"Obey me!" "I'm in charge" Control words and phrases - English Addict EXTRA - LIVE Chat + Lesson

Do you like English?

آیا شما انگلیسی را دوست دارید؟

Do you love the English language?

آیا عاشق زبان انگلیسی هستید؟

Then I have a feeling that you are in the right place.

آن وقت من این احساس را دارم که شما در جای درستی هستید.

Here we are.

اینجا هستیم.

We are back together again on a rather strange day.

در یک روز نسبتاً عجیب دوباره با هم برگشتیم.

We have sunshine.

ما آفتاب داریم

We also have showers as well,

ما همچنین دوش

some of which we might actually see during today's live stream.

داریم که ممکن است برخی از آنها را در جریان پخش زنده امروز ببینیم .

Yes, we are back together.

بله، ما دوباره با هم هستیم.

English addict is once more on YouTube.

معتاد انگلیسی بار دیگر در یوتیوب است.

Life as live can be from the birthplace of the English language,

زندگی به عنوان زنده می تواند از زادگاه زبان انگلیسی باشد،

which just happens to be, Oh my goodness, I don't believe it.

که اتفاقاً چنین است، خدای من، من آن را باور نمی کنم.

It is England. Mm.

انگلستان است. مم

Oh, there you are.

اوه، شما اینجا هستید.

Hi, everybody. This is Mr. Duncan in England.

سلام به همه. این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay? I hope so.

حالت خوبه؟ امیدوارم.

Are you feeling happy today?

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I hope there is a smile on your face.

امیدوارم لبخند بر لبانتان باشد.

I know for many people.

من برای بسیاری از مردم می دانم.

There are not many reasons to smile.

دلایل زیادی برای لبخند زدن وجود ندارد.

But I'm sure if you think carefully, we can.

اما مطمئنم اگر خوب فکر کنید، می توانیم.

We can think of five reasons to be happy.

ما می توانیم به پنج دلیل برای شاد بودن فکر کنیم.

I'm sure you can find your own five reasons.

من مطمئن هستم که شما می توانید پنج دلیل خود را پیدا کنید.

Can you think of five reasons to be happy?

آیا می توانید به پنج دلیل برای شاد بودن فکر کنید؟

Five, that's all.

پنج، همین.

Of course.

البته.

Everything here is much better now.

الان همه چیز اینجا خیلی بهتر است.

Everything has changed.

همه چیز تغییر کرده است.

You may have heard on the news.

شاید در اخبار شنیده باشید.

We have a change of leadership once again.

ما یک بار دیگر تغییر رهبری داریم.

How many more prime ministers are we going to have?

قرار است چند نخست وزیر دیگر داشته باشیم؟

So goodbye, Boris Johnson.

پس خداحافظ بوریس جانسون.

And I suppose we should say hello to our new prime minister.

و من فکر می کنم باید به نخست وزیر جدیدمان سلام کنیم.

Here she is.

او اینجاست.

Oh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

There she is, Liz Truss.

او اینجاست، لیز تراس.

Everything's going to be all right.

همه چیز درست میشه

Don't panic. Don't worry.

وحشت نکنید. نگران نباشید.

Everything in the world is going to be just fine.

همه چیز در دنیا خوب خواهد بود.

Now, Liz is in town, apparently so.

حالا، لیز در شهر است، ظاهراً همینطور است.

I hope you're feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

Can you think of five things to be happy about?

آیا می توانید به پنج چیز برای شاد بودن فکر کنید؟

Just five.

فقط پنج

Perhaps the sun is in the sky shining brightly.

شاید خورشید در آسمان است که به شدت می درخشد.

Maybe you are going to see a friend.

شاید قرار باشد دوستی را ببینی.

Maybe you have already seen a special friend.

شاید قبلاً یک دوست خاص را دیده باشید.

Maybe you are going away somewhere nice.

شاید داری میری یه جای خوب

Maybe you are doing something you enjoy doing very much.

شاید شما در حال انجام کاری هستید که از انجام آن بسیار لذت می برید.

Plenty of reasons to be happy today.

دلایل زیادی برای شاد بودن امروز

And my name for those who don't know I am Mr.

و نام من برای کسانی که نمی دانند من آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلستان هستم.

I like the English language.

من زبان انگلیسی را دوست دارم.

You may have noticed I am one of those.

شاید متوجه شده باشید که من یکی از آنها هستم.

I am an English addict

من یک معتاد انگلیسی هستم

and I have a feeling I have a strange feeling in my right leg

و احساس می کنم در پای راستم احساس عجیبی دارم

that you are also a big fan of English.

که شما هم از طرفداران پر و پا قرص انگلیسی هستید.

So we are here today once more with our special midweek

بنابراین ما امروز یک بار دیگر با پخش زنده ویژه اواسط هفته اینجا هستیم

live stream and you are very welcome to join in with the live chat.

و شما بسیار خوش آمدید که در چت زنده بپیوندید.

In fact, we have lots of things coming up today.

در واقع، ما امروز چیزهای زیادی در پیش داریم.

We also have

ما همچنین

a special guest coming up today,

امروز یک مهمان ویژه داریم،

a very special guest in the studio.

یک مهمان بسیار ویژه در استودیو.

I have a feeling that you already know who it is.

من احساس می کنم که شما از قبل می دانید آن کیست.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So we have made it all the way to the middle of another week.

بنابراین ما آن را به اواسط یک هفته دیگر رساندیم.

Yes, it's Wednesday.

بله، چهارشنبه است.

TBD, TBD, TBD, TBD, TBD, TBD,

TBD، TBD، TBD، TBD، TBD، TBD،

TBD, TBD, TBD, TBD, TBD, TBD, TBD.

TBD، TBD، TBD، TBD، TBD، TBD، TBD.

Wednesday is here once more

چهارشنبه یک بار دیگر اینجاست

and we are all together once again,

و ما یک بار دیگر همه با هم هستیم

I, I hope your Wednesday is going as well as as it can.

، امیدوارم چهارشنبه شما به بهترین شکل ممکن پیش برود.

But can you think can you think of five things

اما آیا می توانید فکر کنید که آیا می توانید به پنج چیز

to be happy about?

برای خوشحالی فکر کنید؟

Too much doom and gloom around, including here in the U.K.

عذاب و تاریکی بیش از حد در اطراف، از جمله اینجا در بریتانیا

and perhaps where you are.

و شاید جایی که شما هستید.

But I'm sure if we think carefully, we can think of five things

اما مطمئنم که اگر با دقت فکر کنیم، می‌توانیم به پنج چیز فکر کنیم

that are really, really nice, things that make us happy.

که واقعاً بسیار خوب هستند، چیزهایی که ما را خوشحال می‌کنند.

Maybe you are feeling happy about it

شاید

at this very second.

در همین لحظه از این بابت خوشحال باشید.

Hello to the live chat as well.

سلام به چت زنده هم.

Oh, we have Vitesse in first place today.

اوه، ما امروز ویتسه را در رتبه اول داریم.

Congratulations. Vitesse.

تبریک می گویم. ویتسه

You are first on today's live chat,

شما اولین بار در چت زنده امروز هستید،

It would appear that the champion of the live chat is back.

به نظر می رسد قهرمان چت زنده برگشته است.

It would appear that Vitesse has been exercising his finger.

به نظر می رسد که ویتسه انگشت خود را تمرین داده است.

He has the fastest finger on the live chat.

او سریع ترین انگشت را در چت زنده دارد.

We also have Mohsin Claudia is here as well.

محسن کلودیا هم اینجاست.

Hello to Claudia.

سلام به کلودیا

It's so nice to see you here, Claudia.

خیلی خوشحالم که تو را اینجا می بینم، کلودیا.

Welcome back.

خوش برگشتی.

Also, Florence Palmira, we also have Niki.

همچنین فلورانس پالمیرا، نیکی را هم داریم.

Hello, Niki. Nice to see you as well.

سلام نیکی از دیدن شما هم خوشحالم

Also joining us today, Marwa Mo

مروا مو نیز که امروز به ما ملحق شد،

talking to me from very far.

از راه دور با من صحبت می کند.

Hello.

Also, who else is here today?

سلام.

همچنین، چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Hello, red, red, red thread.

سلام نخ قرمز قرمز قرمز.

I like your name.

اسمت را دوست دارم.

Is that your favourite colour?

آیا این رنگ مورد علاقه شماست؟

I wouldn't sign dragons all this

من اژدها را امضا نمی کنم این همه

Vitoria is here as well.

ویتوریا اینجاست.

I always try to include everyone when I'm saying hello.

من همیشه سعی می‌کنم وقتی سلام می‌کنم همه را در بر بگیرم.

So if I miss you out, please don't complain.

پس اگه دلم برات تنگ شده لطفا شکایت نکن

I don't mean to.

من قصد ندارم

Trust me.

به من اعتماد کن.

Magdalena is here as well.

ماگدالنا نیز اینجاست.

William.

ویلیام

Oh, should I say Willian Melo.

اوه، باید بگویم ویلیان ملو.

Hello, Willian Melo And

سلام، ویلیان ملو و

also happy Independence Day

همچنین روز استقلال را

to all those watching in Brazil.

به همه کسانی که در برزیل تماشا می کنند تبریک می گویم.

Hello to you and hello to everyone watching in Brazil.

سلام به شما و سلام به همه کسانی که در برزیل تماشا می کنند.

