🔴 Make English Learning Great Again🔵 - English Addict X-tra - LIVE CHAT - Friday 31st March 2023

It's a wet

این یک

old day in England.

روز قدیمی در انگلیس است.

You can see the rain is falling down.

میبینی که بارون داره میباره

Here we are again.

ما دوباره اینجا هستیم.

Hello, everyone.

سلام به همه

Nice to see you back where you belong.

خوشحالم که شما را به جایی که به آن تعلق دارید برگشتم.

Right here with me sitting in front of your mobile devices on your computer screen,

درست اینجا با من که جلوی دستگاه های تلفن همراه شما روی صفحه کامپیوتر شما نشسته ام،

ready for another English addict, which just happens to be coming to you live

آماده برای یک معتاد انگلیسی دیگر، که اتفاقاً

from the birthplace of the English language, which is, of course, England

از زادگاه زبان انگلیسی به شما می آید، که البته، انگلستان است،

Here we are again, everybody.

اینجا ما دوباره هستیم. ، همه

It's so nice to see you here live.

خیلی خوشحالم که شما را در اینجا زنده می بینم.

Yes. Right now at 2:05 o'clock on a Friday.

آره. همین الان ساعت 2:05 روز جمعه.

And I know what you're thinking.

و میدونم به چی فکر میکنی

You are saying to yourself, Mr.

با خود می گویید آقای

Duncan, this is very strange.

دانکن این خیلی عجیب است.

You're not normally here on Friday.

شما معمولا جمعه اینجا نیستید.

Well, I am today.

خب من امروز هستم

It is the last day of March, and I couldn't resist coming on to say hello.

آخرین روز اسفند است و من طاقت نیاوردم و سلام نکردم.

So here I am now saying hello to you, and I hope you are having a good Friday.

بنابراین من اکنون به شما سلام می کنم و امیدوارم جمعه خوبی داشته باشید.

I hope you're Friday is a special Friday.

امیدوارم جمعه شما یک جمعه خاص باشد.

I hope it's a Super Friday.

امیدوارم یک سوپر جمعه باشد.

And I hope because I'm here with you now live.

و امیدوارم چون الان اینجا با شما هستم زنده.

I hope you're Friday is absolutely

امیدوارم روز جمعه شما کاملاً

super duper.

بسیار احمقانه باشد.

I really do.

من حتما انجام میدم.

By the way, if you're wondering who is that weird man?

به هر حال، اگر از خود می پرسید که آن مرد عجیب و غریب کیست؟

My name is Mr.

اسم من آقای

Duncan there. I am. There is my name.

دانکن است. من هستم. اسم من هست

And now you know who I am.

و حالا میدونی من کی هستم

I don't have to say it again for the whole of this live stream.

لازم نیست برای کل این پخش زنده دوباره بگویم.

And I love the English language.

و من عاشق زبان انگلیسی هستم.

You might say that I am one of those up there.

شاید بگویید من یکی از آن بالا هستم.

I like English very much.

من انگلیسی را خیلی دوست دارم.

I love all of the words from a to Z, all of them.

من عاشق همه کلمات از a تا Z، همه آنها هستم.

They are ever so nice.

آنها همیشه خیلی خوب هستند.

And the reason why I come on to YouTube is to talk to you live.

و دلیل ورود من به یوتیوب این است که با شما زنده صحبت کنم.

Of course you are able to talk to me as well,

البته شما می توانید با من نیز صحبت کنید،

live on the live chat

در چت زنده

just in case you don't have the live chat box on your screen,

در صورتی که جعبه چت زنده را روی صفحه خود ندارید،

you might have to refresh the page.

ممکن است مجبور شوید صفحه را به روز کنید.

You might have to open the page again

ممکن است مجبور شوید صفحه را دوباره باز کنید

and then you will see the live chat box.

و سپس کادر گفتگوی زنده را مشاهده کنید.

It is a very wet day.

روز بسیار مرطوبی است.

We are having so much rain at the moment every single

ما در این هفته هر روز باران زیادی داریم

day this week it has rained

and in some cases it has rain more than once.

و در برخی موارد بیش از یک بار باران می بارد.

We've had a lot of showers this week anyway.

به هر حال ما این هفته دوش های زیادی داشتیم.

It doesn't matter because we are here together right now

این مهم نیست زیرا ما در حال حاضر اینجا با هم هستیم و

live from the birthplace of English.

از زادگاه انگلیسی زندگی می کنیم.

And yes, we have made it to the end of the week and also the end of the month.

و بله، ما به پایان هفته و همچنین پایان ماه رسیدیم. امروز

It's Friday.

جمعه است.

Oh, deep, deep, deep, deep, deep

آه، عمیق، عمیق، عمیق، عمیق، عمیق

Friday is here.

جمعه اینجاست.

I hope it's a good one for you wherever you are watching in the world.

امیدوارم در هر کجای دنیا که تماشا می کنید برای شما خوب باشد.

And for those wondering, because I'm sure someone will ask,

و برای کسانی که تعجب می کنند، چون مطمئن هستم که کسی می پرسد،

I'm sure someone will ask Mr.

مطمئن هستم که یکی از آقای دانکن می پرسد

Duncan, does this mean that you are not here on Sunday?

، آیا این به این معنی است که شما یکشنبه اینجا نیستید؟

It does not mean that because I will be with you

این بدان معنا نیست که چون من

on Sunday as well with our usual live stream.

در روز یکشنبه نیز با پخش زنده معمولی با شما خواهم بود.

So yes, I am with you on Sunday.

پس بله، یکشنبه با شما هستم.

And of course, hopefully Mr.

و البته، امیدوارم آقای

Steve will be joining us on Sunday.

استیو روز یکشنبه به ما ملحق شود.

You may have noticed already there is no Mr.

ممکن است متوجه شده باشید که

Steve, sadly.

متاسفانه آقای استیو وجود ندارد.

And this is amazing.

و این شگفت انگیز است.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

He's ill again.

او دوباره بیمار است.

He's managed to catch another cold.

او موفق به سرماخوردگی دیگر شده است.

And the reason for this is because he's he's

و دلیل این امر این است که او به

joined a lot of clubs, a lot of singing groups.

بسیاری از کلوپ ها، گروه های آوازخوانی زیادی پیوسته است.

And you know what it's like lots of people around you.

و می دانید که بسیاری از افراد در اطراف شما چگونه هستند.

Some of them are ill and they cough and they sneeze all over you.

برخی از آنها بیمار هستند و سرفه و عطسه می کنند.

And you know what happens eventually

و می دانید که در نهایت چه اتفاقی می افتد

You catch someone's cold or fever.

شما سرماخوردگی یا تب کسی را می گیرید.

And that's what Steve has managed to do.

و این کاری است که استیو موفق به انجام آن شده است.

Again, fortunately, this time it is not COVID.

باز هم خوشبختانه این بار کووید نیست.

So that is one good thing. I suppose

پس این یک چیز خوب است. من فکر می کنم

he's had COVID twice.

او دو بار کووید داشته است.

Is that possible?

آیا این امکان پذیر است؟

Can you have COVID more than twice?

آیا می توانید بیش از دو بار به کووید مبتلا شوید؟

Can you have it three or four times?

آیا می توانید آن را سه یا چهار بار مصرف کنید؟

I'm not sure if that's actually possible.

من مطمئن نیستم که آیا واقعا امکان پذیر است یا خیر.

I know my mum had it twice.

میدونم مامانم دوبار بهش خورده

She did. Hello to the live chat.

او انجام داد. سلام به چت زنده آیا

Can I say hello to you all? So many people here already.

می توانم به همه شما سلام کنم؟ افراد زیادی در حال حاضر اینجا هستند.

Thank you for joining me.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم.

I know this is rather unexpected for some people, but yes, we are here again.

می دانم که این برای برخی افراد غیرمنتظره است، اما بله، ما دوباره اینجا هستیم.

Can I say hello to Oh, very interesting.

می توانم به او سلام کنم، بسیار جالب است.

Claudia. Guess what?

کلودیا حدس بزن چی شده؟

Claudia is first on today's live chat.

کلودیا اولین نفر در چت زنده امروز است.

I suppose I should give you a lovely round of applause.

من فکر می کنم باید یک دور دوست داشتنی از شما تشویق کنم.

I'm just trying to think.

من فقط سعی می کنم فکر کنم.

Is this the first time you've been first?

آیا این اولین بار است که برای اولین بار هستید؟

I think you've been first on the live chat in the past.

من فکر می کنم شما در گذشته اولین بار در چت زنده بوده اید.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

And I suppose I should also ask the question that a lot of people

و فکر می کنم باید این سوال را هم بپرسم که بسیاری از مردم

always look forward to.

همیشه مشتاقانه منتظر آن هستند.

Claudia answering.

کلودیا پاسخ می دهد.

And that question is, What's cooking? Claudia?

و این سوال این است که آشپزی چیست؟ کلودیا؟

What have you got in the pot?

چه چیزی در گلدان دارید؟

What's cooking?

آشپزی چیست؟

Claudia Is it something spicy and hot?

کلودیا چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز شوری هست یا نه؟

Or. Claudia

یا. کلودیا

What is in the pot?

در گلدان چیست؟

What?

چی؟

What is in the pot today?

امروز در گلدان چیست؟

Claudia Please let us know On the live chat.

کلودیا لطفاً در چت زنده به ما اطلاع دهید.

We are always interested to find out

ما همیشه علاقه مندیم که بدانیم

what you are having now.

شما در حال حاضر چه چیزی دارید.

We went out earlier this week to do something.

اوایل این هفته بیرون رفتیم تا کاری انجام دهیم.

Something that wasn't exactly a very happy thing,

چیزی که خیلی خوشحال کننده نبود،

but we did manage to try and cheer ourselves up.

اما ما موفق شدیم تلاش کنیم و خودمان را شاد کنیم.

We did have some food, some junk food.

ما مقداری غذا داشتیم، کمی غذای ناسالم.

I'm going to admit it now, and I know what you're going to say. Mr.

من اکنون به آن اعتراف می کنم و می دانم که شما چه خواهید گفت. آقای

Duncan, you are supposed to be on a diet.

دانکن، شما قرار است رژیم بگیرید.

I am on a diet.

من رژیم دارم.

And I'm hoping on Sunday

و امیدوارم روز یکشنبه،

I am going to weigh myself on Sunday to see how much weight I have lost

یکشنبه خودم را وزن کنم تا ببینم چقدر وزن کم کرده ام،

because I was getting a little bit large around the stomach area.

زیرا در اطراف ناحیه شکم کمی بزرگ شده بودم.

I was putting on a lot of weight.

وزن زیادی اضافه می کردم.

