LIVE ENGLISH LESSON - 25th March 2018 - 2pm UK time - What is an 'Old Wive's tale'?

I know what you're thinking you are thinking mr. Duncan you are here at the

میدونم به چی فکر میکنی آقای. دانکن شما در زمان اشتباه اینجا هستید

wrong time what has happened? there is nothing wrong

چه اتفاقی افتاده است؟

with my clock in fact the reason why the time is different is because early this

ساعت من ایرادی ندارد در واقع دلیل اینکه زمان متفاوت است این است که

morning we put the clocks forward by one hour and that's the reason why the time

امروز صبح زود ساعت ها را یک ساعت جلوتر می گذاریم و به همین دلیل است که

is different coming up today we'll be talking about old wives tales what is an

زمان متفاوت است امروز در مورد قصه های همسران مسن صحبت خواهیم کرد.

old wives tale I hear you ask also mr. Steve will be here at 3 o'clock with

داستان همسران پیر چیست می شنوم که شما هم از آقای بپرسید. استیو در ساعت 3 اینجا خواهد بود و با

lots of chat yes he is back from his travels and of course it wouldn't be

گپ های فراوان بله او از سفرهای خود برگشته است و البته

live English without you on the live chat after all it's a Sunday afternoon

بدون شما در چت زنده انگلیسی زنده

here in the UK it's just after 2 o'clock and this is live English

نخواهد بود. ساعت و این زنده انگلیسی

a doobie doobie doo doo doo bee doo doo doo oh my goodness what a beautiful day

we are having today I hope you are here I hope you have joined me at the right

time as I just mentioned everything has changed as far as the time is concerned

است. تغییر تا آنجا که مربوط به زمان

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today are you okay

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری

I hope so are you happy I really really hope so so here we go again it's Sunday

خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی من واقعاً امیدوارم پس باز هم بریم یکشنبه

Sunday again these weeks are really flying by they are flying by they are

یکشنبه است این هفته ها واقعاً در حال پرواز هستند

going by so fast so here we are coming towards the end of March and April is

آنها خیلی سریع می گذرند پس ما اینجا هستیم به پایان مارس و

just around the corner in fact a week from now it will be April the first and

آوریل نزدیک است، در واقع یک هفته دیگر، اول آوریل خواهد بود و

next Sunday is a special day for another reason do you know why next Sunday is a

یکشنبه آینده یک روز خاص است به دلیل دیگری آیا می دانید چرا یکشنبه آینده یک

special day do you know maybe you can tell me later lots of things going on

روز خاص است آیا می دانید شاید شما می توانم بعداً چیزهای زیادی را که امروز در جریان است به من بگویم،

today all first of all well of course we must take a look at the view because

اول از همه خوب، البته ما باید به منظره نگاهی بیندازیم، زیرا

today is a glorious day it is so beautiful I hope that we're the way you

امروز یک روز باشکوه است، بسیار زیبا است، امیدوارم که ما اینگونه باشیم که شما

are is nice but early this morning we put the clocks forward by one hour

هستید، خوب است، اما اوایل این صبح ساعت‌ها را یک ساعت جلوتر می‌گذاریم،

because officially it is the start of British summer time now I know this is

زیرا به طور رسمی زمان تابستان بریتانیا آغاز می‌شود، اکنون می‌دانم که این

going to get very confusing because we are still in spring so it is still

موضوع بسیار گیج‌کننده خواهد بود، زیرا ما هنوز در بهار هستیم، بنابراین هنوز

spring time but now the clocks have changed in preparation for summer

زمان بهار است، اما اکنون ساعت‌ها برای آماده‌سازی تغییر کرده‌اند. تابستان از راه می

arriving I know it's very confusing it's very confusing but it still spring so

رسد می دانم که خیلی گیج کننده است خیلی گیج کننده است، اما هنوز بهار است، بنابراین

let's have a look at the view this morning I woke up this morning to this

بیایید به منظره امروز صبح نگاهی بیندازیم. امروز صبح با این منظره از خواب بیدار شدم،

Oh

اوه

so there it is the actual view this morning that greeted me as I woke up

پس این منظره واقعی امروز صبح است که وقتی از خواب بیدار شدم به من خوش آمد گفت

there it was of course some people might say it's very strange to sleep in your

، البته ممکن است برخی بگویند خیلی عجیب است که در باغ خود بخوابم،

garden but there you go I'm a bit of a strange guy I sometimes so there is the

اما آنجا که می روی، من گاهی اوقات یک پسر عجیب هستم، بنابراین

view that greeted me as I woke up and there we are looking across to a place

وقتی از خواب بیدار شدم، منظره ای وجود دارد که به من خوشامد می گوید و آنجا ما به مکانی

called little Wenlock so in the distance the place you can see there is called

به نام ونلاک کوچولو در دوردست نگاه می کنیم. مکانی که می توانید آنجا ببینید

little Wenlock it's true apparently little Wenlock is supposed to be the

ونلوک کوچک نام دارد، درست است ظاهرا ونلاک کوچولو قرار است

highest village the highest village in england it is supposed to be the village

مرتفع ترین روستای بلندترین روستای انگلستان باشد، قرار است روستایی باشد

that has the the highest point or the highest altitude and there we are

که بالاترین نقطه یا بالاترین ارتفاع را دارد و ما در آنجا

looking out towards Shrewsbury ah this morning the view was quite amazing look

به بیرون نگاه می کنیم. به سمت شروزبری آه امروز صبح منظره بسیار شگفت انگیزی بود

at that almost complete blue sky so there it is today's view and to be

به آن آسمان آبی تقریباً کامل، بنابراین منظره امروزی وجود دارد و

honest with you there is pretty much the same view at the moment outside I'm

صادقانه بگویم تقریباً همان منظره در حال حاضر بیرون وجود دارد،

hoping that we will have a chance to go outside later if we have time because we

امیدوارم که ما فرصتی داشته باشیم. بیرون رفتن بعدا اگر وقت داشتیم چون

have a lot of things to do today of course we have you on the live chat

امروز کارهای زیادی برای انجام دادن داریم البته شما را در چت زنده

let's have a quick look at the live chat because I don't want to forget you and

داریم بیایید نگاهی گذرا به چت زنده بیندازیم چون نمیخواهم شما را فراموش کنم و به

there we go we have flung here hello Wong hello JC Jordi hello Martha Martha

آنجا رفتیم. اینجا سلام وونگ سلام جی سی جوردی سلام مارتا مارتا

is here hello Jamelia hello - Alan Alamgir Hossein it's amazing

اینجاست سلام جملیا سلام - آلن علمگیر حسین شگفت انگیز است

yes we had a lovely lovely morning here and to be honest the afternoon is

بله ما یک صبح دوست داشتنی دوست داشتنی را اینجا سپری کردیم و صادقانه بگویم بعدازظهر

looking quite good as well analytic brain mr. Duncan have you been going

بسیار خوب به نظر می رسد و همچنین آقای مغز تحلیلی هم خوب است . دانکن

hope you feel fit and healthy yes I'm ok thank you very much a very busy week of

رفتی امیدوارم احساس تندرستی و تندرستی داشته باشی بله من خوبم خیلی ممنون یک هفته بسیار پرمشغله

course I was here on Wednesday night as well with my late and

البته من چهارشنبه شب اینجا بودم و

even though we had a few technical problems the other night so I'm keeping

با وجود اینکه شب گذشته چند مشکل فنی داشتیم. من امروز

my fingers crossed today that we don't have any problems

انگشتانم را روی هم می‌گذارم که امروز هیچ مشکلی

today with the technical things you know what technology is like quite often

با موارد فنی نداریم، شما می‌دانید که فناوری چگونه است،

technology will go wrong normally when you need it most so the other night on

معمولاً وقتی بیشتر به آن نیاز دارید، فناوری معمولاً خراب می‌شود، بنابراین شب گذشته

Wednesday we did have some technical problems I'm hoping that I've sorted

چهارشنبه ما مقداری فنی داشتیم. مشکلات من امیدوارم که

them out so I went for a lovely walk yesterday and yes you can tell that

آنها را مرتب کرده باشم، بنابراین دیروز برای یک پیاده روی دوست داشتنی رفتم و بله، می توانید بگویید که

spring is on the way and summer is not far away following spring because look

بهار در راه است و تابستان بعد از بهار خیلی دور نیست، زیرا

look what I saw yesterday poking out of the ground you can see already that the

نگاه کنید که دیروز چه چیزی را دیدم که از آن بیرون زدم. از قبل می توانید ببینید

the wild garlic is coming up if ever there was a sign that spring is on the

که سیر وحشی در حال آمدن است، اگر نشانه ای وجود داشته باشد که بهار در

way and summer is not far off either it must be the sight of wild garlic

راه است و تابستان نیز دور نیست، باید دید سیر وحشی

beginning to come out of the ground there it is some lovely wild garlic that

از زمین بیرون می آید. مقداری سیر وحشی دوست داشتنی که

I spotted yesterday on my walk do you like garlic do you like eating garlic

من شما را دیدم دیروز در پیاده روی من سیر را دوست دارید آیا خوردن سیر

some people like it some people don't like it personally

را دوست دارید برخی از مردم آن را دوست دارند برخی شخصاً آن

I love the taste of garlic the more garlic the better last week I had a

را دوست ندارند من طعم سیر را دوست دارم هر چه سیر بیشتر باشد بهتر است هفته گذشته

pizza with mr. Steve and I put so much garlic on top of the pizza it was

با آقا پیتزا خوردم. من و استیو آن قدر سیر روی پیتزا گذاشتیم که

absolutely delicious do you like garlic I know a lot of people don't they find

کاملاً خوشمزه بود آیا سیر را دوست دارید می دانم که بسیاری از

the taste rather disgusting but I absolutely love it so spring is here

مردم طعم آن را منزجر کننده نمی دانند اما من کاملاً آن را دوست دارم بنابراین بهار فرا رسیده است

would you like to see some new lambs would you like to see some baby lambs

آیا می خواهید برخی از آنها را ببینید. بره های جدید دوست داری چند بره بچه ببینی

okay let's have a look right now oh look at that

خب بیایید همین الان نگاهی بیندازیم اوه نگاه کنید

isn't that beautiful a beautiful scene with the the use and many of the use at

این خیلی زیبا نیست یک صحنه زیبا با استفاده و بسیاری از موارد استفاده

the moment are giving birth to their baby lambs and their oh look there's one

در حال حاضر بچه بره هایشان را به دنیا می آورند و آنها اوه ببین یکی

of them now running away I think lambs are very shy so there you

از آنها در حال فرار است من فکر می کنم بره ها بسیار خجالتی هستند بنابراین می

can see the view beautiful view not far away from my house and you can see there

توانید منظره زیبایی را نه چندان دور از خانه من ببینید و می توانید ببینید که

are lots of newborn lambs because spring has definitely arrived there are lots of

تعداد زیادی بره تازه متولد شده وجود دارد زیرا قطعاً بهار رسیده است ، تعداد زیادی از آنها

little lambs and in the evening you can hear them all you can hear all of the

کم هستند. بره ها و در شب می توانید همه آنها را بشنوید. می توانید صدای همه

lambs bleating bleats a great word so the sound that the lamb makes is bleat

بره ها را بشنوید که نفخ می کنند یک کلمه عالی، بنابراین صدایی که بره ایجاد می کند، بیله می کند.

bleat I'm not sure if the use are very happy with me filming them they look a

bit nervous so there are some more little lambs can you see them aren't

کمی عصبی است، بنابراین تعدادی بره کوچک دیگر وجود دارد می بینید که

they absolutely lovely they're so cute so in the early hours of this morning

آنها کاملاً دوست داشتنی نیستند، آنها خیلی بامزه هستند، بنابراین در ساعات اولیه صبح امروز

British summer time arrived but of course it is still spring at the moment

ساعت تابستانی بریتانیا از راه رسید، اما البته در حال حاضر اینجا در انگلیس هنوز بهار است،

here in England so yes it is quite confusing at this time of the year

بنابراین بله، در این زمان کاملاً گیج کننده است. سال

because some people say that summer has started because we've put the clocks

به این دلیل است که برخی می گویند تابستان شروع شده است زیرا ما ساعت ها

forward for British summer time and other people say that it sells still

را برای زمان تابستان بریتانیا جلوتر گذاشته ایم و دیگران می گویند که هنوز بهار می فروشد

spring so as far as I'm concerned it's still spring so springtime is definitely

بنابراین تا آنجا که من نگرانم هنوز بهار است بنابراین بهار قطعاً

here now and as if you needed reminding look at that some beautiful little

اکنون اینجاست اگر نیاز به یادآوری داشتید به چند

newborn lambs oh my goodness I don't know about you but I always get

بره تازه متولد شده زیبا نگاه کنید وای خدای من در مورد شما نمی دانم اما من همیشه

very very happy I always become very happy I have a big smile on my face

بسیار خوشحال می شوم همیشه بسیار خوشحال می شوم هر زمان که بره ها را می بینم لبخند بزرگی بر لب دارم.

whenever I see lambs the only problem with lambs is they also

بره ها هم

taste very delicious as well that's the only problem and there they are posing

طعم بسیار خوشمزه ای دارند و این تنها مشکل است و آنجا

for me posing for a photograph lots of lovely newborn lambs I hope you enjoyed

برای من ژست می گیرند و برای عکس گرفتن از بسیاری از بره های تازه متولد شده دوست داشتنی ژست می گیرند، امیدوارم از

those images so spring is definitely here now would you like to hear some of

این تصاویر لذت برده باشید، بنابراین قطعاً بهار اکنون فرا رسیده است، آیا دوست دارید بخشی از بهار را بشنوید.

the spring sounds I have a microphone at the moment in my garden so listen

س من در حال حاضر در باغم یک میکروفون دارم، پس با

carefully you will be able to hear some of the spring sounds can you hear them

دقت گوش کنید، می توانید برخی از صداهای بهاری را بشنوید.

can hear the spring sounds birds singing in the distance it's a beautiful spring

day even though it feels a lot like summer I must be honest

مثل تابستان، باید صادق

so I hoping later I'm hoping that we can go outside for about 20 minutes towards

باشم، بنابراین امیدوارم بعداً بتوانیم تا پایان پخش زنده امروزی که داریم، حدود 20 دقیقه بیرون

the end of today's live stream we have mr. Steve here yes mr. Steve will be

برویم. استیو اینجا بله آقای استیو

here after 3 o'clock

بعد از ساعت 3 اینجا خواهد بود.

Dibby Dibby Dibby Dibby Dibby doop yes it is Sunday afternoon and this is live

English live from the UK or more specifically from England or even more

specifically from my little studio on the side of Wenlock edge hello to you

and I hope you've had a really good week next Sunday is a special day do you know

من و شما امیدوارم هفته خوبی را پشت سر گذاشته باشید یکشنبه آینده یک روز خاص است آیا می دانید

why why is next Sunday special can you tell me why it is so I have a feeling

چرا یکشنبه آینده ویژه است می توانید به من بگویید چرا اینطور است بنابراین من احساس

that there are some people who haven't joined me yet because they are getting

می کنم برخی از افراد هستند که به من نپیوسته اند با این حال، چون

confused with the time change now normally we follow this which is GMT

اکنون با تغییر ساعت اشتباه گرفته می‌شوند، به‌طور معمول از این پیروی می‌کنیم که به وقت گرینویچ GMT است،

Greenwich Mean Time but now we are following b st b st which is British

اما اکنون b st b st را دنبال می‌کنیم که زمان تابستان بریتانیا است،

summer time so there you can see on the screen BST is now the time zone that we

بنابراین می‌توانید روی صفحه ببینید BST اکنون منطقه زمانی است که

are in because we have put the clocks forward by one hour so that means my

ما وارد شده‌ایم چون ساعت‌ها را یک ساعت جلو انداخته‌ایم، به این معنی که

live stream for some people will be actually appearing at a different time

پخش زنده من برای برخی افراد واقعاً در زمان دیگری نمایش داده می‌شود،

even though here in the UK the time is exactly the same because we've put the

حتی اگر اینجا در بریتانیا ساعت دقیقاً یکسان است، زیرا ما

clocks forward by one hour so BST means British summer time and for the rest of

ساعت‌ها را جلو انداخته‌ایم. با یک ساعت بنابراین BST به معنای سو بریتانیا است زمان تابستان و برای

the year we follow G M T which means Greenwich Mean Time which is the area in

بقیه سال ما از G M T پیروی می کنیم که به معنای میانگین وقت گرینویچ است که منطقه ای در

London where the time zone begins around the whole world mmm it's true so next

لندن است که منطقه زمانی در سراسر جهان از آنجا شروع می شود.

Sunday is a special day but why I will be revealing the answer a little bit

کمی

later on lots of people on the live chat I don't want to ignore the live chatters

بعد در بسیاری از افراد در چت زنده من نمی خواهم چت های زنده را نادیده بگیرم

or else I will get into trouble I hope the spring will come to Russia in

وگرنه دچار مشکل می شوم امیدوارم

three or four weeks me too yes I hope you have some lovely spring weather in

سه یا چهار هفته دیگر بهار به روسیه بیاید من نیز بله امیدوارم شما کمی داشته باشید. آب و هوای زیبای بهاری در

Russia very soon Anna Maria says very entertaining oh

روسیه خیلی زود آنا ماریا می‌گوید بسیار سرگرم‌کننده، اوه،

thank you very much do you mean my live stream oh thank you Tobiah

خیلی ممنون، منظور شما از پخش زنده من است، اوه متشکرم، توبیا

says oh hello it's a good idea in Egypt it should also be done in Germany oh I

می‌گوید آه سلام، این ایده خوبی است در مصر نیز باید در آلمان انجام شود، اوه

see yes because some people put their clocks forward and some people don't

می‌دانم بله، زیرا برخی افراد ساعت هایشان را جلو بیاورند و بعضی ها این

they don't do it Pedro is here hi Pedro I also - Garcia

کار را نمی کنند پدرو اینجاست سلام پدرو من هم - گارسیا

we still have snow here says Garcia oh my goodness well we had snow a few days

ما هنوز اینجا برف داریم می گوید گارسیا اوه خدای من خوب ما چند روز پیش برف داشتیم

ago in fact this time last week we had snow but today the weather is absolutely

در واقع این زمان هفته گذشته ما برف بود اما امروز هوا کاملاً

gorgeous it is a beautiful day would you like to hear the sound from outside here

عالی است یک روز زیبا دوست داری صدا را از بیرون بشنوی

it is again can you hear the birds singing it's springtime Spring has

اینجا دوباره می توانی صدای آواز پرندگان را بشنوی بهار رسیده است

arrived yes it feels very very good I must admit I always feel very excited

بله احساس بسیار خوبی است باید اعتراف کنم که وقتی بهار می آید همیشه خیلی هیجان زده می شوم

when spring comes ts says Mr Duncan how is the feeling when you spend your life

ts می گوید آقای دانکن چطور است احساسی که وقتی عمرت را

in one second but the clock said that it is one hour I'm not sure about that I'm

در یک ثانیه سپری می کنی اما ساعت می گوید که یک ساعت است،

not sure what that actually means I'm not sure what you mean by that ts guy

مطمئن نیستم که واقعاً معنی آن چیست، مطمئن نیستم منظورت از آن پسر ts پسر

agender says hello from India oh hello to India I like saying hello to

سلام می گوید از هند سلام به هند من دوست دارم به

India because I don't normally get the chance to do it so a big hello to

هند سلام کنم زیرا معمولاً فرصت انجام این کار را ندارم، بنابراین یک سلام بزرگ به

everyone watching in India at the moment so spring has arrived would you like to

همه کسانی که در حال حاضر در هند تماشا می کنند، بنابراین بهار فرا رسیده است، آیا می خواهید

see some more spring views okay just for you here are some more lovely

مناظر بهاری دیگر را ببینید. فقط برای شما در اینجا چند

picturesque scenes of the spring weather

صحنه زیباتر از آب و هوای بهاری وجود دارد،

hmm yes the view in my garden it's a beautiful spring-like day even

بله، منظره باغ من، روز زیبای بهاری است، حتی

though the clocks did change this morning for those who are getting a bit

اگر ساعتها امروز صبح تغییر کردند، برای کسانی که کمی

confused I will mention this a few times because I think it's very important to

گیج می شوند، من به چند مورد اشاره می کنم. بارها چون فکر می‌کنم خیلی بد است لازم به

mention that the clocks did go forward by one hour and that is the reason why

ذکر است که ساعت‌ها یک ساعت جلوتر می‌رفتند و به همین دلیل است که

my appearance seems to be at a different time even though here in the UK it is

ظاهر من در زمان متفاوتی به نظر می‌رسد، اگرچه اینجا در

the same time mica owed hello Miko watching at the moment in Japan hi yes

بریتانیا همان زمانی است که میکا مدیون سلام میکو است که در حال تماشای ژاپن است سلام بله.

you are right there is some cherry blossom in the garden it is starting to

شما درست می گویید مقداری شکوفه گیلاس در باغ وجود دارد که

come out among amenorrhea says hi from Hungary Hungary hello to Hungary talking

در میان آمنوره شروع به بیرون آمدن کرده است.

