطور بود؟

Has it been a good week?

آیا هفته خوبی بود؟

I know for some people

می دانم که برای برخی افراد

it's been a rather worrying week for various reasons.

به دلایل مختلف هفته نسبتاً نگران کننده ای بوده است.

For, for some people it's been a fun week

برای برخی افراد این یک هفته سرگرم کننده

and for others it's been an average week.

و برای برخی دیگر یک هفته متوسط ​​بوده است.

I would imagine that for most of us it has been average,

من تصور می کنم که برای بسیاری از ما متوسط ​​بوده است،

nothing special nothing terrible. Just

هیچ چیز خاص و وحشتناکی نیست.

average, I suppose.

حدس میزنم فقط متوسط

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I like talking about the English language.

من دوست دارم در مورد زبان انگلیسی صحبت کنم.

You might say that I am crazy about English,

ممکن است بگویید من دیوانه انگلیسی هستم،

or of course you might just say that I am crazy

یا البته ممکن است فقط بگویید من دیوانه هستم

full stop.

.

Here we are again. Yes.

ما دوباره اینجا هستیم. آره.

We've made it all the way to the middle of the week without blowing ourselves

ما بدون اینکه خودمان را منفجر کنیم تا اواسط هفته پیش رفتیم

up yet.

.

Yes, it's Wednesday.

بله، چهارشنبه است.

David

دیوید

began doing

شروع به انجام

Wednesday is here.

چهارشنبه در اینجا است.

And I'm not feeling too bad.

و من خیلی احساس بدی ندارم.

And I hope you are feeling good.

و امیدوارم حالتون خوب باشه

As well.

همچنین.

We are back live once again.

ما یک بار دیگر به صورت زنده برگشتیم.

I hope you enjoyed Sunday's live stream.

امیدوارم از پخش زنده یکشنبه لذت برده باشید.

We did talk about a lot of things on Sunday

ما یکشنبه در مورد خیلی چیزها

with myself and also this guy, Mr.

با خودم و همینطور این مرد، آقای

Steve, who, by the way, is not here today.

استیو، که اتفاقاً امروز اینجا نیست، صحبت کردیم.

His working.

کار او

He's not he even he's not even here in the house.

او نیست، حتی او حتی اینجا در خانه نیست.

He's out.

بیرونه.

He's doing his job.

داره کارشو انجام میده

Once again, as everything turns back to normal.

یک بار دیگر، زیرا همه چیز به حالت عادی باز می گردد.

However, there are some people who still don't want to go back to work.

با این حال، افرادی هستند که هنوز نمی خواهند به سر کار برگردند.

You may have heard that here in the UK,

شاید شنیده باشید که اینجا در بریتانیا،

most places have reopened,

بیشتر مکان‌ها بازگشایی شده‌اند،

but there are still people who do not want to go back to work.

اما هنوز هم افرادی هستند که نمی‌خواهند به سر کار برگردند.

They want to stay at home and work from home.

آنها می خواهند در خانه بمانند و از خانه کار کنند.

So there are some people who are still

بنابراین برخی از افراد هستند که هنوز

insisting on not

اصرار دارند

returning to the office even though many people have done that already.

که به دفتر بازنگردند، حتی اگر بسیاری از افراد قبلاً این کار را انجام داده اند.

Here in the UK, especially in England,

اینجا در بریتانیا، به خصوص در انگلستان، مدتی است که اینجا در انگلیس

things have been back to normal for

همه چیز به حالت عادی بازگشته است

quite a while now here in England.

.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Super

فوق العاده

it's very nice.

In fact, I feel quite excited to be here with you

خیلی خوبه

در واقع، من از بودن در اینجا با شما بسیار هیجان زده هستم

and it is a rather nice day of a very quick look outside side.

و این یک روز نسبتاً خوب برای یک نگاه بسیار سریع به بیرون است.

There it is now looking out of the office window.

آنجا اکنون از پنجره دفتر به بیرون نگاه می کند.

You can see looking across the landscape, it's cold.

شما می توانید ببینید که در سراسر منظره نگاه می کنید، هوا سرد است.

I will say that the weather today is quite cold.

من می گویم که هوا امروز بسیار سرد است.

It's chilly.

سرد است.

Last night it was it was almost freezing last night, almost not quite.

دیشب دیشب تقریباً یخ زده بود، تقریباً نه کاملاً.

But it is quite chilly at the moment here in the UK

اما در حال حاضر اینجا در بریتانیا کاملاً سرد است

as we have two or three days of cool weather.

زیرا دو یا سه روز هوای خنک داریم.

But apparently between now and the end of April,

اما ظاهرا از هم اکنون تا پایان ماه آوریل،

it is going to stay completely dry.

قرار است کاملاً خشک بماند.

Apparently we're going to have no rain

ظاهراً از

between now and the end of April.

الان تا پایان آوریل باران نخواهیم داشت.

Very dry, in fact, although

در واقع بسیار خشک است، اگرچه

some people are happy about that and other people are not happy.

برخی از مردم از آن خوشحال هستند و برخی دیگر خوشحال نیستند.

The garden is are already complaining

این باغ در حال حاضر شکایت

that there is not enough rain in some parts of the world.

دارد که باران کافی در برخی از نقاط جهان وجود ندارد.

Of course, suffering from severe fire drought.

البته از خشکسالی شدید آتش سوزی رنج می برند.

Chile is one of the places apparently

شیلی یکی از مکان هایی است که ظاهرا

Chile has been in the grips

شیلی سال هاست درگیر

of a drought for many years.

خشکسالی بوده است.

In fact, no discernible rain

در واقع،

has fallen in Chile since last October.

از اکتبر گذشته هیچ باران قابل تشخیصی در شیلی باریده است.

However, over the past couple of days, there has been some rain.

با این حال، طی دو روز گذشته، بارندگی‌هایی نیز رخ داده است.

But of course, it isn't enough

اما البته این کافی نیست که

they still need much more rainfall.

آنها همچنان به بارندگی بسیار بیشتری نیاز دارند.

So a little bit dry

بنابراین

here in England, but some people are happy and some people are not.

اینجا در انگلیس کمی خشک است، اما برخی از مردم خوشحال هستند و برخی از مردم نه.

You can never please everyone.

شما هرگز نمی توانید همه را راضی نگه دارید.

If I was honest with you, Wednesday is here.

اگر با شما صادق بودم، چهارشنبه اینجاست.

And as I mentioned at the start of today's live stream,

و همانطور که در ابتدای پخش زنده امروز ذکر

I was supposed to be with you during April, almost every day.

کردم، قرار بود در ماه آوریل، تقریبا هر روز، با شما باشم .

But of course, I caught the dreaded lurking.

اما مطمئناً من در کمین مخوف گرفتار شدم.

I did get covered and it's taken me a long time to recover from it.

من تحت پوشش قرار گرفتم و مدت زیادی طول کشید تا از آن بهبود پیدا کنم.

But I am here anyway.

اما به هر حال من اینجا هستم.

Today we are looking at a very interesting subject.

امروز به یک موضوع بسیار جالب توجه می کنیم.

We're looking at making telephone calls,

ما به دنبال برقراری تماس تلفنی،

calling people on the telephone.

تماس تلفنی با مردم هستیم.

It is amazing how many people still have

شگفت انگیز است که چند نفر هنوز

a telephone in their house, including here.

در خانه خود تلفن دارند، از جمله اینجا.

So we still have a direct telephone line.

بنابراین ما هنوز یک خط تلفن مستقیم داریم.

So a lot of people these days have cell phones, smart phones, but

بنابراین بسیاری از مردم این روزها تلفن های همراه، تلفن های هوشمند دارند، اما

there are still people

هنوز هم افرادی هستند

who like to have the old fashioned

که دوست دارند تلفن های قدیمی را داشته باشند

telephones, the telephones that all connected to a cable.

، تلفن هایی که همه به یک کابل متصل هستند.

And we have one here in this house.

و ما یکی اینجا در این خانه داریم.

So I think it is still something many people like to have

بنابراین فکر می‌کنم این چیزی است که بسیاری از مردم دوست دارند داشته باشند،

even though they have their superduper smart phones and they can go anywhere with them.

حتی اگر تلفن‌های هوشمند سوپردوپر خود را داشته باشند و می‌توانند با آنها به هر جایی بروند.

There are still people who like to have their connected phone.

هنوز افرادی هستند که دوست دارند تلفن متصل خود را داشته باشند.

We often refer to it as a landline land line.

ما اغلب از آن به عنوان خط ثابت تلفن ثابت یاد می کنیم.

So when we talk about a phone that is in your house, not a cell phone,

بنابراین وقتی در مورد تلفنی صحبت می کنیم که در خانه شما است، نه تلفن همراه و

not a mobile phone, we often describe the line

نه تلفن همراه، اغلب خطی را

that is connected to your house as a landline.

که به خانه شما متصل است به عنوان تلفن ثابت توصیف می کنیم.

That's what we call it.

این چیزی است که ما به آن می گوییم.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Nice to see you here. As well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. همچنین.

Of course, it would not be the live stream without you.

البته بدون شما پخش زنده نخواهد بود.

Without you, there is nothing.

بدون تو هیچی نیست

Absolutely nothing.

مطلقا هیچ چیزی.

I would be standing here on my own talking to myself.

من به تنهایی اینجا می ایستم و با خودم صحبت می کنم.

Some people say that that's what I should be doing.

بعضی ها می گویند این کاری است که من باید انجام دهم.

Oh, hello, Vitesse, Vitus and also Palmira.

اوه، سلام، Vitesse، Vitus و همچنین Palmira.

You were both first on today's live chat.

شما هر دو نفر اول در چت زنده امروز بودید.

Congratulations.

تبریک می گویم.

Congratulations to you, too,

به شما هم تبریک می گویم

because you are both first here today.

چون امروز هر دو نفر اول هستید.

We also have Beatrix. Hello, Beatrice.

ما بئاتریکس را هم داریم. سلام بئاتریس

Now, Beatrice, are you still having repairs as made to your house?

اکنون، بئاتریس ، آیا همچنان در حال تعمیرات خانه خود هستید؟

Because I believe I think it was you.

چون فکر می کنم تو بودی

You were having a plumber,

شما یک لوله کش داشتید،

someone fixing the the water supply

کسی منبع آب را تعمیر می کرد

or making some changes in your house concerning your water pipes.

یا تغییراتی را در خانه شما در مورد لوله های آب ایجاد می کرد.

I think so. So how is that going?

من هم اینچنین فکر میکنم. پس چطور پیش می رود؟

Also, we have Michael Labus.

همچنین مایکل لابوس را داریم.

Nice to see you back as well, Cy.

از بازگشت شما نیز خوشحالم، Cy.

Yami.

یامی.

Hello, Sonja. Ami Taylor, hello to you.

سلام سونجا امی تیلور، سلام به شما.

Thanks for joining me today live on YouTube.

از اینکه امروز به صورت زنده در YouTube به من ملحق شدید متشکریم.

I am with you today for around about one hour

امروز حدود یک ساعت با شما هستم

today.

