LEARN ENGLISH LIVE - 20th January 2019 - Sleep words and phrases - Mr Steve in Bed - Mr Duncan

dooby doo-doo yes it's time to chat about this and that it's Sunday afternoon

dooby doo-doo بله وقت آن است که در مورد این موضوع چت کنیم و اینکه بعد از ظهر یکشنبه است

it's just after two o'clock here in the UK and this is live English

، اینجا در بریتانیا ساعت دو بعد از ظهر است و

this is live English

این انگلیسی زنده است.

it sure is everyone

dip dip dip to do it's a Sunday it's a fun day

یک روز سرگرم کننده

it's time to improve your English here we go again hi everybody this is mr.

وقت آن است که انگلیسی خود را بهبود ببخشید اینجا دوباره می رویم سلام به همه این آقای است.

Duncan in England how are you today are you okay I hope so are you happy

دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم پس خوشحالی

well are you happy I really hope so welcome to a very dull and dismal

خوب خوشحالی من واقعا امیدوارم به یک انگلستان بسیار کسل کننده و دلگیر خوش آمدید

England it is very misty outside the fog has

بیرون بسیار مه آلود است بیرون مه

descended and visibility is zero you can't see a thing outside at the moment

پایین آمده و دید صفر است شما نمی توانید ببینید یک چیز بیرون در حال حاضر

would you like to have a look let's have a look outside shall we so here is the

دوست دارید نگاهی بیندازید بیایید به بیرون نگاهی بیندازیم، بنابراین این

view right now outside and you can see it's very misty so you can see the trees

منظره در حال حاضر بیرون است و می توانید ببینید که بسیار مه آلود است، بنابراین می توانید

in the garden but you can't see anything anything at all in the distance it is

درختان باغ را ببینید اما نمی توانید ببینید هر چیزی در دوردست،

very very murky today and visibility is virtually zero that means you can't see

امروز بسیار تاریک است و دید تقریباً صفر است، به این معنی که شما نمی توانید

anything so looking out of the window today is not a very interesting sight

چیزی را ببینید، بنابراین امروز نگاه کردن به بیرون از پنجره ، منظره جالبی نیست،

however this week something did happen yes hmm we had some snow during the week

اما این هفته اتفاقی افتاد، بله، ما چیزهایی داشتیم. برف در طول هفته

on Friday it actually snowed look there it is you can see now the snow is

در روز جمعه واقعاً برف باریده است آنجا را ببینید، می توانید ببینید که اکنون برف در حال باریدن است،

falling so that was a couple of days ago so we did have a little bit of snow here

به طوری که چند روز پیش بود، بنابراین ما

in the UK in some parts of the country they had a lot of snow but here we just

در برخی از نقاط کشور در انگلیس کمی برف داشتیم. برف زیادی می‌بارید، اما اینجا فقط

had a few flakes and then it vanished also the birds were getting rather

چند دانه داشتیم و بعد ناپدید شد همچنین پرندگان نسبتاً

excited as well let's have a look in the garden this was on Friday and you can

هیجان زده می شدند و همچنین بیایید نگاهی به باغ بیندازیم که این روز جمعه بود و می توانید

see the birds are getting very excited because well I'm not sure if it's

ببینید که پرندگان بسیار هیجان زده می شوند زیرا خوب من مطمئن نیستم که این

excitement maybe maybe panic is a better word to use so you could see many of the

هیجان است یا نه شاید وحشت کلمه بهتری باشد برای استفاده کنید تا بتوانید ببینید که بسیاری از

birds getting very very upset because the snow was falling

پرندگان بسیار ناراحت می شوند زیرا برف در حال باریدن بود

fortunately we didn't have much snow on Friday so it only snowed for a short

خوشبختانه روز جمعه برف زیادی نداشتیم بنابراین فقط برای مدت کوتاهی برف بارید

time and then it stopped but look at all the birds can you see there are lots of

و سپس متوقف شد اما به همه پرندگان نگاه کنید که می توانید آنجا را ببینید. تعداد زیادی

gold finches on the bird feeder there also I can see a nuthatch

فنچ طلایی روی تغذیه کننده پرنده وجود دارد، همچنین من می توانم یک خرطومی را ببینم

and also one or two oh I think there's a Robin there as well can you see the

و همچنین یکی دو، اوه، فکر می کنم یک رابین در آنجا نیز وجود دارد، آیا می توانید

Robin in the cage so quite a few birds there so that was on Friday and this

رابین را در قفس ببینید، بنابراین تعداد زیادی پرنده در آنجا وجود دارد که در روز جمعه بود و

morning would you like to have a look at the view this morning so here it is this

امروز صبح می‌خواهید به منظره امروز صبح نگاهی بیندازید، بنابراین این

is what I woke up to this morning look at that it's so gloomy and Misty outside

همان چیزی است که من امروز صبح با آن از خواب بیدار شدم، به این نگاه کنید که بیرون بسیار غم‌انگیز و مه آلود است،

so now you can really see just how foggy how murky the the view is from the

بنابراین اکنون می‌توانید واقعاً ببینید که چقدر مه‌آلود چقدر تاریک است. امروز از

window today so it's not a very good view and it looks as if we might get

پنجره است پس منظره چندان خوبی ندارد و به نظر می رسد ممکن است

some more snow hmm so I was watching the news last night

کمی برف بیشتر بباریم، بنابراین من دیشب اخبار را تماشا می کردم

and I noticed that the weather forecaster was talking about snow on

و متوجه شدم که پیش بینی هوا در مورد برف در

Tuesday I'm not joking so it looks as if we might actually get some snow on

روز سه شنبه صحبت می کند، شوخی نمی کنم، بنابراین به نظر می رسد که ممکن است واقعاً در

Tuesday can you believe it so we might have not just a little snow no no no a

روز سه شنبه کمی برف بباریم. باورتان می شود که ممکن است نه فقط برف کمی داشته باشیم نه نه نه

lot of snow so that is the forecast for Tuesday so in this part of the country

برف زیاد، بنابراین این پیش بینی برای روز سه شنبه است، بنابراین در این منطقه از کشور،

right here where I live the weather forecasters have said that we are going

درست در جایی که من زندگی می کنم، پیش بینی کنندگان هواشناسی گفته اند که ما قرار

to get a lot of snow just in case that happens I might I'm not sure yet I might

است بباریم. برف زیادی می بارد فقط اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است هنوز مطمئن نیستم که ممکن

do a special live stream on Tuesday so if it does start to snow on Tuesday

است یک پخش زنده ویژه در روز سه شنبه انجام دهم، بنابراین اگر روز سه شنبه برف شروع به باریدن کرد،

if we have a lot of snow I might do a special live stream let's see what

اگر برف زیادی داریم، ممکن است یک پخش زنده ویژه انجام دهم. ببینید چه

happens so it's a little bit exciting here a bit because as you know I love

اتفاقی می‌افتد، بنابراین اینجا کمی هیجان‌انگیز است، زیرا همانطور که می‌دانید من

the snow I really really do lots of things coming up today

عاشق برف هستم، واقعاً کارهای زیادی انجام می‌دهم که امروز در راه است

many things in the news you may have read this week that a member of the

بسیاری از چیزها در اخبار ممکن است این هفته خوانده باشید که یکی از

royal family had a slight mishap mishap I like that word mishap if someone has a

اعضای خانواده سلطنتی دچار مشکل شده است. اتفاق ناگوار ناگوار من این کلمه بدبختی را دوست دارم اگر کسی یک

mishap they have an unfortunate event something bad happens they are involved

بدبختی داشته باشد او یک u دارد اگر اتفاق بدی رخ دهد، آنها

in a bad or unfortunate situation so this week there was a member of the

در یک موقعیت بد یا ناگوار درگیر هستند، بنابراین این هفته یکی از

royal family who was involved in an incident we will talk all about that

اعضای خانواده سلطنتی درگیر حادثه ای بود که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد

later on because that particular story leads me onto other questions as well so

زیرا آن داستان خاص مرا به سؤالات دیگری نیز سوق می دهد. بنابراین

that's something we'll be doing later also we'll be taking a look at something

این کاری است که ما بعدا انجام خواهیم داد، همچنین

for fun we're going to take a look at some companies some large companies and

برای سرگرمی به چیزی نگاه خواهیم کرد، می خواهیم به برخی از شرکت ها برخی از شرکت های بزرگ نگاهی بیندازیم و

what I'm going to do today is to ask you to guess when they were formed also I

کاری که من امروز می خواهم انجام دهم این است که از شما بخواهم حدس بزنید زمانی که آنها تشکیل شدند

will be asking mr. Steve as well yes mr. Steve will be here later on but where is

نیز از آقای می پرسم. استیو همینطور بله آقای. استیو بعداً اینجا خواهد بود، اما

he at the moment well I won't tell you I'm not going to spoil the surprise

او در حال حاضر کجاست، خوب، من به شما نمی گویم که غافلگیری را خراب نمی کنم،

but let's just say mr. Steve is in a very very comfortable place today

اما بگذارید فقط بگوییم آقای. استیو امروز در یک مکان بسیار راحت است

doot-doot don't strain yourself mr. Steve

. استیو

so yes mr. Steve will be here at around about 2:30 around about then and well

پس بله آقای استیو حدود ساعت 2:30 تقریباً در آن زمان و

after last week mr. Steve was complaining he was complaining to me

پس از هفته گذشته آقای. استیو شکایت می کرد که از من شکایت می کرد

about how uncomfortable it is standing here

که اینجا ایستادن چقدر ناراحت کننده است،

so he kept saying mr. Duncan it's so uncomfortable I hate standing during the

بنابراین مدام می گفت mr. دانکن خیلی ناراحت کننده است من از ایستادن در حین

live stream so today I have arranged something extra special for mr. Steve

پخش زنده متنفرم، بنابراین امروز چیز ویژه ای برای آقای ترتیب داده ام. استیو

something that will make him feel very comfortable indeed that coming later on

چیزی که باعث می‌شود او احساس راحتی کند، در واقع که بعداً می‌آید،

also oh I almost forgot we have the live chat as well how can I forget the live

آه، تقریباً فراموش کردم که چت زنده را نیز داریم، چگونه می‌توانم چت زنده را فراموش کنم،

chat so let's have a look shall we who was first on the live chat let's

بنابراین بیایید نگاهی بیندازیم که اولین کسی که در چت زنده بود،

have a look right now oh hello there yes I noticed that matrix-matrix you are

بیایید یک همین الان نگاه کن اوه سلام بله من متوجه شدم که ماتریس-ماتریس شما

first on the live chat today well done congratulations and as usual you get a

اولین نفر در چت زنده

round of applause

congratulations to matrix you are first on the live chat also we have Jimmy

hello Jimmy you are second also we have mr. Bruno Tomic blue thunder and also

هستید. دوم هستند همچنین ما آقای. برونو تومیک تندر آبی و همچنین

Francisco hello Francisco nice to see you here today

فرانسیسکو سلام فرانسیسکو خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم

Olga is here as well also we have let's go back to the start

اولگا نیز اینجاست همچنین باید به شروع بازگردیم

we have Martha in Poland also we have Lulu hello Lulu do you know that there

ما مارتا را در لهستان داریم همچنین لولو را داریم سلام لولو آیا می دانید

is a singer in England called Lulu a very famous singer she was around in the

خواننده ای در انگلیس وجود دارد لولو را خواننده بسیار مشهوری می نامید که در

1960's and 1970's and her name is Lulu as well

دهه های 1960 و 1970 در اطراف بود و نامش لولو است و همچنین

Julie G is here also we have Heba Farooq hello Heba nice to see you here as well

جولی جی اینجاست همچنین ما هبا فاروق داریم سلام هبا خوشحالم که شما را اینجا می بینم و

jo Kwon is here hello mr. Duncan I am from Colombia also tsukete I think

جو کوون اینجاست سلام آقای. دانکن من اهل کلمبیا هستم همچنین tsukete فکر می کنم

tsukete is making a comment about the birds yes the birds look very hungry I

tsukete در مورد پرندگان نظر می دهد بله پرندگان بسیار گرسنه به

think so so during the week next week if we do

نظر می رسند بنابراین در طول هفته هفته آینده اگر

have a lot of snow I will make sure that I put lots of bird food out so all the

برف زیادی داشته باشیم مطمئن خواهم شد که مقدار زیادی پرنده قرار دهم. غذا را بیرون بیاورید تا همه

birds can feed without going hungry Anna is here also we have TS hello TS nice to

پرندگان بتوانند بدون گرسنگی غذا بدهند آنا اینجاست همچنین ما TS داریم سلام TS خوشحالم

see you back again also keo keo de neuf Don's Lamond nice

که دوباره شما را می بینم همچنین keo keo de neuf Don's Lamond خوشحالم

to see you as well where are you watching I think you're in

که شما را می بینم و همچنین کجا تماشا می کنید فکر می کنم در

France are to you also we have we have oh one or two people whose names I can't

فرانسه هستید ما هم داریم، یک یا دو نفر داریم که واقعاً نمی‌توانم اسم‌هایشان را

actually pronounce in fact I don't think that's a real name I think that might be

تلفظ کنم، در واقع فکر نمی‌کنم این اسم واقعی باشد، فکر می‌کنم ممکن است کسی باشد که

just somebody titling randomly on the keyboard also stanislav is here and

به‌طور تصادفی روی صفحه‌کلید عنوان می‌کند، استانیسلاو اینجاست و

mohammed gad hello to you as well palmyra hello to you my granddaughter's

محمد گاد سلام به تو نیز پالمیرا سلام بر تو، نام نوه من

name is marta and she is 30 Thank You Palmyra for that information

مارتا است و 30 ساله است. متشکرم پالمیرا بابت اطلاعاتی

satury know says ciao mr. Duncan here it is windy with a little rain 17 degrees

که می‌دانم، آقای ciao می‌گوید. دانکن اینجا باد با کمی باران 17 درجه

well here in England at the moment it's about four or five degrees so it's quite

خوب اینجا در انگلیس در حال حاضر حدود 4 یا 5 درجه است بنابراین

cold at the moment and it looks as if we might be getting some snow during the

در حال حاضر هوا کاملا سرد است و به نظر می رسد ممکن است در طول هفته کمی برف

week especially on Tuesday and Wednesday so it looks as if we might get the

بباریم به خصوص در روزهای سه شنبه و چهارشنبه بنابراین به نظر می رسد که ممکن است

winter snow finally because we haven't had much snow so far tsukete thank you

بالاخره برف زمستانی را ببارد زیرا تا به حال برف زیادی نباریده ایم tsukete بسیار متشکرم که

very much for joining me Anna M hello mr. Duncan I love your accent

به من پیوستید آنا M سلام آقای. دانکن من عاشق لهجه

thank you thank you very much I am in England for those who are wondering yes

شما هستم متشکرم خیلی ممنون من در انگلیس هستم برای کسانی که می پرسند بله

I am in England and you can catch me on YouTube every Sunday live this is live

من در انگلیس هستم و شما می توانید من را در یوتیوب هر یکشنبه زنده بگیرید.

it isn't recorded at the moment so you were watching something live every

چیزی زنده هر

Sunday from 2 p.m. UK time and of course if you would like to make a donation

یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر. به وقت انگلستان و البته اگر می خواهید کمک مالی کنید

because I do all of this for free and I have been doing this for over 12 years

زیرا من همه این کارها را به صورت رایگان انجام می دهم و بیش از 12 سال است که این کار را انجام

you can send a donation to PayPal or of course you can send a donation today on

می دهم، می توانید یک کمک مالی به PayPal ارسال کنید یا البته می توانید امروز به صورت زنده کمک مالی ارسال کنید.

the live chat using super chat but the easiest way is to donate on PayPal so if

با استفاده از سوپر چت چت کنید اما ساده ترین راه کمک مالی در پی پال است، بنابراین اگر

you want to send something well I will be most grateful because then we can

می خواهید چیزی خوب بفرستید بسیار سپاسگزار خواهم بود زیرا

carry on doing this every week also we have South India South India has never

در این صورت می توانیم این کار را هر هفته انجام دهیم، همچنین هند جنوبی داریم هند جنوبی هرگز

witnessed snowfall Thank You sarima parth and I know we have a lot of people

شاهد بارش برف نبوده است متشکرم ساریما parth و من می‌دانم که در حال حاضر افراد زیادی

watching in India at the moment I know for a fact we have many people viewing

در هند تماشا می‌کنند، در واقع می‌دانم که افراد زیادی

in India and also can I say a big hello to everyone watching in Mexico during

در هند تماشا می‌کنند و همچنین می‌توانم یک سلام بزرگ به همه کسانی که در مکزیک تماشا می‌کنند

the past few days I have received many many notifications from those in Mexico

در چند روز گذشته بگویم. اعلان های زیادی از طرف کسانی که در مکزیک

so many new viewers many new subscribers watching in

هستند، تعداد زیادی بیننده جدید، بسیاری از مشترکین جدید که در مکزیک تماشا می

Mexico okay so can I say a big hello to you as well also we have Eric hello Eric

کنند بسیار خوب، بنابراین می توانم یک سلام بزرگ به شما بگویم همچنین ما اریک سلام داریم اریک

Emma hello Emma watching in Japan I have a friend called Emma Han is here I think

اما سلام اما در حال تماشای ژاپن من دوستی دارم به نام اما هان اینجاست. فکر کن به

I've said hello to you already Belarus er hello to Belarusian of course you are

تو سلام کردم در حال حاضر بلاروس، سلام به بلاروسی، البته شما

one of the moderators on the live chat also we have biston hello besten nice to

یکی از ناظران در چت زنده هستید، همچنین ما بیستون داریم، سلام، خوشحالم

see you here today grace chin hello to you as well we're

که امروز شما را اینجا می بینم، گریس چین سلام به شما و همچنین ما

are so many people here today also Franklin greetings from Honduras oh you

افراد زیادی امروز اینجا هستیم همچنین فرانکلین درود از هندوراس اوه شما

might be the first person who has ever said hello from Honduras so thank you

ممکن است اولین کسی باشید که از هندوراس سلام کرده است، بنابراین از شما متشکرم

and welcome to the live chat on a Sunday afternoon

و به گفتگوی زنده در بعدازظهر

every Sunday we are here from 2 p.m. UK time hey ba Farooq says we have very

یکشنبه هر یکشنبه خوش آمدید، ما از ساعت 2 بعد از ظهر اینجا هستیم. به وقت انگلستان هی با فاروق می گوید ما

warm weather here in Egypt well you are very lucky that's all I can say good I

اینجا در مصر آب و هوای بسیار گرمی داریم، خوب شما خیلی خوش شانس هستید، این همه چیزی است که می توانم بگویم

wish could you please send some of your warm weather this way I don't think it

will work though because we have snow on the way the snow is coming everyone I've

خوب است. برف در راه است برف در راه است همه من

noticed that you've changed your t-shirt it looks very nice oh thank you very

متوجه شدم که تی شرت خود را عوض کرده اید بسیار زیبا به نظر می رسد اوه خیلی

much this is my new appearance so this shirt was something that I had for

ممنون این ظاهر جدید من است بنابراین این پیراهن چیزی بود که من برای

Christmas a Christmas gift and also this as well so these were actually gifts do

کریسمس هدیه کریسمس داشتم و همچنین اینها نیز در واقع هدایایی بودند

you know who bought these for me do you know can you guess who bought

these for me I will tell you later hello mr. Duncan I'm from Vietnam also

. دانکن من اهل ویتنام هستم همچنین

Minik is here watching in Turkey apparently I heard that in certain parts

Minik اینجا در حال تماشای ترکیه است ظاهراً شنیده ام که در مناطق خاصی

of Turkey you have had snow this week so over the past few days there has been a

از ترکیه در این هفته برف باریده اید بنابراین در چند روز گذشته

lot of snowfall in turkey incipit says I am also in Turkey

در ترکیه برف زیادی باریده است. می گوید من نیز در ترکیه هستم.

and you are the greatest teacher in the world thank you very much I'm I'm very

و شما بزرگترین معلم جهان هستید بسیار سپاسگزارم من بسیار

honored that you are joining me today because for many people it is a day of

مفتخرم که امروز به من ملحق می شوید زیرا برای بسیاری از مردم روز

rest so thank you very much for giving up your valuable Sunday afternoon

استراحت است بنابراین از شما بسیار سپاسگزارم که بعدازظهر یکشنبه ارزشمند خود را رها کردید.

I'm so happy mr. Duncan you will have a good day

خیلی خوشحالم آقای دانکن، روز خوبی خواهی داشت،

Thank You Ann you are very kind very kind of you to join in and of course you

متشکرم ان، شما بسیار مهربان هستید که به آن ملحق می شوید و البته

are more than welcome to join in on the live chat we will have a look at that

از اینکه در چت زنده بپیوندید بسیار خوش آمدید، ما

again a little bit later on meanwhile I have something to show you

کمی بعداً دوباره به آن نگاه خواهیم کرد. من چیزی برای نشان دادن به شما

we have a lovely message here that came through during the week from Nik Jiang

دارم که در اینجا یک پیام دوست داشتنی داریم که در طول یک هفته از نیک جیانگ

Nik Jiang watching in China and can you believe it Nick sent me a message all

نیک جیانگ در چین در حال تماشای آن بود و باورتان می شود نیک

the way from the place that I used to live in Nick lives in a place called Bao

از جایی که قبلاً در زندگی نیک زندگی می کردم پیامی برای من ارسال کرد. در مکانی به نام Bao

toe which is in Inner Mongolia and for those who are regular viewers you will

toe که در مغولستان داخلی است و برای کسانی که بیننده دائمی هستند می

know that I did live in China for many years hello Duncan

دانید که من سال ها در چین زندگی می کردم سلام دانکن

I am from bow toe and I really like the view of the 2006 bow toe videos that you

من اهل پاپیون هستم و من واقعاً از منظره فیلم های پاپیونی 2006 خوشم می آید. شما

uploaded to YouTube I'm just wondering if you could upload them again with

در یوتیوب آپلود کردید من فقط نمی دانم که آیا می توانید آنها را دوباره با

better quality well thanks Nick I have many fond memories of my time in

کیفیت بهتر آپلود کنید خوب با تشکر نیک من خاطرات شیرین زیادی از دوران حضورم در

bout oh these videos were filmed using early digital video technology the

این دوره دارم، این فیلم ها با استفاده از فناوری اولیه ویدیوهای دیجیتال فیلمبرداری شده اند،

original resolution is not high YouTube back then only streamed in 240 P so that

وضوح اصلی در آن زمان یوتیوب بالا نبود فقط در 240 پخش شد P بنابراین

is very low resolution I think it is a good idea to re-render them and

وضوح بسیار پایینی است، فکر می کنم ایده خوبی است که آنها را دوباره رندر کنید و

re-upload them I'll see what I can do and a big hello to bow toe so there is

دوباره آنها را آپلود کنید، ببینم چه کاری می توانم انجام دهم و یک سلام بزرگ به انگشت پا تعظیم کنم، بنابراین

my response to that message and yes I was thinking the other day actually

پاسخ من به آن پیام وجود دارد و بله من روز

I was thinking about my time in China and I I did remember some of the video

گذشته فکر می کردم در واقع به زمانم در چین فکر می کردم و من برخی از کلیپ های ویدیویی را

clips that I filmed there and I did post some of them onto YouTube so let's have

که در آنجا فیلمبرداری کردم به یاد آوردم و برخی از آنها را در یوتیوب پست کردم، پس

a quick look shall we so this is one of the videos that I

بیایید نگاهی گذرا بیندازیم، بنابراین این یکی از کلیپ های ویدیویی است. ویدیوهایی که

filmed during my time in Barrow and as you can see the video quality isn't

در زمان حضورم در بارو فیلمبرداری کردم و همانطور که می بینید کیفیت فیلم

perfect but you can get an impression of the place in which I was living so here

عالی نیست اما می توانید تصوری از مکانی که در آن زندگی می

it is this is the city that I was living in and there I am filming on my bicycle

کردم دریافت کنید بنابراین اینجا این همان شهری است که من در آن زندگی می کردم و آنجا من

now can I just say since 2006 this particular city has changed a lot now

الان با دوچرخه‌ام فیلمبرداری می‌کنم، فقط می‌توانم بگویم از سال 2006 این شهر خاص خیلی تغییر کرده است،

from what I can tell there are many new buildings and also there are there are

از آنچه می‌توانم بگویم ساختمان‌های جدید زیادی وجود دارد و همچنین

many more cars so way back in 2006 when this was filmed there were very few cars

ماشین‌های بسیار بیشتری وجود دارد، بنابراین در سال 2006 که این فیلم در آنجا فیلم‌برداری شد. ماشین‌های بسیار کمی

on the road but now apparently in this particular city

در جاده‌ها وجود داشت، اما اکنون ظاهراً در این شهر خاص

there are lots and lots of cars in fact there are so many cars on the road that

تعداد زیادی خودرو وجود دارد ماشین‌ها در واقع ماشین‌های زیادی در جاده‌ها وجود دارد که

most of the cycle lanes have been taken away and now they are used by cars so

بیشتر خطوط دوچرخه‌سواری برداشته شده‌اند و اکنون ماشین‌ها از آنها استفاده می‌کنند، بنابراین

this video you can see now was filmed almost 13 years ago so this is 13 years

این ویدیویی که اکنون می‌توانید ببینید تقریباً 13 سال پیش فیلم‌برداری شده است، بنابراین این

ago the thing you are looking at now and you can get an idea of the place in

چیزی است که شما 13 سال پیش دارید. اکنون در حال نگاه کردن به آن هستید و می توانید ایده ای از مکانی که در آن زندگی می کردم به دست آورید،

which I lived it was a very cold place in the winter the temperature would drop

مکانی بسیار سرد در زمستان بود، دمای هوا

to to below minus 19 19 degrees below zero so yes it was very cold in this

به زیر منهای 19 19 درجه زیر صفر می رسید، بنابراین بله، در این مکان در طول سال بسیار سرد

place during the summer it was very warm so just in case you are watching right

بود. تابستان بسیار گرم بود، بنابراین اگر همین الان دارید

now Nick there you can see one of the videos that I filmed way back in 2006 so

نیک را تماشا می کنید، می توانید یکی از ویدیوهایی را که من در سال 2006 فیلمبرداری کردم، ببینید، بنابراین

this is around 13 years ago and as I just mentioned the

این مربوط به حدود 13 سال پیش است و همانطور که قبلاً اشاره کردم

city has changed a lot since this was filmed it has changed quite a lot and

شهر از این زمان بسیار تغییر کرده است. فیلمبرداری شده است که بسیار تغییر کرده است و

there is another view so this is where I lived for four years teaching English

دیدگاه دیگری وجود دارد، بنابراین اینجا جایی است که من به مدت چهار سال

bout Oh in China if you would like to see some more of that well you can find

در چین به تدریس زبان انگلیسی Oh در چین زندگی کردم، اگر مایلید تعداد بیشتری از آن چاه را ببینید، می توانید

them on my youtube channel some of those videos are on my youtube channel and

آنها را در کانال یوتیوب من پیدا کنید. ویدیوها در کانال یوتیوب من هستند و

also maybe in the future I will upload some of these to YouTube in higher

همچنین ممکن است در آینده از شما استفاده کنم برخی از اینها را با کیفیت بالاتر در YouTube آپلود کنید

quality so that is something that I might do if you are wondering what that

تا اگر می‌پرسید آن مرد چه می‌کند چه می‌کند،

man is doing he has just had a wee in the street this is one of the things

این یکی از چیزهایی است

that you would see quite often you would see people taking a wee wee in the

که اغلب می‌بینید، می‌توانید انجام دهم. افرادی که کمی در

street I I'm not sure if it happens now maybe not so I hope you enjoyed that

خیابان می گذرانند من مطمئن نیستم که الان اتفاق بیفتد شاید نه، بنابراین امیدوارم از

something a little different something a little unusual we're now going to go

چیزی کمی متفاوت و کمی غیرعادی لذت برده باشید، حالا

back a whole one year do you remember a year ago when mr. Steve and myself were

یک سال به عقب برمی گردیم، سال پیش زمانی که آقای من و استیو

outside walking and we decided to play a little game called what's inside the bag

