English Addict eXtra - Words & Phrases for 👍 REAL + FAKE ❌ - 🚨 LIVE LESSON 🚨 / Wed 1st March 2023

Welcome, everyone.

همگی خوش آمدید.

It is a new day.

روز جدیدی است.

It is a new month.

یک ماه جدید است.

It is time for us to enjoy ourselves.

وقت آن است که از خود لذت ببریم.

Oh, I couldn't resist wishing you a happy New Month.

اوه، نمی توانستم در برابر آرزوی ماه نو برای شما مقاومت کنم.

Because the new month has arrived and everything is

چون ماه جدید فرا رسیده است و همه چیز

rather lovely.

نسبتاً دوست داشتنی است.

Welcome to today's

به پخش زنده امروز خوش آمدید

live stream

Mm hmm.

.

Hmm hmm

هوم هوم هوم هوم هوم هوم هوم

hmm hmm hmm hmm hmm hmm hmm

hmm hmm hmm.

هوم

Oh. Oh, Ian, I think we are.

اوه اوه، ایان، من فکر می کنم ما هستیم.

Oh, my goodness.

اوه خدای من.

I can't believe it when I didn't see you there.

وقتی تو را آنجا ندیدم نمی توانم باور کنم.

Hi. Hi, everybody.

سلام. سلام به همه.

This is Mr.

Duncan and also Mr. Steve.

این آقای

دانکن و همچنین آقای استیو است.

There he is. Look over there.

او آنجاست. به آنجا نگاه کن.

Standing to my left hand side.

ایستاده سمت چپم

How are you, Mr. Steve?

چطوری آقای استیو؟

I'm very well, Mr. Duncan. Slight.

من خیلی خوبم آقای دانکن. خفیف.

I think I've picked up a little sort of bug from somewhere, but

فکر می‌کنم یک اشکال کوچک را از جایی پیدا کرده‌ام، اما

hopefully I won't pass it on

امیدوارم آن را

to you being in such close proximity as they are.

به شما منتقل نکنم که در نزدیکی آنها هستید.

You having a correct look? It's not Corona virus.

نگاه درستی داری؟ این ویروس کرونا نیست

I can't have that again. It's important to me.

من نمی توانم آن را دوباره داشته باشم. برای من مهم است.

Look, if you get Corona virus again, I'm going to literally find.

ببینید، اگر دوباره به ویروس کرونا مبتلا شوید، به معنای واقعی کلمه پیدا خواهم کرد.

Find whoever gave it to you, and I'm going to punch their lights out.

هر کس را به تو داده است، پیدا کن، و من می روم چراغ آنها را خاموش کنم.

So many people have got bad, very bad colds at the moment,

بسیاری از مردم در حال حاضر سرماخوردگی های بد و بسیار بدی دارند،

just everywhere.

فقط در همه جا.

Lots of people have got they've been off for two weeks.

بسیاری از مردم دو هفته است که مرخصی گرفته اند.

Lots of people have been really ill in the musical societies.

افراد زیادی در جوامع موسیقی واقعاً بیمار بوده اند.

I mean, that all coughing and spluttering away a seasonal

منظورم این است که همه سرفه‌ها و از بین بردن

infections, as we call them, sort of respiratory

عفونت‌های فصلی، به قول ما، نوعی

tract infections, colds, bugs.

عفونت دستگاه تنفسی، سرماخوردگی، حشرات است.

But pretty.

ولی خوشگله

Yes, but these people are idiots.

بله، اما این افراد احمق هستند.

These people are complete idiots because they're feeling unwell

این افراد کاملا احمق هستند زیرا احساس ناخوشی می کنند

and they're they're they're coughing and they're sneezing.

و سرفه می کنند و عطسه می کنند.

And then they're going along to your performances or your rehearsals,

و سپس آنها به اجراهای شما یا تمرینات شما می روند،

and then they are coughing and sneezing over everyone else.

و سپس سرفه و عطسه می کنند .

That's how you caught COVID a few weeks ago

اینگونه بود که چند هفته پیش به کووید مبتلا شدید،

because of one person who decided to sing in I'm Ill,

زیرا شخصی تصمیم گرفت در آهنگ I'm Ill بخواند،

I'm going to go cough or sneeze, spread, infect and Mr.

من سرفه یا عطسه خواهم کرد، پخش می‌شوم، آلوده می‌شوم و آقای

Steve gets Corona virus.

استیو ویروس کرونا می‌گیرد.

Fortunately, I didn't because no, to be honest with you, I might be superhuman.

خوشبختانه این کار را نکردم زیرا نه، صادقانه بگویم، ممکن است من فوق بشر باشم.

I think I might be secretly.

فکر می کنم ممکن است مخفیانه باشم.

I just kept my distance,

من فقط فاصله ام را حفظ کردم

though.

You normally.

.

شما به طور معمول

Anyway, hello to lovely viewers across the world.

به هر حال، سلام به بینندگان دوست داشتنی در سراسر جهان.

All saying all saying hello to each other on the the Mr.

همه در کانال انجمن آقای دانکن به هم سلام می کنند

Duncan community channel.

.

Okay, I called it now. That sounds awful.

باشه الان زنگ زدم افتضاح به نظر می رسد.

That's the worst.

این بدترین است.

That's the worst title for anything I've ever heard.

این بدترین عنوانی است که تا به حال شنیده ام.

Well, it's it's like a community that you've created here, Mr.

خوب، مثل یک انجمن است که شما اینجا ایجاد کرده اید، آقای

General.

We said before, and we have people from all over the place.

ژنرال.

قبلا گفتیم و از همه جا مردم داریم.

I'm just taking a note of some of the people, Mr.

من فقط یادداشتی از برخی از افراد، آقای

Duncan, that we have on today, showing how many different countries around the world are watching.

دانکن، که امروز داریم را می نویسم و ​​نشان می دهد که چند کشور مختلف در سراسر جهان در حال تماشای آن هستند.

We have none from Thailand.

ما از تایلند نداریم.

We have Ahmed from Iraq, Ahmed Baghdad from Iraq.

ما احمد از عراق داریم، احمد بغداد از عراق.

A good name had Hadji from from Bangladesh.

نام خوب حاجی از بنگلادش بود.

Gordana from Switzerland. Raheem from Egypt.

گوردانا از سوئیس رحیم از مصر.

Not to mention our usual people from South America, France and all over.

ناگفته نماند مردم معمولی ما از آمریکای جنوبی، فرانسه و سراسر جهان.

It's just so many different people, all from different countries,

فقط افراد مختلف، همه از کشورهای مختلف،

all getting on, coming here for the purpose of learning English. Why?

همه سوار می شوند و برای یادگیری زبان انگلیسی به اینجا می آیند. چرا؟

Why do we need a lovely chat?

چرا به یک چت دوست داشتنی نیاز داریم؟

How come there's only 24 people watching?

چطور است که فقط 24 نفر تماشا می کنند؟

35? It's just going to.

35؟ فقط قرار است.

That's awful.

این افتضاح است.

Hello, Wednesday. Hello, everybody.

سلام چهارشنبه سلام به همه.

No, it's nobody. 70 by now. On Wednesday.

نه هیچکس نیست 70 تا الان روز چهارشنبه.

What's going on? Come on, YouTube.

چه خبر است؟ بیا یوتیوب

Pull your finger out.

انگشت خود را بیرون بکشید.

Stop it.

بس کن

Stop making your algorithms bite me on the bum, please.

لطفاً از اینکه الگوریتم‌هایتان من را ناامید نکنند، دست بردارید.

Thank you for your lovely messages as well.

از پیام های زیبای شما نیز سپاسگزارم.

20. Now, this is good.

20. حالا این خوب است.

You go, Mr.

Duncan.

شما برو آقای

دانکن

What if you're 25 before we have 20 viewers?

اگر 25 ساله باشید قبل از اینکه 20 بیننده داشته باشیم چه؟

I've spent the last 6 hours preparing this live

من 6 ساعت گذشته را صرف تهیه این

stream, and it's 21 people watching.

پخش زنده کرده ام و 21 نفر آن را تماشا می کنند.

Well, don't put them off myself.

خوب، من آنها را به تعویق نیاندازم.

These people leave this wealth, though.

اگرچه این افراد این ثروت را ترک می کنند.

I'm not sure if it's me put in the mouth, but they go.

من مطمئن نیستم که آن را من در دهان بگذارم یا نه، اما آنها می روند.

Right.

درست.

So what are we talking about today, Mr. Duncan?

پس امروز در مورد چه چیزی صحبت می کنیم، آقای دانکن؟

Okay, then stop it.

باشه پس بس کن

Just so we've got introductions to make.

فقط به این دلیل که ما باید مقدماتی را انجام دهیم.

First, it's the start of the show.

اول، شروع نمایش است.

I've just realised why people are clicking away.

من تازه متوجه شدم که چرا مردم در حال کلیک کردن هستند.

It's. It's Wednesday. It's the new month.

این است. امروز چهارشنبه است. این ماه جدید است.

March is here, and I couldn't resist having the the live few of.

مارس اینجاست، و من نمی‌توانستم در برابر داشتن تعداد کمی از زنده‌ها مقاومت کنم.

Can you see all of the little birds are coming out on the trees.

آیا می توانید ببینید که همه پرندگان کوچک روی درختان بیرون می آیند.

Isn't that lovely. Yes.

دوست داشتنی نیست آره.

So just to show that march has now arrived.

بنابراین فقط برای نشان دادن آن راهپیمایی اکنون فرا رسیده است.

It is here. So happy march everyone.

آن اینجاست. پس راهپیمایی همگی مبارک

And here in the UK we all get excited because it means that's

و اینجا در بریتانیا همه ما هیجان زده می شویم زیرا به این معنی است که

spring is coming.

بهار در راه است.

Spring, Mr.

بهار، آقای

Duncan Rebirth, renewal,

دانکن تولد دوباره، تمدید،

all that stuff, all that crap, all that crap.

همه آن چیزها، همه آن مزخرفات، همه آن مزخرفات.

Yes, you're right.

بله حق با شماست.

Yeah, well, I've been out in the garden, Mr.

بله، خوب، من در باغ رفته ام، آقای

Duncan. I've been weeding.

دانکن. من وجین کرده ام

Now, you might think there's nothing growing in February.

اکنون، ممکن است فکر کنید در فوریه چیزی در حال رشد نیست.

It's winter.

زمستان است.

Why am I reading?

چرا دارم می خوانم؟

Well, those sneaky little weeds, Mr. Duncan. Yeah.

خب، آن علف های هرز کوچک یواشکی، آقای دانکن. آره از

Start growing around now,

همین حالا شروع به رشد کنید،

because they get a few days of warm weather and they.

زیرا آنها چند روز هوای گرم دارند و آنها.

They think, Oh, no one's noticing me at the moment.

آنها فکر می کنند، اوه، هیچ کس در حال حاضر متوجه من نیست.

There's no gardeners out there.

هیچ باغبانی آنجا نیست

I can just sneakily grow away and then I'll be covered up by all the other plants and.

من فقط می توانم یواشکی رشد کنم و سپس توسط همه گیاهان دیگر پوشیده شوم و.

No, no, no, I'm here.

نه، نه، نه، من اینجا هستم.

Well, I'm out there with my trowel digging them all up. Mr.

خوب، من آنجا هستم با ماله ام که همه آنها را کندم. آقای

Doom Patrol. Is that.

گشت عذاب. آیا آن است.

Is that the international sign language fit for our trail?

آیا این زبان اشاره بین المللی برای مسیر ما مناسب است؟

Yes, I'm travelling trail.

بله، من در حال سفر هستم.

I'm my garden trail.

من دنباله باغ من هستم

I'm removing weeds now so that they don't have a chance to grow

من الان دارم علف های هرز را حذف می کنم تا در بهار فرصتی برای رشد نداشته باشند

during spring and

و به جای آن

take over all the plants that I want to grow in the garden instead.

همه گیاهانی را که می خواهم در باغ پرورش دهم، در اختیار بگیرم.

A weed, of course, is a plant that you is in a place that you don't want it.

البته علف هرز گیاهی است که شما در جایی هستید که آن را نمی خواهید.

Yeah. Doesn't have to be me.

آره لازم نیست من باشم

You can have a if you could have a lovely crocus bulb

شما می توانید یک پیاز کروکوس دوست داشتنی در حال

growing or a daffodil, but if it's in a place you don't want it, it's a weed.

رشد یا نرگس داشته باشید، اما اگر در جایی است که آن را نمی خواهید، این یک علف هرز است.

Nobody.

هيچ كس.

Well, yes, well I thought weeds were just invasive plants.

خوب، بله، من فکر می کردم علف های هرز فقط گیاهان مهاجم هستند.

Now a weed.

The correct definition of a weed

حالا علف هرز

تعریف صحیح علف هرز

is a plant in a place that you don't want it.

گیاهی است در جایی که شما آن را نمی خواهید.

I'm a weed. Yeah.

من یک علف هرز هستم. آره

So anything could be a weed if you don't want it.

بنابراین هر چیزی می تواند علف هرز باشد اگر شما آن را نخواهید.

There, there aren't any. There aren't, actually.

آنجا، هیچ وجود ندارد. در واقع وجود ندارد.

I mean, there are common plants that are weeds, but some people, you know, like weeds and

منظورم این است که گیاهان رایجی هستند که علف های هرز هستند، اما بعضی ها، می دانید، علف های هرز را دوست دارند و

as I said, weed is a plant in a place you don't want it.

همانطور که گفتم علف هرز گیاهی است در جایی که شما آن را نمی خواهید.

Well, that's what they used to tell me, and that was 40 years ago.

خوب، این چیزی است که آنها به من می گفتند و آن 40 سال پیش بود.

So maybe maybe the definition has changed.

بنابراین شاید تعریف تغییر کرده باشد.

So maybe the world of weeds may have moved on.

بنابراین شاید دنیای علف های هرز پیش رفته باشد.

But of course, when I was little, when I was young,

ولی البته من کوچیک بودم، وقتی جوون بودم به یه

they used to call a person who was weak and very thin.

آدم ضعیف و خیلی لاغر میگفتن. به

They used to call them a weed. Yes.

آنها علف هرز می گفتند. آره.

So a lot of people used to describe me as a weed.

بنابراین بسیاری از مردم من را به عنوان یک علف هرز توصیف می کردند.

I still do. Well, yeah, well, I just.

من همچنان انجام میدهم. خوب، آره، خوب، من فقط.

I just said that you were just joking about having time, having a laugh.

من فقط گفتم که شما فقط با داشتن وقت و خندیدن شوخی می کنید.

So hello to my big community out there.

پس سلام به جامعه بزرگ من در آنجا.

The biggest.

بزرگترین.

The biggest.

بزرگترین.

Can you believe I am saying that?

باورت میشه اینو میگم؟

Well, at least you've turned up.

خب حداقل اومدی

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

So we are here.

پس ما اینجا هستیم.

You are here and we are all here together.

شما اینجا هستید و ما همه با هم اینجا هستیم. آیا

Can I say congratulations to Beatriz?

می توانم به Beatriz تبریک بگویم؟

Beatriz, Guess what you are first on today's

Beatriz، در چت زنده امروز اول حدس بزنید که چه هستید

live chat.

.

Yes. Intelligence.

آره. هوش.

Asking about gardening.

سوال در مورد باغبانی

Well, of course, I'm not sure what your climate is like there.

خوب، البته، من مطمئن نیستم که آب و هوای شما در آنجا چگونه است.

Where you are intelligent is in Ukraine.

جایی که شما باهوش هستید در اوکراین است.

Ukraine. That's right.

اوکراین. درست است.

I've got some other stuff to do very quickly.

من کارهای دیگری دارم که باید خیلی سریع انجام دهم.

Intelligent is, of course, Lilia

البته، لیلیا هوشمند است

and I say thank you very much to Lilia, because Lilia

و من از لیلیا بسیار متشکرم، زیرا لیلیا

has actually sent us a donation during the week.

در واقع یک کمک مالی در طول هفته برای ما ارسال کرده است.

It's quite surprising.

این کاملا تعجب آور است.

And also I was I was moved, to be honest with you, I was quite moved by it.

و همچنین من تحت تأثیر قرار گرفتم، صادقانه با شما، من کاملاً تحت تأثیر آن قرار گرفتم.

So thank you very much to Lilia.

پس خیلی ممنون از لیلیا.

Are the Weiner otherwise known as intelligent

آیا وینر به‌عنوان هوشمندی شناخته می‌شود

who is here right now talking to us on the live chat?

که در حال حاضر اینجاست و در چت زنده با ما صحبت می‌کند؟

And also thank you very much for your lovely message.

و همچنین از پیام زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

This payment, this donation is for the brilliant teacher, Mr.

این پرداخت، این کمک مالی برای معلم باهوش، آقای

Duncan, the hidden YouTube.

دانکن، یوتیوب پنهان است.

Sian That's true.

سیان این درست است.

It certainly is hidden. I am very hidden.

مطمئناً پنهان است. من خیلی پنهانم

Who keeps lighting up the world

چه کسی

with his unshakeable love for the English language?

با عشق تزلزل ناپذیر خود به زبان انگلیسی جهان را روشن می کند؟

Almost.

تقریبا. من

Thank you, Lilia and I do appreciate it.

و لیلیا از شما متشکرم.

And I know that you've been watching us for quite a while

و من می دانم که شما مدت زیادی است که ما را تماشا می کنید

and also your English level is very good as well.

و همچنین سطح انگلیسی شما نیز بسیار خوب است.

So thank you very much.

خوب، خیلی ممنون.

Sorry.

Sorry, Steve, I was going to say we hope you are staying safe

متاسف.

متاسفم، استیو، می‌خواستم بگویم که امیدواریم در امان بمانید

and that you are in a safe part of your country far from the

و در بخش امنی از کشورتان به دور از

the conflict I was going to say is cold, isn't it, in Ukraine at the moment?

درگیری که می‌خواستم بگویم سرد است، در حال حاضر در اوکراین نیست؟

So I would think to start putting plants out if they are, I think roses are alright.

بنابراین من فکر می کنم اگر گیاهان هستند شروع به بیرون انداختن آنها کنم، فکر می کنم گل رز مشکلی ندارد.

They're quite resistant to the frost

آنها در برابر یخبندان کاملاً مقاوم هستند،

but certainly they always advise in the UK,

اما مطمئناً آنها همیشه در بریتانیا توصیه می کنند،

don't put things out that are susceptible to the frost until probably April.

چیزهایی را که در معرض سرما هستند تا احتمالاً آوریل بیرون نریزید.

Here I probably on a similar latitude

در اینجا من احتمالا در طول

and longitude, latitude.

و عرض جغرافیایی مشابه، عرض جغرافیایی.

I would imagine your mind that the spring probably comes.

فکر می‌کنم احتمالاً بهار می‌آید.

Does it in March.

در ماه مارس انجام می دهد.

I would think so, yes.

من اینطور فکر می کنم، بله.

Well Ukraine.

خب اوکراین

Well at the moment they're in deep winter own deep winter.