of Hungary I'm feeling very hungry at the moment because I haven't had any

breakfast I was rushing around this morning doing all sorts of things and I

حوالی امروز صبح دارم انواع و اقسام کارها را انجام می دهم و

forgot I actually forgot to eat my breakfast so I've had no breakfast I've

فراموش کرده ام که در واقع فراموش کردم صبحانه ام را بخورم پس صبحانه نخوردم

had nothing to eat today Pedro says do you drink alcoholic drinks do you mean

امروز چیزی برای خوردن نداشتم پدرو می گوید آیا شما مشروبات الکلی می خورید یعنی

me do I drink alcoholic drinks very very occasionally normally for special

من خیلی الکل می خورم؟ خیلی گهگاهی به طور معمول برای

occasions maybe if I go to a party or perhaps if I go to a wedding yes

موقعیت های خاص شاید اگر به مهمانی بروم یا شاید اگر به عروسی بروم بله

weddings do you like weddings do you like going to weddings because I am

عروسی را دوست دارید آیا عروسی رفتن را دوست دارید زیرا

going to a wedding very soon myself and also mr. Steve we are going to someone's

من خیلی زود به عروسی می روم و همچنین آقای. استیو ما به عروسی کسی می رویم

wedding a lovely friend of ours called Emma is getting married would you like

یکی از دوستان دوست داشتنی ما به نام اما در حال ازدواج است آیا

to see a video lesson that I made 11 years ago I'm not joking we are about to

می خواهید یک درس ویدیویی را ببینید که 11 سال پیش ساخته ام شوخی نمی کنم ما قرار است

have a look at one of my first ever video lessons that I made after

به یکی از اولین ویدیوهای من نگاهی بیندازیم. دروسی که بعد از

returning to the UK and Here I am visiting some of my friends and also

بازگشت به انگلستان انجام دادم و در اینجا من با برخی از دوستانم ملاقات می کنم و همچنین

attending a wedding with mr. Steve and see if you can spot just how young we

در یک عروسی با آقای. استیو و ببینید آیا می توانید متوجه شوید که

look just how young we looked 11 years ago

ما چقدر جوان به نظر می رسیم یازده سال پیش چقدر جوان به نظر می رسیدیم

hi everybody this is mr. Duncan in England today I'm at a friend's wedding

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز من در عروسی دوستی هستم

whose wedding is it today this is the raising of relations your cousin yes

که امروز عروسی اوست این افزایش روابط است پسر عموی شما بله

what's her name Emma Emma oh I see yeah and James and James Emma and James very

اسمش چیست اما اما اوه می بینم بله و جیمز و جیمز اما و جیمز خیلی

nice

خوب است

a traditional English wedding normally consists of three parts you have the

یک عروسی سنتی انگلیسی معمولاً شامل در سه قسمت شما مراسم

church service when the bride and groom are blessed then you have a special

کلیسا را ​​دارید، زمانی که عروس و داماد برکت داده می شوند، سپس یک پذیرایی ویژه دارید

reception where all the friends and relations meet together and have a meal

که در آن همه دوستان و نزدیکان با هم جمع می شوند و یک وعده غذایی می خورند

and quite often also in the evening you'll have a large evening dinner and

و اغلب نیز در عصر یک شام بزرگ و

maybe a disco with people dancing and needless to say drinking lots of beer

شاید دیسکو با مردمی که در حال رقصیدن هستند و نیازی به گفتن نیست نوشیدن مقدار زیادی آبجو

we've now arrived at the wedding reception so let's go inside

ما اکنون به جشن عروسی رسیدیم، پس بیایید برویم داخل،

so here we are at the reception and as a starter we have voila look at last

بنابراین ما در پذیرایی هستیم و به عنوان شروع، نگاهی به آخرین

salmon mousse one of the main differences between having a meal here

موس سالمون داریم که یکی از تفاوت های اصلی بین با صرف یک وعده غذایی در اینجا

in England and having one in China is they bring the courses separately

در انگلیس و خوردن یک وعده در چین دوره ها را جداگانه

whereas in China they bring all of courses at the same time compile them in

می آورند در حالی که در چین همه دوره ها را به طور همزمان

the middle of the table but here each course is served one by one okay I'm

در وسط جدول جمع می کنند اما در اینجا هر دوره ارائه می شود. نه یکی باشه

getting very excited now because the main course is coming mmm

الان خیلی هیجان زده میشم چون غذای اصلی داره

that's a nice wave Cheers okay the main course has arrived and

میاد.مممم که موج خوبیه به سلامتی غذای اصلی رسید

look we have gravy as well look at that lovely mixed vegetables lamb

potatoes and a lovely beautiful silver gravy boat this kind of dessert is

قایق این نوع

called profiterole it's a soft pastry with fresh cream inside believe you me

دسر اسمش پروفیترول است یک شیرینی نرم با خامه تازه داخلش باور کنید

it tastes delicious

طعمش خوشمزه است

lovely first Lisa Frank thank you for the very kind words it meant a lot

دوست داشتنی اول لیزا فرانک ممنون از کلمات بسیار محبت آمیز شما معنی زیادی داشت

I'm surprised McClain meant a lot I would like to thank you for the great

تعجب کردم که مک کلین خیلی معنی داشت می خواهم از شما تشکر کنم تو برای شروع عالی ای

start you'd given Emma in life since I feel it's met Emma's family I have been

که به اما در زندگی دادی، از زمانی که احساس می کنم با خانواده اما آشنا شدم، از

made to feel very welcome sharing many of the family values I was taught

به اشتراک گذاشتن بسیاری از ارزش های خانوادگی که در دوران رشد به من آموخته

growing up and today of course I haven't just gained a wife but also a second

بودم بسیار خوش آمدید و البته امروز من فقط همسری پیدا نکردم. و همچنین یک خانواده دوم،

family I want you to know how much the support and guidance that you have

من می خواهم شما بدانید که حمایت و راهنمایی که در

offered to Emma me over the years has meant especially in last 18 months

طول سال ها به اما من ارائه کرده اید، به خصوص در 18 ماه گذشته چقدر اهمیت داشته است،

because without your health we would not be here today

زیرا بدون سلامتی شما ما امروز اینجا نبودیم،

they are the happy couple well the party has come to an end it's time to say

آنها زوج خوشبختی هستند. پ آرتی به پایان رسیده است وقت آن است که

goodbye from me mr. Duncan here in England

از من خداحافظی کنی آقای. دانکن اینجا در

it's a Sunday afternoon I don't know what time it is where you are because

انگلیس بعدازظهر یکشنبه است، نمی‌دانم ساعت کجاست،

the clocks have changed in the early hours of this morning we put the clocks

زیرا ساعت‌ها در ساعات اولیه صبح تغییر کرده‌اند، ما ساعت‌ها

forward by one hour so just in case you are wondering why I am on at a different

را یک ساعت جلوتر می‌آوریم، بنابراین اگر می‌پرسید چرا من هستم. در

time I'm not it is this the right time here but maybe not where you are so you

زمان دیگری من نیستم، این زمان مناسب اینجاست، اما شاید جایی نیست که شما هستید، بنابراین

might have to adjust your time for joining me next week okay okay and of

ممکن است مجبور شوید زمان خود را برای پیوستن به من در هفته آینده تنظیم کنید، بسیار خوب و

course you can catch the livestream later on as well when it is repeated on

البته می توانید پخش زنده را بعداً نیز هنگامی که

YouTube hopefully with some subtitles as well lots of people are saying hello the

امیدوارم در یوتیوب با چند زیرنویس تکرار شود و همچنین بسیاری از مردم می‌گویند سلام،

live chat is bursting at the edges you and mr. Steve looked very young in the

چت زنده در لبه‌های شما و آقای می‌شکند. استیو در ویدیو بسیار جوان به نظر می رسید

video thank you very much for that we we certainly felt young some people are

از شما بسیار متشکرم که مطمئناً احساس کردیم که برخی افراد جوان هستند

saying mr. Duncan you look younger now than you did 11 years ago how is that

که می گویند آقای. دانکن تو الان نسبت به 11 سال پیش جوان تر به نظر می آیی چطور

possible I don't know maybe I'm getting younger maybe I'm like Benjamin Button

ممکن است من نمی دانم شاید دارم جوان تر می شوم شاید مثل بنجامین باتن

maybe I'm getting younger and I will end up as a baby again I don't know

هستم شاید دارم جوان تر می شوم و دوباره به عنوان یک بچه به دنیا می آیم. نمی دانم

Garcia is here I am one hour ahead of you oh okay then go see oh well done

گارسیا اینجاست من یک ساعت جلوتر از تو هستم اوه خوب پس برو ببین اوه

resolver is here did they have children yes Emma and James now have I think they

آفرین حلال اینجاست آیا آنها بچه دارند بله اما و جیمز اکنون دارند فکر می کنم

have two children I think they have a boy and a girl so yes they have two kids

آنها دو فرزند دارند فکر می کنم آنها یک پسر و یک دختر دارند. بله، آنها

now after 11 years of marriage and they are still together and still very happy

اکنون پس از 11 سال ازدواج دو فرزند دارند و هنوز با هم هستند و هنوز هم بسیار خوشحال هستند،

in fact when I first posted the video on to my youtube channel they said oh my

در واقع وقتی برای اولین بار ویدیو را در کانال یوتیوب خود ارسال کردم، گفتند وای خدای من،

goodness all of my friends have been watching the video that you made at our

همه دوستان من ویدیویی را که شما ساخته اید تماشا کردند. در

wedding so thank you to Emma and James for giving me permission to show the

عروسی ما از اما و جیمز تشکر می کنم که به من اجازه دادند

video on my youtube channel and yes they have I think they have two children now

ویدیو را در کانال یوتیوب من نشان دهم و بله آنها دارند، فکر می کنم اکنون دو فرزند دارند

and they are still happily married after 11 years Wow so a very

و آنها هنوز بعد از 11 سال با خوشحالی ازدواج کرده اند وای نمونه بسیار

good example of how a marriage can last I love this lesson says Jamelia really

خوبی از چگونگی یک ازدواج می تواند طول بکشد من این درس را دوست دارم می گوید جملیا واقعاً

thank you very much Jamelia that's very kind of you sniper DZ or sniper DZ says

متشکرم v جمیلیا که خیلی مهربان است شما تک تیرانداز DZ یا تک تیرانداز DZ می گوید

how is the lifestyle in England could you tell me the lifestyle if you wanted

سبک زندگی در انگلیس چگونه است، می توانید سبک زندگی را به من بگویید اگر می

me to give you a very brief summary of lifestyle in England or in the UK I

خواهید خلاصه ای بسیار کوتاه از سبک زندگی در انگلیس یا انگلیس به شما ارائه دهم

would say that we are probably reasonably comfortable with our lives

، من می گویم که ما احتمالاً به طور منطقی با زندگی ما راحت

there are some people who do struggle to survive they have to struggle they have

هستند، برخی از افراد هستند که برای زنده ماندن تلاش می کنند، آنها باید تلاش کنند،

to have maybe two or three jobs to make ends meet if you make ends meet it means

آنها باید شاید دو یا سه شغل داشته باشند تا زندگی خود را تامین کنند، به این معنی است

you have to find enough money to survive you just about manage to make ends meet

که شما باید پول کافی برای زنده ماندن خود پیدا کنید. در مورد اینکه بتوانیم زندگی خود را تامین کنیم،

so there is poverty in this country but not much not much poverty and of course

بنابراین در این کشور فقر وجود دارد، اما فقر زیاد نیست، و

there are social problems just like any other country so and of course we do

البته مشکلات اجتماعی مانند هر کشور دیگری وجود دارد، بنابراین و البته

have a class system here as well we have working class of which I I would place

ما در اینجا یک سیستم طبقاتی داریم، همچنین طبقه کارگر داریم که از آن جمله است. من

myself in that group I am working class I have to work to survive just like many

خودم را در آن گروه قرار می دهم، من یک طبقه کارگر هستم، باید برای زنده ماندن کار کنم، درست مانند بسیاری از

people do but I would say that life in England is quite comfortable quite

مردم، اما می توانم بگویم که زندگی در انگلیس کاملا

comfortable not too bad we we still have complaints to make we still moan in fact

راحت است، نه خیلی بد، ما هنوز هم شکایت داریم که باعث می شود هنوز ناله کنیم. در واقع

that is one thing that English people do very well and that is moan we do like to

این چیزی است که انگلیسی‌ها خیلی خوب انجام می‌دهند و آن ناله است که ما دوست

have a little bit of a moan sometimes even though life in this country is

داریم گاهی اوقات کمی ناله کنیم، حتی اگر زندگی در این کشور

quite good so there I hope that answers your question live chat is very busy

بسیار خوب است، بنابراین امیدوارم که پاسخ سؤال شما چت زنده بسیار شلوغ باشد.

fionna hello Fionna congratulations on your lovely spring day thank you very

فیونا سلام فیونا روز زیبای بهاریت رو تبریک میگم خیلی

much that's very kind of you why don't you get married says Fung

ممنون که خیلی لطف کردی چرا ازدواج نمیکنی میگه فانگ

Thank You Fung why don't I get married well what what

ممنون فانگ چرا خوب ازدواج نمیکنم چی

makes you think that I'm not going to get married why do you think that I'm

باعث میشه فکر کنی که من نمیخوام ازدواج کن چرا فکر میکنی

not planning to get married I might be for all you know I might be getting

من قصد ازدواج ندارم شاید برای همه میدونی شاید

married this year or maybe next year who knows how is the weather in England

امسال یا شاید سال دیگه کی میدونه هوا انگلیس

Jakub the weather is gorgeous today oh my goodness would you like to have

چطوره جاکوب هوا امروز عالیه خدای من آیا می‌خواهید دوباره به

another look at the view this morning the view this morning was quite amazing

منظره امروز صبح نگاه کنید، منظره امروز صبح کاملاً شگفت‌انگیز بود،

so yes the weather at the moment is gorgeous and there it is again a brief

بنابراین بله، هوا در حال حاضر فوق‌العاده است و دوباره یک

view from the window and that is an actual view taken this morning

منظره کوتاه از پنجره وجود دارد و این منظره واقعی است که امروز صبح گرفته شده است.

so there it is the view at the back of the house as well the Sun was just

این منظره پشت سر است و همچنین خورشید تازه

coming over the top of the trees it was a beautiful morning and there you can

از بالای درختان می آمد، صبح زیبایی بود و در آنجا می توانید

see some more views and this is looking towards a place called little Wenlock I

منظره های بیشتری ببینید و این به سمت مکانی به نام ونلاک کوچک است که من

live in much Wenlock and in the distance you can see little Wenlock so there it

در ونلاک بسیار زندگی می کنم و در دوردست می توانید ببینید ونلاک کوچولو، پس

is there is the view this morning for those who are interested the weather

آنجاست، منظره امروز صبح برای کسانی که علاقه مند هستند وجود دارد، حال و هوای

today feels very much like spring and of course as I mentioned already I'm going

امروز بسیار شبیه بهار است و البته همانطور که قبلاً اشاره کردم،

to mention this a few times today the time has changed here in the UK we have

امروز چند بار به این موضوع اشاره خواهم کرد که زمان اینجا در اینجا تغییر کرده است. انگلستان ما

gone forward one hour so for some people it might appear that I am here at the

یک ساعت به جلو رفته ایم، بنابراین برای برخی افراد ممکن است به نظر برسد که من در

wrong time but I am here at the right time because as you can see the time is

زمان اشتباه اینجا هستم، اما در زمان مناسب اینجا هستم زیرا همانطور که می بینید زمان

coming up to 25 minutes to 3:00 here in the UK and mr. Steve will be here at 3

در اینجا در اینجا به 25 دقیقه به 3:00 می رسد. انگلستان و آقای استیو ساعت 3 اینجا خواهد بود که

o'clock lots of things to catch up with from mr. Steve because he wasn't here on

خیلی چیزها را از آقای. استیو چون

Wednesday I don't know where he was he disappeared he vanished so we'll find

چهارشنبه اینجا نبود، نمی‌دانم کجا بود، ناپدید شد، بنابراین ما

out all about that later on on Friday I went to the dentist

همه چیز را بعداً در روز جمعه خواهیم فهمید که من به دندانپزشک رفتم،

as some of you might know I don't like going to the dentist not one bit

زیرا ممکن است برخی از شما بدانید که دوست ندارم رفتن به دندانپزشک حتی یک ذره

I don't like going to the dentist and there are various reasons for that I

من دوست ندارم به دندانپزشک بروم و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد

will let you know why I don't like the dentist in the moment but something very

، به شما می گویم که چرا در حال حاضر از دندانپزشک خوشم نمی آید اما

strange happened on Friday whilst at the dentist now the lady who was doing my

روز جمعه در حین دندانپزشکی اتفاق بسیار عجیبی افتاد. حالا خانمی که

teeth she was checking my teeth to make sure that they are okay and first of all

دندان های من را می زد داشت دندان هایم را چک می کرد تا مطمئن شود که سالم هستند و اول از همه از

she was very pleased with my teeth she said Duncan your teeth are really

دندان های من خیلی راضی بود گفت دانکن واقعاً دندان های

really good you have kept them in very good condition but one of the strange

تو خوب هستند شما آنها را در شرایط بسیار خوبی نگه داشته اید اما یکی از اتفاقات عجیبی

things that happened on Friday at the dentist she actually got me to help her

که در روز جمعه در دندانپزشک رخ داد، او در واقع از من خواست تا به او کمک کنم

while she was treating me so I I had to hold the thing that sucks the water out

در حالی که او مرا معالجه می کرد، بنابراین مجبور شدم چیزی را که آب

of your mouth you know the thing it's like a suction tube it in your mouth so

را از دهان شما می مکد، نگه دارم.

she asked me to hold it because her assistant wasn't there so because her

او از من خواست که آن را نگه دارم زیرا دستیارش آنجا نبود بنابراین چون

assistant wasn't there that day I had to help her with the procedure so I was

دستیارش آن روز آنجا نبود، مجبور شدم در انجام این عمل به او کمک کنم، بنابراین

holding that the little tube that goes into your mouth while she was working on

لوله کوچکی را که در دهان شما می رود در حالی که او روی دندان های من کار می کرد، نگه

my teeth it was a very strange moment I was actually hoping that she would

داشتم، لحظه بسیار عجیبی بود، در واقع امیدوار بودم که او

reduce the bill a little bit so I wouldn't have to pay so much because I

کمی صورتحساب را کاهش می دادم تا مجبور نباشم اینقدر پول بپردازم چون

gave her I gave her some help but no no the bill was exactly the same as it

به او کمک کردم به او کمک کردم اما نه نه قبض دقیقاً مثل

always was dear ma yes it sucks all of the water out of your mouth it's it's a

همیشه بود عزیزم بله تمام آب را می خورد دهان

horrible sound so I don't like the dentist but why why don't I like the

تو صدای وحشتناکی است پس من از دندانپزشکی خوشم نمی آید اما چرا

dentist well here is the reason why

دندانپزشکی را خوب دوست ندارم دلیل این است که

growing up is not the most pleasant of events it is often filled with scary

بزرگ شدن خوشایندترین اتفاق نیست اغلب مملو از

moments and unpleasant experiences of all the upsetting and traumatic moments

لحظات ترسناک و تجربه های ناخوشایند است. از بین تمام لحظات ناراحت کننده و آسیب زا

from my childhood one in particular still lingers strongly with me I would

از دوران کودکی من، یکی به خصوص هنوز به شدت در من باقی مانده است، من در

have been about eight years old at the time and I had to go to the dentist for

آن زمان حدوداً هشت ساله بودم و مجبور بودم برای کشیدن چندین بار به دندانپزشک مراجعه

a multiple extraction this procedure involves the removal of many teeth at

کنم، این روش شامل برداشتن بسیاری از دندان ها در

the same time in my case it was ten yes I had 10 teeth taken out whom one go

در مورد من همان زمان بود 10 بله من 10 دندان درآوردم که یک بار

this is normally done whilst the patient is under anaesthetic in those days they

این کار به طور معمول انجام می شود در حالی که بیمار تحت بیهوشی است در آن روزها

often used nitrous oxide to put you to sleep many of you will know this

اغلب از اکسید نیتروژن برای خواباندن شما استفاده می کردند بسیاری از شما این

particular substance as laughing gas so try to imagine the scene an

ماده خاص را به عنوان گاز خنده می شناسید، بنابراین سعی کنید تصور کنید که صحنه یک

eight-year-old boy under anaesthetic having ten of his teeth removed if that

پسر هشت ساله تحت بیهوشی که ده تا از دندان هایش را درآورده بودند، اگر این

wasn't bad enough after the procedure ended I was not

به اندازه کافی بد نبود پس از پایان عمل، من به

fully revived I had not come round from the anesthetic which meant that my

طور کامل احیا نشده بودم.

parents had to carry me unconscious through the dentist's waiting room and

از اتاق انتظار دندانپزشک و

out to a waiting car my only real memories of this event include the

بیرون رفتن به سمت ماشین منتظر تنها خاطرات واقعی من از این رویداد

moments just before the laughing gas was giving to me via a large rubber mask

لحظاتی است که گاز خنده از طریق ماسک لاستیکی بزرگی

which was placed over my face in the dentist's chair and much later as I came

که روی صورتم روی صندلی دندانپزشکی گذاشته شده بود به من می‌داد و خیلی بعد از آن

round from the anaesthetic itself at home even to this day I can still recall

از خود داروی بیهوشی در خانه بیرون آمد، حتی تا به امروز هنوز می

the foul taste of stale blood in my mouth not to mention the strange

توانم طعم بد خون کهنه را در دهانم به یاد بیاورم، نه اینکه به احساس عجیب

sensation of having 10 of my teeth suddenly vanish

ناپدید شدن ناگهانی 10 دندانم اشاره

this horrific experience put me off going to the dentist for many years

کنم این تجربه وحشتناک سالها رفتن به دندانپزشکی

needless to say these days a trip to the dentist is not as traumatic as it was in

نیازی به گفتن نیست که این روزها سفر به دندانپزشک به اندازه

my childhood modern dental surgeries are more welcoming and the procedures are

دوران کودکی من آسیب

over much quicker of course even now going to the dentist

زاست.

still has its unpleasant moments the worst part of it for me

هنوز هم لحظات ناخوشایندی دارد که بدترین قسمت آن برای من

must be the scrape or scale this is where the dentist removes the hard

باید خراش یا پوسته پوسته شدن باشد، جایی که دندانپزشک پلاک سختی را

plaque that is built up at the base of the teeth with a sharp tool this

که در پایه دندان‌ها ایجاد می‌شود با یک ابزار تیز برمی‌دارد، این

particular scaling procedure can be very painful indeed it all depends on how

روش جرم‌گیری خاص می‌تواند واقعاً بسیار دردناک باشد. همه چیز به این بستگی دارد که چقدر

badly affected the teeth are so the more you look after your teeth the shorter

دندان ها آسیب دیده اند، بنابراین هر چه بیشتر مراقب دندان های خود

the scaling procedure will be these days people are becoming more used to taking

باشید، این روزها عمل جرم گیری کوتاه تر می شود، این روزها مردم به

care of their teeth on a daily basis so much in fact that nowadays doing your

مراقبت روزانه از دندان های خود عادت کرده اند، در حقیقت امروزه این کار را انجام می دهند.

own dentistry is becoming commonplace there are lots of wonderful gizmos and

دندانپزشکی شخصی در حال تبدیل شدن به امری عادی است، در حال حاضر ابزارها و ابزارهای شگفت انگیز زیادی

tools available now for cleaning your teeth thoroughly at home things that

برای تمیز کردن دندان های شما در خانه وجود دارد.

poke things that scrape things that squirt and things that buzz and Hum Do

Hum Do

It Yourself dentistry is becoming the norm with home dentistry kits now

It Yourself دندانپزشکی با کیت های دندانپزشکی خانگی که

available for purchase on the Internet although I wouldn't do it myself without

اکنون برای خرید در اینترنت در دسترس است به یک امر عادی تبدیل شده است، اگرچه من خودم بدون داشتن راهنمایی یا آموزش این کار را انجام نمی دهم،

having had some form of guidance or training first

surely one of the worst dental procedures of all must be an extraction

مطمئناً یکی از بدترین روش های دندانپزشکی باید یک

an extraction is where a tooth is literally pulled out of the jawbone just

کشیدن دندان به معنای واقعی کلمه از استخوان فک بیرون کشیده می شود، درست

like I had when I was 8 some people even pull their own teeth

مانند زمانی که من در 8 سالگی داشتم، برخی از افراد حتی دندان های خود

out I can't imagine anyone wanting to pull their own teeth out

را بیرون می آورند.

