Learn English with Misterduncan. Full English 32 - What is trial and error? What is a frill?

Hi everybody and welcome to what can only be described as a video language lesson posted

سلام به همه و به آنچه که فقط می توان آن را به عنوان یک درس زبان ویدیویی

on the internet. Coming to you from the birthplace of… the author AA Milne, who wrote the stories

در اینترنت توصیف کرد خوش آمدید. از زادگاه… نویسنده AA Milne که

of Winnie the Pooh and his various animal friends, plus his human companion; Christopher Robin.

داستان‌های وینی پو و دوستان حیوانی مختلف او را به همراه همدم انسانی‌اش نوشت. کریستوفر رابین.

Did you know that Christopher Robin was a real person? In fact he was AA Milne’s son.

آیا می دانستید که کریستوفر رابین یک شخص واقعی بود؟ در واقع او پسر AA Milne بود.

England is also the birthplace of…the English language, which is why we are all

انگلستان همچنین زادگاه… زبان انگلیسی است، به همین دلیل است که همه ما

here today. So without any more small talk or jibber jabbering, let’s get on with

امروز اینجا هستیم. بنابراین، بدون هیچ صحبت کوچک یا جبر، بیایید به

today’s Full English lesson, which will start…right…

درس انگلیسی کامل امروز بپردازیم، که از همین الان شروع خواهد شد

now!

!

Do you ever find yourself with your head in the clouds? Do you ever drift off into another world?

آیا تا به حال خود را با سر در ابرها پیدا کرده اید؟ آیا تا به حال به دنیای دیگری می روید؟

Sometimes it is very easy to become distracted by a thought, especially when you

گاهی اوقات بسیار آسان است که با یک فکر منحرف شوید، به خصوص زمانی

are in need of some sort of escape. To daydream is to drift away from reality. You float off

که به نوعی فرار نیاز دارید. رویاپردازی به معنای دور شدن از واقعیت است.

to another dimension, another time, another place…or both. A happy memory that you are

به بعد دیگر، زمانی دیگر، مکانی دیگر... یا هر دو شناور می شوید. خاطره شادی که می خواهید

keen to relive might send you into a daydream. Something that you hope will be, or a place

دوباره آن را زنده کنید، ممکن است شما را به رویاپردازی تبدیل کند. چیزی که امیدوارید باشد، یا مکانی

you would like to visit can become part of that daydream. The most vivid daydreams tend

که دوست دارید از آن بازدید کنید، می تواند بخشی از آن رویا باشد. واضح‌ترین رویاها

to be the things that have already happened. A nice memory that you enjoy reliving over

معمولاً چیزهایی هستند که قبلاً اتفاق افتاده است. یک خاطره خوب که از زنده کردن آن بارها

and over in your mind can really cheer you up. A daydream can be fantastic, outlandish,

و بارها در ذهن خود لذت می برید، واقعاً می تواند شما را خوشحال کند. یک رویا می تواند خارق العاده، عجیب،

weird and wonderful. Your daydream might visualise a life of wealth, fame, or immense power.

غریب و شگفت انگیز باشد. رویای شما ممکن است زندگی سرشار از ثروت، شهرت یا قدرت بسیار زیاد را تجسم کند.

To daydream is to fantasise, you drift away, you go off to another place, you are miles away,

رویاپردازی یعنی خیال پردازی، دور می شوی، به جای دیگری می روی، فرسنگ ها دورتر هستی،

albeit in your imagination. We might say that a person who daydreams a lot often

هر چند در تصوراتت. ممکن است بگوییم فردی که زیاد رویاپردازی می کند،

has their head in the clouds. A daydream can be described as a flight of fantasy.

اغلب سرش در ابرها است. یک رویا را می توان به عنوان پروازی از خیال توصیف کرد.

Daydreaming is not necessarily a bad thing, as quite often it can lead to a moment of inspiration.

خیال پردازی لزوما چیز بدی نیست، زیرا اغلب اوقات می تواند منجر به لحظه ای الهام شود.