So I've been trying to do it.

بنابراین من سعی کرده ام آن را انجام دهم.

But earlier this week we actually went

اما اوایل این هفته در واقع

for a KFC.

برای KFC رفتیم.

Very nice.

بسیار خوب.

We don't do it very often.

ما اغلب این کار را انجام نمی دهیم.

But I have to say, if I had a choice between KFC

اما باید بگویم، اگر بین کی‌اف‌سی

and McDonald's or Burger King, I would always choose KFC.

و مک‌دونالد یا برگر کینگ انتخابی داشتم، همیشه کی‌اف‌سی را انتخاب می‌کردم.

I don't know why I do prefer Kentucky Fried Chicken to McDonald's.

نمی دانم چرا مرغ سوخاری کنتاکی را به مک دونالد ترجیح می دهم.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

It always seems as if their meals are better value for money.

همیشه به نظر می رسد که وعده های غذایی آنها نسبت به پول بهتر است.

Anyway, something very strange happened.

به هر حال اتفاق خیلی عجیبی افتاد.

We went into the restaurant

ما به رستوران رفتیم

and they were having trouble putting through all of the sales

و آنها در انجام تمام فروش‌ها با مشکل مواجه بودند

that unfortunately their their computer system had gone down

که متاسفانه سیستم رایانه‌شان خراب شده بود

and they couldn't accept any payments.

و نمی‌توانستند هیچ پرداختی را بپذیرند.

So they called their management

بنابراین آنها با مدیریت خود تماس گرفتند

and the management said you must, you must close your store straight away.

و مدیریت گفتند شما باید فوراً فروشگاه خود را ببندید.

So they did.

بنابراین آنها انجام دادند.

However, all of the people that were still inside

با این حال، همه افرادی که هنوز داخل بودند

and and we're still waiting for their orders were allowed

و ما همچنان منتظر دستور آنها هستیم، اجازه داشتند

to have the food for free.

غذا را به صورت رایگان بخورند.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So can I say a special hello to all those who were working in the Stafford

بنابراین می توانم یک سلام ویژه به همه کسانی که در

branch of KFC earlier this week.

اوایل این هفته در شعبه استافورد KFC کار می کردند، بگویم.

Thank you also for the free chicken.

از مرغ رایگان هم ممنونم.

We really did appreciate that.

ما واقعاً از آن قدردانی کردیم.

To be honest, it doesn't happen very often

صادقانه بگویم، زمانی که

where you suddenly get free food

when you go out for a meal, but it did happen.

برای صرف غذا بیرون می روید ناگهان غذای رایگان دریافت می کنید زیاد اتفاق نمی افتد، اما این اتفاق افتاد.

It's quite nice.

خیلی خوبه

Has that ever happened to you?

که تا به حال برای شما اتفاق افتاده؟ آیا

Have you ever been somewhere?

تا به حال جایی بوده اید؟

And instead of paying for something, you've actually got it for free.

و به جای پرداخت برای چیزی، در واقع آن را به صورت رایگان دریافت کرده اید.

Now, I know sometimes if you go to a restaurant, for example,

حالا من می دانم که گاهی اوقات اگر مثلاً به رستوران بروید

and perhaps you complain about the food,

و شاید از غذا شکایت کنید،

then maybe sometimes you will get the food for free.

شاید گاهی اوقات غذا را مجانی دریافت کنید.

Or maybe if you are not happy with something,

یا شاید اگر از چیزی راضی نیستید،

maybe the service in the restaurant was bad,

ممکن است خدمات رستوران بد بوده باشد،

you might actually get a reduction of your bill,

ممکن است واقعاً از صورت حسابتان کم شود

or maybe you will get the food for free.

یا شاید غذا را رایگان دریافت کنید.

So that's what happened the other day.

پس این همان اتفاقی است که روز گذشته افتاد.

We actually had some free chicken and some free cookies

ما در واقع چند مرغ رایگان و چند کوکی رایگان

at KFC because they couldn't

در KFC داشتیم، زیرا آنها نمی توانستند

take any payments, which was rather nice, to be honest with you.

هیچ گونه پرداختی را بپردازند، که با شما صادقانه بگویم که بسیار خوب بود. آیا

Can I say hello to V Tense?

می توانم به V Tense سلام کنم؟

Hello. V Times is here as well.

سلام. V Times نیز اینجاست.

Hello. Thanks for joining us on the live chat.

سلام. از اینکه در چت زنده به ما ملحق شدید متشکریم.

We also have O Lewis Mendez

ما همچنین داریم O لوئیس مندز

is here again watching it in France.

دوباره اینجاست و آن را در فرانسه تماشا می کند.

I hope you are okay there.

امیدوارم اونجا حالتون خوب باشه آیا می

Can I just say Mr.

توانم فقط بگویم آقای

Steve and myself, we have been talking about

استیو و من، ما در مورد

the big meat up that we are

اتفاق بزرگی صحبت می کردیم که

hoping will happen in June in Paris.

امیدواریم در ژوئن در پاریس اتفاق بیفتد.

If you have been watching the news, you will know all about the fact

اگر اخبار را تماشا کرده باشید، همه چیز را در مورد این واقعیت می دانید

that there are some slight disturbances

که

at the moment taking place in Paris.

در حال حاضر برخی اختلالات جزئی در پاریس رخ می دهد.

A lot of people very unhappy.

بسیاری از مردم بسیار ناراضی هستند.

But we are hoping by the time June

اما ما امیدواریم تا زمانی که ژوئن

comes around, there won't be any trouble.

فرا می رسد، هیچ مشکلی وجود نداشته باشد.

I hope everything has been resolved by then, so we will see what happens.

امیدوارم تا آن زمان همه چیز حل شده باشد، پس ببینیم چه می شود.

But yes, as far as we are concerned and the the trip

اما بله، تا آنجا که به ما مربوط می شود و سفر

and the meet up in Paris is still going ahead in early June.

و ملاقات در پاریس هنوز در اوایل ژوئن ادامه دارد.

And if you want more details, please send me an email.

و اگر جزئیات بیشتری می خواهید، لطفا برای من ایمیل بفرستید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

We also have Mohsin. Hello, Mohsin.

محسن هم داریم. سلام محسن.

Was it your birthday last week?

هفته پیش تولدت بود؟

Was it your birthday last week?

هفته پیش تولدت بود؟

Did you have a good birthday?

تولدت خوب بود؟

I hope so.

امیدوارم.

Hamed, I was here as well.

حامد من هم اینجا بودم.

I love all Ryan is here.

من همه رایان اینجاست را دوست دارم.

I'm not sure what or Rand is.

من مطمئن نیستم که چیست یا رند.

I know.

میدانم.

I think. Isn't it orange?

من فکر می کنم. نارنجی نیست؟ آیا

Isn't it orange in Malay?

در زبان مالایی نارنجی نیست؟

Hmm. Maybe Nabeel is here as well.

هوم شاید نبیل هم اینجا باشد.

Thank you very much for joining us.

از اینکه به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم.

Hello. Also to a normal good player.

سلام. همچنین به یک بازیکن خوب معمولی.

I don't know what good is, but I'm sure it's a good game.

نمی دانم خوب چیست، اما مطمئنم که بازی خوبی است.

Whatever it is. Hello.

هر چه هست. سلام.

Also to Florence and also to Joyce.

همچنین به فلورانس و همچنین به جویس.

Hello, Joyce.

سلام جویس.

Joyce Lynn, hello to you.

جویس لین، سلام به شما.

Where are you watching?

کجا تماشا می کنی؟

We also have Christina, who says, I feel sorry for Mr.

کریستینا را هم داریم که می گوید برای آقای

Steve. He's not very well.

استیو متاسفم. حالش زیاد خوب نیست

He went to the doctors yesterday and she said to Mr.

او دیروز نزد پزشکان رفت و او به آقای

Steve, you have got a poorly chest.

استیو گفت، سینه شما ضعیف است. به

You need something rubbing on to your chest.

چیزی نیاز دارید که روی سینه تان مالیده شود.

So I think I will be very busy later on applying something to Mr.

بنابراین فکر می‌کنم بعداً مشغول اعمال چیزی روی

Steve's chest to make his

سینه آقای استیو خواهم بود تا

to make his lungs a little better.

ریه‌هایش را کمی بهتر کند.

Hello. Also, Florence. Hello.

سلام. همچنین فلورانس. سلام.

Amadou is here as well.

آمادو هم اینجاست.

And also who else is here?

و همچنین چه کسی دیگر اینجاست؟

My yard.

حیاط من

Hello, I'm Azadeh.

سلام من آزاده هستم.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Florence is here as well.

فلورانس هم اینجاست.

Apparently, Florence

ظاهراً فلورانس

and Vitesse are talking about people who snore at night.

و ویتسه در مورد افرادی صحبت می کنند که شب ها خروپف می کنند.

It is a big problem, especially in relationships

این یک مشکل بزرگ است، به خصوص در روابطی

where a couple are sleeping in bed together at night.

که زوجین شب ها با هم در رختخواب می خوابند.

They are having their their lovely, sweet dreams, but unfortunately,

آنها رویاهای دوست داشتنی و شیرین خود را می بینند، اما متأسفانه،

quite often in a relationship, you might find that

اغلب در یک رابطه، ممکن است متوجه شوید که

one person snores.

یک نفر خروپف می کند.

They make a lot of noise when they breathing.

هنگام نفس کشیدن سر و صدای زیادی ایجاد می کنند.

Quite often if you breathe through your mouth,

اغلب اوقات اگر از طریق دهان نفس می کشید،

when you are lying down quite often you will produce

زمانی که اغلب دراز می کشید

a very annoying sound snoring.

صدای خروپف بسیار آزاردهنده ای تولید خواهید کرد.

I think one of the biggest problems,

من فکر می کنم یکی از بزرگترین مشکلات،

or possibly one of the biggest disagreements in relationships,

یا احتمالاً یکی از بزرگترین اختلافات در روابط،

especially long term relationships, must be snoring at night.

به خصوص روابط طولانی مدت ، باید خروپف شبانه باشد.

Maybe if one one partner

شاید اگر یکی از زوجین

wakes up in the night, they are disturbed by their

در شب از خواب بیدار شود، از طرف

bed mate or their bedfellow snoring away.

تختخواب خود یا خروپف همسفر خود ناراحت شده باشد.

Very annoying, actually.

خیلی آزار دهنده است، در واقع.

It can be very annoying. Yes.

می تواند بسیار آزاردهنده باشد. آره.

Hello. Also to who else is your.

سلام. همچنین به چه کسی دیگر شما است.

She is here even though I keep mispronouncing your name

او اینجاست با وجود اینکه من مدام نام شما را اشتباه تلفظ می کنم،

is I think it's Zu it isn't it?