I hope you are having lots of lovely festivities is

امیدوارم جشن های دوست داشتنی زیادی

to celebrate your Independence Day.

برای جشن گرفتن روز استقلال خود داشته باشید.

Very nice.

بسیار خوب.

We also have LP's hug.

آغوش LP هم داریم.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

Giving me a little. Ooh, one of those.

کمی به من می دهد. اوه یکی از اونها

Very nice. Thank you very much.

بسیار خوب. بسیار از شما متشکرم.

I really needed one of those today.

امروز واقعا به یکی از اینها نیاز داشتم.

Also we have who else is here?

همچنین ما داریم که چه کسی دیگر اینجاست؟

Oh, very interesting. We have.

اوه خیلی جالبه ما داریم.

I think we have somebody new here.

من فکر می کنم ما یک نفر جدید اینجا داریم.

Hello, Asa

سلام، آسا

is hello to you.

به شما سلام.

Are there or is there?

هست یا هست؟

Hello to you. Where are you watching at the moment?

درود بر تو. در حال حاضر کجا را تماشا می کنید؟

Apparently it is your first time watching the live stream.

ظاهراً اولین بار است که پخش زنده را تماشا می کنید.

So can I say welcome, welcome, welcome.

پس می توانم بگویم خوش آمدید، خوش آمدید، خوش آمدید.

Very nice. Nice to see you here

بسیار خوب. از دیدن شما در اینجا

and I hope you have a nice time on the live chat today.

خوشحالم و امیدوارم امروز اوقات خوبی را در چت زنده داشته باشید.

This is the friendliest place on the internet.

اینجا دوستانه ترین مکان در اینترنت است.

We have a lovely English corner right here

on YouTube live every Sunday

هر یکشنبه

and Wednesday from 2 p.m.

و چهارشنبه هر هفته از ساعت 2 بعد از ظهر یک گوشه انگلیسی دوست‌داشتنی در یوتیوب داریم.

UK. Time is when you can find us here.

انگلستان. زمان زمانی است که می توانید ما را اینجا پیدا کنید.

Yes, we have a special guest here today in the studio.

بله، امروز اینجا در استودیو یک مهمان ویژه داریم.

I'm not sure if you've heard the news.

مطمئن نیستم این خبر را شنیده اید یا نه.

It was announced right here last Sunday.

یکشنبه گذشته همین جا اعلام شد.

If you didn't hear it, you will find

اگر آن را نشنیده اید،

you will find the the answer to the question.

متوجه خواهید شد که پاسخ سوال را خواهید یافت.

A little bit later.

کمی بعد.

Claudia says Five reasons to be happy we are alive.

کلودیا می گوید پنج دلیل برای شاد بودن ما زنده ایم.

Yes, that is always a good reason to be happy.

بله، این همیشه دلیل خوبی برای شاد بودن است.

We can read this message because our mind works well.

ما می توانیم این پیام را بخوانیم زیرا ذهن ما به خوبی کار می کند.

That is it. Yes. If you if you have

همین است. آره. اگر

the chance every morning to

هر روز صبح این فرصت را دارید که

open your eyes and experience another one of these

چشمانتان را باز کنید و یکی دیگر از این

days, it's very good.

روزها را تجربه کنید، خیلی خوب است.

We are healthy.

ما سالم هستیم.

Well, most of us are.

خب، بیشتر ما هستیم.

We all have something

همه ما چیزی داریم

that makes us feel unwell.

که باعث می شود احساس ناخوشی کنیم.

We all have the occasional ache

همه ما گاهی اوقات درد

and pain.

و درد داریم.

We have a roof over our head. Yes.

ما سقفی بالای سرمان داریم. آره.

If we are lucky.

اگر خوش شانس باشیم.

If we are very lucky, we will have a place to live, a place to call our home.

اگر خیلی خوش شانس باشیم، جایی برای زندگی خواهیم داشت، جایی که به آن خانه مان بنامیم.

A roof over your head.

سقفی بالای سرت

Another good reason to be happy.

یک دلیل خوب دیگر برای شاد بودن

Oh, and also we have Mr.

اوه، و همچنین ما آقای

Duncan here as well.

دانکن را اینجا نیز داریم.

Well, I suppose that might be a reason to be happy.

خب، فکر می کنم این ممکن است دلیلی برای خوشحالی باشد.

Some people might disagree.

ممکن است برخی افراد مخالف باشند.

They might say it is a reason to be unhappy.

ممکن است بگویند این دلیلی برای ناراضی بودن است.

Hello, Baltazar.

سلام بالتازار

Hello from Goodbye Bissau.

سلام از خداحافظ بیسائو.

Hello, Baltazar.

سلام بالتازار

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I don't recognise your name.

من اسم شما را نمی شناسم

Is it your first time here?

آیا اولین بار است که اینجا هستید؟

Please let me know if it is your first time.

لطفا اگر اولین بار است به من اطلاع دهید.

Maybe I will give you a lovely round of applause as well.

شاید من هم یک دور تشویقی دوست داشتنی به شما بدهم .

Hello.

Also to who else is here?

سلام.

همچنین برای چه کسی دیگر اینجاست؟

Zika is here as well.

زیکا اینجا هم هست.

Oh, joining us today.

اوه، امروز به ما بپیوندید

You know who?

میدونی کیه؟

Luis Mendez.

لوئیس مندز

He's here today. Hello, Louis.

او امروز اینجاست سلام، لویی.

I hope you are also well on this Wednesday,

امیدوارم شما هم در این چهارشنبه خوب باشید،

we are right into September.

درست به شهریور رسیدیم.

It's here. There is nothing we can do about it.

اینجاست. هیچ کاری نمی توانیم در مورد آن انجام دهیم.

So we are now approaching autumn here in the UK.

بنابراین ما اکنون در اینجا در بریتانیا به پاییز نزدیک می شویم.

So over the next few weeks you will notice the trees behind me.

بنابراین در چند هفته آینده شما متوجه درختان پشت سر من خواهید شد.

All of the trees will begin to change

همه درختان

colour over the next few weeks as autumn arrives

طی چند هفته آینده با رسیدن پاییز به

here in the UK.

اینجا در بریتانیا شروع به تغییر رنگ خواهند کرد.

Victoria Hello Victoria.

ویکتوریا سلام ویکتوریا.

You might be right.

ممکن است حق با شما باشد.

Is your special guest

آیا مهمان ویژه شما

a pensioner?

مستمری بگیر است؟

You might be right.

ممکن است حق با شما باشد.

You might be spot on even.

شما ممکن است حتی در آن نقطه.

Hello.

Also to have I said hello to Magdalena.

سلام.

همچنین برای اینکه به ماگدالنا سلام کردم.

However I said hello to Magdalena.

با این حال من به ماگدالنا سلام کردم.

I think I have

فکر می کنم

today we are talking about being in control.

امروز داریم در مورد کنترل بودن صحبت می کنیم.

You have control of something, maybe something you are holding in your hand

شما کنترل چیزی را دارید، شاید چیزی که در دست

that you are using to operate a machine.

دارید و از آن برای کار با دستگاه استفاده می کنید.

I have my own controls here, so to control

من اینجا کنترل‌های خودم را دارم، بنابراین کنترل کردن

something means to have the ability

چیزی به معنای داشتن

to decide what happens.

توانایی تصمیم‌گیری درباره آنچه اتفاق می‌افتد است.

And when you have control.

و زمانی که شما کنترل دارید.

So I suppose if you are driving a car, you are controlling the car.

بنابراین من فکر می کنم اگر شما در حال رانندگی یک ماشین هستید، ماشین را کنترل می کنید.

If you are driving or piloting

اگر در حال رانندگی یا

an aeroplane, you are in control.

خلبانی هواپیما هستید، کنترل آن بر عهده شماست.

I'm always fascinated by the fact

من همیشه مجذوب این واقعیت

that the thing you hold onto when you're flying a plane,

هستم که چیزی که هنگام پرواز با هواپیما به آن دست می گیرید،

if you are flying an aeroplane, it is called a joystick.

اگر با هواپیما پرواز می کنید، به آن جوی استیک می گویند.

Joystick.

جوی استیک.

It's very strange, isn't it, that.

خیلی عجیب است، اینطور نیست.

Hey, very weird.

هی خیلی عجیبه

A very weird term.

یک اصطلاح بسیار عجیب

Please grab hold of my joystick.

لطفا جوی استیک من را بگیرید.

I am losing control.

دارم کنترلمو از دست میدم

What?

چی؟

There's no answer to that.

هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد

I have changed my career.

من حرفه ام را تغییر داده ام.

Oh, Willian has some big news for us.

اوه، ویلیان یک خبر مهم برای ما دارد.

I have changed my career from accounting to

من حرفه خود را از حسابداری به

software, quality assurance.

نرم افزار، تضمین کیفیت تغییر داده ام.

I like the sound of that title.

من صدای آن عنوان را دوست دارم.

It sounds to me as if you are making sure

به نظر من به نظر می رسد که شما مطمئن هستید

that software that is provided

که نرم افزار ارائه شده

or sold actually operates.

یا فروخته شده واقعاً کار می کند.

Or maybe you are there to help people

یا شاید شما برای کمک به افراد در

if they have problems with their computer software.

صورتی که با نرم افزار رایانه خود مشکل دارند، آنجا هستید.

