Emojis - 😀Smiley Face 🍆Eggplant? | part 2 @EnglishAddict - Episode 219 - CHAT - Sun 23rd Oct 2022

Welcome back, everyone.

همگی خوش آمدید

I think

فکر می کنم الان فکر می کنم

I am now assuming we are back.

که برگشتیم.

So welcome back, everyone.

پس همه خوش آمدید.

We are back.

ما برگشتیم.

I think I've fixed the problem.

فکر کنم مشکل رو حل کردم

Oh, my. I.

ای وای. I.

This.

این

You have no idea.

شما هیچ ایده ای ندارید.

You will never know what I've just been for

شما هرگز نخواهید فهمید که من برای

every connexion, every wire,

هر اتصال، هر سیم،

every device disconnected and then reconnected.

هر دستگاهی که قطع و سپس دوباره وصل شده است، چه کار کرده ام.

I, I turned everything off, including the power supply to the house.

من همه چیز از جمله برق خانه را خاموش کردم.

I ran outside.

دویدم بیرون

I screamed as loudly as I could.

تا جایی که می توانستم جیغ زدم.

And I think we are back.

و من فکر می کنم ما برگشتیم.

Yes, we are.

بله ما هستیم.

We are.

ما هستیم.

Let's just hope that

بیایید فقط امیدوار باشیم

there we are on the screen that everybody else has figured out that there's a new stream started.

که ما روی صفحه باشیم و همه متوجه شده باشند که یک جریان جدید شروع شده است.

Well, there will be a notification. Good.

خوب، یک اطلاعیه وجود خواهد داشت. خوب

The numbers are going up.

اعداد در حال افزایش هستند.

So I'm guessing people are getting the hang of it.

بنابراین من حدس می زنم که مردم در حال گرفتن آن هستند.

Of the hang of it, yes. Apologies.

از کل آن، بله. عذرخواهی

We had some Steve said Steve said to me, can you explain what's happening?

ما از استیو گفتیم که استیو به من گفت، می‌توانی توضیح بدهی چه اتفاقی دارد می‌افتد؟

And I said, no, there's no way I can explain what's happening.

و من گفتم، نه، به هیچ وجه نمی توانم توضیح دهم که چه اتفاقی دارد می افتد.

There is no way I can explain all of this to you.

هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم همه اینها را برای شما توضیح دهم.

So what I had to do, disconnect everything, turn everything off, reset the Internet,

بنابراین کاری که باید انجام می دادم، همه چیز را قطع کردم، همه چیز را خاموش کردم، اینترنت را ریست کردم،

and then I had to restart everything from scratch, including this live stream,

و سپس مجبور شدم همه چیز را از اول راه اندازی مجدد کنم، از جمله این پخش زنده،

which now has messed everything up.

که اکنون همه چیز را به هم ریخته است.

So. So goodness knows.

بنابراین. پس خیر می داند.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

Goodness knows.

خوبی می داند.

But thank you all for staying on.

اما از همه شما برای ماندن متشکرم.

Those of you that did you know, I lovely people.

کسانی از شما که می شناختید، من مردم دوست داشتنی هستم.

Oh. Chatting away to each other.

اوه چت کردن با هم

I I've never done the live chat before, so I was, I wasn't quite getting it right.

من قبلاً هرگز چت زنده را انجام نداده بودم، بنابراین انجام دادم، کاملاً درست متوجه نشدم.

Most of the comments were from me with your big giant fat fingers.

اکثر کامنت ها از طرف من بود با انگشتان چاق و غول پیکرت.

I kept pressing the wrong buttons and some of the words might have looked a bit strange,

من به فشار دادن دکمه های اشتباه ادامه دادم و برخی از کلمات ممکن است کمی عجیب به نظر برسند،

but I got the hang of it in the end.

اما در نهایت به این نتیجه رسیدم.

So when the typing was terrible.

بنابراین زمانی که تایپ وحشتناک بود.

It was Steve.

استیو بود.

When the typing is lovely and wonderful, it's me.

وقتی تایپ دوست داشتنی و فوق العاده است، من هستم.

And v test was telling you wonderful jokes.

و v test جوک های فوق العاده ای را به شما می گفت.

I don't think v test is back yet. Yes he is.

فکر نمی کنم v test هنوز برنگشته باشد. بله او است.

So thank you for telling jokes to keep people entertained

پس از شما برای سرگرم کردن مردم

while we were in the background pulling wires around.

در حالی که در پس‌زمینه بودیم و سیم‌ها را به اطراف می‌کشیدیم، از شما متشکرم.

Yeah. I think I've just explained all of I.

آره فکر می‌کنم همه چیز را توضیح داده‌ام.

Can we not relive it?

آیا نمی‌توانیم آن را دوباره زنده کنیم؟

Anyway, we're back and actually we just carry on sitting inside.

به هر حال، ما برگشتیم و در واقع به نشستن در داخل ادامه می دهیم.

I might look calm on the outside, but inside

ممکن است از بیرون آرام به نظر بیایم، اما درون

every organ in my body is now back to front.

هر اندام بدنم اکنون به سمت جلو برگشته است.

My heart is on the wrong side.

قلب من در طرف اشتباه است.

My pancreas is where my kneecap and my right leg should be.

پانکراس من جایی است که کاسه زانو و پای راستم باید باشد.

And I can't even begin to tell you where my spleen has gone.

و من حتی نمی توانم به شما بگویم طحال من کجا رفته است.

Let's just say it is hanging out of my shorts at the moment.

بیایید بگوییم که در حال حاضر از شورت من آویزان است .

We had a nice time waiting, says, Oh good, I'm glad you did that.

ما زمان خوبی را در انتظار گذراندیم، می گوید، اوه خوب، خوشحالم که این کار را کردی.

Somebody did.

کسی انجام داد.

And I noticed that because I was going to comment it on Palmira because I know

و متوجه شدم که چون می‌خواستم در مورد پالمیرا نظر بدهم چون می‌دانم

Bellucci is back, Claudia is back from holiday, but I think Palmira has been away as well.

بلوچی برگشته است، کلودیا از تعطیلات برگشته است، اما فکر می‌کنم پالمیرا نیز دور بوده است.

So she's

back as well because this is her comment from Luis earlier about that.

بنابراین او نیز

بازگشته است زیرا این نظر او از لوئیس قبلاً در مورد آن است.

Luis is back because he's been away, isn't he?

لوئیس برگشته چون دور بوده، اینطور نیست؟

Yes. Well, they all returned last week.

آره. خوب، همه آنها هفته گذشته برگشتند.

Yeah.

So I think everyone you've all been on lovely holidays and we haven't and we haven't.

آره

بنابراین من فکر می کنم همه شما در تعطیلات دوست داشتنی بوده اید و ما نبوده ایم و نبوده ایم.

We need Rome after today's livestream.

ما بعد از پخش زنده امروز به رم نیاز داریم.

I need a holiday anyway.

به هر حال به تعطیلات نیاز دارم.

I mean, this is now me. I don't know.

یعنی الان من هستم. من نمی دانم.

I might have to rig an ambulance and have two men in white coats

ممکن است مجبور شوم آمبولانسی بسازم و دو مرد با کت سفید

take me away from all this.

مرا از همه اینها دور کنند.

So we are definitely back.

پس قطعا برگشتیم

I just want to make sure I'm not talking to to the wall that people are here, definitely here.

من فقط می خواهم مطمئن شوم که با دیوار صحبت نمی کنم که مردم اینجا هستند، قطعاً اینجا هستند.

But we're waiting for a few more people to join.

اما ما منتظر چند نفر دیگر هستیم تا بپیوندند.

I think

فکر می

I do.

I could I could ramble on about my stresses this week, but no.

کنم دارم.

می‌توانم در مورد استرس‌هایم در این هفته صحبت کنم، اما نه.

Well, let's just let's just get everyone coming back first before you start

خوب، اجازه دهید قبل از اینکه شروع به

spreading this is pure vodka, okay?

پخش کردن کنید این ودکای خالص است، ابتدا همه را برگردانیم، خوب؟

That's

این

what it's not.

چیزی است که نیست.

It's only water, but it should be kind of just say this week, it's been crazy.

این فقط آب است، اما باید به نوعی فقط بگوییم این هفته، دیوانه شده است.

Anyway, I'm crazy.

به هر حال من دیوانه ام.

I mean, everything has been going wrong anyway.

منظورم این است که به هر حال همه چیز بد پیش رفته است.

Not, not for us necessarily, but but generally,

نه، نه لزوماً برای ما، اما به طور کلی،

I suppose genuinely in the country

من فکر می کنم واقعاً در کشور

because here in England.

هستم، زیرا اینجا در انگلیس.

Right.

درست.

Why do people keep laughing?

چرا مردم مدام می خندند؟

That's the rest of the world.

این بقیه دنیاست.

Why do I why why do I hear laughter

چرا من چرا

whenever I say England?

هر وقت می گویم انگلیس خنده می شنوم؟

What's funny about that? There's nothing funny about England.

چه چیز خنده دار در مورد آن است؟ هیچ چیز خنده‌داری در مورد انگلیس وجود ندارد.

We can hear it coming across the channel

ما می‌توانیم صدای آن را بشنویم که از کانال

and across the Atlantic, around the globe,

و اقیانوس اطلس، در سراسر جهان،

the North Sea, everywhere we can hear laughter in the air.

دریای شمال، هر جا که بتوانیم صدای خنده را در هوا بشنویم، بشنویم.

All right.

خیلی خوب.

We've only got 29 people watching, so

ما فقط 29 نفر تماشا کرده‌ایم، بنابراین

I don't even want to put any effort into this to be able to say that. Mr.

من حتی نمی‌خواهم برای این کار تلاشی کنم تا بتوانم آن را بگویم. آقای

Duncan, these 29 people have been hanging on waiting for us to come on.

دانکن، این 29 نفر منتظر آمدن ما هستند.

I just want to go down and get going upstairs and lie down on the bed and cry myself to sleep.

من فقط می خواهم بروم پایین و بروم طبقه بالا و روی تخت دراز بکشم و خودم گریه کنم تا بخوابم.

Well, let's talk about.

خوب، بیایید در مورد صحبت کنیم.

Well, we've got to carry on, Mr. Duncan.

خب، ما باید ادامه دهیم، آقای دانکن.

Professional, professional.

حرفه ای، حرفه ای.

And these lovely people

و این افراد دوست داشتنی

have been loyally hanging on, chatting away to each other, telling jokes.

وفادارانه در کنار هم بودند، با هم چت می کردند، جوک می گفتند.

Do you have anything better to do?

آیا کار بهتری برای انجام دادن دارید؟

Well, no, obviously not.

خوب، نه، بدیهی است که نه.

And we don't either.

و ما هم نداریم.

And I said, Oh, well, we clearly have nothing better to do.

و من گفتم، اوه، خب، ما به وضوح هیچ کاری بهتر از این نداریم.

So thank you once again for hanging on, waiting for us through the technical difficulties.

بنابراین یک بار دیگر از شما تشکر می کنیم که منتظر ماندید و در مشکلات فنی منتظر ما هستید.

Technical difficulties.

مشکلات فنی.

It was they was it was like it was like telling someone who's had

مثل این بود که به کسی که

a fatal heart attack that they they've they've got indigestion.

یک حمله قلبی کشنده داشته است بگوییم که دچار سوء هاضمه شده است.

It's going up.

داره بالا میره

Mr. Duncan, more people are rejoining. Okay, good.

آقای دانکن، افراد بیشتری در حال پیوستن هستند. باشه خوبه

So good, I think.

خیلی خوبه به نظر من

I mean, Tomic said he was off to get a get a doughnut.

منظورم این است که تومیک گفت که رفته تا یک دونات بخورد.

Somebody else is making a cup of coffee.

یکی دیگه داره یه فنجان قهوه درست میکنه

Can I have a doughnut?

آیا می توانم یک دونات بخورم؟

So anything.

بنابراین هر چیزی.

It was welcome opportunities for people to take a little break

این فرصتی بود که مردم کمی استراحت کنند

and go and sustain themselves with food

و بروند و با غذا

and sustenance, sustain.

و رزق و روزی، سرپا نگه دارند.

No one ever says that in the sentence that people went off to get sustenance.

هیچ کس در این جمله نمی گوید که مردم برای رزق و روزی رفتند.

I'm just going to sustain myself.

من فقط می خواهم خودم را حفظ کنم.

Sustenance is food, water.

رزق غذا، آب است.

Okay.

باشه.

Steve dragged Steve.

استیو استیو را کشید.

We did a really good show last Sunday.

ما یکشنبه گذشته یک نمایش واقعا خوب انجام دادیم.

We did this this Sunday.

ما این یکشنبه این کار را انجام دادیم.

Today is the worst one ever is strange that isn't it?

امروز بدترین است که تا کنون عجیب است، اینطور نیست؟

But we could turn it around just like people do

اما ما می‌توانیم آن را بچرخانیم، درست مانند افرادی

when that when they're on this, on the skids work when they're on the skids, yes.

که وقتی روی این کار می‌کنند، روی اسکیت‌ها وقتی روی اسکید هستند کار می‌کنند، بله.

When they're at their lowest ebb.

وقتی در پایین ترین سطح خود هستند.

People can can come back from from from the ashes.

مردم می توانند از خاکستر برگردند.

Are you just Phoenix rising, Mr. Duncan?

آیا شما فقط فونیکس در حال ظهور هستید، آقای دانکن؟

That's what we need to do on this livestream.

این کاری است که ما باید در این پخش زنده انجام دهیم.

We need to rise like the Phoenix from the ashes.

ما باید مانند ققنوس از خاکستر بلند شویم.

And people will then say, this is the best livestream ever.

و مردم پس از آن خواهند گفت، این بهترین پخش زنده تا کنون است.

Yes. Well, I've got news for you, Steve.

آره. خوب، من برای شما خبری دارم، استیو.

In adversity, no one no one ever says that this is the best thing on YouTube.

در سختی، هیچ کس هرگز نمی گوید که این بهترین چیز در یوتیوب است.

But Paul, anyway, from adversity comes

اما پل، به هر حال، از

the mother of invention or whatever that phrase is.

ناملایمات مادر اختراع یا هر عبارت دیگر است.

I've heard the word crap used a few times.

من چند بار شنیده ام که کلمه مزخرف به کار رفته است.

Then put yourself down, Mr. Duncan.

پس خودت را زمین بگذار، آقای دانکن.

Talking of which, today we are looking at emojis.

در مورد آن، امروز ما به ایموجی ها نگاه می کنیم.

Would you like to see one of the most famous emojis?

آیا دوست دارید یکی از معروف ترین ایموجی ها را ببینید؟

There it is.

ایناهاش.

And I think that sums up today's live stream.

و من فکر می کنم که این خلاصه جریان زنده امروز است.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Oh, by the way.

آه به هر حال.

Well, I'll wait for a bit longer before.

خب قبلش یه کم بیشتر صبر میکنم

Yeah, we might have to wait a while.

آره شاید باید کمی صبر کنیم

Yes, Palmira asks what was made in 1961

بله، پالمیرا می پرسد که در سال 1961 چه چیزی ساخته شده است در

while the person is wearing this t shirt.

حالی که شخص این تی شرت را پوشیده است.

He was made in 1961 or more to the point, Steve, Mr.

او در سال 1961 یا بیشتر ساخته شد، استیو، آقای

Duncan gave me this as a birthday present when I was Big six.

دانکن این را به عنوان هدیه تولد در شش سالگی به من داد.

I know. I don't remember.

میدانم. یادم نمیاد

I know.

میدانم.

I have to say, it was I when I was Big Six,

باید بگویم، وقتی بیگ سیکس

so when I was 16, that's not even a sense of the Big Six.

بودم، من بودم، بنابراین وقتی 16 ساله بودم، این حتی یک حس شش بزرگ هم نیست.

M Yes, just such there was a power cut.

M بله، برق قطع شد.

Apparently the story is nine months before there was a power cut and Mr.

ظاهرا داستان نه ماه قبل از قطع برق است و

Steve's mum and dad were sitting at home and everything went off.

مامان و بابای آقای استیو در خانه نشسته بودند و همه چیز خاموش شد.

The television went off

the electricity in the house.

برق خانه تلویزیون قطع شد.

It all went off and then their clothes went off.

همه چیز از بین رفت و بعد لباس هایشان در آمد.

I don't want to think about my parents

من نمی خواهم در این نوع فعالیت به پدر و مادرم فکر کنم

in any kind of that type of activity.

.

No, nobody likes to think of that, Mr. Duncan.

نه، هیچ کس دوست ندارد به این موضوع فکر کند، آقای دانکن.

Anyway, that's why you were brought up in a very different environment than I was there in heaven now.

به هر حال، به همین دلیل است که شما در محیطی کاملاً متفاوت با من در بهشت ​​بزرگ شده اید.

So in your parents literally have sex in front of you, so what now?

بنابراین در والدین شما به معنای واقعی کلمه در مقابل شما رابطه جنسی داشته باشید، پس حالا چه؟

But different families are all different time.

اما خانواده های مختلف همه زمان های متفاوتی دارند.

They said, when I grew up, you know, it was all you know, you never I never saw any kind of,

گفتند وقتی بزرگ شدم، می دانی، این تنها چیزی بود که می دانی، تو هرگز هیچ نوع

you know, even mild affection between my parents.

، حتی محبت ملایمی را بین پدر و مادرم ندیدم.

No affection.

بدون محبت

It was the occasional little peck on the cheek.

این نوک کوچک گهگاهی روی گونه بود.

You can say this now, you see, because they can't come and complain.

شما الان می توانید این را بگویید ، ببینید، چون نمی توانند بیایند و شکایت کنند.

I could be listening raging, but they can't actually do anything.

من می توانستم با عصبانیت گوش کنم، اما آنها در واقع نمی توانند کاری انجام دهند.

I don't like the idea, by the way, people say that when your parents die, they're watching you all the time.

من از این ایده خوشم نمی آید، اتفاقاً مردم می گویند وقتی پدر و مادرت می میرند، مدام مراقب تو هستند.

That is the most horrific thought.

این وحشتناک ترین فکر است.

If I were you shouting, I'm not sure. It's okay, Steve.

اگر من جای تو بودم که فریاد می زدی، مطمئن نیستم. اشکالی نداره استیو

The connexions back now.

پیوندها اکنون برگشته اند.

I just think I was shouting

فقط فکر می‌کنم بیرون فریاد می‌زدم

outside in case it so that you could hear as you're still shouting.

تا شما هم صدای فریادتان را بشنوید.

Now I'm just talking normally.

الان دارم عادی حرف میزنم

This is not normal. Just.

این طبیعی نیست. فقط

I'm just trying to get excited. Psyched up. Mr..

من فقط سعی می کنم هیجان زده باشم. روانی شده آقای.

I don't like the idea of your parents watching you all the time, by the way.

اتفاقاً من از این ایده که پدر و مادرت مدام تو را تماشا می کنند، خوشم نمی آید.

What about when you're in the toilet that is trying to push out a big poop

وقتی در توالت هستید و سعی می کنید مدفوع بزرگی را بیرون بیاورید

that is actually a bit of a horror thing for me.

که در واقع برای من کمی ترسناک است.

What if you're having some sexy time with your partner?

اگر با شریک زندگی تان اوقات سکسی داشته باشید چه؟

I know what my parents are.

من می دانم پدر و مادرم چه هستند.

They're above watching you.

آنها بالاتر از تماشای شما هستند.

Can you tune them out when you want to?

آیا می توانید آنها را زمانی که می خواهید تنظیم کنید؟

I mean, that is actually that's actually been haunting me constantly.

منظورم این است که این در واقع مدام مرا آزار می دهد.

Yeah, I don't want that to happen

بله، من نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد،

since obviously my

زیرا بدیهی است که

mother passed away and it happened when my father passed away,

مادرم فوت کرده است و وقتی پدرم فوت کرد،

that I think that they are somehow looking down or up

فکر می‌کنم آنها به نوعی به پایین یا بالا

or whatever of.

یا هر چیز دیگری نگاه می‌کنند.

Do you think Steve thinks his parents have gone to hell?

آیا فکر می کنید استیو فکر می کند والدینش به جهنم رفته اند؟

Well, I don't know where they've gone, but my my mother's deaf.

خوب، من نمی دانم آنها کجا رفته اند، اما مادرم ناشنوا است.

If anyone who deserves to go to heaven, it would have been my mother.

اگر کسی که لیاقت رفتن به بهشت ​​را دارد، مادر من بود.

Yeah, if she doesn't end up in heaven.

بله، اگر او در بهشت ​​تمام نشود.

But, you know, there's no hope for anyone anyway.

اما، می دانید، به هر حال به هیچ کس امیدی نیست.

That's not what I'm talking about.

این چیزی نیست که من در مورد آن صحبت می کنم.

I know.

Well, I'm just talking about the people.

میدانم.

خوب، من فقط در مورد مردم صحبت می کنم.

Believe your parents are watching you.

باور کن والدینت مراقبت هستند.

I know all the time when you're doing everything.

من همیشه می دانم که شما در حال انجام هر کاری هستید.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

If you want a bit of a bit of new time with your partner.

اگر می خواهید کمی زمان جدید با شریک زندگی خود داشته باشید.

What? What?

چی؟ چی؟

Or maybe, as I said, you're sitting on the toilet.

یا شاید همانطور که گفتم روی توالت نشسته اید.

Well, maybe.

خوب شاید.

Maybe you're having to go to the doctor's to have that thing removed.

شاید مجبور باشید برای برداشتن آن به دکتر بروید.

Well, I know you don't want to think that.

خوب، من می دانم که شما نمی خواهید چنین فکر کنید.

You want to think that they're still there.

شما می خواهید فکر کنید که آنها هنوز آنجا هستند.

And the spirit of the soul is there.

و روح روح آنجاست.