بیرون در حال قدم زدن بودیم و تصمیم گرفتیم یک بازی کوچک به نام آنچه داخل کیف

doo doo doo doo doo doo doo doo it's a Saturday afternoon and I cannot see a

thing oh my goodness look how misty it is and can you see it has been snowing

است انجام دهیم. برف باریده است

and of course it isn't just me here at the moment it is also mr. Steve but

و البته در حال حاضر فقط من اینجا نیستم، آقای. استیو اما

where is he where is mr. Steve there is mr. Steve hi Steve are you are you ok

او کجاست آقای. استیو آنجا آقای است. استیو سلام استیو

I'm very well thank you mr. Duncan apart from it being a little misty and it's

هستی تو خوبی من خیلی خوبم ممنونم آقای. دانکن جدا از اینکه کمی مه آلود است و

been snowing quite heavily hasn't it but it's as you can see but it's gone now

برف بسیار سنگینی هم می باریده است، نه، اما همانطور که می بینید اینطور است، اما اکنون از بین

it's just we're left with low class old mist low cloud so it's very

رفته است، فقط ما با ابر کم غبار قدیمی کلاس پایین مانده ایم، بنابراین بسیار

atmospheric as they say yes the the view the view is incredible I mean look how

جوی است همانطور که آنها می گویند بله. منظره باورنکردنی است، منظورم این است که نگاه کنید چقدر

misty and murky everything looks it looks like something from a horror movie

مه آلود و تار به نظر می رسد، به نظر می رسد چیزی از یک فیلم ترسناک

it looks like something from from a very creepy film like I keep expecting

است، شبیه چیزی از یک فیلم بسیار ترسناک است، مثل اینکه من مدام انتظار دارم

something to come out of the Mist and and jump on us

چیزی از مه بیرون بیاید و روی ما بپرد.

mr. Steve was just doing a very creepy face let's have a look oh my goodness

. استیو فقط یک چهره وحشتناک انجام می داد، بیایید نگاهی بیندازیم وای خدای من

it's it's it's it's horrible kill it with fire we've just we've just had a

، این وحشتناک است آن را با آتش بکشید، ما فقط یک

Saturday meal haven't wicken today we're full up and we were going to go straight

غذای شنبه خوردیم، امروز ما سیر شدیم و می رفتیم برای رفتن مستقیم به

home with it was so cold mr. Duncan wanted to do some filming but it was so

خانه با آن خیلی سرد بود آقای. دانکن می‌خواست فیلمبرداری کند

cold he said there are gonna go straight back home but then we stopped here it's

اما خیلی سرد بود، او گفت که می‌خواهیم مستقیم به خانه برگردیم، اما بعد اینجا توقف کردیم،

very calm very still and we thought we'd show you what we'd bought in town yes

خیلی آرام است و فکر کردیم که به شما نشان دهیم چه چیزی در شهر خریده‌ایم، بله،

we're going to play a new game called what's in mr. Steve's bag so there is

ما می‌رویم. برای انجام یک بازی جدید به نام what's in mr. کیف استیو پس کیسه وجود دارد،

the bag can you see the bag there it is mr. Steve has it firmly grasped in his

آیا می توانید کیف را در آنجا ببینید آقای آقای است. استیو آن را محکم در

hand he's going to show is now what is in the bag because we have something

دست گرفته است و می‌خواهد نشان دهد که اکنون چیزی است که در کیف است، زیرا ما چیز

very lovely to show you so come on mr. Steve please tell us what is in your bag

بسیار دوست‌داشتنی داریم که به شما نشان دهیم، پس آقا بیایید. استیو لطفاً هفته گذشته به ما بگویید چه چیزی در کیف شما وجود دارد

well last week of course it was the bread this which is in the rucksack

، البته این نانی است که در کوله پشتی

there so this is something we can eat later on in the week look at that it's a

وجود دارد، بنابراین این چیزی است که می توانیم بعداً در هفته بخوریم، به این نگاه کنید که این

frozen pizza a pizza in this case four cheese with a stuffed crust and three

یک پیتزا یخ زده و پیتزا در این مورد چهار است. پنیر با پوسته پر شده و سه

pounds that cut as you can see so we'll get that in the freezer when we get back

پوند که همانطور که می بینید برش خورده است، بنابراین وقتی به خانه برگشتیم آن را در فریزر قرار می دهیم

home and then we all have it with some baked beans as a quick meal a quick meal

و سپس همه آن را با مقداری لوبیا پخته به عنوان یک غذای سریع می خوریم، یک غذای سریع

one of these days during next week of course there is one thing that everyone

در یکی از این روزها البته در هفته آینده یک چیز وجود دارد که

is going to say they are all going to say mr. Duncan mr. Steve that is a very

همه می گویند همه آنها قرار است بگویند آقای. آقای دانکن استیو که یک

unhealthy meal because it contains lots of fat in bad things let's have a look

وعده غذایی بسیار ناسالم است زیرا حاوی مقدار زیادی چربی است، بیایید نگاهی

at the fat content per half a pizza 26 grams that's not bad actually that's not

به محتوای چربی هر نصف پیتزا بیندازیم 26 گرم که بد نیست در واقع

bad for a pizza it's quite a healthy one this one

برای یک پیتزا بد نیست، این یک غذای کاملا سالم است

but delicious we will have that in the week with some baked beans and I should

اما ما خوشمزه است. آن را در هفته با مقداری لوبیا پخته می‌خورم و

put some curry flavor in the beans because I like curry flavored beans and

باید مقداری طعم کاری در لوبیاها بریزم، زیرا من لوبیاهای طعم‌دار کاری را دوست دارم و

when I'm going out that'll be a 10 minute meal in the oven on the table and

وقتی بیرون می‌روم، یک وعده غذایی 10 دقیقه‌ای در فر روی میز خواهد

I'm out so that's the pizza I must I must admit this is a very surreal moment

بود. من بیرون، پس این پیتزا است، باید اعتراف کنم که این یک لحظه بسیار سورئال

of time because we're standing here on a very very cold and dismal day it was

از زمان است، زیرا ما در یک روز بسیار سرد و ناراحت کننده اینجا ایستاده

snowing this morning we actually had quite a lot of snow and I must admit I'm

ایم، امروز صبح برف باریده بود، ما در واقع برف بسیار زیادی داشتیم و باید اعتراف کنم من

quite surprised by the amount of snow that's fallen and now look you can see

از میزان برفی که باریده کاملا متعجب هستم و اکنون ببینید می توانید ببینید

that it is very misty very murky today so it's Saturday at the moment so this

که امروز بسیار مه آلود است، بنابراین در حال حاضر شنبه است، بنابراین این

particular section you are watching now isn't live but don't worry we will be

بخش خاصی که اکنون تماشا می کنید پخش زنده نیست، اما نگران نباشید ما

going live to the studio in a few moments but mr. Steve has something else

تا چند لحظه دیگر به صورت زنده به استودیو می‌رود اما آقای. استیو چیز دیگری

in the bag Oh so what do you have now mr. Steve we've

در کیف دارد اوه پس الان چی داری آقای. استیو که

just had we've just had unhealthy pizza and now we've got unhealthy chocolate

همین الان خوردیم پیتزای ناسالم خوردیم و حالا پیتزای شکلاتی ناسالم

pizza with chocolate for dessert there we go so we're carrying on the healthy

با شکلات برای دسر داریم، پس می‌رویم این هفته برای یک روز موضوع سالم را ادامه می‌دهیم، در

theme for one day this week actually there's another one in here so there's

واقع یک مورد دیگر در اینجا وجود دارد.

three bars of chocolate in here but all is not lost that's very bad for your

سه تخته شکلات در اینجا وجود دارد، اما همه چیز از بین نمی رود که برای

teeth so I've bought some toothpaste as well just to clean my teeth afterwards

دندان های شما بسیار مضر است، بنابراین من مقداری خمیر دندان نیز خریدم تا دندان هایم را بعد از آن تمیز کنم

and this is a snip at only a pound for this excellent toothpaste so so that's a

و این فقط یک پوند برای این خمیر دندان عالی است، بنابراین

tube of toothpaste show it us again so we have we have the unhealthy food we

لوله خمیردندان را دوباره به ما نشان دهید تا ما غذای ناسالم را

have the chocolate and then afterwards we can clean all of the all of the junk

داشته باشیم و شکلات را داشته باشیم و بعد از آن می توانیم

food from between our teeth with this tube of toothpaste so how much was how

با این لوله خمیردندان تمام مواد غذایی ناسالم را از بین دندان هایمان پاک کنیم، پس

much was that Steve I think I just said it was a pound there we go

چقدر بود که چقدر بود. استیو فکر می‌کنم فقط گفتم یک پوند بود، ما

just one pound shut that's amazing that so cheap so is there anything else in

فقط یک پوند تعطیل می‌شویم، این شگفت‌انگیز است که بسیار ارزان است، پس آیا چیز دیگری در

there if we're here for much longer oh this pizzas frozen I'm gonna have to put

آنجا وجود دارد اگر برای مدت طولانی‌تری اینجا باشیم، آه این پیتزاهای یخ زده، باید آن را بگذارم

it in the snow to keep it cold I have a have a strange feeling that the pizza is

برف برای سرد نگه داشتن آن احساس عجیبی دارم اینکه پیتزا

not going to thaw out but look at the view isn't that beautiful it feels so

یخ نمی زند اما به منظره نگاه کنید آنقدرها زیبا نیست احساس می

it's it's almost it's almost slightly sinister because it's murky it's very

کنید بنابراین تقریباً کمی بد است زیرا تاریک است،

very damp and of course we had lots of snow this morning I must admit I was

بسیار مرطوب است و البته امروز صبح برف زیادی داشتیم باید اعتراف کنم که من

slightly surprised just as Steve was weren't you you were very surprised this

کمی غافلگیر شدم، همان طور که استیو، مگر تو نبودی،

morning when you opened the curtains and you saw all of the snow falling yes I

امروز صبح وقتی پرده ها را باز کردی و دیدی که تمام برف در حال باریدن است، بسیار متعجب شدی، بله،

hope it doesn't last because had a bit of a drama this week which we will

امیدوارم ادامه پیدا نکند، زیرا این هفته کمی درام بود که ما آن را خواهیم داشت.

reveal yes we're going to talk about mr. Steve's very dramatic moment this week

آشکار کنید بله، ما در مورد آقای صحبت خواهیم کرد. لحظه بسیار دراماتیک استیو در این

something quite terrible happened whilst mr. Steve was driving during the week

هفته اتفاق بسیار وحشتناکی رخ داد در حالی که آقای. استیو در طول هفته رانندگی می‌کرد،

can you believe it so it did actually happen and it happened to mr. Steve and

باورتان می‌شود که واقعاً این اتفاق افتاد و برای آقا اتفاق افتاد. استیو و

he will be recalling the story the whole story of his dramatic moment on the road

او کمی بعد داستان کل داستان لحظه دراماتیک خود را

a little bit later on but now I think we will go back to the studio because I

در جاده به یاد می آورند اما اکنون فکر می کنم ما به استودیو برمی گردیم زیرا من شما

don't know about you Steve but I am absolutely freezing cold so am i but I'm

را نمی دانم استیو اما من کاملاً سردم است. آیا من هستم اما من

not as cold as I would be because I've got long johns on under my trousers Oh

به اندازه خودم سرد نیستم زیرا زیر شلوارم ژاکت های بلند به تن کرده ام اوه

long johns of long johns are very useful because you can wear them under your

جون های بلند از ژون های بلند بسیار مفید هستند زیرا می توانید آنها را زیر

trousers I think mr. Steve is going to show us

شلوار خود بپوشید. استیو قرار است آنجا را به ما نشان

there we go oh my calves I've got big calves there my long johns underneath my

دهد ما برویم اوه گوساله‌های من، من گوساله‌های بزرگی دارم

trousers so there's this Steve showing off about his sexy legs again but yes

mr. Steve is wearing an extra layer of material under his trousers and we call

. استیو یک لایه مواد اضافی زیر شلوارش پوشیده است و ما به

them long johns they can't hear you Steve wait there a minute

آنها می گوییم جان های بلند آنها نمی توانند صدای شما را

have to point the microphone toward you here we go mr. mr. Duncan hasn't got his

بشنوند. آقای. دانکن

long johns on so he's cold yes I'm freezing I'm actually freezing

لباس‌های بلند خود را به تن نکرده است، بنابراین سرد است، بله من یخ می‌زنم، من در واقع

cold because I only have my jeans on but nothing underneath absolutely boiling

یخ زده‌ام، زیرا فقط شلوار جین‌ام را پوشیده‌ام اما چیزی زیر آن کاملاً

hot I need to take some layers off so so now Steve is just showing off so we'll

داغ نیست، باید چند لایه را از تن جدا کنم، بنابراین اکنون استیو فقط نشان می‌دهد خاموش پس ما

go back to the studio now we'll join mr. Duncan and a little bit later on you

به استودیو برمی گردیم و اکنون به آقای. دانکن و اندکی بعد، شما

will be live as well about you Steve I will be yes live as life can be as live

نیز در مورد شما زنده خواهید بود استیو من خواهم بود بله، زندگی می‌تواند به

as you can be which is as live as anyone really and that is pretty live so we'll

همان اندازه که شما می‌توانید زنده باشید، که واقعاً به همان اندازه زنده است و واقعاً زنده است، بنابراین

see you in a bit mr. Steve don't forget mr. Steve will be

شما را در کمی آقای استیو آقا را فراموش نکن استیو

live today at 3 o'clock so now we will rejoin mr. Duncan that's me in the

امروز ساعت 3 به صورت زنده پخش می شود، بنابراین اکنون دوباره به mr. دانکن که من در استودیو هستم و آنجا یک سال پیش بود و ما در هوای سرد بیرون بودیم doop doop doop doop doop doop doop

studio and there it was one year ago and we were out in the freezing cold weather

doop doop doop do it's a Sunday it's a fun day it's time to improve your

doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop dop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop doop) اونم منم اونجا

English listening yes it's mr. Duncan that's me by the way

. دانکن این من

where am I Here I am thank you for joining me on this Sunday it is the 20th

هستم به هر حال من کجا هستم اینجا هستم از شما متشکرم که در این یکشنبه به من ملحق شدید،

of January happy new year everyone is it a little too late now to say that Happy

20 ژانویه سال نو مبارک به همه، آیا اکنون کمی دیر است که بگوییم

New Year for those who I haven't said it to yet so maybe I haven't said it to you

سال نو برای کسانی که نرفته‌ام مبارک باشد. هنوز آن را به شما گفته ام، بنابراین شاید من هنوز آن را به شما نگفته ام،

yet so just in case Happy New Year I hope 2019 will be SuperDuper just for

بنابراین فقط در صورتی که سال نو مبارک، امیدوارم سال 2019 فقط برای شما SuperDuper باشد،

you so we are live and of course now we've mentioned him a couple of times

بنابراین ما زنده هستیم و البته اکنون امروز چند بار از او نام برده ایم

today and here he comes here he is on his way now last week I had a little

و او به اینجا می آید او اکنون در راه است هفته گذشته من

discussion with Steve and he said that he was always feeling uncomfortable

با استیو بحث کوچکی داشتم و او گفت که در

standing up during the live stream so today I have put that right I have put

طول پخش زنده همیشه از ایستادن احساس ناراحتی می کند، بنابراین امروز درستش کردم، درستش کردم

it right because today mr. Steve is in a very comfortable place I have decided to

چون امروز آقای. استیو در یک مکان بسیار راحت است من تصمیم گرفتم

do something special for mr. Steve so now we will go live to mr. Steve who is

کار خاصی برای آقا انجام دهم. استیو پس حالا ما به آقای زنده می رویم. استیو که

about to say hello to us mr. Steve hello mr. Steve oh I thought I've got about

می خواهد به ما سلام کند آقای. استیو سلام آقای استیو اوه فکر کردم حدود

another ten minutes then nope Oh mr. Duncan oh you put me in such a wonderful

ده دقیقه دیگر وقت دارم و نه اوه آقای. دانکن اوه، تو مرا در چنین مکان فوق العاده ای

place I'm so comfortable and warm and cozy well I feel a bit I feel a bit

قرار دادی، من خیلی راحت و گرم و دنج هستم، من کمی احساس می کنم کمی

exposed so look at that look what I've done I I put this together today so mr.

در معرض دید هستم، پس به آن نگاه نگاه کن که چه کار کرده ام، امروز این را جمع کردم، بنابراین آقای.

Steve would be would be comfortable in the studio so he's in bed he's got his

استیو در استودیو راحت خواهد بود ، بنابراین او در رختخواب است و

little friends with him who's that who's that there Steve oh that little teddy

دوستان کوچکش را با خود دارد.

that's Tony the teddy Tony Tony the teddy yeah but only what an unusual name

I couldn't give another name for him Ted seems a

اسم دیگری برای او تد به نظر می رسد

bit basic yeah yes he said he's Tony the Teddy hmm Hilo male believe me haha he

کمی ابتدایی است بله بله او گفت که او تونی تدی است

looks well stuffed yes Oh mr. Duncan you're being naughty I'm

. دانکن داری شیطون میکنی من

not oh and here I have here I have of course my this one is really soft and he

آه نیستم و اینجا دارم من دارم البته این یکی خیلی نرمه و

likes to put his arms around me like this you see hello how are you

دوست داره اینجوری دستشو دور من بگیره میبینی سلام چطوری

you're a nasty little well if you're quite big rid you're nicely little polar

تو خوبی اگر خیلی بزرگ هستید، خرس قطبی کوچکی هستید

bear I mean you wouldn't do this in real life to a polar bear would you because

، منظورم این است که این کار را در زندگی واقعی با یک خرس قطبی انجام نمی‌دهید،

they probably eat you no I I believe it would rip your face

زیرا احتمالاً شما را می‌خورند، نه، من فکر می‌کنم که صورت شما را از بین می‌برد

off this one's quite friendly that's good hi

، این خرس کاملاً دوستانه است. خوب سلام

course you know what Steve I dread to think what you've been doing with those

البته شما می دانید که استیو از چه چیزی می ترسم فکر کنم با آن

toys nothing absolutely nothing so what you got there I've got a penguin here

اسباب بازی ها چه کار می کردید، هیچ چیز مطلقاً هیچ چیز، بنابراین آنچه شما آنجا گرفتید، من اینجا یک پنگوئن دارم

mr. Duncan yes penguin you know I've been tickled this wanders and isn't it

آقای. دانکن بله پنگوئن شما می دانید که من غلغلک داده ام این سرگردان است و آیا

the the month of the penguin or something

این ماه پنگوئن نیست یا

mr. Duncan no the day of the penguin today it is penguin Awareness Day ah so

آقای. دانکن نه روز پنگوئن امروز روز آگاهی پنگوئن است آه بنابراین

we are all being encouraged to be aware of penguins did you know it was your day

همه ما تشویق می شویم که از پنگوئن ها آگاه باشیم آیا می دانستی امروز روز تو بود

today oh it is yeah well it'll it is what are

آه بله بله خوب است،

you okay I'm fine mr. Duncan yes you know you know anyone tuning in now are

شما خوب هستید من هستم خوب آقای دانکن بله می‌دانید که می‌دانید هرکسی که اکنون در حال تنظیم است

probably thinking that you're in well they probably don't think this is an

احتمالاً فکر می‌کند که شما خوب هستید، آنها احتمالاً فکر نمی‌کنند این یک

English lesson and they would be right anyway but what else that right here mr.

درس انگلیسی است و به هر حال درست می‌گویند، اما چه چیز دیگری در اینجا آقای.

Duncan Oh Steve you've got you've got some nice buns I know they're nice and

دانکن اوه استیو تو داری نان های خوبی داری می دانم که خوب و

soft people like to handle my buns and these

نرم هستند مردم دوست دارند نان های من را در دست بگیرند و اینها

are particularly soft and fresh and virginal definitely they are be going in

به خصوص نرم و تازه و باکره هستند قطعاً

the toaster later and we're having with a nice cup of tea oh the view of regular

بعداً به توستر می روند و ما می خواهیم خوردن با یک فنجان چای خوب، آه از دید بینندگان معمولی،

viewers my notice that there are only two in the bag today

توجه من این است که امروز فقط دو عدد در کیسه وجود دارد،

yes and last week when you showed the tea cakes there before yes there's a

بله و هفته گذشته که شما قبل از اینکه کیک های چای را آنجا نشان دادید، بله،

very good reason for that we X two of them last night that's it so you had one

دلیل بسیار خوبی برای ماندگاری ما X دو نفر از آنها وجود دارد. شب که شد پس تو یکی

with them you had one and I had one so I do I look like do I don't come to a mr.

باهاشون داشتی تو یکی داشتی و من یکی داشتم پس انجام میدم مثل اینکه به آقایی نمیام.