I have to be honest with you,

من باید با شما صادق باشم،

it does happen a lot even for me,

حتی برای من هم خیلی اتفاق می افتد،

and I like to think that I'm very good

و من دوست دارم فکر کنم که

at operating computers, but even I have problems sometimes.

در کار با کامپیوتر بسیار خوب هستم، اما حتی گاهی اوقات مشکل دارم.

Palmero is here and hello Mr.

پالمرو اینجاست و سلام آقای

Duncan.

دانکن.

I am holding my phone and I am outside.

گوشیم را در دست دارم و بیرون هستم.

I suppose the big question is how good is your signal?

فکر می کنم سوال بزرگ این است که سیگنال شما چقدر خوب است؟

Is it a good signal

آیا سیگنال خوبی است

or do I keep

یا من همیشه

buffering all the time?

بافر را حفظ می کنم؟

I hope you can hear and see me. All right.

امیدوارم بتوانید مرا بشنوید و ببینید. خیلی خوب.

Thank you, Palmira, for joining me.

از شما متشکرم، پالمیرا، که به من ملحق شدید.

I'm always fascinated to find out how you are watching.

من همیشه مجذوب این هستم که بفهمم شما چگونه تماشا می کنید.

Some people are at home relaxing.

برخی از افراد در خانه هستند و در حال استراحت هستند.

Some people are watching me on their mobile devices.

برخی از مردم با دستگاه های تلفن همراه خود مرا تماشا می کنند.

Some people are sitting very comfortably

بعضی ها خیلی راحت نشسته اند و

watching me on their TV.

من را در تلویزیون نگاه می کنند.

It's incredible.

باورنکردنیه.

So if you are watching me now on your big screen TV,

بنابراین اگر اکنون من را در تلویزیون صفحه بزرگ خود تماشا می کنید،

I hope my face is not too scary.

امیدوارم چهره من خیلی ترسناک نباشد.

I hope not.

امیدوارم اینطور نباشه.

So a change of career for Willian.

بنابراین تغییر شغل برای ویلیان.

That might also be a clue

این ممکن است سرنخی

for our special guest today,

برای مهمان ویژه امروز ما باشد،

someone who does not normally appear on Wednesday,

کسی که معمولاً چهارشنبه حاضر نمی شود،

but he will be with us in a few moments time.

اما چند لحظه دیگر با ما خواهد بود.

Hello to Christiane.

سلام به کریستین.

Hello to you. It's very nice.

درود بر تو. خیلی خوبه.

Christiane Alexander Bellerin, nice to see you here.

کریستیان الکساندر بلرین، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Where are you watching at the moment?

در حال حاضر کجا را تماشا می کنید؟

Lots of people joining now in the live chat.

اکنون افراد زیادی در چت زنده می‌پیوندند.

We have lots of things to show you.

ما چیزهای زیادی برای نشان دادن به شما داریم.

We went out last night to do something

ما دیشب بیرون رفتیم تا کاری انجام دهیم

that some people might describe as illegal.

که ممکن است برخی آن را غیرقانونی توصیف کنند.

Mr. Steve is doing something

آقای استیو کاری انجام می

that he always does it this time of year.

دهد که همیشه در این زمان از سال انجام می دهد.

Can you guess what it is?

آیا می توانید حدس بزنید که آن چیست؟

It is something that Steve always does

این کاری است که استیو همیشه

normally in September.

در سپتامبر انجام می دهد.

But do you know what it is?

اما آیا می دانید چیست؟

Something he likes doing in the kitchen,

کاری که دوست دارد در آشپزخانه انجام دهد،

something he enjoys making.

کاری که از ساختنش لذت می برد.

The only problem is

تنها مشکل

the things that Mr.

این است که چیزهایی که آقای

Steve needs

استیو به

is in very short supply.

آنها نیاز دارد بسیار کم است.

That means there isn't much of it around or there isn't much of it available.

این بدان معناست که مقدار زیادی از آن در اطراف وجود ندارد یا مقدار زیادی از آن در دسترس نیست.

So last night we had to go and

پس دیشب مجبور شدیم بریم و

get some of those things

from a person's garden.

از باغ یک نفر مقداری از آن چیزها را بیاوریم.

Yeah,

بله

you might say that this is a

، ممکن است بگویید که این یک

type of confection, but we were outside last night wondering around the place in which we live

نوع شیرینی است، اما ما دیشب بیرون بودیم و در مورد مکانی که در آن زندگی می کنیم فکر می

and we were doing something that might be described as illegal,

کردیم و کاری انجام می دادیم که ممکن است غیرقانونی باشد،

maybe against the law, even.

شاید خلاف قانون، حتی.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

I don't like the sound of that.

از صداش خوشم نمیاد

Hi, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

Thanks for mentioning my name.

با تشکر از ذکر نام من

It is not my first time I have been following you for years.

این اولین بار نیست که سال هاست شما را دنبال می کنم.

Believe it or not, you have helped me a lot in my path to learn English.

باور کنید یا نه، شما در مسیر یادگیری زبان انگلیسی به من کمک زیادی کردید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Thank you for coming back to let me know.

ممنون که برگشتی و بهم خبر دادی

I do sometimes hear from my viewers

گاهی اوقات از بینندگانم

or maybe from my online students

یا شاید از دانش‌آموزان آنلاینم می‌شنوم

who've been watching me for many years and they say, Mr.

که سال‌هاست مرا تماشا می‌کنند و می‌گویند، آقای

Duncan, thank you for helping me learn English.

دانکن، از اینکه به من در یادگیری زبان انگلیسی کمک کردی متشکرم.

And I have to say, as a teacher,

و باید بگویم، به عنوان یک معلم،

it is

این

music to my ears, so it always makes me feel happy.

موسیقی در گوش من است، بنابراین همیشه احساس خوشحالی در من ایجاد می کند.

It is nice to go back and tell your teacher

خوب است که به عقب برگردید و به معلم خود بگویید

that they helped you in many ways.

که آنها در بسیاری از موارد به شما کمک کردند.

So thank you very much.

خوب، خیلی ممنون.

I do appreciate that very much.

من از آن بسیار قدردانی می کنم.

Hwang is here. Hello, Hwang.

هوانگ اینجاست سلام هوانگ

Actually, maybe I can't understand all the things you say,

در واقع، شاید من نتوانم همه چیزهایی که شما می گویید را درک کنم،

but I try to learn more.

اما سعی می کنم بیشتر یاد بگیرم.

Well, of course, if you want to have captions

خوب، البته، اگر می خواهید در

during the live stream, you can.

طول پخش زنده زیرنویس داشته باشید، می توانید.

You have to activate

شما باید زیرنویس ها را

the captions and you can have them during the live stream.

فعال کنید و می توانید آنها را در جریان پخش زنده داشته باشید.

Also, don't forget, you can have captions

همچنین، فراموش نکنید،

when you watch the recording of this live stream.

هنگام تماشای ضبط این پخش زنده می توانید زیرنویس داشته باشید.

So whether you are watching it now live

بنابراین چه در حال تماشای آن به صورت زنده باشید

or if you are watching the recording,

و چه اگر ضبط شده را تماشا می‌کنید،

they are live captions and recorded captions.

زیرنویس‌های زنده و زیرنویس‌های ضبط شده هستند.

They are always available.

آنها همیشه در دسترس هستند.

I always try to make them available.

من همیشه سعی می کنم آنها را در دسترس قرار دهم.

By the way, have you seen my new lesson?

راستی، درس جدیدم رو دیدی؟

There is a new lesson on my YouTube channel.

یک درس جدید در کانال یوتیوب من وجود دارد.

All about being outside in public

همه چیز در مورد حضور در بیرون در ملاء عام

amongst the people

در میان مردم

on show for all to see.

در نمایش برای دیدن همه.

Have you seen it?

آیا آن را دیده اید؟

If you haven't seen it yet, don't worry.

اگر هنوز آن را ندیده اید، نگران نباشید.

I have put the link to the video underneath

من لینک ویدیو را در زیر

this actual live stream.

این پخش زنده واقعی قرار داده ام.

So in the description underneath

بنابراین در توضیحات زیر

you will find the link to my latest video lesson.

لینک آخرین درس ویدیویی من را پیدا خواهید کرد.

And it's quite interesting actually.

و در واقع بسیار جالب است.

I was walking around the streets with lots of people

من در خیابان ها قدم می زدم و مردم زیادی به

staring at me, wondering what I was up to.

من خیره شده بودند و فکر می کردند که من چه کار می کنم.

So it was interesting. Yes.

پس جالب بود آره.

Maria Hello. Mark here. Saeed Mr.

ماریا سلام. اینجا علامت بزنید سعید آقای

Duncan, you are my teacher for ten or more.

دانکن، ده یا بیشتر معلم من هستی.

Do you mean ten years or ten months or maybe ten weeks

منظورتان ده سال یا ده ماه یا شاید ده هفته

or perhaps ten days or maybe 10 minutes?

یا شاید ده روز یا شاید 10 دقیقه است؟

Thank you very much, Maria, for letting me know.

خیلی ممنون، ماریا، که به من اطلاع دادی.

That's very kind of you as well.

این هم از نظر شما خیلی مهربان است.

I know that the person who is coming up today is Mr.

من می دانم که شخصی که امروز می آید آقای

Steve.

استیو است.

You were actually saying that he will be here on Wednesday,

اتفاقاً می‌گفتید که او چهارشنبه اینجا خواهد

by the way. Mr.