But really, could there be anything worse

اما واقعاً آیا چیزی بدتر

than your parents

از والدین

or or other significant people constantly?

یا افراد مهم دیگر وجود دارد؟

Look, I'm sure they've got better things to do.

ببینید، من مطمئن هستم که آنها کارهای بهتری برای انجام دادن دارند.

I don't care about what anyone else can watch me, but I don't want my parents watching me.

برایم مهم نیست که دیگران چه چیزی می توانند مرا تماشا کنند، اما نمی خواهم والدینم مرا تماشا کنند.

Well, my my parents are still alive, and I'm not even sure if they watch this.

خوب، پدر و مادرم هنوز زنده هستند و من حتی مطمئن نیستم که آنها این را تماشا کنند یا خیر.

I mean, I know my mum doesn't live, by the way, a lot of people asking about my mother.

یعنی می دانم که مادرم زندگی نمی کند، اتفاقاً خیلی ها در مورد مادرم می پرسند.

I know we're joking today about these things because well, to be honest, Steve's

من می دانم که ما امروز با این چیزها شوخی می کنیم زیرا خوب، صادقانه بگویم،

mum would also have a laugh as well because she did have a very strange sense of humour.

مادر استیو نیز می خندد زیرا او حس شوخ طبعی بسیار عجیبی داشت.

But my mum is okay even though can I say it?

اما مامانم حالش خوبه با اینکه میتونم بگم؟

Last week we did have a scare last week with my mother.

هفته گذشته ما هفته گذشته با مادرم ترس داشتیم.

Oh, didn't we? It was crazy.

اوه، نه؟ دیوانه کننده بود.

We thought, here we go again.

ما فکر کردیم، دوباره می رویم.

We had a phone call saying, You've got to go and see your mum.

یک تماس تلفنی داشتیم که گفت : باید بروی و مادرت را ببینی.

She's in hospital and she's,

او در بیمارستان است و

she's not going to survive. Yes.

او زنده نمی ماند. آره.

And so we all rushed there last week and she was taken back to the care home

و بنابراین همه ما هفته گذشته عجله به آنجا رساندیم و او به خانه مراقبت بازگردانده شد

and we're all gathered there around the bed.

و همه ما آنجا دور تخت جمع شده ایم.

And my mum looked awful.

و مامانم افتضاح به نظر می رسید.

She was making some strange noises.

صداهای عجیبی در می آورد.

They said she got pneumonia. Yeah.

گفتند ذات الریه گرفته است. آره

And she's only got hours to live.

و او فقط چند ساعت برای زندگی دارد.

And then 3 hours later after sitting there,

و بعد از 3 ساعت بعد از نشستن در آنجا،

she suddenly woke up, started complaining, and then was fighting with everyone in class,

ناگهان از خواب بیدار شد، شروع به شکایت کرد، و سپس با همه در کلاس،

including one of the nurses and your sister

از جمله یکی از پرستاران و خواهرت

actually fighting and, and she was telling us all to go away

در واقع دعوا می کرد و او به همه ما می گفت که

in no uncertain terms, using language that we could not repeat on the live stream.

بدون هیچ تردیدی برویم. اصطلاحات، با استفاده از زبانی که نمی‌توانستیم در جریان زنده تکرار کنیم.

If there is one thing my mother tells a lot or did in her younger life, it was swear.

اگر چیزی باشد که مادرم در دوران جوانی‌اش زیاد می‌گوید یا انجام می‌داد، آن فحش بود.

And when I say swear, I mean really bad language.

و وقتی می گویم قسم می خورم، منظورم از زبان بسیار بد است.

She loved swearing

او عاشق فحش دادن بود

and she was swearing the other day.

و آن روز داشت فحش می داد.

So I knew that my mother had returned from from whatever it was she was going towards.

بنابراین می‌دانستم که مادرم از هر چیزی که می‌رفت، برگشته است.

I think it was a mis diagnosis.

فکر کنم تشخیص اشتباه بود

It's very strange.

خیلی عجیب است.

Anyway, that's not that's not do that one. I know, but I'm just saying.

به هر حال، این نیست که آن را انجام ندهید. میدونم ولی فقط میگم

But she did make this we were all around the bed

اما او درست کرد که ما همه دور تخت بودیم و

thinking this is last week, this is it.

فکر می کردیم این هفته گذشته است، همین است.

Yeah, last Thursday, last week.

آره، پنجشنبه گذشته، هفته گذشته.

And then

و

it was like Lazarus.

بعد مثل لازاروس شد.

You may have heard the story of Lazarus who wanted to come back to life.

شاید داستان لازاروس را شنیده باشید که می خواست به زندگی بازگردد.

He chose life as long as he was a fan of Jesus, he could have life.

او زندگی را انتخاب کرد تا زمانی که طرفدار عیسی بود، می توانست زندگی داشته باشد.

So he came back from the dead.

پس او از مردگان بازگشت.

And my mother seemed to do the same thing last week.

و به نظر می رسید که مادرم هفته گذشته همین کار را کرده است.

So we had a big drama last week.

بنابراین هفته گذشته یک درام بزرگ داشتیم.

We were all there, really worried.

همه ما آنجا بودیم، واقعاً نگران بودیم.

But then Mama woke up.

اما مامان از خواب بیدار شد.

She started complaining, told us all to

شروع کرد به گلایه کردن، به همه ما

just to go away, leave her alone for a while.

گفت که برویم، او را برای مدتی تنها بگذاریم.

And and she was hungry.

و او گرسنه بود.

So she was eating food non-stop for the rest of the visit.

بنابراین او برای بقیه بازدید بدون توقف غذا می خورد .

Nice. Isn't that strange, though?

خوب. با این حال عجیب نیست؟

I know. Because they told.

میدانم. چون گفتند.

They told the people at the home not to feed your mother.

به اهل خانه گفتند به مادرت غذا نده.

Yes. Don't go down that road. Okay.

آره. از اون جاده نرو باشه.

Okay.

So anyway, I'm just saying that what they said.

باشه.

بنابراین به هر حال من فقط همین را می گویم که آنها گفتند.

Yes, okay.

She hadn't eaten

بله، باشه.

او

a bit

کمی

angry because.

عصبانی غذا نخورده بود زیرا.

Right. And let's get on to today's subject.

درست. و بریم سراغ موضوع امروز.

We've got lots of things to catch up on, haven't we, Mr..

ما چیزهای زیادی داریم که باید به آنها برسیم، مگر نه، آقای.

Then eventually, yes.

سپس در نهایت، بله.

Well you brought this subject up. Mr.

خوب شما این موضوع را مطرح کردید آقای

DUNCAN Oh, well, I was just saying that, that it's strange

دانکن اوه، خوب، من فقط همین را می‌گفتم، عجیب است

because my mum's all right now. Yes.

زیرا حال مادرم خوب است. آره.

Like, well, when I say all right, she still has Alzheimer's, unfortunately.

خوب، وقتی می گویم خوب است، متاسفانه هنوز آلزایمر دارد.

So she's still got that.

بنابراین او هنوز آن را دارد.

But is really weird isn't it.

اما واقعا عجیب است، اینطور نیست.

Isn't it. With Banbury it's anyway carry on Steve.

اینطور نیست با Banbury به هر حال استیو ادامه دارد.

I was going are we going to do you want to talk about the chaos that is going on politically in this country?

می خواستم بروم آیا می خواهید در مورد هرج و مرج سیاسی در این کشور صحبت کنید؟

Well, I mentioned this earlier.

خب من قبلا به این موضوع اشاره کردم.

I did mention it on the stream, the other stream before it broke

من آن را در جریان ذکر کردم، جریان دیگر قبل از شکستن

and stopped working.

و متوقف شدن کار.

I did mention that we're all going to have a chance now.

من اشاره کردم که همه ما اکنون فرصتی خواهیم داشت.

Everyone in the UK, apparently this is what we're going to do now.

همه در بریتانیا، ظاهراً این همان کاری است که ما اکنون می خواهیم انجام دهیم.

Everyone can have a chance to be the prime minister

همه می توانند فرصتی برای دو روز نخست وزیر شدن داشته باشند

for for two days.

.

So so two days.

پس دو روز.

Every person will have a chance to be the prime minister of the UK.

هر فردی این شانس را خواهد داشت که نخست وزیر بریتانیا شود.

So, so apparently I've already been given my slot.

بنابراین، ظاهراً من قبلاً جای خود را داده‌ام.

My slot is next June.

اسلات من ژوئن آینده است.

So next June I will be the Prime Minister of this country for two days.

بنابراین ژوئن آینده من به مدت دو روز نخست وزیر این کشور خواهم بود.

And then during those two days I will probably do some things,

و سپس در طی آن دو روز احتمالاً کارهایی انجام خواهم داد،

maybe some great things, maybe some terrible things, maybe some really crappy ideas,

شاید کارهای بزرگ، شاید کارهای وحشتناک، شاید برخی ایده‌های واقعاً مزخرف،

but I will try my best and that's what we're doing now.

اما تمام تلاشم را می‌کنم و این کاری است که اکنون انجام می‌دهیم.

Apparently everyone is going to have a chance.

ظاهراً همه شانس خواهند داشت.

Everyone has a go. You've got to book your slot. It's difficult.

همه راه دارند. شما باید اسلات خود را رزرو کنید. این سخته.

It's a bit like trying to book a slot for for home shopping from a supermarket, as you know you've got.

این کمی شبیه به تلاش برای رزرو یک جایگاه برای خرید خانه از یک سوپرمارکت است، همانطور که می دانید دارید.

Yes. Because you could only go so far ahead.

آره. زیرا شما فقط می توانستید خیلی جلوتر بروید.

So you've got to be, you know, there at the right time to be able to book your slot to be PM for two days.

بنابراین، می دانید، باید در زمان مناسب آنجا باشید تا بتوانید موقعیت خود را به مدت دو روز برای PM رزرو کنید.

Yes. So that's it.

آره. پس همین است.

And that's how we're going to solve the chaos in this country.

و اینگونه است که ما هرج و مرج را در این کشور حل خواهیم کرد.

Yes. So that's that's what's happening.

آره. بنابراین این چیزی است که اتفاق می افتد.

So so we're not going to bother anymore with having a prime minister who just stays there.

بنابراین ما دیگر با داشتن نخست وزیری که فقط در آنجا بماند، زحمت نخواهیم داد.

We're just going to keep swapping all the time.

ما فقط قرار است همیشه به مبادله ادامه دهیم.

I think it will catch on, to be honest. I think it will.

صادقانه بگویم، فکر می‌کنم ادامه پیدا کند. من فکر می کنم این خواهد شد.

Yes. That's a chaos.

آره. این یک هرج و مرج است.

And as some people have already intimated.

و همانطور که برخی قبلاً گفته اند.

Intimated, haven't you that have they intimated they've been intimating?

صمیمانه، آیا شما اینطور نگفتید که صمیمی بوده اند؟

What does that mean? Certain person with a surname

معنی آن چیست؟ شخص خاصی با نام خانوادگی

begins, as Jay

شروع می شود، همانطور که جی

Johnson may.

جانسون ممکن است.

Well, he's trying to come back as prime minister

خوب، او سعی می کند به عنوان نخست وزیر برگردد

and the rest of the world is laughing.

و بقیه جهان می خندند.

You know, they call him.

میدونی بهش زنگ میزنن

You know, they call him B.J..

میدونی بهش میگن B.J..

Yes, I know. I don't want to.

بله میدونم. من نمی خواهم.

You see, this is the trouble they give him these sort of fun names.

می بینید، این دردسری است که آنها به او این نوع نام های سرگرم کننده می دهند.

I just made a joke there, by the way, but yeah, I think it went straight over Steve's head.

اتفاقاً من فقط یک شوخی در آنجا انجام دادم، اما بله، فکر می کنم مستقیماً روی سر استیو رفت.

But no, it didn't.

اما نه، نشد.

I know what you were trying to say, Mr..

میدونم چی میخواستی بگی آقای...

But they called him be an emoji for that, by the way.

ولی اتفاقا اسمش رو گذاشتن که یک ایموجی باشه.

That probably is somewhere well, maybe not, but yes, we won't get too much into it.

احتمالاً جایی خوب است، شاید نه، اما بله، ما زیاد وارد آن نخواهیم شد.

But let's just say we are not fans.

اما بیایید بگوییم که ما طرفدار نیستیم.

You know, when Steve whenever Steve says, I won't get too deep into it,

می‌دانید، وقتی استیو هر وقت استیو می‌گوید، من خیلی به آن عمیق نمی‌شوم

he then talks about it for another 5 minutes.

، سپس 5 دقیقه دیگر در مورد آن صحبت می‌کند.

But that's what's happening here.

اما این چیزی است که در اینجا اتفاق می افتد.

So that's the reason why every time I say England, there is.

بنابراین به همین دلیل است که هر بار که می گویم انگلیس وجود دارد.

LAUGHTER Yes.

خنده بله.

Yeah, because everyone's laughing at the rest of the world, particularly here about imagine.

آره، چون همه به بقیه دنیا می خندند، به خصوص اینجا درباره تصور.

And I don't blame them because, you know,

و من آنها را سرزنش نمی کنم، زیرا، می دانید،

we're like some third rate country now.

ما اکنون مانند کشورهای درجه سه هستیم.

Third rate, I didn't know.

رتبه سوم، من نمی دانستم.

Are we rating countries? Yes.

آیا ما کشورها را رتبه بندی می کنیم؟ آره.

I mean, we used to look upon developing countries.

منظورم این است که ما به کشورهای در حال توسعه نگاه می کردیم.

You know, they'll be one day up to our level.

می دانید، آنها یک روز به سطح ما خواهند رسید.

You know, the UK was seen as a stable country.

می دانید، بریتانیا به عنوان یک کشور با ثبات دیده می شد.

Well, you know, a reliable partner in the world.

خوب، می دانید، یک شریک قابل اعتماد در جهان.

And it's just been utter chaos.

و این فقط هرج و مرج مطلق بوده است.

And we know what we can trace it all back to.

و ما می دانیم که می توانیم همه آن را به چه چیزی ردیابی کنیم.

Oh, okay.

اوه، باشه

Does anyone want to hear this?

آیا کسی می خواهد این را بشنود؟

But anyway, what you said, this is really not as good as last week's

اما به هر حال، آنچه شما گفتید

if you like this, by the way, if you want to see good life stream.

، اگر می خواهید جریان زندگی خوب را ببینید، واقعاً به خوبی هفته گذشته نیست.

We did a really good one last week.

ما هفته گذشته خیلی خوب کار کردیم.

What's that one? So don't watch this now click away. So.

اون یکی چیه؟ بنابراین اکنون این را تماشا نکنید کلیک کنید. بنابراین.

So everyone go and watch last Sunday's live stream

بنابراین همه بروند و پخش زنده یکشنبه گذشته را

the week before last Sunday because that was a really good one.

هفته قبل از یکشنبه گذشته تماشا کنند زیرا واقعاً خوب بود.

This one today. I don't know what this is.

این یکی امروز من نمی دانم این چیست.

It's fantastic, Mr.

فوق العاده است، آقای

Duncan.

دانکن.

And we've got a lot to talk about, not just the chaos in this country, emojis.

و ما چیزهای زیادی برای صحبت داریم، نه فقط هرج و مرج در این کشور، شکلک ها.

You want to talk about how long we saying are we going on for longer?

شما می خواهید در مورد اینکه ما می گوییم چقدر طولانی تر ادامه می دهیم صحبت کنید؟

I have absolutely no idea now.

من در حال حاضر مطلقاً هیچ ایده ای ندارم.

Well, let's just carry on then.

خب، پس بیایید ادامه دهیم.

All right, Moss, I'm going to talk about Moss.

خیلی خب، ماس، من در مورد ماس صحبت می کنم.

Mr. Duncan, no doubt.

آقای دانکن، بدون شک.

Moss on the lawn.

خزه روی چمن.

I want to talk about emojis. Right.

من می خواهم در مورد ایموجی ها صحبت کنم. درست.

Okay.

باشه.

I've literally sat this morning planning all of this.

من به معنای واقعی کلمه امروز صبح نشسته ام و همه اینها را برنامه ریزی کرده ام.

I was going to talk about hard things and easy things because we didn't do it last week.

من قرار بود در مورد چیزهای سخت و چیزهای آسان صحبت کنم زیرا هفته گذشته این کار را انجام ندادیم.

That's we ran out of time because Mr.

زمان ما تمام شد زیرا آقای

Steve was talking too much.

استیو بیش از حد صحبت می کرد.

And today we've run out of time because well, because everything kept breaking down.

و امروز وقت ما تمام شده است زیرا خوب، زیرا همه چیز مدام خراب می شد.

But we'll carry on for a bit longer when we will.

اما زمانی که بخواهیم کمی بیشتر ادامه خواهیم داد.

Yes, we are looking at emojis.

بله، ما به ایموجی ها نگاه می کنیم.

Would you like to see some lovely emojis, Mr.

آیا دوست دارید چند ایموجی دوست داشتنی ببینید، آقای

Steve? Go on.

استیو؟ ادامه دادن.

There are some.

تعدادی وجود دارد.

So they are common emojis.

بنابراین آنها ایموجی های رایج هستند.

So these are the most common.

بنابراین اینها رایج ترین هستند.

So you might notice there.

بنابراین شما ممکن است متوجه آنجا شوید.

There is the most common one.

رایج ترین آن وجود دارد.

Look at the screen, Steve.

به صفحه نگاه کن، استیو.

I'm looking I've already looked so we have this one.

من در حال جستجو هستم قبلاً نگاه کرده ام بنابراین ما این یکی را داریم.

What's this one? Smiley face. That's the most common one.

این یکی چیه؟ صورت خنده رو. این رایج ترین است.

Apparently lazy people and people who don't really understand

افراد ظاهرا تنبل و افرادی که واقعاً

the concept of emojis fail.

مفهوم ایموجی را درک نمی کنند شکست می خورند.

They just click that one for anything, whatever it is.

آنها فقط برای هر چیزی، هر چه که باشد، روی آن کلیک می کنند.

Do you keep beeping in my ear?

مدام در گوشم بوق میزنی؟

Yeah. I'm burping, Mr. Duncan. Yes, that's.

آره دارم آروغ میزنم آقای دانکن. بله همینطور است.

That's good.

خوبه.

It's very distracting.

خیلی حواس پرتی است

Like while you were showing those cows earlier.

مثل زمانی که قبلاً آن گاوها را نشان می دادید.

But I'm just like a cow.

اما من مثل یک گاو هستم.

I'm constantly belching. Yes.

مدام آروغ میزنم آره.

And leaving poops everywhere.

و جا گذاشتن مدفوع در همه جا.

Giant poops.

مدفوع غول پیکر

So there is the most common one.

بنابراین رایج ترین آنها وجود دارد.

So that's the one most people use.

بنابراین این همان چیزی است که بیشتر مردم از آن استفاده می کنند.

And then there's this one which I think is

و بعد این یکی هست که فکر می کنم

gritted teeth when you are trying to bear something,

وقتی می خواهی چیزی را تحمل کنی، دندان قروچه ای دارد،

something you are trying to

چیزی که سعی می

to tolerate, but you almost can't, this one here is laughing a lot.

کنی تحملش کنی، اما تقریبا نمی توانی، این یکی اینجا خیلی می خندد.

You are laughing and your eyes are closed because you're laughing so much.

تو داری می خندی و چشمانت بسته است چون خیلی می خندی.

He This one is laughing and crying at the same time.

او این یکی در عین حال می خندد و گریه می کند.

Something that people are doing this week about this country.

کاری که مردم این هفته در مورد این کشور انجام می دهند.

So people are laughing so much, they are actually crying at the same time.

بنابراین مردم آنقدر می خندند، در واقع همزمان گریه می کنند.

Don't worry, I'm not going to do all of them.

نگران نباش، من همه آنها را انجام نمی دهم.

And I just say this could turn into a very, very tedious live stream.

و من فقط می گویم که این می تواند به یک پخش زنده بسیار بسیار خسته کننده تبدیل شود.

Next step.

If you do that, Mr.

گام بعدی.

اگر این کار را بکنید، آقای

Duncan So we have laughing again, but I don't know what the difference is with him.

دانکن، پس ما دوباره می خندیم، اما من نمی دانم چه فرقی با او دارد.

What's that? It's pretty.

آن چیست؟ زیباست.

That one and that one. Is there any difference?

اون یکی و اون یکی آیا تفاوتی وجود دارد؟

I don't know.

من نمی دانم.

Not much difference. I like I like you.

تفاوت زیادی نیست. دوست دارم دوستت دارم

Go down one, Mr.

آقای

Duncan, into the middle row from right.

دانکن از سمت راست به ردیف وسط بروید.

You just go down one. No, you were just.

تو فقط یکی برو پایین نه تو فقط بودی

Ibrahim, I want you. How do I get my finger up that

ابراهیم من تو را میخواهم چگونه انگشتم را به این

way? That's.

صورت بالا بیاورم؟ یعنی.

That's the one. I like that one. Oh, with the sunglasses.

این یکی است. من آن را دوست دارم. اوه با عینک آفتابی

The sunglasses. That's the one I use quite commonly.

عینک آفتابی این همان چیزی است که من معمولاً استفاده می کنم.

Oh I see. I think it just means sort of cool.

اوه می فهمم. من فکر می کنم این فقط به معنای یک نوع باحال است.

So it's under there. The second one down.

پس اون زیر اونجا هست دومی پایین.

Yes. Sunglasses.

آره. عینک آفتابی

Okay, that's good.

باشه. اون خوبه.

I and this one, this is my favourite.

من و این یکی، این مورد علاقه من است.

The, the innocent person who is innocent and angelic.

آن شخص بی گناهی که بی گناه و فرشته است.

They are such a nice person.

آنها چنین آدم خوبی هستند.

They never do anything wrong.

آنها هرگز کار اشتباهی انجام نمی دهند.