Also, we have oh, we have Strava and helos Razvan

.

درضمن آه داریم استراوا و هلوس رضوان

Killa, Moola I hope I pronounce your name right.

کیلا داریم مولا امیدوارم اسمت رو درست تلفظ کنم.

Y FAI.

Y FAI.

Hello, WFAE.

سلام، WFAE.

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

Tessier Hello to you, Tessa.

Tessier سلام به تو، تسا.

Boomer,

بومر،

there are

quite a few people on here

افراد زیادی در اینجا هستند

who I've not said hello to for a very long time.

که مدت زیادی است به آنها سلام نکرده ام.

Welcome back.

خوش برگشتی.

I should have a special feature

من باید یک ویژگی خاص

where I welcome back some of my viewers

داشته باشم که در آن به برخی از بینندگانم

who I have not seen for a long time.

که مدت هاست ندیده ام خوش آمد بگویم.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello also to Cristina.

سلام به کریستینا.

Hello, Cristina also we have Mohsin.

سلام کریستینا ما هم محسن داریم.

Hello, Mohsin as well.

سلام محسن هم همینطور.

Nice to see you back.

خوشحالم می بینم برگشتی.

Also, Michael says life would be so beautiful without work.

همچنین، مایکل می گوید که زندگی بدون کار بسیار زیبا خواهد بود.

However, we can't avoid it, at least

با این حال، ما نمی توانیم از آن اجتناب کنیم، حداقل

until robots replaced as workers.

تا زمانی که روبات ها به عنوان کارگر جایگزین شوند.

And it's not going to be soon.

و این به این زودی نخواهد بود.

Unfortunately.

متاسفانه

No, I think you're right.

نه، فکر می کنم حق با شماست.

I think you are spot on.

من فکر می کنم شما در جای خود هستید.

So that's one of the things

بنابراین این یکی از مواردی است

that myself and Mr.

که من و آقای

Steve disagree on, because Steve seems to think

استیو در مورد آن اختلاف نظر داریم، زیرا به نظر می رسد استیو فکر می کند

that over the next few years, machine Neri,

که در چند سال آینده، ماشین Neri،

artificial intelligence will become more powerful.

هوش مصنوعی قدرتمندتر خواهد شد.

However, I don't think it will happen.

با این حال، من فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد.

So I agree with you that I don't think robots

بنابراین من با شما موافقم که فکر نمی‌کنم ربات‌ها

or artificial intelligence is going to be a big thing in the future,

یا هوش مصنوعی در آینده چیز مهمی باشند،

especially when you can't even get your own computer

مخصوصاً زمانی که حتی نمی‌توانید کامپیوتر خود را

to work properly.

به درستی کار کنید.

Be honest.

صادق باشید.

Talking of technology, I've noticed in the news today

در مورد فناوری صحبت می کنیم، امروز در اخبار متوجه شدم

that Apple are going

که اپل قصد دارد

to officially discontinue

به طور رسمی

and make obsolete certain iPhones.

آیفون های خاصی را متوقف و منسوخ کند.

So if you have a very old iPhone,

بنابراین اگر یک آیفون بسیار قدیمی دارید،

apparently it is going to be obsolete.

ظاهراً منسوخ خواهد شد.

It officially it will not be updated.

رسما آپدیت نمیشه

It will be completely useless

کاملا بی فایده خواهد بود

and of course, they will force you to buy a new one.

و البته شما را مجبور به خرید جدید می کنند.

So I think it is the very early iPhones

بنابراین فکر می‌کنم این آیفون‌های اولیه

such as the iPhone four and the iPhone four S

مانند آیفون چهار و آیفون چهار اس

and maybe the iPhone five as well.

و شاید آیفون پنج نیز هستند.

So those very early iPhones

بنابراین آن آیفون های اولیه

are officially going to be obsolete.

رسماً منسوخ می شوند.

So if you have one of those phones, they will be actually officially obsolete.

بنابراین اگر یکی از آن گوشی ها را داشته باشید، در واقع به طور رسمی منسوخ خواهند شد.

It's a horrible word.

کلمه وحشتناکی است.

No one wants to be obsolete.

هیچ کس نمی خواهد منسوخ شود.

I sometimes feel as if I am obsolete.

گاهی احساس می کنم کهنه شده ام.

Something obsolete is something that is no longer useful,

منسوخ شدن چیزی است که دیگر مفید نیست،

something that serves no purpose,

چیزی که هیچ هدفی ندارد،

something that is no long up to date is obsolete.

چیزی که مدت زیادی به روز نیست منسوخ شده است.

It is no longer made.

دیگر ساخته نمی شود.

It is no longer manufactured.

دیگر تولید نمی شود.

We don't make it anymore.

ما دیگر به آن نمی رسیم.

It's obsolete.

منسوخ شده است.

So certain iPhones have now officially become obsolete.

بنابراین برخی از آیفون ها اکنون رسما منسوخ شده اند.

Right,

درست است،

because they are not going to be updated.

زیرا آنها قرار نیست به روز شوند.

Hello also to who's a how,

سلام همچنین به who's a how

say, Shiva hello to you as well.

، بگو شیوا سلام به شما نیز.

Very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Beatrice says the plumbers have now finished.

بئاتریس می گوید لوله کش ها اکنون کارشان را تمام کرده اند.

Now we have the painters working apparently they will finish tomorrow.

حالا نقاشان را داریم کار می‌کنند، ظاهراً فردا تمام می‌شوند.

Beatrice, all I can say is you are very brave because I have

بئاتریس، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که تو بسیار شجاعی، زیرا من قبلاً

I mention this before I think I have.

به این موضوع اشاره کرده ام.

I think I've mentioned this.

فکر کنم به این موضوع اشاره کردم

I don't like having work done

من دوست ندارم کار

on the house or in the house.

در خانه یا در خانه انجام شود.

I don't like it.

من آن را دوست ندارم.

I just find it really annoying, especially when it's noisy.

به نظر من واقعاً آزاردهنده است، مخصوصاً وقتی که پر سر و صدا باشد.

So I don't like having anyone come to the house to make repairs

بنابراین من دوست ندارم کسی برای تعمیر

or to to do any sort of renovation.

و یا انجام هر نوع بازسازی به خانه بیاید.

I know a few years ago we had to have some windows replaced

من می دانم که چند سال پیش مجبور شدیم برخی از پنجره ها را تعویض کنیم

because they were falling out.

زیرا آنها در حال سقوط بودند.

And I hated it so much because it was so noisy

و من خیلی از آن متنفر بودم، زیرا آنقدر سر و صدا بود

the builders were banging and making so much noise.

که سازندگان آنقدر سر و صدا می کردند.

And I don't like it.

و من آن را دوست ندارم.

I do not like it.

من دوستش ندارم.

When the repair man

وقتی یک مرد

or repair women, of course

تعمیرکار یا زن تعمیرکار، مطمئناً

you can have female builders

می‌توانید سازنده‌های زن داشته

I've never seen one

I've never seen a woman working on a building site ever.

باشید.

The only place I saw it happen was in China.

تنها جایی که دیدم این اتفاق افتاد چین بود.

And there are women working on a building site, but they were they were not building,

و زنانی هستند که در یک سایت ساختمانی کار می کنند، اما آنها در حال ساختن نبودند،

they were actually demolishing and they were cleaning the bricks

آنها در واقع تخریب می کردند و آجرها را تمیز می کردند،

because the builders were going to reuse

زیرا سازندگان قرار بودند

the bricks to build something else.

از آجرها برای ساختن چیز دیگری استفاده کنند.

So there were lots of women helping to demolish the building

بنابراین زنان زیادی بودند که با احتیاط به تخریب ساختمان کمک

very carefully, and they were cleaning the bricks one by one.

می کردند و آجرها را یکی یکی تمیز می کردند.

But I have to be honest with you, I've never seen

اما من باید با شما صادق باشم، من هرگز

a female builder

یک سازنده زن ندیده

I'm not trying to be controversial in 2022,

ام که در سال 2022 تلاش نمی کنم جنجالی

and I'm certainly not trying to get myself cancelled,

باشم، و مطمئناً سعی نمی کنم خودم را لغو کنم،

but I haven't I've never seen a female builder

اما هرگز ندیده ام. یک زن سازنده

ever.

همیشه

I'm not joking.

شوخی نمی کنم.

I know it sounds like I'm joking and I'm saying it

می دانم که به نظر می رسد شوخی می کنم و

just to get a reaction, but I've never seen a female builder.

فقط برای اینکه عکس العملی داشته باشم می گویم، اما تا به حال یک سازنده زن ندیده ام.

Never, never.

هرگز هرگز.

The hello test, sir.

تست سلام آقا

Hello to you, sir. Watching.

سلام بر شما آقا تماشا کردن.

Oh, hello, Tessier.

اوه، سلام، تسیر.

Boog Meyer is watching in a Burkina Faso in West Africa.

بوگ مایر در یکی از بورکینافاسو در غرب آفریقا مشغول تماشا است.

I have heard of that country.

من در مورد آن کشور شنیده ام.

I've heard of it.

من در مورد آن شنیده ام.

It's nice to have you here.

خیلی خوب است که شما اینجا هستید.

It would appear that we have a lot of people watching in Africa today.

به نظر می رسد که ما امروز در آفریقا افراد زیادی داریم که تماشا می کنند.

So can I say a big hello to you

بنابراین می توانم یک سلام بزرگ به شما بگویم

wherever you are watching in the world hello.

در هر کجای دنیا که تماشا می کنید سلام.

Also to minute no, not hello to you watching in Algeria.

همچنین به دقیقه نه، سلام به شما که در الجزایر تماشا می کنید.

You see,

ببینید،

we have a very international audience.

ما مخاطبان بین المللی داریم.

This is the largest classroom in the world.

این بزرگترین کلاس درس در جهان است.

It is because it's the whole planet.

به این دلیل است که کل سیاره است.

Talking of which

در مورد کدام

have you heard the news

یک اخبار

about our latest space exploration?

مربوط به آخرین اکتشاف فضایی ما را شنیده اید؟

Apparently, we are going to send a probe

ظاهرا قرار است کاوشگر را

to a certain place.

به فلان مکان بفرستیم.

Have you heard about that?

آیا در مورد آن شنیده اید؟

It's not going to happen for a few years.

تا چند سال این اتفاق نمی افتد.

I don't think we will actually

من فکر نمی‌کنم

be reaching that particular place

until around 20, 44.

تا حدود ساعت 20، 44 به آن مکان خاص

But apparently we are going to explore a certain part of space.

برسیم. اما ظاهراً می‌خواهیم قسمت خاصی از فضا را کاوش کنیم.

Have you heard about it?

آیا در مورد آن شنیده اید؟

We'll be talking about that a little bit later on.

کمی بعد در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

Hello.

سلام.

Also to oh, we have Serena Castelli.

همچنین به آه، ما سرنا کاستلی را داریم.

Hello to you, Serena.

سلام به تو سرنا

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

And I like your name as well.