Duncan oh I don't want to upset the Teddy's did you just kiss the penguin

دانکن اوه من نمی‌خواهم تدی‌ها را ناراحت کنم آیا تو فقط پنگوئن را

yes I always kiss my Ted as you know that yes you've been a naughty boy

بوسید بله من همیشه تد خود را می‌بوسم چون می‌دانی که بله تو پسر شیطونی بوده‌ای

haven't you Tony you have we won't say to our viewers what Tony was doing to me

مگه تونی که داری ما به بینندگان خود نمی‌گوییم کاری که تونی

last night sorry were very naughty teddy bear ha ha

دیشب با من انجام می داد با عرض پوزش ، خرس عروسکی بسیار شیطانی هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه

now he was cuddling up to me you see that's what he likes to do I didn't know

بود که او به من نوازش می کرد ، شما می بینید این کاری است که او دوست دارد انجام دهد من نمی دانستم که

you were into bears the thing is you get older you know you've tried new things

شما در خرس هستید ، این چیزی است که شما پیرتر می شوید و می شناسید " چیزهای جدیدی را امتحان کرده ام،

this doesn't no answer to that this is a particularly furry bear this one mmm

این پاسخی به این نیست که این یک خرس مخصوصا پشمالو است این یک میلی متر

it's a very hairy bear you're gonna lose weight you have so the big question

خرس بسیار مودار است شما وزن کم خواهید کرد، بنابراین سوال بزرگ

Steve are you comfortable I am not quite comfortable yes you know

استیو آیا شما راحت هستید من کاملاً راحت نیستم بله می دانید

in my bed so I am quite comfortable that's it yeah do you have anything else

در رختخوابم، بنابراین من کاملاً راحت هستم، بله، آیا شما چیز دیگری

to show is there I believe you you have a book don't you I have but I'll be

برای نشان دادن دارید، من فکر می کنم شما یک کتاب دارید، نه من دارم، اما

looking at that one later okay yeah what I like to do in bed I learn my scripts

بعداً به آن کتاب نگاه خواهم کرد، بله، دوست دارم چه کار کنم در رختخواب من فیلمنامه هایم را یاد می گیرم

okay I like because it's a nice place in bed you you haven't got any distractions

خوب دوست دارم چون جای خوبی در رختخواب است شما هیچ مزاحمتی

because you've just woken up your mind is fresh you've got a nice cup of tea by

ندارید زیرا به تازگی از خواب بیدار شده اید ذهنت تازه است، یک فنجان چای خوب

the side of you and I like to just learn a few lines if I've got a play coming up

در کنارت داری و من دوست دارم اگر یک نمایشنامه یا موزیکال در راه است، فقط چند سطر یاد

or a musical and I just like to sit there and just quietly to myself without

بگیرم و فقط دوست دارم آنجا بنشینم و بی سر و صدا خودم بدون

any distractions before the daily life has started and all the all the woes and

هیچ حواس پرتی قبل از شروع زندگی روزمره و همه بدبختی ها و گرفتاری ها

troubles and all the pressures on your started then I like to spend I put half

و همه فشارها روی شما شروع شده است، سپس من دوست دارم وقت بگذارم

an hour just going through my lines you know just memorizing them nothing else

نیم ساعت فقط خطوطم را مرور کنم، شما می دانید فقط آنها را به خاطر بسپارم، چیز دیگری

to distract me and I find it helped so I've got the latest thing I've got to

برای پرت کردن من نیست. و به نظرم کمک کرده است، بنابراین آخرین چیزی را که باید

learn by the side of me here are you

یاد بگیرم در کنار خود دارم، آیا شما

interested in knowing what it is I mean I'm slightly interested there we

علاقه مند به دانستن چیستی آن هستید، منظورم این است که من کمی علاقه مند هستم.

go displayed a mouse okay then it's by

Strauss it's it's a little comic opera operetta that we're doing in the musical

اشتراوس این یک اپرای کمیک کوچک است که ما در جامعه موسیقی

society I'm in and I've never done this before and it's German it means the bat

که من در آن هستم انجام می دهیم و من قبلاً این کار را انجام نداده ام و آلمانی است که به معنای خفاش است

so Fledermaus it's like a little mouse that's German for bat yes he literally

بنابراین Fledermaus مانند یک موش کوچک است که به زبان آلمانی خفاش است بله او به معنای واقعی کلمه

means flying mouse yes I think you're right mr. Duncan

یعنی پرواز موش بله من فکر می کنم حق با شماست آقای. Duncan

Four Winds and so I'm learning that I've got to play the part of Alfred and he is

Four Winds و بنابراین من یاد می‌گیرم که باید نقش آلفرد را بازی کنم

a romantic person and he's trying to to get very romantic with the leading lady

و او فردی رمانتیک است و سعی می‌کند با خانم اصلی بسیار رمانتیک شود،

but she's already married and all sorts of comic things happen as a result of

اما او قبلاً ازدواج کرده است و همه چیزهای کمیک اتفاق می‌افتد. در نتیجه

that so what's happening on the live chat mr. dwell and I will put the live

آن چه اتفاقی می افتد در چت زنده آقای. ساکن شوید و من

chat up because I know that you like to see the live chat I'm trying to get you

چت زنده را قرار خواهم داد زیرا می دانم که دوست دارید چت زنده را ببینید، من سعی می کنم شما را

onto the screen you see so so if you could just do do what they call vamping

روی صفحه نمایشی که می بینید بیاورم، بنابراین اگر می توانستید کاری را که آنها می گویند vamping را انجام دهید،

could you vamp for a moment definitely I confirm should I say so no I can't say

می توانید برای لحظه ای ولگردی کنید. قطعاً تأیید می‌کنم باید بگویم، بنابراین نه، نمی‌توانم بگویم

that anybody ever learnt this or know anything about it

که کسی تا به حال این را یاد گرفته یا چیزی در مورد آن

Strauss wrote at least a couple of operas another one was called the gypsy

می‌داند که اشتراوس حداقل چند اپرا نوشته است که یکی دیگر به نام بارون کولی خوانده می‌شود،

Baron hmm but that one didn't go down very well

اما آن یکی خیلی خوب نبود.

oh so when we say didn't go down very well we mean it wasn't successful I

بنابراین وقتی می گوییم خیلی خوب نشد، منظورمان این است که موفقیت آمیز نبود،

think he only had about 60 or 70 showings and then it was it was abandon

فکر می کنم او فقط حدود 60 یا 70 نمایش داشت و پس از آن رها شد،

because it wasn't very popular know where it to fledermaus is still very

زیرا خیلی محبوب نبود، بدانید کجا آن را به fledermaus هنوز خیلی

popular and you always hear the music from Strauss being played and there's

محبوب است و همیشه موسیقی استراوس را می شنوید که در حال پخش است و

usually an excerpt from this particular operator played at new year because we

معمولاً گزیده ای از این اپراتور خاص در سال جدید پخش می شود زیرا ما

like to watch that don't we mr. Duncan the new

دوست داریم آن را تماشا کنیم. دانکن جدید

from Vienna yes where they have that sort of two hour long program where

از وین بله، جایی که آنها یک برنامه دو ساعته دارند

they've got the orchestra there in this famous building in in Vienna somewhere I

که در آن ارکستر را در این ساختمان معروف در وین، جایی که

can't think what it's called and they're playing all this waltz music from Vienna

نمی توانم فکر کنم اسمش چیست و آنها دارند این همه موسیقی والس را می نوازند. وین

mainly Strauss and there's a bit of ballet going on it's all very

عمدتاً اشتراوس و کمی باله در جریان است، همه چیز بسیار

interesting it sort of gives you a bit of culture to start off the new year so

جالب است، به نوعی به شما کمی فرهنگ می دهد تا سال جدید را شروع کنید، بنابراین

I always thought I ate something from do Fledermaus yes

من همیشه فکر می کردم چیزی از فلدرماوس

I always thought Steve I always thought that you watched that just for the

خوردم بله همیشه فکر می کردم استیو همیشه فکر می کردم که تو تماشا کردم که فقط برای

ballet dancers no I watch it for the high-class music the culture I mr.

رقصندگان باله نه من آن را برای موسیقی درجه یک فرهنگ تماشا می کنم.

Duncan that new year concert by the way from Vienna thank you to get in there in

دانکن آن کنسرت سال نو، اتفاقاً از وین، از شما تشکر می‌کنم که در

the audience mhm you've either got to be very rich or

بین تماشاگران حضور پیدا کردید، یا باید خیلی ثروتمند باشید

put a request in sort of ten years ahead know that it's very sought-after to go

یا درخواستی ده سال آینده بدهید، بدانید که رفتن و تماشا کردن آن بسیار مورد توجه است.

and watch that live so it's the Christmas concert from from Vienna

که زندگی می کنند بنابراین کنسرت کریسمس از وین است

that's the one mr. Duncan yes and every year they have it and one of the things

که همان آقای. دانکن بله و هر سال آن را دارند و یکی از چیزهایی

they always play one of my favorite pieces of classical music is the Blue

که همیشه یکی از قطعات موسیقی کلاسیک مورد علاقه من را می

Danube the Blue Danube round and don't

نوازند، دانوب آبی دور دانوب آبی است و

don't don't I enjoyed that so the live chat is now

نکن، من از آن لذت نمی برم، بنابراین چت زنده در حال حاضر

up and running on the screen can you see it Steve I can have to look over to my

روی صفحه در حال اجراست، می‌توانی آن را ببینی استیو، می‌توانم مجبور شوم به

my left don't worry just there's anything catch your eye well I can see

سمت چپم نگاه کنم، نگران نباش، فقط چیزی است که چشمت را جلب کند، من می‌توانم

out of the window from here it's a very miserable day mr. Duncan it is somebody

از اینجا بیرون از پنجره ببینم که روز بسیار بدی است آقای. دانکن این است که

has asked what is the meaning of gypsy oh okay either gypsy of course is is is

کسی پرسیده است که معنای کولی چیست اوه خوب یا کولی

a traveler it's a it's a person who travels from time from place to place

البته مسافر است، این شخصی است که از زمان از مکانی به مکان دیگر

eugen caravans and there's their travelers they don't they don't settle

کاروان های اوجن سفر می کند و مسافران آنها هستند که نمی کنند.

in one place gypsies you get gypsies romeny gypsies you get gypsies from all

در یک جا ساکن شوید کولی ها شما کولی ها می گیرید رومنی کولی ها شما کولی ها را از تمام

different parts of the world I think they're mostly come from sort of Europe

نقاط مختلف جهان می گیرید من فکر می کنم آنها اکثراً از اروپا آمده اند

and we have gypsies here normally we're a bit afraid of gypsies aren't we mr.

و ما اینجا معمولاً کولی داریم ما کمی از کولی ها می ترسیم. .

Tonko well you might you might be because they

تونکو خوب ممکن است به این دلیل باشد که آنها به

sort of live outside of normal society that they they have their own families

نوعی خارج از جامعه عادی زندگی می کنند که خانواده های خود را دارند

and instead of settling in one town they travel from place to place in in

و به جای ساکن شدن در یک شهر، از جایی به مکان دیگر در

caravans which would have been drawn by a horse and cart and in the in the past

کاروان هایی سفر می کنند که با اسب و گاری کشیده می شدند و در گذشته

but they've got vans and lorries and things like that now and they travel

اما آنها اکنون وانت و کامیون و چیزهایی از این قبیل دارند و

from town to town to a gypsy assembly wanders around and doesn't have a fixed

از شهری به شهر دیگر سفر می کنند تا یک مجلس کولی در اطراف سرگردان باشد و

place of settlement hmm so they they might be even described as is maybe

مکان ثابتی برای سکونت نداشته باشد. شاید

nomadic yes so nomads tend to roam around they don't

عشایری است بله، بنابراین عشایر تمایل دارند در اطراف پرسه بزنند، آنها

have one particular place where they stay or with gypsies or Roman is they

یک مکان خاص ندارند که در آن اقامت کنند یا با کولی ها یا رومی ها به

literally roam around so wherever they Park wherever they stop that is where

معنای واقعی کلمه در اطراف پرسه می زنند، بنابراین هر کجا که توقف کنند، جایی

they live and then and there maybe at some point they will move on to another

که زندگی می کنند و سپس و شاید در جایی پارک کنند. آنها به جای دیگری

place but as you as you said there as a lot of people don't trust gypsies they

خواهند رفت، اما همانطور که شما گفتید، چون بسیاری از مردم به کولی ها اعتماد ندارند

use it almost as a as an insult so you might describe someone as a gypsy just

، تقریباً به عنوان یک توهین از آن استفاده می کنند، بنابراین ممکن است کسی را به عنوان یک کولی

just as an insult and of course like all cultures they are often misunderstood

فقط به عنوان یک توهین و البته توهین توصیف کنید. مانند همه فرهنگ ها آنها یک اغلب اشتباه می‌فهمید،

yes because they decided that they don't want to be part of normal society but we

بله، زیرا آنها تصمیم گرفتند که نمی‌خواهند بخشی از جامعه عادی باشند، اما ما

would call normal society so they've to them it's abnormal but to us it's normal

آن را جامعه عادی می‌نامیم، بنابراین برای آنها این غیرطبیعی است، اما برای ما طبیعی است

yes and they just want to do their own thing yes you know what I always say

بله و آنها فقط می‌خواهند کار خودشان را انجام دهند بله شما بدونید من همیشه چی میگم

Steve each to his own that's right we won't go into that we didn't know a lot

استیو هر کدوم به خودش که درسته ما وارد این موضوع نمیشیم که چیز زیادی

about gypsies so we won't talk too much about it but I'm sure there are people

در مورد کولی ها نمیدونستیم پس زیاد در موردش حرف نمیزنیم اما مطمئنم افرادی هستن

on there who who might be able to tell us more about it

که ممکن است بتواند بیشتر در مورد آن به ما بگوید

yes okay then Steve so so I've been asked at

بله خوب پس استیو بنابراین از من پرسیده شد

when when your performance of deflator Mouse is it's at the end of February

که چه زمانی اجرای شما از Mouse deflator در پایان فوریه است

yes that's sooo cat so sue cat asks when is the date of the play delayed a mouse

بله این خیلی گربه است بنابراین سوئه گربه می پرسد تاریخ نمایش کی است یک موش با تاخیر

oh I don't know it's the last week of February oh the end is about the 28th

اوه نمی دانم آخرین هفته فوریه است، آخرش حدود 28

29th something like that I can't remember exactly off the top of my head

ام 29 ام است، چیزی شبیه به اینکه دقیقاً یادم نمی آید

it's what we're doing is it's not a full performance it's of what we call a

این کاری است که ما انجام می دهیم این است که یک اجرای کامل نیست این همان چیزی است که ما آن را یک

concert version so we're just doing a short it'll be a shortened version just

نسخه کنسرت می نامیم، بنابراین ما فقط یک نسخه کوتاه انجام می دهیم که یک نسخه کوتاه شده است فقط

to try and raise money for the main show Oh coach is in July so we won't be fully

برای تلاش و افزایش روز ey برای نمایش اصلی Oh coach در ماه ژوئیه است، بنابراین ما به طور

doing a full stage production we will just be seeing the songs and doing

کامل یک تولید صحنه کامل را انجام نخواهیم داد، ما فقط آهنگ ها را می بینیم و

little snippets little pieces of dialogue that's it just to string all

قطعات کوچکی از دیالوگ ها را انجام می دهیم، فقط برای اینکه

the songs together to tell something about the plot so it's almost like it's

همه آهنگ ها را کنار هم بگذاریم تا چیزی در مورد آن بگوییم. طرح داستان

almost like a little medal eeee yes it's what you've got a concert version so

تقریباً شبیه یک مدال کوچک است، بله، این همان چیزی است که شما یک نسخه کنسرت دارید، بنابراین

instead of having costumes and a and a full set hmm you do the whole thing you

به جای داشتن لباس و یک مجموعه کامل، همه کارها را انجام می

do all the music but you don't do all the dialogue okay and you just give a

دهید، همه موسیقی را انجام می دهید، اما این کار را نمی کنید. همه دیالوگ ها را خوب انجام دهید و فقط یک

flavor of what it's about that sounds quite good so no costumes just just part

طعم از آنچه در مورد آن است می دهید که بسیار خوب به نظر می رسد، بنابراین هیچ لباسی فقط بخشی

of the show but so you might say there are excerpts

از نمایش است، اما ممکن است بگویید گزیده هایی وجود دارد،

yes well all the music will be sung okay but not all but that all the

بله، همه موسیقی خوب خوانده می شود، اما نه همه آنها. همه

dialogue won't be said it'll just be and it cuts down the the time and it's just

دیالوگ‌ها گفته نمی‌شود، فقط می‌شود و زمان را کاهش می‌دهد و فقط

for to raise funds really for for the main show yes and also we've been asked

برای جمع‌آوری بودجه برای نمایش اصلی است بله، و همچنین از ما پرسیده شده است که

when are you in another play possibly in July no I'm gonna be careful what I say

چه زمانی در نمایش دیگری احتمالاً در ماه جولای حضور دارید. نه من مواظب حرفم

here ah you know be careful what I say cuz because I I know for a fact Steve

هستم آه میدونی مواظب چی میگم باش چون من به طور واقعی می دانم که استیو

that you are in high demand well the trouble is there are not many but well I

تقاضای زیادی برای شما دارد و مشکل این است که تعداد زیادی وجود ندارد اما خوب

don't know what it's like in other countries but in the UK this type of

نمی دانم در کشورهای دیگر چگونه است اما در بریتانیا این نوع

music classical music sort of opera or operetta

موسیقی کلاسیک نوع اپرا یا اپرت

Gilbert and Sullivan that type of thing used to be very popular and choirs have

گیلبرت و سالیوان این نوع چیزها بسیار محبوب بود و گروه‌های کر در سال‌های

found it very very difficult to recruit people in recent years because this sort

اخیر جذب افراد را بسیار دشوار می‌دانستند، زیرا این

of music isn't taught in schools anymore okay and it's seen as very old-fashioned

نوع موسیقی دیگر در مدارس تدریس نمی‌شود و به‌عنوان بسیار قدیمی و قدیمی دیده می‌شود

and young people don't want to become involved in it they want to do hip-hop

و افراد جوان این کار را انجام نمی‌دهند. می‌خواهند در آن شرکت کنند، می‌خواهند هیپ‌هاپ

and rap and and and R&B and things like that they want to be seen as cool with

و رپ و و و R&B و کارهایی از این قبیل انجام دهند.

their friends they're not going to go onto their social media and on to both I

don't know what they use now but it's not fake I don't think young people use

نمی دانم الان از چه چیزی استفاده می کنند، اما جعلی نیست، فکر نمی کنم جوانان دیگر از

Facebook anymore no I'm not gonna go into Facebook and say oh I've oh I will

فیس بوک استفاده کنند، نه من وارد فیس بوک نمی شوم و بگویم اوه، اوه، اوه،

you come and see me in the in the latest operetta I'm in that they will get

می آیی و من را در این صفحه می بینم. آخرین اپرت من در آن هستم که آنها را مورد

derided and called names I don't think no Millennials will get very excited by

تمسخر قرار می دهند و به آنها نام می برند، فکر نمی کنم هیچ هزاره ای این کار را انجام ندهد خیلی هیجان زده می شوم

that no because it won't it's not seen as something cool to do anymore it's

که نه، زیرا دیگر به عنوان یک کار جالب دیده نمی شود، بلکه به عنوان یک کار

seen as something old-fashioned yes and out of time which which it is to a

قدیمی بله و خارج از زمان دیده می شود که

certain extent but the music is beautiful

تا حدی است، اما موسیقی آن موسیقی زیبایی است

music that this type of music you know hundreds of years old is is timeless

که این نوع موسیقی که می دانید صدها سال قدمت دارد بی انتها است

they don't write music like this anymore and I like doing it because it's it's

آنها دیگر اینگونه موسیقی نمی نویسند و من انجام آن را دوست دارم زیرا انجام آن

difficult to do it takes a lot of effort to learn it the music's well actually

دشوار است، یادگیری آن به تلاش زیادی نیاز

the music of this isn't terribly difficult but it's certainly more

دارد. خیلی سخت است، اما مطمئناً

difficult than doing a modern pop song and it's challenging it's very

سخت‌تر از اجرای یک آهنگ پاپ مدرن است و انجام آن بسیار

challenging to do it it gives your brain a bit of a challenge

چالش برانگیز است. انجام آن به مغز شما کمی چالش

mm-hmm to do but it seems that it's not popular anymore I'm in a choir we can't

می‌دهد، اما به نظر می‌رسد که دیگر محبوب نیست، من در گروه کر هستم. ما نمی

we're struggling particularly to get men to joy but also women as well and choirs

توانیم به ویژه در تلاشیم تا مردان را به شادی برسانیم، اما همچنین زنان و گروه های کر

are dying out around the country here because they just can't get young people

در سراسر کشور در حال نابودی هستند، زیرا آنها فقط نمی توانند جوانان را وادار کنند

to join them so it's it's not really a trendy thing now is it it's not trendy

که به آنها بپیوندند، بنابراین اکنون واقعاً یک چیز مد روز نیست.

to be in a choir it's not trendy to to do a music well musical theater is still

حضور در یک گروه کر شیک نیست و مد روز نیست اجرای یک موسیقی خوب تئاتر موزیکال هنوز

quite popular so musical theater sort of more up-to-date shows Rodgers

کاملاً محبوب است، بنابراین تئاتر موزیکال به نوعی به روزتر راجرز و همرستین را نشان می دهد

and Hammerstein's that type of thing is more popular because audiences still

که این نوع چیزها محبوبیت بیشتری دارد زیرا مخاطبان هنوز

like to go and see it so that means if you're up-and-coming if you want do you

دوست دارند بروند و آن را ببینند، به این معنی که اگر سرحال هستید -و اگر می

want to practice or start doing a bit of acting or singing then lots of musical

خواهید تمرین کنید یا شروع به انجام کمی بازیگری یا خوانندگی کنید، بسیاری از

societies will put on more modern shows like The King and I things like that and

انجمن های موسیقی نمایش های مدرن تری مانند The King و I مانند آن اجرا می کنند و

you can sort of learn the craft that way but Gilbert and Sullivan

شما می توانید به نوعی این هنر را از این طریق یاد بگیرید. اما اپراتورهای گیلبرت و سالیوان

Strauss operators are not seen as popular anymore but that's the way it is

اشتراوس دیگر چندان محبوب دیده نمی شوند، اما همین طور است

so but we still do them in our society and we hopefully will do them for as

، اما ما هنوز آنها را در جامعه خود انجام می دهیم و امیدواریم تا

long as there are people available to do it and audiences will come and see it

زمانی که افراد در دسترس برای انجام آن باشند و مخاطبان بیایند و ببینند، آنها را انجام خواهیم داد.

yes unfortunately there are probably only about two or three of us it can do

بله، متأسفانه احتمالاً فقط دو یا سه نفر از ما

the lead roles in these anymore and because of that then they tend to keep

می‌توانیم نقش‌های اصلی را در این بازی‌ها بازی کنیم و به همین دلیل، آنها تمایل دارند که

asking you to do it which is means there's a lot of pressure on on it to do

از شما بخواهند این کار را انجام دهید، به این معنی که فشار زیادی روی آن وجود دارد تا این کارها را انجام دهید.

these shows so that the society doesn't collapse yes I mean you know 20 30 years

نشان می دهد تا جامعه سرنگون نشود خطا بله منظورم این است که شما می دانید 20 30 سال

ago you could people you'd have to audition to be an inner part and in

پیش شما می توانستید افرادی را که برای نقش آفرینی درونی و در

these sorts of musicals and there could be three or four people going to the

این نوع موزیکال ها باید تست کنید و ممکن است سه یا چهار نفر به

same role so what about nowadays well now it's just probably only one person

همان نقش بروند، پس این روزها چه خبر فقط احتمالا فقط یک نفر

in the society that can do it well I've seen this happen I've heard you talking

در جامعه می تواند این کار را به خوبی انجام دهد. من این اتفاق را دیده ام.

to people on the phone they call you and they're sort of begging you to join

their group or to get involved with one of their musicals because they can't

یکی از موزیکال‌های آن‌ها چون نمی‌توانند

find anyone to actually take the role so in deflator Mouse you are you are

کسی را پیدا کنند که واقعاً این نقش را بازی کند، بنابراین در موش deflator شما هستید که

playing the romantic part yes I'm playin the romantic tenor who

نقش عاشقانه را بازی می‌کنید بله، من نقش تنور رمانتیک را بازی می‌کنم که

very nice shall we have a look at the live chat go on Steve have a look at the

خیلی خوب است، ما نگاهی به چت زنده خواهیم داشت. استیو نگاهی به

live chat apparently we have Oh Olga can you see Olga's message I have listened

چت زنده بیندازید ظاهراً ما داریم اوه اولگا می‌توانید پیام اولگا را ببینید من

to her for the first time for three years that was amazing

برای اولین بار به مدت سه سال به او گوش دادم که شگفت‌انگیز بود.