They are like an angel and that that's my favourite.

آنها مانند یک فرشته هستند و این مورد علاقه من است.

I like that one. Yes.

من آن را دوست دارم. آره.

Please tell us your favourite emoji.

لطفا ایموجی مورد علاقه خود را به ما بگویید.

Incidentally, Mr.

اتفاقاً آقای

Duncan, I looked up because I noticed

دانکن، من به بالا نگاه کردم زیرا متوجه شدم

Tomic in the first livestream

تومیک در اولین پخش زنده

asked a question while I was upstairs preparing

یک سوال پرسیده بود در حالی که من در طبقه بالا مشغول تهیه این اموجی ها

what is the you know, who decides on these emojis?

بودم که می دانید چه کسی در مورد این ایموجی ها تصمیم می گیرد؟

Yes, but I looked it up. Yes, apparently so.

بله، اما من آن را نگاه کردم. بله، ظاهرا همینطور است.

There is a hole.

یک سوراخ وجود دارد.

There's a whole group of people who have to decide whether the emoji is

یک گروه کامل از افراد هستند که باید تصمیم بگیرند که آیا ایموجی

able to be used. Hmm.

قابل استفاده است یا خیر. هوم

The unique the Unicode Consortium.

کنسرسیوم یونیکد منحصر به فرد.

Yes, there is a consortium which is a group of people isn't it.

بله، یک کنسرسیوم وجود دارد که یک گروه از مردم است، اینطور نیست.

They get together, you know, different.

آنها با هم، می دانید، متفاوت هستند.

Yes. Areas and it's called the Unicode Consortium.

آره. مناطق و کنسرسیوم یونیکد نامیده می شود.

They do other things amongst amongst that they decide on

آنها کارهای دیگری انجام می دهند، از جمله اینکه تصمیم می گیرند از

what emojis are allowed for us to use.

چه شکلک هایی استفاده کنیم.

So this is these are grown adults.

بنابراین این افراد بالغ هستند.

Yes. Wearing suits, sitting in an office

آره. پوشیدن کت و شلوار، نشستن در دفتر

and they're all deciding which emojis that they are going to allow.

و همه آنها تصمیم می گیرند که کدام ایموجی ها را مجاز کنند.

So I just I would love to be at that meeting where they're having people

بنابراین من فقط دوست دارم در آن جلسه باشم که در آن از مردم می خواهند

put put large diagrams on a whiteboard and say, oh,

نمودارهای بزرگی را روی تخته سفید بگذارند و بگویند، اوه،

this is the new emoji for Please get out of my house.

این شکلک جدید برای لطفاً از خانه من بیرون بروید.

Oh, okay.

Then yes, I can see that one too.

اوه، باشه

سپس بله، من هم می توانم آن یکی را ببینم.

So do we approve that one?

پس آیا ما آن را تایید می کنیم؟

Everyone, apparently the how the process works, from what I understand, from

همه، ظاهراً نحوه کار فرآیند، از آنچه که من می فهمم، از

what I've read is that there has to be a petition.

آنچه خوانده ام این است که باید یک دادخواست وجود داشته باشد.

So you can't just say approach

بنابراین نمی توان گفت به

this consortium and say, can we have this emoji?

این کنسرسیوم نزدیک شوید و بگویید، آیا می توانیم این ایموجی را داشته باشیم؟

You have to have got a petition with, you know, lots of names on it

شما باید دادخواستی داشته باشید که، می دانید، نام های زیادی روی آن

saying that they would all like this new emoji.

وجود دارد که می گوید همه آنها این ایموجی جدید را دوست دارند.

And then the Unicode consortium, which is made up of representatives from

و سپس کنسرسیوم یونیکد، که متشکل از نمایندگانی از

major

computer manufacturers like Apple, Microsoft, Google,

تولیدکنندگان بزرگ کامپیوتر مانند اپل، مایکروسافت، گوگل،

Facebook, as well as rappers, entities

فیس بوک، و همچنین رپرها، نهادهایی

from most all lots of countries all around the world, including India.

از بسیاری از کشورها از سراسر جهان، از جمله هند است.

This seems like a lot of work just to approve something

به نظر می رسد این کار بسیار زیادی است تا چیزی را تأیید کنید

that's a smiley face with with angry eyes.

که یک چهره خندان با چشمان عصبانی است.

Lithuania are on this group and they all meet together.

لیتوانی در این گروه است و همه آنها با هم ملاقات می کنند.

Probably do it by Zoom or something very similar to this.

احتمالاً این کار را با زوم یا چیزی بسیار شبیه به این انجام دهید.

I'm not sure what that one is.

من مطمئن نیستم که آن یکی چیست.

I think that's a dead person.

من فکر می کنم این یک مرده است.

So that's dead.

پس اون مرده

I think that one is.

من فکر می کنم که یکی است.

So you're a dead person.

پس تو مرده ای

You're saying I'm dead, I'm dead. You've killed me.

شما می گویید من مرده ام، من مرده ام. تو منو کشته

I'm dead. I think so.

من مرده ام. من هم اینچنین فکر میکنم.

And then we have this one.

و سپس ما این یکی را داریم.

This one is surprise,

این یکی تعجب است،

surprise dies.

شگفتی می میرد.

And then we have this one, which is what I like to do to Mr.

و سپس این یکی را داریم، کاری که من دوست دارم با آقای استیو انجام دهم

Steve. Sometimes I like to put the zip on Mr.

. گاهی دوست دارم زیپ را روی

Steve's mouth. That's a good one.

دهان آقای استیو بگذارم. این یکی خوب است.

I like to close it.

دوست دارم ببندمش

And here is a coronavirus one.

و اینجا یک ویروس کرونا است.

So this one was very trendy in 2020, somebody with a mask

بنابراین این یکی در سال 2020 بسیار شیک بود، کسی که ماسک دارد

and it is an emoji for that.

و یک ایموجی برای آن است.

Here is someone.

Did you ever send that 108, maybe four.

اینجا کسی است.

آیا تا به حال آن 108 را ارسال کرده اید، شاید چهار.

You are telling people that you have COVID and then you would, you would put that on the end.

شما به مردم می گویید که به کووید مبتلا شده اید و سپس آن را به پایان می رسانید.

Yeah. Are you telling people put a mask on.

آره آیا به مردم می گویید ماسک بزنند؟

Yeah, I'm not quite sure.

بله، من کاملا مطمئن نیستم.

Maybe, but yes, it's a mysterious people

شاید، اما بله، این افراد مرموزی هستند

that we never get to see are voting on whether we have an emoji.

که هرگز نمی‌توانیم ببینیم که در حال رأی دادن به داشتن ایموجی هستند.

Yeah.

And then presumably then gets put across all the platform.

آره

و سپس احتمالاً در تمام پلت فرم قرار می گیرد.

I just find I find it amazing but it is quite

من فقط آن را شگفت‌انگیز می‌دانم، اما کاملاً

I've just put it in the live chat as those, the one I mentioned earlier,

آن را در چت زنده به عنوان همان چیزی که قبلاً ذکر کردم، قرار داده‌ام

the poop one poopy, poopy friendly poop.

، مدفوع یک مدفوع، مدفوع دوستانه مدفوع.

That wasn't it atomic.

این اتمی نبود

Ask if I if I could spell your name.

از من بپرس که آیا می توانم نام تو را املا کنم؟

They think I've got that right.

آنها فکر می کنند که من این را درست گفته ام.

The consortium that does it if you're fascinating, it's universal.

کنسرسیومی که این کار را انجام می دهد اگر شما جذاب باشید، جهانی است.

Pardon? Universal.

عفو؟ جهانی.

What is the Universal Unicode Consortium?

کنسرسیوم جهانی یونیکد چیست؟

Is it something like that?

همچین چیزی هست؟

Yes. Anyway, unique about anybody.

آره. به هر حال، منحصر به فرد در مورد هر کسی.

You can find it. You can find it out.

می توانید آن را پیدا کنید. شما می توانید آن را پیدا کنید.

But I would have thought you'd have been far too busy to me

اما به هر حال فکر می‌کردم برای من خیلی شلوغ بودی

anyway, because after last week you said you were very, very busy.

، چون بعد از هفته گذشته گفتی که خیلی سرت شلوغ است.

So you haven't got time to look this up.

بنابراین شما وقت ندارید این را بررسی کنید.

So I never lied to you.

پس من هرگز به شما دروغ نگفتم.

Okay, fine.

باشه، خوبه.

I'm fine. Mr.

من خوبم. آقای ادامه

Carry on. This is sort of rambling.

بده این یک جور پرسه زدن است.

Oh, rambling.

اوه، سرگردانی

I can. I can zip it if you want me to.

من میتوانم. اگر بخواهید می توانم آن را زیپ کنم.

But it's getting hungry that I can.

اما من گرسنه می شوم که می توانم.

I can feel the heat coming off.

می توانم گرما را حس کنم.

Mr. Steve So this is another one that's a ghost one because Halloween is coming up.

آقای استیو پس این یکی دیگر از ارواح است زیرا هالووین در راه است.

That's a good one.

این یکی خوب است.

And there is a skull if you want to scare your friends with a scary emoji.

و اگر می خواهید دوستان خود را با یک ایموجی ترسناک بترسانید یک جمجمه وجود دارد.

And then we have an alien there.

و سپس ما یک بیگانه در آنجا داریم.

Alien emoji. I like that one.

ایموجی بیگانه. من آن را دوست دارم.

And then a robot emoji

و سپس یک ایموجی ربات

because I was once talking about it again.

چون من یک بار دوباره در مورد آن صحبت می کردم.

Artificial intelligence robots are coming.

روبات های هوش مصنوعی در راهند.

They are.

آن ها هستند.

That's what we need as a new prime minister.

این چیزی است که ما به عنوان نخست وزیر جدید نیاز داریم.

I thought we had one.

فکر کردم یکی داریم

We we need an artificial intelligence because there's no real intelligence at the moment.

ما به هوش مصنوعی نیاز داریم زیرا در حال حاضر هیچ هوش واقعی وجود ندارد.

And the government.

و دولت.

Hmm. It's it is a problem.

هوم این یک مشکل است

It is a I thought Liz Truss may have been a robot.

این یک ربات است که من فکر می کردم لیز تراس ممکن است یک ربات باشد.

I think she was.

من فکر می کنم او بود.

I think they were they were there was somebody at the back adjusting the the nuts and bolts.

فکر می‌کنم آنجا بودند که کسی پشت سر داشت که مهره‌ها و پیچ‌ها را تنظیم می‌کرد.

And this is what annoys me more than anything else about politicians

و این چیزی است که من را بیش از هر چیز دیگری در مورد سیاستمداران آزار می دهد این

is that they never answer a question.

است که آنها هرگز به یک سوال پاسخ نمی دهند.

You ask them a question, and it's

شما از آنها سوالی می‌پرسید، و

the goal

of this government is to make sure that the people of the UK,

هدف این دولت این است که مطمئن شود که مردم بریتانیا

they never answer the question, they just trot out this sound bite.

هرگز به این سوال پاسخ نمی‌دهند، فقط این لقمه‌های صوتی را از بین می‌برند.

This is what you said last week.

این چیزی است که شما هفته گذشته گفتید.

I know, but it's so annoying.

میدونم ولی خیلی آزاردهنده

I mean, you can't vote for any of them because they they're not even human beings.

منظورم این است که شما نمی توانید به هیچ یک از آنها رای دهید زیرا آنها حتی انسان نیستند.

They are like robots, as you say, Mr.

آنها مانند ربات هستند، همانطور که شما می گویید، آقای

Duncan, that they're not trained to say what they think and what that's what they should do.

دانکن، که آنها برای گفتن آنچه فکر می کنند و آنچه باید انجام دهند آموزش ندیده اند.

I want a real person who says what they really think and what they feel.

من یک شخص واقعی می خواهم که آنچه را که واقعا فکر می کند و آنچه را که احساس می کند بگوید.

But if they did that, I think we would all be in trouble.

اما اگر آنها این کار را می کردند، فکر می کنم همه ما دچار مشکل می شدیم.

It's a meme you want people to tell you, okay, so what is really going to stay anyway, right? Yes.

این یک الگوی رفتاری است که می خواهید مردم به شما بگویند، خوب، پس واقعاً چه چیزی قرار است باقی بماند، درست است؟ آره.

You're on the wrong show here.

شما در نمایش اشتباهی اینجا هستید.

I'm not on the wrong show yet.

من هنوز در برنامه اشتباهی نیستم.

You should go to one of these podcasts where they just all complain and moan about the government.

شما باید به یکی از این پادکست ها بروید که همه آنها فقط از دولت شکایت و ناله می کنند.

I'm going to set one up.

من قصد دارم یکی را تنظیم کنم.

I'm going to start my own, Mr. Juncker, because you will.

من می خواهم کار خودم را شروع کنم، آقای یونکر، زیرا شما این کار را خواهید کرد.

Please, lady, there's a police lady there.

خواهش می کنم خانم، یک خانم پلیس آنجاست.

Look, police lady.

ببین خانم پلیس

So we have all of these because of course,

بنابراین، ما همه اینها را داریم، زیرا البته،

gender is the new thing, isn't it, Steve?

جنسیت چیز جدیدی است، اینطور نیست، استیو؟

Yes, we have to have gender relatable emojis.

بله، ما باید ایموجی های مرتبط با جنسیت داشته باشیم.

So there is a lady police woman or police person

بنابراین یک خانم پلیس

or police officer and that looks like a builder.

یا پلیس یا افسر پلیس وجود دارد که شبیه یک سازنده است.

It's also a lady.

این هم یک خانم است.

And then we have a lady.

و بعد ما یک خانم داریم.

Oh, she's getting married. So there is a bride?

اوه اون داره ازدواج میکنه پس عروس هست؟

Of course a lady.

البته یه خانم

Quite often the bride will be a lady.

اغلب عروس خانم می شود.

I like saying lady, if you know my father.

دوست دارم بگویم خانم، اگر پدرم را می شناسید.

Christmas next to the bride.

کریسمس در کنار عروس.

That's right. Yes.

درست است. آره.

It looks like Father Christmas is marrying this lady's.

به نظر می رسد پدر کریسمس با این خانم ازدواج می کند.

Oh, maybe, maybe, maybe.

آه، شاید، شاید، شاید.

For all of these years, maybe Santa Claus is the bachelor.

در تمام این سال ها، شاید بابانوئل مجرد است.

It is not very happy.

خیلی خوشحال نیست.

It is not to be marrying such a beautiful girl, but he is getting married.

قرار نیست با چنین دختر زیبایی ازدواج کند، اما او در حال ازدواج است.

That is no reason to be happy ever.

این دلیلی برای شاد بودن نیست.

But he's marrying somebody who's a lot younger than him.

اما او با کسی ازدواج می کند که خیلی کوچکتر از او است.

And you know, you should be happy.

و میدونی باید خوشحال باشی

You would have thought one of one of my favourite

شاید فکر کنید یکی از

emojis is The Pregnant Man.

ایموجی های مورد علاقه من مرد باردار است.

Have you seen that one?

اون یکی رو دیدی؟

So instead of a woman with a bump,

بنابراین به جای یک زن با برآمدگی

it's actually now a man with a bump because apparently men

، در واقع اکنون یک مرد با برآمدگی است زیرا ظاهراً مردان

can get pregnant.

می توانند باردار شوند.

We, by the way, we are not touching that.

اتفاقاً ما به آن دست نمی‌زنیم.

No, we're not going there. We're not going there.

نه، ما آنجا نمی رویم. ما آنجا نمی رویم.

But but there is there is an emoji that shows a man pranking Conant.

اما یک ایموجی وجود دارد که مردی را در حال شوخی کونانت نشان می دهد.

All I can say is

تنها چیزی که می توانم بگویم این

with all that when it comes out,

است که وقتی منتشر شد،

that that is really going to be painful.

واقعاً دردناک خواهد بود.

Is it just not a fat man? It will.

آیا این فقط یک مرد چاق نیست؟ خواهد شد.

It will be nothing like passing a kidney stone,

هیچ چیز مانند دفع سنگ کلیه نخواهد بود

is it just not a fat man?

، آیا این یک مرد چاق نیست؟

Mr. Dan is not a fat person. No.

آقای دان آدم چاقی نیست. نه. از

Ironically, you can't do a fat person emoji because that's offensive.

قضا، شما نمی توانید ایموجی افراد چاق را انجام دهید زیرا توهین آمیز است.

But you can have a pregnant man emoji,

اما شما می توانید یک ایموجی مرد باردار داشته باشید

which some people will find offensive.

که برخی افراد آن را توهین آمیز می دانند.

So it does exist. Look it up.

بنابراین وجود دارد. نگاهش کن

Check it out on the Internet, everyone.

همه آن را در اینترنت بررسی کنید.

And they voted on that

و به آن رای دادند

and approved it.

و آن را تایید کردند.

I like this one.

من این یکی را دوست دارم.

So this is this is a naughty one.

بنابراین این یک شیطان است.

We're going to look at some naughty some naughty emojis.

ما قصد داریم به چند ایموجی شیطون و چند شکلک شیطانی نگاه کنیم.

Would you like to see some? So here is an emoji.

آیا دوست دارید برخی را ببینید؟ بنابراین اینجا یک ایموجی است.

This is a smiley face looking very happy

این یک صورت خندان است که بسیار خوشحال

because obviously someone or maybe

به نظر می رسد زیرا مشخص است که یک نفر یا

a group of people have been kissing this emoji.

شاید گروهی از مردم این ایموجی را می بوسند.

So he is looking very pleased.

بنابراین او بسیار خوشحال به نظر می رسد.

Very pleased indeed.

خیلی خوشحالم واقعا

Or maybe her. It could be her.

یا شاید او. میتونه اون باشه

It could be him.

میتونه اون باشه

It could be anything in between.

این می تواند هر چیزی در این بین باشد.

One of those lovely rainbow colours in between.

یکی از آن رنگ های رنگین کمانی دوست داشتنی در این بین.

So don't worry about that.

پس نگران این نباش.

So there it is. I like that one. That's a naughty one.

بنابراین وجود دارد. من آن را دوست دارم. این یک شیطون است.

Whoever is kissing them has got lipstick. Yes,

هر کس آنها را می بوسد رژ لب گرفته است. بله،

but that doesn't mean anything. Doesn't mean anything.

اما این هیچ معنایی ندارد. معنی نداره

It doesn't mean anything nowadays.

این روزها هیچ معنایی ندارد.

I mean, we grew up in the eighties.

منظورم این است که ما در دهه هشتاد بزرگ شدیم.

All the men were wearing lipstick in the 1980s.

همه مردان در دهه 1980 از رژ لب استفاده می کردند.

Well, only on television.

خوب، فقط در تلویزیون.

Well, that's

خوب،

I don't remember seeing anybody in the street

من به یاد ندارم کسی را در خیابان

with lipstick on a man in the street with lipstick on.

با رژ لب روی مردی در خیابان با رژ لب دیده باشم.

I did. I did it.

من کردم. من انجام دادم.

I wore lipstick.

رژ لب زدم

And that's why you were beaten up quite regularly.

و به همین دلیل است که مرتباً مورد ضرب و شتم قرار می گرفتید.

Is that supposed to be a joke?

آیا قرار است این یک شوخی باشد؟

I think even now.

فکر می کنم الان هم

I think you would like.

من فکر می کنم شما دوست دارید.

Could you go out on the street?

آیا می توانید در خیابان بروید؟

Could you, man?

می تونی مرد؟

Could you and I go not not that we would,

آیا من و شما می‌توانستیم نه آن‌طور که می‌رفتیم،

but could we just walk into the street now with lipstick on?

اما آیا می‌توانیم با رژ لب به خیابان برویم؟

Yes, I think you could, especially in much Wenlock.

بله، من فکر می کنم شما می توانید، به خصوص در بسیاری از Wenlock.

We would be stared at, we would be ridiculed.

به ما خیره می شد، ما را مسخره می کردند.

They're all inbred, he say. So.

او می گوید همه آنها همخون هستند. بنابراین.

So it's all the families keep marrying each other and it just goes round around. So.

بنابراین همه خانواده ها به ازدواج با یکدیگر ادامه می دهند و این همه دور و بر می گردد. بنابراین.

So I think is walking down the high street with lipstick.

بنابراین فکر می کنم با رژ لب در خیابان راه می رویم.

I don't think anyone would care.

من فکر نمی کنم کسی اهمیت دهد.

They thought they wouldn't even notice.

آنها فکر می کردند که حتی متوجه نمی شوند.

They wouldn't.

آنها نمی خواهند.

Yes, really. And says it's a beer badly.

بله واقعا. و می گوید این یک آبجو بد است.

I say not a pregnant man. Oh.

من می گویم مرد باردار نیست. اوه

So it could be an analogy of a man with a bear

بنابراین می تواند قیاس یک مرد با یک خرس

badly, something that, of course, we don't have.

بد باشد، چیزی که البته ما نداریم.

We don't suffer from beer bellies.

ما از شکم آبجی رنج نمی بریم.

Not yet.

نه هنوز.

Anyway, here's another one.

به هر حال اینم یکی دیگه

Maybe you want to say something naughty to someone.

شاید بخواهید به کسی چیز بدی بگویید.

Maybe you are angry and you want to swear at them like my mother last week.

شاید شما عصبانی هستید و می خواهید مثل مادر من هفته قبل به آنها فحش بدهید.

Oh, yes.

آه بله.

Oh, this is a good one.

اوه، این یکی خوب است.

A very good way of expressing anger, but also anger to the point

یک راه بسیار خوب برای ابراز خشم، اما همچنین عصبانیت تا

where you actually want to swear at them and curse them.

جایی که در واقع می خواهید به آنها فحش دهید و آنها را نفرین کنید.

Oh, I like that one.

اوه من اون یکی رو دوست دارم

Better. Easier.

