FULL ENGLISH LESSON (26) - prefix / gossip / redact / tongue tied / who or whom? Misterduncan

Oh there you are...Welcome to another Full English Lesson, coming to you from the birthplace of…

اوه، شما اینجا هستید... به یک درس کامل انگلیسی دیگر خوش آمدید، از زادگاه ...

Winnie the pooh – Professor Snape – Judi Dench – Hugh Laurie – and of course the English language,

وینی پو – پروفسور اسنیپ – جودی دنچ – هیو لوری – و البته زبان انگلیسی،

which is why we are all here together now. So without any more dawdling or timewasting…

به همین دلیل است که همه ما اینجا هستیم. اکنون. بنابراین بدون هیچ گونه هدر دادن یا اتلاف وقت...

let's get on with today’s full English lesson right…now!

بیایید همین الان به درس کامل انگلیسی امروز بپردازیم ...

I don’t know about you but I love hearing gossip. To gossip is to talk freely about

من شما را نمی دانم اما من عاشق شنیدن شایعات هستم. شایعه پراکنی یعنی صحبت آزادانه در مورد

another person’s life. The things you have heard about another person, regardless of

زندگی دیگران. چیزهایی که در مورد شخص دیگری شنیده اید، صرف نظر از

whether you know it to be true or not. The word ‘gossip’ can be used as a noun or a verb.

اینکه آن را درست می دانید یا نه. کلمه "غیبت" را می توان به عنوان اسم یا فعل استفاده کرد.

A person who gossips is a ‘gossip’. They like to gossip about other people.

کسی که غیبت می کند یک «غیبت» است. آنها دوست دارند در مورد دیگران بدگویی کنند.

The things said are the gossip. You can hear gossip from others. Gossip can be described as ‘hearsay’

مطالب گفته شده شایعه است. شما می توانید شایعات دیگران را بشنوید. شایعات را می توان به عنوان

‘tittle-tattle’ ‘rumour’ ‘scandal’. You will often find that very small towns

"شنیده ها" "شایعه" "رسوایی" توصیف کرد. اغلب متوجه خواهید شد که شهرهای بسیار کوچک

and villages will have local gossip. A person who seems to know all about what is happening

و روستاها شایعات محلی دارند. شخصی که به نظر می رسد همه چیز را در مورد آنچه در منطقه اطراف اتفاق می افتد می داند،

in the surrounding area is the ‘local gossip’. ‘’Be careful what you say to her, she

"شایعات محلی" است. «مراقب حرف‌هایی که به او می‌زنید،

is the local gossip around here.’’ So gossip can be the person spreading the rumours

او شایعه‌های محلی این اطراف است.» بنابراین شایعات می‌تواند شخصی باشد که شایعات

or the thing that is being said. Some people like to read about ‘celebrity gossip’

یا چیزی را که گفته می‌شود پخش می‌کند. برخی از مردم دوست دارند در مورد "شایعات افراد مشهور"

on the internet or in magazines. A gossipy person will often be reluctant to tell you

در اینترنت یا در مجلات بخوانند. یک فرد شایعه پراکنده اغلب مایل نیست به شما بگوید

where they got the gossip from. If you ask them where they got the information,

که این شایعات را از کجا آورده است. اگر از آنها بپرسید که اطلاعات را از کجا به دست آورده‌اند،

they will often reply with… ‘a little bird told me’.

اغلب با این جمله پاسخ می‌دهند: «پرنده‌ای کوچک به من گفت».

Have you ever been stuck for words? Have you ever been in a situation where you could not think what to say?

آیا تا به حال برای کلمات گیر کرده اید؟ آیا تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که نتوانید فکر کنید چه بگویید؟

There are many ways of describing this occurrence.

راه های زیادی برای توصیف این اتفاق وجود دارد.

We can say that you are...

می توانیم بگوییم که شما ...

tongue-tied. You have been left speechless. You are stuck for words. You cannot find the

زبان بسته اید. لال ماندی شما برای کلمات گیر کرده اید. شما نمی توانید

words to express yourself. Your mind has gone blank. There are many reasons why you might

کلماتی برای بیان خود پیدا کنید. ذهنت خالی شده دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است

find yourself unable to speak. Perhaps you are in a state of shock or surprise.

متوجه شوید که قادر به صحبت کردن نیستید. شاید شما در حالت شوک یا تعجب هستید.