I thought it was only for specially educated

people well the thing about opera is mm-hmm well I don't really like this

خوب من این

opera which is the you know that the big heavy operas Mozart operas things like

اپرا را که می دانید خیلی دوست ندارم که اپرای بزرگ سنگین موتزارت چیزهایی از این قبیل

that on this operetta which is a bit lighter which is what I tend tend to do

را در این اپرت که کمی سبک تر است اجرا می کند و این همان چیزی است که من تمایل

I've never sung like a full opera and I've never really enjoyed I don't really

دارم انجام دهم، هرگز مانند یک اپرای کامل نخوانده ام و هرگز واقعاً لذت نبرده ام، من واقعاً

like operas that much full-on operas but it but it sounds very highbrow because

اپراهایی را دوست ندارم که اپراهای بسیار کامل اما این به نظر می رسد بسیار مهیج به نظر می رسد

it's always sung in German usually mm-hmm or Italian or French but when you

زیرا همیشه به زبان آلمانی معمولاً mm-hmm یا ایتالیایی یا فرانسوی خوانده می شود، اما وقتی شما

actually as we've looked at this before when you actually look at the

در واقع همانطور که قبلاً به این نگاه کرده بودیم وقتی واقعاً به ترجمه نگاه می کنید

translation they're just sort of talking everyday language yes

آنها فقط مرتب می شوند از صحبت کردن به زبان روزمره بله،

they're just having general day-to-day conversation general day-to-day

آنها فقط مکالمه عمومی روزانه دارند مکالمه عمومی روزانه،

conversation there isn't even a rhyme or any sort of stanza it's just sort of

حتی یک قافیه یا هر نوع بیتی وجود ندارد، فقط نوعی

hello I've just been to other shops did you get the milk no I'm sorry I forgot

سلام است من همین الان به مغازه های دیگر رفتم. شیر را می گیری نه متاسفم شیر را فراموش کردم

the milk Oh tragedy what tragedy we won't be able

آه فاجعه چه فاجعه ای است که نمی

to have a cup of tea yes they they tend to talk about everyday things but the

توانیم یک فنجان چای بنوشیم بله آنها تمایل دارند در مورد چیزهای روزمره صحبت کنند اما

music is so well written and don't think anybody and no one can write that today

موسیقی آنقدر خوب نوشته شده است و فکر نمی کنم هیچ کس و هیچ کس نمی تواند بنویسد که امروز

we don't have those kind of composers anymore that can write that that level

دیگر آن نوع آهنگسازانی نداریم که بتوانند آن را بنویسند این سطح

of complexity of music well we probably do but it's obviously yeah if I say

از پیچیدگی موسیقی را احتمالاً خوب انجام می دهیم، اما بدیهی است که بله اگر چنین چیزی بگویم،

something like that I'm bound to be criticized but anyway but yes there

حتما مورد انتقاد قرار می گیرم، اما به هر حال،

might be some opera fans watching it could well be birdies operas yes well

ممکن است برخی از طرفداران اپرا آن را تماشا کنند، می تواند اپرای مرغی باشد،

there we go Louis's mentioned verdes operas yes you've got to you've got to

بله، ما می رویم اپراهای لوئیس اپراهای ذکر شده بله،

have a lot of time to sit down and the the problem is if they are in a foreign

باید زمان زیادی برای نشستن داشته باشید و مشکل این است که اگر آنها به زبان خارجی باشند

language it tends to put you off if you don't know what the meaning is so I

، اگر معنی آن را ندانید، شما را ناامید می کند. بنابراین

don't mind watching an opera as long as there are subtitles with a translation

تا زمانی که زیرنویس‌هایی با ترجمه در زیر آن وجود دارد، از تماشای اپرا بدم نمی‌آید،

yes underneath but of course the quality of the voices these are these are

اما البته کیفیت صداها اینها

singers who are singing at the it of what is the human voice is capable

خواننده‌هایی هستند که در حال خواندن آن چیزی هستند که صدای انسان قادر به

of doing that's it the very extreme very limits of human ability reaching the

انجام آن است.

notes stamina if you're an opera singer you have to be incredibly fit that we

اگر یک خواننده اپرا هستید باید کاملاً تناسب اندام داشته باشید که می

know that the the muscles involved in singing you're at the absolute pinnacle

دانیم ماهیچه های درگیر در آواز خواندن شما در اوج

of what is cave what the human voice is capable of doing and so that's why it's

مطلق چیزی هستید که غار و انسان است. صدا قادر به انجام است و به همین دلیل است

seen as it as the absolute top in terms of in terms of singing opera is right at

از نظر آواز خواندن اپرا

the top because not everybody hardly anyone can sing at those levels you've

در صدر قرار دارد زیرا به سختی هرکسی نمی تواند در آن سطوح آواز بخواند، شما

got to have a real talent to be able to sing in an opera that that's not

باید استعداد واقعی داشته باشید تا بتوانید در اپرا بخوانید.

something you can just learn anyone could learn to sing yes

چیزی نیست که بتوانید یاد بگیرید هر کسی می تواند آواز خواندن را بیاموزد،

but you could spend your entire life if you haven't got the talent that yeah or

اما می توانید تمام زندگی خود را صرف کنید اگر استعدادی ندارید که بله یا

the vocal apparatus the physical the genes that have enabled you to have the

دستگاه صوتی، ژن های فیزیکی که شما را قادر به ساخت

vocal cords and muscles the structure everything that enables you to sing like

تارهای صوتی و ماهیچه ها کرده است. هر چیزی که شما را قادر می سازد مانند

an opera singer you can't learn to do that unless you've got that you've been

یک خواننده اپرا بخوانید، نمی توانید این کار را یاد بگیرید، مگر اینکه متوجه شوید که

born with it yes well if you are an opera singer and I'm not I'm not a big

با آن متولد شده اید، بله، اگر شما یک خواننده اپرا هستید و من نیستم، من بزرگ نیستم.

expert on our prep but as I understand it if you if you get into the world of

متخصص آماده سازی ما است، اما همانطور که می فهمم ، اگر به

opera as a performer it kind of becomes your your whole existence yes definitely

عنوان یک مجری وارد دنیای اپرا شوید، به نوعی تمام وجود شما می شود، بله قطعاً

it's like to take years of training I'm going where near at that level

مانند آن است که سال ها تمرین طول بکشد، من در آن سطح به جایی نزدیک می

but I can sing these I can sing the notes I can sing it but to have that

شوم، اما من می توانم این ها را بخوانم من می توانم نت ها را بخوانم می توانم آن را بخوانم اما برای داشتن آن

quality and that power I mean if you ever stood by opera an opera singer or

کیفیت و منظورم از این قدرت است، اگر تا به حال در کنار اپرا بایستید، یک خواننده اپرا یا

somebody who was a proper opera singer the power that comes out of their voices

کسی که خواننده اپرا مناسبی بود ، قدرتی که از صدای آنها بیرون می آید

is unbelievable they don't need microphones so when you hear somebody

باور نکردنی است که آنها به میکروفون نیاز ندارند، بنابراین وقتی می شنوید که کسی

singing a pop song it sounds like they've got a powerful voice but their

یک آهنگ پاپ می خواند، به نظر می رسد که آنها صدای قدرتمندی دارند، اما صدای آنها

voice is amplified yes I've been in a choir where we've had singers come from

تقویت شده است، بله، من در یک گروه کر حضور داشته‌ام که خوانندگانی از آن‌جا بوده‌اند

that we've had singers hide in to boost the numbers

که خوانندگانی را پنهان کرده‌ایم تا تعداد آنها را افزایش دهند

and I've had there's been a tenor behind me who's come from it was come from an

و من یک تنور پشت سر من بوده است. کسی که از آن آمده است از یک اپرا آمده است

opera somewhere and he's probably got the power and the volume of about ten

و احتمالاً قدرت و حجم ده

normal men and that is not something you can just develop no you've either got

مرد معمولی را دارد و این چیزی نیست که شما فقط بتوانید آن را توسعه دهید نه شما هم

that ability I mean it obviously you do develop it but you've got to have some

آن توانایی را دارید منظورم این است که واضح است که شما آن را توسعه می دهید اما شما باید مقداری

you've got to have that skill to start off with you've got to have that talent

داشته باشید، باید آن مهارت را داشته باشید تا با آن شروع کنید، باید آن استعداد را داشته

and you can't just magic that up from nowhere

باشید و نمی توانید آن را از هیچ جا به

well mr. Duncan we've got right off subject straightaway that's okay I think

خوبی جادو کنید. دانکن ما بلافاصله موضوع را حذف کردیم که اشکالی ندارد، فکر

it's a good I think it's an interesting subject because I just like that much

می‌کنم خوب است، فکر می‌کنم موضوع جالبی است، زیرا من آنقدر

about it I'm making out I know something about it but I don't know that much

از آن خوشم می‌آید.

about it no well you've never done opera no I haven't I've done operetta

نه خوب تو تا به حال اپرا نکرده ای نه من اپرت نکرده ام

hmm is only using me to sing a song I made I'm not is an operetta or a short

فقط از من برای خواندن آهنگی که ساخته ام استفاده می کند من نیستم یک اپرت یا یک

opera yes yes not necessarily sure well it is sort of I think it is means short

اپرای کوتاه است بله بله نه لزوما مطمئن نیستم خوب است فکر می‌کنم این به معنای

opera yes no I don't think we'll do any singing just in case we get struck foot

اپرای کوتاه است بله نه، فکر نمی‌کنم ما آوازی بخوانیم فقط در صورتی که پایمان ضربه بخورد،

oh well don't get struck off for this are you actually gonna sing something

اوه خوب، ضربه نخورید، زیرا شما واقعاً می‌خواهید چیزی بخوانید

maybe later oh okay then we'll see now now Steve the

شاید بعداً اوه باشه پس ما. اکنون می بینم استیو

news has been very very active this week we've had a lot of news now did you see

این هفته اخبار بسیار فعال بوده است، ما اخبار زیادی داشتیم حالا آیا شما

in the news the news about a certain member of the royal family yes yes

در اخبار اخبار مربوط به یکی از اعضای خانواده سلطنتی

wonder if other people have seen this on the news that's what that's what I'm

را دیدید بله بله تعجب می کنم که آیا افراد دیگری این را در این چیزی است که من از

wondering us well I'm thinking right now so let's have a look the Duke of

ما متعجبم خوب من در حال حاضر فکر می کنم، پس بیایید نگاهی بیندازیم که دوک

Edinburgh has escaped unhurt after the car he was driving was involved in a

ادینبورگ پس از آن سالم فرار کرده است. ماشینی که او رانندگی می کرد در

crash close to the Sandringham Estate in Norfolk police were called to the scene

نزدیکی املاک ساندرینگهام در نورفولک تصادف کرد پلیس به

of a collision involving 97 year old Prince Philip who is the Queen's husband

صحنه تصادف شامل شاهزاده فیلیپ 97 ساله که

the Queen of England her husband is called Prince Philip but

شوهر ملکه است، ملکه انگلیس همسرش شاهزاده فیلیپ نام دارد

his formal title is the Duke of Edinburgh witnesses told the BBC that

اما عنوان رسمی دوک ادینبورگ است، شاهدان به بی‌بی‌سی گفتند

the Land Rover being driven by Philip had overturned

که لندرور که توسط فیلیپ هدایت می‌شد ،

after pulling out from a driveway on the a149 he was helped out of the car by

پس از بیرون آمدن از جاده در a149 واژگون شد و شاهدان به او کمک کردند تا از ماشین خارج شود

witnesses and was reportedly conscious but very shocked and shaken I bet he was

و طبق گزارش‌ها هوشیار بود، اما بسیار شوکه و تکان خورده بود شرط می‌بندم. او

saying if you swear words as well because if there's one thing that Prince

می‌گفت اگر شما هم فحش می‌دهید، زیرا اگر یک چیز باشد که شاهزاده

Philip does quite a lot he likes wearing and he he's a bit of a racist as well

فیلیپ خیلی دوست دارد بپوشد و همچنین او کمی نژادپرست

the palace would not confirm if he was alone in the vehicle at the time well as

است، کاخ تأیید نمی‌کند که او در آن زمان در وسیله نقلیه تنها بوده است یا خیر. همانطور

we know now he was he was alone driving himself the other car involved was a Kia

که می دانیم او تنها بود و خودش رانندگی می کرد. ماشین دیگری که درگیر بود

a Kia what what type of car is that Steve it's from I think Kia's are made

یک کیا کیا

in South Korea I think they're not big cars well they can be yes there can be

بود. بله اینجا میتونه

because okay I don't know you see I don't know about the four is it Ford

چون باشه نمی دونم شما می بینید من در مورد چهارتا

Nokia I'm sure Kia is aadi actual name of the company what's that for

نمی دونم فورد نوکیا هست مطمئنم کیا اسم واقعی این شرکته

well here is a make of car of car that's what I was trying to clear up yes and

من در تلاش بودم تا روشن کنم بله و

yes the other car involved was a Kia and it's female driver and passenger were

بله ماشین دیگری که درگیر بود یک کیا بود و راننده و سرنشین آن زن

treated in hospital and later discharged of course later it was revealed that

در بیمارستان مداوا شدند و بعداً مرخص شدند البته بعداً مشخص شد که

there was also a baby in the back Norfolk police said the female driver of

یک نوزاد نیز در عقب وجود دارد پلیس نورفولک گفت راننده زن.

the Kia suffered cuts while the female passenger sustained an arm injury both

کیا دچار بریدگی شد در حالی که سرنشین زن دچار آسیب دیدگی از ناحیه دست شد که هر دو

requiring hospital treatment and here it is this is the car just in case you

نیاز به درمان بیمارستانی داشتند و اینجاست این ماشین است فقط در صورتی

didn't see it there it is on its side that is Prince Philip's big it's a it's

که آن را ندیدید در کنار آن است که شاهزاده فیلیپ بزرگ است و

a Range Rover isn't it yeah it's a Land Rover some kind of yes it's it's a it's

یک محدوده است. روور نیست بله این یک لندرور است یک جورهایی بله این

a really big car can't tell exactly what model it is there now I have a feeling

یک ماشین واقعاً بزرگ است نمی توانم دقیقا بگویم چه مدلی وجود دارد الان احساس می

now this is my only only thought on this I have a feeling that maybe perhaps that

کنم این تنها فکر من در این مورد است من یک احساس دارم که شاید آن

car is somehow reinforced so because it belongs to a member of the royal family

ماشین به نوعی تقویت شده باشد زیرا متعلق به یکی از اعضا است از خانواده سلطنتی

maybe it has been specially modified so that might be the reason why the car

شاید به طور ویژه اصلاح شده است به این دلیل است که به

seems to have survived quite well the impact and why Prince Phillip also

نظر می رسد ماشین به خوبی از ضربه جان سالم به در برده و شاهزاده فیلیپ نیز

survived and of course it turned out later Steve that he wasn't wearing his

جان سالم به در برده است و البته بعداً معلوم شد که استیو کمربند ایمنی خود را به

seatbelt well I well was that doing that I know he's been discovered since

خوبی نبسته است. من خوب این کار را انجام دادم، می‌دانم که او از زمانی که عکس گرفته شده است، کشف شده

photographed wasn't he yeah because a new car arrived from for him the very

است، بله، نه چون یک روز بعد یک ماشین جدید برای او آمد

next day next day and he was caught out in this car than the next day or

و او را در این ماشین گرفتار کردند تا روز بعد یا

yesterday yes without a seatbelt on can you believe that and so of course it's

دیروز، بله بدون کمربند ایمنی. آیا می توانید این را باور کنید و بنابراین البته

law in this country probably is in most countries I don't know but it's

قانون در این کشور احتمالاً در اکثر کشورها وجود دارد ، من نمی دانم اما

certainly law in this country you must wear a seatbelt hmm but apparently

مطمئناً در این کشور قانون است که باید کمربند ایمنی را ببندید اما ظاهراً

during the accident to the accident he wasn't wearing his seatbelt

هنگام تصادف به تصادف او نبسته است کمربند ایمنی

I wasn't he no right okay when he was very lucky then

او من نبودم درست نیست وقتی او خیلی خوش شانس بود پس

yes very lucky modern cars are very very strong and they can they can withstand

بله خیلی خوش شانس ماشین های مدرن بسیار بسیار قوی هستند و می

being rolled over without crushing that they have to be able to withstand

توانند غلت خوردن را بدون له شدن تحمل کنند که باید بتوانند

rolling onto their roof and non collapsing yes so I I doubt that it's

غلت زدن روی سقف خود را تحمل کنند و n در حال فروریختن بله، بنابراین من شک دارم که به

specially reinforced it's just a different car rolls over it won't

طور خاص تقویت شده باشد، این فقط یک ماشین متفاوت است که از روی آن

collapse and as it falls over a cliff I'd be surprised there because you you

غلت می‌زند و سقوط نمی‌کند و وقتی روی صخره سقوط می‌کند، در آنجا تعجب می‌کنم زیرا شما

would think that the windows would be bulletproof and justing just in case

فکر می‌کنید که شیشه‌ها ضد گلوله هستند و فقط در داخل آن قرار می‌گیرند. اگر

anyone tried to to do something to Prince Philip so you know I think it

کسی سعی کرد کاری با شاهزاده فیلیپ انجام دهد، بنابراین می دانید که من فکر می کنم

surprised all of us that that Prince Philip does go out driving on his own

همه ما را شگفت زده کرد که شاهزاده فیلیپ به تنهایی رانندگی می کند،

yes without any s just goes onto public roads and nothing the thing I love Steve

بله بدون هیچ حرکتی به جاده های عمومی می رود و چیزی که من عاشق استیو هستم

is that they had they had another car for him the next day now I have a

این است که آنها اگر فردای آن روز ماشین دیگری برای او داشتند، حالا

strange feeling that he does this often a mister maybe he's always writing off

احساس عجیبی دارم که او این کار را اغلب یک آقا انجام می دهد، شاید همیشه این ماشین ها را می نویسد،

these cars maybe he's always having accidents and maybe somewhere though

شاید همیشه تصادف می کند و شاید جایی،

there is a big warehouse full of these cars and they just send them so every

اگرچه انبار بزرگی پر از این ماشین ها وجود دارد و آنها فقط آنها را بفرست تا هر

time he crashes one or breaks it or smashes it up they just send him another

بار که یکی را خراب می کند یا می شکند یا خراب می کند، آنها فقط یکی دیگر را برای او می فرستند

one I don't know if it's happened before but of course people often say it's not

که نمی دانم قبلاً اتفاق افتاده است یا نه، اما البته مردم اغلب می گویند که

don't think it's necessarily true that often say that loyalty or a law unto

این لزوماً درست نیست که اغلب می گویند وفاداری یا قانون برای

themselves meaning that they don't necessarily have to follow the laws of

خودشان به این معنی است که آنها لزوماً مجبور نیستند قوانین کشور را دنبال کنند،

the land but of course they do and I think a lot of people of course if you

اما مطمئناً این کار را انجام می دهند و من فکر می کنم بسیاری از مردم البته

if you've got tremendous amounts of money quite often you can get away with

اگر شما مقدار زیادی پول دارید اغلب می توانید از

things that average people can't yes well you be sure that the the person I'm

چیزهایی که مردم عادی نمی توانند بگذرانند بله خوب شما مطمئن باشید که شخصی که

sure he won't be prosecuted no what we don't know whose fault it was

مطمئن هستم تحت پیگرد قانونی قرار نمی گیرد نه آنچه که ما نمی دانیم تقصیر کیست

well today that the latest story today is that he did pull out in sunlight so

امروز خوب است که آخرین داستان امروز این است که او در نور خورشید بیرون آمد،

it would appear from one of the people actually in the car who was now given an

بنابراین از یکی از افرادی که واقعاً در ماشین بودند به نظر می رسید که اکنون

interview not the driver but one of the passengers said one of the passengers

مصاحبه شده است نه راننده، بلکه یکی از مسافران گفت که یکی از مسافران

said he just pulled out they were going along the road at about 50 miles an hour

گفت که او همین الان بیرون کشیده است که در امتداد جاده در حال رفتن هستند. 50 مایل در ساعت

and he just pulled out in front of them so they went straight into the side of

و او فقط از جلوی آنها بیرون کشید تا آنها مستقیماً به کنار ماشین او رفتند و

his that's it so so the fault wouldn't be with the drivers of the car that hit

همینطور است تا خطا از رانندگان ماشینی باشد که با ماشین برخورد کرده است

the car though that the fault would be with with the Juke and I think he's

، اگرچه اشتباه از آنها باشد. جوک و من فکر می کنم او

reportedly said that the Sun was shining in his eyes yes and he couldn't see

گفته است که خورشید در چشمان او می تابد es و او نمی توانست به درستی ببیند

properly which you know normally if you can't see after you don't pull out no I

که شما به طور معمول می دانید اگر بعد از اینکه نمی بینید بیرون نکشید، نه

think you know when you're 90 even you're in your late 90s yeah well I've

فکر می کنم می دانید وقتی 90 ساله هستید حتی در اواخر دهه 90 خود هستید، بله خوب

noticed now I'm not as sharp on the road as I was now I was in the past I agree

اکنون متوجه شدم من در جاده ها آنقدر تیزبین نیستم که در گذشته بودم. موافقم

and he obviously didn't have the modern safety systems which a lot of cars have

و واضح است که او سیستم های ایمنی مدرنی که اکنون بسیاری از خودروها دارند را نداشت و

now that a lot of cars now you have to pay extra for it but if you try to pull

اکنون برای بسیاری از خودروها باید هزینه اضافی بپردازید. اما اگر بخواهید بیرون بکشید

out there was another car coming it wouldn't let you it would be letting off

، ماشین دیگری آمده است ، به شما اجازه نمی‌دهد

warnings everywhere so maybe he should get a car that has all the latest safety

هشدارها را در همه جا ارسال می‌کند، بنابراین شاید او باید ماشینی بخرد که آخرین تجهیزات ایمنی را داشته

aids so you know he meant him prevent him pulling out when a car is coming oh

باشد، بنابراین می‌دانید که او قصد داشت مانع از خروجش شود. وقتی ماشینی می آید اوه،

I see young Nathan are there obviously his car didn't have that on no that

می بینم که ناتان جوان آنجاست، مشخصاً ماشینش آن را نداشت، هیچ

particular safety aid on I can't remember they call it now

کمک ایمنی خاصی را به خاطر نمی آورم که به آن می گویند اکنون

first traffic awesome that's great cross traffic alert I think it's called okay

اولین ترافیک عالی است که هشدار ترافیک متقاطع عالی است، فکر می کنم اسمش خوب

well maybe maybe you just use the eyes that are in the front of your head yes

است شاید شما فقط از چشم هایی که جلوی سرتان هستند استفاده می کنید، بله

see well I mean the sun shining in you don't pull out and to leave anyway well

خوب ببینید، منظورم این است که خورشیدی که در شما می تابد بیرون نکشید و به هر حال خوب

not go into that well I am going into it they were interviewing an ex-police

به آن چاه نروید، من دارم وارد آن می شوم، آنها امروز با یک رئیس پلیس سابق

traffic chief today okay and they asked her a woman would what is he likely to

راهنمایی و رانندگی مصاحبه کردند، بسیار خوب است و از او پرسیدند که یک زن چه چیزی احتمالاً

be prosecuted and she almost said don't be ridiculous you know the husband of

تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت و او تقریباً گفت: مسخره نباش.

the Queen isn't going to be prosecuted her up no even if you know I mean it

شوهر ملکه قرار نیست او را تحت پیگرد قانونی قرار دهد، نه حتی اگر می‌دانید منظورم این است که

could have been very serious I mean the woman that went that the the other car

می‌توانست خیلی جدی باشد، منظور زنی است که رفت که ماشین دیگری

that crashed into them father could have been killed the baby could have been

که با آنها تصادف کرد، پدر ممکن بود کودک را بکشد. کشته شده

killed was a baby on board yes I think things would have been very different

بود یک نوزاد در هواپیما بود بله فکر می کنم همه چیز بسیار متفاوت بود

have there been some serious injuries well things would have been very

اگر جراحات جدی وجود داشت اوضاع بسیار

different had it been just a normal member of the public who had pulled out

متفاوت بود اگر فقط یک عضو عادی از مردم بود که بیرون کشیده بود

yes I'm just trying I don't know how that would be treated a lot of it

بله من فقط تلاش می کنم نمی‌دانم چگونه درمان می‌شود، بسیاری از آن

depends on the injuries that are sustained so luckily nobody was

به جراحات وارده بستگی دارد ، بنابراین خوشبختانه هیچ‌کس به‌طور

seriously injured okay I had somebody being killed then I think we would be

جدی آسیب ندیده است، خوب، من یک نفر کشته شده‌ام پس فکر می‌کنم ما در مورد

talking a very different scenario than just sort of you know I'm sure that the

سناریوی بسیار متفاوتی صحبت می‌کنیم. من مطمئنم که

lady concerned it will be compensated and won't have to go through her

خانم نگران بود که این غرامت پرداخت می شود و مجبور نیست بیمه خود را

insurance to get a new car one would hope that they would do the good thing

برای تهیه یک ماشین جدید بگذراند، می توان امیدوار بود که آنها کار خوبی را در

there I think she might she might end up with the Queen's golden carriage instead

آنجا انجام

so they might send her that just just as a way of compensating but of course the

دهند. فقط به عنوان راهی برای جبران خسارت،

Duke of Edinburgh if rumors are to be believed is no stranger to car crashes

دوک ادینبورگ را برای او بفرستید، اما اگر شایعات را باور کنید، دوک ادینبورگ با تصادفات اتومبیل غریبه نیست،

because do you remember after Princess Diana was killed in 1997 there is a

زیرا به یاد دارید پس از کشته شدن پرنسس دایانا در سال 1997، شایعه ای وجود دارد

rumor that Prince Philip the Queen's husband who mr. Duncan had

که شوهر شاهزاده فیلیپ ملکه چه کسی آقای دانکن در

actually put a hit man out he'd actually arranged for that to happen of course it