بهتر. آسان تر.

Going back to the last one. Hello?

برگردیم به آخرین. سلام؟

Claudia. Claudia.

کلودیا کلودیا

But if somebody wants to be known as Claudia, why doesn't she put Claudia not better.

اما اگر کسی می خواهد به عنوان کلودیا شناخته شود، چرا کلودیا را بهتر از این نمی داند.

Easier? Well, because that's that's a handle.

آسان تر؟ خوب، چون این یک دسته است.

But but but now we're nowhere personally in touch with.

اما اما اکنون ما شخصاً با آنها در تماس نیستیم.

Wow. Claudia So now we know Claudia very well

وای. کلودیا پس اکنون ما به خوبی کلودیا را می دانیم

what Claudia just said that that last emoji with the kisses on it

که کلودیا به تازگی گفته است که آخرین شکلک با بوسه های روی

is, is actually her with your kisses.

آن، در واقع او با بوسه های شماست.

Oh, I see, I see. It could be.

اوه، می بینم، می بینم. میتونه باشه.

You can

شما می توانید

use it to your heart's delight.

از آن برای شادی قلب خود استفاده کنید.

So it is. That's it. So it's Claudia.

پس اینطور. خودشه. پس کلودیا است.

You haven't got any hair.

تو هیچ مویی نداری

It doesn't matter.

مهم نیست.

It's a very yellow. It's an emoji.

خیلی زرده این یک ایموجی است.

So you probably got hepatitis, but.

پس احتمالا هپاتیت گرفته اید، اما.

Or you've been eating too many carrots.

یا بیش از حد هویج خورده اید.

Well, that's the thing with the images.

خوب، این چیزی است که در مورد تصاویر وجود دارد.

They're all yellow, aren't they?

همه آنها زرد هستند، نه؟

They've obviously been eating far too many carrots

آنها مشخصاً هویج بسیار زیادی خورده اند

and. Yeah.

و. آره

Did you just say that?

همین الان گفتی؟

Well, I'm just making observation, you know.

خوب، من فقط مشاهده می کنم، می دانید.

Okay, that's right. Yes, I like that one.

باشه، درسته. بله، من آن یکی را دوست دارم.

If you like.

اگر دوست دارید.

If you want to swear, you see, that's what you do.

اگر می خواهی قسم بخوری، می بینی، همین کار را می کنی.

You put this at the end of a sentence.

شما این را در پایان یک جمله قرار دهید.

If you are angry about something, you say, who?

اگر از چیزی عصبانی هستید، می گویید چه کسی؟

Oh, I want to swear at you.

آه، من می خواهم به شما فحش بدهم.

I could have used that one at work if I had known that one existed.

اگر می دانستم که وجود دارد، می توانستم از آن در محل کار استفاده کنم.

We had a we had a, you know, in our team.

ما در تیم خود یک نفر داشتیم.

We had a WhatsApp group, if I didn't know.

ما یک گروه واتساپ داشتیم، اگر من نمی دانستم.

And the number of times we were moaning about work

و تعداد دفعاتی که در مورد کار

and stupid things that we're doing, I can say it now because I've left.

و کارهای احمقانه ای که انجام می دهیم ناله می کردیم، می توانم الان بگویم چون رفته ام.

Oh, no. Hello? Gaming. Gaming. Sheung is here.

وای نه. سلام؟ بازی بازی شونگ اینجاست

I think maybe you were watching in China now.

من فکر می کنم شاید شما در حال حاضر در چین تماشا می کردید.

Hello to you.

درود بر تو.

How are you?

چطور هستید؟

Don't interrupt.

قطع نکن

Really, Mr.

Chen, don't let me finish my sentence, Mario.

راستی آقای

چن اجازه نده ماریو جمله ام را تمام کنم.

I didn't even know what I was saying.

حتی نمی دانستم چه می گویم.

Now, what was I saying?

حالا من چی می گفتم؟

You cut me off completely, Mr. Duncan.

شما کلا حرفم را قطع کردید آقای دانکن.

It was.

بود.

You can't remember what you were just saying. Okay.

یادت نمیاد چی میگفتی باشه.

Can someone please remind Steve what he was just talking about?

آیا کسی می تواند لطفاً به استیو یادآوری کند که او در مورد چه چیزی صحبت می کرد؟

So. And it's it's it's.

بنابراین. و این همان است.

It's. Yeah. Jianming Zhang.

این است. آره جیان مینگ ژانگ.

Hello to you. It's very nice. How are you today? Now, my.

درود بر تو. خیلی خوبه. امروز چطوری؟ حالا من

How are you? Yes, I'm okay.

چطور هستید؟ بله من خوبم.

Just because there's somebody from China and you just want to show off, you know, that is Chinese.

فقط به این دلیل که یک نفر از چین وجود دارد و شما فقط می خواهید خودنمایی کنید، می دانید که چینی است.

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

So you cut me off just to do that.

پس فقط برای این کار مرا قطع کردی.

You couldn't have waited.

نمی توانستی صبر کنی

Don't be careful, because I might.

مواظب نباش چون ممکنه

I might do what she Ping did yesterday to Hu Jintao.

من ممکن است کاری را که پینگ دیروز با هو جینتائو انجام داد را انجام دهم.

Oh, I carried him away.

اوه او را بردم

Yes. Now, some people are saying that that Mr.. Hoo

آره. حالا یک عده می گویند آن آقای. هو

hoo hoo hoo.

هو هو هو.

Yeah, that's what I mean. Who?

آره منظورم همینه سازمان بهداشت جهانی؟

Well, who who are you talking about? Yes.

خب از کی حرف میزنی؟ آره.

Yes, I am.

I'm talking about who but who. Who are you talking about?

بله من هستم.

من در مورد کی اما کی صحبت می کنم. در مورد کی حرف می زنی؟

I don't know who the last president was.

من نمی دانم آخرین رئیس جمهور کی بود.

It Prime Minister? I don't know.

نخست وزیر؟ من نمی دانم.

What do they have?

Presidents have presidents.

آنها چی دارند؟

رؤسای جمهور رئیس جمهور دارند.

The grand leader.

رهبر بزرگ.

They Supreme leader.

ایشان رهبر معظم

They used to have supreme leaders.

آنها قبلاً رهبران عالی رتبه داشتند.

You see, they never show things on television when they the last supreme leader was actually Mao Tse tung.

ببینید، آنها هرگز چیزهایی را در تلویزیون نشان نمی دهند، در حالی که آخرین رهبر عالی در واقع مائوتسه تونگ بود.

But but they they they got rid of all that

اما

when Deng Xiaoping came along

وقتی دنگ شیائوپینگ آمد

and he wanted to reform everything.

و او می خواست همه چیز را اصلاح کند، از شر همه اینها خلاص شدند.

And then Mrs.

و سپس خانم

Thatcher went there and she said, I really like China.

تاچر به آنجا رفت و گفت، من واقعاً چین را دوست دارم.

Now let's be friends.

حالا بیا با هم دوست باشیم

And then here we are.

و سپس ما اینجا هستیم.

We're well, we're not friends anymore with China, but we are.

ما خوب هستیم، دیگر با چین دوست نیستیم، اما هستیم.

But with them we're not.

اما با آنها نیستیم.

So it really depends.

بنابراین واقعا بستگی دارد.

So it was very dramatic yesterday.

پس دیروز خیلی دراماتیک بود.

Poor old Hu Jintao did not look as if he wanted to go anywhere.

پیر بیچاره هو جینتائو به نظر نمی رسید که بخواهد جایی برود.

He didn't look very well to me. I thought he looked ill.

به نظرم خیلی خوب نبود فکر کردم مریض به نظر می رسد.

I think he was a bit ill.

فکر کنم کمی مریض بود.

So maybe he was acting strange and I thought it would be better

بنابراین شاید او عجیب رفتار می کرد و من فکر می کردم اگر برود بهتر است

if he went, which, you know, is something

، که، می دانید، کاری است

that they could have done to a lot of people in the Conservative Party.

که آنها می توانستند با بسیاری از افراد در حزب محافظه کار انجام دهند.

This is to be very nice to see some of those people walked out,

این خیلی خوب است که می‌بینیم برخی از این افراد بیرون رفته، به

forcibly removed, carried out, carried out.

زور حذف شده‌اند، اجرا شده‌اند، اجرا شده‌اند.

I would like to see Boris Johnson taken to the edge of a

من دوست دارم بوریس جانسون را ببینم که به لبه

of the white cliffs of Dover and then just from over the.

صخره های سفید دوور برده می شود و سپس درست از بالای آن.

Yes, and that's it.

بله، و بس.

I think that's what they should do in Parliament here.

من فکر می کنم این همان کاری است که آنها باید در پارلمان اینجا انجام دهند.

They should just somebody to people should come in and literally carry

آنها باید فقط یک نفر به مردم بیاید و به معنای واقعی کلمه

certain people off like a certain person.

افراد خاصی را مانند یک شخص خاص از خود دور کند.

His name is Johnson. Yes.

نام او جانسون است. آره.

And just get rid of this trash.

و فقط از شر این زباله ها خلاص شوید.

Okay.

باشه.

And hello, everyone.

و سلام به همه

Welcome to learning English with Mr.

به یادگیری زبان انگلیسی با آقای

Duncan and Mr.

دانکن و آقای

Steve, where we are now, just deciding which members of our government

استیو خوش آمدید، جایی که ما اکنون هستیم و فقط تصمیم می گیریم کدام اعضای دولت خود

should be thrown over the edge of the white cliffs of Dover.

را از لبه صخره های سفید دوور پرتاب کنند.

Well, what do you think you're watching the news.

خوب، فکر می کنید چه خبرهایی را دنبال می کنید.

What do you make of what is happening in the UK at the moment

نظر شما از آنچه در حال حاضر در بریتانیا در حال رخ دادن است

and the prospect of a Prime Minister?

و چشم انداز نخست وزیری چیست؟

But we don't know. We don't really understand it.

اما ما نمی دانیم. ما واقعاً آن را درک نمی کنیم.

Two months ago was thrown out for being a liar and corrupt

دو ماه پیش به دلیل دروغگو بودن و فاسد بودن اخراج شد

and is now possibly going to come back again.

و اکنون احتمالاً دوباره برمی گردد.

What do you make of that?

از آن چه درست میکنی؟

I'm going to take to last week's live stream underneath here.

من قصد دارم به پخش زنده هفته گذشته در زیر اینجا بروم.

It will be there later.

بعداً آنجا خواهد بود.

So you can watch that instead of this.

بنابراین شما می توانید آن را به جای این تماشا کنید.

This is from putting his house down.

این از خراب کردن خانه اش است.

I don't know any safe town. I'm not putting my sister down.

من شهر امنی نمی شناسم من خواهرم را زمین نمی گذارم.

I'm just I just, you know, very aware that we don't have many people watching.

من فقط، می دانید، بسیار آگاه هستم که ما افراد زیادی نداریم که تماشا می کنند.

That's because we went off.

دلیلش اینه که ما رفتیم

Mr. Duncan, you don't have to keep referring to it.

آقای دانکن، لازم نیست مدام به آن اشاره کنید.

I just carry on.

من فقط ادامه می دهم

I just wish YouTube.

من فقط یوتیوب را آرزو می کنم.

YouTube would stop.

یوتیوب متوقف می شد.

We had a very interesting question last week on the live chat, by the way.

اتفاقاً هفته گذشته در چت زنده سؤال بسیار جالبی داشتیم.

Very interesting question.

سوال خیلی جالبیه

If you have 1 million subscribers, Mr.

اگر 1 میلیون مشترک دارید، آقای

Duncan, how come only

دانکن، چطور است که فقط

70 or 80 people watch your live stream?

70 یا 80 نفر پخش زنده شما را تماشا می کنند؟

That is a very good question.

. این سؤال بسیار خوبی است

I saw that too.

من هم آن را دیدم.

And I only YouTube only YouTube can actually answer that question, but they never will.

و من فقط YouTube فقط YouTube می تواند واقعاً به این سؤال پاسخ دهد، اما آنها هرگز پاسخ نمی دهند.

It is all to do with algorithms.

همه اینها به الگوریتم ها مربوط می شود.

It is to do with the system.

مربوط به سیستم است.

If they like you, you will float to the top.

اگر آنها شما را دوست داشته باشند، به سمت بالا شناور خواهید شد.

If they don't like you, you will sink to the bottom.

اگر آنها شما را دوست نداشته باشند، به ته نشین خواهید رفت.

That's the reason I am at the bottom.

به همین دلیل است که من در پایین ترین سطح هستم.

The widest part of the pyramid.

عریض ترین قسمت هرم.

Yes. Palmira says enjoy your democracy.

آره. پالمیرا می گوید از دموکراسی خود لذت ببرید.

Because if you get supreme leaders like in Russia, China, Belarus,

زیرا اگر رهبران عالی مانند روسیه، چین، بلاروس را بدست

you have them until they're gone.

آورید، آنها را تا زمانی که از بین نرفتند، خواهید داشت.

But not it's not actually Belarus here.

اما در واقع اینجا بلاروس نیست.

We're not saying that.

ما این را نمی گوییم.

You know what? I was sorry.

میدونی چیه؟ من متاسف بودم.

Did I say Belarus?

گفتم بلاروس؟

Belarus? It's just anyone watching might misunderstand.

بلاروس؟ فقط هر کسی که تماشا می کند ممکن است سوء تفاهم کند.

That's it.

خودشه.

So we're not saying that.

بنابراین ما این را نمی گوییم.

Claudia is a supreme leader of any country.

کلودیا رهبر عالی هر کشوری است.

Although you might make a very good one.

اگر چه ممکن است یک مورد بسیار خوب بسازید.

You might be very good if you were in power.

اگر در قدرت بودی شاید خیلی خوب بودی.

You might give everyone free food and free cakes every Friday.

ممکن است هر جمعه به همه غذا و کیک رایگان بدهید.

So I would like that. So maybe.

بنابراین من آن را دوست دارم. پس شاید.

Maybe Claudia would be very good.

شاید کلودیا خیلی خوب باشد.

What's happening in the Conservative Party is a desperate attempt for them to cling on to power.

آنچه در حزب محافظه کار اتفاق می افتد تلاشی مذبوحانه برای آنها برای چسبیدن به قدرت است.

And they will

و

they will put anybody in who they think will win them the next general election.

هر کس را که فکر می‌کنند در انتخابات عمومی بعدی برنده خواهد شد، قرار خواهند داد.

That isn't all it's about. Isn't that what they all do?

این تمام موضوع نیست. آیا این کاری نیست که همه آنها انجام می دهند؟

You know, I know because the Labour Party is different.

می دانید، من می دانم زیرا حزب کارگر متفاوت است.

You can't just get rid of a Labour leader so.

شما نمی توانید فقط از شر یک رهبر کارگر خلاص شوید.

Well, no, but what I'm saying is you wouldn't choose someone who won't win.

خوب، نه، اما چیزی که من می گویم این است که شما کسی را انتخاب نمی کنید که برنده نشود.

I know, but they're all incompetent.

میدونم ولی همشون بی کفایتن

They're not capable of governing.

آنها قادر به حکومت نیستند.

So which ones?

پس کدومشون؟

Which ones are the most incompetent?

کدام یک ناتوان ترین هستند؟

The ones that the one that we've just got rid of

آنهایی که ما تازه از شرشان خلاص شدیم

and the other one before that, who's thinking of coming back again?

و دیگری قبل از آن، کی به بازگشت دوباره فکر می کند؟

All we've got is chaos, indecision,

تنها چیزی که ما داریم این است که هرج و مرج، بلاتکلیفی،

division, massive divisions all started through Brexit.

تفرقه، اختلافات گسترده از طریق برگزیت آغاز شده است.

Sorry.

And because of that we've got dysfunctional government.

متاسف.

و به همین دلیل دولت ناکارآمدی داریم.

Because

زیرا

you've got these massive divisions.

شما این تقسیمات عظیم را دارید.

Yes. Now, so nobody can get over these or move forwards.

آره. حالا، بنابراین هیچ کس نمی تواند بر اینها غلبه کند یا به جلو حرکت کند.

Okay. Unfortunately welcome to

باشه. متأسفانه به توماس خوش آمدید

Thomas says that Claude you can offer free dental care.

می گوید که کلود شما می توانید خدمات دندانپزشکی رایگان ارائه دهید.

Yes, I do get into power.

بله، من به قدرت می رسم.

I could do that because dentistry if you have dental work done

من می‌توانم این کار را انجام دهم، زیرا اگر دندان‌پزشکی

here, it's it's it's very expensive.

در اینجا انجام شده باشد، این کار بسیار گران است.

It is eye wateringly expensive.

به شدت گران است.

So not only is the treatment eye

بنابراین نه تنها درمان

watering, the price is also eye watering.

آب ریزش چشم است، قیمت آن نیز آب ریزش چشم است.

It's very expensive.

خیلی گرونه

So Yes, I think everyone should have free dental care

بنابراین بله، من فکر می کنم همه باید خدمات دندانپزشکی رایگان داشته باشند

and then the government can subsidise or pay the dentists for their work.

و سپس دولت می تواند به دندانپزشکان برای کارشان یارانه بدهد یا پول بدهد.

But it doesn't exist here anymore.

اما اینجا دیگر وجود ندارد.

Louis, you're absolutely right.

لویی، کاملا درست می گویی.

And what you say in your comments there, the problem was that

و آنچه شما در نظرات خود در آنجا می گویید ، مشکل این بود که

the British people did vote in back in at the last election.

مردم بریتانیا در انتخابات گذشته به آن رای دادند.

Yeah.

آره

So that they've already we've already lost our heads

به طوری که آنها قبلاً سرمان را از دست داده‌ایم

because people voted him back and wanted him as the Prime Minister

زیرا مردم به او رای مثبت دادند و او را به عنوان نخست‌وزیر می‌خواستند

because he's just this wonderful, fun guy, everybody.

زیرا او فقط یک مرد فوق‌العاده و سرگرم‌کننده است، همه.

Oh, good. Oh, Boris.

خوب است. اوه، بوریس.

And this is what this is what all these charismatic leaders do.

و این همان کاری است که همه این رهبران کاریزماتیک انجام می دهند.

They they they they they project this charisma.

آنها آنها آنها آنها این کاریزما را فرافکنی می کنند.

They make everybody think they're wonderful,

آنها باعث می شوند همه فکر کنند که فوق العاده هستند،

but underneath they're absolutely useless.

اما در زیر آنها کاملاً بی فایده هستند.

I am going to call it

من می خواهم آن را صدا

I'm going to call it now I'm going to say that Rishi Sunak will be the next prime minister.

بزنم اکنون می خواهم با آن تماس بگیرم و می خواهم بگویم که ریشی سوناک نخست وزیر بعدی خواهد بود.

Let me go. Well, I hope he is, because he will.

بذار برم. خوب، من امیدوارم که او باشد، زیرا او خواهد کرد.

Well, there's no doubt about it.

خب شکی نیست

Why do you say that? Because it will happen.

چرا اینطوری میگی؟ زیرا این اتفاق خواهد افتاد.

That's what's going to happen.

این چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد.

Well, if he isn't, we really will know

خوب، اگر او نباشد، ما واقعاً می دانیم

that the Conservative Party have completely lost all moral compass.

که حزب محافظه کار کاملاً تمام قطب نماهای اخلاقی را از دست داده است.

It's a bit like the best.

کمی شبیه بهترین است.

You've got a pile of it, got a pile of rubbish in the corner of the room.

تو انبوهی از آن داری ، انبوهی از زباله در گوشه اتاق.

But you can only keep one thing

اما شما فقط می توانید یک چیز را

from that pile of rubbish and it has to be the best thing there.

از آن انبوه زباله نگه دارید و آن باید بهترین چیز در آنجا باشد.

That's a bit like choosing

این کمی شبیه

the leader of any party,

انتخاب رهبر هر حزبی است،

not just conservative, because that's what happens every election.

نه فقط محافظه کار، زیرا این چیزی است که در هر انتخابات اتفاق می افتد.

I remember in South Park they had a great little story about two people who were running, I think.

به یاد دارم در پارک جنوبی، آنها یک داستان کوچک عالی درباره دو نفر داشتند که فکر می کنم می دویدند.

I think they want to be the school president.

فکر می کنم آنها می خواهند رئیس مدرسه شوند.

And they said all elections are run by a turd sandwich

و گفتند همه انتخابات با یک ساندویچ توری

and a giant douche and that's it.

و یک دوش غول پیکر برگزار می شود و تمام.

They're never very good.

آنها هرگز خیلی خوب نیستند.

So you have to choose from two or three terrible people.

بنابراین شما باید از بین دو یا سه فرد وحشتناک انتخاب کنید.

So you just choose which one is the least terrible.

بنابراین شما فقط انتخاب می کنید که کدام یک از آنها بدتر است.

But it didn't used to be like that, as you were saying yesterday.

ولی قبلا اینطوری نبود که دیروز میگفتی.

I mean, we used to vote and you had,

منظورم این است که ما قبلاً رای می‌دادیم و

you know, at least a couple of good candidates, people that you thought, yeah, they can run like that.

شما می‌دانید، حداقل چند نامزد خوب داشتید، افرادی که فکر می‌کردید، بله، آنها می‌توانند اینطور نامزد شوند.

Cameron, for example.

مثلا کامرون

I mean, we know he messed everything up, but at least, you know,

منظورم این است که ما می دانیم که او همه چیز را به هم ریخت، اما حداقل، می دانید،

he was quite a good prime minister

او یک نخست وزیر خوب بود

and you know, Tony Blair was.

و می دانید، تونی بلر هم بود.

And whether you like him or hate him, he was quite a good prime minister.

و چه او را دوست داشته باشید و چه از او متنفر باشید، او یک نخست وزیر خوب بود.

Government was working, it was functioning.

دولت کار می کرد، کار می کرد.