فکر می کنم زو است، اینطور نیست؟

It's not right.

این درست نیست.

Anyway, it's all right.

به هر حال، همه چیز درست است.

We're all friends here.

ما اینجا همه با هم دوستیم

Oh, I see.

Palmira says once when I was in the UK,

اوه می فهمم.

پالمیرا می‌گوید زمانی که در بریتانیا بودم،

a bus driver

یک راننده اتوبوس به

let me have a free trip on the bus

من اجازه داد تا یک سفر رایگان با اتوبوس داشته باشم،

because I didn't have enough change

زیرا پول کافی

to pay the bus driver.

برای پرداخت پول به راننده اتوبوس نداشتم.

Well, these days you can have

خوب، این روزها می توانید

all sorts of ways of paying for your bus fare.

انواع و اقسام راه ها را برای پرداخت کرایه اتوبوس خود داشته باشید.

You can even use I think you can use your credit card now when you get on the bus.

شما حتی می توانید استفاده کنید من فکر می کنم شما می توانید کارت اعتباری خود را در حال حاضر زمانی که سوار اتوبوس می شوید استفاده کنید.

I think you can just put your credit card on the machine.

من فکر می کنم شما فقط می توانید کارت اعتباری خود را روی دستگاه قرار دهید.

Hello, also to Biba. He'll be back.

سلام به بیبا هم. او بر خواهد گشت.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

By the way, if it is your first time, please let me know.

ضمناً اگر بار اول است به من اطلاع دهید.

Please tell me, Mr.

لطفاً به من بگویید، آقای

Duncan, it's my first time here, and I might give you a round of applause

دانکن، این اولین بار است که اینجا هستم، و ممکن است شما را تشویق کنم

or a lovely, happy wave.

یا یک موج دوست داشتنی و شاد.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

Would you like to see something nice?

دوست داری چیز خوبی ببینی؟

We were out yesterday, Mr.

دیروز بیرون بودیم، آقای

Steve and myself. We had to go into town.

استیو و من. مجبور شدیم بریم داخل شهر

And also we had to go to the doctors with Mr.

و همچنین باید با آقای استیو نزد پزشکان می رفتیم

Steve. But on the way back

. اما در راه برگشت

I noticed that there was there was a rain shower.

متوجه شدم که یک بارش باران وجود دارد.

There was a lot of heavy rain in the distance falling.

از دور باران شدیدی می بارید.

And I looked very closely because wherever there is heavy rain

و من خیلی دقیق نگاه کردم زیرا هر جا باران شدید باشد

and if you have sunshine, there will also be a rainbow.

و اگر آفتاب داشته باشید رنگین کمان نیز وجود خواهد داشت.

And I was lucky enough to be able to film this particular sequel

و من به اندازه کافی خوش شانس بودم که توانستم این دنباله خاص را در

out of the window of the car as we were driving along.

حالی که در حال رانندگی بودیم از پنجره ماشین فیلمبرداری کنم.

Would you like to have a look at it?

دوست دارید نگاهی به آن بیندازید؟

Okay, here it is right now.

خوب، همین الان اینجاست.

Oh, isn't that lovely?

اوه، این دوست داشتنی نیست؟

So that is something I filmed yesterday whilst

پس این چیزی است که من دیروز در حالی که

driving back from the doctors with Mr.

با آقای

Steve, who was feeling not too well.

استیو که حالش خیلی خوب نبود از پزشکان در حال رانندگی بود فیلم گرفتم.

But I have to say that Rainbow really did

اما باید بگویم که رنگین کمان واقعاً به

cheer me up because I've been a little bit.

من روحیه داد زیرا من کمی این کار را کرده ام.

What's the word I'm looking for Unhappier this week, a little bit down

کلمه ای که من این هفته دنبال ناخوشایند می گردم، کمی پایین تر،

because I am at the moment arranging my mother's funeral.

چون در حال حاضر دارم مراسم تشییع جنازه مادرم را ترتیب می دهم.

But the rainbow yesterday cheered me up and I couldn't resist showing it to you today.

اما رنگین کمان دیروز مرا خوشحال کرد و امروز نتوانستم آن را به تو نشان دهم.

The video is around about 4 minutes long.

مدت زمان این ویدئو حدودا 4 دقیقه است.

So we're driving along the road and I'm filming

بنابراین ما در امتداد جاده رانندگی می کنیم و من در حال فیلمبرداری از

the Rainbow that is far away.

رنگین کمان هستم که دور است.

And I think the music really does match the rainbow

و من فکر می کنم که موسیقی واقعاً با رنگین کمان

and the actual scene very nicely.

و صحنه واقعی بسیار خوب مطابقت دارد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Anyway, I might put that onto my YouTube channel

به هر حال، ممکن است آن را

as a full video, so I might put that on later on.

به عنوان یک ویدیو کامل در کانال YouTube خود قرار دهم، بنابراین ممکن است بعداً آن را قرار دهم.

I will see what happens.

ببینم چی میشه

But now we have something else to say.

اما حالا حرف دیگری برای گفتن داریم.

Hello Mojeed Mojeed.

سلام مجید مجید. از

Thank you very much for your super chat and can we have a little celebration for your

شما بسیار سپاسگزارم برای چت فوق العاده شما و آیا می توانیم یک جشن کوچک برای

joining in today and also asking you a question?

پیوستن شما به امروز داشته باشیم و همچنین از شما یک سوال بپرسیم؟

Which is your favourite drink?

نوشیدنی مورد علاقه شما کدام است؟

Is that for me?

آیا این برای من است؟

My favourite drink.

نوشیدنی مورد علاقه من

Well, I do like milk, but to be honest with you,

خب، من شیر دوست دارم، اما صادقانه بگویم،

I often go through phases with my food, so I will

من اغلب با غذای خود مراحلی را طی می کنم، بنابراین برای مدت کوتاهی

I will eat a certain type of food or a certain type of drink

نوع خاصی از غذا یا نوع خاصی از نوشیدنی را می خورم

for a short period of time, and then I might start eating or drinking something else.

، و سپس ممکن است شروع به خوردن یا نوشیدن چیز دیگری کند.

But at the moment I will tell you what I'm doing at the moment.

اما در حال حاضر به شما می گویم که در حال حاضر چه کاری انجام می دهم.

One of my most favourite drinks right now, of course, is making my own smoothies

یکی از محبوب ترین نوشیدنی های من در حال حاضر، البته درست کردن اسموتی های خودم

from fruit and vegetables.

از میوه و سبزیجات است.

So I've decided to become very healthy.

بنابراین تصمیم گرفتم بسیار سالم باشم.

And can you believe it?

و آیا می توانید آن را باور کنید؟ می

I know if you watch me regularly,

دانم که اگر مرتب مرا تماشا کنی،

you will know that I don't like a certain type of fruit.

متوجه می شوی که از نوع خاصی از میوه ها خوشم نمی آید.

I do not like bananas.

من موز دوست ندارم.

I'm not a big fan of bananas.

من طرفدار زیادی از موز نیستم.

However, I have started

با این حال، من شروع به

putting one banana into my smoothie

گذاشتن یک موز در اسموتی خود کرده ام

and I have to say it tastes quite nice.

و باید بگویم که طعم بسیار خوبی دارد.

I don't like eating bananas raw.

من دوست ندارم موز را خام بخورم.

However, in the smoothie in my little fruit and vegetable drink, the

با این حال، در اسموتی موجود در نوشیدنی کوچک میوه و سبزیجات من،

banana tastes quite nice to be honest.

صادقانه بگویم، موز طعم بسیار خوبی دارد.

It adds a very nice flavour.

طعم بسیار خوبی به آن اضافه می کند.

Joyce Hello, Joyce.

جویس سلام، جویس.

Mr. Duncan, it is my first time here.

آقای دانکن، اولین بار است که اینجا هستم.

Welcome, Joyce.

خوش اومدی جویس

It's nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Nice to see you here, Joyce.

از دیدنت در اینجا خوشحالم، جویس.

And also, once again, thank you to Majid

و همچنین یک بار دیگر از مجید

for your for your lovely Super chat.

بابت سوپر چت زیبایتان تشکر می کنم.

I do appreciate that very much.

من از آن بسیار قدردانی می کنم.

Yes, I will put the Rainbow video

بله، من ویدیوی رنگین کمان را

onto my YouTube channel and then you can watch it as many times as you want.

در کانال یوتیوب خود قرار می دهم و سپس می توانید آن را هر چند بار که بخواهید تماشا کنید.

It actually goes on for a very long time, for over 4 minutes.

در واقع برای مدت بسیار طولانی، بیش از 4 دقیقه ادامه دارد.

Today, we have an interesting subject to talk about.

امروز یک موضوع جالب برای صحبت داریم. آیا

Have you ever bought anything new?

تا به حال چیز جدیدی خریده اید؟

So I'm not talking about something that is old

بنابراین من در مورد چیزی که قدیمی

or maybe something that is second-hand.

یا شاید دست دوم است صحبت نمی کنم.

I'm talking about something new.

من در مورد چیز جدیدی صحبت می کنم.

I have something here that I bought

من اینجا چیزی دارم که

only a couple of months ago and already it has broken.

فقط چند ماه پیش خریدم و قبلاً خراب شده است. از

It stopped working. Here it is.

کار افتاد. ایناهاش.

So this is the item that I bought around about two months ago.

بنابراین این موردی است که حدود دو ماه پیش خریدم.

I think I bought it in at the end of January.

فکر کنم آخر ژانویه خریدمش.

So yes, it will be around about two months.

بنابراین بله، حدود دو ماه خواهد بود.

I bought this and it is of course something you use for opening tins.

من این را خریدم و البته چیزی است که برای باز کردن قوطی استفاده می کنید. درب

It is a tin opener,

بازکن

brand new.

کاملا نو است.

It wasn't cheap, it was quite expensive

ارزان نبود، بسیار گران بود،

because the brand is a well-known brand and there it is.

زیرا این برند یک مارک شناخته شده است و وجود دارد.

You can see it on the handle, but already it's stopped working.

می‌توانید آن را روی دسته ببینید، اما از قبل کار نمی‌کند.

It's broken already. How is that possible?

قبلا خراب شده چطور ممکن است؟

How is it possible in this day and age?

در این روزگار چگونه ممکن است؟

How is it possible to buy something brand new

چطور ممکن است چیزی کاملا نو بخریم

and then it breaks after just a couple of months?

و بعد از چند ماه خراب شود؟

So Steve has told me that I should send it back and get a replacement

بنابراین استیو به من گفته است که باید آن را برگردانم و جایگزینی

or of course, a refund, but I'm not very happy about it.