واقع یک قاتل را بیرون انداخته بود، او در واقع ترتیبی داده بود که این اتفاق بیفتد، البته

was just a rumor and and since then nobody's really talked about it but

این فقط یک شایعه بود و از آن زمان تاکنون هیچ کس واقعاً در مورد آن صحبت نکرده است،

now and again you do hear people mention it but yes isn't that isn't that weird

اما بارها و بارها می شنوید که مردم به آن اشاره می کنند، اما بله، اینطور نیست. خیلی عجیب نیست،

yes it was a conspiracy theory at the time yes I think of course now that

بله، در آن زمان یک تئوری توطئه بود، بله، البته فکر می کنم اکنون

there isn't anybody that doesn't think that it wasn't just a tragic accident

که هیچ کس فکر نمی کند که این فقط یک تصادف غم انگیز

you couldn't arrange something like that it would be it's impossible to to

نبوده است، شما نمی توانید چیزی شبیه به آن ترتیب دهید. غیرممکن است که

arrange for a car to crash in a tunnel in the way that Princess Diana's card

ترتیب دادن یک ماشین در یک تونل به شکلی که کارت پرنسس دایانا تصادف کند،

virtually impossible to arrange that this is true you know it was just just

تقریباً غیرممکن است که این درست است، می دانید فقط به این

because she was being chased by the paparazzi in there and the bloke that

دلیل بود که او توسط پاپاراتزی ها در آنجا تعقیب می شد و

was driving the car was drunk or it had a lot to drink at the Times allegedly I

مردی که رانندگی می کرد. ماشین مست بود یا مقدار زیادی نوشیدنی در تایمز داشت، من

think that's been pretty much proved yes and I think there was an inquiry and and

فکر می‌کنم که تقریباً ثابت شده است بله و فکر می‌کنم تحقیقی انجام شد و

they did come to the conclusion that the driver was a little over the limit so

آنها به این نتیجه رسیدند که راننده کمی بیش از حد مجاز بوده است، بنابراین

yeah I don't think anyone believes that nowadays that Prince must be quite clear

بله من فکر نمی کنم کسی باور کند که امروزه آن شاهزاده باید کاملاً واضح باشد

that we do not do not believe in that particularly didn't I didn't say I did

که ما به این اعتقاد نداریم، به خصوص آیا من نگفتم که انجام دادم

just because I say something doesn't mean that's what I think yes Palmyra

فقط به این دلیل که چیزی می گویم به این معنی نیست که من فکر می کنم بله

Prince Philip is Greek he's a Greek origin that is correct

شاهزاده پالمیرا فیلیپ یونانی است او یونانی الاصل است که درست است

he's been a very loyal consort is the phrase we use a consort to the Queen God

او یک همسر بسیار وفادار بوده است عبارتی است که ما از یک همسر برای ملکه خدا استفاده می کنیم،

a companion a supporter for all these years I mean he gave up his career to be

یک همراه و یک حامی در تمام این سال ها، منظورم این است که او حرفه خود را رها کرد تا در

by her side to marry her and supporter yes so you know he's done a tremendous

کنار او باشد تا با او ازدواج کند و حامی او بله، بنابراین می دانید که او کار فوق العاده ای انجام داده است.

job really that's it but anyway let's not get into royalty a lot of a lot of

شغل واقعا همین است، اما به هر حال اجازه دهید وارد خانواده سلطنتی نشویم بسیاری از

people have their own views of the royal family well I wasn't giving my view I

افراد دیدگاه های خود را نسبت به خانواده سلطنتی دارند، خوب من نظر خود را بیان نکردم

don't know I'm afraid that I might start saying things I may regret oh yeah what

، نمی دانم، می ترسم شروع به گفتن چیزهایی کنم ممکن است پشیمان باشم اوه بله

I'm like mr. Duncan when I start talking I know exactly what you're like now the

من شبیه آقای هستم. دانکن وقتی شروع به صحبت می کنم، دقیقاً می دانم که الان شما چه شکلی هستید،

big question now this is the thing we haven't even mentioned yet and this is

سؤال بزرگ اکنون این چیزی است که ما هنوز به آن اشاره نکرده ایم و

the reason why I wanted to mention the the incident in

این دلیلی است که من می خواهم به ماجرای

solving the Duke of Edinburgh because look at this Steve now in November 2018

حل دوک ادینبورگ اشاره کنم زیرا نگاه کنید. در این استیو اکنون در نوامبر

there were eleven thousand six hundred and twenty four people driving with

2018 یازده هزار و ششصد و بیست و چهار نفر با

licenses full licenses and they were held by people aged over ninety-five Wow

گواهینامه کامل رانندگی می کردند و آنها توسط افراد بالای نود و پنج سال نگهداری می شدند وای

so eleven and a half thousand people aged over ninety five driving on the

پس یازده و نیم هزار نفر بالای نود و پنج

roads in Britain well there's a lot from the age of seventy five to ninety four

سال در جاده ها رانندگی می کردند. بریتانیا خوب از سن هفتاد و پنج تا نود و چهار سال زیاد است

yes yeah there so the percentage is very low people over ninety five driving cars

بله، بله، بنابراین درصد افراد بالای نود و پنج ماشین رانندگی

compared to the largest group 45 to 54 mmm-hmm

در مقایسه با بزرگ‌ترین گروه 45 تا 54 میلی‌متر-هم‌مم

so it's very low but that's still a lot of people and it's a lot of people that

بسیار کم است، بنابراین بسیار کم است، اما هنوز هم مقدار زیادی است . مردم و بسیاری از مردم

just shows you how many people are driving cars on the roads in the UK I'm

فقط به شما نشان می دهند که چند نفر در جاده های بریتانیا در

going to be honest with you Steve I always feel slightly worried whenever

حال

I see a very old person an elderly person driving a car because quite often

رانندگی با ماشین هستند. ماشین ب چون اغلب

they seem completely confused by what they're doing there first of all their

به نظر می رسد که از کاری که در آنجا انجام می دهند کاملاً گیج شده اند، اول از همه

heads are virtually hidden by the steering wheel so that's the first thing

سرشان تقریباً توسط فرمان پنهان می شود، بنابراین این اولین چیزی است

I notice and also that they don't seem to be sort of paying any attention to

که متوجه می شوم و همچنین به نظر می رسد که آنها به نوعی به آن توجه نمی

the road so maybe that that's a little biased I don't know I'm sure someone

کنند. جاده پس شاید این کمی مغرضانه باشد نمی دانم مطمئنم که کسی

will disagree but whenever I see a very old person driving a car I always feel

مخالفت خواهد کرد اما هر وقت می بینم یک فرد مسن در حال رانندگی ماشین است همیشه

slightly nervous I wouldn't like to be in that car with them Oh Bella has said

کمی عصبی می شوم دوست ندارم در آن ماشین با آنها باشم اوه بلا گفته است

she wants you to check the live chat for something yes the live chat is there

که از شما می‌خواهد چت زنده را برای چیزی بررسی کنید، بله، چت زنده وجود دارد،

it's on the screen Oh Olga has said why is mr. Duncan in bed it's not because

آن روی صفحه است. اوه اولگا گفته است چرا آقای. دانکن در رختخواب به این دلیل نیست که

I'm ill I'm not in bed no and then why is mr. Steven Barris

من بیمار هستم من در رختخواب نیستم نه و پس چرا آقای. استیون باریس

your meet your mr. Steve why is mr. Steve in bed yes that's it

شما با آقای خود آشنا شوید. استیو چرا آقای استیو در رختخواب بله همین است

Rosa has answered the question it's just a bit of a joke really is it because I

روزا به این سوال پاسخ داده است این فقط یک شوخی است واقعاً همینطور است زیرا

keep complaining that I'm tired standing up so

من مدام شکایت می کنم که از ایستادن خسته هستم

to Duncan just for this week has decided to put me in bed so that I've survived

بنابراین دانکن فقط برای این هفته تصمیم گرفت مرا در رختخواب بگذارد تا من

him for your time standing up all oh well you were moaning less a bit of fun

برای مدتی که ایستاده بودی از او جان سالم به در بردم اوه خوب تو کمتر ناله می کردی کمی سرگرم کننده

it's a bit of fun that's all you were moaning you were moaning like an old

است کمی سرگرم کننده است این همه ناله می کردی مثل یک پیرزن هفته گذشته ناله می کردی که

lady last week he was saying oh oh oh it's too uncomfortable Oh whenever I do

او می گفت اوه اوه اوه خیلی ناراحت کننده است آه هر وقت من ناله کردم

the live stream I'm too uncomfortable then oh I don't like standing up for one

پخش زنده را انجام دهید من خیلی ناراحتم پس اوه دوست ندارم

and a half hours oh it's too bad it's too

یک ساعت و نیم سرپا بایستم اوه خیلی بد است خیلی

oh I don't like it that was mr. Steve last week Pedras commented that older

آه من آن را دوست ندارم که آقا بود. استیو هفته گذشته پدراس اظهار داشت که

people are a lot more active now and I think that is true and as the years go

افراد مسن در حال حاضر بسیار فعال تر هستند و من فکر می کنم این درست است و با گذشت

by of course the percentage of the population that's getting older is

سالها البته درصد جمعیتی که در حال پیر شدن هستند در

increasing which is going to put a big burden on the health care it already is

حال افزایش است که بار بزرگی بر مراقبت های بهداشتی وارد می کند. در حال حاضر اینطور است،

but you imagine what it's going to be like in because people are living longer

اما شما تصور می کنید که در چه وضعیتی خواهد بود زیرا مردم به

because of health care having said that they do think now that the because young

دلیل مراقبت های بهداشتی زندگی طولانی تری دارند و می گویند که اکنون فکر می کنند که به دلیل اینکه

people are not being as healthy as their mothers and fathers or grandfather's

جوانان به اندازه مادر و پدر یا پدربزرگشان سالم

that we may not be continuing to get older the life expectancy may in fact be

نیستند، ممکن است ما نتوانیم. با ادامه پیر شدن ، امید به زندگی در این کشور ممکن است در واقع

dropping in this country now because people are drinking lots of alcohol

اکنون کاهش یابد، زیرا مردم مقدار زیادی الکل می نوشند

there may be giving up smoking but they're doing lots of other things which

، ممکن است سیگار را ترک کنند، اما آنها کارهای زیادی انجام می دهند که

are unhealthy for them they're not taking enough exercise yes they're

برای آنها ناسالم است و به اندازه کافی مصرف نمی کنند. ورزش کنید بله آنها

drinking too much alcohol okay spending too much time watching

بیش از حد الکل می نوشند خوب وقت زیادی صرف تماشای

television okay what so what does this have to do with driving well now I was

تلویزیون می کنند خوب چه ربطی به رانندگی خوب دارد الان داشتم

just making I was just commenting on what Pedro said about elderly people

درست می کردم فقط در مورد حرف پدرو نظر می دادم در مورد افراد مسن

being more active yes that's it yeah they are more active they do a lot more

که فعال تر هستند بله بله آنها فعال تر هستند.

things they have more active lives but also they have a lot more money than

they used to but I'm on about driving you know that's the topic right now

حالا

because the duke of edinburgh this week had an accident he's 97 still drives his

چون دوک ادینبورگ این هفته تصادف کرد، او 97 ساله است که هنوز

car on his own he doesn't wear a seat belt

ماشینش را به تنهایی رانندگی می کند، کمربند ایمنی نمی بندد،

apparently when it he's driving with the Queen when she's

ظاهراً وقتی با ملکه رانندگی می کند، وقتی

driving he gets very annoyed he's often telling her how to drive so that was

او رانندگی می کند، خیلی اذیت می شود و اغلب به او می گوید چگونه رانندگی کند. پس این

another story in that with her husband telling their wife had to drive that was

داستان دیگری بود از این نظر که شوهرش به همسرش گفت که باید رانندگی کند، این

another story that was another story today I read so yeah yes so what age

داستان دیگری بود که داستان دیگری بود امروز خواندم بنابراین بله بله، پس از چه سنی

will you carry on driving Steve yes it's a very contentious subject isn't it very

رانندگی می کنید استیو بله این موضوع بسیار بحث برانگیزی است، نه خیلی

touchy very yeah just just was just answer the question

بسیار حساس، بله، فقط به این سوال پاسخ دهید

I don't know as long as I feel safe to do so

من نمی دانم تا زمانی که احساس امنیت می کنم، بنابراین

I guess when I'm famous then I'm going to have a chauffeur to drive me around

حدس می زنم وقتی مشهور هستم، پس از آن یک راننده خواهم داشت که من را دور بزند

yes well now when I was in China Steve I had my own driver

بله خوب حالا که بودم در چین استیو من راننده خودم را

yes I know did you mr. Duncan I did I had to drive her from my school they

داشتم بله می دانم که شما را انجام دادید آقای. دانکن انجام دادم، مجبور شدم او را از مدرسه ام برانم،

they gave me a driver so forever wanted to carry anywhere I could just phone

آنها به من یک راننده دادند، بنابراین می خواستم برای همیشه هر جایی را حمل کنم، من فقط می توانم با

this guy up and he'd come in pick me up and take me somewhere so that was very

این پسر تماس بگیرم و او بیاید مرا بگیرد و به جایی ببرد، بنابراین خیلی

nice cause you can't drive well that's true I

خوب بود زیرا شما نمی توانم خوب رانندگی کنم درست است من

don't drive so I don't have to worry about the age that I'm going to stop

رانندگی نمی کنم بنابراین لازم نیست نگران سنی باشم که می خواهم

driving because I've never driven a car oh thank you Steve motorbike but not a

رانندگی را متوقف کنم زیرا من هرگز ماشین سواری نکرده ام اوه متشکرم موتور استیو اما

car a lot of people think you're sick today I'm actually I'm lying here I'm

ماشین زیاد نیست بسیاری از مردم فکر می کنند که شما امروز مریض هستید، من در واقع اینجا دراز می کشم،

actually feeling I'm getting hotter and hotter

در واقع احساس می کنم گرمتر و گرمتر می شوم،

but this duvet cover is very warm yes and it's insulating me it's keeping

اما این روتختی بسیار گرم است بله و من را عایق می کند و

the heat in and I'm beginning to feel I'm beginning to feel rather hot yeah

گرما را حفظ می کند و من شروع به احساس کردن من دارم نسبتاً گرم می

and I feel as though I've got flu coming on or something is it true that you're

شوم بله و احساس می کنم که آنفولانزا گرفتم یا چیزی درست است که شما

not wearing any underwear oh why somebody asked no I was just

هیچ لباس زیری نمی پوشید آه چرا کسی پرسید نه من فقط

wondering because I when I looked earlier you were bending over I'm fully

تعجب کردم زیرا وقتی من قبلاً به نظر می رسید شما خم شده اید من کاملاً

clothed I thought I thought you would I thought you were taking the decorations

لباس پوشیده ام فکر کردم فکر کردم شما فکر می کنم که دارید

off the Christmas tree I'm fully clothed fully clothed

تزئینات درخت کریسمس را حذف می کنید. من کاملاً لباس پوشیده ام کاملاً لباس پوشیده ام

so Oh Oh Pedro says the elderly are always having more Oh dating yes I think

بنابراین اوه اوه پدرو می گوید که سالمندان همیشه بیشتر با هم قرار ملاقات می گذارند بله فکر می کنم

so well I think you've hit on something

خیلی خوب فکر می کنم شما به خوبی به چیزی برخورد کرده اید.

there well I think one of the reasons is because it almost goes back to what we

were talking about last week we will talk about divor

صحبت در مورد هفته گذشته ما در مورد طلاق در هفته گذشته صحبت خواهیم کرد،

last week so maybe because there are lots of people who are divorced as they

بنابراین شاید چون افراد زیادی هستند که طلاق گرفته اند با

get older they become more I want to say desperate yeah well you know everybody

بزرگتر شدن آنها بیشتر می

wants not many people not want to be on their own most people want to be with

شوند. اکثر مردم می خواهند با

somebody and as you as you've said the divorce rate has increased over the

کسی باشند و همانطور که شما گفتید میزان طلاق در طول سال ها افزایش یافته است،

years so there are lots of people coming into retirement who get divorced and

بنابراین افراد زیادی هستند که بازنشسته می شوند و طلاق می گیرند و

they don't want to be on their own they're they're 65 and I think well I

نمی خواهند تنها باشند. من 65 ساله هستم و فکر می کنم خوب

could be alive for another 20 years I don't want to be on my own for 20 years

می توانم 20 سال دیگر زنده بمانم، نمی خواهم 20 سال تنها باشم،

so they go and get married or they start dating and that's interesting that

بنابراین آنها می روند ازدواج می کنند یا شروع به قرار می کنند و این جالب است که

Petros pedro's mentioned that because if you I happen to know that the because

پتروس پدرو به این موضوع اشاره کرده است زیرا اگر شما من اتفاقاً می دانم که چون

it's part of my job the sexually transmitted diseases okay okay which you

این بخشی از کار من است بیماری های مقاربتی بسیار خوب است، که شما

tend to think that would be very common most common in young people

تمایل دارید فکر کنید که در بین جوانان بسیار شایع است

well the rates of sexually transmitted diseases in older generations has

و میزان بیماری های مقاربتی در نسل های مسن تر در

increased dramatically over the last five or ten years because people are

طول پنج یا ده سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است، زیرا افراد در سنین بالا

deciding when they're old that they want to find a new partner and they're

تصمیم می گیرند که آنها می خواهند یک شریک جدید پیدا کنند و در حال

picking up sexually transmitted diseases so you know that's an interesting

ابتلا به بیماری های مقاربتی هستند، بنابراین شما می دانید که این یک

observation or statistic I think so is so it is is if you haven't got enough

مشاهده یا آمار جالب است، فکر می کنم همین طور است، اگر در سنین بالا به اندازه کافی

problems already when you're old you know you're losing your health and then

مشکل نداشته باشید، می دانید سلامتی خود را از دست می‌دهید و سپس

and then you pick up the clap yes yes the clap you better explain what the

کف زدن را بلند می‌کنید بله، کف زدن، بهتر است توضیح دهید که این

clap is other people watching the class ya know well it's it's any disease that

کف زدن چیست، افرادی که کلاس را تماشا می‌کنند، خوب می‌دانید که این هر بیماری است که

is transmitted sexually that's it yes yes so it's a sort of slang term for a

از طریق جنسی منتقل می‌شود، بله بله، بنابراین این یک نوع است. اصطلاح عامیانه برای یک

sexually transmitted disease you say you've got the clap exactly yes you

بیماری مقاربتی شما می گویید دقیقاً کف زدید بله شما

picked something up from a liaison and yeah people while sexually transmitted

چیزی را از یک رابط انتخاب کردید و بله افراد در حالی که

diseases are going up generally anyway it's a big problem so you know yes I am

بیماری های مقاربتی به طور کلی در حال افزایش هستند به هر حال این یک دو است مشکل g بنابراین شما می دانید بله من

in bed you brought it up no Paige I brought it I know I brought

در رختخواب هستم شما آن را مطرح کردید نه پیج من آن را آوردم می دانم که

it up that is right you actually mentioned that Steve so it's your fault

آن را مطرح کردم که درست است شما در واقع به استیو اشاره کردید بنابراین این تقصیر شماست

have a look at the live chat Steve because a lot of people think you can't

به چت زنده استیو نگاه کنید زیرا بسیاری از مردم فکر می کنم نمی

see it but you can I can see yes that is back to you thank you it's very

توانی آن را ببینی اما می توانم ببینم بله این به شما بازگشته است، متشکرم

difficult to read it it's quite small on this screen mr. Duncan you should have

خواندن آن بسیار دشوار است، در این صفحه نمایش بسیار کوچک است. دانکن باید عینکتو میزدی.

should have put your glasses on I don't need glasses and I won't as I'm 60 just

من به عینک احتیاج ندارم و نخواهم کرد چون 60 سالمه فقط

listen to what your sister says what time is it my goodness mr. Duman it's 20

به حرف خواهرت گوش کن خدای من. دومان 20 است

I've prepared words mr. Duncan have you

من کلمات را آماده کردم آقای. دانکن

words connected with sleeping oh phrases connected with sleeping idioms phrases

لغات مرتبط با خواب را از شما می‌خواهد، اوه عبارات مرتبط با اصطلاحات خواب،

yes being in bed I've got quite a few here oh so would you like to show some

بله، در رختخواب بودن من تعداد زیادی در اینجا دارم، اوه، پس دوست دارید برخی

of them and then we'll have a break after and I've got some poems connected

از آنها را نشان دهید و بعد از آن استراحت خواهیم کرد و من دارم برخی از شعرهای مرتبط

with sleeping Oh lullabies to help us do a sleep well I might read them and then

با خواب آه لالایی هایی که به ما کمک می کنند خوب بخوابیم، ممکن است آنها را بخوانم و سپس

actually fall asleep we haven't had a break have I been on an hour already

واقعاً بخوابم ما استراحتی نداشته ایم آیا من یک ساعت بوده ام

coming up to an hour yes where is it gone it's gone so fast it's because

تا به یک ساعت رسیده ام بله کجا رفته است. سریع به این دلیل است که

you're so relaxed in that bed I might I might have a bed in here next week I

شما در آن تخت خیلی آرام هستید، من ممکن است هفته آینده اینجا یک تخت بخوابم،

think I think we're both we'll both do the live stream from bed I think are we

فکر می کنم فکر می کنم هر دوی ما هستیم، هر دو پخش زنده را از رختخواب انجام می دهیم، فکر می

taking a break now would you want me to start some of these on no let's have a

کنم الان استراحت می کنیم. می‌خواهم برخی از این‌ها را شروع کنم، بیایید

look at some of your words Steve so please explain what it is and why you

به برخی از کلمات شما نگاهی بیندازیم استیو، پس لطفاً توضیح دهید که چیست و چرا

are doing it okay I hope you could help me as far as Duncan

این کار را انجام می‌دهید، امیدوارم بتوانید تا آنجایی که دانکن به من کمک کنید.

I don't know if I don't if people can see these can he what does it say mr.

اگر مردم بتوانند اینها را ببینند، او چه می گوید آقای.