He was, like you said, Tony Blair.

او همانطور که شما گفتید تونی بلر بود.

Yeah.

آره

I mean, I didn't vote for him, but you can't say he was a bad. Yes.

یعنی بهش رای ندادم ولی نمیشه گفت بد بود. آره.

He made some catastrophic decisions, you know, instead in parts of the world,

او تصمیم‌های فاجعه‌باری گرفت، می‌دانید، به جای آن در بخش‌هایی از جهان،

I'm talking about getting away by shouting out what I'm.

من با فریاد زدن آنچه هستم، از دور شدن صحبت می‌کنم.

Yeah, the point I'm making is I have no government that's working, that's functioning properly.

آره، نکته ای که می گویم این است که من هیچ دولتی ندارم که کار کند، درست کار می کند.

But anyway, let's not get into that.

اما به هر حال، اجازه دهید وارد این موضوع نشویم.

Let's not get into it.

وارد آن نشویم.

You were writing right into it.

شما دقیقاً در آن نوشتید.

So on that I agree, Mr. Jenkins.

بنابراین من موافقم، آقای جنکینز.

You see, having read the I've been making comments all over the Internet over the last few days.

ببینید، با خواندن مطالبی که در چند روز گذشته در سرتاسر اینترنت نظر داده ام.

Have you when I see news items now

اگر من اکنون اخبار

and I see something I am writing, there's always a section you can make comments.

را می بینم و چیزی را می بینم که دارم می نویسم، همیشه بخشی وجود دارد که می توانید نظر بدهید.

Yeah.

So you've been leaving comment?

آره

پس شما نظر گذاشتید؟

I mean, leaving comments all over the internet.

منظورم گذاشتن نظرات در سراسر اینترنت است.

I've even written to my local MP

من حتی به نماینده محلی خود نامه نوشتم

to express my disgust at the possibility that Johnson might be coming back.

تا انزجار خود را از احتمال بازگشت جانسون ابراز کنم .

You know, Prime Minister not sending letters to Jodie Foster as well, are you?

می دانید، نخست وزیر برای جودی فاستر هم نامه نمی فرستد، آیا شما؟

They're very well constructed

آنها بسیار خوب ساخته شده اند

because it's not rude.

زیرا بی ادبانه نیست.

I'm just saying how I feel because once you start

من فقط می گویم چه احساسی دارم، زیرا وقتی شروع به

writing letters to Jodie Foster, apparently, apparently it's just a downhill.

نوشتن نامه برای جودی فاستر می کنید، ظاهراً ظاهراً فقط یک سراشیبی است.

Jodie Foster.

جودی فاستر.

Jodie Foster, who's Jodie Foster who?

جودی فاستر، جودی فاستر کیست؟

Jodie Foster is one of the most famous actresses in the world.

جودی فاستر یکی از مشهورترین بازیگران زن جهان است.

Oh, that, that Jodie Foster.

اوه، آن جودی فاستر.

Well which, which, which Jodie Foster I don't know.

خوب کدام، کدام، کدام جودی فاستر را نمی دانم.

I haven't seen her in a film for years.

سالهاست که او را در فیلمی ندیده ام.

She's, she's, she's literally in the film at the moment.

او، او، او به معنای واقعی کلمه در حال حاضر در فیلم است.

Right.

درست.

Well I don't really watch films but very famous actress.

خوب من واقعاً فیلم نمی بینم اما بازیگر بسیار معروفی است.

And of course the guy who shot Ronald Reagan

و البته مردی که به رونالد ریگان شلیک کرد

was doing it for Jodie Foster.

این کار را برای جودی فاستر انجام می داد.

He's doing he was doing it as a gift as she was.

او این کار را انجام می دهد، او این کار را به عنوان یک هدیه انجام می دهد.

She was in Silence of the Lambs, is that right? She was.

او در سکوت بره ها بود، درست است؟ او بود.

That's right.

درست است.

She that other one about going to see aliens cut my contact.

اون یکی دیگه که به دیدن بیگانگان میره ارتباطم رو قطع کرد.

Contact. That's it.

مخاطب. خودشه.

So but yes, but the fact that so so is it.

بنابراین، اما بله، اما این واقعیت است که اینطور است.

As long as you're not writing in the letters to Jodie Foster, you're okay?

تا زمانی که در نامه های جودی فاستر نمی نویسی، حالت خوب است؟

Well, it's going to happen.

خب قراره اتفاق بیفته

Is this is all going to send more division in society?

آیا همه اینها باعث ایجاد شکاف بیشتر در جامعه می شود؟

Oh, yes.

آه بله.

Well, it does matter because the world is in a very fragile state.

خوب، مهم است زیرا جهان در وضعیت بسیار شکننده ای قرار دارد.

It is it needs strong governments.

این است که به دولت های قوی نیاز دارد.

When I if we're going to protect democracy.

زمانی که من اگر قرار است از دموکراسی محافظت کنیم.

Hi, Steve. Steve, this is not the time or place.

سلام استیو. استیو، این زمان و مکان نیست.

In the early 1980s, we thought

در اوایل دهه 1980، ما فکر می کردیم

that the Third World War was going to start with Russia.

که جنگ جهانی سوم قرار است با روسیه آغاز شود.

Every day people were talking about nuclear war in the early 1980s.

هر روز مردم در مورد جنگ هسته ای در اوایل دهه 1980 صحبت می کردند.

And I guess what I'm going to spoil the plot.

و من حدس می زنم که چه چیزی قرار است طرح را خراب کند.

It didn't happen.

این اتفاق نیفتاد.

It very nearly did, though, Mr. Duncan.

با این حال، آقای دانکن، تقریباً چنین بود.

No, not in the 1980s.

نه، نه در دهه 1980.

It was all just it turned out to be all in the 1980s, right?

همه چیز فقط در دهه 1980 معلوم شد، درست است؟

Well, that's what I said. Yes, the 1980s.

خب منم همینو گفتم بله، دهه 1980.

The very nearly did happen in the sixties.

تقریباً در دهه شصت این اتفاق افتاد.

Well, yes, that's a different thing altogether.

خوب، بله، این یک چیز متفاوت است.

I'm not talking about that.

من در مورد آن صحبت نمی کنم.

I'm talking about the 1980s.

من در مورد دهه 1980 صحبت می کنم.

Oh, my God.

اوه خدای من.

What is this is what?

این چیه چیه

Anyway, in the 1980s, it turned out to be just sabre rattling.

به هر حال، در دهه 1980، معلوم شد که این فقط یک تپش شمشیر است.

So everyone was making up things and none of it was true.

بنابراین همه چیزهایی می ساختند و هیچ کدام درست نبود.

And so that was different. And then it all passed.

و بنابراین آن متفاوت بود. و سپس همه چیز گذشت.

And I think now we've almost come full circle where everyone again is talking

و من فکر می‌کنم اکنون تقریباً به دایره کامل رسیده‌ایم که همه دوباره صحبت می‌کنند

like it's going to be the end of the world, the end of the world.

انگار قرار است پایان دنیا باشد ، پایان دنیا.

I don't think is going to be the end of the world.

فکر نمی کنم پایان دنیا باشد.

So don't worry about it.

پس نگرانش نباش

Have a cup of tea.

یک فنجان چای بنوشید.

Put your feet up.

پاهایت را بالا بگذار

Watch a bit of Netflix's. The Crown is back.

کمی از نتفلیکس را تماشا کنید. تاج بازگشته است.

I'll tell you something there are stupid people who actually believe.

من چیزی به شما می گویم که افراد احمقی هستند که واقعاً باور دارند.

Steve, I've got to say this.

استیو، من باید این را بگویم.

There are stupid people who probably need

افراد احمقی هستند که احتمالا

to be kept away from everyone else in society that believe

باید از همه افراد جامعه دور نگه داشته شوند و معتقدند

that The Crown is a documentary.

که تاج یک مستند است.

Now, just let that sink in for a moment.

حالا، فقط بگذارید یک لحظه غرق شود.

A fictitious television show about the royal family.

یک برنامه تلویزیونی ساختگی درباره خانواده سلطنتی.

There are people who believe that it's a documentary, and the new series of the Crown

افرادی هستند که معتقدند این یک مستند است و سری جدید تاج

now is going to have a special message at the start

اکنون قرار است در ابتدا پیام خاصی داشته باشد

to tell

people that this is not a documentary, this is it.

تا به

مردم بگوید این یک مستند نیست، همین است.

This is the problem.

مسئله این است.

This is this this goes to the heart of the problem in society.

این است که به قلب مشکل در جامعه می رود.

Now, the people are so far removed from reality

حالا مردم آنقدر از واقعیت دور شده اند

that they don't know what is true and what is what is fact and what is fiction.

که نمی دانند چه چیزی حقیقت است و چه چیزی واقعیت و چه چیزی تخیلی.

Well, I can work it out.

خوب، من می توانم آن را حل کنم.

I know you can buy them.

من می دانم که می توانید آنها را بخرید.

Talking about the majority of people.

صحبت در مورد اکثریت مردم.

And that is a huge problem because people spend most of the time

و این یک مشکل بزرگ است، زیرا مردم بیشتر وقت

with their heads buried in, you know, the Internet, buried in the Internet.

خود را با سرهای خود در اینترنت، مدفون در اینترنت می گذرانند.

That's it.

خودشه.

You always have your head buried in the you know what I mean?

شما همیشه سر خود را در جایی دفن کرده اید که می دانید منظور من چیست؟

Okay.

باشه.

I'll tell you something, Mr. Duncan.

من چیزی به شما می گویم، آقای دانکن.

If Boris Johnson comes back as prime minister of the UK and

اگر بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر بریتانیا و

if Donald Trump

اگر دونالد

comes back as president of the United States, that would be a sign

ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده بازگردد، این نشانه

that Western democracy is finished

آن است که دموکراسی غربی به پایان رسیده است

and I will build a bunker in the garden

و من پناهگاهی در باغ خواهم ساخت

and we are going to prepare for a cataclysm because it will be on the way.

و ما آماده خواهیم شد. یک فاجعه است زیرا در راه خواهد بود.

If that happens, we will know it's all over you remind me one of those men that used to see

اگر این اتفاق بیفتد، ما می دانیم که همه چیز تمام شده است، شما مرا به یاد یکی از آن مردانی بیاندازید که قبلاً

walking around London with those sandwich boards saying the end is nigh.

راه رفتن در لندن را با آن تخته های ساندویچ می دیدند که می گفتند پایان نزدیک است.

I'll tell you what, we're going to live in France

من به شما می گویم، ما در فرانسه زندگی می کنیم

because this is a big country.

زیرا این کشور بزرگی است.

What if the French done to deserve us?

چه می شود اگر فرانسوی ها لیاقت ما را داشته باشند؟

Well, no, because I think I think if anyone, if any country is going to survive.

خوب، نه، زیرا من فکر می کنم که آیا کسی، اگر کشوری قرار است زنده بماند.

I'm sorry. I'm sorry. France, Italy, France.

متاسفم. متاسفم. فرانسه، ایتالیا، فرانسه.

And we can go and live right in the centre somewhere in the nice out in the country.

و ما می‌توانیم برویم و درست در مرکز، جایی در بیرون از کشور زندگی کنیم.

In fact, the president comes and cuts our hedges down.

در واقع رئیس جمهور می آید و پرچین های ما را قطع می کند.

Okay.

باشه.

And trims our hedges has got a friend that is in France.

و پرچین های ما را اصلاح می کند، دوستی در فرانسه دارد.

I mean, we've got lots of friends in France.

منظورم این است که ما دوستان زیادی در فرانسه داریم.

So maybe say, okay, all right. And we've got to

پس شاید بگویید، باشه، باشه. و ما باید

live out there.

آنجا زندگی کنیم.

All of us. All of us.

همه ما. همه ما.

Mr. Duncan, everyone on the livestream.

آقای دانکن، همه در پخش زنده.

Now we can all go and live ribeye chateau.

اکنون همه می‌توانیم برویم و در قصر ریبی زندگی کنیم.

I know what you got in power in France. Where are you going to stay?

من می دانم چه چیزی در فرانسه به قدرت رسیدید. کجا اقامت خواهید نمود؟

Got the idea.

I, I'm just saying what I'm very sentence speak.

ایده گرفتم

من، من فقط می گویم آنچه من بسیار جمله صحبت می کنند.

You're saying the same thing again and again.

تو داری همین حرفو میزنی

I'm going to go to France.

من قصد دارم به فرانسه بروم.

We're going to move there. We're going to go there. We're going to go to France.

ما قصد داریم به آنجا نقل مکان کنیم. قراره بریم اونجا قراره بریم فرانسه

In France, all of on the line stream, live together.

در فرانسه، همه در جریان خط، با هم زندگی می کنند.

Okay. But we're not driving our own crops.

باشه. اما ما محصولات خود را هدایت نمی کنیم.

But we're not.

اما ما نیستیم.

I'm just saying that.

من فقط همین را می گویم.

I'm just saying to you,

من فقط به شما می گویم،

do you realise they're fighting each other in the streets of Paris at the moment over petrol?

آیا متوجه شدید که آنها در حال حاضر در خیابان های پاریس با یکدیگر بر سر بنزین دعوا می کنند؟

Well, I'm not going to live in Paris, but there's a shortage of

خوب، من قصد ندارم در پاریس زندگی کنم، اما

if I knew there have been strikes. Yes.

اگر می دانستم اعتصاب هایی وجود داشته است، کمبود وجود دارد. آره.

So I don't think France is on the

بنابراین فکر نمی‌کنم فرانسه در

I it has to be somewhere else like like Inner Mongolia

جایی باشد که باید در جای دیگری مانند مغولستان داخلی

or Outer Mongolia maybe.

یا مغولستان بیرونی باشد.

But what was what, a drab, cold, barren existence that would be.

اما چه چیزی بود ، وجودی بی روح، سرد و بی حاصل.

I've been there, but I went.

من آنجا بودم، اما رفتم.

It's a bit like much Wenlock a monday afternoon.

کمی شبیه ونلاک یک بعدازظهر دوشنبه است.

It's, it's, it's about, it's, it reminded me of being on the surface of Mars.

این است، این است، در مورد است، آن است، من را به یاد بودن در سطح مریخ انداخت.

Might be what are you talking about now.

شاید الان در مورد چی حرف میزنی

I don't know but, but yes.

نمی دانم اما، اما بله.

What's, what's like the surface of Mars.

چه چیزی، چه چیزی شبیه سطح مریخ است.

What I think you felt with your thumb.

چیزی که فکر می کنم با انگشت شستت احساس کردی.

You just said

شما فقط گفتید

Mongolia is very barren, bleak, cold.

مغولستان بسیار بایر، تاریک، سرد است.

I wouldn't want to live there.

من نمی خواهم آنجا زندگی کنم.

Mr. Duncan, here's some of this. Yes, very few people.

آقای دانکن، در اینجا برخی از این موارد است. بله، افراد بسیار کمی هستند.

Yes, very few people. You are right.

بله، افراد بسیار کمی هستند. حق با شماست.

That seeker, I think you are referring to the number of people watching us at the moment.

آن سالک، فکر می‌کنم منظور شما تعداد افرادی است که در حال حاضر ما را تماشا می‌کنند.

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم.

Oh, I see.

I think it was a thing.

اوه می فهمم.

فکر کنم یه چیز بود

That's right. Yes.

درست است. آره.

But anyway, maybe we could move to Italy.

اما به هر حال شاید بتوانیم به ایتالیا برویم.

Italy?

ایتالیا؟

We could go there.

می توانستیم به آنجا برویم.

Well, don't want to be unkind to anybody living in Italy, but we always in the UK,

خوب، نمی‌خواهید با کسی که در ایتالیا زندگی می‌کند نامهربانی کنید، اما ما همیشه در بریتانیا هستیم،

they always paint Italy as being a country in chaos

آنها همیشه ایتالیا را به عنوان کشوری در هرج و مرج نشان می‌دهند

because of the number of elections that they will have in

به دلیل تعداد انتخاباتی که در

I don't think changes of leaders lot, but I don't think we have any.

آن برگزار می‌شود، فکر نمی‌کنم تغییراتی در آن ایجاد شود. رهبران زیادی وجود دارد، اما من فکر نمی‌کنم که هیچ کدام نداریم.

Well, that's the point I'm making, Mr. Juncker.

خب، این نکته ای است که من می گویم، آقای یونکر.

This is how Italy is always painted in the UK by politicians,

اینگونه است که ایتالیا همیشه در بریتانیا توسط سیاستمداران و

by the media as being a country in chaos.

رسانه ها به عنوان کشوری در هرج و مرج معرفی می شود.

They've always giving you elections

آنها همیشه به شما انتخابات داده اند

and fighting with the politicians, but we're just the same now.

و با سیاستمداران می جنگند، اما ما الان همینطوریم.

That's what we've turned into.

این چیزی است که ما به آن تبدیل شده ایم.

So no, I think we're worse.

پس نه، من فکر می کنم ما بدتر هستیم.

I think we're worse, actually. We're not.

من فکر می کنم ما در واقع بدتر هستیم. نبود.

We're not the same. We're worse.

ما مثل هم نیستیم ما بدتریم

Well, we are like, do you remember those banana republic

خوب، ما می گوییم، آن دیکتاتورهای جمهوری موزی

tinpot dictators that used to be around in the 1960s and 1970s?

را که در دهه های 1960 و 1970 وجود داشتند را به خاطر دارید؟

There were lots of them.

تعدادشان زیاد بود.

It's a bit like that now.

الان کمی اینطور شده.

We seem to be turning into one of those tinpot

به نظر می‌رسد که ما به یکی از آن کشتی‌های دیکتاتوری تبدیل می‌شویم

dictators ships where the leader is changed every every few days

که رهبر آن هر چند روز یک‌بار عوض می‌شود

and says moved to the Czech Republic.

و می‌گوید به جمهوری چک منتقل می‌شود.

The beer is good.

آبجو خوب است.

Oh, yes.

آه بله.

That said, yes, I might take up drinking.

گفت، بله، ممکن است مشروب بخورم.

Yes, it's going to be a country that's a neutral.

بله، کشوری خواهد بود که بی طرف است.

Uh, it well, I think Switzerland traditionally neutral isn't it.

اوه، خوب، من فکر می کنم سوئیس به طور سنتی خنثی نیست.

Is it. Yes.

آیا آن است. آره.

They always remain neutral in wars.

آنها همیشه در جنگ ها بی طرف می مانند.

So maybe we could go there. Except it's very expensive.

پس شاید بتوانیم به آنجا برویم. جز اینکه خیلی گرونه

Okay.

باشه.

I bet we could buy a nice watch.

شرط می بندم می توانیم یک ساعت خوب بخریم.

Couldn't we get a nice watch?

آیا نمی توانیم یک ساعت خوب بگیریم؟

Mm hmm.

مم هوم

Anybody in Switzerland watching is prepared to take us in if the worst happens.

هر کسی در سوئیس که تماشا می کند ، آماده است تا در صورت وقوع بدترین اتفاق، ما را با خود همراه کند.

I don't think.

من فکر نمی کنم.

I don't think Switzerland wants us.

من فکر نمی کنم سوئیس ما را بخواهد.

Well, no, we're not with our watches that are made in Lithuania.

خوب، نه، ما با ساعت های خود که در لیتوانی ساخته شده اند نیستیم.

Well? Well, is it invisible?

خوب؟ خوب، آیا نامرئی است؟

Well, do you know what I'm talking about?

خوب میدونی چی میگم؟

What are those watches?

آن ساعت ها چیست؟

Okay, Steve, you're just rambling. Well, go on, then.

باشه، استیو، تو فقط داری قاطی می کنی. خب ادامه بده پس

I'm trying to teach

دارم سعی

my missus.

میکنم به خانمم یاد بدم

Sorry, everyone.

Last week, by the way, last week.

ببخشید همه

اتفاقاً هفته گذشته، هفته گذشته.

Last Sunday, a brilliant livestream.

یکشنبه گذشته، یک پخش زنده درخشان.

Just. Just forget about this one.

فقط فقط این یکی را فراموش کن

I might delete this.

ممکنه اینو حذف کنم

Actually, I deleted.

راستش من پاک کردم

Or I may delete my channel at this rate.

یا ممکن است کانالم را با این نرخ حذف کنم.

So what do you to talk

پس چه کار می کنید که با

to them to say that we're talking about emojis.

آنها صحبت کنید تا بگویید که ما در مورد ایموجی ها صحبت می کنیم.

Don't I dare say what?

جرات ندارم بگم چی؟

What are we going to talk about today?

امروز قرار است در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟

What are we talking about?

ما در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟

Mr. Duncan? Carry on, then. Show another 100 emojis.

آقای دانکن؟ ادامه بده پس نمایش 100 ایموجی دیگر.

We're talking about

ما در مورد ایموجی ها صحبت می کنیم

emojis. The government.

. دولت.

Yeah. Poop. Here is the one.

آره مدفوع اینجا یکی است.

Here is the one that a lot of people recognise straight away.

در اینجا چیزی است که بسیاری از مردم بلافاصله آن را تشخیص می دهند.

Oh. Ooh, look at that.

اوه اوه، به آن نگاه کنید.

Nobody knows all about that.

هیچ کس همه چیز را در مورد آن نمی داند.

Who Claudia was

کلودیا کی بود

because she I noticed earlier you said that Claudia was cooking eggplant.

چون قبلا متوجه شدم که گفتی کلودیا در حال پختن بادمجان است.

Claudia knows all about this. Yes.

کلودیا همه چیز را در این مورد می داند. آره.

This is one of the this has been banned, by the way, has it?

این یکی از مواردی است که ممنوع شده است، اینطور نیست؟

Some countries.

برخی از کشورها.

I'm not joking.

شوخی نمی کنم.

People keep thinking I'm joking.

مردم مدام فکر می کنند که دارم شوخی می کنم.

