'All Mouth and Trousers' / English Addict LIVE chat & Learning / Sun 20th FEB 2022 - with Mr Duncan

As you can see

همانطور که

outside, the weather is not looking very good today.

در بیرون می بینید، امروز هوا خیلی خوب به نظر نمی رسد.

It is another stormy day here in the U.K.,

این یک روز طوفانی دیگر در اینجا در بریتانیا است،

across the U.K., we are having all sorts of awful weather.

در سراسر بریتانیا، ما انواع آب و هوای بدی داریم.

And I would imagine also across Europe,

و من تصور می کنم که در سراسر اروپا

as well as the storms move across.

و همچنین طوفان ها در سراسر اروپا حرکت می کنند.

Wherever you are in the world, I hope you are having a good day Here we are again. Yes.

در هر کجای دنیا که هستید، امیدوارم روز خوبی را سپری کنید اینجا ما دوباره هستیم. آره.

Even though the clouds are grey and it's all wet

با اینکه ابرها خاکستری هستند و

and miserable here in the studio, it's lovely and warm.

اینجا در استودیو خیس و بدبخت است، اما دوست داشتنی و گرم است.

Here we go again. Yes, it's English addict.

دوباره شروع کنیم. بله، این معتاد انگلیسی است.

Coming to you live from the birthplace of the English language

از زادگاه زبان انگلیسی

which just happens to be England,

که اتفاقاً انگلستان است به سراغ شما آمده‌اید،

you are.

شما هستید.

We own

ما خودمون

are we own testing.

تست میزنیم

Testing.

آزمایش کردن.

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan in England. How are you today? Are you okay?

دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟

Are you feeling happy? Despite

آیا احساس خوشبختی می کنید؟ با وجود

all the negative

همه

news, that is flying around at the moment?

اخبار منفی، که در حال حاضر در حال پرواز است؟

And over the past hour, we have had some breaking news here in the U.K..

و در طول یک ساعت گذشته، ما چند خبر فوری اینجا در بریتانیا داشتیم.

I don't know if you've heard what that news is, but

نمی‌دانم شنیده‌اید که این خبر چیست یا نه، اما

we have some breaking news also here in the U.K.

ما برخی اخبار فوری را در اینجا در بریتانیا داریم.

Lots of things happening around the world.

اتفاقات زیادی در سراسر جهان رخ می‌دهد. .

Despite that, in spite

با وجود این،

of all the depressing news, I am feeling

علیرغم همه اخبار

pretty happy and I hope you are feeling good as well.

ناامید کننده، من احساس خوشحالی می کنم و امیدوارم شما نیز احساس خوبی داشته باشید.

Here we are back together.

اینجا ما دوباره با هم هستیم.

For those who don't know who I am, my name is Duncan.

برای کسانی که نمی دانند من کیستم، نام من دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that

شاید بگویید

I am one of those.

من یکی از این افراد هستم.

I am an English addict.

من یک معتاد انگلیسی هستم.

And I have a feeling that you might be an English addict as well.

و من این احساس را دارم که شما ممکن است یک معتاد انگلیسی نیز باشید.

We are with you for the next 2 hours.

تا 2 ساعت آینده با شما هستیم.

When I say we I also mean myself and Mr.

وقتی می گویم ما منظورم خودم و آقای

Steve.

So it's me for now.

استیو هم هست.

پس فعلا من هستم

But coming up a little bit, later on,

اما کمی جلوتر، بعداً

we also have the musical talents of Mr.

استعدادهای موسیقی آقای

Steve.

استیو را هم داریم.

He will be with us in a roundabout about 20 minutes is not a good idea.

او در یک میدان حدود 20 دقیقه با ما خواهد بود، ایده خوبی نیست.

Mr. Steve

آقای استیو

Mr. Steve, you're

آقای استیو،

not exactly you're not exactly playing the piano there, are you?

شما دقیقاً در آنجا پیانو نمی‌نوازید، درست است؟

But this is how you practise.

اما این روشی است که شما تمرین می کنید.

You don't practise with the keys.

شما با کلیدها تمرین نمی کنید.

You practise with the let down.

شما با ناامید شدن تمرین می کنید.

I don't think that's true.

فکر نمی کنم این درست باشد.

Yes, it's true.

بله این درست است.

Yes. You see with the lead up.

آره. شما با سرب بالا می بینید.

Well, I would prefer to practise with the late

خوب، من ترجیح می دهم با مرحوم تمرین

That's not the only thing Mr.

کنم این تنها کاری نیست که آقای

Steve does with the lead down

استیو با سرب پایین

dare I say.

انجام می دهد.

So, yes, we do have Mr.

بنابراین، بله،

Steve with us a little bit later on.

ما آقای استیو را کمی بعد با خود داریم.

By the way, if you are wondering why there is no background

به هر حال، اگر تعجب می کنید که چرا هیچ پس زمینه ای وجود ندارد

It is there.

، آنجاست.

Unfortunately, at the moment we have a lot of rain,

متاسفانه در حال حاضر باران

a lot of wind, a lot of storms.

زیاد، باد زیاد، طوفان زیاد داریم.

Battering the UK.

ضربه زدن به بریتانیا

Did you see my special live stream that I did on Friday?

پخش زنده ویژه من را که در روز جمعه انجام دادم، دیدید؟

I did it live as one of the many storms

من آن را به‌عنوان یکی از طوفان‌های بسیاری

that are currently flying across Europe,

که در حال حاضر در سراسر اروپا در حال پرواز هستند، به صورت زنده انجام دادم،

and it would appear that we get them first.

و به نظر می‌رسد که ما ابتدا آنها را دریافت می‌کنیم.

So whatever Europe gets, quite often

بنابراین هر چه اروپا

the UK will get that storm first.

به دست بیاورد، اغلب بریتانیا در ابتدا با آن طوفان مواجه می شود.

So we always get it first.

بنابراین ما همیشه اول آن را دریافت می کنیم.

And as you can see outside, it's not looking very good today.

و همانطور که در بیرون می بینید، امروز خیلی خوب به نظر نمی رسد .

We have a lot of wind, a lot of rain and also another storm heading our way.

باد زیاد، باران زیاد و همچنین طوفان دیگری در راه است.

So last week we had two storms.

بنابراین هفته گذشته دو طوفان داشتیم.

We had storm deadly

ما مرگبار طوفان داشتیم

and then

و سپس

we had storm units.

واحدهای طوفانی داشتیم.

But apparently there is another storm on the way,

اما ظاهرا طوفان دیگری در راه است، طوفانی

another one.

دیگر.

So hold on to your trees and your rooftops.

پس به درختان و پشت بام های خود چنگ بزنید.

And your chimney stacks

و پشته های دودکش

and anything else that is loose and wobbly

و هر چیز دیگری که شل و لرزان است،

because there is another storm coming

زیرا طوفان دیگری در راه است،

I hope you are okay where you are in the world.

امیدوارم در جایی که در دنیا هستید خوب باشید.

Yes. We have made it all the way to the end of another weekend

آره. ما آن را به پایان یک آخر هفته دیگر

and also the end of another week without blowing ourselves up

و همچنین به پایان یک هفته دیگر رساندیم بدون اینکه تقریباً خودمان را منفجر کنیم

almost.

.

Yes. It's Sunday

آره. یکشنبه است

Deep, deep, deep beneath me.

عمیق، عمیق، عمیق زیر من.

Baby, baby, baby, baby food.

کودک، کودک، کودک، غذای کودک.

Dude.

رفیق

By the way, if you want live captions as you can,

به هر حال، اگر تا می توانید زیرنویس زنده می خواهید،

there are captions on this live stream.

در این پخش زنده زیرنویس وجود دارد.

It's true.

درسته.

Would I lie to you about that?

آیا در این مورد به شما دروغ بگویم؟

Would I lie about that? Of course not.

آیا در مورد آن دروغ بگویم؟ البته که نه.

So if you want to follow my live chat with captions, you can.

بنابراین اگر می خواهید چت زنده من را با زیرنویس دنبال کنید، می توانید.

You are more than welcome to do so.

شما بیش از آن از انجام این کار خوش آمدید.

All you have to do is press the subtitle button,

تنها کاری که باید انجام دهید این است که دکمه زیرنویس را فشار دهید

or you can press c on your keyboard

یا می توانید c را روی صفحه کلید خود فشار دهید

like that, and then you will have live captions as well.

و سپس زیرنویس زنده نیز خواهید داشت.

Here we go then.

پس ما اینجا می رویم.

Nice to see you all here.

خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

I wonder who was first on today's live chat.

نمی دانم چه کسی اولین بار در چت زنده امروز بود.

Oh, the champion is back

اوه، قهرمان

once more.

یک بار دیگر برگشت.

His finger is the fastest finger on the Internet.

انگشت او سریع ترین انگشت اینترنت است.

Vitesse.

ویتسه

Congratulations once again.

یک بار دیگر تبریک می گویم.

You are first on today's live chat

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید،

So even though

بنابراین با وجود

the weather is not good today here in the U.K.,

اینکه امروز اینجا در بریتانیا هوا خوب نیست،

even though the weather is quite awful, to be honest,

با وجود اینکه هوا کاملاً افتضاح است، صادقانه بگویم،

I will try to keep a smile on my face and hopefully we will be able to give you

من سعی خواهم کرد لبخند بر لبانم بماند و امیدوارم بتوانیم

a little bit of information about that

در مورد آن

very strange thing we call the English language.

چیز بسیار عجیبی که ما آن را زبان انگلیسی می نامیم کمی اطلاعات به شما بدهم.

A lot of people say, Mr.

بسیاری از مردم می گویند، آقای

Duncan, why is English so difficult to learn

دانکن، چرا یادگیری زبان انگلیسی اینقدر سخت است در

when it's very strange because some people

حالی که بسیار عجیب است، زیرا برخی

find English much easier to learn.

افراد یادگیری انگلیسی را بسیار آسان تر می دانند.

I think

من فکر می

it depends on what your base language is.

کنم بستگی به زبان اصلی شما دارد.

For example, if you are French

به عنوان مثال، اگر شما فرانسوی

and you are learning English, I think

هستید و در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، فکر

that it will be easier to learn English

می‌کنم یادگیری زبان انگلیسی آسان‌تر خواهد بود،

because many words in English derive

زیرا بسیاری از کلمات انگلیسی مشتق شده

or are very similar to words that exist in French.

یا بسیار شبیه به کلماتی هستند که در زبان فرانسوی وجود دارند.

And I think that's probably the reason why when I was at school,

و فکر می‌کنم احتمالاً به همین دلیل است که وقتی در مدرسه بودم،

I found it very easy I found it quite easy to learn French.

یادگیری زبان فرانسه را بسیار آسان می‌دانستم.

I was quite good at French at school.

من در مدرسه زبان فرانسه کاملاً خوب بودم.

Please don't ask me to speak French now

لطفا الان از من نخواهید که فرانسوی صحبت کنم

because most of it has evaporated

زیرا متأسفانه بیشتر آن

from my brain cells, unfortunately.

از سلول های مغز من تبخیر شده است.

So hello to the live chat.

پس سلام به چت زنده.

I will say hello to you right now.

من همین الان به شما سلام می کنم.

Hello also Tomic.

سلام تومیک هم.

We have Beatrice Palmira, Vittoria Claudia.

ما بئاتریس پالمیرا، ویتوریا کلودیا را داریم.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

By the way, can I say thank you?

در ضمن میشه بگم ممنونم؟

I suppose I don't have to say thank you, but I will say thank you

فکر می کنم مجبور نیستم تشکر کنم، اما می گویم ممنون

for giving me a big smile yesterday.

که دیروز به من لبخند بزرگی زدی.

You might not even realise that you did it, but you gave me a big smile

شاید حتی متوجه نشوید که این کار را انجام دادید، اما با عکسی که در جراحی گرفتید لبخند بزرگی به من تحویل دادید

with your photograph that you took in your surgery.

.

Because Claudia is a dentist and I love the photograph

از آنجا که کلودیا یک دندانپزشک است و من عکسی را

that you posted on your Facebook page where you are wearing your mask

که در صفحه فیس بوک خود پست کردید، جایی که ماسک خود را به چشم دارید

and also your big protective visor as well.

و همچنین گیره محافظ بزرگ خود را دوست دارم.

You look ready

به نظر می‌رسد

for some dentistry action That's all I can say.

برای برخی اقدامات دندانپزشکی آماده هستید، این تنها چیزی است که می‌توانم بگویم.

But thank you very much.

بهرحال خیلی ممنونم.

I don't know why you gave me a smile,

نمی‌دانم چرا به من لبخند زدی،

and I suppose I should also say

و فکر می‌کنم باید

thank you very much for continuing to do your work

از شما هم تشکر کنم که

during all of these crazy, difficult circumstances.

در تمام این شرایط دیوانه‌کننده و سخت به کارتان ادامه دادید.

Lots of people have had to continue with their job.

بسیاری از مردم مجبور شده اند به کار خود ادامه دهند.

They've had to carry on.

آنها مجبور شده اند ادامه دهند.

They've had no choice, especially people working in the service industry

آنها هیچ انتخابی نداشته اند، به خصوص افرادی که در صنعت خدمات

or maybe the the medical industry or maybe in medicine.

یا شاید صنعت پزشکی یا شاید در پزشکی کار می کنند.

If you are a doctor or a nurse, perhaps a dentist,

اگر شما یک پزشک یا یک پرستار، شاید یک دندانپزشک هستید،

maybe you have to look after people who are at home and are ill.

شاید باید از افرادی که در خانه هستند و بیمار هستند مراقبت کنید.

So can I say thank you very much?

پس می توانم بگویم خیلی ممنون؟

I suppose these days we don't say it often enough.

فکر می کنم این روزها به اندازه کافی زیاد نمی گوییم.

But I always appreciate

اما من همیشه

the hard work that a lot of people are doing

از کار سختی که بسیاری از افراد در گذشته انجام می‌دهند

and have been doing over the past.

و انجام داده‌اند قدردانی می‌کنم.

Difficult two years.

دو سال سخت

So we really do appreciate it.

بنابراین ما واقعاً از آن قدردانی می کنیم.

And I do like to say thank you for that from time to time.

و من دوست دارم هر از گاهی به خاطر آن تشکر کنم .

Hello. Also, we have Zizic.

سلام. همچنین زیژیک را داریم.

We have Nellie.

ما نلی را داریم.

Hello, Nellie.

سلام نلی.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

William is here. Hello, Willie.

ویلیام اینجاست سلام ویلی

And it seems like a very long time since I last saw you here.

و به نظر می رسد از آخرین باری که شما را اینجا دیدم زمان زیادی است.

Hello, Willie, and nice to see you back on the live chat.

سلام، ویلی، و خوشحالم که دوباره شما را در چت زنده می بینم.

Very nice to see you here today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Of course, during the week, we had Mr.

البته در طول هفته

Steve's birthday.

تولد آقای استیو را داشتیم.

Steve, we'll be talking about his birthday.

استیو، ما در مورد تولد او صحبت خواهیم کرد.

He will talk about what he got

او در مورد چیزهایی که برای تولدش به دست آورده

and what he didn't get

و چیزهایی که به دست نیاورده صحبت خواهد

for his birthday.

کرد.

So it was I mentioned.

پس به آن اشاره کردم.

Yes, we had a big storm last week.

بله، هفته گذشته طوفان بزرگی داشتیم.

And besides doing a live stream,

و علاوه بر پخش زنده،

I was also very busy with my camera

با دوربینم

filming the dramatic events outside my window.

که از وقایع دراماتیک بیرون از پنجره فیلمبرداری می کرد نیز بسیار مشغول بودم.

So there they are, the rather dramatic scenes

بنابراین، صحنه های نسبتاً دراماتیکی

that were outside my window during the week.

که در طول هفته بیرون از پنجره من بودند، وجود دارند.

As Storm Eunice

همانطور که طوفان

came across this country and then headed towards Europe,

یونیس به این کشور رسید و سپس به سمت اروپا حرکت کرد،

where it caused a lot of problems with not only wind,

جایی که نه تنها باد،

but also rain in parts of Germany.

بلکه باران نیز در بخش هایی از آلمان با مشکلات زیادی مواجه شد.

There was a lot of serious flooding.

سیل بسیار جدی بود.

I don't know why, but we didn't seem to have any flooding in this country.

نمی‌دانم چرا، اما به نظر می‌رسید که سیل در این کشور نداشته باشیم.

However, a lot of trees, many buildings were damaged by the strong winds

با این حال، بسیاری از درختان، بسیاری از ساختمان ها در اثر بادهای شدید آسیب دیدند

and in fact, on Friday, we had the strongest

و در واقع، روز جمعه، قوی ترین

wind ever in the south of England.

باد را در جنوب انگلستان داشتیم.

122 miles an hour.

122 مایل در ساعت.

Apparently, it is the strongest wind that we've ever had here

ظاهراً، این قوی‌ترین بادی است که تا به

in the UK ever in recorded history.

حال در تاریخ ثبت شده در اینجا در بریتانیا داشته‌ایم.

Although I suppose I should also mention Mr.

اگرچه فکر می‌کنم باید اشاره کنم که

Steve's wind sometimes goes even faster than that.

باد آقای استیو گاهی حتی سریع‌تر از این هم می‌رود.

A very high speed

یک سلام بسیار سریع

hello to Max Po.

به Max Po.

Hello. Max, I haven't seen you here for a long time.

سلام. مکس، مدتهاست که تو را اینجا ندیده ام.

It seems like a very long time since I saw you here.

به نظر می رسد خیلی وقت است که شما را اینجا دیده ام. در

We had a very strange moment on Mr.

روز تولد آقای استیو لحظه بسیار عجیبی داشتیم

Steve's birthday.

.

We decided to go out on Steve's birthday,

تصمیم گرفتیم در روز تولد استیو

and we were going to go for a lovely walk.

بیرون برویم و قرار بود برای پیاده روی دوست داشتنی برویم.

In fact, I don't have to explain the story to you

در واقع، من مجبور نیستم داستان را برای شما توضیح دهم

because I have a video right here

زیرا من یک ویدیو در اینجا

that will do the job for me.

دارم که کار را برای من انجام می دهد.

Happy birthday to Mr.

تولدت مبارک آقای

Steve. Here we are now.

استیو. الان اینجا هستیم.

Our intention today was to come out and have a lovely meal

قصد ما امروز این بود که بیرون بیاییم و یک غذای دلپذیر بخوریم

and also a walk in a place called Church Stretford.

و همچنین در مکانی به نام کلیسای استرتفورد قدم بزنیم.

By the way, Mr. Steve.

به هر حال، آقای استیو.

Happy birthday. Happy birthday to me. Yes.

تولدت مبارک. تولدم مبارک. آره.

But unfortunately, if we look outside

اما متأسفانه، اگر به بیرون نگاه کنیم،

as you can see in probably here.

همانطور که می بینید، احتمالاً اینجاست.

Yeah, it's raining

بله، باران می بارد،

so unfortunately,

بنابراین متأسفانه،

we will not we will not be going for a walk.

ما نمی خواهیم پیاده روی کنیم.

I'm fortunately not Now,

من خوشبختانه نیستم حالا

the strange thing is the strange

، چیز عجیب

thing is when we were in much Wenlock,

این است که وقتی در ونلاک بودیم

the the weather was much nicer

، هوا خیلی خوب بود

and as we got closer and closer to church Stretton

و هر چه به کلیسا استرتون نزدیک و نزدیکتر می

the weather got worse and now the rain is really coming down quite heavily.

شدیم، هوا بدتر می شد و حالا واقعاً باران می بارد. کاملا سنگین

I know we were going to get fluffy, whereas the camera is on the left or the right.

من می دانم که ما قرار بود پف کند، در حالی که دوربین در سمت چپ یا راست است.

Oh, good.

خوب است.

Yes. So unfortunately

آره. بنابراین متأسفانه

we've just phoned up a little cafe and making accommodations at short notice,

ما به تازگی با یک کافه کوچک تماس گرفتیم و در کوتاه ترین زمان اقامتی ایجاد

so we will like we booked in there, but we've got to go in 10 minutes, Mr.

کردیم، بنابراین مایلیم آنجا رزرو کنیم، اما باید 10 دقیقه دیگر برویم، آقای

Duncan, which means we're going to get wet,

دانکن، یعنی می خواهیم به آنجا برسیم. خیس،

although I have got an umbrella in the back of the car.

اگرچه من یک چتر در عقب ماشین دارم.

So one of the times where we need Mr.

بنابراین یکی از مواقعی که ما به

Steve's rain poncho and guess what? We haven't got it.

پانچوی باران آقای استیو نیاز داریم و حدس می زنیم چیست؟ ما آن را نگرفته ایم.

We haven't got Mr. Steve's rain poncho.

ما پانچوی باران آقای استیو را نداریم.

So instead we're going to have to brave the violent storm.

بنابراین در عوض ما باید در برابر طوفان سهمگین مقاومت کنیم.

So we can get something to eat, but we will enjoy the rest of Mr.

بنابراین ما می توانیم چیزی برای خوردن داشته باشیم، اما از بقیه روزهای تولد آقای استیو لذت خواهیم برد

Steve's birthday.

.

And of course, Steve did get some very nice presents as well for myself.

و البته، استیو هدایای بسیار خوبی هم برای خودم گرفت.

I deserve it.

من سزاوار آن هستم.

And also, your family sent some lovely presents.

و همچنین، خانواده شما چند هدایای دوست داشتنی فرستادند.

Anyway, we'll show you those on Sunday.

به هر حال، ما آن ها را یکشنبه به شما نشان خواهیم داد.

Yes, we will show you the gifts that Mr.

بله، ما هدایایی را که

Steve got today, assuming you're sharing this.

امروز آقای استیو دریافت کرد، به شما نشان خواهیم داد، با این فرض که شما این را به اشتراک می گذارید.

Okay.

باشه.

Well, we're not live now.

خب ما الان زنده نیستیم

Oh. Thought we were alive, Mr. Duncan.

اوه فکر میکردیم زنده ایم آقای دانکن.

No, we're not live.

نه، ما زنده نیستیم.

This is recorded so we will hand you back live to the studio,

این ضبط شده است، بنابراین ما شما را به صورت زنده به استودیو برمی گردانیم و به

and we will continue with today's live stream.

پخش زنده امروز ادامه می دهیم.

Meanwhile, here, we will carry on with Mr.

در همین حال، در اینجا، ما تولد آقای استیو را ادامه خواهیم داد

Steve Birthday.

.

A very wet and soggy birthday.

یک تولد بسیار خیس و خیس.

But we're staying happy no matter what.

اما ما هر چه باشد خوشحال می مانیم.

Of course, we're always happy to talk.

البته ما همیشه از صحبت کردن خوشحالیم.

For now.

در حال حاضر.

Mr. Steve was.

آقای استیو بود.

And there we were last Wednesday.

و ما چهارشنبه گذشته آنجا بودیم.

Celebrating Mr. Steve's birthday.

جشن تولد آقای استیو.

Although things didn't turn out quite as they should have

اگرچه همه چیز آنطور که باید پیش نرفت

Unfortunately,

، متأسفانه،

it didn't turn out quite the way we intended.

آنطور که ما در نظر داشتیم پیش نرفت.

We were going to go for a lovely walk.

قرار بود بریم یه پیاده روی قشنگ.

We were going to make a funny video but sadly, because of the rain

قرار بود یه کلیپ خنده دار بزاریم ولی متاسفانه بخاطر بارون

and it's been raining all week, it's raining now.

و همه هفته بارونه الان داره بارون میاد.

I was going to say that it's raining cats and dogs.

می خواستم بگویم که باران گربه و سگ می بارد.

But to be honest with you, that is the only thing that isn't falling out of the sky.

اما صادقانه با شما، این تنها چیزی است که از آسمان نمی افتد.

Everything else is coming out of the sky except cats.

همه چیز دیگر به جز گربه ها از آسمان بیرون می آید.

And dogs.

و سگ ها

Mr. Steve will be with us.

آقای استیو با ما خواهد بود.

Yes, he is preparing.

بله، او در حال آماده سازی است.

He's going to show us his birthday cards.

او قرار است کارت های تولدش را به ما نشان دهد.

Very nice.

بسیار خوب.

Also, he's going to share with us

همچنین، او قصد دارد

some of his lovely moments from his birthday.

چند لحظه از لحظات دوست داشتنی خود را از روز تولدش با ما به اشتراک بگذارد.

And I hope you will join us when Mr.

و امیدوارم با آمدن آقای استیو به ما

Steve arrives.

بپیوندید.

We are taking a break.

ما در حال استراحت هستیم.

In a moment, we are talking about mouth idioms today.

در یک لحظه، ما امروز در مورد اصطلاحات دهان صحبت می کنیم.

If there is one thing I like doing

اگر کاری وجود داشته باشد که من انجامش را دوست دارم

and also I suppose Mr.

و همچنین فکر می کنم آقای

Steve likes doing, it is while it's using his mouth,

استیو دوست دارد انجام دهد، آن زمانی است که از دهانش استفاده می کند،

talking all the time So Mr.