can you these days most dental work is carried out with the patient awake and

در حالی که بیمار بیدار و هوشیار است انجام می شود،

conscious this includes the drilling into and extraction of teeth normally a

این شامل سوراخ کردن و کشیدن دندان است که معمولاً از یک

local anaesthetic is used in the form of an injection into the area of the gum

بی حس کننده موضعی به شکل تزریق در ناحیه لثه

where the procedure is to be carried out the injected part of the mouth will

استفاده می شود که در آن قسمت تزریق شده دهان باید عمل انجام شود.

become numb thus ensuring that the procedure will be a painless one how

بی‌حس می‌شود، بنابراین مطمئن می‌شوید که این روش بدون درد خواهد بود

often do you go to the dentist do you like going to the dentist when was the

last time you went to the dentist neglecting your teeth is not a good

. انجام دادن

thing to do as when you get older they will become unhealthy and fall out

کار خوبی نیست زیرا وقتی بزرگتر می شوید ناسالم می شوند و از

bad mouth hygiene has also been linked to other physical ailments such as heart

بین می روند بهداشت بد دهان با بیماری های جسمی دیگری مانند بیماری قلبی

disease and certain types of cancer fortunately for me I learned my lesson

و انواع خاصی از سرطان نیز مرتبط بوده است.

before my teeth became too bad which is definitely something to smile about

بد است که قطعاً چیزی برای لبخند

it is true no one likes going to the dentist the dentist is not a very good

زدن است، درست است که هیچ کس رفتن به دندانپزشکی را دوست ندارد، دندانپزشک مکان خیلی خوبی

place to go I don't know what it is whenever you go to the dentist when you

برای رفتن نیست.

first walk in to the waiting room something happens everything around you

اتاق اتفاقی می افتد به نظر می رسد همه چیز در اطراف

seems to change suddenly your mood alters you feel very nervous a little

شما تغییر می کند ناگهان خلق و خوی شما تغییر می کند. شما احساس می کنید بسیار عصبی هستید و کمی

apprehensive maybe because you are about to go into the dentist's chair so yes I

دلهره دارید شاید به این دلیل که می خواهید روی صندلی دندانپزشکی بروید، بنابراین بله

had a terrible experience when I was young they took ten of my teeth out at

، من در جوانی تجربه وحشتناکی داشتم.

the same time ten a very bad experience is going to the dentist expensive

در همان زمان ده تجربه بسیار بد رفتن به دندانپزشک گران است

I think someone asked that question earlier yes it is certainly in this

فکر می کنم کسی قبلاً این سؤال را پرسیده است بله مطمئناً در این

country it is very very expensive Rossa so yes going to the dentist in England

کشور بسیار گران است روسا بنابراین بله رفتن به دندانپزشک در انگلیس

or should I say the UK as well is quite expensive very expensive that is one of

یا باید بگویم که انگلستان نیز بسیار گران است و بسیار گران است که یکی

the reasons why many people don't go and of course they end up losing their teeth

از دلایلی است که بسیاری از مردم به آنجا نمی روند و البته به دلیل بهداشت نامناسب دندان های خود را از دست می دهند،

because of poor hygiene so of course you can have free dental treatment as well

بنابراین مطمئناً می توانید درمان رایگان دندانپزشکی نیز داشته

on the National Health Service but quite often there is a long waiting list for

باشید. خدمات بهداشت ملی، اما اغلب یک لیست انتظار طولانی برای

that there is a long waiting list or should I say a long queue

آن وجود دارد که یک لیست انتظار طولانی است یا باید بگویم یک صف طولانی است،

so yes you going to the dentist in England is a very expensive thing and

بنابراین بله، رفتن به دندانپزشک در انگلیس یک چیز بسیار گران است و

that as I always say you never see a poor dentist dentists are always very

همانطور که همیشه می گویم هرگز دندانپزشک فقیر را ببینید دندانپزشکان همیشه بسیار

wealthy having said that my dentist Jonathan he is absolutely brilliant he

ثروتمند هستند و می گویند که دندانپزشک من جاناتان او کاملاً باهوش است،

is probably the nicest dentist I've ever had so I think if your dentist is a nice

او احتمالاً بهترین دندانپزشکی است که تا به حال داشته ام ، بنابراین فکر می کنم اگر دندانپزشک شما

person then it puts you at rest it puts you at ease you don't feel so nervous

فرد خوبی است، شما را آرام می کند و شما را در موقعیتی قرار می دهد. راحت نیست وقتی باید دندان هایتان را درست کنید خیلی عصبی نمی

when you have to have your teeth done still having said that I don't like the

شوید هنوز هم می گویید که من

dentist very much at all Khalid is here hello Kali eat hello there from Freiburg

اصلاً دندانپزشک را دوست ندارم خالد اینجاست سلام کالی بخور سلام آنجا از فرایبورگ

in Germany I am originally from Morocco I am a big fan of yours I really want to

در آلمان من اصالتا اهل مراکش هستم من هستم یکی از طرفداران بزرگ شما هستم نمی‌توانم

visit you someday as you are most welcome to visit where I am Thank You

روزی به دیدنت بروم، زیرا خیلی خوش آمدید به جایی که من هستم، از شما متشکرم

Khalid for that that's very kind of you 10 teeth in one go is too many yes I

خالد برای این که شما بسیار مهربان

agree I agree it was a horrible experience a very traumatic experience

Thank You Mika for for sharing your your sympathy there thank you very much for

هستید. برای اینکه همدردی خود را در آنجا به اشتراک گذاشتید بسیار سپاسگزارم از

that you where says I don't like the dentist I don't think anyone likes the

این که گفتید من دندانپزشک را دوست ندارم فکر نمی کنم کسی

dentist really who likes the dentist unless of course you like pain there are

دندانپزشک را دوست داشته باشد که واقعاً دندانپزشک را دوست داشته باشد مگر اینکه شما درد را دوست داشته باشید

some people who like receiving pain and maybe they enjoy going to the dentist

برخی از افراد هستند که دوست دارند دریافت کنند. درد و شاید آنها از رفتن به دندانپزشک لذت می برند، شاید از آن لذت ببرند،

maybe they get a thrill out of it but I certainly don't

اما من مطمئناً نمی

what is your brushing technique oh I see let's have a look

دانم تکنیک مسواک زدن شما چیست، اوه می بینم که بیایید به

brushing technique from the live chat I've just met my dentist twice to check

تکنیک مسواک زدن از چت زنده نگاهی بیندازیم. من فقط دو بار با دندانپزشکم ملاقات کردم.

my teeth thank you very much one for that and it cost me a large

دندان هایم را چک کنید از شما بسیار متشکرم و برای من

amount of cash yes me too it's very expensive

مقدار زیادی پول نقد هزینه کرد بله من هم خیلی گران است

going to the dentist Suresh asks are you now

رفتن به دندانپزشک سورش می پرسد آیا الان

brushing do you know your brushing technique

مسواک می زنید آیا تکنیک مسواک زدن خود را خوب می دانید

well I always brush my teeth three times a day in the morning sometimes after

من همیشه دندان هایم را سه بار مسواک می زنم روز در صبح Someti بعد از

lunch and always before I go to bed I spend a very long time these days

ناهار و همیشه قبل از رفتن به رختخواب من این روزها مدت زیادی را صرف

brushing my teeth some might say that I've become obsessed with brushing my

مسواک زدن دندان هایم می کنم ممکن است برخی بگویند که در مسواک زدن دندان هایم وسواس پیدا

teeth I think I have I think sometimes I'm very obsessed with my teeth because

کرده ام فکر می کنم دارم فکر می کنم گاهی اوقات به دندان هایم خیلی وسواس دارم چون

I think that maybe they will start to fall out and if I had a choice if I had

من فکر می کنم که ممکن است آنها شروع به ریزش کنند و اگر من یک انتخاب داشتم اگر

a choice between loo using my hair and losing my teeth I

بین استفاده از موهایم و از دست دادن دندان هایم انتخابی داشته باشم

would rather lose my hair I don't want to lose my teeth definitely not I want

ترجیح می دهم موهایم را از دست بدهم من نمی خواهم دندان هایم را از دست بدهم قطعاً نمی خواهم.

to keep my teeth forever at least I'm trying to anyway would you like to have

دندان هایم را برای همیشه نگه دارم حداقل من سعی می کنم به هر حال دوست

a look at today's mystery idioms here they are now

دارید نگاهی به اصطلاحات اسرارآمیز امروزی بیندازید آنها اکنون

mystery idioms here is the first one mystery idiom number one it is something

اصطلاحات اسرارآمیز هستند اینجا اولین اصطلاح اسرارآمیز شماره یک است چیزی

that is used a lot in the English language it is a well-known expression

است که در زبان انگلیسی بسیار استفاده می شود این یک عبارت شناخته شده

in English but what is it it is a well-known expression in the English

در انگلیسی است، اما چیست، یک عبارت شناخته شده در زبان انگلیسی

language and here is mystery idiom number two this is something that you do

است و اینجا اصطلاح رمز و راز شماره دو است، این چیزی است که شما انجام می دهید،

so there is a clue for this one this is something that you do and just to give

بنابراین سرنخی برای این یکی وجود دارد این چیزی است که شما انجام دهید و فقط برای

you another clue everyone does it so here it is there's the second mystery

اینکه سرنخ دیگری به شما بدهم، همه این کار را در اینجا انجام می دهند آیا اصطلاح رمز و راز دوم

idiom and there is the first one but what are they the answers are coming

وجود دارد و اولین مورد وجود دارد، اما آنها چه هستند،

towards the end of today's live stream we have mr. Steve coming in ten minutes

در پایان پخش زنده امروزی که داریم آقای. استیو تا ده دقیقه

lots of things to talk about today I thought it would be interesting to have

دیگر امروز در مورد چیزهای زیادی صحبت می کند. فکر می کردم جالب است

a look quickly it's some clock idioms now in the English language there are

که سریع نگاهی بیندازید، این چند اصطلاح ساعت است که اکنون در زبان انگلیسی

quite a few idioms related to clocks tick tock tick tock

چند اصطلاح مربوط به ساعت وجود دارد،

so clock idioms well first of all we have clock off if you clock off

بنابراین ابتدا اصطلاحات ساعت خوب است. از همه چیز ما ساعت خاموش است، اگر ساعت خاموش

it means you finish work you officially finish work so the time that you end

باشد، به این معنی است که کار را تمام می‌کنید، رسماً کار را تمام می‌کنید، بنابراین زمانی که

your working day you often say you clock off that is when you finish your work

روز کاری خود را به پایان می‌رسانید، اغلب می‌گویید ساعت خاموش هستید، یعنی زمانی که کارتان را

for the day you clock off there is of course clock on which means to start

برای روزی که ساعت خاموش می‌کنید، تمام می‌کنید. ساعت دوره ای که به این معنی است که

your day at work so as you arrive at work you clock on some people will

روز خود را در محل کار شروع کنید، بنابراین با رسیدن به محل کار، ساعت برخی از افراد

the arrival of their time at work by punching a card in a machine so they

با مشت کردن کارتی در دستگاه، رسیدن زمان آنها به محل کار را تعیین می کند تا آنها

clock on but also in English we can just mean I've arrived for work I'm at work

ساعت را روشن کنند، اما همچنین در زبان انگلیسی ما می توانیم فقط به معنای من باشد. برای سر کار آمده‌ام، من سر کار

I've just arrived at work I have clocked on so nine o'clock in the morning is my

هستم، تازه به محل کار رسیده‌ام، ساعت را تنظیم کرده‌ام، بنابراین ساعت نه صبح

clock on time Oh another one here this is a good one I like this one against

the clock against the clock to do something against the clock means you do

ساعت من به‌موقع است. خلاف ساعت انجام کاری خلاف ساعت یعنی شما

it with a limited amount of time so maybe you only have a minute or maybe

آن را انجام می دهید با زمان محدود، بنابراین شاید شما فقط یک دقیقه یا شاید

ten minutes or maybe twenty minutes to do something that means you are working

ده دقیقه یا شاید بیست دقیقه فرصت دارید تا کاری را انجام دهید، به این معنی که

against the clock you are doing it in a limited amount of time you are doing it

شما خلاف ساعت کار می کنید و در زمان محدودی آن را انجام می دهید، شما آن را

against the clock but do you know any clock idioms anyone out there know any

خلاف ساعت انجام می دهید اما آیا اصطلاحات ساعتی را می شناسید، کسی که اصلاً

clock idioms at all let's have a look shall we mr. Duncan I'm going to leave I

اصطلاحات ساعتی را می شناسد، بیایید نگاهی بیندازیم. دانکن من می روم

will watch the second part at night see you on Wednesday

قسمت دوم را شب می بینم چهارشنبه می

oh okay Pedro Pedro is going he has something very important to do

بینمت اوه خوب پدرو پدرو می رود او کار بسیار مهمی برای انجام دارد

I think Pedro is going to watch his favorite TV show that's what I think

فکر می کنم پدرو برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را تماشا خواهد کرد.

ELISA or al sir is here hello al sir have we have we spoken before have we

آقا اینجاست سلام آقا ما قبلا با هم صحبت کرده بودیم قبل از اینکه

said hello to each other before I'm not sure

به هم سلام کنیم مطمئن نیستم که

Ghosh er says I am against the clock for doing my dinner oh I see

گوش ار می گوید من مخالف ساعت هستم برای اینکه شامم را انجام دهم اوه می بینم

so go xie has a limited amount of time in which to make dinner so you are

پس برو xie زمان محدودی دارد برای اینکه شام ​​درست کنید تا

working against the clock Silvana is here hi Silvana glad to see you again

بر خلاف ساعت کار کنید سیلوانا اینجاست سلام سیلوانا خوشحالم که دوباره شما را می

I'm learning a lot with you thank you very much for that from Brazil but now

بینم من با شما چیزهای زیادی یاد می گیرم از برزیل بسیار سپاسگزارم اما اکنون

I'm living in France Oh a big bonjour to you Tomic says a

در فرانسه زندگی می کنم. اوه یک افتخار بزرگ برای شما تو تومیک شبانه روزی می‌گوید

round-the-clock yes that's a good one Thank You Tomic for that if you work a

بله، این خوب است، ممنون تومیچ، اگر

round of a clock if you work around the clock it means you work for many many

شبانه‌روز کار می‌کنی، به این معنی است که

hours sometimes you might find yourself working late into the night we can say

ساعت‌های زیادی کار می‌کنی، گاهی اوقات ممکن است متوجه شوی که تا دیروقت کار می‌کنی. می توان گفت شبانه روز

that you are working around the clock you are spending a lot of time at work

در حال کار هستید و زمان زیادی را در آن صرف می کنید

you work around the clock Bella is here hello Bella nice to see

کار شما شبانه روزی کار می کنید بلا اینجاست سلام بلا خوشحالم که

you also Oleg is here Oh punch the clock yes you

شما را می بینم همچنین اولگ اینجاست اوه ساعت را بکوبید بله می

can punch the clock that means that you arrived for work officially or of course

توانید ساعت را مشت کنید به این معنی که شما به طور رسمی برای کار آمده اید یا البته

it can mean that you finish your work officially you punch the clock you clock

می تواند به این معنی باشد که کار خود را به طور رسمی تمام کرده اید. مشت زدن به ساعتی که

on and you clock off we can also use the word clock as a verb

روی آن ساعت روی آن قرار می‌دهید و ساعت را خاموش می‌کنید، ما همچنین می‌توانیم از کلمه ساعت به عنوان فعل استفاده کنیم

yes TGen also believe it or not clock can also mean to hit someone so if you

بله.

if you punch someone in the face you clock them you cook them you give them a

شما به آنها یک

good hard clock also if you clock something it means you spot something

ساعت سخت خوب می دهید همچنین اگر چیزی را ساعت کنید به این معنی است که چیزی را

you see something for example I have clocked mr. Steve in the studio he's

مشاهده می کنید که چیزی را می بینید به عنوان مثال من mr را ساعت کرده ام. استیو در استودیو در

preparing for his live moment at 3 o'clock so if you clock something it

حال آماده شدن برای لحظه زنده خود در ساعت 3 است، بنابراین اگر چیزی را ساعت کنید به این معنی است که چیزی را

means you see something you notice something you clock something or of

می بینید که متوجه چیزی می شوید که چیزی را ساعت می کنید یا

course you hit someone you give them a good clock I am against the clock for

البته به کسی ضربه می زنید و به او یک ساعت خوب می دهید من مخالف ساعت هستم برای

doing my homework says Gigi or Gigi oh really so yes you so instead of doing

انجام آن تکالیف من می‌گوید Gigi یا Gigi اوه واقعاً بله شما، بنابراین به‌جای

your homework you are actually watching me live on YouTube I see okay

انجام تکالیف، در واقع من را به صورت زنده در YouTube تماشا می‌کنید،

well I hope you get your homework done in time and a big hello to China Sal

خوب می‌بینم، امیدوارم تکالیف خود را به موقع انجام دهید و یک سلام بزرگ به China Sal

where is here saying hello to everyone oh that's very kind of you thank you

که اینجاست به شما سلام می‌کند. به همه اوه خیلی لطف کردید

very much sniper says I want to visit the UK mr.

خیلی ممنون تک تیرانداز می گوید من می خواهم از بریتانیا بازدید کنم آقای.

Duncan I'm so fascinated by the way they live you are fascinated by the way we

دانکن من خیلی مجذوب نحوه زندگی آنها

live that's very kind of you where is mr. Steve asks Ricardo mr.

هستم . استیو از آقای ریکاردو می پرسد.

Steve will be here in three minutes time mr. Steve is just three minutes away are

آقای استیو تا سه دقیقه دیگر اینجا خواهد بود . استیو فقط سه دقیقه با شما فاصله دارد،

you happy are you excited about that I think so and the big question today is

آیا خوشحال هستید که از این موضوع هیجان زده اید، من فکر می کنم اینطور است و سوال بزرگ امروز این است

where has mr. Steve bean where has he been because he wasn't here on Wednesday

که آقای دکتر کجاست؟ استیو بین کجا بود چون چهارشنبه اینجا نبود

and to be honest with you I really needed mr. Steve on Wednesday to help me

و راستش را بخواهم بگویم من واقعاً به آقا نیاز داشتم. استیو چهارشنبه به من کمک کنید

because I had some technical problems on Wednesday night did you see it

چون چهارشنبه شب چند مشکل فنی داشتم آیا دیدید

it was a disaster so today I am keeping my fingers crossed that everything goes

این یک فاجعه بود، بنابراین امروز دستانم را کنار می گذارم که امروز همه چیز

okay today I am hoping that we have no technical problems today we will find

خوب پیش می رود امیدوارم امروز هیچ مشکل فنی نداریم ما متوجه خواهیم

out anyway because mr. Steve will be here did you see him earlier in the in

شد به هر حال چون آقای استیو اینجا خواهد بود آیا او را قبلا در

the wedding video he looks so serious a lot of people have said why did mr.

ویدیوی عروسی دیدید که خیلی جدی به نظر می رسد بسیاری از مردم گفته اند که چرا آقای.

Steve look so serious in your wedding video I don't know why by the way it

استیو در ویدیوی عروسی شما خیلی جدی به نظر می رسد، نمی دانم چرا اتفاقاً

wasn't my wedding it was actually some relatives of Steve's it was one of his

عروسی من نبود، در واقع برخی از بستگان استیو یکی از

cousins Emma and also James and by the way as I mentioned they are both still

پسرعموهایش اما و همچنین جیمز بودند و اتفاقا همانطور که اشاره کردم آنها هر دو هستند. هنوز

happily married after 11 years isn't that lovely I would love to hear you

بعد از 11 سال با خوشحالی ازدواج کرده ام آنقدرها دوست داشتنی نیست. دوست دارم

talk about Henry the 8th Henry the 8th did not have a good marriage

درباره هنری هشتم صحبت کنید.

in fact he his marriages were so bad he kept divorcing and then marrying and

then divorcing and sometimes he would chop the

heads office wives he would chop their heads off so Henry the eighth really

او همسران دفتر مرکزی را برید و سر آنها را برید تا هنری هشتم واقعاً

could have done with some marriage counseling I think I think he could have

می توانست با مشاوره

done done with a lot of marriage counseling don't you I don't know where

ازدواج انجام دهد.

mr. Steve is does he know it's one minute to three he's not even here yet

آقای. استیو می‌داند که یک دقیقه به سه است، او هنوز اینجا نیست

where is mr. Steve mr. Steve where are you I spotted him just but he's

، آقا کجاست. آقای استیو استیو کجایی من او را دیدم اما او

disappeared again come on mr. Steve we are now working against the clock

دوباره ناپدید شد بیا آقای. استیو ما اکنون برخلاف ساعت کار

I think mr. Steve is still very busy preparing so mr. Steve you are now

می کنیم، فکر می کنم آقای. استیو همچنان مشغول آماده سازی است، بنابراین آقای. استیو شما در حال حاضر

working against the clock time is running out tick-tock tick-tock oh there

برخلاف ساعت کار می کنید زمان در حال اتمام است

he is I can see mr. Steve suddenly there he is

. استیو ناگهان

Oh mr. Steve is in the studio everyone are you excited are you thrilled I

اوه آقا است. استیو در

really really hope so so mr. Steve will be here in a moment back to the live

استودیو است. تامیک می گوید آقای استیو چند لحظه دیگر اینجا خواهد بود و به چت زنده باز

chat very quickly Tomic says mr. Steve attended a

می گردد. استیو

conference for his work didn't he ah Tomic how did you know that how did you

برای کارش در یک کنفرانس شرکت کرد، او آه تومیک از کجا می‌دانستید که از کجا

know that did have you been watching me again over the bushes I think so jewel

می‌دانستید که آیا دوباره من را بالای بوته‌ها

reira says mr. Duncan can you help me how to learn English yes I can that's

تماشا می‌کردید، فکر می‌کنم جواهر ریرا می‌گوید آقای. دانکن می‌توانی به من کمک کنی چگونه انگلیسی یاد بگیرم بله من می‌توانم

the reason why I'm here I'm here to help you with your English another person who

به همین دلیل است که من اینجا هستم تا در مورد انگلیسی

is here to help you he's always very willing its mr. Steve at 3 o'clock as

شما به شما کمک کنم. استیو در ساعت 3 به عنوان

live his life can be

زندگی خود می تواند

Debbie Debbie dip-dip dip-dip do doop doop doop doop doop mr. steve is here

دبی دبی دیپ دیپ شیب دیپ دیپ دوپ دوپ دوپ دوپ دوپ دبی آقای. استیو اینجاست

hello mr. Steve come in this is mr. Duncan

سلام آقای استیو وارد شوید این آقای است. دانکن در حال

calling mr. Steve over hello mr. Duncan hello to everybody out there in the

تماس با آقای استیو با سلام آقا. دانکن سلام به همه کسانی که در

world of English how am i I'm SuperDuper although to be honest Steve I could have