بود. آقای

Duncan, I am watching your live stream

دانکن، من دارم پخش زنده شما را

with my Samsung handheld device.

با دستگاه دستی سامسونگ تماشا می کنم.

Thank you. My hair.

متشکرم. موی من.

You might be right.

ممکن است حق با شما باشد.

Yes, it might be. Mr. Steve

بله، ممکن است. آقای استیو

as all a surprise guest

به عنوان یک مهمان غافلگیرکننده

and we will be talking about what Steve is doing

و ما تا چند لحظه دیگر در مورد کارهایی که استیو در آشپزخانه انجام می دهد صحبت خواهیم کرد

in the kitchen in a few moments.

.

So Mr. Steve will be here.

بنابراین آقای استیو اینجا خواهد بود.

There is no secret anymore.

دیگر هیچ رازی وجود ندارد.

That's it.

خودشه.

The cat is out of the bag.

گربه بیرون از کیف است.

Mr. Steve will be joining us in a few moments from now.

آقای استیو تا چند لحظه دیگر به ما خواهد پیوست.

And I hope you will stay with us for that.

و امیدوارم برای آن با ما بمانید.

We are like he's on Wednesday

ما مثل او در چهارشنبه هستیم

and I hope you are enjoying your day so far.

و امیدوارم تا اینجا از روز خود لذت برده باشید.

Here we are.

اینجا هستیم.

We are live right now, 2:26 o'clock, 4 minutes away from Mr.

ما در حال حاضر زنده هستیم ، ساعت 2:26، 4 دقیقه با آقای استیو فاصله داریم

Steve.

He will be here with us, joining us to let us know what he has been up to.

.

او اینجا با ما خواهد بود و به ما می پیوندد تا به ما اطلاع دهد که چه کاری انجام داده است.

By the way, if you look behind me now, you might see lots of birds flying by

به هر حال، اگر الان به پشت سر من نگاه کنید ، ممکن است پرنده های زیادی را ببینید که در حال پرواز

and they are actually house martins.

هستند و در واقع مارتین های خانگی هستند.

There are hundreds of house martins,

صدها مارتین خانگی وجود دارد،

small birds that often nest

پرندگان کوچکی که اغلب

on or near people's houses.

روی یا نزدیک خانه های مردم لانه می کنند.

And you might notice behind me right now they are flying all around.

و ممکن است متوجه شوید که پشت سر من در حال حاضر در حال پرواز هستند.

They are actually feeding they are feeding on the flies.

آنها در واقع از مگس ها تغذیه می کنند.

So they normally fly around and whilst they are flying,

بنابراین آنها به طور معمول به اطراف پرواز می کنند و در حالی که در حال پرواز هستند،

they will eat the flies that are in the air.

مگس هایی را که در هوا هستند می خورند.

So you might notice behind me there are lots of birds

بنابراین ممکن است متوجه شوید که پشت سر من پرندگان زیادی در حال

swooping around and they are the lovely house martins

چرخیدن هستند و آنها خانه های مارتین دوست داشتنی هستند

which I am always glad to see here today.

که من همیشه از دیدن آنها امروز در اینجا خوشحالم.

We are talking about travel as well

ما در مورد سفر نیز صحبت می

because we are thinking of doing some travelling.

کنیم زیرا به فکر انجام برخی سفرها هستیم.

Sadly, we won't be going abroad.

متأسفانه ما به خارج از کشور نمی رویم.

We're not going to a foreign place overseas.

ما به یک مکان خارجی در خارج از کشور نمی رویم.

However, we might be going somewhere around

با این حال، ممکن است به جایی در

this country, maybe somewhere in England.

این کشور برویم، شاید جایی در انگلستان.

We were thinking of going to the south of England,

ما به این فکر می کردیم که به جنوب انگلستان

visiting somewhere around there, and I had the amazing thought

برویم، از جایی در اطراف دیدن کنیم، و من فکر شگفت

of travelling by train.

انگیز سفر با قطار را داشتم.

And I have to be honest with you, I haven't used the railway, I haven't used to train

و من باید با شما صادق باشم، من از راه آهن استفاده نکرده ام، مدت زیادی است که تمرین

for a very long time, so I thought it would be fun for us to go travelling by train.

نکرده ام، بنابراین فکر کردم برای ما لذت بخش است که با قطار به سفر برویم.

However, when I went to the train website

با این حال، وقتی برای همه بلیط ها و خدمات موجود به وب سایت قطار رفتم، از اینکه فهمیدم

for all of the tickets and the available services,

I was rather shocked to find out how expensive

it is to use a train

استفاده از قطار

to travel by train around the country.

برای سفر با قطار در سراسر کشور چقدر گران است، شوکه شدم.

For example, where I live now

به عنوان مثال، جایی که من اکنون زندگی می

and it is a fairly rural area in the countryside

کنم و یک منطقه نسبتاً روستایی در حومه شهر است

and I suppose I'm around 160, maybe 155

و فکر می کنم حدود 160، شاید 155

or 160 miles away from London.

یا 160 مایل با لندن فاصله دارم.

However, in the past I used to travel to London

با این حال، در گذشته من به لندن

and it would only cost around about 20

سفر می کردم و فقط حدود 20

or 25 or maybe £30.

یا 25 یا شاید 30 پوند هزینه داشت.

The other day

روزی

I happened to look, I checked the price

که به طور اتفاقی نگاه کردم، قیمت را بررسی کردم،

and can you believe it? £100

باورتان می شود؟ 100 پوند

to travel to London by train, which I thought was rather expensive.

برای سفر به لندن با قطار، که به نظر من بسیار گران بود.

So I have to be honest with you, I was

بنابراین باید با شما صادق باشم، از اینکه فهمیدم

I was rather surprised to find out how expensive it is

to travel by train around the country.

سفر با قطار در سراسر کشور چقدر گران است، تعجب کردم.

I have to be honest, it was a bit of a shock, to be honest with you.

باید صادقانه بگویم ، کمی شوکه کننده بود، صادقانه با شما.

And if we want to travel to the south coast of England,

و اگر بخواهیم به سواحل جنوبی انگلستان سفر

it was £147 for each person

کنیم، برای هر نفر 147 پوند بود که

to travel to the south coast of England by train.

با قطار به سواحل جنوبی انگلستان سفر کرد.

Of course, that is also with the return as well.

البته با بازگشت هم همینطور است.

So you are returning with the same ticket.

پس شما با همان بلیط برمی گردید.

But I was I was I was a little surprised to find out

اما وقتی در آنجا بودم، کمی متعجب شدم وقتی فهمیدم

just how expensive travelling by train actually is.

واقعاً سفر با قطار چقدر گران است.

So I suppose a good question in a few moments might be

بنابراین من فکر می کنم یک سوال خوب در چند لحظه ممکن است این باشد

have you ever travelled by train recently?

که آیا اخیراً با قطار سفر کرده اید؟

Is it an expensive way to travel?

آیا این یک راه گران برای سفر است؟

Because it would appear that here in the UK

زیرا به نظر می رسد که اینجا در انگلستان

it is definitely a very expensive

قطعاً یک

form of transport, I think. So

نوع حمل و نقل بسیار گران است. بنابراین

he will be with us in a few moments. Yes.

او تا چند لحظه دیگر با ما خواهد بود. آره.

As promised, our special guest will be coming up

همانطور که قول داده بودیم، میهمان ویژه ما

right after this

بلافاصله بعد از این

it would be so nice to be able to just go away

می آید، خیلی خوب است که بتوانیم

somewhere on holiday,

در تعطیلات به جایی برویم،

maybe next month, maybe the month after, maybe.

شاید ماه آینده، شاید ماه بعد، شاید.

Maybe never. Who knows?

شاید هیچوقت. چه کسی می داند؟

This is English addicts on Wednesday and well,

این معتادان انگلیسی در چهارشنبه است و خوب

something very strange is about to happen.

، اتفاق بسیار عجیبی در شرف وقوع است.

Oh, hello. Wow.

اوه سلام. وای.

Oh, surprise, surprise.

اوه، تعجب، تعجب.

This is. This is a big surprise. Is it?

این هست. این یک شگفتی بزرگ است. آیا این است؟

Why did you tell people I was.

چرا به مردم گفتی من هستم

I know we did tell people on Sunday that I might be on on Wednesday.

می دانم که یکشنبه به مردم گفتیم که ممکن است روز چهارشنبه باشم.

Yes. I was making a hint today that there was a special guest.

آره. امروز داشتم اشاره می کردم که یک مهمان ویژه آمده است.

And the special guest is this guy, Mr. Steve.

و مهمان ویژه این مرد، آقای استیو است.

And I am, of course, not working,

و من، البته،

at least

حداقل

not today, although I am working hard in the kitchen. Yes.

امروز کار نمی کنم، اگرچه در آشپزخانه سخت کار می کنم. آره.

So when you talk about working, you can be doing a sort of small job around the house

بنابراین وقتی در مورد کار صحبت می‌کنید، می‌توانید یک نوع کار کوچک در خانه انجام دهید

or of course, you can be in some sort of employment as well.

یا البته می‌توانید در نوعی شغل نیز باشید.

But Mr.

اما آقای

Steve is no longer in employment at the moment.

استیو در حال حاضر دیگر مشغول به کار نیست.

He's now taking it easy,

او اکنون دارد آسان می گیرد،

taking it easy, although it doesn't feel like it, because today I am making dams right there.

آسان می گیرد، هرچند که این احساس را ندارد، زیرا امروز من درست همان جا سد می سازم.