Do you ever daydream? What do you daydream about?

آیا تا به حال خیال پردازی می کنید؟ در مورد چه چیزی خیال پردازی می کنی؟

You memory can play tricks on you. You might be at work doing something mundane, when all

حافظه شما می تواند شما را فریب دهد. ممکن است در حال انجام کاری پیش پا افتاده باشید، که

of a sudden a memory pops into your head. It might be a random moment from your past.

ناگهان خاطره ای در ذهن شما ظاهر می شود. ممکن است یک لحظه تصادفی از گذشته شما باشد.

Something that has left an impression on you might simply pop up in your head. You might

چیزی که روی شما تاثیر گذاشته است ممکن است به سادگی در ذهن شما ظاهر شود. ممکن

have a flashback. A moment in the present can send you back in time. A certain sound

است فلش بک داشته باشید. یک لحظه در زمان حال می تواند شما را به گذشته بازگرداند. یک صدا

or smell from your childhood that occurs in the present can transport you back to your

یا بوی خاص از دوران کودکی شما که در زمان حال رخ می دهد می تواند شما را به

younger years. Sometimes the memories consist of unhappy events and moments we would rather forget.

سال های جوانی منتقل کند. گاهی اوقات خاطرات شامل اتفاقات و لحظات ناراحت کننده ای است که ترجیح می دهیم فراموش کنیم.

Looking back on your life experiences is normal. You reminisce, you reflect,

نگاه کردن به تجربیات زندگی‌تان طبیعی است. شما به یاد می آورید، فکر می کنید،

You consider what occurred by remembering the events that went before. As we get older,

آنچه را که رخ داده است با یادآوری وقایع قبل در نظر می گیرید. با بزرگتر شدن،

As we get older, our distant memories become more precious. Your memories make you the person you are,

با بزرگتر شدن، خاطرات دورمان با ارزش تر می شوند. خاطرات شما را به فردی تبدیل می کند که هستید،

they are your individual experiences that are an irreplaceable part of you.

آنها تجربیات فردی شما هستند که بخشی غیرقابل جایگزین از شما هستند.

Here are two words that look similar, but have different meanings. The words are ‘frill’

در اینجا دو کلمه وجود دارد که شبیه به هم هستند، اما معانی متفاوتی دارند. کلمات "فریل"

and ‘thrill’. Firstly, the word ‘frill’, with a ‘F’ means an attractive addition

و "هیجان" هستند. اولاً، کلمه "فریل" با "F" به معنای افزودنی

or decoration. You make something look more appealing by adding ‘frills’. You might

یا تزئین جذاب است. با افزودن «زخم» چیزی را جذاب‌تر نشان می‌دهید. ممکن است

see a frill on a woman’s dress or skirt. You might add frills to a pair of curtains,

روی لباس یا دامن یک زن زواید ببینید. ممکن است به یک جفت پرده زواید اضافه کنید

so as to make then stand out more. So something that makes an item seem more appealing is

تا بیشتر به چشم بیاید. بنابراین چیزی که باعث می‌شود یک آیتم جذاب‌تر به نظر برسد،

a frill. In business you might see ‘frills’ being added to a particular type of service.

فریبندگی است. در کسب و کار ممکن است مشاهده کنید که "زواید " به نوع خاصی از خدمات اضافه شده است.

“This hotel is worth staying at just for the frills.’’

«این هتل ارزش اقامت در آن را صرفاً برای تفریح ​​دارد.

The extravagant services added to something can be described as ‘frills’. Of course the opposite can also be true.

» خدمات فوق‌العاده اضافه شده به چیزی را می‌توان به عنوان «زیبا» توصیف کرد. البته برعکس آن نیز می تواند صادق باشد.