یا البته بازپرداخت آن را دریافت کنم، اما من از این موضوع خیلی راضی نیستم.

So has that ever happened to you?

پس آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است؟

Have you ever tried to to use something that you've bought

آیا تا به حال سعی کرده اید از چیزی استفاده کنید که خریده اید

and you've only had it for a short time and then suddenly it stops working,

و فقط برای مدت کوتاهی آن را داشته اید و ناگهان از کار می افتد، از

it stops functioning, maybe part of it

کار می افتد، شاید بخشی از آن می

falls off, maybe it breaks completely.

افتد، شاید کاملاً می شکند.

So this is me this morning trying to open

پس این من هستم که امروز صبح سعی می کنم

a can of condensed milk.

یک قوطی شیر تغلیظ شده را باز کنم.

And you can see here, when it comes on the screen, you can see that

و در اینجا می توانید ببینید، وقتی روی صفحه می آید، می بینید که

I am trying my best to open

من تمام تلاشم را می کنم تا

the tin, but it doesn't work.

قلع را باز کنم، اما کار نمی کند.

It won't open.

باز نمیشه

I'm turning it around.

دارم می چرخونمش

You can see there is a handle on the side that I have to turn,

می بینید یک دستگیره در کناره است که باید بچرخانم،

but unfortunately it isn't working.

اما متاسفانه کار نمی کند.

It is not opening the tin, which is rather annoying to be honest.

باز نکردن قلع است که صادقانه بگویم آزاردهنده است.

So I've only had this for about two months

بنابراین من فقط حدود دو ماه است که این را دارم

and already it's stopped working.

و قبلاً کار نمی کند.

And you can see I'm getting very, very frustrated there

و می بینید که من در آنجا بسیار بسیار ناامید می شوم

because I can't get my tin of condensed milk open.

زیرا نمی توانم قوطی شیر تغلیظ شده را باز کنم.

And if there's one thing I love, I love having condensed

و اگر یک چیز را دوست دارم، دوست دارم شیر تغلیظ شده

milk in my coffee.

در قهوه ام داشته باشم.

So what about you?

درمورد شما چطور؟ آیا

Have you ever bought something?

تا به حال چیزی خریده اید؟ آیا تا

Have you ever, ever bought something from the shop?

به حال چیزی از مغازه خریده اید؟

Maybe a new device, maybe something that is electrical,

شاید یک وسیله جدید، شاید چیزی که الکتریکی است،

Maybe something that is supposed to make your life easier.

شاید چیزی که قرار است زندگی شما را آسان تر کند.

Like one of these, for example.

مثلا یکی از اینها.

But after a few uses,

اما بعد از چند بار استفاده از

it stops working, or it breaks completely.

کار می افتد و یا کاملاً می شکند.

So it does seem these days is

بنابراین، این روزها به نظر می رسد که

if things have been built

اگر چیزها

to fail rather than last forever.

برای شکست ساخته شده باشند تا برای همیشه.

So I've had this problem in the past with many different types of things.

بنابراین من این مشکل را در گذشته با انواع مختلف چیزها داشتم. یکی

Another thing that I've bought recently

دیگر از چیزهایی که اخیرا خریده ام

and I've bought many times in the past are clothes, pegs,

و در گذشته بارها خریده ام، لباس، گیره،

things that you use for hanging your washing

چیزهایی است که برای آویزان کردن شستن از آنها استفاده می کنید

and they always break after two or three uses.

و همیشه بعد از دو یا سه بار استفاده می شکند.

So they start to fall apart and they break in half and they stop working.

بنابراین آنها شروع به از هم پاشیدن می کنند و از وسط می شکنند و دیگر کار نمی کنند.

They stop doing their job.

آنها کار خود را انجام نمی دهند.

So it is it is annoying when you buy something new,

بنابراین وقتی چیزی جدید می‌خرید آزاردهنده است،

especially when you pay a little bit more for it, because there is,

مخصوصاً وقتی برای آن پول کمی بیشتر می‌پردازید، زیرا البته این تصور وجود دارد

of course, the the notion, the idea

that if you buy something that's expensive,

که اگر چیزی گران بخرید،

it is supposed to be better quality.

بهتر است. کیفیت

But it would appear these days that is not the case even if you spend a lot of money.

اما این روزها به نظر می رسد که حتی اگر پول زیادی خرج کنید اینطور نیست.

Hello, Christina.

سلام کریستینا

Christina is here as well.

کریستینا هم اینجاست.

I have bought a pair of

من یک جفت

expensive shoes and they broke immediately and I had to replace them

کفش گران قیمت خریده ام که فورا شکستند و مجبور شدم آن را

with a new pair of shoes.

با یک جفت کفش نو عوض کنم. به

I find shoes really annoying.

نظر من کفش ها واقعا آزار دهنده هستند.

First of all, when you buy new shoes, they hurt your feet

اول از همه، وقتی کفش نو می‌خرید،

for for for months and months until.

برای ماه‌ها و ماه‌ها به پای شما آسیب می‌زند.

Until they become soft.

تا زمانی که نرم شوند.

So I never like buying new shoes.

بنابراین من هرگز دوست ندارم کفش نو بخرم.

And the main reason is because they hurt.

و دلیل اصلی این است که آنها صدمه می زنند.

When you wear new shoes because they're stiff, they're hard to walk in.

وقتی کفش‌های نو می‌پوشید چون سفت هستند، به سختی وارد می‌شوند.

But I have a pair of shoes, a pair of black shoes,

اما من یک جفت کفش دارم، یک جفت کفش مشکی،

and they are literally falling to pieces.

و به معنای واقعی کلمه تکه تکه می‌شوند.

In fact, they are a pair of shoes

در واقع، آنها یک جفت کفش هستند که

I bought many years ago when I was in China and I've had them ever since.

سالها پیش زمانی که در چین بودم خریدم و از آن زمان تا به حال آنها را دارم.

But now they are starting to fall to pieces.

اما اکنون آنها شروع به تکه تکه شدن کرده اند.

They are starting to look very worn.

آنها شروع به ظاهر بسیار فرسوده کرده اند.

So I don't like buying new, new shoes.

بنابراین من دوست ندارم کفش های نو و نو بخرم.

I find it rather annoying.

من آن را نسبتاً آزاردهنده می دانم.

Hello, Mr. Duncan.

If you are using the phrase it is as easy as taking candy from a baby.

سلام آقای دانکن

اگر از این عبارت استفاده می کنید، به راحتی آب نبات گرفتن از یک نوزاد است. آیا

Have you ever tried taking candy from a baby?

تا به حال سعی کرده اید از یک نوزاد آب نبات بگیرید؟

Well, it's not easy.

خوب، آسان نیست.

I can't say I've ever tried it myself, but I would imagine it wouldn't be easy.

نمی توانم بگویم که خودم تا به حال آن را امتحان کرده ام، اما تصور می کنم آسان نباشد.

Because if there's one thing young children enjoy, it's eating sweet things

زیرا اگر کودکان خردسال از یک چیز لذت می برند، خوردن چیزهای شیرین است

and some people still enjoy it.

و برخی افراد هنوز از آن لذت می برند.

I'm not saying who.

نمی گویم کیست.

I'm not saying that it's me, but it is.

من نمی گویم این من هستم، اما اینطور است.

It is me.

این منم.

So if you if you say that something

بنابراین اگر می گویید کاری

is as easy as taking candy from a baby,

به آسانی گرفتن آب نبات از نوزاد است،

we mean that something is easy to do.

منظور ما این است که انجام کاری آسان است.

Maybe it is something that is easy to achieve,

شاید چیزی باشد که به آسانی به دست آید،

or maybe something that is easy to carry out

یا شاید کاری باشد که انجام آن

or do as an action.

یا انجام آن به عنوان یک عمل آسان باشد.

It's as easy as taking candy from a baby.

به آسانی آب نبات گرفتن از نوزاد است.

Oh, can I say a big special hello to Mika?

اوه، می توانم یک سلام ویژه بزرگ به میکا بگویم؟

Hello, Mika. It is nice to see you here.

سلام میکا خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

And I think now it is better for you to join me

و من فکر می کنم اکنون بهتر است شما به من بپیوندید

because the clocks have now gone forward.

زیرا ساعت ها اکنون به جلو رفته اند.

So because we have now changed

بنابراین از آنجایی که ما اکنون

our clocks here in the UK, I think it is more convenient

ساعت خود را در بریتانیا تغییر داده‌ایم، فکر می‌کنم

for you to watch this on the live chat.

تماشای آن در چت زنده برای شما راحت‌تر است.

So hello Mika.

پس سلام میکا.

It's nice to see you here. Watching in Japan.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. تماشا در ژاپن

If you look behind me, you can see there are there are lots of colours

اگر به پشت سر من نگاه کنید، می بینید که

coming out as spring continues is here in England

با ادامه بهار در انگلیس، رنگ های زیادی بیرون می آیند

and the particular plants you can see behind me

و گیاهان خاصی را پشت سر من می بینید

that actually behind me is Magnolia.

که در واقع پشت سر من ماگنولیا است.

It is a pink magnolia bush

این یک بوته صورتی رنگ ماگنولیا است

and all of the flowers are now slowly starting to come out,

و همه گل ها اکنون به آرامی شروع به بیرون آمدن می کنند

which is lovely.

که دوست داشتنی است.

Andrew has a very similar problem to me.

اندرو مشکل بسیار مشابهی با من دارد.

I always feel awkward

من همیشه

when I have to return things to the shop.

وقتی مجبورم وسایل را به مغازه برگردانم احساس ناخوشایندی دارم.

You are right.

حق با شماست. کار

It is a very hard thing to do.

بسیار سختی است.

Some people don't like to complain about things.

برخی از افراد دوست ندارند از چیزهایی شکایت کنند.

I'm not very good at it. I will be honest with you.

من در آن خیلی خوب نیستم. من با شما صادق خواهم بود.

That's one of the the wonderful things about sending things back.

این یکی از چیزهای شگفت انگیز در مورد بازگرداندن چیزهاست.

If you bought something from Amazon,

اگر چیزی از آمازون خریده‌اید،

you can send it back and you didn't have to talk to anyone,

می‌توانید آن را پس بفرستید و مجبور نبودید با کسی صحبت کنید،

you just put it back in the box and then send it back and you don't have to explain it to anyone.

فقط آن را در جعبه قرار دهید و سپس آن را برگردانید و لازم نیست برای کسی توضیح دهید.

So I do like that.

بنابراین من آن را دوست دارم.

But yes, it is.

اما بله، اینطور است.

It is very hard to return something in person.

بازگرداندن چیزی به صورت حضوری بسیار سخت است.