همیشه صحبت می کند، بنابراین آقای

Steve likes using his mouth.

استیو دوست دارد از دهانش استفاده کند.

I like using mine.

من دوست دارم از مال خودم استفاده کنم

And I have a feeling you like to use yours

و من این احساس را دارم که دوست دارید از

to speak your own language, but also to practise your oral English.

زبان خود برای صحبت کردن به زبان خود و همچنین برای تمرین زبان انگلیسی شفاهی خود استفاده کنید.

And that's what we're talking about today.

و این چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

Oh, by the way, yesterday

اوه، اتفاقا، دیروز

we went for a lovely walk into town.

ما برای یک پیاده روی دوست داشتنی به شهر رفتیم.

We managed to walk into town yesterday without getting wet because, well, in the morning

ما دیروز موفق شدیم بدون خیس شدن به داخل شهر قدم بزنیم زیرا، خوب، دیروز صبح

it was raining yesterday but in the afternoon we managed to have a lovely walk into town.

باران می بارید اما بعد از ظهر موفق شدیم یک پیاده روی دوست داشتنی به داخل شهر داشته باشیم.

And on the way back, we saw our little friend the Robin.

و در راه بازگشت، دوست کوچکمان رابین را دیدیم.

But not just one Robin.

اما نه فقط یک رابین.

There were actually two together.

در واقع دو نفر با هم بودند.

We will be looking at that a little bit later on.

کمی بعد به آن خواهیم پرداخت.

So just before Mr.

بنابراین درست قبل از آمدن آقای

Steve arrives, it is time to take a look at one of my full English lessons.

استیو، وقت آن است که نگاهی به یکی از درس های کامل انگلیسی من بیندازیم.

Yes, I talk about the English language all the time.

بله، من همیشه در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

Sometimes I do it live and sometimes I do it recorded

گاهی اوقات من آن را به صورت زنده انجام می دهم و گاهی آن را به صورت ضبط شده انجام می دهم،

like the thing you are about to see.

مانند چیزی که می خواهید ببینید.

And then after that, Mr.

و بعد از آن، آقای

Steve will be here, and so will I.

استیو اینجا خواهد بود و من هم همینطور.

And hopefully so will you.

و امیدوارم شما هم همینطور.

As you can see right now, it is very windy here.

همانطور که در حال حاضر می بینید، اینجا بسیار باد است. توفانی

There is a gale blowing across England and

در سراسر انگلستان در حال وزیدن است و

what you are seeing now is the effect to

آنچه اکنون می بینید تأثیر آن بر

what is left of a tropical hurricane.

آنچه از یک طوفان استوایی باقی مانده است.

This is all the remains of the storm.

این همه بقایای طوفان است.

We can describe this as the remnants

ما می توانیم این را به عنوان بقایای

or or the remains of the hurricane.

یا یا بقایای طوفان توصیف کنیم.

A few days ago, this storm was very powerful.

چند روز پیش این طوفان بسیار قدرتمند بود.

It caused damage in places such as Bermuda.

در مکان هایی مانند برمودا خسارت وارد کرد.

Now, it is not as powerful.

در حال حاضر، آنقدر قدرتمند نیست.

Having said that, the storm is still strong enough

با این اوصاف، طوفان هنوز آنقدر قوی است

to bring down trees and loosen one or two roof tiles.

که درختان را پایین بیاورد و یک یا دو کاشی سقف را شل کند.

Some might say that I am taking a risk

ممکن است برخی بگویند که من

coming out here on such a stormy day.

در چنین روز طوفانی بیرون آمدن از اینجا ریسک می کنم.

Let's hope that I don't get struck by a piece

بیایید امیدوار باشیم که با یک

of flying debris or a falling tree

تکه زباله در حال پرواز یا یک درخت در حال سقوط اصابت نکنم

Oh, no.

اوه، نه.

My watch has stopped again.

ساعت من دوباره متوقف شد.

I had better wind it up.

بهتر است آن را جمع کنم.

The word wind has more than more meaning.

کلمه باد بیش از این معنی دارد.

You can whine something up

می‌توانید

by turning and tightening it at the same time,

با چرخاندن و سفت کردن هم‌زمان چیزی،

such as the spring on a watch or clock.

مانند فنر روی ساعت یا ساعت، ناله کنید.

You wind the spring up

فنر را

to gather something onto a round spool

می پیچید تا با چرخاندن چیزی روی یک قرقره گرد جمع

by turning It can be described as winding.

شود. می توان آن را به عنوان سیم پیچ توصیف کرد.

You wind something on to something else.

شما چیزی را به چیز دیگری می پیچید.

You can wind a hosepipe

شما می توانید یک شلنگ بپیچید

You can wind wool into a ball.

می توانید پشم را به یک توپ بپیچید.

You can wind a person up.

شما می توانید یک نفر را باد کنید.

In this sense, you are doing something to annoy them.

از این نظر شما دارید کاری می کنید که آنها را آزار دهید.

Then there is wind up.

سپس باد وجود دارد.

This noun describes a practical joke or prank

این اسم یک شوخی یا شوخی عملی را توصیف می کند

designed to annoy someone.

که برای آزار دادن کسی طراحی شده است.

Another verbal use of wind is slowly end

یکی دیگر از کاربردهای کلامی باد این است که به آرامی

something to close down a company

چیزی را برای تعطیل کردن یک شرکت

or cease trading over a period of time is to wind up

یا توقف تجارت در یک دوره زمانی معین پایان دهید، این است که

to relax yourself by doing something pleasurable.

با انجام کاری لذت بخش، خود را آرام کنید.

Is to wind down

the past tense of wind is wound

این است که زمان گذشته را باد کند، زخم است به آن

Look at that.

نگاه کنید.

The writing on the wall.

نوشته روی دیوار

This figurative expression is used to state

این عبارت مجازی برای بیان

that something bad might happen soon.

اینکه ممکن است به زودی اتفاق بدی بیفتد استفاده می شود.

The fate of something is likely to happen.

به احتمال زیاد سرنوشت چیزی اتفاق می افتد.

It is very apparent that this thing could occur.

بسیار آشکار است که این اتفاق ممکن است رخ دهد.

There is an indication that things could go wrong.

نشانه ای وجود دارد که ممکن است همه چیز اشتباه پیش برود.

The fall in profits is the writing on the wall for that company.

کاهش سود برای آن شرکت نوشته روی دیوار است.

In this sentence, we are saying that the company

در این جمله می گوییم

will go out of business if things do not get better.

اگر اوضاع بهتر نشود شرکت از کار می افتد.

It may close.

ممکن است بسته شود.

There is a chance that things might go wrong.

این احتمال وجود دارد که همه چیز اشتباه شود.

It may be seen as foolish when told

هنگامی که دیوار به آن می گویند

by a wall to ignore the hint and warning

اشاره و هشدار نوشته روی دیوار را نادیده بگیرید، ممکن است احمقانه تلقی شود

of the writing on the wall.

.

Grammar covers many aspects of language use,

گرامر بسیاری از جنبه های استفاده از زبان،

including punctuation,

از جمله نشانه گذاری،

when expressing yourself in writing.

را در هنگام بیان خود به صورت نوشتاری پوشش می دهد.

It is important to know where to punctuate

مهم است که بدانید کجا

and when to use the symbols that define it.

و چه زمانی از نمادهایی که آن را تعریف می کنند استفاده کنید.

One of the most confusing punctuation

یکی از گیج کننده ترین علائم نگارشی

marks must be the inverted commas,

باید کاماهای معکوس

otherwise known as quotation marks.

باشد که در غیر این صورت به عنوان علامت نقل قول شناخته می شوند.

There are two types of inverted commas the single and the double.

دو نوع کاما معکوس وجود دارد: تکی و دوتایی.

In British English,

در انگلیسی بریتانیایی

the single quotation mark is often used while in American English.

، علامت نقل قول واحد اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود.

The double quotation mark is preferred when quoting

علامت نقل قول دوگانه هنگام نقل قول از

a well-known phrase or direct speech in a sentence in British English.

یک عبارت معروف یا گفتار مستقیم در یک جمله به انگلیسی بریتانیایی ترجیح داده می شود.

We will normally use the single quotation.

ما معمولاً از نقل قول واحد استفاده می کنیم.

However, if the direct speech also includes a quote

با این حال، اگر گفتار مستقیم شامل یک نقل قول

then you will use the other quotation marks

نیز می شود، از علامت های نقل قول دیگر

to define it from what is being said.

برای تعریف آن از آنچه گفته می شود استفاده خواهید کرد.

If the direct speech uses single quotes

اگر در گفتار مستقیم از نقل‌قول‌های تکی استفاده شود،

then the double ones will be used to show the quotes within.

آن‌وقت از دوتایی‌ها برای نشان دادن نقل‌قول‌های درون استفاده می‌شود.

An example in British English would be around here.

یک مثال در انگلیسی بریتانیایی در اینجا وجود دارد.

We always use the phrase no pain, no gain as our motto.

ما همیشه از عبارت no pain, no gain به عنوان شعار خود استفاده می کنیم.

You will see that the direct speech has single quotes

خواهید دید که گفتار مستقیم دارای نقل قول های تکی است

and the phrase discussed has a double once in American English.

و عبارت مورد بحث در انگلیسی آمریکایی دو بار یک بار دارد.

This is reversed.

این برعکس است.

You will notice in my subtitles that I use single inverted commas

در زیرنویس‌های من متوجه خواهید شد که

when I'm highlighting a word and double quotes when demonstrating direct speech

وقتی یک کلمه را برجسته می‌کنم از کاماهای معکوس تکی و هنگام نمایش گفتار مستقیم از گیومه‌های دوتایی استفاده می‌کنم

It is worth

. شایان

noting that you are free to use either of the quotation marks

ذکر است که شما آزاد هستید از هر یک از علامت‌های نقل قول استفاده کنید

as long as you stick with them all the way through the piece you are writing.

تا زمانی که همه آنها را رعایت کنید. از طریق قطعه ای که می نویسید

The examples used here today are only a guide.

نمونه هایی که امروزه در اینجا استفاده می شود فقط یک راهنما هستند.

Double quotes are fine for direct speech or single ones,

نقل‌قول‌های دوگانه برای گفتار مستقیم یا تک‌ها خوب هستند،

as long as you remain clear as to how they are being used.

به شرطی که نحوه استفاده از آنها روشن باشید.

Happy writing.

نوشتن مبارک

Everyone

همه

here.

اینجا

All my lovely walking boots.

تمام چکمه های پیاده روی دوست داشتنی من

Do you like them?

آیا آنها را دوست دارید؟

These boots have taken me all over the place,

این چکمه‌ها مرا به همه جا برده‌اند،

up hills and down

از تپه‌ها و پایین

into valleys, through woods and over dales.

به دره‌ها، از میان جنگل‌ها و بر فراز دشت‌ها.

And Dales.

و دیلز

By the way, Adele is a small dip in the ground,

به هر حال، آدل یک شیب کوچک در زمین،

a small valley or hollow.

یک دره کوچک یا توخالی است.

Did you know that the word boot has many meanings

آیا می دانید که کلمه بوت به

as a verb, boot means to kick something hard.

عنوان یک فعل معانی زیادی دارد، بوت به معنای لگد زدن به چیزی است که سخت می زند.

It can also mean to throw someone out of a place

همچنین می تواند به معنای پرتاب کردن شخصی از یک مکان

or eject a person from a group.

یا بیرون راندن شخصی از یک گروه باشد.

He was booted out of the chess club.

او را از باشگاه شطرنج بیرون کردند.

If you put the boot in.

اگر چکمه را داخل

Then this means that you are kicking someone

آن قرار دهید، این بدان معناست که شما به طور معمول به کسی لگد می زنید در

normally while they are on the ground

حالی که او روی زمین است

to be given the boot means that you have lost your job.

تا چکمه به او داده شود به این معنی است که کار خود را از دست داده اید.

In computer terms, the word boot means to start up a computer

در اصطلاح کامپیوتری ، کلمه بوت به معنای راه‌اندازی کامپیوتر

on a call The boot is the opening at the back,

در یک تماس است. بوت دریچه پشتی است،

where items can be placed securely in American English.

جایی که اقلام را می‌توان به طور ایمن در انگلیسی آمریکایی قرار داد.

The boot of a car is called the trunk

صندوق عقب ماشین نامیده می شود صندوق عقب

There it was, one of my many full English lessons

آنجا بود، یکی از بسیاری از درس های کامل انگلیسی

I is completely full of

من، من کاملاً پر از

blessings to do the English language.

نعمت برای انجام زبان انگلیسی است.

Okay, here he comes.

خوب، او می آید.

Everyone's been waiting for him.

همه منتظرش بودند

He is on his way

او در راه است

Mm. Are you ready

Mm. آماده ای

I'm not.

I'm not ready, Mr.

من نیستم

من آماده نیستم آقای

Damn Good.

I haven't put my makeup on.

لعنتی خوب.

من آرایش نکردم

Make you look okay.

خوب به نظر بیای

Hello? Hello, Mr. Duncan, by the way, lovely viewers.

سلام؟ سلام آقای دانکن اتفاقا بینندگان عزیز.

By the way, we've had to change the view so we've pointed the camera somewhere else

به هر حال، ما مجبور شدیم نما را تغییر دهیم، بنابراین دوربین را به جای دیگری هدایت کردیم،

because the rain is coming down a very heavily

زیرا باران به شدت

white out.

سفید می‌بارد.

I was going to say white out.

میخواستم بگم سفید.

It's so torrential rain

باران آنقدر سیل آسا است

that your camera can't focus in the distance so there's.

که دوربین شما نمی تواند در فاصله دور فوکوس کند بنابراین وجود دارد.

Well, it's just there's nothing to film there.

خوب، فقط چیزی برای فیلمبرداری وجود ندارد.

There's nothing there because it's just rain falling.

چیزی آنجا نیست زیرا فقط باران می بارد.

It's like it looks like mist.

انگار شبیه مه است.

If you film over a long distance, all of the all of the rain

اگر از مسافت طولانی فیلمبرداری کنید، تمام بارانی

that you're filming through becomes just one big misty scene.

که از آن فیلمبرداری می کنید تنها به یک صحنه مه آلود بزرگ تبدیل می شود.

So so there is a different view today.

بنابراین امروز دیدگاه متفاوتی وجود دارد.

It's the trees behind us looking out the window, blowing around just to show how windy it is.

این درختان پشت سر ما هستند که از پنجره به بیرون نگاه می کنند، فقط برای اینکه نشان دهند باد چقدر می وزد.

We've had a lot of wind not only last week, but also today in the studio.

ما نه تنها هفته گذشته، بلکه امروز در استودیو باد زیادی داشتیم.

That's because we've had too much fibre in our diet.

دلیلش این است که ما فیبر زیادی در رژیم غذایی خود داشته ایم.

We had our chilli last night, chilli con carne,

ما دیشب فلفل دلمه‌ای خوردیم، فلفل دلمه‌ای،

and all I can say is it's very good

و تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که به

for Lucy earning your

anyway.

هر حال برای لوسی خوب است.

Anyway, lots of people have been commenting on the weather

به هر حال، افراد زیادی در مورد وضعیت آب و هوا

on your video that you put.

در ویدیوی شما که قرار داده اید نظر داده اند.

When did you put that out?

چه زمانی آن را خاموش کردید؟

Was it Wednesday?

Well, I was live on Friday. Friday, Friday.

چهارشنبه بود؟

خب من جمعه زنده بودم جمعه، جمعه.

Friday was a live during the the peak of the storm.

جمعه در اوج طوفان پخش زنده بود.

Yes. Storm Eunice when we had

آره. طوفان یونیس زمانی که ما در

60 mile an hour winds here.

اینجا بادهایی با سرعت 60 مایل در ساعت داشتیم.

Well, I think it was more than that here.

خوب، من فکر می کنم اینجا بیشتر از این بود.

Oh, oh, wow.

اوه، اوه، وای.

It was high yes. High. Yes.

بالا بود بله بالا. آره.

Apparently in parts of Shropshire they had recorded 70 miles an hour wind.

ظاهراً در بخش‌هایی از Shropshire سرعت باد 70 مایل در ساعت را ثبت کرده بودند.

Right. I read it.

درست. من آنرا خواندم.

And the fastest wind the strongest wind besides Mr.

و سریعترین باد و قویترین باد غیر

Steve's stomach is

از معده آقای استیو

was actually 122 miles an hour on the south coast.

در واقع 122 مایل در ساعت در ساحل جنوبی بود.

Of England, talking of last week. Yes.

از انگلیس، صحبت از هفته گذشته است. آره.

Steve, can I just finish off what I was going to say?

استیو، می‌توانم آنچه را که می‌خواستم بگویم، تمام کنم؟

Lots of people have been commenting about the weather.

افراد زیادی در مورد آب و هوا نظر داده اند.

Okay.

باشه.

Because it hasn't just affected us.

چون فقط ما را تحت تاثیر قرار نداده است.

And of course in the UK, because we get such mild weather generally,

و البته در بریتانیا، از آنجایی که به طور کلی آب و هوای معتدلی

we don't really, you know, anything is an event to us,

داریم، واقعاً نمی‌دانیم، هر چیزی برای ما یک رویداد است،

but we don't get hurricanes and we don't get tornadoes.

اما ما طوفان و گردباد نمی‌گیریم.

In fact, somebody commented the other day, the reason that Great Britain was so and lots of

در واقع، یکی روز گذشته نظر داد، دلیل موفقیت بریتانیای کبیر و موفقیت بسیاری از

parts of Europe were so successful was because we didn't have major weather events

بخش‌های اروپا این بود که ما رویدادهای آب و هوایی مهمی نداشتیم که

preventing us from

مانع از

becoming successful as a nation.

موفقیت ما به عنوان یک کشور شود.

So that could well have been a point.

پس این می توانست یک نکته باشد.

But I mean, for example, Max was commenting

اما منظورم این است که مثلاً مکس

on the aeroplane landings, the attempted aeroplane landings

در مورد فرود هواپیما، تلاش برای فرود هواپیما

at Heathrow Airport, which are all over the Internet

در فرودگاه هیترو، که در سراسر اینترنت هستند

Very scary if you're in a plane like that.

، بسیار ترسناک است، اگر در چنین هواپیمای باشید، اظهار نظر می کرد.

And people were there were shots of people afterwards.

و پس از آن مردم در آنجا تیراندازی کردند.

It vomited everywhere because the plane was rocking

همه جا استفراغ کرد چون هواپیما تکان می خورد

and we've been in flights and I've been in flights

و ما در پرواز بوده ایم و من در پرواز بوده ام

when there's nothing worse.

که هیچ چیز بدتر از این وجود ندارد.

And then you're coming in to land and, you know, it's windy. Yes.

و بعد وارد زمین می‌شوی و می‌دانی، باد می‌وزد. آره.

And Birmingham is a very windy airport.

و بیرمنگام یک فرودگاه بسیار بادخیز است.

And we've come we've been back coming back from holiday.

و ما آمدیم و از تعطیلات برگشتیم.

But when we came back from Paris, we were returning from Paris.

اما وقتی از پاریس برگشتیم، از پاریس برمی گشتیم.

And the wind was strong.

و باد شدید بود.

Of course, as Steve just said, Birmingham Airport

البته همانطور که استیو گفت، فرودگاه بیرمنگام

is well known for its crosswinds.

به دلیل بادهای متقابلش شناخته شده است.

So when a plane comes in to land, what often happens is the plane will start to tip

بنابراین هنگامی که هواپیما برای فرود می آید، آنچه اغلب اتفاق می افتد این است که هواپیما شروع به واژگون شدن می کند

as the wings get caught by the wind.

زیرا بال ها توسط باد گرفتار می شوند.

So it's very hard for a plane to to actually land on the ground

بنابراین برای یک هواپیما بسیار سخت است که واقعاً روی زمین فرود آید

because it has to make sure that it lands straight or level.

زیرا باید مطمئن شود که مستقیم یا همسطح فرود می آید.

It has to make sure that the wings don't touch the runway

باید مطمئن شود که بال‌ها

for obvious reasons because it won't end very well.

به دلایل واضح به باند فرودگاه برخورد نمی‌کنند زیرا پایان چندان خوبی نخواهد داشت.

So we have been in that situation, but it's amazing how many people love watching

بنابراین ما در چنین موقعیتی بوده‌ایم، اما شگفت‌انگیز است که چگونه بسیاری از مردم عاشق تماشای

live streams of planes landing Well, it's fascinating.

جریان‌های زنده هواپیماهایی هستند که فرود می‌آیند، خوب، شگفت‌انگیز است.

Yes. But, you know, I you know, if you've ever been in a plane when it's windy, it's all right.

آره. اما، می‌دانی، می‌دانم، اگر تا به حال در هواپیما بوده‌ای که باد می‌وزد، مشکلی نیست.

When you take it off, it's not so bad.

وقتی آن را بردارید، آنقدرها هم بد نیست.

But when you're landing, it's quite scary.

اما وقتی در حال فرود هستید، بسیار ترسناک است.

Other weather events, Tom

سایر رویدادهای آب و هوایی، تام

mentioned that his entrance door to his apartment

اشاره کرد که درب ورودی آپارتمانش

blew away or the skylight

منفجر شده یا نورگیر

or something or the door of the skylight blew away in the wind.

یا چیزی یا درب نورگیر در باد منفجر شده است.

But he was able to repair it, to retrieve it and repair it.

اما او توانست آن را تعمیر کند، آن را بازیابی و تعمیر کند.

Wow. That's very lucky.

وای. این خیلی خوش شانس است.

We've got a fence panel, a fence panel that's come down.

ما یک پانل حصار داریم، یک پانل حصاری که پایین آمده است.

We think we've been affected.

ما فکر می کنیم تحت تاثیر قرار گرفته ایم.

Yes. One of our fences.

آره. یکی از نرده های ما

So we're going to do a fundraiser to to raise money to repair the fence.

بنابراین ما قصد داریم برای جمع آوری کمک مالی برای تعمیر حصار جمع آوری کمک مالی انجام دهیم .

Okay.

باشه.

So I'm going to try and cobble that together.

بنابراین من سعی می کنم آن را با هم بسازم.

Cobble it together.

آن را با هم سنگ فرش کنید.

So I'm going to try and get the broken bits of wood and sort of fix them in a sort of

بنابراین سعی می‌کنم تکه‌های چوب شکسته را بگیرم و آنها را

random way to make it look.

به‌صورت تصادفی تعمیر کنم تا به نظر برسد.

If you cobble something together, it means you just you're not doing

اگر چیزی را با هم سنگفرش کنید، به این معنی است که شما

a very good job of repairing some fence.

کار خیلی خوبی برای تعمیر چند حصار انجام نمی دهید.

That's it.

That's a bit of an insult to all people who repair shoes.

خودشه.

این یک توهین به همه افرادی است که کفش را تعمیر می کنند.

Well, for example, if you were to come on late, what about cobblers?

خب مثلا اگه قرار بود دیر بیای پینه دوز چی؟

Well, that's a different thing altogether.

خوب، این یک چیز دیگر است.

It might be related, but

ممکن است مرتبط باشد، اما

if you do something in a rush and it's not very good, it means you cobble it together.

اگر کاری را با عجله انجام دهید و خیلی خوب نباشد، به این معنی است که آن را با هم ترکیب می کنید.

Yeah.

It means you're just sort of

آره

این بدان معناست که شما به نوعی

doing you're just not doing a good job.

انجام می دهید، فقط کار خوبی انجام نمی دهید.

For example, if we were to come on the show and not prepare at all

به عنوان مثال، اگر قرار بود به برنامه بیاییم و اصلاً آماده نباشیم

and barely give you any information with English,

و به سختی اطلاعاتی را با زبان انگلیسی به شما بدهیم،

you could say, Oh, it looks like those two have cobbled this lesson together.

می توانید بگویید، اوه، به نظر می رسد این دو نفر این درس را با هم ترکیب کرده اند.

I thought, that's what we did.

فکر کردم، این کاری است که ما انجام دادیم.

Too many joking.

شوخی زیاده

But yes, it's been

اما بله،

you know, I mean, it's continued one storm after another.

می دانید ، منظورم این است که طوفان یکی پس از دیگری ادامه دارد.

We've got another one coming, haven't we? Yes.

ما یکی دیگر داریم، نه؟ آره.

I was about to mention that we we had two storms last week, two big storms.

می خواستم بگویم که هفته گذشته دو طوفان داشتیم، دو طوفان بزرگ.

And guess what we have?

و حدس بزنید چه چیزی داریم؟

We have another one coming now.

الان یکی دیگه داریم.

Storm Franklin, apparently Franklin.

طوفان فرانکلین، ظاهراً فرانکلین.

So we've had Dudley, we've had Yunis.

بنابراین ما دادلی را داشتیم، ما یونس را داشتیم.

As we go through the alphabet, you see

همانطور که ما از طریق الفبا می گذریم، می بینید

so now we have Storm Franklin.

که اکنون طوفان فرانکلین را داریم.

And I suppose Franklin is a man's name.