دنیای انگلیسی وجود دارند، من چطور هستم من سوپردوپر هستم، اگرچه صادقانه بگویم استیو من واقعاً می توانستم

actually done with you on Wednesday night yes I was away on Wednesday I

چهارشنبه شب با شما کار کنم، بله، چهارشنبه نبودم،

couldn't appear live with you in the teaching English unfortunately because

نتوانستم با شما به صورت زنده در آموزش ظاهر شوم. انگلیسی متأسفانه

occasionally I have to go away with work and attend these conferences and things

چون گهگاه مجبور می شوم با کار بروم و در این کنفرانس ها و مواردی از این

like that we were away for three days team-building as we do I was in the

قبیل شرکت کنم. ما سه روز برای تیم سازی دور بودیم، همانطور که من در

middle of a forest cutter at a theme park about so exactly where I was but it

وسط یک جنگل کاری در یک پارک موضوعی بودم که دقیقاً همان جایی که بودم.

was like a theme park and we were doing all these these themed team-building

اما مثل یک پارک موضوعی بود و ما همه این تمرینات تیم‌سازی مضمونی را

exercises so don't say center parks I won't don't whatever you do Steve don't

انجام می‌دادیم، پس نگو پارک‌های مرکزی، من هر کاری انجام

say Center parks I wish you hadn't said that mr. Duncan never mind that's where

می‌دهی نمی‌کنم استیو نگو پارک‌های مرکزی، کاش نمی‌گفتی که آقای دانکن

we were no I said I said we won't stay Center Park

اهمیتی نمی دهد که ما آنجا بودیم نه، گفتم من گفتم ما نمی مانیم سنتر پارک

exactly we won't so we haven't and I wasn't there at all but we were team

دقیقاً نمی مانیم پس نخواهیم ماند و من اصلا آنجا نبودم اما ما در حال

building we're in the middle of this forest there was no phone signal it's

ساختن تیم بودیم ما در این وسط هستیم جنگل هیچ سیگنال تلفنی نداشت،

quite stressful really we had to to do all sorts of things that lays a quest I

خیلی استرس زا است، واقعاً ما مجبور بودیم انواع کارهایی را انجام دهیم که باعث تلاش می شود.

mean it's a cycle for miles I wear to cycle to all these different things and

so two miles cycle summer do this laser Quest and sort of shoot each other with

lasers and and then we had to go onto archery we had to cycle another two

یه جورایی با لیزر به هم شلیک می کردیم و بعد مجبور شدیم به تیراندازی با کمان برویم، باید دو مایل دیگر دوچرخه سواری می کردیم

miles and do some archery there a minute Steve you know they actually gave you a

و یک دقیقه در آنجا تیراندازی با کمان انجام می دادیم.

bow and arrow they did yes I had a bow and arrow is all very safe and of course

همه چیز بسیار ایمن است و البته

you're in a team so we were in teams of sort of five or six and of course the

شما در یک تیم هستید، بنابراین ما در تیم های پنج یا شش نفره بودیم و البته

idea was that there were like five teams of six and we were all set off at

ایده این بود که تقریباً پنج تیم شش نفره وجود داشت و همه ما در

different times to do these activities and you had

زمان های مختلف برای انجام این کارها حرکت کردیم. باید

to collect these points along the way and then find out who was the winning

این امتیازات را در طول مسیر جمع آوری می کردید و سپس متوجه می شدید که تیم برنده ای

team who went back into the room after two hours found out who was the winning

که برگشته است چه کسی بوده است k بعد از دو ساعت وارد اتاق شدم که فهمیدم تیم برنده کی بود،

team it wasn't us I'm never on the winning team why do you think why do you

ما نبودیم من هرگز در تیم برنده نیستم چرا فکر می کنی چرا

think that so is is it you do you let everyone down no it's all the others

فکر می کنی همینطور است، همه را ناامید می کنی نه همه بقیه

they useless oh I see and then we had all these so you have the physical

آنها بی فایده هستند، اوه من می بینم و بعد ما همه اینها را داشتیم، بنابراین شما

skills like the archery and then running around laser Quest and then we had to go

مهارت های فیزیکی مانند تیراندازی با کمان و سپس دویدن در اطراف لیزر کوئست را دارید و سپس ما مجبور شدیم

on a lake and row across a lake as fast as we couldn't try and beat the other

روی دریاچه برویم و در عرض یک دریاچه با همان سرعتی که نتوانستیم تلاش کنیم پارو بزنیم. تیم های دیگر را شکست دهید

teams and then they put within your packs and mental skills as well or

و سپس آنها در بسته ها و مهارت های ذهنی یا

puzzles so as you're going along you have to sort those out in your team so

پازل های شما قرار می دهند، بنابراین همانطور که در حال پیشروی هستید باید آنها را در تیم خود مرتب کنید، بنابراین

how well did you do at the mental tests well we did quite well with the ones we

چقدر در تست های ذهنی خوب عمل کردید که ما خیلی خوب انجام دادیم. آنهایی را که می‌توانیم

could google so what you are saying sheet what you are saying you actually

در گوگل جستجو کنیم، پس برگه‌هایی که شما می‌گویید چه می‌گویید شما واقعاً

cheated people were cheating yes but one was you had to they they dressed they

فریب خورده‌اید، مردم تقلب می‌کردند، بله، اما یکی این بود که مجبور بودید آنها لباس پوشیدند،

written out all the a particular song of I can't figure it is now the famous

آنها همه آهنگ‌های خاصی را نوشتند، نمی‌توانم بفهمم که اکنون معروف است

group had sewn and then we had to fill in the missing gaps where they left out

گروه دوخته بودند و بعد باید جاهای خالی را پر می‌کردیم، جایی که آنها

words but of course it was ridiculous really because all you had to do was

کلمات را کنار گذاشتند، اما شجاعت واقعاً مضحک بود زیرا تنها کاری که باید انجام می دادید این بود

look it up on the Internet it was the Queen that was very easy it

که آن را در اینترنت جستجو کنید، کوئین بود که بسیار آسان

was a queen song it wasn't Bohemian Rhapsody it was

بود، یک آهنگ ملکه بود، آن راپسودی بوهمی نبود،

actually it was Bohemian Rhapsody here's this the real life is this just fantasy

در واقع این راپسودی بوهمی بود، اینجا زندگی واقعی است. این فقط فانتزی

that's it so we had to they might have said is this just and then there was a

است، بنابراین ما مجبور شدیم آنها بگویند که این فقط است و پس از آن یک

gap and we had to put in the gap cause I'm trying to do my queen here well

شکاف وجود داشت و ما مجبور شدیم این شکاف را ایجاد کنیم زیرا من سعی می کنم ملکه ام را اینجا انجام دهم که به خوبی

caught in a landslide no escape from reality that was one of the missing ones

در یک زمین لغزش گرفتار شده است، بدون فرار از واقعیت که یکی از گمشده ها بود

reality reality okay

واقعیت واقعیت

a lot of people earlier by the way guess what I showed earlier I actually showed

خیلی خیلی ها زودتر اتفاقاً حدس بزنید من قبلاً چه چیزی را نشان دادم من در

the video that I filmed 11 years ago at the wedding of your cousin 11 years ago

واقع ویدیویی را که 11 سال پیش در عروسی پسر عموی شما فیلمبرداری کردم را نشان دادم

and everyone was saying it seems very strange to see mr. Steve looking so

و همه می گفتند خیلی عجیب به نظر می رسد. برای دیدن آقای استیو خیلی

serious because you did very serious in the

جدی به نظر می‌آید چون در

video you look very serious yes I can be very serious I'm a bit silly sometimes

ویدیو خیلی جدی عمل کردی، خیلی جدی به نظر می‌رسی بله، من می‌توانم خیلی جدی باشم. گاهی اوقات

when I'm live with mr. Duncan on a Sunday or a Wednesday but I can but of

وقتی با آقای زندگی می‌کنم کمی احمق هستم. دانکن یکشنبه یا چهارشنبه، اما من می‌توانم، اما

course I expect my family were with us so I have to be very serious then yes he

مطمئناً انتظار دارم خانواده‌ام با ما باشند، بنابراین باید خیلی جدی باشم، بله،

has to be on his best behavior I'm the best behaved or he gets he gets a

او باید بهترین رفتارش را داشته باشد.

smacked bottom no I don't not anymore apparently I have a sweet voice a sweet

نه من دیگر ندارم ظاهراً من صدای شیرینی دارم، صدای شیرینی

voice the people were enjoying my my rendition of Bohemian Rhapsody by Queen

که مردم از اجرای من از Bohemian Rhapsody توسط Queen لذت بردند

very good got people very excited apparently so so you had a good time

بسیار خوب مردم را بسیار هیجان زده کردم ظاهراً بنابراین شما آن زمان به شما خوش

then and of course I'm guessing that you were very good at the cycling the other

گذشت و البته من هم هستم حدس می زنم که روز گذشته در دوچرخه سواری خیلی خوب

day because I because you told me that you were beating everyone yes there were

بودی چون من چون به من گفتی که همه را شکست می دهی بله افرادی بودند

people I don't cycle at all I've been on a bike for years in yet for some reason

که من اصلاً دوچرخه سواری نمی کنم سال هاست که دوچرخه سواری کرده ام اما به

I was able to to to go faster and longer than people who half my age

دلایلی می‌توانم سریع‌تر و طولانی‌تر از افرادی که نصف سن من

that's incredible so people in their sort of you know late teens that sort of

هستند، باورنکردنی است، بنابراین افراد هم‌نوع شما در اواخر نوجوانی چنین چیزهایی را می‌شناسند

thing and so yes it was all good fun and then in the evening of course the idea

و بنابراین بله، همه چیز سرگرم‌کننده بود و بعد از ظهر البته ایده

is then that everybody goes for a meal and it's about a hundred of us - most of

این است که همه برای یک وعده غذایی می روند و حدود صد نفر از ما هستند - البته اکثر

them of course drink far too much mmm alcohol I don't I'm very good when it

آنها نوشیدنی می نوشند الکل خیلی زیاد است، من در مورد الکل خیلی خوب نیستم

comes to alcohol only because I just don't want to feel horrible the next day

، فقط به این دلیل که نمی‌خواهم روز بعد احساس وحشتناکی

so I'm watching them all suffering the next day because they've all got severe

داشته باشم، بنابراین می‌بینم که همه آنها روز بعد رنج می‌برند، زیرا همه آنها دچار مشکل شده‌اند.

hangovers and they all think I'm being very good but I'm probably older than a

خماری شدید و همه آنها فکر می کنند که من خیلی خوب هستم، اما من احتمالاً از

lot of them so I've done all that when I was younger and I don't I just don't

بسیاری از آنها بزرگتر هستم، بنابراین همه این کارها را در جوانی انجام داده ام و این کار را نمی کنم، فقط نمی

want to wake up the next day feeling awful and then having to drive back

خواهم روز بعد از خواب بیدار شوم. یک روز احساس وحشتناکی می کنم و بعد مجبور می شوم به عقب برگردی

because it's quite dangerous really so I'm probably a bit too sensible these

زیرا واقعاً بسیار خطرناک است بنابراین من احتمالاً این روزها کمی عاقل هستم

days we did some bowling as well ten pin bowling it was all very exciting it

که بولینگ انجام دادیم و همچنین بولینگ ده پین ​​انجام دادیم.

sounds like it yes I I'm not very good at bowling you know what happens

در بولینگ مهارت دارم می‌دانی که

whenever I try to bowled the ball I always end up injuring my fingers do you

هر وقت سعی می‌کنم توپ را بزنم چه اتفاقی می‌افتد، همیشه انگشتانم آسیب می‌بینند، آیا

forget to let go well I I let go but but I think it's the strain of

فراموش می‌کنی خوب رها کنی من رها می‌کنم اما فکر می‌کنم

of holding the ball and pushing it forward so so it really does kill my

فشار نگه داشتن توپ و هل دادن آن به جلو است. واقعاً انگشتانم را می کشد،

fingers I end up with really bad fingers for days afterwards so I'm not a big fan

من بعد از آن روزها با انگشتان بسیار بدی مواجه می شوم، بنابراین من طرفدار زیادی

of bowling probably a strain on your joints yes I think circle joints I think

از بولینگ نیستم، احتمالاً یک فشار برای شما مفاصل ما بله فکر می کنم مفاصل دایره ای هستند فکر می کنم

so you've got a strong fingers yeah I've got quite strong fingers and hands and

پس شما انگشتان قوی دارید بله من انگشتان و دستان بسیار قوی

you know I chuck the ball down there knock all the pins down yes I can

دارم و می دانید که من توپ را به پایین می زنم و همه پین ​​ها را به زمین می زنم بله می

imagine with your big banana fingers they would do that we would end up on

توانم با انگشتان موزی بزرگت تصور کنم آن‌ها این کار را می‌کردند که ما

water as well for some reason whenever we have these team-building conferences

هم به دلایلی به آب ختم می‌شویم، هر زمان که این کنفرانس‌های تیم‌سازی را

we always end up on water somewhere so you were very good you stayed sober I

داریم، همیشه در جایی به آب می‌رسیم، بنابراین تو خیلی خوب بودی، هوشیار ماندی، من

did that's good good I thought to myself I've got to be sharp for mr. Duncan's

این کار را خوب انجام دادم، با خودم فکر کردم که باید برای آقای تیزبین باشد. دانکن در حال اجرای

liveing this show on Sunday peso I need to stay sober Applegate normally I like

این برنامه یکشنبه پزو است.

to get drunk before your shows oh I see I need joking well unless you have a

drink down here I can assure you it's pure water okay not not vodka no pure

water because we do have some some Russian viewers on at the moment so the

چون ما در حال حاضر تعدادی بیننده روسی داریم، بنابراین

clocks went forward this morning Steve I know it's caused a bit of confusion for

ساعت‌ها امروز صبح جلو رفتند استیو، می‌دانم که برای برخی افراد سردرگمی ایجاد کرده است،

some people because then it appears to some that we are on at a different time

زیرا برای برخی به نظر می‌رسد که ما در زمان متفاوتی هستیم،

but here it's the same time but in some places we are appearing at a different

اما اینجا هم همینطور است. زمان اما در بعضی جاها ما در زمان دیگری ظاهر می شویم

time and that's because the clocks went forward summer is on the way but we are

و این به این دلیل است که ساعت ها جلو می روند تابستان در راه است اما ما

now in the midst of spring time and I'll tell you something it really for the

اکنون در میانه فصل بهار هستیم و من چیزی را به شما می گویم که واقعاً برای

first time it really feels like spring outside it's quite warm the sun's out I

اولین بار واقعاً احساس می شود مثل بهار بیرون کاملاً گرم است آفتاب بیرون می‌آید من برای اولین بار می‌خواهم بیرون بروم

felt like going out and doing some gardening for the first time you know

و باغبانی کنم، می‌دانی

since the new year I've really felt like going out there and and and preparing

از سال جدید واقعاً دلم می‌خواهد بیرون بروم و و آماده

the lawnmower sharpening the blades changing the oil I love doing all that

کردن ماشین چمن‌زنی برای تیز کردن تیغه‌ها و تعویض روغن. دوست نداشتیم همه کارهایی را

we actually watched a program last night didn't we mr. Duncan whether it's

که دیشب واقعاً برنامه ای را تماشا کردیم، انجام دهیم. دانکن، آیا

selling this new lawnmower that it's just empowered by batteries so that

این ماشین چمن‌زنی جدید را می‌فروشد که فقط با باتری نیرو می‌گیرد، به طوری

that's the new type of lawnmowers battery-powered you charge them up but

که این نوع جدیدی از ماشین‌های چمن‌زنی است که با باتری کار می‌کنند، شما آنها را شارژ می‌کنید،

they're no fun they're no fun for a bloke who wants to he wants to clean his

اما جالب نیستند.

spark plugs and change the oil and put the petrol in and sharpen his blade you

شمع ها و تعویض روغن و بنزین بریزید و تیغه اش را تیز کنید، می

know these new electric ones are a bit boring I think you seem to be mentioning

دانید این برقی های جدید کمی خسته کننده هستند، فکر می کنم به نظر می رسد شما خیلی به

your blade a lot oh yes it needs sharpening you so you've got have a

تیغه خود اشاره می کنید، بله، باید شما را تیز کنید، بنابراین شما باید یک تیغه

sharp blade and a lawnmower that's it otherwise it you'll get left with weird

تیز داشته باشید. تیغه و یک ماشین چمن زنی که در غیر این صورت با توف های عجیب و غریب باقی می ماند

tuff there's nothing up properly there's nothing worse than a blunt tool there

، هیچ چیز به درستی بالا نیست، هیچ چیز بدتر از یک ابزار

isn't no you need to keep it sharp and a breeze reading because I normally take

کند نیست، نیازی نیست که آن را تیز نگه دارید و نسیم را بخوانید، زیرا من معمولاً

it to be sharpened take it to a specialist who's sharpens lawn mower

آن را برای تیز کردن می دانم. آن را نزد متخصصی که تیغه های ماشین چمن زنی را تیز می کند ببرید

blades because I'm always a bit afraid with with that that if I take it off it

زیرا من همیشه می ترسم که اگر آن

won't go back on properly and it might spin off somewhere when I'm mowing the

را بردارم به درستی روشن نشود و ممکن است در جایی که در حال چمن زنی هستم بچرخد. دیشب داشتم

lawn but I was watching some videos on YouTube last night okay telling me how I

چند ویدیو را در یوتیوب تماشا می کردم خوب تلفن به من بگو چگونه

can remove the blade and sharpen it myself that'll save me about 12 pounds

می توانم تیغه را بردارم و خودم آن را تیز کنم که حدود 12 پوند از من صرفه جویی می کند،

but don't forget to be careful you don't want you to cut your fingers or your

اما فراموش نکنید که مراقب باشید که نمی خواهید انگشتان خود را ببرید یا

hand off no I won't but it's the last time I took it to be sharp and they

دست خود را بردارید نه من نمی خواهم اما این آخرین باری که آن را

didn't sharpen it very well I was a bit annoyed so I spent 12 pounds and I

تیز دانستم و خیلی خوب تیزش نکردند، کمی اذیت شدم، بنابراین 12 پوند خرج کردم و

didn't sharpen it very well so I'm gonna do it myself I might use a grinder along

آن را خیلی خوب تیز نکردم، بنابراین خودم این کار را انجام می دهم، ممکن است از آسیاب استفاده کنم.

the edge remember when I use the grinder in the studio yes that was a very we've

لبه به یاد داشته باشید زمانی که من از آسیاب در استودیو استفاده می کنم بله، این بسیار بود، ما

still got sort of burn marks everywhere where mr. Steve was was sending sparks

هنوز در همه جا جای آقای. استیو داشت جرقه‌هایی را به

around the studio and he was using it on my head at the time I need a vise that's

اطراف استودیو می‌فرستاد و از آن روی سر من استفاده می‌کرد در زمانی که من به یک گیره نیاز دارم، این همان

what I need I need a bench and a vise and I can put the blade in the vise and

چیزی است که من نیاز دارم، من به یک نیمکت و یک گیره نیاز دارم و می‌توانم تیغه را در گیره بگذارم و

then file it down so it's really nice and sharp haven't you got enough vices

سپس آن را بریزم تا واقعاً خوب و تیز، آیا شما به اندازه کافی شرارت ندارید،

already go into those it's a Sunday afternoon and we are going to explain

در حال حاضر وارد آن‌ها شده‌اید که بعد از ظهر یکشنبه است و ما می‌خواهیم توضیح

that we're coming towards the end of March oh my god it's April next week

دهیم که به پایان ماه مارس می‌رسیم، خدای من، آوریل هفته آینده است

Steve it's April in an April which means what's coming up have you mentioned

استیو، آوریل در آوریل است، یعنی چه اتفاقی می‌افتد آیا اشاره کرده‌اید

what's coming up next week not yet we're excited about that I'm very excited I'm

که هفته آینده چه اتفاقی می‌افتد، هنوز ما در مورد آن هیجان‌زده‌ایم که من بسیار هیجان‌زده هستم،

in fact a little bit of we we came out earlier I was so excited and what a lot

در واقع کمی از ما که زودتر بیرون آمدیم، خیلی هیجان‌زده بودم و بوی آن چقدر

the smell was because next sunday is Easter

بود. یکشنبه بعد عید پاک است، یکشنبه عید

it's Easter Sunday and of course Easter Sunday is an exciting day for those who

پاک است و البته یکشنبه عید پاک یک روز هیجان انگیز برای کسانی است که

like eating chocolate and that includes myself and also mr. Steve as well he

شکلات خوردن را دوست دارند و این شامل من و همچنین آقای. استیو

also likes to eat chocolate also next Sunday interestingly enough it's also

همچنین دوست دارد شکلات بخورد، همچنین به اندازه کافی جالب است که

April Fool's Day is it next Sunday Sunday so it's

روز اول آوریل هم هست، آیا یکشنبه آینده است، بنابراین در

actually the 1st of April next Sunday yes so it's also April

واقع یکم آوریل یکشنبه آینده است، بله، بنابراین الان اول آوریل است

Fool's now I was a bit worried I wasn't sure if you go you were going to play

، من کمی نگران بودم مطمئن نبودم اگر می

any tricks on me for April Fool's Day I wasn't sure that the trick would be I'm

روی، می خواستی برای روز اول آوریل با من حقه بازی کنی ، مطمئن

not buying you any chocolate no I say well I can always buy my own that's

نبودم که برایت شکلاتی نمی

unusual for April Fool's Day to come on Easter Sunday strange is April Fool's

خرم آمدن در یکشنبه عید پاک عجیب

Day is always on the 1st of April but of course the the Easter holidays is a

است روز اول آوریل همیشه در 1 آوریل است، اما البته تعطیلات عید پاک

movable is movable it can be week before or week after mmm as that moves around a

متحرک است، متحرک است، می تواند هفته قبل یا هفته بعد از mmm باشد، زیرا کمی در اطراف حرکت می

bit so to fall on the same day as Easter Sunday which is traditionally if you're

کند تا در همان زمان سقوط کند. روزی مانند یکشنبه عید پاک است که به طور سنتی اگر

Christian and believe in it into the Christian teachings that so when Christ

مسیحی هستید و به آموزه های مسیحی به آن اعتقاد دارید، بنابراین وقتی

was resurrected okay to have that on the same day as April Fool's Day seems a bit

مسیح رستاخیز کرد، خوب است که آن را در همان روز اول آوریل داشته

strange to me and today today of course is Palm Sunday

باشم برای من کمی عجیب به نظر می رسد و امروز البته امروز چنین است. یکشنبه نخل

yes Palm Sunday which is a with this of course starts the the Holy Week which is

بله یکشنبه نخل که با این البته هفته مقدس را آغاز می کند که

in the Christian celebration of the Christian religion this today is the

در جشن مسیحیت دین مسیحیت است، امروز

start of what's called Holy Week ending in in the Easter Sunday next Sunday so

شروع هفته ای است که به آن هفته مقدس می گویند که در یکشنبه بعد از عید پاک به پایان می رسد، بنابراین

we're talking about we like the chocolate but of course a lot of

ما در مورد این صحبت می کنیم که شکلات را دوست داریم، اما البته بسیاری از

religious people watching mice may say to us that that really isn't the main

افراد مذهبی که موش‌ها را تماشا می‌کنند ممکن است به ما بگویند که این واقعاً هدف

point of it is a Sunday we should be thinking about maybe more religious

اصلی آن نیست.

aspect Easter is all about the chocolate it is to do a lot of people because some

to me it is yes it's chocolate that's all I think about I remember when I was

من بله این شکلات است که تمام چیزی که به آن فکر می کنم به یاد می آورم

a kid I was always excited at Easter time I parents would hide the Easter

وقتی بچه بودم همیشه در زمان عید پاک هیجان زده بودم و والدین تخم مرغ های عید پاک را در اطراف پنهان می کردند

eggs around and we could never find them even though

و ما هرگز نتوانستیم آنها را پیدا کنیم اگرچه

we tried to find them but for some reason they always had a very good

سعی کردیم آنها را پیدا کنیم اما به دلایلی آنها همیشه یک مخفیگاه بسیار خوبی

hiding place and to this day we never ever found out where our parents hid the

داشتند و تا به امروز ما هرگز نفهمیدیم که والدینمان

Easter eggs weeds so this day we did we still don't know where they put them

علف های هرز تخم مرغ های عید پاک را کجا پنهان کرده اند، بنابراین امروز ما این کار را انجام دادیم و هنوز نمی دانیم آنها آنها را کجا گذاشته اند

oh I see but there they put them somewhere and then obviously you were

اوه من می بینم اما آنجا آنها را در جایی گذاشته اند. پس واضح است که شما بودید

searching the house so they maybe bought them a few days before hmm

خانه را جستجو می‌کردند تا شاید چند روز قبل از آن آنها را بخرند

and hid them but you weren't quite naughty children you know your sisters

و مخفی کنند، اما شما بچه‌های شیطونی نبودید، می‌دانید که خواهران شما

used to hunt the house to try and look for them I see the same thing happens at

برای جستجوی آنها خانه را شکار می‌کردند.