So maybe if you bought something from a shop and you have to go back

بنابراین شاید اگر چیزی از مغازه خریدید و مجبور به بازگشت هستید

and you might feel a little nervous, maybe they will refuse.

و ممکن است کمی عصبی شوید، شاید آنها رد کنند.

Maybe they will tell you that you can't return it.

شاید به شما بگویند که نمی توانید آن را برگردانید.

So some people are not very good at complaining about something

بنابراین برخی از افراد در شکایت از چیزی

or if they want to get a refund over something as well.

یا اگر می‌خواهند بابت چیزی بازپرداخت کنند، خیلی خوب نیستند.

So, yes, you're right, it can be awkward.

بنابراین، بله، شما درست می گویید، ممکن است ناخوشایند باشد.

And I think these days many people do throw things away.

و من فکر می کنم این روزها بسیاری از مردم چیزها را دور می اندازند .

It's easier.

راحت تر است.

I think we live in a disposable society

من فکر می کنم ما در یک جامعه یکبار مصرف زندگی می کنیم

or maybe a disposable world

یا شاید یک دنیای یکبار مصرف

where everything can be thrown away and we can buy a new thing.

که در آن همه چیز دور ریخته می شود و می توانیم یک چیز جدید بخریم.

However,

با این حال،

if something is not very old

اگر چیزی خیلی قدیمی نیست

and it breaks, then I think it is always a good idea to return it.

و خراب می شود، فکر می کنم همیشه ایده خوبی است که آن را برگردانید.

And then you get a replacement or you can get a refund.

و سپس یک جایگزین دریافت می کنید یا می توانید بازپرداخت دریافت کنید.

I think.

من فکر می کنم.

So here we have a lot of very good

بنابراین در اینجا ما سیاست‌های بسیار خوبی

policies in place for people who buy things,

برای افرادی که چیزهایی می‌خرند در نظر گرفته‌ایم،

so you have a lot of time to return things if they are faulty

بنابراین شما زمان زیادی برای بازگرداندن اجناس دارید اگر معیوب هستند

or if they don't work very well.

یا اگر خیلی خوب کار نمی‌کنند. در چند روز گذشته

I have been looking through some photographs

چند عکس را نگاه کردم

over the past few days.

.

I found a photograph of myself

من عکسی از خودم پیدا کردم که

taken at a time when I wasn't taking many photographs of myself

در زمانی گرفته شده بود که از خودم عکس‌های زیادی نمی‌گرفتم

and there aren't many pictures of myself during this particular time.

و عکس‌های زیادی از خودم در این زمان خاص وجود نداشت.

So we are going to look at that in a moment.

بنابراین ما در یک لحظه به آن نگاه خواهیم کرد.

Palmira says. My husband bought

پالمیرا می گوید. شوهرم

a little cordless floor cleaner.

یک کف شوی بی سیم کوچک خرید.

It was €69.

69 یورو بود.

Oh, I see. It is.

اوه می فهمم. این است.

Oh, it isn't even unpacked.

اوه، حتی بسته بندی نشده است.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

So you've spent money on something and you haven't even used it.

بنابراین شما برای چیزی پول خرج کرده اید و حتی از آن استفاده نکرده اید.

So that also happens when we are talking about waste.

بنابراین هنگامی که ما در مورد زباله صحبت می کنیم این اتفاق می افتد.

Sometimes we waste our money on something,

گاهی اوقات ما پول خود را برای چیزی هدر می دهیم،

we buy it, but then we never use it.

آن را می خریم، اما هرگز از آن استفاده نمی کنیم.

In fact, I'm going to say something now

در واقع من الان می خواهم چیزی بگویم

and I know I shouldn't.

و می دانم که نباید بگویم.

Mr. Steve wants to buy a bread maker.

آقای استیو می خواهد نان ساز بخرد.

I don't know why this is his latest idea.

نمی دانم چرا این آخرین ایده اوست.

This is the thing that Steve wants to do.

این چیزی است که استیو می خواهد انجام دهد.

He wants to start making his own bread and there is a machine

او می خواهد شروع به تهیه نان خود کند و دستگاهی وجود دارد که

you can buy that mixes the bread and then makes it

می توانید بخرید که نان را مخلوط می کند و سپس آن را درست می کند که

it does the whole thing.

تمام کار را انجام دهد. آیا

Isn't that amazing?

این شگفت انگیز نیست؟

So it's a machine that does everything for you.

بنابراین این ماشینی است که همه کارها را برای شما انجام می دهد.

It makes the bread.

نان را درست می کند. با

However, I said to Steve, I said, You do realise that you have to do this

این حال، به استیو گفتم، گفتم، شما متوجه می شوید که باید این کار را

maybe every day or every couple of days

هر روز یا هر دو روز یکبار انجام دهید،

because we do eat a lot of bread.

زیرا ما نان زیادی می خوریم.

And of course the problem with fresh bread, if you make it yourself, it will go bad very quickly.

و البته مشکل نان تازه اگر خودتان درست کنید خیلی زود خراب می شود.

And I think I think if Mr.

و فکر می‌کنم اگر آقای

Steve buys a bread maker, what I think

استیو یک نان‌ساز بخرد، اتفاقی که

will happen is he will use it maybe three or four times

می‌افتد این است که شاید سه یا چهار بار از آن استفاده کند

and then he will stop using it and eventually

و بعد از آن استفاده نکند و در نهایت باید

we will have to find a place in the cupboard to put it.

جایی در کمد پیدا کنیم تا بگذاریم. آی تی.

So that's normally what happens.

بنابراین معمولاً این اتفاق می افتد.

Mika is enjoying the beautiful colours at the moment

میکا در حال حاضر از رنگ های زیبا لذت می برد

because it is of course cherry blossom season in Japan.

زیرا البته فصل شکوفه های گیلاس در ژاپن است.

Quite often it it

اغلب اوقات آن را به

well in fact it can be much earlier than it usually is.

خوبی در واقع می تواند خیلی زودتر از آن است که معمولا است.

It all depends on what the temperature is.

همه چیز بستگی به درجه حرارت دارد.

So if the temperature is warm you might suddenly find that

بنابراین اگر دما گرم باشد، ممکن است ناگهان متوجه شوید که

the cherry blossom will come out suddenly.

شکوفه های گیلاس ناگهان بیرون می آیند.

And let's say hello to Florence.

و بیایید به فلورانس سلام کنیم.

And also Beatrice is here as well.

و همچنین بئاتریس نیز اینجاست.

I brewed, I bought a system to water

من دم کردم، سیستمی برای آبیاری

my plants when I travel, but it was terrible

گیاهانم هنگام سفر خریدم، اما وحشتناک بود

and it was so inefficient.

و بسیار ناکارآمد بود.

Something that is inefficient.

چیزی که ناکارآمد است.

It's something that does not perform very well.

این چیزی است که خیلی خوب عمل نمی کند.

It is not a thing

این چیزی نیست

that does the job very well.

که کار را خیلی خوب انجام دهد.

It is inefficient.

ناکارآمد است.

Maybe something that takes too long to do something

شاید کاری که برای انجام کاری بیش از حد طول می کشد را

can be described as inefficient.

بتوان ناکارآمد توصیف کرد.

It is inefficient.

ناکارآمد است.

It is something that wastes time or maybe wastes energy.

چیزی است که زمان را هدر می دهد یا شاید انرژی را تلف می کند.

It is inefficient, but yes, it can happen.

ناکارآمد است، اما بله، ممکن است اتفاق بیفتد.

Even if something works very well,

حتی اگر چیزی خیلی خوب کار کند،

it still might not be very good.

باز هم ممکن است خیلی خوب نباشد.

It still might not perform the job that it's supposed to do.

هنوز ممکن است کاری را که باید انجام دهد انجام ندهد.

You're right. Yes.

حق با شماست. آره.

So even if something works very well,

بنابراین حتی اگر چیزی خیلی خوب کار کند،

you still might find that it doesn't function

باز هم ممکن است متوجه شوید که کار نمی کند

or it doesn't provide a very good service.

یا خدمات خیلی خوبی ارائه نمی دهد.

Hello, Govind Patel.

سلام، گویند پاتل.

Hello, Govind. Nice to see you here.

سلام، گویند. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Watching from India.

تماشا از هند

It's so nice to see you here. Welcome.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم. خوش آمدی.

Is it your first time?

آیا اولین بار است؟ به

Let me know, please. On the live chat.

من خبر بده لطفا در چت زنده

We are back on Sunday.

یکشنبه برگشتیم

Hopefully Steve will be here.

امیدوارم استیو اینجا باشد.

I will be waiting myself.

من خودم منتظر خواهم بود

I'm going to weigh myself on Sunday morning

یکشنبه صبح میرم وزنم رو میزارم

and I will let you see what the result is.

ببینم نتیجه چی میشه.

I am hoping that I've lost one stone.

من امیدوارم که یک سنگ را از دست داده ام.

I hope so.

امیدوارم.

I hope I have lost around one stone.

امیدوارم حدود یک سنگ را از دست داده باشم.

We will see what happens on Sunday.

خواهیم دید یکشنبه چه اتفاقی می افتد. اندرو می گوید،

So please join me for that when we find out how much weight I have lost

پس لطفاً به من بپیوندید تا وقتی بفهمیم در سه ماه گذشته چقدر وزن کم کرده ام

over the past three months, we will see

، ببینیم

who else is here

today, Andrew says.

چه کسی

امروز اینجاست.

Oh, Andrew says if Mr.

اوه، اندرو می‌گوید اگر آقای

Steve won't use the bread maker but it's working, it can be sold

استیو از نان‌ساز استفاده نمی‌کند اما کار می‌کند، می‌توان آن را

with some kind of discount on eBay or something, so there is no problem.

با نوعی تخفیف در eBay فروخت، بنابراین مشکلی وجود ندارد.

Can I just say I have never sold anything on eBay.

فقط می توانم بگویم من هرگز چیزی در eBay نفروخته ام.

I've never used it.

من هرگز از آن استفاده نکرده ام

I've always felt a bit nervous.

من همیشه کمی عصبی بودم.

I don't know why, but I suppose many people these days find it very easy and convenient

نمی‌دانم چرا، اما گمان می‌کنم این روزها برای بسیاری از مردم،

to sell things They don't need anymore.

فروش چیزهایی که دیگر نیازی ندارند، بسیار آسان و راحت است.

But I think that is a good suggestion.

اما به نظر من این پیشنهاد خوبی است. به

I think it's a good suggestion anyway, that if Mr.

نظر من به هر حال پیشنهاد خوبی است، که اگر آقای

Steve does not want to use the bread maker, we can always

استیو نمی خواهد از نان ساز استفاده کند، ما همیشه می توانیم

sell it on eBay

آن را در eBay

or somewhere else as well.