خوب در حال حاضر آنها در زمستان عمیق خود زمستان عمیق هستند.

Well technically several way so similar latitudes, similar weather.

خوب از نظر فنی چندین عرض جغرافیایی مشابه، آب و هوای مشابه.

But I think more extremes in Ukraine because it's more inland, you get much colder

اما من فکر می‌کنم در اوکراین افراطی‌تر است، زیرا در داخل کشور بیشتر است، زمستان‌های بسیار سردتر

winters and much more very warm summers I think might be right there.

و تابستان‌های بسیار گرم‌تری خواهید داشت که فکر می‌کنم ممکن است درست در آنجا باشد.

But yes, if there is,

اما بله، اگر وجود داشته باشد،

I would say wait till the frosts have gone. Yes.

می گویم صبر کنید تا یخبندان ها از بین بروند. آره.

Because it's going to be difficult to dig the ground, isn't it?

چون کندن زمین سخت خواهد بود، اینطور نیست؟

I think it would be very difficult.

فکر می کنم خیلی سخت باشد.

A pneumatic drill, although I would imagine the least of your worries

یک مته پنوماتیک، اگرچه تصور می کنم کمترین نگرانی شما

at the moment in Ukraine is when to plant your roses.

در حال حاضر در اوکراین این است که چه زمانی گل رز خود را بکارید.

Well, I

خوب،

must say I'm impressed.

باید بگویم که تحت تأثیر قرار گرفتم.

But then, you know, you want to make things look nice and beautiful around you, don't you?

اما بعد، می دانید، می خواهید چیزهای اطرافتان را زیبا و زیبا جلوه دهید، اینطور نیست؟

It's true. Just to cheer you up.

درسته. فقط برای روحیه دادن به شما

Just to cheer you up.

Talking of dramas, we have a drama taking place right here in the UK.

فقط برای روحیه دادن به شما

در مورد درام صحبت می کنیم، ما یک درام داریم که دقیقاً در اینجا در بریتانیا اتفاق می افتد.

There is a shortage

کمبود سبزیجات وجود دارد

of vegetables, a apparently

، ظاهراً

all of those lovely vegetables that we we all know

همه آن سبزیجات دوست داشتنی که همه ما می شناسیم

and we love consuming tomatoes,

و عاشق مصرف گوجه فرنگی،

cabbages, cucumbers, cucumbers, broccoli,

کلم، خیار، خیار، کلم بروکلی، کلم بروکلی

broccoli, turnips, turnips.

، شلغم، شلغم هستیم.

Well, apparently turnips.

خب ظاهرا شلغم

Now a turnip, you see them growing in many farms and on farm land.

در حال حاضر شلغم، آنها را می بینید که در بسیاری از مزارع و در زمین های کشاورزی رشد می کنند.

But normally in this country they are often used for feeding animals.

اما به طور معمول در این کشور اغلب برای تغذیه حیوانات استفاده می شود.

They are. You're Mr. Dung. So.

آن ها هستند. شما آقای دانگ هستید. بنابراین.

So generally speaking, turnips

بنابراین به طور کلی شلغم

are not given to human beings.

به انسان داده نمی شود.

They are often used as feed for animals.

آنها اغلب به عنوان خوراک حیوانات استفاده می شوند.

Pigs quite often. And and I think cows as well.

خوک ها اغلب. و من فکر می کنم گاوها هم همینطور.

And sheep, particularly at this time of the year when there isn't any grass around

و گوسفندان، به خصوص در این زمان از سال که هیچ علفی در اطراف وجود ندارد

that's growing, they'll feed them on these kind of root vegetables

، آنها را از این نوع سبزیجات ریشه ای تغذیه می کنند

that human beings find a bit unpalatable.

که برای انسان ها کمی ناخوشایند است.

You can make turnip soup, but I've never I've never had turnips on a plate.

شما می توانید سوپ شلغم درست کنید، اما من هرگز شلغم را در بشقاب نخورده ام.

I think they might be a bit bitter.

من فکر می کنم آنها ممکن است کمی تلخ باشند.

They're quite hard, aren't they?

آنها بسیار سخت هستند، اینطور نیست؟

They are.

آن ها هستند.

Well, they're just fairly they like sort of parsnips as the giant parsnips aren't that bad,

خوب، آنها نسبتاً به نوعی از جعفری علاقه دارند، زیرا ازگیل غول پیکر آنقدرها بد نیستند،

but they're very rarely used for human cooking or human consumption.

اما به ندرت برای پخت و پز یا مصرف انسان استفاده می شوند.

However, now, because there is a shortage of vegetables here in the UK,

با این حال، اکنون، چون اینجا در بریتانیا کمبود سبزیجات وجود دارد،

a lot of people now are going out to buy some turnips

بسیاری از مردم اکنون برای خرید شلغم به بیرون می روند

and they're making delicious turnip stew.

و خورش شلغم خوشمزه درست می کنند.

I'm sure there must be lots of things you can make with turnips,

من مطمئن هستم که چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید با شلغم درست کنید،

but we are looking a little bit closer at that later on today.

اما امروز بعداً کمی به آن نگاه می کنیم.

Yes, that's good. Yes.

بله خوبه. آره.

Also, Coca-Cola were talking about that during today's live stream.

همچنین، کوکاکولا در جریان پخش زنده امروز در مورد آن صحبت می کرد.

And the subject, the big subject is reality

و موضوع، سوژه بزرگ واقعیت

or real things and fake things.

یا چیزهای واقعی و چیزهای جعلی است.

Things that are genuine, things that are real and things that are not real.

چیزهایی که اصیل هستند، چیزهایی که واقعی هستند و چیزهایی که واقعی نیستند.

They are unreal or fake.

آنها غیر واقعی یا جعلی هستند.

So that is something we are looking at a little bit later on.

بنابراین این چیزی است که ما کمی بعد به آن نگاه می کنیم.

So lots of things to look at.

بنابراین چیزهای زیادی برای نگاه کردن.

And of course, the good news that Brexit over all the troubles have gone, haven't they?

و البته، خبر خوب این است که برگزیت به دلیل تمام مشکلات از بین رفته است، اینطور نیست؟

We secured this wonderful deal

ما ظاهراً این توافق شگفت انگیز را

apparently with the EU over this Northern Ireland, Whatever it is, we don't even understand the sounds.

با اتحادیه اروپا بر سر این ایرلند شمالی به دست آوردیم، هر چه که باشد، ما حتی صداها را درک نمی کنیم.

But it's a well, I understand the Tea Party stuff.

اما خوب است، من چیزهای پارتی چای را می فهمم. می‌دانی

You know, but I'm just saying supposedly this this wonderful deal has been struck between,

، اما من فقط می‌گویم که ظاهراً این معامله شگفت‌انگیز بین

you know, Ursula and Rishi being getting together, haven't they, with an ink sandwiches?

اورسولا و ریشی در حال دور هم جمع شدن، با ساندویچ جوهر بسته شده است؟

Apparently.

ظاهرا

What I find interesting is an anagram of Rishi is Irish.

چیزی که به نظر من جالب است این است که ریشی ایرلندی است. به

That is. That is quite. Is that right? Yes, it is.

این معنا که. که کاملا. درست است؟ بله همینطور است.

Then surely you can work that out in your head.

سپس مطمئناً می توانید آن را در ذهن خود حل کنید.

I don't know how to spell his name. Rishi.

نمی دونم اسمش رو چطوری بنویسم ریشی.

It's quite something else.

این کاملا چیز دیگری است.

Or I h i It's an anagram of Irish.

یا I h i این یک آنگرام از ایرلندی است.

If you just move one letter, it becomes Irish.

اگر فقط یک حرف را جابجا کنید، ایرلندی می شود.

And no one has picked that up on the anywhere.

و هیچ کس آن را در هیچ کجا انتخاب نکرده است.

Anyway, I might be the first person to notice that, but no one else is mentioned that the word Rishi

به هر حال، ممکن است من اولین کسی باشم که متوجه این موضوع می شوم، اما هیچ کس دیگری ذکر نشده است که کلمه ریشی

or the name of the Prime Minister of this country is an anagram of Irish.

یا نام نخست وزیر این کشور شبیه ایرلندی است.

And that is the problem that they've just been dealing with.

و این مشکلی است که آنها به تازگی با آن دست و پنجه نرم کرده اند.

The Irish problem have just said, just before we start

مشکل ایرلندی به تازگی گفته است، درست قبل از اینکه

shooting and blowing each other up again,

دوباره شروع به تیراندازی و منفجر کردن یکدیگر کنیم،

we have managed to to to solve all of that overnight.

ما موفق شده ایم همه اینها را یک شبه حل کنیم.

Which begs the question,

این سوال پیش می آید که

why didn't we do it six years ago?

چرا ما شش سال پیش این کار را انجام ندادیم؟

Well, no, no, it's not.

خوب، نه، نه، اینطور نیست.

It's a rhetorical question.

این یک سوال بلاغی است.

I said it's a rhetorical let's not go any further than that.

گفتم این یک لفاظی است بیایید بیشتر از این پیش نرویم.

But it is it is interesting.

اما جالب است.

So world peace is returning

بنابراین صلح جهانی در حال بازگشت

to Europe and Northern Ireland.

به اروپا و ایرلند شمالی است.

Everything's going to be all right.

همه چیز درست میشه

Know Rich now, all our financial woes have been solved overnight.

اکنون ریچ را بشناسید، تمام مشکلات مالی ما یک شبه حل شده است.

Uh oh. Guess who's here.

اوه اوه حدس بزن کی اینجاست

Who's not normally here on a Wednesday?

چه کسی معمولاً چهارشنبه اینجا نیست؟

I don't know. You have to tell me, Tomic.

من نمی دانم. تو باید به من بگی، تومیک.

Tell Max here today.

امروز اینجا به مکس بگو

Hello. Is for at work, but not on a break.

سلام. برای سر کار است، اما نه برای استراحت.

So is this probably under his desk like this?

پس احتمالاً این زیر میز او اینگونه است؟ به

Looking at you, Looking at as on a screen? Yes.

شما نگاه می کنم، مثل یک صفحه نمایش نگاه می کنم؟ آره.

So I would imagine he is.

بنابراین من تصور می کنم او است.

Unless he's using telepathy.

مگر اینکه از تله پاتی استفاده کند.

Of course, he might be psychic.

البته ممکنه روانی باشه

He might be getting in touch with us through the aether of psychic power.

او ممکن است از طریق اتر نیروی روانی با ما در تماس باشد.

Don't get caught. Don't get caught

گرفتار نشو گرفتار نشوید

because you don't want to lose your job because you've got to spend all that money on this.

زیرا نمی خواهید شغل خود را از دست بدهید زیرا باید این همه پول را برای این کار خرج کنید.

When we meet up in France. Yes.

وقتی در فرانسه همدیگر را می بینیم. آره.

Talking of which.

صحبت از کدام

Talking of which,

در مورد آن،

thank you very much for your messages

از پیام های شما

concerning the big meet up in June.

در مورد ملاقات بزرگ در ژوئن بسیار سپاسگزارم.

The beginning of June is when it is.

اوایل خرداد همان موقع است.

I've received some messages already through email

من قبلاً چند پیام از طریق ایمیل دریافت کرده‌ام

and if you want to get in touch and if you want to meet up at the beginning of June,

و اگر می‌خواهید در تماس باشید و اگر می‌خواهید در اوایل ژوئن با هم ملاقات کنید، می‌دانم که

I know it's a very long way off, but you know what it's like.

راه بسیار طولانی است، اما شما می‌دانید که چگونه است.

Sometimes you have to make these plans early for various reasons.

گاهی اوقات به دلایل مختلف باید زودتر این برنامه ها را انجام دهید .

So there is my email address if you want to meet up.

بنابراین اگر می خواهید ملاقات کنید آدرس ایمیل من وجود دارد.

We are having a little get together a meet up in Paris.

ما در پاریس کمی دور هم جمع می شویم.

I don't know. Don't ask us why Paris?

من نمی دانم. از ما نپرسید چرا پاریس؟

But it just it just seems like a good place to do it.

اما فقط به نظر می رسد مکان خوبی برای انجام آن باشد.

Because it's Europe.

چون اروپاست

It's not too far

خیلی دور نیست

for us to travel for our first venture into this.

که برای اولین اقدام خود در این زمینه سفر کنیم.

You know, we might be doing a global hop around in the future.

می دانید، ممکن است در آینده یک حرکت جهانی انجام دهیم.

We're going to try somewhere local.

ما قصد داریم جایی محلی را امتحان کنیم.

But, you know, Louis is there.

اما، می دانید، لویی آنجاست.

There's lots of people that can travel easily to Paris.

افراد زیادی هستند که می توانند به راحتی به پاریس سفر کنند.

And we appreciate that not everyone will be able to go.

و ما قدردانی می کنیم که همه نمی توانند بروند.

But yes, let Mr.

اما بله، اگر

Duncan know if you because as you explained before, we're going

شما را به آقای دانکن اطلاع دهید، زیرا همانطور که قبلا توضیح دادید، ما

to arrange all this away from YouTube.

همه اینها را دور از YouTube ترتیب خواهیم داد.

But yes, so we're not giving details here.

اما بله، بنابراین ما در اینجا جزئیات ارائه نمی کنیم.

It's all going to be done away from YouTube through direct messaging.

همه این کارها به دور از YouTube از طریق پیام‌رسانی مستقیم انجام می‌شود.

And and I think that's the best way of doing it, to be honest.

و من فکر می کنم این بهترین راه برای انجام آن است، صادقانه بگویم.

Do we have Louis here? Oh, yes, we do. Hello there.

اینجا لویی داریم؟ اوه، بله، ما انجام می دهیم. سلام. آیا

Can I say hello to Louis?

می توانم به لویی سلام کنم؟

Mendez is here today.

مندز امروز اینجاست.

We also have Claudia. Hello, Claudia.

ما کلودیا را هم داریم. سلام، کلودیا.

Did you have a nice holiday?

آیا تعطیلات خوبی داشتید؟

Did you not?

نکردی؟

Did you enjoy your time on the beach?

آیا از اوقات خود در ساحل لذت بردید؟ راستش

I am slightly jealous, to be honest.

کمی حسودم.

Yes. And also, who else is here?

آره. و همچنین، چه کسی دیگر اینجاست؟

We also have Rihanna also watching us today.

ما همچنین ریحانا را داریم که امروز ما را تماشا می کند.

We have Vitesse as well.

ما ویتسه را هم داریم.

Vitesse is here.

ویتسه اینجاست.

Double Sash.

ارسی دوبل.

Carmen. Hello, Carmen.

کارمن. سلام کارمن

Hello.

سلام.

Also I.t vet who I believe is is in Vietnam.

همچنین I.t دامپزشکی که فکر می کنم در ویتنام است.

If I'm wrong, please correct me.

اگر اشتباه می کنم لطفا اصلاح کنید.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

Today it's the 1st of March

امروز اول مارس است

and here is something I'm going to share with you.

و در اینجا چیزی است که من قصد دارم با شما به اشتراک بگذارم.

And you might not believe it, but

و شاید باور نکنید، اما

oh, we still have

اوه، ما هنوز

the Christmas tree up and there it is.

درخت کریسمس را بالا داریم و آنجاست.

So this was just a few moments ago before I started

بنابراین این فقط چند لحظه پیش قبل از شروع

today's livestream.

پخش زنده امروز بود.

Is it strange

آیا عجیب است

that we still have the Christmas tree up and that is it?

که هنوز درخت کریسمس را بالا داریم و بس؟

That is it right now in the living room.

همین الان در اتاق نشیمن است.

So just before I came on, I filmed it

بنابراین درست قبل از اینکه وارد شوم، از آن فیلم گرفتم

and it is March the first and we still have

و اول مارس است و هنوز

the Christmas tree up.

درخت کریسمس را بالا داریم.

There are two reasons why.

دو دلیل وجود دارد.

Well, one of them, of course, is because, well, Christmas trees look lovely.

خوب، یکی از آنها، البته، به این دلیل است که، خوب، درخت های کریسمس دوست داشتنی به نظر می رسند.

And I always feel sad when we take them down, don't you?

و من همیشه وقتی آنها را پایین می آوریم ناراحت می شوم، اینطور نیست؟

Yes, Mr. Duncan,

بله، آقای دانکن،

we just decided it's easy.

ما فقط تصمیم گرفتیم که آسان است.

I grew up with my parents telling me that

من با پدر و مادرم بزرگ شدم که به من می گفتند

if you don't take the Christmas tree down

اگر

on the 12th day after Christmas, it's bad luck.

روز دوازدهم بعد از کریسمس درخت کریسمس را پایین نیاورید، بدشانسی است.

So this is the first year we've ever tried to see.

بنابراین این اولین سالی است که سعی کرده ایم ببینیم.

So far, so good. Nothing.

تا اینجای کار خیلی خوبه. هیچ چی.

Nothing, you know, bad as before.

هیچ چیز مثل قبل بد نیست.

There's just the usual bad luck. Just the usual. So.

فقط یک بدشانسی معمولی وجود دارد. فقط معمول بنابراین.

So that we haven't had any unusual bad luck.

به طوری که ما هیچ بدشانسی غیرعادی نداشته ایم.

Just.

فقط

Just the.

فقط.

Just the usual bad luck.

فقط بدشانسی معمولی

Beatrice has said as well that Beatrice

بئاتریس همچنین گفته است که بئاتریس

also has her Christmas tree in her apartment.

درخت کریسمس خود را نیز در آپارتمان خود دارد.

Well, that's incredible.

خوب، این باور نکردنی است.

It is. We are not the only people. The.

این است. ما تنها مردم نیستیم. .

I mentioned this to my friends in Birmingham on Saturday

من این را به دوستانم در بیرمنگام روز شنبه

when I went to visit them and they thought that I had gone mad.

هنگامی که به ملاقات آنها رفتم و آنها فکر کردند که من دیوانه شده ام گفتم.

They couldn't understand why I'd still got the Christmas tree up.

آنها نمی توانستند بفهمند که چرا من هنوز درخت کریسمس را بلند کرده بودم.

And I said, Well, it's because

و من گفتم، خوب، به این دلیل است که

winter is dull.

زمستان کسل کننده است.

It's so dull in in January, and February is the deadliest month, I would think. Yes.

در ژانویه بسیار کسل کننده است و من فکر می کنم فوریه مرگبارترین ماه است. آره.

Even though it's my birthday, that's the only thing that brightens it up, of course.

با وجود اینکه تولد من است، البته این تنها چیزی است که آن را روشن می کند.

But it's a very dull, dismal month.

اما این یک ماه بسیار کسل کننده و ناراحت کننده است.

And to have the nice Christmas tree in the corner,

و داشتن درخت کریسمس زیبا در گوشه ای،

while I'm not thinking of a Christmas tree, I'm thinking of it as just a tree with lights on.

در حالی که من به درخت کریسمس فکر نمی کنم، آن را فقط درختی با چراغ های روشن می دانم.

But it is a tree. Yes.

اما درخت است. آره.