Christmas sending hams I would say but you never

می‌گفتم اما تو

found out where we never found out where I would like to know where they hid them

هیچ‌وقت نفهمیدی کجا ما هرگز نفهمیدیم من دوست دارم بدانم کجا آنها را پنهان کرده‌اند،

so if my mom was watching could you please tell me where you used to hide

بنابراین اگر مادرم تماشا می‌کرد، می‌توانی لطفاً به من بگو

the Easter eggs when we were kids because it up in the loft we still don't

وقتی بچه بودیم تخم‌مرغ‌های عید پاک را کجا پنهان می‌کردی، زیرا در زیر شیروانی ما هنوز نمی

know look up in the loft we looked in the loft we looked in the

دانیم در اتاق زیر شیروانی نگاه کنیم ما در اتاق زیر شیروانی نگاه کردیم ما در

Attic nothing there so I don't know where they put them so there we go so

اتاق زیر شیروانی نگاه کردیم هیچ چیز آنجا نیست بنابراین نمی دانم آنها را کجا گذاشته اند بنابراین ما آنجا می رویم

it's Easter Sunday next Sunday we will be here of course with lots and lots of

بنابراین یکشنبه هفته آینده عید پاک است ما اینجا خواهیم بود البته با تعداد زیادی

Easter eggs I think I mean I'm expecting a really big Easter egg from mr. Steve I

تخم مرغ عید پاک، فکر می کنم منظورم این است که منتظر یک تخم مرغ عید پاک واقعا بزرگ از آقای هستم. استیو

was trying to think why do we eat Easter eggs on Easter day and I don't on Easter

من سعی می کردم فکر کنم چرا در روز عید پاک تخم مرغ می خوریم و من در یکشنبه عید پاک

Sunday it is remember why it is symbolic symbolic yes it has

نمی خوریم، به یاد داشته باشید که چرا نمادین است بله نمادین دارد

symbolism right this is starting to sound like a religious podcast was it to

درست است که شروع به شنیدن یک پادکست مذهبی می کند.

do with the end of Lent it is yes it's a well it's it's symbolic the egg is

پایان روزه بله این یک چاه است نمادین است تخم مرغ

symbolic of I think because it resembles a rock oh right okay the rock that was

نمادین است فکر می کنم چون شبیه یک صخره است اوه درست است صخره ای که

in front of the tomb where Christ was was laid after he was after he was

در مقابل مقبره ای که مسیح در آن قرار داشت پس از مصلوب شدن روی آن گذاشته شد.

crucified on Good Friday which is next Friday have you had some sort of

جمعه بخیر که جمعه آینده است ، آیا امروز به نوعی

Epiphany today no no I'm just relaying what Christians celebrate at this time

عید عیسی داشته اید نه نه، من فقط آنچه را که مسیحیان در این زمان از سال جشن می گیرند را نقل می کنم

of the year you know lots of Christians out there and lots of people of other

، شما مسیحیان زیادی را می شناسید و افراد زیادی از

religions who might be interested you know you know no you know that let

ادیان دیگر که ممکن است علاقه مند باشند. تو میدونی نه میدونی که اجازه

endorsing it I trust that okay we get it Steve these things are going on so we're

بدی تاییدش کنی من مطمئنم که باشه ما متوجه شدیم استیو این چیزا داره پیش میره پس ما داریم در

talking about them I thought maybe because I've got to tell you now that

موردشون حرف میزنیم فکر کردم شاید چون الان باید بهت بگم

the the Abbey in much Wenlock is now closed that there aren't monks there

که ابی در ونلاک خیلی الان هست بسته است که دیگر راهب وجود

anymore I wasn't sure if you were going to to join the monastery or something

ندارد من بودم مطمئن نیستم که می‌خواهید به صومعه بپیوندید یا چیز دیگری،

although having said that you've got enough bad habits already that's a joke

اگرچه گفتن این که به اندازه کافی عادت‌های بد دارید، این یک

isn't it mr. Duncan hmm about a habit is something that you do regularly which

شوخی است. دانکن هوم در مورد یک عادت کاری است که شما به طور مرتب انجام می دهید و

could be good or bad for you but a monk's habit is that is what is the

می تواند برای شما خوب یا بد باشد، اما عادت راهب این است که

clothing that he wears with the hood and the brown cloth hmm so yeah there's the

لباسی که با کلاه و پارچه قهوه ای می پوشد، هوم، بله، شوخی وجود دارد

joke that's it and thank you very much for explaining it so well oh I hope I

که همین است و ممنون شما خیلی خوب توضیح دادید اوه، امیدوارم

did I'm not sure that I did so it's live English mr. Steve is here

که من این کار را انجام داده باشم. استیو اینجاست.

it's lovely to see you everyone's commenting on how well you look oh and I

خیلی دوست دارم ببینم همه در مورد ظاهرت نظر می دهند، اوه و من

thought I'd look a bit summery because it's it's hot out there it's lovely

فکر کردم کمی تابستانی به نظر بیایم زیرا هوا گرم است، هوای خوبی دارد

weather and I thought I'll just wear something instead of being covered up

و فکر کردم به جای پوشاندن، فقط چیزی بپوشم

and it's very hot in your studio it is with all the lights with all the lights

و در استودیوی شما خیلی گرم است با همه چراغ ها با همه چراغ ها

and I'll tell you something else there are lady Birds we mentioned the lady

و من چیز دیگری را به شما می گویم خانم پرندگان هستند که پاییز گذشته به خانم پرندگان اشاره کردیم

Birds last autumn yes and I went to that mention them on Wednesday night is well

بله و من چهارشنبه شب به آنها اشاره کردم و امشب خوب است

tonight they're everywhere there's one in crawling over your light there yes

آنها همه جا یکی در خزیدن روی نور شما وجود دارد، بله

they're everywhere I don't know how many there are in the house but I've never

آنها همه جا هستند، نمی دانم چند نفر در خانه هستند، اما من تا به حال این تعداد را

seen so many but what happens is well Steve is some of the lady birds they

ندیده ام، اما اتفاقی که می افتد خوب است که استیو برخی از پرنده های خانم است که آنها به

hibernate but they hibernate in very strange places they do indeed around the

خواب زمستانی می روند. اما آنها در جاهای بسیار عجیب و غریب در اطراف

house and then when they wake up they think where am I what's going on it's a

خانه به خواب زمستانی می روند و سپس وقتی از خواب بیدار می شوند فکر می کنند من کجا هستم چه خبر است،

bit like when you go to sleep sometimes and you wake up suddenly you don't know

کمی شبیه زمانی است که گاهی اوقات به خواب می روید و ناگهان از خواب بیدار می شوید و نمی دانید

where you are I think that must be the same feeling that the Lady Bird has when

کجا هستید. من فکر می کنم این باید همان احساسی باشد که t او وقتی لیدی

it wakes up from hibernation I think it must be very similar although sadly we

برد از خواب زمستانی بیدار می شود، فکر می کنم باید بسیار شبیه باشد، اگرچه متأسفانه

have killed quite a few lady birds by accident accidentally stepping on them

ما تعداد زیادی پرنده خانم را با پا گذاشتن تصادفی روی آنها کشته ایم،

because they keep landing on the carpet and of course you can't see them because

زیرا آنها مدام روی فرش فرود می آیند و البته شما نمی توانید آنها را ببینید.

they're so small so there are lots of dead lady Birds around their house in

آنها خیلی کوچک هستند بنابراین تعداد زیادی پرنده خانم مرده در اطراف خانه آنها وجود دارد،

fact at the top of the stairs there is a big pile of dead lady birds that I've

در واقع بالای پله ها انبوهی از پرندگان خانم مرده وجود دارد که من جمع کرده ام

gathered to throw out later I know they need it

تا بعداً آنها را بیرون بیاندازم، می دانم که آنها به آن

they need to get outside they've got a bit of energy left from their

نیاز دارند. بیرون بروید آنها مقداری انرژی از

hibernation and they need to get outside quickly and and eat something or drink

خواب زمستانی شان باقی مانده است و باید سریع بیرون بروند و چیزی بخورند یا چیزی بنوشند.

something I guess I don't think whether I mean that lady birds eat aphids don't

فکر نمی کنم منظورم این است که پرندگان خانم شته می خورند نه

they that feed on other plants but I don't know what they they can't be many

آنها که از آن تغذیه می کنند. گیاهان دیگر اما نمی‌دانم

a feeds around at this time of the year so I wonder what they feed on maybe they

در این زمان از سال نمی‌توانند از چه چیزی تغذیه کنند، بنابراین تعجب می‌کنم که آنها از چه چیزی تغذیه می‌کنند، شاید

go into a flower and have some of the nectar yes I yes I know that they feed

به درون یک گل رفته و مقداری از شهد داشته باشند، بله، بله، می‌دانم که آنها

on other insects but maybe they feed on something else at the start of the

از حشرات دیگر تغذیه می کنند اما ممکن است در ابتدای حشرات از چیز دیگری تغذیه کنند

season yes I'd like to know that if anybody knows what lady birds feed on

فصل بله، می‌خواهم بدانم که اگر کسی می‌داند پرندگان خانم

before the aphids come along we'd like to know that's very nice

قبل از آمدن شته‌ها از چه چیزی تغذیه می‌کنند، مایلیم بدانیم که خیلی خوب است،

so what have we got today Steve uh well we have some interesting things we're

بنابراین امروز چه داریم استیو، خب، چیزهای جالبی داریم که

talking about old wives tale ah so what is an old wives tale here it is I'll

در مورد آنها صحبت می‌کنیم. داستان همسران قدیم آه، پس داستان همسران پیر در اینجا چیست،

just show you on the screen for those who aren't sure what I said look mr.

فقط برای کسانی که مطمئن نیستند آنچه را که من گفتم، به شما نشان خواهم داد.

Duncan surely you know that I will have prepared a much better lira

دانکن مطمئناً می‌دانی که من لیر بسیار بهتری تهیه

I must addition yours looks much better I can't wait why let me just get rid of

خواهم کرد، باید اضافه کنم مال شما خیلی بهتر است.

this ha ha what a waste of time that was yes you didn't think that well you see

می بینید

that dojos we need to prepare more before we come on old wives tale what is

که دوجوها باید قبل از اینکه به داستان همسران مسن بپردازیم بیشتر آماده

it it's a widely held belief that is now thought to be unscientific or incorrect

based really on sort of superstition passed down through the generations

usually by women but when we say old wives tale we're not talking necessarily

کنیم. بگو: داستان همسران پیر که ما لزوماً

about married women were just really talking about women it's a slightly

در مورد زنان متاهل صحبت نمی کنیم، فقط در مورد زنان صحبت می کنند، این یک

derogatory term really so it's a bit unfavorable comment to make but it comes

اصطلاح کمی تحقیرآمیز است، بنابراین اظهار نظر کمی نامطلوب است، اما

from sort of hundreds of years ago when people didn't really understand how the

از صدها سال پیش می آید که مردم واقعاً درک نمی کردند. چگونه

world worked and they sort of look at something and observe something and and

جهان کار می کرد و آنها به نوعی به چیزی نگاه می کنند و چیزی را مشاهده می کنند و و

and I'm sort of think that that was true and sort of it got passed down over the

و من فکر می کنم که این درست بود و نوعی آن در طول

years as a sort of a folklore tale but it was also used to scare children

سال ها به عنوان یک نوع داستان فولکلور منتقل شد، اما همچنین استفاده می شد بچه ها را بترسانند

- and into not adopting certain behaviors hmm

- و رفتارهای خاصی را اتخاذ نکنید، ههم،

so it's quite commonly used to do that don't do that or this will happen to you

بنابراین معمولاً برای انجام این کار استفاده می شود که این کار را انجام ندهید یا چنین اتفاقی برای شما رخ

that sort of that sort of thing but often it wasn't true it's like when your

می دهد، اما اغلب درست نبود، مانند زمانی است که

mum tells you not to play with yourself well says if you play with yourself you

مادرتان به شما می گوید این کار را نکنید. با خودت خوب بازی کن می گوید اگر با خودت بازی کنی

will go blind that is if you keep if you keep playing down there with yourself

کور می شوی یعنی اگر ادامه بدهی اگر با خودت بازی

you'll go blind do you know I saw that one I was looking up old wide tails and

کنی کور می شوی آیا می دانی که دیدم آن یکی را داشتم دنبال دم های پهن قدیمی می

I thought that's an old wide I'm not gonna mention that one though because

گشتم و فکر کردم من نمی خواهم به آن یکی اشاره کنم، اما

that's a little rude well it is the Duncan ways in straight away with what

چون کمی بی ادب است، فوراً روش دانکن است که

if there is no subtlety where I am concerned so yeah yes so you might say

اگر در مورد من ظرافت وجود نداشته باشد، بله، بله، بنابراین می توانید بگویید

that a good example of an old wives tale is is if is if you you play you play

که یک مثال خوب از داستان همسران پیر این است که اگر بازی می‌کنی

down there you have a little bit of an adventure down there you know when you

، آنجا بازی می‌کنی، کمی ماجراجویی در آن پایین خواهی داشت، می‌دانی وقتی

are young your mother might say don't do that you will go blind my mother ever

جوان هستی، مادرت ممکن است بگوید این کار را نکن که کور می‌شوی، مادرم همیشه

said that no I think your mother encouraged you to do it just to get you

گفته است که نه فکر می‌کنم مادرت شما را تشویق کرد که این کار را انجام دهید تا شما

out the way the Bible even refers to old wives tales apparently there is a

را از راه کتاب مقدس خارج کند به داستان های همسران مسن اشاره می کند ظاهراً

mention of it in there telling people to avoid listening to them or believing

در آنجا به آن اشاره شده است که به مردم می گوید از گوش دادن به آنها خودداری کنند یا

them well I think that's where it comes from I think that's rather that the

خوب آنها را باور نکنند. فکر می کنم از آنجا می آید.

actual expression comes from I think it is again once again we are straying into

در حال انحراف در

religion it is a I think it is a biblical expression or something it is

دین این است که من فکر می کنم این یک عبارت کتاب مقدسی است یا چیزی است

quoted from the Bible when they talk about that so you try to put off people

که از کتاب مقدس نقل شده است وقتی آنها در مورد آن صحبت می کنند، بنابراین شما سعی می کنید افرادی

you shouldn't really be listening to these old tales and fables you should be

را که واقعاً نباید به این افسانه ها و افسانه های قدیمی گوش دهید، معطل کنید.

you know listening to the truth you might you might also say it's a bit like

شما می دانید با گوش دادن به حقیقت ممکن است همچنین بگویید که کمی شبیه

fake news yes but I'll wised her there are some that are very old but there are

اخبار جعلی است بله، اما من او را عاقل می کنم برخی از آنها بسیار قدیمی هستند، اما

some that are a more modern and it's usually yeah so it's usually you to

برخی هستند که مدرن تر هستند و معمولاً بله، بنابراین معمولاً شما باید

scare children or a lot of things to sort of talk about pregnancy or

بچه‌ها را بترسانیم یا چیزهای زیادی درباره بارداری یا زایمان صحبت کنیم.

childbirth a lot of a lot of old tales come in there and I think but we've just

بسیاری از داستان‌های قدیمی وجود دارد و من فکر می‌کنم اما ما فقط

explained it but maybe we need to show an example so that people get an idea of

آن را توضیح دادیم، اما شاید لازم باشد مثالی نشان دهیم تا مردم ایده بگیرند.

what well you've mentioned one which was wasn't going to mention myself but

چه خوب به یکی اشاره کردی که قرار نبود از خودم نام ببرم اما

you've already mentioned it here's another one don't swallow gum or it will

شما قبلاً به آن اشاره کردید اینجا یکی دیگر از آدامس قورت ندهید وگرنه

stay in your stomach for seven years we had this one at school as well except

هفت سال در معده شما می ماند ما این آدامس را در مدرسه هم

the showing gum we're talking about yeah chewing gum

داشتیم به جز آدامس نشان دادن که صحبت می کنیم در مورد بله آدامس جویدن،

so you chew the gum and and normally you spit it out or you've disposed of it

بنابراین شما آدامس را می جوید و معمولاً آن را تف می دهید یا با خیال راحت آن را در جایی دور انداخته اید،

safely somewhere but when I was little and this is the same thing this happened

اما وقتی من کوچک بودم و این همان چیزی

to me at school at school we always used to say that if you swallowed chewing gum

است که در مدرسه در مدرسه برای من اتفاق افتاده است ما همیشه می گفتیم که اگر

it would stick to your heart and kill you yes and I think that's adults or

آدامس بخوری به قلبت می‌چسبد و تو را می‌کشد، بله، و فکر می‌کنم این بزرگسالان یا

your your mother telling you not to swallow it because they think it's gonna

مادرت به شما می‌گوید آن را قورت ندهید زیرا فکر می‌کنند

be bad for you so they make up a story that will scare you so that you don't

برای شما بد خواهد بود، بنابراین داستانی می‌سازند که شما را به شدت ترسانده است. اینکه شما آن را

swallow it in fact if you do swallow chewing gum it isn't dangerous and

نمی بلعید در واقع اگر آدامس ببلعید خطرناک نیست و

apparently bitter is you your body can't digest and it pretty much comes out the

ظاهراً تلخ است که بدن شما نمی تواند آن را هضم کند و تقریباً به

same way went in apparently but probably not a good idea to swallow chewing gum

همان شکلی که ظاهراً بیرون می آید اما احتمالاً ایده خوبی نیست. آدامس را ببلع

and so your mother comes up with a story to scare you that's it so you might say

و مادرت داستانی برای اسکول می‌دهد آیا شما این هستید، بنابراین ممکن است بگویید

that swallowing chewing gum is something that they don't want you to do just in

که قورت دادن آدامس کاری است که آنها نمی خواهند شما انجام دهید فقط در

case you choke on it so to stop you from doing it yeah you choke on it they give

صورت خفه شدن در آن، بنابراین برای جلوگیری از انجام آن، بله، شما در آن خفه می

you a horror story yes because you could breathe in and and and it could go into

شوید، داستان ترسناکی برای شما ارائه می کنند بله، زیرا شما می‌توانید نفس بکشید و می‌تواند وارد

your lungs rattlesnakes cure rheumatism - yeah so anyone from this country

because you don't have rattlesnakes in the UK surely no one believes that well

apparently if you it's an old wives tale that you you get a rattlesnake poisonous

ریه‌های شما شود. یک مار سمی

snake kill it boil it up and then eat it or drink the juice and that's supposed

مار زنگی بگیرید آن را بجوشانید و سپس بخورید یا آب آن را بنوشید و

to you're supposed to keep the venom in as well you don't want a rattlesnake

قرار است شما هم زهر آن را در داخل نگه دارید و مار زنگی را نمی خواهید

that's that where the venom has come out because the venom in it is supposed to

، آن جایی است که زهر آن بیرون آمده است زیرا سم موجود در آن قرار است

help you with rheumatism rheumatism of course is that condition which elderly

به شما در درمان روماتیسم کمک کند. روماتیسم البته شرایطی است که افراد مسن

people often get where their joints swell up and they're very painful joy

معمولاً در جایی که مفاصلشان متورم می‌شود به آن مبتلا می‌شوند و باعث شادی بسیار دردناکی می‌شوند

and that's quite debilitating for for four people as they get older sometimes

و این برای چهار نفر بسیار ناتوان کننده است که بزرگ‌تر می‌شوند، گاهی اوقات

you hear about your grandmother with rheumatism in our joints could be your

درباره خود می‌شنوید. مادربزرگ مبتلا به روماتیسم در مفاصل ما می تواند انگشتان شما باشد

fingers could be your ankles normally your fingers isn't it they will get very

ممکن است مچ پاهای شما باشد به طور معمول انگشتان شما بسیار

swollen hmm it's horrible rheumatism it affects all the joints normally in your

متورم می شوند هوم، روماتیسم وحشتناک است، همه مفاصل را به طور معمول در

hands and sometimes in your wrist as well very horrible normally affects

دستان شما و گاهی اوقات در مچ دست شما نیز تاثیر می گذارد بسیار وحشتناک است.