و من هم اسم شما را دوست دارم

There is a famous tennis player called Serena.

یک تنیسور معروف به نام سرنا وجود دارد.

Hello, also.

سلام، همچنین.

Oh, Louis Mendez

اوه، لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

You're being a little bit negative. You are still young.

یه کم منفی میدی تو هنوز جوان هستی.

And of course, we can appreciate our health after being ill.

و البته ما می توانیم بعد از بیماری قدر سلامتی خود را بدانیم .

Well, when I say obsolete from my own point of view,

خوب، وقتی از دیدگاه خودم می گویم منسوخ شده،

I suppose I mean, here on YouTube,

فکر می کنم منظورم این است که اینجا در یوتیوب،

I do sometimes feel as if

گاهی اوقات احساس

I am no longer useful

می کنم که دیگر در یوتیوب مفید نیستم،

on YouTube because there are so many teachers

زیرا اکنون تعداد زیادی معلم وجود دارد

now, so many wonderful people, so many young

، افراد فوق العاده زیادی وجود دارند، و بسیاری از آنها

and sexy teachers doing their thing

معلمان جوان و سکسی کار خود را انجام می دهند

and I do sometimes feel rather obsolete because I I'm old

و من گاهی اوقات احساس می کنم که منسوخ شده ام، زیرا من پیر

and I've been here for such a long time.

هستم و مدت زیادی است که اینجا هستم.

So don't worry about it, Louis.

پس نگران نباش لویی

I'm not really being too negative.

من واقعا خیلی منفی نگر نیستم

Hello, also.

سلام، همچنین.

Oh, hello, Palmira.

اوه، سلام، پالمیرا.

Hello, Palmira.

سلام پالمیرا

Apparently, Palmira says

ظاهراً پالمیرا می گوید

the phone costs €4 a month,

که این تلفن 4 یورو در ماه هزینه دارد

and very few people call.

و افراد بسیار کمی تماس می گیرند.

But never mind.

اما مهم نیست.

I still use it sometimes.

من هنوز هم گاهی از آن استفاده می کنم.

Of course.

البته.

There I am talking about the telephone.

در آنجا من در مورد تلفن صحبت می کنم.

A lot of people now use their cell phones or their smart phones,

در حال حاضر بسیاری از مردم از تلفن همراه یا تلفن هوشمند خود استفاده می کنند،

but there are still many people who have a telephone in their house.

اما هنوز افراد زیادی هستند که در خانه خود تلفن دارند.

We call it a landline, and we have one here,

ما به آن تلفن ثابت می گوییم، و در اینجا یکی داریم،

so we quite like having that connexion.

بنابراین ما کاملاً دوست داریم که این ارتباط را داشته باشیم.

The other thing, of course, is is if you want to have an Internet connexion,

البته نکته دیگر این است که اگر می خواهید به اینترنت متصل شوید،

quite often you also have to have a telephone line as well.

اغلب اوقات باید یک خط تلفن نیز داشته باشید.

So quite often you have no choice you have to have a telephone line.

بنابراین اغلب اوقات شما چاره ای ندارید و باید یک خط تلفن داشته باشید.

If you want to have an Internet connexion,

اگر می خواهید یک اتصال اینترنتی داشته باشید،

which is what we do here,

کاری که ما اینجا انجام می دهیم،

hello, Ricardo.

سلام، ریکاردو.

Oh, Ricardo says, if there is a bright side

اوه، ریکاردو می‌گوید، اگر جنبه روشنی

to having covered, please tell us what your thoughts are.

برای پوشش دادن وجود دارد، لطفاً نظرتان را به ما بگویید.

Some people need a push to overcome

برخی از افراد

when they are ill with the bug.

زمانی که مبتلا به این حشره هستند، برای غلبه بر آنها به فشار نیاز دارند.

Well, my advice from my own point of view

خوب، توصیه من از دیدگاه خودم

and it's the one thing I've learnt over the past few days, if you get it,

و این تنها چیزی است که در چند روز گذشته یاد گرفتم، اگر به آن رسیدید،

don't do much

زیاد

rest relax, do not strain your body

استراحت نکنید،

any more than it already is.

بیشتر از آنچه که هست به بدن خود فشار نیاورید.

Because having Corona virus is very exhausting.

زیرا ابتلا به ویروس کرونا بسیار طاقت فرسا است.

It wears your body down very quickly.

خیلی سریع بدن شما را فرسوده می کند.

So if you do too much, if you you are too active

بنابراین اگر بیش از حد انجام دهید، اگر بیش از حد فعال هستید

or if you refuse to rest, you might actually make things worse.

یا اگر از استراحت خودداری می کنید، ممکن است در واقع اوضاع را بدتر کنید.

So that's what I ended up doing.

پس این کاری بود که من انجام دادم.

I did do

three live streams whilst I was feeling ill,

من در حالی که احساس بیماری می کردم سه پخش زنده انجام دادم،

but I think that was a big mistake to be honest.

اما صادقانه بگویم فکر می کنم اشتباه بزرگی بود.

I really do think I made a big mistake doing that.

من واقعا فکر می کنم اشتباه بزرگی انجام دادم.

So what I should have done is completely taken a rest

بنابراین کاری که باید انجام می‌دادم این است که کاملاً استراحت

and that's what I, I eventually did

می‌کردم و این چیزی است که من، در نهایت

so as soon as I started resting,

به محض شروع استراحت این کار را انجام

I actually also started feeling better.

دادم، در واقع احساس بهتری هم داشتم.

So that's what I've been doing this week.

بنابراین این کاری است که من در این هفته انجام داده ام.

I have been resting since Sunday and now

از یکشنبه استراحت کردم و

I feel much better.

الان خیلی بهترم.

My sense of taste and sense of smell are slowly returning

حس چشایی و بویایی من کم کم در حال بازگشت است

which is good news for me because

که خبر خوبی برای من است زیرا

tonight we have chilli cong on.

امشب ما فلفل دلمه ای داریم.

Mr Steve has made some of his famous chilli

آقای استیو مقداری از فلفل های معروف خود را درست کرده است

and we will be having that tonight.

و ما امشب آن را می خوریم.

I am looking forward to that.

من مشتاقانه منتظر آن خواهم بود.

Hello to mario.

سلام به ماریو

Hello to Mario.

سلام به ماریو

In on watching in argentina.

در حال تماشا در آرژانتین

Hello, Argentina.

سلام آرژانتین

I do have a lot of people watching in south america, across brazil.

من افراد زیادی دارم که در آمریکای جنوبی، در سراسر برزیل تماشا می کنند.

Argentina, Chile, Colombia.

آرژانتین، شیلی، کلمبیا.

So all those parts of the world.

بنابراین تمام آن نقاط جهان.

I do have a lot of people watching as well.

من هم افراد زیادی دارم که تماشا می کنند.

Z seeker is here as well.

Z seeker نیز اینجاست.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Also said zika

همچنین گفته شده zika

malaka malaka all shorts

malaka malaka همه شورت

says hello everyone.

می گوید سلام به همه.

Hello Malaka or Malaga.

سلام مالاکا یا مالاگا.

I hope I pronounce your name right.

امیدوارم اسمت رو درست تلفظ کنم

A lot of people busy at the moment. Of course.

در حال حاضر افراد زیادی مشغول هستند. البته.

I suppose this time of year, April has been a busy month

فکر می کنم در این زمان از سال، آوریل

for many people as there have been a lot of religious festivals.

برای بسیاری از مردم یک ماه شلوغ بوده است، زیرا اعیاد مذهبی زیادی وجود داشته است.

We've had Easter, we've had Ramadan

ما عید پاک را داشتیم،

I suppose, which I believe is now

فکر می کنم ماه رمضان داشتیم که فکر می کنم

coming to an end.

اکنون به پایان می رسد.

Am I right?

I think this week Ramadan actually comes to an end this week.

درست میگم؟

من فکر می کنم این هفته رمضان در واقع این هفته به پایان می رسد .

Beatrice says Mr Duncan is the best teacher I have ever known.

بئاتریس می گوید آقای دانکن بهترین معلمی است که من تا به حال می شناسم.

His way to teach is unique.

روش تدریس او بی نظیر است.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I suppose one of the problems,

فکر می کنم یکی از مشکلات،

if you are on YouTube, if you are doing this for a very long time,

اگر در یوتیوب هستید، اگر برای مدت طولانی این کار را انجام می دهید،

I think maybe it can become boring.

فکر می کنم ممکن است خسته کننده شود.

That is one of the reasons why people change all the time.

این یکی از دلایلی است که مردم همیشه تغییر می کنند.

So you may have heard in the news that many people now have stopped watching

بنابراین ممکن است در اخبار شنیده باشید که بسیاری از مردم در حال حاضر تماشای

certain streaming services like Netflix.

برخی از سرویس های پخش جریانی مانند نتفلیکس را متوقف کرده اند.

Apparently they are losing lots of subscribers.

ظاهراً آنها تعداد زیادی مشترک را از دست می دهند.

But I think one of the reasons why that is happening

اما من فکر می کنم یکی از دلایلی که چرا این اتفاق می افتد

is because there is so much choice nowadays.

این است که امروزه انتخاب های زیادی وجود دارد.

You can have too much choice

when it comes to certain things

وقتی صحبت از سرگرمی‌های خاصی می‌شود، می‌توانید انتخاب زیادی داشته باشید،

entertainment because you can only watch so many TV shows every day.

زیرا فقط می‌توانید تعداد زیادی برنامه تلویزیونی را هر روز تماشا کنید.

You can't watch everything.

شما نمی توانید همه چیز را تماشا کنید.

So I think one of the things that is happening now, maybe there is too much choice.

بنابراین من فکر می کنم یکی از چیزهایی که در حال حاضر اتفاق می افتد ، شاید انتخاب بیش از حد وجود دارد.

Maybe that maybe what is now happening is

شاید آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد این است

there is too much choice around

که انتخاب‌های زیادی در اطراف وجود دارد

so people can't watch everything.

تا مردم نتوانند همه چیز را تماشا کنند.

They can't pay to have all of the streaming services.

آنها نمی توانند برای داشتن همه خدمات استریم هزینه ای بپردازند.

So what a lot of people are doing now is they are making a choice.

بنابراین کاری که بسیاری از مردم اکنون انجام می دهند این است که در حال انتخاب هستند.

They are deciding which one they are going to keep.

آنها در حال تصمیم گیری هستند که کدام یک را حفظ کنند.

And then all the rest

و سپس بقیه

they dispose of.

را دور می اندازند.

They stop

آنها

subscribing to those services.

اشتراک آن خدمات را متوقف می کنند.

For example, I don't have Netflix.

مثلا من نتفلیکس ندارم.

I haven't had Netflix for nearly

من نزدیک به

two and a half, maybe

دو و نیم، شاید

three years almost.

سه سال است که نتفلیکس ندارم.

So I haven't had Netflix for quite a long time.

بنابراین من مدت زیادی است که نتفلیکس ندارم.

I haven't.

من نداشتم.

So I don't use Netflix.

