Patiently waiting for Mr Steve to come back from his walk - LIVE

Where is Mr. Steve?

آقای استیو کجاست؟

Where has he gone?

کجا رفته؟

He's gone for a little.

او برای کمی رفته است.

Wander

up there somewhere,

در جایی پرسه بزن،

and I'm waiting in the garden patiently for him to return.

و من در باغ صبورانه منتظر بازگشت او هستم.

But where is he?

اما او کجاست؟

He's been such a long time, and I'm waiting here patiently.

او خیلی وقت است و من اینجا صبورانه منتظرم.

In fact, I became so restless.

در واقع من خیلی بی قرار شدم.

Restless. I like that word.

بی قرار. من آن کلمه را دوست دارم.

If you become restless, it means you become agitated. It.

اگر بی قرار می شوید، به این معنی است که آشفته می شوید. آی تی.

You can't stop moving around.

شما نمی توانید از حرکت در اطراف دست بردارید.

You can't stop thinking about the thing you are waiting for.

شما نمی توانید از فکر کردن به چیزی که منتظرش هستید دست بردارید.

Maybe you are waiting for a person to return

شاید منتظر برگشتن یک نفر هستید

back.

.

Like me at the moment, that's what I'm doing.

مثل من در حال حاضر، این کاری است که من انجام می دهم.

You see, I'm in the garden at the moment.

می بینید، من در حال حاضر در باغ هستم.

It's a boiling hot day and I don't know why.

این یک روز گرم است و نمی دانم چرا.

It is absolute la.

لا مطلق است.

I mean, it's gorgeous.

یعنی عالیه

Don't get me wrong, I'm not going to complain

اشتباه نکنید، من شکایت نمی کنم،

because a lot of people are at the moment, they are all complaining about the weather.

زیرا بسیاری از مردم در حال حاضر هستند، همه آنها از آب و هوا شاکی هستند.

They are saying, oh, it's too hot.

آنها می گویند، اوه، خیلی گرم است.

It's too hot, Mr.

هوا خیلی گرم است، آقای

Duncan, it's too hot.

دانکن، خیلی گرم است.

I say, enjoy it because

من می گویم، از آن لذت ببرید، زیرا

as soon as July

به محض اینکه جولای

disappears, we only have really one moment of good weather.

ناپدید می شود، ما فقط یک لحظه هوای خوب داریم.

And then, slowly but surely, everything will change and it will become cooler.

و سپس، به آرامی اما مطمئنا، همه چیز تغییر خواهد کرد و سردتر خواهد شد.

And then all of that lovely weather will disappear.

و سپس تمام آن هوای دوست داشتنی ناپدید می شود.

And then people once again will be moaning and complaining.

و سپس مردم بار دیگر ناله و شکایت خواهند کرد.

They will be complaining about the fact that it's too cold.

آنها از این واقعیت که هوا خیلی سرد است شکایت خواهند کرد.

So when it's hot, it's too hot.

بنابراین وقتی هوا گرم است، خیلی گرم است.

When it's cold, it's too cold

وقتی سرد است،

when it's wet, it's too wet.

وقتی خیس است خیلی سرد است، خیلی مرطوب است.

When it's windy it is too windy.

وقتی باد می‌وزد خیلی باد می‌آید.

When it is dry, it's too dry.

وقتی خشک شد، خیلی خشک است.

Although I have to say, today's weather is lovely.

اگرچه باید بگویم هوای امروز دوست داشتنی است.

It is nice.

عالیست.

We are having a little bit of a crazy heatwave.

کمی گرمای دیوانه کننده داریم.

I will be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

I am very honest.

من خیلی صادق هستم.

All the time

تمام مدت

I try to be anyway.

سعی می کنم به هر حال باشم.

Did you see yesterday's live stream?

پخش زنده دیروز را دیدید؟

It was a funny one. We have a lot of fun yesterday.

خنده دار بود دیروز خیلی خوش گذشت.

If you haven't seen yesterday's live stream,

اگر پخش زنده دیروز را ندیده اید،

all I can say is it is amazing

فقط می توانم بگویم که فوق العاده است

and I hope you will catch it.