یا جای دیگری بفروشیم.

However, I suppose it's worth mentioning, there are things that we own

با این حال، من فکر می کنم شایان ذکر است، چیزهایی وجود دارد که ما مالک آنها هستیم

and we use that we've had for a very long time.

و از آنها استفاده می کنیم که برای مدت طولانی داشته ایم.

So there are many things in the House here that we've actually had for

بنابراین چیزهای زیادی در مجلس اینجا وجود دارد که ما

for maybe 20 or 30 years, and they still work very well.

واقعاً برای 20 یا 30 سال آن را داشته ایم، و آنها هنوز هم بسیار خوب کار می کنند.

Hello t n hello t n

سلام t n سلام t n

t n. Where are you watching?

t n. کجا تماشا می کنی؟

I wonder where you are.

من تعجب می کنم شما کجا هستید.

You might be in Vietnam.

شما ممکن است در ویتنام باشید.

I wonder. I wonder where you are watching at the moment.

من تعجب میکنم. من تعجب می کنم که شما در حال حاضر کجا را تماشا می کنید.

Oh, by the way, have you noticed I am now putting YouTube

اوه، به هر حال، آیا متوجه شده اید که من اکنون

shorts onto my YouTube channel.

شورت های یوتیوب را در کانال YouTube خود قرار می دهم.

So there are short videos

بنابراین ویدیوهای کوتاهی وجود دارد

that last around 60 seconds where I give you some information,

که حدود 60 ثانیه طول می کشد که در آنها اطلاعاتی به شما می دهم،

maybe a new word, maybe a new phrase, Maybe I explained something

شاید یک کلمه جدید، شاید یک عبارت جدید، شاید من چیزی

concerning the English language.

در مورد زبان انگلیسی توضیح داده ام.

So look out for my new YouTube shorts and I will be posting

بنابراین مراقب شورت های جدید یوتیوب من باشید و من

maybe two or three of those every week.

هر هفته شاید دو یا سه مورد از آنها را پست کنم.

Beatriz, are you in the mountains?

بئاتریز، تو کوه هستی؟

Did you manage to get away

آیا شما توانستید دور شوید

and have a nice time in the mountains, I wonder?

و اوقات خوبی را در کوهستان بگذرانید، تعجب می کنم؟

Hello everyone on the live chat.

سلام به همه کسانی که در چت زنده هستند.

Yes, it is Friday.

بله، جمعه است.

I know it's a very unusual.

میدونم خیلی غیر عادیه

We don't normally do this. Here it is.

ما معمولاً این کار را نمی کنیم. ایناهاش.

Here is the picture that I found a few days ago

این عکسی است که چند روز پیش

when I was looking through some old photographs with my sister.

وقتی با خواهرم در حال بررسی چند عکس قدیمی بودم، پیدا کردم .

And I found this photograph of me.

و من این عکس را از خودم پیدا کردم.

It is a little embarrassing because I do have a lot of hair in that photograph.

این کمی خجالت آور است زیرا من موهای زیادی در آن عکس دارم.

Here it is.

ایناهاش.

Would you like to see it? Oh, my goodness.

دوست دارید آن را ببینید؟ اوه خدای من.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

Who is that handsome man?

آن مرد خوش تیپ کیست؟

That's.

یعنی.

Believe it or not, it's taken many years ago.

باور کنید یا نه، سال ها پیش گرفته شده است.

I must have been around 17 when that photograph was taken.

من باید حدود 17 سال بودم که آن عکس گرفته شد.

So it would have been taken in around 1982.

بنابراین باید در حدود سال 1982 گرفته می شد.

So that photograph of me with lots of hair

بنابراین آن عکس از من با موهای زیاد

was taken in 1982.

در سال 1982 گرفته شد.

I know what you're thinking now.

می دانم که اکنون به چه فکر می کنید.

You are all trying to add up on your fingers.

همه شما در حال تلاش برای اضافه کردن انگشتان خود هستید.

How old I am.

من چند سال دارم.

It is time to test your mathematics and see how old I actually am.

وقت آن است که ریاضیات خود را امتحان کنید و ببینید من واقعا چند ساله هستم.

So that right there I am.

بنابراین من همانجا هستم.

There is a photograph and I haven't seen photograph for many, many years.

یک عکس هست و من خیلی سال است که عکس ندیده ام.

In fact, I remember when that picture was taken, I was actually on holiday with my family

در واقع، یادم می آید زمانی که آن عکس گرفته شد، من با خانواده ام در تعطیلات بودم

and we went away, but also my grandparents went on holiday at the same time.

و رفتیم، اما پدربزرگ و مادربزرگم هم همزمان به تعطیلات رفتند.

So we were all on holiday at the same time.

بنابراین همه ما همزمان در تعطیلات بودیم.

I think it was Blackpool, a very popular

من فکر می کنم بلکپول بود، یک مقصد بسیار محبوب برای

holiday destination here in the UK.

تعطیلات در اینجا در بریتانیا.

So there it is, a picture of me and I have lots of hair.

پس اینجاست، عکسی از من و موهای زیادی دارم.

I used to have, I used to have so much hair

من قبلا داشتم، آنقدر مو داشتم که

it was very hard to cut and wash.

کوتاه کردن و شستن آن خیلی سخت بود.

Nowadays

این روزها

I don't have to worry about it because I don't have much hair left.

نیازی نیست نگران این موضوع باشم زیرا موهای زیادی ندارم.

But yes, you see, you see, I was young once.

اما بله، می بینید، می بینید، من زمانی جوان بودم.

Once upon a time I was a young person.

روزی روزگاری من یک جوان بودم.

Tomorrow, by the way, I'm not with you tomorrow.

اتفاقاً فردا، فردا پیش شما نیستم.

But tomorrow is a special day, especially for those

اما فردا روز خاصی است، مخصوصا برای کسانی

who like playing tricks and jokes on others.

که دوست دارند با دیگران شوخی و حقه بازی کنند.

Because tomorrow it is April Fools Day.

چون فردا روز اول آوریل است.

Tomorrow is the 1st of April,

فردا اول آوریل است

and a lot of people will be playing tricks, jokes.

و افراد زیادی به بازی و شوخی می پردازند.

They will be doing things to trick another person

آنها کارهایی را انجام می دهند تا فرد دیگری را فریب دهند

into thinking something is real when it isn't.

تا فکر کند چیزی واقعی است در حالی که اینطور نیست.

And let's face it, you might say that these days most of us

و اجازه دهید با آن روبرو شویم، ممکن است بگویید که این روزها اکثر ما

have April Fools Day every day, because these days

هر روز روز اول آوریل را داریم، زیرا این روزها

it is very difficult to work out what is real and what is not.

تشخیص اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست بسیار دشوار است.

Anyway, here is a short video explaining what April Fools Day is

به هر حال، در اینجا یک ویدیوی کوتاه وجود دارد که توضیح می دهد روز اول آوریل چیست

and why we do it.

و چرا ما آن را انجام می دهیم.

We all like to have a laugh once in a while.

همه ما دوست داریم هر چند وقت یکبار بخندیم.

I know I do.

من می دانم که انجام می دهم.

However, some enjoy it more than others.

با این حال، برخی از آن بیشتر از دیگران لذت می برند.

One of the ways of raising a titter is to play a trick on someone

یکی از راه های بالا بردن تیتر این است که با کسی حقه بازی کنید

or to prank someone into believing something that is not true or real.

یا با کسی شوخی کنید تا چیزی را باور کند که درست یا واقعی نیست.

Fortunately for those who enjoy playing the occasional prank or hoax on others,

خوشبختانه برای کسانی که از شوخی یا حقه بازی گاه به گاه با دیگران لذت می برند،

there is a special day put aside for just such an event.

یک روز خاص برای چنین رویدادی در نظر گرفته شده است.

Of course, I'm talking about April

البته من در مورد

Fools Day.

روز اول آوریل صحبت می کنم.

April Fool's Day occurs each year.

روز اول آوریل هر سال رخ می دهد.

On the first day of April.

در اولین روز فروردین.

On this day, people will play tricks and pull pranks on each other for fun.

در این روز مردم برای سرگرمی با یکدیگر حقه بازی می کنند و شوخی می کنند.

Most of the pranks are harmless and cause no real upset.

بیشتر شوخی ها بی ضرر هستند و باعث ناراحتی واقعی نمی شوند.

While some create anger, outrage, and even

در حالی که برخی باعث خشم، خشم و حتی

mass hysteria,

هیستری دسته جمعی می شوند،

there have been some rather adventurous pranks

played on the general public over the years.

در طول سال ها شوخی های نسبتاً ماجراجویانه ای با عموم مردم انجام شده است.

For example, in 1980 the BBC reported that

به عنوان مثال، در سال 1980 بی بی سی گزارش داد که

the four clock faces on the famous Big Ben Clocktower would be replaced

چهار صفحه ساعت در برج ساعت معروف بیگ بن

by digital numeral readouts.

با اعداد دیجیتالی جایگزین خواهند شد.

Many people called in to complain before it was revealed

بسیاری از مردم قبل از اینکه فاش شود

that the whole thing was a big hoax.

که کل ماجرا یک فریب بزرگ است، برای شکایت تماس گرفتند.

In 1978, a wealthy adventurer

در سال 1978، یک ماجراجوی ثروتمند

returned from Antarctica to Australia, towing a large iceberg

از قطب جنوب به استرالیا بازگشت و یک کوه یخ بزرگ را

with the intention of selling chunks of the ice to locals.

به قصد فروش تکه‌های یخ به مردم محلی یدک کشید.

This turned out to be an elaborate hoax.

معلوم شد که این یک فریب پیچیده است.

In 1998, the fast food

در سال 1998، فست فود

chain Burger King released an advertising campaign to promote a new product,

زنجیره ای برگر کینگ یک کمپین تبلیغاتی برای تبلیغ یک محصول جدید به نام

the left handed hamburger.

همبرگر چپ دست منتشر کرد.

Amazingly, thousands of people fell for the prank by showing up at burger outlets

به‌طور شگفت‌انگیزی، هزاران نفر با حضور در فروشگاه‌های همبرگر و

asking for one of the left handed meals.

درخواست یکی از وعده‌های غذایی چپ دست، به شوخی افتادند.

In 1976, British astronomer

در سال 1976،

Patrick Moore announced on BBC Radio that the planets,

پاتریک مور، اخترشناس بریتانیایی، در رادیو بی‌بی‌سی اعلام کرد که سیارات،

Pluto and Jupiter would align in such a way that here on Earth

پلوتون و مشتری به گونه‌ای در یک راستا قرار می‌گیرند که در اینجا روی زمین،

people would experience a change in the Earth's

مردم در

gravitational pull whilst jumping up and down.