elderly people it does but I tell you who it doesn't do any good for the snake

افراد مسن این کار را می کند، اما من به شما می گویم که برای

the snake doesn't come out of it very well oh definitely not it's not good for

مار هیچ فایده ای ندارد، مار خیلی خوب از آن بیرون نمی آید، اوه قطعا نه برای

the snake it's not good for the snake here's another one don't crush your eyes

مار خوب نیست، برای مار خوب نیست، اینجا یکی دیگر نیست. چشم هایت را له کن

all they'll stay that way that's another one old wise tale that that's almost we

همه آنها همینطور می مانند، این یک داستان عاقلانه قدیمی است که

could almost say old mothers tale as well because my mum used to say that to

تقریباً می توانیم داستان مادران پیر را هم بگوییم زیرا مادرم به من می گفت که

me it's also sometimes when I was in a bad mood my mum would say your face will

گاهی اوقات وقتی حالم بد بود مادرم هم همینطور است. می‌گویم صورتت

stick like that exactly your face will stay like that forever if you keep

همین‌طور می‌چسبد، دقیقاً صورتت برای همیشه همین‌طور باقی می‌ماند، اگر به

sulking something your mother used just didn't want you to do something so say

چیزی که مادرت از آن استفاده می‌کرد غر می‌زنید، فقط نمی‌خواست کاری انجام دهید، پس چیزی بگویید

something that will scare you and then you won't do it hmm and it'd be

که شما را بترساند و بعد آن را انجام نمی‌دهید. جالب خواهد بود

interesting actually to look at the live chat we call it old wives tales but

در واقع برای نگاه کردن به گفتگوی زنده ما آن را قصه های همسران پیر می نامیم، اما

there must be in every country I would think something similar used to describe

من فکر می کنم در هر کشوری چیزی مشابه برای توصیف

these old tales that are passed down that really aren't true will based on

این داستان های قدیمی استفاده می شود که منتقل شده اند و بر اساس

any scientific fact but the people still use today yeah almost like myths so yes

هیچ واقعیت علمی به جز مردم، واقعاً اراده واقعی ندارند. هنوز هم امروز استفاده می شود بله تقریباً مانند اسطوره ها، بله

like a myth really so we call them old wives tales but what are they called

، واقعاً مانند یک اسطوره است، بنابراین ما آنها را قصه های همسران پیر می نامیم، اما در کشور شما به آنها چه می گویند،

in your country we'd like to know and if you've got any examples that you use in

ما دوست داریم بدانیم و اگر نمونه هایی دارید که در آنها استفاده می کنید

and you just laugh somebody says something who's oh that's an old wise

و فقط می خندید. یک نفر چیزی می گوید که اوه، این یک داستان عاقلانه قدیمی

tale and you laugh so it'd be interesting to see what you have in your

است و شما می خندید، بنابراین جالب است که ببینید در کشورهای خود چه چیزی دارید، در

countries out there right here's another one

اینجا یکی دیگر از

shaving your hair causes it to grow back thicker a lot of men will be thinking of

تراشیدن موهای شما باعث ضخیم شدن موهای شما می شود که بسیاری از مردان به آن فکر می کنند.

this one especially men men nowadays you know I was watching TV the other night

این یکی مخصوصاً آقایان این روزها می دانید که من شب گذشته تلویزیون تماشا می کردم

Steve and there was a come for a special kind of soap that you put

استیو و یک نوع صابون خاص که

on your chest but for men who want to shave their chests me I'm not joking

روی سینه خود می گذارید آمده بود، اما برای مردانی که می خواهند قفسه سینه خود را بتراشند، شوخی نمی

it's actually a product now there is a product you just you just smooth it over

کنم در واقع اینطور است. یک محصول در حال حاضر یک محصول وجود دارد شما j فقط آن را

your chest and then shave the hair off your chest you just used shaving cream

روی سینه خود صاف کنید و سپس موهای سینه خود را بتراشید، شما فقط از کرم موبر استفاده

would you like to have a look at my chest

کرده اید، می خواهید به سینه من نگاهی بیندازید،

it's articularly what's your chest like Steve oh I there's a bit of maintenance

دقیقاً قفسه سینه شما شبیه به استیو است، اوه من یک مقدار

goes on there do you shave your chest I do sometimes yes because it gets very

مراقبت انجام می شود. قفسه سینه خود را بتراشید، من گاهی اوقات بله، زیرا بسیار

itchy and irritating and I think for some men it looks nice but if you've got

خارش و تحریک کننده می شود و فکر می کنم برای برخی از مردان خوب به نظر می رسد، اما اگر شما به

sort of just straggly little bits hmm it's neither one thing nor the other so

نوعی تکه های کوچک ضعیف دارید، نه یک چیز است و نه آن چیز دیگر، بنابراین

I think sometimes just get rid of it yes some women like hairy men

فکر می کنم گاهی اوقات فقط خلاص شوید. از آن بله، برخی از زنان عاشق مردان مودار هستند

yes exactly some women like hairy chests on the land it makes them feel as though

بله دقیقاً برخی از زنان دوست دارند سینه های مودار روی زمین را دوست داشته باشند، این باعث می شود آنها احساس

they read it with a real man a masculine person with lots of testosterone

کنند که آن را با یک مرد واقعی می خوانند، یک فرد مردانه با مقدار زیادی تستوسترون،

what you're gonna say them so yes I think some typing you tend to if you

چه می خواهید به آنها بگویید. تایپ کردن شما تمایل دارید اگر

depending on what your partner wants or what you want maybe you will either

بسته به اینکه همسرتان چه می خواهد یا چه می خواهید، ممکن است

maintain that area or not I mean there's lots of other areas of your body you can

آن ناحیه را حفظ کنید یا نه.

maintain in that way but yes there is an old wise tale that if you shave your

اگر موهایتان را

hair wherever it is on your body it'll grow back thicker most it's totally

بتراشید هرجا که روی بدن شما باشد دوباره ضخیم‌تر می‌شود، این کاملاً

untrue because it just would have got fit it probably appears to get thicker

نادرست است، زیرا کاملاً مناسب می‌شد، احتمالاً به نظر می‌رسد ضخیم‌تر می‌شود،

but it probably would have done anyway yeah I mean if it was true then any man

اما احتمالاً به هر حال این کار انجام می‌شد بله، منظورم این است که اگر درست بود، هر مردی

that's shaved it would just get thicker and thicker but it doesn't mean and of

که آن را تراشیده باشد، این کار را انجام می‌دهد. فقط ضخیم تر و ضخیم تر می شود اما این بدان معنا نیست و

course the irony is these days what's interesting Steve is that beards have

البته طنز این روزها جالب استیو این است که ریش در بین

become very popular with men but at the same time they're shaving their chests

مردان بسیار محبوب شده است اما در عین حال سینه های خود را به طرز

very odd they're getting they're getting hair on their face and then they they're

عجیبی می تراشند. دوباره موهای صورتشان را می زنند و بعد آنها

getting rid of the hair it's on their body isn't that strange yes of course

از شر موهای بدنشان خلاص می شوند ، چیز عجیبی نیست، بله، البته

beard suits some men better than others and you can see some pretty disastrous

ریش به بعضی از مردان بیشتر از دیگران می آید و می توانید نمونه های بسیار فاجعه باری را

examples I mean every other presenter on television now in this country has a

ببینید. منظورم هر مجری دیگری است. تلویزیون در حال حاضر در این کشور

beard and it works for some men and looks awful on others mmm but there you

ریش دارد و برای برخی از مردان کار می کند و برای برخی دیگر افتضاح به نظر می رسد.

go drinking is it but some of these are wise tales they're not all some of them

are based in our Luke are actually quite true and you can actually say that there

درست است و شما در واقع می توانید بگویید که

are wide tales but science has proved that in fact there is some fact behind

داستان های گسترده ای وجود دارد، اما علم ثابت کرده است که در واقع واقعیتی در پشت

it but there's probably sometimes by accident people discovered if you did

آن وجود دارد، اما احتمالاً گاهی اوقات افراد به طور تصادفی متوجه می شوند که اگر کاری انجام

something it probably did work and so it like for example chicken soup drinking

داده باشید، احتمالاً کارساز بوده است و بنابراین، برای مثال، مانند سوپ

chicken soup is good when you've got a cold apparently that's an old what you

مرغ، نوشیدن سوپ مرغ خوب است. ظاهراً سرماخوردگی را تجربه کرده‌اید، این یک داستان قدیمی است که شما در

think of that as an old wives tale but in fact it is based in in scientific

مورد آن به عنوان یک داستان همسران پیر فکر می‌کنید، اما در واقع اکنون مبتنی بر

fact now because they've shown that drinking chicken soup it won't cure cure

واقعیت علمی است، زیرا آنها نشان داده‌اند که نوشیدن سوپ مرغ

you of the cold but it will relieve the symptoms because there's something in

شما را از سرماخوردگی درمان نمی‌کند. علائم را تسکین می دهد زیرا چیزی در

chicken that apparently reduces the inflammation in your lungs and your

مرغ وجود دارد که ظاهرا التهاب ریه ها و گلو شما را کاهش می دهد،

throat so it appears that it's getting better because it's relieving the

بنابراین به نظر می رسد که بهتر می شود زیرا علائم را تسکین می دهد

symptoms so it's not making it better but it appears that it is so there is

بنابراین بهتر نمی شود، اما به نظر می رسد که اینطور است بنابراین

some basis in fact with that so it's almost like something you might compare

پایه ای وجود دارد با این واقعیت، تقریباً شبیه چیزی است که ممکن است

it to like a like a horrible remedy yes so chicken soup apparently is quite good

آن را با یک داروی وحشتناک مقایسه کنید، بله، ظاهراً سوپ مرغ

for you when you've got a cold here's a here's a sort of an old wives

برای شما بسیار مفید است وقتی سرما خورده اید، اینجا یک نوع همسر پیر است.

tale relating to colds again eating or having vitamin C supplements will

داستان مربوط به سرماخوردگی دوباره خوردن یا مصرف مکمل های ویتامین C

prevent a cold that has been proved scientifically not to be true at all but

از سرماخوردگی جلوگیری می کند که از نظر علمی ثابت شده است که اصلا درست نیست،

it's still something that people will say you need vitamin C obviously you

اما هنوز هم مردم می گویند شما به ویتامین C نیاز دارید، بدیهی است که

need some to be healthy but taking lots of it

برای سالم بودن به مقداری نیاز دارید اما مصرف مقدار زیادی از آن

won't prevent a cold and it won't actually stop you getting one it won't

از سرماخوردگی جلوگیری نمی کند و در واقع شما را از ابتلا به سرماخوردگی منع نمی کند، بلکه

really help the symptoms either we had in this country many years ago we

واقعاً به علائمی که سال ها پیش در این کشور داشتیم کمکی نمی کند، ما

had a research centre which was based solely on their sole purpose was to try

یک مرکز تحقیقاتی داشتیم که صرفاً بر اساس هدف آنها تلاش بود.

and cure the common cold it was get went for the decades in the end they they

و درمان سرماخوردگی که برای چندین دهه از بین رفت، در پایان آنها آن را

abandoned it because they couldn't find anything that actually worked

رها کردند، زیرا نتوانستند چیزی را پیدا کنند که واقعاً مؤثر باشد،

let's vitamin C was one of them I think some studies show that if you have a

بگذارید ویتامین C یکی از آنها باشد، فکر می کنم برخی مطالعات نشان می دهد که اگر

high dose of vitamin C might slightly reduce the in how long a cold lasts but

دوز بالایی از ویتامین دارید C ممکن است مدت زمان سرماخوردگی را کمی کاهش دهد، اما

generally it doesn't really do anything so you might or just have an orange a

به طور کلی واقعاً هیچ کاری انجام نمی دهد، بنابراین ممکن است یا فقط یک پرتقال در

day and be done with it so do you know some this is another old wives tale can

روز بخورید و با آن تمام کنید، بنابراین آیا می دانید این یکی دیگر از داستان های همسران پیر است.

you believe this one smoking prevents colds oh my goodness

یک سیگار از سرماخوردگی جلوگیری می کند وای خدای من،

now that is actually true held belief in some countries that's smoking because

اکنون در برخی از کشورهایی که سیگار می کشند،

the idea is that you've got all this poisonous smoke going down well put in

این باور واقعی است، زیرا ایده این است که شما همه این دود سمی پایین می آید که به

some way kill off the bugs that if you flew but of course it doesn't do that

نحوی حشرات را از بین می برد که اگر پرواز می کردید، البته اینطور نیست. این کار را انجام دهید

no it just killed a person off yes eventually killer I've literally had

نه فقط یک نفر را کشته است بله در نهایت قاتل من به معنای واقعی کلمه

conversations with people who come from won't say which country and they said oh

با افرادی که از کدام کشور آمده اند صحبت کرده ام و آنها می گویند

no smoking is good for you it actually strengthens you and it'll

اوه سیگار کشیدن برای شما خوب است در واقع شما را تقویت می کند و شما را

stops you getting colds that's actually a belief that is held well as a way of

متوقف می کند سرماخوردگی که در واقع یک باور است که به خوبی به عنوان راهی برای

encouraging people to smoke in China they actually say that it will make you

تشویق مردم به سیگار کشیدن در چین وجود دارد، آنها در واقع می گویند که این کار شما را

stronger Yeah right there we go yes in China it was part of the marketing so

قوی تر می کند بله همین جا می رویم بله در چین این بخشی از بازاریابی بود به طوری

that they have a very very very high number of people who smoke in China it

که آنها خیلی خیلی خیلی تعداد بالای افرادی که در چین سیگار می کشند

is absolutely incredible how many people smoke in China and even this day to this

کاملاً باورنکردنی است که چه تعداد نفر در چین سیگار می کشند و حتی امروز تا به

day it still encouraged a lot because the cigarette manufacturers want people

امروز هنوز هم بسیار تشویق می شود زیرا تولید کنندگان سیگار از مردم می خواهند

to smoke basically imagine imagine the size of China and if even just half of

که اساساً اندازه چین را تصور کنید و اگر حتی فقط نیمی از

China smoked how many cigarettes you are selling

چین هر سال چند سیگار می‌فروشند،

every year but you could sort of believe why people would think that because you

اما می‌توانی باور کنی که چرا مردم فکر می‌کنند چون

know smoking all that poisonous you know you could you would imagine that it

می‌دانی سیگار کشیدن آن‌قدر سمی است که می‌دانی ، تصور می‌کنی که

might actually kill off the germs mmm but of course what it's doing is

در واقع ممکن است میکروب‌ها را از بین ببرد. کاری که انجام می

reducing your immune systems ability to fight the cold in the first

دهد کاهش توانایی سیستم ایمنی بدن شما برای مبارزه با سرما در ابتدا

in theory it seems as if it would work in theory it seems though it might do

در تئوری است، به نظر می رسد که در تئوری کار می کند، اما به نظر می رسد که ممکن

something a little of what's bad for you does you good but in the case of Smokey

است کمی از آنچه برای شما بد است برای شما مفید باشد، اما در مورد اسموکی

Joe the rule doesn't apply there that's like saying if you jump under a bus

جو این قانون در آنجا صدق نمی کند، مثل این است که بگوییم اگر زیر اتوبوس بپری،

if you jump under a bus then you can you you'll you will live forever yeah buses

اگر زیر اتوبوس بپری، پس می توانی برای همیشه زنده خواهی بود، آره اتوبوس

will never harm you he's another old wise tower reading in

ها هرگز به تو آسیب نمی رسانند او یکی دیگر از برج های خردمند قدیمی است که در

dim light is bad for your eyes yes reading in dim light is bad for your

نور کم می خوانند. برای چشمان شما مضر است بله مطالعه در نور کم برای

eyes so do you think that's an old wives tale well apparently it is an old wives

چشمان شما مضر است، بنابراین آیا فکر می کنید این یک داستان همسران پیر است، ظاهراً این یک داستان همسران پیر

tale and reading in dim light does not harm your eyes at all using your eyes

است و خواندن در نور کم به هیچ وجه به چشم شما آسیب نمی زند. استفاده از چشمان

doesn't harm your eyes but the only thing that really harms them is looking

شما ضرری ندارد. چشمان تو اما تنها ت چیزی که واقعاً به آنها آسیب می رساند،

in indirectly at the Sun and that will harm your eyes but actually just using

نگاه غیرمستقیم به خورشید است و به چشمان شما آسیب می رساند، اما در واقع فقط استفاده از

your eyes I mean it might be difficult you might get a bit of strain but it

چشمان شما ممکن است سخت باشد ممکن است کمی فشار بیاورید، اما

won't harm them because the eyes are recover so apparently that's rubbish

به آنها آسیبی نمی رساند، زیرا چشم ها در حال بهبود هستند. ظاهراً این آشغال است

feed a cold starve a fever is my mother always used to say that so if you've got

غذا دادن به گرسنگی سرد، تب، مادرم همیشه این را می‌گفت، پس

a cold if you've got a temperature the fever you should not eat anything

اگر سرما خورده‌اید، اگر تب دارید، نباید چیزی بخورید

and if you've just got like the common cold sniffles a sore throat you should

و اگر فقط مثل سرماخوردگی شده‌اید. گلو درد را بو می‌کشد، باید

eat more and freaking and to feed it to fight it off apparently that's been

بیشتر بخورید و بدجوری بخورید و برای مبارزه با آن به آن غذا بدهید، ظاهراً

proved to be rubbish as well you should if you feel you should eat on both okay

ثابت شده است که آشغال است، اگر احساس می‌کنید باید هر دو غذا بخورید، در

when you're ill you should always eat apparently because it's strengthening

هنگام بیماری باید همیشه غذا بخورید، زیرا ظاهراً تقویت

you the last thing you should do when you're real is starve yourself because

شما آخرین کاری که باید انجام دهید این است که از گرسنگی بمانید زیرا

that is not going to help your recovery apparently but of course if if you're

ظاهراً به بهبودی شما کمک نمی کند، اما اگر

not gonna feel like eating probably if you've got a bad fever probably if

نمی خواهید غذا بخورید، احتمالاً اگر تب بدی دارید، احتمالاً اگر

you've got a cold it's not gonna your cold doesn't put you off eating but if

شما سرما خورده اید، این کار شما را درمان نمی کند شما را از خوردن منصرف نمی کند، اما

you've got a high temperature of fever like the flu and then you probably don't

اگر تب شدیدی مانند آنفولانزا دارید و احتمالاً تمایلی به

feel like eating particularly if you've got gastric upset as well but you should

خوردن ندارید، به خصوص اگر ناراحتی معده دارید، اما باید

try and eat something even if it's just chicken soup because that will be good

سعی کنید حتی چیزی بخورید. اگر فقط سوپ مرغ باشد، زیرا برای شما خوب خواهد بود،

for you apparently yeah an apple a day keeps the doctor away is

ظاهراً بله، یک سیب در روز پزشک را دور نگه می‌دارد،

true okay that's not open that so an apple a day keeps the doctor away is not

درست است که باز نیست، بنابراین یک سیب در روز پزشک را دور نگه می‌دارد،

an old wives tale it well is it is a sort of an old wives tale but in fact it

داستان همسران پیر نیست، خوب است. نوعی داستان همسران پیر است، اما در

is based on truth because apples are full of antioxidants vitamin C nutrition

واقع بر اساس حقیقت است، زیرا سیب سرشار از آنتی اکسیدان های ویتامین C است،

so it's actually part of a healthy diet so if you do eat not necessarily just

بنابراین در واقع بخشی از یک رژیم غذایی سالم است، بنابراین اگر نه لزوما فقط

apples but fruit then that will be good for you because everyone knows that

سیب، بلکه میوه می خورید، برای شما مفید خواهد بود. همه می دانند که

fruit is good for you so if you have an apple every day it's going to be good

میوه برای شما مفید است، بنابراین اگر هر روز یک سیب بخورید

for you because it's full of vitamins and minerals and nutrients too to help

برای شما مفید خواهد بود زیرا سرشار از ویتامین ها و مواد معدنی و مواد مغذی است که به

you be well so in fact it is a good idea not necessarily an apple but fruit it's

شما کمک می کند تا خوب شوید، بنابراین در واقع ایده خوبی است نه لزوما سیب. اما میوه

good for you yes so you might say some fruit a day or well here of course we

برای شما خوب است بله بنابراین ممکن است بگویید s البته ما

have this obsession now with having five things every day that are healthy for

در حال حاضر این وسواس داریم که هر روز پنج چیز سالم برای

you so it kind of seems to be based on that yeah at original idea opening an

شما داشته باشیم، بنابراین به نظر می رسد که بر اساس ایده اصلی باز کردن یک

umbrella indoors that's a more modern one of course so the umbrella hasn't

چتر در داخل خانه است که البته مدرن تر است. بنابراین قرن هاست که چتر وجود نداشته

been around for centuries but opening an umbrella indoors is bad luck hmm

است، اما باز کردن چتر در داخل خانه بدشانسی است هوم،

now I've this is something I always if I ever have an umbrella I don't like that

حالا من این چیزی است که همیشه اگر زمانی چتری داشته باشم که دوست ندارم،

must have been instilled on me from a young age maybe by my mother I don't

باید از سنین پایین به من تزریق شده باشد. شاید مادرم

know but I always feel very uncomfortable opening an umbrella

نمی‌دانم، اما همیشه احساس ناراحتی می‌کنم که چتر را در داخل خانه باز کنم،

indoors because that's something that has been drummed into me for me a young

زیرا این چیزی است که برای من در سنین جوانی به درون من ریخته شده است،

a young age where it comes from I don't know maybe because they're quite big and

نمی‌دانم شاید به این دلیل که آنها کاملاً خوب هستند بزرگ است و

if you leave them lying around you might trip over them that's probably where it

اگر آنها را دراز بکشید ممکن است روی آنها هجوم بیاورید احتمالاً از آنجا می

comes from but I would imagine it's probably

آید، اما من تصور می کنم احتمالاً

because you would only really use an umbrella outside but when it's raining

به این دلیل است که شما واقعاً از یک چتر در بیرون استفاده می کنید اما وقتی باران می بارد

so if you to use inside it's like a superstition or like an umbrella inside

بنابراین اگر داخل آن استفاده کنید مانند یک خرافات است یا مانند یک چتر درونی

because you never see it it's very unusual so maybe it comes from a bit of

چون شما هرگز آن را نمی بینید، بسیار غیرعادی است، بنابراین شاید از کمی

superstition as well but I never feel comfortable

خرافات نیز ناشی می شود، اما من هرگز احساس راحتی نمی کنم

opening an umbrella indoors which you sometimes do if it's all wet and you

که چتر را در داخل خانه باز کنم، کاری که گاهی اوقات اگر همه آن خیس است و می

want to dry it out hmm so yes that's an old wives tale but

خواهید آن را خشک کنید، انجام می دهید. داستان همسران اما

maybe it's you know baby it's just but maybe it's superstition maybe it's

شاید شما می دانید عزیزم این فقط است اما شاید این خرافات است شاید به این

because you might trip over it and cause an injury so what if there's a leak in

دلیل است که ممکن است به آن ضربه بخورید و آسیبی ایجاد کنید، پس اگر در

your house what if there's a leak in your room and you want to stay dry you

خانه شما نشتی وجود داشته باشد چه اگر در اتاق شما نشتی وجود داشته باشد و بخواهید خودتان را خشک کنید.