و امیدوارم آن را بگیرید.

We have some chat going on as well on this live stream.

در این پخش زنده نیز گپ هایی در جریان است.

This is just something I've decided to do.

این فقط کاری است که من تصمیم گرفته ام انجام دهم.

I'm standing in the garden waiting patiently for Mr.

من در باغ ایستاده ام و صبورانه

Steve to return.

منتظر بازگشت آقای استیو هستم.

A lot of people ask Mr.

بسیاری از مردم از آقای

Duncan, what do you do during your spare time?

دانکن می پرسند که در اوقات فراغت خود چه می کنید؟

Well, today I am taking it easy.

خب امروز دارم راحت میگیرم

But Mr. Steve decides to go for a walk.

اما آقای استیو تصمیم می گیرد به پیاده روی برود.

I didn't.

من این کار را نکردم.

I didn't.

I decided to stay here.

من این کار را نکردم.

تصمیم گرفتم اینجا بمانم.

I'm doing my chores.

من دارم کارهایم را انجام می دهم.

I've been

doing all the tidying and the cleaning and

من تمام کارها را مرتب و تمیز می کردم و

then I realised that Mr.

بعد متوجه شدم که آقای

Steve had disappeared

استیو ناپدید شده است

and I knew that he had gone on one of his little walks.

و می دانستم که او به یکی از پیاده روی های کوچکش رفته است.

So I'm waiting here patiently.

پس من اینجا صبورانه منتظرم.

I will move the phone slightly

گوشی را کمی جابه‌جا می‌کنم

so you can see where I am.

تا ببینی کجا هستم.

You can see and hear me. All right.

می توانید مرا ببینید و بشنوید. خیلی خوب.

I am assuming. Hmm.

من فرض می کنم. هوم

Let's see what's going on behind me.

ببینم پشت سرم چه خبره تعجب می کنم

Is there any sign of Mr.

آیا نشانه ای از آقای استیو وجود دارد

Steve, I wonder?

؟

That's. Let's have a look, shall we?

یعنی. بیایید نگاهی بیندازیم، آیا؟

No, I can't see Mr.

نه، من هنوز نمی توانم آقای

Steve yet.

استیو را ببینم.

He should appear behind me.

او باید پشت سر من ظاهر شود.

He might do in a few moments.

او ممکن است در چند لحظه این کار را انجام دهد.

So what I'm going to do, I'm going to wait here.

پس کاری که قرار است انجام دهم، اینجا منتظر می مانم.

I'm going to wait here patiently

من اینجا صبورانه منتظر می مانم

until Mr.

تا آقای

Steve comes back.

استیو برگردد.

Then as soon as he arrives, I will

سپس به محض اینکه او آمد، شما را

let you go and carry on with your day.

رها می کنم و به روز خود ادامه می دهم.

That's much more relaxing.

این خیلی آرامش بخش تر است.

Isn't that better?

این بهتر نیست؟

I look so relaxed now, don't you think?

من الان خیلی آرام به نظر می رسم، فکر نمی کنی؟

Leaning on my fence for those wondering where I am.

تکیه دادن به حصار من برای کسانی که می دانند کجا هستم.

I mean my garden.

منظورم باغ منه

It is a hot day today.

امروز یک روز گرم است.

I know we don't have many people watching.

من می دانم که ما افراد زیادی نداریم.

I know it is the story of my life here on YouTube,

من می دانم که این داستان زندگی من در اینجا در YouTube است،

but at least I'm glad you are here watching me right now.

اما حداقل خوشحالم که در حال حاضر اینجا هستید و من را تماشا می کنید.

Come on, Mr.

بیا، آقای

Steve, where are you?

استیو، کجایی؟

We are all waiting.

ما همه منتظریم.

So it's not just me.

پس فقط من نیستم.

It's everyone.

این همه است.

It's everyone.

این همه است.

Hello, Claudia.

سلام، کلودیا.

We have Claudia here.