بنابراین من از نتفلیکس استفاده نمی کنم.

And it would appear that a lot of people now are also unsubs scribing from Netflix.

و به نظر می رسد که بسیاری از مردم در حال حاضر نیز اشتراک خود را از نتفلیکس لغو می کنند.

But the point I'm making is

اما نکته‌ای که من به آن اشاره می‌کنم این است که

if you've been doing something for a long time,

اگر برای مدت طولانی کاری انجام می‌دهید

the perception is that

، تصور این است که

maybe you should be changing your

شاید باید انتخاب خود را تغییر دهید

your choice, choosing something else.

، و چیز دیگری را انتخاب کنید.

So even though I've been on YouTube doing this for a long time,

بنابراین، حتی اگر مدت زیادی است که در یوتیوب این کار را انجام می دهم،

for many people it might not be interesting.

برای بسیاری از افراد ممکن است جالب نباشد.

For many people, it might seem

برای بسیاری از مردم، ممکن است به نظر

as if I've been doing the same thing over and over again.

برسد که من بارها و بارها همین کار را انجام داده ام .

But of course, if you do something for six years,

اما مطمئناً اگر کاری را برای شش سال انجام دهید

then of course sometimes things will be repeated.

، البته گاهی اوقات چیزها تکرار می شوند.

You will sometimes say or do the same things again.

گاهی اوقات همان چیزها را تکرار می کنید یا تکرار می کنید.

And I think that's one of the reasons why YouTube

و من فکر می‌کنم این یکی از دلایلی است که

is a place where there are lots of choices,

یوتیوب مکانی است که در آن انتخاب‌های زیادی وجود دارد،

but you often find that lots of the things on

اما اغلب متوجه می‌شوید که بسیاری از چیزهای

YouTube are very similar,

YouTube بسیار شبیه به هم هستند،

especially these days.

به خصوص این روزها.

One thing I've noticed here on YouTube,

چیزی که من در اینجا در YouTube متوجه شده ام،

many people now start using YouTube

بسیاری از مردم اکنون شروع به استفاده از YouTube

to talk about YouTube

برای صحبت در مورد YouTube

maybe they are talking about other people on YouTube

می کنند، شاید آنها در مورد افراد دیگر در YouTube صحبت می کنند

and they criticise them or make comments

و آنها را مورد انتقاد قرار می دهند یا

about other YouTube channels.

در مورد سایر کانال های YouTube نظر می دهند.

So it would appear that YouTube has become

بنابراین به نظر می رسد که یوتیوب به چیزی تبدیل شده

something that has it started eating itself

است که شروع به خوردن خود کرده است

because a lot of the content

زیرا بسیاری از محتواها

is actually people talking about YouTube.

در واقع افرادی هستند که در مورد YouTube صحبت می کنند.

So it's very hard these days.

بنابراین این روزها خیلی سخت است.

To be to be successful or popular on YouTube, especially when there are always

برای اینکه در YouTube موفق یا محبوب شوید، به خصوص زمانی که همیشه

new things coming along.

چیزهای جدیدی در راه است.

There is so much choice And sometimes if you have a lot of choice,

انتخاب های زیادی وجود دارد و گاهی اوقات اگر شما انتخاب های زیادی

sometimes you can have too much choice

دارید، گاهی اوقات می توانید انتخاب های زیادی داشته باشید

and maybe maybe for me

و شاید برای من

it's very easy to get left behind or forgotten.

خیلی آسان باشد که پشت سر بگذارم یا فراموش کنم.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello?

سلام؟

Gordon. Gordon, lan. Hello, Mr. Duncan.

گوردون گوردون، لان. سلام آقای دانکن

Is there a fixed time for your stream or is it just random hello?

آیا زمان ثابتی برای استریم شما وجود دارد یا فقط یک سلام تصادفی است؟

Goddamn or go dumb lan.

لعنت یا برو لال لن.

I am with you

من هر هفته با شما هستم

every week.

.

Every week.

هر هفته.

Sunday, 2 p.m.

یکشنبه، ساعت 2 بعد از ظهر

UK time, so I can guarantee that I am with you

به وقت انگلستان، بنابراین می توانم تضمین کنم که هر یکشنبه با شما هستم

every Sunday.

.

2 p.m. UK time.

ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان

That is when I am with you every week.

آن وقت است که من هر هفته با شما هستم.

Every Sunday 2 p.m.

هر یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر

UK time is when I'm here with you.

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

But of course during April I've been doing

اما مطمئناً در ماه آوریل، من نیز

some extra live streams as well.

برخی از پخش زنده اضافی را انجام داده ام.

So I've been here

بنابراین من در

a few extra times during April.

ماه آوریل چند بار دیگر اینجا بوده ام.

But of course April is coming to an end.

اما طبیعتا ماه آوریل به پایان می رسد.

But I will still be with you when May arrives.

اما من همچنان با شما خواهم بود که می رسد.

Can I just say now during May

فقط می توانم بگویم در ماه مه

I will be with you on Sunday

یکشنبه و چهارشنبه با شما خواهم بود

and Wednesday.

.

So twice a week I will be live during May.

بنابراین دو بار در هفته من در ماه مه زنده خواهم بود.

Sunday and Wednesday.

یکشنبه و چهارشنبه.

2 p.m. UK time.

ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان

Hello Michael.

سلام میشل.

Michael says I don't have Netflix

مایکل می گوید من نتفلیکس

I don't have time to watch it.

ندارم و برای تماشای آن وقت ندارم.

Well, to be honest with you, another reason

خوب، صادقانه بگویم، دلیل دیگری که

why a lot of people are cancelling

چرا بسیاری از مردم

their Netflix is because it's become expensive.

نتفلیکس خود را لغو می کنند، گران شدن آن است.

So when I started using Netflix,

بنابراین وقتی شروع به استفاده از نتفلیکس کردم،

it used to be £5.99,

قبلاً 5.99 پوند بود،

which is reasonable I suppose, but now

که فکر می‌کنم منطقی است،

it is nearly £6

اما اکنون تقریباً 6 پوند است،

so that's a big increase over time,

بنابراین با گذشت زمان،

almost three times the amount

تقریباً سه برابر مقدار

so it used to be quite cheap, but now unfortunately it is much

آن افزایش یافته است، بنابراین قبلاً بسیار ارزان بود، اما اکنون متأسفانه بسیار

more expensive, much more expensive.

گران تر، بسیار گران تر است.

Apparently Oh, hello, Mohsin.

ظاهرا سلام محسن.

Mohsin says Ramadan is coming to an end after five days.

محسن می گوید ماه رمضان بعد از پنج روز به پایان می رسد.

So you have five more days of your festival before it ends.

بنابراین پنج روز دیگر از جشنواره خود تا پایان آن فرصت دارید.

Hello, whose summer?

سلام تابستان کیست؟

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Varela.

Lucy says For me it is really important to have YouTube.

وارلا.

لوسی می گوید برای من داشتن یوتیوب بسیار مهم است.

Netflix is not important because the movies on

نتفلیکس مهم نیست زیرا فیلم‌های موجود در

there are very old, I think,

آنجا بسیار قدیمی هستند، فکر می‌کنم،

and this is something that I always find quite interesting.

و این چیزی است که همیشه برایم جالب است.

I think a lot of people now watch YouTube

فکر می‌کنم بسیاری از مردم اکنون یوتیوب را

more than they watch

بیشتر از

normal television programmes

برنامه‌های تلویزیونی معمولی تماشا می‌کنند،

because there is more choice So I don't think YouTube

زیرا انتخاب‌های بیشتری وجود دارد، بنابراین فکر نمی‌کنم یوتیوب

will ever be unpopular.

هرگز محبوب نباشد.

And one of the reasons, of course, is because it's free.

و یکی از دلایل ، البته، رایگان بودن آن است.

This is free.

این رایگان است.

It doesn't cost anything.

هیچ هزینه ای ندارد.

Sometimes you might see some adverts, but not always.

گاهی اوقات ممکن است برخی از تبلیغات را ببینید، اما نه همیشه.

Sometimes

گاهی اوقات

but yes, I think YouTube is pretty good.

اما بله، به نظر من یوتیوب خیلی خوب است.

I do like YouTube and that's the reason why I've been here

من یوتیوب را دوست دارم و به همین دلیل است که

doing this for nearly six years.

نزدیک به شش سال است که اینجا هستم و این کار را انجام می دهم.

Partridge asks,

پارتریج می پرسد،

Have you watched Squid Game on Netflix?

آیا بازی Squid را در نتفلیکس تماشا کرده اید؟

No, I haven't because I don't have it.

نه ندارم چون ندارم

I don't have Netflix.

من نتفلیکس ندارم

I don't miss it and I don't have it.

نه دلم براش تنگ شده و نه ندارم.

I never think about having it, to be honest.

راستش من هرگز به داشتن آن فکر نمی کنم.

These days, I do watch a lot of old TV shows.

این روزها من برنامه های تلویزیونی قدیمی زیادی را تماشا می کنم.

I've got lots and lots of DVDs

من در

over the years that I've bought.

طول سال‌ها که خریدم، دی‌وی‌دی‌های زیادی دارم.

So I do like watching old TV

بنابراین من دوست دارم برنامه

shows from years ago that I have on DVD.

های تلویزیونی قدیمی مربوط به سال ها پیش را که روی DVD دارم تماشا کنم.

To be honest.

صادقانه بگویم.

Beatriz says.

بئاتریز می گوید.

I have watched many good films on YouTube before they appear on Netflix.

من فیلم های خوب زیادی را قبل از اینکه در نتفلیکس ظاهر شوند در یوتیوب تماشا کرده ام.

It is possible to watch things

امکان تماشای چیزهایی

that that have not yet appeared

وجود دارد که هنوز

on Netflix or even in the cinemas.

در نتفلیکس یا حتی در سینماها ظاهر نشده اند.

It is. It is possible

این است.

sometimes legally and sometimes

گاهی قانونی و گاهی

illegally.

غیر قانونی امکان پذیر است.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

Michael Labus.

مایکل لابوس.

I don't have TV, so I have no choice.

من تلویزیون ندارم، پس چاره ای ندارم.

You will be amazed how many people these days are actually

تعجب خواهید کرد که این روزها چه تعداد از مردم واقعاً

not watching television at all because they have other ways

تلویزیون تماشا نمی کنند زیرا راه های دیگری برای

of getting their information and entertainment

کسب اطلاعات و سرگرمی های خود دارند،

So I think yes, I think you are right, Michael.

بنابراین فکر می کنم بله، فکر می کنم حق با شماست، مایکل.

It can happen

ممکن است اتفاق بیفتد

It can happen.

ممکن است اتفاق بیفتد.

Ricardo, when you are in good shape, each one of your live streams

ریکاردو، وقتی در وضعیت خوبی هستید، هر یک از استریم های زنده شما

seems to be new and cool.

جدید و جالب به نظر می رسد.

And not boring at all.

و اصلا خسته کننده نیست

Thank you very much. It's very kind of you.

