Learn how to express SPEED / TEMPORARY / PERMANENT in English with Mr Duncan

There are many ways in which something can happen.

راه های زیادی وجود دارد که می تواند اتفاقی بیفتد.

The way in which it occurs.

روشی که در آن رخ می دهد.

When it happens.

وقتی اتفاق می افتد.

How bad the effect of it is and how long it lasts.

تاثیر آن چقدر بد است و چقدر طول می کشد.

The length of time something goes on for. It might be for a short moment, or it might go on for a long time.

مدت زمانی که چیزی در جریان است. ممکن است برای یک لحظه کوتاه باشد، یا ممکن است برای مدت طولانی ادامه یابد.

The thing can be brief.

موضوع می تواند مختصر باشد.

It happens fast.

سریع اتفاق می افتد.

It comes and goes quickly.

سریع می آید و می رود.

A flash of lightning is brief.

رعد و برق کوتاه است.

It happens in the blink of an eye.

در یک چشم به هم زدن اتفاق می افتد.

Something passing by at high speed occurs briefly.

چیزی که با سرعت زیاد می گذرد به طور خلاصه رخ می دهد.

A bird might fly past your window, but you don't notice it because it is travelling fast.

ممکن است یک پرنده از کنار پنجره شما بگذرد، اما شما متوجه آن نمی شوید زیرا به سرعت در حال حرکت است.

That event is brief, quick, fleeting.

آن رویداد کوتاه، سریع و زودگذر است.

It happened in the blink of an eye.

در یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد.

Then we have the opposite.

سپس ما برعکس داریم.

Where something takes a long time to happen.

جایی که اتفاقی زمان زیادی می برد تا اتفاق بیفتد.

Something that is moving slowly will take a long time to pass by.

چیزی که به کندی حرکت می کند زمان زیادی طول می کشد تا از کنار آن عبور کند.

Something happening slowly is easy to see because there is plenty of time to notice it.

چیزی که به آرامی اتفاق می افتد به راحتی قابل مشاهده است زیرا زمان زیادی برای توجه به آن وجود دارد.

Of course, if something is happening very slowly, then we once again might be unable to see it.

البته، اگر چیزی بسیار کند اتفاق می افتد، ممکن است یک بار دیگر نتوانیم آن را ببینیم.

The leaves growing on a tree in spring appear slowly. Much too slow for us to notice.

برگ هایی که در بهار روی درخت می رویند به آرامی ظاهر می شوند. خیلی کندتر از آن است که ما متوجه آن شویم.

A person walking past your house will most likely be seen, because there is enough movement occurring for it to be noticed.

شخصی که از کنار خانه شما رد می شود به احتمال زیاد دیده می شود، زیرا حرکت کافی وجود دارد تا متوجه شود.

There is plenty of time for us to see that moment happening.

زمان زیادی برای دیدن آن لحظه وجود دارد.

We often describe the length of time something takes to occur as the ‘duration’.

ما اغلب مدت زمانی را که طول می کشد تا اتفاقی رخ دهد به عنوان "مدت" توصیف می کنیم.

The duration of something is how long it takes to happen.

مدت زمان چیزی است که چقدر طول می کشد تا اتفاق بیفتد.

The duration of an employee's contract, the duration of one's sleep.

مدت قرارداد یک کارمند، مدت زمان خواب یک نفر.

We can say that something has a duration.

می توانیم بگوییم چیزی مدت دارد.

The time it takes to occur from start to finish.

زمانی که از ابتدا تا انتها رخ می دهد.

We can express duration as time spent doing something.

ما می توانیم مدت زمان را به عنوان زمان صرف شده برای انجام کاری بیان کنیم.

My duration as your manager.

مدت من به عنوان مدیر شما

My duration as your English teacher.

مدت من به عنوان معلم انگلیسی شما.

We can also express the occurrence of something that has a short time limit, or something that has no limit whatsoever.

همچنین می توانیم وقوع چیزی را بیان کنیم که محدودیت زمانی کوتاهی دارد یا چیزی که هیچ محدودیتی ندارد.

An action or rule that will only be in place for a short time can be described as temporary.

یک عمل یا قانون که فقط برای مدت کوتاهی اجرا می شود را می توان موقتی توصیف کرد.

That thing will only exist for a short time.

آن چیز فقط برای مدت کوتاهی وجود خواهد داشت.

An agreed length of time for something to occur is done on a temporary basis.

مدت زمان توافق شده برای وقوع چیزی به صورت موقت انجام می شود.

It will only run for a certain period of time.

فقط برای مدت معینی اجرا خواهد شد.

Then we have the opposite action, where something has no end.

سپس عمل مخالف را داریم، جایی که چیزی پایان ندارد.

A rule might be in place forever.

یک قانون ممکن است برای همیشه برقرار باشد.

A type of action that never ends.

نوعی عمل که هرگز تمام نمی شود.

It is in place forever.

برای همیشه سر جایش است.

This is described as being permanent.

این به عنوان دائمی توصیف می شود.

A permanent thing has no end in sight.

یک چیز دائمی پایانی ندارد.

It will always be there.

همیشه آنجا خواهد بود.

It will be in place for the long-term.

برای درازمدت قابل اجرا خواهد بود.

We can also say that something is permanent as a fixture, which describes something that has been put in place for a long time.

همچنین می توانیم بگوییم که چیزی به عنوان ثابت است که چیزی را توصیف می کند که برای مدت طولانی در محل قرار داده شده است.

It is a permanent fixture.

یک وسیله ثابت است.

We can also describe something as being in place or fixed for the foreseeable future.

همچنین می‌توانیم چیزی را به‌عنوان موجود یا ثابت برای آینده قابل پیش‌بینی توصیف کنیم.

This phrase means that something will be held in place or enforced until a time when it is possible to change it.

این عبارت به این معنی است که چیزی تا زمانی که امکان تغییر آن وجود داشته باشد در جای خود باقی می ماند یا اجرا می شود.

A long-term change might be put in place for the foreseeable future.

ممکن است یک تغییر بلندمدت برای آینده قابل پیش بینی اعمال شود.

So to summarise, temporary is for a short period of time.

بنابراین به طور خلاصه، موقتی برای یک دوره زمانی کوتاه است.

Permanent is for a long period of time, or always.

دائمی برای مدت طولانی یا همیشه است.