ما اینجا کلودیا را داریم.

Yes, I know you are very busy yesterday because your father was celebrating

بله، می دانم که دیروز خیلی سرت شلوغ است، چون پدرت جشن

his birthday, his plane coming over.

تولد گرفته بود، هواپیمایش از راه می رسید.

Would you like to see the plane?

آیا دوست دارید هواپیما را ببینید؟

I don't know if you could see that, but we do quite often get planes

نمی‌دانم می‌توانید آن را ببینید یا نه، اما اغلب اوقات هواپیماهایی

coming over the house quite often.

که از خانه می‌آیند بسیار زیاد است.

So that is what is going on at the moment here.

بنابراین این چیزی است که در حال حاضر در اینجا در حال وقوع است.

Oh, hello there.

اوه، سلام.

What a surprise.

چه سورپرایزی.

I know it is a surprise, isn't it?

من می دانم که این یک شگفتی است، اینطور نیست؟

I would imagine that when you woke up this morning, you didn't think you'd be seeing me live on YouTube.

تصور می‌کنم وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدی، فکر نمی‌کنی مرا به‌صورت زنده در یوتیوب ببینی.

But here we go. Here I am.

اما در اینجا ما می رویم. من اینجام.

All I hope now is I have enough battery power

تنها چیزی که اکنون امیدوارم این است که باتری

left in my telephone, or else

کافی در تلفنم باقی مانده باشد، در غیر

this will be a very short, very short live stream indeed.

این صورت این یک پخش زنده بسیار کوتاه و بسیار کوتاه خواهد بود .

Excuse me.

ببخشید.

I'm just trying to adjust

من فقط سعی می کنم

the camera.

دوربین را تنظیم کنم.

Just give me a moment, okay?

فقط یک لحظه به من فرصت بده، باشه؟

I hope that's working. All right. Now,

من امیدوارم که کار می کند. خیلی خوب. حالا

come on, Mr. Steve.

بیا آقای استیو.

Where are you?

شما کجا هستید؟

He should be coming through that gate

او باید هر لحظه از آن دروازه عبور

any moment now.

کند.

And as soon as he comes down,

و به محض اینکه او پایین آمد،

I'm going to ask him

از او می پرسم

why he left me all alone

که چرا

whilst he went for a lovely walk.

در حالی که برای پیاده روی دوست داشتنی رفته بود مرا تنها گذاشت.

It's not fair, is it?

این عادلانه نیست، اینطور است؟

So here I am at home.

پس اینجا من در خانه هستم.

I had to do all of the washing. I've had to wash Mr.

من مجبور شدم همه شستن را انجام دهم. من مجبور شدم

Steve's dirty underwear. It's terrible.

لباس زیر کثیف آقای استیو را بشویم. این وحشتناک است.

You don't know all of the things I have to suffer

تو از همه چیزهایی که در زندگی روزمره ام رنج می برم نمی دانی

in my daily life.

.

It's not just about teaching English to the world.

این فقط آموزش زبان انگلیسی به دنیا نیست.

It's lots of other things involved as well.

این خیلی چیزهای دیگر نیز درگیر است.

What is this? What's going on here?

این چیه؟ اینجا چه خبره؟

I think the cows have been damaging my fence because

فکر می کنم گاوها به حصار من آسیب رسانده اند زیرا

this was not like this yesterday.

دیروز اینطور نبود.

Something very strange has happened.

اتفاق بسیار عجیبی افتاده است.

If you're wondering where the cows are, I'm

اگر تعجب می کنید که گاوها کجا هستند، می

afraid the cows are not in this field at the moment.

ترسم گاوها در حال حاضر در این زمینه نباشند.

I think they've gone somewhere else.

فکر کنم جای دیگری رفته اند.

In fact, I can see them in the distance over there.

در واقع، من می توانم آنها را در دوردست آنجا ببینم.

So they are right over there at the moment.

بنابراین آنها در حال حاضر در آنجا هستند.

The cows, sadly, they are not here in the field, unfortunately.

متأسفانه گاوها اینجا در مزرعه نیستند .