So I'm not thinking of Christmas.

بنابراین من به کریسمس فکر نمی کنم.

I'm just thinking that is a lovely, colourful, bright,

من فقط به این فکر می کنم که یک چیز دوست داشتنی، رنگارنگ، روشن و

cheerful thing in the corner of the room.

شاد در گوشه اتاق است.

It is? I think so. I think it's lovely.

این است؟ من هم اینچنین فکر میکنم. به نظر من دوست داشتنی است.

So is it unusual?

پس غیرعادی است؟ به

It would appear that quite a few other people.

نظر می رسد که تعداد کمی از افراد دیگر.

Yes. Still have their Christmas trees.

آره. هنوز درختان کریسمس خود را دارند.

So I know a lot of people leave the lights.

بنابراین می دانم که بسیاری از مردم چراغ ها را ترک می کنند.

Maybe they have some lights and they might leave them up because they look lovely.

شاید آنها چند چراغ داشته باشند و آنها را رها کنند زیرا دوست داشتنی به نظر می رسند.

But we have gone one step further and we still have the Christmas tree.

اما ما یک قدم جلوتر رفته ایم و هنوز درخت کریسمس را داریم.

And I'm not joking.

و من شوخی نمی کنم.

I wish there was a way of proving it, but this this Christmas tree is still up in the living room.

ای کاش راهی برای اثبات آن وجود داشت، اما این درخت کریسمس هنوز در اتاق نشیمن است.

And every night we sit and we watch the Christmas tree.

و هر شب می نشینیم و درخت کریسمس را تماشا می کنیم.

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

Yes. I mean, we do other things.

آره. منظورم این است که ما کارهای دیگری انجام می دهیم.

We don't just sit there looking at the Christmas tree.

ما فقط آنجا نمی نشینیم و به درخت کریسمس نگاه می کنیم.

But yes, it is really nice.

اما بله، واقعا زیباست.

I think you can't have enough light

فکر می کنم شما نمی توانید نور کافی را

on in your living room.

در اتاق نشیمن خود روشن کنید.

Well, Beatrice says that

خب، بئاتریس می‌گوید که

she used to keep it up until Easter. Hmm.

تا عید پاک آن را حفظ می‌کرد. هوم

Maybe that's what we'll do this year.

شاید این کاری باشد که امسال انجام خواهیم داد.

Keep it up until eight Wednesday.

آن را تا هشت چهارشنبه ادامه دهید.

So this year, it's a it's soon. It's not far, is it?

بنابراین امسال، آن را به زودی است. دور نیست، اینطور نیست؟

I think it's the end of March.

فکر کنم آخر اسفند باشه

I think once.

فکر کنم یه بار

Once it's the light, once the clocks change.

زمانی که روشن می شود، یک بار ساعت ها تغییر می کنند.

Okay.

Which is sometime in March isn't it.

باشه.

چیزی که در ماه مارس است، اینطور نیست.

It's normally the end of March.

معمولاً آخر ماه مارس است.

The end of March and then the nights will get lighter.

اواخر اسفند و سپس شبها روشن تر می شوند.

I think at that point we will.

من فکر می کنم در آن نقطه ما.

I know the mornings get lighter, don't like that, but

می‌دانم که صبح‌ها سبک‌تر می‌شوند، این را دوست نداشته باش، اما

light nights we don't live in the North Pole, you know.

شب‌های روشنی که در قطب شمال زندگی نمی‌کنیم، می‌دانی.

I know if they change the clocks, then if we go we within.

من می دانم اگر آنها ساعت را تغییر دهند، سپس اگر ما به داخل برویم.

Yes we have.

بله ما داریم.

We have longer days, more daylight and less darkness.

روزهای طولانی‌تر، روشنایی روز بیشتر و تاریکی کمتری داریم.

That's that's it isn't it.

همین است که این نیست.

Yes. But I mean yes.

آره. اما منظورم این است که بله.

I mean it just means the time it gets

منظورم این است که زمانی که

the sun sets and everything changes because of that anyway.

خورشید غروب می کند و به هر حال همه چیز به خاطر آن تغییر می کند.

But I think well, I'm getting to the point I'm beginning to think maybe we should take it down now.

اما خوب فکر می‌کنم، دارم به نقطه‌ای می‌رسم که فکر می‌کنم شاید الان باید آن را حذف کنیم.

No. Because yeah, when it starts to get warm, maybe Easter.

نه. چون بله، وقتی هوا شروع به گرم شدن می کند، شاید عید پاک باشد. فکر می‌کنم

I think we'll keep it up to these debates because I think I think we'll keep it up

ما به این بحث‌ها ادامه می‌دهیم، زیرا فکر می‌کنم

until Christmas, because then we don't we don't have to worry

تا کریسمس به آن ادامه می‌دهیم، زیرا در این صورت لازم نیست نگران

about putting the Christmas tree up because it will already be there.

نصب درخت کریسمس باشیم، زیرا از قبل آنجا خواهد بود. .

See, Steve thinks it's going to get covered in dust and full of spiders, but that doesn't matter.

ببینید، استیو فکر می‌کند غبار و پر از عنکبوت خواهد شد، اما این مهم نیست.

It's a little place for the spiders to live and they can think.

این مکان کوچکی برای زندگی عنکبوت ها است و آنها می توانند فکر کنند.

They probably come out at night and enjoy all the fairy lights as well.

آنها احتمالاً شب بیرون می آیند و از تمام چراغ های پری نیز لذت می برند. اگر مری از آن خوشش نیاید،

We've got a we've got a mixed response if how Mary doesn't like it,

پاسخ متفاوتی دریافت می‌کنیم،

it makes her feel depressed by the lights. Yes.

این باعث می‌شود که او از نورها احساس افسردگی کند. آره.

If I had a Christmas tree until this time

اگر تا این زمان یک درخت کریسمس داشتم

that Tricia loves it.

که Tricia آن را دوست دارد.

Intelligent. Yes.

باهوش. آره.

It's an effort.

Yes, it's an effort. You're right.

این یک تلاش است.

بله، این یک تلاش است. حق با شماست.

It's an effort to take the tree down, isn't it? Yes.

این یک تلاش برای پایین آوردن درخت است، اینطور نیست؟ آره.

And put it back up.

I mean, it was such an effort to put it up and it looked so beautiful.

و دوباره آن را قرار دهید.

منظورم این است که چنین تلاشی برای نصب آن بود و بسیار زیبا به نظر می رسید.

I made such a fantastic job of it that you didn't want to take it down.

من آنقدر کار خارق العاده ای از آن ساختم که نمی خواستی آن را پایین بیاوری.

So we will at some point to make things.

بنابراین ما در برخی از نقطه به چیزهایی.

It's not strange at all.

اصلا عجیب نیست

It's nothing wrong with it.

ایرادی ندارد.

Well, yes, we wanted to do it last year, but we decided not to.

خب، بله، سال گذشته می خواستیم این کار را انجام دهیم، اما تصمیم گرفتیم این کار را نکنیم.

Of course, on a sad note, of course, I always like to think of

البته، در یک یادداشت غم انگیز، البته، من همیشه دوست دارم به این فکر کنم که چه

when your mother came to stay with us and she always admired the Christmas tree.

زمانی مادرت برای ماندن پیش ما آمد و او همیشه درخت کریسمس را تحسین می کرد.

So a little bit of me, a little part of me doesn't

بنابراین کمی از من، بخش کوچکی از من نمی‌خواهد

want to take it down because it's like that lovely memory as well.

آن را از بین ببرد، زیرا آن خاطره دوست‌داشتنی نیز شبیه آن است.

I still remember your mother coming round.

من هنوز به یاد دارم که مادرت می آمد.

She would stay just after Christmas with us and she would always say how lovely the Christmas tree.

درست بعد از کریسمس با ما می ماند و همیشه می گفت درخت کریسمس چقدر دوست داشتنی است.

And of course, was.

و البته بود.

Yes, of course.

بله حتما.

It is a silly superstition, isn't it, really?

این یک خرافات احمقانه است، اینطور نیست؟

Well, putting putting the Christmas tree up in the first place.

خوب، قرار دادن درخت کریسمس در وهله اول.

Yes, I might be a silly superstition to some people.

بله، من ممکن است برای برخی افراد یک خرافات احمقانه باشم.

So then worrying that if you take it down, it's going to give you bad luck.

بنابراین نگران این باشید که اگر آن را پایین بیاورید، برای شما بدشانسی خواهد آورد.

God will get angry if you don't take that Christmas tree down.

اگر آن درخت کریسمس را پایین نیاورید، خدا عصبانی می شود.

Because to be honest with you, God, God,

چون صادقانه با تو، خدا، خدا،

he's got a lot of other things to think about.

او خیلی چیزهای دیگر دارد که باید به آنها فکر کند.

But he doesn't like it when you leave that Christmas tree up.

اما وقتی آن درخت کریسمس را بالا می گذارید، دوست ندارد.

He'll be ill. Send lots of bad luck to you. Yes.

او بیمار خواهد شد. بدشانسی های زیادی را برای شما ارسال می کند. آره.

I mean, I'm not thinking of Christmas.

یعنی به کریسمس فکر نمی کنم.

When I look at the Christmas tree now I'm just thinking of something

وقتی به درخت کریسمس نگاه می کنم فقط به چیزی

in the corner of the room that looks bright and cheerful.

در گوشه اتاق فکر می کنم که روشن و شاد به نظر می رسد.

But I'm beginning to think maybe it's about time.

اما من شروع به فکر می کنم که شاید زمان آن فرا رسیده باشد.

We certainly don't want it up.

ما مطمئناً نمی خواهیم آن را بالا ببریم.

I don't think after Easter, it's about time it went down.

من فکر نمی کنم بعد از عید پاک، زمان آن رسیده است که سقوط کند.

It's about time We'll have to just, you know, I mean, it could be bad luck.

زمان آن فرا رسیده است که ما باید فقط، می دانید، منظورم این است که ممکن است بدشانسی باشد.

Of course you could trip over it.

البته می توانید به آن سفر کنید.

That would be bad luck, wouldn't it? Yes.

این بدشانسی خواهد بود، اینطور نیست؟ آره.

Well, that's another good reason for leaving it up

خب این هم دلیل خوبی است که آن را کنار بگذاریم

so that we don't injure ourselves.

تا به خودمان آسیب نزنیم.

It might fall on us whilst we're told we might get electrocuted.

ممکن است روی ما بیفتد در حالی که به ما می گویند ممکن است برق گرفتیم.

We a lot of dust on it. You say spiders growing in it.

گرد و غبار زیادی روی آن ریخته ایم. شما می گویید عنکبوت هایی در آن رشد می کنند.

That's lovely.

Yeah.

این دوست داشتنی است.

آره

So yes, we've got like a little ecosystem

بنابراین بله، ما مانند یک اکوسیستم کوچک

inside our Christmas tree.

در داخل درخت کریسمس خود هستیم.

He doesn't believe in superstitions.

او به خرافات اعتقادی ندارد. من فکر می‌کنم

There must be some quite a lot around dentists, I would think.

در اطراف دندانپزشکان چیزهای زیادی وجود دارد . این

What's that noise, Mr..

چه سر و صدایی است، آقای...

Is it one of your lights popping?

یکی از چراغ های شما است؟

Not lovely. So,

دوست داشتنی نیست بنابراین،

yeah, we're keeping it up until Easter. We're going to.

بله، ما آن را تا عید پاک ادامه می دهیم. ما می رویم.

We're going to do what Beatrice did years ago and keep it up until Easter.

ما همان کاری را که بئاتریس سال ها پیش انجام داد را انجام خواهیم داد و تا عید پاک ادامه خواهیم داد.

Okay?

We've got to move on or shall we keep it until we all meet up in Paris?

باشه؟

ما باید ادامه دهیم یا باید آن را تا زمانی که همه در پاریس ملاقات کنیم حفظ کنیم؟

Yes, we could take it with us.

بله، می توانیم آن را با خود ببریم.

Take it with us? Yeah, we could.

آن را با خود ببریم؟ بله، ما می توانستیم. می

We could stand under the Eiffel Tower with our Christmas tree.

توانستیم زیر برج ایفل با درخت کریسمس خود بایستیم.

Did anyone see the livestream last Sunday?

آیا کسی پخش زنده یکشنبه گذشته را دیده است؟

Oh, my goodness,

خدای من،

Mr. Steve.

آقای استیو.

Well, a lot of people have commented on your appearance on Sunday.

خوب، خیلی ها در مورد ظاهر شما در روز یکشنبه نظر داده اند.

You look so cool and sophisticated and

شما خیلی باحال و پیچیده به نظر می رسید و

we will be doing something else on Sunday.

ما یکشنبه کار دیگری انجام خواهیم داد.

Next Sunday there will be something special that I'm going to show you involving Mr.

یکشنبه آینده چیز خاصی وجود خواهد داشت که من قصد دارم به شما نشان دهم که آقای استیو را درگیر می کند

Steve.

So that's that's happening next week.

.

بنابراین این اتفاق در هفته آینده رخ می دهد.

And for all those who are wondering about the most handsome man

و برای همه کسانی که در مورد خوش تیپ ترین مرد

in much Wenlock contest,

در مسابقه Wenlock بسیار تعجب می کنند،

we came second,

ما هر دو نفر دوم شدیم

both of us.

.

We didn't realise there was another person.

ما متوجه نبودیم که شخص دیگری وجود دارد.

It was. It was.

بود. بود.

It was the old guy that sells the flowers in the market square.

این پیرمرد بود که گل ها را در میدان بازار می فروخت.

He came first, he said, because he's local, I think.

او گفت اول آمد، چون فکر می کنم محلی است.

Favouritism, I guess. I think it was all.

من حدس می زنم که طرفداری. من فکر می کنم همه چیز بود.

It was all fixed.

همه چی درست شد

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

If the Christmas tree makes you well, why take it away?

اگر درخت کریسمس شما را خوب می کند، چرا آن را بردارید؟

Says Handler.

هندلر می گوید.

Yeah, that's why not anything.

آره واسه همینه که هیچی

Why not?

Whatever you want to do, just just do it.

چرا که نه؟

هر کاری که می خواهید انجام دهید، فقط آن را انجام دهید.

As long as you're not harming other people and it's nothing illegal,

تا زمانی که به افراد دیگر آسیب نمی رسانید و هیچ چیز غیرقانونی نیست،

no one's come around to visitors.

هیچ کس به سراغ بازدیدکنندگان نمی رود.

I think that will be the real test.

من فکر می کنم این آزمون واقعی خواهد بود.

We'll have to get somebody to come around and visitors and just will say nothing.

ما باید کسی را بخواهیم که به اطراف و بازدیدکنندگان بیاید و فقط چیزی نگوید.

We'll just invite them round on a coffee or something, and then we'll take them into the into the living room

ما فقط آنها را دعوت می کنیم تا یک قهوه یا چیزی بخورند، و سپس آنها را به اتاق نشیمن می بریم

and just see and see if they comment on the fact

و فقط ببینیم و ببینیم که آیا آنها در مورد این واقعیت اظهار نظر می کنند

that the thing is no one is going to be difficult to persuade anybody to come.

که متقاعد کردن هیچ کس دشوار نیست. هر کسی بیاید

Random visitors, though. That's a problem.

با این حال، بازدیدکنندگان تصادفی. این یک مشکل است.

No one wants to come and see us in our real life.

هیچ کس نمی خواهد بیاید و ما را در زندگی واقعی مان ببیند.

No one wants to come here and I don't know why.

هیچ کس نمی خواهد به اینجا بیاید و من نمی دانم چرا.

And you will find out why when we meet in Paris. Yes.

و وقتی در پاریس ملاقات کنیم متوجه خواهید شد که چرا. آره.

Joking.

شوخی.

Okay, stop that for me.

خوب، این را برای من بس کن

I'm joking.

من شوخی میکنم.

I'm just trying to crack jokes, Mr.

من فقط سعی می کنم شوخی کنم، آقای

Duncan, to keep the mood out.

دانکن، تا حال و هوا را از بین ببرم.

You are certainly trying. Well, the mood is up.

شما قطعا تلاش می کنید. خوب، حال و هوا بالاست.

Who said the mood wasn't? I didn't.

کی گفته حال و هوا اینطور نیست؟ من این کار را نکردم.

I'm just that. You know the mood here.

من فقط همینم حال و هوای اینجا را می دانید.

I want to make it there. Okay? Yeah, that's it.

میخوام اونجا درستش کنم باشه؟ آره همینه.

You raised the bar.

شما سطح را بالا بردید.

Got to keep raising the bar.

باید به بالا بردن میله ادامه داد.

I think any higher, though, it might become annoying to raise the bar.

من فکر می کنم هر چه بالاتر، هر چند، ممکن است آزاردهنده باشد که میله را بالا ببریم.

That's something I used to hear a lot at work.

این چیزی است که من در محل کار زیاد می شنیدم.

I bet anyone that's working who lives in a sort of competitive work environment

شرط می‌بندم هر کسی که کار می‌کند و در فضای کاری رقابتی زندگی می‌کند

and at some point their bosses will have talked about raising the bar.

و در مقطعی رؤسایشان در مورد بالا بردن سطح کار صحبت کرده‌اند.

Yes, you've got to here.

بله، شما باید به اینجا بروید.

You've done very well.

خیلی خوب کار کردی

Now you've got to raise the bar.

حالا شما باید میله را بالا ببرید.

It's to drive me mad.

این است که مرا دیوانه کند.

When they said were also gymnasts, I used to think, well, oh, give me a break.

وقتی می گفتند ژیمناستیک هم هستند، فکر می کردم خوب، اوه، به من استراحت بده.

Really.

واقعا

You know, I've just worked hard.

میدونی من فقط سخت کار کردم

Now you keep saying you want more out of me.

حالا مدام می گویید از من چیزهای بیشتری می خواهید.

Yeah, well, to raise the bar is to make to increase the difficulty

بله، خوب، بالا بردن سطح به معنای افزایش سختی

or maybe to give a person much more work to do.

یا شاید دادن کار بسیار بیشتر به شخص است.

We can say that they raise the bar. Yes.

می توان گفت که سطح را بالا می برند. آره.

If you've got to a certain standard or a certain level, then I said, Well, good, well done.

اگر به یک استاندارد یا سطح خاصی رسیده اید، من گفتم، خوب، خوب، آفرین.

Now. Now see, how far can you get above that?

اکنون. حالا ببینید، چقدر می توانید از آن بالاتر بروید؟

We had a good year.

سال خوبی داشتیم.

We had a whole sales force meeting once

ما یک جلسه کلی با نیروی فروش داشتیم

and the whole theme was raise the bar.

و کل موضوع بالا بردن سطح بود. می

You know, we'd had a great year, we'd smashed all our targets and everything, but that wasn't good enough.

دانید، ما سال بسیار خوبی را سپری کرده بودیم، همه اهداف و همه چیز را شکست داده بودیم، اما این به اندازه کافی خوب نبود.

They all told us, Now you've got to raise the bar in January for the rest of the year.