حین بالا و پایین پریدن، تغییری در کشش گرانشی زمین را تجربه کنند.

Amazingly, the BBC received two calls from listeners

به طور شگفت انگیزی، بی بی سی دو تماس از شنوندگان دریافت کرد که

purporting to have floated around the room.

ادعا می کردند در اتاق شناور بودند.

In 1962,

در سال 1962 به

Swedish television viewers were told that if they stretched a pair of lady's tights

بینندگان تلویزیون سوئد گفته شد که اگر یک جوراب شلواری زنانه را

over their TV screens, the black and white picture would become colour.

روی صفحه تلویزیون خود بکشند، تصویر سیاه و سفید رنگی می شود.

Of course, it was all a hoax.

البته همه اینها یک فریب بود.

TV viewers in Sweden had to wait another eight years

بینندگان تلویزیون در سوئد باید هشت سال دیگر صبر می کردند

before they could really see broadcasts in colour.

تا بتوانند واقعاً برنامه های تلویزیونی را رنگی ببینند.

So what are the origins of April Fools Day?

بنابراین منشأ روز اول آوریل چیست؟

Well, it depends on who you ask.

خب بستگی داره از کی بپرسی

There are many stories surrounding the reasons

داستان های زیادی پیرامون دلایلی وجود دارد که

why we play tricks on April the first.

چرا ما در اول آوریل حقه بازی می کنیم.

Ironically, most of the stories surrounding April Fools Day

از قضا، بیشتر داستان های مربوط به روز اول آوریل

are made up.

ساخته شده اند.

The first written reference of April Fools Day appears

اولین مرجع مکتوب روز اول آوریل

in Geoffrey Chaucer's The Canterbury Tales, published in 1392,

در داستان‌های کانتربری اثر جفری چاسر، منتشر شده در سال 1392 ظاهر می‌شود،

where a mix up with the wording of the dates refers to there

که در آن ترکیبی از تاریخ‌ها به

being 32 days In March.

وجود 32 روز در ماه مارس اشاره دارد.

Another origin, albeit an unlikely one occurred in France

منشأ دیگر، هرچند نامحتمل، در فرانسه زمانی رخ داد که

when the Gregorian calendar was adopted in 1564,

تقویم میلادی در سال 1564 به تصویب رسید، به این

which meant that from there on the New Year

معنی که از آنجا به بعد سال نو در

would be celebrated on January the first and not the end of March.

اول ژانویه و نه پایان مارس جشن گرفته می شد.

Those who continued to celebrate after the change on April

کسانی که پس از تغییر در آوریل

the first were labelled as fools.

اول به جشن گرفتن ادامه دادند به عنوان احمق برچسب خوردند.

Other theories are that the date refers to the Roman Festival of Hilaria

تئوری های دیگر این است که این تاریخ به جشن رومی هیلاریا

or a revolt against Christianity when an annual day of chaos

یا شورش علیه مسیحیت اشاره دارد که در آن یک روز سالانه هرج و مرج

took place as a protest organised by the worshippers of demigods.

به عنوان اعتراضی که توسط پرستندگان نیمه خدایان سازماندهی شده بود برگزار می شد.

In all honesty, it would be fair to say that there is no definitive reason

با صداقت، منصفانه است که بگوییم هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که

why April Fools Day really exists.

چرا روز اول آوریل واقعا وجود دارد.

April Fool's Day is also known as All Fools Day in some places.

روز اول آوریل در برخی جاها به عنوان روز همه احمق ها نیز شناخته می شود .

To many people, the act of playing pranks and hoax in others for fun

برای بسیاری از مردم، انجام شوخی و حقه بازی در دیگران برای سرگرمی

seems childish and infantile.

کودکانه و کودکانه به نظر می رسد.

However, this is not stopped people from falling each other

با این حال، این مانع از این نمی شود که مردم

with their creative shenanigans.

با شیطنت های خلاقانه خود به یکدیگر بیفتند. آیا

Have you ever played an April Fool's joke on anyone?

تا به حال با کسی شوخی اول آوریل بازی کرده اید؟ آیا

Have you ever been the victim of an April Fool's hoax?

تا به حال قربانی یک فریب اول آوریل شده اید؟ آیا

Did you fall for it in this instance?

در این مورد به آن علاقه پیدا کردید؟

To fall for something means that you were taken in

گرفتار شدن به چیزی به این معنی است که شما را

or fooled by the hoax or prank.

فریب داده یا فریب آن را فریب داده است.

You were made to look stupid.

تو را احمق جلوه داده اند

You were made a sucker of.

شما را یک مکنده ساخته شده است.

You were made to look a fool.

تو را احمق جلوه داده اند

Quite the April fool, if you will.

اگر بخواهید کاملا احمق آوریل است.

Today's key words prank

کلمات کلیدی امروزی

to play a trick or to fool someone with a practical joke.

برای فریب دادن یا فریب دادن کسی با یک شوخی عملی شوخی می کنند.

Oh, it's a form of joke where someone pretends that something will or has happened. An

اوه، این نوعی شوخی است که در آن شخصی وانمود می کند که چیزی اتفاق افتاده یا اتفاق افتاده است.

instance they occurrence of something

نمونه ای از وقوع چیزی

or an example of something occurring.

یا نمونه ای از وقوع چیزی.

They go.

آنها میروند. به

That is why we have April Fool's Day.

همین دلیل است که روز اول آوریل را داریم.

To be honest with you, no one really knows why we have it.

صادقانه بگویم، هیچ کس واقعاً نمی داند چرا ما آن را داریم.

The first time in the room and

اولین بار در اتاق و

we are back.

ما برگشتیم.

Oh, there you are. Hi, everyone, and welcome back.

اوه، شما اینجا هستید. سلام، همه، و خوش آمدید.

I am with you for a few more minutes and then I will disappear like magic,

من چند دقیقه دیگر با شما هستم و سپس مانند جادو ناپدید می شوم

but I will reappear on Sunday at 2 p.m.

اما یکشنبه ساعت 14 دوباره ظاهر می شوم. به

UK time. And Mr.

وقت انگلستان و آقای

Steve, hopefully we are keeping our fingers crossed that Mr.

استیو، امیدوارم که ما دست خودمان را حفظ کنیم که آقای

Steve will be 100% on Sunday,

استیو 100% یکشنبه خواهد بود،

so hopefully he will be with us as well.

بنابراین امیدوارم او نیز با ما باشد.

Micha mentions another April Fool's joke

میچا به شوخی اول آوریل دیگری اشاره می کند

that was done by the BBC

که توسط بی بی سی انجام شد

when they said that

وقتی آنها گفتند که

spaghetti grew on trees.

اسپاگتی روی درختان رشد می کند.

I remember that, Yes, I think it was well, I think it was a very long time ago.

یادم می آید که، بله، فکر می کنم خوب بود، فکر می کنم خیلی وقت پیش بود.

I want to say the 1960s.

می خواهم بگویم دهه 1960.

I think it was quite a long time ago that that happened.

فکر می کنم خیلی وقت پیش بود که این اتفاق افتاد.

But yes, they they did a short documentary about

اما بله، آنها یک مستند کوتاه درباره

a place where spaghetti grew

مکانی ساختند که اسپاگتی

on on small bushes.

روی بوته های کوچک رشد می کرد.

And there are even people walking around taking the spaghetti

و حتی افرادی هستند که در اطراف قدم می زنند و اسپاگتی را

from from the trees, from the small bushes that are around

از درختان، از بوته های کوچکی که در اطراف

a certain field.

یک مزرعه وجود دارد، می گیرند.

Of course, it was all a hoax.

البته همه اینها یک فریب بود.

It was a joke.

شوخی بود.

It was something done for April Fool's Day.

این کاری بود که برای روز اول آوریل انجام شد.

So look out tomorrow.

پس فردا مراقب باش

Be aware just in case someone decides

مراقب باشید فقط در صورتی که کسی تصمیم گرفت

to play a trick on you.

با شما حقه بازی کند. آیا

Have you ever been caught out on April Fool's Day?

تا به حال در روز اول آوریل گرفتار شده اید؟ آیا

Have you ever been caught out by an April Fool's joke?

تا به حال گرفتار شوخی اول آوریل شده اید؟ به

Let me know, please.

من خبر بده لطفا

The live chat if you have.

چت زنده اگر دارید.

I have to say I have been caught out a couple of times.

باید بگویم چند بار دستگیر شدم.

Nothing too serious.

هیچ چیز خیلی جدی نیست.

I was able to keep my honour.

من توانستم آبروی خود را حفظ کنم.

I was able not to look too foolish.

تونستم خیلی احمق به نظر نرسم.

But yes, I have.

اما بله، دارم.

In the past I've fallen for it quite often every year.

در گذشته من اغلب هر سال گرفتار آن بودم.

YouTube.

یوتیوب.

Normally on April Fool's Day, they will try to create some some sort of joke.

معمولاً در روز اول آوریل، آنها سعی می کنند نوعی شوخی ایجاد کنند.

I remember a few years ago YouTube

یادم می آید چند سال پیش یوتیوب

was offering

everything on YouTube that is ever being published

همه چیزهایی را که تا به حال منتشر می شد در یوتیوب ارائه می کرد

and you could actually sort of buy it on DVD.

و شما واقعاً می توانستید آن را روی DVD خریداری کنید.

So I think that was quite a few years ago, maybe ten years ago,

بنابراین فکر می‌کنم که چند سال پیش بود، شاید ده سال پیش،

when people were still using DVD deals.

زمانی که مردم هنوز از معاملات DVD استفاده می‌کردند.

But these days, of course, you wouldn't do it.

اما این روزها، البته، شما این کار را نمی کنید.

But yes, they were. They were playing a joke.

اما بله، آنها بودند. داشتند شوخی می کردند.

And I think every year YouTube normally creates some sort of joke.

و من فکر می کنم هر سال یوتیوب معمولاً نوعی شوخی ایجاد می کند .

There are a lot of people at the moment complaining on Twitter because apparently everyone

در حال حاضر افراد زیادی در توییتر شکایت دارند زیرا ظاهراً همه

will have to pay to use Twitter

if they want to have their little blue checkmark.

اگر بخواهند چک مارک آبی کوچک خود را داشته باشند باید برای استفاده از توییتر هزینه بپردازند.

So if you want to have your verified account on Twitter, everyone will have to pay for it.

بنابراین اگر می خواهید حساب تایید شده خود را در توییتر داشته باشید، همه باید هزینه آن را بپردازند. با

However, some people are saying

این حال برخی می گویند

that this is also an April Fool's joke.