So this is just a quick live stream, just something short and sweet.

بنابراین این فقط یک پخش زنده سریع است، فقط چیزی کوتاه و شیرین.

You might be able to hear the wind.

شاید بتوانی صدای باد را بشنوی.

There is a gentle breeze today which is very nice,

امروز نسیم ملایمی می‌وزد که بسیار خوب است،

although the temperature at the moment is about 2828

اگرچه دمای هوا در حال حاضر حدود 2828

Celsius at the moment.

درجه سانتیگراد است.

And over the next few days, apparently, it's going to get even hotter.

و در طی چند روز آینده، ظاهرا، هوا حتی گرمتر خواهد شد.

How is that even possible?

این چطور ممکن هست؟

I don't know.

من نمی دانم.

By the way, if you're wondering why I'm not responding to the live chat, it's

به هر حال، اگر تعجب می‌کنید که چرا من به چت زنده پاسخ نمی‌دهم، به این

because I can't really see the screen very clearly. Mr.

دلیل است که واقعاً نمی‌توانم صفحه را خیلی واضح ببینم. آقای

Steve likes going for walks.

استیو دوست دارد پیاده روی کند.

Normally during his lunch break he will go for a walk

به طور معمول در زمان استراحت ناهار او به پیاده روی می رود

and that's what I'm doing at the moment.

و این کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم.

I'm patiently waiting for Mr.

من صبورانه منتظر آمدن آقای

Steve to arrive, although

استیو هستم، اگرچه

at the moment I think I might be waiting for quite a while.

در حال حاضر فکر می کنم ممکن است مدت زیادی منتظر باشم.

So yesterday's live stream was quite interesting

بنابراین پخش زنده دیروز بسیار جالب بود

because we did have Steve with us yesterday because I thought he wasn't

زیرا ما دیروز استیو را با خود داشتیم زیرا فکر می کردم او

going to join us yesterday, but he did and it was a lovely surprise and we had a lot of fun.

دیروز قرار نیست به ما بپیوندد، اما او این کار را کرد و این یک سورپرایز دوست داشتنی بود و ما بسیار لذت بردیم.

We talked about all sorts of subject subjects, plural.

ما در مورد انواع موضوعات موضوعی، جمع صحبت کردیم.

We talked about football, we talked about tennis.

درباره فوتبال صحبت کردیم، درباره تنیس صحبت کردیم.

We talked about words connected to being hot

ما در مورد کلمات مرتبط با گرم

and being cold, and we talked about lots of other things as well.

بودن و سرد بودن صحبت کردیم و همچنین در مورد چیزهای زیادی صحبت کردیم.

Also, the cost of petrol fuel

همچنین، هزینه سوخت بنزین

is very expensive at the moment here in the UK

در حال حاضر در انگلستان بسیار گران است،

as it is in many parts of the world at the moment

همانطور که در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان به

for various reasons.

دلایل مختلف است.

I don't know where Steve has gone, I think.

من فکر می کنم نمی دانم استیو کجا رفته است.

Do you know what I think?

میدونی چی فکر میکنم؟

I think Mr.

فکر می کنم آقای

Steve has actually gone into town.

استیو واقعاً به شهر رفته است.

That's what I think.

این چیزی است که من فکر می کنم.

I think he's actually disappeared into town.

من فکر می کنم او در واقع در شهر ناپدید شده است.

Yes. Mr.

آره. آقای

Steve, what are you up to?

استیو، شما چه کار می کنید؟

Why have you disappeared?

چرا ناپدید شدی؟

So we will wait here for a few more moments

پس چند لحظه دیگر اینجا منتظر می مانیم

and we will see if Mr.

و خواهیم دید که آیا آقای

Steve reappears behind me.

استیو دوباره پشت من ظاهر می شود یا خیر.

If he doesn't,

اگر او این کار را نکند،

then the whole purpose

پس صادقانه بگویم، تمام

of this live stream has been, well,

هدف این پخش زنده

pretty much wasted, to be honest.