Oh, okay.

Then that was the next thing I was going to say. Right?

اوه، باشه

بعد این حرف بعدی بود که می خواستم بگویم. درست؟

Okay. Was nice.

باشه. خوب بود.

Show people what this T-shirt is all about.

به مردم نشان دهید که این تی شرت چیست.

Okay, so you've got a teaser here.

خوب، پس شما یک تیزر در اینجا دارید.

There's my picture.

اونجا عکس منه

There's my name. Yeah, well, it doesn't say Mr. Steve.

اسم من هست بله، خوب، نمی گوید آقای استیو.

So this is what Steve has been wearing over the past couple of weeks.

بنابراین این همان چیزی است که استیو در چند هفته گذشته پوشیده است.

As he was preparing to finish his work,

در حالی که داشت آماده می شد کارش را تمام کند،

his job was coming to a close and you were going around.

کارش رو به پایان بود و تو داشتی می رفتی.

Show is the shirt. Yes.

نمایش پیراهن است. آره.

Isn't it back? Isn't that great?

برنگشته؟ این عالی نیست؟

You can lift it up slightly.

می توانید آن را کمی بلند کنید.

Yeah. And if they get Steve's farewell to

آره و اگر آنها خداحافظی استیو را با

2022 because I was saying goodbye to all my customers and Mr.

سال 2022 بگیرند زیرا من با همه مشتریانم خداحافظی می کردم و آقای

Duncan ordered me this shirt.

دانکن این پیراهن را به من سفارش داد.

Yes. Now, I didn't actually wear it with customers

آره. در حال حاضر، من در واقع آن را با مشتریان نپوشیدم،

because as you can see, I normally much smarter dressed.

زیرا همانطور که می بینید، من معمولاً باهوش تر لباس می پوشم.

Yes, it's true.

بله این درست است.

So I chickened out. Chickened out.

بنابراین من جوجه زدم. مرغ خارج شده.

So I was too scared to wear this with customers

بنابراین من خیلی می‌ترسیدم که این را با مشتریان بپوشم

in case it created a bad impression, because I wanted to leave with a good impression.

در صورتی که تصور بدی ایجاد کند، زیرا می‌خواستم با یک برداشت خوب ترک کنم.

But you did wear it a couple of times, Steve's

اما شما آن را چند بار پوشیدید، تور خداحافظی استیو در

farewell tour as he was preparing to say goodbye to his job.

حالی که او در حال آماده شدن برای خداحافظی با شغلش بود.

So the joke is that's what rock stars do. Yes.

بنابراین شوخی این است که ستاره های راک این کار را انجام می دهند. آره.

When they're about to finish their careers, they go on a farewell tour.

وقتی می خواهند کار خود را تمام کنند، به یک تور خداحافظی می روند.

That's it.

And I did that, went to see all my customers that I've known for 20 something years.

خودشه.

و من این کار را انجام دادم، به دیدن همه مشتریانم رفتم که 20 سال است می شناسم.

Many of them, many of them more than 30 is in fact.

بسیاری از آنها، بسیاری از آنها بیش از 30 در واقع است.

Yes, there was one particular customer I've known her for 33 years.

بله، یک مشتری خاص بود که من او را برای 33 سال می شناسم.

That's incredible.

این باور نکردنی است.

I know in the job that I do, which was sales.

من در کاری که انجام می دهم، یعنی فروش، می دانم.

And so I was going on a fair it was a joke at work that I was. Yes.

و بنابراین من داشتم به نمایشگاه می رفتم، این یک شوخی در محل کارم بود. آره.

Doing a tour of my customers.

در حال انجام یک تور از مشتریانم.

I think, I think we, we realised that it was a joke.

فکر کنم، فکر کنم، فهمیدیم که این یک شوخی بود.

Well just explaining it in case people aren't sure.

خوب فقط در صورتی که مردم مطمئن نیستند آن را توضیح دهید.

No I didn't have a bus because should have had a tour bus.

نه من اتوبوس نداشتم چون باید اتوبوس تور داشتم.

So even though Steve has finished his working

بنابراین، حتی اگر استیو کار خود را به خوبی کار خود به پایان رسانده است

as well as it as in his career, he hasn't stopped doing this.

، او این کار را متوقف نکرده است.

He will still be appearing on our live streams

او همچنان در پخش زنده ما ظاهر می شود

and we were very busy last night.

و ما دیشب بسیار مشغول بودیم.

We were doing something.

داشتیم یه کاری میکردیم

And you I'm going to give you a clue,

و من قصد دارم به شما سرنخی بدهم،

even though Steve has sort of giving it away.

حتی اگر استیو به نوعی آن را ارائه کرده باشد.

But here is a clue to what we were doing last night.

اما در اینجا یک سرنخ از آنچه ما دیشب انجام می دادیم وجود دارد.

We were sneaking around the streets last night.

دیشب داشتیم یواشکی در خیابان ها می چرخیدیم.

We were looking for

ما به

the elusive dams and

دنبال سدهای گریزان

it's that time of year again, Steve, isn't it?

بودیم و دوباره آن موقع از سال است، استیو، اینطور نیست؟

The only problem is we don't have any on our tree this year,

تنها مشکل این است که ما امسال روی درخت خود نداریم،

so we had to go around the streets, didn't we?

بنابراین مجبور شدیم در خیابان ها بچرخیم، نه؟

So that's our tree from probably last year

پس این درخت ما احتمالاً از سال گذشته

and this year, because I had it pruned,

و امسال است، چون آن را هرس کردم،

cut back.

قطع کردم.

There were no dams this year because it didn't like that.

امسال هیچ سدی وجود نداشت چون آن را دوست نداشت.

So it didn't create any dams.

بنابراین هیچ سدی ایجاد نکرد.

And for as much because this area is well known for dams and growing,

و به همان اندازه که این منطقه به خاطر سدسازی و رشد

you know, back in its heydays probably 50 years ago

شهرت دارد، می‌دانید، در دوران اوج خود احتمالاً 50 سال پیش

or something, there are lots of dams and trees

یا چیزی شبیه به آن، سدها و درختان زیادی

growing wild in the area and you can just go and pick the wild dams.

در این منطقه رشد می‌کنند و شما می‌توانید بروید و طبیعت وحشی را بچینید. بند ها.

And which is what we did is incredible.

و کاری که ما انجام دادیم باور نکردنی است.

And I'm going to make approximately

و من تقریباً

30 jars

30

of dams and jam straight after I've come off live stream.

شیشه سد درست می‌کنم و بلافاصله بعد از پخش زنده می‌روم.

Yeah, but we did have to do something.

بله، اما ما باید کاری می کردیم.

Maybe, perhaps that may have been slightly

شاید، شاید کمی

illegal or naughty.

غیرقانونی یا شیطانی بوده است.

We were taking some dams runs from certain places.

از جاهای خاصی از سدها می گرفتیم.

But as you said, you were right what you said yesterday, because I was worried

اما همانطور که گفتی، حرف دیروزت درست بود، چون نگران بودم

that maybe someone would call the police, but

که ممکن است کسی به پلیس زنگ بزند، اما

those Amazons would just go to waste.

آن آمازون ها به هدر می روند.

They would just go to waste.

آنها فقط به هدر می رفتند.

They are effectively growing in the wild.

آنها به طور موثر در طبیعت رشد می کنند.

That's, let's just say, on walkways, pathways

مثلاً در مسیرهای پیاده‌روی، مسیرهای

leading to various beauty spots in this area and and sometimes people's property.

منتهی به نقاط مختلف زیبایی در این منطقه و گاهی اموال مردم است.

I mean, just it's not my fault if I wander into somebody's garden by mistake. Yes.

منظورم این است که اگر اشتباهی وارد باغ کسی شوم تقصیر من نیست. آره.

Which we didn't do.

کاری که ما انجام ندادیم

It's very easy to get lost at night. It is.

در شب گم شدن بسیار آسان است. این است.

There is lots of common ground, as they call it, in this area.

به قول خودشان نقاط مشترک زیادی در این زمینه وجود دارد.

Common ground.

زمینه های مشترک.

So that's areas of ground where anyone can go

بنابراین این مناطقی از زمین است که هر کسی می

a bit like a park, but not and there are dams and trees growing there.

تواند کمی مانند یک پارک به آنجا برود، اما نه و سدها و درختانی در آنجا رشد می کنند.

And so we went out, but we didn't want to be seen.

و بنابراین ما بیرون رفتیم، اما نمی خواستیم دیده شویم.

So it was sort of dusk.

پس یه جورایی غروب بود

Yes, it was getting dark.

بله هوا داشت تاریک می شد.

And as soon as a car came, we scuttled into the bushes so that people couldn't see us just in case

و به محض اینکه ماشینی آمد، ما به داخل بوته ها فرو رفتیم تا مردم نتوانند ما را ببینند فقط در

we were in trouble and shouldn't be doing it, even though it was perfectly all right.

صورت بروز مشکل و نباید این کار را انجام می دادیم، هرچند که کاملاً مشکلی بود.

That's it.

But you know what?

خودشه.

اما میدونی چیه؟

What happens sometimes people people think you are doing something

اتفاقی که گاهی اوقات مردم فکر می کنند که شما کار

wrong or illegal, even if you're not well.

اشتباه یا غیرقانونی انجام می دهید، حتی اگر حال شما خوب نباشد.