و من فکر می کنم فرانکلین نام یک مرد است.

Well, of course, there was the president of the United States, Franklin Roosevelt,

خوب، البته، رئیس جمهور ایالات متحده، فرانکلین روزولت،

who was the president of the United States for a while, Storm Franklin

که برای مدتی رئیس جمهور ایالات متحده بود ، طوفان فرانکلین

to bring strong wind and rain to the UK and Ireland.

بود تا باد و باران شدید را به بریتانیا و ایرلند بیاورد.

So the the meteorological office have issued weather warnings

بنابراین سازمان هواشناسی هشدارهای هواشناسی صادر کرده است

as a third storm is expected to bring

زیرا انتظار می‌رود طوفان سوم

disrupting conditions on Sunday and Monday.

در روزهای یکشنبه و دوشنبه شرایط را مختل کند.

Well, we've got it.

So I have a feeling what is happening behind us now

خوب، ما آن را دریافت کرده ایم.

بنابراین من احساس می کنم آنچه اکنون پشت سر ما اتفاق می افتد در

is actually Storm Franklin arriving.

واقع طوفان فرانکلین است.

Paolo is going to stay.

پائولو قرار است بماند.

He has repeated several times.

او چندین بار تکرار کرده است.

Thank you that despite the storm, he's going to stay and watch anyway.

ممنون که با وجود طوفان، او به هر حال می ماند و تماشا می کند.

Oh, good. So that's good and glad to hear that.

خوب است. بنابراین شنیدن آن خوب و خوشحالم.

Yes. We're very pleased that you're going to stay.

آره. ما بسیار خوشحالیم که شما می خواهید بمانید.

People wishing me thank you for their comments on my youthful appearance.

افرادی که برای من آرزو دارند از شما برای نظرات خود در مورد ظاهر جوانی من تشکر می کنم.

Yes, miss and mine. I should stay.

بله خانم و مال من من باید بمانم

Steve had a birthday I did last Wednesday.

استیو روز چهارشنبه گذشته تولد داشت.

Thank you, Beatrice.

متشکرم، بئاتریس.

And other people have said that. Happy birthday again.

و افراد دیگری این را گفته اند. مجددا تولدت مبارک.

So thank you for that.

بنابراین برای آن از تو متشکرم.

Sandra as well.

ساندرا هم همینطور

But yes, it's nice.

اما بله، خوب است.

There wasn't. And it was a nice birthday.

وجود نداشت و تولد خوبی بود

It was wet.

خیس بود.

The weather was not good.

هوا خوب نبود.

No, but we made the most of it. I didn't like the bad weather.

نه، اما ما از آن نهایت استفاده را بردیم. هوای بد را دوست نداشتم.

I made the most of it.

من از آن نهایت استفاده را کردم.

I did.

I did show the video earlier of sitting in the car because we couldn't go for a walk.

من کردم.

من فیلم نشستن در ماشین را زودتر نشان دادم زیرا نمی توانستیم پیاده روی کنیم.

By the way, we have some breaking news.

اتفاقاً ما چند خبر فوری داریم.

Everyone have you heard the news that the queen has COVID? Yes.

همه آیا شنیده اید که ملکه کووید دارد؟ آره.

The queen of England, Queen Elizabeth.

ملکه انگلستان، ملکه الیزابت.

The second has been tested positive for COVID

تست دوم برای کووید مثبت بوده است.

I have a feeling that she's been positive for quite a while.

من احساس می کنم مدت زیادی است که مثبت شده است.

It's just that no one quite knew how to break the news.

فقط این است که هیچ کس کاملاً نمی دانست چگونه اخبار را بشکند.

So I think she's been with with COVID

بنابراین فکر می‌کنم او مدتی با کووید یا کووید مبتلا بوده است

or she's had COVID for a while, but no one's wanted to actually mention it.

، اما هیچ‌کس نمی‌خواهد واقعاً به آن اشاره کند.

They've they've been a little reluctant to actually say it.

آنها کمی تمایلی به بیان آن نداشته اند.

But the queen of England, quickly, Queen Elizabeth, who is the current queen,

اما ملکه انگلیس سریعاً ملکه الیزابت که ملکه فعلی است،

even though at the moment everyone keeps talking about

هرچند در حال حاضر همه مدام در مورد شاهزاده چارلز و کامیلا صحبت می کنند

Prince Charles and Camilla

as if they are about to take over,

که انگار در شرف تصاحب هستند،

which which can't be very nice for the queen when you think about it.

که نمی تواند برای ملکه خیلی خوب باشد. وقتی به آن فکر می کنید

And Jemmy says, God save the queen.

و جمی می گوید، خدا ملکه را حفظ کند.

Don't say. Probably referring to this this news.

نگو احتمالا اشاره به همین خبر است.

I wanted to say as well

همچنین می‌خواستم بگویم

that other people have also wished me happy birthday listed as well.

که افراد دیگری نیز در فهرست ذکر شده تولد من را تبریک گفته‌اند.

So in the past, since it was about you were talking about the queen of England, and all Steve wants to talk

بنابراین در گذشته، از آنجایی که شما در مورد ملکه انگلیس صحبت می‌کردید، و استیو

about is his birthday Well, I just don't want to forget people that have said happy birthday to me.

تنها چیزی که می‌خواهد درباره آن صحبت کند تولد اوست، خب، من فقط نمی‌خواهم کسانی را که تولدت را به من تبریک گفته‌اند فراموش کنم.

So that is the big the big news at the moment.

بنابراین این خبر بزرگ در حال حاضر است.

The Queen of England has COVID, but

ملکه انگلیس مبتلا به کووید است، اما

as as the reports are actually stating,

همانطور که گزارش ها در واقع بیان می کنند،

she is just suffering mild and cold symptoms.

او فقط از علائم خفیف و سرماخوردگی رنج می برد.

So we wish the queen of England and everyone

بنابراین آرزو می کنیم که ملکه انگلیس و همه کسانی که

at the moment struggling with that particular situation.

در حال حاضر با آن شرایط خاص دست و پنجه نرم می کنند.

All the best.

بهترین ها.

You are very well conserved, says Pedro Oh,

پدرو اوه می‌گوید: «تو خیلی خوب محافظت

do you mean do you mean that I'm looking good is what you mean?

می‌کنی، یعنی منظورت این است که من ظاهر خوبی دارم؟

I think should not be well preserved.

به نظر من نباید به خوبی حفظ شود.

Preserved?

حفظ شده است؟

I remember years ago. Who remembers?

یاد سالهای پیش افتادم کی یادش میاد

Do you remember, Steve, when when they dug that that man

آیا یادت هست، استیو، زمانی که آن مردی را

who apparently was supposed to be prehistory Eric,

که ظاهراً قرار بود اریک ماقبل تاریخ

or from from the very early days of mankind?

یا از همان روزهای اولیه بشریت باشد، حفر کردند؟

I think he was supposed to be one of the early incarnations of human life.

من فکر می کنم او قرار بود یکی از تجسم های اولیه زندگی بشر باشد.

Piltdown man.

مرد پیلتداون

Oh, yes.

آه بله.

Well, Mr.

خب، آقای

Steve is the real Piltdown man.

استیو مرد واقعی پیلتداون است.

Was a hoax.

کلاهبرداری بود

Yes, it was.

آره اینجوری بود.

Well, I'm just saying you are the real one, because it looks as if Mr.

خب، من فقط می‌گویم که تو واقعی هستی، چون به نظر می‌رسد که آقای

Steve has been preserved

استیو در باتلاقی نگهداری شده است

in a bog

not the toilet.

نه توالت.

I mean, some land

منظورم زمین

that if you get stuck in the bog, not the toilet,

هایی است که اگر در باتلاق گیر کنی، نه توالت،

but the the ground

بلکه در زمین

then over time, you you will actually be preserved.

به مرور زمان، در واقع حفظ می شوی.

So Mr.

Steve looks as if he's just been dug up or conserved

بنابراین آقای

استیو طوری به نظر می رسد که گویی به گفته پدرو تازه کنده شده یا حفاظت شده است

according to Pedro, if you conserved something, it means you.

، اگر شما چیزی را حفظ کرده اید، به معنای شماست.

You save it, don't you?

شما آن را ذخیره می کنید، نه؟

I think. I think look after it.

من فکر می کنم. فکر کنم مراقبش باش

I think with you, it's is definitely preserved.

من فکر می کنم با شما، آن را قطعا حفظ شده است.

You look after it. Yeah.

تو مراقبش باش آره

And you, you, you, you look at it and think, how can I, can I restore that back to how it used to look?

و شما، شما، شما، به آن نگاه می کنید و فکر می کنید، چگونه می توانم، می توانم آن را به حالت سابق برگردانم؟

So, yes, it made

بنابراین، بله، باعث شد

me my hair will come back with a bit of luck.

موهایم با کمی شانس برگردند.

Yeah.

It's still waiting for that miracle

آره

هنوز منتظر آن معجزه

of modern science, which still hasn't happened.

علم مدرن است که هنوز اتفاق نیفتاده است.

I can't believe after all these years they still haven't worked out,

باورم نمیشه بعد از این همه سال هنوز جواب نداده اند،

you know, some simple cream that you rub on and bingo,

می دانی، یک کرم ساده که روی آن مالیده و یکنوع بازی شبیه لوتو

your hair comes back

، موهایت برمی گردد،

But anyway, I got over that in my early twenties, so this is great.

اما به هر حال، من در اوایل دهه بیستم از آن گذشتم، پس این عالی است .

It's all about me, Mr. Duncan. It's all about me.

همه چیز به من مربوط است، آقای دانکن. همه چیز در مورد من است.

That's not.

آن نیست.

So Mr. Steve's birthday occurred.

بنابراین تولد آقای استیو اتفاق افتاد.

Did you get some nice cards? I did get some nice cards.

چند کارت خوب گرفتی؟ چند کارت خوب گرفتم

Would you like to show us some of your cards that you received for you?

آیا می خواهید تعدادی از کارت های خود را که برای خود دریافت کرده اید به ما نشان دهید؟

Have you got a special camera?

دوربین خاصی دارید؟

No. No. Okay, then. Right. Here we go.

نه. خوب، پس. درست. در اینجا ما می رویم.

We'll just use this one.

ما فقط از این استفاده خواهیم کرد.

Look at that wind out there, Mr.

به باد آن بیرون نگاه کن، آقای

Duncan. Yes, it's very difficult.

دانکن. بله، خیلی سخت است.

Then move it forward because it will go out of focus. There we go.

سپس آن را به جلو ببرید زیرا از تمرکز خارج می شود. ما میرویم آنجا.

There we go. So there's a nice card.

ما میرویم آنجا. بنابراین یک کارت خوب وجود دارد.

There's somebody that knows me.

یکی هست که منو میشناسه

That's from the choir.

اونم از گروه کر

And she knows that I like gardening.

و او می داند که من باغبانی را دوست دارم.

And thus there is a picture that of a watering can

و بنابراین تصویری از یک قوطی

of beans to do good.

آبیاری حبوبات برای انجام کار خوب وجود دارد.

I'm going to sneeze a watering can.

من می روم یک آبخوری عطسه کنم.

I'm pinching my nose because that's supposed to stop me sneezing.

بینی ام را می فشارم چون قرار است جلوی عطسه ام را بگیرد.

Okay, good.

باشه خوبه

I want to account for let's see how we ask.

می‌خواهم حساب کنم ببینیم چطور می‌پرسیم.

We've got gloves we've got a trowel. Yes.

ما دستکش داریم و ماله داریم. آره.

And we've got some garden twine on a roll.

و ما مقداری ریسمان باغچه روی یک رول داریم.

Yeah.

آره

Garden twine

ریسمان

or string.

یا ریسمان باغ.

You are describing this so clearly.

شما این را خیلی واضح توصیف می کنید.

Well, there we go. Here's a nice one.

خوب، ما می رویم. اینجا یکی خوبه

So we share that one. Yes.

بنابراین ما آن یکی را به اشتراک می گذاریم. آره.

Here's a nice one from some friends that we went in to see.

اینم یکی از دوستان خوب که برای دیدنش رفتیم.

And. And she

و. و او در

struggling to get it all back to front just.

تلاش است تا همه چیز را به جلو بازگرداند.

Just hold it like that. I know, but it's like.

فقط همینجوری نگهش دار میدونم ولی انگار

It's like looking yourself in a mirror and trying to show me your knees.

مثل این است که خود را در آینه نگاه کنید و بخواهید زانوهایتان را به من نشان دهید.

I have been doing this for four years.

من چهار سال است که این کار را انجام می دهم.

The live stream you should know by now. So.

پخش زنده ای که باید تا الان بدانید. بنابراین.

So this is us in the middle.

پس این ما وسط هستیم.

There's Mr. Steve, and there's myself.

آقای استیو وجود دارد و من.

I have this habit when you might not realise this.

من این عادت را دارم زمانی که شما ممکن است متوجه این موضوع نباشید.

If we are in a social situation

اگر در موقعیت اجتماعی

and we are having a photograph taken, I will always pull a stupid face.

باشیم و در حال عکاسی باشیم، همیشه چهره احمقانه ای را می کشم.

Always.

همیشه.

So in that picture, you can't quite see it clearly.

بنابراین در آن تصویر، شما نمی توانید آن را کاملاً واضح ببینید.

But I am actually making an ugly face and it's sort of like this.

اما من در واقع دارم چهره زشتی می سازم و این چیزی شبیه به این است.

And there's Sonia.

و سونیا هست

I hope she doesn't she hopes Bushy might be watching.

من امیدوارم که او امیدوار نیست که ممکن است بوشی تماشا کند.

But now, see, Sonia is a friend of mine from far

اما اکنون، ببینید، سونیا دوست من است

from when I was in my late teens when I was at college.

از زمانی که من در اواخر نوجوانی در دوران کالج بودم.

So very quickly we introduce Sonia.

بنابراین خیلی سریع سونیا را معرفی می کنیم.

There is Brent, there is Mr.

برنت، آقای

Duncan, and there is Mr. Steve.

دانکن و آقای استیو وجود دارد.

So we had a little get together. Yes, a few weeks ago.

بنابراین ما کمی دور هم جمع شدیم. بله، چند هفته پیش.

They are married so.

آنها ازدواج کرده اند.

Yeah, I'm getting to.

آره دارم میرسم

Okay, Harriet, we had a lovely time, but.

باشه، هریت، ما خیلی خوش گذشت، اما.

But as I was saying, I always like to put a face

اما همانطور که گفتم، من همیشه دوست دارم یک چهره

and a picture and one of the times that I normally do that, Steve, is when

و یک عکس بگذارم و یکی از مواقعی که معمولاً این کار را انجام می دهم، استیو، زمانی

we're in a wedding photograph.

است که در یک عکس عروسی هستیم.

Okay.

باشه.

And Sonia always makes her own cards. Okay.

و سونیا همیشه کارت های خودش را می سازد. باشه.

So you think Steve wants to show more of that?

بنابراین شما فکر می کنید استیو می خواهد بیشتر از آن را نشان دهد؟

There it is.

ایناهاش.

That's it? Yeah.

So she took that picture. Black and white.

خودشه؟ آره

بنابراین او آن عکس را گرفت. سیاه و سفید.

Black and white.

I'm not sure why, but because that amount of of.

سیاه و سفید.

من مطمئن نیستم چرا، اما به دلیل این مقدار از.

You know, you always look better.

میدونی همیشه بهتر به نظر میرسی

Photographs always look better in black and white.

عکس ها همیشه در سیاه و سفید بهتر به نظر می رسند.

So if you take a picture of someone's face and always take it

بنابراین اگر از صورت کسی عکس بگیرید و همیشه آن

in black and white, I don't think anyone's using black and white anymore.

را سیاه و سفید بگیرید، فکر نمی‌کنم کسی دیگر از سیاه و سفید استفاده کند.

People use black and white all the time.

مردم همیشه از سیاه و سفید استفاده می کنند.

It. Okay, then.

آی تی. باشه پس

Have you made me professionally?

آیا من را حرفه ای ساخته اید؟

Have you ever been to it

آیا تا به حال

in that way that you don't need to be professional to make something black and white?

به این شکل بوده اید که برای ساختن چیزی سیاه و سفید نیازی به حرفه ای بودن نداشته باشید؟

I know bright people generally doing black and white I think this looks really arty.

من می‌دانم که افراد باهوش عموماً سیاه و سفید کار می‌کنند، فکر می‌کنم این واقعاً هنری به نظر می‌رسد.

It does. And it's very nice.

این کار را انجام می دهد. و خیلی خوبه

Here's another one, another garden themed birthday card.

این هم کارت تولد دیگری با تم باغ.

You don't have to lean in states.

شما مجبور نیستید در ایالت ها متمایل شوید.

You got to keep calling me around.

باید مدام به من زنگ بزنی

Mr. Duncan, if you move forward, that goes out of focus.

آقای دانکن، اگر به جلو حرکت کنید، از تمرکز خارج می شود.

Will you hold it that you hold it, you know, do you hold it

آیا آن را نگه می‌داری که آن را نگه می‌داری، می‌دانی، آیا آن را نگه می‌داری،

I should do that.

من باید آن را انجام دهم.

You say it goes that.

شما می گویید همینطور می شود.

If I wasn't doing that, Mr.

اگر من این کار را نمی‌کردم، آقای

Jenkins, which is holding it up, I wasn't doing that, was I?

جنکینز، که آن را نگه می‌دارد، من این کار را نمی‌کردم، نه؟

You see, you're going to extreme now.

می بینید، شما در حال حاضر به افراط خواهید رفت.

I was just holding it up.

فقط نگهش داشتم

It's difficult to hold it up because it's like looking in a mirror.

نگه داشتن آن دشوار است زیرا مانند نگاه کردن در آینه است.

What you see on the screen is very it does the opposite thing with this camera.

چیزی که روی صفحه می بینید این است که با این دوربین عکس این کار را انجام می دهد.

But like anyway, so there's another garden theme here, knowing Mr.

اما مثل هر حال، بنابراین یک تم باغ دیگر در اینجا وجود دارد، با شناخت آقای

Duncan, I'm not just a simple

دانکن، من فقط یک آدم ساده نیستم

that's into the garden themed birthday

که در جشن تولد با تم باغ

come up a little bit more arty from my sister.

باشد و از خواهرم کمی هنرمندانه تر باشد.

So it's a arty sort of card, as you would expect and

بنابراین، این یک کارت هنری است، همانطور که انتظار دارید و

here's one from my mother.

این هم یکی از مادرم.

Now, this this looks like a card that you would buy

حالا، این کارت شبیه کارتی است که

for a 14 year old boy I don't know why it's got cars on the front.

برای یک پسر 14 ساله می‌خرید.

Well, it's a lovely car.

خب ماشین قشنگیه

So I remember when I was about 12 a

بنابراین به یاد می‌آورم وقتی حدود 12 ساله

my mother would always buy cards that had like footballers

بودم، مادرم همیشه کارت‌هایی می‌خرید که مانند فوتبالیست‌ها

and cars and all these macho

و ماشین‌ها وجود داشت و این همه ماچو

missing all the live chat while we're doing well, we can't do both.

همه چت زنده را از دست می‌دادند، در حالی که ما خوب کار می‌کردیم، ما نمی‌توانیم هر دو را انجام دهیم.

Yes. And I would go those three cars I will never be able to afford to own

آره. و من می‌روم آن سه ماشینی که هرگز نمی‌توانم آن را

probably know the red one at the top.

بخرم، احتمالاً ماشین قرمز را در بالا می‌شناسند.

I think it's supposed to be a Ferrari. Okay.

فکر کنم قراره فراری باشه باشه.

And we've got I think it's an Aston Martin in the middle and obviously a Porsche

و ما فکر می کنم یک استون مارتین در وسط و واضح است که یک پورشه

nine 11 on the bottom.

9 11 در پایین است.

Fortunately, this particular Porsche is not on fire.

خوشبختانه این پورشه خاص در آتش نیست.

No. Did you read the story this week about

نه. آیا داستان این هفته درباره

there's a ship, a cargo ship full of cars very expensive

وجود یک کشتی وجود دارد، یک کشتی باری پر از ماشین های بسیار گران قیمت

cars, and the ship caught fire

، و کشتی آتش گرفت

and all of the cars were destroyed.

و همه ماشین ها نابود شدند.

I would imagine millions of pounds worth of cars were destroyed.

تصور می‌کنم میلیون‌ها پوند خودرو از بین رفته است.

So there they are.

بنابراین آنها هستند.

That is a lovely card from Mr. Steve's mother.

این یک کارت دوست داشتنی از طرف مادر آقای استیو است.

There it is inside. It's not lovely.

آنجا داخل است. دوست داشتنی نیست

The 84,000 cars were destroyed.

84000 خودرو نابود شدند.

They were all bound for America

همشون عازم پورشه های آمریکا بودند

Porsches, I think it was 90

، فکر کنم 90

German cars, Audi and Volkswagens.

ماشین آلمانی، آئودی و فولکس واگن بود.

And there were some Bentleys on there. As well.

و چند بنتلی در آنجا بود. همچنین.

Okay, so, you know, there's a shortage of cars, new cars worldwide because of the shortage of microchips.

خوب، پس، می دانید، کمبود خودرو، خودروهای جدید در سراسر جهان به دلیل کمبود میکروچیپ وجود دارد.

So this is going to compound things even more make it worse.

بنابراین این امر باعث می شود که چیزها حتی بیشتر بدتر شود.

Compounds are adding up. Things are adding up.

ترکیبات در حال جمع شدن هستند. چیزها در حال جمع شدن هستند.

I have bad news for you.

خبر بدی برات دارم

If you are waiting for your Porsche to be delivered

اگر منتظر تحویل پورشه

or your Bentley I'm saw it.

یا بنتلی خود هستید من آن را دیدم.

It's now a smouldering lump of metal in the middle of the ocean.

اکنون یک توده فلزی در حال دود شدن در وسط اقیانوس است.

Yeah, there was one particular I got to some YouTube star.

بله، یک مورد خاص بود که به ستاره یوتیوب رسیدم.

I don't know his name.

اسمش را نمی دانم

He he had bought some very expensive vintage Porsche.

او چند پورشه قدیمی بسیار گران قیمت خریده بود.

Okay.

باشه.

And that was coming across to America, and that got destroyed as well.

و این داشت به آمریکا می رسید و همینطور نابود شد.

That's a shame.

خجالت آوره.

And they think it's these lithium batteries bursting into flame from these electric cars.

و آنها فکر می کنند این باتری های لیتیومی هستند که از این ماشین های الکتریکی شعله ور می شوند.

This ferry's best.

این کشتی بهترین است

It was a ferry burst into flames in Greece as well.

این یک کشتی بود که در یونان نیز آتش گرفت.

And I think there's some missing people from that or maybe they found the last person.

و من فکر می کنم چند نفر از آن گم شده اند یا شاید آنها آخرین نفر را پیدا کرده اند.

But and they are blaming blaming cars again, bursting into flame.

اما و آنها دوباره سرزنش خودروها را سرزنش می کنند و در آتش می شکنند.

Here's one

from a friend of mine who I've known for about 30 years.

این یکی

از دوستانم است که حدود 30 سال است که می شناسم.

And let's just say she

و بیایید بگوییم که او

thinks I'm an underachiever.

فکر می کند که من یک آدم کم کار هستم.

And she always sends funny cars, but they're sort of almost bordering on insulting.

و او همیشه ماشین های خنده دار می فرستد، اما آنها تقریباً در حد توهین هستند.

So here's the card. You hold it up, Mr. Duncan.

پس کارت اینجاست. شما آن را نگه دارید، آقای دانکن.

Because obviously I don't know what I'm doing.

چون واضح است که من نمی دانم دارم چه کار می کنم.

So this is the car that she decided to send to me.

بنابراین این ماشینی است که او تصمیم گرفت برای من بفرستد.

Am I a good person? No.

آیا من آدم خوبی هستم؟ نه.

Do I try to make myself a better person each day also? No.

آیا من سعی می کنم هر روز از خودم انسان بهتری بسازم ؟ نه.

So that's very sarcastic, suggesting that,

پس این خیلی طعنه آمیز است، نشان می دهد که،

you know, I'm that's supposed to be a representation of me

می دانید، من قرار است نشانی از

sitting on a chair.

So what she's saying to me is that you have done very little

نشستن من روی یک صندلی باشد.

بنابراین چیزی که او به من می‌گوید این است که تو با زندگیت خیلی کم کار کرده‌ای

with your life, and it's supposed it's supposed to be funny.

، و قرار است این کار خنده‌دار باشد.

But, in fact, I found it a little insulting.

اما، در واقع، آن را کمی توهین آمیز دیدم.

I suppose there's a certain amount of accuracy in this car

فکر می‌کنم دقت خاصی در این ماشین

I don't

think that's accurate because I do try to improve myself every day.

وجود دارد که فکر نمی‌کنم

دقیق باشد، زیرا سعی می‌کنم هر روز خودم را بهبود بخشم.

Thank you, Julie, for your card.

ممنون جولی بابت کارتت

Yes, you are right.