بسیار هدر رفته است.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

I can't see very clearly on the screen because I am in the sunlight.

من نمی توانم خیلی واضح روی صفحه نمایش ببینم زیرا در نور خورشید هستم.

It's very bright and sunny out here.

اینجا خیلی روشن و آفتابی است.

The other thing I should mention is I am being eaten by flies as well.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که مگس ها هم من را می خورند.

There are flies everywhere and at this time of year we have a certain type of fly,

همه جا مگس وجود دارد و در این زمان از سال ما یک نوع مگس خاص داریم،

a very small fly called a thunder bug.

مگس بسیار کوچکی به نام حشره تندر.

Thunder bug.

اشکال تندر.

And they are very tiny,

و آنها بسیار ریز هستند،

but they are also incredibly annoying because quite often thousands and thousands

اما همچنین فوق العاده آزاردهنده هستند زیرا اغلب هزاران و هزاران

and thousands of these flies will come out

و هزاران از این مگس ها

normally on hot days like this.

در روزهای گرم مانند این به طور معمول بیرون می آیند.

So at the moment I'm surrounded by lots of nature.

بنابراین در حال حاضر من توسط بسیاری از طبیعت احاطه شده ام.

Some of it is lovely and some of it is rather annoying.

برخی از آن دوست داشتنی و برخی از آن نسبتا آزار دهنده است.

I can also hear the birds as well around me.

من همچنین می توانم صدای پرندگان را در اطرافم بشنوم.

I don't know where Mr. Steve has gone.

من نمی دانم آقای استیو کجا رفته است.

He's been gone for such a long time.

خیلی وقته که رفته

Come on, Steve. We are waiting for you.

بیا، استیو. ما منتظرت هستیم.

I'm waiting for him.

من منتظرش هستم

You're waiting for him now.

الان منتظرش هستی

Although I have a feeling that was not your choice.

اگرچه من احساس می کنم که انتخاب شما نبوده است.

It is just because I happen to be alive.

فقط به این دلیل است که من زنده هستم.

Oh, by the way, thank you very much for your lovely responses to my new short videos

اوه، اتفاقاً از پاسخ های دوست داشتنی شما به ویدیوهای کوتاه جدیدم

that I am now posting on Instagram. Yes.

که اکنون در اینستاگرام می گذارم بسیار سپاسگزارم. آره.

Well, to be honest with you, I have had an Instagram account

خوب، راستش را بخواهید، من مدت زیادی است که یک حساب کاربری اینستاگرام دارم

for quite a while, but it's only recently

، اما اخیراً

that I've stopped.

آن را متوقف کرده ام.

Oh, here he is. Mr. Steve is coming.

اوه، او اینجاست. آقای استیو می آید.

There he is.

او آنجاست.

Can you see Mr. Steve?

آیا می توانید آقای استیو را ببینید؟

I hope so.

امیدوارم.

After all this.

بعد از این همه.

Where is he?

او کجاست؟

There is Mr.

Steve.

آقای استیو وجود دارد

.

Give us a wave, Mr. Steve.

یک موج به ما بده، آقای استیو.

Come on. Oop.

بیا دیگه. اوه

Sorry about the rude noises.

بابت صداهای بی ادبانه متاسفم

Okay, I'm trying to follow Mr.

خوب، من سعی می کنم آقای استیو را دنبال کنم

Steve. Now,

. حالا

where is he?

او کجاست؟

There he is.

او آنجاست.

So if you look very closely up there, you might just be able

بنابراین اگر به آن بالا دقت کنید ، ممکن است بتوانید

to see a little white blob walking along.

یک لکه سفید کوچک را ببینید که در حال راه رفتن است.

And that is Mr.

و آن آقای

Steve.

استیو است.

Uh, in fact, I'm going to turn the camera around so we can see him better.

اوه، در واقع، من قصد دارم دوربین را بچرخانم تا بتوانیم او را بهتر ببینیم.

Here we go. I'm going to be very naughty here.

در اینجا ما می رویم. من اینجا خیلی شیطون میشم

I hope Mr.