Okay. Sometimes.

باشه. گاهی.

Let's have a look at Mr. Steve Damson that you collected.

بیایید نگاهی به آقای استیو دامسون که شما جمع آوری کرده اید بیندازیم.

So these are the actual Damson from last night here.

پس اینها دامسون واقعی دیشب اینجا هستند.

They are waiting to be turned into damson

منتظر تبدیل شدن به

jam, which I will do straight after this.

مربای دامسون هستند که من بلافاصله این کار را انجام خواهم داد.

A short appearance on the live stream.

حضوری کوتاه در پخش زنده

I'm not going to be here for long. No, I'm

من قرار نیست برای مدت طولانی اینجا باشم. نه، من

only for a short period of time.

فقط برای مدت کوتاهی هستم.

And actually, I'm going to get something to eat first.

و در واقع، اول چیزی برای خوردن دارم.

Okay.

باشه.

And then I'm going to make the damson jam, which I was going to make this morning.

و بعد میخام مربای دامسون رو درست کنم که امروز صبح میخواستم درست کنم.

But time has run away from me, okay?

اما زمان از من فرار کرده، باشه؟

I've had other things to do and so I will now be making it.

من کارهای دیگری برای انجام دادن داشتم و بنابراین اکنون آن را خواهم ساخت.

So with that, should I part company with you?

پس با آن، آیا باید از شما جدا شوم؟

Well, I'm still showing the video on screen of the Thames.

خوب، من هنوز هم ویدیو را روی صفحه نمایش تیمز نشان می دهم.

And so now look at that two hole.

و بنابراین اکنون به آن دو سوراخ نگاه کنید.

So how many jars can you make from that?

بنابراین چند شیشه می توانید از آن درست کنید؟

Will make approximately 14 jars board.

تقریباً 14 تخته شیشه درست می کند.

Wow. I've got to add the water.

وای. باید آب را اضافه کنم

A little bit of water, sugar.

کمی آب، شکر.

Boil it all up and we'll have free damson

همه را بجوشانید و ما برای شما مربای دامسون رایگان خواهیم داشت

jam damson to very good for you because are their type of plum. Hmm.

زیرا این نوع آلوها هستند. هوم

With dark skins.

با پوست های تیره.

I of course, will remove all the hard stones with my special filtering technique.

البته من تمام سنگ های سخت را با تکنیک فیلترینگ مخصوص خود حذف خواهم کرد.

Yeah.

آره

And, and then we'll have

و سپس

a lovely damson jam which we can mix with yoghurt

یک مربای دوست داشتنی خواهیم داشت که می توانیم آن را با ماست مخلوط

or we can spread it on bread or toast.

کنیم یا می توانیم آن را روی نان یا نان تست بمالیم.

Mr. Duncan, you aren't a fan, are you?

آقای دانکن، تو طرفدار نیستی؟

I'm not a big fan of dams,

من زیاد طرفدار سدها

and I find them bitter and they are a little better. Hmm.

نیستم و آنها را تلخ می دانم و کمی بهتر هستند. هوم

They're not very sweet.

خیلی شیرین نیستن

Like strawberries, for example.

مثلا توت فرنگی.

They are slightly bitter, but I add less sugar so that it's healthier.

کمی تلخ هستند اما شکر کمتری اضافه می کنم تا سالم تر شود.

And I like. I just like it.

و من دوست دارم. من فقط آن را دوست دارم.

Right. Mr. Duncan, I'm going to go into the kitchen.

درست. آقای دانکن، من می روم داخل آشپزخانه.

I'm going to leave you with your wonderful viewers from across the globe.

من شما را با بینندگان فوق العاده شما از سراسر جهان می گذارم.

Thanks for joining us and I'll see you on Sunday.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم و یکشنبه شما را می بینم.

Yes. So very well visit Mr.

آره. پس خیلی خوب به آقای استیو مراجعه کنید

Steve came to say hello and now he's going into the kitchen

تا سلام کند و حالا می رود داخل آشپزخانه

to make his damson jam. Mr.

تا مربای دامسونش را درست کند. آقای

Steve will be back on Sunday. I think that's lovely.

استیو یکشنبه برمی گردد. من فکر می کنم که دوست داشتنی است.

Isn't that great that Steve was able

این عالی نیست که استیو توانست

to come into the studio to say hello?

برای سلام کردن به استودیو بیاید؟

I think that is rather nice, actually.

من فکر می کنم که نسبتا خوب است، در واقع.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

We will see him on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 او را خواهیم دید.

UK time.

به وقت انگلستان

I have to say it just feels strange.

باید بگم که حس عجیبی داره

It does feel weird having Steve here

احساس عجیبی است که استیو

on Wednesday.

روز چهارشنبه اینجاست.

It just feel very strange indeed.

واقعاً خیلی عجیب است.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I haven't forgotten you. Don't worry.

من تو را فراموش نکرده ام نگران نباشید.

Thank you for your greetings for Steve.

ممنون از احوالپرسی شما برای استیو.

Yes, he's stopped working now.

بله، او اکنون کار را متوقف کرده است.

Some people asking about Mr. Steve's mother.

عده ای در مورد مادر آقای استیو می پرسند.

She is not very well at the moment.

او در حال حاضر خیلی خوب نیست.

If you were watching on Sunday, you will know that things have taken

اگر یکشنبه تماشا می‌کردید، می‌دانید که

a slight turn for the worse with Steve's mother.

اوضاع با مادر استیو کمی بدتر شده است.

But thank you for your lovely wishes as well

اما از آرزوهای زیبای شما نیز متشکرم

and we will send them on to her also.

و ما آنها را برای او نیز ارسال خواهیم کرد.

So today we are looking at being in control,

بنابراین امروز ما به دنبال کنترل

having control over things.

و کنترل بر چیزها هستیم.

Sometimes it is hard to have control or to keep control.

گاهی اوقات کنترل کردن یا حفظ کنترل سخت است.

Maybe if you are driving along the road and suddenly something runs out in front of you,

شاید اگر در حال رانندگی در جاده هستید و ناگهان چیزی از جلوی شما خارج می شود

you might lose control of your car,

، ممکن است کنترل ماشین خود را از دست بدهید،

which means that suddenly the car is now driving by itself.

به این معنی که ناگهان ماشین به تنهایی در حال رانندگی است.

It is doing its own thing.

دارد کار خودش را می کند.

Maybe you are trying to move out of the way

شاید شما سعی می کنید از مسیر خارج شوید

or to avoid something in the road.

یا از چیزی در جاده اجتناب کنید.

You might lose control.

ممکن است کنترل خود را از دست بدهید.

So the word control can be used in many ways.

بنابراین کلمه کنترل را می توان در بسیاری از موارد به کار برد.

A lot of live chatters are here.

بسیاری از چت های زنده اینجا هستند.

Thank you very much for your lovely messages about Steve's mum.

از پیام های دوست داشتنی شما در مورد مادر استیو بسیار سپاسگزارم.

Yes, it is nice to get your messages and we will

بله، دریافت پیام‌های شما خوب است و

of course pass them on today

ما البته امروز

we are looking at control words and phrases.

آنها را به کلمات و عبارات کنترلی نگاه می‌کنیم.

We often say that a person is in control.

ما اغلب می گوییم که یک فرد در کنترل است.

To be in control of something.

تحت کنترل داشتن چیزی

You can be in control of a vehicle,

شما می توانید کنترل یک وسیله نقلیه را در دست داشته

you can be in control of a situation.

باشید، می توانید کنترل یک موقعیت را در دست داشته باشید.

Something that is happening can be something

چیزی که در حال رخ دادن است می تواند چیزی باشد

that you have control over.

که شما روی آن کنترل دارید.

You are in control.

شما در کنترل هستید.

We might say that you are in charge.

ممکن است بگوییم شما مسئول هستید.

A person who is in charge

فردی که مسئول

is a person who decides what happens.

است شخصی است که تصمیم می گیرد چه اتفاقی بیفتد.

Perhaps they are a manager or a supervisor to be in charge.

شاید آنها یک مدیر یا ناظر هستند که مسئول باشند.

Maybe you are placed in charge.

شاید شما مسئول قرار بگیرید.

So maybe normally you you are not in your control.

بنابراین ممکن است به طور معمول شما تحت کنترل خود نباشید.

But perhaps someone has asked if you can be in charge.

اما شاید کسی از شما خواسته باشد که آیا شما می توانید مسئول باشید.

So sometimes it is possible to do that

بنابراین گاهی اوقات این امکان وجود دارد که این کار را

to take over from another person.

برای گرفتن مسئولیت از شخص دیگری انجام دهید.

Normally, temporarily, for a short time

به طور معمول، به طور موقت، برای مدت

you might hold command to command.

کوتاهی ممکن است دستور به فرمان را نگه دارید.

Something is also to control.

چیزی هم برای کنترل است.

You are giving orders, you are giving instructions,

شما دستور می دهید، دستور می دهید

you hold command.

، فرمان می گیرید.

We often say that the person will hold a certain position,

ما اغلب می گوییم که آن شخص سمت خاصی را خواهد داشت،

maybe a manager, as I mentioned

شاید یک مدیر، همانطور که

a few moments ago, or a supervisor.

چند لحظه پیش اشاره کردم، یا یک سرپرست.

You have control over a certain thing.

شما روی یک چیز خاص کنترل دارید.

You have command.