بسیار از شما متشکرم. این از شما بسیار مهربان است.

I do try to talk about new things.

من سعی می کنم در مورد چیزهای جدید صحبت کنم.

I like to talk about refreshing subjects,

من دوست دارم در مورد موضوعات تازه،

new things, things maybe that you've never seen before

چیزهای جدید، چیزهایی که شاید تا به حال ندیده اید

and things that we can all talk about and share our experiences of.

و چیزهایی که همه ما می توانیم در مورد آنها صحبت کنیم و تجربیات خود را به اشتراک بگذاریم صحبت کنم.

And that's the reason why I like coming on here to do this.

و این دلیلی است که من دوست دارم برای انجام این کار به اینجا بیایم .

We're going to have a quick break.

ما یک استراحت سریع خواهیم داشت.

Would you like a little break?

آیا می خواهید کمی استراحت کنید؟

Yes, of course you would, because I'm sure

بله، مطمئناً این کار را می کنید، زیرا مطمئن هستم که

you want to make yourself a sandwich or maybe something to eat.

می خواهید برای خودتان یک ساندویچ یا شاید چیزی برای خوردن درست کنید.

Or maybe you want to have a little cup of tea.

یا شاید بخواهید کمی چای بنوشید.

Well,

خوب،

to allow you to do that

برای اینکه به شما اجازه انجام این کار را بدهم،

here is an excerpt from one of my full English lessons.

در اینجا گزیده ای از یکی از درس های کامل انگلیسی من است.

And in this, you will see

و در این،

the subject that I am talking about today.

موضوعی را که امروز در مورد آن صحبت می کنم، خواهید دید.

So in a few moments, we will be talking all about words

بنابراین تا چند لحظه دیگر، همه چیز درباره کلمات

and phrases connected to using and having a telephone.

و عبارات مرتبط با استفاده و داشتن تلفن صحبت خواهیم کرد.

And you might be surprised how many phrases and words

و ممکن است تعجب کنید که واقعاً چند عبارت و کلمه

there actually are

وجود دارد

Do you like to whistle?

آیا دوست دارید سوت بزنید؟

I know I do.

من می دانم که انجام می دهم.

I often whistle a little tune to myself

من اغلب وقتی احساس ناراحتی می‌کنم کمی برای خودم سوت می‌زنم،

when I'm feeling down as it tends to cheer me up.

زیرا باعث خوشحالی من می‌شود.

I'm not very good at whistling, but I still enjoy doing it.

من در سوت زدن خیلی خوب نیستم، اما همچنان از انجام آن لذت می برم.

I remember when I was living in China

یادم می آید زمانی که در چین

I would always be told off for whistling.

زندگی می کردم همیشه به خاطر سوت زدن به من می گفتند.

Don't whistle, Mr. Duncan.

سوت نزن، آقای دانکن.

It's rude, but I could not help myself.

بی ادبی است، اما نتوانستم جلوی خودم را بگیرم.

Sometimes when you are feeling happy,

گاهی اوقات وقتی احساس خوشبختی می کنید،

you just want to share that feeling with others.

فقط می خواهید آن احساس را با دیگران به اشتراک بگذارید.

By whistling a little tune to yourself.

با سوت زدن کمی آهنگ برای خود.

Not everyone is able to whistle.

همه قادر به سوت زدن نیستند.

Some people can whistle very loudly.

برخی افراد می توانند خیلی بلند سوت بزنند.

Can you whistle

آیا می توانی سوت بزنی

I love watching movies

که من عاشق تماشای فیلم ها

and TV shows, especially where my favourite performers are in them.

و برنامه های تلویزیونی هستم، به خصوص جایی که اجراکنندگان مورد علاقه من در آنها حضور دارند.

However, sometimes I find myself wondering whether or not

با این حال، گاهی اوقات به این فکر می‌کنم که آیا

they are putting as much effort into their performances as they could be.

آن‌ها به اندازه‌ای که می‌توانند برای اجرایشان تلاش می‌کنند یا نه.

For instance, sometimes an actor in a movie

به عنوان مثال، گاهی اوقات یک بازیگر در یک فیلم

might give a subdued performance in their role.

ممکن است عملکرد ضعیفی در نقش خود ارائه دهد.

I'm sure we have all seen this happen when this occurs.

من مطمئن هستم که همه ما این اتفاق را در هنگام وقوع این اتفاق دیده ایم.

We can say that the actor is phoning in their actions.

می توان گفت که بازیگر در اعمال خود تلفن می زند.

They are not putting as much effort into what they are doing as they usually do.

آنها به اندازه معمول برای کاری که انجام می دهند تلاش نمی کنند.

I didn't think much of Bruce Willis in the whole nine yards.

در تمام این 9 یارد زیاد به بروس ویلیس فکر نمی کردم .

He seemed to be phoning it in.

به نظر می‌رسید که او با آن تماس می‌گرفت.

This means that the actor in question seemed bored

این بدان معناست که بازیگر مورد نظر به نظر می‌رسید

and disinterested in the role he was playing.

که در نقشی که بازی می‌کرد خسته و بی‌علاقه است.

He seemed to be phoning it in

به نظر می‌رسید که او با اجرای کسل‌کننده‌ای با آن تماس می‌گیرد

a dull performance can be described as weak,

، می‌توان آن را ضعیف،

lacklustre, bland, and uninspiring.

بی‌درخش، بی‌حرم و بی‌الهام توصیف کرد.

They are doing it without any interest whatsoever.

آنها بدون هیچ علاقه ای این کار را انجام می دهند.

They are phoning it in

آنها در حال تماس با آن

It's time now to take a look at another buzz word.

هستند اکنون زمان آن فرا رسیده است که نگاهی به کلمه وزوز دیگری بیندازیم.

A buzz word is a word or sentence that is popular

کلمه buzz کلمه یا جمله ای

or well used during a certain period of time.

است که در یک بازه زمانی معین به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد.

Today's buzz word is meme.

کلمه وزوز امروز میم است.

In its original use, the word meme is a noun that means an element of a culture

در استفاده اصلی، کلمه میم اسمی است که به معنای عنصری از فرهنگ

or system of behaviour passed on from one individual to another.

یا سیستم رفتاری است که از فردی به فرد دیگر منتقل می شود.

By imitation or other, non-genetic means

تقلید یا غیر ژنتیکی

That is to say, a habit or type of behaviour

، یعنی عادت یا نوع

which is passed on by being copied or imitated by others.

رفتاری که با تقلید یا تقلید دیگران منتقل می شود.

These days, the word meme relates

این روزها، کلمه میم مربوط

to an image, video or piece of text,

به یک تصویر، ویدئو یا قطعه متن است

which is typically humorous in nature that is copied and spread rapidly.

که به طور معمول ماهیت طنز دارد که به سرعت کپی و پخش می شود.

By Internet users, often with slight variations.

توسط کاربران اینترنت، اغلب با تغییرات جزئی.

So a meme is a funny picture

بنابراین یک میم یک عکس خنده دار

or a humorous video clip or a catchy slogan.

یا یک کلیپ ویدیویی طنز یا یک شعار جذاب است.

I'm sure

مطمئنم

recently you have looked at a meme on the internet.

اخیراً به یک الگوی رفتاری در اینترنت نگاه کرده اید.

Perhaps it was that winning baby.

شاید همون بچه برنده بود.

Or maybe that miserable cat.

یا شاید اون گربه بدبخت

Or that sarcastic reinterpretation of Willy Wonka.

یا آن تفسیر طعنه آمیز از ویلی ونکا.

Or perhaps it was that annoyed baby.

یا شاید آن کودک آزرده بود.

Each one of these images is a good example of a meme

هر یک از این تصاویر نمونه خوبی از میم

English can be a confusing subject, and just to prove it.

انگلیسی است که می تواند موضوعی گیج کننده باشد و فقط برای اثبات آن.

Here are two confusing words They are possibly

در اینجا دو کلمه گیج کننده وجود دارد. They are possibly

and probably the word possibly is an adverb

و احتمالاً کلمه possibly قیدی است

that can be used to indicate doubt or hesitancy.

که می تواند برای نشان دادن شک یا تردید به کار رود.

An uncertain statement might use.

ممکن است از یک عبارت نامشخص استفاده شود.

Possibly the man was bleeding, possibly from a stab wound.

احتمالاً این مرد خونریزی داشته است، احتمالاً از ضربه چاقو.

You can use possibly in a polite question.

شما می توانید در یک سوال مودبانه استفاده کنید.

Could you possibly open the window

آیا می توانید پنجره را باز کنید

to emphasise in a sentence that something

تا در جمله ای تأکید کنید که چیزی

is surprising or bewildering?

شگفت آور یا گیج کننده است؟

What can you possibly mean

منظور شما

to emphasise that someone

از تاکید بر اینکه کسی

has or will put all their effort into something

تمام تلاش خود را انجام داده یا خواهد کرد تا

Run as fast as you possibly can.

جایی که می توانید سریع اجرا کنید چه معنایی می توانید داشته باشید.

The word probably is also an adverb that is used to state

کلمه احتمالاً نیز قیدی است که برای بیان

that something is certainly going to happen to be sure of the outcome.

اینکه مطمئناً اتفاقی خواهد افتاد برای اطمینان از نتیجه استفاده می شود.

Means that you can say that it will probably happen

به این معنی که می توانید بگویید احتمالاً

from your point of view or as far as you can tell.

از دیدگاه شما یا تا جایی که می توانید بگویید این اتفاق می افتد.

The outcome is likely to occur that way.

نتیجه احتمالاً به این ترتیب رخ می دهد.

I think she'll probably pass the exam

من فکر می کنم او

The guests probably won't arrive until later.

احتمالا امتحان را پس خواهد داد.

There it was.

آنجا بود.

An excerpt from one of my many English lessons

گزیده ای از یکی از بسیاری از درس های انگلیسی من

that you can watch right here for free on YouTube.

که می توانید همین جا به صورت رایگان در یوتیوب تماشا کنید.

Yes, we are here live today

بله، ما امروز اینجا هستیم

and I am now on the line talking to you.

و من اکنون در خط هستم و با شما صحبت می کنم.

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

Is there anyone?

کسی هست؟

Uh oh.

اوه اوه

No, I think they've gone That's not very nice.

نه، من فکر می کنم آنها رفته اند، این خیلی خوب نیست.

Well, at least you are still here, for

خوب، حداقل شما هنوز اینجا هستید،

which I am very grateful indeed.

که من واقعاً از این بابت سپاسگزارم.

Hello to everyone.

سلام به همگی.

Thank you. For joining me today.

متشکرم. برای پیوستن به من امروز

Yes, it is another English addict.

بله، این یک معتاد انگلیسی دیگر است.

Almost every day during April.

تقریباً هر روز در ماه آوریل.

And can I just say thank you very much for joining me during this month.

و می توانم فقط بگویم از اینکه در این ماه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم .

It's been very nice.

خیلی خوب بوده

And of course, I've had one or two problems,

و البته، من یکی دو مشکل داشته ام

not least of all having Corona virus.