همه آنها به ما گفتند، حالا شما باید در ژانویه برای بقیه سال سطح را بالا ببرید.

How can you raise the bar? What are you going to do? Hmm?

چگونه می توانید سطح را بالا ببرید؟ چی کار می خوای بکنی؟ هوم؟

Yes, it's most

بله، بیشتر

for those who have been asking about Mr.

برای کسانی است که در مورد آقای

Steve Plans because we haven't mentioned it for a while.

استیو پلانز می پرسند زیرا مدتی است که به آن اشاره نکرده ایم.

Steve's plant now, this is last week.

کارخانه استیو اکنون، این هفته گذشته است.

This is what it looked like last week.

این چیزی است که در هفته گذشته به نظر می رسید. به

It was looking rather healthy and rather refreshed because.

نظر سالم و نسبتاً با طراوت بود زیرا.

Well, look at that. It looks amazing.

خوب، به آن نگاه کنید. شگفت انگیز به نظر می رسد.

And you can see all of the flowers have come out and it looks very beautiful.

و می توانید ببینید که همه گل ها بیرون آمده اند و بسیار زیبا به نظر می رسد.

A very lovely plant, sadly,

یک گیاه بسیار دوست داشتنی، متأسفانه،

as all things must come to an end,

چون همه چیز باید به پایان برسد،

it doesn't look quite as good now.

اکنون به خوبی به نظر نمی رسد.

Unfortunately, it's it is dying off.

متأسفانه، در حال از بین رفتن است.

I think you must have breathed over it, Mr. Duncan.

من فکر می کنم شما باید از آن نفس کشیده اید، آقای دانکن.

Oh, okay.

اوه، باشه

Well.

Well, I'm joking, You strange personal attack on me.

خوب.

خب شوخی می کنم، حمله شخصی عجیبی به من.

That's what it's all you know is nothing.

این چیزی است که شما می دانید چیزی نیست.

Nothing for real.

هیچ چیز واقعی.

I am, is it?

من هستم، این است؟

I think it looks like you went over to it in rather

من فکر می کنم به نظر می رسد شما به خوبی به آن پرداخته اید

well.

.

I mean, it sort of died.

یعنی یه جورایی مرد

Maybe it was me, Mr. Duncan.

شاید من بودم، آقای دانکن.

I'm just joking. Maybe things.

من فقط شوخی می کنم. شاید چیزهایی

Maybe a heard. You're singing.

شاید شنیده شده داری آواز میخونی

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

Mr. Steve Plant is now slowly, slowly dying away.

آقای استیو پلانت اکنون کم کم در حال مرگ است.

But we've enjoyed it.

اما ما از آن لذت بردیم.

It's been fun.

خوش گذشت.

While it was still alive, it was very nice. Yes.

وقتی هنوز زنده بود خیلی خوب بود. آره.

I'm excited to get back to work.

من برای بازگشت به کار هیجان زده هستم.

Now is competitive world targets, deadlines, fruitless

اکنون اهداف رقابتی جهانی، ضرب الاجل ها، جلسات بی نتیجه است

meetings.

.

I know how you feel.

من می دانم که شما چه احساسی دارید.

I've been there, done that. But not anymore.

من آنجا بودم، این کار را کردم. اما دیگر نه.

Not at the moment.

نه در حال حاضر.

You're free.

تو ازاد هستی.

Free of it all. How can we raise the bar every year?

رایگان از همه. چگونه می توانیم هر سال سطح را بالا ببریم؟

That's what we have to do.

این کاری است که ما باید انجام دهیم.

Every live stream is different.

هر پخش زنده متفاوت است.

We have to raise the bar.

ما باید سطح را بالا ببریم.

I'll have to say to you.

من باید به شما بگویم.

That's what we'll have to do.

این کاری است که ما باید انجام دهیم.

We'll have to have a pre live stream meeting.

ما باید یک جلسه قبل از پخش زنده داشته باشیم.

And I'll have to say to Mr.

و من باید به آقای

Duncan, How are you going to raise the bar on Sunday unless you're always in the garden?

دانکن بگویم، چگونه می‌خواهی روز یکشنبه سطح را بالا ببری مگر اینکه همیشه در باغ باشی؟ به همین

That's why there's never a meeting before we start.

دلیل است که هرگز قبل از شروع ما جلسه ای برگزار نمی شود.

People don't realise.

مردم متوجه نمی شوند

I don't see Steve for most of the morning and then suddenly he appears.

من استیو را بیشتر صبح نمی بینم و بعد ناگهان ظاهر می شود.

Yeah, but normally he's doing six or seven other things before it starts.

بله، اما به طور معمول او قبل از شروع آن شش یا هفت کار دیگر انجام می دهد.

I can multitask and can multitask normally.

من می توانم چند کار را انجام دهم و می توانم به طور معمول چند کار را انجام دهم.

Only women can multitask. Okay.

فقط زنان می توانند چند کار انجام دهند. باشه.

But these days, you know, I think men have to get better at multitasking.

اما این روزها، می دانید، من فکر می کنم که مردان باید در انجام چند کار بهتر شوند.

But women are

اما زنان

have a special talent at being able to do lots of different things at once.

استعداد خاصی در انجام کارهای مختلف در آن واحد دارند.

But I'm a bit of a typical man

اما من

in the respect that I like to focus on one thing at a time.

از این نظر که دوست دارم روی یک چیز در یک زمان تمرکز کنم کمی مرد معمولی هستم.

Get that done.

انجامش بده

Then move on to the next thing.

سپس به سراغ مورد بعدی بروید.

Yes, I don't like to do lots of things at once.

بله، من دوست ندارم خیلی کارها را همزمان انجام دهم. به

I find it stressful telling of moving on to the next thing.

نظر من گفتن رفتن به موضوع بعدی استرس زا است.

Yes, we have other things to talk about today.

بله، امروز چیزهای دیگری برای صحبت داریم.

Now, one of the most popular drinks in the world.

در حال حاضر، یکی از محبوب ترین نوشیدنی در جهان است. آیا

Have you heard of the most popular drink in the world?

در مورد محبوب ترین نوشیدنی در جهان شنیده اید؟

Water? No, no.

اب؟ نه نه.

Believe it or not, something far more

باور کنید یا نه، چیزی بسیار

popular.

محبوب تر.

Coca Cola.

کوکاکولا.

There it is.

ایناهاش.

There is the original.

اصل وجود دارد.

So that's the original bottle that Coca Cola used to come in.

پس این همان بطری اصلی است که کوکا کولا وارد آن می شد.

It used to be served and sold at pharmacies.

قبلاً در داروخانه ها سرو می شد و فروخته می شد.

It was used as a health tonic in the early days,

در اوایل سال 1885 به عنوان یک تونیک سلامت استفاده می شد

1885 is when it started.

.

So the manufacture of Coca Cola originally was intended

بنابراین ساخت کوکا کولا در ابتدا

for medicinal uses and it contained

برای مصارف دارویی در نظر گرفته شده بود و حاوی

some very interesting ingredients, including coca leaves,

مواد بسیار جالبی بود، از جمله برگ های کوکا،

which contained also traces of cocaine.

که حاوی آثاری از کوکائین نیز بود.

So the original Coca

بنابراین کوکاکولا اصلی

Cola used to actually contain cocaine.

قبلاً حاوی کوکائین بود.

And of course you have the colon

و البته شما کولون

that as well, colon, that is a type of nut.

هم دارید، کولون، که یک نوع مهره است.

So it also contains that hence the name Coca Cola.

بنابراین آن را نیز شامل می شود از این رو نام کوکا کولا.

But yes, in the early days before they started to

اما بله، در روزهای اولیه قبل از اینکه شروع به بیرون

to get all of the the cocaine out of the leaves, because there were

آوردن تمام کوکائین از برگ ها کردند، زیرا

there was always traces of cocaine.

همیشه آثاری از کوکائین وجود داشت.

And that's the reason why it had a small amount.

و به همین دلیل است که مقدار کمی داشته است.

But originally it was a type of syrup that you would go

اما در اصل یک نوع شربت بود که می رفتید

and you would have it given to you by by a pharmacist.

و داروساز به شما می داد.

And then eventually they realised, wait a minute,

و سپس در نهایت آنها متوجه شدند، یک دقیقه صبر کنید،

we could sell this to everyone in plastic bottles

ما می توانیم این را در بطری های پلاستیکی به همه بفروشیم

and then destroy the planet

و سپس

about 120 years later.

حدود 120 سال بعد سیاره را نابود کنیم.

So we'll do that instead.

بنابراین ما به جای آن این کار را انجام خواهیم داد.

And that's it.

و بس. به این

That's, that's how Coca Cola came around 1885.

ترتیب بود که کوکا کولا در حدود سال 1885 به وجود آمد.

It started

شروع شد

and people are still

و مردم هنوز

drinking it right now, but sadly, no cocaine.

آن را می نوشند، اما متاسفانه کوکائین وجود ندارد.

Very.

There is a reason why you wanted to mention that today.

خیلی

دلیلی وجود دارد که می خواهید امروز به آن اشاره کنید.

No, I just thought it was an interesting thing just to add into the festivities of this show.

نه، فقط به نظرم چیز جالبی بود که به جشن های این نمایش اضافه کنم.

Okay. There isn't always a reason you see.

باشه. همیشه دلیلی وجود ندارد که شما می بینید.

So sometimes there is a reason and sometimes it's just

بنابراین گاهی اوقات دلیلی وجود دارد و گاهی اوقات فقط

something I think is interesting like that.

چیزی است که به نظر من جالب است.

The thing I just chose a little factoid, a fact to eat.

چیزی که من فقط یک واقعیت کوچک را انتخاب کردم، یک واقعیت برای خوردن.

Okay, as a word for you, a factory.

خوب، به عنوان یک کلمه برای شما، یک کارخانه.

Okay, That's the third time. What does it mean?

باشه بار سومه چه مفهومی داره؟

I think it just means a little fact that you think it just.

من فکر می کنم این فقط به معنای یک واقعیت کوچک است که شما به آن فکر می کنید.

Which is a factory.

که یک کارخانه است.

It's just we're giving you a little bit of information on something.

فقط ما در مورد چیزی به شما اطلاعات کمی می دهیم.

Bite sized, small bit of information on something.

اندازه لقمه، کمی اطلاعات در مورد چیزی.

Then we move on. Yes.

سپس به جلو می رویم. آره.

Talking of things that are available

صحبت از چیزهایی که در دسترس هستند

and then sometimes not available.

و گاهی اوقات در دسترس نیستند.

Uh, well, I suppose I should mention this.

اوه، خوب، فکر می کنم باید این را ذکر کنم.

We have a crisis taking place at the moment here in the UK.

ما در حال حاضر در انگلیس بحرانی داریم که در حال وقوع است.

We have a crisis and that crisis is. Mr.

ما یک بحران داریم و آن بحران است. آقای

Steve. It's vegetables.

استیو سبزیجات است.

Apparently there is a shortage of vegetables at the moment in the UK.

ظاهراً در حال حاضر در بریتانیا کمبود سبزیجات وجود دارد.

Yes, there are not enough vegetables.

بله، سبزیجات به اندازه کافی وجود ندارد.

People are going to the supermarkets and all of the shelves are empty, completely empty.

مردم به سوپرمارکت‌ها می‌روند و تمام قفسه‌ها خالی، کاملاً خالی است.

There's nothing, nothing there.

هیچی، هیچی اونجا نیست

Maybe, maybe the occasional sprout

شاید، شاید جوانه های گاه به گاه

or maybe half the turnip that no one wants.

یا شاید نیمی از شلغم که هیچ کس نمی خواهد.

But apparently there is a big shortage.

اما ظاهرا کمبود زیادی وجود دارد.

It's all because of

همه اینها به دلیل

climate change.

تغییرات آب و هوایی است.

Well,

خب،

apparently, and it has nothing to do

ظاهرا، و هیچ ربطی

with Brexit whatsoever.

به برگزیت ندارد.

Well, although a lot of people are saying

خوب، اگرچه بسیاری از مردم اکنون می گویند

now that it has a lot to do with Brexit.

که این موضوع ارتباط زیادی با برگزیت دارد.

So at the moment we are we are having difficulty buying our vegetables,

بنابراین در حال حاضر در خرید سبزیجات خود با مشکل مواجه هستیم

which of course is bad news for everyone, especially if you like to keep fit.

که البته برای همه خبر بدی است، به خصوص اگر دوست دارید تناسب اندام خود را حفظ کنید.

Exactly. Mr.

دقیقا. آقای

Duncan, tell me it's still hanging on.

دانکن، به من بگویید که هنوز ادامه دارد.

By the way,

اتفاقاً

when we went, you and you mentioned cocaine, that kept him interesting.

وقتی ما رفتیم، شما و شما به کوکائین اشاره کردید که او را جالب نگه داشت.

No, I haven't read any more of the book. Oh, okay. Can I.

نه، من بیشتر از این کتاب را نخوندم. اوه، باشه آیا می توانم

Can I just do.

.

I'm literally in the middle of a subject. All right, fine.

من به معنای واقعی کلمه وسط یک موضوع هستم. باشه، خوب

I thought you'd give me a break.

فکر کردم به من استراحت میدی

You say no, right? Yes.

شما می گویید نه، درست است؟ آره.

Well, there are. I think this sort of.

خوب، وجود دارد. به نظر من اینجوریه

It's multi-factorial, isn't it?

این چند عاملی است، اینطور نیست؟

Multifactorial.

چند عاملی.

So there are lots of reasons as to why there's a shortage of of of vegetables.

بنابراین دلایل زیادی وجود دارد که چرا کمبود سبزیجات وجود دارد.

One of them, as you say, is the fact that in Spain and places where they grow

یکی از آنها، همانطور که شما می گویید، این واقعیت است که در اسپانیا و جاهایی که

vegetables, that we can't grow here because the weather's not warm enough in the

سبزیجات می کارند، ما نمی توانیم اینجا رشد کنیم، زیرا هوا به اندازه کافی گرم نیست در

greenhouses and things like that.

گلخانه ها و چیزهایی از این قبیل.

There's been some weather issues.

برخی از مشکلات آب و هوایی وجود دارد.

That's also as well,

همینطور است،

because we haven't been giving subsidies

چون ما

to the farmers in this country,

به کشاورزان این کشور یارانه نداده ایم،

because we've all been getting as households, we've been getting money

چون همه ما به عنوان خانوار درآمد داشته ایم، پولی را که

given to us by the government to heat our homes because of the cost of gas and electricity going up.

دولت به ما داده تا خانه هایمان را گرم کند، به دلیل هزینه ها، دریافت کرده ایم. افزایش گاز و برق

Okay. They didn't give it to the farmers either.

باشه. به کشاورزان هم ندادند.

The farmers need subsidies for their gas and electricity.

کشاورزان برای گاز و برق خود به یارانه نیاز دارند.

Well, because if they're having to pay a lot more money for their electricity

خوب، چون اگر آنها مجبورند برای گرم کردن گلخانه ها پول بیشتری برای برق خود بپردازند

to heat the greenhouses and they want to get the crops growing in order

و می خواهند محصولات را رشد دهند تا

for us in this country to grow tomatoes in

ما در این کشور در ماه فوریه گوجه فرنگی پرورش دهیم

in February, you have to heat the greenhouses up.

، باید گلخانه ها را گرم کنید. .

And so they've done a calculation has said, well,

و بنابراین آنها یک محاسبه انجام داده اند و گفته اند، خوب،

I'm having to pay three times as much for my energy as I did last year.

من باید سه برابر بیشتر از سال گذشته برای انرژی خود هزینه کنم .

The government aren't helping me.

دولت به من کمک نمی کند

I won't make any money if I plant these.

اگر اینها را بکارم پولی در نمی آورم.

So part of the reason is that we haven't been planting any of our own

بنابراین بخشی از دلیل این است که ما از خودمان کاشت نکرده‌ایم

and Brexit could have an effect as well

و برگزیت نیز می‌تواند تأثیر داشته باشد،

because of all to do with the farmers aren't getting subsidies from Europe

زیرا همه چیز مربوط به کشاورزان است که از اروپا یارانه دریافت نمی‌کنند

and it's more expensive to

و

to import things and and shortages in countries

واردات کالاها و و کمبود در کشورهایی

that have been growing them where there's a shortage they've been hanging onto them for themselves.

که آنها را افزایش داده اند، جایی که کمبودی وجود دارد، آنها برای خود آنها را حل کرده اند.

Okay.

باشه.

So yes, how long can you hang on to a tomato?

پس بله، چه مدت می توانید به گوجه فرنگی بچسبید؟

Well, I mean, you know, if your crops are being reduced, then you need more for yourself.

خوب، منظورم این است که می دانید، اگر محصولات شما در حال کاهش است، شما به چیزهای بیشتری برای خودتان نیاز دارید.

So you sell less abroad.

بنابراین در خارج از کشور کمتر می فروشید.

But yes,

اما بله،

it's it's a bit with I don't think it's ever happened before.

آن را کمی با من فکر نمی کنم که هرگز قبل از این اتفاق افتاده است. آیا

Have you heard of this before?

قبلاً در مورد این چیزی شنیده اید؟

But I think during the Second World War it happened

اما من فکر می کنم در طول جنگ جهانی دوم این اتفاق افتاد

and I think there was there was a shortage of of everything.

و فکر می کنم همه چیز کم بود.

But then, of course, as some people have pointed out here,

اما پس از آن، البته، همانطور که برخی از افراد در اینجا اشاره کرده اند،

you can you know, I mean, my parents used to grow their own vegetables.

می توانید بدانید، منظورم این است که پدر و مادر من قبلا سبزیجات خود را پرورش می دادند.

My grandparents did.

پدربزرگ و مادربزرگم انجام دادند.

You had your own pigs and things like that, because during the war time, you have to look after yourself.

شما خوک های خود را داشتید و چیزهایی از این قبیل، زیرا در زمان جنگ، باید مراقب خود باشید.

Your parents had pigs.

پدر و مادرت خوک داشتند

My grandparents

پدربزرگ و مادربزرگ

and chickens

و جوجه‌های من

are They used to keep a pig and then they'd slaughter it, my father told me.

خوک نگه می‌داشتند و بعد آن را ذبح می‌کردند، پدرم به من گفت.

So they had to keep buying a new pig,

بنابراین آنها مجبور بودند به خرید یک خوک جدید ادامه دهند،

but they just pigs eat anything, so they're just any old rubbish.

اما آنها فقط خوک ها هر چیزی را می خورند، بنابراین آنها فقط هر زباله قدیمی هستند.

And then it turned into this lovely meat.

و سپس به این گوشت دوست داشتنی تبدیل شد.

And then you can eat it.

و سپس می توانید آن را بخورید.

That's what people had to do during the war, unless you're a Jewish or a muslim, of course.

این کاری است که مردم در طول جنگ باید انجام می دادند، البته مگر اینکه یهودی یا مسلمان باشید.

Well, obviously, yes.

خب، بدیهی است، بله.

So. So we are we are at the moment suffering.

