LIVE ENGLISH - 8th April 2018 - Wedding Words - Impulse Purchases - Gay Marriage

Oh here we go again it's a rather dismal day here in the UK it's a little bit damp

اوه، دوباره به اینجا می‌رویم، یک روز نسبتاً ناامیدکننده است اینجا در بریتانیا، حداقل کمی مرطوب است

to say the least coming up on today's show we have lots of

که در برنامه امروز ارائه می‌شود، ما چیزهای زیادی داریم از

things including mr. Steve talking all about the uses of the word set and the

جمله آقای. استیو در مورد کاربردهای کلمه set صحبت می کند و

big question is will we actually get around to doing it also have you ever made

سوال بزرگ این است که آیا ما واقعاً به انجام آن دست می یابیم همچنین آیا تا به حال

an impulse purchase have you ever bought something without thinking too much

یک خرید فوری انجام داده اید آیا تا به حال چیزی را بدون فکر کردن زیاد

about it and have you ever regretted buying something also as I mentioned

در مورد آن خریده اید و آیا تا به حال از خرید چیزی پشیمان شده اید. همانطور که گفتم در

during the week we went to a lovely wedding yes and I will be showing you

طول هفته به یک عروسی دوست داشتنی رفتیم بله و من

some lovely video clips of that very event also we'll be talking about words connected

چند کلیپ ویدیویی دوست داشتنی از آن رویداد را به شما نشان خواهم داد همچنین در مورد کلمات مرتبط

to getting married and I will be making a cup of coffee in the kitchen yes

با ازدواج صحبت خواهیم کرد و من در حال درست کردن یک فنجان قهوه در این مراسم خواهم بود. آشپزخانه بله،

I will be showing you how to make a very expensive cup of coffee for just a few

من به شما نشان خواهم داد که چگونه یک فنجان قهوه بسیار گران قیمت فقط با چند

pennies all of that to come today after all it is just after 2 o'clock here

سکه درست کنید، همه اینها امروز

in the UK it's a Sunday afternoon and this is live English

در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

di do do do doo doo doo doo dee dee dee dee dee dee doo doo doo doo oh

دی دو دوو دوو دوو دوو دوو دی دی دی دی دی دی دی دی دوو دوو اوه

hi everybody how are you today this is mr. Duncan in England are you okay

سلام به همه امروز چطورید این آقای. دانکن در انگلیس

I hope so are you happy oh I really really hope you are happy I hope you are

خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی اوه من واقعاً امیدوارم که خوشحال باشی امیدوارم که

well and I hope that the sun is shining where you are because it is still trying

خوب باشی و امیدوارم که خورشید در جایی که هستی بدرخشد زیرا هنوز در تلاش

to shine here we have had a very grey morning and a very wet week we have had

است اینجا بدرخشد ما خیلی خاکستری داشته ایم صبح و یک هفته بسیار مرطوب، ما

so much rain this week it has absolutely thrown it down last week we had water

این هفته باران زیادی داشتیم که هفته گذشته کاملاً آن را پایین آورده است، ما در

actually building up in the garden and it's been many years since that happened

واقع آب در باغ جمع شده بودیم و سال ها از آن اتفاق می گذرد،

so here we go it is a Sunday it's the 8th of April already where you're almost

بنابراین اینجا می رویم، یکشنبه هشتم است. ماه آوریل در حال حاضر، جایی که تقریباً در

halfway through April so there is a good side and a bad side to that of course

نیمه ماه آوریل هستید، بنابراین یک جنبه خوب و یک جنبه بد وجود دارد که البته

the good side is that we are a little nearer to summer but of course the bad

جنبه خوب این است که ما کمی به تابستان نزدیکتر شده ایم، اما البته جنبه

side is that the year is going by so quickly I can't believe it's already

بد این است که سال در حال سپری شدن است. خیلی سریع باورم نمی شود که

mid-april the year is going by very quickly well I hope you are okay I hope

اواسط آوریل است، سال خیلی سریع می گذرد، امیدوارم که حال شما خوب باشد، امیدوارم

you are feeling super duper it has been very wet this week really really wet do

احساس فوق العاده ای داشته باشید، این هفته خیلی مرطوب بوده است واقعاً واقعاً مرطوب است، آیا

you want to see how muddy it is at the moment here so there I am taking a

می خواهید ببینید چقدر گل آلود است در حال حاضر اینجاست، بنابراین دیروز در حال

little walk yesterday through the mud and look how wet and muddy everywhere is

قدم زدن کمی در خیابان هستم و ببین چقدر همه جا خیس و گل آلود است

I was walking through the mud and needless to say my boots got very muddy

من در میان گل و لای راه می رفتم و نیازی به گفتن نیست که چکمه هایم خیلی گل آلود شد،

indeed very very muddy in fact and of course you know what happens whenever

در واقع خیلی گل آلود شد و البته می دانی که هر

your boots get muddy you have to do this

وقت چکمه هایت گل آلود شد چه اتفاقی می افتد، باید این کار را انجام دهی.

I

wonder how popular that will become will the panel dance will the puddle dance

محبوب خواهد شد که خواهد شد رقص پانل آیا رقص گودال

become a very popular craze in 2018 I don't know I have no idea I don't know

در سال 2018 تبدیل به یک جنون بسیار محبوب خواهد شد.

at all so there I was having a walk in the mud because we have had a lot of rain

باران زیاد

in fact I think it's very fair to say that we have had the wettest winter for

در واقع من فکر می کنم بسیار منصفانه است که بگوییم ما مرطوب ترین زمستان را برای

many many years and at the moment it is very muddy out side would you like to see

چندین سال داشته ایم و در حال حاضر هوای بیرون بسیار گل آلود است آیا دوست دارید

a live view of the garden so we have the camera set up here and this is a live

نمای زنده باغ را ببینید تا دوربین را تنظیم کنیم در اینجا و این یک نمای زنده است

view in fact if I'm not mistaken I think the Sun is trying to come out so there

در واقع اگر اشتباه نکنم، فکر می کنم خورشید سعی دارد بیرون بیاید،

it is there is a live view of the garden and it doesn't look very bright out

بنابراین آنجا یک نمای زنده از باغ وجود دارد و آن بیرون خیلی روشن به نظر

there but if you look towards the right-hand side of the picture you can see

نمی رسد، اما اگر شما به سمت راست تصویر نگاه کنید، می بینید

that there is a lot of water on the ground and it is so wet I can't begin to tell

که آب زیادی روی زمین وجود دارد و آن i خیلی مرطوب است من نمی توانم شروع کنم به

you how wet it is at the moment so there is the view outside you might in the

شما بگویم در حال حاضر چقدر مرطوب است، بنابراین منظره ای از بیرون وجود دارد که ممکن است از

distance hear the birds and this morning guess what I could hear this morning

دور صدای پرندگان را بشنوید و امروز صبح حدس بزنید آنچه را که امروز

this morning I could hear the woodpecker pecking away on one of the trees

صبح می شنیدم امروز صبح می توانستم نوک زدن دارکوب را بشنوم روی یکی از

at the back of my house so the woodpeckers are getting very excited because

درخت‌های پشت خانه‌ام، بنابراین دارکوب‌ها بسیار هیجان‌زده می‌شوند، زیرا

spring is here and summer is on its way so this morning I could hear lots

بهار آمده است و تابستان در راه است، بنابراین امروز صبح می‌توانم تعداد زیادی دارکوب را بشنوم

of woodpeckers in fact if we listen carefully

، در واقع اگر اکنون با دقت گوش کنیم،

now you might be able to hear the woodpeckers are they there I'm not sure

ممکن است بتوانید دارکوب ها را بشنوید که آنجا هستند من مطمئن نیستم که

can you hear any woodpeckers out there there are the woodpeckers of course they

آیا شما می توانید صدای دارکوب هایی را بشنوید، البته دارکوب

are very shy birds I sometimes get them in the garden but not very often because

ها پرنده های بسیار خجالتی هستند، من گاهی آنها را در باغ می گیرم اما نه خیلی وقت ها، زیرا

they're very very shy very shy birds just like me so shy talking of animals

آنها پرندگان بسیار خجالتی و خجالتی هستند. درست مثل من که خیلی خجالتی از صحبت کردن در مورد حیوانات

in the garden I've had some very naughty visitors this week to my garden yes

در باغ هستم، من این هفته بازدیدکنندگان بسیار شیطونی از باغم داشتم، بله

needless to say those naughty visitors are actually squirrels I think of all

نیازی به گفتن نیست که این بازدیدکنندگان شیطان در واقع سنجاب هستند.

the animals that people get in their garden here in the UK I think the one

من فکر می کنم یکی

that causes the most annoyance is the squirrel most people hate squirrels in

که آزاردهنده ترین سنجاب است که اکثر مردم از سنجاب ها متنفرند در

fact did you know that here in the UK you can actually shoot or kill squirrels

واقع آیا می دانستید که اینجا در انگلستان می توانید در باغ خود به سنجاب ها شلیک کنید یا بکشید.

in your garden they are actually classed as vermin vermin I love that word vermin

آنها در واقع به عنوان حیوانات موذی طبقه بندی می شوند.

so there is a squirrel squirreling in my garden and of course squirrels are very

در باغ من و البته سنجاب ها

naughty creatures and there is another squirrel raiding one of my bird feeders

موجودات بسیار شیطونی هستند و سنجاب دیگری وجود دارد که به یکی از تغذیه کننده های پرندگان من حمله می کند

oh you annoying animal get off my bird feeder that isn't for you that's for the

آه ای حیوان مزاحم از تغذیه پرنده من خارج شوید که برای شما نیست که برای

birds so as you can see squirrels are very very annoying and some people do

پرندگان است بنابراین همانطور که می بینید سنجاب ها بسیار بسیار هستند آزاردهنده هستند و برخی

kill them some people poison them and some people shoot them with air guns

آنها را می کشند برخی آنها را مسموم می کنند و برخی با تفنگ بادی به آنها شلیک می کنند

because they see them as a nuisance they see them as an animal that is a pest I

زیرا آنها را مزاحم می بینند آنها را حیوانی می بینند که آفت است من

love that word pest pest if something is a pest it is very very annoying

عاشق این کلمه آفت هستم اگر چیزی آفت باشد بسیار است خیلی آزاردهنده است،

so there is one of the squirrels naughty naughty squirrel very bad indeed

بنابراین یکی از سنجاب‌ها وجود دارد، سنجاب شیطان، واقعاً بد است

raiding my bird feeder but don't worry there there is plenty of food to go

که به تغذیه پرنده من حمله می‌کند، اما نگران نباشید ، غذای زیادی برای رفتن

around and of course I don't really mind the squirrels there okay as long as they

وجود دارد و البته من واقعاً برای سنجاب‌های آنجا اهمیتی نمی‌دهم. از آنجایی که آنها

don't take all of the food from the birds I will be happy and so will they

همه غذا را از پرندگان نمی گیرند، من خوشحال خواهم شد و آنها هم درست خواهند بود،

right I suppose I should mention the live chat for early because that is why

فکر می کنم باید زودتر به چت زنده اشاره کنم زیرا به همین دلیل است که

we are here to talk about the English language and lots of people are now on

ما اینجا هستیم تا در مورد زبان انگلیسی و افراد زیادی صحبت کنیم. اکنون

the live chat let's have a look let's see who is on first of all let us say

در چت زنده هستیم، بیایید نگاهی بیندازیم ببینیم چه کسی در چت است اول از همه به او

hello to I think Julie was here today first let's have a look was Julie first

سلام کنیم فکر می کنم جولی امروز اینجا بود اول بیایید نگاهی بیندازیم اول جولی بود

yes Julie gee hello you are first on the live chat well done to you the squirrel

بله جولی جی سلام شما اولین نفر در چت زنده هستید آفرین. به نظر شما

is so cute says TS hmm yes they are cute but sometimes cute things can be very

سنجاب خیلی بامزه است می گوید TS هوم بله آنها بامزه هستند اما گاهی اوقات چیزهای بامزه می توانند

annoying indeed hey mr. Duncan how is your day been so far I hope you feel

واقعاً آزاردهنده باشند هی آقای. دانکن تا الان روزت چطور بوده امیدوارم احساس

good analytic brain I don't feel too bad thank you very much

خوبی داشته باشی مغز تحلیلی من خیلی احساس بدی ندارم خیلی ممنون خیلی

I feel okay not too bad a very busy week I will be talking all about my busy week

احساس خوبی ندارم خیلی بد نیست یک هفته خیلی شلوغ من در مورد

a little bit later on because we have been busy here mr. Steve and myself

هفته شلوغم کمی بعد صحبت خواهم کرد چون ما اینجا مشغول بودیم آقای استیو و من

sukh act says sometimes we are more of a pest to the world than those animals it

سوخ می گویند گاهی اوقات ما بیشتر از آن حیوانات برای جهان آفت هستیم

is a pity well I do agree with you sue cat sometimes human beings can be very

، حیف است خوب من با شما موافقم از گربه شکایت کنید گاهی اوقات انسان ها می توانند بسیار

very nasty in fact some people believe that the biggest pests on the planet are

بسیار ناپسند باشند در واقع برخی از مردم معتقدند که بزرگترین آفات در سیاره

human beings I'm not sure if I agree with that

انسان هستند من مطمئن نیستم که با آن موافقم یا نه

hi mr. Duncan nice to see you there are many squirrels in the garden well I'm

سلام آقای. دانکن خوشحالم که تو را می بینم سنجاب های زیادی در باغ وجود دارد و من

not in London I'm not actually in London but maybe you are I

در لندن نیستم من در واقع در لندن نیستم اما شاید شما

not sure but I don't live in London I live a long long way from London

مطمئن نیستم اما من در لندن زندگی نمی کنم من در فاصله زیادی از لندن زندگی می

what is the purple blossom in your garden asks Mika the purple blossom you

کنم. آیا شکوفه ارغوانی در باغ شما می پرسد شکوفه ارغوانی که

can see is actually Heather Heather and that particular plant grows all over

می توانید ببینید در واقع هدر هدر است و آن گیاه خاص در سرتاسر Shropshire رشد می کند

Shropshire especially on the very high ground the very high ground there is

به خصوص در زمین های بسیار مرتفع و در زمین های بسیار مرتفع

lots of Heather everywhere Wang Xuan is here how are you today I'm

همه جا تعداد زیادی هدر وجود دارد وانگ ژوان اینجا است شما چطور هستید؟ امروز من

okay thank you very much I live in a little town which is 40 kilometres

خوبم خیلی ممنون من در شهر کوچکی زندگی می کنم که در 40 کیلومتری

westward of Moscow I think this town is almost the same as much when Locke in

غرب مسکو است، فکر می کنم این شهر تقریباً به همان اندازه است که لاک

the UK says Leena so maybe you live in a very small place

در بریتانیا می گوید لینا، بنابراین شاید شما در یک مکان بسیار کوچک زندگی می کنید

where the population is small as well and yes you're right the place I live in

که در آن جمعیت نیز کم است و بله درست می گویید مکانی که من در آن زندگی می کنم

is very small there are around five thousand people living here so in the

بسیار کوچک است، حدود پنج هزار نفر در اینجا زندگی می کنند، بنابراین در

area I live there are around about 5,000 people and I and one of them are by

منطقه ای که من زندگی می کنم حدود 5000 نفر وجود دارد و من و یکی از آنها توسط

della is here how am i how am I I'm SuperDuper thanks for asking and I hope

دلا اینجا هستیم. من چگونه هستم من چگونه هستم من SuperDuper هستم ممنون که پرسیدید و امیدوارم که

you are as well can I say a very big thank you to all those who have once

شما هم همینطور باشید، می‌توانم از همه کسانی که یک بار

again made lovely donations on patreon you can see your names just behind here

دیگر کمک‌های مالی دوست‌داشتنی را برای حامیان انجام داده‌اند تشکر

I will hold it up to the camera so there we go can I say a big special thank you

کنم. یک تشکر ویژه بزرگ

to all those who have continued and are continuing to make lovely donations on

از همه کسانی که ادامه داده اند و به اهدای کمک های دوست داشتنی در

my patreon site thank you very much thank you Mika Thank You ash creepin

سایت حامی من ادامه می دهند بسیار سپاسگزارم از شما میکا سپاسگزارم ash creepin

over thank you to Aziz Carol Julie Tatiana Andrew Carmen San Ichi fan Petra Ana Michael

بیش از تشکر از عزیز کارول جولی تاتیانا اندرو کارمن سان ایچی طرفدار پترا آنا مایکل

and Oleg thank you very much for your lovely donations that I receive every

و اولگ از شما بسیار سپاسگزارم برای کمک های مالی دوست داشتنی شما که من هر

month on patreon that's very kind of you indeed it helps to keep me going there

ماه در حامی دریافت می کنم. این به شما کمک می کند تا به آنجا ادامه

you can see all of the names now I hope I'm trying my best there we go so they

دهم.

will be displayed for the whole of today's livestream yes they

برای کل پخش زنده امروز نمایش داده می شود،

will live chat is still very busy oh that's strange YouTube has cut me off Thank

بله، چت زنده هنوز هم بسیار شلوغ است، اوه عجیب است YouTube من را قطع کرده است

You YouTube that's very kind of you let's reconnect shall

متشکرم یوتیوب که بسیار مهربان هستید، بیایید دوباره وصل

we I don't know what's wrong with YouTube this week they really seem to have

شویم، آیا نمی دانم چه مشکلی با YouTube در این هفته وجود دارد. واقعاً به نظر می رسد

made life very difficult for me I don't know why hello mr. Dan Cohen from balloon

زندگی رو برام خیلی سخت کرد نمیدونم چرا سلام آقا. دن کوهن از بالون

Oh Thank You marina for saying hello and a big hello to Italy as well thank

آه متشکرم مارینا برای سلام کردن و یک سلام بزرگ به ایتالیا همچنین

you very much tell us when will be the next livestream asks antonio the next

بسیار ممنونم به ما بگویید پخش زنده بعدی کی خواهد بود از آنتونیو می پرسد پخش زنده بعدی

livestream will be on wednesday in fact I am here twice a week it's true I'm

چهارشنبه خواهد بود در واقع من هفته ای دو بار اینجا هستم درست است

not joking I actually do two live streams each week of course you can see me

شوخی ندارم، من در واقع هر هفته دو پخش زنده انجام می‌دهم، البته می‌توانید من را

now on Sunday at 2 p.m. UK time and on Wednesday at 10:00 p.m. UK time so I'm

اکنون یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر ببینید. به وقت انگلستان و چهارشنبه ساعت 10:00 شب. به وقت انگلستان، بنابراین من

here on Sunday 2 p.m. Wednesday 10 p.m. and don't forget they are both UK time

یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر اینجا هستم. چهارشنبه ساعت 10 شب و فراموش نکنید که آنها هر دو زمان بریتانیا هستند،

so I hope that information is helpful to you so lots of things coming up

بنابراین امیدوارم که اطلاعات برای شما مفید باشد، بنابراین بسیاری از چیزها

today this week we had the introduction of the sugar tax and this is

امروز در این هفته ارائه می شود، ما مالیات شکر را معرفی کردیم و این

something that the government in this country are doing to try and cut down on the

چیزی است که دولت در این کشور در حال انجام آن است. و

amount of sugar that people consume I'm not sure whether or not it will work I'm

میزان شکر مصرفی مردم را کاهش دهید، مطمئن نیستم که کارساز باشد یا نه، مطمئن نیستم که ممکن است انجام شود یا خیر

not sure if it will maybe it will but one thing for sure is it will make a lot

، اما یک چیز مطمئنا این است که

of tax revenue for the government so we'll see what happens that's just start

درآمد مالیاتی زیادی برای دولت به همراه خواهد داشت. بنابراین خواهیم دید که چه اتفاقی می‌افتد، همین الان

by the way just I think it was yesterday or Friday I think it was on Friday that

شروع کنید، فقط فکر می‌کنم دیروز یا جمعه بود، فکر می‌کنم روز جمعه بود که

they introduced the sugar tax here in the UK we have the mystery idioms today

مالیات شکر را اینجا در بریتانیا معرفی کردند، امروز اصطلاحات اسرارآمیزی داریم

I'm always criticized for never showing the mystery idioms early in the live

که همیشه از من انتقاد می‌کنند که هرگز نشان دادن اصطلاحات اسرارآمیز در اوایل پخش زنده،

stream so today I'm going to break with tradition I'm going to do it right now

بنابراین امروز می‌خواهم سنت را بشکنم، همین الان این کار را انجام می‌دهم،

so here are today's mystery idioms there is the first one and here is the second

بنابراین اصطلاحات رمزآلود امروزی اینجا هستند، اولی و اینجا دومی است،

one so they are well known expressions in the English language all you have to

بنابراین آنها به خوبی شناخته شده‌اند. عبارات در زبان انگلیسی تنها کاری که باید

do is tell me what they are so there is the first one today's mystery idioms and

انجام دهید این است که آنها را به من بگویید بنابراین اولین موردی

there is the second one all you have to do is tell me what you see they are

وجود دارد که اصطلاحات اسرارآمیز امروزی وجود دارد و مورد دوم تنها کاری که باید انجام دهید این است که به من بگویید چه می بینید آنها

well-known expressions in the English language in a few moments I'm going to

عبارات شناخته شده در زبان انگلیسی هستند تا چند لحظه دیگر

take you into the kitchen and I'm going to show you how to make an expensive

شما را وارد این زبان کنم. آشپزخانه و من می خواهم به شما نشان دهم که چگونه یک قهوه گران قیمت درست کنید،

style of coffee now one of the things I really hate about going out is that if

یکی از چیزهایی که من از بیرون رفتن بسیار متنفرم این است که

you go to have a cup of coffee somewhere it's so expensive even around here a cup

اگر برای نوشیدن یک فنجان قهوه در جایی بروید، حتی یک فنجان قهوه در اینجا بسیار گران است.

of coffee can cost around about three or maybe four pounds but if you go to

می تواند حدود سه یا شاید چهار پوند قیمت داشته باشد، اما اگر به

places like London or Manchester you might find that the coffee will be even

مکان هایی مانند لندن یا منچستر بروید، ممکن است متوجه شوید که قهوه گران تر خواهد بود،

more expensive so if you want a cup of coffee in one of those very posh coffee

بنابراین اگر می خواهید یک فنجان قهوه در یکی از آن کافی شاپ های بسیار شیک بنوشید، آن

shops you know the ones I mean yes I hate paying that much money when I can

ها را می شناسید. منظورم این است که بله، من از پرداخت این مقدار پول متنفرم در حالی که می

make it myself for just a few pennies and that is what I'm going to be showing

توانم خودم آن را فقط با چند پنی دربیاورم و این چیزی است که قرار است

you in a few moments we will be going into the kitchen to have a look around back to

چند لحظه دیگر به شما نشان دهم، ما به آشپزخانه می رویم تا به اطراف نگاهی بیندازیم.

the live chat I'm from Bangladesh your teaching style is unique thank

چت زنده من از بنگلادش هستم سبک تدریس شما منحصر به فرد است

you frigging 'im finger them do for your message it's lovely to hear from

متشکرم frigg من با انگشت آنها را برای پیام شما انجام می دهند. شنیدن از

you Reba says you've got to break some eggs I think

شما بسیار خوب است

that's a guess for the mystery idiom thanks for that mr. Duncan are you a

. دانکن تو قهوه‌خوری هستی

coffee person or a tea person by the hair by the way I hate tea says Pedro I sometimes

یا چای‌خورده‌ای به هر حال من از چای متنفرم می‌گوید پدرو من

have coffee for example today I had a cup of coffee well about two hours

گاهی قهوه می‌خورم مثلاً امروز حدود دو ساعت پیش یک فنجان قهوه خوردم

ago and in a few moments we are going to make a cup of coffee

و چند لحظه دیگر می‌خواهیم درست کنیم. یک فنجان قهوه

together I'm going to show you how to make a very expensive cup of coffee

با هم می خواهم به شما نشان دهم چگونه یک فنجان قهوه بسیار گران قیمت

for just a few pennies mash core says hello how are you I hope you have a nice

فقط با چند سکه درست

day I have a nice day here thank you mask all I'm very glad to hear that

کنید. بسیار خوشحالم که می شنوم که

your day is going well hello to Pakistan and Muhammed Ali is watching hello

روز شما به خوبی می گذرد سلام به پاکستان و محمد علی نیز در حال تماشای سلام

to you as well thanks for joining me on the live chat a brill says I love squirrels

به شما است، متشکرم که در چت زنده به من ملحق شدید.

they are creatures of nature just like the birds Thank You Abril I agree

ابریل من

with you actually I actually agree with you I don't think I could kill squirrels

با شما موافقم در واقع من در واقع با شما موافقم. فکر نمی کنم بتوانم سنجاب ها را بکشم.

I don't think I would want to kill squirrels in my garden so you will be

فکر نمی کنم بخواهم سنجاب ها را در باغم بکشم تا شما از

pleased to hear that I never I never kill squirrels in my garden did you in or

شنیدن این موضوع خوشحال شوید که من هرگز سنجاب ها را در باغم نمی کشم. باغ آیا وارد شدی یا

duck win says hello from Vietnam yes a big hello to Vietnam Kamel is watching and

اردک برد می گوید سلام از ویتنام بله یک سلام بزرگ به ویتنام کامل است در حال تماشا و

a big hello from Nant we're in France hello to Kemal or should

یک سلام بزرگ از نانت ما در فرانسه هستیم سلام به کمال یا باید

I say bonjour mm-hmm Thank You rose sir for your guests on the

بگم بخیر mm-hmm متشکرم رز آقا برای

mystery idiom AB heathyr says I know I'm late but I just got up oh I see were you

مهمانانتان در اصطلاح اسرارآمیز AB Hethyr می گوید می دانم دیر آمدم اما همین الان بلند شدم اوه من

having a lie-in today or was it still early in the morning where you are I

ببین امروز دراز کشیدی یا هنوز صبح زود جایی که هستی

want to sleep more but I can't help chatting with mr. Duncan oh you're in Canada

میخوام بیشتر بخوابم اما نمیتونم با آقا چت نکنم. دانکن اوه تو در کانادا هستی

so yes I guess it's early morning there thank you very much for your message

پس بله حدس می‌زنم آنجا صبح زود است از شما بسیار متشکرم بابت پیامتان

Nilesh is here hello mr. Duncan from India after watching your videos my

Nilesh is here سلام آقای. دانکن از هند پس از تماشای ویدیوهای شما، تسلط من به

English speaking fluency is improving day by day but I still have some

زبان انگلیسی روز به روز در حال بهبود است، اما من هنوز برخی از

grammatical problems well grammar is something you pick up over time you

مشکلات گرامری دارم، گرامر چیزی است که به مرور زمان

can't learn everything at once you have to have patience and you have to have

متوجه می شوید و نمی توانید همه چیز را یکباره یاد بگیرید، باید صبر داشته باشید و باید داشته باشید.

motivation so don't give up never give up Simona is here

انگیزه پس تسلیم نشو هرگز تسلیم نشو سیمونا اینجاست

hello Simona I haven't seen you for a long time today we are celebrating

سلام سیمونا من مدت زیادی است که تو را ندیده ام امروز ما

Easter here in Romania because it's the Orthodox Easter Thank You Simona for

عید پاک را اینجا در رومانی جشن می گیریم زیرا عید پاک ارتدکس است.

that and happy Easter to you good morning mr. Duncan and Joseph fix is

آقای. دانکن و جوزف فیکس

here Wow lots of people chatting today thanks a lot nice to see you all Mahmood

اینجاست وای بسیاری از مردم امروز چت می‌کنند، خیلی خوشحالم که همه شما را می‌بینم محمود،

you are the best ever Thank You ute everybody hello from a sunny day in

شما بهترین هستید. ممنون از یک روز آفتابی در آلمان، از یک روز آفتابی در

Germany Thank You ute for your lovely bright message and also Neil ish and

آلمان، از شما متشکرم برای پیام روشن زیبای شما و همچنین نیل ایش و

Fung du Chun I hope I pronounced your name right okay let's go into the

Fung du Chun امیدوارم اسمت را درست تلفظ کرده باشم خوب بیا

kitchen we are now going to do something very special I'm going to make a cup of

بریم داخل آشپزخانه، حالا قرار است یک کار بسیار خاص انجام دهیم، من یک فنجان

coffee but it is no ordinary cup of coffee it is something very special

قهوه درست می کنم، اما این یک فنجان قهوه معمولی نیست، چیزی بسیار خاص

something that appears expensive and tastes delicious

است که گران به نظر می رسد و طعم خوشمزه ای دارد

you know I always like to think of myself is a very helpful person after all

می دانید که من همیشه دوست دارم فکر کنم که خودم یک شخص بسیار مفید هستم پس از همه

I do like helping you with your English I also like to help people save money

چیز دوست دارم در زبان انگلیسی به شما کمک کنم، همچنین دوست دارم به مردم کمک کنم پول خود را صرفه جویی کنند،

I'm going to do that right now here in my magic kitchen yes this is where

من این کار را همین الان اینجا در جادوی خود انجام می دهم آشپزخانه بله اینجا جایی است که

much of the magic happens when it comes to food because I love eating food and

خیلی از جادوها در مورد غذا اتفاق می افتد زیرا من عاشق خوردن غذا

I also like drinking coffee as well there is nothing worse than going to a very

هستم و همچنین نوشیدن قهوه را دوست دارم ، هیچ چیز بدتر از رفتن به یک

expensive coffee shop and you have to stand there for ages while they serve you

کافی شاپ بسیار گران قیمت نیست و شما مجبور هستید برای سال ها در آنجا بایستید در حالی که آنها خدمت شما

it takes such a long time and sometimes the coffee is cold by the time you

زمان زیادی طول می کشد و گاهی اوقات وقتی قهوه را می گیرید سرد

get it and the worst thing of all is that the coffee costs a lot of money it's

می شود و بدترین چیز این است که قهوه هزینه زیادی دارد،

very very expensive to go to a coffee shop and have one of those skinny lattes

رفتن به کافی شاپ و خوردن یکی از آن لاته های لاغر بسیار بسیار گران است.

or expresso it's very expensive if you go to London can you believe it in

یا اکسپرسو خیلی گران است اگر به لندن بروید، آیا می توانید باور کنید که در

London a cup of coffee can cost as much as 8 or 9 pounds for one yes one cup

لندن یک فنجان قهوه می تواند به قیمت 8 یا 9 پوند برای هر یک بله یک

of coffee today I'm going to show you how to make your very own barista style

فنجان قهوه امروز به شما نشان دهم که چگونه خودتان را درست کنید. قهوه سبک باریستا

coffee and it will only cost you a few pennies yes it's true here we go we have

و فقط چند سکه برای شما هزینه خواهد داشت بله درست است اینجا ما می رویم ما

everything we need right here first of all we have the kettle so I'm going to

همه چیزهایی را که نیاز داریم همین جا داریم اول از همه ما کتری داریم بنابراین من می خواهم قبل

boil some water first of all in the kettle the kettle will boil and I will also

از هر چیز مقداری آب در کتری بجوشانم. بجوشانید و من به

show you what else I have here so here is my new sachet of coffee I don't know

شما نشان خواهم داد چه چیزهای دیگری در اینجا دارم، بنابراین اینم کیسه قهوه جدید من

about you but I love opening a new sachet of coffee I really do I love

در مورد شما نمی دانم اما من عاشق باز کردن یک کیسه قهوه جدید هستم.

the smell that the aroma that you get when you open a fresh container of coffee

شما یک ظرف تازه قهوه را باز

so that's what I'm going to do first of all I'm going to open this sachet

می کنید تا من این کار را انجام دهم اول از همه این کیسه را باز کنم

that's a great word sachet sachet is a type of container quite often made of

کیسه کیسه ای یک نوع ظروف است که اغلب از

paper or plastic they are normally soft they are normally very

کاغذ یا پلاستیک ساخته شده است ، معمولا نرم هستند، معمولاً بسیار

flexible so this is a sachet of coffee so now I'm going to open the sachet

انعطاف پذیر هستند، بنابراین این یک کیسه قهوه است، بنابراین اکنون می خواهم در کیسه را باز کنم

and oh oh my goodness oh that is amazing there is nothing like the smell the

و خدای من اوه این شگفت انگیز است، هیچ چیزی شبیه

aroma of a freshly opened container do you want to sniff there we go have a

بوی یک ظرف تازه باز شده نیست، آیا می خواهید آن را استشمام کنید، ما می رویم

little smell of that it is absolutely delicious oh I can see why coffee can be

کمی بوی آن کاملاً خوشمزه است، اوه می توانم بفهمم که چرا قهوه می تواند

very addictive because it smells so amazing so I need to first of all refill

بسیار اعتیادآور باشد زیرا بوی بسیار شگفت انگیزی دارد. بنابراین من باید اول از همه

this container so I'm going to refill this container there we go so now I have

این ظرف را دوباره پر کنم، بنابراین من می خواهم این ظرف را دوباره پر کنم، بنابراین اکنون

refilled this container and first of all I will put some coffee in the cups and

این ظرف را دوباره پر کردم و اول از همه مقداری قهوه در فنجان ها

I'm going to show you how to make a very expensive cup of coffee for just a few

می گذارم و به شما نشان می دهم که چگونه برای درست کردن یک فنجان قهوه بسیار گران قیمت فقط با چند

pennies ooh mr. Duncan we are very intrigued we are very interested in what

پنی اوه آقای. دانکن ما بسیار کنجکاو هستیم که به آنچه

you are going to show us so first of all I will put some coffee in mr. Steeves

که قرار است به ما نشان دهید بسیار علاقه مندیم، بنابراین اول از همه من مقداری قهوه در آقای می گذارم.

cup because I'm making a cup of coffee for not only myself but also for mr.