، از همه مهمتر ابتلا به ویروس کرونا.

That was a little annoying

این کمی آزاردهنده بود

because it did stop me from doing my work.

زیرا من را از انجام کارم باز داشت.

Unfortunately, But at least we are here now together.

متأسفانه، اما حداقل الان اینجا با هم هستیم.

Like, if we are looking at one or two things today, as I mentioned a few moments ago,

مثلاً، اگر امروز به یک یا دو چیز نگاه کنیم ، همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم،

apparently what there is going to be a big

ظاهراً سفر فضایی بزرگی در

space voyage taking place, not just yet, but in the future.

حال انجام است، نه فقط هنوز، بلکه در آینده.

Apparently a large probe is going to be visiting

ظاهرا یک کاوشگر بزرگ قرار است از

this particular place.

این مکان خاص بازدید کند.

Oh, dear.

اوه عزیزم.

Well, that doesn't look very interesting, does it?

خب، این خیلی جالب به نظر نمی رسد، اینطور است؟

It's just a blue ball, Mr.

این فقط یک توپ آبی است، آقای

Duncan. That doesn't look very interesting.

دانکن. این خیلی جالب به نظر نمی رسد.

Well, apparently this is Uranus and Uranus.

خب، ظاهراً این اورانوس و اورانوس است.

Is a very interesting planet.

سیاره بسیار جالبی است

Apparently, it's huge. It's really, really big.

ظاهراً بزرگ است. واقعاً خیلی بزرگ است.

And one of the unusual things about Uranus or Uranus

و یکی از چیزهای غیرعادی در مورد اورانوس یا

uh, there

اورانوس این است که

is that it rotates

on a very unusual axis

بر روی یک محور بسیار غیرعادی می چرخد

So there it is.

.

And would you like to see one of the moons of Uranus?

و آیا دوست دارید یکی از قمرهای اورانوس را ببینید؟

This is Miranda.

این میراندا است.

Take a look at that.

نگاهی به آن بیندازید.

Now, that looks like a very beaten and battered moon.

در حال حاضر، به نظر می رسد مانند یک ماه بسیار ضرب و شتم.

Look at.

Look at all of the scars that that poor moon

نگاه کنید.

به تمام زخم هایی که آن ماه بیچاره

has had to endure over the years.

در طول سال ها تحمل کرده است نگاه کنید.

You can really see just how much damage

شما واقعاً می توانید ببینید که چقدر

has been caused to that particular moon.

به آن ماه خاص آسیب وارد شده است.

So that apparently is Miranda.

پس ظاهراً میراندا است.

One of I think there are five moon is orbiting

یکی از من فکر می کنم پنج قمر وجود دارد که به دور

Uranus.

اورانوس می چرخد.

Uh, would you like to see a comparison

اوه، دوست دارید مقایسه ای

between Earth and Uranus?

بین زمین و اورانوس ببینید؟

Here it is.

ایناهاش.

So if you look at the bottom of the screen, the bottom left, you will see Earth.

بنابراین اگر به پایین صفحه ، پایین سمت چپ نگاه کنید، زمین را خواهید دید.

And if you look above, you can actually see a comparison between Earth

و اگر به بالا نگاه کنید، در واقع می توانید مقایسه ای بین زمین

and Uranus or Uranus.

و اورانوس یا اورانوس ببینید.

So as you can see, it's a

بنابراین همانطور که می بینید، وقتی آن را با اندازه زمین مقایسه کنید، یک

pretty big planet when you compare it to the size of Earth.

سیاره بسیار بزرگ است .

In fact, it's quite large.

در واقع، بسیار بزرگ است.

I was going to show you the sun, but I can't even fit it onto the screen.

من می خواستم خورشید را به شما نشان دهم، اما حتی نمی توانم آن را روی صفحه نمایش بگذارم.

Because it's so large.

چون خیلی بزرگه

I think you can fit around 200 or 250 earths.

من فکر می کنم شما می توانید حدود 200 یا 250 زمین را جا دهید.

Inside the sun is not amazing.

درون خورشید شگفت انگیز نیست.

So there you can see on the screen a very interesting comparison

بنابراین در آنجا می توانید مقایسه بسیار جالبی

between Earth and Uranus.

بین زمین و اورانوس را روی صفحه مشاهده کنید.

Or, as some people say, Uranus,

یا به قول بعضی ها اورانوس

especially immature people like me.

مخصوصا افراد نابالغی مثل من.

Sometimes I will say that.

گاهی این را خواهم گفت.

And sometimes people get very offended.

و گاهی اوقات مردم بسیار آزرده می شوند.

How dare you?

چطور جرات میکنی؟

That's what they say.

این چیزی است که آنها می گویند.

They say, How dare you, Mr. Duncan.

آنها می گویند، چه جرأتی دارید، آقای دانکن.

How can you do that?

چطور می توانید این کار را انجام دهی؟

We are looking at words connected to this particular device.

ما به کلمات مرتبط با این دستگاه خاص نگاه می کنیم.

I know a lot of people don't have these anymore.

من می دانم که بسیاری از مردم دیگر اینها را ندارند.

They prefer to have their mobile phones.

آنها ترجیح می دهند تلفن همراه خود را داشته باشند.

But you will be surprised how many people still have

اما تعجب خواهید کرد که چند نفر هنوز

landlines in their houses.

در خانه های خود تلفن ثابت دارند.

So I thought today we would have a look at some words and phrases

بنابراین فکر کردم امروز نگاهی به برخی کلمات و عبارات

connected to the telephone

متصل به تلفن

Is that a call coming through

Maybe it is.

خواهیم داشت.

Telephone or phone?

تلفن یا تلفن؟

Words and phrases are what we are looking at today.

کلمات و عبارات چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

I hope you will stay with me for the next 10 minutes

امیدوارم تا 10 دقیقه آینده با من بمانید،

as we take a look at these words.

زیرا نگاهی به این کلمات می اندازیم.

The word phone can be used as a noun and also a verb as well.

از کلمه phone می توان به عنوان اسم و همچنین فعل استفاده کرد.

So not only can we use the word phone

بنابراین نه تنها می توانیم از کلمه phone

as a noun that names

به عنوان اسمی استفاده کنیم که

the actual object, we can also use the word phone

شی واقعی را نام می برد، بلکه می توانیم از کلمه phone

as a verb, as a doing word.

به عنوان یک فعل و به عنوان یک کلمه انجام کار نیز استفاده کنیم.

The telephone or phone is the thing.

تلفن یا تلفن موضوع است.

It is the item to telephone

این مورد به تلفن

or phone is the action.

یا تلفن عمل است.

So the thing is the item and the action is the verb.

پس شیء مورد و فعل فعل است.

The actual action of calling someone or phoning someone.

عمل واقعی تماس با کسی یا تماس گرفتن با کسی.

You can telephone a person.

می توانید با یک نفر تماس بگیرید.

It is possible to do that.

امکان انجام آن وجود دارد.

You phone someone, you phone up someone.

شما به کسی تلفن می کنید، به کسی تلفن می کنید.

You call someone.

به کسی زنگ میزنی

So they are all ways of expressing the verb of making a phone call.

بنابراین همه آنها راه هایی برای بیان فعل برقراری تماس تلفنی هستند.

Don't forget to phone me later.

فراموش نکنید بعداً با من تماس بگیرید.

He phoned me last night

دیشب با

Give me a call if you need some help.

من تماس گرفت اگر کمکی نیاز داشتی به من زنگ بزن.

So all of those sentences are expressing the action

بنابراین همه آن جملات بیانگر

of making a phone call.

عمل برقراری تماس تلفنی است.

A successful call is a connexion.

تماس موفق یک ارتباط است.

One person connects with another.

یک نفر با دیگری ارتباط برقرار می کند.

So when you make a phone call,

بنابراین زمانی که تماس تلفنی برقرار می کنید،

sometimes you have to wait for the person to answer.

گاهی اوقات باید منتظر پاسخ آن شخص باشید.

Sometimes you have to wait for your connexion

گاهی اوقات باید منتظر بمانید تا اتصال شما

to actually occur.

واقعاً رخ دهد.

A successful call is a connexion.

تماس موفق یک ارتباط است.

Two things meet or join together.

دو چیز به هم می رسند یا به هم می پیوندند.

One person connects with another

یک نفر با دیگری ارتباط برقرار می کند

The connexion allows those involved to chat

این اتصال به افراد درگیر امکان می دهد تا چت کنند

so the chat can take place because there is a connexion

تا چت انجام شود زیرا ارتباط

to two people or the two people talking to each other

بین دو نفر وجود دارد یا دو نفری که با یکدیگر صحبت می کنند

have been connected.

وصل شده اند.

You might have a good connexion.

ممکن است ارتباط خوبی داشته باشید.

The connexion is good or clear.

ارتباط خوب یا واضح است.

The connexion might be bad or unclear.

ارتباط ممکن است بد یا نامشخص باشد.

And I suppose these days, because many people

و فکر می‌کنم این روزها، چون بسیاری از مردم

use mobile phones or cell phones,

از تلفن‌های همراه یا تلفن‌های همراه استفاده می‌کنند

you might find that quite often

، ممکن است دریابید که

it is not possible to get a good connexion.

اغلب اوقات امکان برقراری ارتباط خوب وجود ندارد.

So one of the things

بنابراین یکی از چیزهایی که

about having your landline in the house

در مورد داشتن تلفن ثابت در خانه وجود دارد

is quite often you have a good connexion

این است که اغلب ارتباط خوبی

However, if you use a cell phone or a mobile phone,

دارید، اما اگر از تلفن همراه یا تلفن همراه استفاده می کنید

you quite often find that it is difficult

، اغلب متوجه می شوید که

to get a good connexion.

برقراری ارتباط خوب دشوار است.

The connexion might be bad or unclear.

ارتباط ممکن است بد یا نامشخص باشد.

I remember in the early days of cell phones

به یاد دارم در اوایل استفاده از تلفن های همراه،

quite often if you were driving, it was very hard to get a good connexion,

اگر در حال رانندگی بودید، خیلی سخت بود که یک اتصال خوب داشته باشید،

especially if you went into an area

به خصوص اگر به منطقه ای می رفتید

where there was no signal

که سیگنالی وجود نداشت

However, these days,

، اما این روزها

the Connexions on mobile

، اتصالات تلفن های همراه

phones are much better than they used to be.

بسیار زیاد است. بهتر از گذشته

Modern telephones are mostly cable free,

تلفن های مدرن عمدتاً بدون کابل هستند،

so they don't have one of these

بنابراین آنها یکی از این

Radio waves

امواج رادیویی را

are used instead to form the connexion.

ندارند و به جای آن برای ایجاد اتصال استفاده می شود.

So quite often you will find these days

بنابراین اغلب اوقات

radio waves, certain types of waves

امواج رادیویی را می‌بینید، انواع خاصی از امواج

or frequencies are used to

یا فرکانس‌ها برای

send and also receive calls

ارسال و دریافت تماس

to make a call.

برای برقراری تماس استفاده می‌شوند.