بنابراین. بنابراین ما در حال حاضر در رنج هستیم.

But there is there is a bit of consolation because if you go onto eBay,

اما کمی تسلی وجود دارد زیرا اگر وارد eBay شوید،

people are selling vegetables at the moment on eBay.

مردم در حال حاضر سبزیجات را در eBay می‌فروشند.

So fortunately for everyone, we can go on.

بنابراین خوشبختانه برای همه، ما می توانیم ادامه دهیم.

So let's have a look and see what offers there are on investments.

پس بیایید نگاهی بیندازیم و ببینیم چه پیشنهاداتی برای سرمایه گذاری وجود دارد.

The interest in this is because I need to buy some veg. Yes.

علاقه به این به این دلیل است که من باید مقداری سبزیجات بخرم. آره.

Here we go then. So.

پس ما اینجا می رویم. بنابراین.

Oh, we have it.

اوه، ما آن را داریم.

So if you put vegetables in.

بنابراین اگر سبزیجات را داخل آن بریزید.

Oh, there is one giant green broccoli, £20, £20,

اوه، یک کلم بروکلی سبز غول پیکر وجود دارد، 20 پوند، 20 پوند،

that's time, that's £20 for one broccoli.

آن وقت است، آن هم 20 پوند برای یک کلم بروکلی. به

I think that's a good price.

نظر من قیمت خوبی است.

Yeah.

آره

I would pay probably twice as much as that.

من احتمالاً دو برابر آن را پرداخت خواهم کرد.

Okay. Right. Yes.

باشه. درست. آره.

Underneath you can see also on eBay, they are selling peas or should I say pea?

زیرش هم در eBay میبینین که نخود میفروشن یا بگم نخود؟

They're selling them individually.

آنها را به صورت تکی می فروشند.

They're selling the peas individually on eBay because there is such a shortage.

آنها نخودها را به صورت جداگانه در eBay می فروشند زیرا چنین کمبودی وجود دارد.

And now they are £2.85 each for each pea.

و اکنون آنها برای هر نخود 2.85 پوند هستند.

But. Right.

ولی. درست.

But there is good news because you will get 5% off

اما خبر خوبی وجود دارد زیرا

if you buy more than one pea.

در صورت خرید بیش از یک نخود، 5 درصد تخفیف دریافت خواهید کرد.

So I think that's a good deal.

بنابراین من فکر می کنم که معامله خوبی است.

So Maybe if you were to spend maybe 50 or £60

بنابراین شاید اگر بخواهید

on your next meal, that includes peas.

برای وعده غذایی بعدی خود 50 یا 60 پوند خرج کنید، این شامل نخود فرنگی نیز می شود.

I think there you could have a really healthy meal.

من فکر می کنم در آنجا می توانید یک وعده غذایی واقعا سالم بخورید.

Exactly.

So I think £70 in total for those two vegetables.

دقیقا.

بنابراین من فکر می کنم در مجموع 70 پوند برای آن دو سبزی. دوست

They're lovely. Yeah. Yeah.

داشتنی هستن آره آره

I think that's a good price to pay.

من فکر می کنم این بهای خوبی برای پرداخت است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Cost of living is really going up, Mr. Duncan.

هزینه زندگی واقعاً در حال افزایش است، آقای دانکن.

Yes, but eBay, right? That's very true.

بله، اما eBay، درست است؟ آن کاملا درست است.

I'll have to go on eBay since you come up here, Mr.

آقای دانکن، از زمانی که شما به اینجا آمدید، باید به eBay بروم

Duncan. And secure ourselves. Yes.

. و خودمان را ایمن کنیم. آره.

Some vegetables before they go out of stock.

مقداری سبزیجات قبل از اتمام موجودی.

Yes, before they run out.

بله، قبل از تمام شدن آنها.

Because.

زیرا.

Because those peas, those peas at that price, £2, 85 each, I think.

چون اون نخودها، اون نخودها با اون قیمت، هر کدوم 2 پوند 85، فکر کنم. به

I think that's a really good price.

نظر من واقعاً قیمت خوبی است.

And I'm pretty sure they will.

و من تقریباً مطمئن هستم که آنها این کار را خواهند کرد.

They will fly out the door.

آنها از در به بیرون پرواز خواهند کرد.

Good. I think so.

خوب من هم اینچنین فکر میکنم. آیا

Have you got shortages of vegetables in your country?

در کشور خود کمبود سبزیجات دارید؟

Anybody watching maybe from Spain or Egypt to where they tend to grow the vegetables

هر کسی که تماشا می کند شاید از اسپانیا یا مصر تا جایی که تمایل دارد سبزیجاتی را

that get a lot of during these pre

که در این ماه های قبل از بهار زیاد می شود، بکارند

spring months, then have you got a shortage in your country?

، پس آیا در کشور خود کمبود دارید؟ آیا

Is there a shortage in Europe or is it just the UK?

در اروپا کمبود وجود دارد یا فقط انگلیس است؟

But Carmen also says watermelons,

اما کارمن همچنین می‌گوید هندوانه‌ها،

£2 of watermelons is now $8,

2 پوند هندوانه اکنون 8 دلار است،

which I imagine is a lot of money for vegetables because we often think of things

که تصور می‌کنم برای سبزیجات پول زیادی است، زیرا ما اغلب چیزهایی

like fruit and vegetables as being quite

مانند میوه‌ها و سبزیجات را کاملاً

cheap and easily affordable.

ارزان و مقرون به صرفه می‌دانیم.

But these days, because there is such a shortage, there is almost rationing.

اما این روزها چون چنین کمبودی وجود دارد تقریبا جیره بندی شده است.

In fact, if you go to the local supermarket and you want to buy more than one cucumber,

در واقع، اگر به سوپرمارکت محلی بروید و بخواهید بیش از یک خیار بخرید،

I mean, I suppose the first question would be why do you want more than one cucumber?

فکر می کنم اولین سوال این باشد که چرا بیش از یک خیار می خواهید؟

You can't you can't you can't do it.

شما نمی توانید، نمی توانید، نمی توانید آن را انجام دهید.

They say no, you can only have one cucumber.

آنها می گویند نه، شما فقط می توانید یک خیار داشته باشید.

Yes, vegetables are rationed.

بله، سبزیجات جیره بندی شده اند.

Of course, it is difficult if you live in a country where you can't get vegetables all year round.

البته، اگر در کشوری زندگی می کنید که در تمام طول سال نمی توانید سبزیجات تهیه کنید، دشوار است.

Well, we can get turnips.

خوب، ما می توانیم شلغم بگیریم.

You see the things that we can grow in the winter in the UK,

شما چیزهایی را می بینید که ما می توانیم در زمستان در انگلستان پرورش دهیم،

things like turn it's aren't they parsnips.

چیزهایی مانند نوبت آن ها، ازگیل نیستند.

I don't think carrots will grow, but

من فکر نمی کنم هویج رشد کند، اما

broccoli, you can grow, brussel sprouts, you can grow.

کلم بروکلی، شما می توانید رشد کنید، کلم بروکسل، می توانید رشد کنید.

They sort of keep growing all during the winter months, don't they?

آنها به نوعی در طول ماه های زمستان به رشد خود ادامه می دهند، اینطور نیست؟

But that, of course, is what you used to eat in this country.

اما این همان چیزی است که قبلاً در این کشور می خوردید.

Before we had globalisation

قبل از جهانی شدن

and importing vegetables from all around the world.

و واردات سبزیجات از سرتاسر دنیا.

Then you would only eat what was in season in your country.

آن وقت فقط آنچه را که در کشورتان فصل بود می خورید.

Yeah.

آره

So we wouldn't normally be eating tomatoes and cucumbers at this time of the year.

بنابراین ما معمولاً در این زمان از سال گوجه فرنگی و خیار نمی خوریم.

I mean, you would have to wait until sort of April time for them to be ready.

منظورم این است که باید تا ماه آوریل منتظر بمانید تا آنها آماده شوند.

Yeah.

We often see things like tomatoes is a spring and summer food

آره

ما اغلب می بینیم که گوجه فرنگی یک غذای بهاری و تابستانی است

because a lot of people will eat tomatoes during the summer months.

زیرا بسیاری از مردم در ماه های تابستان گوجه فرنگی می خورند.

I think so anyway.

به هر حال من اینطور فکر می کنم.

So it's an interesting thing.

پس چیز جالبی است.

Some people are now saying that there is a supply,

برخی از مردم اکنون می‌گویند که عرضه وجود دارد،

so some places are still having lots and lots of vegetables

بنابراین برخی از مکان‌ها هنوز مقدار زیادی سبزیجات

delivered to their supermarkets and other people are having difficulty getting hold of them.

به سوپرمارکت‌های خود تحویل می‌دهند و افراد دیگر در گرفتن آنها با مشکل مواجه هستند.

Well, I got some tomatoes the other night for Mr. Duncan.

خوب، من یک شب برای آقای دانکن مقداری گوجه فرنگی گرفتم.

I've got some broccoli.

من مقداری بروکلی دارم.

So it seems to be I think it's probably a short term problem.

بنابراین به نظر می رسد که من فکر می کنم احتمالاً یک مشکل کوتاه مدت است.

You might want to go onto eBay and see if you can sell that broccoli,

ممکن است بخواهید به eBay بروید و ببینید که آیا می توانید آن کلم بروکلی را بفروشید یا خیر،

see what the highest bid you can get for your broccoli.

ببینید بالاترین قیمتی که می توانید برای کلم بروکلی خود دریافت کنید.

Exactly

دقیقاً

Uh, the

اوه،

today we are looking at things that are real and things that are fake.

امروز ما به چیزهایی نگاه می کنیم که واقعی هستند و چیزهایی که جعلی هستند.

For example, this this is the Mona Lisa,

به عنوان مثال، این مونالیزا،

the most famous painting in the world.

معروف ترین نقاشی در جهان است.

And as you can see, it looks just like it.

و همانطور که می بینید، دقیقاً شبیه آن است.

However, believe it or not, this is not real.

با این حال، باور کنید یا نه، این واقعی نیست.

This is actually fake.

این در واقع ساختگی است.

This is not the real Mona Lisa.

این مونالیزا واقعی نیست.

This is actually one that I did myself.

این در واقع کاری است که خودم انجام دادم.

And that's what we're talking about today.

و این چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

Things that are real and things that are fake.

چیزهایی که واقعی هستند و چیزهایی که جعلی هستند.

Right.

And quite often people say now in this day and age,

درست.

و اغلب مردم می گویند اکنون در این روزگار،

we live in a world where lots of things are fake.

ما در دنیایی زندگی می کنیم که بسیاری از چیزها جعلی هستند.

Or maybe it is hard to tell the difference between what is real

یا شاید تشخیص تفاوت بین واقعی

and what is unreal.

و غیر واقعی سخت باشد.

I know a lot of people like that, and so I couldn't resist

من افراد زیادی را می شناسم که اینطور هستند، و بنابراین نمی توانستم در برابر

sharing the lovely cows.

اشتراک گاوهای دوست داشتنی مقاومت کنم.

we are with you

every Wednesday and Sunday.

هر چهارشنبه و یکشنبه با شما هستیم

Yes, Zara.

بله زارا

Yes, we have got potatoes, certain vegetables

بله، ما سیب زمینی، سبزیجات خاصی داریم که

we grow ourselves and can store throughout the winter.

خودمان پرورش می دهیم و می توانیم در طول زمستان ذخیره کنیم.

So veg, potatoes, you grow them in the summer.

بنابراین سبزیجات، سیب زمینی، آنها را در تابستان پرورش می دهید.

But they store very well.

اما آنها بسیار خوب ذخیره می شوند.

So we haven't got a shortage of potatoes.

بنابراین ما کمبود سیب زمینی نداریم.

Intelligent, of course, points out that really I live here.

البته هوشمند اشاره می کند که من واقعاً اینجا زندگی می کنم.

I live here intelligent on here.

من اینجا باهوش اینجا زندگی میکنم

Says there's no shortage of vegetables in Ukraine, but they are expensive.

می گوید در اوکراین کمبود سبزیجات وجود ندارد، اما گران هستند.

And of course, a points out to us reminds us and uses a very good word here

و البته یک نکته به ما یادآوری می کند و کلمه بسیار خوبی را در اینجا به کار می برد

that Ukraine is an agrarian country.

که اوکراین یک کشور کشاورزی است.

Agriculture grow lots of vegetables, fruits, grain.

در کشاورزی، سبزیجات، میوه ها، غلات زیادی رشد می کنند.

I think your well, certainly Ukraine is one of the largest,

من فکر می کنم خوب شما، مطمئنا اوکراین یکی از بزرگترین،

if not the largest, probably the second after the US

اگر نه بزرگترین، احتمالا دومین پس از ایالات متحده

in world production of wheat. Yes.

در تولید گندم در جهان است. آره. به

Which is why it's such a vitally important country. So.

همین دلیل است که این کشور بسیار مهم است. بنابراین.

Well, that's one of the first things that happened when the Ukraine war began.

خوب، این یکی از اولین چیزهایی است که با شروع جنگ اوکراین اتفاق افتاد.

Suddenly there was a drop

ناگهان

in the amount of grain being exported around the world.

میزان صادرات غلات به سراسر جهان کاهش یافت.

And so they don't they call it the

و بنابراین آنها آن را

the bread basket of the world.

سبد نان جهان نمی نامند.

Yes, I believe they do.

بله، من معتقدم که دارند.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

So, yeah, nice, fertile soil.

بنابراین، آره، خاک خوب و حاصلخیز.

And I can't believe you don't know how to grow vegetables, but they would have thought

و من نمی توانم باور کنم که شما نمی دانید چگونه سبزیجات بکارید، اما آنها فکر می کردند

that coming from the Ukraine, everyone would have been taught at school.

که از اوکراین می آیند، همه در مدرسه آموزش می بینند.

But maybe it's all left to the farmers to to do the grabbing.

اما شاید همه چیز به کشاورزان واگذار شده باشد که چنگ زدن را انجام دهند.

Yes. Well, I always remember when we arrived, one of our first trips to Turkey,

آره. خوب، همیشه به یاد دارم وقتی وارد شدیم، یکی از اولین سفرهایمان به ترکیه،

we were driving around the mountain areas and lots of mountainous areas.

در مناطق کوهستانی و بسیاری از مناطق کوهستانی رانندگی می کردیم.

But also we we were quite surprised and amazed

اما ما نیز

to see how much agricultural land that was.

از دیدن این که چقدر زمین کشاورزی است، کاملا متعجب و شگفت زده شدیم.

And lots of places, huge areas just covered

و مکان‌های زیادی، مناطق عظیمی که فقط

with these large plastic domes.

با این گنبدهای پلاستیکی بزرگ پوشیده شده‌اند.

As far as the eye could see.

تا جایی که چشم کار می کرد.

And I was amazed. So I asked what it was.

و من شگفت زده شدم. پس پرسیدم این چیست؟

And it's all farmland and they're growing

و همه آن زمین های کشاورزی است و آنها

a lot of the vegetables for the country.

بسیاری از سبزیجات را برای کشور پرورش می دهند.

And I thought it was amazing.

و من فکر کردم شگفت انگیز است.

So, yes, I was I was I was quite blown away.

بنابراین، بله، من آنجا بودم که کاملاً متحیر شده بودم.

Colombia is grabbing lots of fruits and vegetables like mangoes and avocados.

کلمبیا میوه ها و سبزیجات زیادی مانند انبه و آووکادو مصرف می کند. می

You see.

That said, every country has got a different climate and can grow different things.

بینید.

گفته می شود، هر کشوری آب و هوای متفاوتی دارد و می تواند چیزهای مختلفی را پرورش دهد.

And living in the world that we do now, we can

و با زندگی در دنیایی که اکنون انجام می دهیم، می

we can import all these these wonderful vegetables and

توانیم این همه سبزیجات فوق العاده را وارد کنیم و از

enjoy them.

آنها لذت ببریم.

I wonder if we export many vegetable vegetables as a country, you know,

من نمی دانم که آیا ما به عنوان یک کشور سبزیجات سبزیجات زیادی صادر می کنیم، می دانید،

many, many turnips coming to your country.

شلغم های بسیار زیادی به کشور شما می آیند.

Are they anybody watching the UK? Turnips?

آیا آنها کسی بریتانیا را تماشا می کنند؟ شلغم؟

I would imagine, when you think about it, a lot of the things that we eat

من تصور می کنم، وقتی به آن فکر می کنید، بسیاری از چیزهایی که ما می خوریم در

are not actually grown in this country or traditionally they weren't.

واقع در این کشور رشد نکرده اند یا به طور سنتی رشد نکرده اند.

So it's quite interesting, especially tropical fruit when you think about it.

بنابراین بسیار جالب است، به خصوص میوه های استوایی وقتی به آن فکر می کنید.

I remember my mother saying, you think of bananas.

یادم می آید مادرم می گفت تو به موز فکر می کنی. زمانی که برای گرفتن موز بزرگ می شد،

It was like something just so special and exotic when she was growing up to get a banana.

چیزی بسیار خاص و عجیب بود .

But my father was in the merchant navy and he used to try to

اما پدرم در نیروی دریایی بازرگانی بود و سعی می‌کرد

to sail all around the world just before I was born,

درست قبل از تولد من به دور دنیا سفر کند،

collecting and actually

picking up all this exotic fruit like grapefruits and oranges

همه این میوه‌های عجیب و غریب مانند گریپ فروت و پرتقال را جمع‌آوری و جمع‌آوری می‌کرد

and bringing them all over from hot, warm countries and bringing them back to the UK.

و آنها را از کشورهای گرم و گرم می‌آورد. آنها را به بریتانیا بازگرداند.

So that used to be his his job

بنابراین این کار او

many years ago.

سال ها پیش بود.

So yes, the merchant navy anyway so. Yeah, right.

بنابراین بله، نیروی دریایی تجاری به هر حال چنین است. بله درسته.

Okay.

Leaving on moving on is much as I like to hear

باشه.

به همان اندازه که من دوست دارم

about your father's adventures on the high seas.

در مورد ماجراهای پدرت در دریاهای آزاد بشنوم، ادامه حرکت را ادامه می دهم.

We did notice, by the way, with Claudia, even though she was on holiday,

اتفاقاً متوجه شدیم که کلودیا، با وجود اینکه او در تعطیلات به سر می‌برد،

she was still coming on the live stream.

همچنان در جریان پخش زنده می‌آمد.

Of course. Every day.

البته. هر روز.

Yes. On the beach, listening to the waves

آره. در ساحل، گوش دادن به امواجی که

crashing on the sand and also watching us at the time.

روی شن‌ها می‌کوبند و همچنین در آن زمان ما را تماشا می‌کنند.

Anyway, Steve, moving home, real or fake things

به هر حال، استیو، نقل مکان به خانه، چیزهای واقعی یا ساختگی

that are either real or fake and.

که یا واقعی هستند یا ساختگی و.