بله حق با شماست.

Yes, So there we go.

بله، پس ما می رویم.

I'll have that over here, Mr. Duncan.

من آن را در اینجا می خواهم، آقای دانکن.

You want it back to

آیا می خواهید آن را

just a representative?

فقط به یک نماینده برگردانید؟

We're not showing the one that you sent to me.

ما آنی را که برای من فرستادی نشان نمی دهیم.

We? No,

ما؟ نه،

Well, that was a bit too personal.

خب، این یک مقدار خیلی شخصی بود.

Is that it? Is that.

این است؟ آیا آن است.

Are those the only cards you got?

آیا این تنها کارت هایی هستند که گرفتید؟

Oh, okay.

The words on it would be, you know, we've got to keep some things to ourselves.

اوه، باشه

کلمات روی آن این است، می دانید، ما باید برخی چیزها را برای خودمان نگه داریم.

It's a bit sad. Really.

کمی غم انگیز است. واقعا

That is all the cards I've received. Yes.

این تمام کارت هایی است که من دریافت کرده ام. آره.

Still missing from the thousands of

هنوز در بین هزاران

good wishes from the lovely viewers that are watching this today.

آرزوی خوب بینندگان دوست داشتنی که امروز این را تماشا می کنند گم شده است.

Of course, I did get Mr. Steve a gift.

البته من برای آقای استیو هدیه گرفتم.

A gift that he's been needing for some time because of telephone in the house.

هدیه ای که مدتی است به خاطر تلفن در خانه به آن نیاز دارد.

The house telephone broke, and it's it's

تلفن خانه خراب شد، و این یک

just awful, terrible technology.

فناوری وحشتناک و وحشتناک است.

Whoever bought that made a terrible job of buying it.

هر کسی که آن را خرید، کار وحشتناکی برای خرید آن انجام داد.

Oh, it was you.

اوه تو بودی

So I bought Mr.

بنابراین

Steve a lovely new telephone for his birthday.

برای تولد آقای استیو یک تلفن جدید و دوست داشتنی خریدم.

Isn't that nice?

این خوب نیست؟

And one of the things I like about this telephone is it's

و یکی از چیزهایی که من در مورد این تلفن دوست دارم این است که

specially designed

مخصوصاً

for people

برای

who are over a certain age,

افرادی طراحی شده است که سن

who have difficulty looking at numbers and reading them

آنها بالاست و به دلیل محو شدن چشمانشان در دیدن اعداد و خواندن آنها

because their eyes are fading.

مشکل دارند.

So one of the reasons why I bought this is because it's it's

بنابراین یکی از دلایلی که من این را خریدم این است که

very good for people who are over a certain age.

برای افرادی که سنشان بالاتر است بسیار خوب است.

It's got wonderful big buttons.

دکمه های بزرگ فوق العاده ای دارد.

Look at those, Steve.

به آن ها نگاه کن، استیو.

Look at those big buttons.

به آن دکمه های بزرگ نگاه کنید.

So you can we can see those clearly.

بنابراین شما می توانید آنها را به وضوح ببینید.

Can't we highlight big buttons on a phone? Yes.

آیا نمی توانیم دکمه های بزرگ گوشی را برجسته کنیم؟ آره.

And Yeah, I just. Yeah, yeah.

و آره، من فقط آره آره.

So you've got one for downstairs, which is

بنابراین شما یکی برای طبقه پایین دارید که

well, it's wired.

خوب است، سیمی است.

You can get phones now that are wired or wireless. Yes.

اکنون می توانید تلفن هایی با سیم یا بی سیم تهیه کنید. آره.

Most phones are sort of cordless.

اکثر تلفن ها به نوعی بی سیم هستند.

So this is like the old fashioned telephone.

بنابراین این مانند تلفن قدیمی است.

It's a corded phone. You would call that.

این یک تلفن با سیم است. شما آن را صدا می کنید.

It might be some people watching under a certain age wouldn't recognise what that was or to think people.

ممکن است برخی از افرادی که زیر یک سن خاص تماشا می‌کنند ، تشخیص ندهند که چه چیزی است یا فکر نمی‌کنند مردم.

Is that why are coming out to the phone?

آیا به همین دلیل است که به تلفن می آیند؟

I don't think I don't think you can still get phones with wires.

فکر نمی‌کنم هنوز بتوانید تلفن‌هایی با سیم تهیه کنید.

I think it's becoming a rarity.

من فکر می کنم آن را تبدیل به یک نادر است.

Okay, so there we go.

خوب، پس ما می رویم.

Mr. Duncan bought me a nice new phone, and the one upstairs in my office

آقای دانکن برای من یک گوشی جدید خوب خرید و یکی از طبقه بالای دفتر من گوشی

is is one that is

non-core.

غیر هسته ای است.

They asked What's the word I'm looking for?

پرسیدند کلمه ای که دنبالش می گردم چیست؟

You mean cordless, cordless or wireless handset?

منظورتون گوشی بی سیم، بی سیم یا بی سیمه؟

So we go

بنابراین ما می رویم

and it's got it.

و آن را دریافت کرد.

It's a nice phone because the other one we had before was pretty useless.

این یک تلفن خوب است زیرا گوشی دیگری که قبلاً داشتیم کاملاً بی استفاده بود.

Yeah, there we go. That's it.

آره، ما می رویم. خودشه.

That's a nice shot, Mr. Duncan.

این عکس خوبی است، آقای دانکن.

So that's what I bought for Mr.

پس این همان چیزی است که

Steve for his birthday.

برای تولد آقای استیو خریدم.

A phone with great big numbers on.

گوشی با شماره های بزرگ روشن.

So when Steve is trying to dial his mother's phone number, he can.

بنابراین وقتی استیو سعی می کند شماره تلفن مادرش را بگیرد، می تواند.

His finger will never slip

انگشتش هرگز نمی لغزد

he will always get through to his mother.

و همیشه به مادرش می رسد.

I'm not sure if that's a good thing or a bad thing.

من مطمئن نیستم که این چیز خوبی است یا بد.

Well, I mean.

I mean, yes, the thing is, Mr.

خب منظورم اینه

منظورم این است که بله، موضوع این است که آقای

Duncan who needs a house phone anymore, I think

دانکن که دیگر به یک تلفن خانه نیاز دارد، فکر می کنم

I mean, I wanted to have one, obviously.

منظورم این است که من می خواستم یک تلفن داشته باشم، مشخصا.

In fact, I nearly bought one the other week, didn't I, Mr.

در واقع، من تقریباً یک هفته دیگر خریدم، نه، آقای

Duncan?

دانکن؟

I didn't know you were going to buy me this for my birthday present.

نمیدونستم میخوای اینو واسه کادو تولدم برام بخری

And in fact, I was asking you, I was on I was on Amazon

و در واقع، من از شما می‌پرسیدم، من در آمازون

looking for a new house phone,

به دنبال یک تلفن خانگی جدید بودم،

and you managed to keep your cool throughout it and that you somehow

و شما توانستید خونسردی خود را در سراسر آن حفظ کنید و به

put me off buying one by suggesting that we didn't actually need one.

نوعی من را از خرید آن با پیشنهاد اینکه ما واقعاً به آن نیاز نداریم، منصرف کردید. یکی

And then you bought me one. It already bought me.

و بعد برای من یکی خریدی قبلاً من را خریده است.

Well, there's nothing more horrifying than than planning to buy a gift for someone.

خوب، هیچ چیز وحشتناک تر از برنامه ریزی برای خرید یک هدیه برای کسی نیست.

And then you see them on Amazon looking at the very thing that you want to buy for them.

و سپس آنها را در آمازون می بینید که به همان چیزی که می خواهید برای آنها بخرید نگاه می کنند.

I didn't see that phone.

من اون گوشی رو ندیدم

It was horrifying.

وحشتناک بود

And I nearly bought bought one, but I didn't.

و تقریباً یکی خریدم، اما نخریدم.

Yes. Is it hands free?

آره. آیا دست آزاد است؟

It is. It has hands free.

این است. دست آزاد دارد.

It has a little speaker phone.

دارای یک بلندگوی کوچک تلفن است.

So you can just press one button and talk without having to put that thing to your ear.

بنابراین می توانید فقط یک دکمه را فشار دهید و بدون اینکه آن چیز را روی گوش خود بگذارید صحبت کنید.

But many people now don't have.

اما بسیاری از مردم اکنون ندارند.

See, that's that's a landline phone.

ببینید، این یک تلفن ثابت است.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

It's connected to the, you know, the old fashioned phone line that comes into the house cell fashioned.

می دانید، این به خط تلفن قدیمی متصل است که به شکل مد شده وارد سلول خانه می شود.

Well, you know, that of course, these days everyone's got a mobile phone

خوب، می دانید که البته، این روزها همه یک تلفن همراه دارند

and a lot of people now don't bother having a landline at all

و بسیاری از مردم در حال حاضر اصلاً زحمت داشتن تلفن ثابت را ندارند،

because that effectively paying for two phones.

زیرا عملاً هزینه دو تلفن را پرداخت می کنند.

But it's we've decided that we still want to have one

اما ما تصمیم گرفته‌ایم که هنوز هم می‌خواهیم یکی

because we have to because we have the Internet yes.

داشته باشیم، زیرا مجبوریم چون اینترنت داریم بله.

But we don't have to have a phone plugged into it.

اما نیازی نیست که گوشی به آن وصل باشد.

No, we wouldn't have to. In fact, I very rarely use that.

نه، ما مجبور نیستیم. در واقع، من به ندرت از آن استفاده می کنم.

I mean, that phone probably won't ring for six months. No,

منظورم این است که احتمالاً آن تلفن تا شش ماه زنگ نخواهد خورد. نه،

it's which which again, is very sad because,

این که باز هم بسیار ناراحت کننده است، زیرا،

you know, I talk to everybody on my mobile phone talking of phones, we had a phone

می دانید، من با تلفن همراهم با همه صحبت می کنم که با تلفن صحبت می کنند،

call the other day from one of our friends who lives not far away from where we are.

روز پیش یکی از دوستانمان که در فاصله ای نه چندان دور از محل ما زندگی می کند، تماس تلفنی داشتیم.

And we haven't heard from him for a long time.

و ما مدت زیادی است که از او خبری نداریم.

And it turns out that he hasn't and I find this amazing.

و معلوم می شود که او نکرده است و من این را شگفت انگیز می دانم.

He hasn't left the house.

او از خانه بیرون نرفته است.

He hasn't been anywhere virtually.

او هیچ جا مجازی نبوده است.

He stayed indoors

او در

for the past two years

دو سال گذشته

during lockdown and all of that horribleness.

در طول قرنطینه و تمام آن وحشتناک در خانه ماند.

So we were quite surprised.

بنابراین ما کاملا شگفت زده شدیم.

But it was nice to hear from from him he phoned us the other day.

اما شنیدن صحبت‌های او خوب بود که روز گذشته با ما تماس گرفت.

So that was a nice surprise. It was.

پس سورپرایز خوبی بود. بود.

George, can I can I slip in here an English

جورج، آیا می توانم یک پیشنهاد انگلیسی را در اینجا وارد

sort of suggestion?

کنم؟

Okay.

باشه.

Or a question from somebody, George Roman.

یا یک سوال از کسی، جورج رومن.

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

We heard from George Roman before.

قبلاً از جورج رومن شنیده بودیم.

Welcome. If it's your first time.

خوش آمدی. اگر اولین بار است.

Hello. Or the first time on the live chat.

سلام. یا اولین بار در چت زنده.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

Mr. Steve, I went to California last holiday

آقای استیو، من تعطیلات گذشته به کالیفرنیا

and I was trying to order from a restaurant.

رفتم و سعی می کردم از یک رستوران سفارش بدهم.

What would you phrases would you use?

از چه عباراتی استفاده می کنید؟

He suggested I would like to order

او به من پیشنهاد داد که می خواهم به

as one suggestion, but if we were in a restaurant,

عنوان یک پیشنهاد سفارش بدهم، اما اگر در یک رستوران،

British English speaking person, what would we say?

انگلیسی زبان انگلیسی بودیم، چه می گوییم؟

Well, I think it doesn't matter where you are.

خوب، فکر می کنم مهم نیست کجا هستید.

First of all, if it's America, the United States, American

اول از همه، اگر آمریکا، ایالات متحده،

English, British English, I suppose you could say the same thing would you say?

انگلیسی آمریکایی، انگلیسی بریتانیایی باشد، فکر می کنم شما می توانید همان چیزی را بگویید که می گویید؟

Yes, I would like to order.

بله میخوام سفارش بدم

I would like I would like to order.

دوست دارم سفارش بدم

Or you could say I would like.

یا می توانید بگویید من می خواهم.

I would like I would like maybe you have the menu in front of you.

من دوست دارم شاید منو پیش روی شما باشد.

So you are looking at the menu and you are choosing the food that you want to eat.

بنابراین شما به منو نگاه می کنید و در حال انتخاب غذایی هستید که می خواهید بخورید.

You would say, I would like some chips.

شما می گویید، من مقداری چیپس می خواهم.

I would like to order the

من می خواهم سوپ را سفارش دهم

soup.

.

So you can say the soup

بنابراین

or you can say the full breakfast

if you are lucky enough to go to a restaurant or a cafe

اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که به رستوران یا کافه ای بروید

that has a full English breakfast.

که صبحانه کامل انگلیسی دارد، می توانید سوپ را بگویید یا می توانید صبحانه کامل را بگویید.

Very nice.

بسیار خوب.

You can ask for a full English that you could.

شما می توانید یک انگلیسی کامل را که می توانید بخواهید.

Yeah, but you could say, I'll have the soup. Yes.

بله، اما می توانید بگویید، من سوپ را می خورم. آره.

You could just say I'll have I'll have the soup, please.

شما فقط می توانید بگویید من می خورم، سوپ را می خورم، لطفا.

I'll have the pasta.

من پاستا را می خورم.

Please. I'll have the the salad, please.

لطفا. من سالاد را می خورم، لطفا

Whatever that salad is. Yes. Well, I would like to order.

آن سالاد هر چه باشد. آره. خب من میخوام سفارش بدم

Well, have you got sometimes they don't have that particular item on the menu.

خوب، آیا گاهی اوقات آنها آن آیتم خاص را در منو ندارند.

So sometimes you can say, you know, have you got any, have you got the soup left?

بنابراین گاهی اوقات می توانید بگویید، می دانید، آیا چیزی دارید ، آیا سوپ برای شما باقی مانده است؟

Have you got any salad, you know, that sort of thing.

آیا شما هر سالاد، می دانید، این نوع چیزها.

But normally I would like to order or I'll have the whatever it is, please.

اما معمولاً من می خواهم سفارش بدهم وگرنه هر چیزی که هست را خواهم داشت، لطفا.

Or you might even ask if they have it.

یا حتی ممکن است بپرسید که آیا آن را دارند.

Do you have you might say,

آیا دارید می توانید بگویید،

do you have any soup today? Yes.

آیا امروز سوپ دارید؟ آره.

If you haven't looked at the menu, that's all you can just ask question. Yes.

اگر به منو نگاه نکرده اید، این تنها چیزی است که می توانید فقط سوال بپرسید. آره.

So you can ask general questions about the menu.

بنابراین می توانید سوالات کلی در مورد منو بپرسید.

Do you have any sandwiches?

آیا ساندویچ دارید؟

Do you still have some soup left?

هنوز سوپ داری؟

So there are many ways actually of asking that question.

بنابراین راه های زیادی برای پرسیدن این سوال وجود دارد.

If you are ordering a meal in a restaurant and you will find that it is the same,

اگر در رستورانی سفارش غذا می‌دهید و متوجه می‌شوید که غذا یکسان است،

whether it's British English or American English,

چه انگلیسی بریتانیایی یا انگلیسی آمریکایی، در

wherever you are using your English around the world, it's quite often

هر کجای دنیا که از انگلیسی خود استفاده می‌کنید ، معمولاً به

the way you will ask for a meal a lot.

همین شکل است که زیاد درخواست غذا می‌کنید. .

Life chances very busy today, Mr. Duncan. Good

شانس زندگی امروز بسیار شلوغ است، آقای دانکن. خوب

What is your favourite car?

ماشین مورد علاقه شما چیست؟

So, Sandra?

پس ساندرا؟

Well, if you're a regular watcher, you would know what that is.

خوب، اگر شما یک ناظر معمولی باشید، می دانید که چیست.

It is, of course, the lovely Ford Mustang which I'm still waiting for somebody to buy for me.

البته این فورد موستانگ دوست داشتنی است که هنوز منتظر کسی هستم تا برایم بخرد.

Yes. I don't think anyone's going to do that.

آره. فکر نمی کنم کسی این کار را بکند.

Maybe you could buy one that's been fire damaged

شاید بتوانید یکی را بخرید که

on a ferry or a cargo ship.

در کشتی یا کشتی باری آسیب دیده است.

Maybe you could buy one. Maybe you could buy a Porsche.

شاید بتونی یکی بخری شاید بتوانید پورشه بخرید.

I think over the next few months there are going to be lots of people selling Porsches

من فکر می کنم در چند ماه آینده افراد زیادی پورشه

that are slightly fire damaged.

هایی را می فروشند که کمی آسیب دیده اند.

One Porsche for sale slightly

یک پورشه برای فروش که کمی

fire damaged is going to put the price

آسیب دیده است، قیمت

of second hand cars up even further.

خودروهای دست دوم را حتی بیشتر می کند.

Second hand car prices, I think virtually everywhere

قیمت خودروهای دست دوم، من فکر می‌کنم تقریباً در همه جا

are at an all time high

به

because of the shortage of new cars.

دلیل کمبود ماشین‌های جدید بالا هستند.

And that

و این

disaster, you could call it losing 4000 vehicles.

فاجعه را می توان از دست دادن 4000 وسیله نقلیه نامید.

I think that's quite significant, but must be very good for the manufacturers in Germany.

من فکر می کنم که بسیار قابل توجه است، اما باید برای تولید کنندگان در آلمان بسیار خوب باشد.

Because they've presumably already been had the money for them

از آنجایی که احتمالاً قبلاً برای آنها پول گرفته اند

and they're going to make 4000 new cars is very good for them.

و قرار است 4000 ماشین جدید بسازند برای آنها بسیار خوب است.

Oh, okay.

اوه، باشه

That's it. That's the end of what I want to decide.

خودشه. این پایان چیزی است که من می خواهم تصمیم بگیرم.

That might be because that might be the shortest amount of time that Steve has talked about cars ever.

این ممکن است به این دلیل باشد که ممکن است این کمترین مدت زمانی باشد که استیو در مورد ماشین ها صحبت کرده است.

Well done.

آفرین.

Dan says get a model Mustang and work your way up to the real one.

دن می‌گوید یک موستانگ مدل بگیرید و به سراغ نمونه واقعی بروید.

Well, I've got to Dan, I've got to because Mr.

خب، من باید به دن، مجبورم، چون آقای

Duncan last year bought me two model Ford Mustangs for my birthday. Yes.

دانکن پارسال برای تولدم دو مدل فورد موستانگ برایم خرید. آره.

And we opened them live.

و ما آنها را به صورت زنده باز کردیم.

Well, at least one of them live on a live stream on my birthday.

خوب، حداقل یکی از آنها در یک پخش زنده در روز تولد من زندگی می کنند.

So if you look back a year, you can see me

بنابراین اگر به یک سال گذشته نگاه کنید، می توانید ببینید

opening my model Ford Mustang.

که من مدل فورد موستانگ خود را باز می کنم.

Yes. I gave Mr. Steve an extra gift,

آره. من یک هدیه اضافی به آقای استیو دادم

and it was another

و آن

model of a Ford Mustang.

مدل دیگری از فورد موستانگ بود.

Mhm. Yes.

مهم آره.

Christine Harvey says, when am I going to start?

کریستین هاروی می‌گوید، کی می‌خواهم شروع کنم؟

Stop doing smart working, I presume.

فکر می کنم کار هوشمندانه را متوقف کنید.

You mean when am I going to go out and see customers again?

منظورت اینه که من کی قراره برم بیرون و دوباره مشتری ببینم؟

Well, I think it won't be too long

خب، من فکر می‌کنم خیلی طولانی نخواهد شد،

because we seem to be relaxing all the rules in the UK whether or going you don't.

زیرا به نظر می‌رسد که ما در حال کاهش همه قوانین در بریتانیا هستیم، چه شما نروید یا نروید.

Next week I think it's next week.

هفته بعد فکر کنم هفته بعد باشه

You won't even have to quarantine or go into isolation if you, if you've had COVID

اگر به کووید مبتلا شده اید

or if you think you've had it or if you think you've got it.

یا فکر می کنید به آن مبتلا شده اید یا فکر می کنید به آن مبتلا شده اید، حتی مجبور نخواهید بود قرنطینه یا منزوی شوید.

So it's very, very interesting how things have

بنابراین بسیار بسیار جالب است که چگونه اوضاع

really become relaxed here in England.

اینجا در انگلیس واقعاً آرام شده است.

A microbiologist watching is Hello, guys.

یک میکروبیولوژیست که تماشا می کند سلام بچه ها است.

I'm Ju Des from France.

من Ju Des از فرانسه هستم.

I guess the most important hasn't been discussed.

فکر می‌کنم مهم‌ترین مورد بحث نشده است.

And what are you referring to?

و به چه چیزی اشاره می کنید؟

Please, what would you like us to discuss?

لطفا، دوست دارید در مورد چه چیزی بحث کنیم؟

Well, maybe they are referring to the queen, which we mentioned earlier.

خب شاید منظورشان ملکه است که قبلاً به آن اشاره کردیم.

We mentioned the queen.

به ملکه اشاره کردیم.

But there's another big news story, isn't there?

اما یک خبر مهم دیگر وجود دارد، اینطور نیست؟

Oh, yes, that's all.

اوه، بله، همین است.

Everyone's talking about our UK.

همه در مورد انگلستان ما صحبت می کنند.

I think we should avoid that because I think everyone's talking about that particular subject.

من فکر می کنم ما باید از آن اجتناب کنیم زیرا فکر می کنم همه در مورد آن موضوع خاص صحبت می کنند.

If you get my meaning

اگر

a little bit later on, Steve, we've got to we've got to change the subject.

کمی بعد منظور من را متوجه شدید، استیو، ما باید موضوع را تغییر دهیم.

We really have

ما واقعاً

a little

bit later on, we're talking about mouth words and phrases.

کمی بعد داریم، در مورد کلمات و عبارات شفاهی صحبت می کنیم .

We like to use our mouths. Mr.

ما دوست داریم از دهانمان استفاده کنیم. آقای

Steve and myself, you will notice our mouth's are always moving.

استیو و من، متوجه خواهید شد که دهان ما همیشه در حال حرکت است.

We went for a walk yesterday and we came across

دیروز رفتیم پیاده روی و

a little friend that we met.

با دوست کوچکی روبرو شدیم که با هم آشنا شدیم.

Well, we've actually met this particular friend a few times, but not only that,

خوب، ما در واقع چند بار با این دوست خاص ملاقات کرده ایم، اما نه تنها این،

this particular friend

این دوست خاص

actually had another friend with them.

در واقع دوست دیگری با آنها داشته است.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

I actually filmed that moment of time

من در واقع از آن لحظه فیلمبرداری کردم

to squeeze

تا

it Isn't that lovely?

آن را فشرده کنم آیا این دوست داشتنی نیست؟

And the thing I can't believe is yesterday, how close

و چیزی که نمی‌توانم باور کنم دیروز است،

the one of the robins allowed me to get?

یکی از رابین‌ها چقدر به من اجازه می‌دهد نزدیک شوم؟

I got really close to it.

واقعا بهش نزدیک شدم

I have a feeling that particular Robin was

من احساس می کنم که رابین خاص

was very comfortable with my present is very tame, very tame.

با حال من بسیار راحت بود، بسیار رام، بسیار رام است.

A bit like us.

کمی شبیه ماست

We're very tame.

ما خیلی اهلی هستیم

Yes, we are definitely not wild.

بله، ما قطعا وحشی نیستیم.

We won't bite if you come near a snow.

اگر به برف نزدیک شوید، گاز نمی‌گیریم.

Well, not hard anyway.

خب، به هر حال سخت نیست.

Even Tomic says what a lovely creature

حتی تومیک می‌گوید چه موجود دوست‌داشتنی

it's unusual for

برای تومیک غیرعادی است

Tomic to sort of, you know, normally he's making sarcastic comments.

، می‌دانید که معمولاً او اظهارنظرهای کنایه آمیز می‌کند.

Okay, but he's actually saying he's actually that lovely.

خوب، اما او در واقع می‌گوید که واقعاً آنقدر دوست‌داشتنی است.

Robyn is gone straight to his heart.

رابین مستقیماً به قلبش رفته است.

That's nice.

خوبه.

Which is what birds often do.

کاری که پرندگان اغلب انجام می دهند.

So, you know, there are feelings that I don't know why that Robyn was

بنابراین، می دانید، احساساتی وجود دارد که من نمی دانم چرا آن رابین بود،

so I don't know why that Robyn was so friendly and time.