One person will do what people

یک نفر همان کاری را انجام می دهد که مردم

dial a number.

یک شماره را می گیرند.

The word dial is both a noun and verb.

کلمه dial هم اسم است و هم فعل.

So we often describe something we use to operate or control

بنابراین ما اغلب چیزی را که برای کار یا کنترل چیزی استفاده می

something as a dial.

کنیم به عنوان یک شماره گیری توصیف می کنیم.

But if you use the dial,

اما اگر از شماره گیری استفاده می کنید،

you are also using

از

that particular thing to dial.

آن چیز خاص برای شماره گیری نیز استفاده می کنید.

So the word dial can be used as both a noun

بنابراین کلمه dial را می توان هم به عنوان اسم

and also a verb as well.

و هم به عنوان فعل استفاده کرد.

There are many words that relate to phones,

کلمات زیادی در ارتباط با تلفن ها وجود دارد

and we are going to have a look at them right now.

و ما هم اکنون قصد داریم نگاهی به آنها بیندازیم.

You can call someone you can contact someone,

می‌توانید با کسی تماس بگیرید، می‌توانید با کسی تماس بگیرید،

you can connect with someone,

می‌توانید با کسی ارتباط برقرار کنید،

you can get in touch with someone or

می‌توانید با کسی ارتباط برقرار کنید یا

you can call up someone,

می‌توانید با کسی تماس بگیرید،

A TV or radio show that invites people

یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی که از مردم دعوت می‌کند

to contact them to chat live is often

تا با او تماس بگیرند تا به صورت زنده چت کنند،

referred to as a phone in

اغلب به عنوان تلفن شناخته می‌شود. در

a phone.

یک گوشی

It is a programme on television or on the radio.

این یک برنامه در تلویزیون یا رادیو است.

Quite often these days you will hear on the radio

این روزها اغلب در رادیو می شنوید

people calling in to talk about certain subjects.

که مردم برای صحبت در مورد موضوعات خاصی تماس می گیرند.

I know here in the UK

من می‌دانم که اینجا در بریتانیا،

talking and taking phone calls on

صحبت کردن و تماس‌های تلفنی در

radio programmes has become very popular

برنامه‌های رادیویی در طول سال‌ها بسیار محبوب شده است

over the years and quite often we refer to these programmes

و اغلب ما از این برنامه‌ها

as a phone in a phoning show or a phone in programme.

به عنوان تلفن در یک برنامه تلفنی یا تلفن در برنامه یاد می‌کنیم.

People will call in.

مردم تماس خواهند گرفت.

They will talk about different subjects.

آنها در مورد موضوعات مختلف صحبت خواهند کرد.

They will express their opinions on certain things.

آنها نظرات خود را در مورد موارد خاص بیان می کنند.

So it has become quite popular here in the UK.

بنابراین در اینجا در بریتانیا بسیار محبوب شده است.

They are very popular indeed.

آنها در واقع بسیار محبوب هستند.

The word phone derives from the Greek word for voice.

کلمه تلفن از کلمه یونانی به معنای صدا گرفته شده است.

Sound

صدا

So when we talk about noise

بنابراین وقتی در مورد صدای نویز

sound or a person's voice, we often use the word phone

یا صدای یک فرد صحبت می کنیم، اغلب از کلمه تلفن

to express that thing, that occurrence

برای بیان آن چیز استفاده می کنیم، آن اتفاق

as a performance.

به عنوان یک اجرا.

A person might phone in their act,

ممکن است یک فرد در حین کار خود تلفن کند، به

which means to put no effort or energy into it.

این معنی که هیچ تلاش یا انرژی برای آن صرف نمی کند.

So a person is doing something, but they are doing it in a very lazy way.

بنابراین یک فرد در حال انجام کاری است، اما آن را به شیوه ای بسیار تنبل انجام می دهد.

They are putting no effort into their performance.

آنها هیچ تلاشی برای عملکرد خود نمی کنند.

I did mention a few moments ago in my video

من چند لحظه پیش در ویدیوی خود

about Bruce Willis in some of his early movies.

به بروس ویلیس در برخی از فیلم های اولیه اش اشاره کردم.

He seemed to be phoning in his performance.

به نظر می رسید او در اجرای خود تلفن می زد.

He wasn't putting much effort into it.

او تلاش زیادی برای این کار نمی کرد.

The actors looked bored

بازیگران

and phoned in their performances,

در اجرای خود خسته به نظر می رسیدند و با تلفن تماس می گرفتند،

so they were there, but they weren't putting much effort.

بنابراین آنها آنجا بودند، اما تلاش زیادی نمی کردند.

They weren't trying very hard to do

آن‌ها تلاش چندانی برای

the act or to perform.

انجام عمل یا اجرا نداشتند.

They really didn't care.

آنها واقعاً اهمیتی نمی دادند.

They were just phoning it in.

آن‌ها فقط با آن تماس می‌گرفتند.

It's a great expression

این یک تعبیر عالی است

an old fashioned phone,

که یک تلفن قدیمی،

not in use, would be described as being on the hook.

که استفاده نمی‌شود، می‌توان آن را به‌عنوان در دسترس توصیف کرد.

So if a phone is not being used,

بنابراین اگر از تلفنی استفاده نمی شود،

we can say that the telephone is

می توان گفت که تلفن

on the hook on the hook.

در قلاب روی قلاب است.

If it is being used,

اگر از آن استفاده می‌شود،

then we use the opposite word

از کلمه مقابل استفاده می‌کنیم

A phone that is being used might be described as being

. تلفنی که استفاده می‌شود ممکن است به‌عنوان

off the hook

خارج از قلاب

or engaged or busy.

یا درگیر یا مشغول توصیف شود.

So perhaps you are trying to phone your friend,

بنابراین شاید شما سعی می کنید با دوست خود تماس بگیرید،

but your friend is on the telephone.

اما دوست شما تلفنی است.

They are on the phone that you are trying to call.

آنها با تلفنی هستند که شما می خواهید با آن تماس بگیرید.

Then quite often you will get an answering machine

سپس اغلب اوقات شما یک منشی تلفنی دریافت می

or you will get a certain tone

کنید یا لحن خاصی دریافت می کنید

that will tell you that that person is busy.

که به شما می گوید آن شخص مشغول است.

The line is busy.

خط مشغول است.

It is engaged

نامزد شده است

I can't get through to her

من نمی توانم به او برسم

because the line is busy.

چون خط شلوغ است.

She is talking to someone else.

داره با یکی دیگه حرف میزنه

She is chatting to another person.

او با شخص دیگری چت می کند.

But who

اما چه کسی

to cut off a call abruptly without warning is to hang up.

می‌تواند ناگهان بدون اخطار تماس را قطع کند، قطع کردن تماس است.

So if you end the call abruptly without warning,

بنابراین اگر به طور ناگهانی و بدون هشدار به تماس پایان دهید، تلفن

you hang up.

را قطع می کنید.

You hang up.

شما تلفن را قطع می کنید.

You end the call.

شما تماس را تمام کنید.

I don't want to talk to this person anymore.

من دیگر نمی خواهم با این شخص صحبت کنم.

I hang up

تلفن را قطع می کنم

Maybe you are talking to your girlfriend

شاید با دوست دخترت صحبت

and perhaps you get into a row with her.

می کنی و شاید با او دعوا می کنی.

We had a row on the phone and she hung up on me.

با تلفن با هم دعوا کردیم و او تلفن را قطع کرد.

She put the phone down.

گوشی را گذاشت.

She ended the phone call.

او به تماس تلفنی پایان داد.

She ended the conversation

او مکالمه را پایان داد

My girlfriend

دوست دخترم تلفن من

hung up on me.

را قطع کرد.

Oh, dear.

اوه عزیزم.

To hang up is the present tense.

قطع کردن زمان حال است.

You hang up.

شما تلفن را قطع می کنید.

You are doing it at this moment.

شما در این لحظه این کار را انجام می دهید.

You hang up.

شما تلفن را قطع می کنید.

Of course, if we are expressing it in the past tense, we will say Hung up.

البته اگر آن را در زمان گذشته بیان کنیم، می گوییم قطع کرد.

Hung up.

قطع کرد.

My girlfriend

دوست دخترم

hung up on me last night.

دیشب تلفنم را قطع کرد.

And now I feel so sad and upset.

و الان خیلی ناراحت و ناراحتم.

It's not fair.

این عادلانه نیست.

I don't think my girlfriend loves me anymore.

فکر نمی کنم دوست دخترم دیگر مرا دوست داشته باشد.

A break in the connexion

شکستگی در اتصال را

can be described as being cut off.

می توان به عنوان قطع شدن توصیف کرد.

So maybe there is a technical problem.

پس شاید مشکل فنی هست.

Maybe you are using your telephone, and then suddenly

شاید از تلفن خود استفاده می کنید و

the line is disconnected.

ناگهان خط قطع می شود.

Or the line is cut off.

یا خط قطع شده است.

There is a problem with the connexion.

کانکشن مشکل داره

A break in the connexion can be described

شکستگی در اتصال را می توان به

as being cut off.

عنوان قطع شدن توصیف کرد.

It sounds painful.

دردناک به نظر می رسد.

These days, it is less common for people

این روزها کمتر پیش می آید که افراد

to talk directly to each other on the telephone.

مستقیماً از طریق تلفن با یکدیگر صحبت کنند.

It is unusual.

غیر معمول است.

I can't remember the last time I spoke to anyone

آخرین باری که با کسی که می شناسم تلفنی صحبت کردم یادم نمی آید

that I know on the telephone.

.

So a lot of people these days prefer

بنابراین بسیاری از مردم این روزها ترجیح می دهند

not to speak directly.

مستقیم صحبت نکنند.

Hello.

سلام.

Instead, they prefer to do it in other ways.

در عوض، آنها ترجیح می دهند این کار را به روش های دیگر انجام دهند.

So these days it is less common for people

بنابراین این روزها کمتر رایج است که افراد

to talk directly to each other on the telephone

مستقیماً از طریق تلفن با یکدیگر صحبت کنند

Many prefer to connect

بسیاری ترجیح می دهند

through text messaging or email.

از طریق پیام متنی یا ایمیل با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

So you will often find these days a lot of people prefer

بنابراین اغلب این روزها خواهید دید که بسیاری از افراد ترجیح

not to speak directly like this.

می دهند مستقیماً اینگونه صحبت نکنند.

They prefer to send text messages.

آنها ترجیح می دهند پیامک ارسال کنند.

And I think it would be true to say that a lot of people these days

و من فکر می کنم درست باشد که بگوییم این روزها بسیاری از مردم

do not like to talk on the phone.

دوست ندارند با تلفن صحبت کنند.

They prefer to do it with

آنها ترجیح می دهند این کار را با پیامک انجام دهند

a text message

or maybe perhaps they use a messaging service

یا شاید از یک سرویس پیام رسانی

like WhatsApp, which of course is very popular now.

مانند واتس اپ استفاده کنند که البته اکنون بسیار محبوب است.