This has now been banned in some countries.

این در حال حاضر در برخی از کشورها ممنوع شده است.

In some places. You are not allowed to post this.

در برخی مکان ها. شما مجاز به ارسال این مطلب نیستید.

Do you know why?

میدونی چرا؟

No, I've no idea.

نه، من هیچ نظری ندارم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

Because it represents a man's dingle dangle.

زیرا نشان دهنده آویزان شدن مرد است.

Right. It doesn't look anything like mine.

درست. اصلا شبیه مال من نیست

Thank goodness. But.

خدا را شکر. ولی.

But that is it. That.

اما همین است. که

So this this is used as as a

بنابراین از این به

as a way of representing

عنوان راهی برای نمایش

a man's dingle dangle penis.

آلت تناسلی مرده استفاده می شود.

No, don't say it. Don't say that.

نه نگو اینو نگو

I can say that.

می توانم این را بگویم.

It's a it's a medical term.

این یک اصطلاح پزشکی است.

Yes, there are lots of medical terms I'd like to use now.

بله، بسیاری از اصطلاحات پزشکی وجود دارد که من می خواهم در حال حاضر استفاده کنم.

So a man's dingle.

پس غوغای یک مرد.

Dingle would could be represented by this.

دینگل می تواند با این نشان داده شود.

Oh I think

اوه من فکر می

that's. Have you finished.

کنم این است. تمام کردی.

I don't know.

من نمی دانم.

Is there another one.

یکی دیگه هم هست

They normally come in threes. I do

آنها معمولاً سه تایی می آیند. من می گویم

make says it looks like he's

که به نظر می رسد او

can I just say it's funny

می تواند من فقط می گویم که خنده دار است

if your dingle Dingle looks like this you really do need medical attention straight away

اگر دینگل شما اینطور به نظر می رسد شما واقعاً فوراً به مراقبت پزشکی نیاز دارید

but apparently in some countries in some places there this is now not allowed.

اما ظاهراً در برخی کشورها در برخی مکان ها این کار اکنون مجاز نیست.

You can't use this emoji.

شما نمی توانید از این ایموجی استفاده کنید.

Do you know what is the worst emoji you can use?

آیا می دانید بدترین ایموجی که می توانید استفاده کنید چیست؟

The worst, the worst one.

بدترین، بدترین.

Now, in terms of being offensive, you make anything the worst one that you shouldn't use ever.

حالا، از نظر توهین آمیز بودن، شما هر چیزی را بدترین چیزی می کنید که هرگز نباید از آن استفاده کنید.

Are you going to use it anyway?

آیا به هر حال قصد استفاده از آن را دارید؟

I'm going to show you. Yes, but I'm just asking you first.

من به شما نشان خواهم داد. بله، اما من فقط اول از شما می پرسم.

I've no idea. It's thumbs up. Okay, it is.

من هیچ ایده ای ندارم. شست بالاست. باشه.

Yes, joking. Go. Right. The thumbs up.

بله شوخی برو درست. شست بالا.

The thumbs up emoji has now

اکنون شکلک شست بالا

been deemed

as offensive.

توهین آمیز تلقی شده است.

You're joking.

شوخی میکنی.

I wish I was joking.

کاش شوخی میکردم

I'm not joking.

شوخی نمی کنم.

I keep saying I'm not joking by the woke people.

من مدام می گویم مردم بیدار شوخی نمی کنم.

It is it is all to do with the fact that this can be seen as Patrick

همه اینها به این واقعیت مربوط می شود که می توان آن را

izing and demeaning.

تحقیر و تحقیر پاتریک دانست.

If you do it, if you give

اگر این کار را انجام دهید، اگر

that thumbs up emoji there, it is if you do it.

آن شکلک انگشت شست را در آنجا بدهید، اگر این کار را انجام دهید.

I haven't got one on the screen.

من روی صفحه نمایش ندارم.

I can't believe I haven't got one.

من نمی توانم باور کنم که من یکی را ندارم.

But there it is. We all know what it is.

اما آنجاست. همه ما می دانیم که چیست.

Apparently it's the one you should never use now because people get offended.

ظاهراً این همان چیزی است که اکنون هرگز نباید از آن استفاده کنید زیرا مردم آزرده می شوند.

They think it's patronising and demeaning.

آنها فکر می کنند که این حمایت و تحقیر است.

You are making the person feel awkward or embarrassed

شما در حال ایجاد احساس ناخوشایند یا خجالت در فرد

by it.

از آن هستید.

That's what's happening to the world too.

این چیزی است که برای جهان نیز اتفاق می افتد.

So anyone know what's happening to the world at the moment?

پس کسی می داند در حال حاضر چه اتفاقی در جهان می افتد؟

Everything is a bit weird. It is strange.

همه چیز کمی عجیب است. عجیب است.

But the thing is, it is the easy one to use, isn't it?

اما مسئله این است که استفاده از آن آسان است، اینطور نیست؟

It's there. It's right at the start.

آنجاست. درست در ابتدای کار است.

The trouble with emojis is I only tend to use the ones that are visible.

مشکل اموجی ها این است که من فقط از آنهایی استفاده می کنم که قابل مشاهده هستند.

I'm not going to search through them.

من قصد ندارم از طریق آنها جستجو کنم.

And the ones that come up first are the smiley face with the thumbs up and the cool one with the glasses.

و آنهایی که اول ظاهر می شوند، صورتک با شست بالا و باحال با عینک هستند.

So I can't be bothered.

بنابراین نمی توانم اذیت شوم.

So it is second one down from there.

پس از آن پایین دوم است.

Yes, but when you're on the one, you're on your phone, it comes up.

بله، اما زمانی که شما در یک گوشی هستید، شما در تلفن خود هستید، آن بالا می آید.

I think it's the first one that comes up for the second one.

فکر می کنم اولین موردی است که برای دومی مطرح می شود. اکنون اگر کلمه خاصی را تایپ

Predictive text will often suggest emojis to you now if you type in a certain word.

کنید، متن پیشگو اغلب به شما ایموجی پیشنهاد می کند .

So if you type love in a message automatically the

بنابراین اگر عشق را به صورت خودکار در پیامی تایپ

you can get rid of the keyboard that's trying to get rid of it.

کنید، می‌توانید از شر صفحه‌کلیدی که سعی در خلاص شدن از شر آن دارد خلاص شوید.

Yes, that's what I was trying to tell you.

بله، این چیزی بود که می خواستم به شما بگویم.

The I've learnt now that I can actually write text when we're on the livestream.

الان یاد گرفتم که وقتی در پخش زنده هستیم واقعاً می‌توانم متن بنویسم.

I've done this all these years and I didn't know I could actually do it.

من این کار را در تمام این سال ها انجام داده ام و نمی دانستم که واقعاً می توانم آن را انجام دهم.

I'm surprised you can write.

من تعجب کردم که می توانید بنویسید.

Well, I did have problems early actually putting putting words together

خوب، من در اوایل در کنار هم قرار دادن کلمات با هم مشکل داشتم، به

so that so just below the sleepy face there is the thumbs up and that is now bad.

طوری که درست زیر صورت خواب آلود ، انگشت شست به بالا وجود دارد و اکنون بد است.

It's a bad thing to use,

استفاده از این چیز بدی است،

but we haven't got to the worst of it yet

اما ما هنوز به بدترین آن نرسیده‌ایم

because the worst thing and this is something I've noticed

زیرا بدترین چیز و این چیزی است که من متوجه

and I'm sure you've noticed as well with emoji is thank you for it.

شده‌ام و مطمئن هستم که شما نیز با شکلک‌ها متوجه شده‌اید، از شما سپاسگزارم.

See Farai

lots of them is that

بسیاری از

I don't mind that's an endorsement of the live stream I don't mind the buy.

آنها را ببینید .

I love these.

من اینها را دوست دارم.

Please give me as many of these as you want because then YouTube

لطفاً هر تعداد از این موارد را که می خواهید به من بدهید زیرا

might actually start letting people see my stuff.

ممکن است YouTube واقعاً به مردم اجازه دهد مطالب من را ببینند.

Yes, Myra.

بله میرا

Thank you, Myra.

ممنون میرا

Instead of hiding it, we need lots of likes on these

به جای پنهان کردن آن، ما به تعداد زیادی لایک در این موارد نیاز داریم،

because that's this is all the algorithms thing that gets.

زیرا این همه چیز الگوریتمی است که می‌گیرد.

Mr. Duncan said more. Notice the technical term for it.

آقای دانکن بیشتر گفت. به اصطلاح فنی آن توجه کنید.

So the algorithm thing, please do like the live stream because it will help Mr.

بنابراین موضوع الگوریتم، لطفا پخش زنده را دوست داشته باشید زیرا به آقای دانکن کمک می کند

Duncan get noticed more.

بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

The worst thing about emojis

بدترین چیز در مورد ایموجی

is when people use them inappropriately.

ها زمانی است که مردم از آنها به طور نامناسب استفاده می کنند.

I'm not going to say too much, but we had a drama recently, didn't we?

من زیاد نمی گویم، اما اخیراً یک درام داشتیم، نه؟

I'm not going to say what it was, but we received a couple of messages and at the end

نمی‌خواهم بگویم که چه بود، اما ما چند پیام دریافت کردیم و در پایان

there were emojis, but the message was something

ایموجی‌هایی وجود داشت، اما پیام چیزی

very serious and quite unhappy.

بسیار جدی و کاملا ناخوشایند بود.

But I think sometimes using emojis is not a good idea

اما من فکر می کنم گاهی اوقات استفاده از ایموجی ها ایده خوبی نیست

because it looks as if maybe you are not being sincere.

زیرا به نظر می رسد که شاید شما صادق نیستید.

So I think the use of emojis can actually slowly

بنابراین من فکر می‌کنم استفاده از ایموجی‌ها می‌تواند به‌آرامی

make everyone seem insincere

همه را

instead of using them all the time just to use them

به‌جای استفاده همیشگی برای استفاده

occasionally, especially on Facebook.

گهگاهی، مخصوصاً در فیس‌بوک، غیرصادق جلوه دهد. افراد

Social media people will often just click the thumbs up,

رسانه های اجتماعی اغلب فقط روی انگشت شست کلیک می کنند،

whatever it is.

هر چه که باشد.

So maybe, maybe a person will say, Oh, I'm sorry.

بنابراین شاید، شاید یک نفر بگوید، اوه، متاسفم.

My my cat died yesterday.

گربه من دیروز مرد.

My lovely cat died.

گربه دوست داشتنی من مرد.

It was hit by a car and it died.

با ماشین برخورد کرد و مرد.

And then people underneath put thumbs up.

و سپس افراد زیر انگشت شست را بالا می‌برند.

But but they're just clicking it.

اما آنها فقط روی آن کلیک می کنند.

They're not thinking about the message.

آنها به پیام فکر نمی کنند.

They're just doing it automatically.

آنها فقط به طور خودکار این کار را انجام می دهند.

Is this because and I've noticed this TV on Facebook, which I rarely go on

آیا این به این دلیل است که و من متوجه این تلویزیون در فیس بوک شده ام، که به ندرت آن را دنبال می کنم

and you get text, you haven't got time to read

و برای شما پیامک دریافت می کنید، شما وقت ندارید متن های

everybody's texts, not everybody's messages.

همه را بخوانید، نه پیام های همه را.

So is that what people are doing?

پس آیا این همان کاری است که مردم انجام می دهند؟

Mr. Duncan said they're not even reading it.

آقای دانکن گفت که آنها حتی آن را نمی خوانند.

They're just responding because they think that they have to respond to be seen to be responding.

آنها فقط به این دلیل پاسخ می دهند که فکر می کنند باید پاسخ دهند تا دیده شوند تا پاسخ دهند.

Yeah. And I've noticed this at work.

آره و من این را در محل کار متوجه شده ام.

So instead of reading the message, they're just putting a thumbs up that they haven't even read the message

بنابراین به جای خواندن پیام، آنها فقط یک شست نشان می دهند که حتی پیام را اصلا نخوانده

at all because they don't want to read it because they haven't got time or can't be bothered.

اند زیرا نمی خواهند آن را بخوانند زیرا وقت ندارند یا نمی توانند اذیت شوند.

I would say haven't got time.

میگم وقت ندارم

And I used to notice this at work when we had our work,

و زمانی که کارمان را داشتیم،

the sales team that was in the eight of us. Okay.

تیم فروش که در هشت نفر بودیم، در محل کار متوجه این موضوع می‌شدم. باشه.

And we had a we had a WhatsApp group and so people would put a comment on

و ما یک گروه واتس اپ داشتیم و بنابراین مردم نظری در مورد آن می گذاشتند

and then suddenly everybody would reply to it and everybody would say,

و سپس ناگهان همه به آن پاسخ می دادند و همه می گفتند،

and you haven't got time to keep reading all these messages.

و شما زمانی برای خواندن همه این پیام ها ندارید.

So quite often the easiest thing to do is just like a thumbs up or or.

بنابراین اغلب ساده‌ترین کاری که می‌توان انجام داد، درست مانند یک یا به‌عنوان انگشت شست بالاست.

I used to do the cool with the glasses on

من قبلاً با عینک خنک می‌کردم

because you haven't got time to soak it all these months.

چون تو این چند ماه وقت نداری آن را خیس کنی .

Unless, of course, someone is saying that one of their parents

البته مگر اینکه یکی بگه دیشب یکی از پدر و مادرش

passed away last night and you go thumbs up.

فوت کرده و شما هم دمتون گرم.

But you have.

اما شما دارید.

But the thing is, when you're in a small group, a WhatsApp group, often you have to say something,

اما مسئله این است که وقتی در یک گروه کوچک، یک گروه واتس‌اپ هستید، اغلب باید چیزی بگویید،

because if you don't, people think that you're not engaged to kids when it's work.

زیرا اگر این کار را نکنید، مردم فکر می‌کنند که در زمان کار با بچه‌ها نامزد نیستید.

Oh, well, Steve and he hasn't replied to the message.

اوه، خوب، استیو و او به پیام پاسخ نداده است.

Or maybe he's not. Oh, what's wrong?

یا شاید او نیست. اوه، چه اشکالی دارد؟

And then suddenly, if you don't reply after an hour, you suddenly get someone to call you.

و سپس ناگهان، اگر بعد از یک ساعت پاسخ ندهید ، ناگهان از کسی می خواهید که با شما تماس بگیرد.

Are you all right, Steven?

حالت خوبه استیون؟

You you didn't.

تو که نکردی

You didn't see you on the on the WhatsApp group, right?

شما خود را در گروه WhatsApp ندیدید، درست است؟

Well, I'm busy, you idiot. Steve. Okay.

خب من سرم شلوغه احمق استیو باشه.

Yeah, it's just no scepticism.

بله، این فقط هیچ شک و تردیدی نیست.

It's knowing when to stop that.

این است که بدانیم چه زمانی باید آن را متوقف کنیم.

I understand we get it, we get it.

من می فهمم که ما آن را می گیریم، ما آن را دریافت می کنیم.

So quite often people will use these inappropriately.

بنابراین اغلب مردم از این موارد به طور نامناسب استفاده می کنند.

Maybe if a person is giving bad news, but the person replying

شاید اگر شخصی خبر بدی بدهد، اما فردی که پاسخ

will just click the like button even if the news is awful.

می‌دهد فقط روی دکمه لایک کلیک کند، حتی اگر خبر وحشتناک باشد.

All of my family were wiped out last night in a fire.

تمام خانواده ام دیشب در آتش سوزی از بین رفتند.

Thumbs up

smiley face because you haven't read the message and you are responding in an inappropriate manner,

به این دلیل که شما پیام را نخوانده اید و به شیوه ای نامناسب پاسخ می دهید

which is probably because you're sick to death of how much time does it take?

، ممکن است به این دلیل باشد که شما تا حد مرگ بیمار هستید و چقدر زمان می برد؟

This is why I don't go on Facebook.

به همین دلیل است که من در فیس بوک نمی روم.

I haven't got enough time in the day to constantly

من زمان کافی در روز ندارم

be reading messages about what people are doing.

که دائماً پیام‌هایی درباره کارهایی که مردم انجام می‌دهند بخوانم.

Okay, I just haven't got the time.

باشه من وقت ندارم

I just literally haven't got the time in my life to be doing it.

من فقط به معنای واقعی کلمه در زندگی ام زمانی برای انجام آن ندارم.

But I need to decide on what most treatment that needs to go on the move

اما من باید تصمیم بگیرم که چه بیشتر اقداماتی باید انجام شود

and which which angry letter or email should I send to my local MP?

و کدام نامه یا ایمیل عصبانی را باید به نماینده مجلس محلی خود ارسال کنم؟

Which plant shall I buy to?

از کدام گیاه بخرم؟

Make the new hedgerow and to do everything.

پرچین جدید را بسازید و همه چیز را انجام دهید.

This has been a problem though, so Steve is not very good at deciding things,

با این حال، این یک مشکل بوده است، بنابراین استیو در تصمیم

making decisions in that situation.

گیری و تصمیم گیری در آن موقعیت خیلی خوب نیست.

So I think the world of emojis, here they come.

بنابراین من فکر می کنم دنیای ایموجی ها به اینجا می رسند.

Look, there are so many of them.

ببینید، تعداد آنها بسیار زیاد است.

Look at all those emojis.

به همه آن ایموجی ها نگاه کنید.

Can you see any you recognise that there are quite a few.

آیا می توانید هر کدام را ببینید که تشخیص دهید تعداد کمی وجود دارد.

No, because I never go beyond the ones that are visible. Yes.

نه، زیرا من هرگز فراتر از آنهایی که قابل مشاهده هستند نمی روم. آره.

On, you know what, I'm sending a message.

میدونی چیه من دارم پیام میدم

There are only so many that are visible on the screen.

فقط تعداد زیادی از آنها روی صفحه قابل مشاهده هستند.

So I never go beyond ones that I can't see because I'm not going to spend 5 minutes

بنابراین هرگز از آنهایی که نمی توانم ببینم فراتر نمی روم زیرا قرار نیست 5 دقیقه

just trying to decide on an emoji so I can see

را صرف تصمیم گیری در مورد یک ایموجی کنم تا بتوانم ببینم

when that look that looks like a prawn.

چه زمانی آن نگاه شبیه به میگو است.

Has anyone ever used that emoji?

کسی تا حالا از اون ایموجی استفاده کرده؟

That's rude to me. Prawn emoji.

این برای من بی ادب است. ایموجی میگو.

And that looks very rude.

و این خیلی بی ادبانه به نظر می رسد.

It looks rather rude, but it isn't. It's it's it's a prawn.

نسبتاً بی ادبانه به نظر می رسد، اما اینطور نیست. این یک میگو است.

It looks like a prawn with who's getting excited.

به نظر می رسد که میگو با چه کسی هیجان زده می شود.

Okay, Steve, that's.

باشه، استیو، همینه.

It's very, uh, what's the word I'm looking for

خیلی، اوه،

if you just

joined us, by the way, this is the second attempt

اگر شما

به تازگی به ما ملحق شوید، به دنبال چه کلمه ای هستم، اتفاقاً، این دومین تلاش

at doing a live stream for Sunday, live

برای انجام یک پخش زنده برای یکشنبه، زنده

from England.

از انگلستان است.

Yes, right.

بله درسته.

Why is that funny?

چرا این خنده دار است؟

Where the laughing stock of the world, if you say if you say to somebody or something

جایی که مایه خنده دنیاست، اگر بگویید اگر به کسی یا چیزی بگویید

that are the laughing stock, it means everyone is laughing at you

که مایه خنده است، به این معنی است که همه به شما می خندند

and ridiculing you because they think you're stupid. Yes.

و شما را مسخره می کنند زیرا فکر می کنند شما احمقی هستید. آره.

Because you've done something stupid sometimes are right.

از آنجا که شما یک کار احمقانه انجام داده اید گاهی اوقات درست است.

Of course.

البته.

And in this case, sometimes, like

و در این مورد، گاهی اوقات، مانند

my nose is running, Mr.

آبریزش بینی من، آقای

Duncan will notice.

دانکن متوجه می شود.

You better hurry up and chase it.

بهتر است عجله کنید و آن را تعقیب کنید.

Did somebody have COVID early on the live stream with you commenting about somebody who might have had COVID?

آیا کسی در اوایل پخش زنده با نظر شما درباره فردی که ممکن است کووید داشته باشد، مبتلا به کووید بوده است؟

I think there's a lot of people in there wishing they had COVID just so they don't have to watch this.

من فکر می کنم افراد زیادی در آنجا هستند که آرزو می کنند ای کاش کووید داشتند فقط برای اینکه مجبور نباشند این را تماشا کنند.

A lot of people getting it the moment who have escaped it all this time.

بسیاری از مردم آن لحظه را دریافت می کنند که در تمام این مدت از آن فرار کرده اند.

I've got two people I know

من دو نفر را دارم که می

who never got COVID.

شناسم هرگز کووید نگرفته اند.

Yeah.

And suddenly they've got it now.

آره

و ناگهان آنها آن را در حال حاضر دریافت کرده اند.

They thought they'd escaped and they're getting it.

آنها فکر می کردند که فرار کرده اند و دارند آن را می گیرند.

Lots of people thought they'd escaped it.

بسیاری از مردم فکر می کردند که از آن فرار کرده اند.

Suddenly getting it.

ناگهان آن را دریافت کرد.

Uh, yes.

اوه، بله

That's good.

خوبه.

Any more emojis, Mr. Duncan? Oh, any more emojis?

آیا ایموجی دیگری دارید، آقای دانکن؟ اوه، ایموجی دیگری دارید؟

Oh, we're going to give people a timescale about when we're going to go.

اوه، ما به مردم یک جدول زمانی در مورد اینکه چه زمانی قرار است برویم، ارائه خواهیم کرد.

No, we better not.

نه، بهتر است نباشیم.