فنجان استیوز چون من یک فنجان قهوه نه تنها برای خودم بلکه برای آقای.

Steve as well because he's very thirsty and I will also put one teaspoon of

استیو همینطور چون خیلی تشنه است و من هم یک قاشق چای خوری

coffee just one teaspoon in my cup as well so that's the first stage then I

قهوه را فقط یک قاشق چایخوری در فنجانم می ریزم تا این مرحله اول است و حالا

will put a little bit of sugar in each Cup now mr. Steve likes a little bit of

در هر فنجان کمی شکر می گذارم آقای. استیو کمی

sugar in his coffee so I will put a little bit of coffee a little bit of

شکر در قهوه اش دوست دارد، بنابراین من کمی قهوه و مقدار کمی

sugar rather into mr. Steve's coffee and I will put in my coffee I have two

شکر را به جای آقای. قهوه استیو و من در

teaspoons I know I'm very naughty a lot of people are going to say mr. Duncan

قهوه‌ام می‌ریزم، دو قاشق چای‌خوری دارم، می‌دانم که خیلی شیطون هستم، خیلی‌ها می‌خواهند بگویند آقای. دانکن،

you shouldn't have so much sugar in your coffee so now here comes the very

نباید آنقدر شکر در قهوه خود داشته باشید، بنابراین اکنون بخش بسیار

interesting part this is how you can create your own special cup of

جالبی وجود دارد، این است که چگونه می توانید فنجان قهوه خاص خود را بسازید،

coffee so I will put some milk now into each cup and the reason why I'm putting

بنابراین من اکنون در هر فنجان مقداری شیر می ریزم و دلیل اینکه چرا می گذارم.

the milk in first there is a very special reason for it and the reason is

شیر در ابتدا دلیل خاصی برای آن وجود دارد و دلیل آن این است که

if the Sun comes out the reason is I am going to do something very special with

اگر خورشید بیرون بیاید دلیلش این است که من

the milk and the coffee that are in these cups so watch what happens next in

با شیر و قهوه ای که در این فنجان ها هستند کار بسیار خاصی انجام خواهم داد، پس مراقب باشید که بعداً چه اتفاقی می افتد.

fact I will put a little bit more milk in just a little bit not too much and I

من مقدار کمی شیر بیشتر در یک مقدار نه زیاد میریزم و

will show you my special little tool this is the device that I use for making

ابزار کوچک مخصوص خود را به شما نشان می دهم این وسیله ای است که من برای درست

my expensive coffee can you see it if it's a little frothing machine so this

کردن قهوه گران قیمتم استفاده می کنم آیا می توانید آن را ببینید اگر دستگاه کف انداز کوچکی است.

will help the milk to become very frothy and what you have to actually do is put

کمک کنید تا شیر خیلی کف کند و کاری که باید انجام دهید این است که

the hot water into the cups so you put the hot water into the cups don't forget

آب داغ را داخل فنجان ها بریزید تا آب داغ را داخل فنجان ها بریزید. فراموش نکنید

the water has to be very hot preferably boiling so it's better if the actual

که آب باید خیلی گرم باشد ترجیحاً در حال جوش باشد، بنابراین بهتر است که آب داغ باشد.

water is boiling at the time and what you want to do you want to heat the milk

آب در آن زمان در حال جوشیدن است و آنچه می خواهید انجام دهید به او می خواهید در

as quickly as possible so if you put the boiling water straight onto the milk and

سریع ترین زمان ممکن آب جوش را روی شیر و

coffee it will create a very special style of coffee you will have your very

قهوه بریزید، سبک بسیار خاصی از قهوه ایجاد می شود، شما

own cappuccino and it won't cost you much money it's true so here we go I

کاپوچینوی خود را خواهید داشت و هزینه زیادی برای شما نخواهد داشت. برو من

will boil the water again it's very important that the wall

دوباره آب را می جوشانم، بسیار مهم است که دیوار

is boiling doo-doo-doo-doo so it's very important that the water is

در حال جوشیدن است دوو-دو-دو-دو، بنابراین بسیار مهم است که آب در حال

boiling we'll just make sure that it's really really really really hot okay and now very

جوشیدن است، ما فقط مطمئن می شویم که واقعاً واقعاً واقعاً خیلی داغ است خوب است و اکنون خیلی

quickly we will pour the boiling water onto the coffee and at the same time

سریع ما آب جوش را روی قهوه می ریزد و در همان

you will use your little machine to froth the coffee there we go so now I am making

زمان از دستگاه کوچک خود برای کف کردن قهوه استفاده می

the coffee all frothy ooh so there it is I will do that for a few moments

and look look what we have here yes it's incredible look at that so now we

کنید. ببینید چه چیزی در اینجا داریم بله، باورنکردنی است به آن نگاه کنید، بنابراین اکنون

have a very expensive style of coffee so this now looks just like the sort of coffee

ما یک سبک قهوه بسیار گران قیمت داریم، بنابراین این قهوه اکنون دقیقاً مانند قهوه

that you would get in a very expensive coffee shop in London or Italy so

ای است که در یک کافی شاپ بسیار گران قیمت در لندن یا ایتالیا می گیرید، بنابراین

there we go lovely frothy coffee and now I will do mine

ما به آنجا می رویم دوست داشتنی قهوه کف دار و حالا من قهوه ام را انجام می دهم

so this is mr. Steeves and now I will do mine and don't forget it's very important

پس این آقای است. استیو و حالا من کار خودم را انجام می دهم و فراموش نکنید که خیلی مهم است

that the water is very very hot so you make the water as hot as possible

که آب خیلی خیلی گرم باشد تا آب را تا حد امکان گرم

like this another good thing you can do you can

کنید این کار خوب دیگری که می توانید انجام دهید همچنین می توانید

also pour the water from a great height so if you pour the water from very high

آب را از ارتفاع زیاد بریزید. اگر آب را از خیلی بالا بریزید،

up it creates even more friction in the milk so I will show you what I mean

اصطکاک بیشتری در شیر ایجاد می کند، بنابراین منظورم را به شما نشان خواهم داد،

I will show you what I mean by that here we go again

منظورم را نشان خواهم داد که اینجا دوباره می

don't forget you need this device as well a little coffee frother right let's

رویم، فراموش نکنید که شما به این دستگاه نیز کمی نیاز دارید. درست است بیایید به

go there you have it look at that that is absolutely perfect so if you went to

آنجا برویم شما ببینید که کاملاً عالی است، بنابراین اگر به

a coffee shop if you ordered this at a coffee shop this would cost you about 5

کافی شاپ رفتید اگر آن را در کافی شاپ سفارش دهید، حدود 5

or 6 pounds or maybe even 8 or 9 pounds if you bought this in London and here I

یا 6 پوند یا شاید حتی 8 یا 9 پوند هزینه داشته باشید. این را در لندن خریدم و اینجا

am in my kitchen making a very expensive cup of coffee for just a few pence isn't

من در آشپزخانه خود هستم و فقط با چند پنس یک فنجان قهوه بسیار گرانقیمت درست می کنم،

that amazing and there it is dirt and dirt so let me just show you so now we

شگفت انگیز نیست و آنجا کثیفی و کثیفی است، اجازه دهید فقط به شما نشان دهم تا

have 2 cups of very expensive coffee so if you went to a coffee shop this would

اکنون 2 فنجان قهوه بسیار گران قیمت داریم. قهوه، بنابراین اگر به یک کافی شاپ بروید، این

cost you about 5 or 6 pounds and here I am in my kitchen making it for just a

برای شما حدود 5 یا 6 پوند هزینه دارد و من اینجا هستم در متر y آشپزخانه که آن را فقط با

few pennies and those few pennies of course relate to the electricity that I

چند سکه درست می کند و آن چند سکه البته مربوط به برقی است که

used to boil the water and that's it so I will take this cup of coffee up to mr.

من برای جوشاندن آب استفاده می کردم و تمام است، بنابراین من این فنجان قهوه را تا آقای.

Steve and you will rejoin me live in the studio because it is a Sunday afternoon and this

استیو و شما دوباره در استودیو به من ملحق خواهید شد زیرا بعد از ظهر یکشنبه است و این

is live English mmm-hmm it is live English as its said

یک انگلیسی زنده است

there on the screen and it's Sunday afternoon it's mr. Duncan that's me live

. دانکن که من هستم

on YouTube across the world I hope you are happy on this Sunday afternoon it's

در یوتیوب در سرتاسر جهان، امیدوارم بعدازظهر امروز یکشنبه خوشحال باشید،

afternoon here in the UK maybe it's morning where you are or

اینجا در بریتانیا بعدازظهر است، شاید صبح جایی است که شما هستید یا

maybe it is evening it might even be tomorrow where you are coming up don't

شاید عصر باشد، حتی ممکن است فردا جایی باشد که می‌آیید،

forget at three o'clock yes he is here at three it is the man who has a lot of

فراموش نکنید در ساعت سه، بله، او ساعت سه اینجاست، این مردی است که فالوورهای زیادی دارد،

followers now apparently on YouTube I get the feeling that there are many

ظاهراً اکنون در یوتیوب، من این احساس را دارم که افراد زیادی

people now tuning in to my livestream just to watch this guy

اکنون به پخش زنده من متصل می شوند فقط برای تماشای این مرد

he is coming up at 3 o'clock and we went to a wedding this week we had a lovely lovely

که او در 3 سالگی می آید. ساعت و ما این هفته به عروسی رفتیم، اوقات خوشی را سپری

time in fact we enjoyed it so much we can honestly say that it might it

کردیم، در واقع آنقدر از آن لذت بردیم، صادقانه می توان گفت

might have been the best wedding that we've ever been to especially afterwards because

که شاید این بهترین عروسی بود که تا به حال در آن حضور داشتیم، به خصوص بعد از آن

we had some absolutely gorgeous food if you look

یک غذای

very closely you can see the actual card that was on the table in front of me

فوق العاده عالی، اگر خیلی دقیق نگاه کنید، می توانید کارت واقعی را که روی میز روبروی من بود، ببینید

and there you can see if I turn it round you can see on the back there is a list

و در آنجا می توانید ببینید اگر آن را بچرخانم، می توانید در پشت لیستی

of the things that I ate so I had some soup I had some beef and I had lemon

از چیزهایی که خوردم ببینید وجود دارد. بنابراین من کمی سوپ خوردم، مقداری گوشت گاو و

tart I don't know about you but I really do like a little bit of tart now and

تارت لیمو خوردم، نمی دانم در مورد شما اما من واقعاً کمی تارت دوست دارم و

again you can't beat it my chat is very busy lots of people were talking about

دوباره شما نمی توانید آن را شکست دهید. گفتگوی من بسیار شلوغ است بسیاری از مردم در

the coffee today yes coffee can be very expensive in places like London seven

مورد قهوه امروز صحبت می کردند، بله قهوه می تواند در جاهایی مانند لندن 78 یا حتی 9 بسیار گران باشد.

eight or even nine pounds for a cup of coffee can you believe it a bee-sh

پوند برای یک فنجان قهوه باورتان می شود یک زنبور عسل

abhishek says it is evening here I think maybe you are in Asia I'm not

آبیشک می گوید اینجا عصر است، فکر می کنم شاید شما در آسیا هستید،

sure one for me please says tea ass oh do you want a cup of coffee

مطمئن نیستم یکی برای من باشد لطفاً بگویید چای الاغ اوه یک فنجان قهوه می خواهید

I think so so the little thing I was using is called a coffee frother it makes

من فکر می کنم اینطور است بنابراین چیز کوچکی که من استفاده می کردم به نام کف کننده قهوه است که

your coffee frothy and of course the secret is to get the milk very hot as

قهوه شما را کف می کند و البته راز آن این است که شیر بسیار داغ شود

well it is very very simple it's a very simple device I think I'm trying to think

و همچنین بسیار بسیار ساده است.

how much it costs I think it was only 10 pounds so for the same price as a

خیلی هزینه دارد فکر می کنم فقط 10 پوند بود، بنابراین با همان قیمت یک

cup of coffee you can have one of those lovely little devices and it will make

فنجان قهوه می توانید یکی از آن دستگاه های کوچک دوست داشتنی را داشته باشید و

your coffee very frothy just like one of those expensive

قهوه شما را مانند یکی از آن

coffees that you get in one of those coffee shops with all due respect oh

قهوه های گران قیمتی که در یکی از آن ها می خورید بسیار کف آلود می کند. اون کافی شاپ ها با تمام احترام ای

dear when people say that you know that something bad is going to be said Tomic

عزیز وقتی مردم می گویند تو آن چیزی را می دانی بد است گفته شود تومیک

says with all due respect did you just make instant coffee and compare it with

با تمام احترام می گوید آیا فقط قهوه فوری درست کردی و آن را با

a cup of coffee from a coffee shop seriously yes of course I'm serious it tastes

یک فنجان قهوه از یک کافی شاپ به طور جدی مقایسه کردی بله البته جدی می گویم طعم آن

just as good the the secret of course is to heat the milk up that's the secret

به همان اندازه خوب است راز البته این است که راز این است که شیر را گرم کنید،

so by pouring the very hot water onto the milk you heat the milk up just like

بنابراین با ریختن آب بسیار داغ روی شیر، شیر را گرم می‌کنید، درست مانند

they do in a coffee shop now of course you have to buy very good quality coffee

آنچه در یک کافی‌شاپ انجام می‌دهند، البته باید قهوه با کیفیت بسیار خوبی نیز بخرید،

as well so the coffee that I've got is very very good very good quality and

بنابراین قهوه‌ای که من دارم. got خیلی خوب است کیفیت بسیار خوبی دارد و

guess where it comes from can you guess where it comes from where the coffee

حدس بزنید از کجا می آید می توانید حدس بزنید قهوه از کجا

comes from yes the coffee that I like drinking comes from Brazil Brazil

می آید بله قهوه ای که دوست دارم بنوشم از برزیل می آید برزیل

I said Brazil I like my coffee black says Meeker now to be honest I must

من گفتم برزیل قهوه من را دوست دارم مشکی می گوید میکر اکنون باشد صادقانه باید

admit I do like a little bit of milk or sometimes I have cream in my coffee if

اعتراف کنم که کمی شیر دوست دارم یا گاهی اوقات در قهوه ام خامه می خورم اگر

I'm feeling very adventurous but the one thing I do like is a little bit of sugar

احساس ماجراجویی می کنم اما تنها چیزی که دوست دارم کمی شکر است

I can't drink coffee on its own I find it very bitter I find the flavor very

که نمی توانم به تنهایی قهوه بنوشم. پیدا کردن آن بسیار تلخ است من طعم آن را بسیار تلخ می دانم

bitter very sour would you like to have another look at the mystery idioms of

بسیار ترش دوست دارید به h نگاهی دیگر به اصطلاحات اسرارآمیز بیندازید،

course you would yes there they are the first mystery idiom a well-known

البته، بله، آنها اولین اصطلاح رمز و راز هستند، یک عبارت شناخته شده

phrase in the English language and there is the second one these are well known

در زبان انگلیسی و دومی وجود دارد که اینها عبارات شناخته شده ای هستند

expressions used in English all the time and there they are so it's a lovely day

که همیشه در انگلیسی استفاده می شوند و در اینجا وجود دارند. اینجا یک روز دوست‌داشتنی

here I think the Sun is starting to come through even though the sky still looks

است، فکر می‌کنم خورشید شروع به عبور می‌کند ، اگرچه آسمان هنوز

very dark but I think the Sun is trying to get through so there it is a live

بسیار تاریک به نظر می‌رسد، اما فکر می‌کنم خورشید در تلاش است از آن عبور کند، بنابراین در حال حاضر یک

view outside at the moment yes it's definitely live don't you believe me

نمای زنده از بیرون وجود دارد، بله قطعاً زنده است، نه شما به من

that you believe that that's live ok then but it is it's definitely live and

باور می کنید که فکر می کنید آن وقت خوب است، اما قطعاً زنده است و

I can prove it so I hope you are enjoying the weather

من می توانم آن را ثابت کنم، بنابراین امیدوارم از آب و هوای

where you are it's been very wet very muddy and I must admit I found the

جایی که شما هستید لذت ببرید، هوا بسیار مرطوب و گل آلود بوده است و باید اعتراف کنم که

weather to be quite quite unpleasant over the past few days coming up today

هوا کاملاً خوب است. بسیار ناخوشایند در چند روز گذشته که امروز پیش رو

we have lots of questions would you say that some time in your past you have

داریم، سؤالات زیادی داریم آیا می‌گویید که در گذشته شما تا به

ever made an impulse purchase a purchase so purchase means to buy if you buy

حال یک خرید ناگهانی انجام داده‌اید، بنابراین خرید به معنای خرید در صورت خرید

something you purchase it and the word impulse impulse means to do something

چیزی است که آن را خریداری می‌کنید و کلمه تکانه‌ای منظور داشتن برای انجام کاری

with little thought you do it almost like a reflex you do it without thinking

با اندک فکر، آن را تقریباً مانند یک رفلکس انجام می‌دهید که بدون فکر کردن آن را انجام می‌دهید،

very much so have you ever made an impulse purchase something that you've

بنابراین آیا تا به حال چیزی را

bought without putting much thought into it now one of the things that mr. Steve

که بدون فکر زیاد خریده‌اید، خریداری کرده‌اید . استیو

and myself enjoy doing especially on a Saturday night we like to sit and watch

و من از انجام کار لذت می بریم به خصوص در یک شنبه شب که دوست داریم بنشینیم و

one particular channel on our television and that is the shopping channel there

یک کانال خاص را در تلویزیون خود تماشا کنیم و آن کانال خرید

is a great shopping channel and there is one man who we love watching because he

است که یک کانال خرید عالی وجود دارد و یک مرد وجود دارد که ما دوست داریم تماشا کنیم زیرا

is very very funny his name is Peter Simon and I'm sure you

او بسیار خنده دار است. نام پیتر سیمون است و من مطمئن هستم که

can look him up on the internet or on YouTube there are lots of video clips on

می توانید او را در اینترنت یا یوتیوب جستجو کنید ، کلیپ های ویدیویی زیادی در یوتیوب وجود دارد

YouTube featuring this guy and he's very funny very entertaining but over the

که این مرد را نشان می دهد و او بسیار خنده دار و بسیار سرگرم کننده است، اما در

past few times that we've watched this channel Steve and also myself we have felt

چند بار گذشته که این کانال را تماشا کرده ایم. استیو و همچنین خود من

as if we want to buy something we felt very tempted to buy something so that

احساس کرده‌ایم که می‌خواهیم چیزی بخریم که بسیار وسوسه شدیم چیزی بخریم، بنابراین این

is what I'm talking about today so have you ever made an impulse purchase have

چیزی است که من امروز در مورد آن صحبت می‌کنم ، آیا تا به حال خریدی فوری انجام

you ever bought anything that you didn't think about much also the things sometimes

داده‌اید، آیا تا به حال چیزی را خریداری کرده‌اید که فکرش را نمی‌کردید. همچنین چیزهایی که گاهی اوقات

can be very expensive so it might be something that's very expensive something

ممکن است بسیار گران باشند، بنابراین ممکن است چیزی بسیار گران باشد، چیزی

you've bought and it's a very expensive item and sometimes you can regret

که خریده‌اید و یک کالای بسیار گران قیمت است و گاهی اوقات ممکن است از خرید چیزی پشیمان شوید،

buying something so you might buy it in a hurry and then later you think oh

بنابراین ممکن است آن را با عجله بخرید و بعداً شما فکر می کنید آه

why did I buy that why did I buy that thing I really regret buying it so have you

چرا من آن را خریدم چرا آن چیز را خریدم من واقعاً از خرید آن پشیمان هستم ، بنابراین آیا

ever made an impulse purchase nowadays it is so easy to buy things very

تا به حال خریدی فوری انجام داده اید امروزه خریدن چیزها بسیار

easy you can just go on the internet and you can find the thing that you

آسان است ، فقط می توانید به اینترنت بروید و آن چیز را پیدا کنید که می

want and you can click pay for it straight away and normally it comes the next

خواهید و می توانید بلافاصله روی پرداخت برای آن کلیک کنید و معمولاً

day or maybe two days later so here in the UK this is the most amazing thing of

روز بعد یا شاید دو روز بعد می آید، بنابراین اینجا در بریتانیا این شگفت انگیزترین چیز از همه چیز است.

all I I must admit I find this incredible that nowadays you can search for

something on the internet you can choose it you can click you can pay for it

چیزی در اینترنت که می‌توانید آن را انتخاب کنید، می‌توانید روی آن کلیک کنید و می‌توانید هزینه آن را بپردازید

and then the next day it arrives at your front door it's actually there in your

و سپس روز بعد به درب ورودی شما می‌رسد، در واقع آن‌جا در

hand it's incredible so I I I suppose nowadays it's very tempting to buy

دست شماست، باورنکردنی است، بنابراین فکر می‌کنم امروزه خریدن کالاها به صورت ناگهانی وسوسه‌انگیز است.

things on impulse so there it is again the word impulse impulse and purchase

دوباره کلمه تکانشی است و

together they make an impulse purchase of course sometimes you buy things that

خرید با هم آنها یک خرید فوری انجام می دهند البته گاهی اوقات چیزهایی می خرید که

you are very pleased with such as my my little machine for making my coffee go

از آنها بسیار راضی هستید مانند دستگاه کوچک من برای درست کردن قهوه من

all frothy I must admit I really I really enjoy using that very much as you

کاملاً کف آلود می شود باید اعتراف کنم که من واقعاً از استفاده از آن لذت می برم همانطور که

could see earlier mr. Steve will be here in 12 minutes

قبلاً می توانید ببینید آقای. استیو تا 12 دقیقه دیگر اینجا خواهد بود،

I've got an itchy nose excuse me oh I feel as if I'm going to sneeze I think

من خارش بینی دارم، ببخشید، آه، احساس می‌کنم که قرار است عطسه کنم، فکر

it's mr. Steve because this week Steve has been off and it's been cleaning the

می‌کنم این آقا است. استیو چون این هفته استیو خاموش بوده و در حال تمیز کردن

garage he's been making lots of dust so at the moment there's a lot of dust

گاراژ بوده و گرد و غبار زیادی ایجاد کرده است، بنابراین در حال حاضر گرد و غبار زیادی

floating around outside and I think it's because mr. Steve has been sweeping the

در اطراف شناور است و من فکر می‌کنم به این دلیل است که آقای. استیو در حال جارو کردن

garage making lots and lots of dust let's have a look then yes I have an

گاراژ بوده و گرد و غبار زیادی ایجاد کرده است، بیایید نگاهی بیندازیم، بله، من یک

impulse purchase and I bought some expensive cosmetics says Rossa well I do

خرید فوری دارم و چند لوازم آرایشی گران قیمت خریدم، می‌گوید روسا خوب، من

know that you ladies you women you love buying your cosmetics you really do mr.

می‌دانم که شما خانم‌هایی که عاشق خرید لوازم آرایشی خود هستید، واقعاً آقای.

Duncan I'm so happy to watch your stream today it's me Peter from Brazil the

دانکن من خیلی خوشحالم که امروز پخش شما را تماشا می کنم، این من هستم پیتر از برزیل،

policeman thank you and I I promise to stay well behaved today I will be on my

پلیس از شما متشکرم و قول می دهم امروز رفتار خوبی داشته باشم،

best behavior so don't worry Peter I am always a good boy ts I regretted buying

بهترین رفتارم را خواهم داشت، پس نگران نباش پیتر من همیشه پسر خوبی هستم. پشیمان شدم

a cell phone I was panicking because my old phone was broken so I bought a new

خرید تلفن همراه من وحشت کردم زیرا تلفن قدیمی من خراب شده بود بنابراین

one immediately and spent all my savings then my old phone started working again

بلافاصله یک گوشی جدید خریدم و تمام پس اندازم را خرج کردم سپس تلفن قدیمی من دوباره شروع به کار کرد.

it was an impulse yes so you bought the phone without thinking too much but of

course one of the things that can happen when you panic you can also stop

از چیزهایی که ممکن است در هنگام وحشت اتفاق بیفتد، همچنین می توانید

thinking in a rational way so sometimes when you

به روشی منطقی فکر نکنید، بنابراین گاهی اوقات وقتی

panic you do things that you wouldn't normally do and that is one of the

وحشت می کنید کارهایی را انجام می دهید که به طور معمول انجام نمی دادید و این یکی

problems with impulse buying you buy things without thinking you don't put

از مشکلات خرید ناگهانی است بدون اینکه فکر کنید چیزهایی را خریداری می کنید.

much thought into it Pierre says I'm Irene and I had a pelvis fracture under

خیلی فکر کنید پیر می گوید من ایرن هستم و من یک شکستگی لگن

which I was in hospital for six weeks it was a terrible moment I'm so glad to see

داشتم که در آن به مدت شش هفته در بیمارستان بستری بودم، لحظه وحشتناکی بود

you again Thank You Irene I'm so so sad to hear that you had an accident what

من بسیار خوشحالم که دوباره شما را می بینم. ممنون ایرن. از شنیدن اینکه

happened did you fall over did you slip over was it in the snow maybe did you

تصادف کردی ناراحت شدم سقوط کردی آیا سر خوردی آیا در برف بودی شاید

fall in the snow so I'm glad to hear that you are on the mend but six weeks

در برف افتادی بنابراین خوشحالم که می شنوم که در حال بهبودی اما شش هفته

in hospital that's a very long time but I hope you are now on the road to

در بیمارستان بستری هستید که زمان بسیار طولانی است اما امیدوارم اکنون در راه باشید برای

recovery Jamelia is here I hope that your nose

بهبودی جاملیا اینجاست امیدوارم مشکل بینی شما

problem isn't hay fever it's a bit too early at the moment for hay fever so at

تب یونجه نباشد، در حال حاضر برای تب یونجه کمی زود است، بنابراین

the moment no I don't think it is hay fever I think it's mr. Steve he's been

در حال حاضر نه من فکر نمی‌کنم تب یونجه باشد. استیو او بوده است

he's been sweeping up and making lots and lots of dust Shira blade says Oh mr.

او در حال جارو کردن است و مقدار زیادی گرد و غبار درست می کند. Shira blade می گوید اوه آقای.

Duncan you are very funny I don't miss your lessons or I haven't I

دانکن تو خیلی بامزه ای من درس هایت را از

haven't missed your lessons since 2010 so you've been watching me for eight

دست نداده ام یا از سال 2010 درس هایت را از دست نداده ام پس تو هشت سال است که مرا تماشا می کنی.

years Thank You Shiva blade that's very kind of you indeed Wow

thank you very much did I did I misspell coffee today

خیلی کار کردم امروز قهوه را اشتباه

well that's probably because I I wrote it very quickly I probably missed out

نوشتم، احتمالاً به این دلیل است که خیلی سریع آن را نوشتم، احتمالاً

the second E or the the second F but that was because I was rushing mr.

E دوم یا F دوم را از دست داده‌ام، اما این به این دلیل بود که عجله داشتم آقای.