Duncan sleep tight if you say to somebody sleep

دانکن سخت بخواب اگر به کسی می گویید محکم بخواب،

tight it's an affectionate way of wishing

این یک روش محبت آمیز برای آرزو

somebody a good night's sleep now you're saying to them hope you sleep well hope

کردن یک خواب خوب است، حالا به او می گویید امیدوارم خوب بخوابید

you sleep deeply I hope you don't have any bad dreams

امیدوارم عمیق بخوابید، امیدوارم هیچ خواب بدی نبینید

I'm going to bed now you might say and somebody might say to you Oh goodnight

من می روم به رختخواب حالا ممکن است بگویید و کسی ممکن است به شما بگوید اوه شب بخیر

sleep tight so that means sleep well don't have any

بخواب ، این بدان معناست که خوب بخوابید هیچ

nasty dreams wake up feeling refreshed just have a nice sleep sleep tight

رویاهای بدی نبینید از خواب بیدار شوید احساس شادابی کنید فقط بخوابید خوب بخوابید

that's what we tend to say isn't it mr. Duncan it is we also sometimes say sleep

این چیزی است که ما تمایل داریم بگوییم آیا اینطور نیست آقای . دانکن این است که ما گاهی اوقات می گوییم

tight don't let the bedbugs bite yes we do we do we sometimes say sleep tight

سفت بخواب، اجازه نده ساس ها گاز بگیرند بله، ما انجام می دهیم، گاهی اوقات می گوییم سفت بخواب

don't let the bed bedbugs bite because you know a hundred years ago more so

، اجازه نده ساس ها گاز بگیرند، زیرا می دانی که صد سال پیش،

people's beds used to be infested with bugs that would bite them there are

رختخواب های مردم آلوده به ساس ها بود. ساس‌هایی که آنها را نیش می‌زنند،

specific bugs that live in people's beds that actually caused some quite nasty

حشرات خاصی در تخت‌خواب افراد زندگی می‌کنند که در واقع باعث

bites so yes this they used to say sleep tight don't let the bedbugs bite

گزش‌های بسیار بدی شده‌اند، بنابراین بله، آنها می‌گفتند خوب بخواب ، اجازه نده ساس‌ها گاز بگیرند

and by tight it means to cure it probably means tuck your blankets in

و سفت کردن به معنای درمان آن است که احتمالاً به این معنی است که پتوهای خود را جمع کنید. در

tightly around you so that you're all warm and cozy but as usual with a lot of

اطرافتان محکم و دنج باشید، اما طبق معمول با بسیاری از

these expressions the actual meaning nobody really knows I did read that it

این عبارات معنی واقعی را که هیچ کس واقعاً نمی داند، خواندم که می

could mean because people used to live on go to sleep on beds made of rope and

تواند به این معنی باشد زیرا مردم قبلاً زندگی می کردند، روی تخت هایی از طناب بخوابید و بخوابید.

they used to have to tighten the ropes to make it comfortable but I think I

قبلاً مجبور بودند طناب ها را سفت کنند تا راحت باشد، اما فکر می

think it means tuck your bedclothes in tightly and there's a poem I've got

کنم این بدان معنی است که رختخواب خود را محکم در آن بچسبانید و شعری دارم

which has words from this phrase in it so sleep tight you would say to me I

که کلماتی از این عبارت در آن وجود دارد.

would say to you mr. Duncan you might say I'm very tired I'll go to bed and I

به شما بگویم آقای دانکن ممکن است بگویی من خیلی خسته هستم، من به رختخواب می روم و

might say see you the morning sleep tight just means have a good

ممکن است بگویم شما را می بینم که صبح سخت بخوابید، فقط به این معنی است که یک

night's sleep yes it's very friendly it's just a

شب خوب بخوابید، بله، بسیار دوستانه است، این فقط یک روش

friendly affectionate way of wishing somebody a good night's sleep

دوستانه و دوستانه برای آرزو کردن یک خواب خوب

here's another one let sleeping dogs lie so sleep is in there

است. یکی دیگر اجازه دهید سگ های خواب دراز بکشند، بنابراین بخوابید،

it means best to leave a situation as it is sometimes rather than risk causing

بهتر است یک موقعیت را ترک کنید ، به جای اینکه

trouble by disturbing it by talking about a subject so just like if you were

با صحبت کردن در مورد یک موضوع، خطر ایجاد مشکل را با ایجاد مزاحمت در آن ایجاد کنید.

to if a dog was asleep and you were to poke it to try and wake it up it might

برای امتحان کردن آن و بیدار

it might bite you or bark at you so what this means is that if you had a

کردنش ممکن است شما را گاز بگیرد یا به شما پارس کند، بنابراین معنایش این است که اگر

situation that's been controversial usually in the past you know best not to

موقعیتی داشتید که معمولاً در گذشته بحث برانگیز بوده است، بهتر است بدانید که به مطرح

keep bringing it up because you don't want it to cause your problems again in

کردن آن ادامه ندهید زیرا این کار را انجام نمی دهید. نمی‌خواهید در آینده دوباره مشکلات شما را ایجاد

the future it's better that you for example it's better that you don't bring

کند، بهتر است مثلاً بهتر است

up the issue about pay rises at our next company meeting because it's going to

در جلسه بعدی شرکت ما موضوع افزایش حقوق را مطرح نکنید زیرا

cause problems just let sleeping dogs lie don't don't talk about it so you

باعث ایجاد مشکل می‌شود فقط اجازه دهید سگ‌های خواب دروغ بگویند. در مورد آن صحبت نکن پس

brought it up before and it's caused an argument you brought up this issue of

آوردی قبلا مطرح شده و باعث بحث شده است شما این موضوع

pay rises before it's annoyed everybody's annoyed the bosses they've

افزایش حقوق را قبل از اینکه اذیت شود مطرح کردید همه اذیت می شوند روسایی

said there's no pay rises but you decide you you you want to bring it up again

که گفته اند افزایش حقوقی وجود ندارد اما شما تصمیم می گیرید که می خواهید دوباره آن را مطرح کنید

but somebody says don't let sleeping dogs lie because nothing's gonna change

اما یکی می گوید اجازه ندهید سگ های خواب دروغ می گویند چون هیچ چیز

you just causing our argument if you bring it up you might have you and I

شما را تغییر نمی دهد فقط باعث بحث ما می شود اگر آن را مطرح کنید ممکن است شما را داشته باشید و من

might have had an argument but the night before and I I might want to bring up

ممکن است مشاجره داشته باشم اما شب قبل و من ممکن است

that argument again the next day and continue it but I might think to think

روز بعد دوباره آن بحث را مطرح کنم و آن را ادامه دهم اما من ممکن است فکر کنم

to myself all know I don't record problems but let's let sleeping dogs lie

با خودم فکر کنم همه می‌دانند که من مشکلاتی را ثبت نمی‌کنم، اما اجازه دهید سگ‌های خوابیده دروغ بگویند،

we can't get any further with that let's just not talk about it for now okay good

ما نمی‌توانیم بیشتر از این حرف

are you mr. Duncan a night owl sometimes a night owl so you describe somebody as

بزنیم. دانکن یک جغد شب گاهی اوقات یک جغد شب است، بنابراین شما کسی را به عنوان

a night owl if they are somebody who likes to stay up late at night who is

یک جغد شب توصیف می کنید اگر کسی است که دوست دارد شب ها تا دیروقت بیدار بماند و شب ها

very active and alert hmm at night and there are we all know people who go to

بسیار فعال و هوشیار باشد و همه ما افرادی را می شناسیم که

bed late and they suddenly become active at night yes and they like being awake

دیر به رختخواب می روند و آنها ناگهان در شب فعال می شوند بله و دوست دارند در

during the night so for example I turn into a night owl

طول شب بیدار باشند، به عنوان مثال من در حوالی زمان امتحان تبدیل به یک جغد شب

around exam time when I've got to do lots of revising stay up till 2:00 a.m.

می شوم که باید بازبینی های زیادی انجام دهم تا ساعت 2:00 صبح بیدار بمانم و

revising somebody back if you said to somebody oh if you look tired the next

اگر می گویید کسی را بازبینی می کنم. به کسی آه اگر روز بعد خسته به نظر

day you might somebody might say you look a bit tired and you would see you

می رسید ممکن است یکی بگوید کمی خسته به نظر می رسید و می بینید

might say well I was up late last night revising for my exams and they might say

ممکن است بگویید خوب من دیشب دیر بیدار بودم و داشتم برای امتحاناتم تجدید نظر می کردم و آنها ممکن است بگویند

oh you're a bit of a night owl so obviously owls come out at night

اوه شما کمی خسته هستید بدیهی است که جغدها شب بیرون می‌آیند،

so you're do they're suggesting to you cuz normally most people are in bed by

بنابراین شما انجام می‌دهید، آنها به شما پیشنهاد می‌کنند، زیرا معمولاً اکثر مردم در

about 10 11 o'clock so if you not if you staying up late

حدود ساعت 10 و 11 در رختخواب هستند، بنابراین اگر بعد از آن تا دیروقت بیدار می‌مانید

after that then they can describe you as a night owl so he came to bed at 4 a.m.

، می‌توانند شما را توصیف کنند. به عنوان یک جغد شب، پس از رفتن به مهمانی دیشب ساعت 4 صبح به رختخواب آمد.

last night after going to the party all he's a bit of a night owl people that

از یک جغد شب افرادی که

stay out late going to parties can be described as a night owl as well there

تا دیروقت بیرون می‌مانند و به مهمانی‌ها می‌روند را می‌توان به عنوان جغد شب توصیف کرد، همچنین

we go

ما می‌رویم

have you ever or do you ever burn the midnight oil Oh burn the midnight oil so

آیا شما تا به حال روغن نیمه‌شب را می‌سوزانید.

that means to work hard through the night past midnight maybe a project

از نیمه‌شب گذشته، شاید پروژه‌ای

needs finishing maybe you've got some exams coming up and you need to revise

نیاز به اتمام داشته باشد، شاید امتحان‌هایی در پیش داشته باشید و نیاز به تجدیدنظر

you might have a deadline for something it just refers to the fact that you've

داشته باشید که ممکن است برای چیزی مهلت داشته باشید، این فقط به این واقعیت اشاره دارد که

got to continue working late at night in order to get something finished and the

باید تا دیروقت شب کار کنید تا چیزی به دست آورید. تمام شد و

phrase originates and the oil in burning the midnight oil refers to candles the

عبارت سرچشمه می گیرد و روغن در سوزاندن روغن نیمه شب به شمع اشاره می

fact that before electricity in order to carry on working late at night people

کند که قبل از برق برای ادامه کار در اواخر شب

would have to light a candle and the candles are a bit sort of oily so I

مردم باید یک شمع روشن کنند و شمع ها کمی روغنی هستند بنابراین به نظر من اینجاست

think it that's where it comes from burning candles keeping the lights on so

که از شمع سوزاندن شمع‌ها به دست می‌آید تا

that you can continue working at whatever you're doing later than you

بتوانید در هر کاری که انجام می‌دهید دیرتر از

otherwise would have done I know in the past when I used to edit my very long

زمانی که انجام می‌دادید به کار خود ادامه دهید، من می‌دانم در گذشته زمانی که درس‌های بسیار طولانی‌ام را ویرایش می‌کردم،

lessons I used to sometimes stay up until very late at night in fact I used

گاهی اوقات بیدار می‌ماندم. تا زمان خیلی دیر شب در واقع من عادت داشتم

to stay up until the early hours of the next

تا ساعات اولیه شب بیدار بمانم،

so sometimes I would be a night owl and I would burn the midnight oil but not by

بنابراین گاهی اوقات من یک جغد شب بودم و روغن نیمه شب را می سوزاندم اما نه به

choice ah yes so you have to be a night owl

انتخاب آه بله، بنابراین شما باید جغد شب

because you need to get that done but yes but yeah burning the midnight or

باشید زیرا نیاز دارید برای انجام این کار، اما بله، اما بله، نیمه شب را می سوزانید یا

yeah that means you've got to get you've got a deadline to get something done hmm

بله، به این معنی است که شما باید به انجام آن برسید ، مهلت دارید تا کاری را انجام دهید،

and you better you've got to carry on doing something I remember many many

و بهتر است که باید کاری را ادامه دهید.

hours that I've spent at night editing things now the live chat is very busy

من شب‌ها را صرف ویرایش چیزها کرده‌ام، اکنون چت زنده بسیار شلوغ است،

one or two people are complaining that we're not looking at the live chat so

یکی دو نفر از این شکایت دارند که ما به چت زنده نگاه نمی‌کنیم، بنابراین

there are quite a few people mentioning things LOUIE LOUIE Mendez says Queen

افراد زیادی هستند که مواردی را ذکر می‌کنند که لویی لویی مندز می‌گوید ملکه

Elizabeth would never have been the Queen before the Second World War

الیزابت هرگز نمی‌شد ملکه قبل از جنگ جهانی دوم

because her uncle shared Hitler's ideas oh that's a bit controversial as well oh

چون عمویش عقاید هیتلر را به اشتراک می‌گذاشت، اوه این کمی بحث برانگیز است، اوه

yes I think we're talking about that yes the the Edward who abdicated

بله، فکر می‌کنم ما در مورد آن صحبت می‌کنیم بله ادوارد که کناره‌گیری

that's what Louis is talking about there yes there are of course some very

کرد، این همان چیزی است که لوئیس در مورد آن صحبت می‌کند، بله، البته برخی از آنها بسیار هستند.

incriminating photographs as well are taken there is one of Prince Phillip who

عکس های مجرمانه نیز هستند در آنجا عکسی از شاهزاده فیلیپ است که

were talking about earlier as a young man and he's actually pictured there is

قبلاً در جوانی درباره او صحبت می کرد و در واقع

a photograph of him attending a funeral of a relative who was a prominent Nazi

عکسی از او در حال شرکت در مراسم تشییع جنازه یکی از بستگان برجسته نازی وجود

well of course you know the the yes that could have been the royal family of

دارد، البته شما می دانید که بله می توانست این باشد.

course our royal family does of course have German origin so chances are that

البته خانواده سلطنتی ما اصالتاً آلمانی دارند، بنابراین این احتمال وجود دارد که

relatives in Germany who died they would want to go to the funeral it doesn't

اقوام در آلمان که فوت کرده اند بخواهند به مراسم تشییع جنازه بروند، این بدان

mean that they're Nazis it just think they're going to the funeral and

معنا نیست که آنها نازی هستند، فقط فکر می کنند که به مراسم خاکسپاری می روند. و

somebody they used to know there is also a well-known photograph of a very young

کسی که قبلا می‌شناختند، عکس معروفی از

Queen Elizabeth and her sister practicing the Nazi salute you know

ملکه الیزابت بسیار جوان و خواهرش در حال تمرین سلام

depends when it was doesn't it it's all the thing is it's all to do with it's

نازی‌ها وجود دارد.

all as we've said before it's it's context what is the context development

قبلاً گفته‌ایم که این زمینه است که توسعه زمینه

what did it what in you know what what what what did it mean at the time what

چیست، چه چیزی در آن انجام شد، شما می‌دانید چه معنایی در آن زمان داشت چه مفهومی

was the context at the time taken out of time now and looked at what about what

در آن زمان بود که اکنون خارج از زمان بود و به این نگاه کردید که در مورد شاهزاده چیست؟

about Prince Harry dressed as a Nazi is that okay

هری لباس نازی پوشید خوب است،

well I mean people get very touchy we used to have we've talked about this

منظورم این است که مردم بسیار حساس می شوند ، ما قبلاً در مورد این موضوع صحبت

quite recently we used to live to be shows comedy shows in the seventies

کرده ایم.

eighties where there would be comedy about Nazis and people would do a Nazi

salute and it would get a laugh it would be comedy well there was a famous BBC

به خنده می‌آید، خوب کمدی می‌شود، یک برنامه معروف بی‌بی‌سی

show called allo allo and I'm sure there must be

به نام allo allo وجود داشت و من مطمئن هستم که باید

people out there who have watched it and it is making fun of the French

افرادی در آنجا باشند که آن را تماشا کرده باشند و

Resistance during the Second World War and their struggle to to get some

مقاومت فرانسه در طول جنگ جهانی دوم و آنها را مسخره می‌کند. تلاش برای خارج کردن تعدادی از

British Airmen out of the country and back to England and that is a very

هواپیماهای بریتانیایی از کشور و بازگشت به انگلیس و این یک

popular TV show in fact it is still being shown on TV now even though it

برنامه تلویزیونی بسیار محبوب است در واقع هنوز هم اکنون در تلویزیون پخش می شود حتی اگر

ended many years ago but ello ello is what it's called and it talks about

سال ها پیش به پایان رسید اما ello ello چیزی است که به آن می گویند و صحبت می کند. در

the world of the Second World War it makes fun of the German army it makes

مورد دنیای جنگ جهانی دوم ، ارتش آلمان را مسخره می کند

fun of Nazis and quite often that they do the Nazi salute in the comedy so the

، نازی ها را مسخره می کند و اغلب اوقات آنها در کمدی سلام نازی ها را انجام می دهند، بنابراین

comedy show actually has people doing this and no one ever complains that now

نمایش کمدی در واقع افرادی دارد که این کار را انجام می دهند و هیچ کس هرگز شکایت نمی کند که حالا

if you do it's seen as insensitive and then it's likely to do to get you know a

اگر شما آیا آن را به عنوان غیر حساس و پس احتمالاً این کار باعث می شود که شما یک

controversial response from yes or well uh when you say controversial response

پاسخ بحث برانگیز را بشناسید از بله یا خوب، وقتی پاسخ بحث برانگیز را می گویید

you mean you mean annoyance Oh people will get up in arms you know that it's a

منظور شما آزاردهنده است، اوه مردم در آغوش خود بلند می شوند، شما می دانید که این یک

favor get know if people get very annoyed very easily about anything now

لطف است بدانید اگر مردم خیلی راحت در مورد آنها عصبانی می شوند هر چیزی در حال حاضر

yes whereas whereas you know if you can find

بله، در حالی که می دانید اگر می توانید

laughter in something that is horrific like the second world war then sometimes

خنده را در چیزی که وحشتناک است مانند جنگ جهانی دوم بیابید، گاهی اوقات

that is helps to relieve the strain of and and the upset of what's happened

این به کاهش فشار و ناراحتی از آنچه اتفاق افتاده کمک

whatever that upset is if you can make a joke or as long as it doesn't harm

می کند. به

people anyway that I don't think I mean it was in sense insensitive of which

هر حال تا زمانی که به مردم آسیبی نرساند که فکر نمی‌کنم منظورم این باشد که به این معنا نیست که کدام

prince was it that dressed up as a Nazi it was Prince Harry that's right he did

شاهزاده لباس نازی پوشیده است، شاهزاده هری بود، درست است که او این کار را

he we won't know the context of it well he

کرد، ما زمینه را نمی‌دانیم خوب

went he went to a fancy dress party dressed as a Nazi I don't know what the

او رفت به یک مهمانی لباس شیک و با لباس نازی رفت. نمی دانم چه

context is you were expecting there I don't

زمینه ای داشتید که در آنجا انتظار داشتید،

necessarily I know people I let's not go into that but do you are right now this

لزوما نمی دانم مردم را می شناسم، اجازه نمی دهم وارد این موضوع نشویم، اما آیا شما در حال حاضر این را دارید؟

where there Steve I've got some it do you remember what his defense was no

جایی که استیو من مقداری از آن را به یاد دارید دفاع او چه بود نه

his defense was he had no idea of what the Nazis did during the Second World

دفاع او بود او هیچ ایده ای از کاری که نازی ها در طول جنگ جهانی دوم انجام

War he had no idea that was his defense yes real only a complete lie well it's

دادند نداشت او نمی دانست که دفاع او بود بله واقعی فقط یک دروغ کاملاً خوب

what yes yes Jeff that so tell me more about these Nazis haven't tell me more

است بله بله جف که پس در مورد این نازی ها بیشتر به من بگویید درباره آنها بیشتر به من نگفتی،

about them you know he sort of played the ignorance so kind of education did

می‌دانی که او به نوعی نادانی را بازی می‌کرد، آنقدر تحصیلات

he have I know from the royal family so yes of people that said a few people

داشت که من از خانواده سلطنتی می‌شناسم، بنابراین بله، افرادی که می‌گویند چند نفر

said they're burning the midnight aura right now watching us hmm

می‌گویند که در حال تماشای ما، هاله نیمه‌شب را می‌سوزاند.

because of course loyal fans watching your show mr. Duncan and and they're in

هوم، البته طرفداران وفاداری که برنامه شما را تماشا می کنند. دانکن و و و آنها در

countries where they're already it's past midnight

کشورهایی هستند که قبلاً از نیمه شب گذشته است

yes it's very late in some countries it's it's already tomorrow so I think in

بله در برخی کشورها خیلی دیر است، همین حالا فردا است، بنابراین فکر می کنم در

places like Japan and the Far East many people now are actually into tomorrow

جاهایی مانند ژاپن و خاور دور بسیاری از مردم اکنون در واقع به فردای

incredible Alamgir says that they're tired but they won't go to sleep yet no

باورنکردنی هستند، علمگیر می گوید که آنها خسته‌اند اما هنوز

hang on for another 20 minutes that's as you can that's it we're not going just

نمی‌خوابند و 20 دقیقه دیگر صبر نمی‌کنند

yet so for those wondering why mr. Steve is in bed last week Steve was

. استیو هفته گذشته در رختخواب است استیو

complaining because he has to stand up all the time during the livestream like

شاکی بود زیرا باید در طول پخش زنده مثل

I do I have to stand up for two hours and I never complain so this week I've

من تمام مدت

decided to put mr. Steve in bed so he's very relaxed very rested I bet you could

بایستد. استیو در رختخواب است، بنابراین او خیلی آرام است، خیلی آرام است، شرط می بندم که شما می

do this for another era couldn't you Steve I could I could so I can be up

توانید این کار را برای یک دوره دیگر انجام دهید

here I could be up all night mr. Duncan Guadalupe has said that I'm influencing

. دانکن گوادالوپ گفته است که من بر

him so I say oh sorry I don't know if that's a male or female name if you yawn

او تأثیر می‌گذارم، پس می‌گویم متأسفم، نمی‌دانم این اسم مردانه است یا زنانه، اگر خمیازه می‌کشید،

I feel sleepy and if you drink water I feel thirsty too let's see coming back

احساس خواب آلودگی می‌کنم و اگر آب بنوشید من هم احساس تشنگی می‌کنم، بگذارید ببینیم

in a minute I'm gonna be careful what I do in this

یک دقیقه دیگر برمی‌گردم. من مواظب خواهم بود که در این

mr. Duncan because maybe you could do it now maybe you could yawn now that did

آقا چه می کنم. دانکن چون شاید الان بتونی این کار رو انجام بدی شاید الان بتونی خمیازه بکشی که

not look like you were yawning by the way that I've got to I've got to store

انگار نه انگار که خمیازه میکشی، من باید

that on a loop that was very good what you just did there looked slightly

اون رو روی حلقه ای ذخیره کنم که خیلی خوب بود کاری که الان انجام دادی.

what's the word rude I'm certainly comfortable I know that hmm is another

کمی کلمه بی ادب چیست من مطمئناً راحت هستم می دانم که هوم عبارت دیگری است

phrase mr. Duncan that might apply to Prince Harry that's better

آقای. دانکن که ممکن است در مورد شاهزاده هری صدق کند که بهتر است

what else can I do that can can make grand a loop how can I influence grand a

چه کار دیگری می توانم انجام دهم که می تواند یک حلقه بزرگ ایجاد کند چگونه می توانم با کاری که در رختخواب انجام می دهم بر روی گراند لوپ تأثیر بگذارم،

loop with something that I'm doing in bed you could go to the toilet what in

شما می توانید به توالت بروید چه

the bed well this would be the first time do you wet your bed

در رختخواب خوب اولین باری باش که رختخوابت را خیس

that's what that was always a shameful thing when I was growing up it was

می کنی، این همان چیزی است که وقتی بزرگ شدم همیشه

shameful it as a child if you wet your bed I remember that I remember my

شرم آور بود، در کودکی شرم آور بود اگر رختخوابت را خیس کنی یادم می آید که یادم می آید

parents used to describe I had a cousin that used to wet his bed and they used

پدر و مادرم تعریف می کردند که من پسرخاله ای داشتم که استفاده می کرد برای خیس کردن رختخوابش و

to say to me wall you know that used to be a bit of a something you'd it was

به من می گفتند دیوار تو می دانی که قبلاً چیزی بود که می خواستی،

almost shameful if you wet your bed did you used to suck your thumb mr. Duncan

تقریباً شرم آور است اگر تختت را خیس می کردی، آیا برای مکیدن انگشت شستت استفاده می کردی. دانکن

when you were a child in bed I still do hmm I've always got to have something in

وقتی بچه بودی در رختخواب من هنوز هم این کار را انجام می‌دهم، من همیشه باید وقتی می‌خوابم چیزی در

my mouth when I'm sleeping it's a comforter isn't it okay can you

دهانم داشته باشم، آرامش‌بخش است، اشکالی ندارد می‌توانی

just do that again why think because he looks safe it looks great

دوباره این کار را انجام بدهی چرا فکر کن چون او امن به نظر می‌رسد. خیلی

hmm there we are I'm comforting myself by sucking my thumb that might be the

خوب، ما اینجا هستیم، من با مکیدن انگشتم به خودم آرامش می‌دهم که ممکن

most disturbing thing I've ever seen but when you were a child I used to set my

است آزاردهنده‌ترین چیزی باشد که تا به حال دیده‌ام، اما وقتی شما بچه

thumb didn't you mr. Duncan I've just said I still do I could probably reach

بودید من انگشت شستم را تنظیم می‌کردم. دانکن من فقط گفتم هنوز هم می توانم به

other things but a piece of the tongue goes by thumbs attached yeah well I

چیزهای دیگری برسم اما یک تکه زبان با انگشت شست وصل می شود بله خوب من

didn't understand what you said then oh good good it was a bit sometimes you

متوجه نشدم چه گفتی پس اوه خوب خوب بود کمی بود گاهی

sometimes you speak and laugh at the same time and and we can't understand

گاهی صحبت می کنی و می خندی در همان زمان و و ما نمی توانیم بفهمیم

what you're saying

چه می گویید،

just it just comes out like gibberish suck your thumb

فقط این کار مثل چرندیات ظاهر می شود که بچه ها انگشت شست خود را بمکند

children do it to to comfort themselves when they're in bed you did or not in

تا خودشان را راحت کنند، وقتی در رختخواب هستند، تو این کار را کردی یا

bed you didn't I set my thumb turn I was quite old yes you know I must have been

نکردی. من کاملاً پیر بودم، بله می‌دانید که من باید

32 when I said no I mean I'm joking I'm joking think your mum breastfeed you

32 ساله بودم که گفتم نه، یعنی شوخی می‌کنم، شوخی می‌کنم فکر کن مادرت

until you were about eight I don't want to go into that is that true that you

تا حدود هشت سالگی به تو شیر می‌دهد، من نمی‌خواهم وارد این موضوع شوم . درسته که

were still being breastfed with you weren't when I was eight you said it was

تو هنوز با تو شیر میدادی نه وقتی که من هشت

eight I wasn't hey you should stand on a chair yeah but would come in here you

ساله بودم گفتی هشت ساله من نبودم هی باید روی صندلی بایستی آره اما میای اینجا

just stand on a chair and say come on hand it over

فقط روی صندلی بایستی و بگی بیا دستت

apparently out I was mighty for coming through apparently I bet they were that

ظاهراً تمام شد، من قوی بودم که از راه

that must have been a sore point it was enough to put me off breasts for the

رسیدم. gh برای اینکه من را تا آخر

rest of my life it certainly worked right mr. Duncan I've got some more

عمر از پستان خارج کنم، مطمئناً درست کار کرد آقای. دانکن من اینجا چند عبارت دیگر دارم

phrases here because we've got to finish on time it's getting dark as you know

چون باید به موقع تمام کنیم هوا تاریک می شود چون می دانی

we've got to have a cup of tea and some tea cakes and I've got to go out and

باید یک فنجان چای و مقداری کیک چای بنوشیم و من باید بیرون بروم و از

walk next door's dog that's it let's have a look outside yes so there's the

کنار در راه بروم سگ همین است بیایید نگاهی به بیرون بیندازیم بله،

view outside at the moment the live view yes it's getting dark already so it's

در حال حاضر منظره بیرونی وجود دارد

coming up to 19 minutes away from 4 o'clock on a Sunday afternoon here in

the UK live English mr. Steve stop doing that good but I want to see your hands

. استیو از انجام این کارها دست بردار، اما می‌خواهم دست‌های تو را

outside the bed thank you to you and me you know what they say old habits die

بیرون از تخت ببینم، از من و

hard that's a film isn't it die hard mr.