An unexpected event can leave you speechless.The surprise can be nice thing, or it can be something

یک رویداد غیرمنتظره می‌تواند شما را ناامید کند. غافلگیری می‌تواند چیز خوبی باشد، یا ممکن است چیزی

not so nice, such as bad news. If you are giving a speech to a group of people, you

نه چندان خوب، مانند خبر بد. اگر برای گروهی از افراد سخنرانی

might find that your brain suddenly stops working. You become nervous and cannot remember

می کنید، ممکن است متوجه شوید که مغز شما ناگهان از کار می افتد . عصبی می شوید و نمی توانید به یاد بیاورید

what to say. ‘’I’m ever so sorry, my mind has gone blank.’’ After a sudden

که چه بگویید. «من همیشه خیلی متاسفم، ذهنم خالی شده است.» پس از یک غافلگیری ناگهانی،

surprise you might only be able to say… ‘’I’m speechless’’. You have become

ممکن است فقط بتوانید بگویید ... «من لال هستم».

tongue-tied and stuck for words. If you try to remember the thing you wanted to mention,

زبانت بند آمده و به حرف گیر کرده ای. اگر سعی کنید چیزی را که می‌خواستید به آن اشاره کنید، به خاطر بسپارید

you might say… ‘’It’s on the tip of my tongue’’.

، ممکن است بگویید... «این روی نوک زبانم است».

It’s time now to take a look at another buzzword. A buzzword is a word or phrase that

اکنون زمان آن رسیده است که نگاهی به یک کلمه کلیدی دیگر بیندازیم. کلمه ی عمومی کلمه یا عبارتی

is used often during a certain period of time. Today’s buzzword is… ‘redact’.

است که اغلب در یک دوره زمانی معین استفاده می شود. کلمه رایج امروزی… "تجدید" است.

The word ‘redact’ means to conceal or hide information which may be unsuitable or sensitive.

کلمه Redact به معنای پنهان کردن یا پنهان کردن اطلاعاتی است که ممکن است نامناسب یا حساس باشد.

To conceal parts of printed text that is deemed private or classified is to ‘redact’.

پنهان کردن بخش‌هایی از متن چاپ شده که خصوصی یا طبقه‌بندی شده تلقی می‌شوند، «تجدید» است.

To edit a report before publication is to redact. ‘’The redacted secret service report was

ویرایش یک گزارش قبل از انتشار به معنای ویرایش مجدد است. "گزارش سرویس مخفی ویرایش

published yesterday.’’ To censor or obscure something so it cannot be seen is to ‘redact’.

شده دیروز منتشر شد." سانسور یا مبهم کردن چیزی به گونه ای که قابل مشاهده نباشد، "تجدید" است.

The leaked memo did not reveal much due to it being heavily redacted. The person doing

یادداشت فاش شده به دلیل اینکه به شدت ویرایش شده بود، چیز زیادی فاش نکرد. شخصی

the redacting is the redactor. ‘’The 20 page report was redacted to just a few paragraphs.’’

که ویرایش را انجام می دهد، ویرایشگر است. «گزارش 20 صفحه‌ای فقط در چند پاراگراف

To redact is to ‘edit’ ‘censor’ ‘cover’ ‘expurgate’ ‘suppress’.

ویرایش شد.» ویرایش به معنای «ویرایش» «سانسور» «پوشش» «پاکسازی» «سرکوب» است.

To hide something, so it cannot be seen, is to redact.

پنهان کردن چیزی، به طوری که آن را نمی توان دید، ویرایش کردن است.

A continuing debate in English usage is the question of when to use 'who' and when to use 'whom'.

یک بحث مداوم در کاربرد انگلیسی این است که چه زمانی از "who" و چه زمانی از "whom" استفاده شود.

According to formal grammar, ‘who’ forms the subjective case and so should be

بر اساس دستور زبان رسمی، «چه کسی» مصداق ذهنی را تشکیل می‌دهد و بنابراین

used in subject position in a sentence, as in ‘who decided this?’ The form whom,

باید در جایگاه موضوع در جمله استفاده شود، مانند «چه کسی این تصمیم را گرفت؟» شکلی که

on the other hand, forms the objective case and so should be used in object position in

از سوی دیگر، حالت عینی را تشکیل می‌دهد و بنابراین باید استفاده شود. در موقعیت مفعول در

a sentence, as in ‘whom do you think we should support?’ ‘To whom do you wish

یک جمله، مانند "به نظر شما ما باید از چه کسی حمایت کنیم؟" "با چه کسی می

to speak?’ Although there are some speakers who still use who and whom according to the

خواهید صحبت کنید؟" اگرچه برخی از گویندگان هستند که هنوز هم طبق

rules of formal grammar as stated here, there are many more who rarely use whom at all.