Duncan me too I liked internet shopping things are very attractive and

دانکن من هم دوست داشتم خرید اینترنتی خیلی جذاب است و

afterwards I regret and understand that there was no need to buy all of those

بعد از آن پشیمان می شوم و می فهمم که نیازی به خرید همه آن

things yes sometimes we buy things and then later

چیزها نبود بله گاهی اوقات ما چیزهایی می خریم و بعد

regret it you do something without thinking and then later when you have

پشیمان می شویم بدون فکر کاری انجام می دهید و بعداً وقتی

lots of time to think you regret it so a little bit later on we'll be looking at

چیزهای زیادی دارید. وقت آن است که فکر کنیم پشیمان شده‌اید، پس کمی بعد به

one of mr. Steve's impulse buys something that mr. Steve bought in a

یکی از آقایان نگاه خواهیم کرد. انگیزه استیو چیزی می خرد که آقای. استیو با

hurry and then later he regretted it but what will it be

عجله خرید کرد و بعداً پشیمان شد اما

Olga says today I was shopping with my husband and I wanted to buy several

اولگا می‌گوید امروز با شوهرم خرید می‌کردم و می‌خواستم چند تا

things on impulse and my husband stopped me he said maybe we will find something

چیز بخرم و شوهرم جلوی من را گرفت و گفت شاید بعداً چیز بهتری پیدا کنیم

better later and now I regret that I listen to him oh I see

و حالا پشیمونم که به حرفاش گوش دادم اوه میبینم

so you regret listening to your husband LD or me I'm not saying anything to that

پس پشیمون شدی از اینکه به حرف شوهرت گوش دادی یا من هیچی

I will I will not make any comment whatsoever but sometimes sometimes it is

نمیگم هیچ نظری نمیدم ولی بعضی وقتا

better to to think about what you are going to buy before you buy it

بهتره به این فکر کنی که چی هستی می خواهم قبل از خرید آن را بخرم

Tomic says once I made an impulse purchase I fell into the trap of a shop

تامیک می گوید یک بار که یک خرید فوری انجام دادم در دام یک کارمند مغازه افتادم

clerk or Clark actually it was for her cleavage I think Tomic was very distracted by the very

یا کلارک در واقع به خاطر دکل او بود.

attractive sales assistant that's what I think happened there urse and says

urse و می گوید

it doesn't matter you don't have to miss out sipping the coffee oh okay we're

مهم نیست لازم نیست جرعه جرعه جرعه قهوه را از دست بدهی، اوه خوب، ما

talking about coffee again are we when I like coffee not all the time I don't

دوباره در مورد قهوه صحبت می کنیم، آیا وقتی من قهوه دوست دارم نه همیشه، فکر نمی

think that I'm addicted to coffee but now and again I do like a little cup of

کنم که به قهوه معتاد هستم اما حالا و دوباره من یک فنجان قهوه کوچک را دوست دارم

coffee it's much better to make your own coffee at home of course some people buy

و خیلی بهتر است خودتان قهوه را در خانه درست کنید البته برخی از مردم

those very expensive machines don't they and sometimes they can cost maybe four

آن دستگاه های بسیار گران قیمت را نمی خرند و گاهی اوقات ممکن است چهار

or five hundred pounds for a coffee machine so you put the coffee beans in the

یا پانصد پوند برای یک دستگاه قهوه ساز قیمت داشته باشند ، بنابراین دانه های قهوه را در

top and then the we'll grind the coffee and then it will make

بالا قرار دهید و سپس ما قهوه را آسیاب می کنیم و سپس

the coffee for you so yes I suppose that the coffee from that machine would taste

قهوه را برای شما درست می کند، بنابراین بله، فکر می کنم قهوه آن دستگاه طعم

very nice but once again you have to spend a lot of money and that's another

بسیار خوبی داشته باشد، اما یک بار دیگر باید پول زیادی خرج کنید و این چیز دیگری

thing I nearly bought two or three years ago I nearly bought a coffee machine

است که من تقریباً دو یا دو خریدم. سه سال پیش تقریباً یک دستگاه قهوه ساز

off the internet but then I thought do I really need to spend three or

از اینترنت خریدم اما بعد به این فکر کردم که آیا واقعاً باید سیصد یا

four hundred pounds on a coffee machine and guess what I changed my mind and

چهارصد پوند برای یک دستگاه قهوه خرج کنم و حدس بزنم که چه چیزی تغییر نظر دادم و

I didn't I didn't buy one so that's the reason why I make my my coffee cheaply

نخریدم. به همین دلیل است که قهوه‌ام را ارزان درست می‌کنم

some people say it's not the same but sometimes it tastes very delicious

بعضی‌ها می‌گویند که یکسان نیست، اما گاهی اوقات طعم بسیار خوشمزه‌ای

to be honest Giuseppe says I once bought a pair of shoes

دارد صادقانه بگویم جوزپه می‌گوید من یک بار یک جفت کفش خریدم

and it was an impulse buy I've never warned them yes that's what happens

و این یک خرید ناگهانی بود، من هرگز به آنها هشدار نداده‌ام بله همین است اتفاق می افتد

especially clothes see I think women sometimes do this I think women sometimes

به خصوص لباس ببینید من فکر می کنم زنان n گاهی اوقات این کار را می‌کنم، فکر می‌کنم خانم‌ها گاهی

buy clothes and then they put them in the wardrobe and they never wear them

لباس می‌خرند و بعد آن‌ها را در کمد لباس می‌گذارند و هرگز آن‌ها را نمی‌پوشند،

it's just something to to make them feel happy so yes I think it happens sometimes

این فقط چیزی است که باعث خوشحالی آنها شود، بنابراین بله، فکر می‌کنم گاهی اوقات

Jamelia says I am an impulse buyer especially when it comes to clothes yes

جمیلیا می‌گوید من یک خریدار فوری هستم، مخصوصاً وقتی می‌آید. به لباس بله

I can see I can see your little emojis I can see a dress and a shirt or a blouse

می توانم ببینم می توانم ایموجی های کوچک شما را ببینم می توانم یک لباس و یک پیراهن یا یک بلوز

and then I can see a t-shirt a pair of jeans and also a pair of shoes as well

را ببینم و سپس می توانم یک تی شرت یک شلوار جین و همچنین یک جفت کفش را

yes I think it would be fair to say that women do enjoy buying clothes hmm and

ببینم بله فکر می کنم اینطور باشد. منصفانه باید بگویم که خانم‌ها از خرید لباس لذت می‌برند و

maybe sometimes those purchases are impulse purchases maybe they are done on

شاید گاهی اوقات این خریدها خریدهای ناگهانی باشد، شاید این خریدها به صورت ناگهانی انجام می‌شوند

impulse something that you buy without thinking carefully about see I always

که شما بدون فکر کردن در مورد آن می‌خرید، ببینید من همیشه

believe that sometimes it is best to walk away and then think about

معتقدم که گاهی اوقات بهتر است دور شوید و بعد به

it we call this cooling off so you cool off you think twice about something you consider

آن فکر کنید. این خنک شدن را صدا کنید تا خنک شوید، دو بار در مورد چیزی فکر کنید که

it very carefully so you see something you want to buy and then you think

آن را با دقت در نظر می گیرید، بنابراین چیزی را می بینید که می خواهید بخرید و سپس با

carefully about it you think do I really need that like my coffee making machine

دقت در مورد آن فکر می کنید و فکر می کنید آیا من واقعاً به آن نیاز دارم مانند دستگاه قهوه

I decided not to buy it in the end because it was very expensive so I had

سازم که تصمیم گرفتم آن را انجام ندهم. در پایان از آن استفاده کنید زیرا بسیار گران بود، بنابراین من وقت داشتم تا

time to cool off back to the live chat because it would appear that a lot of

به چت زنده برگردم زیرا به نظر می رسد که

people want to talk about this I agree I agree with you mr. Duncan to regret

افراد زیادی می خواهند در این مورد صحبت کنند. من موافقم با شما موافقم آقای. پشیمانی دانکن از

that you didn't buy something is much worse oh really oh okay then so maybe

این که چیزی نخریده‌اید خیلی بدتر است، اوه واقعاً اوه خوب پس شاید

yes maybe maybe regretting not buying something can be just as bad as buying

بله، شاید پشیمانی از خرید نکردن چیزی می‌تواند به همان اندازه بد باشد که خرید

something you don't want go SIA says I love buying handbags I love buying

چیزی که نمی‌خواهید، بروید SIA می‌گوید من عاشق خریدن کیف‌های دستی هستم من عاشق خریدن هستم.

handbag yes because that's what ladies like to do you like to buy handbags

کیف دستی بله چون این چیزی است که خانم ها دوست دارند انجام دهند شما دوست دارید کیف های دستی بخرید

mr. Steeves sister loves handbags very much I think it would be fair

آقای. خواهر استیو خیلی کیف‌های دستی را دوست دارد، من فکر می‌کنم منصفانه

to say she likes handbags very much especially the very they're very expensive

است که بگوییم او کیف‌های دستی را خیلی دوست دارد، به‌خصوص که خیلی گران

ones yes indeed Patti says I'm a Shopaholic a Shopaholic is a person who

هستند، بله، در واقع پتی می‌گوید من یک

likes shopping in fact they can't stop doing it because they like it so much

شاپ‌هولیک هستم. این کار را متوقف نکنید زیرا آنها آن را بسیار دوست دارند،

so Patti you are a Shopaholic you like to shop until you drop thank you very

بنابراین پتی شما یک شاپهولیک هستید و دوست دارید خرید کنید تا زمانی که از

much for that yes to cool off if you cool off it means you give yourself time

این کار استفاده

to consider something carefully you cool off I am from Belgium and I learn English

نکنید. من از بلژیک هستم و از شما انگلیسی را یاد می‌گیرم

from you your best video Thank You mesh core for that you are very

بهترین ویدیوی شما ممنون از mesh core برای اینکه خیلی

welcome a lot of people have asked mr. Duncan how can we get in touch with you

خوش آمدید بسیاری از مردم از آقای دکتر پرسیده‌اند. دانکن

how can we contact you on YouTube and through the internet well for those who

چگونه می توانیم با شما در تماس باشیم چگونه می توانیم در یوتیوب و از طریق اینترنت با شما تماس بگیریم و برای کسانی

are wondering how you can contact me here are my contact details hmm so now there

که نمی دانند چگونه می توانید با من تماس بگیرید اینجا اطلاعات

is no excuse you have my email address you have my Facebook address

تماس من است. آدرس فیس بوک من را

you can contact me through those and follow me as well I have lots of followers

می توانید از طریق آن ها با من تماس بگیرید و من را دنبال کنید همچنین من فالوورهای زیادی

on Facebook and you are more than welcome to join me you can follow as

در فیس بوک دارم و شما از پیوستن به من خوش آمدید، همچنین می توانید

well if you want to a quick look at the live chat and then mr. Steve mr. Steve

اگر می خواهید نگاهی گذرا به چت زنده داشته باشید و سپس آقای. آقای استیو استیو

will be here I just realized that I didn't close the microphone outside so I

اینجا خواهد بود من تازه متوجه شدم که میکروفون را بیرون نبستم بنابراین

think you could probably hear all of the sounds of the garden I just realized I

فکر می کنم شما احتمالاً می توانید همه صداهای باغ را بشنوید

hope it wasn't too annoying mr. Duncan we reply to your emails definitely yes I will

. دانکن ما به ایمیل‌های شما پاسخ می‌دهیم قطعاً بله، من

reply to the emails I can't reply to all of them though that is something I

به ایمیل‌هایی پاسخ می‌دهم که نمی‌توانم به همه آنها پاسخ دهم، اگرچه این چیزی است که

never promise but I do try to reply when I can I love buying scented candles and

هرگز قول نمی‌دهم، اما سعی می‌کنم تا زمانی که بتوانم پاسخ بدهم. من عاشق خرید شمع‌های معطر و

little bottles of different kinds of scented oils to put in little ovens with little

بطری‌های کوچک از انواع مختلف هستم از روغن های معطر برای گذاشتن در فرهای کوچک با

candles beautiful aromas make me feel at home dear mr. Duncan thanks for helping

شمع های کوچک رایحه های زیبا به من احساس راحتی می کند آقای عزیز. دانکن از اینکه به

my husband improve his English I am trying my

شوهرم کمک کردید زبان انگلیسی اش را بهبود بخشد متشکرم. من

best as an English teacher but you are the one who does it I assume that's what

به عنوان یک معلم انگلیسی تمام تلاشم را می کنم، اما شما کسی هستید که این کار را انجام می دهید، فکر می کنم این چیزی است که

you were going to say Thank You Laura for that Valentin says

می خواهید بگویید متشکرم لورا که والنتین می گوید

if I can get it onto the screen where my computer didn't work I was trying

اگر بتوانم آن را روی صفحه نمایش بگذارم. جایی که کامپیوتر من کار نمی کرد من سعی

to fix the issue myself before I eventually made a mistake I bought a motherboard

می کردم خودم مشکل را برطرف کنم قبل از اینکه در نهایت اشتباه کردم مادربرد خریدم

but the problem was with a video card oh I see so you thought it was

اما مشکل از کارت گرافیک بود اوه من می بینم بنابراین فکر می

a problem with the motherboard but it was a different problem

کنید مشکل از مادربرد است اما این یک مشکل است. مشکل متفاوت در

altogether okay I like to buy beautiful notebooks says M Seska Osmo hmm

کل خوب من دوست دارم نوت بوک های زیبا بخرم می گوید M Seska Osmo hmm

sometimes I like to buy pens but these days mr. Steve has lots of free pens

گاهی اوقات دوست دارم خودکار بخرم اما این روزها mr. استیو تعداد زیادی خودکار رایگان دارد،

so I do tend to use his talking talking of mr. steve-o apparently

بنابراین من تمایل دارم از صحبت کردن او در مورد آقای استفاده کنم. استیو او ظاهراً

according to Julie G apparently I am now on Wikipedia on the Much

طبق گفته جولی جی، ظاهراً من اکنون در ویکی‌پدیا در صفحه Much

Wenlock page oh I wonder if someone's put me on there oh my window oh

Wenlock هستم، اوه نمی‌دانم که آیا کسی مرا در آنجا قرار داده است، آه پنجره من،

that's nice hello mr. Duncan from Oh drew Adriana thank you very

اوه خوب است سلام آقای. دانکن از اوه درو آدریانا از شما

much for that here he comes mr. Steve is on his way

بسیار متشکرم که اینجا آمد آقای. استیو در راه است.

Dibby Dibby Dibby Dibby Dibby Dibby do do do do do do do yes we are live on YouTube

and it's just after 3 o'clock on a Sunday afternoon here

in the UK don't forget I'm here every Sunday from 2

از

p.m. and late in life on Wednesday from 10 p.m. both of those UK time as you

ساعت 2 بعد از ظهر و اواخر زندگی چهارشنبه از ساعت 10 شب. هر دوی آن زمان بریتانیا همانطور که

can see right over there the details are on the screen right now so here we go

می‌بینید همان‌جا می‌بینید، جزئیات در حال حاضر روی صفحه نمایش داده می‌شوند، بنابراین ما

it's mr. Steve the man the man whose face can launch a thousand ships a

می‌گوییم آقای. استیو مردی که چهره‌اش می‌تواند هزار کشتی را

thousand can you believe it here he is hello launch a thousand ships

پرتاب کند

more like sink a thousand yes I'm a I'm a big mr. Steve you are looking very

. استیو امروز خیلی

lovely today I must admit you are looking very bright very fresh yes your

دوست داشتنی به نظر می آیی باید اعتراف کنم که خیلی روشن به نظر می آیی، بله

skin looks like it looks like you've you've done something to it you look you

پوستت به نظر می رسد که کاری برایش انجام داده

look very fresh today as they as the expression goes i scrub up well uh-huh

ای. خوب اوه،

so mr. Steve mr. Steve when when mr. Steve cleans himself when he has a wash

پس آقای. آقای استیو استیو وقتی که آقای. استیو وقتی

and a shower he he cleans up very well he scrubs up well I think that would be

می‌شوید و دوش می‌گیرد خودش را تمیز می‌کند، او خیلی خوب تمیز می‌کند، خوب تمیز می‌کند.

fair to say yes you often use that expression if somebody comes into the

room you haven't seen them for a while and maybe they were looking a bit

و شاید کمی

disheveled unshaven their hair wasn't right then they go into the bathroom

ژولیده به نظر می رسیدند موهایشان درست نشده بود، سپس به حمام می رفتند و

freshen themselves up put a bit of makeup on comb their hair and then you

خود را تازه می کنند و کمی آرایش می کنند موهایشان را شانه می کنند و بعد

say oh you scrub up well you scrub up well you clean up very well so when you

شما می گویید اوه، خوب تمیز می کنید، خوب تمیز می کنید، خیلی تمیز می کنید. خوب، پس

when you take time to take care of your appearance you look very good so yes

وقتی برای مراقبت از ظاهر خود وقت می گذارید ، خیلی خوب به نظر می رسید، بنابراین

you're looking pretty good today I like that shirt by the way

بله، امروز خیلی خوب به نظر می رسید من از آن پیراهن خوشم می آید، به هر حال،

this whole thing I just threw it on it looks a little bit now I'm not being

این پیراهن که من فقط آن را روی آن انداختم، اکنون کمی به نظر می رسد. من

personal here Steve you just look a little narrow it does look a little bit

اینجا شخصی نیستم استیو تو فقط کمی باریک به نظر می‌رسی، کمی

like a tablecloth I hope you don't come and eat on me

شبیه سفره است، امیدوارم که نیای و روی من غذا نخوری

or Lake cutlery over me I won't be doing I won't be doing anything like that so

یا کارد و چنگال دریاچه بر سر من باشد. مانند آن، پس

don't worry so Live Chat is busy lots of people want to say hello to mr. Steve

نگران نباشید، بنابراین چت زنده شلوغ است بسیاری از مردم می خواهند به آقای سلام برسانند. استیو

let's just see what is going on hey mr. Steve how are you says Adrianna yes

بیایید ببینیم چه خبر است هی آقای. استیو چطوری میگه آدریانا بله

leader loss sorry psycho says I've got lip gloss on I haven't got lip gloss on

رهبر از دست دادن متاسفم روانی میگه من برق لب دارم من برق لب

I can assure you that I am mr. Steve mr. Steve never wears lip I have not got any

ندارم میتونم بهت اطمینان بدم که من آقای هستم. آقای استیو استیو هرگز لب نمی‌زند من

lip gloss on he doesn't wear lip gloss I might have actually I turn it's not lip

برق لب نزده‌ام او برق لب نمی‌زند من ممکن است بچرخانم این برق لب نیست،

gloss because of that I've got something that the the air is very dry and my lips

به این دلیل که هوا بسیار خشک است و لب‌هایم

crack so I actually put some it's like a chapstick it's cool for chapped lips I

ترک می‌خورند. در واقع مقداری از آن را مانند چوب چپق قرار دهید، برای لب‌های ترک خورده جالب

might have put some of that on earlier so maybe that's still there but it's not

است، ممکن است مقداری از آن را قبلاً گذاشته باشم، بنابراین شاید هنوز وجود داشته باشد، اما این

lip gloss it's said that when I smile my lips don't crack and bleed chapstick it's called

برق لب نیست، گفته می‌شود که وقتی لبخند می‌زنم، لب‌هایم ترک نمی‌خورد و خونریزی می‌کند به آن

CH a pee stick you can buy them from chemists when you've got dry lips so

CH a می‌گویند. وقتی لب‌هایتان خشک شد، می‌توانید آن‌ها را از شیمیدان بخرید، بنابراین

I put some of that on this morning outside say yeah I was looking at the live

من مقداری از آن را امروز صبح بیرون گذاشتم و می‌گویم بله،

chat before we came on because you were talking about impulse buys and I think

قبل از ورود ما به چت زنده نگاه می‌کردم، زیرا شما در مورد خریدهای فوری صحبت می‌کردید و فکر می‌کنم

people were getting quite excited talking about what they like to buy and purchase

مردم خیلی از ما که در فرهنگ غرب زندگی می‌کنیم بسیار هیجان‌زده می‌شویم و درباره چیزهایی که دوست دارند بخرند و

materialism many of us living in the West Western culture are very susceptible

مادی‌گرایی را بخریم ، بسیار

to purchasing lots of things I don't I don't think it's even the West now

مستعد خریدن چیزهای زیادی هستیم، فکر نمی‌کنم الان حتی غرب

I think because because people can buy things all around the world and they can

باشد، زیرا مردم می‌توانند در سرتاسر دنیا چیزهایی بخرند و می توانند

be flown you can even buy things from another country so in the past I've purchased

حتی می‌توانید از کشور دیگری چیزهایی بخرید، بنابراین در گذشته من

things from the USA or even Japan so I bought a couple of DVDs from Japan

چیزهایی از ایالات متحده آمریکا یا حتی ژاپن خریداری کرده‌ام، بنابراین چند دی‌وی‌دی از ژاپن

of some Japanese animation and you could only get it from Japan so I ordered

از انیمیشن ژاپنی خریدم و شما فقط می‌توانید آن را از ژاپن تهیه کنید، بنابراین سفارش دادم

that from there and it was like four or five days five days later it was in

که از آنجا و مثل چهار یا پنج روز بعد پنج روز بود که در

my hand it was credible so I do love that that ease now it's

دست من بود، قابل اعتماد بود، بنابراین من آن را دوست دارم که اکنون

so easy so I think many people now find it very convenient but the problem is

بسیار آسان است، بنابراین فکر می کنم بسیاری از مردم اکنون آن را بسیار راحت می دانند، اما مشکل

Steve and we all know the problem sometimes you can purchase something and then

استیو و همه ماست. مشکل را بدانید گاهی اوقات می‌توانید چیزی بخرید و

later you regret it we call this impulse purchase or an impulse buy hmm

بعداً پشیمان می‌شوید ما به این خرید آنی یا خرید فوری

yes we're all susceptible to that and this is something I you see I'm the sort

می‌گوییم، بله، همه ما مستعد آن هستیم و این چیزی است که می‌بینید من از آن

of person that likes to recycle and use things I don't like to replace anything

دسته افرادی هستم که دوست دارم بازیافت کنند. و از چیزهایی استفاده کنم که دوست ندارم چیزی را جایگزین کنم

until it literally wears out yes i--but always bitterly regret buying

تا زمانی که به معنای واقعی کلمه فرسوده شود بله - اما همیشه از خریدن

things when I've already got something that works and whereas other people I

چیزهایی که قبلاً چیزی کار می کند پشیمان می شوم و در حالی که افراد دیگر

won't name any names I don't mean you certain members of my family like to

نامی نمی برم. یعنی شما اعضای خاصی از خانواده من دوست دارید

throw things out and replace them constantly whereas for example I'm still

چیزها را دور بریزید و آنها را دائماً جایگزین کنید، در حالی که من هنوز هم

using when my grandparents died which is 30 years ago now 20 20 30 years ago I

وقتی پدربزرگ و مادربزرگم فوت کردند از آنها استفاده می کنم، یعنی 30 سال پیش اکنون 20 20 30 سال پیش

had a lot of their stuff from their house all their cutlery plates things

من بسیاری از وسایل آنها را از خانه آنها از همه بشقاب های کارد و چنگال آنها

like that and I still use a lot of their plates because I can't bear to throw

داشتم و هنوز هم از آنها استفاده می کنم. از بشقاب هایشان چون طاقت دور انداختنشان

them out I hate throwing out old things and that's what I've been doing

را ندارم از بیرون انداختن چیزهای قدیمی متنفرم و این کاری است که انجام

I heard you mentioned that I've been into the into the garage clearing things

داده ام.

out because when we moved there's a lot of stuff in there that hasn't been

چیزهای زیادی در آنجا

sorted out so for example an old dining table and chairs which were my

مرتب نشده اند، به عنوان مثال یک میز ناهارخوری و صندلی های قدیمی که

grandparents which is probably over 100 years old they're not expensive not

پدربزرگ و مادربزرگ من هستند و احتمالاً بیش از 100 سال سن دارند،

expensive furniture but I don't can't bear to throw it out so I'm I've been

مبلمان گران قیمت نیستند، اما من طاقت ندارم آن را بیرون بیندازید، بنابراین من

sanding these old chairs down and varnishing them and trying to make them

این صندلی های قدیمی را سمباده زدم و آنها را لاک زدم و سعی کردم

look good again because I want to use them I just can't I don't really need

دوباره خوب به نظر برسند زیرا می خواهم از آنها استفاده کنم، فقط نمی توانم واقعاً به

them but I can't bear to throw them out I'm trying to think of ways I can use

آنها نیاز ندارم اما نمی توانم من سعی می کنم به راه هایی فکر کنم که بتوانم

them around the house do you think Steve maybe there's a bit of sentimentality

آنها را در خانه استفاده کنم استیو ممکن است در آنجا کمی احساساتی

there maybe you're feeling a little bit sentimental as well because it those

وجود داشته باشد، شاید شما هم کمی احساساتی شده باشید، زیرا این

chairs represent something from your past so

صندلی ها چیزی از گذشته

you don't want to throw them away because because you feel very emotional

شما را نشان می دهد، بنابراین نمی خواهید آنها را دور بیندازید، زیرا به دلیل اینکه نسبت به آنها بسیار احساساتی هستید،

towards them they have what we call sentimental value well they do a bit but

آنها همان چیزی را دارند که ما داریم. ارزش احساسی را خوب می‌خوانند، آنها کمی انجام می‌دهند، اما

I just can't bear to throw anything out that is still in working order that

من نمی‌توانم تحمل کنم چیزی را که هنوز در حال کار

still is still working so unless it's broken I don't throw it out I'm a little

است و هنوز کار می‌کند، بیرون بیاندازم، بنابراین مگر اینکه خراب باشد، من آن را بیرون

bit of a hoarder I do tend to keep things because I would

نمی‌اندازم، من کمی احتکار هستم من تمایل دارم چیزها را نگه دارم زیرا فکر می

think oh I might need that need that one day and in fact I've done it this week

کنم اوه ممکن است یک روز به این نیاز نیاز داشته باشم و در واقع این هفته این کار را انجام دادم و

already I've been keeping bits of wood for years

قبلاً برای سال ها

in the garage long pieces of wood battens we call them long pieces of wood

تکه های چوب را در گاراژ نگه می دارم. آنها تکه های چوب بلندی داشتند

and I burnt them all the other day and guess what today I went to the garage

و من همه آنها را یک روز دیگر سوزاندم و حدس می زنم امروز چه چیزی به گاراژ

and I thought oh I could have to used that piece of wood to hang up on the

رفتم و فکر کردم اوه باید از آن تکه چوب برای آویزان کردن به

wall put some hooks on it and put all my tools on but I burnt it oh yes I've been

دیوار استفاده کنم و چند قلاب روی آن بگذارم و همه چیز را بگذارم. ابزار در اما من آن را سوزانده آه بله من

keeping it for years so I'm really annoyed I'm annoyed today a really

آن را برای سالها نگه داشته ام بنابراین من واقعا هستم lly anoyed من امروز عصبانی هستم یک

ironic thing about that is that you asked me if I needed them I know this is

چیز واقعا طعنه آمیز در مورد آن این است که از من پرسیدی که آیا به آنها نیاز دارم می دانم که این همان

it you would I like to keep everything because you never know when you want it

چیزی است که دوست دارم همه چیز را نگه دارم زیرا هرگز نمی دانید که چه زمانی می خواهید

the problem is of course you keep everything when you want it you can't

مشکل این است که البته همه چیز را نگه می دارید وقتی میخوای

find it yeah searching high and low for it you can't find it so you go out and

نمیتونی پیداش کنی آره با جستجوی بالا و پایین برایش نمیتونی پیداش کنی پس میری بیرون و

buy it and then about two months later you find it somewhere and then the other

میخری و بعد حدودا دو ماه بعد یه جایی پیداش میکنی و بعد

problem of course is you end up like one of those people on those TV shows those

البته مشکل دیگه اینه که تمومش میکنی مثل یکی از آن افرادی که در آن تلویزیون آن برنامه های

reality TV shows that live in their house and everything is piled around

تلویزیونی واقعیت را نشان می دهد که در خانه آنها زندگی می کنند و همه چیز در اطراف

them they have newspapers and magazines and all of their their dirty dirty

آنها

underwear and their bathtub is now brown with slime and everything's up to here

انباشته شده است. در اینجا

they they talk to you over a big pile of newspapers so you can become too

آنها با شما روی انبوهی از روزنامه ها صحبت می کنند، بنابراین شما می توانید بیش از حد در

obsessed with keeping things you can become a hoarder you can that's when it

نگهداری چیزها وسواس داشته باشید که می توانید احتکارتر شوید.

goes too far when you literally can't throw anything out even things like if

you've had a pizza delivered you can't even bear to throw out that

یک پیتزا تحویل دادی، می‌توانی حتی حوصله این را نداشته باشید

the box that the pizza came in or yes or or any rapping of anything that

که جعبه ای را که پیتزا در آن آمده است یا بله یا هر چیزی را که

you've ever bought so if you buy some fruit and they're in some kind of

تا به حال خریده اید رپ می کند، بنابراین اگر مقداری میوه بخرید و آنها در نوعی

plastic container some people will even keep that hmm and in fact we know

ظرف پلاستیکی هستند، برخی افراد حتی آن را نگه می دارند. هوم و در واقع ما چنین

somebody like that Oh steady you're not dar don't worry I'm not gonna say who

کسی را می شناسیم اوه ثابت تو جسارت نیستی نگران نباش من نمی خواهم بگویم چه کسی

but yes it's a real problem for some people it's not me by the way no it's

اما بله این یک مشکل واقعی برای برخی از مردم است من نیستم در ضمن

not you it's only I'll just say a neighbor could be next door could be

نه شما نیستید فقط من هستم فقط می گویم همسایه ای می تواند همسایه باشد ممکن است

several doors away we're not there to say leave leave or what Steve you know

چندین در دورتر باشد ما آنجا نیستیم که بگوییم مرخصی را ترک کن یا چیزی که استیو می دانی

sometimes in life it is better to stay quiet about certain things and even when

گاهی اوقات در زندگی بهتر است در مورد بعضی چیزها ساکت بمانم و حتی

you give hints you telling me to be quiet mr. Duncan I'm just telling you to

وقتی به من اشاره می کنی ساکت باش آقا دانکن من فقط به تو می گویم که

stop talking about that particular subject let's just call her okay a

در مورد آن موضوع خاص صحبت نکن، بیا فقط او

certain person let's just call them we're not going to say that because we

را صدا بزنیم خوب یک فرد خاص، فقط به او زنگ بزنیم، ما این را نمی گوییم زیرا

might get ourselves Noah what are you doing here trying to get a libeled no I

ممکن است خودمان را متوجه کنیم نوح، اینجا چه کار می کنی که سعی می کنی یک افترا بگیری.