شما فرمان دارید

Of course, the word command can often be used to show

البته، اغلب می توان از کلمه فرمان برای نشان دادن

that a person is telling someone what to do.

اینکه یک شخص به کسی می گوید چه کاری انجام دهد استفاده می شود.

You will command someone to do something.

شما به کسی دستور خواهید داد که کاری انجام دهد.

You are telling them to do something

شما به آنها می گویید

to have authority.

برای داشتن اقتدار کاری انجام دهند.

This is a subject we talked about a few days ago, in fact,

این موضوعی است که چند روز پیش در مورد آن صحبت کردیم، در واقع،

on one of our other live streams, talking about authority,

در یکی از پخش‌های زنده دیگرمان، درباره اقتدار صحبت

being in control so quite often

می‌کردیم، اغلب اوقات

when a person has authority, they are in control

وقتی شخصی اختیار دارد، کنترل را در اختیار

to be at the helm.

دارد تا در راس آن باشد.

So think of a person who is in

بنابراین به شخصی فکر کنید که

control of a boat or a large ship.

کنترل یک قایق یا یک کشتی بزرگ را در دست دارد.

You are at the helm.

شما در راس آن هستید.

You are at the controls.

شما در کنترل هستید.

You are deciding which way or where

شما در حال تصمیم گیری هستید که

the boat or the ship will go.

قایق یا کشتی به کدام سمت یا کجا بروند.

You are steering the ship.

شما در حال هدایت کشتی هستید.

You are in control,

شما در کنترل هستید،

which just happens to be a phrase that we use in English.

که اتفاقاً عبارتی است که ما در انگلیسی استفاده می کنیم.

So when a person is steering the ship,

بنابراین وقتی شخصی کشتی را هدایت می کند، به

it means they are in control.

این معنی است که کنترل آن در دست است.

Maybe a person is in authority, they are a manager,

شاید یک نفر صاحب اختیار است، مدیر است،

they are steering the ship.

کشتی را هدایت می کند.

So we use this figuratively.

بنابراین ما از این به صورت مجازی استفاده می کنیم.

So this not being used literally,

بنابراین این به معنای واقعی کلمه استفاده نمی شود،

this is being used figuratively.

این به صورت مجازی استفاده می شود.

So if a person is steering the ship,

بنابراین اگر شخصی کشتی را هدایت می کند، به

it means they are in control.

این معنی است که کنترل کشتی را در دست دارد.

They are the person who decides what happens.

آنها فردی هستند که تصمیم می گیرند چه اتفاقی بیفتد.

They can tell people what to do because they are steering the ship.

آنها می توانند به مردم بگویند که چه کاری انجام دهند زیرا آنها کشتی را هدایت می کنند.

There is another phrase we can use.

عبارت دیگری وجود دارد که می توانیم استفاده کنیم.

You can be sitting in the driver's seat as well.

می توانید روی صندلی راننده نیز بنشینید.

You are in control.

شما در کنترل هستید.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

If you are in control, you are calling the shots.

اگر شما کنترل را در دست دارید، در حال فراخوانی هستید.

To be calling the shots means that you are deciding what happens.

صدا زدن به این معنی است که شما تصمیم می گیرید چه اتفاقی بیفتد.

You are in control.

شما در کنترل هستید.

You are calling the shots

شما در حال فراخوانی

to take control of something.

برای کنترل چیزی هستید.

So maybe another person has control.

بنابراین ممکن است شخص دیگری کنترل داشته باشد.

But you come along and you decide that you want to be in control.

اما شما می آیید و تصمیم می گیرید که می خواهید تحت کنترل باشید.

So you take control.

پس شما کنترل را در دست بگیرید.

That means you are taking the control away from another person

این بدان معناست که شما کنترل را از

you seise control.

فرد دیگری که کنترل آن را به دست گرفته اید، می گیرید.

So if you take something, we can use the word seise

بنابراین اگر چیزی را می گیرید، می توانیم از کلمه seise

to take to Seise control.

برای take to Seise control استفاده کنیم.

To take control, to assume command.

به دست گرفتن کنترل، به عهده گرفتن فرماندهی.

So maybe if you are taking over from another person,

بنابراین شاید اگر شما از شخص دیگری مسئولیت را بر عهده می گیرید،

we can say that you assume command

می توانیم بگوییم که شما فرماندهی را بر عهده

and you take over from another person,

می گیرید و از شخص دیگری مسئولیت می گیرید،

maybe a manager retires.

شاید یک مدیر بازنشسته شود.

So you take over, you assume control,

بنابراین شما مسئولیت را بر عهده می گیرید، کنترل را به عهده می گیرید،

that person says goodbye and you become the new manager.

آن شخص خداحافظی می کند و شما مدیر جدید می شوید.

You assume command to take over

شما فرمان به دست گرفتن برای سرنگونی را به عهده می گیرید

to overthrow.

.

Now this is something that is normally done without consent.

اکنون این چیزی است که معمولاً بدون رضایت انجام می شود .

So normally if you overthrow Rowe, it means you take control

بنابراین به طور معمول اگر روو را سرنگون کنید، به این معنی است که کنترل را

normally by force.

به طور معمول با زور به دست می گیرید.

So you will take control from a manager

بنابراین شما کنترل را از یک مدیر

or maybe a group of people on a board.

یا شاید گروهی از افراد در هیئت مدیره خواهید گرفت.

If they are the directors of a company,

اگر آنها مدیران یک شرکت باشند

you might push all of those people out of the company you overthrow.

، ممکن است همه آن افراد را از شرکتی که سرنگون می‌کنید بیرون کنید.

You take control of that thing.

شما کنترل آن چیز را در دست بگیرید.

That company

آن شرکت

quite often.

اغلب.

If a if a country has a revolution

اگر کشوری یک نوع

of some sort and we know in history there have been many revolutions

انقلاب داشته باشد و ما در تاریخ بدانیم که انقلاب های زیادی رخ داده است

and of course quite a few have taken place more recently as well.

و البته اخیراً نیز تعداد کمی از آنها رخ داده است.

To overthrow is to take control.

سرنگونی یعنی به دست گرفتن کنترل.

If you take control well, it means you over throw, you might push out,

اگر کنترل را به خوبی در دست بگیرید، به این معنی است که شما بیش از حد پرتاب می‌شوید، ممکن است به بیرون فشار بیاورید

you might remove a person

، ممکن است فردی را

who is in charge or in control.

که مسئول یا کنترل است حذف کنید.

You might overthrow a government

شما ممکن است یک دولت

or some other type of authority.

یا نوع دیگری از قدرت را سرنگون کنید.

You overthrow

شما شورشی را سرنگون می کنید

rebel or rebel.

یا شورش می کنید.

So this is a word that can be pronounced in more than one way.

بنابراین این کلمه ای است که می توان آن را به بیش از یک روش تلفظ کرد.

A rebel is a person

شورشی شخصی است

who resists control or will push against authority,

که در برابر کنترل مقاومت می کند یا در برابر قدرت فشار می آورد،

but also as a verb to rebel

اما همچنین به عنوان فعل to rebel

means to push against authority.

به معنای فشار دادن به قدرت است.

So a person who is doing it is a rebel.

بنابراین شخصی که این کار را انجام می دهد یک یاغی است.

The action is a rebel.

عمل شورشی است.

You push against the authority,

شما به قدرت فشار

you resist against control.

می آورید، در برابر کنترل مقاومت می کنید.

You push against the authority,

شما به قدرت فشار می

that is to say, a rebel rebels against authority.

آورید، یعنی یک یاغی در برابر قدرت عصیان می کند.

So a rebel is the noun, and they do that thing.

پس شورشی اسم است و این کار را می کنند.

It names the action of forcing someone out,

این عمل به زور بیرون راندن کسی را نام می برد،

someone that is normally in power.

کسی که معمولاً در قدرت است.

You are taking control.

شما کنترل را به دست می گیرید.

You push against authority.

شما به قدرت فشار می آورید.

We might describe it as a rebellion.

ما ممکن است آن را به عنوان یک شورش توصیف کنیم.

So when we talk about rebellions, we often mean

بنابراین وقتی در مورد شورش ها صحبت می کنیم، اغلب به این معناست

one group of people take control of something else

که گروهی از مردم کنترل چیز دیگری را به دست

they push against, and then they eventually take over.

می گیرند که به آن فشار وارد می کنند، و سپس در نهایت آنها را به دست می گیرند.

We call it a rebellion.

ما به آن می گوییم شورش.

You push back against a government.

شما یک دولت را پس می زنید.

It is a phrase that is used quite often nowadays.

این جمله ای است که امروزه بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.

Oh, here's an interesting one.

اوه، این یک مورد جالب است.

This is a little bit of French for you.

این برای شما کمی فرانسوی است.

If you like French, this is just for you.

اگر فرانسوی دوست دارید، این فقط برای شماست.

Coup d'etat,

کودتا

a seizure of control.

، تصرف کنترل.

You are taking away control from a government,

شما کنترل را از یک دولت سلب می کنید

a group of people that are in charge.

، گروهی از مردم که مسئول هستند.

You take over, you seise control.

شما کنترل را به دست می گیرید، کنترل را در دست می گیرید.

So very, very similar to what I said earlier.

خیلی خیلی شبیه چیزی که قبلا گفتم.

When you take over from someone, you have a rebellion against someone.

وقتی از کسی زمام امور را بدست می گیرید، علیه کسی عصیان می کنید.