If a business wants to cut costs or make something more affordable then they might take away

اگر یک کسب‌وکار می‌خواهد هزینه‌ها را کاهش دهد یا چیزی مقرون به صرفه‌تر بسازد، ممکن است زواید را از بین ببرد

the frills. A basic service without the unnecessary comforts or luxury can be described as 'no frills'

. یک سرویس اولیه بدون امکانات رفاهی یا تجملی غیر ضروری را می توان به عنوان "بدون زواید"

“The air ticket to France is very cheap, but it comes with no frills.”

توصیف کرد .

You are getting the basic flight with nothing added as a bonus. A basic service is a ‘no frills service'

شما پرواز اولیه را بدون هیچ چیز به عنوان پاداش دریافت می کنید. یک سرویس اولیه یک «خدمات بدون حاشیه» است،

Then there is the word ‘Thrill’, which can be either a noun adjective

سپس کلمه «هیجان» وجود دارد که می تواند یک صفت اسمی

or verb. Something that makes you feel a sudden rush of excitement can be described as a ‘thrill’.

یا فعل باشد. چیزی که باعث می شود شما احساس هیجان ناگهانی کنید را می توان به عنوان "هیجان" توصیف کرد.

“It was a thrill to see BTS in concert last night.”

دیدن BTS در کنسرت دیشب هیجان انگیز بود.

“I was thrilled to be asked to speak at the seminar."

"از اینکه از من خواسته شد در سمینار صحبت کنم بسیار هیجان زده شدم.

The sudden rush of excitement is a thrill. You feel the thrill.

" هجوم ناگهانی هیجان یک هیجان است. شما هیجان را احساس می کنید.

Your breathing becomes deeper, your heart might suddenly start racing. You are feeling the thrill.

نفس شما عمیق تر می شود، ممکن است قلب شما ناگهان شروع به تپیدن کند. شما هیجان را احساس می کنید

The thing that gives you the thrill is ‘thrilling’, such as a thrilling fairground ride,

. چیزی که به شما می دهد. you the thrill «هیجان‌انگیز» است، مانند یک سواری هیجان‌انگیز در نمایشگاه،

a thrilling movie, or a thrilling expedition. The thrilling thing is the thrill.

یک فیلم هیجان‌انگیز، یا یک سفر هیجان‌انگیز . چیز هیجان‌انگیز هیجان است.

The thrill is what you get from the thing that is thrilling you. An excited looking person can appear thrilled.

هیجان زده به نظر می رسد.

“The smile on his face told me that he was thrilled to be here.”

"لبخند روی صورتش به من گفت که از حضورش در اینجا هیجان زده است."

So as a noun, ‘thrill’ names the feeling. As a verb, you cause a person to feel thrilled

بنابراین، به عنوان یک اسم، "هیجان" احساس را نام می برد. به عنوان یک فعل، باعث می شود فرد احساس هیجان کند

and as an adjective, a person can appear thrilled. So there you have it…‘frill’ and ‘thrill’;

و به عنوان یک صفت، فرد می تواند هیجان زده به نظر برسد.

two similar looking words, with very different meanings.

کلمات به ظاهر، با معانی بسیار متفاوت .

Here’s an interesting phrase that you might hear when discussing new ideas or ventures.

در اینجا یک عبارت جالب وجود دارد که ممکن است هنگام بحث درباره ایده‌ها یا سرمایه‌گذاری‌های جدید بشنوید

The phrase is ‘trial and error’. This phrase means to try many different ways of

. عبارت "آزمایش و خطا" است. این عبارت به این معنی است که راه‌های مختلف انجام کاری را امتحان کنید

doing something until you find the best method, or the one that works for you. A trial and

تا زمانی که بهترین روش را پیدا کنید، رویکرد آزمون و

error approach is often used in R and D, Which means ‘research and development’;

خطا اغلب در تحقیق و توسعه استفاده می‌شود که به معنای «تحقیق و توسعه» است؛

this is a means by which experimentation is carried out to determine the best course of action to take.