haven't said the name you know but anyway let's move on we went to a lovely

نه من اسمی را که می دانی نگفته ام اما به هر حال بیایید ادامه دهیم، ما به یک عروسی دوست داشتنی رفتیم

wedding didn't I would you still want to talk about impulse buys no well I'm

، نمی خواستم شما هنوز هم می خواهید در مورد خریدهای ناگهانی صحبت کنید خوب نیست من

going to show something now that you bought as an impulse buy and now it's

چیزی را نشان می دهم که شما به عنوان یک انگیزه خریدید بخرید و حالا

something that you don't use anymore do you remember mr. Steve do you remember

چیزی است که دیگر از آن استفاده نمی کنید. استیو یادت هست

when you bought this particular item this thing that you bought and you said

وقتی این کالای خاص را خریدی، این چیزی را که خریدی و

you said you've got it here you said I really need it I really need it and now

گفتی گفتی آن را اینجا گرفتی، گفتی من واقعاً به آن نیاز دارم، واقعاً به آن نیاز دارم و حالا

it sits alone gathering dust never to be you what is it mr. Duncan

به تنهایی گرد و غبار جمع می کند تا هرگز تو نباشی آقای. دانکن

no I'm building up to it it's a long build-up that's okay don't worry bill so

نه من در حال ساختن به آن هستم این یک انباشت طولانی است که اشکالی ندارد نگران نباش قبض پس

something now that's sitting in the garage Gau yeah I know what it is can I just finish

چیزی الان که در گاراژ نشسته است گائو بله می دانم که چیست می توانم فقط

this gathering dust lonely unglued unloved I'm gonna come over

این جمع آوری گرد و غبار را تمام کنم.

there and smack you in a minute get out with it low yes I'm just trying to

می‌آیم و در یک دقیقه به تو می‌زنم و با آن پایین می‌روم، بله، من فقط سعی

build up to it I'm building up to it Steve it's called suspense sitting alone in

می‌کنم تا آن را تقویت کنم.

the garage gathering dust neglected and a great big waste of money oh yes oh the

پول پول آه بله

the what's it called turbo spray it's a yes it's one of those patio cleaners

اوه اسپری توربو به آن چیزی است که بله یکی از آن پاک کننده های پاسیو است

well it's not just for patios you can use it for all it's a multi-purpose

خوب فقط برای پاسیو نیست که می توانید از آن برای همه استفاده کنید این یک

power spray it's a power washer yes now I thought mom I thought I'd really

اسپری برقی چند منظوره است یک واشر برقی است بله الان فکر کردم مامان من فکر می‌کردم واقعاً

wanted one of those because let's face it when we moved here there's like a

یکی از آن‌ها را می‌خواهم، زیرا بیایید با آن روبرو شویم، وقتی به اینجا نقل مکان کردیم، مانند یک

patio at the back of the house and it was covered in moss and mold and dirt

پاسیو در پشت خانه بود و آن را با خزه و کپک و خاک پوشانده بود

and the drive was dirty as well hmm and I thought well buy one of these ever had

و درایو نیز کثیف بود و من فکر کردم خوب بخرم. یکی از اینها تا به حال

to clean it all up and I can use it for washing the car as well hmm

باید همه را تمیز کند و من می توانم از آن برای شستن ماشین هم استفاده کنم

well I did use it once but really there's trouble with those yes so one

خوب من یک بار از آن استفاده کردم اما واقعاً با آنها مشکلی وجود دارد، بنابراین یک

really an impulse buy I really thought I needed it but what which is slightly

خرید واقعاً ناگهانی است، من واقعاً فکر می کردم به آن نیاز دارم، اما چیزی که کمی

different than when I've got it I realized very rapidly and it was quite

متفاوت از زمانی است که آن را دریافت کردم، خیلی سریع متوجه شدم و بسیار

expensive yes in fact I didn't really need it at all that's it and I could

گران بود بله در واقع من واقعاً اصلاً به آن نیاز نداشتم همین است و می

have done without it well I think I think this particular thing is that this

توانستم بدون آن به خوبی انجام دهم. فکر می کنم این چیز خاص این است که این

particular device is something that actually does more than it should

دستگاه خاص چیزی است که در واقع بیش از آنچه باید انجام

because if you use it in certain situations on your driveway or on your

می دهد زیرا اگر در شرایط خاصی از آن استفاده کنید راهرو یا روی

concrete or on your beautiful prized block paving it can actually destroy it

بتن شما یا روی سنگفرش بلوک زیبای شما واقعاً می تواند آن را از بین ببرد،

yes they actually cause a lot of so because they work so well because the

بله آنها در واقع باعث ایجاد موارد زیادی می شوند زیرا بسیار خوب کار می کنند زیرا

jet of water that comes out is so powerful most people get very carried

جت آبی که بیرون می آید بسیار قدرتمند است، اکثر مردم بسیار فریفته می

away and they put it on full power because they think that's better but

شوند و می گذارند. با قدرت کامل، زیرا آنها فکر می کنند که بهتر است، اما

what they end up doing is damaging their garden they damage the concrete or the

کاری که آنها انجام می دهند این است که به باغ خود آسیب می رسانند، آنها به بتن

the pavements or the path or the driveway so they end up destroying all

یا سنگفرش ها یا مسیر یا جاده آسیب می رسانند، بنابراین در نهایت با استفاده از آن

of these things by using by using this particular machine in the wrong way so I

همه این موارد را از بین می برند. دستگاه خاصی به روش اشتباهی است، بنابراین

think this has it uses but most people use it in the wrong way and of course

فکر می کنم این دستگاه کاربرد دارد، اما اکثر مردم از آن به روش اشتباه استفاده می کنند و البته

you can use this for cleaning your car as well but again you have to be very

شما می توانید از آن برای تمیز کردن ماشین خود نیز استفاده کنید، اما باز هم باید بسیار

careful you could end up damaging your car yes it's it's it's too powerful

مراقب باشید که ممکن است به شما آسیب برساند. ماشین بله این است خیلی قدرتمند است

really what you ended up what what I ended up doing is that you start

واقعاً کاری که شما در نهایت انجام دادید کاری که من انجام دادم این است که شما شروع به

spraying it around yes it takes all the all the massa off but then in between

اسپری کردن آن در اطراف می کنید بله تمام ماسا را ​​از بین می برد اما سپس در

the tiles where all the cement is or the grouting it takes that all out as well

بین کاشی ها که تمام سیمان در آن قرار دارد یا دوغاب کاری که انجام می شود همه چیز به خوبی انجام شد

and I started using it on the drive and it started taking bits of the you know

و من شروع به استفاده از آن در درایو کردم و شروع به گرفتن قطعاتی

all that all the grit and everything was flying everywhere well you not very good

at washing the car because it doesn't get you still got to scrub it anyway yes

از آن کرد. به هر حال تمیز کردن آن بله

to get the dirt off and you can't use it near the on the wheels because if you

برای از بین بردن کثیفی ها و نمی توانید از آن در نزدیکی چرخ ها استفاده کنید زیرا اگر

get go near the tires it damages the the the rubber on the tires so in fact it

به لاستیک ها نزدیک شوید به لاستیک روی لاستیک آسیب می زند بنابراین در واقع

was a complete waste of money avenues it for four years out to sell it it's been

این یک هدر دادن کامل پول بود. آن را به مدت چهار سال به فروش آن است

yes I get it yes you could sell it on the eBay it sell it on eBay well there

بله من آن را بله شما می‌توانست آن را در eBay بفروشد، آن را در eBay بفروشد خوب

we go there's something I tried to get into eBay but of course I got all mixed

ما می‌رویم چیزی وجود دارد که من سعی کردم به eBay وارد شوم، اما البته من همه چیز

up with how to sign up for that and then it's all very you know I just thought

را با نحوه ثبت نام در آن قاطی کردم و بعد همه چیز

well it's any but anybody buys it they're gonna are gonna have to pack it

کاملاً درست است. هر کسی به جز هر کسی آن را بخرد ، مجبور است آن را بسته بندی کند

and post it off it was too much hassle so I had a lot of stuff in the garage

و پست کند، خیلی دردسر داشت، بنابراین من چیزهای زیادی در گاراژ

which I gathered together thinking I could make a bit of money out of this

داشتم که با هم جمع کردم و فکر می کردم می توانم از این کار کمی پول دربیاورم.

and in the end I just took it to the charity shop it's more trouble easier

در پایان من فقط آن را به فروشگاه خیریه

it's more trouble than it's worth I I'm always amazed at these people who

بردم، دردسر بیشتر است، دردسر بیشتر از ارزش آن است، من همیشه از این

who sell things on eBay they do it all the time to get really excited oh I've

افرادی که چیزهایی را در eBay می فروشند شگفت زده هستم، همیشه این کار را انجام می دهند تا واقعاً هیجان زده شوند.

got some books here I'm going sell them on eBay or I've got this I'm

چند کتاب در اینجا دارم، آنها را در eBay می فروشم یا این را دارم، می

gonna sell it on eBay om OM so and I think oh it's such such a lot of hassle

خواهم آن را در eBay om OM بفروشم، بنابراین و فکر می کنم آه، این خیلی دردسر است که

some people make do make a living from eBay because they buy things off eBay

برخی از مردم از طریق eBay امرار معاش می کنند، زیرا آنها چیزهایی را از eBay بسیار ارزان می خرند،

very cheaply because they they time it just right with your auction so they get

زیرا آنها آن را درست با حراج شما وقت می گذارند بنابراین

something very cheap and then they keep all this stuff and then they resell it

چیزی بسیار ارزان دریافت می کنند و سپس آنها همه این چیزها را نگه می دارند و سپس آن را دوباره

and if they can resell it at a higher price and they bought it out they've

می فروشند و اگر بتوانند آن را با قیمت بالاتری بفروشند و آن را خریداری کنند

made a profit and some people do in fact run little businesses from home like

، سود کرده اند و برخی افراد در واقع کسب و کارهای کوچکی را از خانه به

this and they're just recycling all the stuff what eBay hmm it's not their own

این شکل اداره می کنند و فقط در حال بازیافت هستند. همه چیزهایی که eBay

stuff they're buying stuff that's the trick apparently is buying something

چیزهای خودشان نیست، آنها چیزهایی می‌خرند که ظاهراً این ترفند این است که چیزی

cheap off eBay and then reselling it at a higher price all about buying

ارزان از eBay بخرید و سپس آن را با قیمت بالاتر بفروشید، در مورد خرید

something then cleaning it up and then reselling it so I think you can maybe

چیزی، سپس تمیز کردن و سپس فروش مجدد آن، بنابراین فکر می‌کنم شما شاید

you ought to do that mr. Duncan what's that gonna rate some extra income but go

شما باید این کار را انجام دهید آقای دانکن چه چیزی می تواند مقداری درآمد اضافی را رتبه بندی کند، اما

onto eBay and just start a little business I have nothing to sell now

به eBay بروید و فقط یک تجارت کوچک راه اندازی کنید، حالا چیزی برای

that's what I mean you just buy things off ebay no on auction you don't want it

فروش ندارم.

and then you you get a lot you think well I've got that quite cheap and I can

شما خوب فکر می کنید که من آن را بسیار ارزان دارم و می

resell it at double the price that doesn't make any sense that may do that

توانم آن را با دو برابر قیمت دوباره بفروشم که هیچ منطقی ندارد، ممکن است این کار را انجام دهد

that's how they make a living out of eBay so only wait there but you you've

که آنها از طریق eBay امرار معاش می کنند، بنابراین فقط آنجا منتظر بمانید، اما شما

got to buy the things to start with so you buy things and then you sell them

باید چیزهایی را برای شروع بخرید تا چیزهایی بخرید و سپس دوباره آنها را

again yeah on eBay yeah that's know people do but they were

در eBay بفروشید، بله، مردم این کار را انجام می دهند، اما آنها

already on eBay by mail yes I know but the trick is that because it's an

قبلاً از طریق پست در eBay بودند بله می دانم، اما ترفند این است که چون

auction isn't it on eBay yeah well not always I mean not always but yeah you

حراج است، در eBay نیست. بله خوب نه همیشه یعنی نه همیشه اما آره

better listen to me mister don't go you listen to me I don't tell you how people

بهتره به من گوش کن آقا نرو به من گوش کن من بهت نمیگم که مردم

make a living out of eBay carry something cheaply yes say I don't know

چطور از طریق eBay امرار معاش میکنن یه چیز ارزان با خود حمل کن بله بگم نمیدانم

say a CD what a waste of time well I know but it's up to them if they

بگو سی دی چه اتلاف وقت است خوب می دانم اما این به آنها بستگی دارد که

want to do I'm just I don't saying I want to do it some people might want to

بخواهند انجام دهند من فقط نمی گویم می خواهم این کار را انجام دهم. افراد ممکن است بخواهند

do it so if we were to do it like a CD say they get it for two pounds off eBay

این کار را انجام دهند، بنابراین اگر ما این کار را مانند یک سی دی انجام دهیم، می گویند که آن را با دو پوند از eBay دریافت می کنند،

but then they try reselling it at five pounds and so they make a little profit

اما سپس سعی می کنند آن را با پنج پوند دوباره بفروشند و بنابراین کمی سود

cuz somebody might just buy it apparently that's how it was

می کنند زیرا ممکن است کسی آن را بخرد ظاهراً اینطور است.

somebody out there is doing it and can tell us they have nothing else to do

کسی آنجاست که این کار را انجام می دهد و می تواند به ما بگوید که آنها هیچ ارتباطی

with their life well I don't know but some people are apparently running

با زندگی خود ندارند، خوب من نمی دانم، اما برخی افراد ظاهراً

little businesses like that so good for them well the part that really annoys me

مشاغل کوچکی مانند آن را اداره می کنند، بنابراین برای آنها خوب است، بخشی که واقعاً من را آزار می دهد

is is the part where you have to keep packing and sending things and posting

این است که قسمتی که باید به بسته بندی کردن و ارسال چیزها و ارسال

things oh right yes you've got to be prepared to do that of Claridge that

چیزها ادامه دهید، اوه، بله، شما باید آماده باشید تا کاری را که کلاریج انجام می دهد انجام دهید که

would drive me crazy but yes as I mentioned earlier we mr. Steve did make

من را دیوانه می کند، اما بله همانطور که قبلاً اشاره کردم ما آقای. استیو

a very foolish purchase we could we could we can safely say that that is

یک خرید بسیار احمقانه انجام داد، ما می‌توانیم با خیال راحت بگوییم که این

definitely an impulse purchase would you sort of yes sort of it's now it's now

یک خرید

something mr. Steve no longer uses it just sits in the garage I might use it

ناگهانی است. استیو دیگر از آن استفاده نمی‌کند، فقط در گاراژ می‌نشیند، من ممکن است از آن

on you all alone gathering dust I might use it

به تنهایی برای جمع‌آوری گرد و غبار برای شما استفاده کنم، ممکن است از آن

on you mr. Duncan look at it it's so sad and look it even looks sad it looks fine

برای شما استفاده کنم. دانکن به آن نگاه کن خیلی غمگین است و حتی به نظر غمگین به نظر می رسد خوب به

looks like a sad person sitting in the corner the work now it's probably rested

نظر می رسد مانند یک فرد غمگین که در گوشه ای نشسته است و اکنون احتمالاً استراحت

away all the all the insides are probably rusted yes I doubt it even

کرده است همه قسمت های داخلی احتمالاً زنگ زده است بله من شک دارم که حتی

works now anybody saying anything on the live chat I don't know I'm not psychic

کار کند حالا هر کسی چیزی بگوید در چت زنده نمی دانم روانی نیستم

no they're not saying anything because you do get them off YouTube is

نه آنها چیزی نمی گویند زیرا شما آنها را از یوتیوب خارج می

disconnected me again I don't know what's going all the YouTube YouTube

کنید دوباره ارتباط من قطع شده است من نمی دانم چه اتفاقی می افتد همه YouTube YouTube

doesn't like me anymore they they actually dumped me this week

دیگر مرا دوست ندارد. آنها در واقع من را در این هفته

isn't that nice I got a message from YouTube saying Oh mr. Duncan we're

انداختند. دانکن که ما تو را دور می

dumping you isn't that nice I just love that thanks you too for that thanks

ریزیم آنقدرها هم خوب نیست من فقط دوست دارم که از شما هم

thanks really a lot thanks for that Olga when I moved

تشکر می کنم ممنون واقعاً خیلی ممنون از اولگا وقتی

to my current home I sold a lot of stuff on eBay like internet like an Internet

به خانه فعلی ام نقل مکان کردم چیزهای زیادی را در eBay فروختم مانند اینترنت مانند یک

shop I did it for a small amount of money I just didn't want to throw things

فروشگاه اینترنتی من این کار را برای مقدار کمی پول انجام دادم، فقط نمی‌خواستم چیزها را

away so Olga you sold them so they would be useful to another person oh that's

دور بیندازم، بنابراین اولگا آنها را فروختی تا برای شخص دیگری مفید باشند، اوه،

okay I think that's very good yes that that's what's what I think I don't like

اشکالی ندارد، فکر می‌کنم خیلی خوب است، بله، این همان چیزی است که من فکر می‌کنم. دوست

to throw something away if it's working but then sometimes it's a hassle to get

ندارم چیزی را دور بیندازم اگر کار می کند، اما گاهی اوقات

rid of it to sell it to somebody so I just gave a lot

خلاص شدن از شر آن برای فروش آن به کسی مشکل است، بنابراین من فقط

stuff away to the charity shop there's one in Much Wenlock that when all they

چیزهای زیادی را به فروشگاه خیریه دادم، یکی در Much Wenlock وجود دارد که وقتی همه آنها

use all the money to to help injured animals yes that's a charity shop yes I

از همه پول استفاده می کنند برای کمک به حیوانات آسیب دیده بله این یک فروشگاه خیریه است بله

agree with that that's a good idea because I mean let's face it a lot of

موافقم که این ایده خوبی است زیرا منظورم این است که اجازه دهید با آن روبرو شویم بسیاری

the stuff I had in the garage I wasn't going to make that much out of it maybe

از چیزهایی که در گاراژ داشتم من نمی خواستم آنقدر از آنها استفاده

I might have made fifty pounds you know and the hassle of deed I would take me

کنم. شما می دانید پنجاه پوند ساخته اید و دردسر کار من

weeks to sell it all but I've got a lot of car magazines that I wish to offload

هفته ها طول می کشد تا همه آن را بفروشم. من تعداد زیادی مجله ماشین دارم که می‌خواهم

to get rid of you see I can't even bear to throw those away because they were I

برای خلاص شدن از شر تو آن‌ها را خالی کنم، ببین من حتی طاقت دور انداختن آنها را

don't think they're worth much but at the same time somebody might to find

ندارم زیرا فکر نمی‌کنم ارزش زیادی داشته باشند، اما در عین حال کسی هستند. ممکن است برای اینکه

them useful they might want to read them some of them date back to the early

آنها مفید باشند، ممکن است بخواهند آنها را بخوانند که برخی از آنها به اوایل

1970s so you've got some old car magazines maybe maybe you could you

دهه 1970 باز می گردد، بنابراین شما چند مجلات قدیمی ماشین دارید، شاید

could set up a market stall here on the live chat maybe you could have a market

بتوانید یک غرفه بازار در اینجا در چت زنده راه اندازی کنید.

stall does anyone out there want to buy any old car magazines they're all

غرفه بازار آیا کسی در آنجا می‌خواهد مجله‌های ماشین قدیمی بخرد،

they're all in good condition but they're just very old car magazine

همه آنها در شرایط خوبی هستند، اما فقط مجله ماشین بسیار قدیمی هستند،

motorsport so all of the magazines are about cars

بنابراین همه مجلات در مورد اتومبیل‌هایی

that no longer exist if that's your thing I've got loads of them I've got to

هستند که دیگر وجود ندارند. من تعداد زیادی از آنها را دارم و

probably about a hundred old car magazines from the 1970s and 1980s yeah

احتمالاً به حدود صد مجله ماشین قدیمی مربوط به دهه های 1970 و 1980 رسیده

which I will probably never read again but of course imagine shipping those I

ام که احتمالاً هرگز دوباره آنها را نخواهم خواند، اما البته تصور کنید آنهایی را که می

know they weigh up they weigh about five Turner though there is a that you can't

دانم وزن آنها حدود 5 ترنر است را حمل کنم. این است که شما حتی نمی توانید

even lift the boxes the boxes that the magazines are in you can't lift them up

جعبه هایی را که مجلات در شما هستند بلند کنید نمی توانی آنها را

you get you give yourself a hernia collect only so yes so so I doubt that

بلند کنی، به خودت فتق می دهی فقط پس بله، بنابراین من شک دارم که

anyone today is going to buy those because most people are watching in

امروز کسی بخواهد آنها را بخرد، زیرا اکثر مردم در

other countries you see around the world I discovered as well a lot of these

کشورهای دیگری که در سراسر جهان می بینید تماشا می کنند.

magazines are in fact they've already been sort of scanned and put onto onto

مجلات در واقع قبلاً به نوعی اسکن شده اند و

the internet anyway so you can look at any of the content of these magazines

به هر حال در اینترنت قرار داده شده اند، بنابراین می توانید به هر یک از محتوای این مجلات نگاه کنید،

yes going back yeah some of the ones I thought I could

بله، به عقب برگردید، بله، برخی از مجلاتی که فکر می کردم می توانم

sell they're now available on the Internet in some kind of they've been

بفروشم، اکنون در دسترس هستند. اینترنت در نوعی از آنها

scanned anyway yes so they just take the back issues and scan them and then you

اسکن شده اند به هر حال بله بنابراین آنها فقط مسائل پشتی را می گیرند و آنها را اسکن می کنند و سپس می

can read them without paying anything yes or pay a small subscription

توانید آنها را بدون پرداخت چیزی بخوانید بله یا یک اشتراک کوچک

sometimes for some of these sites but sometimes the physical copy I'm sure

گاهی برای برخی از این سایت ها پرداخت کنید اما گاهی اوقات نسخه فیزیکی من مطمئنم

there's a market out there so maybe I'll hold on to them for another 20 years

بازاری وجود دارد، بنابراین شاید من تا 20 سال دیگر آنها را نگه دارم،

yeah what you need to hold on to them until all magazines have gone so every

بله آنچه شما نیاز دارید آنها را نگه دارید تا زمانی که همه مجلات از بین بروند، بنابراین هر

magazine that exists on the planet has been destroyed and you've still got a

مجله ای که روی کره زمین وجود دارد نابود شود و شما هنوز یک

box of magazines the only magazines left in existence and they will they'll be

جعبه مجلات دارم فقط مجلات باقی مانده است و

worth millions art yes I'll tell you something that I was very surprised

ارزش آنها میلیون ها هنر خواهد بود بله، چیزی را به شما می گویم که از آن بسیار

about I've got a set of old encyclopedias which belonged to my

متعجب شدم.

grandfather so they must be a hundred years old probably no one wanted those

احتمالاً هیچ‌کس آن‌ها را

and not even the secondhand bookshop wanted them deliver you know they're in

نمی‌خواست و حتی کتابفروشی دست دوم هم نمی‌خواست آنها را تحویل دهند، می‌دانید که آنها در

quite good condition about twelve volumes encyclopedias and they said we

وضعیت کاملاً خوبی هستند حدود دوازده جلد دایره‌المعارف‌ها و آنها گفتند که ما

can't even sell any encyclopedias because everybody googles everything now

حتی نمی‌توانیم هیچ دانشنامه‌ای را بفروشیم، زیرا اکنون همه همه چیز را در

yes they just use the Internet and they're not even interested in what

گوگل جستجو می‌کنند، بله فقط از اینترنت استفاده می‌کنند و آنها حتی

encyclopedia is the content of encyclopedias a hundred years ago which

به محتوای دایره‌المعارف‌های صد سال پیش علاقه‌ای ندارند که

I suppose nobody would be but I thought somebody might just like to flick

فکر می‌کنم هیچ‌کس نیست، اما فکر می‌کردم کسی ممکن است دوست داشته

through them just out of interest yeah but the other problem is is is though

باشد آنها را فقط از روی علاقه ورق بزند، بله، اما مشکل دیگر این است

those particular books that you just mentioned they're in terrible condition

که کتاب‌هایی که گفتی وضعیت بدی

they're not too bad well I thought some I thought I was just

دارند، خیلی هم بد نیستند، من فکر می‌کردم برخی از

gonna give them away for nothing but they wouldn't even take them for nothing

آنها را بدون هیچ هزینه‌ای تقدیم می‌کنم، اما آنها حتی آن‌ها را به هیچ عنوان نمی‌گیرند. چیزی

they look like they were found on her on a rubbish tip I'll have to burn them I

که به نظر می رسد روی او روی یک نوک زباله پیدا شده اند، من باید آنها را بسوزانم،

think I don't like to burn books but I think I'll have to burn the next winter

فکر می کنم دوست ندارم کتاب ها را بسوزانم، اما فکر می کنم زمستان آینده

we can use them as kindling on the fire well each one that must be equivalent to

باید آن ها را بسوزانم و می توانیم از آنها به عنوان آتش سوزی روی کتاب ها استفاده کنیم. هر کدام را که باید

a log in terms of its energy content so yeah I think I'm up I'll tell you what

از نظر محتوای انرژی معادل یک سیاهه تحقیق باشد، خوب شلیک کنید، بنابراین بله، فکر می‌کنم بالا هستم، به شما می‌گویم

we'll do we'll we'll get each encyclopedia and we'll

چه کنیم، هر دایره‌المعارفی را می‌گیریم و

we'll burn them in alphabetical order so we'll start by burning aardvark and then

می‌کنیم. آنها را به ترتیب حروف الفبا می سوزانیم، بنابراین با رایت کردن aardvark شروع می کنیم و سپس

we'll finish by burning I I want to say zu zu so we'll burn every page in your

با رایت کردن به پایان می رسانیم.

encyclopedias but but we'll do it in alphabetical order but we could do

می توانم انجام دهم

there's 12 of them anyway sounds good to me I'd love to look at

، به هر حال 12 مورد از آنها برای من خوب به نظر می رسد ، دوست دارم

all the scientific information in there and see how out of date that is we went

تمام اطلاعات علمی موجود در آن را بررسی کنم و ببینم که چقدر قدیمی است که ما

to a wedding Steve we went to a wedding we went to a wedding would you like to

به عروسی رفتیم استیو ما به عروسی رفتیم ما به عروسی رفتیم. دوست دارم

see some some little clips from our wedding not our wedding well you'd think

چند کلیپ کوچک از عروسی ما که عروسی ما نیست ببینم، فکر می کنید

so not from our wedding it wasn't our wedding mr. Steve and

پس از عروسی ما، عروسی ما نبود. من و استیو

myself we were not getting married last week but here despite your

هفته گذشته با هم ازدواج نکردیم اما اینجا علیرغم

thumbnail yes suggesting that we might have been do you like the thumbnail for

تصویر کوچک شما بله نشان می دهد که آیا شما تصویر بند انگشتی برای

my lessons there I thought that was really funny it was making me laugh so

درس های من در آنجا را دوست دارید، فکر کردم واقعا خنده دار بود که

much yesterday because of course I'm the bride and mr. Steve is the groom and on

دیروز خیلی خنده ام گرفت، زیرا البته من. من عروس و آقای استیو داماد است و

the photograph I don't look very happy so here we go yesterday yesterday oh no

در عکس من خیلی خوشحال به نظر نمی رسم، پس دیروز رفتیم، اوه

sorry last week which day was it what Thursday it was as they just gone

متاسفم هفته گذشته چه روزی بود که پنجشنبه بود، زیرا آنها

Thursday last week we went to a wedding and they're outside the church and

پنجشنبه هفته گذشته رفتند ما به عروسی رفتیم و آنها هستند خارج از کلیسا

there's mr. Steve he's going over to join the choir because he was actually

و آقای. استیو او می‌رود تا به گروه کر بپیوندد، زیرا او در واقع

singing you were singing weren't you Steve I was I was asked it was just like a like

می‌خواند که شما می‌خواندید، مگر نه، استیو من بودم، از من پرسیده شد که دقیقاً مثل این بود

a sort of about eight of us were asked if we would sing in the church for the

که از ما هشت نفر از ما پرسیده بودند که آیا می‌خواهیم در کلیسا بخوانیم.

wedding oh look and oh there's the bride and bridegroom

عروسی اوه نگاه کن و اوه عروس و داماد هستند

and it was quite a nice church a very small church it was it was one

و کلیسای بسیار خوبی بود کلیسای بسیار کوچک یکی

of these small local churches in Beart but it's quite a nice building and you

از این کلیساهای محلی کوچک در Beart بود اما ساختمان بسیار زیبایی است و

can see there and there outside the bride and groom are leaving they are about

می توان آنجا و آنجا را بیرون از عروس دید. داماد در حال رفتن هستند آنها در حال

to go off look a little emotional moment there the names are what are their

رفتن هستند نگاه کنید یک لحظه احساسی وجود دارد نامها هستند اسم آنها چیست

names Emma that's Emma yeah that's Anna dhaan is her husband that's

اما اما بله آنا داان شوهرش

it man see car that they went off in afterwards a new husband yes they are now

است مرد ماشین را ببینید که بعداً سوار شدند یک شوهر جدید بله الان هستند

married now that's the reception afterwards it was a beautiful day oh it was

ازدواج کردی که بعد از آن پذیرایی شد، روز زیبایی بود آه، روز بسیار زیبایی

a gorgeous day wasn't it and there is a place that we went to called Western

بود، نه و جایی است که ما به آن رفتیم به نام

Hall it's actually in Stafford the place in which I was raised and there

سالن وسترن، در واقع در استافورد است ، جایی که من در آن بزرگ شدم و در آنجا

you can see the bride and groom having their photographs taken and this place

می توانید ببینید عروس و داماد داشتن th عکس های ir گرفته شده و این

in particular was gorgeous it was a lovely place not far from where I was raised

مکان مخصوصاً فوق العاده بود، مکانی دوست داشتنی بود نه چندان دور از جایی که من در آن بزرگ شده بودم،

exactly garden well ornament it's a bit too big for an ornament like an

دقیقاً تزئین باغچه، کمی بزرگ است برای تزئینی مانند

arboretum yes there is a name for that I'm sure and there you can see looking

درختکاری، بله، مطمئنم نامی برای آن وجود دارد و وجود دارد. می‌توانید نگاه کنید

over towards the road that that particular Road by the way is well-known

به جاده‌ای که اتفاقاً آن جاده خاص

in Stafford for being very busy it's the Western Road it's very busy there's

در استافورد به دلیل شلوغی بسیار معروف است، جاده غربی است، بسیار شلوغ است،

always lots of cars and lorries driving along and look this lovely wedding cake

همیشه ماشین‌ها و کامیون‌های زیادی در حال رانندگی هستند و این کیک عروسی دوست‌داشتنی را نگاه کنید.

and there I am with a special good-luck charm good look looking very smart mr.