A lot of people are using other types

بسیاری از مردم از انواع دیگر

of communication devices,

وسایل ارتباطی استفاده می کنند،

lots of ways of doing it.

راه های زیادی برای انجام آن.

So when was the last time you talked to

پس آخرین باری که با

someone on the phone like this?

کسی اینطور تلفنی صحبت کردید کی بود؟

Do you prefer to talk on the phone

آیا ترجیح می دهید با تلفن صحبت کنید

or do you prefer to send a message

یا ترجیح می دهید

through your mobile phone?

از طریق تلفن همراه خود پیام ارسال کنید؟

So I think these days I do it to be honest.

بنابراین فکر می کنم این روزها صادقانه بگویم این کار را انجام می دهم.

I do it a lot.

من این کار را زیاد انجام می دهم.

So I don't like talking on the phone

بنابراین من دوست

to people, especially when I'm calling

ندارم تلفنی با مردم صحبت کنم، به خصوص وقتی با

maybe a business or maybe someone that I have a problem with.

یک کسب و کار یا شاید کسی که با او مشکل دارم تماس می‌گیرم.

I prefer to send a text message

من ترجیح می‌دهم یک پیام متنی بفرستم

I don't know why I always find it much easier to do.

که نمی‌دانم چرا همیشه انجام آن برایم آسان‌تر است.

It is less stressful,

صادقانه بگویم، استرس کمتری دارد

to be honest.

.

Mohsen says.

محسن میگه

Thanks to the invention of the Internet,

به لطف اختراع اینترنت،

there are many benefits for human beings. Yes,

فواید زیادی برای انسان به همراه دارد. بله،

I think just because people are not speaking on the phone,

من فکر می کنم فقط به این دلیل که مردم با تلفن صحبت نمی کنند،

it does not mean that people are not communicating with each other.

به این معنی نیست که مردم با یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنند.

It just means now these days,

این فقط به این معنی است که اکنون این روزها،

people are choosing to do it in a different way.

مردم تصمیم می گیرند این کار را به روش دیگری انجام دهند.

They are choosing different methods to speak to each other.

آنها روش های مختلفی را برای صحبت با یکدیگر انتخاب می کنند.

So not talking directly like this.

بنابراین مستقیماً اینطور صحبت نکنید.

Hello?

سلام؟

Hello? Can you help me?

سلام؟ میشه به من کمک کنید؟

I have a problem

من یک مشکل دارم

Something is happening and I don't know what to do about it.

چیزی در حال رخ دادن است و من نمی دانم در مورد آن چه کنم.

So instead of talking on the phone,

بنابراین به جای صحبت با تلفن،

people will send a message instead.

مردم به جای آن پیام ارسال می کنند.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

It's much easier.

خیلی راحت تره

It's less stressful.

استرس کمتری داره

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Thank you, Mohsen.

ممنونم محسن

Thank you also, Lewis.

همچنین از شما متشکرم، لوئیس.

Thank you for getting involved today.

از شما برای مشارکت امروز متشکرم.

Would you like to see an old fashioned telephone box

آیا دوست دارید یک جعبه تلفن قدیمی ببینید،

So whenever people think of England,

بنابراین هر زمان که مردم به انگلستان فکر می کنند،

whenever people think of the United Kingdom,

هر زمان که مردم به انگلستان فکر می کنند،

quite often they will think of one of these

اغلب به یکی از اینها

they will think of the old fashioned telephone box.

فکر می کنند، به فکر جعبه تلفن قدیمی می افتند.

And there used to be lots and lots of these.

و قبلاً تعداد زیادی از اینها وجود داشت.

All over the place.

همه جا.

Many years ago, they used to be everywhere.

خیلی سال پیش همه جا بودند.

But nowadays you don't see so many

اما امروزه شما تعداد زیادی را نمی بینید

because people don't use them.

زیرا مردم از آنها استفاده نمی کنند.

I suppose if you go to London, you will see lots of these.

فکر می کنم اگر به لندن بروید، تعداد زیادی از این موارد را خواهید دید.

But other parts of the UK, if you travel around,

اما سایر نقاط بریتانیا، اگر به اطراف سفر کنید،

you will not see many public phones anymore.

دیگر تلفن های عمومی زیادی نخواهید دید.

Very few people use them.

افراد بسیار کمی از آنها استفاده می کنند.

Here's another

در اینجا یک

photograph So this is what the actual public phone used to look like.

عکس دیگر است بنابراین این همان چیزی است که تلفن عمومی واقعی قبلاً به نظر می رسید.

And there it is.

و آنجاست.

So you can see it's quite a basic thing.

بنابراین می توانید ببینید که این یک چیز کاملاً اساسی است.

You have a receiver, which is one of these,

شما یک گیرنده دارید که یکی از اینهاست

and then you have a dial.

و سپس یک شماره گیری دارید.

You can see the dial for dialling the number

می توانید شماره گیری شماره را ببینید

And if you look at the bottom, you can see there are two slots.

و اگر به پایین نگاه کنید، می توانید ببینید که دو اسلات وجود دارد.

And in there, you would put your money.

و در آنجا پول خود را می گذاشتید.

I remember when I was little,

یادم می‌آید وقتی کوچک بودم

the public phone box would take

، جعبه تلفن عمومی

$0.10

0.10

and $0.02 so you could actually make a phone call.

دلار و 0.02 دلار می‌گرفت تا بتوانید واقعاً یک تماس تلفنی برقرار کنید.

In the 1970s

در دهه

for just $0.02, that's all you had to do.

1970 فقط با 0.02 دلار، این تنها کاری است که باید انجام می دادید.

And I think you would get around about 3 minutes.

و من فکر می کنم شما حدود 3 دقیقه خواهید بود.

So $0.02 would give you around about 3 minutes.

بنابراین 0.02 دلار حدود 3 دقیقه به شما فرصت می دهد.

On the telephone.

روی تلفن.

Can you imagine that nowadays?

آیا می توانید این روزها را تصور کنید؟

I think it would cost a lot more than that.

من فکر می کنم هزینه آن بسیار بیشتر از این خواهد بود.

Here is another telephone.

اینم یه تلفن دیگه

This is a very popular telephone that was around in the 1970s.

این یک تلفن بسیار محبوب است که در دهه 1970 وجود داشت.

Everyone,

همه،

especially the trendy people,

به خصوص افراد مد روز،

the trendy, cool

افراد شیک و باحال

people would all have one of these phones.

، همگی یکی از این گوشی ها را خواهند داشت.

And this particular phone was called a trim phone.

و به این گوشی خاص تریم تلفن می گفتند.

T r i m trim.

T r i m trim.

And this particular phone was really popular during the 1970s.

و این گوشی خاص در دهه 1970 واقعاً محبوب بود.

It was a stylish phone.

گوشی شیکی بود

And many people had one of these in their house

و بسیاری از مردم یکی از اینها را در خانه خود داشتند،

because it looked really cool and trendy

زیرا واقعا جالب و مد روز به نظر می رسید،

I hope you've enjoyed today's livestream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

I hope it's been interesting because today we were talking all about

امیدوارم جالب بوده باشد، زیرا امروز در مورد

making telephone calls and words and expressions

برقراری تماس های تلفنی و کلمات و عبارات

connected to it more

مرتبط با آن بیشتر صحبت می

I, of course, will be back with you on Sunday.

کردیم، البته یکشنبه با شما بازخواهم گشت.

I hope you will join me then on Sunday.

امیدوارم روز یکشنبه به من بپیوندید.

It will be nice to see you here.

خوشحال میشم اینجا ببینمت

If you want to join me, not only myself, but also,

اگر می‌خواهید به من بپیوندید، نه تنها خودم، بلکه

uh, his Lordship

Mr. Steve will be here as well on Sunday.

آقای استیو نیز یکشنبه اینجا خواهد بود.

Joining us live as life can be.

پیوستن به ما زندگی می کنند که زندگی می تواند باشد.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

I've been with you for one hour and 10 minutes.

من یک ساعت و 10 دقیقه با شما هستم.

I hope you've enjoyed it.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

I will be back with you on Sunday.

من یکشنبه با شما برمی گردم.

Don't forget, it is the usual time.

فراموش نکنید، زمان معمول است.

I will put it on the screen.

من آن را روی صفحه نمایش خواهم گذاشت.

English addict life

زندگی معتاد انگلیسی

Sunday to PM UK

یکشنبه تا PM به

time is when I'm here with you,

وقت بریتانیا زمانی است که من اینجا با شما هستم،

so I hope you will join me then.

بنابراین امیدوارم که در آن زمان به من بپیوندید.

Thank you.

Galu galu ten.

متشکرم.

گالو گالو ده.

Who says I enjoyed it.

کی میگه لذت بردم

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Don't forget I am back with you on Sunday.

فراموش نکن من یکشنبه با شما برگشتم.

I feel a lot better now.

الان خیلی احساس بهتری دارم

I feel much better.

احساس خیلی بهتری دارم.

I have almost recovered from my

من تقریباً از

horrible experience.

تجربه وحشتناک خود بهبود یافته ام.

With COVID, but I do feel a lot better now.

با کووید، اما اکنون احساس خیلی بهتری دارم.

Thank you, Michael.

ممنون، مایکل.

After several dozen minutes of show of the show, Mr.

پس از چند ده دقیقه نمایش این برنامه، آقای

Duncan has admitted that he is still young.

دانکن اعتراف کرد که هنوز جوان است.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

That's very kind of you to say.

این خیلی لطف شماست که می گویید.

I do like to think that doing this is keeping me young

من دوست دارم فکر کنم که انجام این کار من را جوان نگه می دارد

and also sane as well,

و همچنین عاقل است،

because I do enjoy doing it, and I certainly do enjoy

زیرا از انجام آن لذت می برم و مطمئناً از

spending my time with you on the live chat.

گذراندن وقتم با شما در چت زنده لذت می برم.

So I hope you will join me again. Soon.

پس امیدوارم دوباره به من بپیوندید. به زودی.

This is Mr.

این آقای

Duncan saying Thanks for watching today.

دانکن است که می گوید از تماشای امروز تشکر می کنم.

I will leave you with some of the beautiful nature and also Mr.

من شما را با برخی از طبیعت زیبا و همچنین آقای

Steve and myself having some fun.

استیو و خودم در حال لذت بردن می گذارم.

And then I will be back with you on Sunday from 2 p.m.

و بعد از آن یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر با شما خواهم بود.

UK time.

به وقت انگلستان

And of course, until the next time we meet here I hope you have a good week.

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، امیدوارم هفته خوبی داشته باشید.

Have a good Saturday.

شنبه خوبی داشته باشید

And I will see you back here on Sunday.

و روز یکشنبه شما را دوباره اینجا خواهم دید.

And of course, until the next time we meet here.

و البته تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم.

Whatever you are doing, wherever you are going, stay safe and stay happy.

هر کاری که انجام می دهید، هر کجا که می روید، سالم بمانید و شاد باشید.

Keep that smile upon your face

as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Ta ta for now.

تا تا فعلا