این وسیله‌ای است که به وسیله آن آزمایش‌ها برای تعیین بهترین اقدام انجام می‌شود

This is often done when designing a new product. The trial and error principle

. اغلب هنگام طراحی یک محصول جدید انجام می شود. اصل آزمون و خطا

is used in general life too. The way we learn as children quite often uses this trial and

در زندگی عمومی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. روشی که ما در کودکی یاد می گیریم اغلب از این روش آزمون و

error method. From learning to walk, to learning to drive a car, the trial and error principle

خطا استفاده می کند. از یادگیری راه رفتن تا یادگیری رانندگی ماشین، آزمایشی و اصل

is often occurring, even if you are not aware of it. When you start off doing something,

خطا اغلب رخ می دهد، حتی اگر شما از آن آگاه نباشید . وقتی شروع به انجام کاری می‌کنید،

whether it is a new pursuit, or a radical plan to design something innovative,

خواه این یک پیگیری جدید باشد، یا یک برنامه رادیکال برای طراحی چیزی نوآورانه،

then there is a good chance that ‘trial and error’ will be the route you will take to achieving

آنگاه احتمال زیادی وجود دارد که «آزمایش و خطا » مسیری باشد که برای رسیدن

your goal. The ‘trial’ is the work involved and the ‘error’ relates to the mistakes

به هدف خود در پیش خواهید گرفت. "آزمایش" کار درگیر است و "خطا" مربوط به اشتباهاتی است

you will make on the way.

که در راه مرتکب خواهید شد.

It’s now time to take a look at another ‘buzzword’. A buzzword is a word or phrase

اکنون زمان آن فرا رسیده است که نگاهی به یک "کلمات رایج" دیگر بیاندازیم. کلمه ی عمومی کلمه یا عبارتی است

that is popular during a certain period, or is frequently used. Today’s buzzword is…‘establishment’.

که در یک دوره ی معینی رایج است یا به طور مکرر مورد استفاده قرار می گیرد. شعار امروزی… "تاسیس" است.

The word ‘establishment’ as a mass noun means the action of establishing something

لغت «تأسیس» به عنوان اسم جمعی به معنای عمل ایجاد چیزی

or being established. To establish something means to create something with the intention

یا ایجاد شدن است. ایجاد چیزی به معنای ایجاد چیزی به

of putting it in place. A set of rules or laws can be established. A group or company

قصد قرار دادن آن است. مجموعه ای از قوانین یا قوانین را می توان وضع کرد. می توان یک گروه یا شرکت

can be established or set up. The governing body, which enforces power over society

ایجاد یا راه اندازی کرد. هیأت حاکمه که قدرت را بر جامعه اعمال می کند

is often referred to as ‘the establishment’. A large business organization or a public

، اغلب به عنوان «تاسیس» نامیده می شود. یک سازمان تجاری بزرگ یا یک

institution can be referred to as an establishment. An influential group within a certain profession

مؤسسه عمومی را می توان یک مؤسسه نامید. یک گروه با نفوذ در یک حرفه

or area of activity is often referred to as a type of establishment.

یا حوزه فعالیت خاص اغلب به عنوان یک نوع تأسیس شناخته می شود.

“The medical establishment will not like these new healthcare plans.”

"سازمان پزشکی این طرح های جدید مراقبت های بهداشتی را دوست ندارد."

A religious group that has a system of rules

یک گروه مذهبی که دارای نظام احکام

and directives that have been organized by law is an establishment.

و دستوراتی است که به موجب قانون سازماندهی شده است، یک نهاد است.

We often refer to it as the church establishment.

ما اغلب از آن به عنوان تأسیس کلیسا یاد می کنیم.

The word ‘establish’ derives from Latin and literally means ‘make firm'.

کلمه "تاسیس" از لاتین گرفته شده و در لغت به معنای "استوار کردن" است.