من با یک طلسم خوش شانس خاص به نظر می رسم آقای بسیار باهوشی.

Duncan there's mr. Steve there I am in my wedding attire

دانکن آنجاست آقای استیو من در لباس عروسی ام

I think purple or pink is always a good decision to make if you're going to a

هستم، فکر می کنم بنفش یا صورتی همیشه تصمیم خوبی است که اگر برای یک مرد به عروسی می روید،

wedding for a man it's very easy for a man of course you just got to put a suit

برای یک مرد بسیار آسان است ، البته شما فقط باید یک کت و شلوار

on as a tie it's a very good choice of colour I don't know why for weddings you

به عنوان کراوات بپوشید. این انتخاب رنگ بسیار خوبی است ، نمی دانم چرا برای عروسی ها

normally find very very loud colors on men look better so normally the suits

معمولاً رنگ های بسیار بلند را در مردان پیدا می کنید، بنابراین معمولاً کت و شلوارها

are light maybe a grey color sometimes the shirts are white or maybe purple or

روشن هستند، شاید یک رنگ خاکستری، گاهی اوقات پیراهن ها سفید یا شاید بنفش یا

pink so quite often everything is very very colourful because of course it's a

صورتی هستند، بنابراین اغلب همه چیز هستند. بسیار بسیار رنگارنگ است زیرا البته این یک

very special day isn't it would you like to see is I've got I've got some footage

روز بسیار خاص است، نه دوست دارید ببینید آیا من دارم من چند فیلم

here of the reception so oh there it is so the reception we've sat down and we

اینجا از پذیرایی دارم پس اوه آن جا این پذیرایی است که ما نشستیم و

had a lovely meal so the reception normally comes much later doesn't it yes

ما یک غذای دوست داشتنی خوردیم، بنابراین پذیرایی معمولاً دیرتر انجام می شود، بله،

after there after they the the bride and bridegroom come out of the

بعد از آن که عروس و داماد

church about an hour later where everybody drives off to for the

حدود یک ساعت بعد از کلیسا بیرون آمدند، جایی که همه برای

reception and there's a pretty grand smart-looking room and there are many

پذیرایی به آنجا می روند و یک اسمارت فون بسیار بزرگ وجود دارد- به اتاق نگاه می کنم و تعداد

the or all the guests that came to the wedding and we're all about to sit down

زیادی یا همه مهمانان به مراسم عروسی آمده اند و ما همگی در حال نشستن

we've all had named places and we're all about to sit down and have what turned

هستیم، همه مکان‌های نام‌گذاری شده‌ایم و همه می‌خواهیم بنشینیم

out to be a lovely meal hmm it wasn't yes fact this is one of the nicest

و یک غذای دوست‌داشتنی بخوریم.

weddings I think I've ever been to we both agreed on this didn't we that

فکر می‌کنم تا به حال به آنجا رفته‌ام، هر دو در این مورد به توافق رسیدیم، نه

the service was was quite nice the the reception was absolutely amazing it was

اینکه خدمات بسیار خوبی بود، پذیرایی کاملاً

gorgeous that was incredible were very friendly lovely people and it was just

شگفت‌انگیز بود، فوق‌العاده بود، باور نکردنی بود، مردم بسیار صمیمی و دوست‌داشتنی بودند و

in fact that the story it was it was a happy ending really because John and

در واقع این داستان بود واقعاً پایان خوشی بود چون جان و

Emma have known each other for many many years probably I would I think they've

اما سال‌هاست که همدیگر را می‌شناسند، احتمالاً فکر می‌کنم

known each other for about 20 years wow that's a very long time to know each

حدود 20 سال است که همدیگر را می‌شناسند وای این مدت زمان زیادی است که همدیگر را بشناسیم،

other probably more than that very long time I think more like 25 years I think

احتمالاً بیشتر از این. مدتهاست فکر می کنم بیشتر از 25 سال است که فکر می کنم

they'd known each other and they used to go out together and see each other and

آنها همدیگر را می شناختند و با هم بیرون می رفتند و همدیگر را می دیدند و

then they split up and then about 13 years later they got back together again

بعد از هم جدا شدند و بعد از حدود 13 سال دوباره با هم برگشتند

and now they're married so happy ending for both of them I like a happy ending

و اکنون ازدواج کرده اند. پایان خوش برای هر دوی آنها من یک پایان خوش

yes it was lovely and I've got some words and phrases of course it's spring

را دوست دارم بله دوست داشتنی بود و من s دارم برخی از کلمات و عبارات مسلماً بهار است،

people start thinking about sort of marriage and dating don't they in the

مردم شروع به فکر کردن در مورد ازدواج و قرار ملاقات می کنند، مگر نه در

spring just about the animals are all looking for new mates they're know

بهار، فقط در مورد حیوانات همه به دنبال جفت جدیدی هستند، آنها می دانند که

people start to get a bit frisky and start thinking about about finding a

مردم کمی بداخلاق می شوند و شروع به فکر کردن در مورد آنها می کنند. پیدا کردن یک

partner that's a traditional time of the year isn't it - yes I find a partner I'd

شریک که یک زمان سنتی از سال است، اینطور نیست - بله، من یک شریک پیدا کردم، می‌توانم

say we I think we get that bit so that there it is look the so just to prove

بگویم که ما فکر می‌کنم این مقدار را دریافت کرده‌ایم، به طوری که برای اثبات

that everything is looking very spring-like there is a live shot of the

این که همه چیز بسیار شبیه بهار است، به نظر می‌رسد. یک عکس زنده از

garden there it is live view if we have time we might pop outside a little bit

باغ وجود دارد، در آنجا نمای زنده است، اگر وقت داشته باشیم، ممکن است کمی

later and do a little bit outside we'll see what happens but there it is it's a

بعد بیرون بیاییم و کمی بیرون انجام دهیم، ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، اما اینجاست که

it's a little dull quite dull today now this live shot it is it is a live

امروز کمی کسل‌کننده است. حالا این شات زنده این است که یک شات زنده است

shot yes that is definitely live and maybe later we will go outside as well

بله قطعاً زنده است و شاید بعداً بیرون برویم

but for the time being we have something important to do you have some words and sentences connected

اما فعلاً کار مهمی برای انجام دادن داریم.

with being married or getting married or planning to get married

من قصد ازدواج دارم

I do I've got them on my my little pieces of paper here and I've also

تکه های کوچکی از کاغذ در اینجا و من همچنین

got a copy of the marriage order of service that was given out to everybody

یک کپی از حکم ازدواج دارم که به همه

when they arise so you never quit look at that and we can look at things

داده شده است، بنابراین شما هرگز آن را رها نکنید و ما می توانیم مواردی را

that are said procedures that that happen in a wedding in the UK and was

که گفته می شود رویه هایی که در یک اتفاق می افتد نگاه کنیم. عروسی در بریتانیا و همچنین

quite similar to the America as well so let's start off I thought I'd do this in

کاملاً شبیه به آمریکا بود، بنابراین بیایید شروع کنیم، فکر کردم این کار را به نوعی ترتیب انجام دهم،

a kind of an order so when two people meet and they like each other we start off

بنابراین وقتی دو نفر ملاقات می کنند و یکدیگر را دوست دارند، ما

with courtship do we not courtship so to Court is two would you say that that's

با خواستگاری شروع می کنیم، آیا خواستگاری نمی کنیم. به دادگاه دو نفر است، شما می گویید که این

very similar to dating dating yes well yes it I suppose it is that while dating

بسیار شبیه به قرار ملاقات است، بله، بله، فکر می کنم این است که در حالی که قرار ملاقات

is dating is when you're just seeing lots of different people or you might

، قرار ملاقات است زمانی است که شما فقط افراد مختلف زیادی را می بینید یا ممکن است با

date one person but that is just wild courtship is like a period of time so

یک نفر قرار بگذارید، اما این فقط خواستگاری وحشیانه است مانند یک دوره زمانی است، بنابراین

you you've maybe dated a number of people and then you've decided that you want

شما ممکن است با تعدادی از افراد قرار داشته باشید و سپس تصمیم گرفته اید که

to see this particular person for a longer period of time and you think well there

می خواهید این شخص خاص را برای مدت طولانی تری ببینید و فکر می کنید خوب

could be something there there could be leading to marriage or a long term

ممکن است چیزی وجود داشته باشد که منجر به آن شود. به ازدواج یا یک رابطه طولانی مدت

relationship so that's the courtship it's the period let's give it its

پس این است خواستگاری این دوره است بیایید توضیح مناسب آن را بدهیم

a its proper explanation it's a period of development towards

دوره توسعه به سمت

an intimate relationship or marriage it's a period of time when you really

یک رابطه صمیمی یا ازدواج دوره زمانی است که شما واقعاً یکدیگر

get to know one another and decide whether you want to go ahead getting

را می شناسید و تصمیم می گیرید که آیا می خواهید به

married maybe an American English they might say they might say first

ازدواج ادامه دهید، شاید یک انگلیسی آمریکایی آنها ممکن است بگویند که ممکن است بگویند اول

base first well first that's something else that's not courtship oh is

پایه اول خوب اول چیز دیگری است که خواستگاری نیست اوه این است

that maybe that's making advances towards having a sexual relationship well

که شاید این باعث پیشرفت در سمت داشتن یک رابطه جنسی خوب است

yes there's yes that's a sort of that's a phrase that men use towards women

بله بله بله این یک نوع عبارتی است که مردان در مورد زنان

first base I think is when you have a kiss well I think I think you'll find

پایه اول استفاده می کنند. وقتی یک بوسه دارید خوب فکر می کنم متوجه خواهید شد که

women will use that as well I don't think yes exclusive to men I think first base

زنان نیز از آن استفاده خواهند کرد. من فکر نمی کنم بله منحصر به فرد برای مردان

means a kiss doesn't it second base is you go but you know but

that's not caught courtship is about getting to know somebody over a long period

است. نامزدی به این معناست که فرد را در مدت زمان طولانی بشناسید

of time to see whether you're compatible for getting married really so what

تا ببینید آیا واقعاً برای ازدواج سازگار هستید، بنابراین

do you think the the right amount of time is Steve to get to know someone well

فکر می‌کنید زمان مناسبی برای آشنایی استیو برای آشنایی با کسی است.

the average time actually is interesting you should ask that because in

البته میانگین زمان واقعاً جالب است باید بپرسید چون

the UK the average period of time of courtship is between two to three years Wow

در انگلستان میانگین مدت زمان خواستگاری بین دو تا سه سال است واو

apparently that's long I know it's longer than I thought so if you question a

ظاهراً طولانی است می دانم بیشتر از چیزی است که فکر می کردم بنابراین اگر از

lot of married couples to ask how long were you courting

زوج های متاهل زیادی سؤال می کنید بپرسید چقدر

before you got married it's two to three years for them to make up their mind

قبل از ازدواج خواستگاری می کردید، دو تا سه سال طول می کشد تا آنها تصمیم

as to whether they think that that's the average of course some people put

بگیرند که آیا فکر می کنند این میانگین است یا خیر، البته برخی از افراد

love at first sight they want to get married straightaway but traditionally of

در نگاه اول عشق می ورزند که می خواهند بلافاصله ازدواج کنند، اما به طور سنتی

course the man who's the woman wooing or courting hmm are they're interchangeable

البته مردی که زنی است که خواستگاری می کند یا خواستگاری می کند، آنها کلمات قابل تعویض هستند

words and it's really up to the man traditionally

و واقعاً این روزها به طور سنتی

not so much these days but traditionally the man has to persuade the

نه چندان به عهده مرد است، اما به طور سنتی، مرد باید زن را متقاعد

woman that he's going to make a good husband by proving that he's got a good job

کند که با اثبات اینکه شوهر خوبی دارد، شوهر خوبی خواهد شد. خوب است

he's got a good character his parents you know he's comes from a good stock

که او شخصیت خوبی دارد والدینش می دانید که او از یک سهام خوب است

meaning that his genes are good if it was so it was so about you're talking about

به این معنی که ژن های او خوب هستند اگر اینطور بود بنابراین شما در مورد یک حیوان صحبت می کنید

an animal no but that's that tradition that that's what and that's going

نه اما این سنت است در مورد اینکه این چیزی است

on with both parties it's subconsciously as well a lot of that

که با هر دو طرف می‌گذرد، ناخودآگاه بسیاری از آن‌ها نیز وجود دارد،

because really a woman is looking for a man and the man's looking for a woman

زیرا واقعاً یک زن به دنبال یک مرد است و مرد به دنبال یک زن،

they're both getting together really ultimately because they're going to

آنها هر دو در نهایت با هم جمع می‌شوند زیرا قرار است

have children and pass on the genes oh that's the whole point of it so a lot of

داشته باشند. بچه‌ها و ژن‌ها را منتقل می‌کنند، اوه، این همه هدف است، بنابراین خیلی

things are happening at a level which you can't necessarily put into words and so

چیزها در سطحی اتفاق می‌افتد که لزوماً نمی‌توانید آن‌ها را در قالب کلمات بیان کنید و بنابراین

courtship is part of that because really if two people are going to get married

خواستگاری بخشی از آن است، زیرا واقعاً اگر دو نفر قرار است ازدواج کنند

and they're going to have children certainly the both parties that the

و آنها مطمئناً از هر دو طرف بچه دار خواهند شد که

woman particularly has got to be sure that the man is going to be able to provide

زن مخصوصاً باید مطمئن باشد که مرد می

to provide for her and the children for long enough for those children

تواند برای او و بچه ها برای مدت طولانی تأمین کند تا آن بچه ها بزرگ

to grow up and then become adults and have their own children yes that's

شوند و سپس بالغ شوند. و فرزندان خود را داشته باشند بله در

ultimately what it's about yes I think we did touch we did touch on this last

نهایت این چیزی است که بله من فکر می کنم ما این موضوع را

week when we were on on live on Wednesday we talked a little bit about this

because we were talking about the wedding that we were going to go to now we've

لمس کردیم. حالا باید

been to the wedding yeah so today we're talking about words associated with

بریم عروسی بودیم آره پس امروز داریم در مورد کلمات مرتبط با اون حرف میزنیم

that so can you show us another word I can so that's courtship so you've been

پس میشه یه کلمه دیگه بهمون نشون بدی من میتونم تا اون خواستگاری باشه تا

courting somebody wooing them for a period of time two to three years of the average

مدتی از کسی خواستگاری کنی دو تا سه سال از میانگین

in the UK and then of course you might then propose to them get on one knee

در انگلستان و البته ممکن است پس از آن به آنها پیشنهاد دهید

on bended knee with with an engagement ring and say to your loved one

که با حلقه نامزدی یک زانو روی زانوی خمیده داشته باشند و به محبوب خود بگویید

will you marry me so that's the proposal but another phrase for that is pop

آیا با من ازدواج می کنید، بنابراین این پیشنهاد است اما عبارت دیگری برای

the question I like that pop the question ie you ask somebody to marry you

این سوال پاپ است من آن سوال را دوست دارم یعنی شما از کسی می خواهید که با شما ازدواج کند

Oh when when when's he gonna pop the question do you

اوه کی کی قرار است این سوال را مطرح کند آیا

think the friends of a girl might say she's been dating or courting somebody

فکر می کنید دوستان یک دختر ممکن است بگویند او برای مدت طولانی با کسی قرار یا خواستگاری کرده

for a long period of time oh when when do you gonna pop the question hmm

است اوه کی میخوای سوال رو مطرح کنی

means like when's your gonna propose cuz cuz pop is is kind of like letting

یعنی کی میخوای پیشنهاد بدی چون پاپ مثل اینه که

something out so yeah just pop the question is to ask the question to put

یه چیزی رو بذاری بیرون پس آره فقط ول کن سوال اینه که سوال رو بپرسی تا

the question forward you pop the question will you marry me

سوال رو مطرح کنی

will you marry me would you like to marry me I I am proposing marriage to

با من ازدواج میکنی دوست دارم با من ازدواج کنم من به شما پیشنهاد ازدواج

you I want to marry you so I am asking you to marry I want you to marry you I

می دهم می خواهم با شما ازدواج کنم بنابراین از شما درخواست ازدواج می کنم می خواهم با شما ازدواج کنید می

want you to marry me and me to marry you we marry each other yes I think that

خواهم با من ازدواج کنید و من با شما ازدواج کنیم ما با هم ازدواج می کنیم بله فکر می کنم این به

sounds propose propose on one knee the ring proposed but used outside that

نظر می رسد پیشنهاد خواستگاری روی یک زانو حلقه پیشنهاد شده است اما خارج از آن

context with friends you would say you know something like oh I don't think is

زمینه با دوستان استفاده می شود، شما می گویید چیزی شبیه اوه

he ever gonna ah is he ever gonna pop the question or who is he gonna pop the

question yes he might pop the question tonight yes now exactly come that you

می دانید. سوال امشب بله الان دقیقاً آمده است که

can probably feel it in coming on yeah yeah so there we go

احتمالاً می توانید آن را در آمدن احساس کنید بله بله بنابراین ما می رویم

it certainly is coming on so they popped the question what and one thing I wanted

قطعاً در راه است بنابراین آنها این سوال را مطرح کردند که چه چیزی و یک چیزی که من می خواستم

to ask before we move on uh traditionally the man would ask the

قبل از اینکه ادامه دهیم بپرسم آهان به طور سنتی مرد می پرسید

woman traditionally yes but nowadays is sometimes the woman will ask the man so

زن به طور سنتی بله، اما امروزه گاهی اوقات زن از مرد می‌پرسد،

the woman will propose to the man yeah I know it doesn't happen all the time

بنابراین زن به مرد پیشنهاد ازدواج می‌دهد بله، می‌دانم که همیشه این اتفاق نمی‌افتد

before people complain but yes I think it does happen so I think sometimes a

قبل از اینکه مردم شکایت کنند، اما بله فکر می‌کنم این اتفاق می‌افتد، بنابراین فکر می‌کنم گاهی اوقات یک

woman can can actually propose marriage to to the man that definitely can happen

زن می‌تواند واقعاً می تواند به او پیشنهاد ازدواج بدهد مردی که قطعاً می تواند اتفاق بیفتد،

although I think traditionally still the man who is expected to propose hmm it's

اگرچه من فکر می کنم به طور سنتی هنوز هم مردی که انتظار می رود او را خواستگاری کند،

certainly yeah I think so unless of course it's a lesbian couple yes in

مطمئناً بله، من اینطور فکر می کنم، مگر اینکه یک زوج همجنس گرا باشد بله در

which world yes exactly those yeah I don't know what would happen there we go

کدام دنیا بله دقیقاً همان بله، من نمی دانم آنجا چه اتفاقی می افتد.

right so we'll come on to that later and they want your once you've accepted that

درست است پس ما بعداً به این موضوع می‌پردازیم و آنها از شما می‌خواهند که وقتی آن

proposal hmm then the man you're engaged to becomes your fiancee oh so that's the

پیشنهاد را پذیرفتید، مردی که با او نامزد هستید نامزد شما می‌شود، اوه پس آن

man becomes the fiancee there's little accent over there because it's a French

مرد نامزد شما می‌شود و لهجه کمی وجود دارد زیرا فرانسوی است.

word for y'all say he wants a fiancee the man if the woman this is the the

کلمه برای همه شما بگویید او نامزد می خواهد مرد اگر زن این

female equivalent it's pronounced exactly the same if you don't say so say

معادل زن باشد دقیقاً به همین صورت تلفظ می شود اگر نگویید پس بگویید

I was getting married to a woman I would say that was my fiancee

من با زنی ازدواج می کردم می گویم نامزد من بود

and if I was to write that down it would have the extra e on the end if I was a

و اگر می‌خواستم بنویسم که اگر من یک

girl describing my husband-to-be I would describe them as a fiancee with one e I

دختر بودم که شوهر آینده‌ام را توصیف می‌کرد، آن را به عنوان نامزد توصیف می‌کردم

didn't realize the word there was the female and male equivalent they're

که نمی‌دانستم کلمه زن و مرد وجود دارد. معادل آنها

pronounced exactly the same age one has an extra e so the pronunciation may be

دقیقاً در همان سنی تلفظ می‌شوند که یکی دارای سابق است بنابراین تلفظ ممکن است به این صورت باشد

you just extend the actual e a little bit so you say this is my fiancee no

که شما فقط e واقعی را کمی گسترش دهید تا بگویید این نامزد من است

it's pronounced the same oh that's interesting extra e I believe yes

نه تلفظ می شود همان oh جالب است اضافی. من معتقدم بله،

because of course in French you do have a very strong rule as as to sort of the

زیرا البته در زبان فرانسوی شما قانون بسیار قوی در مورد آن دارید. نوعی

use of feminine words and masculine words that's it so maybe that that

استفاده از کلمات مونث و کلمات مذکر همین است، بنابراین شاید این

spelling difference just denotes that one is for female and one is for male I

تفاوت املایی فقط نشان می‌دهد که یکی برای زن و یکی برای مرد است،

think that's it exactly mr. Duncan ooh so here's an old-fashioned word that

فکر می‌کنم دقیقاً آقای. دانکن اوه پس اینجا یک کلمه قدیمی

also is related to proposal or and being engaged its betrothed

است که همچنین مربوط به خواستگاری یا

I love this word truth and you still see that it sounds like something from

another time you do so your betrothed is the person that you're engaged to so

نامزدی نامزدش است.

that will cover fiance as well so it's just basically the same thing so

نامزد کرده اید تا نامزد را نیز پوشش دهد، بنابراین اساساً همان چیزی است که

betrothed my betrothed is the person you're engaged to so the person you will

نامزد من نامزد من است که شما با او نامزد هستید ، بنابراین فردی که

eventually you will eventually marry them that they they are your fiance

در نهایت با او ازدواج خواهید کرد که آنها نامزد شما هستند

fiance E or betrothed you can say we are bitch so you there could be two people

E یا شما را نامزد کرده اند. می توانم بگویم ما عوضی هستیم، بنابراین شما دو نفر با هم

talking and they're going to get married and they might say oh we are betrothed

صحبت می کنند و آنها قصد ازدواج دارند و آنها می توانند بگویند اوه ما نامزد

would be the same as we are engaged hmm comes from the old word truth teen are

شده ایم همین طور است که نامزد کرده ایم.

oth which means faithfulness Oh being faithful so that word is alluding to you

اوه وفادار بودن به طوری که این کلمه به شما اشاره می کند که شما

are going to stay faithful with this person because you're going to get

با این شخص وفادار می مانید زیرا الان قرار است

married now I can see why that word is not so popular now yes

ازدواج کنید من می بینم که چرا آن کلمه در حال حاضر آنقدر محبوب نیست بله

faithfulness so you do still see it sometimes you will see that written in a

وفاداری بنابراین شما هنوز آن را می بینید گاهی اوقات خواهید دید تی کلاهی که در

newspaper such-and-such I get are betrothed sometimes they'll write it

روزنامه نوشته می شود فلان و فلان را نامزد می کنند گاهی اوقات آنها

that way in a formal way so they're not married yet

آن را به شکل رسمی به این شکل می نویسند تا هنوز ازدواج نکرده باشند

and but they tend to have some celebrations beforehand and the the men

و اما تمایل دارند از قبل جشن بگیرند و

will get together to have a bachelor party yeah I like that a bachelor party

مردها دور هم جمع شوند. یک مهمانی لیسانس بگیرید بله من آن جشن لیسانس

or in the u.s. you would call it a stag do and I suppose it's stag do it's also

یا در ایالات متحده را دوست دارم. شما آن را یک گوزن گوزن می نامید و من فکر می کنم که گوزن نر است، همچنین

worth mentioning the word bachelor actually yes which means a single man a

ارزش ذکر کلمه لیسانس در واقع بله را دارد که به معنای مرد مجرد،

man who isn't married yet a bachelor and so what happens is you have a party all

مردی که هنوز ازدواج نکرده مجرد است و بنابراین چه اتفاقی می افتد این است که شما با همه دوستانش مهمانی دارید.

his friends all his male friends will go out for the night somewhere or usually

دوستان مذکر او شب را در جایی بیرون می‌روند یا

these quite often for a weekend just the male friends and it's really Hisle his

معمولاً اغلب برای یک آخر هفته فقط دوستان مرد می‌روند و این واقعاً هیسل

last chance to be sort of free before he gets married so everyone gets drunk

آخرین فرصت او برای آزاد شدن قبل از ازدواج است، بنابراین همه مست می‌شوند

basically it's a drunken party and sometimes they go away for the weekend

اساساً این یک مهمانی مست است و گاهی اوقات آنها آخر هفته هم

somewhere as well and stay away and it's his last chance to be a single man you

جایی برو و دور باش و این آخرین فرصت او برای مجرد شدن است که

know there are there is a series of movies that are so funny I'm going to

می‌دانی یک سری فیلم وجود دارد که خیلی خنده‌دار هستند،

mention them now you haven't seen them Steve I know you haven't watched them

حالا می‌خواهم به آنها اشاره کنم، استیو آنها را ندیده‌ای من می دانم که شما آنها را تماشا نکرده اید،

okay I've watched two of them and it's and and the movies are called The

خوب من دو تا از آنها را تماشا کردم و این و و نام فیلم ها The

Hangover so there's the hangover 1 the hangover 2 and the hangover 3 and they

Hangover است، بنابراین خماری 1 وجود دارد، خماری 2 و خماری 3 و

are absolutely hilarious they are so funny and that is all about a party that

آنها کاملاً خنده دار هستند، آنها بسیار خنده دار هستند و این همه چیز درباره یک مهمانی

takes place just before one of the characters one of the friends in the

که pl آس درست قبل از ازدواج یکی از شخصیت ها یکی از دوستان

film gets married but of course everything goes a little awry everything

فیلم اما البته همه چیز کمی خراب

gets out of hand but very good films we should watch those together sometime

می شود همه چیز از کنترل خارج می شود اما فیلم های بسیار خوبی است که باید آنها را با هم

Steve because they are they are really really funny and it'll

ببینیم زیرا آنها واقعاً خنده دار هستند و این

rude in places but the hangover is a very funny movie and they made three of

جاهایی بی ادب خواهم بود، اما خماری فیلم بسیار خنده‌داری است و سه تای

them right I don't know that I'd like to watch those sounds interesting yes

آن را درست ساخته‌اند، نمی‌دانم که دوست دارم آن صداهای جالب را تماشا کنم،

they're very funny it's a bachelor party that's the last chance for the the

بله، خیلی خنده‌دار هستند، یک مهمانی مجردی است که آخرین فرصت برای

bachelor the man who isn't married yet to have a final fling not necessarily

مرد مجردی که هنوز ازدواج نکرده تا آخرین بار

with a woman although that fact it's not unknown for that to happen but certainly

با یک زن برخورد کند، اگرچه این واقعیت ناشناخته نیست که این اتفاق بیفتد اما

the men will get very drunk and they'll be ribbing him and joking with him and

مطمئناً مردان بسیار مست می شوند و به او دنده می زنند و با او شوخی می کنند. و

saying you're single life is over it's time now to be ruled by your wife yo-yo

گفتن اینکه زندگی مجردی به پایان رسیده است، اکنون زمان آن رسیده که توسط همسرت اداره شود،

you won't be able to go out and do what you like anymore because you'll be

یویو دیگر نمی‌توانی بیرون بروی و کاری را که دوست داری انجام دهی، زیرا

living with somebody else your new wife so this is the the the end of one life

با همسر جدیدت با شخص دیگری زندگی می‌کنی. پایان یک زندگی

and the beginning of the married life you are no longer free I'm no longer

و آغاز زندگی است زندگی زناشویی شما دیگر آزاد نیستید من دیگر آزاد نیستم

free that the women's equivalent to that and in in in the u.s. they called the

که زنان معادل آن و در ایالات متحده هستند. آنها

bachelor party a stag do but that word has that phrase is used a lot in the UK

جشن کارشناسی را یک گوزن گوزن نامیدند، اما این کلمه دارای این عبارت است که در بریتانیا بسیار استفاده می شود،

now a stag night it's kind of become become universal now so we say a stag

اکنون یک شب گوزن نر، اکنون به نوعی جهانی شده است، بنابراین می گوییم مهمانی گوزن

party or a stag do and do is another word for party or a celebration you have

یا گوزن نر و انجام یک کلمه دیگر برای مهمانی است یا جشنی که شما

a party or a celebration you have a do do and it's spelt like the word to do D

یک مهمانی دارید یا یک جشن شما باید انجام دهید و املای آن مانند کلمه انجام دادن D

O so when the women get together and they sometimes do that as well it's

O است بنابراین وقتی زن ها دور هم جمع می شوند و گاهی اوقات این کار را نیز انجام می دهند به آن می

called a hen night hen do so that is the Zaca the same the unmarried woman will

گویند یک مرغ شب مرغ انجام دهید که همان Zaca است. زن مجرد

get together with all her friends of which may be married some might not be

با همه دوستانش که ممکن است ازدواج کرده باشند دور هم جمع می شود و ممکن است برخی از آنها ازدواج نکنند

and they will have a party as well and I think well certainly in the UK a lot of

و آنها نیز یک مهمانی خواهند داشت و من فکر می کنم مطمئناً در انگلیس بسیاری از

them will have a lot to drink as well but it might not be about that I think

آنها نوشیدنی زیادی خواهند داشت اما ممکن است در این مورد نیست، من فکر می

it might be they might be advising them certainly traditionally they would be

کنم ممکن است آنها به آنها توصیه کنند، مطمئناً به طور سنتی،

maybe explaining to them what to expect in their married life with a man you

شاید به آنها توضیح دهند که در زندگی زناشویی خود با مردی که می شناسید چه انتظاری داشته باشند،

know maybe they've inexperienced maybe they're virgins maybe the woman is a

شاید آنها بی تجربه هستند، شاید آنها باکره هستند، شاید آن زن یک زن است.

virgin and maybe the women are going to Lane - what to expect in a married life

باکره و شاید زنان به لین می روند - چه باید کرد مطمئناً این روزها در زندگی متاهلی انتظار

these days of course so keep saying the phrase these days these days aren't many

دارید، بنابراین این عبارت را تکرار کنید این روزها زنان زیادی نیستند

women that get married certainly in the UK in the u.s. who are still virgins but

که مطمئناً در بریتانیا در ایالات متحده ازدواج می کنند. که هنوز باکره هستند،

if they're very religious of course they probably are and that tradition is very

اما اگر خیلی مذهبی هستند، مسلماً احتمالاً هستند و این سنت

much held in certain parts of the world and in certain cultures yeah so that's

در نقاط خاصی از جهان و در فرهنگ های خاص بسیار برگزار می شود، بله، در آن

when the some of the married women might explain a few facts right so we're

زمان است که برخی از زنان متاهل ممکن است چند واقعیت را به درستی توضیح دهند.