Because if we do that, people might go, yes.

زیرا اگر این کار را انجام دهیم، مردم ممکن است بروند، بله.

If we say we're going, then people will leave.

اگر بگوییم می‌رویم، مردم می‌روند.

We're not going to have them again.

ما دیگر آنها را نخواهیم داشت.

We will just suddenly disappear like we did earlier.

ما مانند گذشته ناگهان ناپدید خواهیم شد.

Could be 30 seconds.

میتونه 30 ثانیه باشه

It might be another half an hour. I don't know what happened today.

شاید نیم ساعت دیگه باشه نمیدونم امروز چی شد

Something really bad happened today.

امروز واقعا اتفاق بدی افتاد.

It went completely wrong.

کاملا اشتباه پیش رفت.

The connexion broke and then the computer restarted.

اتصال قطع شد و سپس کامپیوتر دوباره راه اندازی شد.

Then I couldn't go, Mr. Duncan.

بعد من نتونستم برم آقای دانکن.

I couldn't get anything connected.

من نتوانستم چیزی را وصل کنم.

So this is part two.

بنابراین این قسمت دوم است.

I don't know how it's going to work out later,

نمی‌دانم بعداً چگونه کار می‌کند،

but I'm sure you will find this a bit too live streams to watch.

اما مطمئن هستم که این جریان‌های زنده را برای تماشا کردن پیدا خواهید کرد.

Too few lucky people. But

افراد خوش شانس خیلی کم اما

that's a good one.

این یکی خوب است.

Very tense.

My boss got really angry with me this morning.

خیلی پرتنش

امروز صبح رئیسم با من خیلی عصبانی شد.

He kept shouting and cursing.

مدام فریاد می زد و فحش می داد.

At least an hour after a while my habits kicked in

حداقل یک ساعت بعد از مدتی عادت های من شروع شد

and at one point I said, You're right, honey.

و یک لحظه گفتم: درست می گویی عزیزم.

Oh, in that you mean the boss is wife?

اوه، منظورت این است که رئیس همسر است؟

Although, although the V tested, say, my boss, he kept shouting,

اگرچه، اگرچه V، مثلاً رئیس من را آزمایش کرد، او مدام فریاد می زد،

Yes, sir, maybe you are involved in a homosexual relationship.

بله قربان، شاید شما درگیر یک رابطه همجنس گرا هستید.

Maybe.

Yeah, maybe. Nothing wrong with that.

شاید.

آره شاید ایرادی نداره

Nothing wrong with that.

ایرادی نداره

Don't knock it until you've tried it. Yes,

تا زمانی که آن را امتحان نکرده اید، آن را نکوبید. بله،

but anyway, there we. It was funny.

اما به هر حال، ما اینجا هستیم. بامزه بود.

Maybe she maybe my boss was angry at me this morning and complained

شاید او شاید امروز صبح رئیسم از دست من عصبانی بوده و

she instead of he.

به جای او از او شکایت کرده است.

So if you are telling the joke as a male and you want it

بنابراین اگر به عنوان یک مرد این جوک را می‌گویید و می‌خواهید طوری

to appear as if it's your wife, you would say she are not he.

به نظر برسد که گویی همسر شماست، می‌گویید که او نیست.

Unless of course you are happily

مگر اینکه با خوشحالی

to a nice man

از یک مرد خوب لذت

and you live together

ببرید و

in a beautiful house with white picket fences.

در خانه ای زیبا با نرده های سفید با هم زندگی کنید.

I think Test has just been inclusive. Yeah.

من فکر می‌کنم تست به تازگی فراگیر شده است. آره

Inclusive of all possible relationships.

شامل همه روابط ممکن است.

All of them.

همه آنها.

All possible interactions.

تمام تعاملات ممکن

All shapes and sizes. You know, the flag.

همه شکل ها و اندازه ها. میدونی پرچم

The flag has all of the colours.

پرچم همه رنگ ها را دارد.

Now there are some colours that don't even exist on the flag.

حالا رنگ هایی وجود دارد که حتی روی پرچم هم وجود ندارد.

Now it's all them. Every single.

حالا همه آنها هستند. تک تک.

Every single colour is lumped together.

تک تک رنگ ها با هم ترکیب شده اند.

We're all together in a big happy

ما همه با هم در یک گروه شاد بزرگ هستیم

group.

.

Mm hmm. Yes.

مم هوم آره.

Right.

Emojis, right. Don't count.

درست.

ایموجی ها، درست است. حساب نکن

Oh, okay. Yeah.

اوه، باشه آره

Have you any more to surprises?

آیا چیز دیگری برای سورپرایز دارید؟

Why does. Why would you think I had more? I don't know.

چرا. چرا فکر می کنید من بیشتر داشتم؟ من نمی دانم.

Because I suppose the one we've been using today quite a lot is this like this one.

از آنجا که من فکر می کنم یکی از ما امروز بسیار استفاده می کنیم مانند این است.

See that one to describe lib?

آن یکی را برای توصیف lib ببینید؟

What is going on in politics in the UK?

در بریتانیا در سیاست چه می گذرد؟

Well, no, it's not necessarily anything.

خوب، نه، لزوماً چیزی نیست.

So anything that a person thinks is a pile poop, that's all I'm saying.

بنابراین هر چیزی که یک فرد فکر می کند مدفوع انبوهی است، این تنها چیزی است که من می گویم.

I'm not using the real word.

من از کلمه واقعی استفاده نمی کنم.

Don't use the real word for goodness sake.

از کلمه واقعی به خاطر خیر استفاده نکنید.

Please don't.

لطفا این کار را نکنید.

Don't use the real words.

از کلمات واقعی استفاده نکنید

I won't do not whatever you do.

من هر کاری که شما بکنید انجام نمی دهم.

Do you mean the one beginning with F or the one beginning with S well, f?

منظورتون اونی که با F شروع میشه یا اونی که با S شروع میشه خوب f؟

Yeah. Well, clearly, this is.

آره خوب، واضح است، این است.

This is a pile of poop. Hmm.

این یک انبوه مدفوع است. هوم

Well, the word beginning with F would be the sort of technical.

خب، کلمه‌ای که با F شروع می‌شود، نوعی فنی است.

Oh, I see. Oh, yes. And I use that.

اوه می فهمم. آه بله. و من از آن استفاده می کنم.

No one's using that word anyway, but can I use it now?

به هر حال کسی از آن کلمه استفاده نمی کند، اما آیا می توانم اکنون از آن استفاده کنم؟

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

That's one that a lot of people use when they want to show that something is awful.

این یکی از مواردی است که بسیاری از مردم وقتی می خواهند نشان دهند چیزی وحشتناک است از آن استفاده می کنند.

But there is another one and I couldn't find it.

اما یکی دیگر وجود دارد و من آن را پیدا نکردم.

There is another one, Steve, that has flies buzzing around it.

یکی دیگر به نام استیو وجود دارد که مگس ها در اطرافش وزوز می کنند.

There are some flies around it,

چند مگس در اطراف آن وجود دارد

which is my favourite, but I couldn't find it.

که مورد علاقه من است، اما نتوانستم آن را پیدا کنم.

But I know it exists somewhere.

اما من می دانم که در جایی وجود دارد.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

We call that the poop emoji

ما آن را ایموجی مدفوع می نامیم زیرا این شکلک

because it's a it's a poop with a smiley face, but it's so friendly.

مدفوع با صورتک است، اما بسیار دوستانه است.

Who would have ever imagined that society

چه کسی تا به حال تصور می کرد که

would one day have a smiling piece of poop

جامعه روزی یک تکه مدفوع خندان را

as an icon that is being used around the world?

به عنوان نمادی داشته باشد که در سراسر جهان از آن استفاده می شود؟

Wasn't there a character on the American cartoon series, South Park?

آیا در سریال کارتونی آمریکایی ، پارک جنوبی، شخصیتی وجود نداشت؟

Who was it like a friendly piece of poop?

چه کسی مثل یک تکه مدفوع دوستانه بود؟

That, of course, was Mr.

البته آقای

Hanky at it? Yes.

هانکی در این کار بود؟ آره.

Oh, oh, oh.

اوه اوه اوه.

Beatrice now has a bad signal.

بئاتریس اکنون سیگنال بدی دارد.

So we we, you know, we feel your pain. Yes.

بنابراین ما، می دانید، درد شما را احساس می کنیم. آره.

It's not us, but not this time.

ما نیستیم، اما این بار نه.

I've just checked my signal.

من به تازگی سیگنال خود را بررسی کردم.

It is 100% okay.

100% اشکالی نداره

Fancy pants.

شلوار فانتزی.

Very nice.

بسیار خوب.

Thank you, Beatrice.

And look to seeing you again next week. Yep.

متشکرم، بئاتریس.

و به امید دیدار دوباره شما در هفته آینده. بله

And hopefully we will have no technical difficulties whatsoever.

و امیدوارم هیچ مشکل فنی نداشته باشیم.

Thank you, Beatrice, for watching us today.

از شما متشکرم، بئاتریس، که امروز ما را تماشا کردید.

It's been a strange one because, well, first all, we were on for around

خیلی عجیب بود چون اولاً ما حدود

33 minutes and then the signal disappeared.

33 دقیقه روشن بودیم و سپس سیگنال ناپدید شد.

Everything went off, and I had to spend a long time repairing it.

همه چیز خاموش شد و مجبور شدم مدت زیادی را صرف تعمیر آن کنم.

Then we came back and it started.

بعد برگشتیم و شروع شد.

And then it's up until this point here now.

و سپس آن را تا این نقطه در اینجا در حال حاضر.

So this now is still the same live stream

بنابراین این هم‌اکنون همان پخش زنده‌ای است

that we had to restart earlier.

که باید قبلاً دوباره راه‌اندازی می‌کردیم.

So this is it. It's still still here.

خوب پس اینه. هنوز اینجاست.

Now this and those those words

حالا این و آن حرف

that I'm saying now and those and those words and these words.

هایی که الان می گویم و آن حرف ها و این حرف ها.

So this is now live. We've caught up

بنابراین این اکنون زنده است. ما در بریتانیا گرفتار شده ایم

in the UK.

.

Steve. I'm fine. I'm fine.

استیو من خوبم. من خوبم.

Yes. Sadly, we don't have time

آره. متأسفانه وقت

to talk about hard and easy.

نداریم در مورد سخت و آسان صحبت کنیم.

We don't have time to do that.

ما برای این کار وقت نداریم.

We didn't have time last week and we don't have time this week either.

هفته گذشته وقت نداشتیم و این هفته هم وقت نداریم.

Are the emojis for hard and easy?

آیا ایموجی ها سخت و آسان هستند؟

I wish there were.

کاش وجود داشت.

Well, maybe thumbs up and thumbs down.

خوب، شاید شست بالا و پایین.

You see, we could probably use those easy,

می بینید، ما احتمالاً می توانیم از آن آسان و

hard.

سخت استفاده کنیم.

So maybe that's it.

پس شاید همین باشد.

Maybe that's when you're typing in your phone.

شاید این زمانی است که شما در حال تایپ کردن در گوشی خود هستید.

Certain words. Sometimes the emojis come up, don't they?

کلمات معین گاهی اوقات ایموجی ها بالا می آیند، اینطور نیست؟

That's it.

I meant predictive text will now actually show the emojis.

خودشه.

منظورم این بود که متن پیشگو اکنون در واقع ایموجی ها را نشان می دهد.

If you put love, a little heart will come up.

اگر عشق را بگذاری، یک قلب کوچک بالا می آید.

If you put if you put poop, if you put poop, you know what comes up.

اگر مدفوع بگذاری، اگر مدفوع بگذاری، می‌دانی چه می‌شود.

And it said to save you having to scroll through.

و می‌گفت برای نجات شما از اسکرول کردن.

How many emojis are there altogether?

در کل چند ایموجی وجود دارد؟

There are assistants, thousands.

دستیار وجود دارد، هزاران.

So are they all available? On my device?

پس آیا همه آنها در دسترس هستند؟ در دستگاه من؟

On my communication device?

در دستگاه ارتباطی من؟

They probably are on your communication device and

آنها احتمالاً در دستگاه ارتباطی شما هستند و

I've stopped using them really now because it's sort of,

من واقعاً در حال حاضر استفاده از آنها را متوقف کرده‌ام، زیرا به نوعی،

oh, do you need to use an emoji really.

اوه، آیا واقعاً نیاز به استفاده از ایموجی دارید.

Everyone's going, by the way?

اتفاقاً همه می روند؟

Yes. Well, they probably think we're going.

آره. خوب، آنها احتمالا فکر می کنند که ما می رویم.

Well, I think Claudia is going.

خوب، من فکر می کنم کلودیا می رود.

Yeah.

آره

Because where Beatrice is going, things to do, places to go.

زیرا جایی که بئاتریس می‌رود، کارهایی که باید انجام داد، مکان‌هایی برای رفتن.

I am going as far as we have to go.

من تا جایی که باید برویم می روم.

I'm thinking about hungry actually.

من در واقع به گرسنگی فکر می کنم.

Yeah.

آره

Well, well, it is 25 hours for eggplant emoji.

خوب، خوب، برای ایموجی بادمجان 25 ساعت است.

It's made me feel we've had. Really?

این باعث شد من احساس کنم که داشته ایم. واقعا؟

Are you sure? Yes.

مطمئنی؟ آره.

Oh, yes.

آه بله.

Nick Trump said the eggplant was obviously for hard. Yes.

نیک ترامپ گفت که بادمجان به وضوح برای سفت است. آره.

And we know it bears a strong resemblance to a certain person's anatomy.

و ما می دانیم که شباهت زیادی به آناتومی یک فرد خاص دارد.

Yes, a man's a man's Dingley dangly.

بله، دینگلی مرد است.

Well, Tomic said it looked very much like his because a little bit of events on the livestream

خوب، تومیک گفت که خیلی شبیه اوست، زیرا کمی رویدادها در پخش زنده

did it?

Yes. I didn't know that you missed that.

این کار را انجام دادند؟

آره. نمیدونستم از دستت در رفته

You see, I'm paying attention.

میبینی حواسم هست

Did we have some drama today?

آیا امروز درام داشتیم؟

Not really, but a little bit of mild offence,

نه واقعاً، اما کمی توهین خفیف،

which could have escalated into a massive argument that didn't work.

که می‌توانست به یک بحث بزرگ تبدیل شود که کارساز نبود.

Well, that's the problem.

خب مشکل همینه

That's why no one watches, because we need more more interaction.

به همین دلیل است که هیچ کس تماشا نمی کند، زیرا ما به تعامل بیشتری نیاز داریم.

You see, we need more violence, more fighting, because that's that's

ببینید، ما به خشونت بیشتر، جنگ بیشتر نیاز داریم، زیرا به

why people watch live streams and videos on YouTube.

همین دلیل است که مردم پخش‌های زنده و ویدیوهای YouTube را تماشا می‌کنند.

That's what it's all about these days.

این همان چیزی است که این روزها در مورد آن است.

You've got to have confrontation.

باید تقابل داشته باشی

You've got to have people disagreeing and fighting and scratching each other.

باید افرادی را داشته باشید که با هم اختلاف نظر داشته باشند و با هم دعوا کنند و یکدیگر را خراش دهند.

I don't agree with that.

من با آن موافق نیستم.

Oh, I'm going to write something that.

اوه، من قصد دارم چیزی بنویسم که

We stay on for another 5 minutes, a bit like you and I can tell everybody

ما 5 دقیقه دیگر روشن می مانیم، کمی شبیه شما و من می توانم به همه

about how I'm treating the moss in my grass, my lawn.

بگویم که چگونه با خزه های چمن، چمن خود رفتار می کنم.

Have you been asked about it? No.

آیا از شما در مورد آن سوال شده است؟

No one's asked about your moss now.

نه. در حال حاضر از کسی در مورد خزه شما سوالی نشده است.

Okay, then I think it's safe to say that no one is interested.

خوب، پس فکر می کنم می توان گفت که هیچ کس علاقه ای ندارد.

I am ordering Moss.

من به ماس سفارش می دهم.

Are you interested in hearing about Mr.

آیا شما علاقه مند به شنیدن در مورد

Steve's moss? Yes.

خزه های آقای استیو هستید؟ آره.

Uh, and if so,

اوه، و اگر چنین است،

if have a problem with moss, how do you treat it?

اگر مشکلی با خزه دارید، چگونه آن را درمان می کنید؟

Is there something wrong with your grass? Yes.

مشکلی در چمن شما وجود دارد؟ آره.

And that, you know, can you be accused being a murderer?

و اینکه، می دانید، آیا می توان به شما متهم شد که یک قاتل هستید؟

If you go out with chemicals, spray them on your lawn and kill them off?

اگر با مواد شیمیایی بیرون می روید، آنها را روی چمن خود اسپری کنید و آنها را از بین ببرید؟

Yeah.

آره

Personally, I'm using

من شخصاً از سولفات آهن استفاده می کنم

iron sulphate you could call it are other methods.

که می توان آن را روش های دیگری نامید.

You could call it lawn aside.

می توانید آن را چمنزار کنار بگذارید.

Yes. Lawns if you kill if you kill your grass,

آره. اگر چمن‌ها را بکشید، اگر علف‌هایتان را بکشید،

you could call it lawn aside.

می‌توانید آن را چمنزار کنار بگذارید.

But I don't want to kill the grass as I would pronounce it.

اما من نمی‌خواهم علف‌ها را آنطور که می‌گویم بکشم.

You say grass. I say grass. Yes,

شما می گویید چمن. من می گویم علف. بله،

I. Because I'm posher than you.

من. چون من از تو شیک ترم.

Okay.

باشه.

So, you know, if you want to be posh, don't say grass.

بنابراین، می دانید، اگر می خواهید شیک باشید، نگویید علف.

Say grass. Right.

بگو چمن. درست.

Okay. Okay.

باشه. باشه.

But it doesn't matter as long as people can understand you, which is what you're always say, Mr.

اما تا زمانی که مردم می توانند شما را درک کنند، مهم نیست، چیزی که شما همیشه می گویید، آقای

Duncan. Well, I never have any complaints.

دانکن. خب من هیچ وقت شکایتی ندارم.

Long as people can understand what you're saying, that's all that matters.

تا زمانی که مردم می توانند آنچه شما می گویید را بفهمند، این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

The most important thing of all is that people understand you.

مهمترین چیز این است که مردم شما را درک کنند.

Yes. You're saying?

آره. شما می گویید؟

Well, I don't know if people are really interested in learning

خوب، من نمی دانم که آیا مردم واقعاً علاقه مند هستند که در

about how I'm treating the moss in public.

مورد نحوه رفتار من با خزه در ملاء عام یاد بگیرند.

I'm not reading the most riveting of subjects know.

من جذاب ترین موضوعات را نمی خوانم.

Most of today's subjects, by the way, have not been very interesting.

اتفاقاً اکثر سوژه های امروز چندان جالب نبوده اند.

Something is riveting, by the way. We better say that.

اتفاقاً چیزی پرچرب است. بهتر است این را بگوییم.

If something is riveting, yes, it means it is keeping your attention firmly acting.

اگر چیزی پرچین است، بله، به این معنی است که توجه شما را به طور محکم در حال عمل نگه می دارد.

You can't stop watching. You are riveted.

شما نمی توانید از تماشا کردن دست بردارید. شما پرچ شده اید.

So it to note the thing that is used quite often in construction,

بنابراین باید به چیزهایی که اغلب در ساخت و ساز استفاده می شود، توجه داشته باشید،

quite often things that are made of metal, they usually use small.

اغلب چیزهایی که از فلز ساخته شده اند، معمولاً کوچک استفاده می کنند.

They look like but they're not.

شبیه هستند اما نیستند.

They are actually things that are pressed and flattened

آنها در واقع چیزهایی هستند که فشرده و مسطح

and they use the joining metal together.

می شوند و از فلز اتصال به یکدیگر استفاده می کنند.

They put.

قرار دادند.

Yes, they are called rivet.

بله به آنها پرچ می گویند.

Rivet rivets. Yes.

پرچ های پرچ. آره.

And you you sort of sort of bang them in one end and then flat and then other end.

و شما به نوعی آنها را در یک سر و سپس صاف و سپس انتهای دیگر میکوبید.

And the two bits of metal are then.

و دو بیت فلز هستند پس از آن.

Or you can weld them I suppose.

یا می توانید آنها را جوش دهید.

But yes, I mean maybe that's where the world comes from.

اما بله، منظورم این است که شاید دنیا از آنجا می آید.

Being riveted to something you fixed place a fixed.

پرچ شدن به چیزی که ثابت کردید جای ثابتی دارد.

You can't you know you can't take your eyes off just like this livestream. Yes.

شما نمی توانید بدانید که نمی توانید مانند این پخش زنده چشمان خود را بردارید. آره.

People are riveted on Mr.

مردم در

Duncan's live stream by Olga because they cannot everyone's going that either way.

جریان پخش زنده آقای دانکن توسط اولگا هیجان زده می شوند زیرا نمی توانند همه به این سمت بروند.

So in that case, I think it's probably time for us to go.

بنابراین در آن صورت، فکر می‌کنم احتمالاً زمان آن فرا رسیده است که برویم.

They definitely can't take their eyes away from this.

آنها قطعا نمی توانند چشم خود را از این موضوع بردارند.

The most of the eyes aren't even watching.

بیشتر چشم ها حتی تماشا نمی کنند.

I think.

من فکر می کنم.

So we've got our love, lovely Laura viewers that stayed with us

بنابراین، ما بینندگان دوست داشتنی لورا را داریم که در

during the downtime when Mr.

خلال تعطیلات زمانی که آقای

Duncan had.

دانکن داشت همراه ما بودند.

We had a few problems with the connexion and you stayed on.

ما با اتصال چند مشکل داشتیم و شما ادامه دادید.

And we thank you very much for that.