تو تشکر می‌کنم.

Duncan I've got some more phrases here good

دانکن من عبارات دیگری در اینجا دارم، خوب

here's an appropriate one you've made your bed now lie in it ok that's an

اینجا یک عبارت مناسب است که شما تخت خود را مرتب کرده اید، حالا در آن دراز بکشید، خوب این

expression that is used you use that towards somebody when you want to make

عبارتی است که از آن برای کسی استفاده می کنید، زمانی که می خواهید او را مجبور

them accept the consequences of their decisions usually from something they

کنید عواقب تصمیماتش را بپذیرد. کاری که

might have done in the past it means you're not going to get any help or

ممکن است در گذشته انجام داده باشند، به این معنی است که

sympathy for if somebody says that to you you're not

اگر کسی به شما بگوید که از تصمیمی

going to get any help or sympathy from them from a decision you made that has

که گرفته اید و اکنون ناپدید شده است، هیچ کمک یا همدردی از او دریافت نخواهید کرد.

now gone wrong and your life's not as good as it was before so somebody might

اشتباه است و زندگی شما به خوبی قبل نیست، بنابراین ممکن است یکی

say that to you for example I told you not to accept that new job you can't go

به شما بگوید که مثلاً من به شما گفتم که آن شغل جدید را قبول نکنید، نمی توانید به شغل

back to the old one now you've made your bed you lie in it

قبلی برگردید، حالا که تخت خود را مرتب کرده اید، در آن دراز بکشید.

so in other words you've given up a quite a good job because you thought the

بنابراین به عبارت دیگر شما یک کار کاملاً خوب را رها کرده اید زیرا فکر می کردید که

grass was greener you thought it looked better this other new job it's all gone

چمن سبزتر است و فکر می کردید بهتر به نظر می رسد این شغل جدید دیگر همه چیز

wrong you hate it but you've got to carry on working to earn money and and

اشتباه شده است از آن متنفر هستید، اما باید به کار کردن ادامه دهید تا درآمد کسب کنید و و

it's your own fault so you've made your bed so lie in it

این تقصیر خودت هستی پس تختت را مرتب کردی تا در آن دراز

I've I got can you think of another example mr. Duncan well it's a bit like

بکشی من میتوانم جوهر نمونه دیگری از آقای. دانکن خوب، کمی مثل

here's a good one this is this is a very hard-hitting one controversial maybe if

این است که اینجا یکی خوب است، این یک مورد بحث برانگیز است،

you maybe a daughter gets pregnant yes she's seeing a young lad and he's

شاید اگر دختری باردار شود، بله، او پسر جوانی را می بیند و او

not a very good person and not a very nice person but she gets pregnant and

نه خیلی خوب است و نه آدم خوبی است، اما او باردار می شود و

then she comes home she says oh oh please oh no oh no I've got this

بعد به خانه می آید و می گوید اوه اوه لطفا اوه نه اوه نه من این

boyfriend and is so nasty to me and now I'm pregnant and the mother might be

دوست پسر را دارم و برای من خیلی بد است و الان باردارم و

very very uncaring she might be quite stubborn with her opinions about these

مادر ممکن است خیلی خیلی بی اهمیت باشد ممکن است با نظراتش کاملاً لجباز باشد. در مورد این

things he might say look you've made your bed now you have to lie in it

چیزها ممکن است بگوید ببین تو رختخوابت را مرتب کردی حالا باید در آن دراز بکشی

another word sort out your own mess you created this mess you created this mess

یک کلمه دیگر آشفتگی خودت را مرتب کن تو این آشفتگی را ایجاد کردی این آشفتگی را ایجاد کردی

and I know you voted out yourself and now you have to live with it I think so

و می دانم که خودت رای دادی و حالا باید با آن زندگی کنی من فکر می‌کنم

yes it means you're not going to get sympathy somebody says that to you

بله، این بدان معناست که شما همدردی نمی‌شوید، یکی می‌گوید

you're not going to get in this so obviously if you make your own bed you

که به شما وارد این نمی‌شوید، بنابراین واضح است که اگر خودتان تختخواب خود را درست کنید،

lie in it it's just whatever the situation you've created for yourself

در آن دراز بکشید، هر موقعیتی که برای آن ایجاد کرده‌اید است.

it's up to you to sort it out and deal with it hmm because you probably were

این شما هستید که باید آن را مرتب کنید و با آن کنار بیایید

warned not to do a certain thing and then you did it yes so quite often quite

قبلاً به شما هشدار داده شد که کار خاصی را انجام ندهید و سپس شما این کار را انجام دادید، بله، اغلب

often if you go against someone's instruction

اوقات اگر برخلاف دستورات کسی مخالفت کنید

that's right exactly so somebody might give you some advice and they might

که دقیقاً درست است، بنابراین ممکن است کسی به شما توصیه کند و آنها ممکن است

strongly advise you against doing something or taking a particular course

شدیداً به شما توصیه کنند که کاری انجام ندهید یا دوره خاصی را دنبال نکنید.

of action but you do it anyway and then they say to you well I told you

اقدامی اما به هر حال انجامش می دهی و بعد به تو می گویند خوب من به تو گفتم

not to do that it's your own fault you made your bed you lie in it in other

که این کار را نکن که تقصیر خودت است که تختت را درست کردی و در آن دراز کشیدی به

words they're not going to help you get out of it it's up to you

عبارت دیگر آنها به تو کمک نمی کنند که از آن بیرون بیایی. شما

so what yeah there we go now is your life mr. Duncan okay are you gonna put

پس چیزی که بله ما اکنون به آنجا می رویم زندگی شماست آقای. دانکن باشه میخوای

me back on the main screen oh you want to be on the main screen oh he's so

منو برگردونی روی صفحه اصلی آه میخوای روی صفحه اصلی باشی آه او خیلی

demanding this is because people won't be able to read there we go

خواستار است این به این دلیل است که مردم نمی توانند آنجا را بخوانند ما

the caption below are you happy no life a bed of roses Oh a bed of roses so if

به شرح زیر می رویم آیا شما راضی هستید بدون زندگی یک تخت گل رز آه یک تخت از گل رز پس اگر

your life is a bed of roses it means it's wonderful you imagine a bed covered

زندگی شما یک تخت از گل رز است به این معنی است که فوق العاده است شما تصور می کنید یک تخت پوشیده

in roses what does that what pictures does that paint as to what your life is

از گل رز چه کار می کند این چه عکس هایی نشان می دهد که

going to be like if you can't came back one day and somebody had put roses all

اگر نتوانید بیایید زندگی شما چگونه خواهد بود یک روز برگشت و کسی گل رز را

over your bed you would expect a romantic evening would you not a

روی تختت گذاشته بود، انتظار یک عصر عاشقانه را داشتی، آیا یک

wonderful evening so if your life is described as a bed of

شب فوق العاده نیست، بنابراین اگر زندگی شما به عنوان یک تخت گل رز توصیف شود، به

roses it means it's always going to be nice and pleasant and wonderful but but

این معنی است که همیشه خوب، دلپذیر و فوق العاده خواهد بود، اما

what it means is but it's usually used in the negative way isn't it to say I

چه یعنی هست اما معمولاً به صورت منفی استفاده می شود، نه این است که بگوییم من

thought married life for example I thought married life would be all fun

فکر کردم زندگی زناشویی برای مثال فکر می کردم زندگی زناشویی همه چیز سرگرم کننده

and happiness but it's not a bed of roses it's usually said to mean

و خوشبختی است اما تخت گل رز نیست، معمولاً به معنای

something that is not an easy option so maybe if you if you learn a harsh lesson

چیزی است که یک گزینه آسان پس شاید اگر شما اگر درسی سخت یاد بگیرید اگر یاد بگیرید

if you learn a harsh lesson life isn't a bed of roses yes people often say that's

n یک درس سخت زندگی تخت گل رز نیست، بله مردم اغلب می گویند که

it so it's difficult it's hard it's it's something that takes a lot of effort to

همین است، پس سخت است، سخت است، این چیزی است که تلاش زیادی می کند تا

get right your boss might say to you you need to

درست شود، رئیس شما ممکن است به شما بگوید

work harder if you want to keep this job what do you think this this this working

اگر می خواهید حفظ کنید، باید بیشتر تلاش کنید. این شغل به نظر شما این چیست این کار

here is like a bed of roses so that's it you've got to you've got to make an

اینجا مثل تخت گل رز است پس باید برای انجام کاری

effort to do something life is not a bed of

تلاش کنید زندگی تخت

roses it is not easy it is not fair here's another one be in bed with Oh to

گل رز نیست آسان نیست عادلانه اینجاست یکی دیگر

be in bed with I thought I thought that was an invitation

در رختخواب باش با او در رختخواب باشی من فکر کردم که این یک دعوت بود

well I've you know any offers accepted or get in bed with so what that means is

خوب من می دانم که هر پیشنهادی پذیرفته شده است یا با آن در رختخواب بخوابید، بنابراین معنایش این است که

if you get in bed with somebody it means you're becoming too closely aligned with

اگر با کسی در رختخواب بنشینید به این معنی است

them if you work with a person or organization that causes others to

اگر با شخص یا سازمانی کار می کنید که باعث می شود دیگران به

distrust you it means you're getting into bed with them if you get into bed

شما بی اعتماد شوند، خیلی با آنها همسو می شوید، به این معنی است که اگر

with the enemy for example or a rival company if you get in bed with the enemy

با دشمن به رختخواب رفتید، مثلاً با یک شرکت رقیب، در رختخواب قرار می گیرید. در رختخواب با دشمن، به

it means that you're like a double agent it means that you're secretly getting

این معنی است که شما مانند یک مامور دوگانه هستید، به این معنی است که شما مخفیانه گتی هستید

involved with people you shouldn't do and then that makes you untrustworthy

درگیر شدن با افرادی که نباید انجام دهید و این باعث می شود که شما با همکاران غیرقابل اعتماد باشید

with colleagues could be at work for example you could be in bed with with a

، می تواند در محل کار باشد، به عنوان مثال می توانید با

group of you could be in bed with another company you might be passing

گروهی از خود در رختخواب باشید، ممکن است در رختخواب با شرکت دیگری باشید، ممکن است

secrets over to another company you're in bed with the enemy you could be in

اسرار خود را به شرکت دیگری منتقل کنید. شما در رختخواب با دشمن هستید، ممکن است در

bed with criminals you could be it means you associate with with people you

رختخواب با جنایتکاران باشید، این به این معنی است که با افرادی معاشرت می کنید که

shouldn't be yes and you become untrustworthy to have a an allegiance

نباید بله باشید و غیرقابل اعتماد می شوید که

allegiance with to get into to be in bed with somebody it just means you're

با آنها بیعت کنید تا با آنها در رختخواب باشید. این فقط به این معنی است که شما

closely aligned and it's usually meant in a negative way that you are somebody

کاملاً همسو هستید و معمولاً به معنای منفی این است که شما فردی هستید

not to be trusted because your loyalties are lying elsewhere ok mr. Duncan that's

که نباید به او اعتماد کرد زیرا وفاداری شما در جای دیگری قرار دارد. دانکن

very good yes to get out of the wrong I've gone again mr. Duncan get out of

خیلی خوب است بله برای رهایی از اشتباه من دوباره رفتم آقای. دانکن هر روز از

the wrong side of the bed that's that's you everyday isn't it if somebody says

سمت اشتباهی از رختخواب بیرون بیا که این تو هستی، اگر کسی

to you have you got out on the wrong side of the bed today

به تو بگوید که امروز از سمت اشتباهی از تخت بیرون رفتی

it means I think you're irritable and moody and that's what that means so if

، به این معنی است که من فکر می‌کنم شما تحریک‌پذیر و بدخلقی هستید و این به معنای آن است. پس

you say what's wrong with you if you said that what's wrong with you the

اگر بگویید چه مشکلی دارید، اگر می‌گویید چه بلایی سر شما آمده است،

small you're all Moody and irritable did you

شما همه دمدمی مزاج و عصبانی هستید، آیا

get out on the wrong side of the bed hmm and that actually comes from Roman the

در سمت اشتباهی از تخت بیرون آمده‌اید و این در واقع از رومی‌ها است که

Romans ancient Romans used to think it was unlucky to get out of bed on the

رومیان باستان فکر می‌کردند. بدشانسی بود که در

left side of the bed oh I see apparently and they thought that if you did then

سمت چپ تخت از رختخواب بلند شدی، اوه، ظاهراً می بینم و آنها فکر می کردند که اگر این کار را انجام می دادی، در آن

you would have misfortune and things would go wrong during that day so it

روز دچار بدبختی می شدی و همه چیز به درستی پیش می رفت، بنابراین این

goes back a long way that expression to get out of the wrong side of the bed

بیان به مدت طولانی به عقب برمی گردد. از سمت اشتباه رختخواب منظور

we don't literally mean the left side of the bed now we just mean it's just an

ما به معنای واقعی کلمه سمت چپ تخت نیست، ما فقط به این معناست که اکنون فقط یک

expression now that means that things as the days gone wrong and things

عبارت است که به این معنی است که همه چیز مانند روزهایی که اشتباه رفته اند و چیزهایی که

everything's got you might self God everything's gone wrong today I must

همه چیز دارند ممکن است خودت خدا همه چیز امروز اشتباه رفته است.

have got out of bed the wrong side so there we go

من باید از رختخواب از سمت اشتباه بلند شده ام، بنابراین t اینجا ما می رویم

that's often your case isn't it Steve you you you wake up in the morning and

که اغلب مورد توست، آیا استیو تو نیست، تو صبح که از خواب بیدار می

you're all grumpy and Nonie that's right and you say ah and I say what's wrong oh

شوی و همه عبوس هستید و نونی این درست است و می گویید آه و من می گویم چه مشکلی دارد اوه

I know what the problem is you you've got out of bed on the wrong side yes

می دانم مشکل شما چیست؟ از سمت اشتباه از رختخواب بلند شدم بله

something's gone wrong pretty pretty early on in the morning it

، صبح خیلی زود

could have been that you arrive at work and you've been caught in bad traffic

مشکلی پیش آمده است، ممکن است به این دلیل باشد که شما به محل کار خود رسیده اید و در ترافیک بدی گیر کرده اید،

somebody's cut me what you've had an argument with somebody on the road it's

یکی مرا قطع کرده است که شما با کسی بحث کرده اید. جاده

like you in a bad mood straightaway yes at the expression Oh what I'm did you

مثل این است که شما در حال بدی هستید بلافاصله بله با بیان آه، من چه حالم، شما

get out of bed the wrong side this morning it usually used to make somebody

امروز صبح به اشتباه از رختخواب بلند شدید، معمولاً برای واقعی ساختن کسی

real without saying to the mob well you're in a bad mood today

بدون اینکه به اوباش گفته شود حال شما بد است امروز

it sort of meant to make somebody realize that their behavior is it's not

به نوعی به معنای این بود که به کسی بفهمانید که رفتارش عادی نیست

normal and that they're sort of being irritable and bad-tempered and you don't

و به نوعی تحریک پذیر و بدخلق هستند و شما نمی

want them to be yes so instead of saying to the mom you know stop being so very

خواهید او بله باشد، بنابراین به جای این که به مادری که می دانید این کار را انجام دهید، بگویید. خیلی

irritable you just say in a sort of a light-hearted way or did you get out of

عصبانی هستی که فقط به نوعی ساده

the wrong side of the bed today it's it's less confrontational if you say

لوحانه می گویی یا از بدبختی خارج شدی اگر

that phrase yes it's a subtle hint it's a subtle hint

این عبارت را بگویید بله ، یک اشاره ظریف است، این یک اشاره ظریف است

exactly mr. Duncan you're just saying I don't think you're very happy today did

دقیقا آقای. دانکن، تو فقط می گویی فکر نمی کنم امروز خیلی خوشحال

you get out of bed on the wrong side yes it's said in it said in a sort of

باشی، آیا از روی اشتباه از رختخواب بلند شدی، بله ، در آن گفته شده است که به نوعی

light-hearted and they make not realize what I said Oh

سبک دل نوشته شده است و آنها متوجه نمی شوند من چه گفتم اوه

am i sorry oh I didn't realize I was I was being a bit moody today yeah maybe

من متاسفم آه، متوجه نشدم که امروز کمی بداخلاق بودم، بله، شاید

you can learn something from that Steve I don't know what you mean but of course

بتوانی از آن استیو چیزی یاد بگیری، نمی‌دانم منظورت چیست، اما البته

we're talking about being in bed being sleepy but when you get up in the

ما در مورد خواب‌آلود بودن در رختخواب صحبت می‌کنیم، اما وقتی صبح از خواب برخیزید،

morning people might say to you if you're reluctant to get out of bed

مردم ممکن است به شما بگویند اگر تمایلی به بلند شدن از رختخواب ندارید،

they might say rise and shine rise and shine that means get out of bed and be

ممکن است بگویند برخیز و بدرخش، بلند شو و بدرخش، یعنی از رختخواب بلند شو و

positive and full of energy just like the Sun is bright and shiny so come on

مثبت و پر انرژی باش درست مثل خورشید درخشان و درخشان. پس بیا

mr. Duncan rise and shine we've got a long drive

آقا دانکن برخیز و بدرخش، ما امروز راه طولانی

today to go and meet my parents oh dear all right come on rise and shine get off

داریم تا برویم و با والدینم ملاقات کنیم، اوه عزیزم، خیلی خب، برخیز و بدرخش،

to school you know I don't want to get up today no rise and shine it's just an

به مدرسه برو، می‌دانی که نمی‌خواهم امروز بلند شوم، نه برخیز و بدرخش، این فقط یک

expression that people often use just means get up be bright be energetic it's

بیان است که مردم اغلب از آن استفاده می کنند به این معنی که بلند شو، پرانرژی باش،

just like a throwaway comment read and you say in a friendly ways try and

درست مانند یک کامنت دور ریختنی است که خوانده می شود و شما دوستانه می گویید سعی کنید و

encourage somebody to get out of bed so rise from your bed and shine that's it

کسی را تشویق کنید که از رختخواب بلند شود، پس از تخت خود بلند شوید و بدرخشید، همین است

and I've got some poems some short poems we won't do those just yet now I've got

و من مقداری دارم. اشعار برخی از شعرهای کوتاه که ما آنها را هنوز

I've got something that I want to do with you Steve I've here's a little

thing with it we're going to do with the live chat as well a lot of people are

انجام نخواهیم داد. خیلی‌ها

asking why aren't you talking to us so we'll put that right right now now

می‌پرسند چرا با ما صحبت نمی‌کنید، بنابراین همین الان آن را قرار می‌دهیم،

I've got a list here of companies big well-known companies that were formed

من فهرستی از شرکت‌های بزرگ و شناخته شده‌ای دارم که در

it's certain times in certain years and what I'm going to do is I'm going to go

زمان‌های خاصی در سال‌های خاص تشکیل شده‌اند. من قصد دارم انجام دهم این است که

through some of these and I want you to guess Steve and also out there but

برخی از اینها را مرور می کنم و می خواهم استیو و همچنین آنجا را حدس بزنید اما

please don't cheat don't go to Google don't google woogle so here we go Steve

لطفا تقلب نکنید. برو به گوگل گوگل woogle نکن پس اینجا ما می ریم استیو

so first of all an easy one for you Steve we have twitter twitter that

پس اول از همه یک کار آسان برای شما استیو ما توییتر توییتر

well-known website where angry people get angry and they write what they think

داریم که وب سایت معروفی است که در آن افراد عصبانی عصبانی می شوند و در آن لحظه آنچه را که فکر می کنند می نویسند

at that moment entire Twitter yes what about it when was it

کل توییتر بله چیست در مورد آن چه زمانی

formed oh when was it formed yes how's what I said I'm thinking 2008 so Steve

تشکیل شد آه چه زمانی تشکیل شد بله چگونه است آنچه گفتم من به سال 2008 فکر می کنم بنابراین استیو

thinks 2008 Twitter was actually formed believe it or not in 2006 oh so you

فکر می کند که 2008 توییتر واقعاً در سال 2006 تشکیل

weren't far off but yes 2006 so 13 years ago twitter has been going for 13 years

شده است. توییتر 13 سال است

I even I didn't know that I I thought it was about 2009 2010 but 2006 okay here's

که کار می کند، حتی من نمی دانستم که فکر می کردم مربوط به سال 2009 2010 است، اما سال 2006 بسیار خوب

another one Steve very quickly when when was Facebook formed Facebook Facebook

استیو یکی دیگر از اینها خیلی سریع است، وقتی فیس بوک تشکیل شد فیس بوک فیس بوک

the Facebook yes that's what it was called originally was it originally it

فیس بوک بله این همان چیزی بود که آن را در ابتدا می نامیدند، در ابتدا بود.

was called for Facebook I think that was that I think that was I'm going to say

برای فیس‌بوک نامیده شد، فکر می‌کنم این بود که می‌خواهم بگویم

2001 oh okay that's an interesting one so yes Facebook was actually founded it

2001، اوه، بسیار جالب است، بنابراین بله، فیس‌بوک در واقع

was created in 2004 oh bit later than I yes so the the early 2000s oh yes 2004

در سال 2004 تأسیس شد، کمی دیرتر از من، بله، اوایل دهه 2000 اوه. بله 2004

Facebook and before that can you remember what was there before Facebook

فیس بوک و قبل از آن می تواند شما به یاد دارید قبل از آمدن فیس بوک چه چیزی آنجا بود،

came along no because I I've never been on social media before Facebook there

نه چون من هرگز قبل از فیس بوک در رسانه های اجتماعی نبوده ام

was something called myspace alright okay who remembers my space my space oh

چیزی به نام myspace وجود داشت، بسیار خوب که فضای من را به یاد می آورد،

my goodness so you could you can always tell the the people that have been on

خدای من، بنابراین شما می توانید همیشه به افرادی که دارند بگویید.

the internet for a very long time because they remember MySpace

برای مدت طولانی در اینترنت بوده‌اند، زیرا آنها MySpace را به خاطر می‌آورند،

so before Facebook came along there was a social media site called myspace and

بنابراین قبل از اینکه فیس‌بوک به وجود بیاید، یک سایت رسانه اجتماعی به نام myspace وجود داشت و

that was the place where everyone hung out is it's true of all ages so that was

آن مکانی بود که همه در آن معاشرت می‌کردند، در تمام سنین صدق می‌کرد.

that was what came along before Facebook arrived and of course nowadays a lot of

فیس بوک وارد شد و البته امروزه بسیاری از

people don't use face book they've moved on to something else

افراد از فیس بوک استفاده نمی کنند و به سراغ چیز دیگری رفته اند،

especially the youngsters Google Google oh I'd like to see what people are

مخصوصاً جوانان گوگل گوگل اوه من دوست دارم ببینم مردم چه می

saying but people are giving their answers should we see what people are

گویند اما مردم پاسخ های خود را می دهند باید ببینیم چه چیزی مردم می

saying yes it's on the screen now so where people are accusing is it

گویند بله اکنون روی صفحه نمایش است، بنابراین جایی که مردم متهم می کنند،

yes it's an unusual show today but we do apologize if we haven't followed the

بله، این یک نمایش غیرعادی است امروز، اما اگر

live chat as closely as we usually do okay

چت زنده را به همان دقتی که معمولاً دنبال می کنیم عذرخواهی می کنیم، خوب است،

but Google we're looking for some answers for Google so when was Google

اما گوگل ما هستیم در حال جستجو برای برخی از پاسخ‌ها برای Google، بنابراین Google

answers when was Google created when was Google created please that is No

پاسخ‌ها چه زمانی بود، چه زمانی Google ایجاد شد، چه زمانی Google ایجاد شد، لطفاً نه،

please tell us your answers the problem is I'm sure everyone is going to google

لطفاً پاسخ‌های خود را به ما بگویید، مشکل این است که مطمئن هستم همه آن را در گوگل جستجو

it oh they're going to Google when Google was created people googling I

می‌کنند، اوه وقتی Google به Google می‌روند خلق شده است مردم در حال گوگل هستند من

don't remember much googling going on but before that the millennium so I'm

یادم نمی‌آید که گوگل زیاد انجام شده باشد، اما قبل از آن هزاره، بنابراین من می‌خواهم

gonna say 2001 ok well you should have you should have gone a bit lower than

بگویم سال 2001 بسیار خوب، خوب شما باید کمی پایین‌تر می‌رفتید تا

that you would have been right there it was actually 1998 Oh 1998 can you

آنجا که واقعاً در سال 1998 بود. 1998

believe it Oh silver gold got it right well done yes

باورتان می شود اوه طلای نقره ای کار را به خوبی انجام داد بله

silver gold said 1998 all sapphic says 1984 I think you're confusing that with

طلای نقره ای گفت 1998 تمام سافیک می گوید 1984 فکر می کنم شما آن را با چیز دیگری اشتباه می گیرید

something else another company next word Steve and this is what we've been

کلمه بعدی استیو و این چیزی است که

hearing a lot about recently in the news because the owner of the company is

اخیراً درباره آن زیاد شنیده ایم. در اخبار چون مالک شرکت در

about to get divorced Amazon when was Amazon created a Harrison right I think

شرف طلاق گرفتن از آمازون است وقتی آمازون یک هریسون درست کرد، فکر می‌کنم

these were all I'm gonna go I'm gonna get a yes Amazon when did I first buy

اینها همه چیزی بودند که می‌روم، من یک آمازون بله می‌گیرم، فکر می‌کنم کی برای اولین بار

something off Amazon I think you were in China when I first did that so Amazon

چیزی از آمازون خریدم شما در چین بودید که من اف ابتدا این کار را انجام داد، بنابراین آمازون

I'm gonna say 2000 and no 1999 I'm going to say Oh Ferriero that that's that's

می‌خواهم بگویم 2000 و نه 1999، می‌خواهم بگویم اوه فریرو که این

quite a good guess you're a bit off Amazon started out is a website that

کاملاً خوب است حدس می‌زنم که شما کمی از آمازون دور شده‌اید، وب‌سایتی است

sold books that's it so it was a very small website

که کتاب می‌فروشد. وب سایت بسیار کوچکی

that started out just selling books to people when people used to buy books and

که فقط با فروش کتاب به مردم شروع به کار کرد، زمانی که مردم کتاب می خریدند و

read them remember that so it was a long time ago so it was way back in 1994 Wow

آنها را می خواندند، به یاد داشته باشید که خیلی وقت پیش همینطور بود، بنابراین در سال 1994 واو در سال

1994 Amazon was launched and originally it just sold books and it was a small

1994 آمازون راه اندازی شد و در ابتدا فقط کتاب می فروخت. یک

website that just helped people to buy books over the internet and of course

وب‌سایت کوچک که فقط به مردم کمک می‌کند کتاب‌ها را از طریق اینترنت بخرند و

now it is the largest company in the world even larger than certain other

البته اکنون بزرگ‌ترین شرکت در جهان است، حتی بزرگ‌تر از برخی شرکت‌های دیگر،

companies yes few people know that one matrix yes few people know when that

بله تعداد کمی از مردم می‌دانند که یک ماتریس بله، تعداد کمی از مردم می‌دانند که چه زمانی این

happened okay here's another one this is let's have a look oh here's a good one

اتفاق افتاد، خوب اینجا یکی دیگر این است. بیایید نگاهی بیندازیم اوه اینجا یک مورد خوب است

Steve this is something that you will know certainly the company you will know

استیو این چیزی است که شما مطمئناً شرکتی را که می شناسید

and I know because we use some of their products of course it is the one that

و من می شناسم زیرا ما از برخی از محصولات آنها استفاده می کنیم البته این همان چیزی است

was created by Steve Jobs Apple when was Apple formed and you might have to cast

که توسط استیو جابز اپل در زمان اپل ایجاد شد. تشکیل شده و شما ممکن است h

your mind back quite a way I think yes I think it was mmm yes it was I'm gonna go

می‌خواهم ذهن خود را کاملاً به عقب برگردانم، من فکر می‌کنم بله، فکر می‌کنم این بود mmm، بله، این بود که من می‌روم

1986 so Steve thinks 1986 Apple was created much earlier than that oh you

1986، بنابراین استیو فکر می‌کند سال 1986 اپل خیلی زودتر از آن زمان ایجاد شد، اوه شما

have to go back a very very long way Apple was created in 1976 oh yes

باید به مسیر بسیار طولانی که اپل بود برگردید. ایجاد شده در سال 1976 اوه بله،

that fact just put that on black well-done sapphic yes 1976 76 way back

این واقعیت را فقط در مورد سافیک سیاه و سفید نشان دهید بله، 1976 76

in the mid 1970s that's right the hottest summer we've had ever had in the

در اواسط دهه 1970، درست گرمترین تابستانی است که تا به حال در بریتانیا داشته ایم.