بنابراین نمی دانم چرا رابین اینقدر دوستانه و وقت گیر بود.

Well, Laura says, how did you shoot from such a short distance?

خوب، لورا می گوید، چطور از فاصله کوتاهی شلیک کردی؟

Did you film it from such a short distance?

از این فاصله کوتاه فیلم گرفتی؟

I was able to get as close as I am to Steve.

من توانستم به همان اندازه که هستم به استیو نزدیک شوم.

So the Robyn was right in front of my phone and I just stood that way.

بنابراین رابین درست جلوی تلفن من بود و من همینطور ایستادم.

You didn't see it because you walked off?

چون رفتی ندیدی؟

He left me was boring.

او مرا ترک کرد خسته کننده بود.

But Mr.

Duncan's filming What can I do to stand around?

اما

فیلمبرداری آقای دانکن برای ایستادن در اطراف چه کنم؟

Just enjoy the moment, so.

فقط از لحظه لذت ببرید پس

But yeah, I know, but I just bored, so I'll wander off.

اما بله، می دانم، اما من فقط حوصله ام سر رفته است، بنابراین سرگردان خواهم شد.

That's why it's all these years of encouragement

به همین دلیل است که این همه سال تشویق

when someone else is doing something and you're not involved yeah.

زمانی است که شخص دیگری در حال انجام کاری است و شما درگیر آن نیستید بله.

You you know, it doesn't take long to become disinterested.

می دانید، زمان زیادی طول نمی کشد که بی علاقه شوید.

There's no answer to that.

هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد

There's no answer to that one.

هیچ پاسخی برای آن یکی وجود ندارد.

So if, you know, if some Mr.

بنابراین، اگر می‌دانید، اگر آقای

Duncan is filming and it takes a long time to set things up,

دانکن در حال فیلم‌برداری است و تنظیم کردن آن زمان زیادی طول

you have to be 10 minutes from what am I supposed to do?

می‌کشد، باید 10 دقیقه از کاری که من باید انجام دهم فاصله داشته باشید؟

Just stand around?

فقط در اطراف بایستیم؟

So I just sort of wander off.

بنابراین من فقط یک جورهایی سرگردان هستم.

I thought something must have happened because I thought, Mr.

فکر کردم حتماً اتفاقی افتاده است، زیرا فکر می‌کردم، آقای

Jenkins, a long time, I was sitting on a bench looking

جنکینز، مدت‌هاست که روی نیمکتی نشسته بودم و

across the Gaskell field, okay?

به میدان گسکل نگاه می‌کردم، باشه؟

People walking their dogs and letting their dogs poop everywhere.

مردم سگ‌هایشان را راه می‌زنند و اجازه می‌دهند سگ‌هایشان همه جا مدفوع کنند.

And I thought, whereas Mr.

و من فکر کردم، در حالی که آقای

Duncan, he's been a long time ever to go and have a look,

دانکن، او مدت زیادی است که رفته است و نگاهی می

see if somebody hasn't mugged him or something, and they hadn't.

اندازد، ببیند آیا کسی او را دزدیده است یا چیز دیگری، و آنها نکرده اند.

No, they hadn't.

نه، نداشتند.

Also a Mr.

همچنین

Steve's birthday.

تولد آقای استیو.

Well, in fact, on Valentine's Day, we had some lovely chocolates.

خوب، در واقع، در روز ولنتاین، ما چند شکلات دوست داشتنی خوردیم.

We actually had some chocolates for Valentine's Day, didn't we?

ما واقعاً برای روز ولنتاین مقداری شکلات خوردیم، نه؟

Some lovely chocolates, which we discovered.

چند شکلات دوست داشتنی که ما کشف کردیم.

Go very well with coffee.

با قهوه خیلی خوب پیش بروید.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

We also received

همچنین

a lovely e-card and a donation as well.

یک کارت الکترونیکی زیبا و یک کمک مالی نیز دریافت کردیم.

So I'm going to put this on the screen now.

بنابراین من می خواهم این را روی صفحه نمایش بگذارم.

So here it is, the card, if I can find it. Of course.

پس این کارت است، اگر بتوانم آن را پیدا کنم. البته.

And e-cards.

و کارت های الکترونیکی

What was that for? Happy Valentine's Day.

برای چی بود؟ روز ولنتاین مبارک.

Oh, from Dorothy and Dorothy sent a Valentine's gift.

اوه، از دوروتی و دوروتی یک هدیه ولنتاین فرستادند.

How lovely.

چقدر دوست داشتنی.

Yes, a donation as well.

بله کمک مالی هم هست

So thank you very much, Dorothy.

پس خیلی ممنون دوروتی.

For Your e-card, your Valentine's

برای کارت الکترونیکی شما، کارت روز ولنتاین شما

Day card, and also the lovely donation as well that came through on PayPal.

، و همچنین کمک مالی دوست داشتنی که از طریق PayPal انجام شد.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

And I forget all of your donations will help this to continue,

و فراموش می کنم که همه کمک های شما به ادامه این امر کمک می کند،

hopefully forever and ever and ever.

امیدوارم برای همیشه و همیشه و همیشه.

Do I come

across as a cold hearted monster, says Tomic.

تومیک می‌گوید: آیا من به‌عنوان یک هیولای دل سرد برخورد می‌کنم؟

Do you?

آیا تو؟

Oh, I see. Not you. I was joking. I was joking.

اوه می فهمم. تو نه. شوخي كردم. شوخي كردم.

I think sometimes Tomic likes to be mischievous, like a naughty child.

من فکر می کنم گاهی اوقات تومیک دوست دارد مثل یک بچه شیطان شیطنت کند.

It's just

این فقط

banter a bit of fun, which is what we like.

یک شوخی و سرگرمی است، چیزی که ما دوست داریم.

So yeah.

پس آره.

No, no, I well, I don't know, I don't, I don't think that, but it's just a joke

نه، نه، خوب، نمی‌دانم، نمی‌دانم، فکر نمی‌کنم، اما فقط شوخی است

just to just banter

که

Inaki says

ایناکی می‌گوید

the music seems to have been chosen by the Robins themselves.

که موسیقی توسط خود رابینز انتخاب شده است.

Yes, it's very Robin music you are right.

بله، این بسیار موسیقی رابین است، حق با شماست.

I thought the same thing.

من هم به همین فکر کرده بودم.

This sounds like a good piece of music to have with birds.

به نظر می رسد این قطعه موسیقی خوبی با پرندگان باشد.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

Mostly it wants to hear me sing well, I will if I can think of something that

بیشتر می‌خواهد آواز خواندن من را خوب بشنود، اگر بتوانم به چیزی

isn't going to get Mr.

فکر کنم که آقای

Duncan a copyright strike, but I always think it's best.

دانکن اعتصاب حق نسخه‌برداری را نداشته باشد، این کار را می‌کنم، اما همیشه فکر می‌کنم بهترین کار است.

It's always best not to sing anything.

همیشه بهتر است چیزی نخوانید.

If in doubt. If in doubt, yes.

اگر شک دارید. اگر شک دارید، بله.

So we have done it before, but only when we've sort of passed it all through.

بنابراین ما قبلاً این کار را انجام داده‌ایم، اما فقط زمانی که به نوعی از آن عبور کرده باشیم.

The YouTube sort of censor

یوتیوب به نوعی سانسور

to make sure that because what can happen is I can sing something.

می کند تا مطمئن شود که چون ممکن است اتفاق بیفتد این است که بتوانم چیزی بخوانم.

It's a song that is copyrighted

این آهنگی است که دارای حق چاپ است

and then YouTube will pick that up through its very clever

و سپس یوتیوب آن را از طریق

artificial intelligence or whatever it uses

هوش مصنوعی بسیار هوشمندانه خود یا هر چیز دیگری که استفاده می کند انتخاب

and it will put a block against Mr.

می کند و

Duncan's video, just the same thing as if we saw heavily.

مانعی برای ویدیوی آقای دانکن می کند، دقیقاً همان چیزی که گویی به شدت دیده ایم.

It might do the same thing.

ممکن است همین کار را انجام دهد.

What if you don't say shit?

اگر چرند نگویی چه؟

Yes. Well, well, yeah.

آره. خوب، خوب، بله.

So you've got to be very careful because we don't want Mr.

بنابراین شما باید بسیار مراقب باشید زیرا ما نمی خواهیم آقای

Duncan to have a strike against his name. No,

دانکن به نام خود اعتصاب کند. نه،

it doesn't matter what you put on the live chat.

مهم نیست که چه چیزی را در چت زنده قرار می دهید.

Actually, you might not realise this, Steve, because I've been on YouTube for over 15 years

در واقع، شما ممکن است متوجه این موضوع نباشید، استیو، زیرا من بیش از 15 سال است که در یوتیوب هستم

and YouTube does actually allow you to swear.

و یوتیوب در واقع به شما اجازه می دهد که قسم بخورید.

Oh, not many people know this, but they only allow you to do it.

اوه، افراد زیادی این را نمی دانند، اما آنها فقط به شما اجازه انجام آن را می دهند.

So many times.

خیلی وقت ها.

So if you swear only two

بنابراین اگر

or three times in your video, then they will allow it.

در ویدیوی خود فقط دو یا سه بار قسم بخورید، آنها اجازه خواهند داد.

But if you swear all the time,

اما اگر در حین

as you're speaking, then they won't allow it.

صحبت کردن مدام فحش می دهید، آنها اجازه نمی دهند.

So they are actually quite good YouTube.

بنابراین آنها در واقع یوتیوب بسیار خوبی هستند.

Sometimes they like you to have a little bit of swearing in your video

گاهی اوقات دوست دارند در ویدیوی خود کمی فحش بدهید

to make it more spicy but not too much.

تا تندتر شود اما نه زیاد.

Or else YouTube will get angry and I could sing something that's out of copyright yes.

در غیر این صورت یوتیوب عصبانی می شود و من می توانم چیزی بخوانم که خارج از حق چاپ است، بله.

Like something from Gilbert and Sullivan, but that might not know.

مانند چیزی از گیلبرت و سالیوان، اما ممکن است ندانم.

I don't think it will encourage the viewers.

فکر نمی کنم باعث دلگرمی بینندگان شود.

I know exactly.

من دقیقا می دانم.

I can imagine everyone clicking away maybe, maybe one day

من می توانم تصور کنم که همه در حال کلیک کردن هستند، شاید

is that any particular subject, Mr.

روزی آن موضوع خاص، آقای

Duncan, that we are going to love? I've already mentioned it.

دانکن، باشد که ما عاشق آن شویم؟ قبلاً به آن اشاره کردم.

We're talking about mouth, idioms, idiom, phrases, idioms, words, things.

ما در مورد دهان، اصطلاحات، اصطلاحات، عبارات، اصطلاحات، کلمات، چیزها صحبت می کنیم.

That you might come across when we are talking about this

زمانی که در مورد این موضوع خاص صحبت می کنیم ممکن است به آن برخورد کنید

particular subject.

.

We had

we had a big storm, didn't we?

طوفان بزرگی داشتیم، نه؟

Now, we're not talking Friday.

در حال حاضر، ما جمعه صحبت نمی کنیم.

We're not talking about today.

ما در مورد امروز صحبت نمی کنیم.

But we are talking about the big storm that we had.

اما ما در مورد طوفان بزرگی که داشتیم صحبت می کنیم.

And it was storm Eunice battering.

و این طوفان یونیس بود.

And we do have another storm coming.

و طوفان دیگری در راه است.

In fact, if you look behind us, Steve, there it is.

در واقع، اگر به پشت سر ما نگاه کنید، استیو، آنجاست.

There is the storm now arriving and this is Storm Franklin.

اکنون طوفان در راه است و این طوفان فرانکلین است.

We will have a look outside here's another view for those wanting to see.

ما نگاهی به بیرون خواهیم داشت در اینجا نمای دیگری برای کسانی است که می خواهند ببینند.

There it is.

ایناهاش.

So I'm not sure what it looks like out of your window, but that's what we're looking at at the moment.

بنابراین من مطمئن نیستم که بیرون از پنجره شما چگونه به نظر می رسد، اما این چیزی است که ما در حال حاضر به آن نگاه می کنیم.

It is wet, I think

خیس است، فکر می کنم

excuse me, just at our interest.

ببخشید، فقط به نفع ماست.

We called it on Friday Storm Eunice.

ما آن را در روز جمعه طوفان یونیس نامیدیم.

Yes, it must have affected other countries in Europe.

بله، باید کشورهای دیگر اروپا را تحت تأثیر قرار داده باشد.

It did. But Germany was flooded. Germany.

انجام داد. اما آلمان سیل زده بود. آلمان

But anyone from Germany watching, did you call it Storm Eunice or did you call it something else?

اما کسی از آلمان که تماشا می کند، شما آن را Storm Eunice نامیدید یا آن را چیز دیگری نامیدید؟

Well, as I understand it, to know as I understand it, it is always named

خوب، آن‌طور که من می‌فهمم، برای دانستن آن‌طور که من آن را می‌دانم ، همیشه

by the first country or the first place it hits

با اولین کشور یا اولین جایی که می‌آید نام‌گذاری می‌شود،

so if a storm is coming towards a certain country,

بنابراین اگر طوفانی به سمت کشور خاصی می‌آید،

they will be the one that names it.

آن‌ها هستند که آن را نام می‌برند.

So that's what we did.

پس این کاری است که ما انجام دادیم.

We named it Storm Eunice and I think as it

ما آن را طوفان یونیس نامیدیم و فکر می‌کنم همانطور که

travelled across Europe, they still called it Storm Eunice.

در سراسر اروپا سفر می‌کرد، هنوز آن را طوفان یونیس می‌نامیدند.

Interesting. Yes.

جالب هست. آره.

So I think it's always where it makes landfall

بنابراین فکر می‌کنم همیشه اولین جایی است که باعث می‌شود به خشکی

the first place or the first group of people to actually notice

بیفتد یا اولین گروهی از مردم باشد که واقعاً متوجه می‌شوند

that this storm is on its way or it's forming in the atmosphere.

که این طوفان در راه است یا در جو شکل می‌گیرد.

So so, yes, some people are commenting that, in fact,

بنابراین، بله، برخی از افراد نظر می دهند که، در واقع،

I think they'd like to like us to swear that if

من فکر می کنم آنها دوست دارند ما قسم بخوریم که اگر

that there are channels where they do a lot of swearing

کانال هایی وجود دارد که در آن فحش های زیادی می دهند،

but yeah, maybe if that's

اما بله، شاید

if you're always doing it, maybe you get away get away with it.

اگر شما همیشه این کار را انجام می دهید. آن را، شاید شما فرار از آن.

But yeah, we started doing it.

اما بله، ما شروع به انجام آن کردیم.

Now, I think if you are a millionaire pop star, or you can like Nicki Minaj,

حالا، من فکر می‌کنم اگر یک ستاره پاپ میلیونر هستید، یا می‌توانید نیکی میناژ را

like a lot of her songs have have the effing and jacking,

دوست داشته باشید، مانند بسیاری از آهنگ‌های او ، به‌طور مثال

as it were, a lot of swear words.

، فحش‌های زیادی دارند.

Yes. Well, it looks like you were correct, Mr.

آره. خب، به نظر می رسد که شما درست گفته اید، آقای

Duncan, which is annoying.

دانکن، که آزاردهنده است.

It was called Storm Eunice in the whole of Europe.

در کل اروپا به آن طوفان یونیس می گفتند.

If Eunice is a girl's name, is it not?

اگر اسم یونیس دخترانه است، اینطور نیست؟

That's right. Well, they alternate.

درست است. خوب، آنها متناوب هستند.

They're actually alternating between a male name and a female name.

آنها در واقع بین نام مردانه و زنانه متناوب هستند.

So that's why last week it was deadly for D,

بنابراین به همین دلیل است که هفته گذشته برای D کشنده بود

and then E was a woman's name, Eunice.

و سپس E نام یک زن، یونیس بود.

And the next one is Franklin, which is a male name.

و نفر بعدی فرانکلین است که نامی مردانه است.

So the one after that will be G.

بنابراین یکی پس از آن G خواهد بود.

I'm trying to think of a G,

من سعی می کنم به یک G فکر کنم،

a woman name for a girl or woman.

یک نام زن برای یک دختر یا یک زن.

Jemima Jimbo.

جمیما جیمبو.

That's J, isn't it?

این جی است، اینطور نیست؟

No, Jamal is that I think Gillian. Yes.

نه، جمال این است که من فکر می کنم جیلیان. آره.

So I think that's a good one.

بنابراین من فکر می کنم که یکی خوب است.

So I think the next one will be Storm Gillian,

بنابراین من فکر می کنم بعدی طوفان گیلیان خواهد بود،

because it will be named after a girl A girl's name.

زیرا نام آن به نام یک دختر نامیده می شود.

I can't think of any others.

من نمی توانم به دیگران فکر کنم.

You want this storm, Duncan. But that's past.

تو این طوفان را می خواهی، دانکن. اما این گذشته است.

We can't have one night from.

ما نمی توانیم یک شب از.

I'm still waiting for storm Duncan.

من هنوز منتظر طوفان دانکن هستم.

And they stay always Mr. Duncan out.

و همیشه آقای دانکن بیرون می مانند.

So that's why last week we had Storm Dudley.

بنابراین به همین دلیل است که هفته گذشته طوفان دادلی را داشتیم.

I really thought they were going to use Duncan.

من واقعاً فکر می کردم که آنها از دانکن استفاده می کنند.

Storm Duncan, but they didn't.

طوفان دانکن، اما آنها این کار را نکردند.

Thank you, Laura.

ممنون لورا

Eunice was one of the daughters of the God of the sea.

یونیس یکی از دختران خدای دریا بود.

Awesome.

عالی.

Right? Okay. It used to be a popular name here

درست؟ باشه. این یک نام محبوب

in the UK, but sort of maybe decades ago.

در اینجا در بریتانیا بود، اما شاید چند دهه پیش.

I don't know, Eunice, it probably is probably because somebody is called a storm.

نمی دانم، یونیس، احتمالاً به این دلیل است که کسی را طوفان می نامند.

Eunice.

یونیس

Then people will be probably naming their babies.

آنگاه مردم احتمالاً نام نوزادان خود را خواهند گذاشت.

Eunice Now there'll be a lot of lunacy arses,

یونیس حالا تعداد زیادی آرس دیوانه وجود خواهد داشت،

I think you're going to say they're going to name their babies still.

فکر می کنم شما می خواهید بگویید که هنوز اسم بچه هایشان را می گذارند.

Eunice, what's your name?

یونیس، اسمت چیه؟

Well, my name is Storm.

خب اسم من طوفان است.

Storm.

Yeah, maybe, I think.

طوفان.

بله، شاید، من فکر می کنم.

Yeah, people say, Well, that's a good name.

بله، مردم می گویند، خوب، این نام خوبی است.

I'll use that for my newborn child.

من از آن برای فرزند تازه متولد شده ام استفاده خواهم کرد.

So I think, you know, in sort of five or ten years time, there'll be lots of Eunice's

بنابراین فکر می‌کنم، می‌دانید، تا پنج یا ده سال آینده ، تعداد زیادی یونیس

in school. Yes.

در مدرسه خواهند بود. آره.

So yeah, maybe that's what will happen.

پس بله، شاید این اتفاق بیفتد.

Maybe that's what who knows? We'll have to wait and see.

شاید این چیزی است که چه کسی می داند؟ باید منتظر بمانیم و ببینیم.

What does it have to be?

A break when we get to table, will there be a storm?

چه چیزی باید باشد؟

استراحتی که به سر میز می رسیم، طوفان رخ می دهد؟

Tomic, do you think

تومیک، آیا فکر می‌کنید

maybe if

شاید

you were the first to suggest it or it could be a storm.

شما اولین کسی بودید که آن را پیشنهاد می‌کردید یا ممکن بود یک طوفان باشد.

Louis or a storm?

لویی یا طوفان؟

Marcia Yes, or a storm.

مارسیا بله، یا طوفان.

Vittoria Well, there's a storm, there's a storm brewing between Tomic and Victoria anyway.

ویتوریا خب، طوفانی در راه است، به هر حال طوفانی بین تومیک و ویکتوریا در راه است.

You know, after last week I think there's, you know, still going on,

می‌دانی، پس از هفته‌ی گذشته ، فکر می‌کنم هنوز ادامه دارد

the flames are still burning.

، شعله‌های آتش همچنان می‌سوزند.

They certainly are

آنها قطعا

yes. Somebody's been to Brazil.

بله هستند. کسی به برزیل رفته است.

I said, Oh, that's interesting.

گفتم: اوه، جالب است.

Oh, I'm always fascinated with what people

اوه، من همیشه مجذوب آنچه

write on the live chat

مردم در چت زنده می

Hmm, right.

نویسند هستم، درست است.

Very interesting.

بسیار جالب.

Shall we say, Mr. Duncan? It seems we get away with it.

بگوییم آقای دانکن؟ به نظر می رسد ما با آن کنار می آییم.

No, I've only, I've done it once already and I think I got away with it.

نه، من فقط یک بار این کار را انجام داده ام و فکر می کنم از پس آن برآمدم.

I think I got away with swearing once today.

فکر کنم امروز یک بار از فحش دادن خلاص شدم.

That's it.

خودشه.

We swear at us.

ما به ما فحش می دهیم.

Well, that happens all the time.

خوب، همیشه این اتفاق می افتد.

I'm used to that it's fair to say as many times as I'm used to that

من عادت دارم که انصافاً به همان اندازه که عادت کرده ام

when I walk around the neighbourhood, the neighbours always swear at us.

بگویم وقتی در محله قدم می زنم ، همسایه ها همیشه به ما فحش می دهند.

Yes, they use very colourful language.

بله، آنها از زبان بسیار رنگارنگی استفاده می کنند.

As we walk by.

همینطور که از کنارش می گذریم

Anyway, we have a subject to talk about today.

به هر حال امروز موضوعی برای گفتن داریم.

We've talked about a lot of things already, including Mr.

ما قبلاً در مورد چیزهای زیادی صحبت کرده ایم، از جمله

Steve's birthday. We talked about that.

تولد آقای استیو. ما در مورد آن صحبت کردیم.

We've talked about the Queen of England, who apparently has officially has COVID.

ما در مورد ملکه انگلیس صحبت کرده ایم که ظاهراً رسماً به کووید مبتلا شده است.

But would appear

اما به نظر

to be not not suffering too much from it.

می رسد که خیلی از آن رنج نمی برد.

So that's good news.

پس این خبر خوبی است.

I thought it would be interesting to look at some words

من فکر کردم جالب است که به برخی از کلمات

connected to

مرتبط

the mouth and there is Mr.

با دهان نگاه کنم و آقای

Steve literally foaming at the mouth as

استیو به معنای واقعی کلمه در دهانش کف می کند

what's annoyed me now.

که اکنون من را آزار می دهد.

Is it the neighbours? I love that photograph as Mr.

آیا همسایه ها هستند؟ من آن عکس را به عنوان آقای

Steve and I think he's cleaning his teeth he doesn't look very pleased.

استیو دوست دارم و فکر می کنم او در حال تمیز کردن دندان هایش است و چندان راضی به نظر نمی رسد.

So we, we have mouth, idioms and phrases.

بنابراین ما، دهان، اصطلاحات و عبارات داریم.

I can't stare at that photograph for the next half.

من نمی توانم برای نیمه بعدی به آن عکس خیره شوم.

An hour.

یک ساعت.

I kind of keep laughing that that really is so funny.

من به نوعی می خندم که واقعاً خیلی خنده دار است.

I don't know why if he foam at the mouth, it's an expression that's used

نمی دانم چرا اگر از دهانش کف می کند، این تعبیری است که

when somebody gets really irate or angry about something and keeps talking and talking,

زمانی استفاده می شود که کسی واقعاً از چیزی عصبانی یا عصبانی می شود و به حرف زدن و صحبت کردن ادامه می دهد

getting more and more angry, you can say to them, you stop foaming at the mouth

، بیشتر و بیشتر عصبانی می شود، می توانید به آنها بگویید، دیگر کف نمی کنید. دهان

or they guess that person is getting so angry they're foaming at the mouth. Yes.

یا حدس می زنند که آن شخص آنقدر عصبانی شده است که از دهانش کف می کند. آره.

To become excited or angry, you can say that

برای هیجان زده شدن یا عصبانی شدن، می توانید بگویید که

that person is foaming at the mouth like Mr.

آن شخص در

Steve whilst cleaning his teeth.

حالی که دندان هایش را تمیز می کند، مانند آقای استیو از دهانش کف می کند.

Anyway, we have some words, some very interesting words.

به هر حال ما چند کلمه داریم، چند کلمه بسیار جالب.

For example, you might tell someone to put your money where your mouth is.

به عنوان مثال، ممکن است به کسی بگویید پولتان را در دهانتان بگذارد.

We are asking a person to prove something.

ما از یک نفر می خواهیم چیزی را ثابت کند.

So they are saying it.

پس دارند می گویند.

They are saying they can do something.