و از این بابت از شما بسیار سپاسگزاریم.

Our lovely Laura viewers who every week are here watching. Yes.

بینندگان دوست داشتنی لورا ما که هر هفته اینجا هستند و تماشا می کنند. آره.

Hoping that we'll actually say something interesting.

به امید اینکه واقعاً چیز جالبی بگوییم.

One day it will happen one day.

یک روز یک روز این اتفاق خواهد افتاد.

One day you will be rewarded.

یک روز به شما پاداش داده خواهد شد.

I thought last week's live stream was really good.

من فکر کردم پخش زنده هفته گذشته واقعاً خوب بود.

So if you want to see a good live stream last week was good.

بنابراین اگر می خواهید یک پخش زنده خوب ببینید هفته گذشته خوب بود.

It was a good one last week. So watch it again.

هفته پیش خوب بود پس دوباره تماشاش کن

Don't watch this, but watch last week's it was

این را تماشا نکنید، اما هفته گذشته را تماشا

it was really good Tom I since to stay why

کنید، واقعا خوب بود تام من از آنجایی که ماندم چرا

I'm almost talking to no one at the moment.

در حال حاضر تقریباً با کسی صحبت نمی‌کنم.

There are more people surrounding us in houses,

افراد بیشتری در خانه ها ما را احاطه کرده اند،

so there are people watching this live stream.

بنابراین افرادی هستند که این پخش زنده را تماشا می کنند.

If you haven't already, I will say again, please do like the live stream.

اگر قبلا این کار را نکرده اید، دوباره می گویم، لطفا پخش زنده را لایک کنید.

Although I'm not sure that 50 likes would make much difference anyway, but at least please do it anyway.

اگرچه مطمئن نیستم که 50 لایک به هر حال تفاوت زیادی داشته باشد، اما حداقل لطفاً این کار را انجام دهید.

You can't get likes from people who aren't watching.

شما نمی توانید از افرادی که تماشا نمی کنند لایک بگیرید.

Unfortunately, that would be good though.

متأسفانه، این خوب خواهد بود.

It would be nice if you could get from people who are not watching

خوب است اگر بتوانید از افرادی که تماشا

because then we could get millions of likes.

نمی کنند دریافت کنید زیرا در این صورت می توانیم میلیون ها لایک دریافت کنیم.

But you have to be watching too.

اما شما هم باید تماشا کنید.

Like, unfortunately, yeah, it's coming up to half past.

مثل اینکه، متأسفانه، بله، به نیمه گذشته رسیده است.

Where were we then?

آن موقع کجا بودیم؟

We were down about ten, 15 minutes, so we've actually done more than we usually would.

ما حدود ده، 15 دقیقه از کار افتاده بودیم، بنابراین در واقع بیشتر از حد معمول انجام داده ایم.

Everything.

همه چيز.

It's a bit like what people say when they have an accident.

این کمی شبیه چیزی است که مردم هنگام تصادف می گویند.

It's like everything is in slow motion.

انگار همه چیز در حرکت آهسته است.

And that's what happened today when I was trying to repair the Internet connexion

و این همان چیزی است که امروز اتفاق افتاد که من سعی کردم اتصال اینترنت و کامپیوتر را تعمیر کنم

and the computer and everything stopped working

و همه چیز از کار افتاد

and it felt as if I was moving in slow motion.

و احساس می کردم که در حرکت آهسته حرکت می کنم.

Everything around me was

همه چیز در اطراف من

going very slow

بسیار کند پیش می رفت،

I want

من می خواهم

to add

stuff like

چیزهایی مانند آن را اضافه کنم

that is a bit like that.

که کمی شبیه آن است.

Oh God, catch my breath and

خدایا نفسم بگیر و

catch my breath.

نفسم بگیر.

Well, I don't know what that was. Sorry about that.

خوب، من نمی دانم آن چه بود. از این بابت متاسفم.

I don't know if I say yeah.

نمیدونم بگم آره

Amelia Lopez. Hello, Amelia.

آملیا لوپز. سلام آملیا

Hello.

Amelia says we're having an interesting we think you were having such an interesting conversation.

سلام.

آملیا می‌گوید ما یک گفتگوی جالب داریم، فکر می‌کنیم که شما یک گفتگوی جالب داشتید.

When you use a variety of words, the audience can increase

وقتی از کلمات متنوعی استفاده می کنید ، مخاطب می تواند

their vocabulary have vocabulary.

دایره لغات خود را افزایش دهد و دایره لغات خود را افزایش دهد.

You can't say the words. Well, that's an idea.

شما نمی توانید کلمات را بگویید. خوب، این یک ایده است.

That's ironic vocabulary.

این واژگان کنایه آمیز است.

So the word you can't say is vocabulary.

بنابراین کلمه ای که نمی توانید بگویید واژگان است.

Yes. Okay.

آره. باشه.

That's correct.

این درست است.

And Anna is going by.

و آنا دارد می گذرد.

Anna?

آنا؟

Yes, Tom. Well, we've tried all this.

بله، تام. خوب، ما همه اینها را امتحان کرده ایم.

It doesn't work.

این کار نمی کند.

Well, Michael, I think you meant content.

خب، مایکل، فکر کنم منظورت محتوا بود.

Yes. Anyway, yeah, we don't know how it works.

آره. به هر حال، بله، ما نمی دانیم چگونه کار می کند.

We've given up. Really.

ما تسلیم شدیم واقعا

We're just very thankful that you make your content every week.

ما فقط از اینکه هر هفته محتوای خود را تولید می کنید بسیار سپاسگزاریم.

Thank you, Mac. Make your content better.

متشکرم، مک. محتوای خود را بهتر کنید

Thank.

ممنون

Can I just say thank you, Tom, for that.

آیا می توانم فقط بگویم از شما تشکر می کنم، تام، برای آن.

I needed that word of and courage.

من به آن کلمه و شجاعت نیاز داشتم.

Maybe that boost today, didn't you?

شاید امروز آن تقویت شد، نه؟

That there is nothing worse than telling someone

اینکه هیچ چیز بدتر از این نیست که به کسی بگویی

to make something they're doing better.

کاری را که در حال انجامش است بهتر بساز.

Because what you're saying is the thing you're doing now is rubbish,

زیرا آنچه شما می گویید کاری است که اکنون انجام می دهید آشغال است،

but it's good enough for you and that's all that matters.

اما به اندازه کافی برای شما خوب است و این تمام چیزی است که اهمیت دارد.

That's okay too.

این هم اشکالی ندارد.

Say, can I just say YouTube is not just about videos.

بگویید، آیا می توانم بگویم یوتیوب فقط در مورد ویدیوها نیست.

It isn't.

این نیست.

It's a it's a complex world

این یک دنیای پیچیده است

where people who appear to be popular

که در آن افرادی که به نظر محبوب

or famous

یا مشهور

are actually there for a reason quite.

هستند، در واقع به دلایلی در آنجا هستند.

Often they have other people helping them, or maybe there is money involved, or maybe there are

اغلب آنها افراد دیگری دارند که به آنها کمک می کنند، یا ممکن است پولی در کار باشد، یا شاید

people behind the scenes who are paying

افرادی در پشت صحنه هستند که

for that person to be put forward and promoted on the site.

برای معرفی و تبلیغ آن فرد در سایت هزینه می کنند.

So don't forget that we don't do any of that.

پس فراموش نکنید که ما هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهیم.

We don't do any promotion.

ما هیچ تبلیغی انجام نمی دهیم

We don't put money into having ourselves

ما برای اینکه خودمان

put all around the sites, mainly because we can't afford it.

را در همه جای سایت بگذاریم، پول نمی‌گذاریم، عمدتاً به این دلیل که توان مالی آن را نداریم.

It's only us.

فقط ما هستیم

It's Mr.

این

Steve and me that suits.

من و آقای استیو هستیم که مناسب است.

But we don't have a team of people here.

اما ما اینجا تیمی از مردم نداریم.

We don't have people behind the scenes controlling all of this.

ما افرادی در پشت صحنه نداریم که همه اینها را کنترل کنند.

It's me.

منم.

I have to take care of everything.

من باید مراقب همه چیز باشم.

I have to take care of the computer.

من باید از کامپیوتر مراقبت کنم.

I have to take care of all of the technical stuff.

من باید مراقب تمام مسائل فنی باشم.

Me And sometimes Mr.

من و گاهی آقای

Steve comes along and he talks about things.

استیو می آید و در مورد چیزهایی صحبت می کند.

I'm going to look into all this, Mr.

من همه اینها را بررسی می کنم، آقای

Duncan, and see if there's anything I can do to help you.

دانکن، و ببینم آیا کاری می توانم برای کمک به شما انجام دهم.

I am sick and tired of it. Yeah, but anyway, Mr.

حالم بهم میخوره و ازش خسته شدم بله، اما به هر حال، آقای

Negative. And I'm not being negative.

منفی. و من منفی نگر نیستم

I just. That's not negative.

من فقط. این منفی نیست.

That's just an opinion.

این فقط یک نظر است.

But it's true.

اما این حقیقت دارد.

That's what happens when someone says you need to stick out.

این همان چیزی است که زمانی اتفاق می افتد که کسی می گوید شما باید کنار بیایید.

I tried that once and I got arrested perhaps you

من یک بار آن را امتحان کردم و دستگیر شدم،

perhaps if you kept sharing that eggplant emoji every week, that would get you noticed.

شاید اگر هر هفته آن شکلک بادمجان را به اشتراک بگذارید، توجه شما را جلب می کرد.

Mr. Duncan I think this one is your eggplant out every week on live stream and you will get noticed.

آقای دانکن فکر می کنم این بادمجان شما هر هفته در پخش زنده پخش می شود و مورد توجه قرار خواهید گرفت.

Okay, then.

So if I get my if I, if I get my eggplant and wave it around, that's it.

باشه پس

پس اگر اگر من را به دست بیاورم، اگر بادمجانم را بگیرم و آن را به اطراف تکان دهم، همین است.

Maybe.

شاید.

Maybe someone will notice me.

شاید کسی متوجه من شود.

You will definitely stick out, Mr. Duncan. Definitely.

آقای دانکن مطمئناً از این کار خارج خواهید شد. قطعا.

Thank you. Especially if it looks like that.

متشکرم. به خصوص اگر اینطور به نظر برسد.

Yes. Yeah, that's it.

آره. درسته خودشه.

If you're Dingli dangly looks like that, you are in a lot of trouble.

اگر شما Dingli به نظر می رسد مانند آن، شما در بسیاری از مشکلات.

I think so. My risk preparing lunch.

من هم اینچنین فکر میکنم. خطر من آماده کردن ناهار.

As we know a lot of people prepare while they're watching us

همانطور که می دانیم بسیاری از مردم در حالی که ما را تماشا می کنند آماده می شوند

and we are quite happy to entertain you while you're doing that.

و ما بسیار خوشحالیم که در حین انجام این کار شما را سرگرم می کنیم.

Yes, of course.

بله حتما.

We always like to know what you're cooking, but whatever you are doing, wherever you are going,

ما همیشه دوست داریم بدانیم شما در حال آشپزی هستید، اما هر کاری که انجام می دهید، هر کجا که می روید،

whoever you are seeing, I hope it will be an enjoyable

هر کسی را که می بینید، امیدوارم

moment of time.

لحظات لذت بخشی باشد.

Wouldn't that be nice? Steve if it was, it would be lovely.

آیا این خوب نیست؟ اگر استیو بود، خیلی دوست داشتنی بود.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So are we going to take time?

پس آیا قرار است وقت بگذاریم؟

I think we are going, yes.

فکر کنم میریم آره

Let's go now.

حالا بریم

I'm hungry.

My hips are aching. We're going for 2 hours. Poor Mr.

من گرسنه ام

باسنم درد میکنه 2 ساعت میریم بیچاره آقای

Steve and his aching joints. Yes,

استیو و مفاصل دردناکش. بله

I think I'm going downhill, Mr.

، آقای دانکن فکر می کنم دارم به سراشیبی می روم

Duncan.

.

But you know, you.

اما شما می دانید، شما.

There's a clue you're old.

سرنخی هست که پیر شدی

That is the clue. Yes.

سرنخ همین است. آره.

And everything's falling apart.

و همه چیز در حال فروپاشی است

Anything made in 1961 has either fallen pieces

هر چیزی که در سال 1961 ساخته شده است یا تکه‌های افتاده است

or is in the ground or on the scrap heap.

یا در زمین یا روی تپه‌های قراضه است.

Even to make something is dinner. So which one are you?

حتی درست کردن چیزی شام است. پس شما کدام یک هستید؟

What are you eating? We want to know what you were eating.

چی میخوری؟ ما می خواهیم بدانیم شما چه می خوردید.

What was eating?

چی می خورد؟

What are you eating? Tarmac.

چی میخوری؟ آسفالت.

What have you got on your plate?

چه چیزی در بشقاب خود دارید؟

What are you eating?

چی میخوری؟

Tarmac, please tell us.

آسفالت لطفا به ما بگویید.

My best mate and Myra.

بهترین همسر من و میرا.

What are you preparing for? Your lunch?

برای چه چیزی آماده می شوید؟ ناهار شما؟

We want to know. What are you cooking?

ما میخواهیم بدانیم. چی می پزی؟

Don't just say you're preparing lunch.

فقط نگویید که در حال آماده کردن ناهار هستید.

You've got to tell us what it is.

شما باید به ما بگویید آن چیست.

You must know we need a list. We need a menu.

باید بدانید که ما به یک لیست نیاز داریم. به منو نیاز داریم

That by thought was What's going on?

که با فکر بود چه خبر است؟

My voice there is going by Louis.

صدای من در آنجا توسط لویی می رود.

I know.

میدانم.

You know it's bad when Louis is going by Louis. Yep.

میدونی وقتی لویی کنار لویی میره خیلی بد میشه. بله

I know Louis is probably going to cook something.

من می دانم که لویی احتمالاً می خواهد چیزی بپزد.

We are now officially awful.

ما الان رسما افتضاح هستیم.

We've done it.

ما آن را انجام داده ایم.

Yes, thanks to a great job, says Palmira

پالمیرا و توماس می‌گوید: بله، به لطف یک کار عالی

and Thomas.

.

Veggies and potatoes.

سبزیجات و سیب زمینی.

Well, that sounds nice.

خوب، به نظر خوب می رسد.

Potatoes?

Do you mean chips maybe you are having chips?

سیب زمینیها؟

یعنی چیپس ممکنه چیپس بخوری؟

Is it fish chips?

آیا این چیپس ماهی است؟

It's fish and chips, isn't it? And peas.

این ماهی و چیپس است، اینطور نیست؟ و نخود فرنگی.

That's what it is. Fish chips.

همین است. چیپس ماهی.

Fish and chips and peas.

ماهی و چیپس و نخود.

That's what it is.

همین است.

Is that what they.

آیا این همان چیزی است که آنها

When you say potatoes, you mean chips is not what they have in the Netherlands.

وقتی می گویید سیب زمینی، منظورتان این است که چیپس آن چیزی نیست که در هلند دارند.

Netherlands style. Very healthy dish.

سبک هلندی ظرف بسیار سالم.

I imagine it's, uh, garnished

من تصور می کنم، اوه،

with a tulip on the side.

با یک لاله در کنارش تزئین شده است.

Right again.

Put the kettle on, Mr. Duncan.

بازم درسته

کتری را بگذار، آقای دانکن.

I'm going to make a decision.

من تصمیم میگیرم

I'm very bad at making decisions. Thank you, Steve.

من در تصمیم گیری بسیار بد هستم. متشکرم، استیو.

Now, making the decision that I'm going

حالا، تصمیم گرفتم که

my was preparing roast vegetables with rice and tofu.

بروم، سبزیجات کبابی را با برنج و توفو آماده کردم.

Ooh, I don't like tofu. It's disgusting.

اوه، من توفو دوست ندارم. آن نفرت انگیز است.

A huge hug to us.

یک آغوش بزرگ برای ما

I don't like tofu.

من توفو دوست ندارم

I'm not I'm not saying that people who like tofu should not like it,

من نمی گویم کسانی که توفو دوست دارند نباید آن را دوست داشته باشند،

but I'm saying it is disgusting for its phrase, having salad.

اما می گویم به خاطر عبارتش، خوردن سالاد، نفرت انگیز است .

Mara's having very healthy food going on here.

مارا در اینجا غذای بسیار سالمی دارد.

Myra is having

tofu with rice and vegetables, which I'm sure is delicious.

میرا

توفو با برنج و سبزیجات میخوره که مطمئنم خوشمزه است.

Mr. Duncan It's delicious. It sounds good to me.

آقای دانکن خوشمزه است. به نظر من خوب است.

It's having it's broccoli, cauliflower, carrots and potato chips.

این شامل کلم بروکلی، گل کلم، هویج و چیپس سیب زمینی است.

Very healthy.

خیلی سالم.

Very healthy.

خیلی سالم.

Yeah. Okay.

آره باشه.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

I'm going to gorge on some chocolate.

من می خواهم شکلات بخورم.

Steve is going to eat chocolate because we need comfort food after today.

استیو قرار است شکلات بخورد زیرا ما بعد از امروز به غذای راحتی نیاز داریم.

Well, I don't like comfort food.

خب من غذای راحتی دوست ندارم.

I've decided to eat healthily.

تصمیم گرفتم سالم غذا بخورم

I'm so surprised. 70.

من خیلی تعجب کردم. 70.

Very healthy.

بسیار سالم.

Lots of you. Healthy.

بسیاری از شما. سالم.

Very healthy.

خیلی سالم.

Yeah. Oh, very healthy. Out there. Yes. Well done.

آره اوه خیلی سالم بیرون وجود دارد. آره. آفرین.

Thumbs up. You are.

شست بالا. شما هستید. صادقانه بگویم،

It's not the sort of meal I would expect to make to eat, to be honest.

آن نوع وعده غذایی نیست که من انتظار داشته باشم برای خوردن درست کنم.

Oh, okay.

Well, fish and chips.

اوه، باشه

خوب، ماهی و چیپس.

No, no, it's not fish and chips. It's very healthy.

نه، نه، این ماهی و چیپس نیست. خیلی سالم است

All sorts of mixture of broccoli, cauliflower, carrots, potatoes.

انواع مخلوط کلم بروکلی، گل کلم، هویج، سیب زمینی.

Uh, so, yeah, I expected junk food.

اوه، پس، آره، انتظار غذای ناسالم را داشتم.

Anyway, there you go. Yeah.

به هر حال، شما بروید. آره

I'm always surprised by.

من همیشه تعجب می کنم.

By what people say on the lives particularly stomach,

با آنچه مردم می گویند در زندگی به خصوص معده،

but right never fanciful, fun and laughs.

اما حق هرگز خیالی، سرگرم کننده و خنده.

It's all good fun.

این همه سرگرم کننده است.

At the end of the day, no one actually cares.

در پایان روز، هیچ کس واقعاً اهمیت نمی دهد.

And one day we'll all meet up and have a good laugh.

و یک روز همه همدیگر را ملاقات خواهیم کرد و کلی می خندیم.

60 years from now, we will always hope we'll all be dead so it won't matter.

60 سال بعد، ما همیشه امیدواریم که همه بمیریم تا مهم نباشد.

So just have for some of us a lot sooner than that.

پس فقط برای بعضی از ما خیلی زودتر از آن وقت داشته باشید.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

Thank you, Mr. Duncan.

ممنون آقای دانکن

Thank you, Mr. Stewart.

متشکرم، آقای استوارت.

For being here and I shall enjoy looking forward to seeing you all again next.

برای اینکه اینجا هستم و من از منتظر دیدن مجدد همه شما در آینده لذت خواهم برد.

Well, enjoy looking forward. Yes. Okay.

خوب، از نگاه کردن به آینده لذت ببرید. آره. باشه.

If it makes you happy, do it.

اگر شما را خوشحال می کند، آن را انجام دهید.

The lovely cows. Very nice.

گاوهای دوست داشتنی بسیار خوب.

It's time to say good bye.

وقت خداحافظی است.

If you've enjoyed this, whatever it was,

اگر از این لذت بردید، هر چه که بود،

I'm back with you on Wednesday from 2 p.m.

من چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر با شما هستم.

UK time with you on Wednesday Mr.

وقت بریتانیا با شما در چهارشنبه، آقای

Steve might be with us.

استیو ممکن است با ما باشد.

I'm not sure to be honest.

مطمئن نیستم صادق باشم.

I don't know. He hasn't said. He hasn't told me.

من نمی دانم. او نگفته است. او به من نگفته است.

So I might be here on Wednesday by myself. Mr.

پس شاید خودم چهارشنبه اینجا باشم.

Steve might also be with you.

ممکن است آقای استیو نیز با شما باشد.

Does it make any difference?

آیا این تفاوتی هم ایجاد می کند؟

I am thinking not. Thank you for watching.

من فکر نمی کنم. ممنون که تماشا کردید

There are two parts to this live stream.

این پخش زنده دو بخش دارد.

The first half an hour and then this

نیم ساعت اول و

after our slight technical difficulty.

بعد از کمی مشکل فنی ما.

Thanks for watching c Wednesday.

با تشکر از تماشای c چهارشنبه.

Have a good week. Enjoy the rest of your day.

هفته خوبی داشته باشید. از باقی روز لذت ببر.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of the English language.

این آقای

دانکن در زادگاه زبان انگلیسی است.

Shall I do it again?

دوباره انجامش بدم؟

Okay, I'll do it one more time.

باشه یه بار دیگه انجامش میدم

In England

در انگلستان

saying

thanks for watching C on Wednesday and of course, until the next time we meet here.

برای تماشای C در روز چهارشنبه و البته تا دفعه بعد که اینجا ملاقات می کنیم تشکر می کنم.

You know what's coming next.

میدونی بعدش چی میشه

Yes, you do...

بله،

ta ta for now.

فعلاً... تا تا.