Steve does not mind that I am filming him

امیدوارم آقای

استیو بدش نیاید که من مخفیانه از او فیلم می گیرم

secretly.

.

Well, actually, I think he does know that I'm doing it.

خوب، در واقع، من فکر می کنم او می داند که من این کار را انجام می دهم.

The only problem is I can't see the screen.

تنها مشکل این است که نمی توانم صفحه را ببینم.

Oh, that's better.

اوه، این بهتر است.

So let's have a look, shall we?

پس بیایید نگاهی بیندازیم، نه؟

There he is.

او آنجاست.

There he is.

او آنجاست.

Mr. Steve. Mr.

آقای استیو آقای

Steve.

He's coming back from his lovely

استیو

او در حال بازگشت از پیاده روی دوست داشتنی خود است

walk coming down the hill.

که از تپه پایین می آید.

He's not running though. Come on, Mr. Steve.

هر چند او نمی دود. بیا، آقای استیو.

Hurry up.

عجله کن.

We're waiting for you.

منتظرت هستیم.

He's taking his time.

داره وقتشو میگیره

He's not rushing, you see, because he's.

او عجله نمی کند، می بینید، زیرا او عجله دارد.

Well, clearly he's tired.

خب معلومه که خسته شده

For those wondering, it is hot today.

برای کسانی که تعجب می کنند، امروز هوا گرم است.

He is.

او هست.

Come on, Mr. Steve.

بیا، آقای استیو.

Were waiting for you.

منتظرت هستیم.

What are you doing?

چه کار می کنی؟

Steve is now doing his stretching.

استیو اکنون در حال انجام حرکات کششی است.

I think it's a bit too late for that now.

فکر می کنم الان برای آن کمی دیر است.

And now. Here we go.

و حالا در اینجا ما می رویم.

This is the.

این است.

The delicate moment.

لحظه لطیف

Hello, Steve.

Say hello to all of our lovely viewers live.

سلام استیو

به همه بینندگان دوست داشتنی ما به صورت زنده سلام برسانید.

I'm life.

من زندگی هستم

I thought you were recording. No.

فکر کردم داری ضبط می کنی نه.

Oh, this is.

اوه، این است.

This is live.

این زنده است

We're doing a quick livestream because I was waiting for you patiently,

ما داریم یک پخش زنده سریع انجام می دهیم چون من صبورانه منتظر شما بودم،

you see, and I was wondering where you were.

می بینید، و فکر می کردم کجا هستید.

So as you know, I was going through the exercise.

بنابراین همانطور که می دانید، من در حال انجام تمرین بودم.

But it's so hot, Mr.

اما آنقدر هوا گرم است آقای

Duncan, that I had to walk for most of it.

دانکن که مجبور شدم بیشتر آن را پیاده بروم.

And I am breathing with sweat, sweating, cold.

و من با عرق، عرق، سرما نفس می کشم.

This.

Yeah, it's like yesterday. Yesterday.

این.

آره انگار دیروزه دیروز.

So my voice had gone a bit hoarse.

بنابراین صدای من کمی خشن شده بود.

I think I'm dehydrated. I saw no one.

فکر کنم کم آب شده ام. من کسی را ندیدم.

Not a soul.

نه یک روح

Everybody must be inside sheltering from the sun.

همه باید در پناه خورشید باشند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So. Oh, yes. I'm going to go in and get some movement,

بنابراین. آه بله. می‌روم داخل و کمی حرکت

have a shower, cool myself down,

می‌کنم، دوش می‌گیرم، خودم را خنک می‌کنم،

maybe rub some packets of ice

شاید چند بسته یخ

across my forehead, the shoes on.

روی پیشانی‌ام بمالم، کفش‌ها را بپوشم.

By the way, we have everyone.

اتفاقا ما همه را داریم.

The only problem is I can't really see the screen because it's so bright,

تنها مشکل این است که من واقعاً نمی توانم صفحه نمایش را ببینم زیرا بسیار روشن است،

but at least we have accomplished

اما حداقل

the thing we were trying to do, which was wait for you to come back from your walk.