آنها می گویند که می توانند کاری انجام دهند.

Or they are saying they are good at something.

یا می گویند در کاری خوب هستند.

You might say you must put your money where your mouth is.

ممکن است بگویید که باید پول خود را در جایی بگذارید.

A good example would be a person who is boasting about their abilities.

یک مثال خوب می تواند فردی باشد که به توانایی های خود می بالد.

Oh, yes. I'm a I'm a very good singer.

آه بله. من یک خواننده بسیار خوبی هستم.

I yes, I can do that.

من بله، من می توانم این کار را انجام دهم.

I'm very good at running.

من در دویدن خیلی خوب هستم.

I could do the London Marathon in record time

من می‌توانم ماراتن لندن را در زمان بی‌سابقه انجام دهم

and someone might say, you will now have to put your money where your mouth is.

و ممکن است کسی بگوید، اکنون باید پول خود را در جایی بگذاری.

Shows that you can do this thing that you're talking about,

نشان می دهد که می توانید این کاری را که در مورد آن صحبت می کنید انجام دهید

the mouth being your talking, poppy boasting, saying something as you say.

، دهان شما صحبت می کند، خشخاش لاف می زند، چیزی را همانطور که می گویید می گوید.

I myself, I think I could run the London Marathon and then you might say, prove it.

من خودم، فکر می‌کنم می‌توانم ماراتن لندن را بدوم و بعد ممکن است بگویید، آن را ثابت کنید.

Yeah.

Put your money where your mouth is.

آره

پولت رو جایی بذار که دهنت اونجاست.

Prove that what you're saying that you're going to do it.

ثابت کنید آنچه را که می گویید انجام می دهید.

I mean, elect it could be literally money as well.

منظورم این است که انتخاب آن می تواند به معنای واقعی کلمه پول نیز باشد.

We're using it figuratively.

ما از آن به صورت مجازی استفاده می کنیم.

But you could say, for example,

اما می توان گفت مثلاً

I think that

من فکر می کنم که

Mr. Duncan is going to get

آقای دانکن تا

to 1 million subscribers by next week.

هفته آینده به 1 میلیون مشترک خواهد رسید.

And you might say, oh, come on then.

و شما ممکن است بگویید، اوه، پس بیا.

Let's bet on that. Put your money where your mouth is.

بیایید روی آن شرط بندی کنیم. پولت رو جایی بذار که دهنت اونجاست.

I bet you £5 it won't happen or £5 that it will.

شرط می بندم 5 پوند این اتفاق نمی افتد یا 5 پوند که این اتفاق نمی افتد.

You could literally use money in that expression.

شما می توانید به معنای واقعی کلمه از پول در این عبارت استفاده کنید.

But quite often it's used figuratively, isn't it? Yes.

اما اغلب به صورت مجازی استفاده می شود، اینطور نیست؟ آره.

To prove that you can do the thing that you are saying you can do,

برای اینکه ثابت کنید می‌توانید کاری را که می‌گویید انجام دهید،

you are asking the person to put their money

از آن شخص می‌خواهید که پولش

where their mouth is.

را در دهانش بگذارد.

Here's another one, a person he keeps boasting

در اینجا یکی دیگر است، شخصی که مدام به خود می بالد

or a person who keeps talking loudly.

یا شخصی که مدام با صدای بلند صحبت می کند.

We might say that a person is all mouth and trousers.

ممکن است بگوییم که یک فرد تمام دهان و شلوار است.

I think this is a great expression.

به نظر من این یک بیان عالی است.

So a person who's always talking and they are talking big about themselves,

بنابراین فردی که همیشه در حال صحبت است و در مورد خود بزرگ صحبت می کند

they are also always boasting about their abilities,

، همچنین همیشه به توانایی های خود می بالد

very similar to the previous one, in fact.

، در واقع بسیار شبیه به توانایی های قبلی است.

So to be all mouth and trousers means

بنابراین تمام دهان و شلوار بودن به این معنی است

you are always doing this, talking about yourself.

که شما همیشه این کار را انجام می دهید و در مورد خودتان صحبت می کنید.

Or maybe you are boasting and showing off about things.

یا شاید شما در مورد چیزها لاف می زنید و خودنمایی می کنید.

Or maybe a person who is always acting aggressively

یا شاید فردی که همیشه

with their mouth and the words that they use.

با دهان و کلماتی که به کار می‌برد پرخاشگرانه رفتار می‌کند.

Yes, that man was in the pub the other night.

بله، آن مرد دیشب در میخانه بود.

I think he wanted to start a fight,

فکر می کنم می خواست دعوا راه بیندازد،

but he's all mouth and trousers.

اما همش دهن و شلوار است.

Is he saying these things?

آیا او این چیزها را می گوید؟

He's opening his mouth and saying these things, but he won't do it.

دهانش را باز می کند و این حرف ها را می زند، اما این کار را نمی کند.

He's all mouth and trousers

او همه دهان و شلوار است

and you can just shorten that to his own mouth. Hmm.

و شما فقط می توانید آن را به دهان خودش کوتاه کنید. هوم

He's all mouth.

In other words, it's somebody who just talks, says they can do things

او همه دهان است.

به عبارت دیگر، این کسی است که فقط صحبت می‌کند، می‌گوید می‌تواند کارهایی را انجام دهد،

but never actually does it.

اما هرگز آن را انجام نمی‌دهد.

You know, somebody might say, Oh yes, I'm going to do this, I'm going to do that.

می دانید، ممکن است کسی بگوید، اوه بله، من این کار را انجام می دهم، آن را انجام خواهم داد.

And because, you know, they've said things before and never done it,

و از آنجا که، می دانید، آنها قبلاً چیزهایی گفته اند و هرگز آن را انجام نداده اند،

you know, that they're the sort of person who's

می دانید که آنها از آن دسته افرادی هستند که

just talks, just talks the talk but doesn't walk the walk. Yes.

فقط صحبت می کنند، فقط صحبت می کنند اما راه نمی روند. آره.

So a person who is all talk and no action,

پس آدمی که همه حرفش است و عملی نیست

it's all mouth and room. It's not you.

، همه اش دهان و اتاق است. این تو نیستی.

So say you're in a pub, you're in a bar somewhere

بنابراین بگویید که در یک میخانه هستید، در یک بار در جایی هستید

and somebody is annoying you at the other side.

و کسی در آن طرف شما را آزار می دهد.

You know that they might be shouting

می دانید که آنها ممکن است زیاد فریاد بزنند

a lot or just behaving in a way that annoys you.

یا فقط طوری رفتار کنند که شما را آزار دهد.

So you might be with a group of people.

بنابراین ممکن است با گروهی از افراد باشید.

You might say one.

شما ممکن است بگویید یکی.

Oh, I'm going to show him that he's Mr.

اوه، من به او نشان خواهم داد که او آقای

Jenkins choking on water oh, right.

جنکینز است که در آب خفه می شود، اوه، درست است.

So he might say, Oh, I'm going to show him a thing or two.

بنابراین او ممکن است بگوید، اوه، من یک یا دو چیز را به او نشان خواهم داد.

How dare he annoys and shout like that.

چقدر جرات داره اینجوری اذیت کنه و داد بزنه.

And ruin the atmosphere.

و فضا را خراب کند.

And somebody might say, Oh, you're all mouth.

و کسی ممکن است بگوید، اوه، شما همه دهان هستید.

You wouldn't dare go over there and say something.

جرات نداری بری اونجا و چیزی بگی

Okay?

So somebody might say, Yeah, he might pretend that you're

باشه؟

بنابراین ممکن است کسی بگوید، آره، او ممکن است وانمود کند که تو یک آدم

butch and macho and you're going to sort people out.

بدجنسی هستی و می‌خواهی مردم را مرتب کنی.

That in fact, would you?

این در واقع، شما؟

Because that would elicit a confrontation

چون این باعث درگیری می شود

and you might not be the sort of person I would be like that.

و ممکن است شما آن گونه آدمی نباشید که من اینطور باشم.

Okay, Steve, I'm just explaining what it means, you know, that's good.

باشه، استیو، من فقط معنی آن را توضیح می دهم، می دانید، این خوب است.

Well, you know, I was covering for you you did a very good job.

خوب میدونی من داشتم تو رو پوشش میدادم کار خیلی خوبی کردی.

And back on the phone, was that a new phone ringing? Oh,

و دوباره به تلفن ، آیا آن یک تلفن جدید زنگ می خورد؟ اوه،

oh, I thought it was.

اوه، فکر کردم اینطور است.

I knew phone ringing.

میدونستم تلفن زنگ میخوره

Hey, Steve, this is going

هی، استیو، این به خوبی پیش می رود

well. I'm just covering while you were coughing, Mr.

. من فقط در حالی که شما سرفه می کردید می پوشم، آقای

Duncan, to put your foot in your mouth

دانکن، تا پای شما را در دهانتان

I think Steve could explain this one.

بگذارم، فکر می کنم استیو بتواند این یکی را توضیح دهد.

Yes. That's when you that's when you say you say something,

آره. آن وقت است که می گویید چیزی می گویید،

and it could be

و ممکن است

offensive or you say something you didn't

توهین آمیز باشد یا چیزی را بگویید که

imagine it might upset somebody or you you forgot what you were saying.

تصورش را هم نمی کردید ممکن است باعث ناراحتی کسی شود یا فراموش کرده اید که چه می گویید.

And it ended up offending somebody. Yes. Yeah.

و در نهایت باعث توهین به کسی شد. آره. آره

Yeah.

To say the wrong thing, gypped yourself up in some way,

آره

برای گفتن حرف نادرست، به نوعی خودت را گیج کرد،

reveal something you shouldn't have done

کاری را که نباید انجام

you put your foot in it.

می دادی و پای خود را در آن می گذاشتی فاش کن.

I do this a lot.

من این کار را زیاد انجام می دهم.

You know, you could just say you put your foot in it.

می دونی، فقط می تونی بگی پاتو گذاشتی توش.

The it being your mouth,

اگر آن

put your foot in your mouth or you put your foot in it.

دهان شماست، پایتان را در دهانتان بگذارید یا پایتان را در آن بگذارید.

And it just means that you you look silly

و این فقط به این معنی است که شما احمقانه

because you said something stupid.

به نظر می رسید زیرا چیزی احمقانه گفتید.

Yeah. It's just to say the wrong thing.

آره فقط برای گفتن حرف اشتباه است.

At the wrong moment and you put your foot in your mouth.

در لحظه نامناسب و پای خود را در دهان خود می گذارید.

One of my favourite ones must be of Mr. Steve's.

یکی از موارد مورد علاقه من باید از آقای استیو باشد.

When we were, we had an Easter live stream and I was eating

زمانی که ما بودیم، پخش زنده عید پاک داشتیم و من

lots of Easter eggs and Steve said that I'm getting fat.

مقدار زیادی تخم مرغ عید پاک می خوردم و استیو گفت که دارم چاق می شوم.

And I said, yes, my stomach is getting really big.

و من گفتم، بله، شکم من واقعاً بزرگ شده است.

And then Steve says, I think you're going to have a chocolate baby.

و سپس استیو می گوید، فکر می کنم شما یک بچه شکلاتی به دنیا خواهید آورد.

And I think, I think that, that, that, that may be taken

و من فکر می کنم، فکر می کنم که، آن، آن، ممکن

the wrong way, even though we know what you meant.

است راه اشتباه گرفته شود، حتی اگر می دانیم منظور شما چیست.

Yeah.

But you know, people are very sensitive nowadays, very sensitive about these things.

آره

اما می دانید، امروزه مردم بسیار حساس هستند، روی این چیزها بسیار حساس هستند.

Even though Mr. Steve meant it as a joke.

حتی اگر آقای استیو آن را به عنوان یک شوخی منظور کرد.

You might say that in technically maybe Mr.

شاید بگویید از نظر فنی شاید آقای

Steve put his foot in his mouth.

استیو پایش را در دهانش گذاشته است.

I do it all the time as well.

من هم همیشه این کار را انجام می دهم.

I often say the wrong thing, the wrong way to put your foot in it.

من اغلب چیزهای اشتباهی را می گویم، راه اشتباهی برای گذاشتن پا در آن.

You normally shorten it to, Oh, I've put my foot in it now, haven't I?

شما معمولاً آن را کوتاه می کنید، اوه، من الان پایم را در آن گذاشته ام، نه؟

So you can say something that, you know, you might say that

بنابراین شما می توانید چیزی بگویید که، می دانید، ممکن است بگویید

you might have a group of people, then you might be saying something about somebody

که ممکن است گروهی از افراد داشته باشید، سپس ممکن است چیزی در مورد کسی

and you don't know that other people don't know this information and it might upset them. Yes.

بگویید و ندانید که دیگران این اطلاعات را نمی دانند و ممکن است آنها را ناراحت کند. . آره.

And they might say, well, I didn't know that.

و ممکن است بگویند، خوب، من این را نمی دانستم.

He said, Oh, I've put my foot in it.

گفت آخه من پامو گذاشتم توش.

You might reveal something about somebody in a social situation.

شما ممکن است چیزی در مورد کسی در یک موقعیت اجتماعی فاش کنید.

Maybe someone's planning to get married.

شاید کسی قصد ازدواج دارد.

And they told you, but they didn't want you to tell anybody else.

و آنها به شما گفتند، اما نمی خواستند که شما به دیگران بگویید.

And then you reveal it accidentally.

و سپس شما آن را به طور تصادفی فاش می کنید.

And then somebody says, What?

و بعد یکی می گوید: چی؟

Who's getting married while Rebecca is getting married?

در حالی که ربکا ازدواج می کند چه کسی ازدواج می کند؟

But I've put my foot in it now.

اما من الان پایم را در آن گذاشته ام.

You didn't mean to say it.

نمیخواستی بگی

Yeah. You know, it's something you didn't mean to do. That's it.

آره می دانید، این چیزی است که شما قصد انجام آن را نداشتید. خودشه.

But to put your foot in your mouth means you you say the wrong thing, you make a mistake.

اما گذاشتن پا در دهان به این معنی است که شما چیز اشتباهی می گویید، اشتباه می کنید.

Whilst talking.

در حین صحبت کردن

Oh, word of mouth.

اوه، دهان به دهان.

I like this one, by the way.

اتفاقا من این یکی را دوست دارم.

Sorry for the coughing, but it's a bit dry in here.

برای سرفه متاسفم، اما اینجا کمی خشک است.

The air is very dry, and my throat becomes a little dry.

هوا خیلی خشک است و گلویم کمی خشک می شود.

That's why I have my water.

به همین دلیل من آب خود را دارم.

You see, it's not vodka.

ببینید، این ودکا نیست.

It's definitely water.

قطعا آب است.

Word of mouth.

دهان به دهان.

The way in which news or something

روشی که از طریق آن می توان اخبار یا چیزی

can be passed from one person to another.

را از فردی به فرد دیگر منتقل کرد.

Maybe some information, maybe something new

شاید برخی اطلاعات، شاید چیز جدیدی

that you've just found out

که به تازگی

from another person who told you all about it.

از شخص دیگری که همه چیز را به شما گفته است، متوجه شده اید.

You can say that you heard about it through word of mouth. Yes.

می توان گفت که از طریق دهان به دهان شنیده اید. آره.

So you didn't see it written down?

پس ندیدی که نوشته بشه؟

It was just passed on from one person to another.

فقط از فردی به فرد دیگر منتقل می شد.

Incidentally, going back to that last phrase, put your foot in it.

اتفاقاً برگردیم به آن عبارت آخر، پای خود را در آن بگذارید.

Victoria has a very

ویکتوریا خیلی

correctly said.

درست گفته است.

You could say it was a gaffe.

می توان گفت گافی بود.

A gaffe, yes.

یک گاف، بله.

Something that was said inappropriately that probably could well cause problems.

چیزی که نامناسب گفته شد و احتمالاً می تواند مشکل ایجاد کند.

So, yes, thanks for that.

بنابراین، بله، برای آن متشکرم.

And Autumn says put your foot in your keyboard.

و پاییز می گوید پایت را در صفحه کلیدت بگذار.

Yes. Well, yeah, because you can

آره. خوب، بله، زیرا می

write things down from your keyboard that could upset people as well.

توانید چیزهایی را از صفحه کلید خود یادداشت کنید که می تواند باعث ناراحتی مردم نیز شود.

Could be the wrong thing.

You said so maybe you've created a new expression.

ممکنه اشتباه باشه

شما گفتید شاید یک عبارت جدید ایجاد کرده باشید.

Look at that, Mr.

به آن نگاه کن، آقای

Duncan.

دانکن.

It's absolutely tipping it down with rain that it's that storm.

این کاملاً با باران آن را پایین می آورد که این همان طوفان است.

Frederick. Yes, right.

فردریک. بله درسته.

Yes. It's getting worse is the point I was making. Yes.

آره. بدتر می شود این نکته ای است که من می گفتم. آره.

Storm Frederick,

طوفان فردریک، اتفاقاً

it's by the way,

talking of weather, you see we think we've had it bad with weather

در مورد آب و هوا صحبت می کنیم، می بینید که ما فکر می کنیم با آب و هوای

here in the UK, but, you know, with our bad storm.

اینجا در بریتانیا بد بوده ایم، اما، می دانید، با طوفان بد ما.

But in fact, in Brazil, they've had these horrendous mudslides haven't they?

اما در واقع، در برزیل، آنها این لغزش های وحشتناک را تجربه کرده اند، اینطور نیست؟

Yeah, that was on the news.

آره در خبرها بود

So for Masi and other people watching,

بنابراین برای ماسی و سایر افرادی که تماشا می‌کردند،

it was it was horrible to see these very graphic

دیدن این تصاویر بسیار گرافیکی

pictures of mudslides in Brazil this week.

از رانش گل در برزیل در این هفته وحشتناک بود.

So, you know, we're not the only ones to have bad weather.

بنابراین، می دانید، ما تنها کسانی نیستیم که آب و هوای بدی داریم.

In fact, we normally get quite mild weather.

در واقع، ما معمولاً آب و هوای بسیار ملایمی داریم.

So that's why it's very unusual for us, even though in real terms,

به همین دلیل است که برای ما بسیار غیرعادی است، حتی اگر در شرایط واقعی

it's not causing any real distress to people.

، هیچ ناراحتی واقعی برای مردم ایجاد نمی کند.

I think a few people died, but not many over 100 well through Storm Eunice.

فکر می‌کنم چند نفر جان باختند، اما تعداد زیادی از 100 نفر در طوفان یونیس جان باختند.

No, no. You obviously.

نه نه. تو مشخصا

I know. I but I was saying in the U.

میدانم. من اما در ایالات متحده می گفتم.

Oh, I see.

اوه، می بینم.

In Brazil, there was a large loss of life and fortunately very terrible.

در برزیل تلفات جانی زیادی و خوشبختانه بسیار وحشتناک رخ داد.

But I think three people lost their lives here because of Storm Eunice.

اما من فکر می کنم سه نفر در اینجا به دلیل طوفان یونیس جان خود را از دست دادند .

So some people might say that's a good thing, but not for the three people who lost their lives.

بنابراین ممکن است برخی بگویند که این چیز خوبی است، اما نه برای سه نفری که جان خود را از دست دادند.

Yeah, it was a good one, Laura.

آره، خیلی خوب بود، لورا.

Okay. It went viral through word of mouth.

باشه. از طریق دهان به دهان ویروسی شد.

Can you say that?

میشه اینو بگی؟

Um, yes.

ام، بله

I suppose nowadays we often use the word meme

فکر می کنم امروزه ما اغلب از کلمه میم

to show something that's been spread through the Internet.

برای نشان دادن چیزی که از طریق اینترنت پخش شده است استفاده می کنیم.

May be something that people have found out about.

ممکن است چیزی باشد که مردم متوجه آن شده باشند.

So yes, we might.

بنابراین بله، ما ممکن است.

We might actually use that instead word of mouth or maybe through the Internet.

ما ممکن است در واقع از آن به جای دهان به دهان یا شاید از طریق اینترنت استفاده کنیم.

We often say that something spreads virally or

ما اغلب می گوییم که چیزی به صورت ویروسی پخش می شود یا

something goes viral.

چیزی ویروسی می شود.

It spreads normally through the Internet.

به طور معمول از طریق اینترنت پخش می شود.

People passing on the information from one person to another,

افرادی که اطلاعات را از فردی به فرد دیگر،

drunk or drink.

مست یا مشروب منتقل می کنند.

If someone is talking too much, we call them mouthy. Yes.

اگر کسی بیش از حد صحبت می کند، ما به او می گوییم دهن پران. آره.

Or mouthy.

یا دهان آور

Yes, yes.

بله بله.

Always giving it that.

همیشه به آن می دهد که.

They're a bit mouthy.

آنها کمی دهان گیر هستند.

If you're in a restaurant and someone's talking a lot in the next table,

اگر در یک رستوران هستید و کسی در میز کناری زیاد صحبت می کند

you might say, listen up them.

، ممکن است بگویید به او گوش دهید.

They're mouthy.

آنها دهان خوار هستند

You just mean somebody is always talking a lot and can be heard all the time.

فقط منظور شما این است که یک نفر همیشه زیاد صحبت می کند و می تواند همیشه شنیده شود.

Annoying.

مزاحم.

If somebody is mouthy, you're saying that they're annoying.

اگر کسی دهانش را پر کند، شما می گویید که آزاردهنده است.

You don't use that phrase in a positive sense.

شما از این عبارت به معنای مثبت استفاده نمی کنید.

Oh, you're mouthy.

اوه، تو دهن داری

It's it's in a negative sense.

این به معنای منفی است.

You don't like it.

شما آن را دوست ندارید.

It's annoying a person who likes to talk about themselves or maybe a person

کسی که دوست دارد در مورد خودش صحبت کند یا شاید فردی

who is a little arrogant with the way that they speak or just never stops talking. Hmm.

که با طرز صحبت کردنش کمی مغرور است یا هرگز از حرف زدن دست نمی کشد آزاردهنده است. هوم

Oh, they're a bit mouthy. Hmm.

اوه، آنها یک مقدار دهان خوار هستند. هوم

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

To mouth off.

دهان را از بین ببرند.

That's right. Yes.

درست است. آره.

If you mouth off at someone it means you are losing your temper.

اگر به کسی دهان تان را نادیده بگیرید به این معنی است که اعصاب خود را از دست داده اید.

You are shouting at someone to mouth off at someone.

شما در حال فریاد زدن به کسی هستید که به کسی دهان خود را نادیده بگیرید.

Maybe you are using insults, verbal insults.

شاید از توهین، توهین کلامی استفاده می کنید.

You are saying bad things to another person you mouth off at.

شما به شخص دیگری که از او سخنان بد می گویید.

Look, so this is being used as a verb to mouth off

ببینید، بنابراین از این به عنوان یک فعل استفاده می‌شود

is to to verbally abuse or shout at someone.

، یعنی به توهین کلامی یا فریاد زدن بر سر کسی.

Yes. Yes.

آره. آره.

That is a quite a commonly used expression.

این یک عبارت کاملاً رایج است.

It is that he mouthed off

این است که او

to his friend in the restaurant

به دوستش در رستوران دهان داد

because they were annoying them. Hmm.

زیرا آنها آنها را اذیت می کردند. هوم

Thank you for your comments about the storm. Yes.

ممنون از نظر شما در مورد طوفان آره.

Storm Franklin is the new storm

طوفان فرانکلین طوفان

that is coming past at the moment, and that's what you can see

جدیدی است که در حال حاضر در راه است، و این همان چیزی است که می‌توانید

battering

the UK and especially England at this very moment in time.

در این لحظه متوجه بریتانیا و به ویژه انگلیس شوید.

You might you might leave people

ممکن است مردم را

open mouthed.

با دهان باز بگذارید.

You're so surprised and shocked by what somebody said.

شما از صحبت های یک نفر بسیار متعجب و شوکه شده اید.

You can't respond verbally.

شما نمی توانید به صورت شفاهی پاسخ دهید.

You so shocked that you just

آنقدر شوکه شدی که فقط

somebody says something shocking.

یک نفر چیزی تکان دهنده می گوید.

They might say something offensive to you, swear you call you a horrible name,

آنها ممکن است چیزی توهین آمیز به شما بگویند، قسم بخورند که شما را با نامی وحشتناک صدا می کنید،

or it might be some information they're telling you about.

یا ممکن است اطلاعاتی باشد که به شما می گویند.

That's shocking.

این تکان دهنده است.

And you're just so

و شما آنقدر

shocked that you can't say anything.

شوکه شده اید که نمی توانید چیزی بگویید.

No, it leaves you stunned, shocked, open mouthed.

نه، شما را مبهوت، شوکه و دهان باز می گذارد.

And yeah, people do that.

و بله، مردم این کار را می کنند.

I might say something horrible to Mr. Duncan.

ممکن است چیز وحشتناکی به آقای دانکن بگویم.

I probably will after this show is finished. Why?

من احتمالا بعد از اتمام این نمایش خواهم کرد. چرا؟

I'm only joking.

من فقط شوخی می کنم.