might want to put your umbrella up to stay dry so you can't do that so instead

ممکن است بخواهید چترتان را بالا بگذارید تا خشک بماند تا نتوانید این کار را انجام دهید، در عوض

you just get soaking wet and get pneumonia and then die maybe put the

فقط خیس می‌شوید و به ذات‌الریه مبتلا می‌شوید و سپس می‌میرید، شاید

umbrella on the roof that might be that might be better yes yes yeah to be

چتر را روی سقف بگذارید که شاید بهتر باشد بله بله،

honest I don't believe in any of that so I have I have many times opened an

راستش را بخواهید من به هیچ کدام از اینها اعتقاد ندارم، بنابراین بارها در

umbrella indoors what's happened to you nothing that's what's happened nothing

داخل خانه چتر را باز کرده ام چه اتفاقی برای شما افتاده است ، چه اتفاقی افتاده است، هیچ چیز

if you break a mirror you'll have seven years of bad luck

اگر یک آینه را بشکنید هفت سال بدشانسی خواهید داشت،

yeah I think these are sort of verging into superstition now though yes but

بله، فکر می کنم اینها به نوعی هستند. در حال حاضر به خرافات نزدیک شده است، هر چند بله اما

they're sort of it comes under old wives tale okay apparently have I got any more

آنها یک جورهایی در زیر داستان همسران مسن قرار می گیرند، ظاهراً من هم

as anybody what have we got on the live chat I want to see what fever always

مثل هر کس دیگری متوجه شدم در چت زنده چه داریم.

another one wait an hour after eating before you go for a swim before you'll

get cramps and drowned is that is that a load of rubbish sort of apparently you

گرفتگی می گیرید و غرق می شوید این است که یک بار زباله که ظاهراً می

can eat you can go for a swim straight out of eating but you probably shouldn't

توانید بخورید، می توانید مستقیماً بدون غذا شنا کنید ، اما احتمالاً نباید این کار را انجام دهید،

if it's a big heavy meal you feel uncomfortable hmm you can sort of get

اگر یک وعده غذایی سنگین و سنگین است، احساس ناراحتی می کنید.

cramps if you go into cold water after having a heavy meal and there are cases

اگر بعد از خوردن یک وعده غذایی سنگین وارد آب سرد شوید دچار گرفتگی عضلات می شوید و مواردی وجود دارد

where people have said to have died as a result of that so but I think you know

که افراد گفته اند در نتیجه آن مرده اند، اما فکر می کنم شما می دانید که

if you just have a light snack and then go for a swim it's probably perfectly

اگر فقط یک میان وعده سبک بخورید و سپس برای شنا بروید، احتمالاً

all right yes you might eat you might eat some food that's very bulky and very

کاملاً خوب است بله ممکن است بخورید ممکن است مقداری غذا بخورید که بسیار حجیم و بسیار

heavy yes you might eat a bowling ball and then jump in the water and then of

سنگین است بله ممکن است یک توپ بولینگ بخورید و سپس در آب بپرید و

course you sink straight to the bottom apparently there's no evidence to

سپس مستقیماً در ته فرو بروید، ظاهراً هیچ مدرکی وجود ندارد که

suggest that it is bad for you but you probably would struggle if you were a

نشان دهد آن برای شما بد است اما احتمالاً با آن مبارزه خواهید کرد اگر

weak swimmer because if you've had a heavy meal you'll be a bit tired and

شناگر ضعیفی بودید، زیرا اگر یک وعده غذایی سنگین خورده باشید کمی خسته می‌شوید

your body won't want to exercise because all the oxygen is going into your

و بدن‌تان نمی‌خواهد ورزش کند، زیرا تمام اکسیژن وارد معده شما می‌شود و

stomach digest the food so you may struggle if

غذا را هضم می‌کند، بنابراین ممکن است اگر بگویید دچار مشکل شوید.

say got very choppy the waves and you really had to exert a lot of energy you

امواج بسیار متلاطم بود و شما واقعاً مجبور بودید انرژی زیادی به کار ببندید،

may struggle a bit on the heavy meal you'd certainly find it more difficult

ممکن است کمی برای یک وعده غذایی سنگین تقلا کنید، مطمئناً

to swim just in the same ways you couldn't go for a run after a swim

شنا کردن به همان روشی که نمی‌توانستید بعد از شنا برای دویدن بروید دشوارتر است.

because it would be very uncomfortable what a term one that I remember from my

چون خیلی ناراحت کننده خواهد بود که اصطلاحی که از

childhood was was pointing towards a rainbow if you pointed at a rainbow I

کودکی به یاد دارم اشاره به رنگین کمان بود، اگر به رنگین کمان اشاره کنی به

was told that you would get bad luck oh right but that's an old wives tale

من می گفتند بدشانسی خواهی داشت، اوه درست است، اما ظاهراً این یک داستان زن پیر است.

y'all writer apparently another one is pointing at a at a funeral car a funeral

یکی دیگر به ماشین مراسم تشییع جنازه اشاره می کند، یک دوره تشییع جنازه

course says you know when Oh and everyone's going past or being in the

می گوید شما می دانید وقتی اوه و همه

back of the funeral car that's very bad look that not an old wives tale that's

از کنار ماشین تشییع جنازه می گذرند یا در عقب ماشین تشییع جنازه هستند، ظاهر بسیار بدی است که داستان یک زن مسن نیست، این

an actual fact if you're in the back of a funeral car you are having a very bad

یک واقعیت واقعی است اگر شما در آن هستید. پشت ماشین تشییع جنازه شما روز بسیار بدی را

day pointing at a funeral possession is parented and walking on a grave that is

سپری می کنید که به مراسم تشییع جنازه اشاره می کنید تملک پدر و مادر است و راه رفتن روی قبری که

an old wives tale if you walk in a grave you will you will suck up the spirit of

داستان همسران پیر است اگر در قبر راه بروی

the dead person and then something bad will happen to you that's a an old wives

روح مرده را می مکی و بعد اتفاق بدی برایت می افتد که

tale as well of course you don't really want to step onto graves you might fall

البته این هم داستان همسران پیر است. شما واقعاً نمی خواهید روی قبرها قدم بگذارید، ممکن است

in you never know if it's an open one it's the same thing why you wouldn't

در آن بیفتید، هرگز نمی دانید اگر یک قبر باز است ، این همان چیزی است که

step on a drain cover but this is always a slight risk you might fall into the

چرا روی درپوش فاضلاب پا نمی گذارید، اما این همیشه یک خطر جزئی است که ممکن است در

drain that's it or maybe also avoiding cracks in the pavement or cracks in the

زهکشی بیفتید. ممکن است از روی آن بیفتید یا ممکن است از ترک‌هایی در سنگ‌فرش یا ترک‌های سنگ‌فرش اجتناب کنید،

pavement you might fall over so I think most of these old wives tales seem to be

بنابراین فکر می‌کنم بیشتر این داستان‌های پیرزن‌ها پیشگیرانه به نظر

preventative yeah a lot of them are to do with yes stopping things bad

می‌رسند، بله، بسیاری از آنها با بله جلوگیری از اتفاقات بد

happening to you or maybe they're related because of course hundreds of

برای شما یا شاید آنها مرتبط هستند. مربوط است زیرا صدها

years ago people don't really understand how things happen they apparently

سال پیش مردم واقعاً نمی‌دانند که چگونه اتفاق می‌افتد، ظاهراً

another one if if a woman when she's pregnant it's an old wives tale it turns

یکی دیگر است، اگر یک زن در دوران بارداری، داستان یک زن مسن باشد،

out it's true if a pregnant woman and I've never heard

معلوم شود که اگر یک زن باردار باشد و من هرگز نشنیده باشم

of this one it's just so bizarre you won't believe it if a pregnant woman

از این یکی خیلی عجیب است که برنده شدی باور کنید اگر یک زن باردار در دوران بارداری

gets bad acid reflux when she's pregnant it means the baby will have a full head

دچار رفلاکس اسید بد شود، به این معنی است که کودک در

of hair when it's born and can you believe it

هنگام تولد موهایش پر خواهد بود و آیا می توانید باور کنید که

apparently they've done a study and it shows that it's in fact true

ظاهراً آنها مطالعه ای انجام داده اند و نشان می دهد که در واقع درست است

because the hormones involved in that will make a woman have bad acid reflux

زیرا هورمون های دخیل در این امر باعث می شود که زن دچار رفلکس اسید بد شود

and a lot of women do get problems with acid reflux severe indigestion

و بسیاری از زنان با مشکل رفلاکس معده مواجه می شوند بررسی سوء هاضمه شدید

survey indigestion apparently the hormone involved in regulating that will

، ظاهراً هورمونی که در تنظیم آن

also be the same hormone that ensures that your baby has a lot of hair on its

نقش دارد، همان هورمونی است که تضمین می کند که کودک شما مقدار زیادی از مو روی

head when it's born Australia apparently there is a connection so it would not an

سرش وقتی به دنیا می آید استرالیا ظاهراً ارتباطی وجود دارد، بنابراین

old wives tale there are lots of old wives tales surrounding pregnancy with

داستان همسران مسن نیست، داستان های بسیاری از همسران پیر در مورد بارداری وجود دارد که

mainly concerned with whether you have a boy or a girl hmm

عمدتاً به این موضوع مربوط می شود که آیا شما یک پسر دارید یا یک دختر،

if certain conditions are in place all that means you can have a girl or all

اگر شرایط خاصی وجود داشته باشد همه این بدان معنی است که شما می توانید یک دختر داشته باشید یا همه

that means you're gonna have a boy that most of those are completely untrue

این بدان معنی است که شما یک پسر خواهید داشت که اکثر آنها کاملاً

conceiving on a Wednesday that sort of thing yes conceiving whilst both both

people involved are standing on their heads yeah there are lots like that

نادرست هستند. روی سر آنها بله، موارد مشابهی در

surrounding pregnancy but there we go have we got anything on the live chat

مورد دوران بارداری وجود دارد، اما ما می رویم ، ما هر چیزی را در چت زنده دریافت کرده ایم، به

well most of its most of its been in gone so let's have a look at the live

خوبی که بیشتر آن از بین رفته است، بنابراین بیایید نگاهی به

chat and look about old wives tales let other can you see the screen in front of

چت زنده بیندازیم و به داستان های همسران پیر نگاهی بیندازیم. آیا می‌توانی صفحه‌نمایش را در مقابل خود ببینی،

you I can indeed Shelby do you think eating dog meat will push away all the

راستی شلبی، فکر می‌کنی خوردن گوشت سگ همه

bad luck I'm not sure oh that's that's obviously coming from somewhere well I

بدشانسی‌ها را از بین می‌برد.

can't read but who where that's from I think that's coming from Vietnam but it

من فکر می کنم از ویتنام می

isn't lucky for the dog no it's it's definitely not

آید اما برای سگ خوش شانس نیست نه قطعا

lucky for the dog maybe it's not not actual meat made from dogs maybe it's

برای سگ خوش شانس نیست شاید گوشت واقعی ساخته شده از سگ نیست شاید

just dog meat that you would oh here's a good one Valentin says one more example

فقط گوشت سگ است که می خواهید اوه این یک گوشت خوب است والنتین می گوید یکی دیگر به عنوان مثال،

if you encounter a woman with an empty bucket you will have a bad day oh that's

اگر با زنی با سطل خالی روبرو شوید، روز بدی خواهید داشت، اوه

definitely an old wives tale yes never heard of that one I've not actually

قطعاً داستان همسران مسن است، بله هرگز در مورد

heard of that one maybe that means that you know hundreds of years ago a woman

آن یکی نشنیده ام، شاید این بدان معناست که شما صدها سال پیش یک زن را می شناسید.

was sent out or was got went out to get water from the well and if she didn't

فرستاده شد یا برای گرفتن وا بیرون رفت بیرون از چاه و اگر او وارد چاه

get in it she had an empty bucket which means you'll have an unlucky day because

نمی شد، یک سطل خالی داشت که به این معنی است که شما یک روز بد شانس خواهید داشت، زیرا

you won't be able to find the water either yeah so she's having a bad day so

شما هم نمی توانید آب را پیدا کنید، بله، او روز بدی را

maybe you'll have as day as well walking under the rain will

سپری می کند، پس شاید شما. مثل روز راه رفتن زیر باران

cause you to lose your hair there's Olga well it's true maybe I

باعث می شود موهایت را از دست بدهی ، اولگا خوب این درست است که شاید

didn't have an umbrella when I was younger that's it walking under the

من در جوانی چتر نداشتم، این همان راه رفتن زیر

ladder yes don't walk under a ladder well that that well

نردبان است بله زیر نردبان خوب راه نرو. خوب

take your pick there probably if you walk under a ladder and there's somebody

آنجا را انتخاب کنید، احتمالاً اگر زیر نردبان راه می روید و شخصی

above you carrying something then it might fall in your head so yeah that's

بالای سر شما چیزی حمل می کند، ممکن است در سر شما بیفتد، بنابراین بله،

definitely I think is a good idea avoid walking under a ladder yes so some of

مطمئناً فکر می کنم ایده خوبی است از زیر نردبان راه نروید، بله، برخی از

these are kind of superstitions really yes but the old the old wives tales that

اینها نوعی هستند. خرافات واقعاً بله، اما قدیمی‌ها حکایت می‌کنند که

there is also another expression you can use Steve and that is urban myth

عبارت دیگری نیز وجود دارد که می‌توانید از استیو استفاده کنید و آن اسطوره

urban myth an urban myth and that's very similar but they are often modern yeah

شهری اسطوره شهری اسطوره شهری است و این بسیار شبیه است، اما آنها اغلب مدرن هستند، بله

modern myths so things that people believe did happen but actually didn't

اسطوره‌های مدرن، بنابراین چیزهایی که مردم معتقدند اتفاق افتاده است. در واقع به

for example in the film three men in a baby with Tom Selleck Ted Danson and the

عنوان مثال من در فیلم سه مرد در یک نوزاد با تام سلک تد دانسون و

other guy that no one can remember ever there is supposed to be a ghost that

پسر دیگری که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به خاطر بیاورد ، قرار است روحی

appears in the movie during one scene there is a scene where they are actually

در فیلم ظاهر شود، در یک صحنه صحنه‌ای وجود دارد که در واقع آن‌ها

at a window and apparently the the the thought or the belief is that there is a

پشت پنجره هستند و ظاهراً تصور یا باور این است که یک

ghost in that scene behind one of the characters in the movie but a lot of

روح در آن صحنه پشت یکی از شخصیت های فیلم وجود دارد، اما بسیاری از

people have agreed that it is just an urban myth it is an urban myth it is

مردم قبول کرده اند که این فقط یک افسانه شهری است، یک اسطوره شهری است،

something that people believe but isn't actually real it's just an urban myth

چیزی است که مردم به آن اعتقاد دارند. اما در واقع واقعی نیست، فقط یک اسطوره شهری است،

yeah another one he's another one is that this is one of my favorite ones

بله، یکی دیگر، او یکی دیگر این است که این یکی از اسطوره های مورد علاقه من است،

because I am into music there was a song in the charts many years ago called

زیرا من به موسیقی علاقه دارم، آهنگی در نمودارها سال ها پیش به نام

Baker Street by Gerry Rafferty and I loved this one and there was a an urban

Baker Street توسط جری رافرتی وجود داشت و من آن را دوست داشتم. این یکی و یک

myth that in that song there is a there is a saxophone being played

افسانه شهری وجود داشت که در آن آهنگ یک ساکسیفون در حال پخش

do-do-do-do-do-do parody it was supposed to have been played by a well-known TV

است که قرار بود توسط یک مجری معروف تلویزیون

presenter called Bob Holness right and that was the the crazy crazy myth that

به نام باب پخش شود. هولنس درست است و این اسطوره دیوانه وار دیوانه ای بود که

this TV presenter was the was the saxophone player on Baker Street by

این تلویزیون ارائه می کند er نوازنده ساکسیفون در خیابان بیکر توسط

Gerry Rafferty which was a big hit in the late 1970s so that could have come

جری رافرتی بود که در اواخر دهه 1970 یک موفقیت بزرگ بود، به طوری که ممکن است اتفاق

about because maybe somewhere at someone somewhere saw saw this presenter playing

بیفتد زیرا ممکن است جایی در جایی کسی دیده باشد که این مجری در حال

a saxophone and somehow this story started yes yeah that's more yes that's

نواختن ساکسیفون است و به نوعی این داستان شروع شد بله بله این بیشتر است. بله،

that's more of a sort of a story about something that isn't true an urban myth

این بیشتر نوعی داستان در مورد چیزی است که حقیقت ندارد، یک اسطوره شهری

has to be a slight difference whereas the the old wise tales are supposed to

باید کمی تفاوت داشته باشد، در حالی که داستان های حکیمانه قدیمی قرار

be based on fact because they're not yes another urban myth not normally in local

است بر اساس واقعیت باشد، زیرا آنها بله، یک اسطوره شهری دیگر نیستند، نه به طور معمول. در

areas as well you might have urban myths for example where we live there is

مناطق محلی نیز ممکن است افسانه های شهری داشته باشید، به عنوان مثال جایی که ما در آن زندگی می کنیم،

supposed to be someone that walks around at night the Beast the Beast

قرار است فردی باشد که شب ها راه می رود، هیولا، جانور،

yes where we live so yes so that's a bit of a urban myth so there are lots of

بله، جایی که ما زندگی می کنیم، بنابراین بله، پس این یک افسانه شهری است، بنابراین تعداد زیادی

urban myths around the UK so if you go from one place to another you will find

شهرنشین وجود دارد. اسطوره‌های سراسر بریتانیا، بنابراین اگر از یک مکان به مکان دیگر بروید،

all of these little stories these little urban myths about what happens in that

تمام این داستان‌های کوچک را خواهید یافت، این افسانه‌های کوچک شهری در مورد آنچه در آن منطقه اتفاق می‌افتد

area or maybe something that a lot of people believe happen but actually in

یا شاید چیزی که بسیاری از مردم معتقدند اتفاق می‌افتد، اما در

reality it didn't nowadays of course we call it Wikipedia people get a lot of

واقع این اتفاق افتاده است. البته امروزه ما آن را ویکی پدیا می

their information from Wikipedia yeah there's also a lot of false information

on Wikipedia as well so yes let's let's not dwell too much on that anymore

urban myths mr. Steve I've just about run out now I don't have any more or old

نامیم. استیو من الان تقریبا تمام شده ام یا دیگر هیچ زن مسن دیگری ندارم،

wives tales oh count sheep to fall asleep hmm that's so that's what your

اوه گوسفند بشمار تا بخوابم هوم، این چیزی است که

mother would tell you but it is sort of part apparently that's true if you count

مادرت به تو می گوید، اما ظاهراً اگر آن موقع

sheep then it distracts you from the worries

گوسفندان را بشماری درست است. شما را از نگرانی‌های روز پرت می‌کند

of the day and the visual element of seeing the sheep jumping out of an over

و عنصر بصری دیدن گوسفندی که از روی حصار بیرون می‌پرد

a fence or something distracts you from that the worries of the day because

یا چیزی شما را از نگرانی‌های روز منحرف می‌کند، زیرا

don't you find mr. Duncan I know I do whenever I I might be very sleepy when

آقا را نمی‌یابید. دانکن می‌دانم هر زمان که ممکن است خیلی خواب‌آلود

I'm watching the television downstairs before going to bed I might even start

باشم وقتی که در طبقه پایین تلویزیون تماشا می‌کنم قبل از رفتن به رختخواب، حتی ممکن است شروع

to nod off and then I get get ready for bed getting to bed and then suddenly my

به تکان دادن سر کنم و سپس برای خوابیدن آماده می‌شوم و بعد ناگهان

mind's very active hmm all the worries and the problems of the day come back

ذهنم بسیار فعال می‌شود. نگرانی‌ها و مشکلات روز برمی‌گردند

and all the worries of the next day and it's very difficult to shut that off

و همه نگرانی‌های روز بعد، و خیلی سخت است که گاهی اوقات آن را خاموش

sometimes but something like counting sheep

کنیم، اما چیزی شبیه شمارش گوسفندان

and it does actually work because it parently totally distracts your mind

و در واقع کار می‌کند، زیرا ذهن شما را کاملاً

away from this thing that your things you're worrying about just enough for

از این موضوع دور می‌کند. چیزهایی که شما نگران آنها هستید به اندازه کافی برای

you to just go off into the land of knowledge I think it's very similar to

رفتن به سرزمین دانش من فکر می کنم بسیار شبیه به

sort of meditation though yes that's right it's rain down because your brain

نوعی مدیتیشن است هر چند بله درست است باران می بارد زیرا مغز شما

is staying in one place it's it's focusing on one particular thing so I

در یک مکان می ماند و روی یک چیز خاص تمرکز می کند. بنابراین من

think it must be very similar to meditation so I can understand how that

فکر می کنم که باید بسیار شبیه به مدیتیشن باشد تا بتوانم بفهمم که

might work talking of Dreams mr. Steve Dreams yes I

صحبت کردن در مورد رویاها چگونه می تواند کار کند. استیو خواب می بیند بله

had a very strange dream last night and a parrot that you did as well yes I did

من دیشب یک خواب بسیار عجیب دیدم و یک طوطی که شما هم دیدید بله من در

actually we both we both this morning we were

واقع ما هر دو امروز صبح داشتیم در

talking this morning about our dreams and Steve had a weird dream and I had a

مورد رویاهایمان صحبت می کردیم و استیو یک خواب عجیب دید و من یک

weird dream my my dream was was sort of I think it was something like the

خواب عجیب دیدم رویای من این بود که فکر می کنم چیزی شبیه به

x-files where I discovered this secret lab where things were going on that were

فایل های x بود که در آن من این آزمایشگاه مخفی را کشف کردم که در آن چیزهایی

very unusual and there was this very strange it was a human being but it was

بسیار غیرعادی در جریان بود و چیز بسیار عجیبی وجود داشت که یک انسان بود اما

very very deformed and it was highly intelligent very intelligent but it

بسیار تغییر شکل داده بود و بسیار باهوش بود، بسیار باهوش، اما

didn't look like a person look like something out of alien in in one of

به نظر نمی‌رسید که شخصی در یکی از آن فلاسک‌ها شبیه چیزی بیگانه به

those flasks yes it looks like one of those things it didn't quite work out so

نظر برسد، بله، به نظر می‌رسد یکی از آن چیزهایی است که کاملاً جواب نمی‌دهد،

so like they tried to develop something but it didn't turn out very well

بنابراین انگار سعی کرده‌اند چیزی را توسعه دهند اما خیلی خوب ظاهر

but this this particular misshapen weird-looking human was very small

نشد اما این انسان بدشکل خاص با ظاهر عجیب بسیار کوچک

it didn't have hands or arms it just had these strange little little pointed

بود، دست یا بازو نداشت، فقط این میخ های کوچک و کوچک نوک تیز داشت

spikes that came out of its body but the strange thing is it could do these

که از بدنش بیرون می آمدند، اما نکته عجیب این است که می توانست انجام این

amazing things it could play the piano it actually played the piano in my dream

کارهای شگفت انگیز می تواند pl پیانو در واقع در خواب من پیانو می نواخت

and also it was very intelligent what did you eat before you went to bed

و همچنین بسیار هوشمندانه بود که قبل از رفتن به رختخواب چه چیزی می

mister but it couldn't speak but it could it could communicate by typing and

خوردید اما نمی توانست صحبت کند اما می توانست با تایپ کردن ارتباط برقرار کند و

it was very intelligent and then eventually in the dream I discover that

بسیار هوشمند بود و در نهایت در رویا متوجه شدم که

this poor little creature is being held against its will it doesn't want to be

این موجود کوچولوی بیچاره برخلاف میلش نگه داشته شده است، نمی‌خواهد

there so I rescue it and take it outside and that's it so I let it go but when

آنجا باشد، بنابراین او را نجات می‌دهم و بیرون می‌برم و همین است، بنابراین رهاش می‌کنم، اما