It is true that the English language can be quite confusing, especially when it comes

درست است که زبان انگلیسی می تواند بسیار گیج کننده باشد، به خصوص وقتی صحبت

to pronunciation. Good examples of this occurrence are the words – ‘lose’ and ‘loose’

از تلفظ می شود. نمونه‌های خوب این اتفاق عبارت‌اند از: «از دست دادن» و «لست»

‘chose’ and ‘choose’. Firstly the word ‘lose’ means to mislay something.

«انتخاب» و «انتخاب». اولاً کلمه «از دست دادن» به معنای گمراه کردن چیزی است.

It describes the sudden loss of an item or person. The spelling of ‘lose’ often causes

از دست دادن ناگهانی یک مورد یا شخص را توصیف می کند. املای "از دست دادن" اغلب در مورد انگلیسی

confusion for many when it comes to written English. The word ‘chose’ is used in the

نوشتاری برای بسیاری باعث سردرگمی می شود . کلمه "انتخاب" در

past tense, as something that has been chosen. You chose it.

زمان گذشته به عنوان چیزی که انتخاب شده است استفاده می شود. شما آن را انتخاب کردید.

"I chose this dress yesterday whilst out shopping."

"من این لباس را دیروز هنگام خرید انتخاب کردم."

So despite the similar spelling, the words ‘lose’ and ‘chose’

بنابراین، با وجود املای مشابه ، کلمات "از دست دادن" و "انتخاب"

are pronounced very differently. Then we have ‘loose’ and 'choose’.

بسیار متفاوت تلفظ می شوند. سپس "لست" و "انتخاب" داریم.

Firstly the word ‘loose’ means a state of slackness or free movement.

اولاً کلمه "شل" به معنای حالت سستی یا حرکت آزاد است.

“I have a loose tooth, I should go to the dentist I guess.”

من یک دندان لق دارم، حدس می زنم باید به دندانپزشک بروم.

Then there is ‘choose’, which describes the action of making a selection.

سپس "انتخاب" وجود دارد که عمل انتخاب را توصیف می کند.

You select something. You choose an item.

شما چیزی را انتخاب کنید. شما یک مورد را انتخاب می کنید.

“I will CHOOSE my wedding dress tomorrow." (sorry about the error)

"من فردا لباس عروسی خود را انتخاب خواهم کرد." (با عرض پوزش بابت خطا)

It’s worth remembering that while ‘chose’ and ‘choose’ are related,

لازم به یادآوری است که اگرچه "انتخاب" و "انتخاب" به هم مرتبط هستند، "

‘lose’ and ‘loose’ are not, thus proving that the English language

از دست دادن" و "گشاد" با هم مرتبط نیستند، بنابراین ثابت می کند که زبان انگلیسی

can sometimes be a very confusing thing indeed.

گاهی اوقات می تواند واقعاً یک چیز گیج کننده است.

Sadly we have come to the end of another Full English lesson. It’s time to cut you loose,

متأسفانه ما به پایان یک درس کامل انگلیسی دیگر رسیدیم . وقت آن است که شما را از دست بدهید،

but I hope you will not lose that lovely smile on your face. Feel free to choose my channel

اما امیدوارم آن لبخند دوست داشتنی را از دست ندهید . در صورت تمایل کانال من را به

as your place to learn English. I hope in the future you will feel that you chose well.

عنوان مکان خود انتخاب کنید. انگلیسی بیاموزید امیدوارم در آینده احساس کنید که خوب انتخاب کرده اید.

Don’t forget to subscribe right now and make sure you have your notifications activated,

فراموش نکنید که همین الان مشترک شوید و مطمئن شوید که اعلان های خود را فعال

so you will never miss another one of my English lessons; be it live or recorded. This is Misterduncan

کرده اید تا هرگز یکی دیگر از درس های انگلیسی من را از دست ندهید ، چه زنده و چه ضبط شده این Misterduncan

in England saying thanks for watching, enjoy your English studies, see you again soon and of course...

در انگلستان است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم، از مطالعه انگلیسی خود لذت ببرید، به زودی دوباره شما را می بینم و البته...

ta ta for now.

تا تا در حال حاضر.