We're going to quickly look at some words and phrases connected to this, because I think it's interesting

ما به سرعت به برخی از کلمات و عبارات مرتبط با این موضوع نگاه می کنیم، زیرا فکر می کنم جالب است

that we live in an age where quite often it is hard to tell

که ما در عصری زندگی می کنیم که اغلب تشخیص

whether something is real or fake.

واقعی یا ساختگی چیزی دشوار است. گمان می کنم

I suppose

another way of describing it is to say genuine and fake.

راه دیگری برای توصیف آن این است که بگوییم اصل و جعلی است.

So something that is genuine is real.

بنابراین چیزی که اصیل است واقعی است.

It is the real thing and something fake.

این یک چیز واقعی و یک چیز جعلی است.

Now I always think the word fake is an interesting word

در حال حاضر من همیشه فکر می کنم کلمه جعلی کلمه جالبی است

because it can be used in many ways, as we will find later on.

زیرا می توان از آن به طرق مختلف استفاده کرد، همانطور که در ادامه خواهیم یافت.

Then have the word genuine.

سپس کلمه اصیل را داشته باشید.

The words genuine and fake relate to what is real

کلمات اصیل و جعلی به آنچه واقعی است

and what is not.

و آنچه نیست مربوط می شود.

Something that can be verified or proved

چیزی که بتوان آن را تأیید کرد یا صحت آن را ثابت کرد،

correct is genuine.

واقعی است.

So verify something that is verified.

بنابراین چیزی را تأیید کنید که تأیید شده است.

You often hear this on the news, don't you? Yes.

شما اغلب این را در اخبار می شنوید، اینطور نیست؟ آره.

When they're showing maybe a video clip

زمانی که شاید یک کلیپ ویدیویی

or something like that, and they will say, we are waiting for this this video to be verified

یا چیزی شبیه به آن را نشان می‌دهند و می‌گویند، ما منتظریم این ویدیو تأیید شود

so someone else will have to prove that the video that they are showing

تا شخص دیگری ثابت کند که ویدیویی که آنها نشان می‌دهند

was filmed at that moment in that place.

در آن لحظه فیلمبرداری شده است. محل.

So when you verify something, it means you are checking

بنابراین وقتی چیزی را تأیید می کنید، به این معنی است که در حال بررسی

to make sure it is real.

برای اطمینان از واقعی بودن آن هستید.

You verify something.

شما چیزی را تأیید می کنید.

It happens these days on social media as well.

این روزها در شبکه های اجتماعی نیز اتفاق می افتد.

You might notice on my Facebook next to my name, it has a little blue tick.

ممکن است متوجه شوید در فیس بوک من در کنار نام من، یک تیک آبی کوچک دارد.

And that's so you know that

و این برای این است که بدانید

when you follow me on Facebook, you are following the real Mr.

وقتی من را در فیس بوک دنبال می کنید، آقای دانکن واقعی را دنبال می کنید

Duncan. Have you got one on YouTube? Yvonne? Yes, I have.

. آیا در یوتیوب دارید؟ ایوان؟ بله دارم.

I have a verification now.

من الان تایید دارم

They've given it back, thank goodness, although I don't have one on Twitter.

آنها آن را پس داده اند، خدا را شکر، اگرچه من در توییتر ندارم.

Apparently nowadays you have to buy it.

ظاهراً امروزه باید آن را بخرید.

You have to you have to spend £7 a month

باید ماهانه ۷ پوند خرج کنید

to have your blue tick on Twitter.

تا تیک آبی خود را در توییتر داشته باشید.

Well, let's see.

خوب بگذار ببینیم.

I want Twitter on you guys and also Facebook.

من توییتر را در شما بچه ها و همچنین فیس بوک می خواهم.

Facebook are thinking of doing the same thing as well.

فیس بوک نیز به انجام همین کار فکر می کند.

How annoying a unique thing that is confirmed

چقدر آزاردهنده یک چیز منحصربه‌فرد که تایید می‌شود

named as original can also be called genuine.

اورجینال است را می‌توان اصیل نیز نامید.

So is there an example of that, Steve?

آیا مثالی از آن وجود دارد، استیو؟

The unique thing that is genuine, yes.

چیز منحصر به فردی که اصیل است، بله.

Like the Mona Lisa.

مثل مونالیزا.

Yes. For example.

آره. مثلا.

So is it genuine or is it the real thing?

پس اصل است یا واقعی است؟

Well, obviously, this one here is the real thing.

خب، بدیهی است، این یکی در اینجا چیز واقعی است.

It's the genuine Mona Lisa. Now, of course it isn't.

این مونالیزای واقعی است. حالا، البته اینطور نیست.

It's this isn't genuine.

این اصل نیست

This is although it is my genuine Mona Lisa.

این اگرچه مونالیزای واقعی من است.

So you might say that it is genuine because it's

بنابراین ممکن است بگویید که اصل است زیرا

the original version that I, I drew.

نسخه اصلی است که من کشیدم.

So you can see you see if it works.

بنابراین می توانید ببینید که آیا کار می کند یا خیر.

Is that a genuine Renoir painting?

آیا این یک نقاشی رنوار واقعی است؟ می

That's, you know, is it?

دانید، همین است؟

And can it be verified and somebody confirm or is there a certificate

و آیا می توان آن را تأیید کرد و کسی تأیید کرد یا گواهی

or some kind of proof that it's the real thing?

یا مدرکی وجود دارد که واقعی است؟

Is it the real article, the genuine thing? Yes.

آیا این مقاله واقعی است؟ آره. به

I find it interesting with especially with art,

نظر من به خصوص با هنر جالب است،

because over the years, many people have been very good

زیرا در طول سال ها، افراد زیادی

at recreating the artistic style

در بازآفرینی سبک هنری

of famous paintings and famous painters.

نقاشی های معروف و نقاشان معروف بسیار خوب عمل کرده اند.

Of course, a lot of things that get fakes these days is is fashion.

البته بسیاری از چیزهایی که این روزها تقلبی می شوند مد هستند.

People like to have handbags.

مردم دوست دارند کیف دستی داشته باشند.

Ladies like to have handbags, Louis Vuitton handbags, for example.

خانم ها دوست دارند کیف های دستی داشته باشند، مثلاً کیف های لویی ویتون.

But is it genuine?

اما آیا اصل است؟

It's in a genuine Louis Vuitton

این در یک مقاله اصلی لویی ویتون است

article or is it a fake?

یا جعلی است؟

Well, how can you tell? I don't know.

خوب، چگونه می توانید بگویید؟ من نمی دانم.

But I suppose China is a place that most people think of when they think of fake products.

اما فکر می‌کنم چین مکانی است که بیشتر مردم وقتی به محصولات تقلبی فکر می‌کنند به آن فکر می‌کنند.

And over the years I suppose that it has been labelled.

و در طول سالها فکر می کنم که برچسب زده شده است.

The only thing that is genuine is the label,

تنها چیزی که اصیل است برچسب است،

the label of China being maybe the capital of fake things,

لیبل چین شاید پایتخت چیزهای تقلبی باشد،

even though over the past ten or 15 years I would say that China is now

حتی اگر در ده یا 15 سال گذشته می‌توانم بگویم که چین اکنون

also doing very well at making their own

در تولید محصولات خود، اصلی خود، بسیار خوب عمل می‌کند.

products, their original products as well.

محصولات نیز

So a unique thing that is confirmed as original

بنابراین یک چیز منحصر به فرد که به عنوان اصلی تایید شده است را

can be described as genuine.

می توان به عنوان واقعی توصیف کرد.

It is real.

واقعی است.

The thing question is the genuine article.

سوال اصلی مقاله واقعی است.

So that's a phrase we might use. Yeah.

بنابراین این عبارتی است که ما ممکن است استفاده کنیم. آره

Where we are describing something that is real, it is the real thing, it is the genuine

جایی که ما چیزی را توصیف می کنیم که واقعی است، آن چیز واقعی است،

article and paper can be you can describe people as well, can't you.

مقاله و مقاله اصیل است، شما می توانید مردم را نیز توصیف کنید، نمی توانید.

Is being genuine.

اصیل بودن است

I would genuine you genuine when you say that

وقتی می گویید که

other words are you, are you meaning what you say.

کلمات دیگر شما هستید، واقعاً شما را اصیل می دانم، آیا منظورتان همان چیزی است که می گویید.

So a person might be described as genuine.

بنابراین ممکن است شخصی به عنوان اصیل توصیف شود.

Oh what is that.

اوه این چیه

Yeah.

A a person might be described

آره

as genuine if the character is true

اگر شخصیت واقعی

and sincere, a nice person.

و صمیمانه باشد، ممکن است یک شخص واقعی توصیف شود، یک فرد خوب.

So when you are talking to someone, they appear to be real.

بنابراین وقتی با کسی صحبت می کنید، به نظر واقعی می رسد.

They are genuine.

آنها اصیل هستند.

Like Lewis, for example.

مثلاً مثل لوئیس.

Yes, they are a genuine person, honest, sincere.

بله، آنها یک فرد واقعی، صادق، صادق هستند.

Of course, that might be shattered when we meet him.

البته ممکن است وقتی با او ملاقات کنیم، این موضوع از بین برود.

And of course everyone can I just say everyone, everyone on the live chat is genuine.

و البته همه می توانند فقط بگویم همه، همه افراد در چت زنده واقعی هستند.

Of course. Yes.

البته. آره.

No, not just Lu.

نه، نه فقط لو.

Maybe not quite everybody. Okay, then.

شاید نه کاملاً همه. باشه پس

If you say that I'm joking, I'm to be. I'm joking.

اگر بگویید شوخی می کنم، باید باشم. من شوخی میکنم.

Okay, Steve, To be to be viewed as trustworthy

بسیار خوب، استیو، اینکه قابل اعتماد

and of true character is genuine, a genuine person.

و شخصیت واقعی به نظر بیایید، یک شخص واقعی است.

So I think this is a very good way of expressing

بنابراین من فکر می کنم این یک راه بسیار خوب برای بیان

that quality of a person to be viewed

این ویژگی از یک فرد است که

as trustworthy and of true character.

قابل اعتماد و دارای شخصیت واقعی است.

They could be described as genuine.

آنها را می توان به عنوان واقعی توصیف کرد.

And the original piece of art made by the actual creator,

و قطعه هنری اصلی که توسط خالق واقعی ساخته شده است،

the person who actually made

شخصی که در واقع اصل را ساخته است،

the original, and of course, quite often when a painter paints

و البته، اغلب زمانی که یک نقاش

something, that particular thing is the original,

چیزی را نقاشی می کند، آن چیز خاص اصلی است،

and then you will find that many people copy,

و سپس خواهید دید که افراد زیادی کپی می کنند،

they will copy other versions of that particular thing.

آنها نسخه های دیگر آن چیز خاص را کپی می کند.

Somebody shows you something and it's like expensive piece of art.

کسی چیزی را به شما نشان می دهد و آن مانند یک اثر هنری گران قیمت است.

Hmm. A painting,

هوم یک نقاشی،

a piece of fashion where you can say,

یک قطعه مد که می توان گفت، این است

is that the genuine article is a phrase

که مقاله اصیل عبارتی است که

you can use as a question

می توانید از آن به عنوان یک سوال استفاده کنید

that looks like a Louis Vuitton bag.

که شبیه کیف لویی ویتون است.

Is that the genuine article? Hmm.

آیا این مقاله واقعی است؟ هوم

Of course it won't be unless you've got very rich friends, because,

مطمئناً اینطور نخواهد بود مگر اینکه دوستان بسیار ثروتمندی داشته باشید، زیرا می

you know.

There you go. Yes.

دانید.

شما بروید. آره.

A genuine Picasso.

یک پیکاسوی واقعی

Picasso.

پیکاسو خیلی

I would have loved to have seen his passport photo.

دوست داشتم عکس پاسپورتش را ببینم.

I wonder if I wonder if his passport photo was a picture of him

تعجب می‌کنم که آیا عکس پاسپورت او عکس او

from the front and also the side at the same time.

از جلو و در عین حال از پهلو بود؟

That would be amazing.

این شگفت انگیز خواهد بود.

A genuine Picasso.

یک پیکاسوی واقعی

Beatrice uses an interesting phrase here as well, uses the word genuine.

بئاتریس در اینجا نیز از عبارت جالبی استفاده می کند، از کلمه اصیل استفاده می کند .

My admiration and love for you is genuine.

تحسین و عشق من به شما واقعی است.

Yes, and no doubt that is exactly

بله، و بدون شک این دقیقاً همان چیزی است که

what Claudia was trying to say earlier on as well.

کلودیا قبلاً می خواست بگوید.

An emotion that is conveyed with it,

احساسی که با آن،

with genuine feeling.

با احساس واقعی منتقل می شود.

Genuine is authentic, real, true,

اصیل اصیل، واقعی، واقعی،

trusted, actual bona fides.

قابل اعتماد، با حسن نیت واقعی است.

Oh, I like that one.

اوه من اون یکی رو دوست دارم

Perhaps that's a good one.

شاید این یکی خوب باشد.

Or of course, the real deal.

یا البته، معامله واقعی.

You can describe something as real as being the real deal.

شما می توانید چیزی را به عنوان یک معامله واقعی توصیف کنید.

It is something that is genuine,

چیزی است که اصیل است،

it is original, it is authentic.

اصیل است، اصیل است.

Often when we come to documents, we use the word authentic.

اغلب وقتی به اسناد می رسیم، از کلمه معتبر استفاده می کنیم.

When it comes to documents, don't we?

در مورد اسناد، اینطور نیست؟

Often that word is associated with documents.

اغلب این کلمه با اسناد مرتبط است.

Is that will is that authentic?

آیا آن وصیت نامه معتبر است؟

You could say genuine, but quite often when it comes to documents,

شما می توانید بگویید واقعی است، اما اغلب وقتی صحبت از اسناد می شود، من فکر می کنم

you tend to use the word authentic quite often, I think.

اغلب از کلمه معتبر استفاده می کنید .

Yes, I think so, yes. Yeah.

بله، من فکر می کنم، بله. آره

Sometimes the words are used slightly genuine and authentic

گاهی اوقات کلمات کمی اصیل به کار می روند و

are used slightly differently depending on the thing that you're describing.

بسته به چیزی که شما توصیف می کنید کمی متفاوت از کلمات معتبر استفاده می شود.

But yeah, there we go.

اما بله، ما به آنجا می رویم.

The real deal.

قرارداد واقعی. آیا

Are you the real deal, Mr. Duncan?

شما معامله واقعی هستید، آقای دانکن؟

Well, I'm definitely the real deal. Yes. That's it.

خوب، من قطعا معامله واقعی هستم. آره. خودشه.

There are many people impersonating me now using my name are on YouTube channel.

بسیاری از افراد هستند که اکنون با استفاده از نام من جعل هویت من در کانال YouTube هستند.

So there are many YouTube channels that have Mr.

بنابراین کانال های یوتیوب زیادی وجود دارند که

Duncan as the title, but they are not me.

عنوان آقای دانکن را دارند، اما آنها من نیستند.

And, well, that's been going on now for 17 years.

و خب، الان 17 سال است که ادامه دارد.

The real deal.

قرارداد واقعی.

Are you

آیا شما

are you, as you are describing yourself

هستید، همانطور که خودتان را توصیف می کنید

or as you appear to be, quite often people might say you might see somebody

یا آنطور که به نظر می رسید، اغلب مردم ممکن است بگویند ممکن است کسی را ببینید که

I don't know, a boss talking to you in a meeting and somebody hasn't met him before.

من نمی شناسم، رئیسی که در یک جلسه با شما صحبت می کند و کسی قبلاً او را ندیده است.

They might say, is he the real deal and otherwise?

آنها ممکن است بگویند، آیا او معامله واقعی است و غیر از این؟

Is he really mean what he's saying or what is she is saying?

آیا او واقعاً منظوری است که می گوید یا او چه می گوید؟

I think really mean that they're saying all those things.

من فکر می کنم واقعاً منظورم این است که آنها همه این چیزها را می گویند.

But are they the real deal or is it all just a bit bit of bluff?

اما آیا آنها معامله واقعی هستند یا همه اینها فقط کمی بلوف است؟

Yes, I think also with people who say

بله، فکر می‌کنم با افرادی که می‌گویند

that they are able to do things as well.

توانایی انجام کارها را هم دارند.

So a genuine person might be a person who can prove

بنابراین یک فرد واقعی ممکن است فردی باشد که بتواند ثابت کند

that their talent or their ability is real.

استعداد یا توانایی خود واقعی است.

And of course, there are many people around these days who say they can do things, but they can't. Yes.

و البته، این روزها افراد زیادی در اطراف هستند که می گویند می توانند کارهایی را انجام دهند، اما نمی توانند. آره.

So you could you say that you can help people learn English and you the real deal?

بنابراین می توانید بگویید که می توانید به مردم در یادگیری زبان انگلیسی کمک کنید و واقعاً به شما کمک می کند؟

Yes, I think I think I've proved it 17 years.

بله، فکر می کنم فکر می کنم 17 سال این را ثابت کرده ام.

I've been doing it here on YouTube.

من این کار را اینجا در یوتیوب انجام داده ام.

So we have the opposite now, Steve.

بنابراین ما اکنون برعکس داریم، استیو.

The opposite of genuine is fake.

نقطه مقابل اصل جعلی است.

And people do worry these days,

و مردم این روزها نگران هستند،

especially with, well, I suppose artificial intelligence.

به خصوص با، خوب، فکر می کنم هوش مصنوعی.

We have A.I., we have computers now that can write and communicate on their own.

ما A.I داریم، اکنون کامپیوترهایی داریم که می توانند به تنهایی بنویسند و ارتباط برقرار کنند.

You can ask a computer to write an essay about a certain subject, and it will do it.

شما می توانید از یک کامپیوتر بخواهید که در مورد یک موضوع خاص مقاله بنویسد و آن را انجام می دهد.

And of course, we have something called Deep fake,

و البته، ما چیزی به نام Deep fake داریم

which is where you can actually have a person

که در آن می‌توانید یک نفر را

appearing in a video and it looks as if it's them.

در یک ویدیو ظاهر کنید و به نظر می‌رسد که آن شخص است.

And they can even artificially generate

و حتی می توانند به طور مصنوعی

that person's voice as well.

صدای آن شخص را نیز تولید کنند.

So there is a famous video at the moment going around of Joe

بنابراین یک ویدیوی معروف در حال حاضر وجود دارد که جو

Biden calling everyone up for conscription

بایدن همه را برای اجباری فراخواند

to go to Ukraine.

تا به اوکراین بروند.

Have you have you seen that?

آیا شما آن را دیده اید؟

I haven't, yes.

من نداشتم، بله.

And it's incredibly realistic.

و فوق العاده واقع بینانه است.

It's incredible.

باورنکردنیه.

So you've got Joe Biden there on the screen.

بنابراین شما جو بایدن را روی صفحه نمایش دارید. به

It looks like him, he's talking it's his voice

نظر می رسد او دارد صحبت می کند صدای خودش است

and he's he's talking about the stages of conscription

و از مراحل سربازی اجباری می گوید

for getting all young people to join the army and to be enrolled in the military.