UK did you know that Apple also created Pixar studios did they did you know that

آیا می‌دانستید

so they created it as a going concern they wanted to make movies using

که آن‌ها آن را به‌عنوان شرکتی ساختند که می‌خواستند با استفاده از رایانه فیلم بسازند،

computers but the company didn't make much money

اما شرکت پول زیادی به دست نیاورد،

so they sold it to I believe it was Disney Disney bought it and now it's one

بنابراین آنها آن را به من فروختند، فکر می‌کنم دیزنی آن را خرید و اکنون یکی

of the largest animate animation companies in the world

از بزرگترین انیمیشن‌های انیمیشن است. شرکت های جهان

so yes that's another little tit bit a little bit of useless information there

پس بله این یک نکته کوچک دیگر است کمی اطلاعات بیهوده

here's another one Steve for those who like their pcs Microsoft Microsoft worry

استیو برای کسانی که کامپیوترهایشان را دوست دارند مایکروسافت نگران است

I know it's got it got to be earlier than than Apple mm-hmm

من می دانم که باید زودتر از اپل باشد mm-hmm

so I'm going to say but I don't know how much earlier it was mmm I'm gonna say

بنابراین من هستم می‌خواهم بگویم اما نمی‌دانم چقدر زودتر بود من می خواهم بگویم

1968 now that sounds too early 72 okay we're

1968 اکنون که خیلی زود به نظر می رسد. 72 خوب ما خیلی

not far off there Steve well done with your your first guess was way off but my

دور نیستیم

second guess was good it was actually a year before Apple 1975 right okay so

where's pretty good pretty good guess you weren't far off let's have a look at

. خیلی خوب خیلی خوب حدس می زنم دور نبودی، بیایید به

two more and then we'll have to say goodbye we've got our got some power mr.

دو مورد دیگر نگاهی بیندازیم و سپس باید خداحافظی کنیم، آقای قدرتی داریم.

Duncan well we will finish with your poems don't worry don't worry Steve we

دانکن خوب ما با شعرهای تو تمام می کنیم نگران نباش استیو ما

have plenty of time there's plenty of bandwidth out there for all of us

زمان زیادی داریم، پهنای باند زیادی برای همه ما وجود دارد،

yeah but I want one to eat my my tea cakes we have some tea cakes we will be

بله، اما من می خواهم یکی کیک های چای من را بخورد، ما چند کیک چای داریم.

having those and also the salmon later on as well so the next one oh here's a

بعداً آن‌ها و همچنین ماهی سالمون را داشته باشید، بنابراین دوربین بعدی، اوه، این

good one what about Sony and the camera that

یکی خوب است، سونی و دوربینی که

you're using Steve's camera is actually a Sony camera

از دوربین استیو استفاده می‌کنید، در واقع یک دوربین سونی است،

so the camera that Steve is on now is actually a Sony camera so when was the

بنابراین دوربینی که استیو اکنون روی آن است، در واقع سونی است. دوربین پس چه زمانی

company created Sony 67 1967 I'm saying try to get it over quickly

شرکت ایجاد شد Sony 67 1967 من می گویم سعی کنید سریع آن را از بین ببرید

okay 1967 Sony was not created okay it was a little before then it was actually

خوب 1967 سونی درست نشده بود کمی قبل از آن زمان

just after the Second World War

درست پس از جنگ جهانی دوم بود

1946 Wow we believe that Sony from 1946 Olga has

1946 وای ما معتقدیم که سونی از سال 1946 اولگا دارد

I've just read what Olga has said that lots of people keep coming into her room

من به تازگی گفته‌های اولگا را خوانده‌ام که افراد زیادی به اتاق او می‌آیند و

saying why's mr. Steven beds yes you can say that mr. Steve is a very lazy person

می‌گویند چرا آقای. استیون بید بله می توانید بگویید که آقای. استیو فرد بسیار تنبلی است

and he didn't bother getting up today it wasn't my idea it was mr. Duncan's idea

و امروز حوصله بلند شدن نداشت ، فکر من این نبود که آقا بود. ایده دانکن

everything you see is my idea that's true I am the head of blame what matrix

هر چیزی که می بینید ایده من است که درست است من سرزنش هستم که ماتریس چه

doing I've got to old matrix has got an exam so he's going by matrix see you

کار می کنم.

later mate rise up with your exam hope you don't have to burn the midnight oil

برای سوزاندن روغن نیمه شب

and Pedro went earlier as well right okay

و پدرو هم زودتر رفت، خوب

Pedro went to have his his supper and also I think he's going to join us later

پدرو رفت شامش را بخورد و همچنین فکر می کنم بعداً به ما ملحق می شود

to watch the recording I saw a su cat earlier Oh their battery

تا ضبط را تماشا کند

level is low mr. Dimmick shall I carry on talking mr. Duncan shall I read a

. دیمیک به صحبت کردن ادامه دهم آقای. دانکن یک

poem while we are waiting for the the camera to come back on the camera has

شعر بخوانم در حالی که منتظریم دوربین برگردد روی دوربین

not broken and we no normal service will be restored very quickly sorry about

خراب نشده و هیچ سرویس عادی خیلی سریع ترمیم نمی‌شود

that sorry do you want me to come into the other room mr. Duncan no well what

متاسفم که می‌خواهید به اتاق دیگر بیایم آقای. دانکن نه خوب

do you want me to do should I carry on talking mr. Duncan are we still alive

می خواهی من چه کار کنم باید صحبت کنم آقای. دانکن آیا ما هنوز زنده

that's what I want to know

ایم این چیزی است که من می خواهم بدانم

we're back on we're back live we had a power outage a power issue mr. Duncan

ما دوباره به راه افتادیم ما دوباره زنده شدیم ما قطعی برق داشتیم یک مشکل برق آقای. دانکن

did you enjoy that and now we're back on again hello so

آیا از آن لذت بردی و اکنون دوباره به راهمان بازگشته

we'll have one more guess one more guess for when a company was formed okay

ایم، بنابراین یک حدس دیگر خواهیم داشت، یک حدس دیگر برای زمانی که یک شرکت تشکیل شده است، خوب

here's a good one this is for all the young people out there when was Nintendo

اینجا یک حدس خوب است که برای همه جوانان آنجاست زمانی که نینتندو

Nintendo created that the company Nintendo 1978 because they make they

نینتندو ایجاد شد. که شرکت نینتندو 1978 چون

make computer games they make all sorts of things so when was Nintendo formed

آنها بازی های کامپیوتری می سازند انواع چیزها را می سازند پس کی نینتندو تشکیل شد

hmm Nintendo was formed can you believe it

hmm نینتندو تشکیل شد می توانید باور کنید

1889 good grief it's true I'm not joking they were a

1889 غم و اندوه خوب درست است من شوخی نمی کنم آنها

company that was formed that created and sold playing cards who would have

شرکتی بودند که تشکیل شد و ایجاد کردند و کارت‌های بازی فروخت که

guessed that look at that that's an amazing thing isn't it so Nintendo was

حدس می‌زدند که این چیز شگفت‌انگیزی است، اینطور نیست که نینتندو در

actually formed in 1889 they they make they started out making playing cards

واقع در سال 1889 تشکیل شد

counting mr. Duncan fast fascinating I knew you'd be fascinated well that's

. دانکن سریع شگفت انگیز می دانستم که شما مجذوب خواهید شد،

almost it that's almost it we're almost out of time I can't believe it in fact

تقریباً همین است که تقریباً

we are out of time we are now running five minutes over can you believe it yes

I thought some poems about sleep oh I have all the people who are about to go

تمام شده است. چند شعر در مورد خواب فکر کردم اوه من همه کسانی که می خواهند

to bed to go to sleep only two short poems but I had three but we haven't got

به رختخواب بروند تا بخوابند فقط دو شعر کوتاه دارم اما من سه شعر داشتم اما

time for them all now because mr. Duncan has run over so this is by an unknown

اکنون برای همه آنها وقت نداریم زیرا آقای. دانکن فرار کرده است، پس این توسط یک

person good night sleep tight don't let the bedbugs bite

فرد ناشناس است

wake up bright in the morning light to do what's right with all your might and

here's another we still live mr. Duncan yeah oh I couldn't hear you

. دانکن آره اوه نتونستم بشنوم

here's another one by Thomas Dekker written in C

اینجا یکی دیگه از توماس دکر که با زبان C Steen Oh نوشته شده بود

Steen Oh - so a long time ago and also referenced in a Beatles song in the

- خیلی وقت پیش و همچنین در آهنگ بیتلز در

1960s golden slumbers kiss your eyes smiles awake you when you rise sleep

دهه 1960

pretty wantons do not cry and I will sing a lullaby

اشاره شده بود. گریه نکن و من یک لالایی می

Rock them Rock them lullaby so that golden slumbers it means just your the

خوانم آنها را تکان بده لالایی را تکان بده تا خواب طلایی به این معنی باشد که در این حالت

the wantons of babies in this so it's babies trying to sleep and you're trying

فقط نیازهای بچه ها وجود دارد، بنابراین بچه ها سعی می کنند بخوابند و شما سعی

to encourage them to sleep by saying how lovely poem to the middle or even

می کنید با گفتن شعر زیبا آنها را به خواب تشویق کنید. تا وسط یا حتی

singing it because this poem has been set to music

خواندن آن، زیرا این شعر به

so golden that means the lovely lovely slumbers kissing a baby's eyes to help

قدری طلایی شده است که به معنای خوابیدن های دوست داشتنی و دوست داشتنی است که چشمان کودکی را می

it fall asleep lullaby Rock them to sleep now I was going to read one from

بوسند تا به خوابیدن کمک کنند لالایی آنها را بخوابانید حالا می خواستم یکی از

Hamlet by Shakespeare okay have we got time for that or not yes let's do it

هملت از شکسپیر را بخوانم. ما برای آن زمان داریم یا نه بله بیایید این کار را انجام دهیم

because you've gone to so much trouble today Steve alright

زیرا امروز به دردسر زیادی افتاده اید استیو

lying is well ending on a bit of a dark note the lining in you yes I know I know

خوب دروغ گفتن با یک یادداشت تیره به پایان می رسد.

what you're going to read the salute of soliloquy from Hamlet well she's an

سلام تک گویی از هملت به خوبی او

excerpt from it a little piece from it because it is a very long piece yes it

گزیده ای از آن است، قطعه کوچکی از آن، زیرا قطعه بسیار طولانی است، بله،

starts the one that starts to be or not to be that is the question but I'm not

همان چیزی است که شروع می شود یا نمی شود، این سوال است، اما من

going to read all of it yes Hamlet is considering suicide okay because he's

قصد ندارم همه آن را بخوانم بله، هملت به خودکشی فکر می کند. بسیار خوب، زیرا او

found out earlier on in the play that his uncle killed his father and then

قبلاً در نمایشنامه متوجه شده بود که عمویش پدرش را کشته و سپس

married his mother so you know it's gonna cause you a bit of worry that

با مادرش ازدواج کرده است، بنابراین می دانید که این باعث نگرانی

isn't it yeah I know I think ever cause most people a bit of worry and he's you

شما می شود، بله، می دانم که فکر می کنم همیشه باعث نگرانی بیشتر مردم شده است. و

know his mind is working over and over and he's very worried and then halfway

اوست که می دانی ذهنش بارها و بارها کار می کند و بسیار نگران است و بعد در نیمه

through this soliloquy or sort of rhyme he says to sleep perchance to dream I

راه این تک گویی یا قافیه می گوید بخواب شاید خواب ببینی من

there's the rub for in that sleep of death what dreams may come when we have

در آن خواب مرگ چیزی مالش است که رویاها ممکن است بیفتند وقتی که به هم

shuffled off this mortal coil must give us pause there's the respect that makes

ریخته باشیم. از این سیم پیچ فانی باید مکث کنیم، احترامی وجود دارد که باعث

calamity of so long life so what hambert is saying is to sleep in other words to

مصیبت عمر طولانی می شود، بنابراین آنچه هامبرت می گوید این است که بخوابی، به عبارت دیگر

die in this particular in this particular meaning maybe it's a dream

بمیری در این سیم پیچ به این معنی خاص، شاید این یک رویا باشد،

but if you die and then you carry on dreaming there's the rub

اما اگر بمیری و سپس حمل کنی. در خواب دیدن مالش

there's the catch what you know what are you going to dream about when you die is

آنجاست این شکار چیزی است که می‌دانی وقتی می‌میری رویاهایش را ببینی، آیا

it going to be worse than what you've got when you're alive so it is the big

بدتر از آن چیزی است که وقتی زنده باشی، بنابراین این

unanswered question you know it's so he's thinking of suicide but then he's

سوال بزرگ بی‌پاسخی است که می‌دانی این است که او به فکر خودکشی است اما

he's having doubts because maybe be worse off dead because you know his

پس او شک دارد زیرا ممکن است مرگ او بدتر باشد زیرا می دانید

dreams could be even worse his his this mortal coil that he's on now when we say

رویاهای او می تواند حتی بدتر از این باشد که او اکنون روی آن

mortal coil that just means all the all the hustle and bustle and the activities

of everyday life and that worries and the pressures it could be worse when

است. و این نگرانی ها و فشارها می تواند بدتر از این باشد که

you're dead so he's saying you know I don't know what he does in the end but

شما مرده باشید، بنابراین او می گوید شما می دانید من نمی دانم او در نهایت چه می کند، اما

you know that's what that means so maybe to be stopping pausing for thought or

شما می دانید که این به معنای آن است، بنابراین شاید توقف برای فکر کردن متوقف شود یا

maybe it's worth maybe I'm worse off dead than alive it's it's troublesome

شاید ارزش داشته باشد شاید حالم بدتر از مرده از زنده بودن است این دردسرساز است

now everything's going wrong for me now but oh I'm not gonna kill myself because

حالا همه چیز برای من خراب است اما اوه من خودم را نمی کشم زیرا

it could be worse yeah let's stop let's have a think about that it's all about

می تواند بدتر باشد بله بیایید متوقف شویم بیایید فکر کنیم که همه چیز در مورد

contemplation is contemplating life death what it all means what happens

تفکر است و فکر کردن به زندگی مرگ است معنی آن چه اتفاقی افتاده است

after so yes well it's one of the things that Shakespeare did a lot of he did a

بعد از این، بله، این یکی از کارهایی است که شکسپیر بسیار انجام داد، او

lot of contemplating oh my goodness wait there Steve don't don't don't stop doing

بسیار فکر کرد وای خدای من صبر کن استیو این کار را متوقف نکن

that oh my goodness I'm going to make a screenshot of that and send it to your

اوه خدای من می خواهم یک کار بسازم. اسکرین شات از آن و ارسال آن برای مادر خود

mother

there are yes mr. Steve who at the age of eight was still being breastfed no I

وجود دارد بله آقای. استیو که در سن هشت سالگی هنوز از شیر مادر تغذیه می‌کرد،

wasn't mr. Duncan by his mum not make those those those vile accusations time

نه من آقا نبودم. دانکن توسط مادرش آن اتهامات زشت را به آن اتهامات زشت القا نکند، وقت

to go and make the the tea cakes and the tea yes I thought you were going to go

آن است که بروم و کیک و چای درست کنم بله، فکر می کردم دوباره می خواهید

back to sleep I was going to read something from seeing something

بخوابید، می خواستم چیزی از دیدن

fledermaus but I'll do that I'll do that later on so I'm just gonna snuggle down

فلدرماوس بخوانم، اما این کار را خواهم کرد. من بعداً این کار را انجام خواهم داد، بنابراین من فقط می خواهم

now and and go to sleep and oh it's just so nice this is wonderful I think I'll

اکنون بخوابم و بخوابم و اوه، خیلی خوب است، این فوق العاده است، فکر می کنم

stay here for the rest of the day mr. Duncan you do look very comfortable hmm

تا آخر روز اینجا بمانم آقای. دانکن تو خیلی راحت به نظر می آیی هوم

bye-bye could I see you next week go to sleep mr. Steve you've had a busy day

خداحافظ می توانم هفته آینده ببینمت برو بخواب آقای. استیو روز شلوغی را سپری کردی

it's time to drift away to dreamland and there he goes mr. Steve is now sleeping

، وقت آن است که به سرزمین رویایی بری و آنجا به آقای می رود. استیو اکنون

in the other room because he's had a very busy week don't you know apparently

در اتاق دیگر خوابیده است زیرا هفته بسیار شلوغی را پشت سر گذاشته است، آیا نمی دانید که ظاهراً

it's going to snow on Tuesday we're going to have some snowfall so who knows

سه شنبه برف خواهد بارید، ما کمی برف خواهیم داشت، بنابراین چه کسی می داند

we might actually get some snow on Tuesday I'm I can't wait to find out

که ممکن است در واقع سه شنبه برف بباریم، من هستم نمی توانم منتظر بمانم تا بفهمم

what happens there so just in case we do have some snow on Tuesday I will do a

آنجا چه اتفاقی می افتد، بنابراین اگر روز سه شنبه کمی برف

special livestream if we have no snow then I won't thanks a lot for your

داشته باشیم، اگر برف نداشته باشیم، یک پخش زنده ویژه انجام خواهم داد، امروز خیلی از شرکت شما تشکر نمی

company today and I'm just watching mr. Steve I can see him on the other screen

کنم و فقط دارم تماشا می کنم آقای. استیو من می توانم او را روی صفحه دیگری ببینم که

he's getting out of bed are you having fun there I must admit it is it is quite

او از رختخواب بلند می شود

funny seeing mr. Steve doing what he's doing at the moment

. استیو در حال انجام کاری است که در حال حاضر انجام می دهد

no I won't be broadcasting that thank you very much for your company today one

نه من پخش نمی کنم که از شرکت شما بسیار سپاسگزارم امروز

last look at the live chat before we go thank you very much for your

آخرین نگاهی به چت زنده قبل از رفتن ما بیندازید از مشارکت شما بسیار

contributions don't forget you can catch the live stream all over again later on

سپاسگزارم فراموش نکنید که می توانید پخش زنده را تماشا کنید دوباره پخش کنید بعداً در

it will be available on YouTube hopefully there

یوتیوب در دسترس خواهد بود، امیدوارم زیرنویس‌هایی وجود داشته

will be subtitles and you can relive the live chat as if it was being broadcast

باشد و بتوانید چت زنده را دوباره زنده کنید، انگار که به طور

live isn't that amazing we had a cheerful time with you Thank

زنده پخش می‌شود، شگفت‌انگیز نیست ما اوقات

You stanislav each day is a little bit of life every waking and rising a little

خوشی را با شما سپری کردیم. متشکرم استانیسلاو هر روز کمی زندگی در هر بیداری و برخاستن یک تولد کوچک در

birth every fresh morning a little youth every going to rest and sleep a little

هر صبح تازه، یک جوانی کوچک، هر رفتن به استراحت و خواب کمی

death thank you very much for that Jimmy I'm not sure if that's cheered me up or

مرگ بسیار متشکرم برای آن جیمی ، مطمئن نیستم که آیا این باعث خوشحالی من شده یا

not Eric Julie Jessica Martha thank you very

نه اریک جولی جسیکا مارتا ممنون شما

much for joining us today also hello to Pedro who has gone Belarusian guedel

بسیار برای پیوستن به ما امروز همچنین سلام به پدرو که رفته است guedel بلاروس

also Irene Valentin Eric Olga thank you very much for joining us today it's been

همچنین ایرن والنتین اریک اولگا از شما بسیار متشکرم که امروز به ما ملحق شدید

a very busy one I hope you enjoyed every moment of it and of course we will be

بسیار پرمشغله بود امیدوارم از لحظه لحظه آن لذت برده باشید و البته ما باز خواهیم

back next week don't forget next week we are back live with our live stream 2

گشت هفته آینده د فراموش نکنید هفته آینده ما به صورت زنده با پخش زنده خود ساعت 14 برمی

p.m. UK time that is when it is and of course if you want to leave a small

گردیم. زمان انگلستان همان موقع است و البته اگر می‌خواهید

donation on PayPal you can as well the address is going across the screen

کمک مالی کوچکی در پی پال بگذارید، می‌توانید هم‌اکنون آدرس در سراسر صفحه نمایش داده می‌شود

right now to help this work continue so we can broadcast live every Sunday for

تا به ادامه این کار کمک کنید، بنابراین ما می‌توانیم هر یکشنبه رایگان پخش زنده

free remember this costs nothing absolutely nothing so we will go now

داشته باشیم این هزینه‌ها را به خاطر بسپارید. هیچ چیز مطلقاً هیچ چیز بنابراین ما اکنون خواهیم رفت

thanks a lot for your company this is mr. duncan in england saying thank you

با تشکر فراوان از شرکت شما این آقای است. دانکن در انگلیس می گوید از اینکه

very much for watching me live i hope you've enjoyed it and of course we're

زنده من را تماشا کردید بسیار متشکرم، امیدوارم از آن لذت برده باشید و

back next week 2 p.m. UK time if I don't see you on Tuesday with the snow I will

البته هفته آینده ساعت 2 بعد از ظهر برمی گردیم. به وقت انگلستان اگر شما را در روز سه شنبه با برف نبینم،

see you next week so have a super time have a great end of January

هفته آینده شما را می بینم، پس وقت فوق العاده ای داشته باشید، پایان ژانویه را به خوبی بگذرانید

and of course you know what's coming next yes you do...

و البته می دانید که بعد از آن چه خواهد شد، بله، انجام می دهید...

ta ta for now 8-)

تا تا الان 8 -)