building up to the wedding day the wedding day another word another phrase

ما تا روز عروسی روز عروسی کلمه دیگری را می سازیم عبارت

that's used for the wedding day is the big day so when's the big day so two

دیگری که برای روز عروسی استفاده می شود روز بزرگ است، بنابراین روز بزرگ کی است تا دو

people have got engaged the next question that will often be asked and

نفر نامزد کرده باشند سوال بعدی که اغلب پرسیده می شود

the phrase that often their friends will ask them is when is the big day so and

و عبارت که اغلب دوستانشان از آنها می پرسند که روز بزرگ کی است پس و

that means when is the wedding day so the be the big day is a euphemism for

این بدان معناست که روز عروسی کی است، بنابراین روز بزرگ باش یک تعبیر

the actual wedding the wedding yet exactly the big day when is your wedding

برای عروسی واقعی است، عروسی دقیقاً روز بزرگی است که روز عروسی شما

day when is the big day or when you are you ready for the big day in other words

چه زمانی روز بزرگ است. یا زمانی که برای روز بزرگ آماده هستید، به عبارت دیگر

have you have you made all the preparations have you made all the

، آیا تمام آمادگی ها را انجام داده اید، آیا همه

arrangements because there's an awful lot to arrange for a marriage on the

مقدمات را انجام داده اید، زیرا برای ازدواج در

marriage day for it all to go very smoothly mm-hmm you've got to invite

روز ازدواج چیزهای زیادی وجود دارد تا همه چیز به آرامی پیش برود. هوم تو داری دعوت کردن از

everybody you've got to you've got to get a minister you've got a hire a

همه کسانی که باید به آنها دعوت کنید، باید یک وزیر بگیرید، باید یک کلیسا را ​​استخدام کنید

church somewhere to have the reception print out all the invites there's so

تا پذیرایی همه دعوت‌ها را

much to do it's a very stressful event for people so that's why we call it the

چاپ کند. آن را

big day anyone lots of people watching us today

روز بزرگی بنام که بسیاری از مردمی که امروز ما را تماشا

will be married and they'll know what that's like right so here's another word nuptials

می کنند ازدواج خواهند کرد و آنها می دانند که دقیقاً چگونه است، بنابراین این یک کلمه دیگر عروسی است

now I thought this meant something else but when I looked it up in fact it just

حالا فکر کردم معنای دیگری دارد اما وقتی آن را نگاه کردم در واقع فقط

means forthcoming marriage ceremony and celebrations yes because a lot of people

به معنای مراسم ازدواج آینده است. و جشن ها بله، زیرا بسیاری از مردم

Jules a lot of people actually think that means the the sexual side of after

ژول بسیاری از مردم در واقع فکر می کنند که این به معنای جنبه جنسی بعد

the wedding so a lot of people believe it I'll be honest with you III always

از عروسی است، بنابراین بسیاری از مردم آن را باور دارند من با شما صادق خواهم

thought that so I always thought the nuptials meant

بود.

what happens after the wedding when the couple are together I get can do but it

بعد از عروسی چه اتفاقی می‌افتد وقتی زوج با هم هستند من می‌توانم انجام دهم، اما این

means the whole thing it means the whole wedding day the ceremony everything

به معنای همه چیز است، یعنی تمام روز عروسی همه چیز

connected with it the nuptials the nuptials will take

مرتبط با آن است.

place in London for example that just means that the whole ceremony the whole

کل مراسم در کل

marriage day everything's going to take place in London or wherever so that was

روز ازدواج همه چیز قرار است در لندن یا هر جای دیگری برگزار شود، بنابراین

an interesting with you we know this one bride and bridegroom hmm the bride of

برای شما جالب بود ما این یک عروس و داماد را می شناسیم هوم عروس

course if there is the woman bridegroom or often just shortened to groom yes so

البته اگر داماد زن باشد یا اغلب فقط به داماد کوتاه می شود بله

the bride the bride is the lady getting married and the bridegroom is the man so

پس عروس عروس خانمی است که ازدواج می کند و داماد مرد است،

that's you don't become a bride until your wedding day or a bridegroom so you

بنابراین شما تا روز عروسی یا داماد عروس نمی شوید تا در روز عروسی به

you will be called these terms on the wedding day but also afterwards as well

شما این اصطلاحات گفته شود، اما بعد از آن نیز

you can be after you've been married for the rest of it I don't know when that

می توانید باشید. بعد از اینکه تا آخر عمر ازدواج کردی، نمی‌دانم چه زمانی آن روز

stop so certainly for the rest of that day but before though don't forget you

متوقف می‌شود، بنابراین مطمئناً برای بقیه آن روز، اما قبل از آن، فراموش نکن،

could say bride-to-be yes you can say bride-to-be but on the day mm its bride and bridegroom

می‌توانی بگوییم عروس باشی بله، می‌توانی بگوییم عروس به- باشد اما در روزی که عروس و دامادش باشد

and that can also be somebody who is recently married you can still call

و آن هم می تواند کسی باشد که به تازگی ازدواج کرده است، هنوز هم می توانید

them the bride in the bridegroom but obviously over a period of time you wouldn't

او را عروس داماد بنامید، اما واضح است که در یک دوره زمانی این را نمی

say that but yes you're right bride-to-be or bridegroom to be mmm we have

گویید، اما بله، درست می گویی عروس. -آینده یا داماد به ممم

were rattling through these now the next one is best man Oh best man so in

داشتیم جغجغه می کردند از طریق اینها حالا نفر بعدی بهترین مرد است اوه بهترین مرد، بنابراین

certainly in the UK and the US this is a male friend who has special responsibilities

در انگلستان و ایالات متحده این دوست مردی است که در طول ازدواج مسئولیت های ویژه ای دارد

during the marriage he's looking after the groom looking after

و از داماد مراقبت می

the bridegroom and he has special responsibilities for example witnessing signing

کند و مسئولیت های ویژه ای برای مثال شهادت دارد. با

the the register the legal documents and also he has to traditionally

امضای ثبت اسناد و مدارک قانونی و همچنین باید به طور سنتی

give a speech after the during the after the wedding has taken place

بعد از مراسم عروسی سخنرانی کند

and during the reception he will make a speech where he will traditionally

و در هنگام پذیرایی سخنرانی می کند که به طور سنتی

make fun of the bridegroom tell lots of jokes may be very risky jokes

داماد را مسخره می کند و جوک های زیادی می گوید. جوک های بسیار مخاطره آمیز

and maybe tell stories to the the the guests that may be that the bridegroom

و شاید داستان هایی برای مهمانان تعریف کنید که ممکن است داماد

wouldn't want them to to hear about assessing embarrassing stories embarrassing

نمی خواهد آنها در مورد ارزیابی داستان های شرم آور داستان های شرم آور بشنوند،

stories yeah usually by this stage the best man is had too many to

بله معمولاً در این مرحله بهترین مرد نوشیدنی زیادی دارد

drink and it can get a bit raucous and it can get a bit out of hand especially

و می تواند دریافت کند. کمی خشن است و ممکن است کمی از کنترل خارج شود، به خصوص

when there's lots of drink being consumed yes you would usually choose

زمانی که نوشیدنی های زیادی مصرف می شود، بله، شما معمولا

your best man to be somebody who is you doesn't have to be your best friend

بهترین مرد خود را به عنوان کسی انتخاب می کنید که شما آن را ندارید. این که بهترین دوست

but if you've got a best friend and you don't choose him as your best man

شما باشد، اما اگر بهترین دوست دارید و او را به عنوان بهترین مرد خود انتخاب نکنید

he might get upset it's got to be somebody who's got a bit of a sense of responsibility

، ممکن است ناراحت شود، باید کسی باشد که معمولاً کمی احساس مسئولیت داشته باشد،

usually but you usually choose your best friend interestingly enough

اما شما معمولاً خود را انتخاب می کنید. بهترین دوست جالب است که

in the wedding we went to the best man there he said this was his third

در عروسی ما پیش بهترین مرد آنجا رفتیم او گفت این سومین

marriage where he was the best man so he must be very reliable and a person to

ازدواج او بود که در آن بهترین مرد بود ، بنابراین باید بسیار قابل اعتماد باشد و فردی باشد

have as your best man so he literally is the best man it literally is he's that

که به عنوان بهترین مرد شما باشد ، بنابراین او به معنای واقعی کلمه بهترین مرد است. به معنای واقعی کلمه این است

what all your best friend really the best man so he had to give a speech and

که بهترین دوست شما واقعا بهترین مرد است، بنابراین او مجبور شد سخنرانی کند و

has certain risk he stands by the by the the groom and hands him the ring during

خطر خاصی دارد که در کنار داماد می ایستد و حلقه را در

the ceremony there's there's one thing Steve I've noticed here is is the wedding

طول مراسم به او می دهد، یک نکته وجود دارد که استیو من اینجا متوجه شدم. این است که مراسم عروسی

ceremony is very much dominated by the male it is that's tradition that's

بسیار تحت تسلط مردان است، این سنت

the way it's always been and I think less so in other cultures but

این است که همیشه همینطور بوده است و من در فرهنگ های دیگر کمتر چنین فکر می کنم، اما

certainly in the UK in America yes it is very much dominated because the the the

مطمئناً در بریتانیا در آمریکا بله، این مراسم بسیار تحت سلطه است،

other speech because the the the bride the bride's father gives the bride away

زیرا سخنرانی دیگری the the bride the bride's f ather عروس را می دهد

mm-hmm but nobody's nobody that isn't that the

mm-hmm اما هیچکس هیچ کس نیست که نیست

mother of the bride that gives the bride away it's the father yes and but but you

مادر عروس که عروس را می دهد پدر است بله و اما شما

can have a course and and the and the best man gives a speech the father the

می توانید دوره داشته باشید و و بهترین مرد سخنرانی می کند پدر

father of the bride gives a speech as well but the mother doesn't but you also

پدر عروس هم سخنرانی می کند اما مادر نمی کند اما شما هم

have can have the matron of honor hmm or in America you call this the maid of

دارید می توانید ناموس را داشته باشید یا در آمریکا

honor so you do have she's like the head bridesmaid so you've got bridesmaids who

به این می گویید خادمه پس شما باید او را مانند ساقدوش سر داشته باشید. ساقدوش هایی گرفتم که

are the the sort of female helpers to the bride who come from her family and

به نوعی کمک کننده زن برای عروس هستند که از خانواده و

her friends and they usually unmarried women traditionally there would be

دوستانش می آیند و معمولاً زنان مجرد به طور سنتی

unmarried girls but they are probably of marriage' belay age so this is an

دخترانی مجرد هستند اما احتمالاً در سن تأخیر ازدواج هستند بنابراین این

opportunity for maybe sisters of the bride and and younger friends to be

فرصتی است برای خواهران شاید عروس و دوستان کوچکتر به

shown off to a lot of people and maybe they will meet somebody at the wedding

افراد زیادی نشان داده شوند و شاید آنها در عروسی با کسی ملاقات کنند

who may want to marry them where my older sister were got married I was one

که ممکن است بخواهد با آنها ازدواج کند در جایی که خواهر بزرگترم ازدواج کرده است من یکی

of the bridesmaids you were a bridesmaid true I guess I insisted on it so there

از ساقدوش ها بودم که شما ساقدوش عروس بودید. من بر آن اصرار کردم تا تی

was me and my younger sister so my elder sister got married and myself and my my

اینجا من و خواهر کوچکترم بودیم پس خواهر بزرگم ازدواج کردیم و من و

younger sister we we were both bridesmaid I would've been the pageboy

خواهر کوچکترم هر دو ساقدوش بودیم من ساقدوش بودم

no I was the bridesmaid I insisted on it were you in a dream him wear a dress

نه من ساقدوش بودم که اصرار کردم اگر تو در خواب او لباس می پوشید

either lovely lovely frock you didn't really it was pink with little frills

یا روسری دوست داشتنی دوست داشتنی شما واقعاً صورتی بود با زوایای کوچک

around the edge and I remember had a big pink bow in my hair you're joking very

دور لبه و من یادم می آید که یک پاپیون صورتی بزرگ در موهایم داشتم، شما شوخی می کنید خیلی

nice you are joking miss very I've still got it somewhere I might wear it next

خوب است، شما شوخی می کنید خانم خیلی من هنوز آن را جایی پیدا کرده ام که ممکن است بپوشم هفته آینده

week I think he's joking viewers I don't think he was a bridesmaid if you have if you

من فکر می کنم او شوخی می کند بینندگان، فکر نمی کنم او ساقدوش عروس بود،

have boys that help out at a wedding then you call them page boys

اگر پسرهایی دارید که در عروسی کمک می کنند، آنها را پسر صفحه می نامید،

but oh well he's been quite serious but so the bridesmaids and the some head bridesmaid

اما اوه خوب او کاملا جدی بوده است، اما ساقدوش ها و برخی دیگر سر

is the maid of honor what matron of honor if they're a matron of

ساقدوش، خدمتکار است، چه متاهل

honor it's then it means they're married and if it's a maid of honor it means

افتخاری است، اگر آن ها متاهل هستند، به این معنی است که آنها متاهل هستند و اگر این دوشیزه هستند، به این معنی است

that unmarried okay because I move on so it's similar to the best man but they

که مجرد خوب است زیرا من ادامه می دهم پس شبیه به بهترین مرد است. اما آنها

don't give a speech so so that's that we're moving on we're done best man so

سخنرانی نمی کنند، بنابراین ما در حال پیشروی هستیم که بهترین کار را انجام داده ایم پس

you come to say you're married you've had the ceremony and traditionally then they

شما بیایید بگید متاهل هستید مراسم را گرفته اید و به طور سنتی آنها

would drive off in the car and go off on their honeymoon oh you'll on the same

در ماشین سوار می شدند و به ماه عسل می رفتند اوه شما همان

day you're missing something out though what am I missing they're

روزی که چیزی را از دست می دهید من چه هستم از دست دادن آنها

missing the reception well reception yes the reception after the wedding

پذیرایی را از دست داده اند و پذیرایی بله پذیرایی بعد از مراسم عروسی

ceremony we mentioned this earlier I know but where is it where's that

که قبلاً به این موضوع اشاره کردیم می دانم اما کجاست که آن

little bit of video footage I've got a little bit of video footage so yes here

کمی فیلم ویدیویی کجاست من کمی فیلم ویدیویی دارم پس بله

it is so there's a reception taking place at that reception that's after the wedding

اینجا است پس وجود دارد یک پذیرایی در آن پذیرایی که بعد از مراسم عروسی است

ceremony after the wedding ceremony everyone has a nice slap-up meal

بعد از مراسم عروسی همه یک غذای سیلی خوب می خورند

a slap-up meal that means a lovely meal in every ring joys and and then they

یک غذای سیلی که به معنای یک غذای دوست داشتنی در هر حلقه شادی است و سپس آنها به

traditionally then after that ceremony is finished they will go off in their

طور سنتی پس از اتمام مراسم آنها با

car off to their honeymoon hmm which is obviously the the holiday after the

ماشینشون میرن ماه عسلشون که معلومه که تعطیلات بعد از

wedding but I don't think very often I certainly wear my sister and her husband

عروسی هست ولی فکر نمیکنم خیلی وقتا خواهرم رو بپوشم و شوهرش

got married they literally did we had the marriage the reception and then

ازدواج کردند.

on the same day late in the afternoon they drove off in their car and

در همان روز اواخر بعد از ظهر آنها با ماشین خود حرکت کردند و

went off on holiday on their honeymoon that's it but but quite often now

برای تعطیلات به ماه عسل خود رفتند و همین طور است، اما اغلب اکنون

that doesn't happen on the same day the honeymoon might not take place for some

این اتفاق در همان روز نمی افتد که ماه عسل ممکن است برای

time afterwards yes as they would he know each other anyway and might already

مدتی بعد از آن برگزار نشود، بله همانطور که آنها آیا او به هر حال همدیگر را می شناسد و ممکن است قبلاً

been living together for some time and of course traditionally on the honeymoon

مدتی با هم زندگی می کردند و البته به طور سنتی در ماه عسل

if both the of both people in the marriage were virgins

اگر هر دو نفر در ازدواج باکره بودند،

that's when they would consummate the marriage oh yeah they have

آن زمان بود که آنها ازدواج را به پایان می رساندند، اوه بله، آنها ظاهر

sexy tome exactly that's when that would usually take place of course probably

سکسی دارند دقیقاً در آن زمان است که معمولاً اتفاق می‌افتد، البته احتمالاً

never did I don't know how many people ever but certainly that a lot of the

هرگز نمی‌دانستم چند نفر تا به حال انجام می‌شد، اما مطمئناً بسیاری از

women would have been virgin certainly because in they would have been

زنان قطعاً باکره بودند زیرا تا زمانی که ازدواج

protected by their mothers up right up to the point that got married but maybe

کردند توسط مادرانشان محافظت می‌شدند. اما

the men weren't necessarily I think they'd probably you know got a bit of

شاید مردها لزوماً اینطور نبودند، فکر می‌کنم احتمالاً می‌دانستید که

experience before the marriage but go into that I think it's too late now I think

قبل از ازدواج تجربه کمی داشتند، اما وارد این موضوع شوید، فکر می‌کنم خیلی دیر شده است، فکر

we have gone too late into it let's talk about one other thing now same-sex

می‌کنم خیلی دیر شده است، بیایید صحبت کنیم در مورد یک چیز دیگر در حال حاضر ازدواج همجنس گرایان

marriage which is something that is relatively recent well relatively

، چیزی است که نسبتاً جدید است

recent same-sex marriage or gay marriage it depends where you are in the

، ازدواج نسبتاً اخیر همجنس گرایان یا ازدواج همجنس گرایان بستگی دارد که در

world depends where you are in the world this is where marriages of same-sex

کجای دنیا هستید بستگی دارد در کجای دنیا هستید، این جایی است که ازدواج

couples and opposite sex couples have the same rights legally equal

زوج های همجنس و زوج‌های جنس مخالف حقوق یکسانی دارند و از نظر قانونی برابر هستند

it means that that you can inherit legally inherit just of one partner dies there

، به این معنی است که شما می‌توانید به طور قانونی ارث ببرید فقط یکی از شرکای زندگی در آنجا می‌میرد

that could be passed on it's just so it's began civil rights for this began

که می‌تواند به آن منتقل شود.

if you look at the history of it in the USA in the 1970s but it was Denmark

ایالات متحده آمریکا در دهه 1970، اما دانمارک

in 1989 that had the first legislation for registering same-sex partners

در سال 1989 اولین قانونی را برای ثبت شرکای همجنس

or marriage so having the same civil rights as marriage couples but in fact

یا ازدواج داشت، بنابراین از حقوق مدنی مشابهی با زوج های ازدواج برخوردار بود، اما در واقع

in the Netherlands in in 2000 it was at the turn of the last century that we

در هلند در سال 2000 ، در آغاز قرن گذشته بود. که ما

had the first law the first laws were passed for same-sex marriage so all the rights

اولین قانون را داشتیم اولین قوانین برای ازدواج همجنسگرایان تصویب شد، بنابراین همه حقوق

exactly the same for same-sex and opposite-sex marriages as well of course still

برای ازدواج همجنس‌گرایان و همجنس‌ها کاملاً یکسان است، البته هنوز

in many countries in many countries same-sex marriages or same-sex unions

در بسیاری از کشورها در بسیاری از کشورها ازدواج‌های همجنس‌گرایان یکسان است. سنین یا اتحادیه های همجنس،

because quite often even here in the UK it's still seen as is legal it is just

زیرا اغلب حتی اینجا در بریتانیا هنوز قانونی دیده می شود، این فقط

something that gives you the same rights as someone who is married

چیزی است که به شما حقوقی مشابه با کسی که ازدواج کرده است، می

so a man and a woman married and so a male/female married male male marry female

دهد، بنابراین یک مرد و یک زن ازدواج کرده اند و بنابراین یک مرد / زن با مرد ازدواج کرده اند. مرد با زن ازدواج می کند

female married they all have the same role and has the same right legal rights

زن متاهل همه آنها نقش یکسانی دارند و حقوق قانونی یکسانی دارند

basically that's right well yeah exactly about around 26 countries around the

اساساً درست است خوب بله دقیقاً در حدود 26 کشور در سراسر

world now same-sex marriages are in place and of course the latest one was Australia

جهان اکنون ازدواج های همجنسگرا برقرار است و البته آخرین مورد

the latest one was Australia they're hoping to do it in Ireland soon I

استرالیا آخرین ازدواج است. استرالیا بود که امیدوارند به زودی این کار را در ایرلند انجام دهند، من

believe although they out there that they they voted it out there I think I can't

معتقدم اگرچه آنها آنجا رای دادند که در آنجا به آن رای دادند فکر می کنم نمی توانم

remember but but yes it gives that gay people the same right incidentally I saw

به خاطر بیاورم اما بله این به همجنس گرایان هم همین حق را می دهد اتفاقاً من

a very interesting statistic because suicide rates amongst young gay people is

یک آمار بسیار جالب دیدم زیرا نرخ خودکشی در بین جوانان همجنس‌گرا

quite high okay but in countries where they injured they did

کاملاً بالاست، اما در کشورهایی که مجروح شدند، آنها

a huge study in the USA in states where they've introduced same-sex marriage

یک مطالعه بزرگ در ایالات متحده انجام دادند، در ایالت‌هایی که ازدواج همجنس‌گرایان

and the suicide rate amongst amongst young males and particularly dropped

و نرخ خودکشی در میان مردان جوان و بخشی را معرفی کردند. به طور خاص

by something like 20% because obviously then it's it's seen as as part of

چیزی حدود 20 درصد کاهش یافته است زیرا بدیهی است که به عنوان بخشی از جامعه دیده می شود که

part of society it brings people into part of society and feeling that it's right

مردم را وارد بخشی از جامعه می کند و احساس می کند که

after all well yeah well well if you live with the whole of society not accepting

پس از همه چیز درست است، بله، خوب اگر با تمام جامعه زندگی کنید که شما را قبول ندارند.

you then the pressure is already there isn't it exactly so this is

فشار در حال حاضر وجود دارد، دقیقاً اینطور نیست، بنابراین این

one step further to accept themselves and many many countries now are realizing

یک قدم جلوتر است تا خود را بپذیرند و بسیاری از کشورها اکنون متوجه شده اند

that it's no big deal in fact to be honest it's not even a big deal yes

که این موضوع مهمی نیست، در واقع صادق باشیم، حتی مشکل بزرگی نیست،

the biggest barrier to same-sex marriage of course is his religion and a lot

بله بزرگترین مانع برای همجنس گرایی است. ازدواج البته دین اوست و بسیاری

of people were against same-sex marriage for many years because they believed

از مردم سال ها مخالف ازدواج همجنس گرایان بودند زیرا معتقد بودند

that it would promote homosexuality of course that Vint is completely

که این امر باعث ترویج همجنس گرایی می شود البته که وینت کاملاً

disproved and also it would be bad for for children that's been disproved

رد شده است و همچنین برای بچه ها که رد شده

and also a little bit particularly people from religious background

و همچنین کمی به خصوص افراد دارای پیشینه مذهبی

thing it's unnatural or shouldn't be done but we're

چیزی که غیرطبیعی است یا نباید انجام شود،

not going to get into that but we're not going to get into it I'm gonna talk

اما ما وارد آن نمی شویم، اما قرار نیست وارد آن شویم، من

about it for 10 minutes and there but we're not going to get into it well it's

10 دقیقه در مورد آن صحبت خواهم کرد. پیش از این، اما ما به خوبی وارد آن

it's we need to mention it it's it's happening it's happening now it could

نمی شویم، باید به آن اشاره کنیم، این اتفاق می افتد، اکنون در حال رخ دادن است، ممکن است همین

be happening in your country right now that's know people maybe for or against

الان در کشور شما اتفاق بیفتد.

it but we're not going to debate the for and against we're just mentioning

موافق و مخالف ما فقط از

it as something well that happens what's strange is no one is debating

آن به عنوان یک اتفاق خوب یاد می کنیم که اتفاق می افتد عجیب است این است که هیچ کس در مورد آن بحث

it most people are agreeing so Robert says about the same-sex marriage what

نمی کند اکثر مردم موافق هستند بنابراین رابرت در مورد ازدواج همجنس گرایان

do you say when introducing the other this is my wife this is my husband well

می گوید در هنگام معرفی دیگری چه می گویید این همسر من است. شوهر من خوب است

of course partner partner so partner you don't have to say husband or wife

، مطمئناً شریک زندگی است، بنابراین شریک زندگی شما لازم نیست که بگویید زن یا شوهر

there's no need to do that so because they can work them out for themselves

، نیازی به انجام این کار نیست، زیرا آنها می توانند آنها را برای خودشان حل کنند،

so your partner is just the other person who is involved in the relationship

بنابراین شریک شما فقط شخص دیگری است که در رابطه است،

although interestingly enough you can use the word wife if two men

هرچند جالب است. به اندازه کافی می توانید از کلمه زن استفاده کنید اگر دو مرد

get married one might call his yeah I don't know the wife that that my wife you

با هم ازدواج کنند، یکی ممکن است او را آره صدا کند من همسرم را نمی شناسم که آن همسرم را می

know it that depends on the nature of the relationship but it's often done in

شناسید که بستگی به ماهیت رابطه دارد، اما اغلب به

a sort of yeah light hearted way yes let's not muddy things we're making it muddy

نوعی آره ساده انجام می شود. راه بله اجازه دهید n چیزهای گل آلودی که اکنون آن را گل آلود

now yes you can say partner partner is the accepted pattern yes yes yes

می کنیم بله می توانید بگویید شریک زندگی یک الگوی پذیرفته شده است بله بله بله

not husband and wife because it gets it gets all a bit silly and messy and and

نه زن و شوهر زیرا همه چیز کمی احمقانه و کثیف می شود و

no one really knows what to say so partner is fine partner this is my partner

هیچ کس واقعاً نمی داند چه باید بگوید بنابراین شریک زندگی است شریک خوب این شریک زندگی من است،

so there we go of course that the other the other controversial thing is

بنابراین ما به اینجا می رویم که البته مورد بحث برانگیز دیگر این

is do same-sex couples get married in a church that depends on the church of course

است که زوج های همجنس گرا در کلیسا ازدواج کنند که بستگی به کلیسا دارد البته

if you're sticking absolutely to tradition the whole at the point of a marriage

اگر کاملاً به سنت کلیسا پایبند باشید. نکته ازدواج

in a church is that two people got to be careful what I say here well it's

در یک کلیسا این است که دو نفر باید مراقب صحبت های من باشند، خوب این

a religious ceremony getting married there's no point worrying about what to say nobodies

یک مراسم مذهبی است که ازدواج می کند، هیچ فایده ای ندارد که چه بگوییم هیچ کس

gonna come round and you know...drag us down the road the thing is that's what it is it

نمی آید و شما می دانید... ما را به جاده بکشید.

is what it is that's it yes a wedding is seen as as something that's a religious ceremony

بله عروسی به عنوان یک مراسم مذهبی تلقی می شود

but nowadays many people don't get married in church yes exactly

اما امروزه بسیاری از مردم در کلیسا ازدواج نمی کنند بله دقیقاً

over the years everything has chain

در طول سال ها همه چیز زنجیره ای دارد

really goes to church in this country no one is devoutly religious under the age of

واقعاً در این کلیسا به کلیسا می رود. کشور هیچکس توسعه دهنده نیست افراد مذهبی زیر

30 so people getting married now are just going

30 سال بسیار مذهبی هستند، بنابراین افرادی که اکنون ازدواج می کنند فقط می روند.

let's just have the the service let's just have the thing at the register

office they just sign the paper have a couple of drinks and that's it you

had some people don't yeah yeah they do yeah see so it's not really a big problem

بله، بله، بله، بنابراین واقعاً مشکل

it's not really some people have a problem because they have a problem that's

بزرگی نیست، واقعاً این نیست که برخی از افراد مشکلی دارند زیرا آنها

it basically let's have a look at the can we have a look at another look at

مشکلی دارند که اساساً همین است

the chat mr. Duncan right there I'm just getting rid o which PI past four it's

. دانکن همونجا من دارم از بین میرم کدوم PI از 4 گذشته چهار و

five past four this has been a very very interesting conversation for every haven't

پنج گذشته این مکالمه بسیار جالبی بوده برای هرکدوم خیلی چیزا

said very much we haven't really looked at the comment right you know I love

نگفته ما واقعا به نظر نگاه نکردیم درست میدونی که دوست

to look at the comments we have we've we've been talking to the live chatters

دارم نگاه کنم در نظراتی که داشتیم با چت‌کنندگان زنده

at the Oscars there was a woman receiving her Oscar and she said something

در مراسم اسکار صحبت می‌کردیم، زنی بود که اسکار خود را دریافت می‌کرد و او چیزی

like this is to my wife yes again you are making a point there so but

شبیه به این را به همسرم می‌گفت: بله، شما در آنجا نکته‌ای را مطرح می‌کنید، بنابراین

in general conversation you don't always have to say husband and wife because

در یک مکالمه کلی شما همیشه مجبور نیستید بگویید زن و شوهر

it does as I said earlier it does confuse things because those involved

زیرا همانطور که قبلاً گفتم این کار باعث گیج شدن همه چیز می شود زیرا کسانی که

in the relationship are the same and that's the thing that's the problem

در این رابطه دخیل هستند یکسان هستند و این همان مشکلی است

I think as well for a lot of gay couples it's still their own mantises asian

که من فکر می کنم برای بسیاری از زوج های همجنس گرا هم همینطور است. آخوندک‌های خودشون

of marriage a lot of people that there is this the whole a lot of people love

آسیای ازدواج خیلی‌ها که این هم هست، خیلی‌ها دوست

to get married because it's it's the ceremony itself and the whole everything

دارند ازدواج کنند، چون این خود مراسم است و همه چیز

around it is so romantic and and you are really making very powerful vows

اطراف آن بسیار عاشقانه است و شما واقعاً عهد و جملات بسیار قدرتمندی می‌دهید.