it's outside something very strange happens to it it starts to dissolve and

وقتی بیرون است، اتفاق بسیار عجیبی برایش می‌افتد. شروع به حل شدن و

break apart and inside there is another animal that then just runs away and then

از هم پاشیدن می کند و درون آن حیوان دیگری وجود دارد که بعداً فرار می کند و

the dream slowly fades away so that's that's my strange dream I'm sure a

سپس رویا به آرامی محو می شود، بنابراین این رویای عجیب من است، مطمئنم که یک

psychologist would be able to understand what you were thinking of or if you've

روانشناس می تواند بفهمد که شما به چه فکر می کنید یا اینکه آیا آیا مشکلی

got any problems that needs sorting out in your life did you have any because of

در زندگی خود دارید که نیاز به حل کردن داشته باشد، آیا مشکلی داشتید، زیرا

course that's a bit of an old wives tale again isn't it that if you eat cheese

البته این یک داستان زن مسن است، آیا اینطور نیست که

before you go to bed yes then that will make you dream parently there's a bit of

اگر قبل از خواب پنیر بخورید بله، این باعث می شود که شما رویاپردازی کنید. کمی

truth in that yes as well and I certainly know if I have cheese I dream

حقیقت در آن بله همینطور و من مطمئناً می دانم که اگر پنیر داشته باشم خواب کاملاً واضحی می بینم،

quite vividly but apparently if you eat anything before you go to bed it it will

اما ظاهراً اگر قبل از خواب چیزی بخورید باعث

sort of get your digestive system going which at the same time makes your mind

می شود دستگاه گوارش شما کار کند و در عین حال ذهن شما را

more active so eating before you go to bed anything is a bad idea because it's

فعال تر می کند بنابراین قبل از اینکه به رختخواب بروید غذا بخورید. رفتن به رختخواب هر چیزی ایده بدی است زیرا

it's activating your mind at this because you you you've work your body's

ذهن شما را در این مورد فعال می کند زیرا شما کار می کنید بدن شما

working a way to digest the food and apparently it makes you your mind active

به روشی برای هضم غذا کار می کند و ظاهراً ذهن شما را نیز فعال

as well yes so it's may not but there is something in cheese tryptophan I think

می کند بله بنابراین ممکن است اینطور نباشد اما وجود دارد. چیزی در پنیر تریپتوفان من فکر می

it's called tryptophan an amino acid that apparently it's sort of excite your

کنم به آن تریپتوفان می گویند، یک اسید آمینه که ظاهرا مغز شما را کمی تحریک می

brain a bit so you might have more vivid dreams I have a feeling that your brain

کند، بنابراین ممکن است رویاهای واضح

Steve might have a lot tryptophan in it I think it's an amino

acid I think tryptophan R we corrected there by somebody very interesting so

تری ببینید. من فکر می کنم تریپتوفان R را در آنجا توسط شخصی بسیار جالب تصحیح کردیم، پس

what about your dream mr. Steve you had a very weird dream as well

آقای رویای شما چطور؟ استیو تو هم در کلاس خواب خیلی عجیبی دیدی

in class it involved that involved a very important person in this yes I was

که درگیر آن شخص بسیار مهمی بود بله

it was something to do with the prime minister of this country and I was I was

some kind of spy yeah or some kind of working for mi5 or some not a spy I

برای mi5 کار می‌کردم یا جاسوسی نمی‌کردم،

think I was working for mi5 or some intelligence agency no strain - isn't it

فکر می‌کنم برای mi5 یا برخی از آژانس‌های

pardon that's the same thing a secret agent yes that sort of but I wasn't a

secret agent I was sort of I was trying to protect I don't know there was some

اطلاعاتی کار می‌کردم. من سعی می‌کردم از آن محافظت کنم، نمی‌دانم

information about the prime minister that shouldn't go get out and I was

اطلاعاتی در مورد نخست‌وزیر وجود داشت که نباید بیرون برود و من

helping to protect this information away from that from the press and from the

کمک می‌کردم از این اطلاعات به دور از رسانه‌ها و

public but I knew what this critical bad bit of information was it might damage

مردم محافظت کنم، اما می‌دانستم که این بدی مهم چیست. اطلاعات کمی این بود که ممکن است

the Prime Minister and I prevented it from getting out but because because I

به نخست وزیر آسیب برساند و من از خروج آن جلوگیری کردم، اما چون

knew about it I had to be killed by these by the Secret Service so there was

می دانستم باید توسط اینها توسط سرویس مخفی کشته می شدم، بنابراین

this chap trying to kill me and trying to slit my throat at all it was horrible

این مرد سعی کرد من را بکشد و سعی کرد گلویم را برید. اصلا وحشتناک بود

Oh run away and I was and and I it got quite mad I had to get a a new phone and

فرار کن و من بودم و بودم خیلی عصبانی شدم مجبور شدم یک گوشی جدید بگیرم و به

sort of faked my identity out I went to a joke shop and bought a wig shop what

نوعی هویتم را جعل کردم، به یک جوک فروشی رفتم و یک مغازه کلاه گیس خریدم

was it a clown wig I don't know but I I sort of you know what can happen when

که کلاه گیس دلقک چیست.

late at night when you're dreaming sometimes when you wake up you actually

آخر شب وقتی خواب می بینید گاهی وقتی از خواب بیدار می شوید در واقع

wake up but you want the dream to continue so you just sort of it you sort

از خواب بیدار می شوید اما می خواهید رویا ادامه پیدا کند بنابراین شما فقط آن را به

of carry on in this sort of you're sort of not quite conscious not quite awake

نوعی ادامه می دهید در این نوع شما کاملاً هوشیار نیستید نه کاملاً بیدار

state but the dream is still going on sometimes you leave wake up and you want

حال کن اما رویا هنوز ادامه دارد گاهی اوقات می‌روی بیدار می‌شوی و

the dream to continue because it doesn't end and you want to see how it ends it's

می‌خواهی رویا ادامه پیدا کند چون تمام نمی‌شود و می‌خواهی ببینی چطور تمام می‌شود

quite frustrating sometimes isn't it dreams yes I had before I went to bed

خیلی خسته‌کننده است گاهی اوقات خواب‌هایی نیست بله من قبل از رفتن به خواب بودم. رختخواب

probably a bar of chocolate well I eat a lot of chocolate last night so that's

احتمالاً یک تخته شکلات خوب است من دیشب شکلات زیادی خوردم، بنابراین

probably the reason why it oh we had some cheese and onion crisps

احتمالاً به همین دلیل است که ما مقداری پنیر و پیاز چیپس داشتیم و

er cheese that's what it was it could that although I have a feeling that

پنیر همین چیزی بود که می‌توانست، اگرچه احساس

there isn't much cheese in those particular crisps I think most of it is

می‌کنم چیز زیادی وجود ندارد. پنیر در آن چیپس های خاص، من فکر می کنم بیشتر آن

just chemicals and colors might have been just enough to get our fevered

فقط مواد شیمیایی است و ممکن است رنگ ها داشته باشند فقط به اندازه ای بود که تخیلات ما را به راه

imaginations going it's very strange though that you had a

بیندازیم، خیلی عجیب است که شما یک

weird dream and I had a weird dream as well very strange we are going soon the

خواب عجیب دیدید و من یک خواب عجیب دیدم و همچنین بسیار عجیب است ما به زودی می رویم

mystery the mystery idioms let's have a quick look at the mystery idioms here

اصطلاحات رمز و راز.

they are before we go and there is the second one that is something we all do

قبل از اینکه ما برویم و دومی وجود دارد که کاری است که همه ما کاری انجام

something we all do and there is the other mystery idiom if you think you

می دهیم که همه ما انجام می دهیم و اصطلاح مرموز دیگری وجود دارد اگر فکر می کنید می

know what they are let us know just for fun

دانید آنها چه هستند به ما اطلاع دهید فقط برای سرگرمی

that's all it's just for fun you've got a busy day ahead of you Steve

این فقط برای سرگرمی است که شما دارید یک روز پرمشغله در پیش روی استیو

today the rest of today yes because I'm going to a wedding in a few weeks time

امروز بقیه امروز بله چون من تا چند هفته دیگر به عروسی می

and I was asked because they want they want to have a choir at the wedding and

روم و از من پرسیده شد چون می خواهند در عروسی یک گروه کر داشته باشند و

because they know that I'm in a choir there they want to there they're going

چون می دانند که من هستم در یک گروه کر آنجا می خواهند به آنجا بروند،

to form a small the choir and sing about five songs while the wedding is going on

یک گروه کر کوچک تشکیل دهند و حدود پنج آهنگ بخوانند، در حالی که عروسی به

normally during the signing of the register and when they went when the the

طور معمول در طول امضای ثبت نام و زمانی که آنها رفتند، زمانی که

wedding couple first comes in and then when they go out so we're doing that so

زوج عروسی ابتدا وارد شدند و سپس وقتی آنها بیرون می روند پس ما این کار را انجام می دهیم پس

I'm going for a rehearsal this afternoon as soon as we finish I'm going to get in

من می روم برای تمرین امروز بعدازظهر، به محض اینکه کارمان تمام شد

the car and shoot up off the road and go for a quick rehearsal and then back

، سوار ماشین می‌شوم و از جاده شلیک می‌کنم و برای یک تمرین سریع می‌روم و

again but yes that's what I'm doing today's a busy day really because I

دوباره برمی‌گردم، اما بله، این کاری است که امروز انجام می‌دهم ، واقعاً یک روز شلوغ است، زیرا من

won't be back too late that's the reason why we are wrapping up quite quickly as

خیلی دیر برنمی گردیم به همین دلیل است که ما خیلی سریع به پایان می رسیم

well to allow Steve to make his way and then tomorrow we're in a concert for

تا به استیو اجازه دهیم راه خود را طی کند و فردا در یک کنسرت برای

Easter a local church so I've got to get all the music ready for that as well so

عید پاک در یک کلیسای محلی هستیم، بنابراین من باید تمام موسیقی را دریافت کنم. برای آن نیز

we're going to be seeing some some sort of Easter related hymns and songs and

آماده هستیم، بنابراین ما قصد داریم برخی از سرودها و آهنگ های مربوط به عید پاک را ببینیم و

next Sunday it is Easter Sunday and that means just one thing just one thing only

یکشنبه آینده یکشنبه عید پاک است و این به این معنی است که فقط یک چیز فقط یک چیز فقط

today's Sunday next Sunday just one thing nothing else

امروز یکشنبه هفته آینده فقط یک چیز چیز دیگری

lots and lots of lovely delicious chocolates but will you because you're

زیاد نیست و بسیاری از شکلات های خوشمزه و دوست داشتنی، اما آیا می خواهید زیرا شما

coming on at two o'clock and you will be on next Sunday weren't you live yes

ساعت دو می آیید و یکشنبه آینده خواهید بود، اگر زندگی نمی کردید بله

Easter day of course so the thing is will there be any chocolate left before

، البته روز عید پاک، پس مسئله این است که آیا قبل از آمدن شما شکلاتی باقی می ماند.

you come on live or will you have eaten it all there would be plenty to go round

زندگی کنید و یا همه آن را خورده اید، می توانید مقدار زیادی از آن را دور

you better take a picture if you assuming you get any Easter eggs of

بزنید اگر فرض کنید که تخم مرغ های عید پاک دریافت می کنید،

course then you better take a picture of them because you like scoff them down

بهتر است از آنها عکس بگیرید زیرا دوست دارید

before two o'clock scoffs to eat something very quickly you scoff scoff

قبل از ساعت دو بعدازظهر آنها را مسخره کنید تا خیلی سریع چیزی بخورید.

well thank you very much to you that went very quickly I don't know how I

نمی دانم چگونه

can't believe it because we were going to talk about uses of the word sex well

نمی توانم آن را باور کنم زیرا قرار بود در مورد کاربردهای کلمه سکس صحبت

we are back next week we can do that next week we are here once on Wednesday

کنیم، هفته آینده برمی گردیم، می توانیم این کار را هفته آینده انجام دهیم، همچنین یک بار چهارشنبه

night as well don't forget we are so I'm back on Wednesday night for those who

شب اینجا هستیم، فراموش نکنید که ما بنابراین من چهارشنبه شب برگشتم برای کسانی که

are wondering let me just show you quickly the times for those who aren't

در تعجب هستند اجازه دهید من فقط زمان را برای کسانی که مطمئن نیستند به سرعت به شما نشان دهم

sure Sunday 2 p.m. Wednesday 10:00 p.m. and of course both of those are UK times

یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر. چهارشنبه ساعت 10:00 شب و البته هر دوی اینها در زمان انگلستان

a very strange-looking kay is it you can of course write it that way but it looks

بسیار عجیب و غریب هستند، البته می توانید آن را به این شکل بنویسید، اما به نظر

it looks it looks like a Chinese symbol yes okay don't worry about it Steve and

می رسد مانند یک نماد چینی به نظر می رسد، بله، نگران نباش استیو و

you're saying yes okay good I'm just gonna wrap the show ovation we're just

شما می گویید بله، خوب، من فقط می‌خواهم برنامه را به پایان برسانم.

wrapping the show up here Steve Sunday 2 p.m. and Wednesday 10 p.m. and that's

و چهارشنبه ساعت 10 شب و آن

when you can find me don't forget they are both UK time UK I wasn't gonna be

وقت است که می توانید مرا پیدا کنید، فراموش نکنید که آنها هر دو به وقت بریتانیا هستند

here this winter but I am now yeah so mr. Steve will be here on Wednesday

. استیو چهارشنبه شب هم اینجا خواهد بود،

night as well I hope you can join me just before we go let's have a look at

امیدوارم بتوانید درست قبل از رفتن به

the mystery idioms mystery idiom I can't guess that one mr. Duncan you can't

من بپیوندید. دانکن شما نمی توانید

guess that one the answer is get caught in red tape how you get caught in red

حدس بزنید که یکی از پاسخ ها این است که گرفتار تشریفات اداری می شوید که چگونه در تشریفات اداری گرفتار می شوید، به

tape the meaning to be prevented from doing something due to complex rules

این معنی که به دلیل قوانین و مقررات پیچیده از انجام کاری

and regulations you get caught in red tape and all Hatton Lee and the umbrella

منع می شوید که شما گرفتار تشریفات اداری و همه هاتون لی و چتر می شوید.

was confusing me there okay and the second one this is something we all do

من را گیج می‌کرد، خوب و مورد دوم، این کاری است که همه ما انجام می‌دهیم، همه آن را انجام می‌دهند

everyone does it we did have some correct answers to this

، ما پاسخ‌های صحیحی برای این

one spend a penny spend a penny the meaning to urinate or go to the toilet

for a pee pee or a wee-wee is to spend a penny if you spend a penny you go to the

داشتیم. اگر یک پنی خرج کنی، به توالت می‌روی، یک پنی خرج کنی،

toilet because of course many years ago in order to go to a public toilet in

زیرا سال‌ها پیش برای رفتن به یک توالت عمومی

order to get in you had to you had to put a penny in it in a slot that's it so

، برای اینکه وارد شوی، باید یک پنی در آن قرار می‌دادی در شکافی که

that's where it comes from so that's why we say you spend a penny it was always a

به همین دلیل است که می گوییم یک پنی خرج می کنید همیشه یک

penny to go to the toilet in a public toilet it always cost you a penny I

پنی برای رفتن به توالت در توالت عمومی یک پنی برای شما هزینه دارد

think nowadays I think nowadays it's a pound yes well you used to have to pay

فکر می کنم این روزها فکر می کنم این روزها یک پوند است بله خوب قبلاً باید پرداخت

then it was free but now you have to pay again now yes I'll tell you something if

کنید، آن موقع رایگان بود، اما اکنون باید دوباره پرداخت کنید، بله، به شما می گویم اگر

I was paying a pound to use a public toilet

من یک پوند برای استفاده از توالت عمومی

I would I would make sure I had everything saved up it would be coming

می پرداختم، مطمئن می شدم که همه چیز را پس انداز کرده ام،

out of every single hole I've been on holiday to countries where you where

از تک تک سوراخ هایی که در تعطیلات رفته ام به کشورهایی که در آن

there isn't a slot machine there's a man in a kiosk and you have to give a coin

ماشین بازی وجود ندارد، بیرون می آید. یک مرد در یک کیوسک است و شما باید یک سکه

on your way in to go to the toilet there because it's paying for the upkeep of

در راه خود بدهید تا به توالت بروید زیرا هزینه

the toilet and somebody to clean it in Malaysia yes that's right in Malaysia

نگهداری توالت را پرداخت می کند و کسی آن را در مالزی تمیز می کند بله در مالزی درست است

and also in China in some places as well you have to give a few were a few Sen to

و در برخی موارد در چین نیز همینطور است. جاهایی را نیز باید بدهید، چند سن به

someone or if you were maybe maybe one jao in the UK it was a coin called a

کسی بدهید یا اگر شاید یک جائو در بریتانیا بودید، سکه ای به نام

penny so there we go I think we've cleared that one up the

پنی بود، بنابراین ما به آنجا برویم، فکر می کنم آن یکی را روشن کرده

the reason why we say spend a penny see you next week Steve of course next week

ایم که چرا ما می گوییم یک پنی خرج کنید هفته آینده می بینمت استیو البته هفته آینده

Easter Sunday and of course Steve we'll be back Wednesday as well after 10 p.m.

یکشنبه عید پاک و البته استیو ما چهارشنبه بعد از ساعت 10 شب برمی گردیم.

on Wednesday night don't forget it's UK time see you later Steve bye bye bye bye

چهارشنبه شب فراموش نکنید که وقت انگلستان است بعداً شما را ببینم استیو بای بای بای بای

to everyone nice to have your company it's SuperDuper to have you here as well

با همه خوشحالم که شرکت شما را دارم، سوپردوپر است که شما را نیز اینجا داشته باشید

mr. Steve and that's it mr. Steve is now preparing

. استیو و همین آقای. استیو اکنون آماده می شود

to go and do his singing because he has a busy night ahead of him all I'm

تا برود و آواز خود را انجام دهد زیرا یک شب شلوغ در پیش دارد، تمام چیزی که من در این

wondering now is am I going to have my salmon later so does that mean I'm going

فکر هستم این است که آیا بعدا ماهی قزل آلا خود را می خورم، پس آیا این بدان معناست

to have no salmon am i having my salmon Steve yes you are

که من ماهی قزل آلا نخواهم داشت. ماهی سالمون استیو بله تو

good ok then no it's ok it's alright ok Steve was stopped now we've got to go I

خوب هستی خوب پس نه اشکالی نداره اشکالی نداره استیو متوقف شد حالا باید بریم

asked him a simple question he gives me a lecture so are you going so he's gone

ازش یه سوال ساده پرسیدم او به من سخنرانی می کند پس می روی پس او رفته

now you see he's gone it's definitely gone no because we can't hear you Steve

حالا می بینی که رفته است قطعا رفته است نه چون نمی‌توانیم صدایت را بشنویم استیو

that's a lovely way to end the the very slick live broadcast I'm going now I

این یک راه دوست‌داشتنی برای پایان دادن به پخش زنده بسیار نرم است که من اکنون می‌روم

will see you next Wednesday don't forget late and live we will be here and next

چهارشنبه آینده شما را می‌بینم، دیر فراموش نکنید و زنده یادتان نرود، ما اینجا خواهیم بود و

Sunday as well a quick look at the live chat before we go Bhairo sir by amra

یکشنبه آینده نیز سریع قبل از رفتن به گفتگوی زنده نگاه کنید به Bhairo sir by amra

wardi by michelle by also to martha as well thanks a lot for following us today

wardi by michelle by also to martha همچنین از اینکه امروز ما را دنبال می کنید بسیار متشکریم، خوشحالم

it's lovely to have you here see you on Wednesday

که چهارشنبه شما را اینجا می

don't forget 10:00 p.m. UK time and next Sunday of course next Sunday will be the

بینم، فراموش نکنید ساعت 10:00 شب. به وقت انگلستان و یکشنبه آینده البته یکشنبه آینده

first of April April Fool's Day it will also be Easter Sunday as well oh I can't

اولین آوریل روز اول آوریل خواهد بود، همچنین یکشنبه عید پاک خواهد بود و همچنین اوه من نمی

wait this is mr. Duncan in the birthplace of English saying thanks for

توانم صبر کنم این آقای است. دانکن در زادگاه انگلیسی می گوید متشکرم

watching me for the past two hours and I will see you later on I'm going outside

که دو ساعت گذشته من را تماشا کردی و بعداً می بینمت، اکنون می روم بیرون

now to spend a little bit of time in the sunshine and of course you know what's

تا کمی وقت خود را زیر نور آفتاب بگذرانم و البته می دانی که بعد از آن چه اتفاقی می افتد

coming next yes you do until the next time we meet...

بله شما انجام می دهید. تا دفعه بعد که ملاقات کنیم...

ta tar for now 8-)

تا تار فعلا 8-)