این هم یک شوخی آوریل است.

I'm not sure we will find out tomorrow

مطمئن نیستم فردا بفهمیم که

whether or not it is just an April Fool's joke.

این فقط یک شوخی اول آوریل است یا نه.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

There are, of course, ways of describing something that is a joke.

البته راه هایی برای توصیف چیزی که شوخی است وجود دارد.

You might say that it is funny,

ممکن است بگویید خنده دار و

humorous.

طنز است.

I like that word, by the way. Humorous.

اتفاقا من این کلمه را دوست دارم. طنز.

If something is humorous, it means it is funny.

اگر چیزی طنز است، به این معنی است که خنده دار است.

Something that you find funny or amusing.

چیزی که به نظر شما خنده دار یا سرگرم کننده است.

I like that word amusing.

من آن کلمه سرگرم کننده را دوست دارم.

Something that amuses you

چیزی که شما را سرگرم می کند

is something that you humorous,

چیزی است که شما شوخ طبع،

funny,

خنده دار،

something that is light hearted.

چیزی است که سبک دل باشد.

So here is another interesting phrase here.

بنابراین در اینجا یک عبارت جالب دیگر وجود دارد. با

Light hearted.

نشاط.

If something is light hearted, it means it is not being done in a serious way.

اگر کاری سبک باشد، به این معنی است که به شکل جدی انجام نمی شود.

You might describe it as something that is light

شما ممکن است آن را به عنوان چیزی که سبک

hearted, something fun, something funny.

دل، چیزی سرگرم کننده، چیزی خنده دار توصیف کنید.

Of course, a person might play a joke on another person.

البته ممکن است شخصی با دیگری شوخی کند.

They might tell a joke.

آنها ممکن است یک جوک بگویند.

For example, we have one of our regular viewers here on my YouTube channel.

به عنوان مثال، ما یکی از بینندگان ثابت خود را در اینجا در کانال یوتیوب خود داریم.

Vitus will often tell jokes to us,

Vitus اغلب برای ما جوک می گوید،

so a joke, something that you are doing that is not to be taken seriously.

بنابراین یک جوک، کاری که شما انجام می دهید نباید جدی گرفته شود.

It is a joke.

این یک شوخی است.

We also have the word prank as well.

کلمه شوخی را هم داریم.

This is something that happens quite a lot on YouTube these days.

این چیزی است که این روزها در یوتیوب بسیار اتفاق می افتد.

A lot of people like to film themselves

بسیاری از مردم دوست دارند از خود در

playing a prank on someone else.

حال شوخی با شخص دیگری فیلم بگیرند.

And then of course, we have the word hope.

و البته ما کلمه امید را داریم.

This is a word that can be used in many ways.

این کلمه ای است که می توان از آن به طرق مختلف استفاده کرد.

It can be a serious word or it can be a word

این می‌تواند یک کلمه جدی باشد یا می‌تواند کلمه‌ای باشد

that's used to describe a joke of some sort

که برای توصیف یک شوخی از نوعی

hoax, something that is done, something that is said,

فریب، چیزی که انجام می‌شود، چیزی که گفته می‌شود،

something that is made to appear real.

چیزی که واقعی به نظر می‌رسد استفاده می‌شود.

But in fact, it is not.

اما در واقع اینطور نیست.

It is a hoax, something that you are being told is real.

این یک فریب است، چیزی که به شما می گویند واقعی است.

But in fact, later on, you find out that it wasn't

اما در واقع، بعداً متوجه می‌شوید که این

it was just a hoax.

فقط یک فریب نبوده است.

It was not real.

واقعی نبود.

And of

course, if you find something funny, you might have a laugh.

و

البته، اگر چیز خنده‌داری پیدا کردید، ممکن است بخندید.

There are many ways of describing laughter,

روش های زیادی برای توصیف خنده وجود دارد

and it all depends on what type of laugh it is.

و همه چیز به نوع خنده بستگی دارد.

For example, you might titter,

به عنوان مثال، شما ممکن است تیتر بزنید،

Titter, Titter is a tiny laugh,

تیتر، تیتر یک خنده کوچک است،

A little laugh

یک تیتر خنده کوچک

titter, you might

، ممکن است

chuckle,

بخندید،

chuckle, you might laugh.

بخندید، ممکن است بخندید.

Laugh is a generic term for anything, anything a person is doing to show

خنده یک اصطلاح عمومی برای هر چیزی است، هر کاری که شخص انجام می دهد تا نشان دهد

that they are amused by something laugh you laugh out loud.

که با چیزی سرگرم می شود که شما با صدای بلند می خندید.

You have a laugh, you find something funny.

می خندی، چیز خنده داری پیدا می کنی.

Also we have the word chortle.

همچنین ما کلمه chortle را داریم.

Chortle is a strange word and it describes a type of laughter

Chortle کلمه عجیبی است و نوعی خنده را توصیف می کند که

where you are enjoying a joke.

در آن از یک شوخی لذت می برید.

Oh, yes. That's very funny.

آه بله. این خیلی خنده دار است.

Mm hmm.

مم هوم

Chortle.

چورتل.

And then finally, we have the strongest laugh of all.

و در نهایت، ما قوی ترین خنده را داریم.

We call this the guffaw.

ما به این می گوییم گاف.

And guffaw means you laugh out loud.

و guffaw یعنی شما با صدای بلند می خندید.

You laugh so much you can't stop yourself from laughing.

آنقدر می خندی که نمی توانی جلوی خنده را بگیری. با

You laugh out loud.

صدای بلند می خندی

You laugh with a roar.

با غرش می خندی.

You laugh

with a lot of energy.

با انرژی زیاد می خندی.

Ow 000000000000.

اوو 000000000000.

Guffaw is the word I was using there.

Guffaw کلمه ای است که من آنجا استفاده می کردم.

So there are many ways of describing a joke.

بنابراین راه های زیادی برای توصیف یک جوک وجود دارد.

Many ways of expressing it.

راه های زیادی برای بیان آن

And don't forget, tomorrow is April Fools Day.

و فراموش نکنید، فردا روز اول آوریل است.

Do not get caught out.

گرفتار نشوید.

If a person tells you something and maybe it seems

اگر شخصی چیزی به شما می‌گوید و شاید

too amazing, or maybe something you can't believe,

خیلی شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد، یا شاید چیزی که نمی‌توانید باور کنید،

perhaps that person is trying to trick you.

شاید آن شخص سعی دارد شما را فریب دهد.

They are trying to make you an April fool.

آنها سعی می کنند از شما یک احمق آوریل بسازند.

That is almost it for me for today.

برای امروز من تقریباً همین است.

That is almost it's it's almost time for me to go.

یعنی تقریباً زمان رفتن من فرا رسیده است.

But of course, I will be back with you on Sunday.

اما مطمئناً یکشنبه با شما بازخواهم گشت.

We are back on Sunday together at 2 p.m.

یکشنبه ساعت 14 با هم برگشتیم. به

UK time.

وقت انگلستان

So don't worry, I am back with you and I will be with you from 2 p.m..

پس نگران نباشید من با شما برگشتم و از ساعت 2 بعدازظهر با شما خواهم بود.

Hopefully Mr.

امیدوارم آقای

Steve will be here as well. If he feels well,

استیو نیز اینجا باشد. اگر او احساس خوبی داشته باشد،

I think he will be here on Sunday.

فکر می کنم یکشنبه اینجا خواهد بود.

I can't imagine Mr.

من نمی توانم تصور کنم که آقای

Steve wanting to to miss all of this,

استیو بخواهد همه اینها را از دست بدهد،

can you?

می توانید؟

I will leave now as we approach 3:00 here in the UK.

اکنون که به ساعت 3:00 اینجا در بریتانیا نزدیک می شویم، آنجا را ترک خواهم کرد.

I hope you've enjoyed the past hour something different for a Friday.

امیدوارم از ساعت گذشته برای یک جمعه متفاوت لذت برده باشید.

I don't normally appear on Friday.

من معمولا جمعه ظاهر نمی شوم.

Maybe I will do it again in the future.

شاید در آینده دوباره این کار را انجام دهم.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

This is Mr.

این آقای

Duncan saying thank you very much for watching.

دانکن است که می گوید از تماشای شما بسیار متشکرم.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

If you want to get in touch, you can.

اگر می خواهید با هم تماس بگیرید، می توانید.

There is my email address

آدرس ایمیل من وجود دارد

and you can follow me also on Facebook.

و می توانید من را در فیس بوک نیز دنبال کنید.

And I am also on Instagram as well.

و همچنین در اینستاگرام هستم.

And if you want to make a donation to help my work continue, don't forget I do all of this for free.

و اگر می خواهید برای ادامه کار من کمک مالی کنید ، فراموش نکنید که من همه این کارها را رایگان انجام می دهم.

It costs you nothing if.

هیچ هزینه ای برای شما ندارد اگر.

You want to make a donation, please feel free to do so at that address.

می‌خواهید کمک مالی کنید، لطفاً در آن آدرس این کار را انجام دهید.

Thank you in advance.

پیشاپیش از شما متشکرم.

See you on Sunday. This is Mr. Duncan saying.

یکشنبه می بینمت. این را آقای دانکن می گوید.

Thanks a lot.

خیلی ممنون.

See you soon.

به زودی میبینمت.

Thank you, Florence. Thank you, Jefferson.

ممنون فلورانس ممنون جفرسون

Thank you.

متشکرم.

Also to be trees.

همچنین درخت بودن.

Christina. Also Christina.

کریستینا همچنین کریستینا.

Hello, Christina. Nice to see you here as well.

سلام کریستینا خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Thank you for joining us.

با تشکر از شما برای پیوستن به ما.

Thank you.

ALEXANDER Thank you also.

متشکرم.

الکساندر همچنین از شما متشکرم.

Beatrice Thank you, Louis.

بئاتریس متشکرم، لوئیس.

And also Claudia.

و همچنین کلودیا.

I didn't find out what you were thinking today.

امروز نفهمیدم به چی فکر میکنی

Claudia I will check the livestream chat later on

کلودیا من بعداً چت پخش زنده را بررسی خواهم کرد

because I think I may have missed it.

زیرا فکر می کنم ممکن است آن را از دست داده باشم.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

This is Mr. Duncan saying Thanks for watching.

این آقای دانکن است که می گوید متشکرم که تماشا کردید.

See you later.

بعدا میبینمت.

And, of course, until the next time we meet here, you know what's coming next?

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید بعد از آن چه می شود؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید. شاد بمان

Stay happy.

.

Stay safe.

ایمن بمان.

Keep that smile upon your face.

این لبخند را بر لبان خود نگه دارید

And, of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.