What if I did not leave Mr. Duncan open?

اگر آقای دانکن را باز نمی گذاشتم چه می شد؟

I'm just joking.

من فقط شوخی می کنم.

You say I'm joking or I'm I'm

شما می‌گویید شوخی می‌کنم یا هستم،

but yes, you know, we

اما بله، می‌دانید،

we often get things said to us on the live stream

ما اغلب چیزهایی را در جریان زنده

by certain people whose names we won't mention

توسط افرادی خاص که نامشان را ذکر نمی‌کنیم به

that leave us open mouthed with shock.

ما می‌گویند که دهان ما را با شوک باز می‌کند.

Yes, you can't you can also say bad things about another person.

بله، شما نمی توانید در مورد شخص دیگری نیز بد بگویید.

You can bad mouth someone. Bad mouth you.

می تونی به کسی بد دهی بد دهنت

All right?

خیلی خوب؟

That is also a phrase.

آن هم یک عبارت است.

If you bad mouth someone, it means you say bad things about someone.

اگر به کسی بد دهی، به این معناست که در مورد کسی بد می گویی.

You have. This is something we're always doing at work.

شما دارید. این کاری است که ما همیشه در محل کار انجام می دهیم.

Yes. Behind people's backs.

آره. پشت سر مردم

If you do something behind someone's back,

اگر کاری را پشت سر کسی انجام دهید، به

it means they don't know just doing it.

این معنی است که او فقط انجام آن کار را بلد نیست.

And we're always badmouthing other people at work.

و ما همیشه در محل کار به دیگران بدگویی می کنیم.

It's a horrible trait.

این یک ویژگی وحشتناک است.

It's a horrible thing to do.

این کار وحشتناکی است.

But friends, colleagues at work will phone up each other

اما دوستان، همکاران در محل کار با یکدیگر تماس تلفنی می گیرند

and we'll talk about some other colleague

و ما در مورد برخی از همکاران دیگر

about some behaviour that they displayed in

در مورد رفتارهایی که در یک جلسه زوم نشان داده اند صحبت

a Zoom meeting and we all go to work.

خواهیم کرد و همه ما سر کار می رویم.

Did you see them fancy saying that, you know, they're what an idiot, they're idiots.

دیدی که با خیال راحت می گویند، می دانی، آنها چه احمقی هستند، آنها احمق هستند.

Or you might be saying something nasty about somebody say you're bad mouthing some days

یا ممکن است در مورد کسی چیز بدی می‌گویید که می‌گوید دهان بدی دارید، بعضی

you might just be criticising them, talking behind their back.

روزها ممکن است فقط از او انتقاد کنید، پشت سر او صحبت کنید.

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

Moving on. Yes,

در حال حرکت بله،

tongue in cheek, something that is being said as a joke,

زبان در گونه، چیزی که به عنوان شوخی گفته می شود،

something that is being said that isn't meant.

چیزی که گفته می شود که منظور نیست.

It is just something that is being said

این فقط چیزی است که به زبان ساده

in a light hearted way.

گفته می شود.

Something is a little bit tongue in cheek.

چیزی کمی زبان در گونه است.

So it's something you're saying it might sound serious it might sound like something

بنابراین این چیزی است که شما می گویید ممکن است جدی به نظر برسد،

that is maybe mean or bad,

ممکن است چیزی بد یا بد به نظر برسد،

but you're actually using it tongue in cheek.

اما در واقع از آن به صورت زبانی استفاده می کنید.

You are using it light heartedly.

شما با کمال میل از آن استفاده می کنید.

Yes. You might suggest to somebody, why don't you

آره. ممکن است به کسی پیشنهاد دهید که چرا

you might see two you know, two friends that

نمی‌بینید ممکن است دو نفر را که می‌شناسید، دو دوستی

get on quite well together

که با هم خوب هستند

or that they we seem to be going out together places

یا اینکه به نظر می‌رسد با هم بیرون می‌رویم، جاهایی

you don't think there's any romantic involvement, but you might say, oh,

را که فکر نمی‌کنید رابطه عاشقانه‌ای وجود دارد را ببینید، اما ممکن است بگو، اوه،

why don't you two get married

چرا شما دو نفر با هم ازدواج نمی کنید

tongue in cheek?

؟

You don't really mean it.

واقعا منظورت این نیست

You're just sort of a bit of a joke to see what response you might get.

شما فقط یک جوری شوخی می کنید تا ببینید چه پاسخی ممکن است دریافت کنید.

And literally, you could put your tongue in cheek at the same time to indicate that you are joking.

و به معنای واقعی کلمه، شما می توانید همزمان زبان خود را در گونه قرار دهید تا نشان دهد که دارید شوخی می کنید.

I've never seen anyone do that. Yes. Well, yes, you do.

من هرگز کسی را ندیده ام که این کار را انجام دهد. آره. خوب، بله، شما انجام می دهید.

You said, yeah, well, you can even say, Oh, why don't you two get

گفتی آره خب حتی میتونی بگی آخه چرا شما دوتا

married?

ازدواج نمیکنید؟

Tongue in cheek.

زبان در گونه.

I just say, literally, that is, you're indicating that you're joking.

من فقط به معنای واقعی کلمه می گویم ، یعنی شما نشان می دهید که دارید شوخی می کنید.

I've never I've I've never seen anyone make a joke and then go

من هرگز ندیده ام، هرگز ندیده ام کسی شوخی کند و بعد برود

oh, quite so obviously

، آه، کاملا واضح

is that I think people understand what I mean,

است که فکر می کنم مردم منظور من را درک می کنند

tongue in cheek.

.

But that's where the expression comes from. Yes.

اما این همان جایی است که بیان می شود. آره.

I know, I know. I'm joking.

میدونم میدونم. من شوخی میکنم.

Okay, Steve, I hope it is anyway. I hope it is.

باشه، استیو، امیدوارم به هر حال اینطور باشه. امیدوارم باشد.

We've had a good suggestion from Jemmy.

ما یک پیشنهاد خوب از جیمی داشتیم.

I mean, you might have this one anyway. On your list.

منظورم این است که به هر حال ممکن است این یکی را داشته باشید. در لیست شما

Okay, I've heard the phrase.

خوب، من این عبارت را شنیده ام.

Don't put words into my mouth.

کلمات را در دهان من نگذارید

Yeah, don't put words in my mouth. Yes.

آره، کلمات را در دهان من نگذار. آره.

Maybe you are repeating something that another person has said, but you change

شاید شما در حال تکرار چیزی هستید که شخص دیگری گفته است، اما

what they've said to make it appear

آنچه را که او گفته است تغییر می دهید

to be something different or maybe something more offensive.

تا چیزی متفاوت یا شاید توهین آمیز تر به نظر برسد.

You might say that the person said

ممکن است بگویید که آن شخص

something that they didn't say it all. Yes.

چیزی گفته است که همه آن را نگفته است. آره.

You are putting words into that person's mouth.

شما کلمات را در دهان آن شخص قرار می دهید.

You paraphrase something that somebody said or you might say something to somebody,

شما چیزی را که کسی گفته است ترجمه می کنید یا ممکن است چیزی به کسی بگویید،

they misinterpret it or they deliberately repeat back something to you.

آنها آن را اشتباه تعبیر می کنند یا عمداً چیزی را به شما تکرار می کنند.

And it's totally different from what you actually meant.

و کاملاً با آنچه شما در واقع منظور داشتید متفاوت است.

So and

بنابراین و زمانی

that quite often comes up when you're offending somebody.

که شما به کسی توهین می کنید اغلب این موضوع مطرح می شود .

Maybe. Yes, maybe it may.

شاید. بله، شاید ممکن است.

Maybe somebody at work suggests that oh, oh.

شاید کسی در محل کار پیشنهاد کند که اوه، اوه.

You might say to some your boss might come to you or you might get

ممکن است به بعضی ها بگویید ممکن است رئیستان به سراغ شما بیاید یا

your boss might come to you and say

ممکن است بخواهید رئیستان پیش شما بیاید و بگوید

yes. Can you try and hit your targets?

بله. آیا می توانید تلاش کنید و به اهداف خود ضربه بزنید؟

This week, please?

این هفته لطفا؟

And you and you might say, what are you saying?

و شما و شما ممکن است بگویید، چه می گویید؟

I'm not doing my job properly.

من کارم را درست انجام نمی دهم.

And the boss comes back and says, I don't put words into my mouth.

و رئیس برمی‌گردد و می‌گوید، من حرفی در دهانم نمی‌گذارم.

I'm not saying that.

من این را نمی گویم.

I'm just saying, can you get your targets this week, please? Yes.

من فقط می گویم ، لطفاً می توانید اهداف خود را در این هفته بدست آورید؟ آره.

You know, so you may be suggest something more

می دانید، بنابراین ممکن است چیزی بیشتر

than what they're actually trying to say to you. Yes.

از آنچه آنها واقعاً می خواهند به شما بگویند به شما پیشنهاد شود. آره.

So you might say

بنابراین ممکن است بگویید

another example could be Mr.

مثال دیگری می تواند آقای

Duke. You

دوک باشد.

you might say

شما ممکن است بگویید

to be.

که باشید.

All right, let's move on, because Mr. Nothing is nothing.

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم، چون آقای هیچ چیز هیچی نیست.

No. I'm intrigued to find out what happens next.

نه. من کنجکاو هستم که بفهمم بعد چه اتفاقی می افتد.

It's fine.

خوبه.

It's funny. Well, I probably can't remember.

جالبه. خب احتمالا یادم نمیاد

And I was thinking, oh, okay. Yeah.

و من فکر می کردم، اوه، باشه. آره

It's just it's when you it's when you suggest it.

این فقط زمانی است که شما آن را پیشنهاد می کنید.

Maybe you come back with

شاید شما

or somebody comes back to you with something and it's more than what you actually meant.

با چیزی برگردید یا کسی با چیزی به شما بازگردد و این بیشتر از آن چیزی باشد که در واقع منظور شما بود.

Yes. Or different or different. Yes.

آره. یا متفاوت یا متفاوت. آره.

Yes. You misinterpret what someone has said.

آره. شما حرف های کسی را اشتباه تفسیر می کنید.

You put words into their mouth. Yes.

شما کلمات را در دهان آنها می گذارید. آره.

You might say, oh, that that just looks a bit tight on you.

ممکن است بگویید، اوه، این فقط کمی برای شما تنگ به نظر می رسد.

And the person might

و آن شخص ممکن

come back and say, well, are you saying I'm fat?

است برگردد و بگوید، خوب، آیا می گویید من چاق هستم؟

You know, I know.

میدونی من میدونم

I didn't mean that. You know, you're putting words into my mouth.

منظورم این نبود میدونی، تو داری کلمات رو به دهن من میاری.

I'm just saying that dress looks a bit tight.

من فقط می گویم این لباس کمی تنگ به نظر می رسد.

I didn't say fat. I said plump.

من نگفتم چاق گفتم چاق.

I'm putting words into my mouth.

کلمات را در دهانم می گذارم.

Here you go. It's a good one. Thanks, Jemmy.

بفرمایید. این یکی خوب است. ممنون، جمی

If someone says something that makes you angry,

اگر کسی چیزی بگوید که شما را عصبانی می کند

you might have to stop yourself from reacting so what will you do?

، ممکن است مجبور شوید خود را از واکنش منع کنید، پس چه خواهید کرد؟

You will bite your tongue.

زبانت را گاز می گیری.

Not literally.

نه به معنای واقعی کلمه.

You don't do it.

شما این کار را نمی کنید.

You don't actually bite your tongue.

شما در واقع زبان خود را گاز نمی گیرید.

But you you hold back saying what you want to say.

اما شما خودداری می کنید و آنچه را که می خواهید بگویید.

Maybe a person is is making you angry.

شاید یک نفر شما را عصبانی می کند.

Like.

پسندیدن.

Like the way I'm apparently I'm making Mr.

مثل این که ظاهراً امروز آقای

Steve angry today. I don't know why.

استیو را عصبانی می کنم. نمی دانم چرا.

No, I'm being lovely.

نه، من دوست داشتنی هستم.

I'm over it now. I'm like a little kitten.

الان دیگه تمومش کردم من مثل یک بچه گربه کوچک هستم.

I'm like a little cat curled up on your lap.

من مثل یک گربه کوچولو هستم که روی بغل تو جمع شده است.

And now and again, I will stand up and lick your face.

و حالا و دوباره، می ایستم و صورتت را میلیسم.

Bite your tongue.

زبونتو گاز بگیر.

It means you bite

یعنی شما زبانتان را گاز می

your tongue figuratively.

گیرید.

You are holding back.

داری عقب میکشی

You are stopping yourself from losing your temper, stopping his heart from saying something.

شما جلوی خود را می گیرید که عصبانی شوید، قلب او را از گفتن چیزی باز می دارید.

You might want to say something.

شاید بخواهید چیزی بگویید.

I mean, there are times when I see comments from people on the live chat I really want to say something.

منظورم این است که مواقعی وجود دارد که نظرات افرادی را در چت زنده می بینم که واقعاً می خواهم چیزی بگویم.

I have to bite my tongue because I don't want to upset people.

من باید زبانم را گاز بگیرم زیرا نمی خواهم مردم را ناراحت کنم.

I'm joking.

من شوخی میکنم.

But yes, you might be in a you know,

اما بله، ممکن است در شرایطی باشید که می‌دانید،

you might be talking to somebody and you want to say to them,

ممکن است با کسی صحبت کنید و بخواهید به او بگویید،

for goodness sake, you know, but you think, no, that would be offensive.

به خاطر خدا، می‌دانید، اما فکر می‌کنید، نه، این توهین‌آمیز خواهد بود.

It might upset that person.

ممکن است آن شخص را ناراحت کند.

Therefore, you hold back from saying literally what you want to say

بنابراین، از گفتن آنچه می خواهید به معنای واقعی کلمه

just through maybe social etiquette or because you don't want to upset that person.

فقط از طریق آداب معاشرت یا به دلیل اینکه نمی خواهید آن شخص را ناراحت کنید، خودداری می کنید.

But yeah.

ولی آره.

So that said, yes, you find quite often you have to bite your tongue

بنابراین، بله، اغلب متوجه می‌شوید که باید زبانتان را گاز بگیرید،

because you want to say something, but, you know, you can't see stopping yourself because it would offend

زیرا می‌خواهید چیزی بگویید، اما، می‌دانید، نمی‌توانید جلوی خودتان را بگیرید، زیرا گفتن به‌موقع چیزی باعث توهین

or could be socially unacceptable to say something definite on time.

یا از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است. .

Definitely yes.

قطعا بله.

That's it.

خودشه.

Yeah. And we we often get that in conversations with friends.

آره و ما اغلب این را در گفتگو با دوستان دریافت می کنیم.

You see something happening in a room and you want to comment maybe on somebody's appearance,

شما می بینید که اتفاقی در یک اتاق در حال رخ دادن است و می خواهید در مورد ظاهر کسی نظر بدهید،

maybe they're wearing something inappropriate, maybe they're doing something

شاید او لباس نامناسبی پوشیده است، شاید آنها کاری را انجام می دهند

that you think is inappropriate and you want to say something, but you don't want

که به نظر شما نامناسب است و می خواهید چیزی بگویید، اما نمی

to bite my tongue there because you could get yourself into trouble.

خواهید آنجا زبانم را گاز بگیر چون ممکن است خودت را به دردسر بیاندازی.

It's, you know, you, you don't say something because you fear the repercussions on yourself.

می دانید، شما چیزی نمی گویید زیرا از عواقب آن بر خودتان می ترسید.

If you were to say that, that's it, pretty good.

اگر بخواهید این را بگویید، همین است، خیلی خوب است.

Here we go.

It's another one now on the screen to become tongue tied

در اینجا ما می رویم.

این یکی دیگر از حال حاضر روی صفحه نمایش است که زبان بسته شده است،

so of course, your tongue is in your mouth.

بنابراین، البته، زبان شما در دهان شما است.

And that's what we're talking about, mouth. And

و این چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، دهان. و

I suppose we could talk about other parts of your mouth.

من فکر می کنم می توانیم در مورد سایر قسمت های دهان شما صحبت کنیم.

As well.

So to become tongue tied means

همچنین.

بنابراین زبان بسته شدن به این معنی

you you find it difficult to express yourself.

است که بیان کردن خود برای شما دشوار است.

You find that you don't have the words that you want to use.

متوجه می شوید که کلماتی را که می خواهید استفاده کنید ندارید.

You can't think of what to say.

نمی توانید به این فکر کنید که چه بگویید.

Or maybe you just feel so nervous

یا شاید آنقدر احساس عصبی

or afraid that you can't speak.

یا ترس می کنید که نمی توانید صحبت کنید.

You want to say something, but you become

می خواهی چیزی بگویی، اما

tongue tied or tongue tied, you know, tongue

زبانت گره می خورد یا زبانت بسته می شود، می دانی،

it's almost as if your your tongue is become knotted.

زبانت تقریباً انگار زبانت گره خورده است.

It is turned into something that you can't use. Yeah.

به چیزی تبدیل می شود که نمی توانید از آن استفاده کنید. آره

Somebody says to you, oh, can you just get up and tell this

یکی به شما می گوید، اوه، می توانید برخیزید و به

this group of people, you know, something?

این دسته از مردم بگویید، می دانید، چیزی؟

You know, you might be a public somebody might ask you to stand up and say something.

می‌دانی، ممکن است فردی عمومی باشی، ممکن است کسی از شما بخواهد که بلند شوی و چیزی بگو.

Suddenly

ناگهان

in front of a group of people and you're quite nervous about it.

در مقابل یک گروه از مردم و شما در مورد آن کاملا عصبی هستید.

And you stand up and because the nerves affect you,

و شما می ایستید و چون اعصاب روی شما تأثیر می گذارد، روی روند گفتارتان تأثیر می گذارد،

your speech process, you sound nervous, your tongue very long.

عصبی به نظر می رسید، زبانتان بسیار بلند است.

I can't get the words out.

من نمی توانم کلمات را بیرون بیاورم.

Literally feels like your tongue is not working properly.

به معنای واقعی کلمه احساس می کنید که زبان شما به درستی کار نمی کند.

Tongue tied. It's tied up.

زبان بسته. گره خورده است.

And you can't get your words out because of nerves. Yes.

و شما به دلیل اعصاب نمی توانید حرف های خود را بیرون بیاورید . آره.

So you become tongue tied maybe sometimes it's not nerves.

پس زبانت بند می آید شاید گاهی اوقات اعصاب نیست.

I mean, I often get tongue tied on the live stream. Yes.

منظورم این است که من اغلب در پخش زنده زبانم گره می خورد. آره.

But it probably is all down to you worrying what people will think

اما احتمالاً همه چیز به شما مربوط می شود که مردم چه فکری می کنند

because I'm trying to read the live stream and comment at the same time.

زیرا من سعی می کنم همزمان پخش زنده را بخوانم و نظر بدهم.

Maybe there is a beautiful girl or a beautiful man or a beautiful person.

شاید یک دختر زیبا یا یک مرد زیبا یا یک فرد زیبا وجود داشته باشد.

Maybe there is a right.

شاید حقی وجود داشته باشد.

And you want to ask them out on a date? Yes.

و می‌خواهید از آنها برای قرار ملاقات بخواهید؟ آره.

But you and you go up to them and you say hi

اما تو و تو به سمت آنها می روی و می گویی سلام

oh, oh,

آه، اوه

you become tongue tied because you can't you're too nervous.

، زبانت بند می آید چون نمی توانی خیلی عصبی هستی.

You are afraid to ask that person out on a date.

شما می ترسید که از آن شخص برای قرار ملاقات بخواهید.

So instead you say nothing because you become tongue tied

بنابراین به جای آن چیزی نمی گویید زیرا زبانتان بسته می شود

and it

و می

says, Can you say big mouth? Yes.

گوید، آیا می توانید دهان بزرگ بگویید؟ آره.

Yes. The person who won't stop talking a person

آره. کسی که از حرف زدن دست نمی کشد با فردی

who talks all the time and won't shut their mouth,

که مدام حرف می زند و دهانش را نمی بندد،

we can say that they have a big mouth particularly.

می توان گفت که به خصوص دهان بزرگی دارد.

Yeah. Or they are a big mouth particularly.

آره یا به خصوص دهان بزرگی دارند.

They're talking about themselves a lot or what a big mouth.

آنها در مورد خودشان زیاد صحبت می کنند یا چه دهان بزرگی.

Usually that. Is that correct?

معمولا همین درسته؟

They're usually showing off about themselves. Is that right? Yes.

آنها معمولاً خودشان را نشان می دهند. درست است؟ آره.

A person who boasts a person who constantly wants to give their opinion about things

کسی که به شخصی که مدام می خواهد نظرش را درباره

got a big mouth full, a big mouth who was talking about themselves

چیزها بگوید، می بالد، دهانش پر می شود، دهان بزرگی که در مورد خودش

and what they've done and their birthdays and that's, you know, that sort of thing.

و کارهایی که انجام داده و روز تولدش صحبت می کند و می دانید، این چیزهایی است.

Not me in all, he says I often become tongue

اصلاً من نیست، او می‌گوید

tied every time I have to express myself in English.

هر بار که مجبور می‌شوم خود را به زبان انگلیسی بیان کنم، اغلب زبانم بند می‌آید.

Well, competence, you build your confidence.

خوب، شایستگی، شما اعتماد به نفس خود را ایجاد می کنید.

You try to do that as much as you can.

تا جایی که می توانید سعی کنید این کار را انجام دهید.

And then over time, you will become more confident.

و سپس با گذشت زمان، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

Confidence is something you have to build over time.

اعتماد به نفس چیزی است که باید در طول زمان ایجاد کنید.

It doesn't come quickly.

سریع نمیاد

You have to practise. You have to become more

باید تمرین کنی

confident as time goes by.

با گذشت زمان باید اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.

That's it. Exactly.

خودشه. دقیقا.

You might tell someone,

ممکن است به کسی بگویید،

Hold your tongue, hold your tongue.

زبانت را بگیر، زبانت را نگه دار.

It means you are telling them to be quiet.

یعنی به آنها می گویید ساکت باشند.

Stop talking, hold your tongue.

حرف نزن، زبانت را بگیر.

Don't say anything because you might regret it.

هیچی نگو چون ممکنه پشیمون بشی

You might say something that you will regret.

ممکن است چیزی بگویید که پشیمان شوید.

So you might say, Hold your tongue

بنابراین ممکن است بگویید، زبان خود را

stop.

Or maybe you start to say something

متوقف کنید.

یا ممکن است شما شروع به گفتن چیزی کنید

and maybe the other person is getting angry and they say, Don't say that.

و ممکن است طرف مقابل عصبانی شود و آنها بگویند، این را نگو.

Hold your tongue.

زبانت را نگه دار

Don't say it.

نگو

That's a great way of expressing that.

این یک راه عالی برای بیان آن است.

If somebody says that to you, that normally means you've really overstepped the mark.

اگر کسی این را به شما بگوید، معمولاً به این معنی است که شما واقعاً از حد مجاز فراتر رفته اید.

You've really said something upsetting and they want you to shut up. Yes.

واقعا حرف ناراحت کننده ای زدی و از تو می خواهند که ساکت شوی. آره.

Because you've been offensive

چون شما توهین آمیز بوده اید،

people are talking about

مردم در مورد

maybe expressions in their own country.

عبارات شاید در کشور خودشان صحبت می کنند.

Power Mirror says to have a long tongue is somebody who likes to gossip.

پاور میرر می گوید زبان دراز کسی است که دوست دارد شایعات کند.

Oh, now, didn't know about.

اوه، در حال حاضر، نمی دانستم.

So thank you for that. A long term. That's a good one.

بنابراین برای آن از تو متشکرم. یک مدت طولانی این یکی خوب است.

Somebody who gossips a lot.

کسی که زیاد غیبت می کند

It talks about other people and other people's lives

در مورد دیگران و زندگی دیگران صحبت می کند

and maybe makes things up a bit of all the negative characteristics of a person.

و شاید همه چیزها را کمی از همه ویژگی های منفی یک فرد بسازد.

I think gossiping talking about other people

من فکر می‌کنم صحبت کردن در مورد دیگران

without them realising it is one of the worst characteristics of a person,

بدون اینکه آنها متوجه شوند، یکی از بدترین ویژگی‌های یک فرد است

a person who likes to go around and and they talk about other people

، فردی که دوست دارد دور بزند و اغلب در مورد دیگران به

quite often in a way

گونه‌ای صحبت می‌کند

to to stir up problems, disparage or trouble.

که باعث ایجاد مشکلات، تحقیر یا دردسر شود.

They say things negative overly about other people say.

آنها چیزهای منفی را بیش از حد در مورد دیگران می گویند.

So yes, that's a good one.

پس بله، این یکی خوب است.

We will come to something very similar to that in a few moments.

تا چند لحظه دیگر به چیزی بسیار شبیه به آن خواهیم رسید.