تا همه جوانان به ارتش بپیوندند و در سربازی ثبت نام کنند.

But it's all fake.

ولی همش ساختگیه

But it's incredible.

اما باورنکردنی است.

In fact, the only thing that gives it away is the fact that in the video,

در واقع، تنها چیزی که آن را از بین می برد این واقعیت است که

Joe Biden does not make any mistakes.

جو بایدن در ویدئو هیچ اشتباهی مرتکب نمی شود.

So he doesn't stumble over any of the words.

بنابراین او به هیچ یک از کلمات دست و پا نمی زند.

So that's the only thing that gives it away as being fake.

بنابراین این تنها چیزی است که آن را تقلبی نشان می دهد.

But it's amazing what they can do now with with modern technology.

اما این شگفت انگیز است که آنها اکنون با فناوری مدرن چه کاری می توانند انجام دهند.

Make things that are not real, appear very real indeed.

چیزهایی را که واقعی نیستند، در واقع بسیار واقعی جلوه دهید.

So the opposite of genuine is fake

بنابراین، برعکس اصل، جعلی است،

because

زیرا

fake news became Are you going to talk about that is a fake

is something, of course, that Donald Trump made quite famous that phrase fake news.

اخبار جعلی تبدیل شده است.

Because if somebody ever said anything that puts him in a bad light

زیرا اگر کسی چیزی می گفت که او را در وضعیت بدی قرار می داد،

made him look bad, he would say it was fake news.

او را بد جلوه می داد، می گفت این خبر جعلی است.

And of course, unless you can prove it, verify it.

و البته، مگر اینکه بتوانید آن را ثابت کنید، آن را تأیید کنید.

How many of us can verify news stories on our own?

چند نفر از ما می توانیم اخبار را به تنهایی تأیید کنیم؟

We can't.

ما نمی توانیم.

So you never know whether it's the truth or not.

بنابراین شما هرگز نمی دانید که آیا این حقیقت است یا نه.

You may be the BBC says that you might trust them,

شما ممکن است بی بی سی می گوید که ممکن است به آنها اعتماد کنید،

but you know, somebody can just say it's fake.

اما می دانید، کسی می تواند بگوید که جعلی است.

And how do you know now?

و الان از کجا میدونی؟

How can you verify something somebody is saying yourself.

چگونه می توانید چیزی را که خود شخص می گوید تأیید کنید.

Yeah.

And you know, as you say, that said, that's Mr.

آره

و همانطور که می گویید، می دانید که آقای

Biden really trying to get people to to go to war

بایدن واقعاً تلاش می کند مردم را وادار به جنگ

and and sign up.

و ثبت نام کند.

So it's very difficult in today's world, often particularly on television, on social media,

بنابراین در دنیای امروز، اغلب به‌ویژه در تلویزیون، در رسانه‌های اجتماعی، بسیار دشوار است

to actually be able to find out if it's fake or not. Yes.

که واقعاً بتوانیم جعلی بودن یا نبودن آن را بفهمیم. آره.

And I think this is why it's it's you have more and more news

و من فکر می کنم به همین دلیل است که شما آژانس های خبری بیشتری

agencies now appearing who are saying that they are the real news.

در حال حاضر ظاهر می شوند که می گویند آنها اخبار واقعی هستند.

And all of the big news companies are the fake ones.

و همه شرکت های بزرگ خبری جعلی هستند.

But I think as I always say

اما فکر می کنم همانطور که همیشه می گویم

and I say I've said it before and I'll say it again, don't get your news from one place.

و می گویم قبلاً گفته ام و باز هم می گویم اخبار خود را از یک جا دریافت نکنید.

Read lots of different newspapers, go on the Internet,

تعداد زیادی روزنامه مختلف بخوانید، به اینترنت بروید،

so don't just go to one website, go to lots of websites.

بنابراین فقط به یک وب سایت نروید، به وب سایت های زیادی بروید.

So that's how you you decide on what is real and what isn't.

بنابراین اینگونه تصمیم می گیرید که چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست.

Because you look around, you listen, don't just listen to one person

چون به اطراف نگاه می کنی، گوش می دهی، فقط به یک نفر گوش نده

and don't just listen to one person's opinion.

و فقط به نظر یک نفر گوش نده.

Beatrice is a genuine painting, according to Louis.

به گفته لوئیس، بئاتریس یک نقاشی اصیل است.

Yes, I believe I'm sure we've mentioned this in the past.

بله، من مطمئن هستم که ما در گذشته به این موضوع اشاره کرده ایم.

Well, maybe Beatrice is going off to do some painting now because she's off.

خب، شاید بئاتریس می‌رود تا کمی نقاشی کند، زیرا او خاموش است.

She's going now.

الان داره میره

I must go now.

الان باید برم

So. Yes.

Do you have a lovely rest your day as well?

بنابراین. آره.

آیا روز خود را نیز استراحت خوبی دارید؟

Claudia mentions the Waxworks Museum.

کلودیا از موزه آثار مومی یاد می کند.

Oh, yes.

آه بله.

They. They aren't real.

آنها. آنها واقعی نیستند

They're made of wax.

آنها از موم ساخته شده اند.

How would you describe them?

چگونه آنها را توصیف می کنید؟

They're reproductions.

آنها تولید مثل هستند

Would you say? Well, they're mannequins, ma'am.

آیا شما می گویید؟ خب اونا مانکن هستن خانوم

They are.

They are something that's in the form of a person.

آن ها هستند.

آنها چیزی هستند که به شکل یک شخص هستند.

But I'm pretty sure you would never be fooled

اما من تقریباً مطمئن هستم که شما هرگز فریب

by by a waxwork.

یک مومی را نخواهید خورد.

You wouldn't call them fakes because everyone knows

شما آنها را تقلبی نمی نامید زیرا همه می دانند که

they're just waxworks.

آنها فقط مومی هستند.

So they they are.

پس آنها هستند.

The genuine article in terms of that is that is a waxworks

مقاله اصیل از این نظر این است که نمایش آثار مومی

representation by the Waxworks Museum.

توسط موزه Waxworks است.

Madame Tussauds is somebody else made a separate

مادام توسو شخص دیگری است که یک

wax copy of that wax model.

کپی مومی جداگانه از آن مدل مومی ساخته است.

That would be a fake.

این یک جعلی خواهد بود.

But that's a bit confusing.

اما این کمی گیج کننده است.

It's very confusing.

خیلی گیج کننده است.

Something an original, something an original.

چیزی اورجینال، چیزی اورجینال.

So we are saying that it is not real.

پس می گوییم واقعی نیست.

Something unoriginal can be described as fake or fraudulent or

چیزی غیر اصلی را می توان جعلی یا تقلبی یا

something fraudulent.

چیزی تقلبی توصیف کرد.

A thing that is being done in a dishonest way

کاری که به روش غیرصادقانه انجام می شود

or something that is being done to mislead another person.

یا کاری که برای گمراه کردن شخص دیگری انجام می شود.

Something is fraudulent.

چیزی تقلبی است.

Maybe you sign your name on the bottom of a cheque when you are paying for something.

شاید زمانی که برای چیزی پرداخت می کنید نام خود را در پایین چک امضا کنید.

Maybe another person tries to use your signature somewhere else

ممکن است شخص دیگری سعی کند از امضای شما در جای دیگری استفاده کند

and that that signature will be fraudulent

و آن امضا تقلبی باشد

because you are trying to obtain money or do something illegal

زیرا شما فقط با کپی کردن امضای آن شخص سعی در به دست آوردن پول یا انجام کار غیرقانونی دارید

only by copying that other person's signature.

.

Yes, quite often people like with the Mona Lisa, for example,

بله، اغلب افرادی که مثلاً مونالیزا را دوست دارند،

there would be a painting and there would be copies made of it, prints made of it.

یک نقاشی وجود دارد و از آن کپی می شود، چاپ هایی از آن ساخته می شود.

Lots of people, thousands, millions of prints have been made of the Mona Lisa,

افراد زیادی، هزاران، میلیون ها چاپ از مونالیزا ساخته شده اند،

but they're not the original.

اما آنها اصل نیستند.

That's not the original.

این اصل نیست

The original is the one hanging in the Louvre.

اصل آن چیزی است که در موزه لوور آویزان شده است.

I presume it's still on the loose.

من حدس می زنم هنوز آزاد است.

Yes, In that we can go and see it in a and we can.

بله، در آن ما می توانیم برویم و آن را در a و می توانیم ببینیم.

Haven't been to the Louvre for years.

سالهاست که به موزه لوور نرفته‌ام.

No, I've never been there.

نه، من هرگز آنجا نرفته ام.

I mean, you know, I would love to go and look at the Mona Lisa.

یعنی می دانی، من دوست دارم بروم و به مونالیزا نگاه کنم.

Yeah.

Maybe we could do a protest and throw some throw some stuff over it.

آره

شاید بتوانیم اعتراضی انجام دهیم و برخی چیزها را روی آن بیاندازیم. آیا

Do it climate protest like they do in the UK.

آن را مانند اعتراضات آب و هوایی در بریتانیا انجام می دهند.

I don't think we get anywhere near it, quite frankly.

من فکر نمی کنم ما به جایی نزدیک شویم، کاملا صادقانه.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

But yes, the original.

اما بله اصلش

Well, not now.

We've just told everyone we're going to do it at the original.

خب الان نه

ما فقط به همه گفته ایم که این کار را در نسخه اصلی انجام خواهیم داد.

That means there's only one

این بدان معناست که تنها یک

object of that that exists in the world.

شیء از آن در جهان وجود دارد.

Yes, an original article

بله، یک مقاله اصلی

like the Mona Lisa. Just one thing.

مانند مونالیزا. فقط یک چیز.

That's all there is.

تمام چیزی که وجود دارد همین است.

Like. Like

پسندیدن. مثل

the Eiffel Tower.

برج ایفل.

That's the original.

اصلش همینه

The Eiffel Tower.

برج ایفل.

But there are other Eiffel Tower, as you pointed out,

اما برج ایفل دیگری وجود دارد، همانطور که شما اشاره کردید،

copies Facsimiles a good word.

کپی فکس یک کلمه خوب است.

That's a good word.

این کلمه خوبی است.

A facsimile, a reproduction of it somewhere else.

یک فاکس، بازتولید آن در جای دیگری.

The original is in Paris.

نسخه اصلی در پاریس است.

Yes, but there is one in Las Vegas.

بله، اما یکی در لاس وگاس وجود دارد.

Yes, there's also one in China.

بله، در چین نیز وجود دارد.

That's not the original. That's at that site.

این اصل نیست اونم تو اون سایت

You wouldn't describe it as a fake.

شما آن را به عنوان جعلی توصیف نمی کنید.

You would just describe it as a reproduction. Yes.

شما فقط آن را به عنوان یک تولید مثل توصیف می کنید. آره.

As as quite often you have houses

همانطور که اغلب شما خانه هایی

of reproduction furniture.

از مبلمان تولید مثل دارید.

It's furniture that's made to look like something from a long time ago.

این مبلمانی است که به گونه ای ساخته شده است که شبیه چیزی از زمان های دور است.

You could have reproduction furniture from the French.

شما می توانید مبلمان تولید مثل از فرانسوی ها داشته باشید.

I don't have some some kind of style of furniture

من نوعی مبلمان

from France, from the 17th century.

از فرانسه، متعلق به قرن هفدهم، ندارم.

And somebody it now it's the same style, but it's it's a reproduction of something.

و کسی آن را در حال حاضر به همان سبک است، اما این بازتولید چیزی است.

It's reproduced from some other original article.

این از یک مقاله اصلی دیگر تکثیر شده است.

I'm very partial to a baroque puff.

من به یک پفک باروک بسیار جانبدار هستم.

Really? You can put your feet on them.

واقعا؟ می توانید پاهای خود را روی آنها بگذارید.

I think you put in front of you when you're watching TV. So.

فکر می کنم وقتی داری تلویزیون تماشا می کنی جلوی خودت می گیری. بنابراین.

So yes I.

بنابراین بله، من.

That's something unoriginal can be described as fake or fraud.

این چیزی غیر اصلی است که می‌توان آن را جعلی یا تقلب توصیف کرد.

You learnt to copy something and try to pass it off

شما یاد گرفتید که چیزی را کپی کنید و سعی کنید آن را

as one's own work is to fake something.

به عنوان کار خودتان به اشتراک بگذارید، جعل چیزی است.

This has happened over the years, even though I think it's much harder now.

این در طول سال ها اتفاق افتاده است، حتی اگر فکر می کنم اکنون بسیار سخت تر است.

It's much more difficult to to fake art

جعل کردن هنر بسیار دشوارتر است

because there are many types of technology that can easily

زیرا انواع مختلفی از فناوری وجود دارد که به راحتی می توان

see if it's real or not fake can be

واقعی بودن یا نبودن آن را

used as a noun verb and also an adjective as well.

به عنوان یک فعل اسم و همچنین یک صفت استفاده کرد.

So a fake thing

بنابراین یک چیز جعلی

is fake,

جعلی است

and you can also fake something as an action.

و شما همچنین می توانید چیزی را به عنوان یک عمل جعل کنید.

So you are faking something.

پس داری یه چیزی جعل میکنی

Maybe a person who who doesn't want to live anymore.

شاید کسی که دیگر نمی خواهد زندگی کند.

Or maybe they are sick of life and they decide to change their identity.

یا شاید آنها از زندگی بیمار هستند و تصمیم می گیرند هویت خود را تغییر دهند.

But first of all, they have to fake their death so they might go to the beach

اما اول از همه، آنها باید مرگ خود را جعل کنند تا ممکن است به ساحل بروند

and leave all their clothes at the edge of the beach,

و تمام لباس های خود را در لبه ساحل بگذارند

and then everyone will think, Oh, oh, no, Mr.

و بعد همه فکر کنند، اوه، اوه، نه، آقای

Duncan, he's killed himself. Oh, no.

دانکن، او خودش را کشته است. وای نه.

And then I can go and live my life in peace and quiet as another person.

و سپس می توانم بروم و به عنوان یک فرد دیگر در آرامش و آرامش زندگی خود را بگذرانم.

Why would you go to France?

چرا به فرانسه می روی؟

I would go to the French hills.

من به تپه های فرانسوی می رفتم.

I would go to the DU doing Boucher.

من به DU انجام Boucher می روم. آیا

Wouldn't you be better off in South America? You could hide away. There.

شما در آمریکای جنوبی بهتر نیستید؟ می توانستی پنهان شوی آنجا.

No one's going to come to South America to look for you. It's too hot.

هیچ کس برای جستجوی شما به آمریکای جنوبی نخواهد آمد . خیلی گرم است.

Whereas I would go to they would go to France to look for you.

در حالی که من می رفتم آنها برای جستجوی شما به فرانسه می رفتند.

Hide away in the indigenous populations of the of the Amazon rainforest.

در میان جمعیت‌های بومی جنگل‌های بارانی آمازون پنهان شوید.

They might notice me though.

هرچند ممکن است متوجه من شوند.

I mean, I'm six foot tall.

یعنی من شش فوت قد دارم.

Oh, here's a good one from the vaccine.

اوه، این یک واکسن خوب است.

Yabuki counterfeit.

یابوکی تقلبی

Oh, Oh, yes. Counterfeit. Counterfeit.

اوه، اوه، بله. تقلبی. تقلبی.

Like in money. Counterfeit money.

مثل پول. پول تقلبی

It just means it's not real money, Not being produced by the government.

این فقط به این معنی است که پول واقعی نیست، توسط دولت تولید نمی شود.

And it's and it's printing machines.

و ماشین های چاپ هست و هست.

Counterfeit.

تقلبی.

Yes, it's often used to describe,

بله، اغلب برای توصیف استفاده می شود،

but it can be used to describe paint in the counterfeit painting.

اما می توان از آن برای توصیف رنگ در نقاشی تقلبی استفاده کرد.

But money is often used to describe money.

اما پول اغلب برای توصیف پول استفاده می شود.

That is is not the real money that was produced by the government.

این پول واقعی نیست که توسط دولت تولید شده است.

Yeah.

Counterfeit coins, counterfeit paper.

آره

سکه تقلبی، کاغذ تقلبی.

There's not much paper.

کاغذ زیاد نیست

Not much paper money anymore.

دیگر پول کاغذی زیادی نیست. در حال

It's disappearing, isn't it?

ناپدید شدن است، اینطور نیست؟

Rapidly.

It's all being replaced with with cards and chip and pin.

به طور سریع.

همه اینها با کارت و تراشه و پین جایگزین شده است.

But yes, that used to be a big business, doesn't it?

اما بله، قبلاً یک تجارت بزرگ بود، اینطور نیست؟

I mean, if you were a criminal and you wanted to produce counterfeit money, that was big business

منظورم این است که اگر شما یک جنایتکار بودید و می خواستید پول تقلبی تولید کنید، این یک تجارت بزرگ

for counterfeiters.

برای جاعلان بود.

If you are somebody that that makes fake

اگر شما کسی هستید که چیزهای تقلبی می سازد

things, you're a counterfeiter,

، شما یک جعل هستید،

then.

Thank you very much for that word.

پس.

خیلی ممنون از این کلمه

Yassine

یاسین

Yes, Counterfeit.

بله تقلبی.

It's a great word.

French It's a counterfeit, yes.

این یک کلمه عالی است.

فرانسوی تقلبی است، بله.

Or a fake. It is not real.

یا تقلبی واقعی نیست.

Something fake as a Now,

چیزی جعلی به عنوان حالا،

to fake something as a verb is pretend.

جعل کردن چیزی به عنوان فعل وانمود کردن است.

Of course you pretend you fake something.

البته شما وانمود می کنید که چیزی جعلی دارید.

You fake your death maybe you use,

مرگت را جعل می کنی شاید استفاده کنی،

you fake your laughter,

خنده ات را جعلی می کنی،

maybe you hear a joke but you don't like it.

شاید شوخی می شنوی اما آن را دوست نداری.

But you still laugh.

ولی تو هنوز میخندی

You fake your laughter, a fake item as an adjective.

شما خنده خود را جعل می کنید، یک آیتم ساختگی به عنوان یک صفت.

So something that is not the real thing and and is not genuine and insincere person.

پس چیزی که واقعی نیست و شخص اصیل و غیر صادق نیست.

So the opposite of what we said earlier, an insincere person

بنابراین برخلاف آنچه قبلاً گفتیم، ممکن است یک فرد غیرصادق را

might be described as fake or behaving in a fake way.

جعلی توصیف کرد یا به روشی جعلی رفتار کرد.

And I think this happens a lot nowadays.

و من فکر می کنم این روزها زیاد اتفاق می افتد.

A lot of people are fake in their in their attitude and their appearance.

بسیاری از افراد در نگرش و ظاهر خود جعلی هستند .

Social media, you only have to go on to

رسانه‌های اجتماعی، شما فقط باید به

some of the websites like Instagram and you see a lot of fake people

برخی از وب‌سایت‌ها مانند اینستاگرام بروید و افراد قلابی زیادی را می‌بینید که

with their fake life

با زندگی جعلی خود

pretending to have the life that they don't really have.