کاری را که در تلاش بودیم انجام دهیم، یعنی منتظر ماندن شما از پیاده روی خود باشید.

Oh, isn't that nice? I was feeling lonely.

اوه، این خوب نیست؟ احساس تنهایی میکردم

Isn't that nice? I've only been gone.

این خوب نیست؟ من فقط رفته ام

What, 40 minutes?

چهل دقیقه؟

About 40 minutes.

حدود 40 دقیقه.

It was lovely. It was lovely.

دوست داشتنی بود. دوست داشتنی بود.

And for those who are worried about Mr.

و برای کسانی که نگران

Steve skiving, this is, of course, your lunchbreak lunch break.

اسکی کردن آقای استیو هستند، این البته، ناهار ناهار شماست.

Yes. So, Steve can do anything he wants.

آره. بنابراین، استیو می تواند هر کاری که بخواهد انجام دهد.

During his lunch break

در تعطیلات ناهار

today, he decided to take a walk in the hot sun.

امروز خود تصمیم گرفت زیر آفتاب داغ قدم بزند.

I don't know why. He must be crazy.

نمی دانم چرا. او باید دیوانه باشد.

Well, I'm trying to acclimatise my body to the show this week,

خوب، من سعی می کنم بدنم را با نمایش این هفته سازگار کنم،

because when I'm going to be on the stage, there's going to be a lot of lights.

زیرا وقتی قرار است روی صحنه باشم، نورهای زیادی وجود خواهد داشت.

It's going to be very hot, and I don't want to faint.

هوا خیلی گرم می شود و من نمی خواهم غش کنم.

So I'm trying to climb Italians myself to the heat.

بنابراین من سعی می کنم خودم ایتالیایی ها را به گرما صعود کنم.

So then when I get when I'm performing, I won't.

بنابراین، وقتی به زمان اجرای برنامه رسیدم، این کار را نخواهم کرد.

Because when you perform, you get, you know, you're sort of a bit nervous, tense,

چون وقتی اجرا می‌کنید ، می‌دانید که کمی عصبی، پرتنش هستید،

and you're more likely to get overcome by the heat.

و احتمال اینکه گرما بر شما غلبه کند بیشتر است.

Yeah.

آره

So it's going to be probably 30, 30 degrees in the hall when we're performing.

بنابراین احتمالاً هنگام اجرا در سالن 30، 30 درجه خواهد بود.

I think that on top of that there'll be the lights and I'm wearing a heavy costume as well. Yes.

فکر می‌کنم در کنار آن چراغ‌ها وجود داشته باشد و من یک لباس سنگین هم می‌پوشم. آره.

So Mr.

Steve, from Thursday, Thursday, Friday and Saturday, he's in a show.

بنابراین آقای

استیو، از پنجشنبه، پنجشنبه، جمعه و شنبه، او در یک برنامه حضور دارد.

He's got to jump around and dance around on the stage.

او باید به اطراف بپرد و روی صحنه برقصد.

Well, and it's also one of the hottest weeks that we've ever had

خوب، و همچنین یکی از گرم ترین هفته هایی است که ما تا به حال

in the history of recording temperatures.

در تاریخ ثبت دما داشته ایم.

And they think maybe.

و فکر می کنند شاید.

Yes, well, maybe this week it will be in the mid-thirties,

بله، خوب، شاید این هفته در اواسط دهه 30 باشد،

maybe 36 or 37, keen on that.

شاید 36 یا 37، مشتاق این موضوع.

We've got some air conditioning. Yes, I think so.

تهویه هوا داریم بله، من اینطور فکر می کنم.

Anyway, I will let Mr.

به هر حال، من به آقای

Steve go back in because you are sweating and you are covered, perspiring and lazy.

استیو اجازه می‌دهم که برگردد، زیرا عرق کرده‌اید و پوشیده، عرق‌ریز و تنبل هستید.

Perspire. As I said, you are covered.

عرق کردن. همانطور که گفتم شما تحت پوشش هستید.