قواعد دستور زبان رسمی که در اینجا ذکر شده است از who و who استفاده می کنند. ، بسیاری دیگر هستند که به ندرت از who استفاده می کنند.

its use has retreated steadily and is now largely restricted to formal contexts.

استفاده از آن به طور پیوسته عقب نشینی کرده است و اکنون تا حد زیادی به زمینه های رسمی محدود شده است.

The normal practice in modern English is to use 'who' instead of 'whom' and, where applicable,

روش عادی در انگلیسی مدرن استفاده از "who" به جای "whom" و، در صورت لزوم

to put the preposition at the end of the sentence : 'who do you wish to speak to?' 'who do you think

، قرار دادن حرف اضافه در انتهای جمله: "Who do you want to speak to?" "به نظر شما

we should support?' Such uses are today broadly accepted in standard English.

ما باید از چه کسی حمایت کنیم؟" امروزه چنین کاربردهایی در زبان انگلیسی استاندارد به طور گسترده پذیرفته شده است.

Have you ever seen a prefix in an English word?

آیا تا به حال پیشوندی در یک کلمه انگلیسی دیده اید؟

Well in fact there are lots of them.

خوب در واقع تعداد زیادی از آنها وجود دارد.

In fact there might be more than you realise.

در واقع ممکن است بیشتر از آنچه شما تصور می کنید وجود داشته باشد.

There are many occurrences of prefixes in English words that serve to dramatically change

تعداد زیادی پیشوند در کلمات انگلیسی وجود دارد که به طور

the meaning of the original word. For example the prefix ‘pseudo-’ before a word denotes

چشمگیری معنای کلمه اصلی را تغییر می دهد. به عنوان مثال، پیشوند "شبه-" قبل از یک کلمه،

something as fake or artificial. For example – ‘pseudo-science’ refers to a practice

چیزی را جعلی یا مصنوعی نشان می دهد. به عنوان مثال - "شبه علم" به یک

of science that has not been accredited or qualified. It is seen as untrue and meritless.

عمل علمی اشاره دارد که اعتبار یا واجد شرایط نشده است. غیرواقعی و بی ارزش تلقی می شود.

Another good example is the prefix ‘Quasi-’, which defines something that appears real,

مثال خوب دیگر پیشوند «شبه-» است که چیزی را تعریف می کند که واقعی به نظر می رسد،

but is in fact the opposite… for example - ‘quasi-political’. An action appears

اما در واقع برعکس است ... برای مثال - «شبه سیاسی». به نظر می رسد یک عمل

to be stating an opinion, but in fact is doing the opposite. You might say that these two

بیان یک عقیده است، اما در واقع خلاف آن را انجام می دهد. شاید بگویید این دو

examples have similar meanings. Another example of a prefix is ‘retro-’.

مثال معانی مشابهی دارند. مثال دیگری از پیشوند "retro-" است.

This particular prefix means to go backwards or regress.

این پیشوند خاص به معنای عقب رفتن یا پسرفت است.

For example ‘retro-migration’ which means,

به عنوان مثال "مهاجرت مجدد" که به معنای

return to your place of origin. Migration back to a place of origin. The prefix ‘un-’

بازگشت به محل مبدا خود است. بازگشت به محل مبدا. پیشوند "un-"

before a word denotes an opposite meaning, such as ‘un-apologetic’.

قبل از یک کلمه نشان دهنده معنای مخالف است، مانند "un-apologetic".

There are many prefixes in the English language, some of which take the form of ‘combining words’

پیشوندهای زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد که برخی از آنها به شکل "ترکیب کلمات"

such as... ‘anti-’ ‘auto-’ and ‘omni-’.

مانند ... "anti-" "auto-" و "omni-" هستند.

How many prefix words do you know?

چند کلمه پیشوند را می شناسید؟

Sadly it is time to say ‘goodbye’, but don’t cry because I will be back with you

متأسفانه زمان گفتن "خداحافظ" فرا رسیده است، اما گریه نکنید زیرا به زودی با

very soon, with another edition of my ‘Full English’ lesson. If you like what you see,

شما بازخواهم گشت، با نسخه دیگری از درس "فول انگلیسی" خود. اگر آنچه را که می بینید دوست دارید،

why not subscribe to my YouTube channel. This is Misterduncan in the birthplace of English,

چرا در کانال یوتیوب من مشترک شوید. این Misterduncan در زادگاه انگلیسی است

of course that is England, saying thanks for watching and of course…

، البته که انگلستان است، از تماشای شما تشکر می کنم و البته…

ta ta for now.

تا تا در حال حاضر.