وانمود می‌کنند که زندگی‌ای دارند که واقعاً ندارند.

Yes, they are fake.

بله تقلبی هستند.

A genuine thing is real.

یک چیز اصیل واقعی است.

A fake thing is unreal or an original.

یک چیز جعلی غیر واقعی یا اصلی است.

That's another interesting word, something unoriginal,

این یک کلمه جالب دیگر است، چیزی غیراصیل،

maybe something that's been done before.

شاید کاری که قبلا انجام شده است.

And now you are doing it again.

و اکنون دوباره این کار را انجام می دهید.

But you are pretending that

اما شما وانمود می کنید که

you created it.

شما آن را ایجاد کرده اید.

You're saying, Oh, this, this type of humour.

شما می گویید، اوه، این، این نوع طنز.

I created it.

من آن را ایجاد کردم.

But then someone says, Oh no, your idea is unoriginal, it's been done before.

اما بعد یکی می گوید، اوه نه، ایده شما غیراصلی است، قبلا انجام شده است.

You're basically copying somebody else's style.

شما اساساً از سبک دیگران کپی می کنید.

So yes, you could be described as unoriginal

بنابراین بله،

if your act is is similar to somebody else's,

اگر عمل شما شبیه کارهای دیگری باشد، می‌توان آن را غیراصیل توصیف کرد،

but you've decided that you try yourself.

اما تصمیم گرفته‌اید که خودتان امتحان کنید.

Yeah.

آره

Whereas if you come up with a and comedy's a good

در حالی که اگر به یک کمدی بیایید،

a good way of describing that. Hmm.

روش خوبی برای توصیف آن است. هوم

So something that is not original

بنابراین چیزی که اصل نیست،

stealing a person's idea

ایده یک فرد را دزدیده

or copying something and passing it off

یا چیزی را کپی می کند و آن را

as your own work produces, a fake item.

به عنوان کار خود شما به نمایش می گذارد، یک آیتم جعلی.

However, we can often use different terms

با این حال، ما اغلب می‌توانیم از اصطلاحات مختلفی

when describing stolen ideas.

برای توصیف ایده‌های دزدیده شده استفاده کنیم.

We often call this Plager, and this is a big subject,

ما اغلب به این Plager می گوییم، و این یک موضوع بزرگ است،

and it's something that that often comes around

و این چیزی است که اغلب

with things like music. A lot.

با چیزهایی مانند موسیقی همراه می شود. زیاد.

A lot of people will say, Oh, that piece of music sounds very much like another piece of music.

بسیاری از مردم خواهند گفت، اوه، آن قطعه موسیقی بسیار شبیه یک قطعه موسیقی دیگر است.

And maybe you will assume that that person has copied or stolen

و شاید شما فرض کنید که آن شخص

some of that music and made it their own.

برخی از آن موسیقی را کپی یا دزدیده و آن را مال خود کرده است. به

I remember many years ago a lot of people

یاد دارم سال‌ها پیش بسیاری از افراد

accused Andrew Lloyd Webber of stealing

اندرو لوید وبر را متهم کردند که

famous composers music and making it into his own.

موسیقی آهنگسازان معروف را دزدیده و آن را برای خودش ساخته است.

So so it can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد.

But sometimes you will take action against someone.

اما گاهی اوقات شما علیه کسی اقدام خواهید کرد.

Very recently there was

اخیراً

a court case that was thrown out of court

یک پرونده دادگاهی بود که از دادگاه بیرون انداخته شد

and came along and says, Oh, that that song has two notes that sound like my song.

و آمد و گفت: اوه، آن آهنگ دو نت دارد که شبیه آهنگ من است.

I know it didn't happen.

می دانم که این اتفاق نیفتاد.

It didn't happen.

So plagiarism, especially these days

این اتفاق نیفتاد.

بنابراین سرقت ادبی، مخصوصاً این روزها

where you can write an essay or an article and maybe you just copy it

که می توانید یک مقاله یا مقاله بنویسید و شاید فقط آن را

from another person, it's often used for literature, isn't it?

از شخص دیگری کپی کنید، اغلب برای ادبیات استفاده می شود، اینطور نیست؟

Plagiarism?

سرقت ادبی؟

Yeah.

Copying somebody else's work and passing it off as your own.

آره

کپی کردن کار دیگران و به اشتراک گذاشتن آن به عنوان کار خودتان.

Normally something that's written or created

معمولاً چیزی که به صورت هنری نوشته یا خلق شده است

artistically, such as music.

، مانند موسیقی.

The act of plagiarism is when a person uses

سرقت ادبی زمانی است که شخصی از

another person's intellectual property.

مالکیت معنوی شخص دیگری استفاده می کند.

So these days we often say IP.

بنابراین این روزها اغلب می گوییم IP.

So if you hear a person talk about IP, what they're actually talking about

بنابراین اگر می شنوید که شخصی در مورد IP صحبت می کند، آنچه در واقع درباره آن صحبت می کند

is intellectual property, that thing that came

مالکیت معنوی است، چیزی که

from that person's brain.

از مغز آن شخص آمده است.

So I love this word.

پس من عاشق این کلمه هستم.

It literally means something that the person produced with their own brain.

این در لغت به معنای چیزی است که شخص با مغز خود تولید کرده است.

They made that thing reality.

آنها آن چیز را به واقعیت تبدیل کردند.

It is their intellectual property and certain countries will plagiarise

این مالکیت معنوی آنهاست و برخی از کشورها

particularly

technology from other countries and pass it off as their own

به ویژه

فناوری را از کشورهای دیگر سرقت می کنند و آن را به عنوان متعلق به خود می گذرانند

and create their own like cars as well, things like that.

و مانند خودروهای خود را نیز می سازند، چیزهایی از این قبیل.

They're often copied and and the ideas behind how to produce

آنها اغلب کپی می شوند و ایده های پشت سر چگونگی تولید

that technology is often plagiarised by other countries.

آن فناوری اغلب توسط کشورهای دیگر سرقت علمی می شود.

Yeah, it's to produce it cheaper and then sell it back to everybody else. Yes.

بله، این است که آن را ارزان تر تولید کنید و سپس آن را به بقیه بفروشید. آره.

Designs of things.

طراحی چیزها

So maybe a person designs something or invents something

بنابراین ممکن است شخصی چیزی را طراحی کند یا چیزی اختراع کند

and then another person steals their idea like Thomas Edison.

و سپس شخص دیگری مانند توماس ادیسون ایده او را بدزدد.

Apparently that's what he used to do quite often.

ظاهراً این همان کاری است که او اغلب انجام می داد.

He would often steal other people's ideas and, make them his own

او اغلب ایده های دیگران را می دزدید و آنها را متعلق به خود می ساخت

thing, thought of and then used artistically

، به آن فکر می کرد و سپس به صورت هنری

or in practice is intellectual property.

یا عملی استفاده می کرد، مالکیت معنوی است.

So I think that's a good way of describing that, something

بنابراین فکر می‌کنم این روش خوبی برای توصیف آن است، چیزی

that is created artistically.

که هنرمندانه خلق شده است.

It comes from the brain, it comes from a person's head.

از مغز می آید، از سر آدم می آید.

They created it using their mind.

آنها آن را با استفاده از ذهن خود ایجاد کردند.

For example, the character of Harry Potter

به عنوان مثال، شخصیت هری پاتر

is the intellectual property of J.K.

مالکیت معنوی J.K.

Rowling,

رولینگ،

even though these days

اگرچه این روزها

she often doesn't admit to it.

اغلب به آن اعتراف نمی کند.

Something fake is unreal.

چیزی جعلی غیر واقعی است.

Counterfeit. So there it is.

تقلبی. بنابراین وجود دارد.

There is the word we had earlier.

حرفی هست که قبلا داشتیم.

Counterfeit, Forged O Forge.

تقلبی، جعلی O Forge.

If you forged something, you create a copy of another thing.

اگر چیزی را جعل کردید، یک کپی از چیز دیگری ایجاد می کنید.

Bogus.

ساختگی

Oh, something not real, something not true.

اوه، چیزی واقعی نیست، چیزی که حقیقت ندارد. داری

You are pretending to do it.

تظاهر به انجامش میکنی داری

You are pretending to make it.

وانمود میکنی که درستش میکنی

You are producing something that isn't real.

شما در حال تولید چیزی هستید که واقعی نیست.

It is bogus.

ساختگی است.

A replica, as you said earlier,

ماکت، همانطور که قبلاً گفتید،

a replica of a piece of furniture.

ماکت یک مبلمان است.

Something that looks the same as the original.

چیزی که شبیه به اصلی است.

But it's a replica.

اما این یک ماکت است.

But that's not necessarily.

اما لزوما اینطور نیست.

See, we've used counterfeit, forged, bogus, knocked off, pirated.

ببینید، ما از تقلبی، جعلی، جعلی، شکسته، دزدی دریایی استفاده کرده ایم.

They're all suggestions of criminality taking place,

همه آنها پیشنهادهایی از جنایت در حال وقوع هستند،

whereas a replica could be

در حالی که یک ماکت می تواند

as long as you've advertised it as a replica

تا زمانی که شما آن را به عنوان یک ماکت تبلیغ کرده باشید،

then that necessarily mean it's a criminal act.

پس لزوماً به این معنی است که یک عمل مجرمانه است.

So you're going to have replica furniture, can't you?

بنابراین شما قرار است مبلمان ماکت داشته باشید، نمی توانید؟

That's it.

And as long as you.

خودشه.

و تا زمانی که تو

That's how you sell it. Yes.

اینطوری میفروشی آره.

Then this is a replica,

سپس این یک ماکت است،

something from 200 years ago.

چیزی مربوط به 200 سال پیش.

Well, what we normally use is, is it is an authorised.

خوب، چیزی که ما معمولاً استفاده می کنیم این است که آیا مجاز است.

So you've allowed that thing to be copied.

بنابراین شما اجازه داده اید که آن چیز کپی شود.

Yes. It is a replica of. Yes.

آره. ماکتی است از. آره.

And quite often you need to get permission.

و اغلب شما نیاز به دریافت مجوز دارید.

So if you make something that looks like another thing that a person has created,

بنابراین اگر چیزی بسازید که شبیه چیز دیگری باشد که یک شخص ایجاد کرده است،

you can say that it is a replica by Claudia.

می توانید بگویید که این یک کپی از کلودیا است.

Something is false chicken and sorry.

یه چیزی جوجه دروغه و متاسفم.

Yes. No.

آره. نه.

Belushi is a genuinely cooking chicken and charred a pie, whatever that is.

بلوشی مرغی است که واقعاً پخته می شود و پای آن را زغال می کند، هر چه که باشد.

That sounds nice. I'm sure it's delicious.

جالب به نظر می رسد. مطمئنم خوشمزه است

Also also knocked off. Yes.

همچنین ضربه زد. آره.

As you said, knocked off.

همونطور که خودت گفتی خراب شد

If something is knocked off, it means it has been copied illegally.

اگر چیزی حذف شد، به این معنی است که به طور غیرقانونی کپی شده است.

It is not something that's real or genuine.

این چیزی نیست که واقعی یا واقعی باشد. به

That looks like a knock off.

نظر می رسد یک ضربه زدن است.

You can say.

می توانی بگویی.

And finally, we have pirated.

و بالاخره دزدی دریایی کرده ایم.

If something has been pirated, it's been copied.

اگر چیزی دزدی شده باشد، کپی شده است.

I remember growing up in the eighties, we had video,

یادم می آید که در دهه هشتاد بزرگ شدیم، ویدیو،

videocassettes, video movies.

کاست ویدیویی، فیلم ویدیویی داشتیم.

You could watch a movie at home on your little video recorder or player,

شما می توانید یک فیلم را در خانه با دستگاه ضبط یا پخش کننده کوچک خود تماشا کنید،

and a lot of people would copy the films and sell them illegally, sometimes

و بسیاری از مردم فیلم ها را کپی کرده و آنها را به طور غیرقانونی می فروشند، گاهی اوقات

without any real copies existing.

بدون هیچ کپی واقعی.

I remember 1982 when everyone was watching it

من سال 1982 را به یاد می‌آورم که همه آن را

on their video recorders and you could buy a copy of it.

روی دستگاه‌های ضبط ویدیویی خود تماشا می‌کردند و می‌توانستید یک کپی از آن بخرید.

And we did.

و ما انجام دادیم.

We actually saw it

ما در واقع آن را

at home

در خانه دیدیم که

when it was in the cinema in the 1980s, but it was terrible quality.

در دهه 1980 در سینما بود، اما کیفیت وحشتناکی داشت.

You couldn't hear the sound and it was just a person holding

شما نمی توانستید صدا را بشنوید و فقط شخصی بود که

a camera in it in the theatre.

دوربینی را در آن در تئاتر در دست گرفته بود.

And sometimes you would see a person walk

و گاهی اوقات شخصی را می‌بینید که از

by or somebody would start coughing.

کنارش می‌گذرد یا کسی شروع به سرفه می‌کند.

Yeah.

So pirated is often used when you're describing

آره

بنابراین دزدی دریایی اغلب زمانی استفاده می‌شود که

music or films that has been ripped off

موسیقی یا فیلم‌هایی را توصیف می‌کنید که پاره شده

or knocked off or copied that's illegally

یا حذف شده‌اند یا کپی شده‌اند که به طور غیرقانونی

something pirated has been copied illegally,

چیزی غیرقانونی کپی شده است،

such as a movie or a piece of music, just to make it clear.

مانند یک فیلم یا یک قطعه موسیقی، فقط برای روشن شدن موضوع.

And we often talk about copyright as well.

و ما اغلب در مورد کپی رایت نیز صحبت می کنیم.

So copyright is an interesting word

بنابراین کپی رایت کلمه جالبی است

because it relates to a person's ability to copy

زیرا به توانایی شخص در کپی کردن

someone else's property or someone else's creation.

دارایی شخص دیگری یا خلقت شخص دیگری مربوط می شود.

So I think that's quite an interesting subject, especially nowadays

بنابراین فکر می‌کنم این موضوع کاملاً جالبی است، به‌ویژه امروزه

because everyone is talking about it.

چون همه در مورد آن صحبت می‌کنند.

What is real, What is fake?

چه چیزی واقعی است، چه چیزی جعلی است؟

Maybe we are not real, maybe we are just

شاید ما واقعی نیستیم، شاید فقط

something that a computer facsimiles.

چیزی هستیم که یک کامپیوتر آن را فکس می کند.

Maybe someone has created this on a computer.

شاید کسی این را در رایانه ایجاد کرده باشد.

Maybe we're not even real it all.

شاید ما حتی واقعی نباشیم.

Maybe there is no real Mr. Steve or Mr.

شاید هیچ آقای استیو یا آقای دانکن واقعی وجود نداشته باشد

Mr. Duncan.

.

Maybe we are just created here on a computer.

شاید ما فقط در اینجا در رایانه ایجاد شده ایم.

We don't exist.

ما وجود نداریم

You'll find out when we go to Paris.

وقتی به پاریس رفتیم متوجه خواهید شد.

But just a lot of and zeros.

اما فقط زیاد و صفر.

I think that is almost right, Mr.

من فکر می کنم تقریبا درست است، آقای

Duncan. I'm going to put the kettle on. I need to sit down my legs aching.

دانکن. من می روم کتری را بگذارم. باید بشینم پاهایم درد می کند.

I can tell you you're very. You're very.

میتونم بهت بگم تو خیلی تو خیلی

Yes. You're fidgeting to the achy Mr.

آره. داری به آقای دانکن دردناک سر میزنی

Duncan.

So I'm going to say goodbye now and to everybody out there who's watched today,

.

بنابراین من اکنون می خواهم خداحافظی کنم و با همه کسانی که امروز تماشا کردند،

I hope you've learnt something that we've enjoyed it and I look forward to seeing you again on Sunday.

امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید که ما از آن لذت برده باشیم و مشتاقانه منتظر دیدار دوباره شما در یکشنبه هستم.

Yes. Good.

آره. خوب

Keep that smile on your face and enjoy.

این لبخند را روی صورت خود نگه دارید و لذت ببرید.

Is that a fake smile? No, that's good.

آیا این یک لبخند ساختگی است؟ نه، این خوب است.

A fake smile that some people often say that, don't they?

یک لبخند ساختگی که برخی از مردم اغلب آن را می گویند، اینطور نیست؟

If you smile, somebody

اگر می خندی،

a fake smile is when you don't use your eyes.

لبخند مصنوعی زمانی است که از چشمانت استفاده نمی کنی.

You sort of just go, Hmm, There it is.

تو فقط برو، هوم، آنجاست.

As Mr.

به عنوان آقای

Stills, Fake smile is a fake smile.

استیلز، لبخند ساختگی یک لبخند ساختگی است.

So you your eyes are not saying what your mouth is doing.

بنابراین شما چشمانتان نمی گویند دهان شما چه کار می کند. داری

You're pretending to smile. A fake smile.

وانمود میکنی که لبخند میزنی یه لبخند ساختگی

Right.

درست.

On that note, as we say,

با توجه به آن، همانطور که ما می گوییم،

I say goodbye and see you on Sunday.

من خداحافظی می کنم و شما را یکشنبه می بینم.

See you later, Mr. Steve.

بعدا می بینمت، آقای استیو.

Mr. Steve is back on Sunday.

آقای استیو یکشنبه برگشته است.

We have a big one on Sunday.

یکشنبه یک مسابقه بزرگ داریم.

Of course.

It's 2 hours on Sunday, not just one hour

البته.

یکشنبه ۲ ساعت است، نه فقط یک ساعت

or one and a half hours, but 2 hours on Sunday.

یا یک ساعت و نیم، بلکه ۲ ساعت یکشنبه.

So we will be back with you.

پس با شما باز خواهیم گشت. مشتاقانه

Looking forward to seeing seeing you.

منتظر دیدار شما هستم.

And we will be with Mr.

و ما نیز با آقای استیو خواهیم بود

Steve as well.

.

We will see you on Sunday.

یکشنبه شما را خواهیم دید.

Thank you very much for watching today. It's been lovely.

از تماشای امروز شما بسیار سپاسگزارم . دوست داشتنی بوده

Very nice having you here.

خیلی خوشحالم که اینجا هستید

And We will see you on Sunday.

و یکشنبه شما را خواهیم دید.

Enjoy the rest of your Wednesday.

از بقیه چهارشنبه خود لذت ببرید.

Enjoy the rest of your week and I will see you soon.

از بقیه هفته خود لذت ببرید و به زودی شما را خواهم دید.

This is Mr.

این آقای

Duncan in England saying thanks for watching

دانکن در انگلیس است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم

and I hope you stay happy.

و امیدوارم خوشحال بمانید.

Keep that smile on your face as walk amongst the human race.

آن لبخند را به عنوان قدم زدن در میان نسل بشر بر لبان خود نگه دارید.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do...

بله، شما در حال حاضر ...

ta ta for now

تا تا تا