We can often describe a political rebellion

ما اغلب می‌توانیم یک شورش سیاسی را

as a coup d'etat or a seizure of control.

به عنوان یک کودتا یا تصرف کنترل توصیف کنیم.

And this can take place illegally

و این می تواند به صورت غیرقانونی

or by force.

یا به زور صورت گیرد.

So by that I mean quite often you can push out a government that you don't want,

بنابراین منظور من از آن اغلب اوقات شما می توانید دولتی را که نمی خواهید بیرون کنید،

but you do it illegally but without violence.

اما این کار را غیرقانونی اما بدون خشونت انجام می دهید.

However, also quite often a coup d'etat

با این حال، اغلب اوقات یک

takes place with force.

کودتا با زور صورت می گیرد.

Quite often violence is used,

اغلب از خشونت استفاده می شود،

it is involved in the situation.

در موقعیت دخالت دارد.

So to be in command is to be in control.

بنابراین فرمانده بودن یعنی کنترل کردن.

When we say that the person is in control,

وقتی می گوییم آن شخص در کنترل

it, they have the authority,

است، اختیار دارد

or maybe they are in charge of a certain thing.

یا شاید هم متولی امر خاصی است.

They are in command and they are in control.

آنها فرمانده هستند و کنترل دارند.

They have complete control over something.

آنها بر چیزی کنترل کامل دارند.

As I said earlier, you can be in control of a thing,

همانطور که قبلاً گفتم، شما می توانید کنترل یک چیز،

a vehicle, a situation or even yourself as well.

یک وسیله نقلیه، یک موقعیت یا حتی خودتان را نیز در دست داشته باشید.

We often use the term self control,

ما اغلب از اصطلاح خود کنترلی استفاده می کنیم،

so a person who has to hold back

بنابراین فردی که باید از

or resist doing something,

انجام کاری خودداری کند یا مقاومت کند

you have to have self control.

، باید خود کنترل داشته باشد.

So when we talk about self-control, maybe in a situation where you want to eat

بنابراین وقتی در مورد خودکنترلی صحبت می کنیم، شاید در موقعیتی که می خواهید

lots of food, maybe you want eat something unhealthy,

مقدار زیادی غذا بخورید، شاید می خواهید چیزی ناسالم بخورید،

perhaps you are following a diet of some sort.

شاید از نوعی رژیم غذایی پیروی می کنید.

So you have to try and stay healthy.

پس باید تلاش کنید و سالم بمانید.

But sometimes

اما گاهی اوقات

maybe you open the refrigerator

ممکن است در یخچال را باز کنید

and there is a big cake in the well, maybe

و یک کیک بزرگ در چاه باشد،

you see a bar of chocolate, but you have to stop yourself,

شاید یک تخته شکلات ببینید، اما باید جلوی خود را بگیرید

have to keep your self control,

، باید کنترل خود را حفظ کنید،

you have to keep your control.

باید کنترل خود را حفظ کنید.

So quite often we use the term self control

بنابراین اغلب

when we are holding ourselves back from doing

زمانی که خود را از انجام

something that might cause harm.

کاری که ممکن است باعث آسیب شود خودداری کنیم از اصطلاح خود کنترلی استفاده می کنیم.

Quite often we will have to show self control.

اغلب اوقات ما باید خود را کنترل کنیم.

So there are quite a lot of words that we can use

بنابراین زمانی که در مورد کنترل بودن صحبت می کنیم، کلمات بسیار زیادی وجود دارد که می توانیم از آنها استفاده

when we are talking about being in control.

کنیم.

A person might have control over a certain group of people,

یک شخص ممکن است روی گروه خاصی از افراد کنترل داشته باشد،

maybe in a certain type of job,

شاید در نوع خاصی از شغل،

maybe in the office, maybe you have some control, maybe you are a manager,

شاید در دفتر، شاید شما کنترل دارید، شاید شما یک مدیر هستید،

maybe you are very high up in a company,

شاید شما در یک شرکت بسیار بالا هستید، به

which means you have some control

این معنی که شما کنترلی

to control.

برای کنترل داشته باشید

Read, read says self control

بخوانید، بخوانید می‌گوید کنترل خود

is the hardest thing of all.

سخت‌ترین کار است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I think self control might be the hardest thing.

من فکر می کنم خود کنترلی ممکن است سخت ترین کار باشد.

You might listen to other people.

شما ممکن است به دیگران گوش دهید.

They will give you advice, but

آنها به شما توصیه می کنند،

it is always up to you whether you take that advice.

اما همیشه بستگی به شما دارد که آیا این توصیه را قبول کنید.

So you still have to have a certain amount of self control.

بنابراین هنوز باید مقدار مشخصی از خود کنترل داشته باشید.

Even if you are taking advice from other people,

حتی اگر از دیگران نصیحت می کنید،

they might give you good advice,

آنها ممکن است به شما توصیه های خوبی کنند،

but you still have to have your own self control.

اما شما همچنان باید کنترل خود را داشته باشید.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello?

سلام؟

Giulio. Alberto, hello to you.

جولیو. آلبرتو، سلام به شما.

Good morning from Costa Rica.

صبح بخیر از کاستاریکا

Thank you very much for showing me your flag as well.

از اینکه پرچم خود را نیز به من نشان دادید بسیار سپاسگزارم.

Very nice.

بسیار خوب.

Hello.

سلام.

Also to Mohammed Abo Malachy.

همچنین به محمد ابو ملاشی.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Very nice to see William celebrating.

از دیدن جشن ویلیام بسیار خوشحالم.

Don't forget, today we are celebrating also the Brazilian independence Day.

فراموش نکنید، امروز ما روز استقلال برزیل را نیز جشن می گیریم.

Very nice.

بسیار خوب.

It's a very busy one today.

امروز خیلی شلوغه

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I will be going in a few moments.

چند لحظه دیگه میرم

It is always a short one on Wednesday,

چهارشنبه‌ها همیشه کوتاه است،

but if you want a chance to see more of this, then you can watch this later on.

اما اگر می‌خواهید فرصتی برای دیدن موارد بیشتر داشته باشید، می‌توانید بعداً آن را تماشا کنید.

If you've missed any of it, you can watch some of it again.

اگر هر یک از آن را از دست داده اید، می توانید برخی از آن را دوباره تماشا کنید.

So don't worry about that.

پس نگران این نباش.

Please don't worry about that.

لطفا در مورد آن نگران نباشید.

Thank you for your company.

ممنون از همراهی شما

I am going in a few moments and I will see you on Sunday.

چند لحظه دیگه میرم و یکشنبه میبینمت.

We are back on Sunday.

یکشنبه برگشتیم

I will quickly put my lesson times on.

من به سرعت زمان دروس خود را تعیین می کنم.

You can catch me on Sunday and Wednesday from 2 p.m.

یکشنبه و چهارشنبه از ساعت 14 می توانید مرا بگیرید.

UK. Time is when I'm here with you.

انگلستان. زمان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

I have to say it felt very strange having Steve here today.

باید بگویم حضور استیو امروز در اینجا بسیار عجیب بود.

What about you?

تو چطور؟

Did it? Did it feel weird?

انجام داد؟ حس عجیبی داشت؟

Did it feel strange having Mr.

آیا حضور آقای

Steve here in the studio?

استیو در استودیو عجیب بود؟

He is in the kitchen now busily

او اکنون در آشپزخانه مشغول

making his jam, which will keep him

درست کردن مربای خود است که

quite busy for the next couple of hours.

تا چند ساعت آینده او را کاملا مشغول خواهد کرد.

Fortunately.

خوشبختانه

Thank you for your company.

ممنون از همراهی شما

Yes, it is a short one on Wednesday.

بله، چهارشنبه کوتاه است.

I'm only with you normally for around one hour on Wednesday.

من معمولاً چهارشنبه حدود یک ساعت با شما هستم.

But don't forget, we have 2 hours, 2 hours

اما فراموش نکنید، ما روز یکشنبه 2 ساعت، 2 ساعت

to share together on Sunday.

فرصت داریم تا با هم به اشتراک بگذاریم.

You can also find my new English lesson.

شما همچنین می توانید درس انگلیسی جدید من را پیدا کنید.

You can find the underneath this video it is right underneath.

شما می توانید زیر این ویدیو را پیدا کنید که دقیقا زیر آن است.

So don't worry.

پس نگران نباشید.

If you want to find it, you can.

اگر می خواهید آن را پیدا کنید، می توانید.

It will be there.

آنجا خواهد بود.

That's all from me for today.

این همه از من برای امروز است.

Thank you very much for your lovely messages.

از پیام های زیبای شما بسیار سپاسگزارم

All of the messages today.

همه پیام های امروز

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Wow. So many people sending nice messages concerning Mr.

وای. افراد زیادی در مورد آقای استیونز پیام های خوبی می فرستند

Stevens. Mum, thank you very much. I'm going now.

. مامان، خیلی ممنون الان دارم میرم

See you on Sunday from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 می بینمت.

UK time.

به وقت انگلستان

This is Mr.

این آقای

Duncan in the birthplace of English saying Thanks for watching.

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم.

See you on

the same time.

در همان زمان می بینمت

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time and of course you know what's coming next.

زمان انگلستان و البته شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes you do.

بله شما انجام می دهید.

Take care.

مراقب باش.

Stay happy.

شاد بمان.

See you soon and of course...

به زودی می بینمت و البته...

ta ta for now

تا تا فعلا