and statements during the marriage ceremony yes except then they're not because

دیرین مراسم ازدواج بله، به جز آن زمان، اینطور نیست، زیرا

most people now you know that they will have an open relationship or they

اکثر مردم اکنون می دانید که آنها یک رابطه آزاد خواهند داشت یا

get divorced later so it's it's a ceremony but I think many much of the meaning

بعداً طلاق می گیرند، بنابراین این یک مراسم است، اما من فکر می کنم بسیاری از معنی

now has become very Hollow well I think for people who want to do that and

اکنون بسیار توخالی شده است. برای افرادی که می‌خواهند این کار را انجام دهند و

still believe in it that that that's you know that's why they're doing it you're

هنوز به آن اعتقاد دارند که به همین دلیل است، شما می‌دانید به همین دلیل است که این کار را انجام می‌دهند، شما

just trying not to offend anyone now I'm I'm just saying it's easier obviously

فقط سعی می‌کنید به کسی توهین نکنید، من فقط می‌گویم که بدیهی است که اکنون در گذشته راحت‌تر است.

now in the past it was very difficult to get a divorce but we and so people

طلاق گرفتن بسیار سخت بود اما ما و مردم

really stuck it out yes I get that yes even if the husband was smacking

واقعاً به این موضوع توجه داشتیم بله، من متوجه شدم که بله حتی اگر شوهر به

the wife around she would stay with him that's a great idea yeah well interestingly

زن دور و بر زن می زد، او با او می ماند، این یک ایده عالی است، بله جالب است

that this is the the order of service I was going to just briefly

که این دستور خدمات است. من فقط می خواستم به طور خلاصه

mention some of the this is a photocopy I've made okay it says there I've

به برخی از این فتوکپی که من درست کرده ام اشاره کنم خوب می گوید در

taken the names out marriage order of service for the wedding of well it was

آنجا اسامی را برداشته ام حکم ازدواج خدمت برای عروسی خوب

John and Emma we've already said yes on this date and this church and this then

جان و اما ما قبلاً گفتیم بله این تاریخ و این کلیسا و این پس از آن

lays out the the actual service itself so it starts off with a bride coming

میسازد از actua من به خودی خود خدمت می کنم، بنابراین با آمدن یک عروس

into the bridal March doctor der der der der we said that was edit on Wednesday

به عروسی مارس دکتر der der der شروع می شود، ما گفتیم که چهارشنبه ویرایش شد

and then you get a welcome from the minister and she usually says something

و بعد از آن وزیر استقبال می کنید و او معمولاً چیزی می گوید که

along the lines of dearly beloved we are gathered here to witness the

دوست عزیز ما جمع شده ایم. در اینجا شاهد

union of know that you'll mention the names in marriage then they'll have an

وصلت باشید بدانید که نامها را در ازدواج ذکر می کنید، سپس آنها یک

opening prayer then we'll have a him where the congregation will sing a hymn mm-hmm

دعای افتتاح می کنند، سپس ما او را خواهیم داشت که در آن جماعت یک سرود می خوانند mm-hmm

these are traditional things have just said at every wedding then the the

این چیزهای سنتی است که در هر زمان گفته شده است. عروسی سپس

minister will ask the audience something along the lines of if anyone here feels

وزیر از حضار چیزی در این زمینه می پرسد که اگر کسی در اینجا احساس می کند

that this couple should not be united in holy matrimony speak now or forever hold

که این زوج نباید در ازدواج مقدس با هم متحد شوند اکنون صحبت کنند یا برای همیشه

your peace you do realize this is going to take as

آرامش خود را حفظ کنند، شما متوجه می شوید که این به اندازه

long as the wedding itself I'm doing it very quickly so the minister will say

خود عروسی طول می کشد. من این کار را خیلی سریع انجام می دهم، بنابراین وزیر خواهد گفت

that because legally they have to because there's always a slight risk

که چون از نظر قانونی مجبور هستند زیرا همیشه این خطر جزئی وجود دارد

that one of the the bridal the bridegroom might already be married to

که یکی از عروس دامادها قبلاً با

somebody else and that's called bigamy it so you can't marry you can't and what

شخص دیگری ازدواج کرده باشد و به آن می گویند دو همسری. ازدواج نکن، تو نمی توانی و چه

not in this country you can't to be married to two people this is not the

چیزی در این کشور نمی توانی با دو نفر ازدواج کنی، این

quick version by the way no that's five so you there's always that phrase is

نسخه سریع نیست، به هر حال نه این پنج تا است، بنابراین همیشه این عبارت وجود دارد که

said nobody ever says anything's a bit of a bit of a bit of a funny moment in

گفته می شود هیچ کس هرگز چیزی نمی گوید. یک لحظه کمی خنده دار

in a marriage ceremony but it has to be said and then there are declarations

در مراسم ازدواج است اما باید گفت و سپس اعلام می شود

made that the vowels but no there are declaration will you the families and friends of support

که حروف صدادار اما وجود ندارد ، شما خانواده ها و دوستان حمایت می کنید

and uphold them in their marriage now and for the years to come and

و از آنها در ازدواج خود حمایت می کنید و برای سال‌های آینده

the congregation all says we will so we're all there to help support them over

و جماعت همه می‌گویند که ما انجام می‌دهیم، بنابراین همه ما برای حمایت از آنها در

the years and we make vows ourselves and then you get a sermon by the

طول سال‌ها حاضر هستیم و خودمان عهد می‌بندیم و سپس شما یک موعظه دریافت می‌کنید

which is a bit of a speech a bit of a to-do list really from the Minister likes

که یک سخنرانی کمی برای آن است. -لیست انجام واقعاً از وزیر دوست دارد

telling the bride and bridegroom you know some words of wisdom on how to how

به عروس و داماد بگوید شما چند کلمه حکیمانه می دانید که چگونه

to conduct their marriage and then you get the vowels the vowels where do you

ازدواج آنها را چگونه انجام دهند و سپس حروف صدادار و مصوت را می

take this man to be your wife do you take this that was at CEATEC it's a man to

گیرید که این مرد را کجا می گیرید تا همسرتان شود. در CEATEC بود این مرد است

be your husband and do you take this lady to be your wife this lady let me finish

که شوهر شما باشد و آیا این لا را می گیرید زن تو باشم این خانم اجازه بده

for better or worse in sin in hell he says to love your parish death do

در گناه در جهنم خوب یا بد را تمام کنم او می گوید که عاشق جامعه ات باش مرگ

you part so that's quite often what is said this is

جدا می شوی پس اغلب این چیزی است که گفته می شود

it not you what you are really recreating the boredom of sitting through

این شما نیستید که واقعاً کسالت نشستن را دوباره خلق می کنید

a wedding really well and then the priest with the minister will then say

عروسی واقعاً خوب است و سپس کشیش با وزیر می گوید

I now pronounce you man and wife you may kiss the bride oh there we go so that's

من اکنون شما را مرد و زن تلفظ می کنم شما می توانید عروس را ببوسید اوه ما می رویم تا این

that's a quick version that was an hour and then the choir sings they go off

یک نسخه سریع است که یک ساعت طول کشید و سپس گروه کر آواز می خواند آنها می روند

and sign the register and the choir sings it's probably pretty much the same in

و امضا می کنند ثبت نام و گروه کر احتمالاً در

all countries all very similar I would imagine yeah that was my life but

همه کشورها تقریباً یکسان است، همه بسیار شبیه هستند، من تصور می کنم بله این زندگی من بود، اما

we had these other placemats didn't be during the reception yes my I've already

ما این تختخواب های دیگر را داشتیم که در طول پذیرایی وجود نداشت.

showed my oh well I'm showing my look look what I had I had beef oh you've

قیافه ام را نشان می دهم ببینم چه داشتم گوشت گاو داشتم آه تو

cut me off no you wait they coming back now that's the garden unless these

مرا قطع کردی نه صبر کن آنها برمی گردند حالا این باغ است مگر اینکه این

days it says what I'm eating beef melon it's out of focus hour no one can read

روزها بگوید من چه می خورم خربزه گاو تمرکز ندارد ساعت هیچکس نمی تواند بخواند

it well tell us beef melon beef I start off with melon as a starter then beef

آن را به ما بگویید گوشت گاو خربزه گاو من با خربزه به عنوان شروع بعد گوشت گاو غذای

was the main course and then had a chocolate brownie with ice cream afterwards

اصلی بود و بعد یک براونی شکلاتی با بستنی خوردم و بعد

chocolate brown it was delicious that sounds like an insult tell me everything

قهوه ای شکلاتی خوشمزه بود که به نظر می رسد توهین به من بگوید همه چیز را

look at the live chat mr. dokas a chocolate brownie still they're the most

به چت زنده نگاه کنید آقای. دوکاس یک براونی شکلاتی هنوز هم

delicious chocolate brand you have ever had in my life

خوشمزه ترین برند شکلاتی هستند که تا به حال در زندگی من داشته

but you had fish instead of beef didn't you mr. Duncan you had fish instead of

اید، اما شما به جای گوشت گاو ماهی داشتید. دانکن تو به جای نه ماهی خوردی

no and now who has been sorry you had soup instead of melon so you were there

و حالا چه کسی متاسف شده است که به جای خربزه سوپ خوردی، بنابراین قبل

weren't you starters when you could have different starters but he'd already

از اینکه می‌توانستی پیش‌غذاهای متفاوتی بخوری، پیش‌غذا نبودی، اما او

preorders beforehand we'd pre-ordered the meal beforehand yes

قبلاً از قبل سفارش داده بود، ما از قبل غذا را از قبل سفارش داده بودیم. بله،

but I didn't have fish no you didn't but somebody next to me had fish notice that

اما من ماهی نداشتم نه شما نداشتید، اما یکی در کنار من ماهی داشت متوجه شد

that wasn't me but the starters you could have simple

که آن من نیستم، اما پیش غذا که می‌توانستید

melon was that was that my twin was it you could have soup or melon as a

خربزه ساده بخورید این بود که دوقلوهای من می‌توانستند سوپ یا خربزه بخورند. یک

starter I had melon you had soup you could have had for the main course you

پیش غذا من خربزه خوردم، شما سوپ خوردید که می توانستید برای غذای اصلی بخورید،

got a beef chicken or fish we both have beef but somebody else had

شما یک مرغ یا ماهی می گیرید، ما هر دو گوشت گاو داریم، اما یکی دیگر

fish and why anybody has fish when they go out I don't know because you can cook

ماهی داشت و چرا کسی وقتی بیرون می رود ماهی می خورد، نمی دانم چون شما می توانید بپزید.

fish at home very easily maybe they don't like eating meat but maybe they

ماهی در خانه خیلی راحت شاید دوست ندارند گوشت بخورند اما شاید

don't know they might be vegetarian or something maybe they're at their Pisgah

ندانند که ممکن است گیاهخوار باشند یا چیزی شاید در Pisgah

Tyrion I sure what that is and as a sweet of course you could have had you

Tyrion خود هستند مطمئنم که این چیست و به عنوان یک شیرینی البته می توانستید شما را داشته باشید.

had lemon tart I did and I had a chocolate brownie I like a nice tart now

من تارت لیمو خوردم و یک براونی شکلاتی خوردم من یک تارت خوب دوست دارم حالا

and again what's on the live chat mr. Duncan goodness knows now I think

و دوباره در چت زنده آقای دانکن خوب می‌داند که اکنون فکر می‌کنم

there's lots of people snoring after sitting sitting there might be

افراد زیادی پس از نشستن خروپف می‌کنند، ممکن است

interested to know what happens in a wedding in England oh that was almost

علاقه داشته باشند بدانند در یک عروسی در انگلستان چه اتفاقی می‌افتد، آه که

like in real time though it wasn't oh my goodness well let's see if anybody

تقریباً در زمان واقعی بود، اما خدای من خوب نبود، ببینیم آیا کسی

thinks that there's anybody bored stiff by it well for those that are still left

فکر می‌کند که هیچ کس حوصله اش را ندارد خوب برای آنهایی که هنوز مانده اند

yes IIIi did sing in the wedding party to Jen unfortunately we can't show the

بله IIIi در جشن عروسی با جن خواند متأسفانه ما نمی توانیم

songs oh did you did you show it have you shown any of these I haven't because

آهنگ ها را نشان دهیم اوه آیا تو نشانش دادی آیا هر یک از این ها را نشان دادی که من ندیده ام چون

you don't know what's in copyright and what isn't yeah well this is it we don't

تو نمی‌دانم چه چیزی در کپی‌رایت است و چه چیزی نیست، خوب این است که ما

know what songs were in copyright so we didn't put them on in case mr. Duncan

نمی‌دانیم چه آهنگ‌هایی دارای حق چاپ هستند، بنابراین آنها را در مورد Mr. دانکن

gets blocked yeah I don't get blocked I just I just that somebody else just

بلاک می شود بله، من بلاک نمی شوم، فقط من فقط یک نفر دیگر

takes the ad revenue from my video in that made yes so that's the problem now but I went

فقط درآمد تبلیغات را از ویدیوی من می گیرد و این باعث شد بله، مشکل الان همین است، اما من

to a lot of trouble last night to edit all of the music and then Steve walks

دیشب برای ویرایش همه موسیقی ها به زحمت افتادم. و سپس استیو

into the studio and says oh I think that might be in copyright and then

وارد استودیو می‌شود و می‌گوید: اوه، فکر می‌کنم ممکن است حق چاپ داشته باشد و بعد

you didn't know what was in copyright and what wasn't so in the end all

شما نمی‌دانستید چه چیزی در کپی رایت است و چه چیزی نیست، بنابراین در نهایت تمام

that work I'd done I couldn't use any of it because I wasn't sure if it was

کارهایی که انجام داده‌ام نتوانستم از هیچ کدام استفاده کنم. چون مطمئن نبودم

a I was able to put it on YouTube or not without getting copyright strikes there

که می‌توانم آن را در YouTube قرار دهم یا نه بدون دریافت اخطار حق نسخه‌برداری

was one that wasn't in copyright but that was the one you decide you weren't

، یکی بود که در حق نسخه‌برداری نبود، اما آن موردی بود که شما تصمیم گرفتید

going to record so we couldn't show a thing yeah all the hymns were in copyright

آن را ضبط نکنید. ما نمی‌توانستیم چیزی را نشان دهیم بله همه سرودها دارای حق چاپ بودند،

so yeah we couldn't show them on for so my work last night was a complete

بنابراین بله، ما نمی‌توانستیم آنها را نشان دهیم، بنابراین کار دیشب من

waste of time you could have asked me beforehand I wish I had I wish I

اتلاف وقت بود، می‌توانستید از قبل از من بپرسید، ای کاش

had I would have saved a lot of trouble so have we got time to talk about

داشتم. خیلی از دردسرها را نجات می داد، بنابراین آیا ما زمان داریم تا در مورد

uses for the word set definitely not now again again you have to this is I

کاربردهای کلمه مجموعه صحبت کنیم، قطعاً اکنون دوباره این کار را انجام نمی دهیم.

think this is the sixth time that we've we've canceled talking about the word

فکر می‌کنم این ششمین باری است که صحبت در مورد کلمه

set we are going to have to defer that to another time even though you used it

مجموعه را لغو می‌کنیم، باید آن را به زمان دیگری موکول کنیم، حتی اگر قبلاً از آن

earlier did I yes you used it earlier in the live stream of course we are

استفاده کردید، بله، شما قبلاً در پخش زنده از آن استفاده کردید. ما

forgetting one group of people who are probably going to be very annoyed

یک گروه از افراد را فراموش می کنیم که احتمالاً به

because we didn't mention them and they are the people who don't want to get

دلیل عدم ذکر آنها بسیار اذیت می شوند و آنها افرادی هستند که نمی خواهند

married yes they want to stay single stay single so let's let's not forget

ازدواج کنند بله آنها می خواهند مجرد بمانند مجرد بمانند پس بیایید آنها را فراموش نکنیم

those let's let's not forget the boys do you call them mr. Duncan well they're

. فراموش نکنیم پسرا که بهشون میگی آقای دانکن خوب آنها

single they could just use that word single people who don't want to get

مجرد هستند آنها فقط می توانند از این کلمه استفاده کنند افراد مجرد که نمی خواهند

married they are single people yeah some people do choose to do that single man a

ازدواج کنند آنها مجرد هستند بله برخی افراد آن مرد مجرد را انتخاب می کنند یک

single woman they are single they stay single they stay single forever of

زن مجرد آنها مجرد هستند آنها مجرد می مانند برای همیشه مجرد می مانند

course a woman can also be called a spinster a spinster that's an

البته یک زن را می‌توان به نام «اسپینستر» و «اسپینستر» نامید که یک

old-fashioned word spinster that's not used anymore because it really it's a

کلمه قدیمی است که دیگر استفاده نمی‌شود، زیرا واقعاً این

bit of a derogatory term really she's a spinster an old spinster yes it

یک اصطلاح تحقیرآمیز

means that the the the implication is that there was something wrong with her

است. مشکلی برای او

which is why she didn't get mad you know so it's not a very nice term to

وجود داشت، به همین دلیل است که او عصبانی نشد، می‌دانید، بنابراین

use hmm but of course it was frowned upon if you

استفاده از هوم واژه خوبی نیست، اما البته اگر

didn't get married and it still isn't some cultures somebody from Indonesia

ازدواج نمی‌کردید و هنوز هم برخی از فرهنگ‌ها از آن‌ها پیروی نمی‌کردند، این واژه خیلی خوب نیست. اندونزی

it's told us on on Wednesday that it's a still frowned upon if you don't get

در روز چهارشنبه به ما گفته است که اگر در اندونزی ازدواج نکنید هنوز هم بد نیست

married in in Indonesia and I'm sure that's the case in many cultures yes in

و من مطمئن هستم که این مورد در بسیاری از فرهنگ ها وجود دارد، بله در

China as well if you don't get married if you are a male especially a male if

چین نیز اگر ازدواج نکنید اگر ازدواج نکنید. مذکر مخصوصا مذکر اگر

you are a male and you are 25 and you haven't got married or you're not dating

مرد هستید و 2 ساله هستید 5 و شما ازدواج نکرده‌اید یا با

anyone the family will probably have you put in a mental asylum and I'm not

کسی قرار نمی‌گذارید، احتمالاً خانواده شما را در آسایشگاه روانی قرار می‌دهند و من

joking about that I wish I was joking in the 1980s people were still put into

در مورد آن شوخی نمی‌کنم، کاش در دهه 1980 شوخی می‌کردم، مردم هنوز به خاطر آن به

mental asylums for being single can you believe that we're in China

آسایشگاه روانی می‌رفتند. در مجرد بودن می توانی باور کنی که ما در چین هستیم،

oh right okay blimey they would stodie viewed it as a mental disorder not

اوه، خب، آنها این را به عنوان یک اختلال روانی در نظر نمی گیرند

wanting to get married and of course there would also be the other things

که نمی خواهند ازدواج کنند و البته چیزهای دیگری نیز وجود دارد

where they would think maybe you were gay as well so again you have all of

که آنها فکر می کنند شاید شما همجنسگرا هستید. باز هم شما تمام

these stigmas these things that people assume and things that are completely a

این انگها را دارید، این چیزهایی که مردم تصور می کنند و چیزهایی که کاملاً یک

way of thinking that's completely unreasonable and some might say hateful

روش فکری است که کاملاً غیرمنطقی است و ممکن است برخی بگویند نفرت انگیز است،

so then of course marriage traditionally was what was for the whole purpose of it

بنابراین مطمئناً ازدواج به طور سنتی هدف اصلی آن

is to is to bring children into the world and have have a have a stable

، آوردن بچه است. وارد دنیا شوید و یک

family unit to bring the children up but of course that's not so vital now

خانواده پایدار برای بزرگ کردن بچه ها داشته باشید، اما البته این در حال حاضر خیلی حیاتی

because times have changed yes well in can look after children on their own

نیست، زیرا زمان تغییر کرده است، بله، به خوبی می توان از کودکان به تنهایی مراقبت کرد،

because there's not a backup from the state well it was vital then when

زیرا دولت ما پشتیبان ندارد. در آن زمان زمانی که

civilization was uncivilized when people used to just go up to each other and hit

تمدن غیر متمدن بود، زمانی که مردم فقط به سمت یکدیگر می رفتند و

each other over the head with a rock you know that's that that's when marriage

با سنگ به سر همدیگر

was important because it gave some stability it gave some civility but it

definitely does do but of course yes but the human race now is civilized

می زدند، بسیار حیاتی بود. این کار را انجام می دهد اما بله، اما نژاد بشر در حال حاضر به طور کلی متمدن است،

generally so marriage has faded away it is it isn't so much so in

بنابراین ازدواج کم رنگ شده است ، این خیلی

important because human beings are now more civilized towards each other yeah

مهم نیست، زیرا انسان ها در حال حاضر نسبت به یکدیگر متمدن تر هستند، بله،

since in certain cultures and countries it's not so important so there's

زیرا در فرهنگ ها و کشورهای خاصی اینطور نیست. مهم است، بنابراین

certainly legally if two people have been living together for a while then

قطعاً از نظر قانونی اگر دو نفر برای مدتی با هم زندگی می‌کنند،

they almost have the same rights as a married couple anyway yes so yes some

تقریباً حقوق یکسانی با یک زوج متاهل دارند، بله، بله، بله، برخی از

people don't but you know a lot of people like to take to go through that

افراد اینطور نیستند، اما می‌دانید که بسیاری از مردم دوست دارند این

ceremony and commit themselves to one person for life it's still a very

مراسم را انجام دهند. و خود را به یک نفر برای زندگی متعهد کنند، این هنوز یک

romantic idea and I think a lot of people would would probably agree that

ایده بسیار رمانتیک است و من فکر می کنم بسیاری از مردم احتمالاً موافق هستند

that is would be a nice ideal to have in your life it would be a lovely idea to

که این ایده خوبی است که در زندگی شما داشته باشید، ایده خوبی است. o

feel as though you could be with one person that you love for the rest of

احساس می کنید که می توانید تا آخر عمر با یک نفر باشید که دوستش دارید

your life yes and have children but of course life doesn't always work out that

بله و بچه دار شوید، اما زندگی همیشه اینطور پیش نمی

way but it's still nice to have that as an ideal as a goal as a romantic vision you were

رود، اما هنوز هم خوب است که آن را به عنوان یک هدف به عنوان یک هدف داشته باشید. دید عاشقانه شما

really obsessed with a live chat yet you're not saying anything to anyone okay

واقعاً شیفته یک چت زنده بودید اما به کسی چیزی نمی گویید خوب است

what does Bligh Isle blimey one love sir blimey it's a bit like saying it's

Bligh Isle blimey یک عشق آقا بلیمی کمی شبیه به گفتن این است

a it's a bit of an expletive isn't it really

که این یک کمی توهین آمیز است آیا واقعاً

well it's a cynic well it's not an expletive no as a swear word

خوب نیست بدبینانه خوب این یک نه رکیک نیست به عنوان یک کلمه دشنام blimey

blimey just means I think it's based on the phrase

فقط به این معنی است که من فکر می کنم بر اساس عبارت

blind me and I mean what could I use instead of the word blimey good grief

blind me است و منظورم این است که چه چیزی می توانم به جای کلمه blimy استفاده کنم غم و اندوه خوب

or gracious yes blimey is an exclamation it's an exclamation meaning oh

یا مهربان بله blimey یک تعجب است این یک تعجب است به معنای آه

I'm surprised at that oh my goodness oh my goodness

من من از این متعجب هستم که اوه خدای من، اوه خدای من،

blimey blimey blimey yes that's how you would use that one or if you're in

بله، اینطوری از آن استفاده می کنید یا اگر در

London you might say cor blimey cor blimey yes there we go YouTube scrapped out

لندن هستید، ممکن است بگویید cor blimey cor blimey بله، یوتیوب حذف شد و

said yes gettin married is the most wonderful thing in the world as long as you

گفت بله ازدواج کردن بهترین کار است. چیز شگفت انگیزی در دنیا تا زمانی که

can't die and everything it's nice but I think it's nice to to have that goal

نتوانید مردن و همه چیز خوب است، اما من فکر می کنم داشتن آن هدف

that ideal to try and live to certain certain beliefs in certain and certain

ایده آل برای زندگی کردن با برخی از باورهای خاص در استانداردهای خاص و معین

standards sometimes but yes ah Abril says I don't believe in marriage

گاهی اوقات خوب است، اما بله آه ابریل می گوید من به ازدواج اعتقادی ندارم

and Robert says yes very interesting this topic thanks to our teachers

و رابرت می گوید بله بسیار جالب است. موضوع با تشکر از معلمان ما

oh thank you very much I I did have a special hello to give from

آه بسیار متشکرم من یک سلام ویژه داشتم از

t GN t GN says my daughter Elise Elise loves you so much and she asks if you

t GN t GN می گوید دخترم الیز الیز شما را خیلی دوست دارد و او از شما می پرسد که آیا می

can say hello hello Elise and also hello I'm trying to get back on the screen

توانید سلام کنید سلام الیز و همچنین سلام من سعی می کنم حالا به صفحه نمایش برگرد،

now oh it's going so fast t GN and also Ella's hello to you we are going

اوه خیلی سریع پیش می رود T GN و همچنین الا به شما سلام می کند، ما به

soon because we have been here for such a long time well hey I don't say that

زودی می رویم زیرا ما برای مدت طولانی اینجا بودیم، خوب هی، من

about yourself yeah I don't think Claire is saying it about herself actually

در مورد خودت نمی گویم بله، فکر نمی کنم کلر این را در مورد خودش می‌گوید، در واقع

I tell you what I'm going to do I'm going to do something here that I wish

به شما می‌گویم که قرار است چه کار کنم، اینجا کاری انجام می‌دهم که ای کاش

I'd done last week there we go that's it then I saw from aperture aperture

هفته گذشته انجام می‌دادم، آن‌جا می‌رویم و همین‌طور است، سپس از دیافراگم

a bird I can't say it I've added an AB oh go on you can do it I need

دیافراگم پرنده‌ای را دیدم که نمی‌توانم بگو من یک AB اضافه کردم، ادامه بده، تو می‌توانی آن را انجام دهی، باید

to see it spelled I need to see it on the sabotage on that's it I can't look

املای آن را ببینم، باید آن را روی s ببینم خرابکاری در این مورد من نمی

well I've been talking too much I can't talk anymore we have we ever

توانم خوب به نظر بیایم زیاد صحبت کردم دیگر نمی توانم صحبت کنم ما تا

had anybody from ABBA died Jan before no I don't even know where you're looking

به حال کسی از ABBA داشتیم جان قبل از مرگ مرد نه من حتی نمی دانم کجا را نگاه می کنی

it was somewhere right at the end Oh keep going go back up a bit further

جایی درست بود در پایان آه ادامه بده کمی جلوتر برو بالا

somebody somebody was from there and I can't remember what that I was going to

یکی از اونجا بود و یادم نمیاد چی میخواستم

answer what they were saying keep going back Oh can't find it now maybe it's

جواب بدم به عقب برگرد اوه نمیتونم پیداش کنم شاید

disappeared no I don't think so is it further back in Russia married

ناپدید شده باشه نه فکر نمی‌کنم اینطور باشد در روسیه،

couples get divorced very often yes divorce is something we haven't

زوج‌های متاهل اغلب طلاق می‌گیرند، بله، طلاق چیزی است که ما هنوز به آن

mentioned yet Steve no we haven't no it's the opposite of marriage so some

اشاره نکرده‌ایم استیو نه، نه، نه، برعکس ازدواج است، بنابراین برخی از

people get married and then they realize that they don't like each other because

افراد ازدواج می‌کنند و بعد متوجه می‌شوند که انجام نمی‌دهند. همدیگر را دوست ندارند چون

they keep fighting and squabbling and arguing and then they realise that

مدام دعوا می کنند و دعوا می کنند و دعوا می کنند و بعد متوجه می

they're not meant to be they divorce the opposite of marriage is divorce so they

شوند که قرار نیست طلاق بگیرند برعکس ازدواج طلاق است بنابراین

decide to get divorced my parents are divorced mm-hmm not a lot of people know this I've

تصمیم می گیرند که طلاق بگیرند والدین من طلاق گرفته اند. مردم این را می دانند که من

never mentioned it ever but actually my parents divorced when I was in

هرگز به آن اشاره نکرده ام، اما در واقع پدر و مادرم دوست دارند زمانی که من در

my late teens so I was about 17 17 years old and my parents got divorced how

اواخر نوجوانی بودم، بنابراین من حدود 17، 17 ساله بودم و پدر و مادرم طلاق گرفتند، چگونه

do I sound so happy about it they did but of course traditionally because you

می توانم از این موضوع خیلی خوشحال باشم ، اما البته به طور سنتی به این دلیل که

make these marriage vows and you say for better or worse in sickness and in health

شما این عهدهای ازدواج را می کنید و در بیماری خوب یا بد می گویید. و در سلامتی

till death do you part yes a lot of people will see those if they're

تا زمان مرگ جدا می شوی بله، بسیاری از مردم آن ها را خواهند دید، اگر آنها

very religious people they would have said those words in a church in the eyes

افراد بسیار مذهبی هستند، آنها این کلمات را در یک کلیسا در

of God mm-hm and it's going to take a lot for them to separate and some people

نظر خدا می گویند و این کار برای آنها بسیار طول می کشد. از هم جدا می شوند و برخی از مردم

just stick together no matter what because they believe I think I've already

صرف نظر از هر چیزی به هم می چسبند زیرا معتقدند من فکر می کنم قبلاً

made this point yes even though even if their husband smacks the wife and

به این نکته اشاره کرده ام بله حتی اگر شوهرشان به زن

hits oh and pinches oh they stay together but do you think that's right well

ضربه بزند و اوه و نیشگون بگیرد آنها با هم می مانند اما آیا فکر می کنید این درست است.