You are covered in ladybugs.

شما در کفشدوزک پوشیده شده اید.

A man's wet from the light Sorry thunder bugs not ladybugs

یک مرد از نور خیس شده است ببخشید حشرات رعد و برق نه کفشدوزک

a man sweats, a lady inspires Yes, I suppose it all depends.

یک مرد عرق می کند، یک خانم الهام می گیرد بله، فکر می کنم همه چیز بستگی دارد.

Whereabouts on your body?

کجای بدنت؟

You are doing the sweating?

داری عرق می کنی؟

Yes, but that's what a lady always says.

بله، اما این چیزی است که یک خانم همیشه می گوید.

I'm perspiring.

دارم عرق می کنم

And you are.

If you're refined, you don't say I'm sweating.

و شما هستی.

اگر تصفیه شده باشی، نمی گویی که من عرق کرده ام.

That's a bit common. A bit crude. Yes.

این کمی رایج است. کمی خام آره.

The men's sweat ladies perspire.

خانم های عرق زن عرق می کنند.

Anyway, note.

به هر حال توجه داشته باشید.

Anyway, Steve, get back in the house.

به هر حال استیو، به خانه برگرد.

I'll see you on Sunday. If not before, I thought it was going to be next Sunday.

یکشنبه میبینمت اگر قبلا نبود، فکر می کردم یکشنبه آینده خواهد بود.

But it's today.

اما امروز است.

Yes. Hello to everyone and goodbye to everyone and enjoy the rest of the lesson with Mr.

آره. سلام به همه و خداحافظ همه و از بقیه درس با آقای دانکن لذت ببرید

Duncan. Thank you, Mr. Steve.

. ممنون آقای استیو.

He goes on his toes,

او روی انگشتان

buggering off, I suppose.

پاهایش می رود، فکر می کنم هول می کند.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

That was very lovely. I hope you enjoyed that.

خیلی دوست داشتنی بود امیدوارم از آن لذت برده باشید.

A spontaneous live stream that I will now finish.

یک پخش زنده خودجوش که اکنون آن را تمام می کنم.

I hope you enjoyed this. It was crazy.

امیدوارم که ازش لذت برده باشید. دیوانه کننده بود.

It may be boring to some people.

ممکن است برای برخی افراد خسته کننده باشد.

It wasn't to me because I was so excited.

برای من نبود چون خیلی هیجان زده بودم.

I was feeling excited.

احساس هیجان داشتم.

I couldn't wait to come outside and share a few moments with you in the house.

حوصله نداشتم بیام بیرون و چند لحظه ای را با شما در خانه به اشتراک بگذارم.

But now, well, you know, all things must come to an end.

اما حالا، خوب، می دانید، همه چیز باید به پایان برسد.

Now I must say goodbye.

حالا باید خداحافظی کنم.

I hope you enjoyed this short live stream.

امیدوارم از این پخش زنده کوتاه لذت برده باشید.

Don't forget to check out my new videos on Instagram as well.

فراموش نکنید که ویدیوهای جدید من را در اینستاگرام نیز ببینید.

Daily words on Instagram.

کلمات روزانه در اینستاگرام.

And of course, I will be back with you here on Wednesday from 2 p.m.

و البته من چهارشنبه از ساعت 14 اینجا با شما خواهم بود.

UK time. We will be live once more

به وقت انگلستان ما یک بار دیگر زنده خواهیم بود

and I hope you can join me then.

و امیدوارم شما هم بتوانید به من بپیوندید.

This is Mr.

این آقای

Duncan saying thanks for watching, see you on Wednesday and I'm going back into the house now

دانکن است که می‌گوید از تماشای شما تشکر می‌کنم، چهارشنبه شما را می‌بینم و من اکنون به خانه برمی‌گردم،

because it is absolutely boiling hot.

زیرا کاملاً داغ است.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Well, you know what's coming next. Of course you do.

خوب، شما می دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد. البته که انجامش میدی.

You don't need me to remind you

فعلا نیازی نیست که من به شما

ta ta for now.

یادآوری کنم.