Actually, Thomas says he became Tongue-Tied

در واقع، توماس می‌گوید که

when he was about to give a presentation to large

زمانی که می‌خواست برای گروه بزرگی از مردم سخنرانی کند، زبانزد شد

group of people. Hmm, that's true.

. هوم، این درست است.

Yes, you can.

بله، تو میتونی.

But particularly if you haven't rehearsed it beforehand,

اما به خصوص اگر از قبل آن را تمرین نکرده باشید،

there's nothing worse

هیچ چیز بدتر

than having to spontaneously talk on something that's.

از این نیست که خود به خود در مورد چیزی صحبت کنید.

I hate that.

من از آن متنفرم.

See, I don't mind if I'm in a play or doing in a musical way.

ببینید، برای من مهم نیست که در یک نمایشنامه حضور داشته باشم یا در یک سبک موسیقی کار کنم.

You've rehearsed and rehearsed and rehearsed, but

شما تمرین کرده‌اید، تمرین کرده‌اید و تمرین کرده‌اید، اما

when it's spontaneous, I'm always in great admiration of people

وقتی این خودبه‌خودی است، من همیشه در تحسین افرادی هستم

who can just stand up and talk off the cuff,

که می‌توانند

as we say, without any notes about a subject.

بدون هیچ یادداشتی در مورد موضوعی، به قول ما، بایستند و بدون هیچ یادداشتی صحبت کنند.

Yes, I'm quite good at that.

بله، من در آن کاملاً خوب هستم.

Yes. Well, you do that all the time on your live stream.

آره. خوب، شما این کار را همیشه در جریان مستقیم خود انجام می دهید.

I suppose I've got better at it

فکر می‌کنم

since coming on the live streams.

از زمانی که در استریم‌های زنده حضور دارم، در آن بهتر شده‌ام.

And Mr.

Duncan, I used to be very bad at spontaneously talking,

و آقای

دانکن، من قبلاً در صحبت کردن خود به خود خیلی بد

forming sentences in my head

بودم و جملاتی را در ذهنم می

because I was like to rehearse lines.

ساختم زیرا دوست داشتم خطوط را تمرین کنم.

That's what I'm used to see.

این چیزی است که من به دیدن آن عادت کرده ام.

Somebody at work said to me, a boss at work, quite a high up manager

یک نفر در محل کار به من گفت، یک رئیس در محل کار، یک مدیر کاملاً بالا

who came to see me in Scrooge I think it was.

که برای دیدن من در اسکروج آمده بود، فکر می کنم همینطور بود.

I said, Oh, how do you do that?

گفتم: اوه، چطور این کار را می کنی؟

How do you how do you learn all those lines and do it?

چگونه می توانید تمام آن خطوط را یاد بگیرید و آن را انجام دهید؟

And I said to him, because I've seen him perform many times

و من به او گفتم، زیرا بارها شاهد اجرای او

in conferences without any notes at all.

در کنفرانس ها بدون هیچ یادداشتی بوده ام.

And I say to him, How do you just spontaneously stand up

و من به او می گویم، چطور می توانی خود به خود بلند شوی

and just talk you know, for 10 minutes?

و فقط 10 دقیقه صحبت کنی؟

30 minutes on air is a business.

30 دقیقه روی آنتن یک تجارت است.

I would that to me is very difficult.

من می خواهم که برای من بسیار دشوار است.

So yes,

بنابراین بله،

becoming tongue tied began anyway.

به هر حال زبان بسته شدن شروع شد.

Right? Hold your tongue.

درست؟ زبانت را نگه دار

Hold your tongue. Mr. Duncan, I've got something to say.

زبانت را نگه دار آقای دانکن، من چیزی برای گفتن دارم.

Okay, Steve,

باشه، استیو،

I do appreciate it.

من قدردانش هستم.

When Mr.

وقتی آقای

Steve shouts right into my ear, By the way, I am with you on Wednesday.

استیو درست در گوشم فریاد زد، اتفاقا، من چهارشنبه با شما هستم.

Don't forget, there is another live stream.

فراموش نکنید، یک پخش زنده دیگر وجود دارد.

So we're here today.

بنابراین ما امروز اینجا هستیم.

But also I will be with you on Wednesday from 2 p.m.

اما روز چهارشنبه از ساعت 14 با شما خواهم بود.

UK. Time for those wondering.

انگلستان. زمان برای کسانی که تعجب می کنند.

Yes, there is a live stream

بله، چهارشنبه یک پخش زنده وجود دارد

on Wednesday and I will be back on my own.

و من به تنهایی برمی گردم.

So there will be no Mr.

بنابراین روز چهارشنبه آقای استیو وجود نخواهد داشت

Steve on Wednesday.

.

Oh, good one from Christina.

اوه، خوب از کریستینا.

Okay. Straight from the horse's mouth.

باشه. مستقیم از دهان اسب.

Oh, yes.

آه بله.

Thank you for that. Yes.

بابت آن تشکر می کنم. آره.

You hear something from the person

شما چیزی را از زبان شخصی

who is directly associated or involved

که مستقیماً

with that particular thing straight from the horse's mouth.

با آن چیز خاص مرتبط است یا درگیر است مستقیماً از دهان اسب می شنوید.

Reliable information and so the person

اطلاعات موثق و بنابراین شخصی

who who gave you the information is reliable.

که به شما اطلاعات داده قابل اعتماد است.

It came straight from the horse's mouth.

مستقیم از دهان اسب بیرون آمد.

Let's hear it straight from the horse's mouth.

بیایید آن را مستقیماً از دهان اسب بشنویم.

The person that has that information and not second hand

شخصی که این اطلاعات را دارد و نه دست دومی

that they've passed it on to somebody else that's hear it straight from the horse's mouth.

که آن را به شخص دیگری منتقل کرده است که مستقیماً آن را از دهان اسب می شنود.

Hello, Iqbal.

سلام اقبال.

Iqbal Hussain, nice to see you here today.

اقبال حسین، خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

And we have one more Steve Young, more

و ما یک استیو یانگ دیگر داریم،

and as I mentioned earlier about gossiping people who gossip

و همانطور که قبلاً اشاره کردم در مورد غیبت کردن افرادی که

to get

برای بدست آوردن غیبت می کنند

or maybe you set tongues

یا شاید شما زبان ها را

wagging the tongues or tongues are wagging.

تکان می دهید یا زبان ها را تکان می دهید.

It means people are gossiping.

یعنی مردم غیبت می کنند.

They are talking about you neighbours,

آنها در مورد شما همسایه ها صحبت می کنند،

especially neighbours,

به خصوص همسایه ها، همسایه های

nosy neighbours, maybe maybe the neighbours

فضول، شاید همسایه

are always watching through their window or through their curtains.

ها همیشه از پنجره یا از پرده هایشان تماشا می کنند.

They are watching what you are doing and then they go

آن‌ها کارهایی که انجام می‌دهی را تماشا می‌کنند و سپس می‌روند

and tell other people about what you were actually doing.

و به دیگران در مورد آنچه واقعاً انجام می‌دادی می‌گویند.

We've got one neighbour who's very, very gossipy.

ما یک همسایه داریم که خیلی خیلی شایعه پراکنی است.

You might do something, for example,

شما ممکن است کاری انجام دهید، به عنوان

for example, your neighbours might see

مثال، همسایگان شما ممکن است

something very interesting because we all like to look at what our neighbours are doing differently.

چیز بسیار جالبی ببینند، زیرا همه ما دوست داریم به کارهایی که همسایگانمان انجام می دهند متفاوت نگاه کنیم.

So savouring example we saw or somebody, our neighbours

بنابراین مثال جالبی که ما دیدیم یا کسی، همسایه‌های ما

saw somebody coming to visit us,

کسی را دیدند که به دیدن ما می‌آید،

visit us, visit us, I think they would be surprised.

به ما سر می‌زند، ما را ملاقات می‌کند، فکر می‌کنم آنها تعجب خواهند کرد.

Maybe a couple of attractive men came in a car

شاید چند مرد جذاب سوار ماشینی

and came to visit us and came inside

آمدند و به دیدن ما آمدند و آمدند داخل

and the neighbours, all that did, they might think love what's going on there, Mr.

و همسایه ها، همه این کارها را انجام دادند، آنها ممکن است فکر کنند عاشق آنچه آنجا می گذرد، آقای

Duncan and Mr.

دانکن و آقای

Steve, they never get, they never get people visiting them.

استیو، آنها هرگز نمی گیرند، هرگز نمی گیرند. افرادی که از آنها بازدید می کنند

Oh, what's going on?

آه، چه خبر است؟

What's going on?

Are they, are they doing things they shouldn't be doing?

چه خبر است؟

آیا آنها کارهایی را انجام می دهند که نباید انجام دهند؟

We are so private and then they talk to other neighbours

ما خیلی خصوصی هستیم و بعد با همسایه‌های دیگر صحبت می‌کنند

or we might see a similar thing

یا ممکن است چیزی مشابه ببینیم

and you know, somebody's living on their own, somebody might arrive.

و می‌دانی، کسی خودش زندگی می‌کند، ممکن است کسی بیاید.

You've never seen this person visit them before.

شما هرگز این شخص را ندیده اید که با آنها ملاقات کند.

What's going on there?

اونجا چه خبره؟

Are they having relations it set tongues wagging.

آیا آنها با هم رابطه دارند که زبان ها را تکان می دهد.

It means people are talking, gossiping about what could be going on the neighbours house.

این بدان معناست که مردم در مورد آنچه در خانه همسایه ها می گذرد صحبت می کنند، غیبت می کنند.

I like it when the neighbours around here have new furniture.

وقتی همسایه‌های اطراف اینجا اثاثیه جدیدی دارند دوست دارم.

I like it when a big white van arrives at someone's house

من دوست دارم وقتی یک ون بزرگ سفید به خانه کسی می‌رسد

and I will spend ages

و سال‌ها را

standing at the window waiting to see what it is

پشت پنجره می‌ایستم و منتظر می‌مانم ببینم چیست

and having delivered normally a piece of new furniture

و معمولاً یک مبلمان جدید را تحویل

or I normally get excited when it's something

می‌دهم یا معمولاً وقتی چیزی

electrical, like a big TV or something.

الکتریکی است، مانند یک تلویزیون بزرگ، هیجان‌زده می‌شوم. یا چیزی

So I do like watching my neighbours around here,

بنابراین من دوست دارم همسایه‌هایم را در اینجا تماشا کنم،

getting deliveries to their house, especially when it's furniture.

به خانه‌شان تحویل می‌گیرم، مخصوصاً وقتی اسباب‌کشی است.

Somebody has a new car or something big and expensive new car.

کسی یک ماشین جدید یا یک ماشین جدید بزرگ و گران قیمت دارد.

Ooh, look at that. Ooh, how can they afford that?

اوه، به آن نگاه کنید. اوه، چگونه می توانند آن را بپردازند؟

I don't know that people get sets tongues wagging.

من نمی دانم که مردم به تکان دادن زبان می پردازند.

You start talking, people start gossiping.

شما شروع به صحبت می کنید، مردم شروع به غیبت می کنند.

Here's one from Ahmed.

اینم یکی از احمد

How about the cat has got your tongue?

در مورد گربه زبان شما چطور است؟

Yes, that's a good one. Yes.

بله، این یکی خوب است. آره.

It means something that you don't want to say or you don't want to talk about.

این به معنای چیزی است که شما نمی خواهید بگویید یا نمی خواهید در مورد آن صحبت کنید.

Maybe you go silent and the other person might ask,

شاید شما ساکت شوید و طرف مقابل بپرسد

what's wrong with you as the cat got your tongue?

چه مشکلی دارید که گربه زبان شما را گرفته است؟

Yes. What's wrong with you?

آره. چه بلایی سرت اومده؟

Why won't you answer the question?

چرا به سوال پاسخ نمی دهید؟

Yes. Why won't you give me a reply?

آره. چرا جواب من را نمی دهید؟

Why have you gone silent?

چرا ساکت شدی؟

Has the cat got your tongue?

آیا گربه زبان شما را گرفته است؟

Oh, good one.

اوه، یکی خوب.

I like that one.

من آن را دوست دارم.

Well, there was a lot of good suggestions. Yes.

خوب، پیشنهادهای خوبی وجود داشت. آره.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Lots of good suggestions today.

امروز خیلی پیشنهادهای خوب.

Very nice.

بسیار خوب.

We will be going in a few moments.

تا چند لحظه دیگه میریم

But don't forget, on Wednesday, I am back with you.

اما فراموش نکنید، چهارشنبه، من با شما بازگشتم.

And I suppose it's worth mentioning that we are coming towards

و فکر می کنم لازم به ذکر است که

the end of February.

به اواخر فوریه نزدیک می شویم.

It is February, the last few days of February.

بهمن ماه است، آخرین روزهای بهمن.

And I suppose a lot of people are wondering what is going to happen in March.

و گمان می‌کنم بسیاری از مردم در تعجب هستند که قرار است در ماه مارس چه اتفاقی بیفتد.

March is always my favourite month,

مارس همیشه ماه مورد علاقه من است،

one of my favourite months at the start of the year.

یکی از ماه های مورد علاقه من در آغاز سال.

I don't like I will be honest I don't like

دوست ندارم صادقانه بگویم

January.

ژانویه را دوست ندارم.

I don't like February because normally

من فوریه را دوست ندارم زیرا به طور

the weather is bad as we've proved today.

معمول هوا بد است همانطور که امروز ثابت کردیم.

Yes, February is normally because January

بله، فوریه معمولاً به این دلیل است که ژانویه

in the UK, January and February were a very sort of cold,

در بریتانیا، ژانویه و فوریه ماه‌های بسیار سرد،

dark, miserable months when it comes to weather.

تاریک و بدبختی بودند.

But because Christmas is just happened, you don't mind January so much

اما از آنجایی که کریسمس به تازگی اتفاق افتاده است، برای ژانویه خیلی مهم نیستید،

because it's a new year and but then when it starts going into February

زیرا سال جدید است ، اما پس از آن که به فوریه شروع می شود

and the weather is still dark and dreary, you start to get a bit down depressed.

و هوا هنوز تاریک و دلگیر است، کمی افسرده می شوید.

February I think is the worst month of the year

من فکر می کنم فوریه بدترین ماه سال است

apart from of course it's my birthday.

جدا از اینکه تولد من است.

I suppose that brightens up February, doesn't it?

فکر می‌کنم فوریه روشن‌تر می‌شود، اینطور نیست؟

My birthday.

تولد من.

This will be a little bit but usually.

این کمی خواهد بود اما معمولا.

Yeah, but back, back to what I was saying.

بله، اما برگردیم به آنچه می گفتم.

March is coming and yes, always about to say always the best month

مارس می آید و بله، همیشه می خواهم بگویم همیشه بهترین ماه است

and I might be doing something different in March.

و ممکن است در ماه مارس کار متفاوتی انجام دهم.

Something a little different.

چیزی کمی متفاوت است.

That's all I'm saying for now.

فعلاً فقط همین را می گویم.

Well, the plans or the plans are in my head

خب، نقشه ها یا نقشه ها در ذهن من است

and that's the only place they are at the moment.

و تنها جایی است که در حال حاضر هستند.

You better bite your tongue or you might tell everybody and ruin the surprise.

بهتر است زبانت را گاز بگیری وگرنه ممکن است به همه بگویی و شگفتی را خراب کنی.

I will have to be careful not to let the cat out of the bank. Yes.

من باید مراقب باشم که گربه را از بانک بیرون ندهم. آره.

Oh, yes.

آه بله.

Well, of course it's Monday morning tomorrow.

خب، البته فردا صبح دوشنبه است.

Monday morning work

صبح دوشنبه کار

Telmex already mentioned he's deleted it, but I haven't forgotten poor Mr.

تلمکس قبلاً گفته بود که آن را حذف کرده است، اما من آقای استیو بیچاره را فراموش نکرده ام که

Steve at we will have to go back to

to to work tomorrow.

فردا باید به سر کار برگردیم.

Please wrap it up. Systematic.

لطفا آن را جمع کنید. نظام.

I want to go and cook my food.

میخوام برم غذامو بپزم

Oh, I see.

اوه می فهمم.

We are about to. Yes.

ما در حال انجام. آره.

What I'm definitely going but yes, unfortunately I've got to go to work tomorrow

چیزی که من قطعا می روم، اما بله، متأسفانه باید فردا بروم سر کار

and to bring home the bacon to earn money

و بیکن را به خانه بیاورم تا پولی به دست بیاورم

to keep paying for our mortgages and saving up for Ford Mustang, that sort of thing.

تا به پرداخت وام مسکن خود ادامه دهم و برای فورد موستانگ پس انداز کنم، این جور چیزها.

Yes. And keeping Mr.

آره. و همانطور که قبلاً گفتم، استیو، آقای

Duncan in the equipment that he needs to carry on doing the last week, as I've already said, Steve,

دانکن را در تجهیزاتی که باید در هفته گذشته انجام دهد، نگه

you might be able to get

دارید، ممکن است بتوانید

a cheap second hand

push with, you know, some slight fire damage.

با کمی آسیب آتش سوزی، یک فشار دست دوم ارزان قیمت داشته باشید.

Maybe the seats are melted. Yes.

شاید صندلی ها آب شده اند. آره.

Every time you get into the car, you stick to the seats because they've all melted.

هر بار که سوار ماشین می شوید، به صندلی ها می چسبید زیرا همه آنها آب شده اند.

But, yes, you might you might be able to get a cheap

اما، بله، ممکن است بتوانید یک

fire damaged Porsche or Bentley.

پورشه یا بنتلی آسیب دیده از آتش سوزی ارزان خریداری کنید.

Who knows?

چه کسی می داند؟

We are about to go.

ما در حال رفتن هستیم.

It's almost time to say goodbye.

تقریباً زمان خداحافظی فرا رسیده است.

I hope you've enjoyed today's live stream and also the dramatic images behind us

امیدوارم از پخش زنده امروز و همچنین تصاویر دراماتیک پشت سرمان لذت برده باشید،

when a huge storm came

زمانی که طوفانی بزرگ

through whilst we were doing our live stream. Oh,

در حالی که ما در حال انجام پخش زنده خود بودیم. اوه،

we'll be gossiping.

ما غیبت می کنیم.

Will be gossiping.

شایعه پراکنی خواهد شد

About Victoria and Tomek.

درباره ویکتوریا و تومک

Oh, okay.

اوه، باشه

I wasn't I wasn't sure where, my dear Tomic.

تومیک عزیزم نمی دانستم کجاست.

Oh, well, I've been looking at the live stream.

اوه، خوب، من به پخش زنده نگاه می کردم.

You see, Tom makes a bit of a sports fan.

ببینید، تام کمی طرفدار ورزش است.

I've noticed that that Victoria is as well.

من متوجه شده ام که ویکتوریا نیز همینطور است.

So they have things in common

بنابراین آن‌ها چیزهای مشترکی دارند که

this will set

tongues wagging on the live stream, especially yours, it would appear.

باعث می‌شود

زبان‌ها در جریان زنده، به‌ویژه زبان شما، ظاهر شود.

But joking, of course.

اما شوخی البته.

I guess it's an example of that expression.

من حدس می زنم که این نمونه ای از آن عبارت است.

But wouldn't that be be amazing?

اما آیا این شگفت انگیز نخواهد بود؟

Wouldn't that be amazing?

آیا این شگفت انگیز نخواهد بود؟

Now I know lots of friendships have been created because of our live stream

اکنون می دانم که دوستی های زیادی به دلیل پخش زنده ما ایجاد شده است

and there are lots of people around the world who are now friends because of us weather.

و افراد زیادی در سراسر جهان هستند که اکنون به دلیل آب و هوای ما با هم دوست هستند.

Steve, I'm trying to do something

استیو، من سعی می کنم کاری انجام دهم

but yes.

اما بله.

Wouldn't it be lovely if, if two people met through our live stream who then fell in love?

دوست‌داشتنی نیست اگر دو نفر از طریق پخش زنده ما با هم آشنا شوند و عاشق شوند؟

Victoria is married

ویکتوریا متاهل است

yeah, we said that, didn't we?

، بله، این را گفتیم، نه؟

I thought.

فکر کردم

I think we said that last week, didn't we? Yes,

فکر می کنم هفته گذشته این را گفتیم، نه؟ آره

bye bye, love.

خداحافظ عشق

What I said now I'm upset, though.

هر چند الان که گفتم ناراحتم.

Never said that to be.

هرگز نگفتم که باشد.

Who said who said that?

کی گفته کی گفته؟

Thomas said to Victoria, bye bye.

توماس به ویکتوریا گفت، خداحافظ.

I love I'm really getting confused with your,

من دوست دارم واقعا دارم با

you know, romantic connexions on the live chat because I thought it was Pedro.

روابط عاشقانه شما در چت زنده گیج می شوم زیرا فکر می کردم پدرو است.

Yes. But this was a thing that he.

آره. اما این چیزی بود که او.

Right. It's just, it's just laughter.

درست. فقط، این فقط خنده است.

A bit of fun.

کمی سرگرم کننده است.

Is it a bit of fun? Yes.

آیا کمی سرگرم کننده است؟ آره.

Maybe for you.

شاید برای شما.

Well, bye bye, everyone.

خب خداحافظ همه

I'm going to go now because this could prolong the live stream for longer, much longer.

من اکنون می روم زیرا این می تواند پخش زنده را برای مدت طولانی تری طولانی تر کند.

And people are planning for us to go at 4:00 UK time so they can do things.

و مردم در حال برنامه ریزی برای ما هستند که ساعت 4:00 به وقت انگلستان برویم تا بتوانند کارها را انجام دهند.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Well, they're cooking food, spending time with family, that sort of thing.

خوب، آنها در حال پختن غذا، گذراندن وقت با خانواده، از این جور چیزها هستند.

So lovely to be here again.

خیلی دوست داشتنی است که دوباره اینجا هستم.

And lovely to interact with you all

و دوست داشتنی است که با همه شما تعامل

and to get our tongues wagging about English. Yes.

داشته باشیم و زبانمان را در مورد انگلیسی تکان دهیم. آره.

And I'll see you in the living room with a cup of tea.

و من تو را با یک فنجان چای در اتاق نشیمن می بینم.

Oh, I'm looking forward to that in about five or 10 minutes time. Yes.

اوه، من مشتاقانه منتظر آن هستم تا حدود پنج یا 10 دقیقه دیگر. آره.

I'm not going to wait very long for that.

من قرار نیست خیلی منتظر آن باشم.

I'm looking forward to my cup of tea. Bye bye.

من مشتاقانه منتظر فنجان چایم هستم. خداحافظ.

Thank you, Mr. Steele. Every week

ممنون آقای استیل.

and enjoy learning some English if that's what you plan to do.

اگر قصد انجام این کار را دارید، هر هفته از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید.

And they loved it to see you all here again next week.

و آنها دوست داشتند هفته آینده دوباره همه شما را اینجا ببینند.

I don't think Steve wants to go

من فکر نمی کنم استیو بخواهد به

there. Are you okay, Steve?

آنجا برود. حالت خوبه استیو؟

Do you want to go back?

میخوای برگردی؟

I want to go.

میخوام برم.

What have I got to go, Mr. him.

من چی دارم که برم آقا

I don't think Steve wants to go and buy.

من فکر نمی کنم استیو بخواهد برود و بخرد.

Well, that was strange.

خب عجیب بود

It's time to say goodbye. Thank you, Mr. Steve.

وقت خداحافظی است. ممنون آقای استیو.

Thank you.

متشکرم.

Also to you, the viewer.

همچنین به شما، بیننده.

Thank you very much for putting up

خیلی ممنون

with all of this today.

که امروز همه اینها را تحمل کردید.

I hope it's been interesting

امیدوارم جالب بوده باشه

Mr. Steve is so funny.

آقای استیو خیلی بامزه باشه.

There is never an unhappy moment when Mr.

زمانی که آقای استیو در اطراف است، هیچ لحظه ناخوشایندی

Steve is around there is always something going on.

وجود ندارد، همیشه چیزی در جریان است.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I'm going to leave you with the little Robin once again.

من یک بار دیگر شما را با رابین کوچولو ترک می کنم .

I think we will have a look at the Robin that we saw yesterday

من فکر می کنم ما نگاهی به رابین خواهیم داشت که دیروز

with its friend, a very nice C on Wednesday.

با دوستش دیدیم، یک C بسیار زیبا در چهارشنبه.

I will be back with you on Wednesday from 2 p.m.

چهارشنبه از ساعت 14 با شما خواهم بود.

UK time and I hope you can join me then

به وقت انگلستان و امیدوارم بتوانید

with another English addict

با یک معتاد انگلیسی دیگر به من بپیوندید

and all I have to say now is enjoy the rest of your day,

و تنها چیزی که اکنون باید بگویم این است که از بقیه روز خود

enjoy the rest of your weekend

لذت ببرید، از بقیه آخر هفته خود لذت ببرید

and I will see you on Wednesday.

و من شما را چهارشنبه می بینم.

And of course,

و البته

until the next time we meet here.

تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم.

You know what's coming next.

میدونی بعدش چی میاد

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

ta ta for now

تا تا فعلا