I don't know because because you're worried that you might get punished you might

نمی دانم چون نگران این هستید که ممکن است تنبیه شوید، ممکن است

go to hell so well some people believe that yes that's it you see and in

خیلی خوب به جهنم بروید، برخی از مردم معتقدند که بله این همان چیزی است که می بینید و

fact in fact the last woman we touched this before the last woman to be executed

در واقع آخرین زنی است که قبل از آخرین زنی که اعدام شد این را لمس کردیم.

in the UK which was nothing nineteen fifty some I can't remember it was

انگلستان که چیزی نوزده و پنجاه بود حدودا یادم نیست

19 it's 50 something I think it was I'm sure he said 1957 I think it was them

19 بود، 50 بود، چیزی که فکر می‌کنم این بود، مطمئنم که او گفت 1957 فکر می‌کنم آنها بودند،

but I can't remember exactly okay what it was it came out later on that she

اما دقیقاً به یاد نمی‌آورم خوب است که بعداً چه اتفاقی افتاد که

murdered her husband but it turned out they used to beat her up allegedly no

او شوهرش را به قتل رساند، اما معلوم شد قبلاً او را کتک می زدند که نه،

so you know now she'd have never gone to prison for that but it used

بنابراین می دانید که او هرگز به خاطر آن به زندان نمی رفت، اما قبلاً

to be a big problem and a lot of people used to get married of course and and

مشکل بزرگی بود و البته بسیاری از مردم قبلاً ازدواج می کردند و

you can caught someone for a long time and you don't really know them because

شما می توانید کسی را برای مدتی دستگیر کنید. خیلی وقت است که آنها را نمی شناسید زیرا

they're hiding their bad qualities from you because they want to marry

آنها ویژگی های بد خود را از شما پنهان می کنند زیرا می خواهند با شما ازدواج کنند،

you hmm so they hide their bad quater as soon as they get married all the

بنابراین آنها به محض ازدواج تمام

bad stuff that they haven't revealed to you comes out yes over time over time so

چیزهای بدی را که برایشان فاش نکرده اند پنهان می کنند. شما به مرور زمان بیرون می آیید، بنابراین

they might turn out but they're not very nice people at all it might turn out

آنها ممکن است ظاهر شوند، اما آنها اصلاً افراد خوبی نیستند، ممکن است معلوم شود

that they're really really nasty horrible so yes sometimes there is a good

که آنها واقعاً وحشتناک هستند بنابراین بله گاهی اوقات دلیل خوبی

reason to get divorced because maybe the husband is a rotten soin so all

برای طلاق وجود دارد زیرا ممکن است شوهر یک عرق پوسیده است،

of course the woman could be hiding all sorts of traits that she doesn't want

بنابراین مطمئناً زن می تواند همه نوع ویژگی هایی را که نمی کند پنهان کند.

her husband to to discover her husband-to-be to discover yes wait you can't

از شوهرش بخواهد شوهرش را کشف کند تا کشف کند بله صبر کنید، نمی

have things like crimes of passion a crime of passion is when someone in a relationship

توانید چیزهایی مانند جنایات ناشی از اشتیاق

becomes jealous of the other person and maybe one kills the other

it happens both ways so maybe the husband will kill the wife or maybe the wife

داشته باشید. به هر دو صورت ممکن است شوهر زن را بکشد یا شاید زن

will kill the husband for many many reasons maybe the husband is seeing another

شوهر را به دلایل بسیاری بکشد شاید شوهر زن دیگری را می

woman or maybe the woman wants the man's money so she makes sure that he

بیند یا شاید زن پول مرد را می خواهد بنابراین مطمئن می شود که او

dies in a certain way and then she gets all of his money so there are many ways

به روش خاصی می میرد و سپس او تمام پول او را دریافت می کند، بنابراین راه های زیادی

there are many devious things many unpleasant things that can happen in a relationship

وجود دارد که چیزهای فریبنده بسیاری وجود دارد، بسیاری از چیزهای ناخوشایند ممکن است در یک رابطه اتفاق بیفتد،

yes but we don't want to end with that no I'm not ending just yet I

بله، اما ما نمی خواهیم با آن به پایان برسیم، نه من به پایان نمی رسم، هنوز

think we'll stay until half past because we've we've been here for two hours

فکر می کنم ما می مانیم تا نیمه گذشته چون ما دو ساعت

and 25 minutes so we may as well stay we might as well stay for another five

و 25 دقیقه اینجا بودیم، پس ممکن است بمانیم، ممکن است پنج دقیقه دیگر هم بمانیم،

minutes in that case I'll take a sip of water ah mr. Steve is feeling very

در این صورت یک جرعه آب می نوشم آه آقای. استیو به شدت احساس

thirsty I think I am it's all right he said I've been

تشنگی می‌کند، فکر می‌کنم مشکلی نیست، او گفت که

talking a lot over this last hour and a half hmm I happily divorces exist we

در این یک ساعت و نیم اخیر زیاد صحبت کرده‌ام، خوشحالم که طلاق‌ها وجود دارند،

all change so much with the years I think so how many types of marriage exists

همه ما با سال‌ها تغییر می‌کنیم، فکر می‌کنم چند نوع ازدواج وجود دارد.

in your country mr. Duncan asks atif well when you talk about types of

در کشور شما آقای دانکن از عاطف می پرسد خوب وقتی در مورد انواع

marriage there is only one type of marriage and that's where you get married

ازدواج صحبت می کنید فقط یک نوع ازدواج وجود دارد و آن جایی است که شما با

to another person so two people they share a bond and then they have it recorded

شخص دیگری ازدواج می کنید تا دو نفر با هم پیوند مشترکی داشته باشند و سپس آن را به صورت قانونی ثبت می کنند

legally so a legal record of their marriage and then of course they have

تا پرونده قانونی ازدواج آنها باشد و سپس البته آنها

rights they have certain rights that only married couples can actually have

حقوقی دارند که حقوق خاصی دارند که فقط زوج های متاهل واقعاً می توانند داشته باشند،

so yes there is only really one type of marriage and that is the joining together

بنابراین بله واقعاً فقط یک نوع ازدواج وجود دارد و آن هم پیوستن

of two people who are in love they want to spend the rest of their life

دو نفری است که عاشق هستند و می خواهند بقیه زندگی خود را

together I suppose you could say that there are two types that there was opposite

با هم بگذرانند. فرض کنید می توانید بگویید که دو نوع وجود دارد که

sex marriage and same-sex marriage oh and Sue you might you might divide

ازدواج با جنس مخالف و ازدواج همجنس وجود داشته است، اوه و سو، ممکن است

it into two like that yes so you can add marriage a marriage between a man

آن را به دو دسته تقسیم کنید، بله، بنابراین می توانید ازدواج

and a woman or a marriage between a woman and a man yes you want to be awkward

یک زن و مرد یا یک ازدواج را اضافه کنید. بین یک زن و یک مرد بله شما می خواهید بی دست و پا باشید

oh of course you can have a marriage between a man and a man or a marriage

اوه البته می توانید ازدواج بین یک مرد و یک زن یا ازدواج

between a woman and a woman and of course a marriage between a man and a

بین یک زن و یک زن و البته ازدواج بین یک مرد و یک

horse mr duncan what you're making that up you're being silly never heard of

اسب داشته باشید آقای دانکن ماک هستی با توجه به اینکه شما احمقانه هستید هرگز در مورد آن استیو چیزی نشنیده اید

that Steve that's a new that's the latest one it's the latest trend

که جدیدترین است، آخرین روند است

have you heard you you you see this is how far behind you are now mr. Steve

. استیو

you're so far behind with all of this news yes yes that's the next thing

تو با همه این اخبار خیلی عقب افتاده ای بله بله این مورد بعدی است

apparently they're bringing in marriage between a man and a horse it's

ظاهراً آنها در حال ازدواج بین یک مرد و یک اسب

incredible what you are joking miss I got them yes

هستند.

I got that straight from the horse's mouth I don't think you can legally marry an animal

من فکر نمی کنم که بتوانید به طور قانونی با یک حیوان ازدواج

you can you can of course leave your possessions to an animal in your in your

کنید، اما می توانید البته می توانید دارایی خود را در اختیار حیوانی قرار دهید.

will I think you can do that I think you can leave everything to your dog

فکر می کنم شما می توانید این کار را انجام دهید.

or cat that's not really related to marriage there no no so maybe two types opposite-sex

ازدواج وجود ندارد، بنابراین ممکن است دو نوع ازدواج مخالف و همجنس

and same-sex marriage as it as it may be - yes oh I see I can see what's

باشد - بله اوه، می بینم که می توانم ببینم آنجا چه

happening there this this is when it gets really complicated all right so so

اتفاقی می افتد، این زمانی است که واقعاً پیچیده می شود، بنابراین

sorry kay asks what about transgender oh my goodness this is like a

ببخشید کی می پرسد در مورد چیست؟ تراجنسیتی، خدای من، این مانند یک

minefield that's a minefield I feel like I'm walking through

میدان مین است که یک میدان مین است. من احساس می کنم دارم در

a large minefield well transgender gender yes I mean II I mean

یک میدان مین بزرگ قدم می زنم جنس ترنسجندر بله منظورم دوم است.

a transgender person is either going to be biologically male or female so

obviously they can't they can marry but the wouldn't it wouldn't be a separate

آنها می توانند ازدواج کنند اما نمی توانند این یک

classification for that marriage it would just be two people getting

طبقه بندی جداگانه برای آن ازدواج نخواهد بود، فقط دو نفر می توانند

back cuz any one kid any anyone can get married to anyone now so you can you

پس بگیرند زیرا هر بچه ای هر کسی می تواند با هر کسی ازدواج کند، بنابراین می توانید

know two women can get married two men can get married a man and a woman can

بدانید که دو زن می توانند ازدواج کنند دو مرد می توانند یک مرد و یک مرد ازدواج کنند. زن می

get married as long as they're of legal age so the transgender bit really isn't

تواند تا زمانی که به سن قانونی رسیده باشد ازدواج کند، بنابراین تغییر جنسیت واقعاً مهم نیست

relevant because they can get married anyway what I found quite shocking

زیرا آنها می توانند به هر حال ازدواج کنند.

yesterday I was watching a report on television and they were talking

about the the age limit of marriage in the United States currently apparently

ازدواج در ایالات متحده در حال حاضر ظاهراً

children can still legally get married in certain parts of the USA I

کودکان هنوز می توانند به طور قانونی در مناطق خاصی از ایالات متحده ازدواج

know I was very surprised what is that all about so you can you can get married to

somebody a girl can be married at 12 I can't couldn't believe this yeah is this

کنند. نمی‌توانستم باور کنم که بله، این

really true I don't know well well it was a where did

واقعاً درست است، خوب نمی‌دانم

we see the report it was on Russia today wasn't it yes maybe yeah is that but

، گزارشی را که امروز درباره روسیه بود، کجا دیدیم، بله، شاید بله،

is it true whether it actually may be I don't know because the legal age for

درست است، اما آیا واقعاً ممکن است اینطور باشد؟ من نمی دانم زیرا سن قانونی

a marriage in this country is is it 16 what was it 18 I don't know what the legal

برای ازدواج است e در این کشور است آیا 16 سال است چه بود 18 من نمی دانم

matter I don't know what the legal age for marriage is in the UK how strange

موضوع قانونی چیست نمی دانم سن قانونی ازدواج در انگلستان چقدر است چقدر عجیب

is that I think it's 16 isn't yes I think all of the all of the adult rights

است که فکر می کنم 16 سال است بله فکر نمی کنم همه حقوق بزرگسالان

now pass when a person reaches 16 but in some countries in Europe I think the

در حال حاضر وقتی فردی به 16 سال می رسد از بین می رود، اما در برخی از کشورهای اروپایی فکر می کنم

lowest I know of is 14 but I may be wrong there hmm but I'm not sure can you legally

کمترین چیزی که من می شناسم 14 است، اما ممکن است در آنجا اشتباه کنم، اما مطمئن نیستم که آیا شما از نظر قانونی می

get mad I can't remember this country now what has

توانید عصبانی شوید. حالا این مملکت را به خاطر بسپار چه

someone laughter google and let us know well it's 16 nice I'm sure it's 16 yes

کسی در گوگل می خندد و به ما اطلاع دهید که 16 خوب است، مطمئنم که 16 است

if you're sixteen or old yeah you carat it's true so when when we were growing

بله اگر شانزده ساله یا پیر هستید، بله ، درست است، بنابراین وقتی ما بزرگ

up it was it was 21 so when I was growing up you can get better

شدیم، 21 سال بود. بنابراین زمانی که من بزرگ می‌شدم، می‌توانی بچه‌های بهتری داشته باشی،

children then it went under 18 and now it's 16 yes but but when we were growing

آن‌وقت زیر ۱۸ سال رفت و حالا ۱۶ سال است، بله، اما وقتی ما بزرگ

up many things were different many things were different there are many

شدیم خیلی چیزها متفاوت بودند خیلی چیزها متفاوت بودند، خیلی چیزها وجود

things you couldn't do make another sip of water oh that's that's very interesting

دارد که نمی‌توانی انجام دهی یک جرعه آب بنوشی. اوه این خیلی جالب است

I'm enjoying the running commentary let's have a look at some more

من از تفسیر دویدن لذت می برم بیایید به نظرات دیگری نگاهی

comment I'm now scratching my nose I'm now pushing my glasses up I'm now adjusting

بیندازیم من اکنون بینی ام را می خارم الان دارم عینکم را بالا می زنم، الان

my hat I'm now scratching scratching my bum we don't want to know those

دارم کلاهم را تنظیم می کنم، الان دارم می خراشم و دست و پایم را می خراشم، ما نمی خواهیم این

sorts of habits you well you'd be surprised this is the Internet anything can

نوع عادت ها را بدانیم، شما خوب تعجب خواهید کرد این اینترنت است که هر اتفاقی ممکن است

happen on the Internet apparently gypsies can get married at a very young age

روی آن بیفتد. ظاهراً کولی‌های اینترنتی می‌توانند در سنین بسیار پایین ازدواج کنند،

apparently according to sauna right okay is that is that true gypsies can get

ظاهراً طبق سونا، درست است، درست این است که کولی‌های واقعی می‌توانند

married very young at 11 or even younger is that is that in your country though

در سن ۱۱ سالگی یا حتی کوچک‌تر ازدواج کنند.

oh by dueler says in England England and Wales if you are under 18 you

اگر زیر 18 سال دارید،

must have parental consent oh yes of course well the parents must agree yes of

باید رضایت والدین داشته باشید، بله، البته خوب والدین باید موافق باشند بله،

course about that makes perfect I don't think that's it so I think you can have

البته در مورد این عالی است.

sex at 16 nope but you can't get married you're 18 mozu

تو 18 ساله موزو هستی،

unless you've got I think yes it's strange of all the things we should have looked

مگر اینکه داشته باشی، من فکر می‌کنم بله، از همه چیزهایی که

up before we came on to talk about marriage it was that yeah well that's

باید قبل از صحبت در مورد ازدواج به آن نگاه می‌کردیم عجیب است، این بود که بله،

how things work well I knew it was 16 but of course until you're 18 you you

خوب اینطوری همه چیز خوب کار می‌کند، می‌دانستم که 16 سال است، اما البته تا سن 18 سالگی

have to get parental because that there's a there's a legal age for having sex

باید والدین خود را به دست آورید زیرا وجود دارد e یک سن قانونی برای داشتن رابطه جنسی

and the legal age for being married yes so you've said I know I'm just saying

و سن قانونی برای ازدواج است بله، بنابراین شما گفتید من می دانم من فقط می گویم

is it that it's not the sound like yes at now I can't read your name there

این است که این صدایی نیست که بله در حال حاضر نمی توانم نام شما را بخوانم.

are you Russian looks like an X I see mr. sieve you enjoy drinking vodka I do

مثل یک X می بینم آقای. الک از نوشیدن ودکا لذت می بری من این کار را می کنم

and this this is what I need before I come on to do a live show with mr.

و این همان چیزی است که قبل از اینکه برای اجرای برنامه زنده با آقای دکتر بیایم به این نیاز دارم.

Duncan is pure vodka is it really yes Russian I can't read your name I have no

دانکن ودکای خالص است واقعا بله روسی من نمی توانم نام شما را بخوانم نمی

idea how to pronounce your name there it is it is in Russian yes you're right I

دانم چگونه نام شما را تلفظ کنم به روسی است بله شما درست می گویید

wish I could read Russian Cyrillic I'm not very good at Cyrillic

کاش می توانستم سیریلیک روسی بخوانم خیلی خوب نیستم در سیریلیک

Oh mr. Steve is mr. Selig is popped up on the on Han tongue mice on my screen

اوه آقای. استیو آقای است. Selig روی موش‌های زبان هان

is he on your screen as well can you see mr. Steve various look there is mr.

روی صفحه نمایش من ظاهر می‌شود. استیو نگاه مختلف وجود دارد آقای.

Steve we'll be back on Wednesday by the way just before we go the mystery idioms

استیو ما روز چهارشنبه برمی گردیم، درست قبل از اینکه برویم، اصطلاحات اسرارآمیز

answers to the mystery idioms so there is the first one but what on earth is

به اصطلاحات اسرارآمیز پاسخ می دهند، بنابراین اولین مورد وجود دارد، اما

the meaning of that picture chatterbox you see chatterbox it is a box that is

معنای آن جعبه پچ پچ تصویر چیست که می بینید، جعبه ای است که در حال

chattering the meaning someone who will not stop talking if someone enjoys

پچ پچ است. به معنای کسی که اگر کسی

engaging in conversation for long periods of time like mr. Steve we might

از مکالمه طولانی مدت لذت می برد مانند آقای. استیو ممکن است

describe them as a chatterbox mr. Steve is a bit of a chatterbox and the second

آنها را به عنوان یک آقای پرحرفی توصیف کنیم. استیو کمی پرحرف است و دومین

mystery ideo oh that's an easy one and even I can get that can you get get that

ایده رازآلود، اوه این یک ایده آسان است و حتی من می توانم آن را دریافت کنم که شما می توانید آن

mr. Steve is it walking on eggshells it is to walk on eggshells

آقای را دریافت کنید. استیو راه رفتن روی پوسته تخم مرغ است، راه رفتن روی پوسته تخم مرغ است

which means to do some Hasek right okay walking on to walk on eggshells means to

که به معنای درست انجام دادن حسک است، خوب راه رفتن روی پوسته تخم مرغ راه رفتن به این معنی است

do something cautiously so as not to cause a fence or create problems you

که کاری را با احتیاط انجام دهید تا باعث ایجاد حصار یا مشکلی

don't want to upset someone so you must walk on eggshells walk on eggshells yes

نشود که نمی خواهید کسی را ناراحت کنید. شما باید روی پوسته تخم مرغ راه بروید روی پوسته تخم مرغ راه بروید بله،

so there they are today's super duper duper duper typically wanted to to say

بنابراین آنها امروزی هستند که معمولاً می خواستند چیزی را بگوید

something that was controversial to somebody or or touchy

که برای کسی بحث برانگیز است یا

subject with somebody you like you might be very careful the way you worded it

موضوع حساسی با کسی که دوست دارید، ممکن است بسیار مراقب باشید که چگونه

you will be said to be walking on eggshells you have to be careful what

آن را بیان می کنید. گفته می شود روی پوست تخم مرغ راه می روید، باید مراقب

you say you must walk on eggshells be very careful what you say if someone for

حرف های خود باشید، باید روی پوسته تخم مرغ راه بروید، بسیار مراقب باشید که چه می گویید، مثلاً اگر فردی

example is very prone to getting upset maybe about aspects of their appearance

مستعد ناراحت شدن است، شاید به خاطر جنبه های ظاهری او باشد،

so you might be very careful but if they wore some new clothes clothes a new

بنابراین ممکن است بسیار مراقب باشید، اما اگر او لباس نو پوشیدی یک لباس جدید

dress maybe or had a new hairstyle you might be very careful what you say

شاید یا مدل موی جدیدی داشتی ممکن است خیلی مراقب حرف هایت باشی

because they might react in a way that was unexpected or upsetting mm-hmm

زیرا ممکن است واکنشی غیرمنتظره یا ناراحت کننده نشان دهند. به

anyway it's time to go it's time it's a shame we haven't got time to go outside

هر حال وقت رفتن است حیف که وقت نداریم بریم بیرون،

but let's have a last look outside there it oh look there's a squirrel there's a

اما بیایید آخرین نگاهی به بیرون داشته باشیم، اوه ببین یک سنجاب هست، یک

squirrel can you see the squirrel he's looking for some nuts he won't find many

سنجاب هست، می‌توانی سنجاب را ببینی که او به دنبال آجیل می‌گردد، او خیلی از آن‌ها را پیدا نمی‌کند، تعداد

there there aren't many nuts in the garden at

زیادی وجود ندارد. آجیل در باغ

the moment little squirrels squirrels some people call them rats with tails

در حال حاضر سنجاب های کوچک سنجاب ها بعضی ها به آنها می گویند موش های دم دار

yes I was talking about squirrels earlier I started off I actually started

بله من قبلاً در مورد سنجاب ها صحبت می کردم من شروع کردم در واقع

off today's live stream talking about squirrels because I was saying that they

پخش زنده امروز را شروع کردم و در مورد سنجاب ها صحبت کردم زیرا می گفتم

are a bit of a pain they are classed in this country as vermin yes I'd mentioned

آنها کمی درد دارند. در این کشور به عنوان حیوانات موذی طبقه بندی می شوند بله، من به آن اشاره

that and I said that people are allowed to actually kill them if they want and

کردم و گفتم که مردم اجازه دارند در صورت تمایل آنها را بکشند و

they are they are actually closely related to the rat will the squirrel go

آنها در واقع با موش صحرایی ارتباط نزدیک دارند، سنجاب

up the tree let's see yes what do you think will happen do you think he'll go

از درخت بالا می رود ببینیم بله چه کار کنیم فکر می‌کنی اتفاق می‌افتد، فکر می‌کنی او

up the tree even if I go out there should I go out there and scare him no

از درخت بالا می‌رود، حتی اگر من بیرون بروم، باید بروم بیرون و او را بترسانم، نه اشکالی

it's okay Steve it's all right I wasn't planning on it being such a big

ندارد استیو، اشکالی ندارد، من قصد نداشتم اجرای آنقدر بزرگ

performance I could do no I'll make him go up the tree no he won't go with the

باشد که بتوانم انجام دهم. نه من او را مجبور می کنم از درخت بالا برود نه او با درخت نمی رود

tree he'll just run through the fence can you see the hole in the fence at the

او فقط از حصار می دود آیا می توانید سوراخ حصار را در

top there is a hole what would the squirrel do will he go up the tree yeah

بالا ببینید یک سوراخ وجود دارد که سنجاب چه کاری انجام می دهد از درخت بالا می رود بله

I think he will I think he's going to go up the tree in a moment he will if he

فکر می کنم او خواهد رفت فکر کنم می رود در یک لحظه از درخت برود بالا

gets scared because he wants to have a look you see what's happening around him

اگر ترسید چون می‌خواهد نگاهی بیندازد می‌تواند ببیند اطرافش چه خبر است،

go on go up the tree you stupid squirrel where's my gun what kind of nuts grow in

برو از درخت بالا، سنجاب احمق، تفنگ من کجاست چه آجیلی

your garden there aren't any nuts that grow in my

در باغ تو می‌روید. هر آجیلی که در باغ من رشد می کند،

garden but sometimes I put I put nuts outside I will put some peanuts outside

اما گاهی آجیل می گذارم بیرون، مقداری بادام زمینی را بیرون می گذارم

there are no butterflies yet it is too early for butterflies we're going now

، هیچ پروانه ای وجود ندارد، اما برای پروانه ها خیلی زود است، ما اکنون می رویم

Steve oh oh time to go time do the nice cup of tea and a cake okay we're gonna

استیو اوه، وقت رفتن است، وقت آن است که یک فنجان خوب را انجام دهید . چای و یک کیک باشه،

have a cup of tea now and tonight what are we eating tonight

حالا و امشب یک فنجان چای می خوریم، امشب چه می خوریم

Oh Sunday night so it's salmon I'm very sad with sweet potatoes brown rice and

آه یکشنبه شب، پس ماهی سالمون است، من با سیب زمینی شیرین خیلی ناراحتم برنج قهوه ای و

some tomatoes are cooked with a salmon and a few peas and some spinach that

مقداری گوجه فرنگی با ماهی سالمون و چند نخود پخته شده است. و مقداری اسفناج که

sounds amazing I'm in fact I think you should go and do it now which reminds me

شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد من در واقع فکر می‌کنم شما باید همین الان بروید و این کار را انجام دهید که به من یادآوری می‌کند که

I've forgotten to get the the fish out of the fridge because it's in the deep

تصمیم گرفتم ماهی را از یخچال بیرون بیاورم چون در انجماد عمیق است

freeze it's still frozen it's still frozen it's in the deep freezer so I

، هنوز یخ زده است، هنوز یخ زده است، در فریزر عمیق است، بنابراین

have to get that out and it'll be find a couple of hours yes I like my I like my

باید آن را بیرون بیاورم و تا چند ساعت دیگر پیدا می شود، بله، من دوست دارم.

fish unfrozen it will be I always overcook it anyway fish only takes

ماهی من منجمد نشده است من همیشه آن را بیش از حد می پزم به هر حال ماهی فقط چند دقیقه طول می کشد

really a few minutes to cook I always cook it far too long anyway we're going

now bye to everyone bye to duong by to a deal by doula by to lro by to katrina

تا پخته شود.

ute bye to you as well thanks for watching us two and a half hours we were

کاترینا خداحافظ شما را نیز متشکرم که دو ساعت و نیم ما را تماشا کردید، ما

here nearly nearly 2 hours and 38 minutes can you believe it I tell you

تقریباً 2 ساعت و 38 دقیقه اینجا بودیم، باورتان می‌شود، به شما می‌گویم

what we'd like to do to know is if anybody is getting married anybody

آنچه می‌خواهیم انجام دهیم این است که اگر کسی ازدواج می‌کند، کسی

watching us listening to us today mm-hmm is that is going to get married we would

تماشا می‌کند ما که امروز به حرف ما گوش می دهیم، این است که قرار است ازدواج کنیم، ما

love to see or hear and pictures of their marriage ceremony I will be very

دوست داریم عکس های مراسم ازدواج آنها را ببینیم یا بشنویم ، بسیار

happy to to take that and then maybe show other people if you were willing to

خوشحال خواهم شد که آن را بگیرم و شاید به دیگران نشان دهم که آیا مایل به ارسال

letters mmm because of course we only really know about our own marriage

نامه های mmm هستید. چون البته ما فقط از مراسم ازدواج خودمان می دانیم

ceremonies I've I have been to a Muslim wedding and I've been to a Sikh

که من دارم در یک عروسی مسلمان بوده ام و من در یک عروسی سیک ها

wedding in the UK I've never been to a Catholic wedding they tend to go on for

در بریتانیا بوده ام. من هرگز به عروسی کاتولیک نرفته

quite a long time I think but yes so I have got experiences of other religions

where I've got Muslim friends I've got Sikh friends and I've been invited to

ام. دوستان مسلمان دارم من دوستان سیک دارم و قبلاً به

their marriages before and very enjoyable different but very enjoyable

ازدواج آنها دعوت شده ام و بسیار لذت بخش است اما بسیار لذت بخش

yes I bet the food is nice oh the food was gorgeous

بله شرط می بندم که غذا خوب است اوه غذا عالی بود

yes I'll tell you the biggest difference I saw between a Muslim marriage and a

بله بزرگترین تفاوت را به شما می گویم. بین ازدواج مسلمان و

Sikh marriage was that the there was a lot of alcohol at the Sikh marriage

ازدواج سیک ها این بود که در مراسم ازدواج سیک ها

ceremony a lot of alcohol which I won't say that well that was good or bad but

مشروبات الکلی زیادی وجود داشت که نمی گویم خوب بود یا بد،

the food in both was spectacular because as you know I love spicy curry food yes

اما غذای هر دو تماشایی بود زیرا همانطور که شما می دانم که من عاشق غذای کاری تند هستم بله،

oh so any invites to it to any weddings then you know I'll always go me too

پس هر دعوتی به آن برای هر عروسی داشته باشید، پس می دانید که من هم همیشه با من همراه خواهم بود،

so if you are getting married soon and you want to invite us to your wedding

بنابراین اگر به زودی ازدواج می کنید و می خواهید ما را به عروسی خود دعوت کنید،

please please put us on the list of guests thank you very much and we'll see

لطفا ما را در لیست قرار دهید. مهمانان از شما بسیار متشکرم و خواهیم دید

what we can do oh we're going now definitely right thanks Steve thank you

که چه کاری می توانیم انجام دهیم، اوه ما اکنون قطعاً درست پیش می رویم ممنون استیو متشکرم

mr. Duncan and we'll see you on Wednesday evening yes we are back on

آقای دانکن و ما شما را چهارشنبه شب می بینیم بله،

Wednesday night 10 p.m. UK time for those who want to know when we are on

چهارشنبه شب ساعت 10 شب برمی گردیم. وقت انگلستان برای کسانی که می خواهند بدانند چه زمانی در حال حرکت هستیم،

I'll be dropping in a bit later there we go Sunday 2 p.m. Wednesday 10:00 p.m.

کمی دیرتر وارد می شوم، یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر می رویم. چهارشنبه ساعت 10:00 شب

both those are UK time don't forget UK time you can catch all of this live

هر دو زمان بریتانیاست، زمان بریتانیا را فراموش نکنید، می‌توانید بعداً همه این پخش زنده را

stream later with subtitles hopefully because YouTube last week didn't give me

با زیرنویس تماشا کنید، امیدوارم که YouTube هفته گذشته زیرنویس‌هایی را به من نداد

the subtitles I had to wait and wait and wait and wait for such a long time you

که باید منتظر بمانم و صبر کنم و منتظر بمانم و منتظر بمانم.

did so we'll see what happens today that's it Steve see you Wednesday we're

این کار را انجام دادیم ببینیم امروز چه اتفاقی می‌افتد، همین است استیو شما را می‌بینم چهارشنبه،

all done that's it we're finished catch you later Steve bye

همه‌مان تمام کردیم، همین کار را انجام دادیم، بعداً شما را بگیریم استیو بای

bye that's mr. Steve he is now leaving the building is going outside to feed

بای، آقای. استیو که اکنون از ساختمان خارج می‌شود، به بیرون می‌رود تا

the birds and to chase the squirrels or because that's what he likes to do I

به پرندگان غذا بدهد و سنجاب‌ها را تعقیب کند یا چون این کاری است که او دوست دارد انجام دهد، من

will see on Wednesday yes on Wednesday don't forget once again just very quickly Wednesday

چهارشنبه خواهم دید بله چهارشنبه یک بار دیگر فراموش نکنید فقط خیلی سریع چهارشنبه

10:00 p.m. UK time late and live this is mr. Duncan in the birthplace of the English language

ساعت 10:00 شب. زمان انگلستان دیر و زنده این آقای است. دانکن در زادگاه انگلیسی زبان می

saying thanks for following me thanks for watching for the past 2 hours and 44 minutes

گوید متشکرم که مرا دنبال کردی ممنون که در 2 ساعت و 44 دقیقه

I can't believe it really has it really been two and three-quarter hours incredible and

of course you know what's coming next until Wednesday night... ta ta for now 8-)

تماشا کردی. تا چهارشنبه شب ... تا تا در حال حاضر 8-)